قوله تعالی: یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ الایة تفسیر محرّمات و محلّلات از شرع پرسیدند، و تکیه بر فتوای شرع کردند، دانستند که پاک آنست که شرع پاک کرد، و پلید آنست که شرع پلید کرد. راه آنست که شرع نهاد، چراغ آنست که شرع افروخت، و تخم آنست که شرع ریخت. بیشرع روشن هیچ کس بکار نیست، بیشرع دین هیچ کس پذیرفته نیست.
اگر نز بهر شرعستی در اندر بنددی گردون
و گر نز بهر دینستی کمر بگشایدی جوزا
شرع ایشان را جواب داد که حلال آنست که پاک است، و پاک آنست که زبان بر ذکر دارد، و دل در فکر آرد، و جان با مهر پردازد. و بدان که دل را دو صفت است: یکی صفوت دیگر قسوت. صفوت از خوردن حلال بود، قسوت از خوردن حرام خیزد. مرد که حرام خورد دلش سخت شود، چنان که رب العزة حکایت کرد از قومی که: «قست قلوبهم و زین لهم الشیطان ما کانوا یعملون». پس زنگ بیوفایی بر آن نشیند، چنان که گفت: کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ. پس غاشیه بیدولتی در سر وی کشید که: قُلُوبُنا غُلْفٌ، پس شهره زمین و آسمان گردانید که: أُولئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ. و او که حلال خورد دلش صافی گردد تا از مهر خود با مهر حق پردازد، و از یاد خلق با یاد حق پردازد. همه او را خواند، همه او را داند. اگر بیند بوی بیند، اگر شنود بوی شنود، اگر گیرد بوی گیرد، و الیه
اشار النبی (ص) حکایة عن اللَّه عزّ و جلّ: «فاذا احببته، کنت له سمعا یسمع بی، و بصرا یبصر بی، و یدا یبطش بی».
بنده خاص ملک باش که با داغ ملک
روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس
وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ آن سگ شکاری بیک مراد خود که بگذاشت، و طبیعت خود که دست بازداشت، تا آن صید خواجه خویش را نگه داشت، لا جرم فریسه وی حلال گشت، و اقتناء وی در شرع جائز، و نجاست و خساست وی در منفعت وی مستغرق، و نیز شایسته قلاده زرین گشت، و پای تخت ملوک. از روی اشارت همیگوید که:
آزاد شو از هر چه بکون اندر
تا باشی یار غار آن دلبر
سگ خسیس بیک ادب که بجای آورد خست وی بعزت بدل گشت، پس چه گویی درین جوهر حرمت اگر ادب حضرت بجای آرد، و خودپرستی را با حقپرستی بدل کند، و مراد خود فدای حکم ازل کند. کمتر نواختی که از حضرت او را پیش آید آنست که در فراغت بر وی بگشایند، تا بلذت خدمت رسد، باز حلاوت قربت تو بیابد، باز سرور معرفت، باز روح مناجات، باز برق محبت، باز کشف مشاهدت، باز شغلی در پیش آید که از آن عبارت نتوان، تا آنکه همه زندگانی شود در آن.
پیر طریقت گفت: «مسکین او که عمری بگذاشت و او را ازین کار بویی نه، ترا از دریا کسان چیست که ترا جویی نه!» الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ یوسف بن الحسین گفت: الطیبات من الرزق ما یبدو لک من غیر تکلف و لا اشراف نفس، طیبات رزق آنست که از غیب درآید و برضای حق آید، بجان و دل قبول باید، و زاد راه دین را بشاید، و گفتهاند: طیبات رزق آنست که صفت طهارت یافته و عین نظافت گشته. و طهارت دو قسم است: یکی از روی ظاهر یکی از روی باطن، و رموز هر دو قسم درین آیت روان است که رب العزة گفت: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ الایة طهارت ظاهر سه فصل است: یکی طهارت از نجاست. دوم طهارت از حدث و جنابت، سیوم طهارت از فضولات تن، چون ناخن و موی و شوخ و غیر آن، و هر یکی را ازین سه فصل شرحی و بیانی است بجای دیگر گفته شود ان شاء اللَّه، و طهارت باطن سه وظیفه است: اول طهارت جوارح از معصیت، چون غیبت و دروغ و حرام خوردن و خیانت کردن و در نامحرم نگرستن، چون این طهارت حاصل شود بنده آراسته فرمان برداری و حرمتداری گردد، و این درجه ایمان پارسایان است نشان وی آنست که همواره ذکر حق او را بر زبان است و ثمره وعده در دل، و تازگی منت در جان، پیوسته در عیادت بیماران، و زیارت گورستان، و بدعاء نیکان شتابان، و فرا بهشت یازان. وظیفه دوم طهارت دل است از اخلاق ناپسندیده چون عجب و حسد و کبر و ریا و حرص و عداوت و رعونت. عجب آئینه دوستی خراب کند.
حسد قیمت مردم ناقص کند. کبر آیینه دل تاریک کند. ریا چشمه طاعت خشک کند.
