قوله تعالی: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ... الآیة. مفسّران گفتهاند که: این آیت در شأن شهداء بدر و احد فرود آمد. شهداء بدر چهارده کس بودند، ازیشان شش کس مهاجراند: مهجع بن عبد اللَّه مولی عمر بن خطاب، و هو اوّل قتیل قتل یوم بدر، و عبید بن الحرث، و عمیر بن ابی وقاص، و ذو الشمالین عبد عمرو بن نضلة، و عقیل بن بکیر، و صفوان بن بیضا. و شهداء احد هفتاد کس بودند. ازیشان پنج کس مهاجران: حمزة بن عبد المطلب، مصعب بن عمیر، عثمان بن شماس، عبد اللَّه بن جحش، سعد مولی عتبة بن ربیعة. دیگر همه انصار بودند که در راه خدا، از بهر خدا کشته شدند، و از رب العزة بایشان نواختها رسید و کرامتها دیدند. ارواح ایشان در شکم مرغان بهشتی تا در مرغزار بهشت پرواز میکنند، و از آن میوههای بهشتی میخورند، و آن گه قرارگاه ایشان قندیلهای زرین در زیر عرش ملک. ایشان چون این نواخت و این کرامت دیدند و یافتند، قالوا: یا لیت قومنا یعلمون ما نحن فیه من النّعیم. گفتند: ای کاشک کسان ما که در دنیااند از احوال ما خبر داشتندی، و این نواخت و کرامت و این جای خوش و این ناز و نعیم که ما داریم بدانستندی، بودی که ایشان نیز جهاد کردندی تا باین روز دولت و شادی رسیدندی.
رب العالمین گفت: شما ساکن بوید که این خبر من بازرسانم، و از آنچه شما درآنید ایشان را بیاگاهانم. پس این آیت فرو فرستاد: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً الآیة.
و خبر درست است از جابر بن عبد اللَّه، گفت: روز احد پدرم کشته شد، و من دلتنگ و رنجور نشسته بودم، مصطفی (ص) بمن برگذشت، گفت: مالی اراک مکتئبا حزینا؟ قلت: یا رسول اللَّه قتل أبی و علیه دین، و له عیال، فقال: أ لا اخبرک ما کلّم اللَّه احدا قطّ الّا من وراء حجاب، و کلّم اباک کفاحا؟ فقال: یا عبد اللَّه تمنّ علیّ اعطک، فقال: یا ربّ اتمنّی علیک ان تردّنی الی الدّنیا حتّی اقتل فیک الثّانیة، فقال: انّه سبق من القول: أَنَّهُمْ إِلَیْنا لا یُرْجَعُونَ. قال: یا ربّ! فبلّغ عنّی اصحابی. قال: ففیه نزلت: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا الآیة.
قراءت شامی «قتّلوا» مشدّد است بر معنی مبالغت، یعنی: بزاری کشتند ایشان را، و آن حمزه بود که شکم وی بشکافتند، و جگر بیرون کشیدند.
بَلْ أَحْیاءٌ ایشان را «احیاء» خواند، که ارواح ایشان را در شکمهای مرغان از میوه بهشت روزی میرسانند روزی مقدر در وقت معین، هم چنان که زندگان را باشد. و گفتهاند که: ایشان را «احیاء» خواند از بهر آنکه ارواح ایشان تا بقیامت هر شب زیر عرش مجید بسجود درآیند، همچون ارواح زندگان مؤمنان آن گه که بوضو در خواب شوند. و گفتهاند: شهیدان را تا بقیامت هر سال ثواب غزوی بنویسند از آنکه سنّت جهاد بنهادند، پس ایشان را «احیاء» بدان خواند که هم چنان که زندگان را در جهاد ثواب نویسند ایشان را نیز مینویسند. و گفتهاند: ایشان را نشویند و با جامه خویش بگذارند چنان که زندگان را.
قال (ص): «زمّلوهم بدمائهم و کلومهم، فانّهم یحشرون یوم القیامة بدمائهم، اللّون لون الدّم، و الرّیح ریح المسک.»
و گفتهاند که: خاک نخورد ایشان را در گور، چنان که زندگان را نخورد.
در آثار بیارند که: چهار کس آنند که خاک نخورد ایشان را بعد از مرگ: انبیاء، علماء، شهداء، و حافظان یعنی حمله قرآن. و درین معنی آوردند که عمرو بن الجموح و عبد اللَّه بن عمرو بن حزام هر دو روز احد شهید گشتند، و هر دو را در یک گور نهادند، و گور ایشان بر گذرگاه سیل بود. بعد از چهل و شش سال سر ایشان باز کردند، تا بجای دیگر نقل کنند از بیم سیل، ایشان را تازه دیدند.
چنان که گویی یک روز گذشته است تا ایشان را دفن کردهاند، و خاک ایشان را ناخورده و تباه ناکرده.
قوله: عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ای من ثمار الجنّة و تحفها. رزق نامی است چیزی را مقدّر در وقتی معیّن چنان که جای دیگر گفت: وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیها بُکْرَةً وَ عَشِیًّا. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فضل خدا اینجا «قتل» است در راه خدا، که فضل دارد بر مرگ در طاعت بیقتل. و گفتهاند که: «نعیم» بهشت است و رضا و لقاء حق.
وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ ای بکرامتهم. و شادی میبرند برادران و کسان ایشان که هنوز زندهاند، و بآن پایگاه که ایشان رسیدهاند نرسیدهاند، امّا بشرف پایگاه، اینان را در ایشان رسانیدند، و هنوز زندهاند از پس ایشان.
و فی معناه
قول النبی (ص): یشفع الشّهید فی سبعین من اقاربه.
ثمّ قال: أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ای: بأن لا خوف علی اخوانهم المؤمنین اذا لحقوا بهم. قال السدی: یؤتی الشّهید بکتاب فیه ما یقدم علیه من اخوانه و اهله، فیقال یقدم علیک فلان یوم کذا و کذا، و یقدم علیک فلان یوم کذا و کذا، فیستبشر حین یقدمون علیه کما یستبشر اهل الغائب بقدومه فی الدّنیا.
یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ اگر کسی گوید فائده این استبشار در آن جهان چیست چون در دنیا خود دانسته بودند؟ و از فضل و نعمت اللَّه آگاه بودند؟
نه چیزی بینند که ندانسته بودند، تا بآن شاد شوند؟ جواب آنست که: در دنیا هر چند دانسته بودند اما از راه خبر و استدلال دانسته بودند، نه از راه کشف و معاینه، و «لیس الخبر کالمعاینة». چون آن خبر عیان گردد، و امید نقد شود، و اندازه ثواب بحدّ استحقاق و امید در گذرد، شادی ایشان بیفزاید، و مضاعف شود. و نیز شادی دنیا با خوف خاتمه آمیخته شود و شادی عقبی از آمیغ خوف و اندوه پذیرفتن پاک باشد، و تا ازین آمیغ پاک نشود بحدّ کمال نرسد.
وَ أَنَّ اللَّهَ ای: و بانّ اللَّه، عطف است بر بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ. میگوید: شادی برندبنعمت و فضل خدای، و بآنکه خدای فضل و نعمت خویش بر ایشان تمام کرد، و از مزد ایشان هیچ چیز باز نگرفت، و نیز بیفزود. قراءت کسایی وَ أَنَّ اللَّهَ بکسر الف است بر معنی استیناف، و ترغیب دیگران بایمان و طلب ثواب آن، فکأنّه قال: و اللَّه لا یضیع اجر المؤمنین. و فی بیان ثواب الشّهداء ما روی علی بن موسی الرضا عن ابیه موسی بن جعفر، عن ابیه جعفر بن محمد، عن ابیه محمد بن علی، عن ابیه علی بن حسین، عن ابیه حسین بن علی (ع) قال: بینما علی بن ابی طالب (ع) یخطب الناس و یحثّهم علی الجهاد، اذ قام الیه شابّ و قال: یا امیر المؤمنین اخبرنی عن فضل الغزاة فی سبیل اللَّه. فقال: کنت ردیف رسول اللَّه (ص) علی ناقة العضباء، و نحن مقفلون من غزوة، فسألته عمّا سألتنی عنه، فقال النّبی (ص): «انّ الغزاة اذا همّوا بالغزو کتب اللَّه لهم براءة من النّار، و اذا تجهّزوا لغزوهم باهی اللَّه بهم الملائکة، و اذا ودّعهم اهلوهم بکت علیهم الحیطان و البیوت، و یخرجون من ذنوبهم کما تخرج الحیّة من سلخها، و یوکّل اللَّه عزّ و جلّ لکلّ رجل منهم اربعین الف ملک یحفظونه، من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و شماله، و لا یعمل حسنة الّا اضعفت له، و یکتب له عبادة الف رجل یعبدون اللَّه عزّ و جلّ الف سنة، کلّ سنة ثلاثمائة و ستّون یوما، و الیوم مثل عمر الدّنیا. و اذا صاروا بحضرة عدوّهم، انقطع علم اهل الدّنیا عن ثواب اللَّه ایّاهم، فاذا برزوا لعدوّهم و اشرعت الا سنّة و فوّقت اسهام، و تقدّم الرّجل الی الرّجل، حفّتهم الملائکة بأجنحتها، و یدعون اللَّه لهم بالنّصر و التّثبیت، و نادی مناد: «الجنّة تحت ظلال السّیوف». فتکون الطعنة و الضّربة علی الشّهید اهون من شرب الماء البارد فی الیوم الصائف، و اذا زال الشهید عن فرسه بطعنه او ضربة لم یصل الی الأرض حتّی یبعث اللَّه الیه زوجته من الحور العین، فتبشّره بما اعدّ اللَّه له من الکرامة و اذا وصل الی الأرض تقول له الارض: مرحبا بالرّوح الطّیّبة الّتی اخرجت من البدن الطیّب. ابشر فانّ لک ما لا عین رأت، و لا اذن سمعت، و لا خطر علی قلب بشر! و یقول اللَّه تعالی: أنا خلیفته فی اهله، و من ارضاهم فقد أرضانی، و من اسخطهم فقد اسخطنی. و یجعل اللَّه تعالی روحه فی حواصل طیر خضر تسرح فی الجنّة حیث تشاء، و تأکل من ثمارها، و تأوی الی قنادیل من ذهب معلّقة بالعرش.
