گنجور

۱ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

روی عن علی بن ابی طالب (ع) قال: «لمّا نزلت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ضجّت جبال الدّنیا حتّی کنّا نسمع دویّها، و سمعها الکفّار ایضا فقالوا سحر محمد الجبال، فقال النّبیّ (ص) ما من مؤمن موقن یقرءوها الّا سبّحت معه الجبال الّا أنّه لا یسمع».

امیر المؤمنین علی (ع) گفت: چون آیت تسمیت فرو آمد، کوه‌های همه عالم آواز برآوردند بتسبیح، چنان که آواز آن بگوش ما میرسید، و کافران نیز بشنیدند، گفتند: جادویی محمد بغایتی رسید که در کوه نیز اثر کرد، مصطفی (ص) گفت: هیچ مؤمن نخواند این آیت مگر که‌کوه‌های عالم با وی بتسبیح درآید، و خدای را بپاکی و بی‌عیبی بستاید و ثنا گوید، لکن او نشنود.

و در آثار بیارند که اهل هفت آسمان و کرّوبیان و مقرّبان درگاه عزّت پیوسته این آیت خوانند، و اوّل کسی که در زمین بوی فرو آمد آدم (ع) بود، فقال آدم: قد أمن ذرّیّتی العذاب ما داموا علی قراءتها، پس از آدم (ع) بآسمان باز بردند تا بروزگار ابراهیم خلیل (ع)، آن گه بخلیل فرو آمد، و ببرکت آن آتش نمرود بر خلیل خوش گشت، و بر دشمن خویش ظفر یافت. پس بآسمان باز بردند و به موسی کلیم فرو آمد در آن صحف که اللَّه تعالی بوی داد، و موسی (ع) به برکت این آیت فرعون و هامان و لشکر وی را مقهور کرد، و نصرت و ظفر دید، و کار وی راست شد، پس از موسی (ع) با آسمان بردند تا به سلیمان پیغامبر (ع) فرو آمد، و ملوک زمین منقاد سلیمان شدند، و سر بر خط وی نهادند. و رب العالمین فرمود سلیمان را که در اسباط بنی اسرائیل این ندا کن: الا من احبّ منکم ان یسمع امان اللَّه عزّ و جلّ، فلیحضر الی سلیمان فی محراب داود. کس از ایشان بنماند از احبار و زهّاد و عبّاد و عامه ایشان که نه همه حاضر شدند، و سلیمان (ع) بمنبر ابراهیم (ع) بر شد، و این آیت امان بر ایشان خواند یعنی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. ایشان همه بشنیدند، و شادی کردند، و طرب نمودند، و باتفاق گفتند: «نشهد أنک لرسول اللَّه حقا حقا». پس از سلیمان (ع) بآسمان بردند تا به مسیح (ع) فرو آمد، عیسی بن مریم (ع). و اللَّه تعالی منت بر وی نهاد و گفت: یا ابن العذرا أ تدری ایّ آیة انزلت علیک؟ انزلت علیک آیة الامان، و هی قوله: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. فاکثر من تلاوتها عند قیامک و قعودک و مضجعک و مجیئک و ذهابک و صعودک و هبوطک، فانّه، من وافی یوم القیامة، و فی صحیفته منها ثمانی مائة مرّة، و کان مؤمنا بی، أعتقته من النّار، و ادخلته الجنّة، فلتکن فی افتتاح قراءتک و صلوتک، فانّه من جعلها فی افتتاح قراءته و صلوته، اذا مات علی ذلک لم یرعه منکر و نکیر، و اهوّن علیه سکرات الموت و ضغطة القبر، و کان رحمتی علیه، و افسح له فی قبره، و أنوّر له مدّ بصره، و أخرجه من قبره ابیض الجسم و انور الوجه، و احاسبه حسابا یسیرا، و أثقّل میزانه، و اعطیه النّور التّام علی الصّراط حتّی یدخل به الجنّة.

قال عیسی (ع): یا ربّ هذا لی خاصّة؟ قال: لک و لمن اتّبعک و قال بقولک، و هو لأحمد و أمّته من بعدک. قال: فلمّا انقرض الحواریون و من اتّبعهم و جاء الآخرون فضلّوا، و اضلّوا، و بدّلوا، و استبدلوا بالدّین دینا، رفعت عندها آیة الأمان من صدور النصاری، و بقیت فی صدور مسلمی اهل الانجیل مثل بحیرا و أمثاله حتی بعث اللَّه عزّ و جلّ النّبیّ محمدا (ص)، فأنزلت علیه، و کان نزولها علیه فتحا کبیرا عظیما. قال: و حلف ربّ العزّة بعزّته لا یسمّی مؤمن علی شی‌ء الّا بارکت علیه، و لا یقرءوها مؤمن الّا قالت الجنّة: لبّیک! و سعدیک! اللّهم ادخل عبدک هذا فیّ ببسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، و اذا دعت الجنّة لعبد فقد استوجب له دخولها.

قال (ص): و انّ امّتی یأتون یوم القیامة و هم یقولون: بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم فتثقّل حسناتهم فی المیزان، فتقول الأمم ما ارجح موازین امّة محمد (ص)؟! فیقول الأنبیاء لهم: لأنّ مبتدأ کلامهم، بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم.

یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الآیة... این سوره در مدنیّات شمرند که همه به مدینه فرو آمد در ابتداء هجرت مصطفی (ص)، و بعدد کوفیان صد و هفتاد و شش آیت است، و سه هزار و هفتصد و چهل و پنج کلمت، و شانزده هزار و سی حرف.

و در فضیلت این سورة مصطفی (ص) گفت: من قرأ سورة النّساء فکأنّما تصدّق علی کلّ من ورث میراثا، و أعطی من الأجر کمن اشتری محرّرا، و بری‌ء من الشّرک، و کان فی مشیئة اللَّه من الّذین یتجاوز.

قوله: یا أَیُّهَا النَّاسُ ایّ اسمی منفرد است میان دو تنبیه، و تکرار تنبیه بر سبیل تأکید است، و تحقیق موعظت. معنی آنست که هان بیدار باشید تا گویم، هان نیوشید پند که میدهم، بپذیرید حکم که میکنم. خداوندا حکم چیست؟

اتَّقُوا رَبَّکُمُ بپرهیزید از خشم خدا بطاعت داری، و فرمان برداری وی.

گفته‌اند: تقوی سه قسم است: اول از شرک پرهیز کردن، و این تقوی عام است. پس، از معصیت پرهیز کردن، و این تقوی خاص است. پس، از شبهت پرهیز کردن، و این تقوی خاص الخاص است. و مصطفی (ص) را پرسیدند که آل محمد کیست؟

فقال (ص): «کلّ تقیّ، الا انّ اولیائی منکم المتّقون، و لا فضل لأحدکم علی احد الّا بالتّقوی».

و در قرآن تقوی است بمعنی توحید، چنان که گفت خدای: وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی‌، و بمعنی طاعت، چنان که گفت: اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ، و بمعنی توبت، چنان که گفت: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا، و بمعنی اخلاص، چنان که گفت: وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ و أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی‌، و بمعنی حذر، چنان که گفت: وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ.

آن گه بخلق خویش بر خود دلالت کرد و گفت: الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ، یعنی آدم، وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها یعنی حوا. مفسّران گفتند: ربّ العزّة آدم (ع) را بیافرید، و آدم خواب بر وی افکند، و از یک استخوان پهلوی وی از جانب چپ حوا را بیافرید، و آدم را از آن هیچ رنج نرسید، که اگر رنج رسیدی بر وی مهربان نبودی، و آن مواصلت و مودّت میان ایشان نپیوستی. و قد قال رب العزّة: وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً، پس چون آدم از خواب بیدار گشت، او را گفتند: این کیست ای آدم؟ جواب داد که: «هذه حوّا یعنی خلقت من شی‌ء حیّ»، گفتند: نام جنس او چیست؟ گفت: «المرأة، لأنّها من المرء خلقت»، و صحّ فی الخبر أنّ النّبیّ (ص) قال: لمّا خلق اللَّه عزّ و جلّ آدم انتزع ضلعا من اضلاعه فخلق منه حوا.

وَ بَثَّ ای اظهر و نشر و فرّق، وَ خَلَقَ مِنْها ای من آدم و حوا رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً یقول خلقا کثیرا من رجال و نساء، یقال الف امّة. گفته‌اند درین آیت تقدیم و تأخیر است یعنی رجالا و نساء کثیرا، که زنان در جهان از مردان بیش‌اند، و در خبر است از مصطفی (ص) که در آخر الزّمان زنان چندان باشند که پنجاه زن را یک قیّم بود. بَثَّ در کثرت گویند چیز فراوان را، یقال بثثتک حدیثی، و ابثثتک.

وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ مخفف و ممدود قراءت کوفی است، اصل ان تتسائلون، تاء دوم را حذف کردند زیرا که اجتماع دو حرف متقارب گران داشتند.

باقی قرّاء تسّائلون خوانند بتشدید سین. و مراد هم تتسائلون است، لکن آن تا که کوفیان حذف کردند اینان در سین مدغم کردند، و ادغام تا در سین نیکو است، زیرا که هر دو از حروف طرف زبان‌اند، و اصول ثنایا، و هر دو مهموس‌اند.

وَ الْأَرْحامَ بخفض میم قراءت حمزه است، معطوف بر ضمیر اسم اللَّه، و آن چنانست که عرب گوید: اسألک باللَّه و الرحم، و عطف بر مضمر مجرد و بی اعادت جارّ قومی از نحاة کوفه روا داشتند. و برین معنی بیتها انشاد کرده‌اند، و بدان استشهاد نموده، و این متداول است میان ایشان، لکن از جهت قیاس ضعفی دارد، زیرا که عرب نگوید مررت به وزید، بی اعادت جار، لکن گوید مررت به و برید، مع اعادة الجار، قال اللَّه تعالی: فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ. باقی قراء وَ الْأَرْحامَ بنصب خوانند، عطفا علی اسم اللَّه تعالی، یعنی فاتّقوا اللَّه فلا تعصوه، و اتّقوا الأرحام فلا تقطعوها.

و معنی الآیة: اتّقوا اللَّه الّذی تتسائلون فیما بینکم حوائجکم و حقوقکم به، فیقول بعضکم لبعض: اسئلک باللَّه، انشدک باللَّه. میگوید: بپرهیزید از خشم آن خدای که شما بندگانید، سؤالها که از یکدیگر می‌کنید، و حقهای یکدیگر که میگزارید، و حاجتها که راست می‌کنید، بوی و بنام وی می‌کنید، که یکدیگر را بوقت حاجت می‌گوئید. اسألک باللَّه، انشدک باللَّه.

إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً ای حفیظا لأعمالکم، یسألکم عنها فیما امرکم به، و نهاکم عنه. در قرآن هر جا که کان است به اللَّه پیوسته، معنی آنست که لم یزل، همیشه چنان بود که هست.

وَ آتُوا الْیَتامی‌ أَمْوالَهُمْ این در شأن مردی از بنی غطفان آمد که مالی بسیار بنزدیک وی بود از آن برادرزاده وی که یتیم بود، چون آن یتیم بالغ شد مال خویش طلب کرد، این عمّ که قیّم وی بود منع کرد، و آن مال بوی باز نمی‌داد.

