گنجور

۲۶ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: یا أَیُّهَا النَّاسُ الآیة این خطاب با اهل هر دو کتاب است: تورات انجیل، و رسول ایدر محمد (ص) است، میگوید: ای جهودان و ای ترسایان! محمدبشما آمد و قرآن آورد، فَآمِنُوا خَیْراً لَکُمْ او را تصدیق کنید، و قرآن براست دارید که شما را این به بود از کفر. پس اگر کافر شید و محمد را دروغ زن گیرید، و نعمت خدای بر خود بپوشید، بدرستی بدانید که هر چه در آسمانها و زمینها خلق است همه آن اللَّه است. تواند که شما را بزمین فرو برد، یا آسمان بسر شما فرو آرد، و روزی از شما باز گیرد. کفر شما شما را زیان دارد، و اگر نه خدای بی‌نیاز است از شما و طاعت شما. پس گفت: وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً اللَّه دانا است بعاقبت کار همگان از کفر و ایمان، حکیم است درین تکلیف که شما را میکند، و میداند که از شما چه آید.

یا أَهْلَ الْکِتابِ این خطاب با ترسایان است که در کار عیسی غلوّ کردند.

و معنی غلوّ از اندازه در گذشتن است بناحق. میگوید: ای ترسایان! در دین خود از اندازه در مگذرید، و بر اللَّه جز آنکه سزای وی است مگویید، او را بی‌عیب و پاک دانید، از جفت و فرزند و انباز، که وی را نه انباز است، نه جفت، نه فرزند.

آن گه صفت عیسی کرد، و گفت: إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ عیسی پسر مریم است نه پسر خدا، چنان که ترسایان گفتند. «رَسُولُ اللَّهِ» رسول خدا است، نه چنان که جهودان گفتند که نیست. باین دو کلمه بر هر دو گروه رد کرد آنچه در عیسی گفتند. وَ کَلِمَتُهُ معنی آنست که بکلمه حق در وجود آمد، که وی را گفت «کن فکان»، و گفته‌اند وی را کلمت خواند، از بهر آنکه خلق بوی هدی یافتند، چنان که بکلام وی یافتند.

أَلْقاها إِلی‌ مَرْیَمَ ای اعلمها و اخبرها بها. کما یقال: القیت الیک کلمة حسنة. میگوید: آن سخن به مریم افکند، یعنی مریم را از آن آگاهی داد، وخبر کرد از وجود عیسی بی‌پدر، پس عیسی که مخلوق است و پسر مریم است، چگونه خدا بود؟ و مادر وی پیش از وی بوده، و از وی در وجود آمده، و خدای قدیم است، لم یزل و لا یزال، پیش از وی هیچ چیز نه، و پس از وی هیچ چیز نه.

مصطفی (ص) گفت: «انت الأوّل فلیس قبلک شی‌ء و انت الآخر فلیس بعدک شی‌ء، و انت الظّاهر فلیس فوقک شی‌ء و انت الباطن فلیس دونک شی‌ء».

وَ رُوحٌ مِنْهُ ای امر منه، لأنّه بأمره کان، و قیل: و روح منه ای و نفخة منه، لأنّ جبرئیل نفخت فی روحها، فحملت باذن اللَّه، معنی آنست که: نفخه جبرئیل بفرمان حق به مریم رسید، و از آن بار گرفت. و نفخه جبرئیل را روح گفت، لأنّها ریح تخرج من الرّوح. و قیل: معناه، و رحمة منه، یعنی: جعله اللَّه رحمة لمن تبعه، و آمن به. یدلّ علیه قوله: وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ای قوّاهم برحمة منه. و قیل: الرّوح، الوحی. اوحی الی مریم بالبشارة و الی جبرئیل بالنّفخ، و الیه ان کن فکان، یدلّ علیه قوله: «یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلی‌ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ».

مذهب حلولیان و ترسایان آنست که: وَ رُوحٌ مِنْهُ این «من» تبعیض است تا بعضیّت و جزئیّت میان خالق و مخلوق اثبات کنند، و نه چنانست که ایشان گفتند، تعالی اللَّه عن ذلک علوّا کبیرا! این «من» نه تبعیض راست، بلکه ابتداء غایت راست، چنان که در آن آیت گفت: سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ.

اگر «روح منه» اقتضاء کند که عیسی بعضی است ازو، پس «جَمِیعاً مِنْهُ» اقتضاء کند که هر چه در آسمان و زمین چیز است ابعاض است ازو، و باتفاق این من تبعیض نیست، پس «و روح منه» همین است، و جز این نیست.

امّا روح در قرآن بر وجوه است: یکی از آن روح است که اجسام بدان زنده، و قبض آن بوقت مرگ قابض الأرواح کند. و مصطفی (ص) آن را گفته: «الارواح جنود مجنّدة، فما تعارف منها ائتلف، و ما تناکر منها اختلف.

و به یقول اللَّه عزّ و جلّ: وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی. و روح، جبرئیل است لقوله عزّ و جلّ: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ، و قال تعالی: و أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ. و روح نام فرشته‌ایست عظیم، لقوله تعالی: یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا. و روح کلام خدا است، لقوله تعالی: یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ، و لقوله تعالی: أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا. و روح بمعنی رحمت است، لقوله تعالی: وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ای برحمة منه، و روح عیسی است، و ذلک فی قوله: فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا، و قوله تعالی: وَ رُوحٌ مِنْهُ. فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ ای لا تقولوا بالأقانیم کما قالت النّصاری: اللَّه ثلاثة، فأقنوم الأب، و هو اللَّه سبحانه، و اقنوم الابن، و هو عیسی، و اقنوم الزّوج، و هی مریم. این یک صنف‌اند از ترسایان که اللَّه را ثالث ثلاثة میگفتند، یعنی که اوست و جفت و فرزند. ربّ العزّة گفت: سه مگویید، و ازین سخن باز ایستید، و توبه کنید. انْتَهُوا یعنی: توبوا الی اللَّه عزّ و جلّ من مقالتکم هذه، خَیْراً لَکُمْ یعنی: یکن خیرا لکم.

إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ خدا یکیست، یگانه، یکتا، در ذات و صفات بیهمتا و خدایی را سزا.

سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ تنزیه نفس خویش کرد، و خود را ستود، که وی را سزد که خود را ستاید، پاکست و بی‌عیب، بی‌زن و بی‌فرزند، بی‌خویش، و بی پیوند، خود بی‌یار، و همه عالم را یار، خود بی‌نیاز، و همه عالم را کارساز.

لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ او راست هر چه در آسمانها، و هر چه در زمین، عیسی و غیر عیسی همه رهی و بنده وی، همه آفریده و ساخته وی.

وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا ای کفیلا و شهیدا بذلک.

قال رسول اللَّه (ص): «من قال: اشهد أن لا اله الّا اللَّه، وحده، و انّ محمدا عبده و رسوله، و انّ عیسی عبده و ابن امته، و کلمته القاها الی مریم، و روح منه، و انّ الجنّة حقّ، و انّ النّار حقّ، ادخله اللَّه من ایّ ابواب الجنّة الثّمانیة شاء». یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْداً لِلَّهِ‌ سبب نزول این آیت آن بود که ترسایان نجران گفتند: یا محمد! چرا همیشه صاحب ما را عیب کنی، یعنی عیسی، و وی را بد گویی؟ رسول خدا گفت: در وی چه میگویم که آن بد است؟ گفتند: می‌گویی که: وی بنده خدا است. رسول گفت: وی را عیب و عار نیست که بنده خدا است. در آن حال جبرئیل آمد، و بر وفق آن آیت آورد:لَنۡ یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ‌.

قیل: هم حملة العرش، و انّما ذکرهم لأنّ من الکفّار من اتّخذهم آلهة.

