گنجور

۲۸ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ... الآیة.

روی جابر بن عبد اللَّه أنّ النّبی (ص) قال: ما من امرئ مسلم یخذل امرأ مسلما فی موضع، ینتهک فیه حرمته و ینتقص فیه من عرضه الّا خذله اللَّه تعالی فی موضع یحبّ فیه نصرته. و ما من امرئ ینصر مسلما فی موضع ینتقص من عرضه و ینتهک فیه من حرمته، الّا نصره اللَّه فی موضع یحبّ نصرته.

اهل سنّت را درین خبر و درین آیت حجّت تمام است، و دلیل روشن بر قدریه و معتزله، که ایشان منکرند که خدای عزّ و جلّ اگر خواهد بنده را خوار کند، و خذلان خود بر وی آرد. و این مخالفت کتاب و سنت است و خرق اجماع مسلمانان، که بر زبان خلق بسیار رود که کسی را که رنج رساند: خذله اللَّه. چنان که گویند: «قاتله اللَّه»، «لعنه اللَّه» و اگر جائز نبودی بر زبان عامه خلق این کلمه روان نبودی.

و معنی آیت آنست که اگر خدای شما را عزیز کند، و نصرت دهد، کس را نرسد و نبود از مردمان که شما را باز شکند و خوار کند. و اگر بعکس این باشد که اللَّه شما را خوار کند، و سستی در کار و هزیمت از دشمن پیش آرد، فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ ای لا ینصرکم احد مِنْ بَعْدِهِ یعنی بعد از خذلان خدا، کس شما را نصرت ندهد و عزیز نکند. و قیل معناه لا تترکوا امری للنّاس، و ارفضو الناس لأمری.

و یقرب منه‌

قوله (ص): من التمس رضا اللَّه بسخط النّاس کفاه اللَّه مؤنة النّاس و من التمس رضا النّاس بسخط اللَّه، وکّله اللَّه الی النّاس.

وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ قراءت مکی و عاصم و ابو عمرو بفتح «یا» و ضم غین است. و معنی آنست که: هیچ پیغامبری را سزا نیست که خیانت کند در مال غنیمت قسمت کردن. و باقی بضمّ یا و فتح غین خوانند، بر معنی آنکه هرگز روا نبود پیغامبری را که با وی خیانت کردندی در غنیمت بخشیدن. سبب نزول این آیت آن بود که روز بدر در مال غنیمت، قطیفه‌ای بود سرخ رنگ و باز نیافتند. قومی گفتند: مگر رسول خدا (ص) از میان برگرفته است. رب العالمین آیت فرستاد و رسول خود بالخصوص و جمله انبیاء را بالعموم از خیانت مبرّا کرد. و گفته‌اند که: جماعتی از اقویا الحاح کردند بر مصطفی (ص) تا مال غنیمت از دیگران باز گیرد و بایشان دهد، رب العالمین آیت فرستاد. یعنی که: اگر چنان کند خیانت باشد با اصحاب او، و هیچ پیغامبر را سزا نبود که با اصحاب خویش خیانت کند. بلکه سویّت نگه دارد، و آنچه دهد بانصاف دهد، و عدل کند.

محمد بن اسحاق بن یسار گفت: قومی عرب کراهیت میداشتند آنچه در قرآن بود از عیب دین ایشان و سبّ بتان، می درخواستند از رسول (ص) تا آن را پنهان کند.

ربّ العالمین گفت: اگر پنهان کند خیانت باشد و پیغامبر را سزا نبود که در باب وحی خیانت کند، و چیزی از حق باز گیرد و مداهنت کند. یقال: غلّ، یغلّ، غلولا، و اغلّ یغلّ اغلالا، اذا خان. و أصله من الغلل، و هو دخول الماء فی خلل الشّجر. و منه الغلّ، الحقد لأنّه عداوة فی النّفس، و منه الغلیل، حرارة العطش فی النّفس، و منه الغلالة، شعار تحت البدن خاصّة.

قوله: وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ ای حاملا له علی ظهره، یَوْمَ الْقِیامَةِ تفسیر این آیت در آن خبر است که مصطفی (ص) گفت: «لا الفینّ احدکم یجی‌ء یوم القیامة و علی رقبته بعیر له رغاء، فیقول یا رسول اللَّه اغثنی فأقول لا املک لک شیئا قد أبلغتک. لا الفینّ احدکم یجی‌ء یوم القیامة و علی رقبته فرس له جمجمة فیقول: اغثنی! فأقول لا املک لک شیئا قد ابلغتک. لا الفین احدکم یجی‌ء یوم القیامة و علی رقبته شاة لها ثغاء یقول یا رسول اللَّه اغثنی فأقول لا املک لک شیئا قد أبلغتک. لا الفینّ احدکم یجی‌ء یوم القیامة و علی رقبته صامت فیقول اغثنی یا رسول اللَّه، فأقول لا املک لک شیئا قد أبلغتک.»

هر که امروز بچیزی خیانت کند، فردا برستاخیز آن چیز آرد و علی رؤس الاشهاد وی را بآن فضیحت رسد. رسول خدا (ص) گفت: و اگر همه سوزنی بود یا رشته‌ای. و در خبر است که مردی برسول خدا (ص) حبلی آورد خلق، که پیش از قسمت برگرفته و آن را پس از قسمت باز آورده بود، رسول از وی نپذیرفت.

و وی را گفت نگه‌دار تا برستاخیز آن را بیاری! زید بن خالد الجهنی گفت: روز خیبر مردی از یاران رسول خدا فرمان یافت، رسول خدا (ص) برو نماز نکرد. یاران همه متغیّر و مضطرب شدند که تا چه بودست رسول (ص) گفت: «انّ صاحبکم غلّ‌ فی سبیل اللَّه»

خیانت کرده است این مرد در راه خدا، تفحص کردند مهره‌ای بود که برداشته بود، قیمت آن کم از دو درم. و در خبر است که: یکی کشته شد، مردمان گفتند: نوشش باد بهشت جاودان! رسول (ص) گفت: «کلّا!» یعنی چنین مگویید که وی روز خیبر شمله‌ای از مال غنیمت بخیانت برداشت، فردا آتش در آن گیرد و با وی بهم بسوزد. مردی دیگر یک شراک نعلین برگرفته بود چون این سخن از رسول (ص) بشنید آن شراک بیاورد. رسول (ص) گفت: شراک من نار.

کلبی گفت: در تفسیر وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ: آن چیز که در آن خیانت کرده باشد در قعر جهنم برابر وی بدارند، آن گه گویند فرو رو باین درکات دوزخ و آن را برگیر، وی فرو رود و بردارد راست که بجای خویش باز آید، و دیگر باره از دست وی بیفتد، و هفتاد ساله راه با قعر جهنم افتد. و وی را هم چنان تکلیف میکنند تا میرود و برمیدارد. مصطفی (ص) از اینجا گفت: «ما من عبد یغلّ غلولا الّا کلّف یوم القیامة أن یستخرجه من اسفل درک جهنّم».

و هر که خیانت کاری را بپوشد وی را هم چندان گناه بود و همان عقوبت. مصطفی (ص) گفت: «من یکتم غالّا فانّه مثله».