حرص حرمت مردم نهد. عداوت آب الفت باز بندد. رعونت میخ صحبت ببرد. بنده چون ازین آلایشها طهارت یافت، در شمار متقیان است. نشان وی آنست که از رخصت بگریزد، و در شبهت نیاویزد، پیوسته ترسان و لرزان و از دوزخ گریزان، بلقمهای و خرقهای راضی، جهان بجهانیان باز گذاشته، و خود را در بوته اندوه بگداخته. ایمان مایه وی، تقوی زاد وی، گور منزل وی، آخرت مقصد وی. با اینهمه پیوسته بزبان تضرع میزارد، و میگوید: الهی! هر کس بر چیزی، و من ندانم که بر چهام، بیمم همه آنست که کی پدید آید که من کهام؟ الهی! پیوسته در گفت و گویم، تاوا ننمایی در جست و جویم، از بیقراری در میدان بیطاقتی میپویم، در میان کارم، اما بویی نمیبویم الهی! مرکب وا ایستاد، و قدم بفرسود، همراهان برفتند، و این بیچاره را جز تحیر نیفزود:
قد تحیرت فیک خذ بیدی
یا دلیلا لمن تحیر فیکا
وظیفه سیوم طهارت سراست از هر چه دون حق، یقول اللَّه عز و جل: قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ. این طهارت امروز حلیت ایشانست که فردا جام شراب طهور در دست ایشان است. امروز نور امید در دلشان میتاود و فردا نور عیان در جان. امروز از شوق آب جگر در دیده روان، و فردا آب مشاهدت در جوی ملاطفت روان. امروز صبح شادی از مطلع آزادی برآمده، و فردا آفتاب عنایت در آسمان معاینت ترقی گرفته. نشان این طهارت آنست که مهر دنیا بشوید، و رسوم انسانیت محو کند، و حجاب تفرق بسوزد، تا دل در روضه انس بنازد، و جان در خلوت عیان با حق پردازد. نکو گفت آن جوان مرد که: آخر روزی ازین طبل برآید آوازی، و از آن کریم باشد واجان محب رازی، عجب کاری و طرفه بازای! اینست مؤانست من غیر مجانست، چون همجنسی نیست این انس چیست؟ چون هم کفوی نیست این مهر چیست؟ چون تو او را ندیدهای این بیطاقتی چیست؟
چون شراب در عنب است این هستی چیست؟ چون انتظار همه محنت است این شادی دل چیست؟ چون دیده سر ازو محجوب است این وجد چون آتش چیست؟ چون این طریق همه بلاست در میان بلا این لذّت چیست؟
هر چند بر آتشم نشاند غم تو
غمناک شوم گرم نماند غم تو
فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ چنان که در طهارت ظاهر روی شستن بفرمان شریعت واجب است، در طهارت باطن باشارت حقیقت آب روی خویش نگاه داشتن، و در طلب خسایس پیش دنیاداران بنریختن واجبست، و چنان که در آن طهارت دست شستن واجب است درین طهارت دست از خلایق بشستن و کار بحق سپردن واجبست، و چنان که مسح سر واجب است سر بگردانیدن از خدمت مخلوق، و از تواضع هر خسی و ناکسی پرهیز کردن واجبست، و چنان که پای شستن فرض است، بر کار خیر پای نهادن، و بر طاعت اللَّه رفتن واجبست.
و گفتهاند: تخصیص این اعضاء چهارگانه بطهارت از آن جهت است که آدمی شرف و فضل که یافت بر دیگر جانوران، باین اعضا یافت. یکی صورت رویست که دیگران را برین صفت نیست. ربّ العالمین منّت نهاد و گفت: وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ. دیگر هر دو دستاند که آدمی بدان طعام خورد، و همه جانوران دیگر بدهن خورند. ربّ العزّة منّت نهاد و گفت: وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ یعنی بالیدین الباطشتین الصّالحتین للاکل و غیره. سیوم سر است که در آن دماغ است، و در دماغ عقل است، و در عقل شرف دانایی است که دیگران را نیست. ربّ العالمین منّت نهاد و گفت: لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ. چهارم دو پایاند بر قامت راست زیبا کشیده تا بدان میروند و دیگران را پای برین صفت نیست، یقول اللَّه تعالی: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ.
چون این نعمت بر فرزند آدم تمام کرد طهارت این جوارح از وی درخواست شکر آن نعمت را. و گفتهاند: طهارت سبب آسایش است و راحت پس از اندوهان و محنت، چنان که در قصه مریم است. بوقت ولادت عیسی چون آن چشمه آب پدید آمد طهارت کرد و از اندوه ولادت و وحشت غربت برست. و سبب دفع وساوس شیطان است که مصطفی گفت: «اذا غضب احدکم فلیتوضّأ».
و سبب کشف بلا و محنت است، چنان که در قصّه ایّوب پیغامبر است. و ذلک فی قوله تعالی: ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ، و گفتهاند: سر طهارت درین اعضاء چهارگانه بیهیچ آلایشی که در آن است، از دو وجه است: یکی آنکه تا مصطفی (ص) فردای قیامت امّت خود واشناسند، و از بهر ایشان شفاعت کند، و نشان آن بود که رویها دارند روشن و افروخته از روی شستن، و همچنین دست و پای و سر ایشان سپید و روشن و تازه از آب طهارت، و به
یقول النّبی (ص): «ان امّتی یحشرون یوم القیامة غرّا محجلین من آثار الوضوء».
وجه دیگر آنست که بنده مملوک چون فروشند، عادت چنان رفته که او را بنخاسی برند، و دست و پای و روی و سر بر مشتری عرضه کنند، و اگر چه کنیزک باشد شرع دستوری دهد که بر رویش نگرند، و مویش بینند، و دست و پایش نگرند. فردا مصطفی (ص) نخاس قیامت خواهد بود، و حق جلّ جلاله مشتری، پس بنده را فرمودند تا امروز این اعضا را نیک بشوید، و تا تواند آب از آن نسترد، و در تجدید طهارت بکوشد، تا فردا در اعضاء وی نور افزاید، و چون او را بنخاس خانه قیامت عرضه کنند، دست و پای و روی و سر وی روشن بود و پسندیده.
فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً حکمت در آنکه طهارت از آب یا از خاک گردانید بوقت ضرورت نه با چیزی دیگر، آنست که رب العالمین آدم را از آب و خاک آفرید تا آدمی پیوسته از آن بر آگهی بود، و شرف خویش در آن بداند، و شکر این نعمت بجای آرد، و آدم (ع) ازین جهت بر ابلیس شرف یافت که ابلیس از آتش بود، و آدم از خاک، و خاک به از آتش، که آتش عیب نمای است و خاک عیب پوش. هر چه بآتش دهی عیب آن بنماید. سیم سره از ناسره پدید آرد. زر مغشوش از خالص پیدا کند. باز خاک عیب پوش است. هر چه بوی دهی بپوشد، عیب ننماید. و نیز آتش سبب قطع است، و خاک سبب وصل. با آتش بریدن و کشتن است، با خاک پیوستن و داشتن است. ابلیس از آتش بود لا جرم بگسست. آدم از خاک بود لا جرم پیوست. و نیز طبع آتش تکبّر است برتری جوید، طبع خاک تواضع است فروتری خواهد. برتری ابلیس را بدان آورد که گفت: «أَنَا خَیْرٌ». فروتری آدم را بدان آورد که گفت: رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا. ابلیس گفت: من و گوهر من، آدم گفت: نه من بلکه خدای من.
