گنجور

۳ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الآیه... مشرکان قریش و جهودان قریظه و نضیر در رسول خدا بدرویشی و بی‌فرزندی بغمز می‌دیدند، و بمال و فرزندان خویش می‌نازیدند، و در آن با وی مکاثرت می‌ساختند، این جواب ایشانست، میگوید لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ أی عند اللَّه، شیئا. و قیل: من عذاب اللَّه شیئا. فردا ایشان را آن مال و فرزند بکار نیاید بنزدیک خدا، و عذاب خدا از ایشان از هیچیز باز ندارد، وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ، این همچنانست که گفت: وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ. وقود بنصب واو آن چیز است که بآن آتش افروزند، از هیزم و جز آن، و وقود بضم واو و وقد افروختن آتش است همچون ایقاد. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ دأب نامی است عادت را، مراد بآن‌سان و صفت است، یعنی همچون سان و صفت آل فرعون». و این کاف را سه وجه است: یکی آنست که هُم وَقُود النار کداب آل فرعون، این داب با نار پیوسته، و این آل فرعون مضاف با هم، میگوید این مشرکان قریش و جهودان هیزم دوزخند چون آل فرعون. آن گه ابتدا کرد و گفت: وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ این هم مشرکان قریش‌اند و هم آل فرعون، میگوید: و ایشان که پیش از ایشان بودند، و آن قوم نوح‌اند و عاد و ثمود. کَذَّبُوا بِآیاتِنا. دیگر وجه هُمْ وَقُودُ النَّارِ کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ میگوید ایشان هیزم دوزخ‌اند چون آل فرعون و چون ایشان که پیش از ایشان بودند تا آنجا که سخن پیوسته. آن گه آل فرعون را گفت و ایشان که پیش از ایشان بودند کَذَّبُوا بِآیاتِنا وجه سدیگر: بر نار وقف است آن گه ابتدا کرد کداب آل فرعون و سخن پیوسته تا بذنوبهم. می‌گوید: چون آل فرعون و ایشان که پیش از ایشان بودند دروغ شمردند سخنان ما تا اللَّه ایشان را فرا گرفت. همانست که جای دیگر گفت و کلّا أخذنا بذنبه و ذنب و جرم متقاربند، لکن جرم چون نتیجه و ثمره اکتابست از اجترام ثمره گرفته‌اند و ذنب چون عاقبت و آخر فعل است که بوی می‌بازگردد از ذنب گرفته‌اند همچنین عقوبت از ان عقوبت نام کرده‌اند که آن عاقبت بد کارست بر عقب بد کردن او، و تعقیب بر پی کاری یا کسی رفتن و ایستادن بود. لَهُ مُعَقِّباتٌ از آنست. و تعقیب نیز چیزی بپس باز بردن بود لا معقّب لحکمه از آنست، یعنی که باز پس برنده نیست حکم اللَّه را، و از آنست که مرتد را گفت انْقَلَبْتُمْ عَلی‌ أَعْقابِکُمْ که از سوی عقب باز می‌گردد. و عقاب و معاقبه هر دو مصدراند عقوبت کردن را، وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ یعنی. إذا عاقب، میگوید خدای سخت عقوبتست هر گه که عقوبت کند، و سخت گیر است اگر گیرد.

قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا... این کافران مشرکان مکه‌اند و جهودان مدینه، سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلی‌ جَهَنَّمَ حمزه و کسایی هر دو کلمه را بیا خوانند، باقی همه بتاء مخاطبه خوانند. ایشان که بتاء مخاطبه خوانند معنی خود ظاهر است و ایشان که بیا خوانند آن را دو وجه است: یکی آنست که الذین کفروا سیغلبون و یحشرون فقل لهم می‌گوید ایشان که کافر شدند ایشان را اینجا باز شکنند و فردا بدوزخ رانند، و فرا ایشان گو که چنین خواهد بود. وجه دیگر قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا

یعنی الیهود. سیغلبون یعنی کفار مکه، فرا کافران اهل توریت گوی: که این مشرکان قریش که دشمنان منند ایشان را بازخواهند شکست امروزه در دنیا، و بدوزخ خواهند راند فردا بقیامت. و این شکستن روز بدر است که مسلمانان کافران را بکشند و بهزیمت کردند. مصطفی ص آن روز که این آیت آمد کافران را گفت: إن اللَّه غالبکم و حاشرکم إلی جهنم

و این آیت دلیلی روشنست بر صدق نبوت مصطفی و صدق سخن وی که پیش از آن خبر باز داد که مسلمانان را غلبه و قوت خواهد بود بر کافران یعنی روز بدر، و هم چنان بود که وی گفته بود و خبر داده.