قوله: الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ... الآیة مجاهد و مقاتل و عکرمه گفتند: این آیات در غزوة بدر الصغری فرو آمد، و قصه آنست که روز احد بعد از آنکه هزیمت و شکستگی بر مسلمانان افتاد ابو سفیان گفت: یا محمد بیننا و بینک موسم بدر الصّغری ان شئت. یا محمد (ص)! ازین پس اگر خواهی به بدر صغری با هم آئیم و جنگ کنیم. و بدر صغری آبی بود و مرغزاری بنی کنانه را، و در جاهلیت بازارگاه ایشان بود هر سال چند روز آنجا رفتندی و بازرگانی کردندی. چون ابو سفیان آن سخن گفت، رسول خدا (ص) جواب داد: آری چنین کنم، وعدهگاه ما آنجاست. پس دیگر سال ابو سفیان و اهل مکه بوعده بیرون آمدند تا به مر الظهران رسیدند. رب العالمین رعبی و بیمی در دل ایشان افکند، هم از آنجا ابو سفیان همت کرد که به مکه باز شود. بر نعیم بن مسعود الاشجعی رسید که از مکه میآمد، و قصد مدینه داشت، گفت: یا نعیم وعده دارم با محمد (ص) که ببدر صغری جنگ کنیم، و اکنون ساز جنگ و وقت آن ندارم، و میخواهم که بمکه باز شوم، اما میاندیشم که محمد (ص) بیرون آید بوعدهگاه، و ما را نیابد، بر ما دلیر شود، و خلف از جهت ما بیند، اگر تو تدبیری سازی و ایشان را دفع کنی تا از مدینه بیرون نیایند، و خلف از جهت ایشان بود من ترا ده اشتر دهم. و اینک سهیل بن عمرو ضامن است تا بتو رساند. نعیم بن مسعود با ابو سفیان این قرار بداد، و بتعجیل رفت تا در مدینه شد.
قوم را دید که جنگ را تجهیز میکردند، و میعاد ابو سفیان را کار میساختند. نعیم گفت بدرایی که رای شما است! پارسال دیدید که بدیار و وطن و قرارگاه شما در آمدند و کردند آنچه کردند، اکنون شما بتن خویش ظلم میکنید که بر ایشان میشوید، و خود را در مهلکه میافکنید. من بو سفیان را دیدم با جمعی انبوه و لشکری فراوان بیرون آمده، و ساز جنگ و قتل کرده. اصحاب رسول (ص) که این خبر شنیدند بسهمیدند، و چون امتناعی بنمودند رسول خدا (ص) گفت: و الّذی نفسی بیده لأخرجنّ و لو وحدی.
پس هر چه بد دل و منافق بودند بماندند، و هر چه مسلمانان و دلاور بودند با ساز قتال و صحبت رسول (ص) بیرون شدند، و گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ. و براه هر که بر ایشان رسید از مشرکان، میگفت: «انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم» و مؤمنان میگفتند: «حسبنا اللَّه و نعم الوکیل» تا ببدر الصغری رسیدند، بو سفیان همان که رعب در دل اوفتاد به مکه بازرفت. و اهل مکه «جیش السّویق» بر ایشان نهادند، یعنی که: «انّما خرجتم تشربون السّویق». پس رسول خدا و یاران یک دو روز آنجا بیستادند و تجارت کردند، پس به مدینه باز رفتند با سلامت و غنیمت. و جبرئیل امین از درگاه عزت در آن حال فرو آمد و آیت آورد که: الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ ای الجراحات لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ بطاعة الرّسول وَ اتَّقَوْا مخالفته «أَجْرٌ عَظِیمٌ» یعنی الجنّة الَّذِینَ یعنی المؤمنین. قالَ لَهُمُ النَّاسُ یعنی نعیم بن مسعود: إِنَّ النَّاسَ یعنی ابا سفیان و اصحابه قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ و لا تأتوهم.
فَزادَهُمْ یعنی ذلک القول إِیماناً ای ثباتا فی دینهم و اقامة علی نصرة نبیّهم. فَزادَهُمْ إِیماناً دلیل است که در ایمان زیادت و نقصان آید، و این رد مرجئان است که ایشان گویند: ایمان نیفزاید و نکاهد، که ایمان بنزدیک ایشان گفتی و عقدی مجرد است بی اعمال و بیاکتساب طاعات. تا اگر کسی بزبان بگوید و بدل بداند که اللَّه موجود است، و آن گه هیچ طاعت دیگر نکند و محظورات شرع بکار آرد، ایشان گویند: او مؤمن است، و ولی خدا، و مستوجب بهشت. و آن گه تفاضل و تفاوت در میان مؤمنان نبینند، و در طاعت و معصیت اثر زیادت و نقصان بر ایمان اعتقاد ندارند.
و منصوصات قرآن و اخبار و آثار و ظواهر آن دلالت میکند بر بطلان اعتقاد و خبث مقالت ایشان. قال اللَّه عزّ و جلّ: أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ.
و قال تعالی: أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ و لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ... الآیة و لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ. الآیة. و صحّ فی الخبر: انّ اللَّه عزّ و جلّ یقول یوم القیامة فی باب الشفاعة: اخرجوا من کان فی قلبه وزن دینار من الایمان، ثم من کان فی قلبه وزن نصف دینار، حتی یقول: و من کان فی قلبه وزن ذرة.
و قال (ص): «بینما أنا نائم رأیت النّاس یعرضون علیّ و علیهم قمص، منها ما یبلغ الثّدی، و منها ما یبلغ دون ذلک. و عرض علیّ عمر بن الخطاب و علیه قمیص یجرّه، قالوا: «فما ذا اوّلت یا رسول اللَّه؟» قال: «الدّین».
و قال عمر: لو وزن ایمان ابی بکر بایمان اهل الأرض، او قال بایمان هذه الأمّة، لرجح به». این آیات و اخبار دلیلاند که در ایمان تفاوت و تفاضل هست. و بد مردان هرگز بدرجه نیک مردان نباشند.
و عاصی بدرجه مطیع نباشد. و آن کس که ایمان وی ضعیف باشد هرگز برابر آن کس نبود که ایمان وی قوی باشد. و این ضعف و قوت ایمان از طاعت و معصیت خیزد،هر کرا طاعت و اعمال خیر تمامتر، ایمان وی قویتر. و هر کرا معصیت بیشتر و بر طاعت غالبتر، ایمان وی ضعیفتر و کمتر. ابن عمر گفت: از رسول خدا (ص) پرسیدم که ایمان افزاید و کاهد؟ رسول خدا (ص) جواب داد: «نعم، یزید حتّی یدخل صاحبه الجنّة، و ینقص حتّی یدخل صاحبه النّار»، و قال علی (ع): انّ الایمان یبدو لمظة بیضاء فی القلب، کلّما ازداد الایمان ازدادت بیاضا، حتی یبیضّ القلب کلّه و انّ النّفاق یبدو لمظة سوداء فی القلب، کلّما ازداد النّفاق ازدادت سوادا حتّی یسودّ القلب کلّه. و الّذی نفسی بیده لو شققتم عن قلب مؤمن وجدتموه ابیض القلب، و لو شققتم عن قلب منافق وجدتموه اسود القلب.
