گنجور

۶ - النوبة الثانیة

قوله تعالی قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ کاف زیادتست و تاکید را در افزودند، و صلب سخن ا رأیتم است یعنی: هل رأیتم، و این کلمه بجای اخبرونی نهاده‌اند. میگوید: یا محمّد مشرکان را گوی: اخبرونی ان اتاکم عذاب اللَّه، یعنی الموت. مرا خبر کنید اگر مرگ بشما آید، أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ یا قیامت آید بشما. السّاعة اسم للوقت الّذی یصعق فیه العباد، و اسم للوقت الّذی یبعث فیه العباد، و المعنی اتتکم السّاعة الّتی وعدتم فیها بالبعث و الفناء، لان قبل البعث یموت الخلق کله. آن گه گفت: أَ غَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ یعنی أ تدعون هذه الاصنام و الاحجار الّتی عبدتموها من دون اللَّه. إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ان مع اللَّه آلهة اخری اخبرونی من تدعون عند نزول البلاء بکم؟ معنی آیت آنست که اگر بلائی بشما رسد کرا خواهید خواند تا کشف آن بلا کند؟ اللَّه را خواهید خواند یا این بتان را که می‌پرستید؟ آن گه استدراک کرد، گفت: بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ نخوانید آن بتان را، که دانید که ایشان را قدرت نیست، و از ایشان نفع و ضرّ نیست، بلکه اللَّه را خوانید. فَیَکْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَیْهِ این «ها» در «الیه» با عذاب شود، چنان که آنجا گفت: «مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی‌ ضُرٍّ مَسَّهُ». و آن گه اجابت دعا و کشف بلا در مشیت خویش بست، گفت: إِنْ شاءَ اگر خواهد کشف بلا کند، و اجابت دعا کند، وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِکُونَ ای تترکون ما تشرکون به من الاصنام فلا تدعونه.

و بر وفق این آیت خبر است از مصطفی (ص)، و ذلک ما

روی فی الصّحاح ان رسول اللَّه قال لحصین والد عمران بن حصین الخزانی و کان حصین یومئذ مشرکا: کم تعبد الیوم الها؟ قال: سبعة، واحدا فی السّماء و سته فی الارض. قال رسول للَّه (ص): فأیهم تعده لیوم رغبتک و رهبتک؟ قال: الذی فی السماء.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی‌ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ اصل الامة الصنف من النّاس و الجماعة، کقوله تعالی: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً ای صنفا واحدا فی الضّلال، «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ».

معنی امت باصل جماعت است، پس آن هنگام که جماعت در آن باشند، و در آن زمان برسند امّت خوانند، چنان که در قرآن است: وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلی‌ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ یعنی الی سنین معدودة، و کقوله تعالی: وَ ادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ ای بعد سنین.

و امت بمعنی زمان در قرآن بیش ازین دو جایگه نیست، و مرد امام ربانی را امت گویند، چنان که در قرآن است: إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً، از بهر آنکه پیشرو جماعت باشد، و سبب اجتماع ایشان شود، و نیز گفته‌اند: از آنکه خلال خیر در وی مجتمع بود، چنان که در جماعتی مجتمع بود، و از اینجاست که عرب گویند: فلان امة وحده، ای هو یقوم مقام امة. و منه الحدیث: «یبعث زید بن عمرو بن نفیل یوم القیامة امة وحده». و دین را امت گویند که جماعتی و خلقی بآن مجتمع شوند، چنان که گفت: إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی‌ أُمَّةٍ ای علی دین، و قال: وَ ما کانَ النَّاسُ یعنی اهل سفینة نوح و علی عهد آدم إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً یعنی ملة الاسلام وحدها. و قال فی سورة النحل: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً یعنی ملّة الاسلام وحدها، و در قرآن امت بیاید که مسلمانان امّت محمّد خواهد علی الخصوص، چنان که گفت: کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ، و گفت: «جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً»، و جای بیاید که کافران امت محمّد خواهد علی الخصوص، چنان که گفت: کَذلِکَ أَرْسَلْناکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ. جای دیگر بیاید که جماعت علماء خواهد علی الخصوص، چنان که گفت: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ. جای دیگر بیاید که همه خلق خواهد، آدمی و غیر آدمی، چنان که گفت: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ یعنی خلق مثلکم. باقی هر چه در قرآن امت است، بمعنی جماعت است، از آن گروه گروه مردم که در سلف گذشتند یا وقتی حاضراند، یا تا بقیامت خواهند بود، چنان که گفت: وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً، أَنْ تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرْبی‌ مِنْ أُمَّةٍ، وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ، و مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ، وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ، تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی‌ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ ای رسل، فکفروا به، فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ بأساء درویشی و بی کامی است، و ضراء بیماری و درد. زجاج گفت: بأساء زیان است که بر مال آید، و ضراء رنج است که بتن رسد. لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ فیؤمنون و یخضعون. رب العزّة جل جلاله درین آیت مصطفی را صلی اللَّه علیه و سلم خبر داد که پیش از تو رسولان را فرستادیم بگروه گروه از امم، و ایشان را بقحط و شدّت و بیماری و محنت فرو گرفتیم تا مگر در زارند و توبه کنند، که دلها بوقت شدت و محنت نرم شود، و خضوع و خشوع آرد. میگوید: ایشان زاری نکردند، و از آن کفر خویش باز نگشتند.

فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا یعنی فهلا اذ جاءهم عذابنا تضرعوا الی اللَّه و تابوا، فیکشف ما نزل بهم من البلاء، وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ فأقاموا علی کفرهم، وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ من الکفر و المعاصی فأصروا علیها.

و گفته‌اند که: قسوت دل از ترک ذکر خیزد، کسی که ذکر خدای نکند، و پیوسته بباطل گفتن و محال شنیدن مشغول بود دل وی سخت شود چنان که در خبر است: «لا تکثروا الکلام بغیر ذکر اللَّه، فان کثرة الکلام بغیر ذکر اللَّه قسو القلب»، و قال (ص): «اربعة من الشقاء: جمود العین، و قسوة القلب، و الاصرار علی الذنب، و الحرص علی الدّنیا».

و اوحی اللَّه الی موسی (ع): یا موسی! لا تطوّل فی الدنیا املک. فیقسو قلبک، و قاسی القلب منی بعید، و کن خلق الثیاب جدید القلب تخفی علی اهل الارض، و تعرف فی اهل السماء، و اقنت بین یدیّ قنوت الصابرین، و صح الیّ من کثرة الذّنوب صیاح الهارب من عدوّه، و استعن بی علی ذلک، فانّی نعم العون و نعم المستعان»!

