گنجور

۲۰ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ‌

این «او» بمعنی واو عطف است یعنی: و یظلم نفسه. و معنی سوء درین آیت گفته‌اند که: فعل طعمه است که درع دزدید، و معنی ظلم نفس آنست که گناه خویش بدیگری افکند. و گفته‌اند: هر چند سبب خاصّ است امّا لفظ عامّ است، که «من» از الفاظ عموم است، و سوء و ظلم هر دو در جنس خویش عامّ‌اند. سوء شرکست، و ظلم هر چه فرود از شرک از گناهان. و نزدیک اهل حق اعتبار بعموم لفظ است نه بخصوص سبب. مقتضی لفظ اینست که استغفار و توبت هر چه در پیش بود بردارد، و هر مذهبی و مجرمی را سود دارد. مصطفی (ص) گفت: «الا أخبرکم بدائکم من دوائکم؟». قالوا: بلی قال: «فانّ داءکم الذّنوب، و دوائکم الاستغفار».

علی بن ابی طالب (ع) گفت: «عجبت لمن یقنط و معه النّجاة».

عجب دارم از کسی که نومید شود و رستگاری با وی.

گفتند: رستگاری چیست که با وی است؟ گفت: استغفار. و روایت است از ابن عباس که گفت: گناهان بر سه قسم است: گناهی که بیامرزند، و گناهی که نیامرزند، و یکی که فرو نگذارند. امّا آنچه بیامرزند، مرد است که گناه کند، پس پشیمان شود، و عذر خواهد، و استغفار کند. این آنست که خدای بیامرزد و بفضل خود درگذارد. و آنچه نیامرزند، و بهیچ حال مغفرت در آن نشود، شرکست که بنده آرد. خدای را انباز و نظیر و مثل گوید، تعالی اللَّه عن ذلک. و آن گناه که فرو نگذارند، ظلم است، که بنده بر برادر خود کند، لا بد در قیامت جزاء آن بوی رسد، و قصاص کند از وی. ابن عباس این بگفت، پس این آیت بر خواند که: الْیَوْمَ تُجْزی‌ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْیَوْمَ. و قال عبد اللَّه بن مسعود: من قرأ الآیتین من سورة النساء: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ الآیة، وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ‌

الآیة، ثمّ استغفر، غفر اللَّه له.

وَ مَنْ یَکْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما یَکْسِبُهُ عَلی‌ نَفْسِهِ‌

ربّ العالمین چون آن قوم را بر توبه خواند، خبر داد درین آیت که این بر خواندن ما شما را بر توبه، نه از آن است که ما را از گناه شما گزندی است، یا از شرک شما ضرری، بلکه وبال آن همه بشما بازگردد. وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً ای: علیما بسارق الدّرع حَکِیماً

حکم بالقطع علی طعمة. میگوید: اللَّه خود دانا است که آن زره که دزدید؟ و حکیم است، حکم قطع که بر طعمه کرد براستی و سزا و کمال حکمت کرد. آن روز که این آیت آمد قوم طعمه بدانستند که طعمه ظالم است و دروغ زن، و دزدی وی کرده، گفتند: توبه کن، و از خدا بترس، و براستی بحق باز گرد. طعمه در ایستاد، و سوگند بدروغ میخورد، که آن زره بجز جهود ندزدید. ربّ العالمین آیت فرستاد: وَ مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً

الآیة. خطیئه سوگند بدروغ است، و اثم بیگناه را آلوده کردن. میگوید: هر که سوگند بدروغ خورد، و بیگناهی را آلوده گرداند، بهتانی عظیم، و بزه آشکارا بر گرفت. بهتان دروغی بود، یا بیدادی که شنونده آن در آن درماند از استنکار و تعجّب. آری! دو کار صعب است، و سرانجام آن صعب: سوگند بدروغ، و بهتان بر بیگناه، سوگند بدروغ را میآید در آثار که: ربّ العزّة جلّ جلاله لمّا کتب التوراة بیده، قال: بسم اللَّه، هذا کتاب کتبه اللَّه بیده لعبده موسی، ان لا تحلف باسمی کاذبا، فانّی لا ازکّی من حلف باسمی کاذبا. و بهتان را، مصطفی (ص) گفت: «البهتان علی البرئ اثقل من السّماوات».

قیل: معناه، و زر الباهت اثقل من السّماوات، و قیل: اجر المبهوت علیه اثقل من السّماوات، یعنی لعظم اجره.

و بروایت جویبر از ضحاک از ابن عباس، این آیت در شأن عبد اللَّه بن ابی سلول آمد که عائشه را قذف کرده بود، و از اهل افک شده، و قد هلک فی الهالکین.

قوله: وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ‌

رحمت در قرآن بر یازده وجه است: یکی بمعنی نعمت، چنان که درین آیت است، و نظیر این در سورة البقرة و در سورة النور است. وجه دوم، رحمت بمعنی دین اسلام است، چنان که در سورة الدهر گفت: یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ، یعنی فی دین الاسلام، و در سورة عسق گفت: وَ لکِنْ یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ. وجه سیوم، رحمت بمعنی جنّت، چنان که در سورة آل عمران گفت: وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَتِ اللَّهِ، یعنی جنّة اللَّه، و در آخر سورة النساء: فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ یعنی فی الجنّة، و در آخر سورة الجاثیه: فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ یعنی فی جنّته، و در بنی اسرائیل: وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ یعنی جنّته، و در سورة البقرة: أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ یعنی جنّة اللَّه، و در سورة العنکبوت: أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی یعنی من جنّتی.

وجه چهارم، رحمت بمعنی مطر، چنان که در سورة الاعراف گفت: وَ هُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ یعنی قدام المطر. همانست که در سورة الفرقان گفت و در عسق: وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ یعنی المطر، و در سورة الروم گفت: فَانْظُرْ إِلی‌ آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ یعنی المطر، و قال: إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً، وَ لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ یعنی المطر. وجه پنجم، رحمت بمعنی نبوّت، چنان که در سورة ص گفت: أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ یعنی مفاتیح النّبوّة. همانست که در سورة الزخرف گفت: أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ یعنی النّبوّة. وجه ششم، رحمت بمعنی قرآن، چنان که در یونس گفت: قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ یعنی بالقرآن، و در آل عمران گفت: یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ یعنی بالقرآن، و در سورة یوسف گفت: وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ. وجه هفتم، بمعنی رزق، چنان که در بنی اسرائیل گفت: قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّی یعنی مفاتیح رزق ربّی، و در سورة الکهف گفت: رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً، یعنی رزقا، و قال یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ یعنی من رزقه. و در سورة الملائکة گفت: ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ یعنی من رزق.

وجه هشتم، بمعنی نصرت است، چنان که در سورة الاحزاب گفت: قُلْ مَنْ ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً یعنی خیرا، و هو النّصر و الفتح.

وجه نهم، رحمت بمعنی عافیت، چنان که در سورة الزمر گفت: أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَةٍ یعنی بعافیة، هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ یعنی عافیته. وجه دهم، رحمت بمعنی مودّت، چنان که در سورة الحدید گفت: وَ جَعَلْنا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً یعنی مودّة، و در سورة الفتح گفت: رُحَماءُ بَیْنَهُمْ یعنی متوادّین. وجه یازدهم، رحمت بمعنی ایمان، چنان که در سورة هود گفت از قول نوح: أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ آتانِی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ یعنی: نعمة من عنده، و هو الایمان، و از قول صالح گفت: وَ آتانِی مِنْهُ رَحْمَةً یعنی ایمانا.

قوله: وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ

معنی آنست که اگر نه آن بودی که اللَّه تعالی بفضل خود ترا نبوّت داد، و برحمت خود ترا بوحی نصرت داد، در دل گرفته بودند طائفه‌ای یعنی قوم طعمه که ترا از آنچه حق است بگردانند، تا حکم که کنی بمیل کنی، چنان که مراد ایشانست. ربّ العالمین گفت: وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ‌

و ایشان بجز اضلال تن خویش نمیکنند، و وبال آن جز بایشان باز نگردد، که ایشانند که بر بزه کاری و بیدادگری دروغ و بهتان یکدیگر را یاری میدهند.

وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْ‌ءٍ

یعنی یا محمد ترا از آن هیچ زیان نیست، که زیان آن کس را بود که گواهی بدروغ دهد، و یار ناحق باشد. پس ربّ العزّة منّت نهاد بر مصطفی (ص)، و گفت: وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ

خدای تعالی فرو فرستاد بر تو کتاب، تا حکم که کنی بر وفق کتاب کنی، و روشن کرد ترا در آن کتاب آنچه حکمت در آن است، و راستی بآن است. و قیل: وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ

یعنی: الحلال و الحرام، وَ عَلَّمَکَ‌

من الشّرائع. وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ‌

من امر الکتاب، و أمر الدّین، ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ‌

بالکتاب و النّبوّة، عَظِیماً.