و سئل علی بن عبد اللَّه المدینی عن الایمان فقال: قول و عمل و نیّة. قیل: أ ینتقص و یزداد؟ قال: نعم، یزداد و ینتقص حتی لا یبقی منه شیء. و قیل لبعضهم: ما زیادته و نقصانه؟ قال: اذا ذکرنا ربّنا و خشیناه فذلک زیادته، و اذا اغفلنا و نسینا و ضیّعنا، فذلک نقصانه.
وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ ای الّذی یکفینا امرهم اللَّه. وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ و ذلک امان لکلّ خائف. و قال (ص): «من قال حسبی اللَّه و نعم الوکیل، علیه توکّلت و هو ربّ العرش العظیم، یقول اللَّه تعالی: «لاکفینّ عبدی، صادقا کان او کاذبا».
و قال (ص): آخر ما تکلّم به ابراهیم (ع) حین القی فی النّار: حسبی اللَّه و نعم الوکیل.
فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ... الآیة بازگشتند، یعنی رسول خدا (ص) و مؤمنان که از بدر بازگشتند بعافیت و راحت و افزونی از تجارت، هیچ مشرک نادیده، و هیچ رنج بایشان نارسیده، و آن گه ثواب غزو ایشان را حاصل شده، و بطاعت داری رسول خدا (ص) برضا و خوشنودی حق رسیده. این است که رب العالمین گفت:لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ.
إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ آن صاحب خبر نعیم بن مسعود که گفت: بو سفیان با مشرکان به بدر رفت، خود دیو مردم است، و آنچه گفت دیو در دهن وی افگنده بود.
یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ اولیاء خود را ترساند، یعنی منافقان که حقیقت ایمان ندارند و در ضلالت قرین دیواند. و قیل معناه: یخوّف باولیاءه، یعنی یخوّف المؤمنین بالکفّار.
فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ: ای مصدّقین بوعدی.
وَ لا یَحْزُنْکَ میگوید: اندوهگن منمایا ترا. و بر قراءت نافع وَ لا یَحْزُنْکَ بضم یا، و کسر زا. معنی آنست که اندوهگن مگذار ترا غائب بودن ایشان که در نصرت کفر میشتابند، و بجنگ احد نیامدند، و شما را فرو گذاشتند، از منافقان و جهودان و مشرکان.
إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً ای لن یضرّوا اولیاء اللَّه شیئا، و انّما یعود و بال ذلک علیهم. ایشان از یاری که اللَّه ترا و مؤمنان را داد هیچ چیز بنکاهند، و وبال آن هم بایشان باز گردد. و قیل: إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً ای لن ینقصوا اللَّه شیئا من ملکه و سلطانه، انّهم یضرّون انفسهم بذلک.
یُرِیدُ اللَّهُ أَلَّا یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَةِ این آیت ردّ است بر قدریان که میگویند: بنده را قدرت است و استطاعت بر فعل پیش از فعل. و معلوم است که ارادت اللَّه در حرمان ایشان از حظ آخرت، ایشان را از ایمان و طاعت باز داشت، تا نتوانستند و قدرت طاعت نداشتند، و چگونه قدرت آن را دارند و خدای میخواهد که ندارند. و نظیر این آیت در قرآن فراوان است، منها: قوله تعالی کَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ، لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ، کَذلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِهِ، وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً، وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً، وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ، و صدوا عن السبیل و اللَّه ارکسهم بما کسبوا، فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ، إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ الی غیر ذلک من الآیات الدّالة علی انّ الهادی و المضلّ هو اللَّه تعالی، و القدرة و المشیئة و الارادة کلّها للَّه تعالی. و فی الخبر أنّ النّبی (ص) قال: «اتّقوا هذا القدر فانّه شعبة من النصرانیة».
قال بعضهم: معناه، و اللَّه اعلم، انّ النّصاری تزعم انّ عیسی یملک النّفع و الضّرر مع اللَّه، کما یملکه اللَّه، فکفروا بأن جعلوا مع اللَّه شریکا او شریکین، و القدریة تزعم انّ الخلق کلّهم شرکاء للَّه، یملکون الضّر و النّفع، ان شاؤوا ضرّوا انفسهم، و ان شاؤوا نفعوها، و ان شاؤوا استقاموا، و ان شاؤوا اعوجّوا، من غیر أن یحتاجون الی توفیق، او یلحقهم خذلان، او سبق بخیرهم و شرّهم کتاب، او تکون فیهم مشیئة تغلب ارادتهم و لا یغلبونها.
قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً حین باعوا الایمان بالکفر.
انما یضرون انفسهم بذلک وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ.
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا قراءت حمزه بیا است بر تقدیر: و لا یحسبنّ الکفّار انّ املاءنا ایّاهم خیر لهم. و دیگران بتا خوانند خطاب با رسول و تسلیت مؤمنان و وعید کافران، یعنی و لا تحسبن یا محمد الذین کفروا... «ان ما» دو کلمه است. نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ. «انما» این، یک کلمه توان نهاد، و دو توان نهاد نُمْلِی لَهُمْ یعنی نمهلهم لیزدادوا اثما بمعاندتهم الحقّ و خلافهم الرّسول. این آیت در شأن قومی کافران آمد که: اللَّه تعالی بعلم قدیم خود دانست که ایشان هرگز ایمان نیارند، و زندگی ایشان ایشان را کفر و شرک افزاید.
سئل النبی (ص): ایّ النّاس خیر؟ قال: من طال عمره، و حسن عمله. قیل: فأیّ النّاس شرّ؟ قال من طال عمره، و ساء عمله.
و قال ابن مسعود: ما من نفس برّة و لا فاجرة الّا و الموت خیر لها، امّا الفاجر فمستراح منها، و قرأ: وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ الآیة، و امّا البرّة فمستریح منها، و قرأ: نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ... الآیة. مفسّران گفتهاند که: این آیت در شأن شهداء بدر و احد فرود آمد. شهداء بدر چهارده کس بودند، ازیشان شش کس مهاجراند: مهجع بن عبد اللَّه مولی عمر بن خطاب، و هو اوّل قتیل قتل یوم بدر، و عبید بن الحرث، و عمیر بن ابی وقاص، و ذو الشمالین عبد عمرو بن نضلة، و عقیل بن بکیر، و صفوان بن بیضا. و شهداء احد هفتاد کس بودند. ازیشان پنج کس مهاجران: حمزة بن عبد المطلب، مصعب بن عمیر، عثمان بن شماس، عبد اللَّه بن جحش، سعد مولی عتبة بن ربیعة. دیگر همه انصار بودند که در راه خدا، از بهر خدا کشته شدند، و از رب العزة بایشان نواختها رسید و کرامتها دیدند. ارواح ایشان در شکم مرغان بهشتی تا در مرغزار بهشت پرواز میکنند، و از آن میوههای بهشتی میخورند، و آن گه قرارگاه ایشان قندیلهای زرین در زیر عرش ملک. ایشان چون این نواخت و این کرامت دیدند و یافتند، قالوا: یا لیت قومنا یعلمون ما نحن فیه من النّعیم. گفتند: ای کاشک کسان ما که در دنیااند از احوال ما خبر داشتندی، و این نواخت و کرامت و این جای خوش و این ناز و نعیم که ما داریم بدانستندی، بودی که ایشان نیز جهاد کردندی تا باین روز دولت و شادی رسیدندی.
هوش مصنوعی: این آیه اشاره به مقام و رتبه شهیدان دارد و مفسران بر این باورند که این آیه در مورد شهیدان بدر و احد نازل شده است. در جنگ بدر چهارده نفر شهید شدند که از این تعداد شش نفر مهاجر بودند. در میان آنها مهجع بن عبدالله، اولین شهید این جنگ، و دیگرانی چون عبید بن الحرث و عمیر بن ابی وقاص نیز به چشم میخورند. در جنگ احد نیز هفتاد نفر به شهادت رسیدند که پنج نفر از آنها مهاجر بودند، مانند حمزه بن عبدالمطلب و مصعب بن عمیر. باقی شهیدان از انصار بودند که در راه خدا جان خود را فدای مکتب کردند و مورد لطف و کرامت پروردگار قرار گرفتند. ارواح آنها در شکم پرندگانی بهشتی قرار دارند و در بهشت از میوههای بهشتی بهرهمند میشوند. آنها با دیدن این نعمتها و مقام خود در بهشت آرزو کردند ای کاش کسانی که هنوز در دنیا هستند از حال آنها مطلع میشدند تا آنها نیز در این جهاد شرکت کرده و به چنین مقامی دست یابند.
رب العالمین گفت: شما ساکن بوید که این خبر من بازرسانم، و از آنچه شما درآنید ایشان را بیاگاهانم. پس این آیت فرو فرستاد: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً الآیة.
هوش مصنوعی: خداوند عالم فرمود: شما در جایی هستید که این خبر من را به بازرسانم برسانید و از آنچه در آنید، آنها را آگاه کنید. سپس این آیه نازل شد: «گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند...»
