قوله تعالی: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ. الآیة... مفسّران گفتند: سبب نزول این آیت آن بود که مصطفی (ص) آن روز که بغزاء احد بیرون شد چون بمقام رسید بشعبی از شعبهای احد فرو آمد، و پنجاه مرد تیرانداز از لشکر خود برگزید، و عبد اللَّه بن جبیر انصاری برادر خوات جبیر بر سر ایشان امیر کرد، و ایشان را بپایان کوه بر گذرگاه دشمن بداشت، و گفت: اگر بینید که ما را نصرت است یا هزیمت، هر چون که باشد، شما از اینجا مروید و برمگردید مبادا که برگردید و آن گه دشمن از پس در آید و ما را دریابد. پس لشکر قریش در رسید. خالد بن ولید بر میمنه ایشان، و عکرمة بن ابی جهل بر میسره ایشان و زنان قریش نیز با ایشان بیرون آمده، دف میزدند و شعر میگفتند، چنان که عادت ایشان بود. مصطفی (ص) و یاران حمله بردند، و کافران را هزیمت کردند، و قومی را بکشتند. از ایشان یکی ابی بن خلف جمحی بود، وقتی رسول خدا (ص) را گفته بود مرا مادیانی است وی را علف میدهم و نیکو میدارم تا بر پشت آن ترا کشم. رسول خدا جواب داد که من ترا کشم انشاء اللَّه. پس روز احد، ابی بن خلف نزدیک رسول (ص) درآمد و قصد وی میکرد، رسول خدا (ص) بگذاشت تا نزدیک درآمد، حربهای ستد از حارث بن الصمة و بر گردن وی زد از اسب بیفتاد. چنان که گاو بانگ میکرد و میگفت: «قتلنی محمد.»
قوم وی وی را بر گرفتند، گفتند: مترس، باکی نیست، و ضربت کشنده نیست.
جواب داد که: چه جای اینست، اگر محمد خیو بر من افگندی مرا بکشتی، که از وی شنیدم که من ترا بکشم. دیگر روز آن بدبخت از آن زخم بمرد. و حسان بن ثابت در وی میگوید:
لقد ورث الضّلالة عن أبیه
ابی حین بارزه الرّسول
پس چون کافران بهزیمت شدند و مسلمانان در غنیمت در افتادند. آن قوم که رسول (ص) ایشان را بر مرکز بداشته بود چون هزیمت کفّار دیدند، و مسلمانان بغنیمت در افتاده، ایشان بخلاف افتادند. قومی گفتند: فرمان رسول (ص) را خلاف نکنیم، و وصیت وی دست بنداریم، و از جای نرویم. قومی گفتند: چه جای درنگ است! کافران همه بهزیمت رفتند، و مسلمانان آنکه غارت میکنند و غنیمت میگیرند. پس بیشترین ایشان فرمان رسول خدا (ص) را خلاف کردند، و مرکز بگذاشتند، و بغنیمت گرفتن مشغول شدند. خالد بن ولید و عکرمة بن ابی جهل که سالار لشکر قریش بودند، دیدند که مسلمانان بغنیمت مشغول شدند. از آن جایگه که قوم برخاسته بودند تاختن کردند بر مسلمانان، و ایشان را بشکستند، و بهزیمت کردند. در میانه عبد اللَّه بن قیمیة حارثی زخمی بر چهره عزیز رسول خدا (ص) کرد.
چنان که مجروح شد، و یاران را از وی پراکنده کرد. پس دیگر باره قصد رسول (ص) کرد. مصعب بن عمیر فراز آمد تا دفع کند، بدست حارثی کشته شد. حارثی بازگشت و میگفت: «انّی قتلت محمدا». و آوازدهندهای از میان لشکر آواز داد: «الا انّ محمدا قد قتل». گویند: آن آواز دهنده ابلیس بود لعنة اللَّه. پس مصطفی (ص) با گوشهای شد و میگفت: «الیّ عباد اللَّه! الیّ عباد اللَّه!».