قولهُ: لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ گفته‌اند: چون قوم طعمه را معلوم گشت و ایشان که وی را یاری میدادند، که طعمه دروغ زن است، و درع وی دزدیده، با یکدیگر شدند، و رازی در گرفتند، و هر کسی بنوعی سخن میگفتند. ربّ العزّة در شأن ایشان این آیت فرستاد: لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ در آن راز ایشان و در آن سخن که پنهان با یکدیگر میگویند هیچ خیر و نیکی نیست، إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ یعنی: الّا فی نجوی من امر بصدقة. مجاهد گفت: این آیت عامّ است، و جهانیان در آن یکسان‌اند، میگوید: درین رازها که مردم کنند با یکدیگر، و آن سخنها که در آن خوض کنند، هیچ خیر نیست مگر آنچه از اعمال برّ باشد. پس بیان کرد که اعمال برّ چیست: إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ یعنی خیر در سخن آن کس است که بصدقه فرماید، أَوْ مَعْرُوفٍ یا قرضی بکسی دادن، أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاسِ یا میان مردم صلح افکندن. مصطفی (ص) گفت: «کلام ابن آدم کلّه علیه لاله، الّا امر بمعروف او نهی عن منکر او ذکر اللَّه».

این حدیث پیش سفیان میخواندند، مردی گفت: سخت است این حدیث، یعنی وعیدی قوی و بیمی تمام است. سفیان گفت: چه سخنی است درین حدیث؟ این همچنانست که در قرآن میخوانی: لا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً، جای دیگر: وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا الآیة.

وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ میگوید: هر که این صدقه و قرض و اصلاح میان مردم بجای آرد، و آن گه باین رضاء اللَّه جوید، و مراد اللَّه خواهد، ربّ العزّة وی را مزد بزرگوار دهد، یعنی بهشت. این معنی بر قراءت بو عمر و حمزه و یعقوب است که ایشان «فسوف یؤتیه» بیا خوانند. باقی نُؤْتِیهِ بنون خوانند، یعنی: ما دهیم او را مزد بزرگوار، بهشت باقی، و نعیم جاودانی.

رسول خدا (ص) ابو ایوب انصاری را گفت: خواهی که ترا راه نمایم بصدقه که ترا به است از چهارپایان چرنده نیکو؟ یعنی: و اللَّه اعلم، که ترا به است از آنکه چهارپایان نیکوداری، و بصدقه دهی. آن گه گفت: «تصلح بین الناس اذا تفاسدوا، و تقرب بینهم اذا تباعدوا»، میان مردم صلح دهی آن گه که فساد یکدیگر جویند، و تباهی در کار یکدیگر آرند. و میان ایشان نزدیکی جویی، و با هم آری چون از یکدیگر دور افتند. و روی انس بن مالک (رض) قال: بینما رسول اللَّه (ص) جالس اذ رأیناه ضحک حتّی بدت ثنایاه، فقال عمر: ما اضحکک یا رسول اللَّه بأبی و أمّی؟

قال: «رجلان جثوا بین یدی ربّ العزّة جلّ جلاله، فقال احدهما: خذ لی مظلمتی من اخی، فقال اللَّه: اعط اخاک مظلمته. قال: یا ربّ لم یبق من حسناتی شی‌ء. قال اللَّه عزّ و جلّ للطّالب: کیف تصنع بأخیک و لم یبق من حسناته شی‌ء. قال: یا ربّ فیحمل من اوزاری»، ففاضت علینا رسول اللَّه (ص) بالبکاء، ثم قال: «انّ ذلک لیوم عظیم یحتاج فیه النّاس الی ان یحمل عنهم من اوزارهم. فقال اللَّه عزّ و جلّ للطّالب: ارفع بصرک فانظر فی الجنان، فرفع رأسه فقال: اری مدائن من فضّة و قصورا من ذهب مکلّلة باللؤلؤ، لأیّ نبیّ هذا، لأیّ صدیق هذا؟ لأیّ شهید هذا؟ قال: لمن هو اعطانی الثّمن. قال: یا ربّ! و من یملک ثمن هذا؟ قال: انت تملکه. قال: بم؟ قال: بعفوک عن اخیک. قال: یا ربّ! فقد عفوت عنه. قال: خذ بید اخیک و ادخله الجنّة. قال رسول اللَّه (ص): فاتّقوا اللَّه و اصلحوا ذات بینکم، فانّ اللَّه یصلح بین المؤمنین یوم القیامة».

قوله: وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ ابن عباس گفت: این هم در شأن طعمة بن ابیرق آمد، که چون آیتها در شأن وی آمد، و فعل بد وی پیدا گشت، و قوم وی بدانستند که وی ظالم و سارق است، و رسول خدا (ص) فرمود تا دست وی ببرند، وی از میان بگریخت، و به مکه شد و در کافران پیوست، و مرتدّ گشت. چنین گویند که: بمردی فرو آمد نام وی حجاج بن علاط السلمی، و آن مرد وی را گرامی داشت چنان که مهمانان را گرامی دارند. پس طعمه گمان برد که در درون خانه وی زر نهاده است، چون شب در آمد نقب بزد، چون در آن اندرون شد پوست میش نهاده بودند، از آن پوستهای خام خشک گشته، پایش بآن پوستها برافتاد، آوازی بر آمد خداوند خانه بآن آواز از خواب درآمد، و در آن خانه شد، طعمه را بگرفت و بیرون آورد. اهل مکه گفتند: او را سنگسار کنیم. حجاج گفت: هر چند بد مرد و دزد است، امّا مهمان است، و مهمان را کشتن روی نیست. پس او را بخواری از شهر بیرون کردند، به حلّه بنی سلیم فرو آمد، و ایشان بت پرست بودند، و با ایشان بت میپرستید، تا در شرک فرو شد، و هلاک گشت. پس ربّ العالمین در شأن وی و در مرتدّ گشتن وی این آیت فرستاد. جویبر گفت از ضحاک از ابن عباس که: این آیت در شأن نفری آمد از قریش که از مکه به مدینه هجرت کردند، و اسلام در پذیرفتند، و رسول خدا (ص) ایشان را عطا داد. پس شقاء ازلی در ایشان رسید، به مکه باز گشتند، و مرتدّ شدند. ربّ العالمین ایشان را گفت: وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ. شقاق نامی است خلاف را، شقّ عصاء المسلمین از آن گرفته‌اند، و آن آن باشد که مأمور در شقّی بود و آمر در شقّی.

مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدی‌ این‌ها در «له» دو وجه دارد: یک وجه آنست که با مصطفی (ص) شود که از اللَّه وی را هدی پیدا و وحی درست. دیگر وجه این من را است که بر سر آیت گفت، که امّت را استواری مصطفی پیداست، و پیغامبری وی درست.

وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ گفته‌اند: مراد باین اجماع اهل حق است بر حق، در هر عصری. اوّل آیتی که شافعی از آن دلیل گرفت بر صحّت اجماع، این آیت بود.

حکایت کنند از شافعی که هارون الرشید از من طلب دلیل کرد بر درستی اجماع از کتاب خدا، و من مهلت خواستم سه روز. رفتم و سه ختم کردم به روز، و تدبّر و تفکّر در آن تمام بجای بیاوردم. روز سیوم بآن آیت در رسیدم، شاد گشتم، و بدانستم که روشن‌تر دلیلی از کتاب خدا اینست. و وجه دلیل آنست که ربّ العزّة بیم داد و خلاف دین شمرد کسی که نه بر سبیل مؤمنان پی‌برد، و سبیل مؤمنان آنست که بر آن متّفق شوند از قولی یا فعلی. چون کافّه علماء عصر فراهم آمدند بچیزی، و بر آن متفق شدند، آن را اجماع گویند. و مذهب اهل حق آنست که جایز نیست اجتماع این امّت بر باطل و خطا، بخلاف قول نظام که وی روا دارد، و بر خلاف قول امامیه و رافضه که اجماع بنزدیک ایشان خود حجّت نیست، و بخلاف قول داود، و جماعتی از اهل ظاهر که گفتند: اجماع، خود اجماع صحابه است، حجّت آنست و بس. و دلیل اهل حق از جهت سنّت آنست که مصطفی (ص) گفت: «لا تجتمع امّتی علی ضلالة»، و روی «علی خطأ».

و روی: من فارق الجماعة قید شبر، فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه.

و روی: من فارق الجماعة مات میتة جاهلیّة، و روی: من رأی من امیره شیئا یکرهه فلیصبر، فانّه لیس احد یفارق الجماعة شبرا، فیموت، الّا مات میتة جاهلیّة، و روی: علیکم بالسّواد الأعظم. و ید اللَّه علی الجماعة.

و من شدّ شدّ فی النّار.

و روی: ما رآه المسلمون حسنا فهو عند اللَّه حسن، و ما رآه المسلمون قبیحا فهو عند اللَّه قبیح.

و از روی معنی اشارتی کنیم: امّتها که گذشتند، در هر عصر که بودند چون بر باطلی متّفق شدندید، و بر تعبیر و تبدیل اجماع کردندید، ربّ العزّة پیغامبری بایشان فرستادی، تا ایشان را با راه حق و صواب آوردید. و معلوم است که پیغامبر ما (ص) آخر الأنبیاء و خاتم ایشانست، و پس از وی پیغامبری نخواهد بود. پس ربّ العزّة بکمال مهربانی و کرم خویش این امّت را معصوم کرد. چون بر چیزی متّفق شوند، ربّ العالمین ایشان را در آن پرده عصمت میدارد، تا این عصمت‌عوض آن بعثت باشد که امّتهای گذشته را بودست، و یقرب من هذا ما

روی ابو هریرة قال: قال رسول اللَّه (ص): «انّ بنی اسرائیل کانت تسوسهم الأنبیاء، فاذا مات نبیّ قام نبیّ مقامه، و لیس بعدی نبیّ». قالوا: فما یکون بعدک یا رسول اللَّه؟ قال: «یکون خلفاء کثیرة». قالوا: فکیف تری؟ قال: «اوفوا ببیعة الأوّل فالأوّل، و ادّوا الیهم ما لهم، فانّ اللَّه سائلهم عن الذی لکم».