حکمتی دیگر گفتهاند در تخصیص آب و خاک اندر طهارت، گفتند که: هر جایی که آتش درافتد زخم آن آتش بآب و خاک بنشانند، و مؤمن را دو آتش در پیش است: یکی آتش شهوت در دنیا، دیگر آتش عقوبت در عقبی. رب العالمین آب و خاک سبب طهارت وی گردانید، تا امروز آتش شهوت بر وی بنشاند، و فردا آتش عقوبت.
و بدان که ابتداء طهارت از آن عهد معلوم گشت که اندر خبر آمده از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع) از رسول خدا (ص) گفت: چون فرشتگان حدیث آدم و صفت وی شنیدند، گفتند: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ؟ بعد از آن ازین گفت پشیمان شدند، و از عقوبت اللَّه بترسیدند، زاری کردند و بگریستند، و از خدای عزّ و جلّ خشنودی خواستند. فرمان آمد از اللَّه که خواهید تا از شما درگذارم، و گرانی این گفتار از شما بردارم، و بر شما رحمت کنم، دریایی آفریدهام زیر عرش مجید، و آن را بحر الحیوان نام نهادهام. بدان دریا شوید، و بدان آب رویها و دستها بشویید و سرها را مسح کنید، و پایها را بشویید. فرشتگان فرمان بجای آوردند. امر آمد که هر یکی از شما تا بگوید: «سبحانک اللهم و بحمدک، اشهد ان لا اله الا انت، استغفرک و أتوب الیک».
ایشان بگفتند، و فرمان آمد که توبههای شما پذیرفتیم، و از شما اندر گذاشتیم. گفتند: خداوندا! این کرامت ما راست علی الخصوص؟ یا دیگران ما را در آن انبازند؟ گفت: شما راست، و آن خلیفت را که خواهم آفرید، و فرزندان وی تا قیام الساعة. هر که این چهار اندام را آب رساند چنان که شما را فرمودم، اگر از زمین تا آسمان گناه دارد از وی درگذارم، و او را خشنودی و رحمت خود کرامت کنم.
و بر وفق این معنی خبر درست است از علی مرتضی (ع)، گفت: هر چه از رسول خدا (ص) بشنودمی اللَّه مرا بدان منفعت دادی. یقین علم و صلاح عمل از آن بدانستمی، و اگر خبری من نشنوده بودمی، و کسی مرا روایت کردی آن کس را سوگند دادمی. چون سوگند یاد کردی بر وی اعتماد رفتی، و ابو بکر صدیق مرا روایت کرد، و راست گفت. او را سوگند ندادم از آنکه وی همیشه راستگوی بود. گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که گفت: هر بنده مؤمن که گناهی کند، پس از آن گناه آبدست کند، و آب تمام بجای رساند، و چون فارغ شود دو رکعت نماز کند، اللَّه تعالی آن گناه از وی درگذارد، و از وی عفو کند، و بیان این خبر در قرآن مجید است: وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ الایة تفسیر محرّمات و محلّلات از شرع پرسیدند، و تکیه بر فتوای شرع کردند، دانستند که پاک آنست که شرع پاک کرد، و پلید آنست که شرع پلید کرد. راه آنست که شرع نهاد، چراغ آنست که شرع افروخت، و تخم آنست که شرع ریخت. بیشرع روشن هیچ کس بکار نیست، بیشرع دین هیچ کس پذیرفته نیست.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید: از تو میپرسند چه چیزهایی برایشان حلال شده است. بگو: چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده است. این آیه به توضیح حرامها و حلالها از دیدگاه شرع میپردازد. آنان به فتوای شرع تکیه کرده و فهمیدند که چیز پاک آن است که شرع پاک اعلام کرده و چیز پلید آن است که شرع پلید اعلام کرده است. راه و روشهایی که شرع مشخص کرده، نور و راهنمایی است که از جانب شرع آمده و اصولی است که شرع بنیاد گذاشته است. بدون وجود شرع، هیچ کس نمیتواند به کار درستی دست یابد و بدون اصول شرع، دین هیچ کس مورد قبول نخواهد بود.
اگر نز بهر شرعستی در اندر بنددی گردون
و گر نز بهر دینستی کمر بگشایدی جوزا
هوش مصنوعی: اگر به خاطر دین و شرایط شرعی نباشد، در هر شرایطی دست و پا بسته خواهی ماند و اگر به خاطر اصول دین نباشد، هیچ چیز نمیتواند تو را در راه آزادی و رهایی نگه دارد.
شرع ایشان را جواب داد که حلال آنست که پاک است، و پاک آنست که زبان بر ذکر دارد، و دل در فکر آرد، و جان با مهر پردازد. و بدان که دل را دو صفت است: یکی صفوت دیگر قسوت. صفوت از خوردن حلال بود، قسوت از خوردن حرام خیزد. مرد که حرام خورد دلش سخت شود، چنان که رب العزة حکایت کرد از قومی که: «قست قلوبهم و زین لهم الشیطان ما کانوا یعملون». پس زنگ بیوفایی بر آن نشیند، چنان که گفت: کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ. پس غاشیه بیدولتی در سر وی کشید که: قُلُوبُنا غُلْفٌ، پس شهره زمین و آسمان گردانید که: أُولئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ. و او که حلال خورد دلش صافی گردد تا از مهر خود با مهر حق پردازد، و از یاد خلق با یاد حق پردازد. همه او را خواند، همه او را داند. اگر بیند بوی بیند، اگر شنود بوی شنود، اگر گیرد بوی گیرد، و الیه
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده است که چیزی که حلال است، باید پاک باشد و پاکی به معنای یاد خداوند در زبان و تفکر در دل است. دل انسان دارای دو ویژگی است: یکی صفا و دیگری سختی. صفا از خوردن حلال بهدست میآید، در حالیکه سختی از خوردن حرام ناشی میشود. اگر فردی حرام بخورد، دلش سنگین و سخت میشود، طوری که خداوند در قرآن درباره گروهی از مردم فرموده است که دلهایشان قسی و سخت گردیده و شیطان برایشان کارهای بد را زینت داده است. در نتیجه، غباری از بیدولتی بر دل او نشسته و او به این حالت دچار میشود که دلش مسدود شده است و در نهایت، در میان زمین و آسمان شناخته میشود که این افراد کسانی هستند که خداوند نمیخواهد دلهایشان را پاک کند. اما اگر کسی حلال بخورد، دلش صاف شده و میتواند با محبت خداوند ارتباط برقرار کند و در یاد خدا غرق شود. چنین فردی همه چیز را میبیند و حس میکند، به هیچ چیز جز خدا توجه نمیکند.