قومی که فریشتگان را بر انبیاء تفضیل نهادند، دست درین آیت زدند، و تمسّک باین کردند که: لَا الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ‌، و این تمسّک بمذهب اهل حق درست نیست، و ایشان را درین آیت نام بردن، و ذکر کردن نه بر جهت تفضیل است، بلکه جواب دو گروه است: یکی ترسایان که عیسی را فرزند گفتند. دیگر مشرکان عرب که فریشتگان را خدایان ساختند، و عبادت ایشان کردند. ربّ العالمین گفت بردّ ایشان که: عیسی ننگ ندارد که بنده خدای باشد ای ترسایان! و نه فریشتگان که مقرّبانند از کرامت خدای، و بیشترین بشراند، می‌ننگ دارند از بندگی اللَّه ای مشرکان عرب! پس معلوم گشت که این بر ردّ فریقین گفت، نه بر وجه تفضیل.

دیگر جواب آنست که: چون ترسایان گفتند: نه چون دیگر آفریدگانست، که همه آفریدگان از پدر و مادر در وجود آمدند، و عیسی بی‌پدر در وجود آمد.

پس نه روا باشد که او را چون دیگران بنده گویند. ربّ العزّة وانمود که: وجود وی بی‌پدر عجب‌تر از فریشتگان نیست که بی‌پدر و مادراند، و آن گه همه بندگان اویند، از بندگی می‌ننگ ندارند. جواب سیوم آنست که: آن قوم که این آیت در شأن ایشان آمد، اعتقاد داشتند که فریشتگان بر انبیاء و بر جمله فرزندان آدم فضل دارند، پس ربّ العالمین خطاب با ایشان بر وفق اعتقاد ایشان کرد، و این مذهب معتزله و کرامیة و خوارج است. امّا معتقد جمهور اهل حق درین مسئله آنست که انبیاء و مؤمنان بر فریشتگان فضل دارند، که آن فضل و کرامت و تخاصیص قربت، که ربّ العزّة با پیغامبران و مؤمنان فرزند آدم کرد، با فریشتگان نکرد، که فریشتگان اگر چه بحضرت الهیّت نزدیکتراند، بحجب هیبت، و نور عزّت محجوب‌اند. و پیغامبران و مؤمنان بنور مشاهدت و نسیم انس و ضیاء و کشف و کرامت محبّت مخصوص‌اند. و دلیل تخصیص و تفضیل ایشان بر فریشتگان آنست که ربّ العزّة بر ایشان ثنا کرد، گفت: آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ، و محبّت خود ایشان را اثبات کرد، گفت: یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ، و در حق ابراهیم خلیل علی الخصوص گفت: وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا، و پیغامبران را گفت: إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِکْرَی الدَّارِ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ، و مؤمنان را گفت: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ.

و یشهد لذلک ما روی عن عبد اللَّه بن عمر موقوفا و مرفوعا: انّ الملائکة قالوا: یا ربّنا خلقت بنی آدم فجعلت لهم الدّنیا، فاجعل لنا الآخرة. فقال اللَّه تعالی: لا اجعل صالح ذرّیّة من خلقته بیدی، کمن قلت له کن فکان. و روی انّه قال (ص): «ما من شی‌ء اکرم عند اللَّه من بنی آدم یوم القیامة». قیل: یا رسول اللَّه! و لا الملائکة؟ قال: «و لا الملائکة. انّ الملائکة مجبورون بمنزلة الشّمس و القمر، یعنی انّهما فی جریانهما و افولهما مسخّران محمولان علیهما، و الملائکة فی معناهما کالمحمولین علی الطّاعة، لعدم الموانع عنها، لیست لهم نفس آمرة بالسّوء و لا شهوة داعیة، و لا شیطان یوسوس و یزیّن، و لا دنیا تغرّ و تمنّی. فاذا اطاعوا صارت طاعتهم بمنزلة العادة کنفس المتنفّس، و طرف الطّرف. و هل تستوی طاعة المجاهد و المکابر مع هذه الاعداء؟ کمن یکون فی روح و راحة؟».

قوله: مَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعاً متکبّران، و جبّاران را درین آیت بیم داد و وعید نمود. و ایشان سه گروه‌اند بر تفاوت: گروهی بر خدای عزّ و جلّ تکبّر کردند، چون نمرود و فرعون و ابلیس، و کسانی که دعوی خدایی کردند، و از بندگی ننگ داشتند. و به قال اللَّه عزّ و جلّ: کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ، و گروهی به رسول (ص) تکبّر کردند چون کفّار قریش که گفتند: بشری را همچون خود سر فرو ننهیم، چرا نه فریشته فرستادندی؟! یا باری محتشمی چون ولید مغیره از اهل مکه یا عروة بن مسعود الثقفی از اهل طائف، و ذلک قوله: «لولا انزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم»؟ ربّ العزّة این قوم را میگوید: «فاصرف عن آیاتی الذین یتکبرون فی الأرض بغیر الحق». سیوم قوم آنند که بر بندگان خدا تکبّر کنند، و بچشم حقارت بایشان نگرند، و حق از ایشان قبول نکنند، و خویشتن را بزرگ دارند، و خود را از همه کس به دانند. رسول خدا را پرسیدند که کبر چیست؟ گفت: آنکه حق را گردن ننهد، و بچشم حقارت بمردم نگرد. یکی از جمله بزرگان دین گفته که: مرد کریم چون پارسا شود متواضع گردد، و سفیه چون پارسا شود باد کبر در وی پدید آید. و مصطفی (ص) گفته:«اعوذ بک من نفخة الکبر»، و در خبر است که چون متواضعی را بینید با وی تواضع کنید، و بر متکبّر تکبّر آرید، تا حقارت و مذلّت وی پدید آید. روز رستاخیز این متکبّران را بر صورت مور خرد حشر کنند، در زیرا پای خلق افتاده، و بنزدیک خدای عزّ و جلّ کس از ایشان خوارتر و ذلیل‌تر نه، که ایشان در تکبّر و جبروت با خدای منازعت کرده‌اند.

قال النّبیّ (ص): «یحشر المتکبّرون امثال الذّرّ یوم القیامة، فی صورة الرّجال، یغشاهم الذّلّ من کلّ مکان، یساقون الی سجن فی جهنّم یسمّی لولس، تعلوهم نار الانیار یسقون من عصارة اهل النّار طینة الخبال».

و قال (ص): «لا یدخل الجنّة مثقال ذرّة من کبر».

فقال رجل: انّ الرّجل یحبّ ان یکون ثوبه حسنا، و نعله حسنا. قال: «انّ اللَّه جمیل یحبّ الجمال، الکبر بطر الحقّ، و غمط النّاس».

و روی: الکبر ان تسفّه الحقّ و تغمص الناس. و یقال: فان غمص النّاس و غمط النّعمة اذا تعاون بها و لم یشکرها.

فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ گفته‌اند که: این مؤمنان مهاجر و انصاراند، و تابعین، و سلف صالحین، که حقوق دین اسلام بجای آوردند و شرایع و فرایض بجان و دل بپذیرفتند و بپای داشتند، و شریعت و اهل آن بزرگ داشتند. لا جرم ایشان را ثواب تمام است، و زیادتی فضل و کرم حق، و ذلک مالا عین رأت و لا أذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر. و گفته‌اند: زیادتی فضل و کرم آنست که ایشان را منزلت شفاعت بود، فیمن صنع الیهم المعروف فی الدّنیا و ان استوجبوا النّار.

وَ أَمَّا الَّذِینَ اسْتَنْکَفُوا یعنی عن عبادته، وَ اسْتَکْبَرُوا عن السّجود له، فَیُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِیماً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا ای قریبا ینفعهم، وَ لا نَصِیراً مانعا یمنعهم من اللَّه عزّ و جلّ.

یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ برهان اینجا مصطفی (ص) است. وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً و نور قرآن است درین آیت. هم چنان که در سورة الاعراف گفت: وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ یعنی القرآن. جای دیگر گفت: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا یعنی القرآن. و در قرآن نور است بمعنی دین اسلام، چنان که گفت: یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ یعنی: الّا ان یظهر دینه. و در سورة نور گفت: یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ یعنی لدینه. وجه سیوم نور است بمعنی ایمان، چنان که در سورة الانعام گفت: وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ. و در سورة الحدید گفت: وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ یعنی ایمانا تهتدون به. و در سورة البقرة گفت: یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ یعنی من الکفر الی الایمان. چهارم نور است بمعنی هدی، کقوله: اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یعنی بنوره و هداه یهتدی من فی السّماوات و من فی الأرض. «مثل نوره» یعنی: الّذی یقذفه فی قلب المؤمن حتّی یهتدی به. پنجم نور است بمعنی نبیّ، کقوله: «نُورٌ عَلی‌ نُورٍ» ای نبیّ مرسل بعد نبیّ. ششم نور است بمعنی روشنایی روز، کقوله: وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ. هفتم نور است بمعنی آن روشنایی که مؤمنان را در صراط بود، و ذلک فی قوله: یَسْعی‌ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ، و قال: انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ یعنی نمشی بضوئکم، و قال تعالی: یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا. هشتم نور است بمعنی بیان حلال و حرام و احکام و مواعظ، چنان که گفت: إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِیها هُدیً وَ نُورٌ یعنی بیان الحلال و الحرام و الأمر و النّهی. جای دیگر گفت: قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ مُوسی‌ نُوراً؟ یعنی ما فیه من الحلال و الحرام و الأمر و النّهی.

قوله تعالی: فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ یعنی بأنّه واحد لا شریک له، وَ اعْتَصَمُوا بِهِ یعنی: امتنعوا بطاعته من زیغ الشّیطان، فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ یعنی الجنّة، «و فضل» یتفضّل علیهم بما لم یخطر علی قلوبهم، وَ یَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقِیماً ای دینا یثبّتهم علیه.

قوله: «یَسْتَفْتُونَکَ» مقاتل گفت: سبب نزول این آیت آن بود که جابر بن عبد اللَّه در مدینه بیمار شد، مصطفی (ص) در عیادت وی شد. جابر گفت: یا رسول اللَّه! انّی کلالة لا اب لی و لا ولد، فکیف اصنع فی مالی؟ گفت: من کلاله‌ام، نه پدر دارم و نه فرزند، در مال خویش چکنم؟ چه فرمایی؟ جبرئیل آمد، و آیت آورد: یَسْتَفْتُونَکَ الآیة، ای یسئلونک و یستخبرونک.

قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِی الْکَلالَةِ شرح کلاله در اوّل سورة رفت. و روایت از عمر که گفت: از مصطفی (ص) پرسیدم که کلاله چیست؟ گفتا: رسول خدا دست بر سینه من زد و گفت: «یا عمر! تکفیک آیة الصّیف الّتی انزلت فی آخر سورة النساء»: ان امرؤ هلک لیس له ولد»

میگوید: اگر مردی بمیرد، و از وی فرزند نماند، و نه پدر، این در ضمیر است، و این ضمیر لا بدّ است تا معنی کلاله درست آید. «و له اخت» و خواهری ماند از وی، یعنی خواهری پدری و مادری، یا پدری. درین آیت بیان میراث اولاد اب و امّ است و اولاد اب، نه اولاد امّ، که ذکر اولاد امّ و بیان میراث ایشان در اوّل سورة رفت. وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ چون این خواهر یکی باشد وی را نیمه‌ای ترکه رسد. وَ هُوَ یَرِثُها إِنْ لَمْ یَکُنْ لَها وَلَدٌ و اگر این خواهر بمیرد، و وی را فرزند و پدر نبود، برادر از وی میراث برد، و جمله ترکت وی را بود. و اگر دو خواهر باشند یا بیشتر که میراث برند از برادر، ایشان را دو سه یک باشد از ترکه برادر. و اگر برادران و خواهران بهم آیند بمیراث بردن، برادران را چندان رسد که دو خواهر را.

یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا گفته‌اند که این أَنْ تَضِلُّوا بجای مصدر است یعنی: یبیّن اللَّه لکم الضّلالة، اللَّه شما را گمراهی روشن میکند، تا از آن پرهیزند و گمراه نشوند. معنی دیگر: یبیّن اللَّه لکم کراهة ان تضلّوا، اللَّه احکام خویش شما را روشن میکند، از آنکه کراهیت میدارد که شما گمراه شوید.

و قیل تقدیره: یبیّن اللَّه لکم لئلّا تضلّوا. وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ یعلم مصالح العباد فی المبدء و المعاد. سدی گفت: آخر ما نزّل من القرآن ثلاث آیات: یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا، فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللَّهِ.