تا سی مرد با وی افتادند، و او را پاس میداشتند، و دشمنان را دفع میکردند. قومی از مسلمانان را ظن افتاد که رسول (ص) را کشتند، میگفتند: «لیت لنا رسول الی عبد اللَّه بن ابی فیأخذ لنا أمانان من ابی سفیان»
بعضی منافقان گفتند: اگر محمد (ص) کشته شد بدین اوّل که داشتید باز شوید. انس بن نصر عمّ انس بن مالک گفت: یا قوم اگر محمد (ص) کشته شد خدای محمد (ص) زنده پاینده است. شما را چه زندگی بود و چه راحت بعد از رسول خدا؟ اکنون بیائید تا شمشیر زنیم و جنگ کنیم هم بر آن دین که رسول (ص) جنگ کرد، و بمیریم هم بر آنکه وی بمرد. آن گه گفت: «اللّهمّ انّی أعتذر الیک ممّا یقول هؤلاء المسلمون و ابرأ الیک ممّا جاء به هؤلاء المنافقون». پس روی بدشمن نهاد و جنگ کرد تا کشته شد. پس رسول خدا (ص) سوی صخره شد، و مردم را بر خود خواند. اوّل کسی که رسول (ص) را واشناخت کعب بن مالک بود. گفتا: دو چشم نرگسین وی را بشناختم که زیر مغفر میافروختند.
بآواز بلند گفت: «یا معشر المسلمین ابشروا هذا رسول اللَّه (ص)» رسول (ص) با وی گفت: خاموش باش. پس طائفهای یاران با وی پیوستند. و رسول (ص) ایشان را ملامت کرد که چرا بگریختید و پشت بدادید؟ ایشان گفتند: یا رسول اللَّه پدر و مادر ما را فدای تو بادا، آن بیگانگان آوازه قتل تو در میان لشکر افکندند، دلهای ما شوریده و کشته گشت، بترسیدیم و از آن بیم و ترس برمیدیم و بگریختیم. پس ربّ العالمین بشأن ایشان و بیان این قصه که گفتیم، این آیت فرستاد: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ محمد و احمد دو ناماند مصطفی را صلوات اللَّه علیه، معنی آن ستوده و ستودنی. و محمد در ستایش بلیغتر است که از تحمید است. بناء مبالغت از حمد تمامتر و جامعتر. یعنی هو المستغرق لجمیع المحامد. و هر چه اسباب ستایش است و خصال آرایش در وی موجود، و او بآن موصوف. ربّ العالمین گرامی کرد مصطفی (ص) را باین دو نام که هر دو از نام خویش شکافته، و فی معناه أنشد الشّاعر حسان بن ثابت (رض):
و شقّ له من اسمه کی یجلّه
فذو العرش محمود و هذا محمّد
فهو صلّی اللَّه علیه و سلّم محمّد و امّته الحمّادون، و لواءه الحمد، و مقامه المحمود.
قال ابن عباس: اسمه (ص) فی التّوراة احمد الضّحوک القتّال. یرکب البعیر، و یلبس الشملة، و یجتزی بالکسرة، سیفه علی عاتقه.
و قال (ص): «انّ لی اسماء، انا محمد و احمد، و انا الماحی الّذی یمحی بی الکفر، و أنا الحاشر الّذی یحشر النّاس علی قدمیّ، و أنا العاقب الّذی لا نبیّ بعدی».
و قوله: «و یحشر النّاس علی قدمیّ»
معناه: انّه یقدّمهم و هم خلفه فانّه اوّل من ینشقّ عنه القبر، ثمّ الناس یتبعونه.
روی ابو هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): ا لم تروا کیف صرف اللَّه عنی لعن قریش و شتمهم، یشتمون مذمما و انا محمد
و عن علی (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): اذا سمّیتم الولد محمّدا فأکرموه، و اوسعوا له فی المجلس، و لا تقبّحوا له وجهه، و ما من قوم کانت لهم مشورة فحضر معهم من اسمه احمد او محمّد، فادخلوه فی مشورتهم، الّا خیر لهم، و ما من مائدة وضعت فحضرها من اسمه احمد او محمّد الّا قدّس فی کلّ یوم ذلک المنزل مرّتین.
