قوله تعالی: وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ الآیة در ابتداء اسلام مرد و زن که بفعل زنا فراهم شدندی، و هر دو ثیّب بودندی و محصن، حکم ایشان آن بود که ایشان را از یکدیگر جدا کردندی، و بزندان باز داشتندی، چنان که درین آیت گفت: فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ و اگر هر دو بکر بودندی، در حال زنا حکم ایشان ایذا بود، چنان که در آیت دیگر گفت: فَآذُوهُما و ایذاء آن بود که ایشان را در آن زنا میسرزنش کردند و میزجر گفتند: انتهکتما حرمات اللَّه، و عصیتماه، و استوجبتما عقابه. پس هر دو آیت منسوخ شد، آیت اول بجلد و رجم، و آیت دوم بجلد و تغریب و ناسخ این بود که مصطفی (ص) گفت: خذوا عنّی، قد جعل اللَّه لهنّ سبیلا، البکر بالبکر جلد مائة و تغریب عام، و الثّیّب بالثّیّب جلد مائة و الرّجم.
پس در حق ثیّب دیگر بار جلد منسوخ گشت، و رجم ثابت شد و ناسخ این بود که مصطفی (ص) گفت: در آن خبر معروف: «و أمّا انت یا انیس! فاغد علی امرأة هذا، فان اعترفت فارجمها»
، بعد از اعتراف رجم فرمود و جلد نفرمود.
و نیز آیتی است از قرآن که خطّ آن منسوخ است، و حکم آن ثابت، و هو قوله تعالی: الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما البتة نکالا من اللَّه و اللَّه عزیز حکیم.
امّا ناسخ آیت دوم همین است: «البکر بالبکر جلد مائة و تغریب عام»، و هم این آیت که اللَّه گفت: الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ.، و علی الجمله سخن درین آیت و در بیان حکم زنا آنست که: اگر بالغی عاقل باختیار خویش و از تحریم زنا آگاه، زنا کند، و بر وی درست شود، از اقرار و اعتراف وی، یا از گواهی چهار مرد عدول، گواهی بیک صورت، اگر مرد و زن هر دو محصن باشد هر دو را رجم کنند، لقول عمر: «انّ اللَّه بعث محمدا بالحقّ و انزل علیه الکتاب، و کان ممّا انزل اللَّه آیة الرّجم، و رجم رسول اللَّه (ص)، و رجمنا بعده، و الرّجم فی الکتاب اللَّه حقّ علی من زنی اذا احصن من الرّجال و النّساء، اذا قامت البیّنة، او کان الحبل او الاعتراف، و اگر یکی محصن باشد و یکی نه، بر محصن رجم است و بر غیر محصن جلد و تغریب، و شرط احصان بلوغ است، و عقل، و حرّیّت، و اصابت در نکاحی درست و کیفیّت رجم آنست که سنگ در وی میاندازند تا هلاک شود، و اگر در میانه بگریزد، و حدّ وی باقرار واجب شده است نه به بیّنه، از پس وی نباید رفت و فرو باید گذاشت، که در خبر است که یکی را سنگسار میکردند در عهد رسول (ص).
چون سنگ بوی رسید بگریخت. از پس وی برفتند و او را میزدند تا هلاک شد.
رسول خدا گفت: هلّا ترکتموه لعلّه یتوب فیتوب اللَّه علیه؟! و اگر کسی اقرار دهد بزنا، پس از آن اقرار خویش باز آید، آن رجوع از وی مقبولست، و حدّ از وی بیفتد و اگر زنی حامل باشد که مستوجب رجم بود تا بار ننهد او را رجم نکنند، لما
روی انّ امرأة من غامد من الأزد جاءت الی رسول اللَّه (ص)، فقالت: یا رسول اللَّه طهّرنی، فقال: ویحک! ارجعی فاستغفری اللَّه و توبی الیه، فقالت: ترید ان تردّدنی کما رددت ماعز بن مالک؟ انّما حبلی من الزّنا. فقال: زنیت؟ قالت: نعم. قال لها: حتّی تضعی ما فی بطنک. قال: فکفّلها رجل من الانصار حتّی وضعت. فاتی النّبیّ (ص)، فقال: قد وضعت الغامدیّة. فقال: اذا لا نرجمها و ندع ولدها صغیرا! لیس له من یرضعها (!). فقام رجل من الانصار، فقال: الیّ رضاعه یا نبیّ اللَّه. فرجمها.