هر دو رفتند بترافع بحضرت مصطفی (ص) تا ایشان را حکم کند. ربّ العزّة در شأن ایشان این آیت فرستاد. رسول خدا (ص) بر ایشان خواند. آن عمّ وی گفت «اطعنا اللَّه و اطعنا الرّسول، نعوذ باللَّه من الحوب الکبیر»، و آن مال بتمامی بوی باز داد. آن جوان چون مال بوی باز رسید دست در نهاد، و نهمار در راه خدا هزینه کرد. رسول خدا گفت: ثبت الاجر و بقی الوزر.

گفتند: یا رسول اللَّه ثبوت اجر شناختیم، بقاء وزر چه معنی دارد؟ رسول خدا (ص) گفت: ثبت الأجر للغلام، و بقی الوزر علی والده.

وَ آتُوا الْیَتامی‌ أَمْوالَهُمْ این خطاب با قیّمان یتیمان است، میگوید: مالهای یتیمان فرا ایشان دهید، ایشان را یتیمان خواند آن روز که مال بایشان میدهند، و ایشان آن روز یتیم نبودند، که بعد از بلوغ یتیم نیست، اما از آن وجه راند که: مال در دست قیّمان بروز یتیمی افتاد. این همچنانست که گفت عزّ و علا: فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ و لا سحر مع السجود، و لکن سمّوا بما کانوا علیه قبل السجود، کذلک هاهنا.وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ الآیة خبیث و طیّب اینجا حرام و حلالست، چنان که جایی دیگر گفت: قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ. و معنی تبدّل آنست که قیّم یتیم اگر در مال یتیم چیزی نیکو دیدی از زر و سیم و جامه و چهارپای، آن را برگرفتی، و بجای آن بدلی نهادی که از آن کمتر بودی، و ردی‌تر. رب العالمین ایشان را از آن نهی کرد، گفت: وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ. وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی‌ أَمْوالِکُمْ ای مع اموالکم.

إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً این کان وقوع راست در حال، و عرب کان گویند ماضی را، و کان گویند حال را، و کان گویند مستقبل را، و اللَّه جلّ جلاله مستقبل را میگوید: وَ کانَ یَوْماً عَلَی الْکافِرِینَ عَسِیراً. حوب بضم حا اسم است، و حب بفتح، مصدر، حاب یحوب حوبا. و یقال هذا الامر حوب و حوبة و حاب.

وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی‌ الآیة معنی آیت آنست که در زمان اول یتیمان را قیّمان بپای میگردند، از آن قیّم بود که یتیمه‌ای را دید با مال بی‌جمال، مال وی را می‌خواست که او را بزنی کند، و می‌ترسید که وی را بزنی نگاه نتواند داشت از زشتی صورت وی، و در مال وی رغبت می‌کرد. این آیت آمد، یعنی که اگر میترسید که با آن یتیمه بداد نتوانید زیست یتیمه را گذارید، و مال وی با وی سپارید، در وقت بلوغ و ایناس رشد، و روید و زن خواهید، خواهید یکی، خواهید دو، خواهید سه، خواهید چهار، کار بر شما فراخ است. آن یتیمه را و مال وی را آزاد دارید. و برین معنی «خفتم» بمعنی «علمتم» است، خوف و خشیت بمعنی علم رواست، چنان که جای دیگر گفت: إِلَّا أَنْ یَخافا، فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیما. فَخَشِینا أَنْ یُرْهِقَهُما، إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ این همه بمعنی علم است.

آن گه حقّ زنان و داد ایشان را فرا پیوست، گفت: فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا این خوف ایدر حقیقی است. میگوید اگر ترسی آید که میان ایشان راستی و داد نتوانید که کنید، «فواحدة» یک آزاد زن بزنی کنید، أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ یا آنچه بملک ید فرادست آید، از کنیزکان و بردگان. عرب مملوک را ملک ید خوانند.

آن گه نیکو سخنی را آن ید، یمین کردند، امّا قول ابن عباس و سعید جبیر و قتاده و ربیع و ضحاک و سدی در معنی آیت آنست که: در عهد اول از مال یتیمان پرهیز نکردند و تحرّج مینمودند، و کار آن سخت فرا گرفتند بحکم این آیت که: وَ آتُوا الْیَتامی‌ أَمْوالَهُمْ، اما کار زنان سست‌تر فرا دست گرفتند. از ایشان بسیار بزنی میکردند، و آن گه عدل در آن نگه نمی‌داشتند. رب العالمین در شأن ایشان این آیت فرستاد، یعنی که: این زنان در ضعف و عجز همچون یتیمان‌اند، و چنان که یتیمان را حاجت بقیّم است، زنان را نیز حاجت بقیّم است، و چنان که در یتیمان عدل و راستی نگه باید داشت، در زنان هم می‌نگه باید داشت. چنان که آنجا می‌ترسید و تحرّج میکنید اینجا نیز بترسید و تحرّج کنید، چندان بزنی خواهید که در میان ایشان عدل نگهدارید، دو خواهید یا سه یا چهار، و بر چهار میفزائید. و اگر ترسید که میان این عدد عدل و راستی نگه نتوانید داشت، پس بر یکی اقتصار کنید، یک آزاد زن بزنی کنید، و اگر حق آن یک زن آزاد هم نگه نتوانید داشت پس آزاد زنان را گذارید، و بردگان را گیرید، اگر توانید و یابید، تا شما را خدمت میکنند، و بایشان استمتاع میگیرید، اینست که ربّ العالمین گفت: فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ.

امروز اجماع امّت آنست که: آزاد زنان از یکی تا چهار روا است که بزنی.

کنند، و بیش از چهار نه. امّا خاصّة رسول خدا (ص) بود بیش از چهار خواستن، هم چنان که وی زن خواستی بی ولی و بی شهود و بی‌مهر، بلفظ نکاح، یا بلفظ هبت چنان که خواستی، و اگر در منکوحه‌ای رغبت نمودی، بر شوهر آن زن بودی که وی را طلاق دادی، تا رسول خدا بخواستی، پس بی‌انقضاء عدّت او را خواستی، و هر زن که صحبت رسول کراهیت داشتی، بر رسول واجب بودی که وی را طلاق دادی. این همه خصائص رسول خدا بود در نکاح، و کس را با وی در آن خصائص مشارکت نیست.

قوله: مَثْنی‌ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ پارسی آنست که دوان دوان، و سه ان سه ان، و چهاران چهاران، و عرب ثنای گویند تا بعشار، و این لغت تمیم است و آنچه تنوین در آن نیست دو علامت راست: یکی آنکه نکرت است و الف و لام در آن نه، دیگر آنکه معدولست از جهت خویش که اصل آن اثنین است و ثلاثة و اربعة.

ذلِکَ أَدْنی‌ أَلَّا تَعُولُوا لا تعولوا را دو معنی است: یکی لا تجوروا، معنی «عول» زیادتست، و مسأله عول در سهام فرائض از آنست، و دیگر معنی لا تمونوا است. میگوید اگر یک زن بر زنی کنید نزدیک‌تر بود با آنکه گران مؤنث نبید، و منه‌

قوله (ص): «ابدأ بمن تعول»

یعنی بمن تمون، و نام عیال ازین است از بهر آنکه عیال مؤنت مردانند، یقال عال الرّجل و اعال، و فلان معیل یعنی ذو عیال و در اصل «عیال» نام است آن کسی را که داشت وی را کس نبود بپای.

و فی الخبر کلکم عیال اللَّه، و أحبکم الی اللَّه احبکم الی عیاله.

آن روز که این آیت فرو آمد قیس حارث بر مصطفی (ص) آمد، گفت: یا رسول اللَّه هشت آزاد زن در حبالت و نکاح من‌اند چه فرمایی؟ رسول خدا (ص) گفت: از ایشان چهار با خود میدار و باقی دست از ایشان بدار. قیس بخانه باز شد هر آنچه نازاینده بود او را گفت: «ادبری»، و او را گسیل کرد و آنچه زاینده بود او را گفت: «اقبلی»، و با خود میداشت.

وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً صدقه و صداق کاوین است، و نحلة و نحل عطیّه است، و معنی هر دو لفظ بهم بگفتن آنست که این کاوین بخشیده اللَّه است، و عطاء وی‌مر این زنان را، یقال نحلتک کذا، فهو لک نحل و نحلة، اذا ضممت النون اسقطت الهاء. و کاوین زنان هر چند سبکتر و کمتر، آن در شرع پسندیده‌تر و نیکوتر.

مصطفی (ص) گفت: «اعظم النساء برکة اقلّهن مؤنة»

و مستحبّ آنست که کاوین به پانصد درم سپید زیادت نکنند، که کاوین زنان مصطفی (ص) چنین بود. روی عن عائشة انّها قالت: کان صداق رسول اللَّه لازواجه اثنتی عشرة اوقیّة و نشأ تدرون ما النش‌ء؟ نصف اوقیّة.

و در خبر است که زنی بر مصطفی (ص) آمد، و خود را بر وی عرض کرد، و می‌خواست که او را زن کند، گفت: یا رسول اللَّه من تن خویش بتو دادم، و در حکم تو کردم، و رای تو در خود پسندیدم. رسول (ص) در وی رغبت نکرد. مردی آنجا حاضر بود، گفت: یا رسول اللَّه او را بزنی بمن ده. رسول (ص) گفت: هیچ چیز هست ترا که بکاوین وی کنی؟ گفت: نه! گفت: و لا خاتم من حدید؟ و نه انگشتری از آهن؟ گفت: نه انگشتری از آهن، لکن این برد که دارم بدو نیم کنم. نیمه‌ای خود برگیرم، و نیمه‌ای بکاوین بوی دهم. رسول (ص) گفت: هل معک من القرآن شی‌ء؟

با تو از قرآن چیزی هست؟ یعنی از آن هیچ میدانی؟ گفت: نعم، آری دانم. رسول (ص) گفت: زوّجتکها بما معک من القرآن، او را بزنی بتو دادم، بآنچه از قرآن میدانی، یعنی که تا او را درآموزی. رسول خدا کاوین وی تعلیم قرآن کرد. این خبر دلیل است که کاوین اگر چه اندک بود در عقد نکاح رواست، که اگر روا نبودی رسول نگفتی: «و لا خاتم من حدید». و نیز دلیل است که بر تعلیم قرآن مزد ستدن و معلّم را بمزد گرفتن رواست.

و آنجا که گفت: وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً دلیل است که اگر کاوین بسیار بود هم رواست. امّا اگر در عقد نکاح کاوین مسمّی نکند عقد درست باشد، اما بدخول، مهر المثل واجب شود، و اعتبار مهر المثل، بزنان عصبات است نه بمادر خویش.

و روی عن النّبی (ص) قال: من أدان دینا و هو مجمع ان لا یؤدّیه لقی اللَّه عزّ و جلّ سارقا، و من اصدق امرأة صداقا و هو مجمع ان لا یوفّیها ذلک، لقی اللَّه عزّ و جلّ زانیا.

و قال (ص): احقّ الشّروط أن یوفّی به ما استحللتم به الفروج.

«فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْ‌ءٍ مِنْهُ نَفْساً» نفس اینجا دلست، و نفسا منصوبست بر قطع، و معناه: ان طابت نفوسهنّ لکم عن شی‌ء من الصّداق فوهبن لکم، فَکُلُوهُ ای فخذوه و اقبلوه هَنِیئاً لا اثم فیه، مَرِیئاً لا داء فیه هنیئا فی الدّنیا لا یقضی به علیکم سلطان مریئا فی الآخرة لا یؤاخذکم اللَّه به. هنی‌ء و مری‌ء دو نام است طعامی را که منهضم بود، عاقبت آن پسندیده بی غایلة، و مری‌ء تابع هنی‌ء است، مری‌ء نگویند مگر با هنی‌ء، و هنی‌ء گویند بی مری‌ء یقال: هنّأت الطّعام اهنّئه، و هنأنی الطّعام یهنأنی، و یهنئنی هناء، و هنأنی، و مرأنی یمرأنی. و الهنأ ایضا العطیّة، و الهانی‌ء المعطی، هنأته اهنأه، و اهنئه هنأ ای اعطیته، و هنأت البعیر اهنأه و اهنئه هنأ اذا مسحته بالهناء، و هو ضرب من القطران، و الهنأ النّصرة، هنأته ای نصرته، و استهنأته ای استنصرته.