قول ابن عباس آنست که قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا این کافران جهودان مدینه‌اند و قصه آنست که چون مشرکان قریش ابو سفیان بن حرب و اصحاب او روز بدر بهزیمت شدند و شکسته گشتند و مسلمانان را قوت و نصرت بود جهودان مدینه گفتند: «هذا و اللَّه النّبیّ الامّی الذی نجده فی کتابنا التوریة بنعته و صفته و مبعثه و انه لا تردّ له رایة» گفتند و اللَّه که آن پیغامبرست که ما نام و صفت و مبعث وی در کتاب خویش یافته‌ایم، و دانسته که وی را بر همکنان غلبه و قوتست، و علم نبوت وی آشکارا. و بران بودند که اتباع وی کنند و بوی ایمان آرند، پس قومی ازیشان گفتند: این چه تعجیل است؟ بگذارید تا وقعه دیگر بیفتد میان وی و میان دشمنان وی، اگر او را دست بود و به آید در آن وقعه، پس همه بوی ایمان آریم، نه بس برآمد تا وقعه احد بیفتاد، و مسلمانان بهزیمت شدند چنان که قصه است. آن جهودان باز بشک افتادند. شقاء ازلی و حکم إلهی بکفر ایشان در رسید، و ایشان را از آن گفت و همّت باز پس آورد و هیچکس از ایشان مسلمان نشد، و عهدی نیز که داشتند با رسول خدا آن عهد بشکستند، و کعب اشرف که سر ایشان بود و با شصت سوار سوی مکه شد و با کافران مکه در عداوت مصطفی راست شد و برین اتفاق کردند که کلمه‌شان یکسان باشد، و در مخالفت موافقتی نمودند و عهدی بستند، و بمدینه باز آمدند. پس رب العالمین در شان آن جهودان آیت فرستاد: قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلی‌ جَهَنَّمَ. وَ بِئْسَ الْمِهادُ. أی و بئس الفراش من النار. یقول بئس ما مهّدوا لانفسهم، بد آرامگاهی که خود را ساختند و توختند دوزخ جاودان و آتش سوزان.

قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ ای بیان و عبرة و دلالة علی صدق ما قلت لکم ستغلبون. می‌گوید: ایشان را گوی که نشان و بیان و دلیل صدق آنچه من گفتم که ستغلبون آنست که دو فرقت بر هم رسند روز بدر جنگ را و کوشش را، یک فرقت مسلمانان و یک فرقت کافران. مسلمانان سیصد و سیزده بودند از ایشان هفتاد و هفت مهاجران، دویست و سی و شش انصار صاحب رایت رسول خدا و مهاجران علی بن ابی طالب ع بود. و صاحب رایة انصار سعد بن عباده، و هفتاد شتر در لشکر مسلمانان بودند و دو اسب، یکی آن مقداد بن عمرو و یکی آنِ مرثدن بابی مرثد. و شش درع با ایشان بود، و هشت شمشیر، و از مسلمانان آن روز بیست و دو مرد شهید گشتند، چهارده از مهاجر و هشت از انصار. و فرقت دیگر کافران مکه بودند، رئیس ایشان عتبة بن ربیعة بن عبد شمس، و در لشکر ایشان صد تا اسب بود، و نهصد و پنجاه مرد جنگی، سه چندان عدد مسلمانان بودند. امّا رب العالمین گفت: یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ این گروه مسلمانان کافران را بشمار دو بار چند خویشتن دیدند چون چشم بر ایشان افکندند. یعنی که اللَّه ایشان را چنین نمود تا بر ایشان چیره شوند و باز نشکنند، و مسلمانان را آن آیت دیگر: فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ معلوم شده بود که مردی ازیشان با دو مرد کافر برآید و غلبه کند.