امّا جواب قول داود و اهل ظاهر آنست که ربّ العزّة گفت: وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ، بر عموم گفت، صحابه و غیر ایشان، و آیت بر عموم راندن اولیتر، که اخبار صحاح که یاد کردیم همه بر آن دلالت میکند.

نُوَلِّهِ ما تَوَلَّی وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ ابو عمرو و حمزه و ابو بکر با سکّان «ها» خوانند، و قالون و یعقوب باختلاس، و باقی باشباع. نُوَلِّهِ ما تَوَلَّی میگوید: ندعه و ما اختاره لنفسه، فی الدّنیا، لأنّ اللَّه عزّ و جلّ وعده العذاب فی الآخرة. او را فرو گذاریم درین دنیا بآنچه خود را اختیار کردست و عذاب آخرت خود برجاست.

إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ الآیة سبب نزول این آیت آن بود که پیری اعرابی پیش مصطفی (ص) آمد، و گفت: یا نبیّ اللَّه مردی پیرم، بگناهان آلوده، امّا تا خدا را شناخته‌ام هرگز شرک نیاورده‌ام، و تا ایمان آورده‌ام بکفر باز نگشته‌ام، و جز اللَّه خود را یاری و مولایی نپسندیده‌ام، و بر نافرمانی هرگز دلیری و مکابره نکرده‌ام، و از کردها پشیمانم، و از گذشتها عذر میخواهم، و استغفار میکنم، با اینهمه حال من نزدیک اللَّه چون خواهد بود؟ ربّ العزّة آیت فرستاد: إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ. وجه دلالت این آیت بر قول اهل بدعت در آیت پیش رفت، و لا حاجة الی اعادته. روی عن ابن عباس قال: ثلاث من لیس فیه منهنّ شی‌ء فانّ اللَّه یغفر ما دون ذلک لمن یشاء: من مات لا یشرک باللَّه شیئا، و من لم یکن ساحرا یتّبع السّحرة، و من لا یحقد علی اخیه شیئا.

وقال النّبیّ (ص) لمعاذ بن جبل: «أ تدری یا معاذ ما حقّ اللَّه علی العباد، و ما حقّ العباد علی اللَّه؟» قلت: اللَّه و رسوله اعلم، فقال: «حقه علیهم ان یعبدوه و لا یشرکوا به شیئا، و حقهم علیه اذا فعلوا ذلک ان یدخلهم الجنة».

وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً ای: ذهب عن الطّریق و حرّم الخیر کلّه.

گفته‌اند که ضلال در قرآن بر هشت وجه است: یکی بمعنی غیّ، یعنی بیراهی، چنان که ربّ العزّة گفت حکایت از قول ابلیس: وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ یعنی: و لاغوینّهم عن الهدی فیکفروا، و در سورة یس گفت: وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلًّا کَثِیراً یعنی: اغوی ابلیس منکم جبلا کثیرا فکفروا، و در صافات گفت: وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ یعنی: غوی قبلهم. وجه دوم ضلال بمعنی زلیل است، چنان که ربّ العزّة گفت: لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ یُضِلُّوکَ‌

یعنی أن یستزلّوک عن الحقّ. جای دیگر گفت: وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی‌ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ یعنی فیستزلّ عن طاعة اللَّه فی الحکم من غیر کفر.