اشار النبی (ص) حکایة عن اللَّه عزّ و جلّ: «فاذا احببته، کنت له سمعا یسمع بی، و بصرا یبصر بی، و یدا یبطش بی».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) از جانب خداوند خبر میدهد که: «وقتی من او را دوست داشته باشم، او گوش و چشمی خواهد بود که با آن میشنود و میبیند و دستانی خواهد داشت که با آن عمل میکند».
بنده خاص ملک باش که با داغ ملک
روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس
هوش مصنوعی: خدمتگذار ویژه شاه باش، زیرا با نشان سلطنت در روزها از نگهبانان در امان هستی و در شبها نیز از محافظان.
وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ آن سگ شکاری بیک مراد خود که بگذاشت، و طبیعت خود که دست بازداشت، تا آن صید خواجه خویش را نگه داشت، لا جرم فریسه وی حلال گشت، و اقتناء وی در شرع جائز، و نجاست و خساست وی در منفعت وی مستغرق، و نیز شایسته قلاده زرین گشت، و پای تخت ملوک. از روی اشارت همیگوید که:
هوش مصنوعی: آموزش دادهشده به شما در مورد حیوانات شکاری و نحوه استفاده از آنها برای صید، این است که زمانی که یک سگ شکاری به فرمان شما صیدی را نگه میدارد و طبیعت خود را کنترل میکند، آن صید حلال میشود. در این وضعیت، مالکیت بر آن صید در قانون شرع جایز است و وجود ناپاکی یا کمیابی این سگ، هیچ تأثیری بر منفعت او ندارد. همچنین، این سگ میتواند به داشتن قلادهای طلایی و نشستن در کنار شاهان نیز شایسته باشد. در واقع، این موضوع به طور غیرمستقیم به اهمیت آموزش و تربیت در استفاده از این نوع سگها اشاره دارد.
آزاد شو از هر چه بکون اندر
تا باشی یار غار آن دلبر
هوش مصنوعی: رها شو از هر چیزی که تو را به خود مشغول کرده است تا بتوانی همراه و همدم آن محبوب باشی.
سگ خسیس بیک ادب که بجای آورد خست وی بعزت بدل گشت، پس چه گویی درین جوهر حرمت اگر ادب حضرت بجای آرد، و خودپرستی را با حقپرستی بدل کند، و مراد خود فدای حکم ازل کند. کمتر نواختی که از حضرت او را پیش آید آنست که در فراغت بر وی بگشایند، تا بلذت خدمت رسد، باز حلاوت قربت تو بیابد، باز سرور معرفت، باز روح مناجات، باز برق محبت، باز کشف مشاهدت، باز شغلی در پیش آید که از آن عبارت نتوان، تا آنکه همه زندگانی شود در آن.
هوش مصنوعی: یک سگ خسیس و بیادب که به خاطر خساستش به ذلت افتاد، ناگهان تبدیل به موجودی با عزت شد. حالا چه بگوییم درباره ارزش ادب، اگر ادب در پیشگاه خداوند قرار بگیرد و خودپرستی به حقپرستی تبدیل شود، و انسان خواستههای شخصیاش را در برابر حکم الهی فدای کند. کمتر اوقاتی پیش میآید که از جانب خداوند به او توجه شود، مگر اینکه در لحظات آرامش بر او گشوده شود تا از لذت خدمت بهرهمند گردد، و دوباره طعم نزدیکی به خدا را بچشد، و شوق معرفت را احساس کند، و روح مناجات را بیابد، و عشق و محبت را حس کند، و به تماشای حقایق نائل آید. در این حال، فعالیتی پیش خواهد آمد که هیچ کلمهای نمیتواند آن را وصف کند؛ تا جایی که تمامی زندگی او در آن خلاصه شود.
پیر طریقت گفت: «مسکین او که عمری بگذاشت و او را ازین کار بویی نه، ترا از دریا کسان چیست که ترا جویی نه!» الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ یوسف بن الحسین گفت: الطیبات من الرزق ما یبدو لک من غیر تکلف و لا اشراف نفس، طیبات رزق آنست که از غیب درآید و برضای حق آید، بجان و دل قبول باید، و زاد راه دین را بشاید، و گفتهاند: طیبات رزق آنست که صفت طهارت یافته و عین نظافت گشته. و طهارت دو قسم است: یکی از روی ظاهر یکی از روی باطن، و رموز هر دو قسم درین آیت روان است که رب العزة گفت: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ الایة طهارت ظاهر سه فصل است: یکی طهارت از نجاست. دوم طهارت از حدث و جنابت، سیوم طهارت از فضولات تن، چون ناخن و موی و شوخ و غیر آن، و هر یکی را ازین سه فصل شرحی و بیانی است بجای دیگر گفته شود ان شاء اللَّه، و طهارت باطن سه وظیفه است: اول طهارت جوارح از معصیت، چون غیبت و دروغ و حرام خوردن و خیانت کردن و در نامحرم نگرستن، چون این طهارت حاصل شود بنده آراسته فرمان برداری و حرمتداری گردد، و این درجه ایمان پارسایان است نشان وی آنست که همواره ذکر حق او را بر زبان است و ثمره وعده در دل، و تازگی منت در جان، پیوسته در عیادت بیماران، و زیارت گورستان، و بدعاء نیکان شتابان، و فرا بهشت یازان. وظیفه دوم طهارت دل است از اخلاق ناپسندیده چون عجب و حسد و کبر و ریا و حرص و عداوت و رعونت. عجب آئینه دوستی خراب کند.
هوش مصنوعی: پیر راه گفت: «بدبخت کسی است که سالها عمرش را گذرانید و هیچ بویی از حقیقت نیفتاده است. امروز چیزهای پاک برای شما حلال شده است.» یوسف بن الحسین گفت: «چیزهای پاک از روزی، آن است که بدون زحمت و بدون خودنمایی به شما میرسد. روزیهای پاک، آنهایی هستند که از غیب وارد میشوند و با رضایت خداوند سازگار هستند، و باید با جان و دل پذیرفته شوند و در مسیر دین قرار گیرند. گفتهاند که روزیهای پاک همانهایی هستند که به پاکی وصف شدهاند و به نظافت واقعی دست یافتهاند. پاکی دو نوع است: یکی ظاهری و دیگری باطنی. رموز هر دو نوع در این آیه قرآن وجود دارد که خداوند فرموده است: «ای اهل ایمان! وقتی به نماز میایستید، صورتهای خود را بشویید.»