و اگر زانی یا زانیه نه محصن باشد، حدّ وی، اگر آزاد باشد صد تازیانه است، و اگر بنده بود یا کنیزک پنجاه تازیانه. و بر روی وی نزنند، و بر جایی که مقتل بود نزنند، امّا بر سر زنند که جای شیطان سر است، و قهر شیطان در آن است، کذلک قال ابو بکرو یک سال او را از وطن خویش بیرون کنند، اگر آزاد باشد و اگر بنده، و اگر مرد باشد یا زن، الی مسافة تقصر فیها الصّلاة. و بمذهب ابو حنیفة (رض) تغریب نیست و چون حدّی از حدود شرع واجب شود بر کسی، البتّه روا نباشد که در آن شفاعت کنند، که مصطفی (ص) گفت: من حالت شفاعته دون حدّ من حدود اللَّه فقد ضادّ اللَّه.
امّا پیش از آنکه بیّنت درست شود، و ظاهر گردد، مستحبّ است ستر کردن و از سر آن فراگذاشتن، لقوله (ص): «تعافوا الحدود فیما بینکم، فما بلغتم من حدّ فقد وجب»
، وقال: «ادرؤوا الحدود عن المسلمین ما استطعتم، فان کان مخرج فخلّوا سبیله».
قوله تعالی: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ الآیة یعنی انّما التّوبة الّتی اوجب اللَّه علی نفسه بفضله قبولها، لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ میگوید: آن توبه که اللَّه تعالی بفضل خویش پذیرفتن آن بر خود واجب کرده است، توبت ایشانست که بنادانی فرا سر گناه شوند، پس عن قریب توبه کنند. این مِنْ قَرِیبٍ آنست که جایی دیگر گفت: وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا یعنی که از گناه زود باز گردند و بر آن مصرّ نباشند.
گفتهاند: بِجَهالَةٍ درین آیت کلمه مذمّت است نه کلمه معذرت. از هیچکس بدی نیاید مگر که آن بدی او از نادانی بود، که معصیتها همه نادانی است، هر که بخدا عاصی شود آن معصیت وی جهل است اگر چه مرد ممیّز و عاقل بود و این جهل بحقیقت بدو چیز باز میگردد: یکی آنکه قدر اللَّه که بوی عاصی میشود نمیداند.
دیگر آنکه قدر عقوبت بر آن فعل معصیت نمیداند. زجاج گفت: این جهالت اختیار لذت فانی است بر لذت باقی.
ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ یعنی قبل الموت و لو بفواق ناقة، و یقال: قبل معاینة ملک الموت.
و روی أنّه اجتمع اربعة من اصحاب رسول اللَّه (ص)، فقال احدهم: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «انّ اللَّه یقبل توبة العبد قبل ان یموت بیوم». فقال الثانی: و أنا سمعت رسول اللَّه یقول: «انّ اللَّه یقبل توبة العبد قبل ان یموت بنصف یوم». فقال الثالث: و أنا سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «انّ اللَّه یقبل توبة العبد قبل ان یموت بضحوة». فقال الرابع: و أنا سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «انّ اللَّه یقبل توبة العبد ما لم یغرغر».
و روی انّه (ص) قال: من تاب قبل موته بسنة تاب اللَّه علیه، و فی روایة: قبل اللَّه توبته. ثمّ قال: انّ السنة لکثیرة، من تاب قبل موته بشهر تاب اللَّه علیه، ثمّ قال: انّ الشهر لکثیر، من تاب قبل موته بجمعة، تاب اللَّه علیه، ثمّ قال: انّ الجمعة لکثیرة، من تاب قبل موته بساعة، تاب اللَّه علیه، ثمّ قال: انّ السّاعة لکثیرة، من تاب قبل ان یغرغر، تاب اللَّه علیه، ثمّ تلا هذه الآیة: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ. فقال: کلّ ما کان قبل الموت فهو قریب.
و روی انّه (ص) قال: لمّا هبط ابلیس قال: و عزّتک و عظمتک لا افارق ابن آدم حتی یفارق روحه جسده. فقال اللَّه: بعزّتی و جلالی، لا احجب التّوبة عن عبدی حتّی یغرغر.
وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ یعنی المشرکین و المنافقین. حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ، و وقع فی النّزع. این نزدیک مطلع است بوقت معاینه، که چیزی از غیب وی را دیدهور شود. گفتهاند معاینه ملک الموت در وقت مرگ از امارات قیامت است و نشان آخرت، و در آخرت توبه بنده نپذیرند، و ایمان در آن ساعت قبول نکنند، که آن نه ایمان بغیب است، و ربّ العالمین میگوید: الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ مؤمنان ایشانند که ایمان بغیب آرند، و ایمان که پذیرند ایمان بغیب است.
أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً اعتداد ساختن است، و العتاد ساز، و العتیدة طبل عروس.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ الآیة در ابتداء اسلام مرد و زن که بفعل زنا فراهم شدندی، و هر دو ثیّب بودندی و محصن، حکم ایشان آن بود که ایشان را از یکدیگر جدا کردندی، و بزندان باز داشتندی، چنان که درین آیت گفت: فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ و اگر هر دو بکر بودندی، در حال زنا حکم ایشان ایذا بود، چنان که در آیت دیگر گفت: فَآذُوهُما و ایذاء آن بود که ایشان را در آن زنا میسرزنش کردند و میزجر گفتند: انتهکتما حرمات اللَّه، و عصیتماه، و استوجبتما عقابه. پس هر دو آیت منسوخ شد، آیت اول بجلد و رجم، و آیت دوم بجلد و تغریب و ناسخ این بود که مصطفی (ص) گفت: خذوا عنّی، قد جعل اللَّه لهنّ سبیلا، البکر بالبکر جلد مائة و تغریب عام، و الثّیّب بالثّیّب جلد مائة و الرّجم.
هوش مصنوعی: در آغاز اسلام، اگر مرد و زنی که هر دو ازدواج کرده بودند، مرتکب زنا میشدند، حکم این بود که از یکدیگر جدا شوند و به زندان بروند. بر اساس آیهای، به آنها دستور داده میشد که در خانهها نگهداری شوند. اگر هر دو طرف مجرد بودند، مجازات آنها به شکل سرزنش و توبیخ بود. به این صورت که به آنها میگفتند که حرمتهای الهی را شکستهاند و بر خود عذاب را واجب کردهاند. اما بعداً این احکام تغییر کرد. آیه اول به مجازات سنگسار و آیه دوم به تازیانه و تبعید منسوخ شد. پیامبر (ص) فرمودند که برای چنین مواردی قانون جدیدی تعیین شده است؛ مجازات آنها به این صورت بود که اگر هر دو مجرد بودند، صد ضربه شلاق و تبعید و اگر هر دو متأهل بودند، صد ضربه شلاق و سنگسار میشدند.
پس در حق ثیّب دیگر بار جلد منسوخ گشت، و رجم ثابت شد و ناسخ این بود که مصطفی (ص) گفت: در آن خبر معروف: «و أمّا انت یا انیس! فاغد علی امرأة هذا، فان اعترفت فارجمها»
هوش مصنوعی: بنابراین، حکم در مورد زن ثیّب دوباره لغو شد و مجازات رجم ثابت شد. این حکم جدید از گفتار مصطفی (ص) ناشی میشود که در یک روایت مشهور بیان شده است: «اما تو ای انیس! برو به سوی این زن، اگر او اعتراف کرد، او را سنگسار کن.»
، بعد از اعتراف رجم فرمود و جلد نفرمود.
هوش مصنوعی: پس از اینکه اعتراف کرد، او دستور داد که مورد رجم قرار گیرد، ولی جلد (مجازات دیگر) را نفرمود.
و نیز آیتی است از قرآن که خطّ آن منسوخ است، و حکم آن ثابت، و هو قوله تعالی: الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما البتة نکالا من اللَّه و اللَّه عزیز حکیم.
هوش مصنوعی: این آیه از قرآن شامل حکمی است که در آن به مجازات زنای پیرمرد و پیرزن اشاره دارد. طبق این حکم، اگر این افراد مرتکب زنا شوند، باید سنگسار شوند. این حکم به عنوان تنبیهی سخت از سوی خداوند در نظر گرفته شده و او در این زمینه با قدرت و حکمت برخورد میکند.