این قسوت دل هر چند دردی صعب است، و دین را آفتی بزرگ، اما مداوات آن سهل است. و در خبر مصطفی (ص) است: روی ابو هریرة: ان رجلا شکا الی النبی (ص) قسوة قلبه، فقال: «ان اردت ان یلین قلبک فأطعم المسکین و امسح رأس الیتیم».

فَلَمَّا نَسُوا یعنی الامم الخالیة ترکوا ما وعظوا به، «فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ» من النّعمة و السّرور بعد الضرّاء الّذی کانوا فیه، و قیل: ابواب کل شی‌ء یعنی المطر من السماء، و النّبات من الارض. حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا فرح درین موضع آنست که در نعمت بنازد، و بطر بگیرد، و کفور و ناسپاس گردد. همانست که آنجا گفت: «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ». جای دیگر گفت: «وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا».

میگوید: چون ایشان را در آن نعمت بطر گرفت و شکر نکردند، بگرفتم ایشان را ناگاه، تا نومید و پشیمان و پر حسرت بماندند. و فی معناه ما روی انس، قال: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول فی بعض مواعظة: «اما رأیت المأخوذین علی العزة؟ المزعجین بعد الطمأنینة؟ الّذین اقاموا علی الشبهات، و جنحوا الی الشهوات، حتّی اتتهم رسل ربهم، فلا ما کانوا امّلوا ادرکوا، و لا الی ما فاتهم رجعوا، قدموا علی ما عجلوا، و نوموا علی ما خلفوا، و لم یغن النّدم، و قد جفّ القلم».

فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ یعنی اصل القوم و آخرهم و بقیتهم، ای استوصلوا بالهلاک فلم یبق منهم احد. دابر هر چیز آخر آن بود، و قطع آن آن بود که از آن چیز هیچیز نماند. یقال: دبر فلان القوم یدبرهم، اذا کان آخرهم.

روی عقبة بن عامر، قال: قال النّبی (ص): «اذا رایت اللَّه یعطی العباد یسئلون علی معاصیهم فانّما ذلک استدراج منه لهم، ثم تلا هذه الایة: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ الی قوله وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.

این حمد درین موضع بر آن جای نهاده است که جای دیگر گفت: وَ لا یَخافُ عُقْباها، أَلا بُعْداً لِعادٍ، وَ قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ، وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ. این سخن کسی باشد که کاری کند و آن را از خود بپسندد و پشیمان نشود، و او را از آن کار باز آوردنیش نباشد.

قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَکُمْ وَ أَبْصارَکُمْ ای اصمّکم و اعماکم فلا تسمعوا شیئا و لم تبصروا، وَ خَتَمَ عَلی‌ قُلُوبِکُمْ یعنی طبع علیها فلم تعقلوا شیئا، مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِهِ ای هل احد یردّه الیکم دون اللَّه؟ میگوید: اگر اللَّه این شنوایی و بینایی و دانایی از شما واستاند، و آن اعضا باطل گرداند، آن کیست که تواند که بشما باز دهد جز از اللَّه. یَأْتِیکُمْ بِهِ این‌ها با معنی فعل شود، یعنی یاتیکم بذلک الّذی اخذه منکم.

و روا باشد که با سمع شود، و دخل ما بعدها فی معناه، کما قال تعالی: وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ، و قال تعالی: تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها.

و گفته‌اند که: فرا پیش داشتن سمع بر بصر دلیل است که سمع بر بصر فضل دارد، هم چنان که آنجا گفت: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ. نظیرش آنست که اللَّه گفت: مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ نام خویش جل جلاله فرا پیش داشت، که بر همه نامها فضل دارد و شرف، و وجه این سخن آنست که هر کرا سمع بود اگر چه بصر ظاهر ندارد، وی را انس دل بر جای بود، که بسخن مردم و نعمتهای خوش انس گیرد، باز چون سمع نبود اگر چه بصر ظاهر دارد، وی را انس دل نبود، و دانایی و دریافت وی ناقص بود و ازینجاست که رب العزة جل جلاله بنا یافت سمع نفی عقل کرد، گفت: «أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ کانُوا لا یَعْقِلُونَ»، و با نایافت بصر جز نفی نظر نکرده: «أَ فَأَنْتَ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ لَوْ کانُوا لا یُبْصِرُونَ» و این دلیلی روشن است بر فضل سمع بر بصر، و کافران را که ذم کرد بنا یافت دانایی دل کرد در سمع بسته است، نه بنا یافت بینایی ظاهر، و ذلک فی قوله تعالی: «فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ». جای گفت اجابت دعوت در سمع بست که دانایی دل با آن است، گفت: إِنَّما یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ، وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ، و فی الحدیث: «ان اهل النار صم بکم لا یسمعون، لان السماع انس، و اللَّه لا یحب ان یأنس اهل النار».

انظر یا محمد کیف نصرف الآیات نفصلها من جهة بعد جهة، فی بیان التوحید و صحة النبوة، ثُمَّ هُمْ یَصْدِفُونَ یعرضون عما رضح لهم من البیان، و قام علیهم من البرهان.

قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً لیلا او نهارا، و قیل: بغتة فجاءة، او جهرة معلنة تنظرون الیه حین ینزل، هَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ الذین جعلوا للَّه شرکاء. فان قیل لم قوبل بالبغتة الجهرة، و انما تقضی الجهرة الخفیة؟ الجواب ان البغتة مضمنه معنی الخفیة، لأن یأتیهم من حیث لا یشعرون، فیخفی سببه، فحمل علی المعنی. هَلْ یُهْلَکُ هل حرف استفهام است، و معنی استفهام طلب افهام است، اما درین موضع نه حقیقت استفهام است، اگر چه بر مخرج استفهام آورده، این هم چنان است که گویند: قد علمت هل زید فی الدار؟ و در لغت عرب این معنی فراوان آید.

و بدانکه معانی هل در قرآن مختلف است، و وجوه آن فراوان: یکی بمعنی دلیل و حجت است، کقوله: هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ. یکی بمعنی تهدید و سیاست، کقوله: هَلْ مِنْ مَحِیصٍ. یکی بمعنی عیب و منقصت، کقوله: إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ. یکی بمعنی تعبیر و ملامت، کقوله هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ. یکی بمعنی شک و شبهت، کقوله: هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْ‌ءٍ. یکی بمعنی سؤال و طلب، کقوله: هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ. یکی بمعنی عذاب و عقوبت، کقوله: هَلِ امْتَلَأْتِ. یکی بمعنی ندامت و حسرت، کقوله: هَلْ إِلی‌ مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ. یکی بمعنی بر و ملاطفت، کقوله: هَلْ لَکَ إِلی‌ أَنْ تَزَکَّی. و بسیار آید در قرآن بمعنی قد، چنان که: هَلْ أَتی‌ عَلَی الْإِنْسانِ، هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ الْغاشِیَةِ، وَ هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ مُوسی‌، هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ، وَ هَلْ أَتاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ. و در قرآن هل بمعنی «ما» بسیار بود چنان که گفت: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ، هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ، هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ، هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ، فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ.