و خبر درست است از جابر بن عبد اللَّه، گفت: روز احد پدرم کشته شد، و من دلتنگ و رنجور نشسته بودم، مصطفی (ص) بمن برگذشت، گفت: مالی اراک مکتئبا حزینا؟ قلت: یا رسول اللَّه قتل أبی و علیه دین، و له عیال، فقال: أ لا اخبرک ما کلّم اللَّه احدا قطّ الّا من وراء حجاب، و کلّم اباک کفاحا؟ فقال: یا عبد اللَّه تمنّ علیّ اعطک، فقال: یا ربّ اتمنّی علیک ان تردّنی الی الدّنیا حتّی اقتل فیک الثّانیة، فقال: انّه سبق من القول: أَنَّهُمْ إِلَیْنا لا یُرْجَعُونَ. قال: یا ربّ! فبلّغ عنّی اصحابی. قال: ففیه نزلت: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا الآیة.
هوش مصنوعی: جابر بن عبدالله روایت کرده است که در روز احد، پدرش کشته شد و او در حالتی دلتنگ و غمگین نشسته بود. پیامبر (ص) به او نزدیک شد و پرسید: آیا غمگینی؟ جابر پاسخ داد: ای پیامبر خدا، پدرم کشته شده و بدهی دارد و خانوادهای را رها کرده است. پیامبر فرمود: آیا میخواهی بگویم که خداوند هیچکس را بدون حجاب صحبت نکرده، اما با پدرت به طور مستقیم سخن گفت؟ او به جابر گفت: ای بنده خدا، از من بخواه تا به تو دهم. جابر درخواست کرد که خداوند او را به دنیا بازگرداند تا دوباره در راه او بجنگد و کشته شود. خداوند به او گفت که وعدهاش این است که آنها به سوی ما برنمیگردند. جابر در نهایت خواست که پیامش را به یارانش برساند. در این باره آیهای نازل شده است که به شهیدان اشاره دارد.
قراءت شامی «قتّلوا» مشدّد است بر معنی مبالغت، یعنی: بزاری کشتند ایشان را، و آن حمزه بود که شکم وی بشکافتند، و جگر بیرون کشیدند.
هوش مصنوعی: خوانش شامی کلمه «قتّلوا» با تأکید بر معنی شدت و افراط در کشتن است، به این معنا که به شدت آنها را کشتند. در این مورد، حمزه مورد اشاره قرار دارد که شکم او را شکافتند و جگرش را بیرون آوردند.
بَلْ أَحْیاءٌ ایشان را «احیاء» خواند، که ارواح ایشان را در شکمهای مرغان از میوه بهشت روزی میرسانند روزی مقدر در وقت معین، هم چنان که زندگان را باشد. و گفتهاند که: ایشان را «احیاء» خواند از بهر آنکه ارواح ایشان تا بقیامت هر شب زیر عرش مجید بسجود درآیند، همچون ارواح زندگان مؤمنان آن گه که بوضو در خواب شوند. و گفتهاند: شهیدان را تا بقیامت هر سال ثواب غزوی بنویسند از آنکه سنّت جهاد بنهادند، پس ایشان را «احیاء» بدان خواند که هم چنان که زندگان را در جهاد ثواب نویسند ایشان را نیز مینویسند. و گفتهاند: ایشان را نشویند و با جامه خویش بگذارند چنان که زندگان را.
هوش مصنوعی: در مورد شهیدان گفته شده است که آنها را «احیاء» مینامند زیرا ارواحشان در شکم پرندگان از میوههای بهشت روزی میخورند و این روزی به صورت مقدر و در زمان معین به آنها میرسد، همانطور که برای زندگان نیز چنین است. همچنین ذکر شده که ارواح شهیدان تا روز قیامت هر شب زیر عرش الهی به سجده میروند، مشابه مؤمنان زندهای که وقتی وضو گرفتهاند، به خواب میروند. علاوه بر این، گفته شده است که هر سال تا قیامت برای شهیدان پاداش غزوهای نوشته میشود زیرا آنها سنت جهاد را برقرار کردند، و به همین خاطر هم آنها را «احیاء» مینامند چون مانند زندگان در جهاد پاداش دریافت میکنند. همچنین، ارواح آنها را نمیشویند و با لباس خودشان دفن میکنند، درست مانند زندگان.
قال (ص): «زمّلوهم بدمائهم و کلومهم، فانّهم یحشرون یوم القیامة بدمائهم، اللّون لون الدّم، و الرّیح ریح المسک.»
هوش مصنوعی: امام صادق (ع) فرمودند: «آنها را با خونهایشان بپوشانید و بگذارید آنها را بکشید، زیرا در روز قیامت با خونهایشان محشور میشوند. رنگشان مانند رنگ خون و بوی آنها بوی مشک خواهد بود.»
و گفتهاند که: خاک نخورد ایشان را در گور، چنان که زندگان را نخورد.
هوش مصنوعی: و گفته شده که: گور آنها را همانند زندگان، مثل خاک نمیخورد.
در آثار بیارند که: چهار کس آنند که خاک نخورد ایشان را بعد از مرگ: انبیاء، علماء، شهداء، و حافظان یعنی حمله قرآن. و درین معنی آوردند که عمرو بن الجموح و عبد اللَّه بن عمرو بن حزام هر دو روز احد شهید گشتند، و هر دو را در یک گور نهادند، و گور ایشان بر گذرگاه سیل بود. بعد از چهل و شش سال سر ایشان باز کردند، تا بجای دیگر نقل کنند از بیم سیل، ایشان را تازه دیدند.
هوش مصنوعی: در آثار گفته شده که چهار دسته هستند که بعد از مرگ، بدنشان دچار خاک نمیشود: پیامبران، علما، شهدا و حافظان قرآن. در این زمینه نقل شده که عمرو بن الجموح و عبدالله بن عمرو بن حزام، هر دو در روز جنگ احد شهید شدند و در یک قبر دفن شدند. این قبر در مسیر سیل قرار داشت. پس از چهل و شش سال، برای جلوگیری از آسیب سیل، تصمیم به جابهجایی آنها گرفتند و وقتی قبر را باز کردند، بدن آنها هنوز سالم و تازه بود.
چنان که گویی یک روز گذشته است تا ایشان را دفن کردهاند، و خاک ایشان را ناخورده و تباه ناکرده.
هوش مصنوعی: گویی یک روز از زمان دفن آنها گذشته و هنوز خاکشان دستخورده و خراب نشده است.
قوله: عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ای من ثمار الجنّة و تحفها. رزق نامی است چیزی را مقدّر در وقتی معیّن چنان که جای دیگر گفت: وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیها بُکْرَةً وَ عَشِیًّا. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فضل خدا اینجا «قتل» است در راه خدا، که فضل دارد بر مرگ در طاعت بیقتل. و گفتهاند که: «نعیم» بهشت است و رضا و لقاء حق.
هوش مصنوعی: در نزد پروردگارشان روزی میگیرند، اشاره به میوههای بهشت و هدایای آن دارد. روزی به چیزی گفته میشود که بهطور معین و در زمانی مشخص مقرر شده است. در جای دیگری نیز آمده که آنان در بهشت روزی خود را صبح و شام دریافت میکنند. آنان از آنچه خداوند به آنها از فضلش داده شادمانند. فضل خدا در اینجا به شهادت در راه خدا اشاره دارد که بر مرگ در حال طاعت بدون شهادت برتری دارد. برخی گفتهاند که نعمت بهشتی، شامل خوشیها و رضا و ملاقات با خداوند است.
وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ ای بکرامتهم. و شادی میبرند برادران و کسان ایشان که هنوز زندهاند، و بآن پایگاه که ایشان رسیدهاند نرسیدهاند، امّا بشرف پایگاه، اینان را در ایشان رسانیدند، و هنوز زندهاند از پس ایشان.
هوش مصنوعی: آنها به خاطر برادران و افرادی که هنوز به آنها نپیوستهاند، خوشحال میشوند. این افراد هنوز زندهاند و به مرتبه و مقام خوب آنها نرسیدهاند، اما به برکت آن مقام، آنها به این افراد نیز متصل هستند و هنوز بعد از آنها زندگی میکنند.
قول النبی (ص): یشفع الشّهید فی سبعین من اقاربه.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: شهید میتواند برای هفتاد نفر از نزدیکانش شفاعت کند.
ثمّ قال: أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ای: بأن لا خوف علی اخوانهم المؤمنین اذا لحقوا بهم. قال السدی: یؤتی الشّهید بکتاب فیه ما یقدم علیه من اخوانه و اهله، فیقال یقدم علیک فلان یوم کذا و کذا، و یقدم علیک فلان یوم کذا و کذا، فیستبشر حین یقدمون علیه کما یستبشر اهل الغائب بقدومه فی الدّنیا.
