گنجور

۴ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِکُمْ الآیة کردگار نهان دان، خداوند مهربان، و بخشاینده بر همگنان، درین آیت خبر داد از رحمت و فضل خود بر بندگان، و اسبال ستر خویش بر عیب ایشان، تا همه خود داند فعل بد ایشان، و آب رویشان نبرد نزدیک خلقان. هر چند رهی شوخ‌تر، وی جلّ جلاله کریم‌تر، هر چند رهی گیرنده‌تر، اللَّه او را باز خواننده‌تر.

روی فی بعض الکتب المنزلة: «عبدی! انت العوّاد الی الذّنوب، و انا العوّاد الی المغفرة، لتعلم أنا أنا و انت انت». داود (ع) زبور خواندی، هر گه که بآیتی رسیدی که در آن ذکر گناهکاران بودی گفتی: اللّهمّ لا تغفر للخطّائین! ملکا بر گنه‌کاران رحمت مکن، و تقدیر انگشت تهدید در وی میگزید که: ای داود! باش تا ترا کار افتد، آن گه ازین گفته استغفار کنی! پس چون آن واقعه بیفتاد، و آن تیر تقدیر در حلق او نشست در خاک ندم می‌غلطید و میگفت: «ربّ اغفر لی»، و تقدیر میگفت: ای داود نه تو میگفتی که گنه کاران را میامرز؟ گفت: بار خدایا ندانسته بودم. هنوز بکر بودم. مقرع سهام قدر نگشته بودم. بار خدایا! از آن گفت توبه میکنم. تو آن کن که سزای آنی. تو احوال بندگان به دانی. مطّلع بر سرّ ایشانی. عزیز و سلطانی.

کریم و مهربانی.

از مهربانی وی نکته‌ای بشنو، بنگر درین آیت، و تأمّل کن درین حالت، که شهادت چهار گواه عدول در ثبوت فاحشه معتبر کرد، بر وجهی و تحقیقی که اقامت بیّنت بر آن صفت دشخوار صورت بندد. این همه از آن کرد تا آن فاحشه بر بنده درست نشود، و او را فضیحت نرسد. مصطفی (ص) این خلق کرم از درگاه عزّت گرفت، و این ادب بیاموخت، تا چون ماعز بن مالک بر وی آمد، و اقرار داد بفاحشه، رسول خدا بهانه‌ها فرا پیش میآورد، و او را از سر آن فرا میداشت. و در خبر است که اول ماعز گفت: یا رسول اللَّه طهّرنی، مرا پاک گردان. رسول گفت: برو ای ماعز استغفار و توبه کن. ماعز ساعتی رفت، باز آمد، و همان سخن گفت. رسول همان جواب داد. تا سه بار برفت. چهارم بار که باز آمد، رسول خدا گفت: ترا از چه پاک کنم؟ ماعز گفت: از زنا. دیگر بار رسول (ص) واسر بهانه شد، گفت: مگر دیوانه است این مرد؟ گفتند: یا رسول اللَّه دیوانه نیست. گفت: مگر خمر خورده است، و مست شده؟ یکی را گفت: بنگر تا خود از وی بوی خمر آید یا نه؟ گفتند: نه.

آن گه رسول گفت: یا ماعز زنا کردی؟ ماعز گفت: آری. رسول گفت: بنگر مگر که نظری کردی، یا بدست پاسیده‌ای، یا دهن داده‌ای؟ گفت: نه، یا رسول اللَّه.

پس دیگر بار بزنا اقرار داد. پس رسول خدا بفرمود تا وی را رجم کردند. آن گه یاران را گفت: استغفروا لماعز بن مالک لقد تاب توبة لو قسمت بین امّة لوسعتهم.

با اینهمه آورده‌اند که: بار خدای عالم آن سوخته را در سرّ بشنوانید که یا ماعز! ندانسته بودی که ما رسول، تنفیذ احکام شرع را فرستادیم، و حاکم مملکت کردیم، چون نزدیک وی شدی وی اندر حکم کردن و حدّ راندن تقصیر نکند، که قلم شرع بدو داده‌ایم. آن گه بدرگاه او شدی ترا رجم کرد، چرا بدرگاه من نیامدی تا توبت تو پذیرفتمی، و گناهت در گذاشتمی؟! فانّی أنا الغفور الرّءوف! إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ الآیة توبت نشان راه است، و سالار بار، و کلید گنج، و شفیع وصال، و سر همه شادی، و مایه آزادی.