این همه بمعنی «ما» اند، و جمله بمعنی تقریراند بنزدیک اهل لغت.

وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ پیغامبران را که فرستادیم، بشارت و نذارت را فرستادیم. دوستان را بشارت می‌دهند ببهشت، و بیگانگان را بیم میدهند بدوزخ، و بر پیغامبران بیش از تبلیغ رسالت برین وجه نیست، اما انزال‌ آیت و توفیق هدایت جز خاصّیّت الهیت ما نیست، و کس را با ما در آن مشارکت و معاونت نیست. فَمَنْ آمَنَ ای صدق، وَ أَصْلَحَ العمل، فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ خوف القنوط، وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ حزن القطیعة.

وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا یعنی بمحمد و القرآن، یَمَسُّهُمُ الْعَذابُ یصیبهم، فیخالط ابدانهم، کما قال: «مَسَّنِیَ الضُّرُّ» ای بلغ ذلک من بدنی و خالطه. بِما کانُوا یَفْسُقُونَ ای یکفرون.

چون رسول خدا (ص) ایشان را بیم داد و بترسانید از عذاب خدای، ایشان وی را دوغ زن گرفتند، آن گه بر سبیل استهزا عذاب خواستند، گفتند: تا کی گویی که عذاب می‌آید؟ یکی بیار ازین عذاب خدای خویش اگر راست می‌گویی؟ رب العالمین بجواب ایشان این آیت فرستاد: قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ یعنی مفاتیح اللَّه بنزول العذاب، و لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ یعنی غیب نزول العذاب، حتّی ینزل بکم. و گفته‌اند: این جواب ایشان است که گفتند: «لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً أَوْ یُلْقی‌ إِلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّةٌ یَأْکُلُ مِنْها». رب العالمین گفت: یا محمّد ایشان را جواب ده که: من نگویم که خزینهای خدای که از آن روزی دهد و عطا بخشد، بنزدیک من است، و غیب ندانم تا شما را گویم که عاقبت کار شما بچه می‌باز آید از سعادت و شقاوت؟ یا شما را چه پیش خواهد آمد از نیک و بد؟ و نمیگویم که من فریشته‌ای‌ام که از کار الهی آن دانم که بشر نداند. من بشری همچون شماام. شما را نگویم مگر آنچه بمن گویند، و بمن فرو فرستند از نامه و پیغام. هر چه گویم از قصه پیشینیان و اخبار آیندگان، بوحی پاک گویم و از کتاب حق. قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمی‌ بالهدی وَ الْبَصِیرُ بالهدی یعنی المؤمن و الکافر و الضّالّ و المهتدی. أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ فتعلموا انّهما لا یستویان؟!