هوش مصنوعی: سپس گفته شده است که بر آنها هیچ ترس و حزنی نیست. این به این معناست که برادران مؤمنشان زمانی که به آنها ملحق میشوند، نگرانی نخواهند داشت. همچنین گفته شده است که شهید کتابی دریافت میکند که در آن نام افرادی که به او ملحق خواهند شد و زمان آمدن آنها ذکر شده است. در این زمان، او بسیار خوشحال میشود، مانند خوشحالی خانوادههایی که به استقبال عزیزانشان در دنیا میروند.
یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ اگر کسی گوید فائده این استبشار در آن جهان چیست چون در دنیا خود دانسته بودند؟ و از فضل و نعمت اللَّه آگاه بودند؟
هوش مصنوعی: افرادی که به نعمت و فضل خداوند بشارت میدهند، ممکن است این سوال پیش آید که در آخرت چه فایدهای دارد وقتی که در دنیا از این نعمتها آگاهی داشتند و آنها را میشناختند؟
نه چیزی بینند که ندانسته بودند، تا بآن شاد شوند؟ جواب آنست که: در دنیا هر چند دانسته بودند اما از راه خبر و استدلال دانسته بودند، نه از راه کشف و معاینه، و «لیس الخبر کالمعاینة». چون آن خبر عیان گردد، و امید نقد شود، و اندازه ثواب بحدّ استحقاق و امید در گذرد، شادی ایشان بیفزاید، و مضاعف شود. و نیز شادی دنیا با خوف خاتمه آمیخته شود و شادی عقبی از آمیغ خوف و اندوه پذیرفتن پاک باشد، و تا ازین آمیغ پاک نشود بحدّ کمال نرسد.
هوش مصنوعی: آیا نمیتوانند چیز جدیدی را ببینند که قبلاً نمیدانستند و باعث شادیشان شود؟ پاسخ این است که در دنیا هر چیزی که میدانستند، از طریق اطلاع و استدلال به دست آورده بودند، نه از طریق تجربه و مشاهده مستقیم. وقتی که آن اطلاعات به وضوح برایشان روشن شود و امید به دریافت پاداش به واقعیت نزدیک شود، شادی آنها بیشتر و دوچندان میشود. همچنین شادی دنیوی اغلب با ترس از پایان کارها همراه است، در حالی که شادی در آخرت از نگرانیها و اندوهها پاک است و تا وقتی که از این آمیختگی دور نشوند، به کمال نمیرسند.
وَ أَنَّ اللَّهَ ای: و بانّ اللَّه، عطف است بر بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ. میگوید: شادی برندبنعمت و فضل خدای، و بآنکه خدای فضل و نعمت خویش بر ایشان تمام کرد، و از مزد ایشان هیچ چیز باز نگرفت، و نیز بیفزود. قراءت کسایی وَ أَنَّ اللَّهَ بکسر الف است بر معنی استیناف، و ترغیب دیگران بایمان و طلب ثواب آن، فکأنّه قال: و اللَّه لا یضیع اجر المؤمنین. و فی بیان ثواب الشّهداء ما روی علی بن موسی الرضا عن ابیه موسی بن جعفر، عن ابیه جعفر بن محمد، عن ابیه محمد بن علی، عن ابیه علی بن حسین، عن ابیه حسین بن علی (ع) قال: بینما علی بن ابی طالب (ع) یخطب الناس و یحثّهم علی الجهاد، اذ قام الیه شابّ و قال: یا امیر المؤمنین اخبرنی عن فضل الغزاة فی سبیل اللَّه. فقال: کنت ردیف رسول اللَّه (ص) علی ناقة العضباء، و نحن مقفلون من غزوة، فسألته عمّا سألتنی عنه، فقال النّبی (ص): «انّ الغزاة اذا همّوا بالغزو کتب اللَّه لهم براءة من النّار، و اذا تجهّزوا لغزوهم باهی اللَّه بهم الملائکة، و اذا ودّعهم اهلوهم بکت علیهم الحیطان و البیوت، و یخرجون من ذنوبهم کما تخرج الحیّة من سلخها، و یوکّل اللَّه عزّ و جلّ لکلّ رجل منهم اربعین الف ملک یحفظونه، من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و شماله، و لا یعمل حسنة الّا اضعفت له، و یکتب له عبادة الف رجل یعبدون اللَّه عزّ و جلّ الف سنة، کلّ سنة ثلاثمائة و ستّون یوما، و الیوم مثل عمر الدّنیا. و اذا صاروا بحضرة عدوّهم، انقطع علم اهل الدّنیا عن ثواب اللَّه ایّاهم، فاذا برزوا لعدوّهم و اشرعت الا سنّة و فوّقت اسهام، و تقدّم الرّجل الی الرّجل، حفّتهم الملائکة بأجنحتها، و یدعون اللَّه لهم بالنّصر و التّثبیت، و نادی مناد: «الجنّة تحت ظلال السّیوف». فتکون الطعنة و الضّربة علی الشّهید اهون من شرب الماء البارد فی الیوم الصائف، و اذا زال الشهید عن فرسه بطعنه او ضربة لم یصل الی الأرض حتّی یبعث اللَّه الیه زوجته من الحور العین، فتبشّره بما اعدّ اللَّه له من الکرامة و اذا وصل الی الأرض تقول له الارض: مرحبا بالرّوح الطّیّبة الّتی اخرجت من البدن الطیّب. ابشر فانّ لک ما لا عین رأت، و لا اذن سمعت، و لا خطر علی قلب بشر! و یقول اللَّه تعالی: أنا خلیفته فی اهله، و من ارضاهم فقد أرضانی، و من اسخطهم فقد اسخطنی. و یجعل اللَّه تعالی روحه فی حواصل طیر خضر تسرح فی الجنّة حیث تشاء، و تأکل من ثمارها، و تأوی الی قنادیل من ذهب معلّقة بالعرش.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ میفرماید که نعمت و لطف خود را بر بندگانش کامل کرده و هیچ چیز از پاداش آنها کم نکرده، بلکه بر آن افزوده است. همچنین، در مورد پاداش شهدا صحبتهایی ذکر شده است که نشاندهنده جایگاه ویژه آنهاست. در این روایت، علی بن ابیطالب (ع) وقتی مردم را به جهاد تشویق میکند، جوانی از او میپرسد که فضیلت جهاد در راه خدا چیست. علی (ع) به یاد میآورد که در سفری با پیامبر اسلام (ص) بوده و از او در مورد فضیلت غزات میپرسد. پیامبر (ص) توضیح میدهد که مجاهدان هنگام طعمهریزی برای جهاد از آتش جهنم آزاد میشوند و ملائکه با آنها همراهی میکنند. با وداع خانوادهشان، گناهانشان بخشیده میشود و آنها بنا به ارادتی که خدا بر آنان دارد، تحت حفاظت ملائکه قرار میگیرند. وقتی در میدان جنگ حاضر میشوند، پاداشهای این عمل قابل تصور نیست و ملائکه دعا میکنند که آنها پیروز شوند. همچنین، وقتی کسی در میدان جنگ شهید میشود، به راحتی از دنیا میرود و به او بشارتی درباره نعمتهای آیندهاش داده میشود. زمین نیز او را با آغوش باز قبول میکند و به او نوید میدهد که پاداشش فراتر از تصور است. خداوند میفرماید که او سفیر شهید در خانوادهاش است و هر که خانواده او را راضی کند، در واقع خدا را راضی کرده است. روح شهید در موجوداتی شاد و خوشحال در بهشت سیر میکند و از نعمتهای آن استفاده میکند.
قوله: الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ... الآیة مجاهد و مقاتل و عکرمه گفتند: این آیات در غزوة بدر الصغری فرو آمد، و قصه آنست که روز احد بعد از آنکه هزیمت و شکستگی بر مسلمانان افتاد ابو سفیان گفت: یا محمد بیننا و بینک موسم بدر الصّغری ان شئت. یا محمد (ص)! ازین پس اگر خواهی به بدر صغری با هم آئیم و جنگ کنیم. و بدر صغری آبی بود و مرغزاری بنی کنانه را، و در جاهلیت بازارگاه ایشان بود هر سال چند روز آنجا رفتندی و بازرگانی کردندی. چون ابو سفیان آن سخن گفت، رسول خدا (ص) جواب داد: آری چنین کنم، وعدهگاه ما آنجاست. پس دیگر سال ابو سفیان و اهل مکه بوعده بیرون آمدند تا به مر الظهران رسیدند. رب العالمین رعبی و بیمی در دل ایشان افکند، هم از آنجا ابو سفیان همت کرد که به مکه باز شود. بر نعیم بن مسعود الاشجعی رسید که از مکه میآمد، و قصد مدینه داشت، گفت: یا نعیم وعده دارم با محمد (ص) که ببدر صغری جنگ کنیم، و اکنون ساز جنگ و وقت آن ندارم، و میخواهم که بمکه باز شوم، اما میاندیشم که محمد (ص) بیرون آید بوعدهگاه، و ما را نیابد، بر ما دلیر شود، و خلف از جهت ما بیند، اگر تو تدبیری سازی و ایشان را دفع کنی تا از مدینه بیرون نیایند، و خلف از جهت ایشان بود من ترا ده اشتر دهم. و اینک سهیل بن عمرو ضامن است تا بتو رساند. نعیم بن مسعود با ابو سفیان این قرار بداد، و بتعجیل رفت تا در مدینه شد.
