گنجور

۱۹ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ الآیة میگوید: چون از نماز خوف فارغ گشتید، و رخصت که دادیم در آن پذیرفتید، آن گه خدای را عزّ و جلّ نماز کنید، اگر تندرست باشید بر پای ایستاده، و اگر بیمار باشید نشسته، و اگر خسته باشید که نتوانید نشستن، جنب فرا داده. ذکر اینجا بمعنی نماز است چنان که آنجا گفت: الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً، و روا باشد که بمعنی توحید و تسبیح و شکر باشد، یعنی که چون از نماز فارغ گشتید خدای را یاد کنید بتعظیم و تقدیس و تسبیح و شکر. مصطفی (ص) گفت: «ذکر اللَّه علم الایمان، و براءة من النّفاق، و حصن من الشیطان، و حرز من النّیران»، و به موسی (ع) وحی آمد: «یا موسی، اجعلنی منک علی بال و لا تنس ذکری علی کل حال، و لیکن همک ذکری، فان الطریق علی».

فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ میگوید: چون آرام گرفتید، و از بیم وترس و بیماری و قتال با دشمن آمن شدید، و بخانه‌های خویش بازگشتید، نماز تمام کنید، یعنی چهار رکعت. إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً که نماز فرضی است بر مؤمنان نبشته، و بر ایشان واجب کرده، و وقتهای آن پیدا کرده.

دو رکعت در سفر، و چهار در حضر. موقوت و موقّت هر دو یکسانست، یقال: وقت اللَّه علیهم و وقّته، ای جعله لأوقات، و منه قوله: وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ، و «وقتت» مشدّد و مخفّف خوانده‌اند، و تخفیف فصیح‌تر، بدلیل قوله مَوْقُوتاً. زید اسلم گفت: مَوْقُوتاً ای منجما تؤدّونها فی انجمها، کلّما مضی نجم جاء نجم. قال مجاهد: الموقوت، المفروض.

فصل فی کیفیت الصلاة و ذکر حقوقها

بدان که نماز بنیاد دین است، و عماد مسلمانی، و سیّد همه عبادتها. هر که این پنج نماز فریضه بجای آورد عهدی بسته آمد وی را با حق جلّ جلاله، که وی را بیامرزد، و در امان و حمایت خود دارد. و هر که از گناه کبائر دست بداشت اگر صغائر بر وی رود این پنج نماز کفّارت آن باشد.

پرسیدند از مصطفی (ص) که از کارها چه فاضلتر؟ گفت: نماز بوقت خویش بپای داشتن.

امّا کیفیت نماز آنست که چون خود را طهارت دادی بشرط شریعت، جامه پاک پوشی، و بر جای پاک بایستی، روی بقبله آورده، و میان دو قدم مقدار چهار انگشت گشاده، و پشت راست بداشته، و سر در پیش افکنده، و چشم فرا موضع‌سجود گماشته، و اگر شیطان وسوسه‌ای فرا پیش آورد، قُلْ أَعُوذُ بر خوانی، و آن گه اگر دانی که کسی بتو اقتدا میکند، بانگ نماز گویی بآواز بلند، و اگر نه که تنها باشی، بر اقامت اقتصار کنی، و نیّت در دل حاصل کنی، و گویی: ادا میکنم فریضه نماز پیشین خدای را جلّ جلاله، و نیّت در دل و تکبیر بر زبان هر دو برابر داری، و هر دو دست تا بنزدیک گوش برداری، چنان که سر انگشتان برابر گوش بود، و هر دو کف برابر دوش، و انگشتان گشاده، و اللَّه اکبر بگویی، پس دست چپ بر زیر سینه نهی، و دست راست بر زیر چپ نهی. و انگشت شهادت و انگشت میان بپشت ساعد چپ فروگذاری، و دیگر انگشتان بر ساعد حلقه کنی، و دست فرو نگذاری، و آن گه باز بسینه بری، بلکه هم در فرو آوردن بسینه بری، که درست اینست. و در نماز شدن و تکبیر کردن چنان که مهوّسان و جاهلان مبالغت نمایند و تکلّف کنند، نکنی، و چون دست بر هم نهادی تکبیر تمام کنی، و گویی: کبیرا و الحمد للَّه کثیرا، و سبحان اللَّه بکرة و أصیلا. آن گه دعاء استفتاح برخوانی، و أعوذ بگویی، و سورة الحمد برخوانی و تشدیدهای آن بجای آری، و اگر توانی فرق میان ضاد و ظا بجای آری، امّا در حروف مبالغت نکنی، چنان که پشولیده شود، و بآخر آمین بگویی، نه پیوسته بآخر سورة، لکن اندکی باید گسسته. آن گه سورتی برخوانی. و در نماز بامداد، و در دو رکعت نخستین از نماز شام و خفتیدن، سورة الحمد و سورتی دیگر با بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، بجهر بخوانی، و بقراءت آواز برداری، اگر امام باشی، و گر تنها، مگر در آن حال که اقتدا بدیگری کنی. پس رکوع را تکبیر کنی چنان که بآخر سورة پیوسته نباشد، و درین تکبیر دست برداری و تکبیر همی‌گویی، تا آن گه که بحدّ رکوع رسی، و کف هر دو دست بر دو زانو نهی، انگشتها از هم‌گشاده، و زانو راست بداشته، و هر دو بازو از پهلو دور داشته، مگر که زن باشد.

آن گه سه بار گویی: سبحان ربی العظیم، و اگر امام نباشی هفت بار یا ده بار نیکوتر بود، پس از رکوع باز آیی دست برداشته و می‌گویی: سمع اللَّه لمن حمده تا راست بایستی، و آرام گیری، چون راست بایستادی گویی: «ربّنا لک الحمد مل‌ء السّماوات و مل‌ء ما شئت من شی‌ء بعد»، پس تکبیر کنی، و بسجود شوی، و آنچه بزمین نزدیکتر است از اعضا، باید که بیشتر بزمین رسد، اوّل زانو، آن گه دست، آن گه پیشانی، آن گه بینی، و دو دست برابر دوش بر زمین نهی، انگشتها بهم باز نهاده. و اگر زن باشد جمله اعضا فراهم دارد. و سبحان ربی الأعلی سه بار بگویی، و اگر تنها باشی بیفزایی، هفت یا ده بار. پس تکبیر کنی و از سجود بر آیی، و بر پای چپ نشینی، و هر دو دست بر دور آن نهی، و گویی: «ربّ اغفر لی و ارحمنی و ارزقنی و اهدنی و اجبر لی و عافنی و اعف عنّی»، و سجود دیگر همچنین کنی. پس از سجود باز نشینی نشستنی سبک، که آن را جلسة الاستراحة گویند، و تکبیر کنی، و بر پای خیزی. و دیگر رکعت همچون اوّل بگزاری. «اعوذ» بر سر قراءت فرو نگذاری. پس چون از سجود دوم رکعت فارغ شدی، بتشهد نشینی بر پای چپ، هر دو دست بر ران نهاده، و انگشتان دست چپ گشاده داری، و انگشتان دست راست فرو گیری، مگر مسبّحه، چنان که در عدد پنجاه و سه گیری، چون بکلمه شهادت رسی آنجا که گویی: «الّا اللَّه» مسبّحه دست راست برداری، و بدان اشارت بوحدانیّت کنی. و در تشهّد دوم همچنین، لکن در تشهّد آخر هر دو پای از زیر برون آری، و بجانب راست پای چپ بخوابانی، و قدم راست بپای کنی، انگشتان بقبله، و سرون چپ بر زمین نهی، و در تشهّد اوّل «اللّهمّ صلّ علی محمّد و علی آل‌محمّد» بگویی، و بر پای خیزی، و در تشهّد دوم تمام بخوانی، و دعاء معروف در افزایی، و سلام باز دهی گویی: «السّلام علیکم و رحمة اللَّه»، و روی از جانب راست کنی، چندان که از قفا یک نیمه روی تو به بینند، و در سلام دوم روی از جانب چپ کنی همچنین، و در هر دو سلام روی بقبله سلام ابتدا کنی، و در سلام نخستین نیّت بیرون آمدن کنی از نماز، و در سلام دوم نیّت سلام بر حاضران و فریشتگان.