۶ - النوبة الاولى: قوله تعالی: قُلْ گوی یا محمد أَ رَأَیْتَکُمْ چه بینی إِنْ أَتاکُمْ اگر بشما آید عَذابُ اللَّهِ عذاب خدای أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ یا بشما آید رستاخیز أَ غَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ جز از اللَّه خدایی دیگر خواهید خواند؟! إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۴۰) تا خوانید اگر راست می‌گویید.۶ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللَّهِ الایة اذا مسّکم الضرّ فممّن ترومون کشفه؟ او نابکم امر فمن الّذی تؤمّلون لطمه؟ مسکین فرزند آدم که قدر این لطف نمیداند! و خطر این عزت نمی‌شناسد! درین آیت هم اظهار عزت و جلال است و بی نیازی خود از بندگان، هم تعبیه لطف و افضال است و نثار رحمت بر ایشان. میگوید: اگر بخداوندی خود از روی عدل بطشی نمایم برین خلقان، آن کیست که آن بطش از ایشان باز دارد، و ایشان را فریاد رسد؟ و اگر از کمین‌گاه غیب ناگاه علم رستاخیز بیرون آریم، این بندگان کجا گریزند؟ و دست در که زنند؟ و کرا خوانند؟ آن گه بکرم خود هم خود جواب داد که: بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ هم مرا خوانید، و مرا دانید، و کشف بلا از من خواهید، که قادر بر کمال منم. مفضل با نوال منم. دوست و یار نیکوکار نیکوخواه منم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ کاف زیادتست و تاکید را در افزودند، و صلب سخن ا رأیتم است یعنی: هل رأیتم، و این کلمه بجای اخبرونی نهاده‌اند. میگوید: یا محمّد مشرکان را گوی: اخبرونی ان اتاکم عذاب اللَّه، یعنی الموت. مرا خبر کنید اگر مرگ بشما آید، أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ یا قیامت آید بشما. السّاعة اسم للوقت الّذی یصعق فیه العباد، و اسم للوقت الّذی یبعث فیه العباد، و المعنی اتتکم السّاعة الّتی وعدتم فیها بالبعث و الفناء، لان قبل البعث یموت الخلق کله. آن گه گفت: أَ غَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ یعنی أ تدعون هذه الاصنام و الاحجار الّتی عبدتموها من دون اللَّه. إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ان مع اللَّه آلهة اخری اخبرونی من تدعون عند نزول البلاء بکم؟ معنی آیت آنست که اگر بلائی بشما رسد کرا خواهید خواند تا کشف آن بلا کند؟ اللَّه را خواهید خواند یا این بتان را که می‌پرستید؟ آن گه استدراک کرد، گفت: بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ نخوانید آن بتان را، که دانید که ایشان را قدرت نیست، و از ایشان نفع و ضرّ نیست، بلکه اللَّه را خوانید. فَیَکْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَیْهِ این «ها» در «الیه» با عذاب شود، چنان که آنجا گفت: «مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی‌ ضُرٍّ مَسَّهُ». و آن گه اجابت دعا و کشف بلا در مشیت خویش بست، گفت: إِنْ شاءَ اگر خواهد کشف بلا کند، و اجابت دعا کند، وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِکُونَ ای تترکون ما تشرکون به من الاصنام فلا تدعونه.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که آیه‌ای از قرآن به پیامبر محمد(ص) دستور می‌دهد که به مشرکان بگوید: آیا به من خبر می‌دهید اگر عذاب خدا به سراغتان بیاید، یا هنگامی که قیامت فرا برسد چه خواهید کرد؟ در این آیه، اشاره به این است که آیا در آن زمان به بت‌ها و مجسمه‌هایی که پرستش می‌کنید، پناه خواهید برد یا به خداوند؟ اگر بلایی بر شما نازل شود، آیا به آن بت‌ها prayers خواهید کرد یا به خداوندی که قادر به انجام هر چیزی است؟ در ادامه، آیه تأکید می‌کند که شما به بت‌ها تکیه نکنید زیرا آنها هیچگونه قدرت و نفع و ضرری ندارند، بلکه باید تنها به خداوند تکیه کنید که می‌تواند بلاها را برطرف کند. و اجابت دعا و رفع مشکل به مصلحت خود خداوند بستگی دارد، و در نهایت تاکید می‌کند که اگر به خداوند پناه ببرید، از پرستش بت‌ها دست بردارید.
و بر وفق این آیت خبر است از مصطفی (ص)، و ذلک ما
هوش مصنوعی: این آیه نشان‌دهنده خبری از حضرت مصطفی (ص) است.
روی فی الصّحاح ان رسول اللَّه قال لحصین والد عمران بن حصین الخزانی و کان حصین یومئذ مشرکا: کم تعبد الیوم الها؟ قال: سبعة، واحدا فی السّماء و سته فی الارض. قال رسول للَّه (ص): فأیهم تعده لیوم رغبتک و رهبتک؟ قال: الذی فی السماء.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) به حصین و عمران بن حصین خزاعی گفت که حصین در آن زمان مشرک بود. پیامبر از او پرسید: امروز چند خدا می‌پرستی؟ حصین پاسخ داد: هفت تا، که یکی در آسمان و شش تای دیگر در زمین هستند. پیامبر (ص) سپس پرسید: کدام یک را در روزی که به آن نیاز داری و از آن می‌ترسی، بیشتر اهمیت می‌دهی؟ حصین جواب داد: آن که در آسمان است.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی‌ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ اصل الامة الصنف من النّاس و الجماعة، کقوله تعالی: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً ای صنفا واحدا فی الضّلال، «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ».
هوش مصنوعی: ما پیش از تو به جوامع و ملت‌های مختلف پیامبران فرستادیم. اصولاً مردم به گروه‌های متفاوتی تقسیم می‌شوند، مانند اینکه خداوند می‌فرماید: "مردم یک امت واحد بودند" که یعنی در گمراهی به یک نوع بودند. بنابراین، خداوند پیامبران را فرستاد تا آن‌ها را هدایت کنند.
معنی امت باصل جماعت است، پس آن هنگام که جماعت در آن باشند، و در آن زمان برسند امّت خوانند، چنان که در قرآن است: وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلی‌ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ یعنی الی سنین معدودة، و کقوله تعالی: وَ ادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ ای بعد سنین.
هوش مصنوعی: معنی واژه «امت» به گروهی از مردم که در کنار هم جمع شده‌اند، اشاره دارد. زمانی که این گروه در کنار هم هستند و به یک زمان خاص می‌رسند، به آن‌ها «امت» گفته می‌شود. این مطلب در قرآن نیز مطرح شده است، به عنوان مثال: «اگر عذاب را تا یک زمان مشخص به تعویق بیندازیم» یا «پس از گذشت مدت زمانی».