و قال علی بن ابی طالب (ع): اذا اشتکی احدکم شیئا فلیسأل امرأته ثلاثة دراهم من صداقها. و یشتر به عسلا، و لیشربه بماء السّماء، فیجمع اللَّه له الهنی‌ء و المری‌ء و الشّفاء و الماء المبارک.

و گفته‌اند که: این آیت دلیلست که طعام جوانمردان و سخاوتیان گوارنده و سودمند بود، و خورنده را نوش، که می‌گوید ایشان چون طعام نهند بخوشدلی و طیب نفس نهند، پس خورنده را هَنِیئاً مَرِیئاً گفت و طعام بخیلان بخلاف این بود، ناگوار و ناسازگار، که ایشان آنچه دهند بتکلّف دهند، نه بطیب نفس، پس آن درد باشد نه درمان. مصطفی (ص) از اینجا گفت: «طعام السخیّ دواء و طعام البخیل داء».

قوله تعالی: وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الآیة... ابن عباس گفت: سفیهان اینجا زنان و فرزندان‌اند. میگوید مال خود که صلاح دنیا و قوام کار و معیشت شما در آن است فردا دست زنان و فرزندان منهید که آن گه زیر دست و محتاج ایشان شوید، بلکه خود میدارید و برایشان نفقه میکنید، و کسوت و رزق و مؤنت ایشان بپای میدارید.

وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً ایشان را سخن پسندیده می‌گویید، یعنی که ببرّ وصلت ایشان را وعده نیکو میدهید، که: ما پس ازین با شما نیکویی کنیم، و عطا دهیم، و نوازیم. و دلیل بر آنکه سفها زنان باشند خبر مصطفی (ص) است، قال: الا انّما خلقت النّار للسّفهاء، یقولها ثلاثا، الا و انّ السّفهاء النّساء الّا امرأة اطاعت قیّمها.

و روی: الّا صاحبة القسط و السّراج. القسط الاناء، معناه: الّا المرأة الّتی تقوم علی رأس زوجها، بالاناء من الماء، و السّراج توضّئه.

و انس مالک گفت: زنی پیش مصطفی (ص) آمد، گفت: یا رسول اللَّه مادر و پدرم فدای تو باد، یک بار خیری بگوی مر این زنان را که ایشان را سفها نام کردی.

رسول خدا گفت: اللَّه تعالی شما را سفها خواند در کتاب خویش. آن زن گفت: ما را ناقصات خواندی، رسول گفت: نقصان شما آن بس که در هر ماهی پنج روز کم یا بیش نماز نکنید. آن گه رسول (ص) دل خوشی ایشان را گفت: شما را از نواخت و کرامت حق آن نه بس است که چون بفرزند بارور شید، مزد شما همچون مزد غازی بود در راه حق، و چون بار فرو نهید ثواب شما چندان بود که ثواب شهیدان، و چون کودک را شیر دهید هم چنان بود که از فرزندان اسماعیل گردنی آزاد کنید. آن گه گفت: این ثواب عظیم مر آن زنان راست که مؤمنات باشند با شکستگی و فروتنی و تواضع، و در بلاها و رنجها شکیبا، و شوهران را سپاس دارنده و خدمت کننده.

قومی گفتند: سفها درین آیت یتیمان و معتوهان‌اند که بر مال ایشان قیّم گماشته‌اند، و آنچه اضافت مال با اولیاء کرد با آنکه مال آن سفها است دو معنی را کرد: یکی آنکه جنس مال اضافت با ایشان کرد، و جنس مال آن همه آدمیان است که قوام ایشان بدانست، و معیشت ایشان در آنست، هم چنان که جای دیگر گفت: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ ای من جنس الآدمیّین. دیگر معنی آنست که: اولیاء قیّمان و مربّیان سفهاءاند، و اموال سفهاء از روی ظاهر در دست و تصرف ایشانست که اولیاءاند، ازین جهت اضافت آن با ایشان کرد. جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً این یا بدل واو است یعنی «قواما» میگوید: آن مال که قوام شماست، یعنی که بآن بپائید، و بآن می‌توانید بودن. مدنی و شامی «قیما» خوانند بی الف، و قیم و قیام اینجا بمعنی هر دو یکی است. و گفته‌اند: «قیم» جمع قیمتست، و بدین معنی یا هم بدل واوست، لأنّ القیمة اصلها الواو، یقال لها القیمة لأنّها تقوم مقام الشی‌ء، و تقول «قوّمت الشّی‌ء تقویما». و حکی ابو الحسن الاخفش فیه قوما بالواو علی الاصل، و معنی آنست که آن مال که خدای شما را آن، قیمتهای همه چیز کرد، و بجای ایستید همه چیز را.

وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها میگوید: یتیمان را و معتوهان را روزی میدهید در آن اموال، «فیها» گفت نه «منها»، اشارت است فرا تجارت در مال سفها، تا مایه بجای ماند، اگر منها بودی مال زود بتلف آمدی. و یقرب منه‌

قوله (ص): «من ولّی یتیما و له مال فلیتّجر له بماله، و لا یترکه حتّی تأکله الصّدقة».

«و اکسوهم» جدا یاد کرد از بهر آنکه بیشتر رزق در مأکول و معتلف گویند.

وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً میگوید: ایشان را سخن خوش گوئید، یعنی که چون مال خویش باز خواهند بیش از ایناس رشد، ایشان را سخن خوش گوئید، گوئید: مال شما است آری تا هنگام آید، «معروفا» ای مستحسنا محمودا.