مصطفی (ص) گفت: هر که نماز بوقت خویش کند، و طهارت نیکو کند، و رکوع و سجود تمام بجای آرد، و بدل خاشع و متواضع بود، نماز وی میشود تا بعرش، سپید و روشن، میگوید خدای ترا نگه داراد، چنان که مرا نگه داشتی! و هر که نماز بوقت خویش نکند، و طهارت نیکو نکند، و رکوع و سجود تمام بجای نیارد، آن نماز وی میشود تا بآسمان، سیاه و تاریک، و همی‌گوید: خدای تعالی ترا ضایع کناد، چنان که مرا ضایع گذاشتی! تا آن گه که اللَّه خواهد جلّ جلاله، پس آن نماز وی چون جامه کهن درهم پیچند و بر وی وی باز زنند.

و فرائض و سنن نماز و آداب و شرائط آن بتفصیل در سورة البقرة شرح دادیم، و فضائل آن بعضی بر شمردیم، و اعادت شرط نیست.

وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ ای: لا تضعفوا و لا تعجزوا، کقوله: فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ. مقاتل حیان گفت: این آیت پس از وقعه احد آمد، آن گه که حمزه و جماعتی مسلمان کشته شدند، و بو سفیان و قوم وی برفته بودند، ربّ العالمین مصطفی (ص) و یاران را فرمود، بعد از آن وقعت بچند روز که: بر آثار ایشان بروید، و جنگ کنید. رسول خدا دعوت کرد مؤمنان را بآنچه اللَّه فرمود،ایشان بنالیدند از جراحتها که بر ایشان بود، و درد خویش اظهار کردند. ربّ العالمین آیت فرستاد: إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ، گفت: اگر شما مینالید، ایشان نیز مینالند، و اگر شما از زخم و جراحت رنجورید، ایشان نیز از زخم و جراحت رنجوراند. آن گه شما بر ایشان افزونی دارید که شما از خدا امید بثواب و شهادت، و نصرت و ظفر، و اظهار این دین بر همه دینها دارید، و ایشان این امید ندارند. مصطفی (ص) گفت: «و الّذی نفسی بیده، لاسیرنّ فی آثارهم و لو بنفسی».

پس هفتاد مرد با وی بیرون شدند. ابو بکر در ایشان بود، و عمر، و علی، و زبیر، و عبد الرحمن عوف، و ابو عبیده جراح، و جماعتی از انصار، تا به بدر صغری رسیدند، و ربّ العزّة رعب در دل بو سفیان و اصحاب وی افکند، تا بیرون نیامدند. و این قصّه در آل عمران بشرح گفتیم.

«إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ سبب نزول این آیت آن بود که: مردی از عداد انصار نام وی طعمة بن ابیرق الظفری، زرهی دزدید از عمّی از آن خود، و آن دزدی را بر جهودی آلود که در آن سرای میآمدی، نام وی زید بن السمین.

آن جهود پیش رسول خدا (ص) آمد، و بانگ کرد به بیگناهی خود. قبیله طعمه آمدند که وی را معذور کنند بنزدیک رسول (ص). رسول خدا بعذر وی، و بیگناهی وی سخن گفت، این آیت آمد. آن گه طعمه گریخت از مدینه و به مکه آمد، و بمشرکان پیوست. و در شأن وی آمد: وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ الآیة. بروایتی دیگر گفته‌اند این قصّه، و آن قول مقاتل است، گفت: زید بن السمین درعی بودیعت نهاد نزدیک طعمة بن ابیرق. پس چون باز خواست طعمه جحود آورد، و انکار کرد.

پس زید با قوم آمدند بدر سرای طعمه بطلب درع، طعمه در سرای ببست، و درع برداشت، و در خانه همسایه خویش ابو هلال انصاری افکند، پس در بگشاد و ایشان در آمدند، و درع طلب کردند، و نیافتند. پس طعمه گفت: من در خانه بو هلال درعی دیده‌ام، همانا که درع شما است. درع از آنجا بیرون آوردند، و طعمه نفی تهمت خویش را قوم خود جمع کرد، و آمدند برسول خدا، و طعمه شکایت کرد که مرا فضیحت کردند، و نسبت دزدی با من کردند، و هر کسی زبان در من نهاد، رسول خدا (ص) همّت کرد که عذر وی بپذیرد، و آن قوم را که در خانه وی شدند عتاب کند، ربّ العالمین آیت فرستاد: إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ ای: بالأمر و النّهی و الفصل.

لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ بما علّمک اللَّه فی کتابه، کقوله: وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ای یعلم. وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً خائنین اینجا طعمه است و قوم وی، و خصیم آنست که از بهر کسی حجّت آرد، و دیگران را از وی دفع کند. بو حاتم گفت: اگر بحق بود خصم گویند، و اگر بباطل بود خصیم گویند.

آن گه ربّ العزّة مصطفی (ص) را استغفار فرمود، گفت: «و استغفر اللَّه». مفسّران گفتند: معنی آنست که آمرزش خواه از اللَّه، ازین معذور داشتن طعمه، و آن همّت که کردی که قومی را از بهر طعمه عتاب کنی. و گفته‌اند که: معنی آنست که ایشان را استغفار فرمای بآنچه ترا در آن داشتند که نصرت صاحب ایشان کنی، و طعمه را معذور داری.

و گفته‌اند: وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً هر چند بظاهر خطاب با مصطفی (ص) است، امّا مراد باین غیر اوست، چنان که جای دیگر گفت: فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ، و معلوم که مصطفی (ص) در آنچه بوی فرو فرستادند بشکّ نبود. و اگر کسی گوید: پس چرا استغفار فرمودند؟ وی را جواب آنست که استغفار واجب نکند که آنجا ذنبی است. نه بینی که در سورة العصر او را باستغفار فرمودند، بی مقدمه گناهی. و در جمله، استغفار انبیاء بر سه وجه است: یکی گناهی را که پیش از نبوت وی رفته باشد. دوم گناهان امّت و قرابت وی را. سیوم ترک مباحی را که حظر شرعی هنوز در آن نیامده باشد.

وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ‌

یعنی: یظلمون انفسهم بالخیانة و السّرقة، و یرمون بها غیرهم. جدال، درشتی و سختی خصومت گرفتن است، و رسنی که بیخ وی سخت باشد جدیل گویند، و چرغ که صید آن سخت باشد و قوّت آن تمام، اجدل گویند. و جدال در اصل بر دو ضربست، یکی پسندیده، و قرآن بدان آمده، و آن آنست که ربّ العزّة گفت: وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ گفته‌اند: این مجادلت نیکو که رسول را فرموده‌اند آنست که تا کافران را گوید شما بتی چند از چوب تراشیده‌اید، و بخدایی مپسندید، چونست که مرا برسولی نمی‌پسندید؟ و جدال مذموم ناپسندیده آنست که ربّ العالمین گفت: ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا، و مصطفی (ص) بر وفق این گفته: «الجدال فی القرآن کفر».

و قال (ص): «لعن اللَّه الّذین اتّخذوا دینهم شحنا»

یعنی الجدال فی الدّین.