۲۶ - النوبة الاولى: قوله تعالی: یا أَیُّهَا النَّاسُ ای مردمان! قَدْ جاءَکُمُ الرَّسُولُ آمد بشما این فرستاده، بِالْحَقِّ براستی، مِنْ رَبِّکُمْ از خدای شما، فَآمِنُوا بگروید، خَیْراً لَکُمْ شما را آن به است، وَ إِنْ تَکْفُرُوا و اگر کافر شوید، فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ خدایراست هر چه در آسمان و زمین چیز است، وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً (۱۷۰) و خدای دانا است راست دانش همیشه‌ای.۲۶ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّکُمْ فَآمِنُوا خَیْراً لَکُمْ اشارت آیت آنست که درگاه ربوبیّت و جلال احدیّت بی‌نیاز است از طاعت مطیعان، و پاکست از عبادت خلقان، در زمین و در آسمان. اگر هر چه آفرینش است: افلاک و سماوات، موجودات و متلاشیات، همه بکتم عدم باز شود، پاکی و خداوندی وی را زیانی نیست، و از ایشان هیچ پیوندی در نباید. احدیّت وی را صمدیّت وی جمالست، و صمدیّت وی را فردانیّت وی جلالست.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: یا أَیُّهَا النَّاسُ الآیة این خطاب با اهل هر دو کتاب است: تورات انجیل، و رسول ایدر محمد (ص) است، میگوید: ای جهودان و ای ترسایان! محمدبشما آمد و قرآن آورد، فَآمِنُوا خَیْراً لَکُمْ او را تصدیق کنید، و قرآن براست دارید که شما را این به بود از کفر. پس اگر کافر شید و محمد را دروغ زن گیرید، و نعمت خدای بر خود بپوشید، بدرستی بدانید که هر چه در آسمانها و زمینها خلق است همه آن اللَّه است. تواند که شما را بزمین فرو برد، یا آسمان بسر شما فرو آرد، و روزی از شما باز گیرد. کفر شما شما را زیان دارد، و اگر نه خدای بی‌نیاز است از شما و طاعت شما. پس گفت: وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً اللَّه دانا است بعاقبت کار همگان از کفر و ایمان، حکیم است درین تکلیف که شما را میکند، و میداند که از شما چه آید.
هوش مصنوعی: در این آیات، خداوند به مردم، به ویژه یهودیان و مسیحیان، خطاب می‌کند و آنها را به پذیرش پیامبر محمد (ص) و قرآن دعوت می‌کند. او به آنها می‌گوید که اگر او را تصدیق کنند و به قرآن ایمان آورند، براشان بهتر است و از کفر نجات می‌یابند. در عوض، اگر در برابر پیامبر و نعمت‌های خداوند کفر ورزند، عواقب بدی در انتظارشان خواهد بود. خداوند تواناست و می‌تواند بر آنها عذاب نازل کند. همچنین، او از هیچ کس نیاز ندارد و می‌داند که هر کس چه مسیری را انتخاب می‌کند. خداوند دانا و حکیم است و سرانجام کار هر فرد را می‌داند.
یا أَهْلَ الْکِتابِ این خطاب با ترسایان است که در کار عیسی غلوّ کردند.
هوش مصنوعی: ای اهل کتاب! این سخن خطاب به مسیحیانی است که درباره عیسی اغراق و افراط کردند.
و معنی غلوّ از اندازه در گذشتن است بناحق. میگوید: ای ترسایان! در دین خود از اندازه در مگذرید، و بر اللَّه جز آنکه سزای وی است مگویید، او را بی‌عیب و پاک دانید، از جفت و فرزند و انباز، که وی را نه انباز است، نه جفت، نه فرزند.
هوش مصنوعی: غلو به معنای فراتر رفتن از حد و مرز منطقی و حق است. در این متن به مسیحیان گفته می‌شود که در دین خود از حد نگذرانند و درباره خداوند چیزی جز آنچه که شایسته اوست نگویند. خداوند را باید بی‌عیب و پاک بدانند و به او نسبت جفت، فرزند و هم‌نشین ندهند، زیرا او هیچ‌یک از این‌ها را ندارد.
آن گه صفت عیسی کرد، و گفت: إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ عیسی پسر مریم است نه پسر خدا، چنان که ترسایان گفتند. «رَسُولُ اللَّهِ» رسول خدا است، نه چنان که جهودان گفتند که نیست. باین دو کلمه بر هر دو گروه رد کرد آنچه در عیسی گفتند. وَ کَلِمَتُهُ معنی آنست که بکلمه حق در وجود آمد، که وی را گفت «کن فکان»، و گفته‌اند وی را کلمت خواند، از بهر آنکه خلق بوی هدی یافتند، چنان که بکلام وی یافتند.
هوش مصنوعی: سپس درباره عیسی صحبت کرد و گفت: عیسی پسر مریم است، نه پسر خدا، همانطور که مسیحی‌ها ادعا می‌کنند. او «پیامبر خدا» است، نه آن‌طور که یهودیان می‌گویند که او نیست. با این دو عبارت، هر دو گروه را از نظراتشان درباره عیسی رد کرد. و کلمه‌اش به معنای این است که او با کلمه حق به وجود آمد، به طوری که خداوند به او گفت «باش و شد». گفته‌اند او را به خاطر اینکه مردم از طریق او هدایت یافتند، کلمه نامیده‌اند، مانند اینکه با کلام او هدایت‌شان را دریافت کردند.
أَلْقاها إِلی‌ مَرْیَمَ ای اعلمها و اخبرها بها. کما یقال: القیت الیک کلمة حسنة. میگوید: آن سخن به مریم افکند، یعنی مریم را از آن آگاهی داد، وخبر کرد از وجود عیسی بی‌پدر، پس عیسی که مخلوق است و پسر مریم است، چگونه خدا بود؟ و مادر وی پیش از وی بوده، و از وی در وجود آمده، و خدای قدیم است، لم یزل و لا یزال، پیش از وی هیچ چیز نه، و پس از وی هیچ چیز نه.
هوش مصنوعی: او (مَلَک) آن خبر را به مریم رساند، به گونه‌ای که او را از وجود عیسی بدون پدر مطلع ساخت. بنابراین، اگر عیسی مخلوق و پسر مریم است، چگونه می‌تواند خدا باشد؟ در حالی که مادر او پیش از او وجود داشته و او از مریم به وجود آمده است. خدا قدیم و ازلی است و هیچ چیزی قبل یا بعد از او وجود نداشته است.
مصطفی (ص) گفت: «انت الأوّل فلیس قبلک شی‌ء و انت الآخر فلیس بعدک شی‌ء، و انت الظّاهر فلیس فوقک شی‌ء و انت الباطن فلیس دونک شی‌ء».
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) فرمود: «تو نخستینی و هیچ چیز قبل از تو وجود ندارد و تو آخری هستی و هیچ چیز بعد از تو وجود ندارد. تو آشکار هستی و هیچ چیز بالاتر از تو نیست و تو پنهان هستی و هیچ چیز پایین‌تر از تو نیست.»
وَ رُوحٌ مِنْهُ ای امر منه، لأنّه بأمره کان، و قیل: و روح منه ای و نفخة منه، لأنّ جبرئیل نفخت فی روحها، فحملت باذن اللَّه، معنی آنست که: نفخه جبرئیل بفرمان حق به مریم رسید، و از آن بار گرفت. و نفخه جبرئیل را روح گفت، لأنّها ریح تخرج من الرّوح. و قیل: معناه، و رحمة منه، یعنی: جعله اللَّه رحمة لمن تبعه، و آمن به. یدلّ علیه قوله: وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ای قوّاهم برحمة منه. و قیل: الرّوح، الوحی. اوحی الی مریم بالبشارة و الی جبرئیل بالنّفخ، و الیه ان کن فکان، یدلّ علیه قوله: «یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلی‌ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ».
هوش مصنوعی: روح از جانب خداوند به معنی یک فرمان الهی است، زیرا همه چیز به اراده خداوند وجود دارد. همچنین گفته شده است که روح به معنای نفخه‌ای است که جبرئیل در مریم دمید و او به اجازه خداوند باردار شد. این به این معناست که نفخه جبرئیل به فرمان خداوند به مریم رسید و او از آن نفخه بار گرفت. به این نفخه روح گفته شده چون شبیه بادی است که از روح صادر می‌شود. برخی دیگر بر این باورند که "روح" به معنای رحمت خداوند است، یعنی خداوند او را رحمت قرار داده است برای کسانی که به او ایمان می‌آورند و از او پیروی می‌کنند. این موضوع را می‌توان با جمله‌ای که می‌گوید خداوند آنها را به رحمت خود تقویت کرد، تأیید کرد. همچنین گفته شده که روح به معنای وحی است. وحی به مریم بشارت داده شد و به جبرئیل در مورد دمیدن، و همچنین به او گفته شده است که باشد و می‌شود. این مفاهیم به آیه‌ای اشاره دارند که می‌گوید خداوند روح را به هر کدام از بندگانش که بخواهد القا می‌کند.
مذهب حلولیان و ترسایان آنست که: وَ رُوحٌ مِنْهُ این «من» تبعیض است تا بعضیّت و جزئیّت میان خالق و مخلوق اثبات کنند، و نه چنانست که ایشان گفتند، تعالی اللَّه عن ذلک علوّا کبیرا! این «من» نه تبعیض راست، بلکه ابتداء غایت راست، چنان که در آن آیت گفت: سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ.