۱ - النوبة الاولى: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان، یا أَیُّهَا النَّاسُ ای مردمان اتَّقُوا رَبَّکُمُ بپرهیزید از خداوند خویش، الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ آن خداوند که شما را بیافرید از یک تن، وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها و بیافرید از آن یک تن، جفت وی وَ بَثَّ مِنْهُما و از ایشان هر دو پراکند در جهان، رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً مردان و زنان فراوان، وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ و بپرهیزید از خشم آن خدای که داد و زینهار از یکدیگر بوی میخواهید، وَ الْأَرْحامَ و بپرهیزید از خویشاوندان ببریدن، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً (۱) که خدای بر شما دیده بان است و گوشوان.۱ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ تاهت القلوب بسماع بسم اللَّه، طابت القلوب بشهود بسم اللَّه، غابت القلوب بظهور بسم اللَّه، طوبی لمن حدیثه فی اللَّه، و جلیسه هو اللَّه.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
هوش مصنوعی: این جمله به نام خداوند بخشنده و مهربان آغاز می‌شود.
روی عن علی بن ابی طالب (ع) قال: «لمّا نزلت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ضجّت جبال الدّنیا حتّی کنّا نسمع دویّها، و سمعها الکفّار ایضا فقالوا سحر محمد الجبال، فقال النّبیّ (ص) ما من مؤمن موقن یقرءوها الّا سبّحت معه الجبال الّا أنّه لا یسمع».
هوش مصنوعی: علی بن ابی‌طالب (ع) می‌گوید: زمانی که آیه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ» نازل شد، کوه‌های دنیا به صدا درآمدند و ما صدای آن‌ها را شنیدیم. کفار نیز این صدا را شنیدند و گفتند که محمد (ص) کوه‌ها را جادو کرده است. پیامبر (ص) فرمود هیچ مؤمن باوری نیست که این آیه را بخواند مگر اینکه کوه‌ها نیز با او تسبيح می‌گویند، البته او صدای آن‌ها را نمی‌شنود.
امیر المؤمنین علی (ع) گفت: چون آیت تسمیت فرو آمد، کوه‌های همه عالم آواز برآوردند بتسبیح، چنان که آواز آن بگوش ما میرسید، و کافران نیز بشنیدند، گفتند: جادویی محمد بغایتی رسید که در کوه نیز اثر کرد، مصطفی (ص) گفت: هیچ مؤمن نخواند این آیت مگر که‌کوه‌های عالم با وی بتسبیح درآید، و خدای را بپاکی و بی‌عیبی بستاید و ثنا گوید، لکن او نشنود.
هوش مصنوعی: امیر المؤمنین علی (ع) بیان کردند: زمانی که آیه‌ای درباره تسبیح نازل شد، تمامی کوه‌های جهان صدای تسبیح سر دادند، به گونه‌ای که این صدا به گوش ما رسید و کافران نیز آن را شنیدند. آن‌ها گفتند که جادوگری محمد به حدی رسید که حتی بر کوه‌ها نیز تأثیر گذاشت. مصطفی (ص) فرمودند: هیچ مؤمنی نیست که این آیه را بخواند مگر اینکه کوه‌ها نیز به تسبیح با او درآیند و خداوند را به پاکی و بی‌عیبی ستایش کنند و ثنا بگویند، اما او این را نمی‌شنود.
و در آثار بیارند که اهل هفت آسمان و کرّوبیان و مقرّبان درگاه عزّت پیوسته این آیت خوانند، و اوّل کسی که در زمین بوی فرو آمد آدم (ع) بود، فقال آدم: قد أمن ذرّیّتی العذاب ما داموا علی قراءتها، پس از آدم (ع) بآسمان باز بردند تا بروزگار ابراهیم خلیل (ع)، آن گه بخلیل فرو آمد، و ببرکت آن آتش نمرود بر خلیل خوش گشت، و بر دشمن خویش ظفر یافت. پس بآسمان باز بردند و به موسی کلیم فرو آمد در آن صحف که اللَّه تعالی بوی داد، و موسی (ع) به برکت این آیت فرعون و هامان و لشکر وی را مقهور کرد، و نصرت و ظفر دید، و کار وی راست شد، پس از موسی (ع) با آسمان بردند تا به سلیمان پیغامبر (ع) فرو آمد، و ملوک زمین منقاد سلیمان شدند، و سر بر خط وی نهادند. و رب العالمین فرمود سلیمان را که در اسباط بنی اسرائیل این ندا کن: الا من احبّ منکم ان یسمع امان اللَّه عزّ و جلّ، فلیحضر الی سلیمان فی محراب داود. کس از ایشان بنماند از احبار و زهّاد و عبّاد و عامه ایشان که نه همه حاضر شدند، و سلیمان (ع) بمنبر ابراهیم (ع) بر شد، و این آیت امان بر ایشان خواند یعنی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. ایشان همه بشنیدند، و شادی کردند، و طرب نمودند، و باتفاق گفتند: «نشهد أنک لرسول اللَّه حقا حقا». پس از سلیمان (ع) بآسمان بردند تا به مسیح (ع) فرو آمد، عیسی بن مریم (ع). و اللَّه تعالی منت بر وی نهاد و گفت: یا ابن العذرا أ تدری ایّ آیة انزلت علیک؟ انزلت علیک آیة الامان، و هی قوله: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. فاکثر من تلاوتها عند قیامک و قعودک و مضجعک و مجیئک و ذهابک و صعودک و هبوطک، فانّه، من وافی یوم القیامة، و فی صحیفته منها ثمانی مائة مرّة، و کان مؤمنا بی، أعتقته من النّار، و ادخلته الجنّة، فلتکن فی افتتاح قراءتک و صلوتک، فانّه من جعلها فی افتتاح قراءته و صلوته، اذا مات علی ذلک لم یرعه منکر و نکیر، و اهوّن علیه سکرات الموت و ضغطة القبر، و کان رحمتی علیه، و افسح له فی قبره، و أنوّر له مدّ بصره، و أخرجه من قبره ابیض الجسم و انور الوجه، و احاسبه حسابا یسیرا، و أثقّل میزانه، و اعطیه النّور التّام علی الصّراط حتّی یدخل به الجنّة.
هوش مصنوعی: در متون دینی آمده است که ساکنان آسمان‌ها و فرشتگان همواره این آیه را تلاوت می‌کنند و اولین کسی که در زمین این آیه را دریافت کرد، حضرت آدم (ع) بود. او گفت که فرزندانش از عذاب در امان خواهند بود اگر این آیه را بخوانند. بعد از او، این آیه به آسمان بازگشت تا زمان ابراهیم (ع) که به او نازل شد و به برکت آن، آتش نمرود بر او سرد و آرام شد و بر دشمنانش پیروز شد. سپس، این آیه دوباره به آسمان بازگشت تا به موسی (ع) نازل شد و او با برکت این آیه بر فرعون و لشکریانش غلبه کرد. بعد از موسی (ع)، آیه به حضرت سلیمان (ع) نازل شد و پادشاهان زمین به او تسلیم شدند. خداوند به سلیمان فرمود که از بنی‌اسرائیل بخواهد تا در جایگاه او جمع شوند و آیه امان را بخواند. حضار با شنیدن آیه شادی کردند و شهادت دادند که سلیمان رسول خدا است. بعد از سلیمان (ع)، این آیه به عیسی (ع) نازل شد و خداوند به او گوشزد کرد که این آیه امان است و او را به تکرار آن در تمام حالاتش توصیه کرد. با خواندن این آیه، عیسی (ع) به خاطر ایمانش به آن روز قیامت در امان خواهد بود و از عذاب نجات می‌یابد. اگر شخصی این آیه را در آغاز نماز و دعا بخواند، در زمان مرگ و در قبر بر او آسان خواهد بود و در قیامت با وجهی روشن و زیبا محاسبه خواهد شد.
قال عیسی (ع): یا ربّ هذا لی خاصّة؟ قال: لک و لمن اتّبعک و قال بقولک، و هو لأحمد و أمّته من بعدک. قال: فلمّا انقرض الحواریون و من اتّبعهم و جاء الآخرون فضلّوا، و اضلّوا، و بدّلوا، و استبدلوا بالدّین دینا، رفعت عندها آیة الأمان من صدور النصاری، و بقیت فی صدور مسلمی اهل الانجیل مثل بحیرا و أمثاله حتی بعث اللَّه عزّ و جلّ النّبیّ محمدا (ص)، فأنزلت علیه، و کان نزولها علیه فتحا کبیرا عظیما. قال: و حلف ربّ العزّة بعزّته لا یسمّی مؤمن علی شی‌ء الّا بارکت علیه، و لا یقرءوها مؤمن الّا قالت الجنّة: لبّیک! و سعدیک! اللّهم ادخل عبدک هذا فیّ ببسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، و اذا دعت الجنّة لعبد فقد استوجب له دخولها.
هوش مصنوعی: عیسی (ع) از خدا می‌پرسد که آیا این نعمت فقط برای اوست؟ خداوند پاسخ می‌دهد که این نعمت برای او و کسانی است که از او پیروی می‌کنند و به گفته‌های او ایمان دارند، و این نعمت همچنین برای احمد (پیامبر اسلام) و امت او در آینده خواهد بود. وقتی حواریون و پیروان آنها از دنیا رفتند، گروهی دیگر به اشتباه رفتند و دین را تغییر دادند. این امر باعث شد که آیه امانت از دل‌ های مسیحیان برداشته شود، ولی در دل‌های مسلمانی مانند بحیرای و امثال او باقی ماند تا وقتی که خداوند پیامبر محمد (ص) را فرستاد و این آیه بر او نزل شد که فتح عظیمی بود. خداوند سوگند خورده است که هر مؤمنی که نامش بر چیزی باشد، برکت خواهد یافت و هر مؤمنی که آن آیه را بخواند، به او پاسخ می‌دهد که به او خوشامد می‌گوید و خداوند از او می‌خواهد که به بهشت وارد شود. این نشان‌دهنده‌ آن است که وقتی بهشت برای بنده‌ای دعوت می‌کند، او شایسته ورود به آن است.
قال (ص): و انّ امّتی یأتون یوم القیامة و هم یقولون: بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم فتثقّل حسناتهم فی المیزان، فتقول الأمم ما ارجح موازین امّة محمد (ص)؟! فیقول الأنبیاء لهم: لأنّ مبتدأ کلامهم، بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در روز قیامت، امت من با گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم" نزد خدا می‌آیند و این جمله باعث می‌شود تا حسنات آنها در میزان اعمالشان سنگین‌تر شود. در این حالت، سایر امت‌ها می‌پرسند که چرا موازین امت محمد (ص) این‌قدر سنگین است؟ و پیامبران به آنها پاسخ می‌دهند: چون آغاز کلام آنها "بسم الله الرحمن الرحیم" است.
یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الآیة... این سوره در مدنیّات شمرند که همه به مدینه فرو آمد در ابتداء هجرت مصطفی (ص)، و بعدد کوفیان صد و هفتاد و شش آیت است، و سه هزار و هفتصد و چهل و پنج کلمت، و شانزده هزار و سی حرف.
هوش مصنوعی: این سوره در مدینه نازل شده و شامل 176 آیه است. تعداد کلمات آن 3745 و تعداد حروف آن 16316 می‌باشد. این سوره در ابتدا هجرت پیامبر (ص) بر مسلمانان نازل گردید.
و در فضیلت این سورة مصطفی (ص) گفت: من قرأ سورة النّساء فکأنّما تصدّق علی کلّ من ورث میراثا، و أعطی من الأجر کمن اشتری محرّرا، و بری‌ء من الشّرک، و کان فی مشیئة اللَّه من الّذین یتجاوز.
هوش مصنوعی: کسی که سوره نساء را بخواند، گویا بر هر کسی که ارثی دارد صدقه داده و پاداشی مانند کسی که برده‌ای را خریده به دست می‌آورد. همچنین از شرک آزاد می‌شود و در مشیت خداوند جزو کسانی خواهد بود که مشمول رحمت او قرار می‌گیرند.
قوله: یا أَیُّهَا النَّاسُ ایّ اسمی منفرد است میان دو تنبیه، و تکرار تنبیه بر سبیل تأکید است، و تحقیق موعظت. معنی آنست که هان بیدار باشید تا گویم، هان نیوشید پند که میدهم، بپذیرید حکم که میکنم. خداوندا حکم چیست؟