امّا ناسخ آیت دوم همین است: «البکر بالبکر جلد مائة و تغریب عام»، و هم این آیت که اللَّه گفت: الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ.، و علی الجمله سخن درین آیت و در بیان حکم زنا آنست که: اگر بالغی عاقل باختیار خویش و از تحریم زنا آگاه، زنا کند، و بر وی درست شود، از اقرار و اعتراف وی، یا از گواهی چهار مرد عدول، گواهی بیک صورت، اگر مرد و زن هر دو محصن باشد هر دو را رجم کنند، لقول عمر: «انّ اللَّه بعث محمدا بالحقّ و انزل علیه الکتاب، و کان ممّا انزل اللَّه آیة الرّجم، و رجم رسول اللَّه (ص)، و رجمنا بعده، و الرّجم فی الکتاب اللَّه حقّ علی من زنی اذا احصن من الرّجال و النّساء، اذا قامت البیّنة، او کان الحبل او الاعتراف، و اگر یکی محصن باشد و یکی نه، بر محصن رجم است و بر غیر محصن جلد و تغریب، و شرط احصان بلوغ است، و عقل، و حرّیّت، و اصابت در نکاحی درست و کیفیّت رجم آنست که سنگ در وی میاندازند تا هلاک شود، و اگر در میانه بگریزد، و حدّ وی باقرار واجب شده است نه به بیّنه، از پس وی نباید رفت و فرو باید گذاشت، که در خبر است که یکی را سنگسار میکردند در عهد رسول (ص).
هوش مصنوعی: آیه دوم به طور روشن حکم زنا را بیان میکند که اگر یک فرد بالغ و عاقل با اختیار خود و با اطلاع از حرمت زنا مرتکب این عمل شود، مجازات دارد. مجازات بر اساس اقرار خود فرد یا گواهی چهار مرد عادل تعیین میشود. اگر هر دو طرف محصن باشند، مجازات رجم (سنگسار) برای هر دو خواهد بود. در غیر این صورت، اگر یکی محصن و دیگری غیرمحصن باشد، فقط محصن باید سنگسار شود و فرد غیرمحصن تنها جلد و تغریب میشود. شرط محصن بودن نیز شامل بلوغ، عقل، آزادی و ازدواج صحیح است. روش رجم نیز به این شکل است که سنگهایی را بر روی فرد سنگسار میکنند تا جانش گرفته شود. اگر فردی در حین اجرای مجازات فرار کند و حد بر اساس اقرار او تعیین شده باشد، باید به او اجازه داد که فرار کند و پیگیری نشود. در زمان پیامبر (ص) نیز چنین رویدادهایی پیش آمده است.
چون سنگ بوی رسید بگریخت. از پس وی برفتند و او را میزدند تا هلاک شد.
هوش مصنوعی: زمانی که سنگ به او نزدیک شد، فرار کرد. آنها به دنبال او رفتند و او را زخمی کردند تا اینکه جانش را از دست داد.
رسول خدا گفت: هلّا ترکتموه لعلّه یتوب فیتوب اللَّه علیه؟! و اگر کسی اقرار دهد بزنا، پس از آن اقرار خویش باز آید، آن رجوع از وی مقبولست، و حدّ از وی بیفتد و اگر زنی حامل باشد که مستوجب رجم بود تا بار ننهد او را رجم نکنند، لما
هوش مصنوعی: پیامبر خدا فرمود: آیا بهتر این نیست که او را کنار بگذارید تا شاید توبه کند و خداوند نیز بر او رحمت کند؟ اگر کسی به زنا اقرار کند و بعداً از این اعتراف پشیمان شود، البته این پشیمانی او پذیرفته است و حکم بر او جاری نمیشود. همچنین اگر زنی باردار باشد و مستحق مجازات باشد، تا زمانی که بچهاش به دنیا نیاید، او را مجازات نمیکنند.
روی انّ امرأة من غامد من الأزد جاءت الی رسول اللَّه (ص)، فقالت: یا رسول اللَّه طهّرنی، فقال: ویحک! ارجعی فاستغفری اللَّه و توبی الیه، فقالت: ترید ان تردّدنی کما رددت ماعز بن مالک؟ انّما حبلی من الزّنا. فقال: زنیت؟ قالت: نعم. قال لها: حتّی تضعی ما فی بطنک. قال: فکفّلها رجل من الانصار حتّی وضعت. فاتی النّبیّ (ص)، فقال: قد وضعت الغامدیّة. فقال: اذا لا نرجمها و ندع ولدها صغیرا! لیس له من یرضعها (!). فقام رجل من الانصار، فقال: الیّ رضاعه یا نبیّ اللَّه. فرجمها.