پس رب العزة کافران را اگر چه سه بار چند مسلمانان بودند دو بار چند ایشان نمود و مسلمانان نیز بچشم کافران اندک نمود چنان که آنجا گفت: وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ این بآن کرد تا دلهای مسلمانان قوی باشد و گوش بغلبه و نصرت دارند، و کلمه حق را بکوشند، و چنان کردند و رب العالمین مسلمانان را آن روز بر کافران نصرت داد.

یَرَوْنَهُمْ بتا قرائت نافع و یعقوب است، باقی بیا خوانند، و قرائت یا ظاهرترست و معنی آن روشن‌تر، و چون بتا خوانی با لکم شود. میگوید ایشان را می‌دیدند یعنی کافران را دو بار چند ایشان. ای مثلیهم. در هر دو قرائت که ترونهم خوانی یا یرونهم این‌ها و میم مثلیهم با مسلمانان شود. «رأی العین» نامی است عیان را، و برأی العین و مرتأی العین هم چنان، وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ نصرت مؤمنان را از جهت خداوند عز و جل بر دو وجه است: یکی نصرت دادن از روی حجت و قد فعل، و این نصرت بحمد اللَّه ظاهرست و آشکارا، و حجت بر اعداء دین روشن است و لازم. وجه دیگر نصرت مداولت و غلبه است، آن مداولت که رب العالمین گفت: وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ این نصرت است که مسلمانان از اللَّه می‌خواهند که فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ.

و این نصرت است که خدای، تعالی مومنان را وعده داد گفت: کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ‌

جای دیگر گفت: أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ. نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ.

وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ. همان نصرت مداولت است. امیر المؤمنین علی (ع) گفت: «إنّ للباطل جولة ثم یضمحل»

اوفتد گاه گاه که کافران بر مسلمانان غلبه کنند و ایشان را برنجانند، اما یک جوله بیش نباشد، که باطل پاینده نبود و بعاقبت غلبه و نصرت هم مسلمانان و اهل حق را باشد. چنان که گفت، بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ،... وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا. مصطفی ص این نصرت در دعاء ضعفاء امّت و اخلاص ایشان بست گفت: «انّما ینصر اللَّه هذه الامّة لضعفائهم بدعائهم و اخلاصهم و صلوتهم. و قال هل تنصرون و ترزقون الّا بضعفائکم.»

آن گه گفت: إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ در آنچه دیدند از نصرت مومنان با ملت ایشان و هزیمت کافران با کثرت ایشان، عبرتیست خداوندان زیرکی و خرد را. عبرت اعتبار غائب بود در حاضر: چیزی حاضر معلوم کنی در هنگام، و جای وصفت، آن گه بر قیاس آن حاضر چیزی غائب معلوم کنی در هنگام و جای و صفت.