هوش مصنوعی: ای مردم! این سخن، نوعی هشدار و بیدارباش است. تکرار این هشدار به منظور تأکید و تأمل در پیامی است که قرار است ارائه شود. معنای آن این است که شما باید بیدار باشید تا پیامم را بشنوید و نصیحتی که می‌زنم را بپذیرید. خدایا، این حکم چه چیزی است؟
اتَّقُوا رَبَّکُمُ بپرهیزید از خشم خدا بطاعت داری، و فرمان برداری وی.
هوش مصنوعی: از خشم خدا بپرهیزید و به او اطاعت و فرمانبرداری کنید.
گفته‌اند: تقوی سه قسم است: اول از شرک پرهیز کردن، و این تقوی عام است. پس، از معصیت پرهیز کردن، و این تقوی خاص است. پس، از شبهت پرهیز کردن، و این تقوی خاص الخاص است. و مصطفی (ص) را پرسیدند که آل محمد کیست؟
هوش مصنوعی: تقوی به سه دسته تقسیم می‌شود. ابتدا پرهیز از شرک که تقوی عمومی است. سپس پرهیز از گناهان که تقوی خاص به شمار می‌رود. و در نهایت پرهیز از شبهات که تقوی خاص‌الخاص نامیده می‌شود. همچنین از پیامبر (ص) پرسیده‌اند که آل محمد چه کسانی هستند؟
فقال (ص): «کلّ تقیّ، الا انّ اولیائی منکم المتّقون، و لا فضل لأحدکم علی احد الّا بالتّقوی».
هوش مصنوعی: فرمود: «تمام پرهیزگاران خوب هستند، اما از میان شما، دوستان من کسانی هستند که پرهیزگارند و هیچ‌کس در بین شما بر دیگری برتری ندارد مگر به واسطه تقوا.»
و در قرآن تقوی است بمعنی توحید، چنان که گفت خدای: وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی‌، و بمعنی طاعت، چنان که گفت: اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ، و بمعنی توبت، چنان که گفت: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا، و بمعنی اخلاص، چنان که گفت: وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ و أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی‌، و بمعنی حذر، چنان که گفت: وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ.
هوش مصنوعی: در قرآن، مفهوم تقوی به معنای وحدت خداوند است، همان‌طور که خداوند می‌فرماید: "و بر آنها کلمه تقوی را الزام نمود". همچنین به معنای اطاعت از خداست، که در جایی دیگر آمده: "از خدا به درست‌ترین شکل پرهیز کنید". تقوی همچنین به معنای توبه است، چنان‌که گفته شده: "و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند و تقوی پیشه می‌کردند". مفهوم اخلاص نیز یکی دیگر از معانی تقوی است، همان‌طور که در آیه‌ای آمده: "و هر کس شعائر خدا را بزرگ بدارد، بدانید که این از تقوی دل‌هاست" و همچنین اشاره شده که: "اینها کسانی هستند که خداوند دل‌هایشان را برای تقوی آزمایش کرده است". در نهایت، تقوی به معنای حذر از آتش نیز تعبیر شده است، چنانکه در قرآن آمده: "از آتشی که برای کافران آماده شده پرهیز کنید".
آن گه بخلق خویش بر خود دلالت کرد و گفت: الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ، یعنی آدم، وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها یعنی حوا. مفسّران گفتند: ربّ العزّة آدم (ع) را بیافرید، و آدم خواب بر وی افکند، و از یک استخوان پهلوی وی از جانب چپ حوا را بیافرید، و آدم را از آن هیچ رنج نرسید، که اگر رنج رسیدی بر وی مهربان نبودی، و آن مواصلت و مودّت میان ایشان نپیوستی. و قد قال رب العزّة: وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً، پس چون آدم از خواب بیدار گشت، او را گفتند: این کیست ای آدم؟ جواب داد که: «هذه حوّا یعنی خلقت من شی‌ء حیّ»، گفتند: نام جنس او چیست؟ گفت: «المرأة، لأنّها من المرء خلقت»، و صحّ فی الخبر أنّ النّبیّ (ص) قال: لمّا خلق اللَّه عزّ و جلّ آدم انتزع ضلعا من اضلاعه فخلق منه حوا.
هوش مصنوعی: خداوند به آفرینش خود اشاره کرده و می‌فرماید: «او شما را از یک نفس واحد آفرید»، منظور از این جمله آدم است، و «و از او همسرش را خلق کرد» که اشاره به حوا دارد. مفسران بر این باورند که خداوند آدم را خلق کرد و به او خواب عمیق داد، سپس از یک دنده سمت چپ او، حوا را آفرید. این کار بدون هیچ زحمتی برای آدم صورت گرفت؛ اگر زحمتی برای او بود، شاید دیگر چنین محبت و نزدیکی‌ای میان آنها برقرار نمی‌شد. خداوند در قرآن می‌فرماید: «و میان شما محبت و رحمت قرار داد». زمانی که آدم از خواب بیدار شد، به او گفتند: «این کیست ای آدم؟» و او پاسخ داد: «این حواست، زیرا از چیزی زنده خلق شده است». سپس از او پرسیدند: «نام او چیست؟» و او پاسخ داد: «زبانش را نام زن می‌گذاریم، چون او از مرد خلق شده است». همچنین در روایتی آمده که پیامبر می‌فرماید: زمانی که خداوند آدم را خلق کرد، دنده‌ای از او برداشت و از آن حوا را به وجود آورد.
وَ بَثَّ ای اظهر و نشر و فرّق، وَ خَلَقَ مِنْها ای من آدم و حوا رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً یقول خلقا کثیرا من رجال و نساء، یقال الف امّة. گفته‌اند درین آیت تقدیم و تأخیر است یعنی رجالا و نساء کثیرا، که زنان در جهان از مردان بیش‌اند، و در خبر است از مصطفی (ص) که در آخر الزّمان زنان چندان باشند که پنجاه زن را یک قیّم بود. بَثَّ در کثرت گویند چیز فراوان را، یقال بثثتک حدیثی، و ابثثتک.
هوش مصنوعی: خداوند مردان و زنان زیادی را از آدم و حوا خلق کرد و به این ترتیب، نسل‌های بشری زیادی پدید آورد. گفته شده که در این آیه، ترتیب کلمات به صورتی است که تعداد مردان و زنان بیشتر از هم مطرح شده است، و در برخی روایات آمده که در آخرالزمان، به ازای هر پنجاه زن، یک مرد مسئول خواهد بود. واژه "بثّ" به معنای گسترش و نشر چیزی به صورت فراوان است.
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ مخفف و ممدود قراءت کوفی است، اصل ان تتسائلون، تاء دوم را حذف کردند زیرا که اجتماع دو حرف متقارب گران داشتند.
هوش مصنوعی: و از خدا بترسید، همان خدا که به نام او از یکدیگر پرسش می‌کنید. این عبارت به صورت مختصر و در قالب خوانش کوفی بیان شده است. در اصل باید "تَتَسائَلُونَ" باشد، اما به دلیل دشواری تلفظ دو حرف نزدیک به هم، حرف "ت" دوم را حذف کرده‌اند.
باقی قرّاء تسّائلون خوانند بتشدید سین. و مراد هم تتسائلون است، لکن آن تا که کوفیان حذف کردند اینان در سین مدغم کردند، و ادغام تا در سین نیکو است، زیرا که هر دو از حروف طرف زبان‌اند، و اصول ثنایا، و هر دو مهموس‌اند.
هوش مصنوعی: بقیه خوانندگان واژه "تسائلون" را با تشدید سین می‌خوانند. معنای آن هم "تتسائلون" است، اما کوفی‌ها این را حذف کرده و در سین ادغام کرده‌اند. ادغام در سین نیز خوب است، زیرا هر دو حرف از طرف زبان تولید می‌شوند، و هر دو نیز دارای خصوصیت هم‌زبانی و هم‌هوایی هستند.
وَ الْأَرْحامَ بخفض میم قراءت حمزه است، معطوف بر ضمیر اسم اللَّه، و آن چنانست که عرب گوید: اسألک باللَّه و الرحم، و عطف بر مضمر مجرد و بی اعادت جارّ قومی از نحاة کوفه روا داشتند. و برین معنی بیتها انشاد کرده‌اند، و بدان استشهاد نموده، و این متداول است میان ایشان، لکن از جهت قیاس ضعفی دارد، زیرا که عرب نگوید مررت به وزید، بی اعادت جار، لکن گوید مررت به و برید، مع اعادة الجار، قال اللَّه تعالی: فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ. باقی قراء وَ الْأَرْحامَ بنصب خوانند، عطفا علی اسم اللَّه تعالی، یعنی فاتّقوا اللَّه فلا تعصوه، و اتّقوا الأرحام فلا تقطعوها.
هوش مصنوعی: "وَ الْأَرْحامَ" به شکل خفی میم قرائت حمزه است و به ضمیر اسم الله مربوط می‌شود. این مشابه این است که عرب می‌گوید: من از تو به الله و رحم می‌پرسم. عطف بر ضمیر مجرد و بدون تکرار حرف جر توسط گروهی از نحویان کوفی مجاز است. به همین معنی اشعاری هم سروده شده و به آن استناد شده است و این میان آنان متداول است، اما از نظر قیاس ضعیف است. زیرا عرب نمی‌گوید "مررت به وزید" بدون تکرار حرف جر، بلکه می‌گوید "مررت به و برید"، با تکرار حرف جر. خداوند می‌فرماید: "پس زمین را به خاطر او و خانه‌اش فرو بردیم." بقیه قاریان "وَ الْأَرْحامَ" را به نصب می‌خوانند و آن را بر اسم الله تعالی عطف می‌زنند، به این معنا که "پس از خدا بترسید و نافرمانی نکنید، و از رحم‌ها بترسید و آن‌ها را قطع نکنید."
و معنی الآیة: اتّقوا اللَّه الّذی تتسائلون فیما بینکم حوائجکم و حقوقکم به، فیقول بعضکم لبعض: اسئلک باللَّه، انشدک باللَّه. میگوید: بپرهیزید از خشم آن خدای که شما بندگانید، سؤالها که از یکدیگر می‌کنید، و حقهای یکدیگر که میگزارید، و حاجتها که راست می‌کنید، بوی و بنام وی می‌کنید، که یکدیگر را بوقت حاجت می‌گوئید. اسألک باللَّه، انشدک باللَّه.
هوش مصنوعی: از خشم خدای خود، که بندگان او هستید، بپرهیزید. در مورد سوالاتی که از یکدیگر می‌پرسید و حقوق و نیازهایی که به یکدیگر دارید، مراقب باشید. همیشه به نام خدا و با جمع کردن او را سوگند می‌دهید و به هنگام نیاز از یکدیگر می‌خواهید: «به خدا سوگند، از تو می‌پرسم» یا «به خدا، از تو خواسته‌ام».
إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً ای حفیظا لأعمالکم، یسألکم عنها فیما امرکم به، و نهاکم عنه. در قرآن هر جا که کان است به اللَّه پیوسته، معنی آنست که لم یزل، همیشه چنان بود که هست.
هوش مصنوعی: خداوند بر اعمال شما نظارت دارد و حافظ آن‌ها است و از شما در مورد آن چیزی که به شما امر کرده و شما را از آن نهی کرده سؤال می‌کند. در قرآن هر جا که کلمه "کان" به خداوند نسبت داده شده، به معنای این است که او همیشه و در هر زمانی چنین بوده است.
وَ آتُوا الْیَتامی‌ أَمْوالَهُمْ این در شأن مردی از بنی غطفان آمد که مالی بسیار بنزدیک وی بود از آن برادرزاده وی که یتیم بود، چون آن یتیم بالغ شد مال خویش طلب کرد، این عمّ که قیّم وی بود منع کرد، و آن مال بوی باز نمی‌داد.
هوش مصنوعی: به یتیمان اموالشان را بدهید. این آیه درباره مردی از قبیله غطفان نازل شد که مالی نزد او از برادرزاده‌اش که یتیم بود، وجود داشت. وقتی آن یتیم به سن بلوغ رسید و خواست که مالش را طلب کند، عمو که سرپرست او بود، از دادن آن مال جلوگیری کرد و آن مال را به او باز نمی‌داد.
هر دو رفتند بترافع بحضرت مصطفی (ص) تا ایشان را حکم کند. ربّ العزّة در شأن ایشان این آیت فرستاد. رسول خدا (ص) بر ایشان خواند. آن عمّ وی گفت «اطعنا اللَّه و اطعنا الرّسول، نعوذ باللَّه من الحوب الکبیر»، و آن مال بتمامی بوی باز داد. آن جوان چون مال بوی باز رسید دست در نهاد، و نهمار در راه خدا هزینه کرد. رسول خدا گفت: ثبت الاجر و بقی الوزر.