هوش مصنوعی: زن جوانی از قبیله غامد به نزد پیامبر اسلام آمد و از او خواست که او را پاک کند. پیامبر به او گفت که برگرد و از خداوند طلب آمرزش کن. او اعتراض کرد و گفت آیا میخواهی مرا مانند ماعز بن مالک رد کنی؟ او گفت که من فرزند زنا را به دنیا آوردهام. پیامبر از او پرسید آیا واقعا زنا کردهای؟ زن پاسخ داد بله. پیامبر به او گفت تا زمانی که فرزندش را به دنیا بیاورد، باید صبر کند. سپس مردی از انصار مسئولیت او و نوزادش را بر عهده گرفت تا او فرزند را به دنیا آورد. وقتی زن نوزاد را به دنیا آورد، به پیامبر خبر دادند. او اعلام کرد که چون نوزاد کوچک است، نباید او را سنگسار کنیم زیرا کسی نیست که به او شیر بدهد. در این شرایط، یکی از مردان انصار اعلام کرد که من آمادهام به او شیر بدهم و در نهایت زن سنگسار شد.
و اگر زانی یا زانیه نه محصن باشد، حدّ وی، اگر آزاد باشد صد تازیانه است، و اگر بنده بود یا کنیزک پنجاه تازیانه. و بر روی وی نزنند، و بر جایی که مقتل بود نزنند، امّا بر سر زنند که جای شیطان سر است، و قهر شیطان در آن است، کذلک قال ابو بکرو یک سال او را از وطن خویش بیرون کنند، اگر آزاد باشد و اگر بنده، و اگر مرد باشد یا زن، الی مسافة تقصر فیها الصّلاة. و بمذهب ابو حنیفة (رض) تغریب نیست و چون حدّی از حدود شرع واجب شود بر کسی، البتّه روا نباشد که در آن شفاعت کنند، که مصطفی (ص) گفت: من حالت شفاعته دون حدّ من حدود اللَّه فقد ضادّ اللَّه.
هوش مصنوعی: اگر شخص زناکار نه محصن باشد، مجازات او به این صورت است: اگر آزاد باشد، باید صد تازیانه بخورد و اگر بنده یا کنیز باشد، چهل تازیانه. در حین اجرای مجازات، نباید بر روی او زده شود و همچنین نباید بر محل قتل او زده شود، اما میتوان بر سر او زد چون اینجا محل نزول شیطان است. همچنین، بنا به نظر ابوبکر، اگر زناکار آزاد باشد، او را یک سال از وطنش دور میکنند و اگر بنده باشد، بر اساس فاصلهای که در آن میتوان کوتاه کرد، چنین مجازاتی اعمال میشود. در مذهب ابوحنیفه این مجازات شامل دور کردن نیست. وقتی حدی از حدود شرع بر کسی واجب میشود، شفاعت در آن پذیرفته نیست؛ چون پیامبر (ص) فرمودهاند: هر کس در حدی از حدود خدا شفاعت کند، در حقیقت با خدا مخالفت کرده است.
امّا پیش از آنکه بیّنت درست شود، و ظاهر گردد، مستحبّ است ستر کردن و از سر آن فراگذاشتن، لقوله (ص): «تعافوا الحدود فیما بینکم، فما بلغتم من حدّ فقد وجب»
هوش مصنوعی: اما قبل از اینکه دلایل واضح و روشن ارائه شود، بهتر است که پردهپوشی شود و از درگیری یا بحث درباره آن پرهیز گردد، زیرا پیامبر (ص) فرمودهاند: «در مسائل بین خودتان از حد و مرزها صرفنظر کنید، زیرا هرچه به حدی برسید، واجب است».
، وقال: «ادرؤوا الحدود عن المسلمین ما استطعتم، فان کان مخرج فخلّوا سبیله».
هوش مصنوعی: او گفت: «هر زمان که میتوانید، حدود (کیفرها) را از مسلمانان بردارید، زیرا اگر راهی برای خروج وجود دارد، آن را فراهم کنید.»