و در قرآن جایها عبرت یاد کرده است، و هر جای با آن اولوا الأبصار گفت، از بهر آنکه قیاس کار بصیرانست، و این ابصار اینجا عقول است. و یقال العبرة ما یعبر به من الجهل الی العلم، این عبرت چون معبرست: یعنی که بدان از جهل با علم میروند و اصل آن از عبور نهر است، و منه. العبارة لانّها جعلت کالمعبر لتأدیة المعنی من نفس القائل الی نفس السامع.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الآیه... مشرکان قریش و جهودان قریظه و نضیر در رسول خدا بدرویشی و بی‌فرزندی بغمز می‌دیدند، و بمال و فرزندان خویش می‌نازیدند، و در آن با وی مکاثرت می‌ساختند، این جواب ایشانست، میگوید لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ أی عند اللَّه، شیئا. و قیل: من عذاب اللَّه شیئا. فردا ایشان را آن مال و فرزند بکار نیاید بنزدیک خدا، و عذاب خدا از ایشان از هیچیز باز ندارد، وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ، این همچنانست که گفت: وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ. وقود بنصب واو آن چیز است که بآن آتش افروزند، از هیزم و جز آن، و وقود بضم واو و وقد افروختن آتش است همچون ایقاد. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ دأب نامی است عادت را، مراد بآن‌سان و صفت است، یعنی همچون سان و صفت آل فرعون». و این کاف را سه وجه است: یکی آنست که هُم وَقُود النار کداب آل فرعون، این داب با نار پیوسته، و این آل فرعون مضاف با هم، میگوید این مشرکان قریش و جهودان هیزم دوزخند چون آل فرعون. آن گه ابتدا کرد و گفت: وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ این هم مشرکان قریش‌اند و هم آل فرعون، میگوید: و ایشان که پیش از ایشان بودند، و آن قوم نوح‌اند و عاد و ثمود. کَذَّبُوا بِآیاتِنا. دیگر وجه هُمْ وَقُودُ النَّارِ کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ میگوید ایشان هیزم دوزخ‌اند چون آل فرعون و چون ایشان که پیش از ایشان بودند تا آنجا که سخن پیوسته. آن گه آل فرعون را گفت و ایشان که پیش از ایشان بودند کَذَّبُوا بِآیاتِنا وجه سدیگر: بر نار وقف است آن گه ابتدا کرد کداب آل فرعون و سخن پیوسته تا بذنوبهم. می‌گوید: چون آل فرعون و ایشان که پیش از ایشان بودند دروغ شمردند سخنان ما تا اللَّه ایشان را فرا گرفت. همانست که جای دیگر گفت و کلّا أخذنا بذنبه و ذنب و جرم متقاربند، لکن جرم چون نتیجه و ثمره اکتابست از اجترام ثمره گرفته‌اند و ذنب چون عاقبت و آخر فعل است که بوی می‌بازگردد از ذنب گرفته‌اند همچنین عقوبت از ان عقوبت نام کرده‌اند که آن عاقبت بد کارست بر عقب بد کردن او، و تعقیب بر پی کاری یا کسی رفتن و ایستادن بود. لَهُ مُعَقِّباتٌ از آنست. و تعقیب نیز چیزی بپس باز بردن بود لا معقّب لحکمه از آنست، یعنی که باز پس برنده نیست حکم اللَّه را، و از آنست که مرتد را گفت انْقَلَبْتُمْ عَلی‌ أَعْقابِکُمْ که از سوی عقب باز می‌گردد. و عقاب و معاقبه هر دو مصدراند عقوبت کردن را، وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ یعنی. إذا عاقب، میگوید خدای سخت عقوبتست هر گه که عقوبت کند، و سخت گیر است اگر گیرد.
هوش مصنوعی: مشرکان قریش و یهودیان قریظه و نضیر به پیامبر اکرم از روی فخر و تکبر می‌نگریستند و به مال و فرزندان خود می‌بالیدند و در این مورد با او به مناظره می‌پرداختند. در پاسخ به آن‌ها بیان شده که ثروت و فرزندانشان در برابر خداوند هیچ ارزشی نخواهد داشت. روزی فرزندان و اموالشان هنگام عذاب الهی به کارشان نخواهد آمد و آن‌ها خود هیزم آتش دوزخ هستند. مشابه آنچه که درباره آل فرعون گفته شده که راه و روش آن‌ها را نیز یادآور می‌شود. در اینجا به این نکته اشاره می‌شود که مشرکان قریش و دیگرانی که پیش از آن‌ها بودند، مانند قوم نوح، عاد و ثمود آیات خدا را انکار کردند. در نهایت، بر این نکته تأکید می‌شود که وقتی آل فرعون و اقوام گذشته آیات خدا را دروغ شمردند، خداوند به عذابشان گرفتارشان کرد. بدی‌ها و گناهان انسان‌ها باعث عذاب الهی می‌شود و خداوند در مجازاتش بسیار سخت‌گیر است.
قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا... این کافران مشرکان مکه‌اند و جهودان مدینه، سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلی‌ جَهَنَّمَ حمزه و کسایی هر دو کلمه را بیا خوانند، باقی همه بتاء مخاطبه خوانند. ایشان که بتاء مخاطبه خوانند معنی خود ظاهر است و ایشان که بیا خوانند آن را دو وجه است: یکی آنست که الذین کفروا سیغلبون و یحشرون فقل لهم می‌گوید ایشان که کافر شدند ایشان را اینجا باز شکنند و فردا بدوزخ رانند، و فرا ایشان گو که چنین خواهد بود. وجه دیگر قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا
هوش مصنوعی: بگو به کسانی که کافر شده‌اند... این افراد کافر شامل مشرکان مکه و یهودیان مدینه هستند. به زودی برنده خواهید شد و به جهنم محشور خواهید شد. حمزه و کسایی هر دو این آیه را به شکل خاصی خوانده‌اند، در حالی که بقیه با توجه به مذکر بودن کلماتی که از آنها استفاده شده، خوانده‌اند. کسانی که به شکل خاص خوانده‌اند، معنایش واضح است، اما کسانی که به شکل دیگر خوانده‌اند، دو معنی برای آن وجود دارد: یکی این است که "کسانی که کافر شده‌اند، به زودی شکست خواهند خورد و به جهنم خواهند رفت" و دیگری به این صورت بیان می‌شود که به آنها بگوید "کافرانی که هستند".
یعنی الیهود. سیغلبون یعنی کفار مکه، فرا کافران اهل توریت گوی: که این مشرکان قریش که دشمنان منند ایشان را بازخواهند شکست امروزه در دنیا، و بدوزخ خواهند راند فردا بقیامت. و این شکستن روز بدر است که مسلمانان کافران را بکشند و بهزیمت کردند. مصطفی ص آن روز که این آیت آمد کافران را گفت: إن اللَّه غالبکم و حاشرکم إلی جهنم
هوش مصنوعی: به این معناست که یهودیان بر کفار مکه پیروز خواهند شد. این صحبت درباره مشرکان قریش است که دشمنان من هستند و پیش‌بینی می‌شود که به زودی شکست خواهند خورد و روزی به جهنم خواهند رفت. این شکست به واقعه بدر اشاره دارد که در آن مسلمانان کافران را شکست دادند و بسیاری از آنها را کشتند. در آن روز، پیامبر (ص) به کافران گفت که خداوند بر شما پیروز خواهد شد و شما را به جهنم خواهد فرستاد.
و این آیت دلیلی روشنست بر صدق نبوت مصطفی و صدق سخن وی که پیش از آن خبر باز داد که مسلمانان را غلبه و قوت خواهد بود بر کافران یعنی روز بدر، و هم چنان بود که وی گفته بود و خبر داده.
هوش مصنوعی: این آیه به روشنی نشان می‌دهد که نبوت پیامبر اسلام، مصطفی، حقیقی است و او به درستی خبر داده بود که مسلمانان در روز بدر بر کافران غلبه خواهند یافت و این اتفاق دقیقاً همان‌طور که او پیش‌بینی کرده بود، روی داد.
قول ابن عباس آنست که قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا این کافران جهودان مدینه‌اند و قصه آنست که چون مشرکان قریش ابو سفیان بن حرب و اصحاب او روز بدر بهزیمت شدند و شکسته گشتند و مسلمانان را قوت و نصرت بود جهودان مدینه گفتند: «هذا و اللَّه النّبیّ الامّی الذی نجده فی کتابنا التوریة بنعته و صفته و مبعثه و انه لا تردّ له رایة» گفتند و اللَّه که آن پیغامبرست که ما نام و صفت و مبعث وی در کتاب خویش یافته‌ایم، و دانسته که وی را بر همکنان غلبه و قوتست، و علم نبوت وی آشکارا. و بران بودند که اتباع وی کنند و بوی ایمان آرند، پس قومی ازیشان گفتند: این چه تعجیل است؟ بگذارید تا وقعه دیگر بیفتد میان وی و میان دشمنان وی، اگر او را دست بود و به آید در آن وقعه، پس همه بوی ایمان آریم، نه بس برآمد تا وقعه احد بیفتاد، و مسلمانان بهزیمت شدند چنان که قصه است. آن جهودان باز بشک افتادند. شقاء ازلی و حکم إلهی بکفر ایشان در رسید، و ایشان را از آن گفت و همّت باز پس آورد و هیچکس از ایشان مسلمان نشد، و عهدی نیز که داشتند با رسول خدا آن عهد بشکستند، و کعب اشرف که سر ایشان بود و با شصت سوار سوی مکه شد و با کافران مکه در عداوت مصطفی راست شد و برین اتفاق کردند که کلمه‌شان یکسان باشد، و در مخالفت موافقتی نمودند و عهدی بستند، و بمدینه باز آمدند. پس رب العالمین در شان آن جهودان آیت فرستاد: قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلی‌ جَهَنَّمَ. وَ بِئْسَ الْمِهادُ. أی و بئس الفراش من النار. یقول بئس ما مهّدوا لانفسهم، بد آرامگاهی که خود را ساختند و توختند دوزخ جاودان و آتش سوزان.