هوش مصنوعی: هر دو نفر به محضر حضرت محمد (ص) رفتند تا او حکم کند. خداوند برای ایشان آیه‌ای نازل کرد. پیامبر (ص) آیه را برای آن‌ها خواند. عموی او گفت: "ما فرمان خدا را اطاعت می‌کنیم و به پیامبرش گوش می‌دهیم، از گناه بزرگ به خدا پناه می‌بریم." و آن مال به طور کامل به او بازگشت. جوان وقتی که مال را دریافت کرد، دست به کار شد و آن را در راه خدا هزینه کرد. پیامبر فرمود: "پاداش ثبت است و گناه باقی می‌ماند."
گفتند: یا رسول اللَّه ثبوت اجر شناختیم، بقاء وزر چه معنی دارد؟ رسول خدا (ص) گفت: ثبت الأجر للغلام، و بقی الوزر علی والده.
هوش مصنوعی: گفتند: ای پیامبر خدا، ما پاداش را فهمیدیم، اما معنی باقی ماندن بار گناه چیست؟ پیامبر (ص) فرمود: پاداش برای بچه ثبت می‌شود، ولی بار گناه بر دوش والدینش باقی می‌ماند.
وَ آتُوا الْیَتامی‌ أَمْوالَهُمْ این خطاب با قیّمان یتیمان است، میگوید: مالهای یتیمان فرا ایشان دهید، ایشان را یتیمان خواند آن روز که مال بایشان میدهند، و ایشان آن روز یتیم نبودند، که بعد از بلوغ یتیم نیست، اما از آن وجه راند که: مال در دست قیّمان بروز یتیمی افتاد. این همچنانست که گفت عزّ و علا: فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ و لا سحر مع السجود، و لکن سمّوا بما کانوا علیه قبل السجود، کذلک هاهنا.وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ الآیة خبیث و طیّب اینجا حرام و حلالست، چنان که جایی دیگر گفت: قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ. و معنی تبدّل آنست که قیّم یتیم اگر در مال یتیم چیزی نیکو دیدی از زر و سیم و جامه و چهارپای، آن را برگرفتی، و بجای آن بدلی نهادی که از آن کمتر بودی، و ردی‌تر. رب العالمین ایشان را از آن نهی کرد، گفت: وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ. وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی‌ أَمْوالِکُمْ ای مع اموالکم.
هوش مصنوعی: به قیّمان یتیمان گفته شده است که باید اموال یتیمان را به خودشان برگردانند. وقتی به یتیمان اشاره می‌شود، منظور در روزی است که مال به آن‌ها داده می‌شود، در حالی که آن‌ها دیگر یتیم نیستند، زیرا پس از رسیدن به سن بلوغ، دیگر یتیم محسوب نمی‌شوند. این صحبت به این دلیل است که مال در دست قیّمان به عنوان مال یتیمان در نظر گرفته شده است. همچنین، در مورد حلال و حرام بیان شده است که اگر قیّم یتیم چیزی خوب و ارزشمند در اموال یتیم ببیند، نباید آن را برداشته و به جای آن چیزی بدتر بگذارد. بنابراین، به قیّمان دستور داده شده است که نباید چیزهای بد را به جای چیزهای خوب قرار دهند و همچنین تأکید شده است که نباید اموال یتیمان را با اموال خودشان مخلوط کنند.
إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً این کان وقوع راست در حال، و عرب کان گویند ماضی را، و کان گویند حال را، و کان گویند مستقبل را، و اللَّه جلّ جلاله مستقبل را میگوید: وَ کانَ یَوْماً عَلَی الْکافِرِینَ عَسِیراً. حوب بضم حا اسم است، و حب بفتح، مصدر، حاب یحوب حوبا. و یقال هذا الامر حوب و حوبة و حاب.
هوش مصنوعی: این یک خطای بزرگ بود. در واقع، عربی‌ها برای بیان زمان‌های مختلف از لفظ "کان" استفاده می‌کنند. این لفظ به معنای وقوع چیزی در زمان حال، گذشته یا آینده است. خداوند متعال نیز در آیات خود به آینده اشاره می‌کند، مثل آنجا که می‌فرماید: "و آن روز بر کافران سخت خواهد بود." "حُوب" با تلفظ ضمه بر حرف "ح" به معنی گناه است، در حالی که "حب" با فتحه به معنی منبع (مصدر) است و به فعل "حاب" که به معنای گناه کردن است، برمی‌گردد. همچنین گفته می‌شود که این موضوع را می‌توان به نام‌های مختلفی همچون "حوب"، "حوبة" و "حاب" نامید.
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی‌ الآیة معنی آیت آنست که در زمان اول یتیمان را قیّمان بپای میگردند، از آن قیّم بود که یتیمه‌ای را دید با مال بی‌جمال، مال وی را می‌خواست که او را بزنی کند، و می‌ترسید که وی را بزنی نگاه نتواند داشت از زشتی صورت وی، و در مال وی رغبت می‌کرد. این آیت آمد، یعنی که اگر میترسید که با آن یتیمه بداد نتوانید زیست یتیمه را گذارید، و مال وی با وی سپارید، در وقت بلوغ و ایناس رشد، و روید و زن خواهید، خواهید یکی، خواهید دو، خواهید سه، خواهید چهار، کار بر شما فراخ است. آن یتیمه را و مال وی را آزاد دارید. و برین معنی «خفتم» بمعنی «علمتم» است، خوف و خشیت بمعنی علم رواست، چنان که جای دیگر گفت: إِلَّا أَنْ یَخافا، فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیما. فَخَشِینا أَنْ یُرْهِقَهُما، إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ این همه بمعنی علم است.
هوش مصنوعی: اگر شما از ناتوانی در انصاف در مورد یتیمان بیم دارید، بدانید که در گذشته سرپرستان یتیمان را مدیریت می‌کردند. از آنجا که یک سرپرست ممکن بود به خاطر نازیبایی ظاهری یک یتیمه، تمایل به استفاده از اموال او داشته باشد، نگرانی داشت که نتواند از او به خوبی مراقبت کند. این آیه می‌گوید: اگر می‌ترسید که نتوانید به درستی با یتیمان رفتار کنید، بهتر است که آنها را به حال خود رها کنید و اموالشان را نیز به خودشان بسپارید تا در زمان بلوغ و رشد، به ایشان واگذار شود. در این زمینه، شما می‌توانید به انتخاب خود، یک یا چند همسر اختیار کنید و در این موضوع هیچ مشکلی نخواهید داشت. بنابراین، یتیمان و اموال آنها را باید آزاد بگذارید. همچنین، در این آیه "می‌ترسید" به معنای "می‌دانید" است و در واقع ترس و نگرانی به عنوان علم در نظر گرفته می‌شود.
آن گه حقّ زنان و داد ایشان را فرا پیوست، گفت: فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا این خوف ایدر حقیقی است. میگوید اگر ترسی آید که میان ایشان راستی و داد نتوانید که کنید، «فواحدة» یک آزاد زن بزنی کنید، أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ یا آنچه بملک ید فرادست آید، از کنیزکان و بردگان. عرب مملوک را ملک ید خوانند.
هوش مصنوعی: سپس به حقوق و عدالت نسبت به زنان اشاره شد و بیان شده است که اگر بترسید نتوانید میان آن‌ها عدالت برقرار کنید، در این صورت باید یک زن آزاد را به همسری بگیرید یا از کنیزکان و بردگان خود استفاده کنید. در زبان عربی، کسانی که تحت سرپرستی و مالکیت شخصی هستند، مملوک نامیده می‌شوند.
آن گه نیکو سخنی را آن ید، یمین کردند، امّا قول ابن عباس و سعید جبیر و قتاده و ربیع و ضحاک و سدی در معنی آیت آنست که: در عهد اول از مال یتیمان پرهیز نکردند و تحرّج مینمودند، و کار آن سخت فرا گرفتند بحکم این آیت که: وَ آتُوا الْیَتامی‌ أَمْوالَهُمْ، اما کار زنان سست‌تر فرا دست گرفتند. از ایشان بسیار بزنی میکردند، و آن گه عدل در آن نگه نمی‌داشتند. رب العالمین در شأن ایشان این آیت فرستاد، یعنی که: این زنان در ضعف و عجز همچون یتیمان‌اند، و چنان که یتیمان را حاجت بقیّم است، زنان را نیز حاجت بقیّم است، و چنان که در یتیمان عدل و راستی نگه باید داشت، در زنان هم می‌نگه باید داشت. چنان که آنجا می‌ترسید و تحرّج میکنید اینجا نیز بترسید و تحرّج کنید، چندان بزنی خواهید که در میان ایشان عدل نگهدارید، دو خواهید یا سه یا چهار، و بر چهار میفزائید. و اگر ترسید که میان این عدد عدل و راستی نگه نتوانید داشت، پس بر یکی اقتصار کنید، یک آزاد زن بزنی کنید، و اگر حق آن یک زن آزاد هم نگه نتوانید داشت پس آزاد زنان را گذارید، و بردگان را گیرید، اگر توانید و یابید، تا شما را خدمت میکنند، و بایشان استمتاع میگیرید، اینست که ربّ العالمین گفت: فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی حقوق و وضعیت یتیمان و زنان در جامعه اشاره دارد. در گذشته، نسبت به یتیمان با احتیاط و دقت رفتار می‌شد، اما در مورد زنان، این احتیاط کمتر رعایت می‌شد. خداوند در آیات خود تأکید کرده که زنان نیز به مراقبت و عدالت نیاز دارند، همان‌طور که یتیمان این نیاز را دارند. اگر کسی توانایی نداشته باشد تا بین چند زن عدالت برقرار کند، باید تنها به یکی از آنها محدود شود و در صورت عدم توانایی در نگهداری از یک زن آزاد، می‌تواند به زنان برده روی آورد. این آیات به اهمیت عدالت و مراقبت در روابط انسانی تأکید می‌کند، به‌خصوص در برخورد با آسیب‌پذیرترین افراد جامعه.
امروز اجماع امّت آنست که: آزاد زنان از یکی تا چهار روا است که بزنی.
هوش مصنوعی: امروز اتفاق نظر عمومی بر این است که یک زن می‌تواند از یک تا چهار همسر داشته باشد.
کنند، و بیش از چهار نه. امّا خاصّة رسول خدا (ص) بود بیش از چهار خواستن، هم چنان که وی زن خواستی بی ولی و بی شهود و بی‌مهر، بلفظ نکاح، یا بلفظ هبت چنان که خواستی، و اگر در منکوحه‌ای رغبت نمودی، بر شوهر آن زن بودی که وی را طلاق دادی، تا رسول خدا بخواستی، پس بی‌انقضاء عدّت او را خواستی، و هر زن که صحبت رسول کراهیت داشتی، بر رسول واجب بودی که وی را طلاق دادی. این همه خصائص رسول خدا بود در نکاح، و کس را با وی در آن خصائص مشارکت نیست.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) مجاز بود تا بیش از چهار همسر بگیرد. او می‌توانست بدون نیاز به ولایت و شاهد و مهریه زنانی را به نکاح خود درآورد، چه با لفظ نکاح و چه با لفظ هبه. اگر به زنی که قبل از آن ازدواج کرده بود، میل داشت، بر شوهر آن زن بود تا او را طلاق دهد و سپس پیامبر (ص) می‌توانست او را به همسری بگیرد، تا زمانی که عده‌اش تمام شده باشد. همچنین اگر زنی از او کراهت داشت، بر پیامبر واجب بود که آن زن را طلاق دهد. این ویژگی‌ها خاص پیامبر اکرم (ص) در ازدواج است و کسی دیگر با او در این خصوصیت‌ها شریک نیست.
قوله: مَثْنی‌ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ پارسی آنست که دوان دوان، و سه ان سه ان، و چهاران چهاران، و عرب ثنای گویند تا بعشار، و این لغت تمیم است و آنچه تنوین در آن نیست دو علامت راست: یکی آنکه نکرت است و الف و لام در آن نه، دیگر آنکه معدولست از جهت خویش که اصل آن اثنین است و ثلاثة و اربعة.