قوله ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ «ظلم» در قرآن بر چهار معنی است: یکی معنی نقص است، کاستن چیزی، چنان که در آن آیت گفت، یعنی از ثواب نیکوکاران هیچ چیز بنکاهند. همانست که در سورة الکهف گفت: وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیْئاً، و در سورة الانبیاء گفت: وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً، و در سورة مریم: وَ لا یُظْلَمُونَ شَیْئاً. وجه دوم ظلم مردمان است بر یکدیگر در تقویت حقوق ایشان، چنان که در سورة بنی اسرائیل گفت: وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً، و در سورة النّساء گفت: وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ... یعنی قتل النّفس و أخذ الأموال عُدْواناً وَ ظُلْماً، و قال تعالی: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی‌ ظُلْماً.

وجه سوم ظلم بنده است بر نفس خویش، در معصیت، بیرون از شرک، چنان که در سورة البقرة گفت: وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ. و در سورة الطلاق: وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ. و در سورة الملائکة: فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ.

وجه چهارم ظلم است بمعنی شرک، چنان که در سورة الأنعام گفت: الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ. و در سورة لقمان: إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ.

قوله تعالی: أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ یعنی بترک الغلول، کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ فغلّ؟! سیاق این آیت تعظیم اثم غلول است یعنی که سخط خدای با غلول است و رضوان خدای با ترک غلول. او که خیانت نکند خوشنودی و رضاء حق با اوست، و آن کس که خیانت کند خشم و سخط خدا بروست، و آن کس که امروز سخط خدا برو، فردا دوزخ جای او. چنان که اللَّه تعالی گفت: وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ. و از بهر آنکه از اهل توحید است هر چند که گنهکار است و خیانتکار، جای وی جهنم گفت، اول درکه دوزخ که در آن آتش نیست، اما حرارت آتش بآن میرسد، و جای عاصیان این امت است. و سمّیت جهنّم، لانّها تتجهّم فی وجوه الخلق. پس چون از جهنّم در گذشت درکه دوم «لظی» است. سوم سقر. چهارم حطمة. پنجم جحیم.

ششم سعیر. هفتم هاویه. این شش درکه جای کفار است و مشرکان در آن جاودان.

آن گه سرانجام اهل رضا و خوشنودی حق بیان کرد، گفت: هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ ای اهل درجات عند اللَّه. اشارتست که: اهل بهشت همه یکسان نیند، بلکه درجات ایشان متفاوت است، و منازل ایشان مختلف بقدر اعمال و معارف. علی الجملة بهشت صد درجه است بحکم آن خبر که معاذ بن جبل روایت کرد از مصطفی (ص) قال: الجنّة مائة درجة، بین کلّ درجة الی درجة ما بین السّماء و الارض، و انّ اعلاها الفردوس، و أوسطها الفردوس، و أنّ العرش علی الفردوس، و منها تفجر انهار الجنّة.

و روی انس بن مالک قال: خرج حارثة بن سراقة یوم بدر نظّارا، لم یخرج لقتال، و کان غلاما فأصابه سهمه فقتله، فجاءت امّه و هی الربیع بنت النضر الی النّبیّ (ص) فقالت: یا رسول اللَّه این ابنی حارثه؟ فان کان فی الجنّة فاصبر و الّا فتری ما اصنع؟

فقال (ص): یا امّ حارثة انّها لیست بجنّة واحدة، و لکنّها جنان کثیرة، و انّه فی الفردوس الأعلی.

آن گه در آخر آیت گفت: وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ تا مطیع در طاعت بیفزاید، و عاصی از معصیت حذر گیرد.

قوله: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ معنی «منّت» تفضّل است، و منّان متفضّل است. و منت که از خدا بود مدح است، لأنّه تفضّل. و چون از مخلوق بود ذمّ است لأنّه تقریع.

عَلَی الْمُؤْمِنِینَ گفته‌اند که مؤمنان این جا عرب‌اند، که هیچ قبیله نیست از قبائل عرب که نه رسول (ص) را در آن نسبی است مگر بنی تغلب، قومی ترسایان بد کیشان. ربّ العزة رسول خود را از نسب ایشان پاک کرد، و بر عرب منت نهاد که رسول (ص) هم از نسب شما بشما فرستادم، و کتابی هم از لغت شما بشما فرو فرستادم.

همانست که جای دیگر گفت: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ، و گفته‌اند که مؤمنان اینجا عامّه مؤمنان‌اند از عرب و عجم. میگوید: بمؤمنان رسولی فرستادم یکی از ایشان که کار او شناخته‌اند، و صدق و امانت او آزموده و دانسته، نه فریشته و نه بیرون از فرزند آدم. دلیل این تأویل آنست که جای دیگر گفت: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ... الآیة.

آن گه ستایش رسول را، صفت وی کرد، و کار وی گفت که چیست: یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ‌، یعنی القرآن، وَ یُزَکِّیهِمْ یعنی یصلحهم، وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ ای القرآن و الحکمة یعنی المواعظ الّتی فی القرآن من الحلال و الحرام و السّنّة.

وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ ای و قد کانوا قبل بعثته لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ.

قوله تعالی: أَ وَ لَمَّا این الف و واو، استفهام راست، و عرب استفهام کند بالف مجرّد، و الف و واو، و الف و فا، و بألف ممدود و بهمزه مقصور.

أَصابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها أَصابَتْکُمْ به احد است، و أَصَبْتُمْ به بدر. و این چنان بود که روز احد از مسلمانان هفتاد مرد کشته شدند، و روز بدر از کافران هفتاد کشته شده بودند و هفتاد باسیری برده.

قُلْتُمْ أَنَّی هذا ای: من أین اصابنا هذا القتل و الهزیمة و نحن مسلمون و رسول اللَّه فینا؟ میگفتند این قتل و هزیمته بروز احد چونست که بما رسید؟ و ما مسلمانانیم! و رسول خدا در میان ما! ربّ العالمین ایشان را جواب داد: قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ این کلمت را دو تفسیر گفته‌اند: یکی آنست که: ترکتم المرکز و طلبتم الغنیمة فمن قبلکم جاءکم الشّرّ. میگوید: اینکه بشما رسید از شومی مخالفت شما بود روز احد، آن گه که مرکز بگذاشتید و طلب غنیمت کردید. تفسیر دیگر آنست که روز بدر مسلمانان اسیران کفار را باز فروختند و فدا ستدند. رب العالمین جبرئیل را فرستاد که یا محمد خدای نپسندید از شما این فروختن اسیران و فدا ستدن. اکنون قوم خود را مخیّر کن میان دو چیز، امّا که اسیران را بکشند و روی زمین را از کفر ایشان پاک کنند، و امّا که ایشان را باز فروشند و فدا ستانند، امّا بعدد ایشان مسلمانان لا محاله کشته شوند. رسول خدا (ص) این پیغام که جبرئیل بیاورد با قوم بگفت. ایشان گفتند: این اسیران همه خویش و پیوند و برادران مااند، ازیشان فدا ستانیم و در وجه و ساز قتال دشمن نهیم، و اگر از ما قومی کشته شوند لا محاله شهیدان باشند. بدان خرسندیم و خوشنود. پس دیگر سال روز احد بعدد آن اسیران از مسلمانان کشته شدند. چون مسلمانان گفتند: أَنَّی هذا؟ رب العالمین گفت: مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ این بآنست که فدا ستدید و خود اختیار قتل کردید.

إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ من النّصر مع طاعتکم نبیّکم، و ترک النّصر مع مخالفتکم ایّاه قَدِیرٌ.

وَ ما أَصابَکُمْ این خطاب با مؤمنانست، یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ روز احد که هر دو گروه مسلمانان و کافران بر هم رسیدند.