وجه سیوم ضلال بمعنی خسران، چنان که در سورة المؤمن گفت: وَ ما کَیْدُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ یعنی فی خسار، و در یس گفت: إِنِّی إِذاً لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ یعنی خسار بیّن، و در سورة یوسف گفت: إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ یعنی فی خسار بیّن من حبّ یوسف، إِنَّا لَنَراها فِی ضَلالٍ مُبِینٍ ای خسران بیّن، إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ الْقَدِیمِ یعنی فی خسرانک من حبّ یوسف. وجه چهارم ضلال بمعنی شقاء، چنان که در سورة الملک گفت: إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ یعنی فی شقاء طویل. جای دیگر گفت: إِنَّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ، إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ. یعنی فی شقاء و عذاب، و در سورة سبأ گفت: بَلِ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِیدِ یعنی الشّقاء الطویل. وجه پنجم ضلالست بمعنی بطلان، چنان که گفت: الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ یعنی ابطل اعمالهم، و قال تعالی: فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ یعنی فلن یبطل اعمالهم، و در سورة الکهف گفت: ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ای بطل عملهم. وجه ششم ضلال بمعنی خطا، چنان که در سورة الفرقان گفت: إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا یعنی اخطأ طریقا، و قال: وَ سَوْفَ یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا ای اخطأ طریقا، و در سورة الاحزاب گفت: فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِیناً ای اخطأ خطأ ظاهرا، و در نون و القلم گفت: إِنَّا لَضَالُّونَ ای اخطأنا طریق الجنة. وجه هفتم ضلال بمعنی جهالت، چنان که در سورة الشعراء گفت: فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ای من الجاهلین. وجه هشتم ضلال بمعنی نسیان است، چنان که در سورة البقرة گفت: أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما یعنی ان تنسی احدیهما الشّهادة.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ‌
هوش مصنوعی: آیه اشاره دارد به این که هر کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ظلم کند، در واقع عواقب اعمال خود را خواهد دید.
این «او» بمعنی واو عطف است یعنی: و یظلم نفسه. و معنی سوء درین آیت گفته‌اند که: فعل طعمه است که درع دزدید، و معنی ظلم نفس آنست که گناه خویش بدیگری افکند. و گفته‌اند: هر چند سبب خاصّ است امّا لفظ عامّ است، که «من» از الفاظ عموم است، و سوء و ظلم هر دو در جنس خویش عامّ‌اند. سوء شرکست، و ظلم هر چه فرود از شرک از گناهان. و نزدیک اهل حق اعتبار بعموم لفظ است نه بخصوص سبب. مقتضی لفظ اینست که استغفار و توبت هر چه در پیش بود بردارد، و هر مذهبی و مجرمی را سود دارد. مصطفی (ص) گفت: «الا أخبرکم بدائکم من دوائکم؟». قالوا: بلی قال: «فانّ داءکم الذّنوب، و دوائکم الاستغفار».
هوش مصنوعی: این «او» به معنای حرف عطف است، یعنی: و به خود ظلم می‌کند. در این آیه، معنا و مفهوم «سوء» به عملی اشاره دارد که دزد انجام می‌دهد و «ظلم نفس» به این معناست که گناه خود را به گردن دیگران می‌اندازد. گفته شده که هر چند به یک علت خاص اشاره دارد، اما واژه‌ها عمومی هستند، و «من» از جمله واژه‌های عمومی به شمار می‌رود و «سوء» و «ظلم» هر دو در نوع خود عمومی‌اند. سوء به معنای شرک است و ظلم به هر گناهی که کمتر از شرک باشد، اطلاق می‌شود. نزد اهل حق، توجه به معنای عمومی واژه‌ها اهمیت بیشتری دارد تا به علل خاص. به طور کلی، واژه‌ها به این معنا هستند که استغفار و توبه می‌تواند هر گناهی را از بین ببرد و این برای هر مذهب و کسی که مرتکب گناه شده، سودمند است. پیامبر (ص) فرمود: «آیا به شما نمی‌گویم که بیماری شما چیست و داروی آن کجاست؟» گفتند: بله. فرمود: «بیماری شما گناهان شماست و داروی آن استغفار است.»
علی بن ابی طالب (ع) گفت: «عجبت لمن یقنط و معه النّجاة».
هوش مصنوعی: علی بن ابی طالب (ع) فرمود: «تعجب می‌کنم از کسی که ناامید است در حالی که نجات در دست اوست».
عجب دارم از کسی که نومید شود و رستگاری با وی.
هوش مصنوعی: تعجب می‌کنم از کسی که ناامید شود در حالی که نجات و رهایی در کنارش است.
گفتند: رستگاری چیست که با وی است؟ گفت: استغفار. و روایت است از ابن عباس که گفت: گناهان بر سه قسم است: گناهی که بیامرزند، و گناهی که نیامرزند، و یکی که فرو نگذارند. امّا آنچه بیامرزند، مرد است که گناه کند، پس پشیمان شود، و عذر خواهد، و استغفار کند. این آنست که خدای بیامرزد و بفضل خود درگذارد. و آنچه نیامرزند، و بهیچ حال مغفرت در آن نشود، شرکست که بنده آرد. خدای را انباز و نظیر و مثل گوید، تعالی اللَّه عن ذلک. و آن گناه که فرو نگذارند، ظلم است، که بنده بر برادر خود کند، لا بد در قیامت جزاء آن بوی رسد، و قصاص کند از وی. ابن عباس این بگفت، پس این آیت بر خواند که: الْیَوْمَ تُجْزی‌ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْیَوْمَ. و قال عبد اللَّه بن مسعود: من قرأ الآیتین من سورة النساء: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ الآیة، وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ‌
هوش مصنوعی: در این گفت و گو، رستگاری به استغفار تعبیر شده است. ابن عباس بیان می‌کند که گناهان به سه دسته تقسیم می‌شوند: گناهانی که بخشیده می‌شوند، گناهانی که بخشیده نمی‌شوند، و گناهانی که عذاب و مجازات خاصی برایشان وجود دارد. گناهانی که مورد بخشش قرار می‌گیرند، مربوط به فردی است که مرتکب گناهی شده، اما بعد از آن پشیمان شده و از خدا عذرخواهی می‌کند. این عمل موجب آمرزش خداوند می‌شود. در مقابل، گناهی که هرگز بخشیده نمی‌شود، شرک به خداوند است، که در آن انسان برای خداوند شریکی قرار می‌دهد. همچنین، ظلم و ستمی که یک فرد بر برادر خود روا می‌دارد، مجازات ویژه‌ای در روز قیامت خواهد داشت و فرد باید پاسخگوی آن باشد. ابن عباس به آیه‌ای از قرآن استناد می‌کند که به مجازات اعمال در روز قیامت اشاره دارد. عبد الله بن مسعود نیز به دو آیه از سوره نساء اشاره می‌کند که به ظلم و گناه اشاره دارد.
الآیة، ثمّ استغفر، غفر اللَّه له.
هوش مصنوعی: آیه را بخوان، سپس استغفار کن، خداوند او را می‌آمرزد.
وَ مَنْ یَکْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما یَکْسِبُهُ عَلی‌ نَفْسِهِ‌
هوش مصنوعی: هر کس که گناهی را مرتکب شود، تنها به خود آسیب می‌زند.
ربّ العالمین چون آن قوم را بر توبه خواند، خبر داد درین آیت که این بر خواندن ما شما را بر توبه، نه از آن است که ما را از گناه شما گزندی است، یا از شرک شما ضرری، بلکه وبال آن همه بشما بازگردد. وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً ای: علیما بسارق الدّرع حَکِیماً
هوش مصنوعی: خداوند عالم وقتی آن قوم را به توبه دعوت کرد، در این آیه بیان می‌کند که دعوت به توبه از سوی ما به دلیل آسیبی نیست که از گناهان یا شرک شما به ما برسد، بلکه همه آسیب‌ها و تبعات آن به خود شما برمی‌گردد. خداوند دانا و حکیم است و بر همه چیز آگاه است.
حکم بالقطع علی طعمة. میگوید: اللَّه خود دانا است که آن زره که دزدید؟ و حکیم است، حکم قطع که بر طعمه کرد براستی و سزا و کمال حکمت کرد. آن روز که این آیت آمد قوم طعمه بدانستند که طعمه ظالم است و دروغ زن، و دزدی وی کرده، گفتند: توبه کن، و از خدا بترس، و براستی بحق باز گرد. طعمه در ایستاد، و سوگند بدروغ میخورد، که آن زره بجز جهود ندزدید. ربّ العالمین آیت فرستاد: وَ مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً
هوش مصنوعی: خداوند به خوبی آگاه است که آن زره توسط چه کسی دزدیده شده است و دارای حکمت است. آن روز که این آیه نازل شد، مردم فهمیدند که طعمه فردی ظالم و دروغگو است و دزدی کرده است. بنابراین به او گفتند که توبه کند و از خدا بترسد و به حق بازگردد. اما طعمه مقاومت کرد و به دروغ سوگند خورد که آن زره را جز از یهودی ندزدیده است. در این زمان، خدا آیه‌ای نازل فرمود که بیان می‌کند: هر کس گناهی مرتکب شود و آن را به ناحق به فرد بی‌گناه نسبت دهد، بار اتهام سنگینی را به دوش می‌کشد.
الآیة. خطیئه سوگند بدروغ است، و اثم بیگناه را آلوده کردن. میگوید: هر که سوگند بدروغ خورد، و بیگناهی را آلوده گرداند، بهتانی عظیم، و بزه آشکارا بر گرفت. بهتان دروغی بود، یا بیدادی که شنونده آن در آن درماند از استنکار و تعجّب. آری! دو کار صعب است، و سرانجام آن صعب: سوگند بدروغ، و بهتان بر بیگناه، سوگند بدروغ را میآید در آثار که: ربّ العزّة جلّ جلاله لمّا کتب التوراة بیده، قال: بسم اللَّه، هذا کتاب کتبه اللَّه بیده لعبده موسی، ان لا تحلف باسمی کاذبا، فانّی لا ازکّی من حلف باسمی کاذبا. و بهتان را، مصطفی (ص) گفت: «البهتان علی البرئ اثقل من السّماوات».