اول پشیمانی در دل است، پس عذر بر زبان، پس بریدن از بدی و بدان! در خبر می‌آید که ره که توبه کند و رفیقان بد بنگذارد، تائب نیست. هر که توبه کند وطعام و شراب بنگذارد تائب نیست. هر که توبه کند و جامه خواب بنگذارد، و خواب از دیده بیرون نکند، تائب نیست. هر که توبه کند و از مال وی آنچه از قوت بسر آید انفاق نکند تائب نیست. شرط توبه آنست که از همه موجودات دل بر گیرد، و روی در حق آرد. هر خون و گوشت که بر هفت اندام دارد بریاضت فرو گذارد.

توبه مقدّمه آتش است که از قعر دوزخ آمده، تا آنچه فردا آتش با تو خواهد کرد، تو امروز بآب دیده با خود بکنی! توبه اشخاص حضرت است، بر تو فرستادند که: ای جوانمرد این جنگ تا کی؟ و این بد عهدی تا چند؟ و از آی و صلحی بکن!

ای باز هوا گرفته باز آی و مرو
کز رشته تو سری در انگشت منست‌

ای آزاد مرد! چند گه در خوابی؟ بیدار شو که وقت صباح است! و در سر شور شراب شوق داری؟ همین که هنگام صبوح است! تا کی شکسته دل و عهدی؟ بیا که وقت قبول نصیحت و توبه نصوح است.

وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ الآیة بزبان علم توبه پیش از مرگ باید، و گر همه یک لحظه بود و بزبان معاملت پیش از عادت نفس باید در خویشتن دیدن، و خود پرستیدن، هر که خویشتن را پسندید و بعادت در خود نگرید، در توبه بر وی فرو بستند، و آب فلاح از وی باز گرفتند.

دور شو از صحبت خود بر در عادت پرست
بوسه بر خاک کف پای ز خود بیزار زن

نه هر که در راه شریعت توبه کرد بعفو و مغفرت رسید، از روی حقیقت بصدق محبت رسید! روزگاری داود پیغامبر (ع) میگریست و تضرّع میکرد. آخر او را گفتند: یا داود لم تبکی و قد غفرت لک، و أرضیت خصمک، و قبلت توبتک؟! چرا می‌گریی و ترا آمرزیدم، و خصمت خشنود کردم، و توبت تو قبول کردم، و عذرت بپذیرفتم؟! گفت: بار خدایا! میدانم، لکن آن وقت خوش که داشتم در صحبت، و آن نفس که مرا با تو بود در خلوت، باز ده. گفت: یا داود! هیهات! ذاک ودّ قد مضی.