و قال (ص): تسمّون اولادکم محمّدا ثمّ تلعنونهم؟!
و مصطفی (ص) را در قرآن ده نام است. از آن نامها دو نبوّت و تقریب راست، و دو مدحت و تعظیم را، و دو هیبت و ترهیب را، و دو کنایتاند و دو تصریح.
امّا آن دو که نبوت و تقریب راست: نبیّ است و رسول. و مدحت و تعظیم را: رءوف است و رحیم، و هیبت و ترهیب را: مبشّر است و نذیر، و کنایت طه و یس، و صریح محمد و احمد.
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ای: یموت هو کما ماتت الرّسل.
أَ فَإِنْ ماتَ ای: علی فراشه. أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ ای ارتددتم کفّارا بعد ایمانکم. و در نظم این آیت تقدیم و تأخیر است که معنی استفهام بر انقلاب میافتد نه بر موت و قتل، که انقلاب ازیشان منکر است نه موت. یعنی أ تنقلبون علی اعقابکم ان مات محمد أو قتل؟ نظیره قوله: أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ یعنی: «أ فهم الخالدون ان متّ». و گفتهاند: او قتل از بهر آن گفت که مصطفی (ص) را هم موت بر فراش بود هم قتل بود، بحکم آن خبر که گفت: «ما زالت اکلة خیبر تعادّنی فهذا اوان قطعت أبهری».
وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ عقب پی پاشنه است کنایت است از رفتن به پس، و ازو اینجا ردّت خواهد از مسلمانی. میگوید: هر که از اسلام با شرک گردد و مرتدّ شود. فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً آن بر اللَّه هیچ زیان نکند، بلکه زیان هم بنفس مرتد باز گردد که از ایمان و سعادت آخرت درماند. و صحّ فی الخبر أنّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم قال بینما انا علی الحوض اذ مرّ بکم زمرا فتفرّقت بکم الطّرق فنادیتکم أ لا هلمّوا الی الطّریق، فنادی مناد من وراءی: انّهم بدّلوا بعدک فأقول: سحقا لمن بدّل بعدی.
و روی انّه قال: انّی علی الحوض حتّی انّی انظر الی من یرد علیّ منکم و سیؤخذ ناس دونی. فأقول یا ربّ منّی و من امّتی. فیقال هل شعرت ما عملوا بعدک؟ و اللَّه ما برحوا یرجعون علی اعقابهم.
ثم قال اللَّه تعالی: وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ. یعنی المؤمنین الموحّدین للَّه، العارفین بنعم اللَّه عزّ و جلّ و مننه علیهم. و روایت است از نقله اخبار و حمله آثار که چون مصطفی (ص) از دنیا بیرون شد، عمر بن الخطاب برخاست و گفت که: منافقان میگویند که: رسول خدا (ص) بمرد، و رسول (ص) نمرد، که وی بحضرت عزّت رفت.
چنان که موسی (ع) چهل شب از میان قوم برفت بمناجات، پس باز آمد، مصطفی (ص)همچنین باز آید. و پس ما این منافقان که این سخن میگویند دست و پای بریم، و گردنهاشان زنیم، و بردار کنیم. این قصّه به بو بکر صدیق رسید، بو بکر بیامد به عمر برگذشت، و عمر همان سخن میگفت. بو بکر در خانه عایشه شد.
مصطفی (ص) را دید جامه بسر کشیده، جامه از روی وی باز کرد، وی را دید کالبد مبارک خالی کرده، بروی وی درافتاد و میگریست و میگفت: «فداک أبی و أمّی، ما اطیبک حیّا و میّتا، مات محمد و ربّ الکعبة»، پس بیرون آمد و آواز داد: «علی رسلک یا عمر! انصت»، باش یا عمر، خاموش یا عمر! و عمر سر وا زد و همان سخن میگفت پس ابو بکر روی بمردم نهاد و سخن درگرفت. مردم همه روی بوی در نهادند و عمر را بگذاشتند. بو بکر این آیت برخواند که: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ الآیة... پس گفت: فمن کان منکم یعبد محمّدا، فقد مات الهه الّذی کان یعبده، و من کان یعبد اللَّه وحده لا شریک له، فانّ اللَّه حیّ لم یمت.