فَبِإِذْنِ اللَّهِ یعنی بقضاء اللَّه و قدره. این تسلیت مؤمنان است، میگوید: آنچه رفت بقضا و قدر و خواست خدای رفت.

وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ نافَقُوا این علم بمعنی «رؤیت» است یعنی تا ببیند مؤمنان را و ثبات ایشان را، و رضاء ایشان بقضا و قدر، و صبر ایشان ببلا و شدّت. و منافقان را بیند، با جزع و با تقدیر بخصومت. منافق دو دل است و دو راه، و دو سخن، از «نافقا» گرفته اند. روباه و موش خانه خویش را دو در سازند.

یکی معروف و آشکارا که بر عادت آنجا آمد و شد کنند بروز امن، و آن را «قاصعا» گویند، و دری دارند نهانی، روز گریختن خود را چون بر در معروف بیم بینند، و این در نهانی «نافقا» گویند.

وَ قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا آن گه که مؤمنان بغزاء احد میرفتند فرا منافقان گفتند عبد اللَّه بن ابی و اصحاب او که: بیائید کشتن کنید از بهر خدای یا از مؤمنان دفع کنید. درین آیت دفع و قتل در یک نظم کرد، سقّا، و دیده‌بان، و پاسبان، و ستوربان، و طبّاخ، و دلیل، و آنچه ازین بابست همه غازیان کرد، چون سرّاج و نعال و امثال ایشان هر که در لشکر گاهست. سدی و فراء و جماعتی گفتند: «دفع» رباط است. و «رباط» آنست که کسی در ثغر کافر بایستد، و دشمن را از بلاد اسلام باز دارد باقامت حرب، یا باظهار حجت. و فیه‌ قال النبی (ص): «رباط یوم فی سبیل اللَّه خیر من الدّنیا و ما علیها». و فی روایة: خیر من ألف یوم فیما سواه من المنازل.

قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالًا لَاتَّبَعْناکُمْ عبد اللَّه بن ابی با سیصد مرد منافق جواب دادند که: اگر ما دانستیمی که جنگ خواهد بود با شما بیامدیمی، لکن جنگ نخواهد بود. و این سخن بنفاق گفتند، که اگر جنگ بودی هم نیامدندی. رب العالمین گفت: هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ آن روز آن سخن گفتند و باز گشتند، کفر را اولی‌تر بودند از آنچه ایمان را. آن گه تفسیر کرد و گفت: یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ای بألسنتهم، ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ.

الَّذِینَ قالُوا یعنی المنافقین، لِإِخْوانِهِمْ یعنی لأمثالهم من اهل النفاق.

و قیل لاخوانهم فی النّسب لا فی الدّین، و هم شهداء احد. وَ قَعَدُوا یعنی عن الجهاد.

الواو للحال.