و قال (ص): «ما ضلّ قوم بعد هدی کانوا علیه الّا اوتوا الجدل، ثمّ قرأ: ما ضربوا لک الّا جدلا، بل هم قوم خصمون».

و قال علی بن ابی طالب (ع): «ایّاکم و الخصومة فانّها تمحق الدّین».

گفته‌اند: این مبالغت نمودن در ابطال جدال، و تعظیم نهی از آن، آنست که مؤمن گاه بود که مجادلت کند در قرآن، و خصم بر وی غلبه کند، و منافق در قرآن مجادلت کند و بر خصم غلبه کند، آن گه کسی که ضعیف ایمان باشد در ضلالت افتد، و باین معنی خبر مصطفی (ص) است‌

بروایت نواس بن سمعان، قال: قال رسول اللَّه (ص): «لا تضربوا کتاب اللَّه بعضه ببعض، و لا تکذّبوا بعضه ببعض فو اللَّه انّ المؤمن لیجادل بالقرآن فیغلب، و انّ المنافق (أو قال الفاجر) لیجادل فی القرآن فیغلب».

إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثِیماً

میگوید: اللَّه دوست ندارد هر خیانتکاری دروغ زن. اثم نامی است از نامهای دروغ، و این صفت طعمة بن ابیرق است که خیانت کرد در درع دزدیدن، و دروغ گفت، که بدیگری وابست، و از خود بیفکند.

یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ‌

گفته‌اند: معنی آنست که شرم میدارند این قوم از مردمان، و خیانت خویش از ایشان پنهان میکنند، و شرم نمی‌دارند از خدای، که نهانهای ایشان میداند، و بعلم با ایشانست، و بآنچه در شب می‌سگالند با یکدیگر، که چگونه این دزدی بر دیگری بندیم، و از رسول خدا درخواهیم تا ما را مبرّا کند، ربّ العزّة این همه میداند، و بروی هیچ چیز ازین پوشیده نیست، اینست که گفت: وَ کانَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطاً

» قومی از جهمیان و معتزله تعلّق کردند باین آیت که: وَ هُوَ مَعَهُمْ‌

، گفتند که: خدای عزّ و جلّ همه جای هست، و در هر مکانی او را یابند، و عجب آنست که این سخن بگفتند، و آن گه خود نقض کردند، و گفتند بر عرش نیست، و لا محاله عرش هم از جمله مکانها است، و از هر مکانی شریفتر و عظیم‌تر است. چونست که هر جای نجاستی و هر شکم سگی را مکان وی میپسندند، و عرش شریف و عظیم را می‌نپسندند. نیست این سخن ایشان و معتقد ایشان جز باطل، و بیهوده، و محض زندقه و الحاد. و معنی قول خدا جلّ جلاله: وَ هُوَ مَعَهُمْ‌

آنست که بعلم با ایشان است، میداند آنچه ایشان میگویند، و بر وی هیچ چیز از افعال ایشان پوشیده نه، و اگر این بمعنی ذات بودی، این آیت که: أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ معنی نداشتی.

و اگر کسی گوید که زید در فلان جایگاه است، و آن گه این سخن مقیّد نکند بفعلی یا بچیزی دیگر، در فهمها جز آن نیوفتد، و جز آن نبود که بذات در آنجا بوده. أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ برین نسق است، جای دیگر گفت: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ، یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ. خبر داد ربّ العزّة جلّ جلاله، که تدبیر کار خلق که می‌کند، از آسمان میکند، و سخن که بر بالا شود، بر وی سخن پاک برشود. اگر ذات باری جلّ جلاله بهر مکانی و با هر کسی بودی، پس این دو آیت را معنی نماندی.

ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ

این خطاب با قوم و قبیله طعمه است، چهار کلمه است پیوسته، ها تنبیه است، انتم، تعریف است، دیگر «ها» تنبیه را تأکید است، اولاء تعریف را اشارت است. میگوید: «ها» بیدار باشید أَنْتُمْ‌

شما «ها» هان گوش دارید «اولاء» اینان هن»

. خلاصه سخن آنست که آگاه بید شما که اینان‌اید.

جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا

در دنیا برای ایشان خصومت گرفتید، و مجادلت کردید. فَمَنْ یُجادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ

فردا روز رستاخیز که اللَّه ایشان را بعذاب در کشد، و بدوزخ در آرد، آن کیست که از بهر ایشان می‌خصومت کشد، و مجادلت کند؟ تا عذاب از ایشان باز دارد.