بعضی صحابه که حاضر بودند سوگند یاد کردند که گویی هرگز این آیت نشنیده بودیم، و از آسمان به مصطفی (ص) فرو نیامده بود تا آن روز که از بو بکر شنیدیم، و دانستیم که حق است و راست آنچه بو بکر گفت! قوله: وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ تقدیره و ما کانت نفس لتموت. إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ای بقضاء اللَّه و قدره. «کتابا» ای کتب اللَّه فی ذلک کتابا. «مؤجّلا» الی اجله الّذی قدّر له، فرا هزیمتیان روز احد میگوید که: این مرگ بقضاء و قدر و نبشته ما است. آنچه نبشتیم و تقدیر کردیم، بنگردد و نه هر که بهزیمت شود و از جنگ بگریزد در زندگی وی بخواهد افزود. پس چرا هزیمت بر خود افکندید، و پشت بدادید؟ همانست که گفت: لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ. و قال النّبیّ: «فرغ اللَّه الی کلّ عبد من خمس: من اجله و عمله و اثره و مضجعه و رزقه، لا یتعدّاهن عبد».
قوله: وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا ای: و من یرد بطاعته و عمله زینة الدّنیا و زخرفها، نُؤْتِهِ مِنْها. ثواب نامی است پاداش کردار را در نیک و در بد، از بهر آنکه آن از سزای کردار کار کننده با وی گشت. یقال ثاب الی المریض جسمه ای رجع.
و معنی آیت آنست که: هر که بطاعت و عمل خویش ثواب دنیوی طلبد، وی را بدهیم و دریغ نداریم. لکن چنان باشد که در آن آیت دیگر گفت: وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا، نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ.
وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها و هر که بطاعت و عمل ثواب اخروی خواهد، ویراست آنچه خواست. این ثواب عمل بر اندازه نیّت و بر وفق همّت بود.
هر که را در عمل نیّت دنیا بود، وی را دنیاست و هر که را نیّت عقبی بود، وی را عقبی است و الیه
اشار النّبی (ص) «انّما الأعمال بالنّیّات. و انّما لامری ما نوی. من کانت هجرته الی اللَّه و رسوله فهجرته الی اللَّه و رسوله، و من کانت هجرته الی دنیا یصیبها، او امرأة یتزوّجها فهجرته الی ما هاجر الیه.
قوله: وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ الآیة قراءت مکّی بمدّ و همز است، بر مثال «کاعن»، باقی بتشدید یا و بی مدّ خوانند بر مثال «کعیّن» و معنی هر دو لغت یکسان است: ای و کم من نبیّ و تقول العرب: «بکایّن هذا الثّوب»، ای بکم هذا الثّواب.
«قتل» بر وزن فعل بر مجهول قراءت حرمی و بصری است. دیگران قاتل خوانند، و این کلمات را چهار وجه است: یکی وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ اینجا وقف کنی.
معنی آنست: که بسا پیغامبران که کشتند، و در قرآن ازین کشتن انبیاء فراوان است، و بر جهودان بآن گواهیها فراوان از خدا. و از آن کشتگان زکریا (ع) و یحیی (ع) شناسند. وجه دیگر وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ وقف است. میگوید: بسا پیغامبرا که کشتن کرد و جنگ با دشمنان خدا. و از مقاتلان پیغامبران داود (ع) و سلیمان (ع) و یوشع (ع) شناسند. آن دو وجه دیگر «قتل معه» و «قاتل معه» قتل و مقاتلت با سپاه پیغامبران افتد. میگوید: بسا پیغامبرا که با وی فراوان از سپاههای ایشان کشتن کردند، و بسا که کشته شدند از بهر خدا و در پیدا کردن دین وی.
الربی نامی است سپاه را که از هزار کم نباشد. ابن مسعود گفت: رِبِّیُّونَ هزارها باشند. از ربا گرفتهاند: یقال: «ربا الشّیء اذا زاد و کثر».
مفسّران گفتند: این علماءاند، سمّوا بذلک لزیادة علمهم و الرّبّانی منسوب الی العلم بدین الرّبّ.