لَوْ أَطاعُونا یعنی شهداء احد فی الانصراف عن النبی (ص) و القعود ما قُتِلُوا فردّ اللَّه تعالی علیهم و قال: قل لهم یا محمد: فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ. ان الحذر ینفع من القدر.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ... الآیة.
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: اگر خداوند شما را یاری کند، کسی نمی‌تواند بر شما غلبه کند...
روی جابر بن عبد اللَّه أنّ النّبی (ص) قال: ما من امرئ مسلم یخذل امرأ مسلما فی موضع، ینتهک فیه حرمته و ینتقص فیه من عرضه الّا خذله اللَّه تعالی فی موضع یحبّ فیه نصرته. و ما من امرئ ینصر مسلما فی موضع ینتقص من عرضه و ینتهک فیه من حرمته، الّا نصره اللَّه فی موضع یحبّ نصرته.
هوش مصنوعی: هر کس که به یک مسلمان در شرایطی که حرمت او نقض می‌شود و حقش تحت شعاع قرار می‌گیرد، کمک نکند، خداوند نیز او را در زمانی که نیاز به یاری دارد، کمک نخواهد کرد. و هر کس که در چنین شرایطی به یک مسلمان کمک کند، خداوند او را در زمانی که به یاری نیاز دارد، یاری خواهد کرد.
اهل سنّت را درین خبر و درین آیت حجّت تمام است، و دلیل روشن بر قدریه و معتزله، که ایشان منکرند که خدای عزّ و جلّ اگر خواهد بنده را خوار کند، و خذلان خود بر وی آرد. و این مخالفت کتاب و سنت است و خرق اجماع مسلمانان، که بر زبان خلق بسیار رود که کسی را که رنج رساند: خذله اللَّه. چنان که گویند: «قاتله اللَّه»، «لعنه اللَّه» و اگر جائز نبودی بر زبان عامه خلق این کلمه روان نبودی.
هوش مصنوعی: اهل سنّت در این خبر و آیه دلیلی قاطع دارند که نشان می‌دهد گروه‌های قدریه و معتزله، که بر این باورند خداوند نمی‌تواند بنده‌اش را خوار کند یا او را رها کند، در اشتباه هستند. این دیدگاه با کتاب و سنت در تضاد است و اتفاق نظر مسلمانان را نقض می‌کند. مردم به طور معمول می‌گویند کسی که دیگری را عذاب می‌دهد، خدا او را رها کرده است، به‌طوری که می‌گویند: «قتله اللَّه» یا «لعنه اللَّه» و اگر این نوع بیان نادرست بود، به‌طور عمومی مورد استفاده قرار نمی‌گرفت.
و معنی آیت آنست که اگر خدای شما را عزیز کند، و نصرت دهد، کس را نرسد و نبود از مردمان که شما را باز شکند و خوار کند. و اگر بعکس این باشد که اللَّه شما را خوار کند، و سستی در کار و هزیمت از دشمن پیش آرد، فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ ای لا ینصرکم احد مِنْ بَعْدِهِ یعنی بعد از خذلان خدا، کس شما را نصرت ندهد و عزیز نکند. و قیل معناه لا تترکوا امری للنّاس، و ارفضو الناس لأمری.
هوش مصنوعی: اگر خدا شما را محترم و پیروز کند، هیچ‌کس نمی‌تواند شما را شکست دهد و خوار کند. اما اگر خدا شما را خوار کند و در برابر دشمنان ضعیف شوید، هیچ‌کس نمی‌تواند به شما کمک کند. به عبارت دیگر، اگر خداوند به شما یاری نرساند، کسی نمی‌تواند در شرایط سخت به شما کمک کند. بنابراین، نباید به مردم متکی باشید و باید به خودتان و امور الهی اعتماد کنید.
و یقرب منه‌
هوش مصنوعی: و به او نزدیک می‌شود.
قوله (ص): من التمس رضا اللَّه بسخط النّاس کفاه اللَّه مؤنة النّاس و من التمس رضا النّاس بسخط اللَّه، وکّله اللَّه الی النّاس.
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد رضا و خشنودی خداوند را به دست آورد، حتی اگر منجر به نارضایتی مردم شود، خداوند او را از نیاز به دیگران بی‌نیاز می‌کند. اما اگر کسی بخواهد رضایت مردم را به دست آورد حتی با نارضایتی خدا، خداوند او را به خود مردم واگذار می‌کند.
وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ قراءت مکی و عاصم و ابو عمرو بفتح «یا» و ضم غین است. و معنی آنست که: هیچ پیغامبری را سزا نیست که خیانت کند در مال غنیمت قسمت کردن. و باقی بضمّ یا و فتح غین خوانند، بر معنی آنکه هرگز روا نبود پیغامبری را که با وی خیانت کردندی در غنیمت بخشیدن. سبب نزول این آیت آن بود که روز بدر در مال غنیمت، قطیفه‌ای بود سرخ رنگ و باز نیافتند. قومی گفتند: مگر رسول خدا (ص) از میان برگرفته است. رب العالمین آیت فرستاد و رسول خود بالخصوص و جمله انبیاء را بالعموم از خیانت مبرّا کرد. و گفته‌اند که: جماعتی از اقویا الحاح کردند بر مصطفی (ص) تا مال غنیمت از دیگران باز گیرد و بایشان دهد، رب العالمین آیت فرستاد. یعنی که: اگر چنان کند خیانت باشد با اصحاب او، و هیچ پیغامبر را سزا نبود که با اصحاب خویش خیانت کند. بلکه سویّت نگه دارد، و آنچه دهد بانصاف دهد، و عدل کند.
هوش مصنوعی: هیچ پیغامبری اجازه ندارد که در تقسیم غنائم خیانت کند. این جمله به این معناست که هیچ پیامبری نمی‌تواند به غنائمی که میان مردم تقسیم می‌شود، خیانت ورزد. در واقع، آیات قرآن به‌وضوح چنین خیانتی را ممنوع کرده و بر این نکته تأکید می‌کند که پیامبرى باید با انصاف و عدالت برخورد کند. در زمان جنگ بدر، سخنانی درباره غنائمی به ویژه یک تار سرخ مطرح شد که برخی گفتند پیامبر آن را برداشته است. در نتیجه، آیات مربوط به نجات پیامبران از این اتهام نازل شد و بر لزوم انصاف در تقسیم غنائم تأکید شد.
محمد بن اسحاق بن یسار گفت: قومی عرب کراهیت میداشتند آنچه در قرآن بود از عیب دین ایشان و سبّ بتان، می درخواستند از رسول (ص) تا آن را پنهان کند.
هوش مصنوعی: محمد بن اسحاق بن یسار نقل می‌کند که گروهی از عرب‌ها از آنچه در قرآن در مورد نقص‌های دین خود و توهین به بت‌هایشان آمده بود، ناراحت بودند و از پیامبر (ص) درخواست می‌کردند که این مطالب را مخفی کند.
ربّ العالمین گفت: اگر پنهان کند خیانت باشد و پیغامبر را سزا نبود که در باب وحی خیانت کند، و چیزی از حق باز گیرد و مداهنت کند. یقال: غلّ، یغلّ، غلولا، و اغلّ یغلّ اغلالا، اذا خان. و أصله من الغلل، و هو دخول الماء فی خلل الشّجر. و منه الغلّ، الحقد لأنّه عداوة فی النّفس، و منه الغلیل، حرارة العطش فی النّفس، و منه الغلالة، شعار تحت البدن خاصّة.
هوش مصنوعی: پروردگار عالمیان فرمود: اگر چیزی پنهان شود، این خیانت است و پیامبر را سزاوار نیست که در مورد وحی خیانت کند و حقی را از آن باز دارد و به تزویر بپردازد. واژه‌هایی مانند «غل»، «یغل»، و «غلولا» به معنای خیانت است، و واژه «أغلّ» به معنای ورود آب به شکاف‌های درختان است. از این رو واژه «غل» به معنای کینه و دشمنی در نفس انسان نیز ارتباط دارد و واژه «الغلیل» به معنای تشنگی و حرارت درون انسان است و واژه «الغلالة» پیراهنی است که زیر لباس پوشیده می‌شود.
قوله: وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ ای حاملا له علی ظهره، یَوْمَ الْقِیامَةِ تفسیر این آیت در آن خبر است که مصطفی (ص) گفت: «لا الفینّ احدکم یجی‌ء یوم القیامة و علی رقبته بعیر له رغاء، فیقول یا رسول اللَّه اغثنی فأقول لا املک لک شیئا قد أبلغتک. لا الفینّ احدکم یجی‌ء یوم القیامة و علی رقبته فرس له جمجمة فیقول: اغثنی! فأقول لا املک لک شیئا قد ابلغتک. لا الفین احدکم یجی‌ء یوم القیامة و علی رقبته شاة لها ثغاء یقول یا رسول اللَّه اغثنی فأقول لا املک لک شیئا قد أبلغتک. لا الفینّ احدکم یجی‌ء یوم القیامة و علی رقبته صامت فیقول اغثنی یا رسول اللَّه، فأقول لا املک لک شیئا قد أبلغتک.»
هوش مصنوعی: هر کسی که خیانت کند، در روز قیامت با آنچه که به دست آورده است، به محشر خواهد آمد. در حدیثی آمده است که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «از میان شما کسی را نمی‌بینم که روز قیامت بیاید و بر دوش او شتری باشد که صدای آن را می‌شنود، و بگوید: ای رسول خدا، به من کمک کن! و من بگویم: چیزی ندارم که به تو بدهم، زیرا پیام من به تو رسیده است.» همچنین کسی را نمی‌بینم که بیاید و بر دوش او اسبی باشد که نعره می‌زند و بگوید: کمکم کن! و من بگویم: چیزی ندارم که به تو بدهم، چرا که پیام من به تو رسیده است. حتی اگر کسی با گوسفندی بیاید که صدای آن را می‌زند و بگوید: ای رسول خدا، کمکم کن! من باز هم نمی‌توانم به او کمکی کنم، زیرا پیام من به او رسیده است. در نهایت، حتی اگر کسی با حیوانی بیاید که سکوت کرده و بگوید: به من کمک کن! من باز هم نمی‌توانم کمکی کنم، زیرا پیام من به او رسیده است.