هوش مصنوعی: مذهب حلولیان و ترسایان بر این باور است که عبارت "وَ رُوحٌ مِنْهُ" به نوعی تفکیک بین خالق و مخلوق اشاره دارد، اما این دیدگاه نادرست است و خداوند از چنین تصوری بالاتر و فراتر است. در حقیقت، این عبارت نه به تقسیم‌پذیری اشاره دارد و نه به جدایی، بلکه بیشتر به ایما و اشاره به نگاهی عمیق‌تر اشاره دارد. در حقیقت، در آیه‌ای دیگر گفته شده است که خداوند همه چیز را در آسمان‌ها و زمین برای شما به کار بسته است.
اگر «روح منه» اقتضاء کند که عیسی بعضی است ازو، پس «جَمِیعاً مِنْهُ» اقتضاء کند که هر چه در آسمان و زمین چیز است ابعاض است ازو، و باتفاق این من تبعیض نیست، پس «و روح منه» همین است، و جز این نیست.
هوش مصنوعی: اگر «روح من» بیان کند که عیسی بخشی از آن است، آنگاه «همه از او هستند» نشان می‌دهد که هر چیزی که در آسمان و زمین وجود دارد، بخشی از اوست. و با توافق بر این، این تقسیم‌بندی نیست؛ بنابراین «و روح از او» نیز همین مفهوم را دارد و جز این نیست.
امّا روح در قرآن بر وجوه است: یکی از آن روح است که اجسام بدان زنده، و قبض آن بوقت مرگ قابض الأرواح کند. و مصطفی (ص) آن را گفته: «الارواح جنود مجنّدة، فما تعارف منها ائتلف، و ما تناکر منها اختلف.
هوش مصنوعی: اما روح در قرآن به چند شکل وجود دارد: یکی از آن‌ها روحی است که به اجسام حیات می‌بخشد و در زمان مرگ، جان‌ها را جدا می‌کند. پیامبر اسلام (ص) درباره این موضوع فرموده‌اند: «روح‌ها مانند نظامی منظم هستند، هر چه با یکدیگر آشنا شوند، به هم می‌پیوندند و آنچه که ناشناخته است، از یکدیگر جدا می‌شوند.»
و به یقول اللَّه عزّ و جلّ: وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی. و روح، جبرئیل است لقوله عزّ و جلّ: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ، و قال تعالی: و أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ. و روح نام فرشته‌ایست عظیم، لقوله تعالی: یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا. و روح کلام خدا است، لقوله تعالی: یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ، و لقوله تعالی: أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا. و روح بمعنی رحمت است، لقوله تعالی: وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ای برحمة منه، و روح عیسی است، و ذلک فی قوله: فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا، و قوله تعالی: وَ رُوحٌ مِنْهُ. فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ ای لا تقولوا بالأقانیم کما قالت النّصاری: اللَّه ثلاثة، فأقنوم الأب، و هو اللَّه سبحانه، و اقنوم الابن، و هو عیسی، و اقنوم الزّوج، و هی مریم. این یک صنف‌اند از ترسایان که اللَّه را ثالث ثلاثة میگفتند، یعنی که اوست و جفت و فرزند. ربّ العزّة گفت: سه مگویید، و ازین سخن باز ایستید، و توبه کنید. انْتَهُوا یعنی: توبوا الی اللَّه عزّ و جلّ من مقالتکم هذه، خَیْراً لَکُمْ یعنی: یکن خیرا لکم.
هوش مصنوعی: در این متن به مسائل مربوط به روح اشاره شده است. روح به عنوان یک موجود بزرگ و فرشته‌ای مانند جبرئیل معرفی می‌شود و به کلمات خداوند نسبت داده می‌شود. روح همچنین به معنای رحمت و نیروی الهی است که به پیامبران و اولیای خدا داده می‌شود. در متن به تحذیر از گفتن اینکه خداوند سه‌گانه است، هم اشاره شده و تأکید شده است که این دیدگاه نادرست است و باید از آن دوری کرد و به سوی خداوند بازگشت.
إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ خدا یکیست، یگانه، یکتا، در ذات و صفات بیهمتا و خدایی را سزا.
هوش مصنوعی: خداوند یگانه و بی‌همتاست، چه در وجود و چه در صفات. او تنها شایسته عبادت است.
سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ تنزیه نفس خویش کرد، و خود را ستود، که وی را سزد که خود را ستاید، پاکست و بی‌عیب، بی‌زن و بی‌فرزند، بی‌خویش، و بی پیوند، خود بی‌یار، و همه عالم را یار، خود بی‌نیاز، و همه عالم را کارساز.
هوش مصنوعی: خداوند پاک و بی‌عیب است و نمی‌تواند فرزندی داشته باشد. او خود را ستایش کرده و جای ستایش دارد. خداوند هیچ همسری و فرزندی ندارد و از هیچ‌کس وابسته و نیازمند نیست. او به تنهایی بی‌نیاز است و در عین حال، تمام موجودات عالم به او نیاز دارند و اوست که به همه کمک می‌کند.
لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ او راست هر چه در آسمانها، و هر چه در زمین، عیسی و غیر عیسی همه رهی و بنده وی، همه آفریده و ساخته وی.
هوش مصنوعی: تمامی آنچه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد، به او تعلق دارد. عیسی و دیگران، همه بندگان و مخلوقات او هستند و تنها او سازنده و آفریدگار همه چیز است.
وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا ای کفیلا و شهیدا بذلک.
هوش مصنوعی: خداوند به عنوان کافی‌ترین وکيل و شاهد بر این موضوع کافی است.
قال رسول اللَّه (ص): «من قال: اشهد أن لا اله الّا اللَّه، وحده، و انّ محمدا عبده و رسوله، و انّ عیسی عبده و ابن امته، و کلمته القاها الی مریم، و روح منه، و انّ الجنّة حقّ، و انّ النّار حقّ، ادخله اللَّه من ایّ ابواب الجنّة الثّمانیة شاء». یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْداً لِلَّهِ‌ سبب نزول این آیت آن بود که ترسایان نجران گفتند: یا محمد! چرا همیشه صاحب ما را عیب کنی، یعنی عیسی، و وی را بد گویی؟ رسول خدا گفت: در وی چه میگویم که آن بد است؟ گفتند: می‌گویی که: وی بنده خدا است. رسول گفت: وی را عیب و عار نیست که بنده خدا است. در آن حال جبرئیل آمد، و بر وفق آن آیت آورد:لَنۡ یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ‌.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «هر کسی که بگوید: شهادت می‌دهم که هیچ معبودی جز اللَّه نیست، او یکتاست و محمد بنده و فرستاده‌اش است، و عیسی بنده و پسر مریم است، و کلمه‌ای است که به مریم القا شده، و روحی از اوست، و بهشت حقیقی است، و آتش نیز حقیقی است، خدا او را از هر کدام از درهای هشت‌گانه بهشت که بخواهد وارد می‌کند». مسیح به عنوان بنده خدا از خود نمی‌رود. ماجرای این آیه به زمانی برمی‌گردد که مسیحیان نجران به پیامبر گفتند: «ای محمد! چرا همواره شخصیت ما یعنی عیسی را مورد عیب‌جویی قرار می‌دهی؟» پیامبر پرسید: «چه چیزی درباره او می‌گویم که ناپسند است؟» آنها پاسخ دادند: «می‌گویی که او بنده خداست.» پیامبر فرمود: «اینکه او بنده خدا باشد نه عیب است و نه ننگ.» در این لحظه جبرئیل نازل شد و آیه‌ای آورد که بیان می‌کرد: «مسیح و فرشتگان مقرب از بودن بنده خدا خجالت نخواهند کشید.»
قیل: هم حملة العرش، و انّما ذکرهم لأنّ من الکفّار من اتّخذهم آلهة.
هوش مصنوعی: آنان (ملازمان عرش) همگی از نزدیکی‌های عرش الهی هستند و اشاره به آنها به این دلیل است که برخی از کافران آنها را به عنوان خدایان خود برگزیده‌اند.
قومی که فریشتگان را بر انبیاء تفضیل نهادند، دست درین آیت زدند، و تمسّک باین کردند که: لَا الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ‌، و این تمسّک بمذهب اهل حق درست نیست، و ایشان را درین آیت نام بردن، و ذکر کردن نه بر جهت تفضیل است، بلکه جواب دو گروه است: یکی ترسایان که عیسی را فرزند گفتند. دیگر مشرکان عرب که فریشتگان را خدایان ساختند، و عبادت ایشان کردند. ربّ العالمین گفت بردّ ایشان که: عیسی ننگ ندارد که بنده خدای باشد ای ترسایان! و نه فریشتگان که مقرّبانند از کرامت خدای، و بیشترین بشراند، می‌ننگ دارند از بندگی اللَّه ای مشرکان عرب! پس معلوم گشت که این بر ردّ فریقین گفت، نه بر وجه تفضیل.