هوش مصنوعی: در جریان جنگ احد، وقتی مسلمانان شکست خوردند، ابوسفیان به پیامبر اسلام پیشنهاد داد که اگر مایل باشد میتوانند در جایی به نام بدر الصغری دوباره با هم جنگ کنند. این منطقه در زمان جاهلیت محلی برای تجارت بود. پیامبر (ص) این پیشنهاد را قبول کرد و قرار گذاشتند که در سال آینده در آنجا ملاقات کنند. وقتی سال بعد، ابوسفیان و همراهانش به آن محل رسیدند، خداوند در دل آنان ترسی ایجاد کرد و آنها تصمیم به بازگشت به مکه گرفتند. در این حین، نعیم بن مسعود، که از مکه به سمت مدینه در حرکت بود، ابوسفیان را ملاقات کرد و او را از خطر پیامبر (ص) آگاه کرد و خواستار تدبیر برای جلوگیری از خروج مسلمانان از مدینه شد. نعیم با ابوسفیان توافق کرد که اگر بتواند بررسی کند تا پیامبر و مسلمانان از مدینه خارج نشوند، در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد.
قوم را دید که جنگ را تجهیز میکردند، و میعاد ابو سفیان را کار میساختند. نعیم گفت بدرایی که رای شما است! پارسال دیدید که بدیار و وطن و قرارگاه شما در آمدند و کردند آنچه کردند، اکنون شما بتن خویش ظلم میکنید که بر ایشان میشوید، و خود را در مهلکه میافکنید. من بو سفیان را دیدم با جمعی انبوه و لشکری فراوان بیرون آمده، و ساز جنگ و قتل کرده. اصحاب رسول (ص) که این خبر شنیدند بسهمیدند، و چون امتناعی بنمودند رسول خدا (ص) گفت: و الّذی نفسی بیده لأخرجنّ و لو وحدی.
هوش مصنوعی: قوم را میدید که آماده جنگ میشدند و نقشه ابوسفیان را میکشیدند. نعیم گفت: "ای قوم! چه فکری کردهاید؟ سال گذشته، وقتی که دشمنان به سرزمین و دیار شما حمله کردند، چه بلاهایی بر سرتان آوردند، اکنون خود را در خطر بزرگی میاندازید. من ابوسفیان را دیدم که با گروهی بزرگ و لشکری انبوه آمده و برای جنگ و کشتار آماده است." وقتی اصحاب پیامبر (ص) این خبر را شنیدند، بسیار نگران شدند، و چون از رفتن به جنگ امتناع کردند، رسول خدا (ص) فرمود: "به جان خودم قسم که حتی اگر به تنهایی هم باشد، خواهم رفت."
پس هر چه بد دل و منافق بودند بماندند، و هر چه مسلمانان و دلاور بودند با ساز قتال و صحبت رسول (ص) بیرون شدند، و گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ. و براه هر که بر ایشان رسید از مشرکان، میگفت: «انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم» و مؤمنان میگفتند: «حسبنا اللَّه و نعم الوکیل» تا ببدر الصغری رسیدند، بو سفیان همان که رعب در دل اوفتاد به مکه بازرفت. و اهل مکه «جیش السّویق» بر ایشان نهادند، یعنی که: «انّما خرجتم تشربون السّویق». پس رسول خدا و یاران یک دو روز آنجا بیستادند و تجارت کردند، پس به مدینه باز رفتند با سلامت و غنیمت. و جبرئیل امین از درگاه عزت در آن حال فرو آمد و آیت آورد که: الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ ای الجراحات لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ بطاعة الرّسول وَ اتَّقَوْا مخالفته «أَجْرٌ عَظِیمٌ» یعنی الجنّة الَّذِینَ یعنی المؤمنین. قالَ لَهُمُ النَّاسُ یعنی نعیم بن مسعود: إِنَّ النَّاسَ یعنی ابا سفیان و اصحابه قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ و لا تأتوهم.
هوش مصنوعی: گروههای بددل و منافق در جای خود باقی ماندند، اما مسلمانان شجاع با نغمههای جنگی و صحبتهای پیامبر (ص) به میدان رفتند و گفتند: «خداوند ما کافی است و او بهترین تکیهگاه است». هر زمان که به مشركان میرسیدند، میشنیدند که میگویند: «مردم برای شما جمع شدهاند، از آنها بترسید»، ولی مؤمنان جواب میدادند: «خداوند ما کافی است و او بهترین تکیهگاه است»، تا اینکه به بدر الصغری رسیدند. ابوسفیان که ترس به دلش افتاده بود، به مکه بازگشت. اهل مکه به آنها مسخره کردند و گفتند که تنها برای نوشیدن سُوِیق (آب جو) بیرون آمدهاند. پیامبر و یارانش چند روز آنجا ماندند و تجارت کردند و سپس با ایمنی و غنائم به مدینه بازگشتند. در این زمان، جبرئیل (ع) از درگاه الهی نازل شد و آیهای آورد که کسانی که بعد از مصیبتها به خدا و پیامبرش پاسخ مثبت دادند، پاداش عظیمی خواهند داشت. سپس نعیم بن مسعود به آنها گفت که ابوسفیان و یارانش جمع شدهاند و از آنها بترسید و به سمت آنها نروید.
فَزادَهُمْ یعنی ذلک القول إِیماناً ای ثباتا فی دینهم و اقامة علی نصرة نبیّهم. فَزادَهُمْ إِیماناً دلیل است که در ایمان زیادت و نقصان آید، و این رد مرجئان است که ایشان گویند: ایمان نیفزاید و نکاهد، که ایمان بنزدیک ایشان گفتی و عقدی مجرد است بی اعمال و بیاکتساب طاعات. تا اگر کسی بزبان بگوید و بدل بداند که اللَّه موجود است، و آن گه هیچ طاعت دیگر نکند و محظورات شرع بکار آرد، ایشان گویند: او مؤمن است، و ولی خدا، و مستوجب بهشت. و آن گه تفاضل و تفاوت در میان مؤمنان نبینند، و در طاعت و معصیت اثر زیادت و نقصان بر ایمان اعتقاد ندارند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این عبارت به این معناست که زمانی که این سخن گفته میشود، به ایمان آنها افزوده میشود و در نتیجه استقامت بیشتری در دین خود و حمایت از پیامبرشان پیدا میکنند. این نشان میدهد که ایمان میتواند افزایش یا کاهش یابد و به نوعی به رد نظریه گروهی به نام مرجئه اشاره دارد که معتقدند ایمان ثابت و بدون تغییر است و مستقل از اعمال و انجام عبادات است. این گروه بر این باورند که اگر فردی فقط با زبان بگوید که خدا وجود دارد و در دل نیز به آن ایمان داشته باشد، اما هیچ عمل خوبی انجام ندهد یا به گناهان دچار شود، همچنان او را مؤمن و ولی خدا تصور میکنند و بهشت را حق او میدانند. آنها در عین حال تفاوتی بین مؤمنان قائل نمیشوند و اعتقادی به تأثیر اعمال در افزایش یا کاهش ایمان ندارند.
و منصوصات قرآن و اخبار و آثار و ظواهر آن دلالت میکند بر بطلان اعتقاد و خبث مقالت ایشان. قال اللَّه عزّ و جلّ: أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ.
هوش مصنوعی: آیات قرآن و احادیث نشان میدهند که اعتقادات و سخنان نادرست آنان باطل است. خداوند میفرماید: آیا آنها که کارهای بد انجام میدهند، فکر میکنند ما آنها را مثل کسانی قرار میدهیم که ایمان آورده و کارهای نیک انجام دادهاند؟
و قال تعالی: أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ و لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ... الآیة و لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ. الآیة. و صحّ فی الخبر: انّ اللَّه عزّ و جلّ یقول یوم القیامة فی باب الشفاعة: اخرجوا من کان فی قلبه وزن دینار من الایمان، ثم من کان فی قلبه وزن نصف دینار، حتی یقول: و من کان فی قلبه وزن ذرة.
هوش مصنوعی: آیا میتوانیم پرهیزکاران را مانند فاجران قرار دهیم؟ آیا میان کسانی که قبل از فتح (پیروزی) هزینه کردند و جنگیدند با دیگران برابر است؟ همچنین کسانی که بدون عذر در بین مؤمنان نشستهاند، با مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا تلاش میکنند، برابر نیستند. در روز قیامت، خداوند میفرماید که هر کسی که در دلش به اندازه یک دینار ایمان داشته باشد، خارج کنید و سپس کسی که به اندازه نصف دینار ایمان دارد، و همینطور تا جایی که به اندازه یک ذره ایمان دارد.