قوله تعالی: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ الآیة یعنی انّما التّوبة الّتی اوجب اللَّه علی نفسه بفضله قبولها، لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ میگوید: آن توبه که اللَّه تعالی بفضل خویش پذیرفتن آن بر خود واجب کرده است، توبت ایشانست که بنادانی فرا سر گناه شوند، پس عن قریب توبه کنند. این مِنْ قَرِیبٍ آنست که جایی دیگر گفت: وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا یعنی که از گناه زود باز گردند و بر آن مصرّ نباشند.
هوش مصنوعی: آیه میگوید: توبهای که خداوند به خاطر رحمت خود بر پذیرش آن تأکید کرده، مربوط به کسانی است که به خطا اقدام میکنند و سپس به زودی توبه مینمایند. این توبه به این معناست که آنها در اسرع وقت از گناه خود بازمیگردند و بر گناه خود اصرار نمیورزند.
گفتهاند: بِجَهالَةٍ درین آیت کلمه مذمّت است نه کلمه معذرت. از هیچکس بدی نیاید مگر که آن بدی او از نادانی بود، که معصیتها همه نادانی است، هر که بخدا عاصی شود آن معصیت وی جهل است اگر چه مرد ممیّز و عاقل بود و این جهل بحقیقت بدو چیز باز میگردد: یکی آنکه قدر اللَّه که بوی عاصی میشود نمیداند.
هوش مصنوعی: در این متن بیان شده که در آیه مورد نظر، واژه "بجاهلة" به معنای نکوهش است نه به معنای عذر و معذرت. به این معنی که هیچ فردی بدی نمیکند مگر اینکه آن بدی ناشی از نادانی اوست و همه گناهان و معاصی ریشه در نادانی دارند. حتی اگر کسی از خدا سرپیچی کند، آن سرپیچی نشاندهنده جهل اوست، حتی اگر آن فرد عقل و توانایی درک داشته باشد. این جهل به دو دلیل به او بازمیگردد: یکی اینکه او نمیداند که خداوند چه ارزشی دارد و چه انتظاراتی از او میرود.
دیگر آنکه قدر عقوبت بر آن فعل معصیت نمیداند. زجاج گفت: این جهالت اختیار لذت فانی است بر لذت باقی.
هوش مصنوعی: اینکه آدمی به شدت عذاب ناشی از اعمال نادرست خود را درک نمیکند، یک نوع ناآگاهی است. زجاج گفته است: این نادانی به معنای انتخاب لذتهای زودگذر به جای لذتهای ماندگار است.
ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ یعنی قبل الموت و لو بفواق ناقة، و یقال: قبل معاینة ملک الموت.
هوش مصنوعی: سپس آنها از نزدیک توبه میکنند، یعنی پیش از مرگ، حتی اگر به اندازهی لحظهای برابر با کوتاهترین زمان ممکن باشد. همچنین گفته شده است که این توبه باید قبل از دیدنِ فرشتهی مرگ باشد.
و روی أنّه اجتمع اربعة من اصحاب رسول اللَّه (ص)، فقال احدهم: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «انّ اللَّه یقبل توبة العبد قبل ان یموت بیوم». فقال الثانی: و أنا سمعت رسول اللَّه یقول: «انّ اللَّه یقبل توبة العبد قبل ان یموت بنصف یوم». فقال الثالث: و أنا سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «انّ اللَّه یقبل توبة العبد قبل ان یموت بضحوة». فقال الرابع: و أنا سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «انّ اللَّه یقبل توبة العبد ما لم یغرغر».
هوش مصنوعی: چهار نفر از اصحاب پیامبر (ص) گرد هم آمدند. یکی از آنها گفت: «من شنیدم که پیامبر (ص) فرمود: خداوند توبه بنده را قبل از آنکه بمیرد، میپذیرد حتی یک روز قبل.» دیگری گفت: «من هم شنیدم که پیامبر (ص) فرمود: خداوند توبه بنده را قبل از آنکه بمیرد، میپذیرد حتی نیم روز قبل.» سومی گفت: «من هم شنیدم که پیامبر (ص) فرمود: خداوند توبه بنده را قبل از آنکه بمیرد، میپذیرد تا صبح.» و چهارمی گفت: «من هم شنیدم که پیامبر (ص) فرمود: خداوند توبه بنده را تا زمانی که روح او در حال خروج نیست، میپذیرد.»