هر که امروز بچیزی خیانت کند، فردا برستاخیز آن چیز آرد و علی رؤس الاشهاد وی را بآن فضیحت رسد. رسول خدا (ص) گفت: و اگر همه سوزنی بود یا رشته‌ای. و در خبر است که مردی برسول خدا (ص) حبلی آورد خلق، که پیش از قسمت برگرفته و آن را پس از قسمت باز آورده بود، رسول از وی نپذیرفت.
هوش مصنوعی: هر کسی که امروز به چیزی خیانت کند، فردا در روز قیامت آن چیز را با خود خواهد آورد و در حضور همه، خجلت و رسوایی نصیبش خواهد شد. پیامبر خدا (ص) فرمود: اگر تنها یک سوزن یا یک رشته هم باشد. در روایتی آمده که مردی حبل (وَری) را نزد پیامبر (ص) آورد، در حالی که پیش از تقسیم، آن را برداشته و پس از تقسیم دوباره آورده بود، اما پیامبر از او نپذیرفت.
و وی را گفت نگه‌دار تا برستاخیز آن را بیاری! زید بن خالد الجهنی گفت: روز خیبر مردی از یاران رسول خدا فرمان یافت، رسول خدا (ص) برو نماز نکرد. یاران همه متغیّر و مضطرب شدند که تا چه بودست رسول (ص) گفت: «انّ صاحبکم غلّ‌ فی سبیل اللَّه»
هوش مصنوعی: و او را گفت نگه‌دار تا در قیامت آن را بیاوری! زید بن خالد الجهنی گفت: در روز خیبر، یکی از یاران پیامبر (ص) دستور گرفت که پیامبر (ص) برای نماز برود. یاران همه نگران و مضطرب شدند که خطری پیش آمده، اما پیامبر (ص) فرمود: «این فرد در راه خدا خیانت کرده است.»
خیانت کرده است این مرد در راه خدا، تفحص کردند مهره‌ای بود که برداشته بود، قیمت آن کم از دو درم. و در خبر است که: یکی کشته شد، مردمان گفتند: نوشش باد بهشت جاودان! رسول (ص) گفت: «کلّا!» یعنی چنین مگویید که وی روز خیبر شمله‌ای از مال غنیمت بخیانت برداشت، فردا آتش در آن گیرد و با وی بهم بسوزد. مردی دیگر یک شراک نعلین برگرفته بود چون این سخن از رسول (ص) بشنید آن شراک بیاورد. رسول (ص) گفت: شراک من نار.
هوش مصنوعی: این مرد در راه خدا خیانت کرده است. آن‌ها جستجو کردند و متوجه شدند که مهره‌ای را که برداشته، قیمتش کمتر از دو درم بوده است. در یک نقل‌قول آمده است که یک فرد کشته شد و مردم گفتند: خوشا به حالش که بهشت جاودانی دارد! اما رسول (ص) فرمود: «هرگز!» یعنی اینگونه نگویید، چرا که او در روز خیبر، پارچه‌ای از مال غنیمت به خیانت برداشت و فردای آن روز در آتش دچار سوزش خواهد شد. مرد دیگری یک بند نعلین را برداشت و وقتی این سخن رسول (ص) را شنید، آن بند را به او آورد. رسول (ص) فرمود: بند نعلین من آتش است.
کلبی گفت: در تفسیر وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ: آن چیز که در آن خیانت کرده باشد در قعر جهنم برابر وی بدارند، آن گه گویند فرو رو باین درکات دوزخ و آن را برگیر، وی فرو رود و بردارد راست که بجای خویش باز آید، و دیگر باره از دست وی بیفتد، و هفتاد ساله راه با قعر جهنم افتد. و وی را هم چنان تکلیف میکنند تا میرود و برمیدارد. مصطفی (ص) از اینجا گفت: «ما من عبد یغلّ غلولا الّا کلّف یوم القیامة أن یستخرجه من اسفل درک جهنّم».
هوش مصنوعی: کلبی بیان می‌کند که در تفسیر آیه‌ای که به خیانت اشاره دارد، گفته شده که هر کس در زندگی دنیوی خیانت کرده باشد، در روز قیامت در قعر جهنم قرار داده می‌شود. سپس به او می‌گویند به عمق جهنم برود و خیانت خود را بردارد. اما او به همان مقدار به پایین می‌رود و نمی‌تواند آن را به سادگی برگرداند; به این ترتیب او سال‌ها در جهنم سقوط می‌کند و مجبور است تا آن بار سنگین را دوباره به دوش بکشد. همچنین از پیامبر (ص) نقل شده که هر کس خیانتی انجام دهد، در روز قیامت موظف خواهد بود که آن را از عمق جهنم بیرون بیاورد.
و هر که خیانت کاری را بپوشد وی را هم چندان گناه بود و همان عقوبت. مصطفی (ص) گفت: «من یکتم غالّا فانّه مثله».
هوش مصنوعی: هر کسی که خیانت دیگران را پنهان کند، خود نیز به همان اندازه گناهکار خواهد بود و مجازات مشابهی خواهد داشت. پیامبر (ص) فرموده‌اند: «کسی که خیانت را بپوشاند، مثل آن خیانتکار است».
قوله ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ «ظلم» در قرآن بر چهار معنی است: یکی معنی نقص است، کاستن چیزی، چنان که در آن آیت گفت، یعنی از ثواب نیکوکاران هیچ چیز بنکاهند. همانست که در سورة الکهف گفت: وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیْئاً، و در سورة الانبیاء گفت: وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً، و در سورة مریم: وَ لا یُظْلَمُونَ شَیْئاً. وجه دوم ظلم مردمان است بر یکدیگر در تقویت حقوق ایشان، چنان که در سورة بنی اسرائیل گفت: وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً، و در سورة النّساء گفت: وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ... یعنی قتل النّفس و أخذ الأموال عُدْواناً وَ ظُلْماً، و قال تعالی: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی‌ ظُلْماً.
هوش مصنوعی: در قرآن، واژه «ظلم» به چهار معنا به کار رفته است. نخستین معنا، نقص و کاستن از چیزی است، به این معنا که از پاداش نیکوکاران چیزی کاسته نمی‌شود. به همین معنا در آیات مختلفی از جمله سوره‌های کهف و انبیاء آمده است که هیچ‌یک از انسان‌ها در آن روز آسیب نخواهند دید. دومین معنا به ظلم افرادی بر یکدیگر مربوط می‌شود که به حقوق یکدیگر تجاوز می‌کنند. در سوره بنی‌اسرائیل و همچنین در سوره نساء به مواردی اشاره شده که شامل قتل و غارت دارایی‌ها به ناحق است. همچنین در قرآن آمده است که کسانی که مال یتیمان را به ظلم می‌خورند، به شدت مورد سرزنش قرار می‌گیرند.
وجه سوم ظلم بنده است بر نفس خویش، در معصیت، بیرون از شرک، چنان که در سورة البقرة گفت: وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ. و در سورة الطلاق: وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ. و در سورة الملائکة: فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ.
هوش مصنوعی: یکی از جنبه‌های ظلم، ظلم انسان به خود اوست زمانی که به معصیت و تخلف از دستورات الهی پردازد، بدون آنکه به شرک و کفر دچار شود. در قرآن آمده است که کسانی که از حدود خدا تجاوز می‌کنند، بی‌تردید ظالم هستند و همچنین بیان شده که کسی که از حدود خدا فراتر می‌رود، به خود ظلم کرده است. در آیات دیگر نیز به این نکته اشاره شده که برخی از افراد به خودشان ظلم می‌کنند.
وجه چهارم ظلم است بمعنی شرک، چنان که در سورة الأنعام گفت: الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ. و در سورة لقمان: إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ.
هوش مصنوعی: وجه چهارم ظلم به معنای شرک است؛ به طوری که در سوره انعام آمده است کسانی که ایمان آورده‌اند و ایمان خود را با ظلم نپوشانده‌اند. همچنین در سوره لقمان آمده است که شرک، ظلم بزرگی است.
قوله تعالی: أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ یعنی بترک الغلول، کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ فغلّ؟! سیاق این آیت تعظیم اثم غلول است یعنی که سخط خدای با غلول است و رضوان خدای با ترک غلول. او که خیانت نکند خوشنودی و رضاء حق با اوست، و آن کس که خیانت کند خشم و سخط خدا بروست، و آن کس که امروز سخط خدا برو، فردا دوزخ جای او. چنان که اللَّه تعالی گفت: وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ. و از بهر آنکه از اهل توحید است هر چند که گنهکار است و خیانتکار، جای وی جهنم گفت، اول درکه دوزخ که در آن آتش نیست، اما حرارت آتش بآن میرسد، و جای عاصیان این امت است. و سمّیت جهنّم، لانّها تتجهّم فی وجوه الخلق. پس چون از جهنّم در گذشت درکه دوم «لظی» است. سوم سقر. چهارم حطمة. پنجم جحیم.
هوش مصنوعی: در این متن به مفهوم پیروی از رضایت خدا و ترک خیانت اشاره می‌شود. کسی که به رضایت خدا پایبند باشد و از خیانت دوری کند، در واقع در مسیری درست قرار دارد و از خشم خدا دور است. برعکس، کسی که به خیانت و غیبت دیگران می‌پردازد، مورد خشم خدا قرار می‌گیرد و سرانجام جایگاهش در جهنم خواهد بود. برای گنهکاران، جهنم مراحل و درک‌های مختلفی دارد. درکی که در آن آتش نیست، ولی احساس گرما وجود دارد، مخصوص گروهی از گنهکاران است. نام جهنم به این دلیل به این صورت انتخاب شده که برای مخلوقات غیرقابل تحمل است. سپس با گذر از جهنم، مراحل سخت‌تری با نام‌های خاص وجود دارد که به تدریج عذاب شدیدتری را نشان می‌دهند.