فخلّ سبیل العین بعدک بالبکا
فلیس لایّام الصّفاء رجوع
دردا و دریغا که از آن خاست و نشست
خاکیست مرا بر سر و بادیست بدست‌
۴ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ الآیة در ابتداء اسلام مرد و زن که بفعل زنا فراهم شدندی، و هر دو ثیّب بودندی و محصن، حکم ایشان آن بود که ایشان را از یکدیگر جدا کردندی، و بزندان باز داشتندی، چنان که درین آیت گفت: فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ و اگر هر دو بکر بودندی، در حال زنا حکم ایشان ایذا بود، چنان که در آیت دیگر گفت: فَآذُوهُما و ایذاء آن بود که ایشان را در آن زنا می‌سرزنش کردند و می‌زجر گفتند: انتهکتما حرمات اللَّه، و عصیتماه، و استوجبتما عقابه. پس هر دو آیت منسوخ شد، آیت اول بجلد و رجم، و آیت دوم بجلد و تغریب و ناسخ این بود که مصطفی (ص) گفت: خذوا عنّی، قد جعل اللَّه لهنّ سبیلا، البکر بالبکر جلد مائة و تغریب عام، و الثّیّب بالثّیّب جلد مائة و الرّجم.۵ - النوبة الاولى: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، لا یَحِلُّ لَکُمْ شما را حلال نیست، أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ که زنان یکدیگر بمیراث برید کَرْهاً بر نبایست ایشان، وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ و ایشان را از نکاح باز مدارید، لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ تا از آنچه فرا ایشان میباید داد چیزی برید، إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَةٍ مگر که فاحشه‌ای کنند، مُبَیِّنَةٍ فاحشه‌ای به بیّنت روشن کرده و محکم، وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ و با ایشان بنیکویی زندگانی گزارید،، فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ اگر ایشان را نخواهید و خوش نیاید شما را، فَعَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً مگر که شما را ناخوش آید چیزی، وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً (۱۹) و خدای در آن شما را نیکویی فراوان دارد و سازد.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِکُمْ الآیة کردگار نهان دان، خداوند مهربان، و بخشاینده بر همگنان، درین آیت خبر داد از رحمت و فضل خود بر بندگان، و اسبال ستر خویش بر عیب ایشان، تا همه خود داند فعل بد ایشان، و آب رویشان نبرد نزدیک خلقان. هر چند رهی شوخ‌تر، وی جلّ جلاله کریم‌تر، هر چند رهی گیرنده‌تر، اللَّه او را باز خواننده‌تر.
هوش مصنوعی: خداوند مهربان و بخشنده در این آیه از رحمت و لطف خود بر بندگانش خبر می‌دهد. او پرده‌پوشی بر عیب‌های آن‌ها دارد تا خودشان از اعمال ناپسندشان باخبر شوند و آبروی‌شان در میان مردم حفظ شود. هرچند که راه خطا را پیش بگیرند، او همچنان کریم و بخشنده است و اگر کسی در دام گناه بیفتد، خداوند باز هم می‌تواند او را ببخشد.
روی فی بعض الکتب المنزلة: «عبدی! انت العوّاد الی الذّنوب، و انا العوّاد الی المغفرة، لتعلم أنا أنا و انت انت». داود (ع) زبور خواندی، هر گه که بآیتی رسیدی که در آن ذکر گناهکاران بودی گفتی: اللّهمّ لا تغفر للخطّائین! ملکا بر گنه‌کاران رحمت مکن، و تقدیر انگشت تهدید در وی میگزید که: ای داود! باش تا ترا کار افتد، آن گه ازین گفته استغفار کنی! پس چون آن واقعه بیفتاد، و آن تیر تقدیر در حلق او نشست در خاک ندم می‌غلطید و میگفت: «ربّ اغفر لی»، و تقدیر میگفت: ای داود نه تو میگفتی که گنه کاران را میامرز؟ گفت: بار خدایا ندانسته بودم. هنوز بکر بودم. مقرع سهام قدر نگشته بودم. بار خدایا! از آن گفت توبه میکنم. تو آن کن که سزای آنی. تو احوال بندگان به دانی. مطّلع بر سرّ ایشانی. عزیز و سلطانی.