هوش مصنوعی: نظام عددی در زبان فارسی به این صورت است که برای عدد دو به صورت "دوان دوان"، برای عدد سه به صورت "سه ان سه ان" و برای عدد چهار به شکل "چهاران چهاران" بیان می‌شود. در زبان عربی نیز از واژه "ثنای" برای اشاره به عدد دو تا ده استفاده می‌کنند. این واژه مربوط به قبیله تمیم است. همچنین، اگر در کلمه‌ای تنوین وجود نداشته باشد، دو نشانه دارد: یکی این که آن کلمه نکره است و حرف "الف" و "لام" در آن وجود ندارد، و دیگر این که از لحاظ ساختاری با اصل خود متفاوت است که برای مثال اصل عدد دو "اثنین"، عدد سه "three" و عدد چهار "اربعة" می‌باشد.
ذلِکَ أَدْنی‌ أَلَّا تَعُولُوا لا تعولوا را دو معنی است: یکی لا تجوروا، معنی «عول» زیادتست، و مسأله عول در سهام فرائض از آنست، و دیگر معنی لا تمونوا است. میگوید اگر یک زن بر زنی کنید نزدیک‌تر بود با آنکه گران مؤنث نبید، و منه‌
هوش مصنوعی: این عبارت به این مفهوم است که بهتر است خود را بر دیگران سنگین نکنید و به عدالت رفتار کنید. در اینجا اشاره به این است که اگر در مورد یک زن با زنی دیگر رفتار کنید، بهتر است که از ظلم و بی‌عدالتی پرهیز کنید، تا بار سنگینی بر دوش کسی وجود نداشته باشد.
قوله (ص): «ابدأ بمن تعول»
هوش مصنوعی: فرماندهی که بر عهده دارید را ابتدا بر روی کسانی که تحت حمایت شما هستند، متمرکز کنید.
یعنی بمن تمون، و نام عیال ازین است از بهر آنکه عیال مؤنت مردانند، یقال عال الرّجل و اعال، و فلان معیل یعنی ذو عیال و در اصل «عیال» نام است آن کسی را که داشت وی را کس نبود بپای.
هوش مصنوعی: عبارت به این معنی است که "تمون" به معنای زندگی و معیشت به شمار می‌آید و واژه "عیال" به زنانی اشاره دارد که به مردان وابسته‌اند. به عبارت دیگر، عیال به افرادی اطلاق می‌شود که تحت سرپرستی مردان قرار دارند. همچنین، کلمه "معیل" به کسی گفته می‌شود که عایلی دارد و به نوعی مسئولیت نگهداری از آن‌ها را بر عهده دارد. در اصل، "عیال" به کسانی اطلاق می‌شود که در زندگی خود به کمک و پشتیبانی نیاز دارند و کسی در کنار آن‌ها نیست.
و فی الخبر کلکم عیال اللَّه، و أحبکم الی اللَّه احبکم الی عیاله.
هوش مصنوعی: در این نقل قول آمده است که همه شما وابسته به خدا هستید و کسی که در نزد خدا محبوب‌تر است، آن کسی است که به خانواده‌اش (دیگر انسان‌ها) مهربان‌تر باشد.
آن روز که این آیت فرو آمد قیس حارث بر مصطفی (ص) آمد، گفت: یا رسول اللَّه هشت آزاد زن در حبالت و نکاح من‌اند چه فرمایی؟ رسول خدا (ص) گفت: از ایشان چهار با خود میدار و باقی دست از ایشان بدار. قیس بخانه باز شد هر آنچه نازاینده بود او را گفت: «ادبری»، و او را گسیل کرد و آنچه زاینده بود او را گفت: «اقبلی»، و با خود میداشت.
هوش مصنوعی: روزی که این آیه نازل شد، قیس حارث به نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا، هشت زن آزاد در عقد و ازدواج من هستند، نظر شما چیست؟ پیامبر (ص) پاسخ داد: چهار نفر از آن‌ها را با خود نگه‌دار و بقیه را رها کن. قیس به خانه برگشت و به هر یک از زنانی که بچه‌دار نمی‌شدند گفت: «رفتن»، و آن‌ها را جدا کرد، و به زنانی که بچه‌دار می‌شدند گفت: «بمان»، و آن‌ها را نگه داشت.
وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً صدقه و صداق کاوین است، و نحلة و نحل عطیّه است، و معنی هر دو لفظ بهم بگفتن آنست که این کاوین بخشیده اللَّه است، و عطاء وی‌مر این زنان را، یقال نحلتک کذا، فهو لک نحل و نحلة، اذا ضممت النون اسقطت الهاء. و کاوین زنان هر چند سبکتر و کمتر، آن در شرع پسندیده‌تر و نیکوتر.
هوش مصنوعی: به زنان مهریه‌هایشان را به عنوان هدیه بدهید. این مهریه و صدقه، هدیه‌ای است از سوی خداوند و به معنای آن است که این بخشش به این زنان تعلق دارد. به این ترتیب، می‌توان گفت که مهریه‌ای که به زنان داده می‌شود، به نوعی هدیه و عطیه‌ای است. هرچند که مهریه زنان می‌تواند سبک‌تر و کمتر باشد، اما از نظر شرعی، این موضوع پسندیده‌تر و بهتر است.
مصطفی (ص) گفت: «اعظم النساء برکة اقلّهن مؤنة»
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) فرمود: «بزرگترین زنان از نظر ارزش، آنهایی هستند که نیاز کمتری به هزینه و زحمت دارند.»
و مستحبّ آنست که کاوین به پانصد درم سپید زیادت نکنند، که کاوین زنان مصطفی (ص) چنین بود. روی عن عائشة انّها قالت: کان صداق رسول اللَّه لازواجه اثنتی عشرة اوقیّة و نشأ تدرون ما النش‌ء؟ نصف اوقیّة.
هوش مصنوعی: مستحب است که مهریه را بیش از پانصد درهم نگذارند، زیرا مهریه زنان پیامبر (ص) این مقدار بود. عایشه نقل کرده که مهریه پیامبر برای همسرانش دوازده اوقیه و نصف اوقیه بوده است که به این نصف اوقیه "نشء" گفته می‌شود.
و در خبر است که زنی بر مصطفی (ص) آمد، و خود را بر وی عرض کرد، و می‌خواست که او را زن کند، گفت: یا رسول اللَّه من تن خویش بتو دادم، و در حکم تو کردم، و رای تو در خود پسندیدم. رسول (ص) در وی رغبت نکرد. مردی آنجا حاضر بود، گفت: یا رسول اللَّه او را بزنی بمن ده. رسول (ص) گفت: هیچ چیز هست ترا که بکاوین وی کنی؟ گفت: نه! گفت: و لا خاتم من حدید؟ و نه انگشتری از آهن؟ گفت: نه انگشتری از آهن، لکن این برد که دارم بدو نیم کنم. نیمه‌ای خود برگیرم، و نیمه‌ای بکاوین بوی دهم. رسول (ص) گفت: هل معک من القرآن شی‌ء؟
هوش مصنوعی: زنی بر پیامبر (ص) آمد و خواست که به همسری او درآید. او گفت: "ای رسول خدا، جانم را به تو تقدیم کردم و خود را در اختیار تو قرار دادم و نظر تو را بر خود پسندیدم." اما پیامبر (ص) به او تمایلی نشان نداد. مردی در آنجا بود که گفت: "ای رسول خدا، او را به من بده." پیامبر پرسید: "چیز دیگری داری که او را به خاطر آن به تو بدهم؟" مرد پاسخ داد: "نه!" سپس پیامبر پرسید: "آیا خاتمی از آهن داری؟" و مرد گفت: "نه، اما می‌توانم این برده‌ام را نصف کنم؛ نصف آن را برای خودم نگه می‌دارم و نصف دیگر را به او می‌دهم." پیامبر پرسید: "آیا چیز دیگری از قرآن با خود داری؟"
با تو از قرآن چیزی هست؟ یعنی از آن هیچ میدانی؟ گفت: نعم، آری دانم. رسول (ص) گفت: زوّجتکها بما معک من القرآن، او را بزنی بتو دادم، بآنچه از قرآن میدانی، یعنی که تا او را درآموزی. رسول خدا کاوین وی تعلیم قرآن کرد. این خبر دلیل است که کاوین اگر چه اندک بود در عقد نکاح رواست، که اگر روا نبودی رسول نگفتی: «و لا خاتم من حدید». و نیز دلیل است که بر تعلیم قرآن مزد ستدن و معلّم را بمزد گرفتن رواست.
هوش مصنوعی: آیا تو چیزی از قرآن می‌دانی؟ پاسخ داد: بله، چیزی می‌دانم. پیامبر فرمود: من تو را به همسری او درآوردم با همان دانشی که از قرآن داری، یعنی اینکه باید او را آموزش دهی. پیامبر خدا به او تعلیم قرآن داد. این مطلب نشان می‌دهد که حتی اگر دانش قرآن کم باشد، در عقد نکاح ایرادی وجود ندارد، چون اگر ایرادی داشت، پیامبر نمی‌فرمود: «و نه یک حلقه از آهن». همچنین، این موضوع نشان می‌دهد که پرداخت مزد به معلم قرآن و گرفتن حقوق برای تدریس آن نیز جایز است.
و آنجا که گفت: وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً دلیل است که اگر کاوین بسیار بود هم رواست. امّا اگر در عقد نکاح کاوین مسمّی نکند عقد درست باشد، اما بدخول، مهر المثل واجب شود، و اعتبار مهر المثل، بزنان عصبات است نه بمادر خویش.
هوش مصنوعی: این متن به موضوع مهریه در عقد ازدواج و شرایط آن اشاره دارد. بیان می‌کند که اگر مرد در زمان عقد، مقدار مهریه مشخص نکند، عقد همچنان صحیح است. اما پس از ورود به زندگی مشترک، باید مهر مثل (مقدار معمول مهریه برای زن) پرداخت شود. همچنین، مهر مثل به زنان نزدیک‌تر (عصبات) تعلق می‌گیرد و شامل مادر نمی‌باشد.
و روی عن النّبی (ص) قال: من أدان دینا و هو مجمع ان لا یؤدّیه لقی اللَّه عزّ و جلّ سارقا، و من اصدق امرأة صداقا و هو مجمع ان لا یوفّیها ذلک، لقی اللَّه عزّ و جلّ زانیا.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: کسی که دینی را قرض می‌گیرد و به‌طور جدی نیت ندارد آن را پرداخت کند، در روز قیامت در حالی که خداوند را ملاقات می‌کند، مانند دزد خواهد بود. همچنین کسی که به زنی مهریه‌ای می‌پردازد اما در دل نیت دارد که آن را نخواهد داد، در روز قیامت در حالی که به ملاقات خدا می‌رود، مانند زناکار خواهد بود.
و قال (ص): احقّ الشّروط أن یوفّی به ما استحللتم به الفروج.
هوش مصنوعی: آنچه که در اینجا بیان شده، به این معناست که بهترین و مهم‌ترین شروطی که باید به آن پایبند بود، شرایطی هستند که با استفاده از آن‌ها بین افرا د و رابطه‌های عاشقانه‌شان توافق حاصل کرده‌اند.
«فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْ‌ءٍ مِنْهُ نَفْساً» نفس اینجا دلست، و نفسا منصوبست بر قطع، و معناه: ان طابت نفوسهنّ لکم عن شی‌ء من الصّداق فوهبن لکم، فَکُلُوهُ ای فخذوه و اقبلوه هَنِیئاً لا اثم فیه، مَرِیئاً لا داء فیه هنیئا فی الدّنیا لا یقضی به علیکم سلطان مریئا فی الآخرة لا یؤاخذکم اللَّه به. هنی‌ء و مری‌ء دو نام است طعامی را که منهضم بود، عاقبت آن پسندیده بی غایلة، و مری‌ء تابع هنی‌ء است، مری‌ء نگویند مگر با هنی‌ء، و هنی‌ء گویند بی مری‌ء یقال: هنّأت الطّعام اهنّئه، و هنأنی الطّعام یهنأنی، و یهنئنی هناء، و هنأنی، و مرأنی یمرأنی. و الهنأ ایضا العطیّة، و الهانی‌ء المعطی، هنأته اهنأه، و اهنئه هنأ ای اعطیته، و هنأت البعیر اهنأه و اهنئه هنأ اذا مسحته بالهناء، و هو ضرب من القطران، و الهنأ النّصرة، هنأته ای نصرته، و استهنأته ای استنصرته.
هوش مصنوعی: اگر زنان از چیزی در مهر خود برای شما دل خوش شوند و آن را به شما ببخشند، می‌توانید آن را بپذیرید و با کمال آرامش از آن بهره‌مند شوید؛ چرا که در این کار نه گناهی وجود دارد و نه آسیبی. این بهره‌مندی در دنیا پسندیده است و در آخرت نیز مورد مؤاخذه خداوند قرار نخواهید گرفت. دو اصطلاح خوشایند و پسندیده به غذایی اطلاق می‌شود که بدون ضرر و عیب باشد. در واقع، پسندیده به معنی لذت‌بخش و خوشایند است و خوشایند به چیزی است که به همین وصف توصیف می‌شود. در زبان عربی، واژه خوشایند همچنین به معنای نیکویی، هدیه و کمک نیز به کار می‌رود.