هوش مصنوعی: سوگند دروغ و همچنین بهتان به بیگناه، گناهی بزرگ و خطایی سنگین است. هر کسی که به دروغ سوگند خورد یا به بیگناهی آسیب برساند، مرتکب گناهی عظیم و واضح شده است. بهتان به معنای دروغگویی یا نادرست‌گویی است که باعث می‌شود شنونده در پذیرش آن دچار تردید و شگفتی شود. این دو عمل به شدت مشکل هستند و عواقب سنگینی دارند. در آثار دینی آمده که زمانی که خداوند تورات را نازل کرد، فرمود که هیچ‌کس نباید به نام او به دروغ سوگند بخورد، زیرا او هرگز چنین شخصی را پاک نخواهد ساخت. همچنین پیامبر اسلام (ص) بیان کرده‌اند که بهتان بر بیگناه سنگین‌تر از حمل آسمان‌ها است.
قیل: معناه، و زر الباهت اثقل من السّماوات، و قیل: اجر المبهوت علیه اثقل من السّماوات، یعنی لعظم اجره.
هوش مصنوعی: گفته شده است که معنای آن این است که عذاب کسی که معطل و گیج شده، از عذاب آسمان‌ها سنگین‌تر است و همچنین گفته شده که پاداش کسی که دچار حیرت و شگفتی شده، نیز از پاداش آسمان‌ها سنگین‌تر است، به دلیل عظمت و بزرگی پاداش.
و بروایت جویبر از ضحاک از ابن عباس، این آیت در شأن عبد اللَّه بن ابی سلول آمد که عائشه را قذف کرده بود، و از اهل افک شده، و قد هلک فی الهالکین.
هوش مصنوعی: بر اساس روایت جویبر از ضحاک و ابن عباس، این آیه در مورد عبد اللَّه بن ابی سلول نازل شده است که به عائشه تهمت زده و در زمره کسانی قرار گرفته که به افترا و دروغ‌پردازی مشهور هستند و به سرنوشت بدی دچار شده است.
قوله: وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ‌
هوش مصنوعی: اگر فضل و رحمت خداوند بر تو نبود، مقام و منزلت تو این‌گونه نمی‌بود.
رحمت در قرآن بر یازده وجه است: یکی بمعنی نعمت، چنان که درین آیت است، و نظیر این در سورة البقرة و در سورة النور است. وجه دوم، رحمت بمعنی دین اسلام است، چنان که در سورة الدهر گفت: یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ، یعنی فی دین الاسلام، و در سورة عسق گفت: وَ لکِنْ یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ. وجه سیوم، رحمت بمعنی جنّت، چنان که در سورة آل عمران گفت: وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَتِ اللَّهِ، یعنی جنّة اللَّه، و در آخر سورة النساء: فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ یعنی فی الجنّة، و در آخر سورة الجاثیه: فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ یعنی فی جنّته، و در بنی اسرائیل: وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ یعنی جنّته، و در سورة البقرة: أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ یعنی جنّة اللَّه، و در سورة العنکبوت: أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی یعنی من جنّتی.
هوش مصنوعی: در قرآن، رحمت به یازده شکل مختلف آمده است. اولین معنا، نیروی نعمت است، که در چند آیه از جمله آیات سوره البقرة و سوره النور مطرح شده است. دومین معنا، رحمت به عنوان دین اسلام است، به‌طوری که در سوره الدهر اشاره شده که خداوند هر که را بخواهد در رحمت خود، یعنی دین اسلام، وارد می‌کند. سومین معنا، رحمت به معنای بهشت است. به‌عنوان مثال، در سوره آل عمران گفته شده که کسانی که چهره‌هایشان سفید شده است در رحمت خداوند، یعنی بهشت او، جای خواهند گرفت؛ همچنین در سوره النساء و دیگر سوره‌ها به ورود به رحمت خداوند، که همان بهشت است، اشاره شده است.
وجه چهارم، رحمت بمعنی مطر، چنان که در سورة الاعراف گفت: وَ هُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ یعنی قدام المطر. همانست که در سورة الفرقان گفت و در عسق: وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ یعنی المطر، و در سورة الروم گفت: فَانْظُرْ إِلی‌ آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ یعنی المطر، و قال: إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً، وَ لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ یعنی المطر. وجه پنجم، رحمت بمعنی نبوّت، چنان که در سورة ص گفت: أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ یعنی مفاتیح النّبوّة. همانست که در سورة الزخرف گفت: أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ یعنی النّبوّة. وجه ششم، رحمت بمعنی قرآن، چنان که در یونس گفت: قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ یعنی بالقرآن، و در آل عمران گفت: یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ یعنی بالقرآن، و در سورة یوسف گفت: وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ. وجه هفتم، بمعنی رزق، چنان که در بنی اسرائیل گفت: قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّی یعنی مفاتیح رزق ربّی، و در سورة الکهف گفت: رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً، یعنی رزقا، و قال یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ یعنی من رزقه. و در سورة الملائکة گفت: ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ یعنی من رزق.
هوش مصنوعی: به چهارمین معنا، رحمت به معنای باران است، همانطور که در سوره اعراف آمده است که خدا وزش بادها را بشارت‌دهنده رحمت خود می‌فرستد، یعنی پیش از باران. همچنین در سوره فرقان و عسق به «نشر رحمت» اشاره شده که به معنای باران است و در سوره روم نیز آمده است که به آثار رحمت خداوند بنگرید، که اشاره به باران دارد. در ادامه آمده است که وقتی خداوند به بندگان خود رحمت می‌دهد، یعنی باران را در نظر دارد. نکته پنجم این است که رحمت به معنای نبوت نیز به کار رفته است. در سوره ص به خزائن رحمت رب اشاره شده که به‌نوعی مفاتیح نبوت محسوب می‌شود و در سوره زخرف نیز خداوند می‌پرسد آیا آنها نبوت را میان خود تقسیم می‌کنند؟ در وجه ششم، رحمت به معنای قرآن است. در سوره یونس گفته شده که بفرمایید به فضل خدا و رحمت او، که اشاره به قرآن دارد. همچنین در سوره آل عمران آمده که خداوند بر اساس رحمت خود، هر که را بخواهد برمی‌گزیند، که باز هم به قرآن اشاره دارد و در سوره یوسف درباره هدایتی که برای مؤمنان رحمت است، سخن گفته شده است. در نهایت، در وجه هفتم، رحمت به معنای رزق است. در سوره بنی اسرائیل آمده که آیا شما خزائن رحمت رب خود را دارید، که به مفاتیح رزق اشاره می‌کند. در سوره کهف نیز از خداوند خواسته شده که از رحمت خود به ما عطا کند، که آن نیز به رزق مربوط می‌شود. در سوره ملائکه نیز گفته شده که خداوند برای مردم از رحمت خود می‌گشاید، که به رزق اشاره دارد.
وجه هشتم، بمعنی نصرت است، چنان که در سورة الاحزاب گفت: قُلْ مَنْ ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً یعنی خیرا، و هو النّصر و الفتح.
هوش مصنوعی: وجه هشتم به معنای کمک و یاری است، همان‌طور که در سوره احزاب آمده است. در آنجا به وضوح اشاره شده که چه کسی می‌تواند شما را در برابر خدا حفظ کند، زمانی که او بخواهد به شما آسیب برساند یا برعکس، نسبت به شما رحم کند. این مطلب به معنای نیل به خیر و نصرت و پیروزی است.
وجه نهم، رحمت بمعنی عافیت، چنان که در سورة الزمر گفت: أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَةٍ یعنی بعافیة، هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ یعنی عافیته. وجه دهم، رحمت بمعنی مودّت، چنان که در سورة الحدید گفت: وَ جَعَلْنا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً یعنی مودّة، و در سورة الفتح گفت: رُحَماءُ بَیْنَهُمْ یعنی متوادّین. وجه یازدهم، رحمت بمعنی ایمان، چنان که در سورة هود گفت از قول نوح: أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ آتانِی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ یعنی: نعمة من عنده، و هو الایمان، و از قول صالح گفت: وَ آتانِی مِنْهُ رَحْمَةً یعنی ایمانا.
هوش مصنوعی: وجه نهم به این معنا است که رحمت به معنی سلامت و عافیت است. در سورة الزمر بیان شده که شخصی ممکن است به عافیت دچار شود. وجه دهم به معنای محبت و مودت اشاره دارد؛ به عنوان مثال در سورة الحدید آمده که خداوند در دل کسانی که او را دنبال کرده‌اند محبت و رحمت قرار داده است. همچنین در سورة الفتح به رابطه‌ای از محبت و دوستی بین مؤمنان اشاره شده است. وجه یازدهم نیز رحمت را به عنوان ایمان تعبیر می‌کند؛ چنان که نوح در صحبت‌های خود از رحمت الهی به عنوان نعمتی یاد کرده است و صالح نیز از آن به عنوان ایمانی که به او عطا شده است، سخن گفته است.
قوله: وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ
هوش مصنوعی: اگر فضل و رحمت خداوند بر تو نبود، این چنین نمی‌بودی.
معنی آنست که اگر نه آن بودی که اللَّه تعالی بفضل خود ترا نبوّت داد، و برحمت خود ترا بوحی نصرت داد، در دل گرفته بودند طائفه‌ای یعنی قوم طعمه که ترا از آنچه حق است بگردانند، تا حکم که کنی بمیل کنی، چنان که مراد ایشانست. ربّ العالمین گفت: وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ‌
هوش مصنوعی: اگر نبود نعمت و رحمت الهی که خداوند به تو نبوّت بخشید و به واسطه وحی تو را یاری فرمود، گروهی از مردم تلاش می‌کردند تا تو را از حقیقت دور کنند و خواسته‌های خود را به تو القا کنند. خداوند در قرآن می‌فرماید: آنها تنها خود را منحرف می‌کنند.
و ایشان بجز اضلال تن خویش نمیکنند، و وبال آن جز بایشان باز نگردد، که ایشانند که بر بزه کاری و بیدادگری دروغ و بهتان یکدیگر را یاری میدهند.