هوش مصنوعی: ابن عباس می‌گوید که در آیه "قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا" اشاره به کافران یهودی مدینه دارد. داستان اینگونه است که بعد از شکست مشرکان قریش در جنگ بدر، یهودیان مدینه متوجه شدند که پیامبری در میان مسلمانان وجود دارد که او را در کتاب تورات شناسایی کرده بودند و علم نبوت او را آشکار می‌دانستند. آنها تمایل داشتند که از او پیروی کنند و به دین او ایمان بیاورند. اما عده‌ای از آنها پیشنهاد کردند که بهتر است عقب بمانند و منتظر بمانند تا ببینند در نبردهای بعدی چه اتفاقی می‌افتد. پس از آن واقعه‌ای به نام احد رخ داد که مسلمانان شکست خوردند و این باعث شد یهودیان تصمیم بگیرند که از ایمان به پیامبر خودداری کنند. پس از این وقایع، کعب اشرف، رهبر یهودیان، به همراه تعدادی سوار به مکه رفت و با کافران مکه علیه پیامبر اسلام متحد شد. در نتیجه، خداوند در مورد آنان آیه‌ای نازل کرد که در آن پیروزی نهایی را برای مسلمانان وعده می‌دهد و عاقبت شوم کافران را با مهدی زشت آنها توصیف می‌کند. این بدان معناست که آنها خود را برای عذاب جاودان آماده کرده‌اند.
قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ ای بیان و عبرة و دلالة علی صدق ما قلت لکم ستغلبون. می‌گوید: ایشان را گوی که نشان و بیان و دلیل صدق آنچه من گفتم که ستغلبون آنست که دو فرقت بر هم رسند روز بدر جنگ را و کوشش را، یک فرقت مسلمانان و یک فرقت کافران. مسلمانان سیصد و سیزده بودند از ایشان هفتاد و هفت مهاجران، دویست و سی و شش انصار صاحب رایت رسول خدا و مهاجران علی بن ابی طالب ع بود. و صاحب رایة انصار سعد بن عباده، و هفتاد شتر در لشکر مسلمانان بودند و دو اسب، یکی آن مقداد بن عمرو و یکی آنِ مرثدن بابی مرثد. و شش درع با ایشان بود، و هشت شمشیر، و از مسلمانان آن روز بیست و دو مرد شهید گشتند، چهارده از مهاجر و هشت از انصار. و فرقت دیگر کافران مکه بودند، رئیس ایشان عتبة بن ربیعة بن عبد شمس، و در لشکر ایشان صد تا اسب بود، و نهصد و پنجاه مرد جنگی، سه چندان عدد مسلمانان بودند. امّا رب العالمین گفت: یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ این گروه مسلمانان کافران را بشمار دو بار چند خویشتن دیدند چون چشم بر ایشان افکندند. یعنی که اللَّه ایشان را چنین نمود تا بر ایشان چیره شوند و باز نشکنند، و مسلمانان را آن آیت دیگر: فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ معلوم شده بود که مردی ازیشان با دو مرد کافر برآید و غلبه کند.