و قال (ص): «بینما أنا نائم رأیت النّاس یعرضون علیّ و علیهم قمص، منها ما یبلغ الثّدی، و منها ما یبلغ دون ذلک. و عرض علیّ عمر بن الخطاب و علیه قمیص یجرّه، قالوا: «فما ذا اوّلت یا رسول اللَّه؟» قال: «الدّین».
هوش مصنوعی: حضرت محمد (ص) فرمودند: «وقتی خواب بودم، دیدم که افرادی در برابر من قرار دارند و پیراهنهایی به تن دارند، برخی از آنها تا سینه و برخی دیگر کمتر از آن است. سپس عمر بن الخطاب را دیدم که پیراهنش کشیده میشود. از من پرسیدند: «این را چگونه تفسیر میکنی، ای رسول خدا؟» پاسخ دادند: «این نشاندهنده دین است.»
و قال عمر: لو وزن ایمان ابی بکر بایمان اهل الأرض، او قال بایمان هذه الأمّة، لرجح به». این آیات و اخبار دلیلاند که در ایمان تفاوت و تفاضل هست. و بد مردان هرگز بدرجه نیک مردان نباشند.
هوش مصنوعی: عمر گفت: اگر ایمان ابوبکر را با ایمان تمام اهل زمین یا با ایمان این امت بسنجیم، ایمان ابوبکر سنگینتر خواهد بود. این آیات و اخبار نشاندهنده این هستند که در ایمان تفاوت و درجات مختلفی وجود دارد و هرگز بد مردان به درجه نیک مردان نخواهند رسید.
و عاصی بدرجه مطیع نباشد. و آن کس که ایمان وی ضعیف باشد هرگز برابر آن کس نبود که ایمان وی قوی باشد. و این ضعف و قوت ایمان از طاعت و معصیت خیزد،هر کرا طاعت و اعمال خیر تمامتر، ایمان وی قویتر. و هر کرا معصیت بیشتر و بر طاعت غالبتر، ایمان وی ضعیفتر و کمتر. ابن عمر گفت: از رسول خدا (ص) پرسیدم که ایمان افزاید و کاهد؟ رسول خدا (ص) جواب داد: «نعم، یزید حتّی یدخل صاحبه الجنّة، و ینقص حتّی یدخل صاحبه النّار»، و قال علی (ع): انّ الایمان یبدو لمظة بیضاء فی القلب، کلّما ازداد الایمان ازدادت بیاضا، حتی یبیضّ القلب کلّه و انّ النّفاق یبدو لمظة سوداء فی القلب، کلّما ازداد النّفاق ازدادت سوادا حتّی یسودّ القلب کلّه. و الّذی نفسی بیده لو شققتم عن قلب مؤمن وجدتموه ابیض القلب، و لو شققتم عن قلب منافق وجدتموه اسود القلب.
هوش مصنوعی: عاصی هرگز به اندازه مطیع نیست. فردی که ایمانش ضعیف است، هرگز با کسی که ایمانش قوی است قابل مقایسه نیست. این ضعف و قوت ایمان ناشی از طاعت و معصیت است؛ هر کس که طاعت و اعمال نیک بیشتری داشته باشد، ایمانش قویتر خواهد بود و هر کس که در معصیت بیشتر عمل کند و بر طاعت غلبه یابد، ایمانش ضعیفتر و کمتر خواهد بود. ابن عمر گفت: از پیامبر (ص) پرسیدم که آیا ایمان زیاد میشود و کم میشود؟ پیامبر (ص) پاسخ داد: "بله، ایمان افزایش مییابد تا صاحبش به بهشت برود و کم میشود تا صاحبش به آتش جهنم برود." علی (ع) فرمود: ایمان مانند نوری سفید در قلب است؛ هر چه ایمان بیشتر شود، آن نور هم بیشتر میشود تا قلب کاملاً سفید شود. در حالی که نفاق مانند تیرگی سیاه در قلب است؛ هر چه نفاق افزایش یابد، آن تیرگی هم بیشتر میشود تا قلب کاملاً سیاه شود. و به جان خودم قسم، اگر قلب یک مؤمن را بشکافید، آن را سفید خواهید دید و اگر قلب یک منافق را بشکافید، آن را سیاه خواهید دید.
و سئل علی بن عبد اللَّه المدینی عن الایمان فقال: قول و عمل و نیّة. قیل: أ ینتقص و یزداد؟ قال: نعم، یزداد و ینتقص حتی لا یبقی منه شیء. و قیل لبعضهم: ما زیادته و نقصانه؟ قال: اذا ذکرنا ربّنا و خشیناه فذلک زیادته، و اذا اغفلنا و نسینا و ضیّعنا، فذلک نقصانه.
هوش مصنوعی: علی بن عبد اللَّه المدینی در مورد ایمان صحبت کرد و گفت که ایمان شامل گفتار، عمل و نیت است. از او پرسیدند آیا ایمان ممکن است کاهش یا افزایش پیدا کند؟ او پاسخ داد: بله، ایمان ممکن است افزایش یابد یا کاهش یابد تا جایی که ممکن است هیچ چیزی از آن باقی نماند. همچنین از یکی از افراد پرسیدند که افزایش و کاهش ایمان به چه معناست؟ او توضیح داد که وقتی ما خداوند را یاد میکنیم و از او میهراسیم، در واقع ایمانمان افزایش مییابد، اما وقتی غافل میشویم و به یاد او نیستیم و در امور دینی کوتاهی میکنیم، این باعث کاهش ایمانمان میشود.
وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ ای الّذی یکفینا امرهم اللَّه. وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ و ذلک امان لکلّ خائف. و قال (ص): «من قال حسبی اللَّه و نعم الوکیل، علیه توکّلت و هو ربّ العرش العظیم، یقول اللَّه تعالی: «لاکفینّ عبدی، صادقا کان او کاذبا».
هوش مصنوعی: آنها گفتند: خداوند برای ما کافی است و او بهترین وکیل است. این سخن مایه آرامش برای هر کسی است که در هراسی به سر میبرد. پیامبر (ص) فرمود: هر کس بگوید «خداوند برای من کافی است و او بهترین وکیل است»، بر او توکل میکنم و او پروردگار عرش بزرگ است. خداوند متعال میفرماید: «بهشت را به بندۀ خود میدهم، چه او راستگو باشد و چه دروغگو.»
و قال (ص): آخر ما تکلّم به ابراهیم (ع) حین القی فی النّار: حسبی اللَّه و نعم الوکیل.
هوش مصنوعی: حضرت ابراهیم (ع) در زمانی که به آتش افکنده شد، گفت: "خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است."
فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ... الآیة بازگشتند، یعنی رسول خدا (ص) و مؤمنان که از بدر بازگشتند بعافیت و راحت و افزونی از تجارت، هیچ مشرک نادیده، و هیچ رنج بایشان نارسیده، و آن گه ثواب غزو ایشان را حاصل شده، و بطاعت داری رسول خدا (ص) برضا و خوشنودی حق رسیده. این است که رب العالمین گفت:لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ.
هوش مصنوعی: آنها به خاطر نعمت و فضل الهی به سلامت و آسایش بازگشتند. رسول خدا (ص) و مؤمنان پس از جنگ بدر به خوبی و راحتی و با افزون شدن از تجارت به خانه برگشتند، بدون اینکه هیچ آسیبی به آنها برسد. علاوه بر این، پاداش این جهاد نصیب آنها شد و با اطاعت از رسول خدا (ص) به رضایت و خشنودی خداوند دست یافتند. در اینجا خداوند میفرماید که هیچ آسیبی به آنها نرسید و آنها به دنبال رضای خدا بودند و خدا دارای فضل بزرگی است.
إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ آن صاحب خبر نعیم بن مسعود که گفت: بو سفیان با مشرکان به بدر رفت، خود دیو مردم است، و آنچه گفت دیو در دهن وی افگنده بود.
هوش مصنوعی: اینکه نعیم بن مسعود گفت بخاری در بدر با مشرکان رفت، به این معناست که او خود دیو مردم است و آنچه که میگوید، تحت تأثیر شیطان است.
یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ اولیاء خود را ترساند، یعنی منافقان که حقیقت ایمان ندارند و در ضلالت قرین دیواند. و قیل معناه: یخوّف باولیاءه، یعنی یخوّف المؤمنین بالکفّار.
هوش مصنوعی: خداوند دشمنان خود را میترساند، به معنی اینکه منافقیان که ایمان واقعی ندارند و در گمراهی به سر میبرند. همچنین، ممکن است معنی دیگر آن این باشد که خداوند مؤمنان را از سوی کافران میترساند.
فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ: ای مصدّقین بوعدی.