أَمْ مَنْ یَکُونُ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا

یا آن کیست که وکیل در ایشان باشد تا کار ایشان بسازد؟ یعنی که هیچ کس نباشد وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ الآیة میگوید: چون از نماز خوف فارغ گشتید، و رخصت که دادیم در آن پذیرفتید، آن گه خدای را عزّ و جلّ نماز کنید، اگر تندرست باشید بر پای ایستاده، و اگر بیمار باشید نشسته، و اگر خسته باشید که نتوانید نشستن، جنب فرا داده. ذکر اینجا بمعنی نماز است چنان که آنجا گفت: الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً، و روا باشد که بمعنی توحید و تسبیح و شکر باشد، یعنی که چون از نماز فارغ گشتید خدای را یاد کنید بتعظیم و تقدیس و تسبیح و شکر. مصطفی (ص) گفت: «ذکر اللَّه علم الایمان، و براءة من النّفاق، و حصن من الشیطان، و حرز من النّیران»، و به موسی (ع) وحی آمد: «یا موسی، اجعلنی منک علی بال و لا تنس ذکری علی کل حال، و لیکن همک ذکری، فان الطریق علی».
هوش مصنوعی: آیه بیان می‌کند که پس از پایان نماز و برطرف شدن نگرانی از آن، باید خدا را عبادت کنید. در صورتی که سالم هستید، باید به حالت قیام (ایستاده) نماز بخوانید، و اگر بیمارید و نمی‌توانید بایستید، نشسته نماز را بگذارید و اگر به حدی خسته هستید که حتی نمی‌توانید بنشینید، به حالت خوابیده نماز بخوانید. در اینجا ذکر به معنای نماز است، همانطور که در آیات دیگر آمده است که مؤمنان خدا را در هر حال یاد می‌کنند؛ چه در حالت قیام و چه در نشسته. همچنین امکان دارد ذکر به معنای یادآوری توحید، تسبیح و شکر خدا نیز باشد. بنابراین، پس از اتمام نماز، خدا را بزرگ بشمارید و او را با تسبیح و شکرگزاری یاد کنید. پیامبر (ص) فرمودند که یاد خدا نشانه‌ای از ایمان، دوری از نفاق و پناهگاهی در برابر شیطان است و همواره به یاد خدا باشید. به موسی (ع) نیز وحی شده که در هر حال ذکر خدا را فراموش نکند.
فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ میگوید: چون آرام گرفتید، و از بیم وترس و بیماری و قتال با دشمن آمن شدید، و بخانه‌های خویش بازگشتید، نماز تمام کنید، یعنی چهار رکعت. إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً که نماز فرضی است بر مؤمنان نبشته، و بر ایشان واجب کرده، و وقتهای آن پیدا کرده.
هوش مصنوعی: زمانی که آرامش پیدا کردید و از ترس و بیماری و درگیری با دشمن دور شدید و به خانه‌های خود برگشتید، نماز را کامل بجای آورید، یعنی چهار رکعت را انجام دهید. نماز بر مؤمنان واجب و در زمان‌های مشخصی مقرر شده است.
دو رکعت در سفر، و چهار در حضر. موقوت و موقّت هر دو یکسانست، یقال: وقت اللَّه علیهم و وقّته، ای جعله لأوقات، و منه قوله: وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ، و «وقتت» مشدّد و مخفّف خوانده‌اند، و تخفیف فصیح‌تر، بدلیل قوله مَوْقُوتاً. زید اسلم گفت: مَوْقُوتاً ای منجما تؤدّونها فی انجمها، کلّما مضی نجم جاء نجم. قال مجاهد: الموقوت، المفروض.
هوش مصنوعی: در سفر، دو رکعت نماز و در حال حضور، چهار رکعت نماز باید خوانده شود. زمان مشخص و معین برای هر کدام یکسان است. به این معنی که زمان، تعیین شده است و در قرآن نیز اشاره شده است که وقتی زمان‌ها مشخص می‌شوند. واژه «موقوت» هم به صورت مشدد و هم به صورت مخفف خوانده می‌شود، و شکل مخفف آن به دلیل آیه‌ای از قرآن صحیح‌تر است. زید اسلم گفته است که معنای «موقوت» این است که نماز را به صورت معین و در زمان‌های مشخصی باید انجام داد، به گونه‌ای که با گذشت هر زمان، زمان جدیدی فرا می‌رسد. مجاهد نیز به این نکته اشاره کرده که «موقوت» به معنای واجب است.
فصل فی کیفیت الصلاة و ذکر حقوقها
هوش مصنوعی: فصل در مورد ویژگی‌های نماز و ذکر حقوق آن‌ها.
بدان که نماز بنیاد دین است، و عماد مسلمانی، و سیّد همه عبادتها. هر که این پنج نماز فریضه بجای آورد عهدی بسته آمد وی را با حق جلّ جلاله، که وی را بیامرزد، و در امان و حمایت خود دارد. و هر که از گناه کبائر دست بداشت اگر صغائر بر وی رود این پنج نماز کفّارت آن باشد.
هوش مصنوعی: نماز پایه و اساس دین است و مهم‌ترین عبادت مسلمانان به شمار می‌رود. افرادی که پنج نماز واجب را به جا آورند، با خداوند عهدی بسته‌اند که شامل بخشش و حمایت او خواهد بود. همچنین، کسی که از گناهان بزرگ خودداری کند، اگر همچنان گناهان کوچک مرتکب شود، این پنج نماز به عنوان کفاره آنها محسوب می‌شود.
پرسیدند از مصطفی (ص) که از کارها چه فاضلتر؟ گفت: نماز بوقت خویش بپای داشتن.
هوش مصنوعی: از مصطفی (ص) پرسیدند که کدام کارها از همه بهتر است؟ ایشان فرمودند: نماز را در وقت خود به جا آوردن.
امّا کیفیت نماز آنست که چون خود را طهارت دادی بشرط شریعت، جامه پاک پوشی، و بر جای پاک بایستی، روی بقبله آورده، و میان دو قدم مقدار چهار انگشت گشاده، و پشت راست بداشته، و سر در پیش افکنده، و چشم فرا موضع‌سجود گماشته، و اگر شیطان وسوسه‌ای فرا پیش آورد، قُلْ أَعُوذُ بر خوانی، و آن گه اگر دانی که کسی بتو اقتدا میکند، بانگ نماز گویی بآواز بلند، و اگر نه که تنها باشی، بر اقامت اقتصار کنی، و نیّت در دل حاصل کنی، و گویی: ادا میکنم فریضه نماز پیشین خدای را جلّ جلاله، و نیّت در دل و تکبیر بر زبان هر دو برابر داری، و هر دو دست تا بنزدیک گوش برداری، چنان که سر انگشتان برابر گوش بود، و هر دو کف برابر دوش، و انگشتان گشاده، و اللَّه اکبر بگویی، پس دست چپ بر زیر سینه نهی، و دست راست بر زیر چپ نهی. و انگشت شهادت و انگشت میان بپشت ساعد چپ فروگذاری، و دیگر انگشتان بر ساعد حلقه کنی، و دست فرو نگذاری، و آن گه باز بسینه بری، بلکه هم در فرو آوردن بسینه بری، که درست اینست. و در نماز شدن و تکبیر کردن چنان که مهوّسان و جاهلان مبالغت نمایند و تکلّف کنند، نکنی، و چون دست بر هم نهادی تکبیر تمام کنی، و گویی: کبیرا و الحمد للَّه کثیرا، و سبحان اللَّه بکرة و أصیلا. آن گه دعاء استفتاح برخوانی، و أعوذ بگویی، و سورة الحمد برخوانی و تشدیدهای آن بجای آری، و اگر توانی فرق میان ضاد و ظا بجای آری، امّا در حروف مبالغت نکنی، چنان که پشولیده شود، و بآخر آمین بگویی، نه پیوسته بآخر سورة، لکن اندکی باید گسسته. آن گه سورتی برخوانی. و در نماز بامداد، و در دو رکعت نخستین از نماز شام و خفتیدن، سورة الحمد و سورتی دیگر با بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، بجهر بخوانی، و بقراءت آواز برداری، اگر امام باشی، و گر تنها، مگر در آن حال که اقتدا بدیگری کنی. پس رکوع را تکبیر کنی چنان که بآخر سورة پیوسته نباشد، و درین تکبیر دست برداری و تکبیر همی‌گویی، تا آن گه که بحدّ رکوع رسی، و کف هر دو دست بر دو زانو نهی، انگشتها از هم‌گشاده، و زانو راست بداشته، و هر دو بازو از پهلو دور داشته، مگر که زن باشد.