قوله: فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ای: ما ضعفوا عن الجهاد لما نالهم من أ لم الجراح.
وَ مَا اسْتَکانُوا: ای ما خضعوا و ما خشعوا لعدوّهم. این باز عتابی دیگر است منهزمان احد را، میگوید: بسا پیغامبران و اصحاب ایشان که جنگ کردند با دشمنان، و بسا پیغمبران که کشته شدند، و آن قوم و یاران ایشان بعد از قتل پیغامبران از دین خویش برنگشتند، و دین از دست بندادند، و از جهاد سست و بد دل نگشتند، و آن گه در آن رنج و قتل، انبیاء جز این سخن نگفتند که: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا ای عند الالتقاء فلا تزول.
وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ یعنی: یا اصحاب محمد! چرا نه آن گفتید شما که ایشان گفتند؟ و نه که آن کردید که ایشان کردند؟ تا بثواب رسیدید، چنان که ایشان رسیدند؟ ثواب ایشان آنست که گفت: فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا یعنی: النّصر علی عدوّهم.
وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ جنّة اللَّه و رضوانه، فمن فعل ذلک فقد احسن.
وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ مفسّران گفتند: ثواب دنیا در حق این امّت هم نصرت است بر دشمن و هم غنیمت، و در حق امّتهاء پیشینه نصرت مجرّد بود بیغنیمت، که ایشان را غنیمت گرفتن و خوردن حلال نبودی بهم آوردندی تا آتشی از آسمان فرود آمدی و آن را بسوختی. و تخصیص و تشریف مصطفی (ص) بر وی و بر امّت وی حلال کردند. و به قال النّبیّ (ص): «احلّت لی المغانم و لم تحلّ لاحد قبلی».
قوله: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا الآیة. این آیت بآن فرود آمد که در وقعه احد چون هزیمت بر مسلمانان افتاد، منافقان فرا ایشان گفتند که: بدین اوّل باز گردید.
و از ابو سفیان امان طلب کنید. ربّ العالمین گفت: إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا... اگر شما فرمان ایشان برید و بمشاورت ایشان کار کنید شما را از دین اسلام بر گردانند، و با ملت کفر برند. مکنید چنین، و اگر گویند فرمان مبرید.
بَلِ اللَّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النَّاصِرِینَ نه، نه، با کافران موالات مگیرید و از ایشان یاری مجوئید که یاری دهنده شما و مولای شما اللَّه است! بهتر یاری دهندگان، و به آرنده دوستان، و کم آرنده دشمنان.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ. الآیة... مفسّران گفتند: سبب نزول این آیت آن بود که مصطفی (ص) آن روز که بغزاء احد بیرون شد چون بمقام رسید بشعبی از شعبهای احد فرو آمد، و پنجاه مرد تیرانداز از لشکر خود برگزید، و عبد اللَّه بن جبیر انصاری برادر خوات جبیر بر سر ایشان امیر کرد، و ایشان را بپایان کوه بر گذرگاه دشمن بداشت، و گفت: اگر بینید که ما را نصرت است یا هزیمت، هر چون که باشد، شما از اینجا مروید و برمگردید مبادا که برگردید و آن گه دشمن از پس در آید و ما را دریابد. پس لشکر قریش در رسید. خالد بن ولید بر میمنه ایشان، و عکرمة بن ابی جهل بر میسره ایشان و زنان قریش نیز با ایشان بیرون آمده، دف میزدند و شعر میگفتند، چنان که عادت ایشان بود. مصطفی (ص) و یاران حمله بردند، و کافران را هزیمت کردند، و قومی را بکشتند. از ایشان یکی ابی بن خلف جمحی بود، وقتی رسول خدا (ص) را گفته بود مرا مادیانی است وی را علف میدهم و نیکو میدارم تا بر پشت آن ترا کشم. رسول خدا جواب داد که من ترا کشم انشاء اللَّه. پس روز احد، ابی بن خلف نزدیک رسول (ص) درآمد و قصد وی میکرد، رسول خدا (ص) بگذاشت تا نزدیک درآمد، حربهای ستد از حارث بن الصمة و بر گردن وی زد از اسب بیفتاد. چنان که گاو بانگ میکرد و میگفت: «قتلنی محمد.»