هوش مصنوعی: پس از آنها نترسید و از من بترسید اگر مؤمن هستید: ای کسانی که به وعده من ایمان دارید.
وَ لا یَحْزُنْکَ میگوید: اندوهگن منمایا ترا. و بر قراءت نافع وَ لا یَحْزُنْکَ بضم یا، و کسر زا. معنی آنست که اندوهگن مگذار ترا غائب بودن ایشان که در نصرت کفر میشتابند، و بجنگ احد نیامدند، و شما را فرو گذاشتند، از منافقان و جهودان و مشرکان.
هوش مصنوعی: نگران نباش، این آیه به تو میگوید که نباید اندوهگین شوی. به ویژه با توجه به اینکه عدهای از منافقان و دشمنان در جنگ احد حاضر نشدند و شما را تنها گذاشتند، نباید غمگین باشی که آنها در امور کفر و دشمنی شتاب میکنند.
إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً ای لن یضرّوا اولیاء اللَّه شیئا، و انّما یعود و بال ذلک علیهم. ایشان از یاری که اللَّه ترا و مؤمنان را داد هیچ چیز بنکاهند، و وبال آن هم بایشان باز گردد. و قیل: إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً ای لن ینقصوا اللَّه شیئا من ملکه و سلطانه، انّهم یضرّون انفسهم بذلک.
هوش مصنوعی: آنها هرگز نمیتوانند به خداوند آسیب برسانند، بلکه تنها به اولیای خدا ضرری میزنند و در نهایت این آسیب به خودشان بازمیگردد. یاری که خداوند به تو و مؤمنان میدهد، هیچ ضرری به آنها نمیزند و ضرر واقعی بر عهده خودشان است. همچنین گفته شده که آنها نمیتوانند چیزی از ملک و سلطنت خدا کم کنند؛ بلکه در حقیقت خود را با این کار ضرر میزنند.
یُرِیدُ اللَّهُ أَلَّا یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَةِ این آیت ردّ است بر قدریان که میگویند: بنده را قدرت است و استطاعت بر فعل پیش از فعل. و معلوم است که ارادت اللَّه در حرمان ایشان از حظ آخرت، ایشان را از ایمان و طاعت باز داشت، تا نتوانستند و قدرت طاعت نداشتند، و چگونه قدرت آن را دارند و خدای میخواهد که ندارند. و نظیر این آیت در قرآن فراوان است، منها: قوله تعالی کَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ، لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ، کَذلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِهِ، وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً، وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً، وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ، و صدوا عن السبیل و اللَّه ارکسهم بما کسبوا، فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ، إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ الی غیر ذلک من الآیات الدّالة علی انّ الهادی و المضلّ هو اللَّه تعالی، و القدرة و المشیئة و الارادة کلّها للَّه تعالی. و فی الخبر أنّ النّبی (ص) قال: «اتّقوا هذا القدر فانّه شعبة من النصرانیة».
هوش مصنوعی: خداوند نمیخواهد که آنها نصیبی در آخرت داشته باشند. این مسأله نشاندهندهی اعتقاد ارزشی به قدرت انسانها در برابر الهی است. در واقع، این چیزی نیست جز اینکه ارادهی خداوند موجب میشود که آنها از ایمان و طاعت باز داشته شوند و در نتیجه نتوانند طاعت کنند. اگر خداوند نخواهد که کسی قدرت بر طاعت داشته باشد، هرگز نمیتواند آنرا انجام دهد. در قرآن آیات مشابهی وجود دارد که به همین موضوع اشاره دارند. از جمله آیهای که میفرماید خداوند بیداری و گرایش آنها را ناخوش میداند و در نتیجه، آنها را از هدایت دور میکند. در بسیاری از مواقع، خداوند در دلهای مجرمان موانعی قرار میدهد که نتوانند حقیقت را درک کنند و اگر خداوند بخواهد کسی را فریب دهد، هیچ کس نمیتواند او را نجات دهد. در نهایت، قدرت، اراده و مشیت همه به خداوند تعلق دارند و بر اساس نقلهایی، پیامبر (ص) نیز نسبت به اندیشهی جبرگرایی و قدرت انسانی هشدار دادهاند.
قال بعضهم: معناه، و اللَّه اعلم، انّ النّصاری تزعم انّ عیسی یملک النّفع و الضّرر مع اللَّه، کما یملکه اللَّه، فکفروا بأن جعلوا مع اللَّه شریکا او شریکین، و القدریة تزعم انّ الخلق کلّهم شرکاء للَّه، یملکون الضّر و النّفع، ان شاؤوا ضرّوا انفسهم، و ان شاؤوا نفعوها، و ان شاؤوا استقاموا، و ان شاؤوا اعوجّوا، من غیر أن یحتاجون الی توفیق، او یلحقهم خذلان، او سبق بخیرهم و شرّهم کتاب، او تکون فیهم مشیئة تغلب ارادتهم و لا یغلبونها.
هوش مصنوعی: برخی گفتهاند که مفهوم این عبارت، به خواست خدا، این است که نصرانیها معتقدند عیسی قادر است با خداوند، مانند خود خدا، بر نفع و ضرر تسلط داشته باشد. از این رو، آنها به همکاری با خداوند کافر شده و او را دارای شریک یا شرکای دیگری میدانند. همچنین، قدرانیها نیز معتقدند که تمام مخلوقات شریکان خدا هستند و میتوانند بر ضرر و نفع خود تسلط داشته باشند. آنها میتوانند خود را ضرر بزنند یا نفع برسانند، میتوانند درست باشند یا منحرف، بدون اینکه به توفیق و یاری نیاز داشته باشند، یا اینکه خذلان و ناکامی شامل حالشان شود، و نیز بدون اینکه آینده آنها در کتابی تعیین شده باشد یا مشیت الهی بر ارادهشان غالب باشد.
قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً حین باعوا الایمان بالکفر.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید که کسانی که ایمان را با کفر معامله کردهاند، هرگز نمیتوانند به خدا آسیب بزنند، هرچند که ایمان خود را به کفر بفروشند.
انما یضرون انفسهم بذلک وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ.
هوش مصنوعی: آنها با این کار فقط به خودشان آسیب میزنند و برای آنها عذابی دردناک در انتظار است.
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا قراءت حمزه بیا است بر تقدیر: و لا یحسبنّ الکفّار انّ املاءنا ایّاهم خیر لهم. و دیگران بتا خوانند خطاب با رسول و تسلیت مؤمنان و وعید کافران، یعنی و لا تحسبن یا محمد الذین کفروا... «ان ما» دو کلمه است. نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ. «انما» این، یک کلمه توان نهاد، و دو توان نهاد نُمْلِی لَهُمْ یعنی نمهلهم لیزدادوا اثما بمعاندتهم الحقّ و خلافهم الرّسول. این آیت در شأن قومی کافران آمد که: اللَّه تعالی بعلم قدیم خود دانست که ایشان هرگز ایمان نیارند، و زندگی ایشان ایشان را کفر و شرک افزاید.
هوش مصنوعی: کافران تصور نکنند که ما با دادن فرصت به آنها، برایشان بهتر است. برخی علمای تفسیر میگویند که این آیه خطاب به پیامبر (ص) و تسلی مؤمنان و تهدید کافران است. به همین خاطر، نباید فکر کنند که خداوند بر اساس علم قدیمیاش میداند که این افراد هرگز ایمان نخواهند آورد و زندگیشان تنها آنها را در کفر و شرک غرقتر میکند.
سئل النبی (ص): ایّ النّاس خیر؟ قال: من طال عمره، و حسن عمله. قیل: فأیّ النّاس شرّ؟ قال من طال عمره، و ساء عمله.
هوش مصنوعی: از پیامبر (ص) پرسیدند: کدام مردم بهترین هستند؟ ایشان پاسخ دادند: کسی که عمر طولانی دارد و اعمالش نیکو است. سپس پرسیدند: پس بدترین مردم چه کسانی هستند؟ ایشان فرمودند: کسی که عمر طولانی دارد و اعمالش بد است.
و قال ابن مسعود: ما من نفس برّة و لا فاجرة الّا و الموت خیر لها، امّا الفاجر فمستراح منها، و قرأ: وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ الآیة، و امّا البرّة فمستریح منها، و قرأ: نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ.
هوش مصنوعی: ابن مسعود میگوید: هیچ انسانی چه نیکوکار و چه بدکار وجود ندارد مگر اینکه مرگ برای او بهتر است. اما برای بدکار، مرگ مانند آسایش است، و آیهای را قرائت میکند که میفرماید: "و به هیچ وجه تصور نکنند کسانی که کافرند، اینکه ما به آنها مهلت میدهیم، برایشان خوب است". و اما برای نیکوکار، مرگ نیز آسایش است و آیه دیگری را میخواند که میگوید: "این نازل شده از جانب خداست و آنچه در نزد خداست برای نیکوکاران بهتر است".