هوش مصنوعی: آن‌ها جز به فریب دادن خود کاری نمی‌کنند و عواقب آن به خودشان برمی‌گردد. زیرا آن‌ها در ارتکاب گناه و جفا به یکدیگر دروغ و تهمت می‌زنند و یکدیگر را در این کارها یاری می‌دهند.
وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْ‌ءٍ
هوش مصنوعی: آن‌ها هیچ آسیبی به تو نمی‌زنند.
یعنی یا محمد ترا از آن هیچ زیان نیست، که زیان آن کس را بود که گواهی بدروغ دهد، و یار ناحق باشد. پس ربّ العزّة منّت نهاد بر مصطفی (ص)، و گفت: وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ
هوش مصنوعی: یعنی ای محمد، تو از این موضوع هیچ آسیبی نخواهی دید، زیرا زیان تنها متوجه کسی است که گواهی به دروغ می‌دهد و در کنار ناحق می‌ایستد. پس پروردگار متعال به پیامبر (ص) لطف و عنایت کرد و فرمود: «و خداوند کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد.»
خدای تعالی فرو فرستاد بر تو کتاب، تا حکم که کنی بر وفق کتاب کنی، و روشن کرد ترا در آن کتاب آنچه حکمت در آن است، و راستی بآن است. و قیل: وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ
هوش مصنوعی: خداوند متعال کتابی را بر تو نازل کرد تا بتوانی بر اساس آن حکم‌ صادر کنی و در این کتاب مواردی که حکمت در آن نهفته است برای تو روشن شده است. این حقیقت روشن است و گفته شده است: "و خداوند کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد."
یعنی: الحلال و الحرام، وَ عَلَّمَکَ‌
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای این است که چیزهای حلال و حرام را می‌شناسیم و آموخته‌ایم.
من الشّرائع. وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ‌
هوش مصنوعی: در اینجا به نعمت‌های خداوند اشاره شده و بیان می‌شود که خداوند فضل و رحمت خاصی به فرد مورد نظر عطا کرده است.
من امر الکتاب، و أمر الدّین، ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ‌
هوش مصنوعی: من فرمان کتاب و دین را به تو می‌دهم، تا زمانی که چیزی را ندانید.
بالکتاب و النّبوّة، عَظِیماً.
هوش مصنوعی: کتاب و نبوت، چیزی بسیار بزرگ و ارزشمند هستند.
قولهُ: لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ گفته‌اند: چون قوم طعمه را معلوم گشت و ایشان که وی را یاری میدادند، که طعمه دروغ زن است، و درع وی دزدیده، با یکدیگر شدند، و رازی در گرفتند، و هر کسی بنوعی سخن میگفتند. ربّ العزّة در شأن ایشان این آیت فرستاد: لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ در آن راز ایشان و در آن سخن که پنهان با یکدیگر میگویند هیچ خیر و نیکی نیست، إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ یعنی: الّا فی نجوی من امر بصدقة. مجاهد گفت: این آیت عامّ است، و جهانیان در آن یکسان‌اند، میگوید: درین رازها که مردم کنند با یکدیگر، و آن سخنها که در آن خوض کنند، هیچ خیر نیست مگر آنچه از اعمال برّ باشد. پس بیان کرد که اعمال برّ چیست: إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ یعنی خیر در سخن آن کس است که بصدقه فرماید، أَوْ مَعْرُوفٍ یا قرضی بکسی دادن، أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاسِ یا میان مردم صلح افکندن. مصطفی (ص) گفت: «کلام ابن آدم کلّه علیه لاله، الّا امر بمعروف او نهی عن منکر او ذکر اللَّه».
هوش مصنوعی: گفته شده است که وقتی قوم متوجه شدند که هدف آن‌ها شخصی دروغگو و دزد است، با یکدیگر جمع شدند و در مورد او صحبت کردند. در این گفتگوها هر کس به نوعی حرف می‌زد. خداوند در مورد این افراد آیه‌ای نازل کرد که در آن اشاره شده است، در بسیاری از رازهایی که میان آن‌ها رد و بدل می‌شود، هیچ خیری وجود ندارد، جز اینکه کسی به کار خیری امر کند. مجاهد بیان کرده است که این آیه شامل همه مردم می‌شود و اشاره دارد که در این مکالمات، جز کارهای نیک، هیچ چیز مثبتی وجود ندارد. خیر تنها در سخنانی است که شامل صدقه، کار خوب، یا آشتی میان مردم می‌باشد. پیامبر (ص) نیز فرموده‌اند که تمامی سخنان انسان‌ها بر او بار منفی دارد، مگر مواردی که شامل امر به معروف، نهی از منکر یا یاد خدا باشد.
این حدیث پیش سفیان میخواندند، مردی گفت: سخت است این حدیث، یعنی وعیدی قوی و بیمی تمام است. سفیان گفت: چه سخنی است درین حدیث؟ این همچنانست که در قرآن میخوانی: لا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً، جای دیگر: وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا الآیة.
هوش مصنوعی: داستانی درباره حدیثی است که در محافل علمی خوانده می‌شود و یکی از حضار نسبت به سختی آن ابراز نگرانی می‌کند. او معتقد است که این حدیث به نوعی تهدید کننده و نگران کننده است. سفیان، که یکی از دانشمندان اسلام است، کنجکاو می‌شود و از او می‌پرسد که چه معنایی در این حدیث وجود دارد. او به آیات قرآنی اشاره می‌کند که نشان‌دهنده شرایط دشواری برای انسان‌ها هستند و تأکید می‌کند که تنها مؤمنان در امان هستند.
وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ میگوید: هر که این صدقه و قرض و اصلاح میان مردم بجای آرد، و آن گه باین رضاء اللَّه جوید، و مراد اللَّه خواهد، ربّ العزّة وی را مزد بزرگوار دهد، یعنی بهشت. این معنی بر قراءت بو عمر و حمزه و یعقوب است که ایشان «فسوف یؤتیه» بیا خوانند. باقی نُؤْتِیهِ بنون خوانند، یعنی: ما دهیم او را مزد بزرگوار، بهشت باقی، و نعیم جاودانی.
هوش مصنوعی: هر کسی که برای جلب رضایت خداوند صدقه، قرض‌الحسنه و صلح بین مردم انجام دهد، پاداش بزرگی از سوی خداوند خواهد گرفت، که آن بهشت است. در تفسیر این آیه، برخی از قاریان به‌جای «نؤتیه» (ما به او خواهیم داد)، از عبارت «فسوف یؤتیه» (به زودی به او داده خواهد شد) استفاده می‌کنند، که هر دو به پاداش بزرگ و نعمت‌های جاودانی اشاره دارد.
رسول خدا (ص) ابو ایوب انصاری را گفت: خواهی که ترا راه نمایم بصدقه که ترا به است از چهارپایان چرنده نیکو؟ یعنی: و اللَّه اعلم، که ترا به است از آنکه چهارپایان نیکوداری، و بصدقه دهی. آن گه گفت: «تصلح بین الناس اذا تفاسدوا، و تقرب بینهم اذا تباعدوا»، میان مردم صلح دهی آن گه که فساد یکدیگر جویند، و تباهی در کار یکدیگر آرند. و میان ایشان نزدیکی جویی، و با هم آری چون از یکدیگر دور افتند. و روی انس بن مالک (رض) قال: بینما رسول اللَّه (ص) جالس اذ رأیناه ضحک حتّی بدت ثنایاه، فقال عمر: ما اضحکک یا رسول اللَّه بأبی و أمّی؟
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) به ابو ایوب انصاری فرمود: آیا می‌خواهی به تو راهی را نشان دهم که از دادن صدقه بر چهارپایان بهتر است؟ سپس توضیح داد که این راه، اصلاح روابط میان مردم است زمانی که دچار فساد و اختلاف می‌شوند. او افزود که باید تلاش کنی تا نزدیکی و همبستگی را میان آنان برقرار کنی هنگامی که از هم دور می‌شوند. همچنین، انس بن مالک (رض) نقل کرده که در حالی که پیامبر (ص) نشسته بودند، او را دیدند که به قدری می‌خندید که دندان‌هایش نمایان شد. عمر از ایشان پرسید چه چیزی باعث خنده‌ات شده است.
قال: «رجلان جثوا بین یدی ربّ العزّة جلّ جلاله، فقال احدهما: خذ لی مظلمتی من اخی، فقال اللَّه: اعط اخاک مظلمته. قال: یا ربّ لم یبق من حسناتی شی‌ء. قال اللَّه عزّ و جلّ للطّالب: کیف تصنع بأخیک و لم یبق من حسناته شی‌ء. قال: یا ربّ فیحمل من اوزاری»، ففاضت علینا رسول اللَّه (ص) بالبکاء، ثم قال: «انّ ذلک لیوم عظیم یحتاج فیه النّاس الی ان یحمل عنهم من اوزارهم. فقال اللَّه عزّ و جلّ للطّالب: ارفع بصرک فانظر فی الجنان، فرفع رأسه فقال: اری مدائن من فضّة و قصورا من ذهب مکلّلة باللؤلؤ، لأیّ نبیّ هذا، لأیّ صدیق هذا؟ لأیّ شهید هذا؟ قال: لمن هو اعطانی الثّمن. قال: یا ربّ! و من یملک ثمن هذا؟ قال: انت تملکه. قال: بم؟ قال: بعفوک عن اخیک. قال: یا ربّ! فقد عفوت عنه. قال: خذ بید اخیک و ادخله الجنّة. قال رسول اللَّه (ص): فاتّقوا اللَّه و اصلحوا ذات بینکم، فانّ اللَّه یصلح بین المؤمنین یوم القیامة».
هوش مصنوعی: دو مرد در برابر پروردگار عظمت ایستاده بودند. یکی از آن‌ها گفت: "خداوندا، حق من را از برادرم بگیر." خداوند به او فرمود: "حق برادر خود را بده." او گفت: "خداوندا، دیگر هیچ حسنه‌ای از من باقی نمانده است." خداوند به خواهان گفت: "چگونه می‌خواهی با برادر خود رفتار کنی، در حالی که هیچ حسنه‌ای نداری؟" او پاسخ داد: "خداوندا، بار گناهان او را بر دوش من بگذار." سپس رسول خدا (ص) به شدت گریه کردند و فرمودند: "این روزی بزرگ است که مردم به بار گناهان خود نیاز دارند تا از دوششان برداشته شود." خداوند به خواهان فرمود: "چشمانت را بالا بیاور و به بهشت‌ها نگاه کن." او سرش را بالا برد و دید که شهرهایی از نقره و کاخی از طلا که با مروارید تزئین شده‌اند وجود دارد. در دلش پرسید: "این متعلق به چه پیامبری است؟ این برای کدامین صدیق است؟ این برای کدام شهید است؟" خداوند فرمود: "این‌ها برای کسی است که ثمن آن را بدهد." او گفت: "خداوندا! چه کسی می‌تواند ثمن این ثروت را بپردازد؟" خداوند گفت: "تو می‌توانی." او با تعجب پرسید: "چطور؟" خداوند جواب داد: "با عفوت درباره برادر خود." مرد گفت: "خداوندا! من از او گذشتم." خداوند فرمود: "دست برادرت را بگیر و او را به بهشت ببر." رسول خدا (ص) سپس فرمودند: "از خداوند پروا کنید و روابط خود را اصلاح کنید، زیرا خداوند در روز قیامت میان مؤمنان صلح برقرار می‌سازد."