ششم سعیر. هفتم هاویه. این شش درکه جای کفار است و مشرکان در آن جاودان.
هوش مصنوعی: ششمین مکان، جایی به نام سعیر است و هفتمین مکان، هاویه نام دارد. این شش مکان، محل اقامت کافران و مشرکان است که در آنجا به‌طور ابدی خواهند ماند.
آن گه سرانجام اهل رضا و خوشنودی حق بیان کرد، گفت: هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ ای اهل درجات عند اللَّه. اشارتست که: اهل بهشت همه یکسان نیند، بلکه درجات ایشان متفاوت است، و منازل ایشان مختلف بقدر اعمال و معارف. علی الجملة بهشت صد درجه است بحکم آن خبر که معاذ بن جبل روایت کرد از مصطفی (ص) قال: الجنّة مائة درجة، بین کلّ درجة الی درجة ما بین السّماء و الارض، و انّ اعلاها الفردوس، و أوسطها الفردوس، و أنّ العرش علی الفردوس، و منها تفجر انهار الجنّة.
هوش مصنوعی: آنگاه اهل رضا و خشنودی خداوند بیان کردند که: «ایشان درجاتی نزد خدا دارند، ای اهل درجات!» این به معنای آن است که در بهشت، افراد یکسان نیستند و درجات و منازل آنها بسته به اعمال و دانش‌شان متفاوت است. به طور کلی، بهشت دارای صد درجه است، بر اساس حدیثی که معاذ بن جبل از پیامبر (صلى الله علیه و آله) نقل کرده است. در این حدیث آمده که: «بهشت صد درجه دارد که فاصله هر درجه تا درجه دیگر همانند فاصله بین آسمان و زمین است و بالاترین و میانه‌ترین آنها فردوس است و عرش بر بالای فردوس قرار دارد و از آنجا نهرهای بهشت جاری می‌شود.»
و روی انس بن مالک قال: خرج حارثة بن سراقة یوم بدر نظّارا، لم یخرج لقتال، و کان غلاما فأصابه سهمه فقتله، فجاءت امّه و هی الربیع بنت النضر الی النّبیّ (ص) فقالت: یا رسول اللَّه این ابنی حارثه؟ فان کان فی الجنّة فاصبر و الّا فتری ما اصنع؟
هوش مصنوعی: بر اساس نقل‌قولی از انس بن مالک، حارثة بن سراقة در روز بدر به عنوان ناظر و نه برای مبارزه به میدان رفت. او جوانی بود که به واسطه یک تیر کشته شد. مادرش، ربیع بنت النضر، به حضور پیامبر (ص) آمد و از او پرسید: "ای رسول خدا، پسرم حارثه کجاست؟ اگر او در بهشت است من صبر می‌کنم، ولی اگر در غیر این حالت است، چه کار کنم؟"
فقال (ص): یا امّ حارثة انّها لیست بجنّة واحدة، و لکنّها جنان کثیرة، و انّه فی الفردوس الأعلی.
هوش مصنوعی: حضرت صادق (ع) فرمودند: ای مادر حارثة، او تنها در یک بهشت نیست، بلکه در بهشت‌های زیادی است و او در بالاترین درجه بهشت قرار دارد.
آن گه در آخر آیت گفت: وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ تا مطیع در طاعت بیفزاید، و عاصی از معصیت حذر گیرد.
هوش مصنوعی: در پایان آیه گفته شده است که خداوند به خوبی آنچه را انجام می‌دهند می‌بیند، تا بر اطاعت‌کنندگان افزوده شود و گناهکاران از گناه کردن پرهیز کنند.
قوله: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ معنی «منّت» تفضّل است، و منّان متفضّل است. و منت که از خدا بود مدح است، لأنّه تفضّل. و چون از مخلوق بود ذمّ است لأنّه تقریع.
هوش مصنوعی: خداوند بر بندگانش لطف و بخشش می‌کند و این نوع لطف را «منّت» می‌نامیم. خداوند به عنوان کسی که همواره به دیگران لطف می‌کند شناخته می‌شود. وقتی که این لطف از طرف خدا باشد، مورد ستایش قرار می‌گیرد، زیرا نشان‌دهنده‌ی مهر و کرم اوست. اما اگر این لطف و منّت از جانب مخلوقی باشد، معمولاً مورد نکوهش قرار می‌گیرد، زیرا نشان‌دهنده‌ی سرزنش و تحقیر است.
عَلَی الْمُؤْمِنِینَ گفته‌اند که مؤمنان این جا عرب‌اند، که هیچ قبیله نیست از قبائل عرب که نه رسول (ص) را در آن نسبی است مگر بنی تغلب، قومی ترسایان بد کیشان. ربّ العزة رسول خود را از نسب ایشان پاک کرد، و بر عرب منت نهاد که رسول (ص) هم از نسب شما بشما فرستادم، و کتابی هم از لغت شما بشما فرو فرستادم.
هوش مصنوعی: مؤمنان در اینجا به عرب‌ها اشاره دارند، و هیچ قبیله‌ای در میان عرب‌ها نیست که رسول (ص) نسبی در آن نداشته باشد، به جز قبیله بنی تغلب که گروهی مسیحی و بدعت‌گذار هستند. خداوند پیامبر خود را از نسب آن‌ها پاک کرد و بر عرب‌ها این نعمت را نهاد که پیامبر (ص) از میان آن‌ها برگزیده شده و همچنین کتابی به زبان خودشان به آن‌ها نازل کرده است.
همانست که جای دیگر گفت: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ، و گفته‌اند که مؤمنان اینجا عامّه مؤمنان‌اند از عرب و عجم. میگوید: بمؤمنان رسولی فرستادم یکی از ایشان که کار او شناخته‌اند، و صدق و امانت او آزموده و دانسته، نه فریشته و نه بیرون از فرزند آدم. دلیل این تأویل آنست که جای دیگر گفت: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ... الآیة.
هوش مصنوعی: خداوند کسی است که در میان انسان‌های بی‌سواد، پیامبری از خودشان برانگیخت. گفته شده که این پیامبر شامل همه مؤمنان می‌شود، چه عرب و چه غیر عرب. در واقع، او رسولی است از میان خود مردم، که صداقت و امانت او به اثبات رسیده و این ویژگی‌ها به خوبی شناخته شده است. او هیچ‌وقت فرشته نبوده بلکه یکی از فرزندان آدم است. این تفسیر با آیه‌ای دیگر تأیید می‌شود که نشان می‌دهد: "بواقع، پیامبری از میان خود شما به سویتان آمده است..."
آن گه ستایش رسول را، صفت وی کرد، و کار وی گفت که چیست: یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ‌، یعنی القرآن، وَ یُزَکِّیهِمْ یعنی یصلحهم، وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ ای القرآن و الحکمة یعنی المواعظ الّتی فی القرآن من الحلال و الحرام و السّنّة.
هوش مصنوعی: سپس به ستایش پیامبر پرداخت و به ویژگی‌های او اشاره کرد و بیان کرد که او چه کارهایی انجام می‌دهد: آیات الهی را بر مردم می‌خواند، یعنی قرآن را، و آنها را تطهیر می‌کند، یعنی اصلاح می‌کند، و به آنها کتاب و حکمت را می‌آموزد، یعنی اندرزهایی که در قرآن درباره حلال و حرام و سنت وجود دارد.
وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ ای و قد کانوا قبل بعثته لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ.
هوش مصنوعی: و اگرچه آنها قبل از بعثت او در گمراهی واضحی بودند.
قوله تعالی: أَ وَ لَمَّا این الف و واو، استفهام راست، و عرب استفهام کند بالف مجرّد، و الف و واو، و الف و فا، و بألف ممدود و بهمزه مقصور.
هوش مصنوعی: در این متن به بررسی علائم و ساختارهای زبان عربی پرداخته شده است. به ویژه، به نوعی از سوالات که با "أَلَمَّا" آغاز می‌شوند اشاره شده و تفاوت‌های آنها با دیگر ساختارهای سوالی در زبان عربی مورد اشاره قرار گرفته است. این بررسی شامل نکاتی درباره الگوهای خاص حروف و صداها در کلمات عربی نیز می‌باشد.
أَصابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها أَصابَتْکُمْ به احد است، و أَصَبْتُمْ به بدر. و این چنان بود که روز احد از مسلمانان هفتاد مرد کشته شدند، و روز بدر از کافران هفتاد کشته شده بودند و هفتاد باسیری برده.
هوش مصنوعی: شما با مصیبتی مواجه شدید که خودتان نیز در گذشته مشابه آن را تجربه کرده‌اید. در واقعه احد، هفتاد نفر از مسلمانان کشته شدند، در حالی که در واقعه بدر، هفتاد نفر از کافران کشته و همچنین هفتاد تن از آن‌ها به اسیری درآمدند.
قُلْتُمْ أَنَّی هذا ای: من أین اصابنا هذا القتل و الهزیمة و نحن مسلمون و رسول اللَّه فینا؟ میگفتند این قتل و هزیمته بروز احد چونست که بما رسید؟ و ما مسلمانانیم! و رسول خدا در میان ما! ربّ العالمین ایشان را جواب داد: قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ این کلمت را دو تفسیر گفته‌اند: یکی آنست که: ترکتم المرکز و طلبتم الغنیمة فمن قبلکم جاءکم الشّرّ. میگوید: اینکه بشما رسید از شومی مخالفت شما بود روز احد، آن گه که مرکز بگذاشتید و طلب غنیمت کردید. تفسیر دیگر آنست که روز بدر مسلمانان اسیران کفار را باز فروختند و فدا ستدند. رب العالمین جبرئیل را فرستاد که یا محمد خدای نپسندید از شما این فروختن اسیران و فدا ستدن. اکنون قوم خود را مخیّر کن میان دو چیز، امّا که اسیران را بکشند و روی زمین را از کفر ایشان پاک کنند، و امّا که ایشان را باز فروشند و فدا ستانند، امّا بعدد ایشان مسلمانان لا محاله کشته شوند. رسول خدا (ص) این پیغام که جبرئیل بیاورد با قوم بگفت. ایشان گفتند: این اسیران همه خویش و پیوند و برادران مااند، ازیشان فدا ستانیم و در وجه و ساز قتال دشمن نهیم، و اگر از ما قومی کشته شوند لا محاله شهیدان باشند. بدان خرسندیم و خوشنود. پس دیگر سال روز احد بعدد آن اسیران از مسلمانان کشته شدند. چون مسلمانان گفتند: أَنَّی هذا؟ رب العالمین گفت: مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ این بآنست که فدا ستدید و خود اختیار قتل کردید.