هوش مصنوعی: قومیتی که فرشتگان را بر پیامبران برتری می‌دهند، به این آیه اشاره کرده‌اند و به عبارتی استناد می‌کنند که «فرشتگان مقرب». اما این استناد در مذهب اهل حق درست نیست. در این آیه نام بردن از آن‌ها به منظور برتری نیست، بلکه برای پاسخ به دو گروه است: یکی مسیحیان که عیسی را فرزند خدا می‌دانند و دیگری مشرکان عرب که فرشتگان را به عنوان خدایان می‌پرستند. خدای تعالی در این آیه به مسیحیان می‌گوید که عیسی ننگی ندارد که بنده خدا باشد و به مشرکان هم می‌گوید که فرشتگان مقرب به خاطر مقام والایشان از بندگی خدا شرم نمی‌کنند. از این رو، مشخص است که این آیه برای رد کردن عقاید هر دو گروه بیان شده و نه به قصد برتری دادن.
دیگر جواب آنست که: چون ترسایان گفتند: نه چون دیگر آفریدگانست، که همه آفریدگان از پدر و مادر در وجود آمدند، و عیسی بی‌پدر در وجود آمد.
هوش مصنوعی: جواب دیگر این است که: مسیحیان می‌گویند که عیسی همانند سایر مخلوقات نیست، زیرا همه مخلوقات از پدر و مادر به وجود آمده‌اند، در حالی که عیسی بدون پدر به دنیا آمده است.
پس نه روا باشد که او را چون دیگران بنده گویند. ربّ العزّة وانمود که: وجود وی بی‌پدر عجب‌تر از فریشتگان نیست که بی‌پدر و مادراند، و آن گه همه بندگان اویند، از بندگی می‌ننگ ندارند. جواب سیوم آنست که: آن قوم که این آیت در شأن ایشان آمد، اعتقاد داشتند که فریشتگان بر انبیاء و بر جمله فرزندان آدم فضل دارند، پس ربّ العالمین خطاب با ایشان بر وفق اعتقاد ایشان کرد، و این مذهب معتزله و کرامیة و خوارج است. امّا معتقد جمهور اهل حق درین مسئله آنست که انبیاء و مؤمنان بر فریشتگان فضل دارند، که آن فضل و کرامت و تخاصیص قربت، که ربّ العزّة با پیغامبران و مؤمنان فرزند آدم کرد، با فریشتگان نکرد، که فریشتگان اگر چه بحضرت الهیّت نزدیکتراند، بحجب هیبت، و نور عزّت محجوب‌اند. و پیغامبران و مؤمنان بنور مشاهدت و نسیم انس و ضیاء و کشف و کرامت محبّت مخصوص‌اند. و دلیل تخصیص و تفضیل ایشان بر فریشتگان آنست که ربّ العزّة بر ایشان ثنا کرد، گفت: آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ، و محبّت خود ایشان را اثبات کرد، گفت: یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ، و در حق ابراهیم خلیل علی الخصوص گفت: وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا، و پیغامبران را گفت: إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِکْرَی الدَّارِ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ، و مؤمنان را گفت: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ.
هوش مصنوعی: بنابراین نباید او را مانند دیگران بنده‌ای شمرد. خداوند که صاحب عظمت است، نشان داده که وجود او بدون پدر از فرشتگان که بدون پدر و مادر هستند، عجیب‌تر نیست و همه بندگان او هستند و هیچ ننگی از بندگی ندارند. سومین پاسخ این است که قومی که این آیه درباره آنها نازل شده، بر این باور بودند که فرشتگان بر انبیاء و تمامی فرزندان آدم برتری دارند. بنابراین، خداوند با آنها به مطابق اعتقاداتشان سخن گفت، که این عقیده به معتزلی‌ها، کرامیه و خوارج مربوط می‌شود. اما نظر غالب اهل حق این است که انبیاء و مؤمنان بر فرشتگان برتری دارند، چون آن فضل و کرامت و نزدیکی که خداوند با پیامبران و مؤمنان فرزند آدم داشت، با فرشتگان نداشته است. هرچند که فرشتگان به خدا نزدیک‌ترند، اما به واسطه هیبت و نور عظمت، از او محجوب‌اند. پیامبران و مؤمنان به دلیل نور مشاهده، انس، روشنایی و کرامت محبتی خاص دارند. دلیل برتری آن‌ها بر فرشتگان این است که خداوند بر آنها ثنا کرده و گفته است: پیامبر به آنچه از سوی خداوندش بر او نازل شده، ایمان آورده و مؤمنان نیز او را قبول کردند. خداوند محبت خود را به آنها اثبات کرده و همچنین درباره ابراهیم خلیل خاص اشاره کرده است که او را دوست خود انتخاب کرد. درباره پیامبران فرموده که آن‌ها را به خالص‌ترین یاد در منزلت خاص خود اختصاص داده و آنها از برگزیدگان ما هستند. داوری درباره مؤمنان هم این است که می‌فرماید: کسانی که ایمان آورده و عمل صالح کرده‌اند، آنها بهترین خلق هستند.
و یشهد لذلک ما روی عن عبد اللَّه بن عمر موقوفا و مرفوعا: انّ الملائکة قالوا: یا ربّنا خلقت بنی آدم فجعلت لهم الدّنیا، فاجعل لنا الآخرة. فقال اللَّه تعالی: لا اجعل صالح ذرّیّة من خلقته بیدی، کمن قلت له کن فکان. و روی انّه قال (ص): «ما من شی‌ء اکرم عند اللَّه من بنی آدم یوم القیامة». قیل: یا رسول اللَّه! و لا الملائکة؟ قال: «و لا الملائکة. انّ الملائکة مجبورون بمنزلة الشّمس و القمر، یعنی انّهما فی جریانهما و افولهما مسخّران محمولان علیهما، و الملائکة فی معناهما کالمحمولین علی الطّاعة، لعدم الموانع عنها، لیست لهم نفس آمرة بالسّوء و لا شهوة داعیة، و لا شیطان یوسوس و یزیّن، و لا دنیا تغرّ و تمنّی. فاذا اطاعوا صارت طاعتهم بمنزلة العادة کنفس المتنفّس، و طرف الطّرف. و هل تستوی طاعة المجاهد و المکابر مع هذه الاعداء؟ کمن یکون فی روح و راحة؟».
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که فرشتگان از خداوند درخواست کردند که به آنها نیز نعمتی مشابه دنیای بشر عطا کند تا به آن‌ها نیز آخرت بخشیده شود. خداوند پاسخ داد که فرزندان آدم را که با دستان خود آفریده، نمی‌توان با دیگر مخلوقات برابر کرد. همچنین پیامبر (ص) بیان کرده که در روز قیامت هیچ چیزی ارزشمندتر از بنی آدم وجود ندارد. وقتی از او پرسیده می‌شود که آیا فرشتگان نیز چنین مقامی دارند، پیامبر پاسخ می‌دهد که فرشتگان در حال فرمانبری هستند و به نوعی به اجبار به انجام وظایفشان پرداخته و آزادانه عمل نمی‌کنند، در حالی که انسان‌ها با وجود چالش‌ها و وسوسه‌ها می‌توانند در انتخاب‌های خود آزادانه عمل کنند. درنتیجه، اطاعت فرشتگان با شرایط انسان‌ها قابل مقایسه نیست، چرا که انسان‌ها در برابر تجربیات و وسوسه‌های دنیوی قرار دارند.
قوله: مَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعاً متکبّران، و جبّاران را درین آیت بیم داد و وعید نمود. و ایشان سه گروه‌اند بر تفاوت: گروهی بر خدای عزّ و جلّ تکبّر کردند، چون نمرود و فرعون و ابلیس، و کسانی که دعوی خدایی کردند، و از بندگی ننگ داشتند. و به قال اللَّه عزّ و جلّ: کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ، و گروهی به رسول (ص) تکبّر کردند چون کفّار قریش که گفتند: بشری را همچون خود سر فرو ننهیم، چرا نه فریشته فرستادندی؟! یا باری محتشمی چون ولید مغیره از اهل مکه یا عروة بن مسعود الثقفی از اهل طائف، و ذلک قوله: «لولا انزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم»؟ ربّ العزّة این قوم را میگوید: «فاصرف عن آیاتی الذین یتکبرون فی الأرض بغیر الحق». سیوم قوم آنند که بر بندگان خدا تکبّر کنند، و بچشم حقارت بایشان نگرند، و حق از ایشان قبول نکنند، و خویشتن را بزرگ دارند، و خود را از همه کس به دانند. رسول خدا را پرسیدند که کبر چیست؟ گفت: آنکه حق را گردن ننهد، و بچشم حقارت بمردم نگرد. یکی از جمله بزرگان دین گفته که: مرد کریم چون پارسا شود متواضع گردد، و سفیه چون پارسا شود باد کبر در وی پدید آید. و مصطفی (ص) گفته:«اعوذ بک من نفخة الکبر»، و در خبر است که چون متواضعی را بینید با وی تواضع کنید، و بر متکبّر تکبّر آرید، تا حقارت و مذلّت وی پدید آید. روز رستاخیز این متکبّران را بر صورت مور خرد حشر کنند، در زیرا پای خلق افتاده، و بنزدیک خدای عزّ و جلّ کس از ایشان خوارتر و ذلیل‌تر نه، که ایشان در تکبّر و جبروت با خدای منازعت کرده‌اند.