هوش مصنوعی: کیفیت نماز به این صورت است که ابتدا باید خود را طبق اصول شرعی پاک کنید، سپس لباس تمیز بپوشید و در مکانی پاک قرار بگیرید. باید رو به قبله بایستید و پاهایتان را به اندازه چهار انگشت باز کنید، پشتتان را راست نگه دارید و سر را پایین بیندازید. نگاهتان را به جایی که سجده می‌کنید متمرکز کنید و اگر شیطان شما را وسوسه کرد، باید بگویید «أعوذ» و اگر میدانید کسی به شما اقتدا می‌کند، نماز را با صدای بلند اقامه کنید و اگر تنها هستید، به اقامه بسنده کنید. نیّت را در دل داشته باشید و بگویید که فریضه نماز را برای خداوند انجام می‌دهید و در نیّت و تکبیر هر دو باید هماهنگ باشید. سپس دستانتان را نزدیک گوش‌هایتان ببرید و با گفتن «اللَّه اکبر» شروع کنید. دست چپ را زیر سینه قرار دهید و دست راست را بر روی دست چپ بگذارید. انگشت شهادت و انگشت میانی را بر پشت ساعد چپ بگذارید و سایر انگشتان را دور آن حلقه کنید، در حالی که دست‌ها را پایین نگذارید. سپس دستانتان را به سمت سینه بیاورید و در شروع نماز و تکبیر به صورت زیر عمل کنید تا از افراط و تفریط پرهیز کنید. پس از قرار دادن دست‌ها بر هم، باید تکبیر را به‌طور کامل بگویید و سپس دعای استفتاح را بخوانید و «أعوذ» بگویید و سوره حمد و سورۀ دیگری را با صدای بلند بخوانید. در خواندن آیات باید به تلفظ صحیح توجه کنید و در پایان «آمین» را بگویید و بین خواندن آیات فاصله داشته باشید. در نماز صبح و در دو رکعت اول نماز شام و خوابیدن، سوره حمد و سوره دیگری را با صدای بلند بخوانید و اگر امام هستید، باید صدای خود را بالا ببرید. سپس برای رکوع تکبیر را بگویید و دست‌هایتان را تا جایی که به رکوع برسید بلند کنید و در رکوع دست‌ها را روی زانوها قرار دهید و انگشت‌ها را از هم باز کنید و زانوها را راست نگه دارید، در حالی که بازوها را از پهلو دور نگه دارید، مگر در صورتی که زن باشید.
آن گه سه بار گویی: سبحان ربی العظیم، و اگر امام نباشی هفت بار یا ده بار نیکوتر بود، پس از رکوع باز آیی دست برداشته و می‌گویی: سمع اللَّه لمن حمده تا راست بایستی، و آرام گیری، چون راست بایستادی گویی: «ربّنا لک الحمد مل‌ء السّماوات و مل‌ء ما شئت من شی‌ء بعد»، پس تکبیر کنی، و بسجود شوی، و آنچه بزمین نزدیکتر است از اعضا، باید که بیشتر بزمین رسد، اوّل زانو، آن گه دست، آن گه پیشانی، آن گه بینی، و دو دست برابر دوش بر زمین نهی، انگشتها بهم باز نهاده. و اگر زن باشد جمله اعضا فراهم دارد. و سبحان ربی الأعلی سه بار بگویی، و اگر تنها باشی بیفزایی، هفت یا ده بار. پس تکبیر کنی و از سجود بر آیی، و بر پای چپ نشینی، و هر دو دست بر دور آن نهی، و گویی: «ربّ اغفر لی و ارحمنی و ارزقنی و اهدنی و اجبر لی و عافنی و اعف عنّی»، و سجود دیگر همچنین کنی. پس از سجود باز نشینی نشستنی سبک، که آن را جلسة الاستراحة گویند، و تکبیر کنی، و بر پای خیزی. و دیگر رکعت همچون اوّل بگزاری. «اعوذ» بر سر قراءت فرو نگذاری. پس چون از سجود دوم رکعت فارغ شدی، بتشهد نشینی بر پای چپ، هر دو دست بر ران نهاده، و انگشتان دست چپ گشاده داری، و انگشتان دست راست فرو گیری، مگر مسبّحه، چنان که در عدد پنجاه و سه گیری، چون بکلمه شهادت رسی آنجا که گویی: «الّا اللَّه» مسبّحه دست راست برداری، و بدان اشارت بوحدانیّت کنی. و در تشهّد دوم همچنین، لکن در تشهّد آخر هر دو پای از زیر برون آری، و بجانب راست پای چپ بخوابانی، و قدم راست بپای کنی، انگشتان بقبله، و سرون چپ بر زمین نهی، و در تشهّد اوّل «اللّهمّ صلّ علی محمّد و علی آل‌محمّد» بگویی، و بر پای خیزی، و در تشهّد دوم تمام بخوانی، و دعاء معروف در افزایی، و سلام باز دهی گویی: «السّلام علیکم و رحمة اللَّه»، و روی از جانب راست کنی، چندان که از قفا یک نیمه روی تو به بینند، و در سلام دوم روی از جانب چپ کنی همچنین، و در هر دو سلام روی بقبله سلام ابتدا کنی، و در سلام نخستین نیّت بیرون آمدن کنی از نماز، و در سلام دوم نیّت سلام بر حاضران و فریشتگان.
هوش مصنوعی: در این متن به نحوه‌ی انجام یک سری از حرکات و اذکار در نماز اشاره شده است. پس از رکوع، فرد باید سه بار از خداوند تمجید کند و اگر نماز را به تنهایی می‌خواند، می‌تواند تعداد آن را به هفت یا ده بار افزایش دهد. سپس باید دست‌ها را به سمت بالا ببرد و بعد از ایستادن، عبارتی را برای شکرگزاری بگوید و سپس تکبیر کرده و به سجده برود. در سجده، اعضای بدن به ترتیب باید به زمین برسند و در سجده نیز باید تمجید از خداوند انجام شود. بعد از سجده، باید بر روی پای چپ نشسته و دعاهایی بخواند. سپس سجده دیگری انجام می‌دهد و بعد از آن نشسته و تکبیر می‌گوید. در رکعت بعدی، مراحل مشابه قبل را پیگیری کرده و هنگامی که به تشهد می‌رسد، باید نشسته و دعاهایی خاص را بخواند و در پایان نیز به آرامی از نماز خارج شده و به طرف راست و چپ سلام می‌دهد. نهایتاً در هر دو سلام باید نیت خاصی را دنبال کند تا سلام را به حاضران و فرشتگان ارسال کند.
مصطفی (ص) گفت: هر که نماز بوقت خویش کند، و طهارت نیکو کند، و رکوع و سجود تمام بجای آرد، و بدل خاشع و متواضع بود، نماز وی میشود تا بعرش، سپید و روشن، میگوید خدای ترا نگه داراد، چنان که مرا نگه داشتی! و هر که نماز بوقت خویش نکند، و طهارت نیکو نکند، و رکوع و سجود تمام بجای نیارد، آن نماز وی میشود تا بآسمان، سیاه و تاریک، و همی‌گوید: خدای تعالی ترا ضایع کناد، چنان که مرا ضایع گذاشتی! تا آن گه که اللَّه خواهد جلّ جلاله، پس آن نماز وی چون جامه کهن درهم پیچند و بر وی وی باز زنند.
هوش مصنوعی: هر کسی که نماز را در وقت خود بخواند و وضوی کامل بگیرد و رکوع و سجده‌اش را به‌خوبی به جا آورد و با دلِ خاشع و متواضع نماز خواند، نمازش تا عرش بالا می‌رود و به روشنی و سفیدی درمی‌آید و می‌گوید: «خدا تو را حفظ کند، همان‌طور که مرا حفظ کرده‌ای!» اما کسی که نماز را در وقتش نخواند، وضوی خوبی نگیرد و رکوع و سجده‌اش را به‌درستی انجام ندهد، نمازش تا آسمان بالا می‌رود و به رنگ سیاه و تاریک درمی‌آید و می‌گوید: «خداوند تو را ضایع کند، همان‌طور که مرا ضایع گذاشتی!» سپس تا زمانی که خداوند بخواهد، آن نماز مانند لباس کهنه‌ای پیچیده شده و به او برگردانده می‌شود.
و فرائض و سنن نماز و آداب و شرائط آن بتفصیل در سورة البقرة شرح دادیم، و فضائل آن بعضی بر شمردیم، و اعادت شرط نیست.
هوش مصنوعی: احکام و سنت‌های نماز و آداب و شرایط آن را به طور详细 در سوره بقره توضیح داده‌ایم و برخی از فضایل آن را نیز ذکر کرده‌ایم و نیازی به تکرار نیست.
وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ ای: لا تضعفوا و لا تعجزوا، کقوله: فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ. مقاتل حیان گفت: این آیت پس از وقعه احد آمد، آن گه که حمزه و جماعتی مسلمان کشته شدند، و بو سفیان و قوم وی برفته بودند، ربّ العالمین مصطفی (ص) و یاران را فرمود، بعد از آن وقعت بچند روز که: بر آثار ایشان بروید، و جنگ کنید. رسول خدا دعوت کرد مؤمنان را بآنچه اللَّه فرمود،ایشان بنالیدند از جراحتها که بر ایشان بود، و درد خویش اظهار کردند. ربّ العالمین آیت فرستاد: إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ، گفت: اگر شما مینالید، ایشان نیز مینالند، و اگر شما از زخم و جراحت رنجورید، ایشان نیز از زخم و جراحت رنجوراند. آن گه شما بر ایشان افزونی دارید که شما از خدا امید بثواب و شهادت، و نصرت و ظفر، و اظهار این دین بر همه دینها دارید، و ایشان این امید ندارند. مصطفی (ص) گفت: «و الّذی نفسی بیده، لاسیرنّ فی آثارهم و لو بنفسی».
هوش مصنوعی: در این آیه به مؤمنان توصیه می‌شود که در پی جهاد قوی و مصمم باشند و از ضعف و ناامیدی پرهیز کنند. پس از حادثه احد، زمانی که تعدادی از مسلمانان به شهادت رسیدند، خداوند پیامبر و یارانش را به ادامه نبرد و جنگ دعوت کرد اما یاران ناله و شکایت کردند از جراحات و دردهایی که دیده بودند. خداوند یادآوری کرد که دشمنان نیز از درد و رنج رنج می‌برند، اما شما امید به پاداش و پیروزی از سوی خدا دارید و این امید در دل دشمنان نیست. پیامبر (ص) با تأکید بر عزم و اراده خود گفت که حتی اگر لازم باشد، خود به دنبال دشمنان می‌رود و از حق خود دفاع می‌کند.
پس هفتاد مرد با وی بیرون شدند. ابو بکر در ایشان بود، و عمر، و علی، و زبیر، و عبد الرحمن عوف، و ابو عبیده جراح، و جماعتی از انصار، تا به بدر صغری رسیدند، و ربّ العزّة رعب در دل بو سفیان و اصحاب وی افکند، تا بیرون نیامدند. و این قصّه در آل عمران بشرح گفتیم.
هوش مصنوعی: پس هفتاد مرد به همراه او خارج شدند. در میان آن‌ها ابوبکر، عمر، علی، زبیر، عبد الرحمن عوف و ابو عبیده جراح بودند، به همراه گروهی از انصار. آن‌ها تا نقطه‌ای به نام بدر صغری پیش رفتند و خداوند، ترسی را در دل ابوسفیان و همراهانش انداخت، به طوری که آن‌ها نتوانستند بیرون بیایند. این داستان را در سوره آل عمران به تفصیل بیان کرده‌ایم.
«إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ سبب نزول این آیت آن بود که: مردی از عداد انصار نام وی طعمة بن ابیرق الظفری، زرهی دزدید از عمّی از آن خود، و آن دزدی را بر جهودی آلود که در آن سرای میآمدی، نام وی زید بن السمین.
هوش مصنوعی: ما کتاب را به حق بر تو نازل کردیم. سبب نزول این آیه این بود که مردی از انصار به نام طعمة بن ابیرق زره‌ای را از عموی خود دزدید و آن دزدی را به یک یهودی که به آن خانه سر می‌زد، نسبت داد. نام آن یهودی زید بن السمین بود.
آن جهود پیش رسول خدا (ص) آمد، و بانگ کرد به بیگناهی خود. قبیله طعمه آمدند که وی را معذور کنند بنزدیک رسول (ص). رسول خدا بعذر وی، و بیگناهی وی سخن گفت، این آیت آمد. آن گه طعمه گریخت از مدینه و به مکه آمد، و بمشرکان پیوست. و در شأن وی آمد: وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ الآیة. بروایتی دیگر گفته‌اند این قصّه، و آن قول مقاتل است، گفت: زید بن السمین درعی بودیعت نهاد نزدیک طعمة بن ابیرق. پس چون باز خواست طعمه جحود آورد، و انکار کرد.
هوش مصنوعی: یک یهودی به محضر پیامبر اسلام (ص) آمد و به بی‌گناهی خود اقرار کرد. قبیله طعمه به نزد پیامبر آمدند تا او را معذور بشمارند. پیامبر به نفع او سخن گفت و از بی‌گناهی‌اش دفاع کرد که با نزول آیه‌ای همراه شد. سپس طعمه از مدینه فرار کرد و به مکه رفت و به مشرکان پیوست. درباره او آیه‌ای نازل شد که می‌فرماید: «هر کس با پیامبر مخالفت کند...». در روایتی دیگر گفته شده که داستان به زید بن السمین مربوط می‌شود که زره‌ای نزد طعمه بن ابیرق گذاشته بود و بعد از اینکه طعمه به عنوان بی‌گناهی خود انکار کرد، ماجرا دچار پیچیدگی شد.
پس زید با قوم آمدند بدر سرای طعمه بطلب درع، طعمه در سرای ببست، و درع برداشت، و در خانه همسایه خویش ابو هلال انصاری افکند، پس در بگشاد و ایشان در آمدند، و درع طلب کردند، و نیافتند. پس طعمه گفت: من در خانه بو هلال درعی دیده‌ام، همانا که درع شما است. درع از آنجا بیرون آوردند، و طعمه نفی تهمت خویش را قوم خود جمع کرد، و آمدند برسول خدا، و طعمه شکایت کرد که مرا فضیحت کردند، و نسبت دزدی با من کردند، و هر کسی زبان در من نهاد، رسول خدا (ص) همّت کرد که عذر وی بپذیرد، و آن قوم را که در خانه وی شدند عتاب کند، ربّ العالمین آیت فرستاد: إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ ای: بالأمر و النّهی و الفصل.
هوش مصنوعی: زید و همراهانش به خانه طعمه رفتند تا درع (زره) را پیدا کنند. طعمه در خانه را بست و درع را برداشت و آن را به خانه همسایه‌اش ابو هلال انصاری انداخت. سپس در را باز کرد و آنها وارد شدند تا درع را جستجو کنند، اما چیزی پیدا نکردند. طعمه گفت که او در خانه ابو هلال درع دیده است و این درع به او تعلق دارد. درع از آنجا بیرون آوردند و طعمه از قوم خود خواست تا به پیامبر خدا مراجعه کنند و از او کمک بگیرند، زیرا او مورد اتهام دزدی قرار گرفته بود. پیامبر (ص) تلاش کرد تا عذر او را بپذیرد و آن قوم را که در خانه طعمه بودند، سرزنش کند. در این زمان، خداوند آیه‌ای فرستاد که در آن از حقانیت پیامبر و هدایت او سخن رفته بود.
لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ بما علّمک اللَّه فی کتابه، کقوله: وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ای یعلم. وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً خائنین اینجا طعمه است و قوم وی، و خصیم آنست که از بهر کسی حجّت آرد، و دیگران را از وی دفع کند. بو حاتم گفت: اگر بحق بود خصم گویند، و اگر بباطل بود خصیم گویند.
هوش مصنوعی: بین مردم با آنچه که خدا به تو نشان داده و آنچه که خدا در کتابش به تو آموخته، قضاوت کن. همچنان که خداوند می‌فرماید: «و آنان که علم دارند، می‌بینند». و نباید برای خیانت‌کاران و افرادی که به آن‌ها خیانت کرده‌اند، مدافع و وکیل شوی. در اینجا، خیانت‌کاران به عنوان طعمه و گروهی که در حال بحث هستند، محسوب می‌شوند، و «خصیم» به معنای کسی است که برای کسی از دیگری دفاع کند و او را از دیگران براند. بوحاتم می‌گوید: اگر حق باشد، او را «خصم» می‌نامند، و اگر باطل باشد، او را «خصیم» می‌خوانند.