و قال علی بن ابی طالب (ع): اذا اشتکی احدکم شیئا فلیسأل امرأته ثلاثة دراهم من صداقها. و یشتر به عسلا، و لیشربه بماء السّماء، فیجمع اللَّه له الهنی‌ء و المری‌ء و الشّفاء و الماء المبارک.
هوش مصنوعی: علی بن ابی‌طالب (ع) فرمودند: اگر یکی از شما دچار مشکل یا بیماری‌ای شد، از همسرتان سه درهم از مهریه‌اش درخواست کنید. با این پول عسل بخرید و آن را با آب باران بخورید؛ که این کار باعث می‌شود خداوند برای شما خوشی، سلامتی و آب پربرکت را جمع کند.
و گفته‌اند که: این آیت دلیلست که طعام جوانمردان و سخاوتیان گوارنده و سودمند بود، و خورنده را نوش، که می‌گوید ایشان چون طعام نهند بخوشدلی و طیب نفس نهند، پس خورنده را هَنِیئاً مَرِیئاً گفت و طعام بخیلان بخلاف این بود، ناگوار و ناسازگار، که ایشان آنچه دهند بتکلّف دهند، نه بطیب نفس، پس آن درد باشد نه درمان. مصطفی (ص) از اینجا گفت: «طعام السخیّ دواء و طعام البخیل داء».
هوش مصنوعی: گفته‌اند که این آیه نشان می‌دهد که غذا برای افراد جوانمرد و سخاوتمند خوشایند و مفید است، و کسی که آن را می‌خورد، لذت می‌برد. چون آنها غذا را با خوش‌دلویی و روحی سرشار از محبت تهیه می‌کنند، بنابراین گویند که برای آنها غذایی خوشحال‌کننده و سالم است. اما غذاهای بخیلان متفاوت است، زیرا آنها به سختی چیزی می‌دهند و با دلخوری و ناخشنودی این کار را می‌کنند، بنابراین آن غذا برای آنها دردآور و ناخوشایند است. پیامبر (ص) نیز در این باره فرموده‌اند: «غذای سخاوتمند برای درمان است و غذای بخیل برای بیماری».
قوله تعالی: وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الآیة... ابن عباس گفت: سفیهان اینجا زنان و فرزندان‌اند. میگوید مال خود که صلاح دنیا و قوام کار و معیشت شما در آن است فردا دست زنان و فرزندان منهید که آن گه زیر دست و محتاج ایشان شوید، بلکه خود میدارید و برایشان نفقه میکنید، و کسوت و رزق و مؤنت ایشان بپای میدارید.
هوش مصنوعی: در این آیه اشاره به این است که انسان‌ها نباید دارایی‌های خود را به دست افرادی که صلاحیت مدیریت آن را ندارند، بدهند. ابن عباس بیان می‌کند که در اینجا "سفیهان" به معنای زنان و فرزندان است. او می‌گوید که نباید اموال خود را به آنها بسپارید و اجازه دهید که کنترل مالی شما را به دست بگیرند، زیرا در این صورت شما زیر نظر و نیازمند آنان خواهید شد. بلکه باید خودتان دارایی‌تان را مدیریت کنید و به خانواده‌تان، به ویژه زنان و فرزندان، نفقه و حمایت مالی ارائه دهید.
وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً ایشان را سخن پسندیده می‌گویید، یعنی که ببرّ وصلت ایشان را وعده نیکو میدهید، که: ما پس ازین با شما نیکویی کنیم، و عطا دهیم، و نوازیم. و دلیل بر آنکه سفها زنان باشند خبر مصطفی (ص) است، قال: الا انّما خلقت النّار للسّفهاء، یقولها ثلاثا، الا و انّ السّفهاء النّساء الّا امرأة اطاعت قیّمها.
هوش مصنوعی: به آنها با زبانی زیبا و پسندیده گفتگو کنید. یعنی به آنها وعده نیکی بدهید که پس از این، با آنها به خوبی رفتار خواهید کرد، به آنها هدیه خواهید داد و آنها را نوازش خواهید کرد. همچنین بیان می‌شود که زنان ممکن است در برخی مواقع نادان باشند، که پیامبر (ص) فرمود: «به‌راستی که آتش برای نادانان خلق شده است» و این را سه بار تکرار کرد. او همچنین گفت: «نادانان، زنان هستند، مگر آنکه زنی از سرپرست خود اطاعت کند.»
و روی: الّا صاحبة القسط و السّراج. القسط الاناء، معناه: الّا المرأة الّتی تقوم علی رأس زوجها، بالاناء من الماء، و السّراج توضّئه.
هوش مصنوعی: به جز زنی که ظرف را در دست دارد و چراغ را روشن می‌کند. ظرف به معنای زن است که بر سر شوهرش ایستاده و آب را در ظرف دارد، و چراغ را نیز روشن می‌کند.
و انس مالک گفت: زنی پیش مصطفی (ص) آمد، گفت: یا رسول اللَّه مادر و پدرم فدای تو باد، یک بار خیری بگوی مر این زنان را که ایشان را سفها نام کردی.
هوش مصنوعی: انس مالک روایت می‌کند که زنی نزد پیامبر اسلام (ص) آمد و به او گفت: ای رسول خدا، مادر و پدرم فدای تو باشند. خواهش می‌کنم یک بار چیزی بفرمایید که این زنان را در مورد آنها که به نادانی نام بردی، روشنگری کنید.
رسول خدا گفت: اللَّه تعالی شما را سفها خواند در کتاب خویش. آن زن گفت: ما را ناقصات خواندی، رسول گفت: نقصان شما آن بس که در هر ماهی پنج روز کم یا بیش نماز نکنید. آن گه رسول (ص) دل خوشی ایشان را گفت: شما را از نواخت و کرامت حق آن نه بس است که چون بفرزند بارور شید، مزد شما همچون مزد غازی بود در راه حق، و چون بار فرو نهید ثواب شما چندان بود که ثواب شهیدان، و چون کودک را شیر دهید هم چنان بود که از فرزندان اسماعیل گردنی آزاد کنید. آن گه گفت: این ثواب عظیم مر آن زنان راست که مؤمنات باشند با شکستگی و فروتنی و تواضع، و در بلاها و رنجها شکیبا، و شوهران را سپاس دارنده و خدمت کننده.
هوش مصنوعی: پیامبر خدا فرمودند: خداوند در کتاب خود شما را نادان خوانده است. زنی پرسید: آیا ما را ناقص خواندی؟ پیامبر پاسخ داد: نقص شما این است که در هر ماه، پنج روز نماز نمی‌خوانید. سپس ایشان به زنان گفتند: این همه کرامت و عظمت از سوی خدا کافی است که وقتی فرزندی به دنیا می‌آورید، پاداش شما معادل پاداش مجاهدانی است که در راه خدا تلاش می‌کنند، و وقتی فرزندی را شیر می‌دهید، ثواب شما به اندازه آزادی گردن یک نفر از فرزندان اسماعیل خواهد بود. ایشان تاکید کردند که این پاداش عظیم برای آن زنان مؤمن است که با فروتنی و صبر در برابر مشکلات و رنج‌ها، نسبت به شوهران خود سپاسگزاری و خدمت می‌کنند.
قومی گفتند: سفها درین آیت یتیمان و معتوهان‌اند که بر مال ایشان قیّم گماشته‌اند، و آنچه اضافت مال با اولیاء کرد با آنکه مال آن سفها است دو معنی را کرد: یکی آنکه جنس مال اضافت با ایشان کرد، و جنس مال آن همه آدمیان است که قوام ایشان بدانست، و معیشت ایشان در آنست، هم چنان که جای دیگر گفت: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ ای من جنس الآدمیّین. دیگر معنی آنست که: اولیاء قیّمان و مربّیان سفهاءاند، و اموال سفهاء از روی ظاهر در دست و تصرف ایشانست که اولیاءاند، ازین جهت اضافت آن با ایشان کرد. جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً این یا بدل واو است یعنی «قواما» میگوید: آن مال که قوام شماست، یعنی که بآن بپائید، و بآن می‌توانید بودن. مدنی و شامی «قیما» خوانند بی الف، و قیم و قیام اینجا بمعنی هر دو یکی است. و گفته‌اند: «قیم» جمع قیمتست، و بدین معنی یا هم بدل واوست، لأنّ القیمة اصلها الواو، یقال لها القیمة لأنّها تقوم مقام الشی‌ء، و تقول «قوّمت الشّی‌ء تقویما». و حکی ابو الحسن الاخفش فیه قوما بالواو علی الاصل، و معنی آنست که آن مال که خدای شما را آن، قیمتهای همه چیز کرد، و بجای ایستید همه چیز را.
هوش مصنوعی: گروهی گفته‌اند که در این آیه، سفها به یتیمان و افرادی اطلاق می‌شود که عقلشان کامل نیست و در شأن آنان، سرپرستانی گماشته شده است. در معنایی که درباره دارایی این افراد بیان شده، دو نکته وجود دارد: اول اینکه نوع دارایی به آن‌ها نسبت داده شده، و این دارایی متعلق به همه انسان‌هاست که بقاء و معیشت آن‌ها به آن وابسته است. در جای دیگری هم آمده است که خداوند فرستاده‌ای از خودتان برای شما فرستاده است. دوم اینکه سرپرستان، نگهدارندگان و مربیان این افراد هستند و دارایی‌های سفها به‌ظاهر در دست آن‌هاست، بنابراین به این دارایی نسبت داده شده است. در ادامه گفته شده که خداوند برای شما قوامی قرار داده است، به این معنی که آن دارایی، قوام شماست و شما به واسطه آن می‌توانید زندگی کنید. برخی از افراد با لهجه‌های مختلف به آن قیم می‌گویند و در اینجا، قیم و قوام به یک معناست. همچنین گفته شده که قیم جمع قیمت است و به این معنا یا به عنوان بدل از واو است، زیرا قیمت در اصل از واو است و به آن قیمت گفته می‌شود چون نقش جایگزین برای چیزها را دارد. در اینجا بیان شده که آن مال، قیمتی برای شما خواهد بود و شما را در زندگی پایدار نگه می‌دارد.
وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها میگوید: یتیمان را و معتوهان را روزی میدهید در آن اموال، «فیها» گفت نه «منها»، اشارت است فرا تجارت در مال سفها، تا مایه بجای ماند، اگر منها بودی مال زود بتلف آمدی. و یقرب منه‌
هوش مصنوعی: در این متن به این نکته اشاره شده است که معصومان به یتیمان و افراد نیازمند باید روزی بدهند و این روزی از اموالشان تامین شود. عبارت «فیها» به این معناست که باید از خود اموال برای این کار استفاده کرد، نه اینکه فقط بخشی از آن‌ها خارج شود. این نکته نشان می‌دهد که باید سرمایه را به گونه‌ای مدیریت کرد که از بین نرود و همچنان باقی بماند، چرا که اگر تنها از «منها» استفاده می‌شد، دارایی به سرعت از دست می‌رفت.
قوله (ص): «من ولّی یتیما و له مال فلیتّجر له بماله، و لا یترکه حتّی تأکله الصّدقة».
هوش مصنوعی: پیام این روایت این است که اگر کسی وصی یا سرپرست یتیمی باشد که دارای مالی است، باید از آن مال به‌طور مناسب و در راه تجارت استفاده کند. او نباید اجازه دهد که آن مال بدون استفاده بماند تا به دست صدقه بیفتد. این بیان بر اهمیت مدیریت صحیح و بهره‌برداری از دارایی‌های یتیم تأکید دارد.
«و اکسوهم» جدا یاد کرد از بهر آنکه بیشتر رزق در مأکول و معتلف گویند.
هوش مصنوعی: «و اکسوهم» به این دلیل به طور جداگانه ذکر شده است که بیشتر روزی در غذاها و مواد خوراکی وجود دارد.
وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً میگوید: ایشان را سخن خوش گوئید، یعنی که چون مال خویش باز خواهند بیش از ایناس رشد، ایشان را سخن خوش گوئید، گوئید: مال شما است آری تا هنگام آید، «معروفا» ای مستحسنا محمودا.
هوش مصنوعی: به آن‌ها با زبان خوش و نیکو صحبت کنید. به این معنا که زمانی که افراد به دنبال مال خود می‌آیند و می‌خواهند آن را برگردانند، با محبت و زبان دوستانه به آن‌ها بگویید که این مال متعلق به خودشان است و تا زمانی که زمانش فرا برسد، در اختیار شما خواهد بود. «معروفاً» به معنای گفتاری خوشایند و پسندیده است.

حاشیه ها

1399/12/11 14:03

چرا در بیت 31 این متن برای دو و سه و چهار ان وجود دارد؟