و امت بمعنی زمان در قرآن بیش ازین دو جایگه نیست، و مرد امام ربانی را امت گویند، چنان که در قرآن است: إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً، از بهر آنکه پیشرو جماعت باشد، و سبب اجتماع ایشان شود، و نیز گفته‌اند: از آنکه خلال خیر در وی مجتمع بود، چنان که در جماعتی مجتمع بود، و از اینجاست که عرب گویند: فلان امة وحده، ای هو یقوم مقام امة. و منه الحدیث: «یبعث زید بن عمرو بن نفیل یوم القیامة امة وحده». و دین را امت گویند که جماعتی و خلقی بآن مجتمع شوند، چنان که گفت: إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی‌ أُمَّةٍ ای علی دین، و قال: وَ ما کانَ النَّاسُ یعنی اهل سفینة نوح و علی عهد آدم إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً یعنی ملة الاسلام وحدها. و قال فی سورة النحل: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً یعنی ملّة الاسلام وحدها، و در قرآن امت بیاید که مسلمانان امّت محمّد خواهد علی الخصوص، چنان که گفت: کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ، و گفت: «جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً»، و جای بیاید که کافران امت محمّد خواهد علی الخصوص، چنان که گفت: کَذلِکَ أَرْسَلْناکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ. جای دیگر بیاید که جماعت علماء خواهد علی الخصوص، چنان که گفت: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ. جای دیگر بیاید که همه خلق خواهد، آدمی و غیر آدمی، چنان که گفت: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ یعنی خلق مثلکم. باقی هر چه در قرآن امت است، بمعنی جماعت است، از آن گروه گروه مردم که در سلف گذشتند یا وقتی حاضراند، یا تا بقیامت خواهند بود، چنان که گفت: وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً، أَنْ تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرْبی‌ مِنْ أُمَّةٍ، وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ، و مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ، وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ، تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ.
هوش مصنوعی: در قرآن، واژه "امت" به معنای زمان بیشتر از دو بار به کار نرفته است. اصطلاح "امت" به افرادی که به عنوان پیشوای حکیم شناخته می‌شوند، اطلاق می‌شود. به عنوان مثال، گفته شده که ابراهیم به عنوان یک امت معرفی شده است، چرا که او پیشرو جماعت و عامل اتحاد آن‌ها بود. همچنین بیان شده که او حامل خیر و نیکی بوده و در جمع‌های مختلف افراد خیر وجود داشته است. عرب‌ها نیز به افرادی که به تنهایی در مقام یک امت هستند، می‌گویند "فلانی امت وحده". همچنین در احادیث آمده که زید بن عمرو بن نفیل در روز قیامت به عنوان امت به حساب خواهد آمد. دین نیز به عنوان یک امت تلقی می‌شود، به این معنا که گروهی از مردم حول آن جمع می‌شوند. در قرآن آمده که برخی از مردم و نیاکانشان بر یک امت بودند، که اشاره به دین واحدی دارد. در مواردی دیگر، مسلمانان به عنوان امت خاص محمّد معرفی شده و همچنین کافرین نیز به این عنوان ذکر شده‌اند. همچنین گروهی از علما نیز به عنوان امت خوانده می‌شوند. نهایتاً، همه موجودات زنده، چه انسان و چه غیر انسان، نیز به عنوان امت‌هایی شبیه به هم معرفی شده‌اند. در کل، هر جا که واژه "امت" در قرآن آمده، معمولاً به معنای گروهی از مردم است، چه در زمان‌های گذشته و چه در آینده.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی‌ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ ای رسل، فکفروا به، فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ بأساء درویشی و بی کامی است، و ضراء بیماری و درد. زجاج گفت: بأساء زیان است که بر مال آید، و ضراء رنج است که بتن رسد. لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ فیؤمنون و یخضعون. رب العزّة جل جلاله درین آیت مصطفی را صلی اللَّه علیه و سلم خبر داد که پیش از تو رسولان را فرستادیم بگروه گروه از امم، و ایشان را بقحط و شدّت و بیماری و محنت فرو گرفتیم تا مگر در زارند و توبه کنند، که دلها بوقت شدت و محنت نرم شود، و خضوع و خشوع آرد. میگوید: ایشان زاری نکردند، و از آن کفر خویش باز نگشتند.
هوش مصنوعی: ما پیش از تو پیامبرانی به اقوام مختلف فرستادیم و آنها به پیام ما کافر شدند. پس ما آنها را با تنگدستی و رنج سختی روبرو کردیم. در اینجا تنگدستی به معنای فقر و بی‌چیزی و رنج به معنای بیماری و درد است. در تفسیر آمده است که تنگدستی به زیان‌هایی که به مال می‌رسد و رنج به سختی‌هایی که بر جسم انسان تحمیل می‌شود، اشاره دارد. هدف از این سختی‌ها این بود که آنان به درگاه خدا زاری کرده و ایمان بیاورند و به خداوند سر فرود آورند. خداوند بزرگ در این آیه به پیامبر اطلاع می‌دهد که قبلا پیامبرانی به اقوام فرستاده و آن اقوام در زمان مشکلات و مصائب نخواستند که از کفر و نافرمانی خود برگردند و زاری نکردند.
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا یعنی فهلا اذ جاءهم عذابنا تضرعوا الی اللَّه و تابوا، فیکشف ما نزل بهم من البلاء، وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ فأقاموا علی کفرهم، وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ من الکفر و المعاصی فأصروا علیها.
هوش مصنوعی: وقتی عذاب ما به سراغشان آمد، چرا از خداوند تقاضای رحمت نکردند و توبه نکردند تا بلایی که به آن‌ها نازل شده بود برداشته شود، اما دل‌هایشان سفت و سخت شد و به کفر خود ادامه دادند. شیطان هم کارهای کفرآمیز و گناهانی که انجام می‌دادند را برایشان زیبا جلوه داد و آن‌ها به این کارها اصرار ورزیدند.
و گفته‌اند که: قسوت دل از ترک ذکر خیزد، کسی که ذکر خدای نکند، و پیوسته بباطل گفتن و محال شنیدن مشغول بود دل وی سخت شود چنان که در خبر است: «لا تکثروا الکلام بغیر ذکر اللَّه، فان کثرة الکلام بغیر ذکر اللَّه قسو القلب»، و قال (ص): «اربعة من الشقاء: جمود العین، و قسوة القلب، و الاصرار علی الذنب، و الحرص علی الدّنیا».
هوش مصنوعی: گفته‌اند که دل زمانی سخت و قسی می‌شود که انسان به یاد خدا نباشد. اگر کسی به ذکر خداوند نپردازد و همواره به باطل بپردازد و از سخنان بی‌معنی شنید، دلش سخت خواهد شد. در حدیثی آمده است که گفتن زیاد کلمات بدون یاد خدا باعث قساوت دل می‌شود. همچنین پیامبر (ص) فرمودند که چهار چیز موجب شقاوت انسان می‌شود: نگاه بی‌حرکت، سختی دل، پافشاری بر گناه و حرص بر دنیا.