هوش مصنوعی: چرا این قتل و شکست بر ما نازل شد، در حالی که ما مسلمان هستیم و پیامبر خدا در میان ماست؟ خداوند به آن‌ها پاسخ داد: "این از خود شماست." این جمله دو تفسیر دارد: یکی اینکه شما مرکز جنگ را ترک کردید و دنبال غنیمت رفتید و از این رو بدبختی بر شما نازل شد. تفسیر دیگر به واقعه‌ای در روز بدر برمی‌گردد، زمانی که مسلمانان اسیران کفار را به فروش رساندند و جبرئیل از سوی خداوند آمد و به پیامبر گفت که خدا از این کار راضی نیست. سپس پیامبر باید به قومش می‌گفت که انتخاب کنند؛ یا اسیران را بکشند و زمین را از کفر پاک کنند یا آن‌ها را بفروشند، اما در این صورت تعداد زیادی از مسلمانان کشته خواهند شد. مسلمانان، با وجود اینکه این اسیران خویشاوندانشان بودند، تصمیم گرفتند که آن‌ها را فدای مبارزه با دشمن کنند و اگر هم کشته شوند، خوشحال خواهند بود که شهید خواهند شد. سال بعد، به تعداد همان اسیران، مسلمانان کشته شدند. وقتی که گفتند چرا این اتفاق افتاد، خداوند پاسخ داد که این نتیجه انتخاب شماست.
إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ من النّصر مع طاعتکم نبیّکم، و ترک النّصر مع مخالفتکم ایّاه قَدِیرٌ.
هوش مصنوعی: خداوند بر هر چیزی قادر است و با اطاعت از پیامبرتان شما را یاری می‌کند، اما در صورت مخالفت با او، از یاری شما ناتوان خواهد بود.
وَ ما أَصابَکُمْ این خطاب با مؤمنانست، یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ روز احد که هر دو گروه مسلمانان و کافران بر هم رسیدند.
هوش مصنوعی: این آیه به مؤمنان اشاره دارد و مربوط به روز احد است، روزی که مسلمانان و کافران با هم مواجه شدند.
فَبِإِذْنِ اللَّهِ یعنی بقضاء اللَّه و قدره. این تسلیت مؤمنان است، میگوید: آنچه رفت بقضا و قدر و خواست خدای رفت.
هوش مصنوعی: فَبِإِذْنِ اللَّهِ به معنای قضا و قدر الهی است. این جمله تسلی بخشی برای مومنان به شمار می‌رود و بیان می‌کند که هر آنچه اتفاق افتاده، بر اساس قضا و قدر و اراده خداوند بوده است.
وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ نافَقُوا این علم بمعنی «رؤیت» است یعنی تا ببیند مؤمنان را و ثبات ایشان را، و رضاء ایشان بقضا و قدر، و صبر ایشان ببلا و شدّت. و منافقان را بیند، با جزع و با تقدیر بخصومت. منافق دو دل است و دو راه، و دو سخن، از «نافقا» گرفته اند. روباه و موش خانه خویش را دو در سازند.
هوش مصنوعی: این متن بیان می‌کند که هدف از این علم و بینش، شناخت مؤمنان و ویژگی‌های آنهاست. مؤمنان با ثبات در ایمان، راضی به مشیت الهی و صبور در برابر سختی‌ها دیده می‌شوند. در مقابل، منافقان با ناراحتی و دشمنی نسبت به تقدیر الهی شناخته می‌شوند. متن به نوعی به دوگانگی در شخصیت منافقان اشاره دارد، چرا که آنها در درون خود بین دو دیدگاه و دو رفتار متضاد قرار دارند. این مقایسه نشان می‌دهد که چگونه افرادی که منافق هستند، به جای داشتن یک مسیر واضح و ثابت، در وضعیت بلاتکلیفی و سردرگمی به سر می‌برند.
یکی معروف و آشکارا که بر عادت آنجا آمد و شد کنند بروز امن، و آن را «قاصعا» گویند، و دری دارند نهانی، روز گریختن خود را چون بر در معروف بیم بینند، و این در نهانی «نافقا» گویند.
هوش مصنوعی: یکی از مکان‌های معروف و شناخته‌شده که افراد عادت دارند به آنجا رفت و آمد کنند، به نام «قاصعا» شناخته می‌شود و دارای دری مخفی است. وقتی افراد به دلیل ترس از مشاهده شدن، قصد فرار دارند، از این در پنهانی استفاده می‌کنند که به آن «نافقا» گفته می‌شود.
وَ قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا آن گه که مؤمنان بغزاء احد میرفتند فرا منافقان گفتند عبد اللَّه بن ابی و اصحاب او که: بیائید کشتن کنید از بهر خدای یا از مؤمنان دفع کنید. درین آیت دفع و قتل در یک نظم کرد، سقّا، و دیده‌بان، و پاسبان، و ستوربان، و طبّاخ، و دلیل، و آنچه ازین بابست همه غازیان کرد، چون سرّاج و نعال و امثال ایشان هر که در لشکر گاهست. سدی و فراء و جماعتی گفتند: «دفع» رباط است. و «رباط» آنست که کسی در ثغر کافر بایستد، و دشمن را از بلاد اسلام باز دارد باقامت حرب، یا باظهار حجت. و فیه‌ قال النبی (ص): «رباط یوم فی سبیل اللَّه خیر من الدّنیا و ما علیها». و فی روایة: خیر من ألف یوم فیما سواه من المنازل.
هوش مصنوعی: در زمان جنگ احد، به مؤمنان گفته شد که بیایید برای خدا بجنگید یا از مؤمنان دفاع کنید. در این آیه، به مسئله دفاع و جنگ اشاره شده است. افرادی چون عبد اللَّه بن ابی و همراهانش از منافقان، مؤمنان را به مبارزه دعوت کردند. این آیه نشان می‌دهد که هر کسی که در میدان جنگ حضور دارد، از جمله ساوان، دیده‌بانان، پاسبانان و غیره، در زمره غازیان (جنگجویان) محسوب می‌شود. برخی از مفسران نیز اشاره کردند که دفاع در اینجا به مفهوم «رباط» است؛ یعنی کسی که در مرزها برای جلوگیری از ورود دشمن به سرزمین‌های اسلامی ایستاده است. پیامبر (ص) نیز درباره ارزش این کار فرموده‌اند که یک روز رباط در راه خدا بهتر است از دنیا و تمام آنچه در آن است، و در روایت دیگری ذکر شده که ارزش آن بهتر از هزار روز در سایر مکان‌هاست.
قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالًا لَاتَّبَعْناکُمْ عبد اللَّه بن ابی با سیصد مرد منافق جواب دادند که: اگر ما دانستیمی که جنگ خواهد بود با شما بیامدیمی، لکن جنگ نخواهد بود. و این سخن بنفاق گفتند، که اگر جنگ بودی هم نیامدندی. رب العالمین گفت: هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ آن روز آن سخن گفتند و باز گشتند، کفر را اولی‌تر بودند از آنچه ایمان را. آن گه تفسیر کرد و گفت: یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ای بألسنتهم، ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: اگر می‌دانستیم که جنگی در کار است، قطعاً از شما پیروی می‌کردیم. عبدالله بن ابی و سیصد فرد منافق این را گفتند و در واقع بهانه‌ای آوردند که اگر جنگی در کار بود، نمی‌آمدند. خداوند فرمود: آن روز آنها به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان. سپس توضیح داد که آنها با زبان‌های خود سخنانی می‌گویند که در دل‌هایشان نیست و خداوند بهتر می‌داند که چه چیزی را پنهان کرده‌اند.
الَّذِینَ قالُوا یعنی المنافقین، لِإِخْوانِهِمْ یعنی لأمثالهم من اهل النفاق.
هوش مصنوعی: افرادی که ادعا می‌کنند، منظورشان منافقین است و "لإخوانهم" به معنی کسانی شبیه به خودشان از اهل نفاق است.
و قیل لاخوانهم فی النّسب لا فی الدّین، و هم شهداء احد. وَ قَعَدُوا یعنی عن الجهاد.
هوش مصنوعی: و گفته شده است که آن‌ها به برادرانشان از نظر نسب، نه از نظر دین، تعلق دارند و آن‌ها شاهدان جنگ احد بودند. و به این معنا که آن‌ها از جهاد کناره‌گیری کردند.
الواو للحال.
هوش مصنوعی: «الواو للحال» به معنای این است که واژه «واو» در برخی از جملات نشان‌دهنده حالتی است که در آن جمله وجود دارد. به عبارت دیگر، این واو می‌تواند به عنوان یک علامت برای توصیف یا بیان حالتی در مورد فاعل یا مفعول به کار برود.
لَوْ أَطاعُونا یعنی شهداء احد فی الانصراف عن النبی (ص) و القعود ما قُتِلُوا فردّ اللَّه تعالی علیهم و قال: قل لهم یا محمد: فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ. ان الحذر ینفع من القدر.
هوش مصنوعی: اگر به ما اطاعت می‌کردند، یعنی شهدای اُحد در بازگشت از نزد پیامبر (ص) و در نشستن، کشته نمی‌شدند. خداوند متعال به آن‌ها پاسخ داد و فرمود: به آن‌ها بگو ای محمد: اگر راست می‌گویید، پس سعی کنید که مرگ را از خود دور کنید. اینکه احتیاطی کنید، در مقابل سرنوشتی که برایتان رقم خورده، مؤثر است.