هوش مصنوعی: در برخی کتاب‌های آسمانی آمده است: «یک بنده من! تو به گناهان بازمی‌گردی و من به بخشش. این را بدان که من من هستم و تو تویی.» داوود (علیه‌السلام) در زمانی که زبور می‌خواند، هر بار که به آیه‌ای درباره گناهکاران می‌رسید، می‌گفت: خدایا، گناهکاران را مشمول رحمت قرار نده! و به گونه‌ای به تهدید می‌نگریست که «ای داوود! مراقب باش تا آن زمان که خودت به این موضوع دچار شوی و آنگاه استغفار کنی!» پس وقتی آن واقعه پیش آمد و تقدیر در جانش نشست، در خاک افتاد و گوینده‌اش گفت: «پروردگارا، مرا ببخش!» و تقدیر به او یادآور شد که تو خود گفته بودی گناهکاران را نمی‌بخشی. داوود پاسخ داد: «پروردگارا، من ندانسته بودم. هنوز جوان و ناپخته بودم و مشمول تقدیر نشده بودم. بار خدایا! از گفته‌ام توبه می‌کنم و تو آنچه شایسته است، انجام ده. تو از حال بندگان آگاهی و به راز آنها آگاه هستی. تو بزرگ و با عزت هستی.»
کریم و مهربانی.
هوش مصنوعی: کریم به معنای بخشنده و سخاوتمند است و مهربانی به محبت و دلسوزی نسبت به دیگران اشاره دارد. این دو ویژگی معمولاً با همدیگر همراه هستند و نشان‌دهنده شخصیت فردی هستند که به دیگران کمک می‌کند و با رفتارهای خوب خود، محبت را در جامعه منتشر می‌کند.
از مهربانی وی نکته‌ای بشنو، بنگر درین آیت، و تأمّل کن درین حالت، که شهادت چهار گواه عدول در ثبوت فاحشه معتبر کرد، بر وجهی و تحقیقی که اقامت بیّنت بر آن صفت دشخوار صورت بندد. این همه از آن کرد تا آن فاحشه بر بنده درست نشود، و او را فضیحت نرسد. مصطفی (ص) این خلق کرم از درگاه عزّت گرفت، و این ادب بیاموخت، تا چون ماعز بن مالک بر وی آمد، و اقرار داد بفاحشه، رسول خدا بهانه‌ها فرا پیش میآورد، و او را از سر آن فرا میداشت. و در خبر است که اول ماعز گفت: یا رسول اللَّه طهّرنی، مرا پاک گردان. رسول گفت: برو ای ماعز استغفار و توبه کن. ماعز ساعتی رفت، باز آمد، و همان سخن گفت. رسول همان جواب داد. تا سه بار برفت. چهارم بار که باز آمد، رسول خدا گفت: ترا از چه پاک کنم؟ ماعز گفت: از زنا. دیگر بار رسول (ص) واسر بهانه شد، گفت: مگر دیوانه است این مرد؟ گفتند: یا رسول اللَّه دیوانه نیست. گفت: مگر خمر خورده است، و مست شده؟ یکی را گفت: بنگر تا خود از وی بوی خمر آید یا نه؟ گفتند: نه.
هوش مصنوعی: از لطف و مهربانی او نکته‌ای بیان کن و در این آیه تأمل کن. در اینجا بیان شده که برای اثبات زنا، شهادت چهار شاهد عادل ضروری است و این امر به گونه‌ای دشوار می‌طلبد که شاهدان به این وظیفه عمل کنند. این کار به این دلیل است که شرف و حیثیت فردی نرود و او به زشتی شناخته نشود. پیامبر (ص) این رفتار خوب را از درگاه پروردگار آموخته و به دیگران تعلیم داده است، به گونه‌ای که وقتی ماعز بن مالک نزد او آمد و اعتراف به زنا کرد، رسول خدا به دلایلی تلاش کرد تا او را از این کار منصرف کند. در روایت آمده که ماعز ابتدا از پیامبر خواست تا او را پاک کند و رسول الله به او گفت که بهتر است توبه و استغفار کند. ماعز چندین بار این درخواست را تکرار کرد و در نهایت وقتی به طور صریح اعتراف کرد، پیامبر دوباره سعی کرد از او بپرسد که چه مشکلی دارد. او گفت که زنا کرده است. پیامبر به پاسخی مهم و منطقی رسید، به طوری که به او تأکید کرد که آیا او دچار جنون یا مصرف مشروبات الکلی شده است، و دیگران تأیید کردند که او در سلامت عقل و خواب نبوده است.