پاکی ظاهری به سه بخش تقسیم میشود: نخست پاکی از نجاست، دوم پاکی از حالتهای ناپاکی و جنابت، و سوم پاکی از آلودگیهای جسمی مثل ناخن و مو. هر یک از این سه بخش توضیحات و بیانهایی دارد که ان شاءالله در جای دیگری گفته خواهد شد.
اما پاکی باطنی دارای سه وظیفه است: اول پاکی اعضا از گناه، مانند غیبت، دروغ، خوردن حرام، خیانت و نگاه به نامحرم. وقتی این پاکی حاصل شود، بنده به اطاعت و حفظ حرمت آراسته میشود و این نشان درجه ایمان پارسایان است. نشانهاش دائم یاد خدا بر زبان او، و ثمره وعدههای الهی در دل، و طراوت نعمات الهی در وجودش، و پیوسته عیادت از بیماران و زیارت قبرها و دعای نیکان است. وظیفه دوم، پاکی دل از صفات ناپسند مانند عجب، حسد، کبر، ریا، حرص، عداوت و رعونت است. عجب، مانند آینهای است که دوستی را خراب میکند.
حسد قیمت مردم ناقص کند. کبر آیینه دل تاریک کند. ریا چشمه طاعت خشک کند.
هوش مصنوعی: حسد باعث میشود که انسانها از ارزش واقعی خود دور شوند. خودپسندی و arrogance میتواند قلب انسان را تیره و تار کند. همچنین، تظاهر و ریاکاری باعث میشود که عبادت و عمل صالح از بین برود.
حرص حرمت مردم نهد. عداوت آب الفت باز بندد. رعونت میخ صحبت ببرد. بنده چون ازین آلایشها طهارت یافت، در شمار متقیان است. نشان وی آنست که از رخصت بگریزد، و در شبهت نیاویزد، پیوسته ترسان و لرزان و از دوزخ گریزان، بلقمهای و خرقهای راضی، جهان بجهانیان باز گذاشته، و خود را در بوته اندوه بگداخته. ایمان مایه وی، تقوی زاد وی، گور منزل وی، آخرت مقصد وی. با اینهمه پیوسته بزبان تضرع میزارد، و میگوید: الهی! هر کس بر چیزی، و من ندانم که بر چهام، بیمم همه آنست که کی پدید آید که من کهام؟ الهی! پیوسته در گفت و گویم، تاوا ننمایی در جست و جویم، از بیقراری در میدان بیطاقتی میپویم، در میان کارم، اما بویی نمیبویم الهی! مرکب وا ایستاد، و قدم بفرسود، همراهان برفتند، و این بیچاره را جز تحیر نیفزود:
هوش مصنوعی: حرص افراد را از احترام به دیگران باز میدارد. دشمنی، پیوند محبت را قطع میکند. تکبر، سخن را از دست میدهد. بندهای که از این آلودگیها پاک شود، در زمره متقیان قرار میگیرد. نشانه او این است که از فرصتی که به او داده شده، دوری میکند و به شبهات دچار نمیگردد؛ همواره در ترس و لرز است و از عذاب آخرت میترسد. او با لقمهای و لباس سادهای راضی است، دنیا را برای دیگران رها کرده و خود را به اندوه میسپارد. ایمان او اساس زندگیش است، تقوی ابزار اوست، قبر منزل اوست و آخرت هدفش است. با این حال همیشه با زبانی پر از تضرع دعا میکند و میگوید: «خدایا! هر کس بر چیزی تکیه زده، اما من نمیدانم به چه چیزی. بیم من تنها این است که روزی بیاید که متوجه بشوم من چه کسی هستم. خدایا! پیوسته در گفت و گویم، تا تو در جست و جوی من نمایان نشوی. از بیقراری در میدان ناامیدی میچرخم و در کارم هستم، اما چیزی نمییابم. خدایا! مرکب من ایستاده و قدمم سست شده، همراهان رفتهاند و این بیچاره جز حیرانی چیزی در چنته ندارد.»
قد تحیرت فیک خذ بیدی
یا دلیلا لمن تحیر فیکا
هوش مصنوعی: من در تو حیران شدهام، ای راهنمایی که برای کسی که در تو سرگردان است، دست مرا بگیر.