و روی انّه (ص) قال: من تاب قبل موته بسنة تاب اللَّه علیه، و فی روایة: قبل اللَّه توبته. ثمّ قال: انّ السنة لکثیرة، من تاب قبل موته بشهر تاب اللَّه علیه، ثمّ قال: انّ الشهر لکثیر، من تاب قبل موته بجمعة، تاب اللَّه علیه، ثمّ قال: انّ الجمعة لکثیرة، من تاب قبل موته بساعة، تاب اللَّه علیه، ثمّ قال: انّ السّاعة لکثیرة، من تاب قبل ان یغرغر، تاب اللَّه علیه، ثمّ تلا هذه الآیة: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ. فقال: کلّ ما کان قبل الموت فهو قریب.
هوش مصنوعی: ایشان (ص) فرمودند: کسی که قبل از مرگش توبه کند، خداوند به او توبه خواهد کرد. در روایت دیگری آمده است که خداوند توبه او را قبول میکند. سپس به مسأله زمان اشاره کردند و فرمودند: توبه قبل از مرگ، در زمانهای مختلف متفاوت است. اگر کسی یک ماه قبل از مرگش توبه کند، خداوند به او توبه خواهد کرد. سپس گفتند که یک ماه نیز زمان زیادی است. اگر کسی یک هفته قبل از مرگش توبه کند، خداوند به او توبه خواهد کرد. بعد از آن اشاره کردند که یک هفته نیز زمان زیادی است. اگر کسی یک ساعت قبل از مرگش توبه کند، خداوند به او توبه خواهد کرد. در ادامه بیان داشتند که حتی یک ساعت هم زمان زیادی است. اگر کسی قبل از رسیدن به مرحله غرق شدن توبه کند، خداوند به او توبه خواهد کرد. سپس آیهای قرائت کردند که میفرماید: «توبه تنها بر عهده خداست برای کسانی که با نادانی بدی میکنند و سپس نزدیک به توبه میکنند.» و بیان کردند که هر چیزی که قبل از مرگ باشد، نزدیک به مرگ است.
و روی انّه (ص) قال: لمّا هبط ابلیس قال: و عزّتک و عظمتک لا افارق ابن آدم حتی یفارق روحه جسده. فقال اللَّه: بعزّتی و جلالی، لا احجب التّوبة عن عبدی حتّی یغرغر.
هوش مصنوعی: وقتی ابلیس پایین آمد، گفت: با عزت و بزرگیات قسم میخورم که از انسان فاصله نخواهم گرفت تا زمانی که روحش از بدنش جدا شود. خداوند فرمود: به عزت و جلالم قسم، هرگز توبه را از بندهام نخواهم بست تا وقتی که روحش در گلوگیر شود.
وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ یعنی المشرکین و المنافقین. حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ، و وقع فی النّزع. این نزدیک مطلع است بوقت معاینه، که چیزی از غیب وی را دیدهور شود. گفتهاند معاینه ملک الموت در وقت مرگ از امارات قیامت است و نشان آخرت، و در آخرت توبه بنده نپذیرند، و ایمان در آن ساعت قبول نکنند، که آن نه ایمان بغیب است، و ربّ العالمین میگوید: الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ مؤمنان ایشانند که ایمان بغیب آرند، و ایمان که پذیرند ایمان بغیب است.
هوش مصنوعی: توبه برای کسانی که کارهای بد انجام میدهند، مانند مشرکان و منافقین، پذیرفته نیست. زمانی که یکی از آنها به مرگ نزدیک میشود و در حال جان دادن است، آنجا وقت واقعی مواجهه با حقایق است و او چیزی از دنیای غیب را درک میکند. گفتهاند، دیدن فرشته مرگ در لحظه مرگ نشانهای از قیامت و دنیای آخرت است. در آن زمان، توبه و ایمان فرد پذیرفته نمیشود، زیرا این ایمان از نوع ایمان به غیب نیست. خداوند میفرماید: کسانی که به غیب ایمان دارند، واقعاً مؤمنان هستند و ایمان آنها به غیب است.
أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً اعتداد ساختن است، و العتاد ساز، و العتیدة طبل عروس.
هوش مصنوعی: آنها را به عذابی سخت آماده کردهایم. "اعتداد" به معنای آماده کردن است و "عتاد" به معنای ساز است، و "عتیده" به معنای طبل عروس است.