هوش مصنوعی: شما نشانه‌ای دارید که بیانگر حقیقت آن چیزی است که من به شما گفتم، یعنی اینکه شما بر دشمنان خود پیروز خواهید شد. این نشانه این است که روز بدر، دو گروه با هم روبرو می‌شوند: یک گروه مسلمانان و یک گروه کافران. تعداد مسلمانان سیصد و سیزده نفر بود که از این تعداد، هفتاد و هفت نفر مهاجر و دویست و سی و شش نفر انصار بودند. پرچم مسلمانان به دست علی بن ابی‌طالب (ع) بود و پرچم انصار را سعد بن عباده در دست داشت. در میان مسلمانان هفتاد شتر و دو اسب وجود داشت و تعداد معدود سلاح‌ها نیز شامل شش زره و هشت شمشیر بود. در آن روز، بیست و دو نفر از مسلمانان شهید شدند که شامل چهارده نفر از مهاجران و هشت نفر از انصار می‌شد. در طرف دیگر، کافران مکه به رهبری عتبه بن ربیعه بودند و آن‌ها صد اسب و نهصد و پنجاه جنگجو داشتند که سه برابر تعداد مسلمانان بود. اما خداوند به مسلمانان این گونه نشان داد که آن‌ها کافران را دو برابر خود ببینند، به گونه‌ای که انگار با چشمان خود دو برابر بودن کافران را مشاهده کنند. این کار برای این بود که مسلمانان امید داشته باشند که در برابر دشمن پیروز شوند؛ به خصوص اینکه وعده داده شده بود که اگر از میان شما صد نفر صابر باشند، بر دویست نفر غلبه می‌کنند.
پس رب العزة کافران را اگر چه سه بار چند مسلمانان بودند دو بار چند ایشان نمود و مسلمانان نیز بچشم کافران اندک نمود چنان که آنجا گفت: وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ این بآن کرد تا دلهای مسلمانان قوی باشد و گوش بغلبه و نصرت دارند، و کلمه حق را بکوشند، و چنان کردند و رب العالمین مسلمانان را آن روز بر کافران نصرت داد.
هوش مصنوعی: خداوند متعال، کافران را در نظر مسلمانان کم و کوچک نشان داد تا دل‌های مسلمانان تقویت شود و احساس پیروزی و نصرت کنند. این کار باعث شد که مسلمانان به تلاش برای حق بپردازند و در نتیجه، در آن روز خداوند به مسلمانان در مقابل کافران یاری رساند.
یَرَوْنَهُمْ بتا قرائت نافع و یعقوب است، باقی بیا خوانند، و قرائت یا ظاهرترست و معنی آن روشن‌تر، و چون بتا خوانی با لکم شود. میگوید ایشان را می‌دیدند یعنی کافران را دو بار چند ایشان. ای مثلیهم. در هر دو قرائت که ترونهم خوانی یا یرونهم این‌ها و میم مثلیهم با مسلمانان شود. «رأی العین» نامی است عیان را، و برأی العین و مرتأی العین هم چنان، وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ نصرت مؤمنان را از جهت خداوند عز و جل بر دو وجه است: یکی نصرت دادن از روی حجت و قد فعل، و این نصرت بحمد اللَّه ظاهرست و آشکارا، و حجت بر اعداء دین روشن است و لازم. وجه دیگر نصرت مداولت و غلبه است، آن مداولت که رب العالمین گفت: وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ این نصرت است که مسلمانان از اللَّه می‌خواهند که فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ.
هوش مصنوعی: این متن به بیان دیدگاه‌های متفاوت درباره مفاهیم و عبارات قرآنی می‌پردازد. در آن گفته می‌شود که برخی کافران به وضوح مسلمانان را مشاهده می‌کردند و اشاره به اینکه این دیدگاه‌ها در قرائت‌های مختلف قابل تفسیر هستند. همچنین به این نکته پرداخته می‌شود که نصرت خداوند بر مؤمنان به دو صورت می‌تواند اتفاق بیفتد: یکی از طریق دلایل روشن و واضح که دشمنان دین نمی‌توانند آن را انکار کنند و دیگری از طریق تحولات و پیروزی‌ها که خداوند بر اساس تقدیر و حکمتش انجام می‌دهد. به طور کلی، متن بر اهمیت یاری خداوند و چرایی آن در مواجهه با کافران تأکید دارد.
و این نصرت است که خدای، تعالی مومنان را وعده داد گفت: کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ‌
هوش مصنوعی: این یاری و کمک الهی است که خداوند به مؤمنان وعده داده است.