آن گه رسول گفت: یا ماعز زنا کردی؟ ماعز گفت: آری. رسول گفت: بنگر مگر که نظری کردی، یا بدست پاسیده‌ای، یا دهن داده‌ای؟ گفت: نه، یا رسول اللَّه.
هوش مصنوعی: سپس پیامبر خطاب به ماعز گفت: آیا تو مرتکب زنا شده‌ای؟ ماعز پاسخ داد: بله. پیامبر ادامه داد: خوب توجه کن که آیا نگاهی به کسی داشته‌ای، یا به کسی دست زده‌ای، یا بوسه‌ای رد و بدل کرده‌ای؟ ماعز گفت: نه، ای پیامبر خدا.
پس دیگر بار بزنا اقرار داد. پس رسول خدا بفرمود تا وی را رجم کردند. آن گه یاران را گفت: استغفروا لماعز بن مالک لقد تاب توبة لو قسمت بین امّة لوسعتهم.
هوش مصنوعی: سپس ماعز دوباره اقرار به زنا کرد. رسول خدا به دستور داد تا او را رجم کنند. سپس به یارانش گفت: برای ماعز بن مالک طلب آمرزش کنید، زیرا او توبه‌ای کرده که اگر بین امت تقسیم شود، همه را دربر می‌گیرد.
با اینهمه آورده‌اند که: بار خدای عالم آن سوخته را در سرّ بشنوانید که یا ماعز! ندانسته بودی که ما رسول، تنفیذ احکام شرع را فرستادیم، و حاکم مملکت کردیم، چون نزدیک وی شدی وی اندر حکم کردن و حدّ راندن تقصیر نکند، که قلم شرع بدو داده‌ایم. آن گه بدرگاه او شدی ترا رجم کرد، چرا بدرگاه من نیامدی تا توبت تو پذیرفتمی، و گناهت در گذاشتمی؟! فانّی أنا الغفور الرّءوف! إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ الآیة توبت نشان راه است، و سالار بار، و کلید گنج، و شفیع وصال، و سر همه شادی، و مایه آزادی.
هوش مصنوعی: گفته‌اند که ای ماعز! تو نمی‌دانستی که ما پیامبران را برای اجرای احکام شرع فرستاده‌ایم و حاکمان را تعیین کرده‌ایم. وقتی نزدیک او شدی، او در اجرای حکم و تعیین مجازات کوتاهی نکرد، زیرا ما اختیار اجرای احکام شرع را به او داده‌ایم. سپس به درگاه او رفتی و او تو را رجم کرد، اما چرا به درگاه من نیامدی تا توبه‌ات را قبول کنم و گناهت را بر گردانم؟ چرا که من رحمت‌ و بخشش بسیاری دارم! توبه تنها بر عهده خداست برای کسانی که از روی نادانی کارهای بد انجام می‌دهند. توبه راهنمای خوب، رئیسی بزرگ، کلید گنج، شفیع رسیدن به وصال و منبع همه شادی‌ها و آزادی‌هاست.
اول پشیمانی در دل است، پس عذر بر زبان، پس بریدن از بدی و بدان! در خبر می‌آید که ره که توبه کند و رفیقان بد بنگذارد، تائب نیست. هر که توبه کند وطعام و شراب بنگذارد تائب نیست. هر که توبه کند و جامه خواب بنگذارد، و خواب از دیده بیرون نکند، تائب نیست. هر که توبه کند و از مال وی آنچه از قوت بسر آید انفاق نکند تائب نیست. شرط توبه آنست که از همه موجودات دل بر گیرد، و روی در حق آرد. هر خون و گوشت که بر هفت اندام دارد بریاضت فرو گذارد.
هوش مصنوعی: پشیمانی آغازش در دل انسان است، سپس فرد باید عذرخواهی کند و از کارهای زشت دوری کند. گفته می‌شود کسی که توبه کند و دوستان بد را ترک کند، واقعاً تائب نیست. اگر کسی از خوراک و نوشیدنی بگذرد، هنوز تائب نیست. اگر کسی خواب را ترک کند ولی چشم از خواب بر ندارد، او نیز تائب نیست. همچنین، اگر فرد توبه کند و از مال خود چیزی برای نیازمندان ندهد، او تائب نیست. توبه واقعی این است که انسان از همه چیز دل بکند و به سوی حق بازگردد. هر عضو و گوشتی که در بدن دارد باید از رنج و زحمت تبدیل به پرورش و تزکیه شود.
توبه مقدّمه آتش است که از قعر دوزخ آمده، تا آنچه فردا آتش با تو خواهد کرد، تو امروز بآب دیده با خود بکنی! توبه اشخاص حضرت است، بر تو فرستادند که: ای جوانمرد این جنگ تا کی؟ و این بد عهدی تا چند؟ و از آی و صلحی بکن!