وظیفه سیوم طهارت سراست از هر چه دون حق، یقول اللَّه عز و جل: قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ. این طهارت امروز حلیت ایشانست که فردا جام شراب طهور در دست ایشان است. امروز نور امید در دلشان میتاود و فردا نور عیان در جان. امروز از شوق آب جگر در دیده روان، و فردا آب مشاهدت در جوی ملاطفت روان. امروز صبح شادی از مطلع آزادی برآمده، و فردا آفتاب عنایت در آسمان معاینت ترقی گرفته. نشان این طهارت آنست که مهر دنیا بشوید، و رسوم انسانیت محو کند، و حجاب تفرق بسوزد، تا دل در روضه انس بنازد، و جان در خلوت عیان با حق پردازد. نکو گفت آن جوان مرد که: آخر روزی ازین طبل برآید آوازی، و از آن کریم باشد واجان محب رازی، عجب کاری و طرفه بازای! اینست مؤانست من غیر مجانست، چون همجنسی نیست این انس چیست؟ چون هم کفوی نیست این مهر چیست؟ چون تو او را ندیدهای این بیطاقتی چیست؟
هوش مصنوعی: وظیفه سوم پاکی و طهارت به دور از هرگونه ناپاکی است. خداوند میفرماید: «بگو خداوند» و سپس از آنها دوری کن. این پاکی امروز حلالیت آنهاست و فردا آنها جام شراب پاک را در دست خواهند داشت. امروز نور امید در دلهایشان درخشیده و فردا نور روشنایی در وجودشان خواهد بود. امروز به شوق آب چشمانشان جاری است و فردا آب مشاهدت در جوی محبت روان خواهد بود. امروز صبح شادی از افق آزادی طلوع کرده و فردا آفتاب بخشش در آسمان دیدگانشان خواهد درخشید. نشانه این پاکی آن است که محبت دنیا را از دل بزداید، آداب انسانی را محو کند و پرده تفرقه را بسوزاند، تا دل در باغ انس بیاساید و جان در خلوت با حق مرتبط شود. جوانمردی به خوبی گفت: روزی از این طبل صدایی به گوش خواهد رسید و آن صدای کریم به راز محبتمندان خواهد بود. این چه کار شگفتانگیزی است! این دوستی بدون همدلی چگونه است؟ وقتی که همجنسی نیست، این انس چه معنا دارد؟ اگر تو او را ندیدهای، این بیتابی چه دلیلی دارد؟
چون شراب در عنب است این هستی چیست؟ چون انتظار همه محنت است این شادی دل چیست؟ چون دیده سر ازو محجوب است این وجد چون آتش چیست؟ چون این طریق همه بلاست در میان بلا این لذّت چیست؟
هوش مصنوعی: چرا وقتی شراب در انگور نهفته است، این وجود چه معنا دارد؟ وقتی که انتظار همه مشکلات و رنجهاست، این شادی در دل چه معنایی دارد؟ وقتی که چشمان از او پنهان است، این شعف که مانند آتش است چه مفهومی دارد؟ وقتی این راه پر از مصیبت است، در میان آن مصیبتها این لذت چه معنایی دارد؟
هر چند بر آتشم نشاند غم تو
غمناک شوم گرم نماند غم تو
هوش مصنوعی: با وجود اینکه غم تو مثل آتش بر وجودم میسوزد و باعث اندوه من میشود، اما این غم در نهایت پایدار نخواهد ماند.
فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ چنان که در طهارت ظاهر روی شستن بفرمان شریعت واجب است، در طهارت باطن باشارت حقیقت آب روی خویش نگاه داشتن، و در طلب خسایس پیش دنیاداران بنریختن واجبست، و چنان که در آن طهارت دست شستن واجب است درین طهارت دست از خلایق بشستن و کار بحق سپردن واجبست، و چنان که مسح سر واجب است سر بگردانیدن از خدمت مخلوق، و از تواضع هر خسی و ناکسی پرهیز کردن واجبست، و چنان که پای شستن فرض است، بر کار خیر پای نهادن، و بر طاعت اللَّه رفتن واجبست.
هوش مصنوعی: صورت خود را بشویید و تا آرنج دستهایتان را بشویید. همانطور که غسل ظاهری و شستن صورت طبق شریعت واجب است، مراقبت از باطن و حفظ حقیقت خود نیز ضروری است. همچنین در برابر دنیاخواهان باید از خود خویش بکاهید. مانند اینکه شستن دستها واجب است، باید از ایجاد ارتباط با مردم دوری کنید و کارها را به حق بسپارید. مسح سر نیز واجب است و بدین معناست که باید از خدمت به مخلوق دوری کنید و از تواضع در برابر افراد بیارزش بپرهیزید. در نهایت، همانطور که شستن پا لازم است، باید در کارهای نیک قدم بردارید و در مسیر طاعت خداوند پیش بروید.
و گفتهاند: تخصیص این اعضاء چهارگانه بطهارت از آن جهت است که آدمی شرف و فضل که یافت بر دیگر جانوران، باین اعضا یافت. یکی صورت رویست که دیگران را برین صفت نیست. ربّ العالمین منّت نهاد و گفت: وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ. دیگر هر دو دستاند که آدمی بدان طعام خورد، و همه جانوران دیگر بدهن خورند. ربّ العزّة منّت نهاد و گفت: وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ یعنی بالیدین الباطشتین الصّالحتین للاکل و غیره. سیوم سر است که در آن دماغ است، و در دماغ عقل است، و در عقل شرف دانایی است که دیگران را نیست. ربّ العالمین منّت نهاد و گفت: لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ. چهارم دو پایاند بر قامت راست زیبا کشیده تا بدان میروند و دیگران را پای برین صفت نیست، یقول اللَّه تعالی: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ.
هوش مصنوعی: در این متن به این موضوع اشاره شده که انسان به دلیل ویژگیهای خاصی که دارد، از سایر موجودات متمایز شده است. این ویژگیها شامل چهار عضو اصلی بدن انسان است. نخستین ویژگی، صورت و چهره انسان است که این زیبایی در دیگر موجودات وجود ندارد. خداوند به انسان این نعمت را داده و فرموده است که او شما را به بهترین صورت آفریده است. دومین ویژگی دستان انسان است که به کمک آنها غذا میخورد، در حالی که سایر موجودات تنها با دهان تغذیه میکنند. خداوند احترام و ارزش ویژهای به انسان داده و فرموده است که بنیآدم را گرامی داشته است. سومین ویژگی سر انسان است که دارای مغز و عقل است و این عقل، فضیلتی از دانایی است که در دیگر موجودات وجود ندارد. در نهایت، ویژگی چهارم پاهای انسان است که به او قدرت حرکت میدهد و این خصیصه در سایر موجودات به این شکل وجود ندارد. خداوند در این باره میفرماید که انسان را در بهترین قالب خلق کرده است.
چون این نعمت بر فرزند آدم تمام کرد طهارت این جوارح از وی درخواست شکر آن نعمت را. و گفتهاند: طهارت سبب آسایش است و راحت پس از اندوهان و محنت، چنان که در قصه مریم است. بوقت ولادت عیسی چون آن چشمه آب پدید آمد طهارت کرد و از اندوه ولادت و وحشت غربت برست. و سبب دفع وساوس شیطان است که مصطفی گفت: «اذا غضب احدکم فلیتوضّأ».
هوش مصنوعی: وقتی که خداوند این نعمت را به انسان عطا کرد، از او خواسته شد که برای این نعمت شکرگزاری کند. گفته شده که طهارت دلیل آرامش و راحتی پس از مشکلات و سختیها است، بهطوری که در داستان مریم مشاهده میشود. در زمان زایمان عیسی، هنگامی که چشمه آبی ظاهر شد، مریم پاکیزگی را انجام داد و از اندوه زایمان و ترس تنهایی رهایی یافت. همچنین طهارت باعث دوری از وسوسههای شیطانی میشود. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «چنانچه یکی از شما خشمگین شد، وضو بگیرد».