قوله: وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ ابن عباس گفت: این هم در شأن طعمة بن ابیرق آمد، که چون آیتها در شأن وی آمد، و فعل بد وی پیدا گشت، و قوم وی بدانستند که وی ظالم و سارق است، و رسول خدا (ص) فرمود تا دست وی ببرند، وی از میان بگریخت، و به مکه شد و در کافران پیوست، و مرتدّ گشت. چنین گویند که: بمردی فرو آمد نام وی حجاج بن علاط السلمی، و آن مرد وی را گرامی داشت چنان که مهمانان را گرامی دارند. پس طعمه گمان برد که در درون خانه وی زر نهاده است، چون شب در آمد نقب بزد، چون در آن اندرون شد پوست میش نهاده بودند، از آن پوستهای خام خشک گشته، پایش بآن پوستها برافتاد، آوازی بر آمد خداوند خانه بآن آواز از خواب درآمد، و در آن خانه شد، طعمه را بگرفت و بیرون آورد. اهل مکه گفتند: او را سنگسار کنیم. حجاج گفت: هر چند بد مرد و دزد است، امّا مهمان است، و مهمان را کشتن روی نیست. پس او را بخواری از شهر بیرون کردند، به حلّه بنی سلیم فرو آمد، و ایشان بت پرست بودند، و با ایشان بت میپرستید، تا در شرک فرو شد، و هلاک گشت. پس ربّ العالمین در شأن وی و در مرتدّ گشتن وی این آیت فرستاد. جویبر گفت از ضحاک از ابن عباس که: این آیت در شأن نفری آمد از قریش که از مکه به مدینه هجرت کردند، و اسلام در پذیرفتند، و رسول خدا (ص) ایشان را عطا داد. پس شقاء ازلی در ایشان رسید، به مکه باز گشتند، و مرتدّ شدند. ربّ العالمین ایشان را گفت: وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ. شقاق نامی است خلاف را، شقّ عصاء المسلمین از آن گرفته‌اند، و آن آن باشد که مأمور در شقّی بود و آمر در شقّی.
هوش مصنوعی: عبارت اشاره شده به سرنوشت طعمه بن ابیرق و رفتار او پس از آشنا شدن با قرآن و آموزه‌های اسلام می‌پردازد. او در ابتدا به عنوان یک مسلمان شناخته می‌شود، اما رفتار ناپسند او باعث می‌شود که جامعه به او پشت کند. پس از ارتکاب جرم و فرار از جزای آن، او به مکه می‌رود و به جمع کافران ملحق می‌شود. داستان ادامه می‌یابد و از تجربه‌ای که طعمه در پنهان شدن در خانه حجاج بن علاط داشت، حکایت می‌کند. وقتی که طعمه در تلاش برای دزدی دستگیر می‌شود، حجاج با وجود اینکه او را دزد می‌داند، به عنوان مهمان به او رحم کرده و او را با خفت از شهر بیرون می‌کند. در این حین، افرادی از قریش نیز به همین سرنوشت دچاره شده و به بازگشت به کفر و ارتداد از اسلام کمر همت می‌بندند. در نهایت، خداوند آیتی در مورد آن‌ها نازل می‌کند که به عدم وفاداری‌شان به پیامبر اشاره دارد و مفهوم شقاق را تبیین می‌کند.
مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدی‌ این‌ها در «له» دو وجه دارد: یک وجه آنست که با مصطفی (ص) شود که از اللَّه وی را هدی پیدا و وحی درست. دیگر وجه این من را است که بر سر آیت گفت، که امّت را استواری مصطفی پیداست، و پیغامبری وی درست.
هوش مصنوعی: پس از آنکه هدایت برای او روشن شد، این کلمه «له» دو معنی دارد: یکی اینکه به پیامبر (ص) اشاره دارد که از سوی خداوند هدایت و وحی را دریافت کرده است. دیگر آنکه این «من» به آیه اشاره می‌کند که نشان‌دهنده استقامت و پایبندی جامعه به پیامبری حضرت محمد (ص) است.
وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ گفته‌اند: مراد باین اجماع اهل حق است بر حق، در هر عصری. اوّل آیتی که شافعی از آن دلیل گرفت بر صحّت اجماع، این آیت بود.
هوش مصنوعی: و کسی که به جز راه مؤمنان برود، گفته‌اند که منظور اجماع اهل حق است بر حق در هر زمانی. اولین آیه‌ای که شافعی برای اثبات صحت اجماع از آن استفاده کرد، همین آیه بود.
حکایت کنند از شافعی که هارون الرشید از من طلب دلیل کرد بر درستی اجماع از کتاب خدا، و من مهلت خواستم سه روز. رفتم و سه ختم کردم به روز، و تدبّر و تفکّر در آن تمام بجای بیاوردم. روز سیوم بآن آیت در رسیدم، شاد گشتم، و بدانستم که روشن‌تر دلیلی از کتاب خدا اینست. و وجه دلیل آنست که ربّ العزّة بیم داد و خلاف دین شمرد کسی که نه بر سبیل مؤمنان پی‌برد، و سبیل مؤمنان آنست که بر آن متّفق شوند از قولی یا فعلی. چون کافّه علماء عصر فراهم آمدند بچیزی، و بر آن متفق شدند، آن را اجماع گویند. و مذهب اهل حق آنست که جایز نیست اجتماع این امّت بر باطل و خطا، بخلاف قول نظام که وی روا دارد، و بر خلاف قول امامیه و رافضه که اجماع بنزدیک ایشان خود حجّت نیست، و بخلاف قول داود، و جماعتی از اهل ظاهر که گفتند: اجماع، خود اجماع صحابه است، حجّت آنست و بس. و دلیل اهل حق از جهت سنّت آنست که مصطفی (ص) گفت: «لا تجتمع امّتی علی ضلالة»، و روی «علی خطأ».
هوش مصنوعی: داستانی از شافعی نقل شده که هارون الرشید از او درخواستی برای ارائه دلیلی درباره صحت اجماع از قرآن کرد. شافعی از او مهلت سه روز خواست. او در این مدت سه بار قرآن را ختم کرد و به دقت در آیات آن فکر کرد. در روز سوم به آیه‌ای رسید که باعث خوشحالی‌اش شد و فهمید که این آیه بهترین دلیل از کتاب خداست. دلیل او این بود که خداوند هشدار داده و کسانی را که بر راه مؤمنان قدم نمی‌زنند، خطاکار شمرده است. راه مؤمنان، به توافق آنان در اقوال یا اعمال مربوط می‌شود. وقتی تمام علمای یک زمان بر یک مسأله توافق کنند، این توافق اجماع نامیده می‌شود. اهل حق بر این باورند که اجتماع این امت بر باطل و اشتباه ممکن نیست، بر خلاف نظریه‌های دیگر که به نوعی اجماع را مجاز می‌دانند یا آن را معتبر نمی‌شمارند. دلیل اهل حق از سنت این است که پیامبر (ص) فرموده‌اند: «امت من بر گمراهی اتحاد نمی‌کنند».
و روی: من فارق الجماعة قید شبر، فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه.
هوش مصنوعی: اگر کسی از جمع مسلمانان یک قدم فاصله بگیرد، به معنای این است که این فرد از گردن خود طوق اسلام را برداشته است.
و روی: من فارق الجماعة مات میتة جاهلیّة، و روی: من رأی من امیره شیئا یکرهه فلیصبر، فانّه لیس احد یفارق الجماعة شبرا، فیموت، الّا مات میتة جاهلیّة، و روی: علیکم بالسّواد الأعظم. و ید اللَّه علی الجماعة.
هوش مصنوعی: هر کس که از جماعت دور شود و جدا گردد، به مرگ جاهلی خواهد مرد. همچنین گفته شده است که هر کسی از امیر خود چیزی را ببیند که نمی‌پسندد، باید صبر کند، زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند یک وجب از جماعت کنار برود و بمیرد، مگر اینکه به مرگ جاهلی درخواهد آمد. همچنین تأکید شده است که باید به جمعیت بزرگ توجه داشته باشید و دست خداوند بر جماعت است.
و من شدّ شدّ فی النّار.
هوش مصنوعی: و من به آتش کشیده شدم.
و روی: ما رآه المسلمون حسنا فهو عند اللَّه حسن، و ما رآه المسلمون قبیحا فهو عند اللَّه قبیح.
هوش مصنوعی: آنچه را که مسلمانان خوب و پسندیده می‌دانند، از نظر خداوند هم خوب و پسندیده است و آنچه را که مسلمانان زشت و ناپسند می‌شمارند، از نظر خداوند هم زشت و ناپسند است.
و از روی معنی اشارتی کنیم: امّتها که گذشتند، در هر عصر که بودند چون بر باطلی متّفق شدندید، و بر تعبیر و تبدیل اجماع کردندید، ربّ العزّة پیغامبری بایشان فرستادی، تا ایشان را با راه حق و صواب آوردید. و معلوم است که پیغامبر ما (ص) آخر الأنبیاء و خاتم ایشانست، و پس از وی پیغامبری نخواهد بود. پس ربّ العزّة بکمال مهربانی و کرم خویش این امّت را معصوم کرد. چون بر چیزی متّفق شوند، ربّ العالمین ایشان را در آن پرده عصمت میدارد، تا این عصمت‌عوض آن بعثت باشد که امّتهای گذشته را بودست، و یقرب من هذا ما
هوش مصنوعی: در دوران‌های مختلف تاریخ، زمانی که امّت‌ها به اشتباهات مشابهی متفق می‌شدند و بر روی تفسیر و تغییر آن اشتباهات توافق می‌کردند، خداوند فرستاده‌ای را برای هدایت آن‌ها به راستی و حقیقت فرستاده است. پیامبر ما آخرین پیامبر است و پس از او پیامبری نخواهد آمد. به همین دلیل، خداوند با مهربانی خاص خود، این امّت را از خطا مصون نگه داشته است. هنگامی که این امّت بر موضوعی توافق کنند، خداوند آن‌ها را در حالت مصونیت نگه می‌دارد تا این مصونیت جایگزین رسالت‌های پیشین باشد.
روی ابو هریرة قال: قال رسول اللَّه (ص): «انّ بنی اسرائیل کانت تسوسهم الأنبیاء، فاذا مات نبیّ قام نبیّ مقامه، و لیس بعدی نبیّ». قالوا: فما یکون بعدک یا رسول اللَّه؟ قال: «یکون خلفاء کثیرة». قالوا: فکیف تری؟ قال: «اوفوا ببیعة الأوّل فالأوّل، و ادّوا الیهم ما لهم، فانّ اللَّه سائلهم عن الذی لکم».
هوش مصنوعی: ابو هریره روایت می‌کند که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «مردم بنی‌اسرائیل تحت رهبری پیامبران بودند، وقتی یک پیامبر می‌مرد، پیامبر دیگری به جای او می‌آمد و بعد از من پیامبری نخواهد بود». از او پرسیدند: «پس بعد از شما چه خواهد شد، ای رسول خدا؟» پاسخ داد: «خلافت‌های زیادی خواهد بود». گفتند: «نظرتان چیست؟» فرمود: «به بیعت نخستین وفادار باشید و حقوق آن‌ها را ادا کنید، زیرا خداوند از آنچه که بر عهده شماست، از آن‌ها سؤال خواهد کرد».