هوش مصنوعی: توبه مانند آتش سوزانی است که از عمق دوزخ نشأت گرفته، و هدفش این است که تو را به فکر آینده‌ات بیندازد و به تو یادآوری کند که چه بلایی بر سرت خواهد آمد. بنابراین باید با چشمان گریان امروز، برای آینده‌ات تدبیر کنی. توبه آن‌چیزی است که به تو اشاره شده، به تو پیامی فرستاده‌اند که ای جوانمرد، این جنگ چقدر ادامه خواهد داشت؟ و این بی‌وفایی تا کی؟ بیایید به صلحی دست یابیم!
ای باز هوا گرفته باز آی و مرو
کز رشته تو سری در انگشت منست‌
هوش مصنوعی: ای پرنده، که هوا گرفته است، به سراغم بیا و نرو؛ زیرا از رشته تو، به نوعی، شاخکی در دست من قرار دارد.
ای آزاد مرد! چند گه در خوابی؟ بیدار شو که وقت صباح است! و در سر شور شراب شوق داری؟ همین که هنگام صبوح است! تا کی شکسته دل و عهدی؟ بیا که وقت قبول نصیحت و توبه نصوح است.
هوش مصنوعی: ای مرد آزاد! چقدر در خواب هستی؟ بیدار شو که وقت صبح است! آیا در دل شور و اشتیاقی داری؟ همین حالا که صبح شده! تا کی دل شکسته و ناامید بمانی؟ بیایید که وقت قبول نصیحت و توبه درستی است.
وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ الآیة بزبان علم توبه پیش از مرگ باید، و گر همه یک لحظه بود و بزبان معاملت پیش از عادت نفس باید در خویشتن دیدن، و خود پرستیدن، هر که خویشتن را پسندید و بعادت در خود نگرید، در توبه بر وی فرو بستند، و آب فلاح از وی باز گرفتند.
هوش مصنوعی: توبه ویژه کسانی نیست که مرتکب کارهای بد می‌شوند. توبه باید قبل از مرگ انجام شود و این کار در واقع باید قبل از اینکه عادت‌های ناپسند در انسان شکل بگیرد، مورد توجه قرار گیرد. انسان باید در خود نگریسته و از خودپرستی دوری کند. هر کسی که از خود راضی باشد و به عادت‌های خود توجه نکند، امکان توبه برایش بسته می‌شود و از کامیابی باز می‌ماند.
دور شو از صحبت خود بر در عادت پرست
بوسه بر خاک کف پای ز خود بیزار زن
هوش مصنوعی: از گفتگو با کسانی که عادت به پرستش خود دارند دوری کن. به جای آن، بر خاک پای دیگران احترام بگذار و از خودمحوری دوری کن.
نه هر که در راه شریعت توبه کرد بعفو و مغفرت رسید، از روی حقیقت بصدق محبت رسید! روزگاری داود پیغامبر (ع) میگریست و تضرّع میکرد. آخر او را گفتند: یا داود لم تبکی و قد غفرت لک، و أرضیت خصمک، و قبلت توبتک؟! چرا می‌گریی و ترا آمرزیدم، و خصمت خشنود کردم، و توبت تو قبول کردم، و عذرت بپذیرفتم؟! گفت: بار خدایا! میدانم، لکن آن وقت خوش که داشتم در صحبت، و آن نفس که مرا با تو بود در خلوت، باز ده. گفت: یا داود! هیهات! ذاک ودّ قد مضی.
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر شریعت توبه کند، لزوماً به عفو و بخشش نمی‌رسد، بلکه باید با صدق محبت به این مقام دست یابد! زمانی داود پیامبر دچار اندوه و گدایی پروردگار بود. به او گفته شد: ای داود، چرا گریه می‌کنی در حالی که تو را آمرزیدم، خصم تو را راضی کردم و توبه‌ات را پذیرفتم؟ او پاسخ داد: پروردگارا! می‌دانم، اما آن لحظه خوشی که در محضر تو بودم و آن نفس پاکی که در خلوت با تو داشتم، را دوباره به من عطا کن. پروردگار به او گفت: ای داود! این محبت و وصال دیگر به گذشته تعلق دارد.
فخلّ سبیل العین بعدک بالبکا
فلیس لایّام الصّفاء رجوع
هوش مصنوعی: بعد از تو، اجازه بده اشک‌هایم آزادانه بریزند، زیرا دوران خوشی‌ها دیگر به بازگشت نیست.
دردا و دریغا که از آن خاست و نشست
خاکیست مرا بر سر و بادیست بدست‌
هوش مصنوعی: ای کاش که این وضعیت پیش نمی‌آمد! من از خاک برخاسته‌ام و در آنجا نشسته‌ام، اما بادی سخت بر من می‌وزد.