و سبب کشف بلا و محنت است، چنان که در قصّه ایّوب پیغامبر است. و ذلک فی قوله تعالی: ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ، و گفتهاند: سر طهارت درین اعضاء چهارگانه بیهیچ آلایشی که در آن است، از دو وجه است: یکی آنکه تا مصطفی (ص) فردای قیامت امّت خود واشناسند، و از بهر ایشان شفاعت کند، و نشان آن بود که رویها دارند روشن و افروخته از روی شستن، و همچنین دست و پای و سر ایشان سپید و روشن و تازه از آب طهارت، و به
هوش مصنوعی: کشفتن درد و رنج نشانهای از ابتلا است، مانند داستان ایوب پیامبر. خداوند در قرآن میفرماید که با پای خود به زمین بزن و از آب سرد و نوشیدنی استفاده کن. گفتهاند که علت پاکی در این چهار عضو بدون هیچ ناپاکی این است که تا پیامبر (ص) در روز قیامت امت خود را بشناسد و برای آنها شفاعت کند. نشانه این امر این است که چهرهها به دلیل شستشو روشن و درخشان هستند و همچنین دستها، پاها و سر آنها به خاطر آب پاکیزه سفید و تازه به نظر میرسند.
یقول النّبی (ص): «ان امّتی یحشرون یوم القیامة غرّا محجلین من آثار الوضوء».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «امت من در روز قیامت با چهرههای درخشان و درخشان از آثار وضو محشور خواهند شد».
وجه دیگر آنست که بنده مملوک چون فروشند، عادت چنان رفته که او را بنخاسی برند، و دست و پای و روی و سر بر مشتری عرضه کنند، و اگر چه کنیزک باشد شرع دستوری دهد که بر رویش نگرند، و مویش بینند، و دست و پایش نگرند. فردا مصطفی (ص) نخاس قیامت خواهد بود، و حق جلّ جلاله مشتری، پس بنده را فرمودند تا امروز این اعضا را نیک بشوید، و تا تواند آب از آن نسترد، و در تجدید طهارت بکوشد، تا فردا در اعضاء وی نور افزاید، و چون او را بنخاس خانه قیامت عرضه کنند، دست و پای و روی و سر وی روشن بود و پسندیده.
هوش مصنوعی: یکی از جنبههای این موضوع این است که وقتی بندهای را بفروشند، معمولاً به صورت خاصی او را به مشتری معرفی میکنند؛ به طوری که دست، پا، صورت و سر او را نشان میدهند. حتی اگر آن بنده یک کنیز باشد، بر اساس دستورات شرعی باید به چهره، مو و اعضای او نگاه کنند. در روز قیامت، پیامبر (ص) در مقام واسطهای خواهد بود، و خداوند خالق نیز مشتری است. بنابراین، به بنده توصیه شده تا امروز بدن خود را به خوبی بشوید و از آب استفاده کند و در پاکی و طهارت تلاش کند تا در روز قیامت بدنش درخشانتر و زیباتر باشد. وقتی او به محضر قیامت آورده شود، دستان، پاها، صورت و سرش روشن و مورد پسند خواهد بود.
فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً حکمت در آنکه طهارت از آب یا از خاک گردانید بوقت ضرورت نه با چیزی دیگر، آنست که رب العالمین آدم را از آب و خاک آفرید تا آدمی پیوسته از آن بر آگهی بود، و شرف خویش در آن بداند، و شکر این نعمت بجای آرد، و آدم (ع) ازین جهت بر ابلیس شرف یافت که ابلیس از آتش بود، و آدم از خاک، و خاک به از آتش، که آتش عیب نمای است و خاک عیب پوش. هر چه بآتش دهی عیب آن بنماید. سیم سره از ناسره پدید آرد. زر مغشوش از خالص پیدا کند. باز خاک عیب پوش است. هر چه بوی دهی بپوشد، عیب ننماید. و نیز آتش سبب قطع است، و خاک سبب وصل. با آتش بریدن و کشتن است، با خاک پیوستن و داشتن است. ابلیس از آتش بود لا جرم بگسست. آدم از خاک بود لا جرم پیوست. و نیز طبع آتش تکبّر است برتری جوید، طبع خاک تواضع است فروتری خواهد. برتری ابلیس را بدان آورد که گفت: «أَنَا خَیْرٌ». فروتری آدم را بدان آورد که گفت: رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا. ابلیس گفت: من و گوهر من، آدم گفت: نه من بلکه خدای من.
هوش مصنوعی: اگر آب پیدا نکردید، با خاک پاک تیمّم کنید. حکمت در این که طهارت با آب یا خاک در مواقع ضرورت انجام شود، این است که خداوند آدم را از آب و خاک خلق کرده است تا او همیشه به این موضوع آگاه باشد و به شرافت خود پی ببرد و شکر این نعمت را به جا آورد. آدم (ع) به همین دلیل بر ابلیس برتری یافت، زیرا ابلیس از آتش بود و آدم از خاک، و خاک بر آتش برتری دارد؛ چرا که آتش نمایانگر عیبهاست و خاک عیوب را میپوشاند. هر چیزی که به آتش داده شود، عیب آن را نشان میدهد و به همین ترتیب درخشش واقعی را از کدر تمیز میکند. اما خاک قابلیت پوشاندن عیوب را دارد. همچنین آتش باعث قطع ارتباط است، در حالی که خاک موجب پیوستگی و اتصال میشود. با آتش بریدن و کشتن وجود دارد، اما با خاک پیوستگی و حفظ کردن. ابلیس از آتش بود و به همین دلیل قطع شد، در حالی که آدم از خاک بود و به همین دلیل پیوسته ماند. طبع آتش متمایل به تکبر و برتریجویی است، در حالی که طبع خاک به تواضع و فروتنی گرایش دارد. برتری ابلیس به این خاطر بود که گفت: «من بهترم»، در حالی که فروتنی آدم باعث شد که بگوید: «پروردگارا، بر خود ظلم کردهایم». ابلیس گفت: من و جوهر من؛ اما آدم گفت: نه، بلکه خدای من.
