۱۹ - النوبة الثالثة
«قوله تعالی: فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ الآیة بدان که این نماز رازی استمیان بنده و خدا که درین راز همنیاز است، و هم ناز. امروز نیاز است، و فردا ناز. امروز رنج است و فردا گنج. امروز باری گران، فردا روح و ریحان. امروز کدّ و کار، و فردا کام و بازار. امروز رکوع و سجود، و فردا وجود و شهود.
و از شرف نماز است که ربّ العالمین صد و دو جایگه در قرآن ذکر آن کرده، و آن را سیزده نام نهاده: صلاة، و قنوت، و قرآن، و تسبیح، و کتاب، و ذکر، و رکوع، و سجود، و حمد، و استغفار، و تکبیر، و حسنات، و باقیات.
و مصطفی (ص) گفته:«الصّلاة معراج المؤمن»
و گفته: «الصّلاة مأدبة اللَّه فی الأرض»، و علماء سلف گفتهاند: الصّلاة عرس المریدین و نزهة العارفین، و وسیلة المذنبین، و بستان الزّاهدین. و گفتهاند: نماز گزارنده را هفت کرامت است: هدایت و کفایت و کفّارت و رحمت و قربت و درجت و مغفرت. و اوّل قدم از شرک بینمازی است، که ربّ العزّة گفت: ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؟ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ. و اسم ایمان در صلاة نهاد آنجا که گفت: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ ای صلوتکم، و وعده روزی بنماز داد آنجا که گفت: وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ الی قوله... نَحْنُ نَرْزُقُکَ. و عدد نمازهای فرائض پنج آمد بر وفق اصول شرایع. مصطفی (ص) اصول شرایع را گفت: «بنی الاسلام علی خمس»، و اصول فرایض نماز را: «خمس صلوات فی الیوم و اللّیلة». یعنی که چون بنده این پنج نماز بشرط و وقت خویش بگزارد، ربّ العزّة وی را ثواب جمله اصول شرایع بدهد. و هیأت نماز چهار است: قیام، رکوع، سجود و قعود. حکمت درین آنست که: جمله موجودات بر چهار شکلاند: بعضی بر هیأت قائمان راستاند، و آن درختاناند. بعضی بر هیأت راکعان سر فرو افکنده، و آن ستوراناند. بعضی بر هیأت ساجدان روی بخاک نهاده، و آن حشراتاند. بعضی بر زمین نشسته بر هیأت قاعدان، و آن حشیش و نباتست، چنانستی که ربّ العزّة گفتی: بنده مؤمن! در خدمت ما این چهار هیأت بجای آر: قیام و رکوع و سجود و قعود، تا ثواب تسبیح آن همه خلایق بیابی. و آن گه این نمازها بعضی دو رکعت فرمود چون نماز بامداد، و بعضی سه رکعت چون نماز شام، و بعضی چهار چون پیشین و دیگر و خفتیدن: از آنست که بنده دو قسم است: یکی روح، دیگر تن. نماز دوگانی یکی شکر روح است و دیگر شکر تن، و در باطن آدمی سه گوهر است عزیز: یکی دل، دوم عقل، سیوم ایمان، نماز سه گانه شکر این سه خلعت است. و باز ترکیب آدمی از چهار طبع است، نماز چهارگانی شکر آن چهار طبع است. از روی اشارت میگوید: بنده من بنماز دوگانی شکر تن و جان گذار، و بنماز سه گانی شکر ایمان و دل و عقل، و بچهار گانی شکر چهار ارکان بقدر وسع و امکان. تا پیدا گردد که مؤمن از همه مطیعتر است، و کار وی شریفتر، و درجه وی نزدیک حق رفیع تر.
و گفتهاند که این نماز عقدی است در آن جوهرهای رنگارنگ، هر رنگی از تحفه عزیزی، و حال پیغامبری: طهارت فعل ایوب پیغامبر است: ارْکُضْ بِرِجْلِکَ الآیة. تکبیر ذکر ابراهیم (ع) است: وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ. قیام خدمت زکریا: وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ. رکوع فعل داود: وَ خَرَّ راکِعاً وَ أَنابَ.
سجود حال اسماعیل است: وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ. تشهّد فعل یونس است: إِذْ أَبَقَ إِلَی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ.
تسبیح فعل فریشتگان است: یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ. بنده مؤمن دو رکعت نماز با خضوع و خشوع که کند، ربّ العزّة او را کرامت این پیغامبران دهد، و بدرجات ایشان رساند.
ازین لطیفتر شنو: هر عبادتی که بندگان آرند، و هر ذکری که فریشتگان کنند، جمله چون تأمّل کنی در دو رکعت نماز جمع است، هم جهاد، و هم حجّ، و هم زکاة، و هم روزه: امّا جهاد آنست که: هم چنان که غازیان بحرب کفّار شوند، اوّل صف برکشند، و حرب بسازند، و بمبارزت مبادرت کنند، مرد دلیر جوشن درپوشد، در پیش صف شود، و خصم را در میدان خواند، و با وی جولان کند، آن مرد دلاور در پیش، و دیگران بر قفاش ایستاده، و حشم در وی گماشته، و زبانها بتکبیر گشاده، و با دشمن بکارزار درآمده، در نماز جمله این معانی تعبیه است: مرد مؤمن اوّل غسل کند، آن زره است که میدرپوشد، چون وضو کند جوشن است که میدربندد، آن گه در صف عبادت و طایفه حرمت بایستد. امام چون مبارزان در پیش شود، و در محراب که حربگاه شیطان است، با شیطان و با نفس خویش حرب کند، دیگران چشم در وی نهاده، و دل در ظفر وی بسته. این جهاد از آن جهاد عظیمتر، و بزرگتر. اینست که مصطفی (ص) گفت: «رجعنا من الجهاد الأصغر الی الجهاد الأکبر».
و در نماز معنی زکاة است: زکاة پاکی مال است، و نماز پاکی تن: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها، إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ. این پاکی جان است و آن پاکی مال. این از آن تمامتر، و شریفتر، و فی معناه
روی انّ رسول اللَّه (ص) رأی رجلا یقول: اللّهمّ اغفر لی و ما اریک تغفر. فقال النّبیّ (ص): «ما اسوأ ظنّک بربّک؟!» فقال: یا رسول اللَّه انّی اذنبت فی الجاهلیّة و الاسلام.
فقال (ص): «ما فی الجاهلیّة فقد محاه الاسلام، و ما فی الاسلام تمحوه الصّلوات الخمس»، فأنزل اللَّه تعالی: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ الآیة.
و در نماز معنی حجّ است، حجّ احرام و احلال است، و نماز را نیز تحریم و تحلیل است. و در نماز معنی حج تمامتر، و شرف وی شاملتر، و اللَّه اعلم.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.