و اوحی اللَّه الی موسی (ع): یا موسی! لا تطوّل فی الدنیا املک. فیقسو قلبک، و قاسی القلب منی بعید، و کن خلق الثیاب جدید القلب تخفی علی اهل الارض، و تعرف فی اهل السماء، و اقنت بین یدیّ قنوت الصابرین، و صح الیّ من کثرة الذّنوب صیاح الهارب من عدوّه، و استعن بی علی ذلک، فانّی نعم العون و نعم المستعان»!
هوش مصنوعی: خداوند به موسی (ع) وحی کرد: ای موسی! در دنیا امیدت را زیاد نکن، زیرا دل‌ها سخت می‌شود و دل‌های سخت از من دور هستند. تازه‌گی در دل‌ها را مثل پارچه‌های نو حفظ کن تا در چشم اهل زمین زیبا به نظر آید و در نزد اهل آسمان شناخته شوی. با صبر و پرستش در برابر من ایستاده باش و از کثرت گناهان فریاد کن مانند کسی که از دشمنش فرار می‌کند. از من کمک بخواه، زیرا من بهترین یار و یاور هستم.
این قسوت دل هر چند دردی صعب است، و دین را آفتی بزرگ، اما مداوات آن سهل است. و در خبر مصطفی (ص) است: روی ابو هریرة: ان رجلا شکا الی النبی (ص) قسوة قلبه، فقال: «ان اردت ان یلین قلبک فأطعم المسکین و امسح رأس الیتیم».
هوش مصنوعی: سختی و بی‌احساسی قلب اگرچه درد زیادی به همراه دارد و آسیب زیادی به دین می‌زند، اما درمان آن آسان است. در روایت آمده است که وقتی شخصی از بی‌احساسی قلبش به پیامبر (ص) شکایت کرد، ایشان فرمودند: «اگر می‌خواهی که قلبت نرم شود، به فقیر غذا بده و سر یتیم را نوازش کن.»
فَلَمَّا نَسُوا یعنی الامم الخالیة ترکوا ما وعظوا به، «فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ» من النّعمة و السّرور بعد الضرّاء الّذی کانوا فیه، و قیل: ابواب کل شی‌ء یعنی المطر من السماء، و النّبات من الارض. حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا فرح درین موضع آنست که در نعمت بنازد، و بطر بگیرد، و کفور و ناسپاس گردد. همانست که آنجا گفت: «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ». جای دیگر گفت: «وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا».
هوش مصنوعی: زمانی که آنها نعمت‌هایی را که دریافت کرده بودند فراموش کردند، ما درهای همه چیز را به روی آنها گشودیم. این درها می‌تواند به معنای نعمت‌ها و شادی‌ها بعد از سختی‌ها باشد یا به بارش باران از آسمان و رشد گیاهان از زمین اشاره کند. تا زمانی که آنها از آنچه که به آنها داده شده بود شادی کردند. این شادی در اینجا به معنای مغرورشدن در نعمت‌ها و ناسپاسی است. در جایی دیگر گفته شده است که نباید از نعمت‌ها خوشحال شوید، زیرا خداوند خوشحال‌شدن را دوست ندارد. همچنین اشاره شده که آنها به زندگی دنیوی خود شاد بودند.
میگوید: چون ایشان را در آن نعمت بطر گرفت و شکر نکردند، بگرفتم ایشان را ناگاه، تا نومید و پشیمان و پر حسرت بماندند. و فی معناه ما روی انس، قال: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول فی بعض مواعظة: «اما رأیت المأخوذین علی العزة؟ المزعجین بعد الطمأنینة؟ الّذین اقاموا علی الشبهات، و جنحوا الی الشهوات، حتّی اتتهم رسل ربهم، فلا ما کانوا امّلوا ادرکوا، و لا الی ما فاتهم رجعوا، قدموا علی ما عجلوا، و نوموا علی ما خلفوا، و لم یغن النّدم، و قد جفّ القلم».
هوش مصنوعی: می‌گوید: هنگامی که مردم در نعمت غرق شدند و شکر نکردند، ناگهان آنها را گرفتار کردم تا در ناامیدی و پشیمانی و حسرت باقی بمانند. در معنای این کلام، از انس روایت شده است که شنیدم رسول خدا (ص) در یکی از موعظه‌هایش فرمود: «آیا نمی‌بینی کسانی را که به خاطر عزت خود گرفته شده‌اند؟ کسانی که بعد از آرامش به ترس و وحشت می‌افتند؟ آنهایی که به شبهات چسبیده و به شهوات تمایل دارند، تا اینکه فرستادگان خدا به سراغشان آمدند. نه آنچه را که امیدوار بودند به دست آوردند، نه می‌توانستند به آنچه را که از دست داده بودند بازگردند. آنها به آنچه که برای خود تدارک دیده بودند، قدم گذاشتند و در غفلت از آنچه که گذشت، خواب‌آلود باقی ماندند، و دیگر هیچ ندامتی سودی نمی‌بخشد و قلم قضا و قدر خشک شده است.»
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ یعنی اصل القوم و آخرهم و بقیتهم، ای استوصلوا بالهلاک فلم یبق منهم احد. دابر هر چیز آخر آن بود، و قطع آن آن بود که از آن چیز هیچیز نماند. یقال: دبر فلان القوم یدبرهم، اذا کان آخرهم.
هوش مصنوعی: عبارت "فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ" به معنای نابودی کامل یک قوم یا گروه است، به گونه‌ای که از آنان هیچ‌چیزی باقی نمی‌ماند. "دابر" به معنای آخرین یا اصلی‌ترین افراد یک گروه است و زمانی که دابری از چیزی قطع می‌شود، به این معناست که دیگر هیچ چیزی از آن چیز باقی نمانده است. به طور کلی، این عبارت نشان‌دهنده ناپدید شدن تمام افراد یک قوم است.
روی عقبة بن عامر، قال: قال النّبی (ص): «اذا رایت اللَّه یعطی العباد یسئلون علی معاصیهم فانّما ذلک استدراج منه لهم، ثم تلا هذه الایة: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ الی قوله وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.
هوش مصنوعی: عقبة بن عامر روایت کرده است که پیامبر (ص) فرمودند: «اگر دیدید که خداوند به بندگانش می‌دهد و آنها از معاصی‌شان درخواست می‌کنند، بدانید که این تنها به‌عنوان فریبی برای آنهاست. سپس این آیه را قرائت کرد: هنگامی که آنها آنچه را که به یادآوری شده بودند، فراموش کردند... و حمد برای خداوند، پروردگار جهانیان است.»
این حمد درین موضع بر آن جای نهاده است که جای دیگر گفت: وَ لا یَخافُ عُقْباها، أَلا بُعْداً لِعادٍ، وَ قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ، وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ. این سخن کسی باشد که کاری کند و آن را از خود بپسندد و پشیمان نشود، و او را از آن کار باز آوردنیش نباشد.
هوش مصنوعی: این ستایش در اینجا بیان شده است که در جای دیگر نیز گفته شده: «و از عواقب آن نمی‌ترسد»، و در جایی دیگر آمده است «و دور باد عده‌ای» و همچنین «ستایش مخصوص خداوند پروردگار جهانیان است». این سخن ناشی از فردی است که کاری انجام دهد و آن را پسندیده و از انجام آن پشیمان نشود، و هیچ چیزی او را از ادامه آن کار باز ندارد.
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَکُمْ وَ أَبْصارَکُمْ ای اصمّکم و اعماکم فلا تسمعوا شیئا و لم تبصروا، وَ خَتَمَ عَلی‌ قُلُوبِکُمْ یعنی طبع علیها فلم تعقلوا شیئا، مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِهِ ای هل احد یردّه الیکم دون اللَّه؟ میگوید: اگر اللَّه این شنوایی و بینایی و دانایی از شما واستاند، و آن اعضا باطل گرداند، آن کیست که تواند که بشما باز دهد جز از اللَّه. یَأْتِیکُمْ بِهِ این‌ها با معنی فعل شود، یعنی یاتیکم بذلک الّذی اخذه منکم.