هوش مصنوعی: آیهای از قرآن میگوید که محمد تنها یک رسول است. مفسران بیان کردهاند که این آیه به دلیل یک واقعه خاص نازل شده است. در روز جنگ احد، پیامبر (ص) به منطقهای از کوه احد رفت و پنجاه تیرانداز از لشکر خود انتخاب کرد و عبد اللَّه بن جبیر را به عنوان فرمانده آنها قرار داد. او به آنها گفت که هرگاه ما در جنگ پیروز شدیم یا شکست خوردیم، نباید از محل خود حرکت کنند. زمانی که لشکر قریش نزدیک شد، خالد بن ولید و عکرمه بن ابی جهل در دو طرف لشکر قرار گرفتند و زنان قریش نیز با شادی و آواز به آنها پیوستند. پیامبر (ص) و یارانش به دشمن حمله کردند و تعدادی از کافران را از پای درآورده، از جمله ابی بن خلف که درگذشته تهدید کرده بود که او را با یک مادهاسب به دوش میکشد. در جنگ احد، ابی به نزد پیامبر (ص) نزدیک شد و در تلاش برای آسیب رساندن به او بود، اما پیامبر (ص) با قدرت او را از اسب به زمین انداخت و او در آخرین لحظات فریاد زد که محمد او را کشته است.
قوم وی وی را بر گرفتند، گفتند: مترس، باکی نیست، و ضربت کشنده نیست.
هوش مصنوعی: قوم او او را مورد حمایت قرار دادند و گفتند: نترس، چیزی نیست و این ضربه کشنده نیست.
جواب داد که: چه جای اینست، اگر محمد خیو بر من افگندی مرا بکشتی، که از وی شنیدم که من ترا بکشم. دیگر روز آن بدبخت از آن زخم بمرد. و حسان بن ثابت در وی میگوید:
هوش مصنوعی: او پاسخ داد که: چه جایی برای این کار وجود دارد، اگر محمد خیو به من حمله کند و مرا بکشد، چرا که از او شنیدم که میخواهد مرا بکشد. روز بعد آن بدبخت بر اثر همان زخم مرد. و حسان بن ثابت درباره او میگوید:
لقد ورث الضّلالة عن أبیه
ابی حین بارزه الرّسول
هوش مصنوعی: او گمراهی را از پدرش به ارث برد زمانی که با پیامبر برخورد کرد.
پس چون کافران بهزیمت شدند و مسلمانان در غنیمت در افتادند. آن قوم که رسول (ص) ایشان را بر مرکز بداشته بود چون هزیمت کفّار دیدند، و مسلمانان بغنیمت در افتاده، ایشان بخلاف افتادند. قومی گفتند: فرمان رسول (ص) را خلاف نکنیم، و وصیت وی دست بنداریم، و از جای نرویم. قومی گفتند: چه جای درنگ است! کافران همه بهزیمت رفتند، و مسلمانان آنکه غارت میکنند و غنیمت میگیرند. پس بیشترین ایشان فرمان رسول خدا (ص) را خلاف کردند، و مرکز بگذاشتند، و بغنیمت گرفتن مشغول شدند. خالد بن ولید و عکرمة بن ابی جهل که سالار لشکر قریش بودند، دیدند که مسلمانان بغنیمت مشغول شدند. از آن جایگه که قوم برخاسته بودند تاختن کردند بر مسلمانان، و ایشان را بشکستند، و بهزیمت کردند. در میانه عبد اللَّه بن قیمیة حارثی زخمی بر چهره عزیز رسول خدا (ص) کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که کافران شکست خوردند و مسلمانان به غنیمتبرداری مشغول شدند، گروهی که پیامبر (ص) آنها را در مرکز قرار داده بود، با مشاهدهی شکست دشمن و درگیر شدن مسلمانان در غنائم، دچار اختلاف شدند. برخی به حفظ فرمان پیامبر (ص) تأکید کردند و اعلام کردند که از جای خود حرکت نکنند، اما گروهی دیگر به این فکر افتادند که چرا درنگ کنند، در حالی که کافران فرار کردهاند و مسلمانان در حال غارت و جمعآوری غنائم هستند. در نهایت، اکثر آنها به فرمان پیامبر خدا (ص) توجه نکردند و جایگاه خود را ترک کردند و به غنیمتبرداری مشغول شدند. خالد بن ولید و عکرمه بن ابی جهل، که از فرماندهان لشکر قریش بودند، با دیدن وضعیت مسلمانان، به آنها حمله کردند و موفق شدند آنها را شکست دهند. در این میان، عبد اللَّه بن قیمیة حارثی به چهرهی عزیز رسول خدا (ص) آسیب وارد کرد.