حاشیه ها

1402/02/09 10:05
یزدانپناه عسکری

16- قوله ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ «ظلم» در قرآن بر چهار معنی است: یکی معنی نقص است، کاستن چیزی، چنان که در آن آیت گفت، یعنی از ثواب نیکوکاران هیچ چیز بنکاهند. همانست که در سورة الکهف گفت: وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیْئاً، و در سورة الانبیاء گفت: وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً، و در سورة مریم: وَ لا یُظْلَمُونَ شَیْئاً. وجه دوم ظلم مردمان است بر یکدیگر در تقویت حقوق ایشان، چنان که در سورة بنی اسرائیل گفت: وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً، و در سورة النّساء گفت: وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ... یعنی قتل النّفس و أخذ الأموال عُدْواناً وَ ظُلْماً، و قال تعالی: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی‌ ظُلْماً.

***

یزدانپناه عسکری:

ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ

حفظ و نگهداری نفس در جایگاه و موضع [لا یُظْلَمُونَ] با ارائه هر آنچه نفس مُدرک در جایگاه [ظالِمٌ لِنَفْسِهِ‏- 32/ فاطر]  کسب کرده است بی کم و کاست و نقصان [تُوَفَّی]

نفس مدرک

البقرة : 281 - وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فیهِ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ‏

آل ‏عمران : 161-  وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُون‏

***

[محمدرضا آدینه وند لرستانی]

ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ

و سپس به هرکسی آنچه را انجام داده، باز پس داده می‏ شود به آنها ستم نخواهد شد [بلکه هرچه می‏ بینند نتایج اعمال خودشان است‏]