حکمتی دیگر گفتهاند در تخصیص آب و خاک اندر طهارت، گفتند که: هر جایی که آتش درافتد زخم آن آتش بآب و خاک بنشانند، و مؤمن را دو آتش در پیش است: یکی آتش شهوت در دنیا، دیگر آتش عقوبت در عقبی. رب العالمین آب و خاک سبب طهارت وی گردانید، تا امروز آتش شهوت بر وی بنشاند، و فردا آتش عقوبت.
هوش مصنوعی: یک حکمت دیگر درباره تخصیص آب و خاک در طهارت آمده است که میگوید: هر زمان که آتش به جایی بیفتد، زخم آن آتش با آب و خاک درمان میشود. همچنین برای مؤمن دو نوع آتش وجود دارد: یکی آتش شهوت در دنیای کنونی و دیگری آتش عذاب در آخرت. پروردگار عالم سبب طهارت او را آب و خاک قرار داده است، تا در این دنیا آتش شهوت بر او غلبه کند و در آینده آتش عذاب.
و بدان که ابتداء طهارت از آن عهد معلوم گشت که اندر خبر آمده از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع) از رسول خدا (ص) گفت: چون فرشتگان حدیث آدم و صفت وی شنیدند، گفتند: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ؟ بعد از آن ازین گفت پشیمان شدند، و از عقوبت اللَّه بترسیدند، زاری کردند و بگریستند، و از خدای عزّ و جلّ خشنودی خواستند. فرمان آمد از اللَّه که خواهید تا از شما درگذارم، و گرانی این گفتار از شما بردارم، و بر شما رحمت کنم، دریایی آفریدهام زیر عرش مجید، و آن را بحر الحیوان نام نهادهام. بدان دریا شوید، و بدان آب رویها و دستها بشویید و سرها را مسح کنید، و پایها را بشویید. فرشتگان فرمان بجای آوردند. امر آمد که هر یکی از شما تا بگوید: «سبحانک اللهم و بحمدک، اشهد ان لا اله الا انت، استغفرک و أتوب الیک».
هوش مصنوعی: بدان که در ابتدا، طهارت به واسطهی عهدی مشخص شد که در روایتی از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) نقل شده است. او از رسول خدا (ص) روایت کرده که زمانی که فرشتگان وصف آدم را شنیدند، گفتند: «آیا در زمین کسی را میگماری که فساد کند و خونها بریزد؟» پس از آن، به خاطر این سخن پشیمان شدند و از عذاب خدا ترسیدند و به درگاه خداوند زاری کردند و گریستند و طلب رضایت کردند. فرمانی از سوی خداوند رسید که به آنها میفرمود: «اگر بخواهید، از این گفتار شما میگذرم و سنگینی آن را از شما برمیدارم و بر شما رحمت میفرستم. دریایی زیر عرش مقدس خلق کردهام که آن را بحر حیوان نامیدهام. با آن دریا خود را تطهیر کنید، و با آن آب، صورتها و دستهایتان را بشویید و سرها و پاهایتان را مسح کنید.» فرشتگان این فرمان را اجرا کردند و به آنها دستور داده شد که هر کدام بگویند: «پاکی تو بر من اقتضا میکند، ای خدا، و من تو را ستایش میکنم، شهادت میدهم که جز تو خدایی نیست، از تو آمرزش میطلبم و به سوی تو بازمیگردم.»
ایشان بگفتند، و فرمان آمد که توبههای شما پذیرفتیم، و از شما اندر گذاشتیم. گفتند: خداوندا! این کرامت ما راست علی الخصوص؟ یا دیگران ما را در آن انبازند؟ گفت: شما راست، و آن خلیفت را که خواهم آفرید، و فرزندان وی تا قیام الساعة. هر که این چهار اندام را آب رساند چنان که شما را فرمودم، اگر از زمین تا آسمان گناه دارد از وی درگذارم، و او را خشنودی و رحمت خود کرامت کنم.
هوش مصنوعی: ایشان گفتند و فرمانی صادر شد مبنی بر اینکه توبههای شما را پذیرفتهایم و شما را بخشیدهایم. پرسیدند: خدایا! آیا این کرامت مخصوص ماست یا دیگران نیز از آن برخوردارند؟ پاسخ آمد: این کرامت برای شماست و همچنین برای آن خلیفهای که بعداً میآفرینم و نسل او تا روز قیامت. هر کسی که این چهار نوع عبادت را انجام دهد همانطور که به شما تعلیم دادم، اگر چه گناهانش از زمین تا آسمان باشد، من او را میبخشم و او را مورد رحمت و خشنودی خود قرار میدهم.
و بر وفق این معنی خبر درست است از علی مرتضی (ع)، گفت: هر چه از رسول خدا (ص) بشنودمی اللَّه مرا بدان منفعت دادی. یقین علم و صلاح عمل از آن بدانستمی، و اگر خبری من نشنوده بودمی، و کسی مرا روایت کردی آن کس را سوگند دادمی. چون سوگند یاد کردی بر وی اعتماد رفتی، و ابو بکر صدیق مرا روایت کرد، و راست گفت. او را سوگند ندادم از آنکه وی همیشه راستگوی بود. گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که گفت: هر بنده مؤمن که گناهی کند، پس از آن گناه آبدست کند، و آب تمام بجای رساند، و چون فارغ شود دو رکعت نماز کند، اللَّه تعالی آن گناه از وی درگذارد، و از وی عفو کند، و بیان این خبر در قرآن مجید است: وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً.
هوش مصنوعی: علی مرتضی (ع) میگوید که هرگاه کاری از رسول خدا (ص) بشنود، متوجه میشود که برای او مفید است. او به علم و صحت عمل یقین دارد و اگر خبری را از کسی بشنود که خود او نشنیده است، از آن شخص قسم میگیرد. وقتی کسی سوگند یاد میکند، به او اعتماد میکند. ابو بکر صدیق به او روایت کرد و او راست گفت. علی به او قسم نداد چون او همیشه راستگو بود. ابو بکر گفت که از رسول خدا (ص) شنیده است که هر بنده مؤمن اگر گناهی کند و سپس با آب وضو بگیرد و بعد دو رکعت نماز بخواند، خداوند آن گناه را از او میآمرزد. همچنین این موضوع در قرآن مجید نیز بیان شده است که هر کس گناه کند و بعد از آن از خداوند استغفار کند، خداوند بخشنده و رحیم است.