هوش مصنوعی: اگر خداوند شنوایی و بینایی شما را بگیرد و شما را لال و نابینا کند و بر دل‌های شما پرده‌ای بیفکند که نتوانید چیزی را درک کنید، آیا غیر از خداوند کسی هست که این نعمت‌ها را دوباره به شما بازگرداند؟ آیا کسی می‌تواند این توانایی‌ها را به شما برگرداند جز خداوند؟ در واقع این عبارت به معنای آن است که آیا می‌توانند به شما آنچه را که خداوند از شما گرفته است، بازگردانند؟
و روا باشد که با سمع شود، و دخل ما بعدها فی معناه، کما قال تعالی: وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ، و قال تعالی: تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به این که ممکن است به شنیده‌ها و گفتارهایی پرداخته شود که به نوعی مستند هستند. در این متن به آیات قرآنی استناد شده که بیانگر اهمیت اطاعت از خدا و پیامبر هستند، و به همین ترتیب به توانایی افراد برای انتخاب مشغولیت‌های خود مانند تجارت یا سرگرمی اشاره می‌شود.
و گفته‌اند که: فرا پیش داشتن سمع بر بصر دلیل است که سمع بر بصر فضل دارد، هم چنان که آنجا گفت: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ. نظیرش آنست که اللَّه گفت: مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ نام خویش جل جلاله فرا پیش داشت، که بر همه نامها فضل دارد و شرف، و وجه این سخن آنست که هر کرا سمع بود اگر چه بصر ظاهر ندارد، وی را انس دل بر جای بود، که بسخن مردم و نعمتهای خوش انس گیرد، باز چون سمع نبود اگر چه بصر ظاهر دارد، وی را انس دل نبود، و دانایی و دریافت وی ناقص بود و ازینجاست که رب العزة جل جلاله بنا یافت سمع نفی عقل کرد، گفت: «أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ کانُوا لا یَعْقِلُونَ»، و با نایافت بصر جز نفی نظر نکرده: «أَ فَأَنْتَ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ لَوْ کانُوا لا یُبْصِرُونَ» و این دلیلی روشن است بر فضل سمع بر بصر، و کافران را که ذم کرد بنا یافت دانایی دل کرد در سمع بسته است، نه بنا یافت بینایی ظاهر، و ذلک فی قوله تعالی: «فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ». جای گفت اجابت دعوت در سمع بست که دانایی دل با آن است، گفت: إِنَّما یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ، وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ، و فی الحدیث: «ان اهل النار صم بکم لا یسمعون، لان السماع انس، و اللَّه لا یحب ان یأنس اهل النار».
هوش مصنوعی: در روایات آمده که داشتن شنیدار، بر بینایی برتری دارد. به این معنی که اگر خداوند می‌خواست می‌توانست شنیدار و بینایی را از آن‌ها بگیرد. مشابه این آیات به افراد اشاره دارد که به عنوان دشمنان خداوند و فرشتگانش یاد شده‌اند و نام خداوند بر همه نام‌ها برتری دارد. اگر کسی فقط شنوایی داشته باشد اما بینایی نداشته باشد، دلش به کلام مردم و نعمت‌ها آرام می‌گیرد، ولی اگر کسی فقط بینا باشد و شنوایی نداشته باشد، دلش آرامش ندارد و فهمش ناقص است. از این روست که خداوند در آیات، شنیدار را برای درک عقل ضروری می‌داند و برعکس، بینایی را تنها برای دیدن. این استدلال شفاف نشان می‌دهد که شنیدار بر بینایی ارجحیت دارد و ناپسندیده‌ها در بینایی نیست، بلکه در نداشتن شنیداری دل و درک است. این نکته در آیه‌ای دیگر مشخص شده که بینایی ظاهری نمی‌تواند دل‌ها را روشن کند و در نهایت، تنها کسانی به دعوت پاسخ می‌دهند که می‌شنوند و اگر در این افراد خیری بود، خداوند به آن‌ها شنیدار می‌داد. همچنین در حدیثی آمده است که اهل جهنم چیزی نمی‌شنوند، زیرا شنیدن به معنای آرامش و انس است و خداوند نمی‌خواهد اهل جهنم را آرام کند.
انظر یا محمد کیف نصرف الآیات نفصلها من جهة بعد جهة، فی بیان التوحید و صحة النبوة، ثُمَّ هُمْ یَصْدِفُونَ یعرضون عما رضح لهم من البیان، و قام علیهم من البرهان.
هوش مصنوعی: ای محمد، ببین چگونه آیات را یکی یکی بیان می‌کنیم، به نحوی که بر وحدت خدا و صحت نبوت تأکید کنیم. سپس آن‌ها از آنچه برایشان روشن شده است، روی گردانند و از برهانی که بر آن‌ها ارائه شده است، صرفنظر کنند.
قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً لیلا او نهارا، و قیل: بغتة فجاءة، او جهرة معلنة تنظرون الیه حین ینزل، هَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ الذین جعلوا للَّه شرکاء. فان قیل لم قوبل بالبغتة الجهرة، و انما تقضی الجهرة الخفیة؟ الجواب ان البغتة مضمنه معنی الخفیة، لأن یأتیهم من حیث لا یشعرون، فیخفی سببه، فحمل علی المعنی. هَلْ یُهْلَکُ هل حرف استفهام است، و معنی استفهام طلب افهام است، اما درین موضع نه حقیقت استفهام است، اگر چه بر مخرج استفهام آورده، این هم چنان است که گویند: قد علمت هل زید فی الدار؟ و در لغت عرب این معنی فراوان آید.
هوش مصنوعی: آیا شما دیده‌اید اگر عذاب خدا به‌طور ناگهانی یا به‌طور علنی، در شب یا روز به شما برسد، چه اتفاقی می‌افتد؟ به گفته‌ای، عذاب به‌طور ناگهانی و به‌صورت علنی به شما خواهد رسید و شما آن را خواهید دید. آیا جز قوم ظالمانی که برای خدا شریک قرار داده‌اند، کسی هلاک می‌شود؟ اگر پرسیده شود چرا ناگهانی و علنی با هم مقایسه شده‌اند، در حالی که به‌طور معمول عذاب پنهانی به عذاب علنی ختم می‌شود؟ پاسخ این است که ناگهانی بودن به نوعی معنای پنهانی را در بر دارد، زیرا به شما خواهد رسید بدون اینکه متوجه شوید و سبب آن پنهان خواهد ماند. عبارتی که می‌پرسد آیا هلاک خواهند شد، در واقع سوالی است که هدفش درک مطلب است و در این مکان به صورت سوال مطرح شده، هرچند در اصل بیشتر به مفهوم مجهول نزدیک است، مانند اینکه بگویند آیا زید در خانه هست؟ و در زبان عربی این معنی بسیار دیده می‌شود.