آن گه ربّ العزّة مصطفی (ص) را استغفار فرمود، گفت: «و استغفر اللَّه». مفسّران گفتند: معنی آنست که آمرزش خواه از اللَّه، ازین معذور داشتن طعمه، و آن همّت که کردی که قومی را از بهر طعمه عتاب کنی. و گفته‌اند که: معنی آنست که ایشان را استغفار فرمای بآنچه ترا در آن داشتند که نصرت صاحب ایشان کنی، و طعمه را معذور داری.
هوش مصنوعی: در این متن، به استغفار حضرت محمد (ص) اشاره شده است که به نوعی نشان‌دهنده این است که ایشان از خداوند طلب آمرزش کردند. مفسران بیان کرده‌اند که این استغفار به معنای معذور داشتن آن افرادی است که هدفشان طعمه بوده و همچنین به خاطر اقداماتی که برای نصرت قوم خود انجام داده‌اند، از آن‌ها عذرخواهی می‌شود. در واقع، این موضوع به نوعی ارتباطی بین خداوند و پیامبر (ص) و اقداماتی که در راستای هدایت و نجات مردم صورت گرفته دارد.
و گفته‌اند: وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً هر چند بظاهر خطاب با مصطفی (ص) است، امّا مراد باین غیر اوست، چنان که جای دیگر گفت: فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ، و معلوم که مصطفی (ص) در آنچه بوی فرو فرستادند بشکّ نبود. و اگر کسی گوید: پس چرا استغفار فرمودند؟ وی را جواب آنست که استغفار واجب نکند که آنجا ذنبی است. نه بینی که در سورة العصر او را باستغفار فرمودند، بی مقدمه گناهی. و در جمله، استغفار انبیاء بر سه وجه است: یکی گناهی را که پیش از نبوت وی رفته باشد. دوم گناهان امّت و قرابت وی را. سیوم ترک مباحی را که حظر شرعی هنوز در آن نیامده باشد.
هوش مصنوعی: در این متن به ما آموزش داده می‌شود که نباید طرف کسی باشیم که خیانت کرده است، حتی اگر به نظر برسد که این جمله به پیامبر (ص) خطاب شده، در حقیقت مفهوم آن به دیگران نیز برمی‌گردد. همچنین اشاره می‌شود که پیامبر (ص) هرگز در آنچه که به او نازل شده، تردید نداشت. اگر کسی بپرسد چرا پیامبر استغفار کرده، باید گفت که استغفار به معنای اثبات گناه نیست. در سوره عصر نیز از او خواسته شده که استغفار کند، بدون اینکه به گناهی اشاره شده باشد. در نهایت، انواع استغفار پیامبران به سه دسته تقسیم می‌شود: یکی برای گناهان گذشته قبل از نبوت، دیگری برای گناهان امت و نزدیکانشان، و سوم برای ترک کارهایی که هنوز منع شرعی برای آن ایجاد نشده است.
وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ‌
هوش مصنوعی: در مورد کسانی که به خود خیانت می‌کنند، جدال نکنید.
یعنی: یظلمون انفسهم بالخیانة و السّرقة، و یرمون بها غیرهم. جدال، درشتی و سختی خصومت گرفتن است، و رسنی که بیخ وی سخت باشد جدیل گویند، و چرغ که صید آن سخت باشد و قوّت آن تمام، اجدل گویند. و جدال در اصل بر دو ضربست، یکی پسندیده، و قرآن بدان آمده، و آن آنست که ربّ العزّة گفت: وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ گفته‌اند: این مجادلت نیکو که رسول را فرموده‌اند آنست که تا کافران را گوید شما بتی چند از چوب تراشیده‌اید، و بخدایی مپسندید، چونست که مرا برسولی نمی‌پسندید؟ و جدال مذموم ناپسندیده آنست که ربّ العالمین گفت: ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا، و مصطفی (ص) بر وفق این گفته: «الجدال فی القرآن کفر».
هوش مصنوعی: افرادی که به خود ظلم می‌کنند با خیانت و دزدی، و این را به دیگران نسبت می‌دهند. جدال به معنای بحث و درگیری شدید است. ریشه‌ای که محکم باشد را جدیل می‌گویند و ماهی که شکار آن سخت باشد و قدرت آن زیاد، اجدل نامیده می‌شود. جدال در اصل به دو نوع تقسیم می‌شود: یکی به عنوان نوعی خوب که در قرآن ذکر شده و معنای آن این است که باید با بهترین روش با دیگران بحث کرد. مثلاً بیان کرد که چرا شما خدایانی از چوب درست کرده‌اید، در حالی که من را به عنوان پیامبر قبول نمی‌کنید. نوع دیگر جدال که ناپسند است، به این اشاره دارد که تنها کافران در آیات خدا به جدال می‌پردازند و پیامبر (ص) نیز بر این باور است که جدال در قرآن نشانگر کفر است.
و قال (ص): «لعن اللَّه الّذین اتّخذوا دینهم شحنا»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «خداوند کسانی را که دین خود را به تجارت و کسب سود تبدیل کردند، لعنت کند.»
یعنی الجدال فی الدّین.
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای بحث و جدل در موضوعات دینی است.
و قال (ص): «ما ضلّ قوم بعد هدی کانوا علیه الّا اوتوا الجدل، ثمّ قرأ: ما ضربوا لک الّا جدلا، بل هم قوم خصمون».
هوش مصنوعی: و گفت (ص): «هیچ قومی بعد از هدایت که بر آن بودند گمراه نمی‌شود، مگر اینکه به مجادله و جدل بپردازند». سپس خواند: «آن‌ها برای تو جز جدل نیاوردند، بلکه آنها قومی هستند که همواره در جدال و خصومت هستند».
و قال علی بن ابی طالب (ع): «ایّاکم و الخصومة فانّها تمحق الدّین».
هوش مصنوعی: علی بن ابی‌طالب (ع) فرمود: «از جدال و بحث‌های بی‌فایده بپرهیزید، زیرا این کار به دین آسیب می‌زند.»
گفته‌اند: این مبالغت نمودن در ابطال جدال، و تعظیم نهی از آن، آنست که مؤمن گاه بود که مجادلت کند در قرآن، و خصم بر وی غلبه کند، و منافق در قرآن مجادلت کند و بر خصم غلبه کند، آن گه کسی که ضعیف ایمان باشد در ضلالت افتد، و باین معنی خبر مصطفی (ص) است‌
هوش مصنوعی: گفته شده است که اغراق در قطع مباحثات و احترام به نهی از آن به این معناست که مؤمن ممکن است در قرآن بحث و گفتگو کند و در این جدال، دشمنش بر او غلبه کند، و از سوی دیگر، منافق نیز در قرآن بحث کند و بر حریف خود پیروز شود. در این صورت، کسی که ایمانش ضعیف است ممکن است در گمراهی بیفتد، و این به نوعی اشاره به حدیث پیامبر (ص) دارد.
بروایت نواس بن سمعان، قال: قال رسول اللَّه (ص): «لا تضربوا کتاب اللَّه بعضه ببعض، و لا تکذّبوا بعضه ببعض فو اللَّه انّ المؤمن لیجادل بالقرآن فیغلب، و انّ المنافق (أو قال الفاجر) لیجادل فی القرآن فیغلب».
هوش مصنوعی: نواس بن سمعان نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: «کتاب خدا را با هم مقایسه نکنید و بعضی از آن را تکذیب نکنید، زیرا به خدا سوگند، مؤمن با قرآن بحث می‌کند و پیروز می‌شود، در حالی که منافق (یا فاسق) نیز با قرآن بحث می‌کند و او هم پیروز می‌شود.»
إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثِیماً
هوش مصنوعی: خداوند کسی را که خیانتکار و فاسد است، دوست ندارد.
میگوید: اللَّه دوست ندارد هر خیانتکاری دروغ زن. اثم نامی است از نامهای دروغ، و این صفت طعمة بن ابیرق است که خیانت کرد در درع دزدیدن، و دروغ گفت، که بدیگری وابست، و از خود بیفکند.