هوش مصنوعی: این متن به مسأله تکبر و عظمت الهی می‌پردازد و هشدار می‌دهد که کسانی که از عبادت خداوند سرپیچی کرده و خود را بزرگ‌تر از او می‌دانند، در روز قیامت به جمعی احضار خواهند شد. سه دسته از مردم به تکبر دچار هستند: 1. کسانی که در برابر خداوند تکبر می‌کنند، مانند نمرود، فرعون و ابلیس، که در تلاش بودند خود را خدایی بدانند و از بندگی خدای بزرگ هراسان بودند. 2. دسته‌ای که به پیامبر اسلام (ص) بی‌احترامی کردند، مانند کفّار قریش، که گمان می‌کردند چرا پیامبری از جنس انسان باید میانشان باشد. 3. گروهی که بر بندگان خدا تکبر می‌کنند و به آن‌ها با چشم حقارت می‌نگرند، به خودشان بزرگ‌منشی و برتری می‌دهند و حقایق را نمی‌پذیرند. پیامبر اسلام تعریف تکبر را این گونه بیان کرده که کسی که حقیقت را نپذیرد و به دیگران به چشم حقارت بنگرد، متکبر است. همچنین تأکید شده است که انسان‌های بزرگوار زمانی که به تقوا برسند، متواضع می‌شوند، ولی افراد نادان با افزایش تقوا، دچار تکبر می‌شوند. در روز قیامت، متکبران در حالی که کوچکتر از مورچه‌ها به شمار می‌روند، گرد هم جمع خواهند شد و هیچ‌کس از آن‌ها ذلیل‌تر نخواهد بود، چرا که در برابر خداوند تکبر و عجب ورزیده‌اند.
قال النّبیّ (ص): «یحشر المتکبّرون امثال الذّرّ یوم القیامة، فی صورة الرّجال، یغشاهم الذّلّ من کلّ مکان، یساقون الی سجن فی جهنّم یسمّی لولس، تعلوهم نار الانیار یسقون من عصارة اهل النّار طینة الخبال».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «در روز قیامت، متکبرین مانند حشرات جمع می‌شوند، در حالی که به صورت مردان هستند. از هر سو ذلت و خفت بر آن‌ها سایه می‌افکند و به زندانی در جهنم که به آن ولّس می‌گویند، منتقل می‌شوند. آتش‌هایی بر سرشان افکنده می‌شود و از مواد طینتی آتش‌نشانان، مایعی بدبو به آن‌ها می‌خورانند.»
و قال (ص): «لا یدخل الجنّة مثقال ذرّة من کبر».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «هیچ کس با ذره‌ای از تکبر وارد بهشت نخواهد شد».
فقال رجل: انّ الرّجل یحبّ ان یکون ثوبه حسنا، و نعله حسنا. قال: «انّ اللَّه جمیل یحبّ الجمال، الکبر بطر الحقّ، و غمط النّاس».
هوش مصنوعی: مردی گفت: "مرد دوست دارد که لباس و کفش‌هایش زیبا باشد." سپس او افزود: "البته خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. اما خودپسندی عبارت است از نادیده گرفتن حقیقت و تحقیر دیگران."
و روی: الکبر ان تسفّه الحقّ و تغمص الناس. و یقال: فان غمص النّاس و غمط النّعمة اذا تعاون بها و لم یشکرها.
هوش مصنوعی: و برتری و تکبر، به این معناست که حق را کوچک بشماری و مردم را تحقیر کنی. و گفته شده که تحقیر مردم و نادیده گرفتن نعمت‌ها زمانی است که به آنها توجه نشود و آنها شکرگزاری نشوند.
فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ گفته‌اند که: این مؤمنان مهاجر و انصاراند، و تابعین، و سلف صالحین، که حقوق دین اسلام بجای آوردند و شرایع و فرایض بجان و دل بپذیرفتند و بپای داشتند، و شریعت و اهل آن بزرگ داشتند. لا جرم ایشان را ثواب تمام است، و زیادتی فضل و کرم حق، و ذلک مالا عین رأت و لا أذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر. و گفته‌اند: زیادتی فضل و کرم آنست که ایشان را منزلت شفاعت بود، فیمن صنع الیهم المعروف فی الدّنیا و ان استوجبوا النّار.
هوش مصنوعی: اما کسانی که ایمان آورده و اعمال نیک انجام داده‌اند، پاداش‌هایشان به طور کامل به آن‌ها داده خواهد شد و از فضل خود بر آن‌ها می‌افزاید. گفته می‌شود که این افراد، مهاجران و انصار هستند، همچنین تابعین و سلف صالحین که به حقوق دین اسلام پایبند بوده و فرایض و دستورات آن را با جان و دل پذیرفته‌اند و به آن احترام گذاشته‌اند. بنابراین، شایسته پاداش کامل هستند و افزون بر آن، فضل و کرم خداوند شامل حالشان خواهد شد؛ چیزی که نه چشم دیده و نه گوش شنیده و نه به دل کسی خطور کرده است. همچنین گفته شده که افزون بر فضل و کرم، آن‌ها مقام شفاعت خواهند داشت، به کسانی که در دنیا نسبت به آن‌ها خوبی کرده‌اند، حتی اگر مستحق آتش باشند.
وَ أَمَّا الَّذِینَ اسْتَنْکَفُوا یعنی عن عبادته، وَ اسْتَکْبَرُوا عن السّجود له، فَیُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِیماً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا ای قریبا ینفعهم، وَ لا نَصِیراً مانعا یمنعهم من اللَّه عزّ و جلّ.
هوش مصنوعی: کسانی که از عبادت خدا سر باز می‌زنند و در برابر او سجده نمی‌کنند، در عذابی سخت مجازات خواهند شد و هیچ حمایتی از غیر خدا برای آنها وجود نخواهد داشت که به آنها نفع برساند یا از عذاب خدا جلوگیری کند.
یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ برهان اینجا مصطفی (ص) است. وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً و نور قرآن است درین آیت. هم چنان که در سورة الاعراف گفت: وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ یعنی القرآن. جای دیگر گفت: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا یعنی القرآن. و در قرآن نور است بمعنی دین اسلام، چنان که گفت: یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ یعنی: الّا ان یظهر دینه. و در سورة نور گفت: یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ یعنی لدینه. وجه سیوم نور است بمعنی ایمان، چنان که در سورة الانعام گفت: وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ. و در سورة الحدید گفت: وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ یعنی ایمانا تهتدون به. و در سورة البقرة گفت: یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ یعنی من الکفر الی الایمان. چهارم نور است بمعنی هدی، کقوله: اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یعنی بنوره و هداه یهتدی من فی السّماوات و من فی الأرض. «مثل نوره» یعنی: الّذی یقذفه فی قلب المؤمن حتّی یهتدی به. پنجم نور است بمعنی نبیّ، کقوله: «نُورٌ عَلی‌ نُورٍ» ای نبیّ مرسل بعد نبیّ. ششم نور است بمعنی روشنایی روز، کقوله: وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ. هفتم نور است بمعنی آن روشنایی که مؤمنان را در صراط بود، و ذلک فی قوله: یَسْعی‌ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ، و قال: انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ یعنی نمشی بضوئکم، و قال تعالی: یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا. هشتم نور است بمعنی بیان حلال و حرام و احکام و مواعظ، چنان که گفت: إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِیها هُدیً وَ نُورٌ یعنی بیان الحلال و الحرام و الأمر و النّهی. جای دیگر گفت: قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ مُوسی‌ نُوراً؟ یعنی ما فیه من الحلال و الحرام و الأمر و النّهی.