و بدانکه معانی هل در قرآن مختلف است، و وجوه آن فراوان: یکی بمعنی دلیل و حجت است، کقوله: هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ. یکی بمعنی تهدید و سیاست، کقوله: هَلْ مِنْ مَحِیصٍ. یکی بمعنی عیب و منقصت، کقوله: إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ. یکی بمعنی تعبیر و ملامت، کقوله هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ. یکی بمعنی شک و شبهت، کقوله: هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْ‌ءٍ. یکی بمعنی سؤال و طلب، کقوله: هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ. یکی بمعنی عذاب و عقوبت، کقوله: هَلِ امْتَلَأْتِ. یکی بمعنی ندامت و حسرت، کقوله: هَلْ إِلی‌ مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ. یکی بمعنی بر و ملاطفت، کقوله: هَلْ لَکَ إِلی‌ أَنْ تَزَکَّی. و بسیار آید در قرآن بمعنی قد، چنان که: هَلْ أَتی‌ عَلَی الْإِنْسانِ، هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ الْغاشِیَةِ، وَ هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ مُوسی‌، هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ، وَ هَلْ أَتاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ. و در قرآن هل بمعنی «ما» بسیار بود چنان که گفت: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ، هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ، هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ، هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ، فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ.
هوش مصنوعی: معانی واژه "هل" در قرآن بسیار متنوع است و کاربردهای مختلفی دارد. یکی از معانی آن، اشاره به دلیل و حجت است، مثل جمله‌ای که می‌گوید آیا شما علمی دارید؟ دیگر معنای آن تهدید و سیاست است، مانند اینکه آیا راه فراری وجود دارد؟ همچنین در مواقعی به معنای عیب و نقص نیز به کار می‌رود. "هل" می‌تواند بیانگر ملامت و انتقاد باشد و همچنین برای ابراز شک و تردید استفاده می‌شود. یکی دیگر از کاربردهای آن، پرسش و درخواست است، مثل این جمله که آیا پروردگارت می‌تواند؟ در برخی موارد نیز به معنای عذاب و تنبیه به کار می‌رود و می‌تواند احساس ندامت و پشیمانی را روشن کند. همچنین در برخی سنگینی‌پیام‌ها به معنای لطف و مهربانی است. در مواردی دیگر، "هل" به معنای "قد" یا "بودن" مشاهده می‌شود. در نهایت، در قرآن دیده می‌شود که "هل" به جای "ما" نیز به کار رفته است و در جملات مختلفی این معنا را به خود می‌گیرد.
این همه بمعنی «ما» اند، و جمله بمعنی تقریراند بنزدیک اهل لغت.
هوش مصنوعی: این همه به معنی «ما» هستند و جمله به معنای بیان کردن در نزد زبان‌شناسان است.
وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ پیغامبران را که فرستادیم، بشارت و نذارت را فرستادیم. دوستان را بشارت می‌دهند ببهشت، و بیگانگان را بیم میدهند بدوزخ، و بر پیغامبران بیش از تبلیغ رسالت برین وجه نیست، اما انزال‌ آیت و توفیق هدایت جز خاصّیّت الهیت ما نیست، و کس را با ما در آن مشارکت و معاونت نیست. فَمَنْ آمَنَ ای صدق، وَ أَصْلَحَ العمل، فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ خوف القنوط، وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ حزن القطیعة.
هوش مصنوعی: پیامبران را تنها برای بشارت و هشدار فرستاده‌ایم. آن‌ها به دوستان بشارت بهشت می‌دهند و به دشمنان هشدار عذاب جهنم می‌دهند. وظیفه پیامبران تنها انتقال این رسالت است و اما هدایت و نازل کردن نشانه‌ها از خصوصیاتی است که تنها به خداوند تعلق دارد و هیچ کس نمی‌تواند در آن سهیم باشد. هر کسی که ایمان بیاورد و کارش را اصلاح کند، نه از ناامیدی ترس دارد و نه از جدایی غمگین می‌شود.
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا یعنی بمحمد و القرآن، یَمَسُّهُمُ الْعَذابُ یصیبهم، فیخالط ابدانهم، کما قال: «مَسَّنِیَ الضُّرُّ» ای بلغ ذلک من بدنی و خالطه. بِما کانُوا یَفْسُقُونَ ای یکفرون.
هوش مصنوعی: و کسانی که به آیات ما، یعنی به محمد و قرآن، کذب می‌ورزند، عذاب به آنها خواهد رسید و این عذاب به بدن‌هایشان خواهد چسبید، همان‌طور که گفته شده: «به من آسیب رسیده است» یعنی این عذاب به بدن من آسیب رسانده و با آن آمیخته است. و این به خاطر کارهایی است که انجام می‌دهند و از مسیر حق منحرف می‌شوند.
چون رسول خدا (ص) ایشان را بیم داد و بترسانید از عذاب خدای، ایشان وی را دوغ زن گرفتند، آن گه بر سبیل استهزا عذاب خواستند، گفتند: تا کی گویی که عذاب می‌آید؟ یکی بیار ازین عذاب خدای خویش اگر راست می‌گویی؟ رب العالمین بجواب ایشان این آیت فرستاد: قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ یعنی مفاتیح اللَّه بنزول العذاب، و لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ یعنی غیب نزول العذاب، حتّی ینزل بکم. و گفته‌اند: این جواب ایشان است که گفتند: «لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً أَوْ یُلْقی‌ إِلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّةٌ یَأْکُلُ مِنْها». رب العالمین گفت: یا محمّد ایشان را جواب ده که: من نگویم که خزینهای خدای که از آن روزی دهد و عطا بخشد، بنزدیک من است، و غیب ندانم تا شما را گویم که عاقبت کار شما بچه می‌باز آید از سعادت و شقاوت؟ یا شما را چه پیش خواهد آمد از نیک و بد؟ و نمیگویم که من فریشته‌ای‌ام که از کار الهی آن دانم که بشر نداند. من بشری همچون شماام. شما را نگویم مگر آنچه بمن گویند، و بمن فرو فرستند از نامه و پیغام. هر چه گویم از قصه پیشینیان و اخبار آیندگان، بوحی پاک گویم و از کتاب حق. قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمی‌ بالهدی وَ الْبَصِیرُ بالهدی یعنی المؤمن و الکافر و الضّالّ و المهتدی. أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ فتعلموا انّهما لا یستویان؟!
هوش مصنوعی: زمانی که پیامبر اسلام (ص) آنان را از عذاب الهی هشدار داد، آنها او را به تمسخر گرفتند و از او خواستند عذابی را که می‌گفت فرود خواهد آمد، به نمایش بگذارد. به او گفتند که تا کی این وعده را بیان می‌کنی و از او درخواست کردند که اگر راست می‌گوید، عذاب الهی را بیاورد. در پاسخ به آنها، خداوند آیه‌ای نازل کرد که در آن گفته شده بود: «من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خدا نزد من است تا عذاب را نازل کنم و نمی‌دانم غیب چیست؛ تا زمانی که عذاب بر شما نازل شود». همچنین به پیامبر (ص) گفته شد که هرگز نمی‌گوید که خزائن خدا و اطلاعات غیبی در دست اوست. او مانند دیگران انسانی معمولی است و تنها آنچه به او وحی می‌شود را بیان می‌کند. او تنها می‌تواند از داستان‌های پیشینیان و اخبار آینده صحبت کند که از طریق وحی پاک و کتاب حق به او رسیده است. در نهایت، خداوند در آیه‌ای دیگر یادآور می‌شود که آیا نابینا و بینا، مؤمن و کافر، هدایت‌شده و گم‌راه برابرند و از آنها می‌خواهد که در این باره تفکر کنند.