هوش مصنوعی: می‌گوید: خداوند هر کسی را که خیانت کند و دروغ بگوید، دوست ندارد. واژه "اثم" یکی از نام‌های دروغ است. این صفت به طعمة بن ابیرق تعلق دارد که در موضوع دزدی از زره خیانت کرد و دروغی را مطرح کرد که به دیگری نسبت داد و خود را از آن دور کرد.
یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ‌
هوش مصنوعی: آن‌ها از مردم پنهان می‌شوند، اما از خداوند پنهان نمی‌شوند.
گفته‌اند: معنی آنست که شرم میدارند این قوم از مردمان، و خیانت خویش از ایشان پنهان میکنند، و شرم نمی‌دارند از خدای، که نهانهای ایشان میداند، و بعلم با ایشانست، و بآنچه در شب می‌سگالند با یکدیگر، که چگونه این دزدی بر دیگری بندیم، و از رسول خدا درخواهیم تا ما را مبرّا کند، ربّ العزّة این همه میداند، و بروی هیچ چیز ازین پوشیده نیست، اینست که گفت: وَ کانَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطاً
هوش مصنوعی: این قوم از مردم خجالت می‌کشند و عمل ناپسند خود را از آن‌ها پنهان می‌کنند، اما از خداوند که از رازهایشان آگاه است، شرم ندارند. خداوند به همه افکار و کارهای آن‌ها آشناست و شاهد است که در شب‌ها با یکدیگر چگونه درباره دزدی و فریب دیگران صحبت می‌کنند. آن‌ها از پیامبر خدا درخواست می‌کنند تا از آن‌ها دفاع کند، در حالی که پروردگار قادر مطلق از همه این مسائل باخبر است و هیچ چیزی از او دور نیست.
» قومی از جهمیان و معتزله تعلّق کردند باین آیت که: وَ هُوَ مَعَهُمْ‌
هوش مصنوعی: گروهی از جهمیان و معتزله به این آیه اشاره کردند که: «او با آن‌هاست».
، گفتند که: خدای عزّ و جلّ همه جای هست، و در هر مکانی او را یابند، و عجب آنست که این سخن بگفتند، و آن گه خود نقض کردند، و گفتند بر عرش نیست، و لا محاله عرش هم از جمله مکانها است، و از هر مکانی شریفتر و عظیم‌تر است. چونست که هر جای نجاستی و هر شکم سگی را مکان وی میپسندند، و عرش شریف و عظیم را می‌نپسندند. نیست این سخن ایشان و معتقد ایشان جز باطل، و بیهوده، و محض زندقه و الحاد. و معنی قول خدا جلّ جلاله: وَ هُوَ مَعَهُمْ‌
هوش مصنوعی: گفته‌اند که خداوند در هر جا حضور دارد و در هر مکانی می‌توان او را یافت. اما جالب اینجاست که همین افراد بعداً خودشان این سخن را نقض کردند و اشاره کردند که خداوند بر عرش نیست. در حالی که عرش یکی از مکان‌هاست و از همه مکان‌ها بزرگ‌تر و با عظمت‌تر است. چطور است که هر جا نجاست و مکانی ناپسند را مورد قبول قرار می‌دهند، اما عرش که مظهر عظمت و شرافت است را نمی‌پذیرند؟ این ادعا و باور آن‌ها جز بی‌اساسی و کفر نیست و کاملاً نادرست است. و منظور از جمله‌ای که در قرآن آمده این است که خداوند همراه با بندگانش است.
آنست که بعلم با ایشان است، میداند آنچه ایشان میگویند، و بر وی هیچ چیز از افعال ایشان پوشیده نه، و اگر این بمعنی ذات بودی، این آیت که: أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ معنی نداشتی.
هوش مصنوعی: او به علم خود با آن‌ها آشناست و می‌داند که آنها چه می‌گویند و هیچ یک از اعمالشان از او پنهان نیست. اگر این به معنای ذات او بود، پس این آیه که می‌گوید: «آیا از کسی که در آسمان است ایمن شدید؟» معنا نداشت.
و اگر کسی گوید که زید در فلان جایگاه است، و آن گه این سخن مقیّد نکند بفعلی یا بچیزی دیگر، در فهمها جز آن نیوفتد، و جز آن نبود که بذات در آنجا بوده. أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ برین نسق است، جای دیگر گفت: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ، یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ. خبر داد ربّ العزّة جلّ جلاله، که تدبیر کار خلق که می‌کند، از آسمان میکند، و سخن که بر بالا شود، بر وی سخن پاک برشود. اگر ذات باری جلّ جلاله بهر مکانی و با هر کسی بودی، پس این دو آیت را معنی نماندی.
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که زید در یک مکان خاص است و این جمله را به هیچ عمل یا موضوع دیگری مربوط نکند، درک همگان جز این نخواهد بود که او در آن مکان به طور واقعی حضور دارد. در آیه‌ای آمده است که "آیا از کسی که در آسمان است احساس امنیت می‌کنید؟" و در آیه دیگری گفته شده: "سخن پاک به سوی او بالا می‌رود و او کارها را از آسمان به زمین تدبیر می‌کند." خداوند عزوجل خبر داده است که تدبیر امور مخلوقاتش از آسمان انجام می‌شود و سخنی که به سوی او می‌رود، سخن پاک است. اگر ذات خداوند جلّ جلاله در هر مکانی و با هر کسی حضور داشت، دیگر معنایی برای این دو آیه باقی نمی‌ماند.
ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ
هوش مصنوعی: شما اینجا هستید.
این خطاب با قوم و قبیله طعمه است، چهار کلمه است پیوسته، ها تنبیه است، انتم، تعریف است، دیگر «ها» تنبیه را تأکید است، اولاء تعریف را اشارت است. میگوید: «ها» بیدار باشید أَنْتُمْ‌
هوش مصنوعی: این پیام به مردم و قبیله‌ای خاص اشاره دارد و شامل چهار واژه مرتبط است. کلمه «ها» به نوعی هشداردهنده است، «انتم» به تعریف و توصیف اشاره دارد، و دوباره «ها» تأکید بر هشدار است. بقیه کلمات نیز به نوعی به تعریف اشاره دارند و می‌گوید: «ها» بیدار باشید، شما.
شما «ها» هان گوش دارید «اولاء» اینان هن»
هوش مصنوعی: شما ای افراد شنوا، به اینها گوش دهید.
. خلاصه سخن آنست که آگاه بید شما که اینان‌اید.
هوش مصنوعی: خلاصه کلام این است که شما باید بدانید که این افراد، شما هستید.
جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا
هوش مصنوعی: شما در دنیاى کنونى درباره‌ی آن‌ها بحث کرده‌اید.
در دنیا برای ایشان خصومت گرفتید، و مجادلت کردید. فَمَنْ یُجادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ
هوش مصنوعی: در دنیا با ایشان دشمنی کردید و با آنها به بحث و جدل پرداختید. در روز قیامت، چه کسی می‌تواند از ایشان نزد خدا دفاع کند؟
فردا روز رستاخیز که اللَّه ایشان را بعذاب در کشد، و بدوزخ در آرد، آن کیست که از بهر ایشان می‌خصومت کشد، و مجادلت کند؟ تا عذاب از ایشان باز دارد.
هوش مصنوعی: فردا روز قیامت، زمانی که خداوند آنها را به عذاب مبتلا کند و به جهنم بفرستد، چه کسی می‌تواند به خاطر آنها دفاع کند و در موردشان اعتراض کند؟ تا عذاب را از آنها دور کند.
أَمْ مَنْ یَکُونُ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا
هوش مصنوعی: آیا کسی وجود دارد که بتواند سرپرستی و مسئولیت آن‌ها را بر عهده بگیرد؟
یا آن کیست که وکیل در ایشان باشد تا کار ایشان بسازد؟ یعنی که هیچ کس نباشد وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ.
هوش مصنوعی: آیا کسی وجود دارد که وکیل آنها باشد و به کارهایشان رسیدگی کند؟ به عبارت دیگر، هیچ کس نیست و در آن روز، همه امور به خداوند اختصاص دارد.