امّا جواب قول داود و اهل ظاهر آنست که ربّ العزّة گفت: وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ، بر عموم گفت، صحابه و غیر ایشان، و آیت بر عموم راندن اولیتر، که اخبار صحاح که یاد کردیم همه بر آن دلالت میکند.
هوش مصنوعی: اما پاسخ قول داود و اهل ظاهر این است که خداوند در قرآن گفته است: «و هر کس غیر از راه مؤمنان را پیروی کند»، که این بیان شامل همه افراد می‌شود، اعم از صحابه و دیگران. و این آیه عمومیت دارد و دلایل معتبر و صحیحی که اشاره کردیم، همگی بر این موضوع تأکید دارند.
نُوَلِّهِ ما تَوَلَّی وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ ابو عمرو و حمزه و ابو بکر با سکّان «ها» خوانند، و قالون و یعقوب باختلاس، و باقی باشباع. نُوَلِّهِ ما تَوَلَّی میگوید: ندعه و ما اختاره لنفسه، فی الدّنیا، لأنّ اللَّه عزّ و جلّ وعده العذاب فی الآخرة. او را فرو گذاریم درین دنیا بآنچه خود را اختیار کردست و عذاب آخرت خود برجاست.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ما کسی را که به گمراهی سوق داده است، رها می‌کنیم و به او می‌سپاریم آنچه را که خود برای خود انتخاب کرده است، چون خداوند در آخرتم وعده عذاب به او داده است. به عبارت دیگر، ما اجازه می‌دهیم او به آنچه که در این دنیا برای خود برگزیده است ادامه دهد، اما عذاب آخرت او در انتظارش خواهد بود.
إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ الآیة سبب نزول این آیت آن بود که پیری اعرابی پیش مصطفی (ص) آمد، و گفت: یا نبیّ اللَّه مردی پیرم، بگناهان آلوده، امّا تا خدا را شناخته‌ام هرگز شرک نیاورده‌ام، و تا ایمان آورده‌ام بکفر باز نگشته‌ام، و جز اللَّه خود را یاری و مولایی نپسندیده‌ام، و بر نافرمانی هرگز دلیری و مکابره نکرده‌ام، و از کردها پشیمانم، و از گذشتها عذر میخواهم، و استغفار میکنم، با اینهمه حال من نزدیک اللَّه چون خواهد بود؟ ربّ العزّة آیت فرستاد: إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ. وجه دلالت این آیت بر قول اهل بدعت در آیت پیش رفت، و لا حاجة الی اعادته. روی عن ابن عباس قال: ثلاث من لیس فیه منهنّ شی‌ء فانّ اللَّه یغفر ما دون ذلک لمن یشاء: من مات لا یشرک باللَّه شیئا، و من لم یکن ساحرا یتّبع السّحرة، و من لا یحقد علی اخیه شیئا.
هوش مصنوعی: خداوند هیچ‌گاه شرک به خود را نمی‌بخشد، اما غیر از آن، می‌تواند هر گناهی را برای کسانی که بخواهد ببخشاید. این آیه پس از آن نازل شد که یک عارف با سنی از قبیله عرب نزد پیامبر (ص) آمد و از گناهانش اظهار ندامت کرد. او گفت که هرگز به شرک روی نیاورده و با ایمان خود به خدا، به کفر بازنگشته است. او از اعمال گذشته‌اش پشیمان بود و درخواست بخشش می‌کرد. در پاسخ به او، آیه‌ای نازل شد که بر توحید تأکید داشت و نشان داد که اگر کسی به خدا شرک نیاورد، امید به بخشش دارد. همچنین، از ابن عباس روایت شده که خداوند سه چیز را شرط بخشش دانسته و در غیر این صورت، بر دیگر گناهان افرادی که در این سه مورد به درستی عمل کنند، رحمت خواهد کرد.
وقال النّبیّ (ص) لمعاذ بن جبل: «أ تدری یا معاذ ما حقّ اللَّه علی العباد، و ما حقّ العباد علی اللَّه؟» قلت: اللَّه و رسوله اعلم، فقال: «حقه علیهم ان یعبدوه و لا یشرکوا به شیئا، و حقهم علیه اذا فعلوا ذلک ان یدخلهم الجنة».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) به معاذ بن جبل فرمود: "آیا می‌دانی حق خدا بر بندگان چیست و حق بندگان بر خدا چیست؟" معاذ گفت: "خدا و پیامبرش داناترند." پیامبر ادامه داد: "حق خدا بر بندگان این است که او را بپرستند و هیچ چیزی را با او شریک نکنند، و حق بندگان بر خدا این است که اگر چنین کردند، آنها را به بهشت وارد کند."
وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً ای: ذهب عن الطّریق و حرّم الخیر کلّه.
هوش مصنوعی: کسی که با خدا شریک قرار دهد، قطعاً دچار گمراهی بزرگ و شدیدی شده است؛ مانند کسی که از راه راست منحرف شده و تمام خیرات را از خود محروم کرده است.
گفته‌اند که ضلال در قرآن بر هشت وجه است: یکی بمعنی غیّ، یعنی بیراهی، چنان که ربّ العزّة گفت حکایت از قول ابلیس: وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ یعنی: و لاغوینّهم عن الهدی فیکفروا، و در سورة یس گفت: وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلًّا کَثِیراً یعنی: اغوی ابلیس منکم جبلا کثیرا فکفروا، و در صافات گفت: وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ یعنی: غوی قبلهم. وجه دوم ضلال بمعنی زلیل است، چنان که ربّ العزّة گفت: لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ یُضِلُّوکَ‌
هوش مصنوعی: در قرآن "ضلال" به هشت معنا آمده است. یکی از معانی آن به معنای "غی" و "بیراهه" است. به عنوان مثال، در جایی از قرآن آمده که ابلیس قول می‌دهد که انسان‌ها را گمراه کند و آن‌ها را از هدایت دور کند تا کافر شوند. همچنین در سوره یس اشاره شده که ابلیس تعدادی زیادی از انسان‌ها را گمراه کرده است. در سوره صافات نیز آمده که پیش از این‌ها نیز گمراهی وجود داشته است. دومین معنا از ضلال به معنای "زلیل" است، مانند زمانی که در قرآن آمده است که گروهی از مردمان تصمیم به گمراهی فردی گرفته‌اند.
یعنی أن یستزلّوک عن الحقّ. جای دیگر گفت: وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی‌ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ یعنی فیستزلّ عن طاعة اللَّه فی الحکم من غیر کفر.
هوش مصنوعی: یعنی باید مراقب باشی که نتوانی از حق منحرف شوی. در جایی دیگر گفته شده است که به هوای نفس خود نروید زیرا این کار شما را از راه خدا منحرف می‌کند. این به این معناست که ممکن است از فرمانبرداری خداوند در قضاوت خارج شوی، بدون اینکه کافر شوید.
وجه سیوم ضلال بمعنی خسران، چنان که در سورة المؤمن گفت: وَ ما کَیْدُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ یعنی فی خسار، و در یس گفت: إِنِّی إِذاً لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ یعنی خسار بیّن، و در سورة یوسف گفت: إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ یعنی فی خسار بیّن من حبّ یوسف، إِنَّا لَنَراها فِی ضَلالٍ مُبِینٍ ای خسران بیّن، إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ الْقَدِیمِ یعنی فی خسرانک من حبّ یوسف. وجه چهارم ضلال بمعنی شقاء، چنان که در سورة الملک گفت: إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ یعنی فی شقاء طویل. جای دیگر گفت: إِنَّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ، إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ. یعنی فی شقاء و عذاب، و در سورة سبأ گفت: بَلِ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِیدِ یعنی الشّقاء الطویل. وجه پنجم ضلالست بمعنی بطلان، چنان که گفت: الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ یعنی ابطل اعمالهم، و قال تعالی: فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ یعنی فلن یبطل اعمالهم، و در سورة الکهف گفت: ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ای بطل عملهم. وجه ششم ضلال بمعنی خطا، چنان که در سورة الفرقان گفت: إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا یعنی اخطأ طریقا، و قال: وَ سَوْفَ یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا ای اخطأ طریقا، و در سورة الاحزاب گفت: فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِیناً ای اخطأ خطأ ظاهرا، و در نون و القلم گفت: إِنَّا لَضَالُّونَ ای اخطأنا طریق الجنة. وجه هفتم ضلال بمعنی جهالت، چنان که در سورة الشعراء گفت: فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ای من الجاهلین. وجه هشتم ضلال بمعنی نسیان است، چنان که در سورة البقرة گفت: أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما یعنی ان تنسی احدیهما الشّهادة.
هوش مصنوعی: کلمه "ضلال" به معانی مختلفی کاربرد دارد. یکی از معانی آن "خسران" است، که در آیات مختلف قرآن به کار رفته است؛ مانند جایی که می‌گوید "مایه‌ کافران فقط در خسران است". همچنین در آیه دیگری به وضوح به خسران ناشی از عشق به یوسف اشاره شده است. معنی دیگر "ضلال" به معنای "شقاوت" است که در قرآن به عنوان بیانگر وضعیتی طولانی از عذاب و رنج به کار رفته است. این معنا همچنین در جایی که گفته می‌شود "مجرمان در شقاوت و عذاب هستند" قابل مشاهده است. در معنای سوم، "ضلال" به معنای "بطلان" آمده است؛ به طوری که کسانی که از راه خدا دور می‌شوند، اعمالشان باطل می‌شود. همچنین "ضلال" می‌تواند به معنای "خطا" باشد، به‌طوری‌که در قرآن به برخی اشاره شده که در راه نادرست هستند و به همان دلیل از صحت راه خویش غافل شده و دچار خطا شده‌اند. در معنای دیگری، "ضلال" به معنای "جهالت" آمده است، که اشاره به نادانی یا ناآگاهی فرد دارد. و در نهایت، "ضلال" به معنای "فراموشی" استفاده شده است، به طوری که در آیه‌ای به نسیان اشاره شده که یکی از شهادت‌ها فراموش می‌شود.