جای دیگر گفت: أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ. نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ.
هوش مصنوعی: نترسید، چرا که یاری خداوند نزدیک است. پیروزی از سوی خدا و گشایش‌هایی در راه است.
وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ. همان نصرت مداولت است. امیر المؤمنین علی (ع) گفت: «إنّ للباطل جولة ثم یضمحل»
هوش مصنوعی: خداوند به هر کس که بخواهد، کمک و پیروزی می‌دهد. این پیروزی به معنای تأیید و حمایت است. امیر المؤمنین علی (ع) نیز فرمودند: «باطل یک دوره‌ای قدرت می‌گیرد، اما در نهایت نابود خواهد شد.»
اوفتد گاه گاه که کافران بر مسلمانان غلبه کنند و ایشان را برنجانند، اما یک جوله بیش نباشد، که باطل پاینده نبود و بعاقبت غلبه و نصرت هم مسلمانان و اهل حق را باشد. چنان که گفت، بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ،... وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا. مصطفی ص این نصرت در دعاء ضعفاء امّت و اخلاص ایشان بست گفت: «انّما ینصر اللَّه هذه الامّة لضعفائهم بدعائهم و اخلاصهم و صلوتهم. و قال هل تنصرون و ترزقون الّا بضعفائکم.»
هوش مصنوعی: گاهی پیش می‌آید که کافران بر مسلمانان پیروز شوند و باعث رنجش آنان شوند، اما این وضعیت موقتی است و در نهایت پیروزی و نصرت از آن مسلمانان و اهل حق خواهد بود. همان‌طور که گفته شده، حق در برابر باطل قرار می‌گیرد و باطل نابود می‌شود. به وضوح مشخص است که خداوند هرگز به کافران اجازه نخواهد داد بر مؤمنان تسلط یابند. پیامبر اسلام نیز فرمود که نصرت خداوند به واسطه دعای ضعفا و خلوص نیت و عبادت آنها است و بیان می‌کند که آیا شما جز به خاطر ضعفا و دعایشان نصرت و روزی می‌یابید؟
آن گه گفت: إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ در آنچه دیدند از نصرت مومنان با ملت ایشان و هزیمت کافران با کثرت ایشان، عبرتیست خداوندان زیرکی و خرد را. عبرت اعتبار غائب بود در حاضر: چیزی حاضر معلوم کنی در هنگام، و جای وصفت، آن گه بر قیاس آن حاضر چیزی غائب معلوم کنی در هنگام و جای و صفت.
هوش مصنوعی: سپس گفت: در آنچه که مومنان در کنار قوم خود نصرت یافتند و کافران با وجود کثرتشان شکست خوردند، برای صاحبان بصیرت عبرتی وجود دارد. عبرت، شناخت حقیقتی است که در غیاب قابل درک است: چیزی را که در زمان حال وجود دارد، به وضوح می‌توان شناخت و سپس بر اساس آن، چیزی را که در حال غیاب است، در همان زمان و شرایط و با ویژگی‌های مشابه شناسایی کرد.
و در قرآن جایها عبرت یاد کرده است، و هر جای با آن اولوا الأبصار گفت، از بهر آنکه قیاس کار بصیرانست، و این ابصار اینجا عقول است. و یقال العبرة ما یعبر به من الجهل الی العلم، این عبرت چون معبرست: یعنی که بدان از جهل با علم میروند و اصل آن از عبور نهر است، و منه. العبارة لانّها جعلت کالمعبر لتأدیة المعنی من نفس القائل الی نفس السامع.
هوش مصنوعی: در قرآن به موضوع عبرت اشاره شده و هر جا از "اولوا الأبصار" نام برده شده، به این دلیل است که عمل بصیرت و بینش به کار می‌آید. در اینجا "ابصار" به معنای عقل‌هاست. عبرت به معنای راهی است که انسان را از جهل به علم هدایت می‌کند. اصطلاح "عبرت" به نوعی به عبور از جایی شباهت دارد، مانند عبور از یک نهر. به همین ترتیب، عبارت‌ها نیز برای انتقال معنی از گوینده به شنونده طراحی شده‌اند.