هوش مصنوعی: ای مردم! برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است که آن برهان، پیامبر اسلام (ص) است. همچنین نور روشنی به سوی شما نازل کرده‌ایم که منظور از آن، قرآن است. همانطور که در سوره الأعراف آمده: "از نوری که با او فرستاده شده پیروی کنید" یعنی قرآن. در جای دیگری نیز گفته شده: "به خدا و پیامبرش و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید" یعنی قرآن. در قرآن، نور به معنای دین اسلام نیز آمده است، چنان‌که گفته شده: "آنها می‌خواستند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خداوند نمی‌خواهد جز اینکه نورش را کامل کند" یعنی دینش را ظاهر کند. در سوره نور نیز آمده: "خداوند هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‌کند" که یعنی به دینش. نور همچنین به معنای ایمان نیز آمده است، مانند جمله‌ای در سوره الأنعام که می‌گوید: "برای او نوری قرار دادیم که با آن در میان مردم حرکت کند." در سوره الحدید گفته شده: "و برای شما نوری قرار می‌دهد که با آن بخواهید." و در سوره البقرة آمده: "ایشان را از تاریکی‌ها به نور بیرون می‌آورد" که یعنی از کفر به ایمان. نور به معنای هدایت نیز در مورد خدا آمده است، همچنان که در آیه‌ای گفته شده: "خدا نور آسمان‌ها و زمین است" یعنی به نور و هدایتش افرادی در آسمان‌ها و زمین هدایت می‌شوند. "مثل نوره" به معنای نوری است که در قلب مؤمن فرو می‌افکند تا به آن هدایت یابد. دیگر اینکه نور به معنای پیامبر نیز آمده است، چنان که گفته شده: "نوری بر نوری" یعنی پیامبر فرستاده شده بعد از پیامبر. همچنین نور به معنای روشنایی روز است، مانند جمله‌ای که می‌گوید: "و تاریکی‌ها و نور را قرار داد." نور همچنین به معنای نوری است که مؤمنان در صراط خواهند داشت، چنان که در آیه‌ای گفته شده: "نوردشونده آنها در پیش رویشان" و اینکه می‌گویند: "منتظر ما باشید تا از نور شما بگیریم." و نیز در دعا می‌گویند: "پروردگارا! نور ما را کامل کن." در نهایت، نور به معنای بیان حلال و حرام و احکام و مواعظ نیز آمده است، چنان که در آیه‌ای گفته شده: "ما تورات را نازل کردیم که در آن هدایت و نوری است" و نیز در جایی دیگر پرسش می‌شود: "کیست که کتابی را که موسی آورد، نوری آورده است؟" و منظور، بیان حلال و حرام و احکام می‌باشد.
قوله تعالی: فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ یعنی بأنّه واحد لا شریک له، وَ اعْتَصَمُوا بِهِ یعنی: امتنعوا بطاعته من زیغ الشّیطان، فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ یعنی الجنّة، «و فضل» یتفضّل علیهم بما لم یخطر علی قلوبهم، وَ یَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقِیماً ای دینا یثبّتهم علیه.
هوش مصنوعی: این آیه به کسانی اشاره دارد که به خداوند ایمان آورده و او را یگانه می‌دانند و از دستورات او پیروی می‌کنند تا از وسوسه‌های شیطان دور بمانند. چنین افرادی به رحمت بزرگی از طرف خداوند وارد می‌شوند، که به معنای بهشت است، و همچنین خداوند به آنها نعمتی عطا می‌کند که هرگز به ذهنشان خطور نکرده است. همچنین، خداوند آنها را به راه راست هدایت می‌کند و در دینشان تثبیت می‌کند.
قوله: «یَسْتَفْتُونَکَ» مقاتل گفت: سبب نزول این آیت آن بود که جابر بن عبد اللَّه در مدینه بیمار شد، مصطفی (ص) در عیادت وی شد. جابر گفت: یا رسول اللَّه! انّی کلالة لا اب لی و لا ولد، فکیف اصنع فی مالی؟ گفت: من کلاله‌ام، نه پدر دارم و نه فرزند، در مال خویش چکنم؟ چه فرمایی؟ جبرئیل آمد، و آیت آورد: یَسْتَفْتُونَکَ الآیة، ای یسئلونک و یستخبرونک.
هوش مصنوعی: جابر بن عبدالله در مدینه بیمار شده بود و پیامبر (ص) برای عیادت او به دیدنش رفت. جابر در آنجا به پیامبر گفت که او تنهاست و نه پدری دارد و نه فرزندی، و از او پرسید که در مورد مالی که دارد چه باید بکند. در پاسخ به این سوال، وحی الهی نازل شد و آیه‌ای آمد که به پرسش جابر پاسخ می‌دهد و در آن به درخواست‌های او اشاره می‌شود.
قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِی الْکَلالَةِ شرح کلاله در اوّل سورة رفت. و روایت از عمر که گفت: از مصطفی (ص) پرسیدم که کلاله چیست؟ گفتا: رسول خدا دست بر سینه من زد و گفت: «یا عمر! تکفیک آیة الصّیف الّتی انزلت فی آخر سورة النساء»: ان امرؤ هلک لیس له ولد»
هوش مصنوعی: خداوند شما را در مورد کلاله آگاه می‌کند. توضیحاتی در مورد کلاله در ابتدای سوره‌ای بیان شده است. عمر روایت کرده است که از پیامبر (ص) درباره کلاله سوال کرد. پیامبر بر سینه‌اش زد و گفت: «ای عمر! آیه‌ای که در آخر سوره نساء نازل شده، برای تو کافی است.» این آیه اشاره به این دارد که اگر شخصی فوت کند و فرزندی نداشته باشد...
میگوید: اگر مردی بمیرد، و از وی فرزند نماند، و نه پدر، این در ضمیر است، و این ضمیر لا بدّ است تا معنی کلاله درست آید. «و له اخت» و خواهری ماند از وی، یعنی خواهری پدری و مادری، یا پدری. درین آیت بیان میراث اولاد اب و امّ است و اولاد اب، نه اولاد امّ، که ذکر اولاد امّ و بیان میراث ایشان در اوّل سورة رفت. وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ چون این خواهر یکی باشد وی را نیمه‌ای ترکه رسد. وَ هُوَ یَرِثُها إِنْ لَمْ یَکُنْ لَها وَلَدٌ و اگر این خواهر بمیرد، و وی را فرزند و پدر نبود، برادر از وی میراث برد، و جمله ترکت وی را بود. و اگر دو خواهر باشند یا بیشتر که میراث برند از برادر، ایشان را دو سه یک باشد از ترکه برادر. و اگر برادران و خواهران بهم آیند بمیراث بردن، برادران را چندان رسد که دو خواهر را.
هوش مصنوعی: اگر مردی بمیرد و فرزندی نداشته باشد و همچنین پدرش هم زنده نباشد، باید به دو موضوع توجه شود تا مفهوم کلاله به درستی بیان شود. در اینجا صحبت از خواهر مرد است؛ خواهری که می‌تواند از هر دو طرف (پدر و مادر) باشد یا فقط از طرف پدر باشد. در این آیه به ارث فرزندان پدر و مادر اشاره شده و از فرزندان مادر صحبتی به میان نیامده، زیرا موضوع ارث آنان در ابتدای سوره مطرح شده است. اگر تنها یک خواهر از متوفی باقی بماند، او نصف دارایی را به ارث می‌برد. اگر این خواهر فوت کند و فرزندی یا پدری نداشته باشد، برادرش تمامی دارایی او را به ارث می‌برد. اگر دو یا چند خواهر از برادر به ارث ببرند، هر یک از آن‌ها دو ششم از دارایی برادر را دریافت می‌کنند. و درصورتی که تعداد برادران و خواهران هر دو وجود داشته باشد، برادران سهم بیشتری نسبت به خواهران دریافت می‌کنند.
یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا گفته‌اند که این أَنْ تَضِلُّوا بجای مصدر است یعنی: یبیّن اللَّه لکم الضّلالة، اللَّه شما را گمراهی روشن میکند، تا از آن پرهیزند و گمراه نشوند. معنی دیگر: یبیّن اللَّه لکم کراهة ان تضلّوا، اللَّه احکام خویش شما را روشن میکند، از آنکه کراهیت میدارد که شما گمراه شوید.
هوش مصنوعی: خداوند به شما نشان می‌دهد که گمراه نشوید. گفته شده که این جمله به نوعی به معنای این است که خداوند شما را از گمراهی آگاه می‌سازد تا بتوانید از آن دوری کنید و گمراه نشوید. همچنین می‌تواند به این معنا باشد که خداوند احکام خود را برای شما روشن می‌کند، زیرا او نمی‌خواهد که شما در مسیر غلط قرار گیرید.
و قیل تقدیره: یبیّن اللَّه لکم لئلّا تضلّوا. وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ یعلم مصالح العباد فی المبدء و المعاد. سدی گفت: آخر ما نزّل من القرآن ثلاث آیات: یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا، فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللَّهِ.
هوش مصنوعی: خداوند به شما می‌گوید تا ناآگاه نمانید و او به همه چیز آگاه است و می‌داند مصلحت بندگانش را در دنیا و آخرت. گفته شده که آخرین آیات نازل شده از قرآن، سه آیه است که بیان می‌کند خداوند می‌خواهد شما گمراه نشوید و اگر چیزی را رها کردید، بگویید خداوند برای من کافی است، هیچ معبودی جز او نیست و از روزی بترسید که به سوی خدا بازگردانده خواهید شد.