چنان که مجروح شد، و یاران را از وی پراکنده کرد. پس دیگر باره قصد رسول (ص) کرد. مصعب بن عمیر فراز آمد تا دفع کند، بدست حارثی کشته شد. حارثی بازگشت و میگفت: «انّی قتلت محمدا». و آوازدهندهای از میان لشکر آواز داد: «الا انّ محمدا قد قتل». گویند: آن آواز دهنده ابلیس بود لعنة اللَّه. پس مصطفی (ص) با گوشهای شد و میگفت: «الیّ عباد اللَّه! الیّ عباد اللَّه!».
هوش مصنوعی: چون مجروح شد، یارانش از او متفرق شدند. سپس دوباره به سوی پیامبر (ص) حمله کردند. مصعب بن عمیر بلند شد تا او را دفاع کند و به دست حارثی کشته شد. حارثی برگشت و گفت: «من محمد را کشتم». سپس فردی از میان لشکر فریاد زد: «ببینید که محمد کشته شده است». گفته میشود که آن فریادزن ابلیس بود. سپس پیامبر (ص) در گوشهای ایستاد و گفت: «ای بندگان خدا! به سوی من بیایید!».
تا سی مرد با وی افتادند، و او را پاس میداشتند، و دشمنان را دفع میکردند. قومی از مسلمانان را ظن افتاد که رسول (ص) را کشتند، میگفتند: «لیت لنا رسول الی عبد اللَّه بن ابی فیأخذ لنا أمانان من ابی سفیان»
هوش مصنوعی: زمانی که سی نفر به وی پیوستند و از او حمایت کردند، دشمنان را دفع کردند. گروهی از مسلمانان نگران شدند که حضرت رسول (ص) کشته شده است و میگفتند: «کاش کسی را به سوی عبد اللَّه بن ابی بفرستیم تا از ابوسفیان برای ما امان بگیرد.»
بعضی منافقان گفتند: اگر محمد (ص) کشته شد بدین اوّل که داشتید باز شوید. انس بن نصر عمّ انس بن مالک گفت: یا قوم اگر محمد (ص) کشته شد خدای محمد (ص) زنده پاینده است. شما را چه زندگی بود و چه راحت بعد از رسول خدا؟ اکنون بیائید تا شمشیر زنیم و جنگ کنیم هم بر آن دین که رسول (ص) جنگ کرد، و بمیریم هم بر آنکه وی بمرد. آن گه گفت: «اللّهمّ انّی أعتذر الیک ممّا یقول هؤلاء المسلمون و ابرأ الیک ممّا جاء به هؤلاء المنافقون». پس روی بدشمن نهاد و جنگ کرد تا کشته شد. پس رسول خدا (ص) سوی صخره شد، و مردم را بر خود خواند. اوّل کسی که رسول (ص) را واشناخت کعب بن مالک بود. گفتا: دو چشم نرگسین وی را بشناختم که زیر مغفر میافروختند.
هوش مصنوعی: برخی از منافقان گفته بودند که اگر محمد (ص) کشته شود، آن زمان دوباره به اوضاع قبل برمیگردند. انس بن نصر، که پسر عموی انس بن مالک بود، به جمع گفت: مردم، اگر محمد (ص) کشته شود، خدای او همیشه زنده و پاینده است. شما چه زندگی و چه آرامشی بعد از رسول خدا خواهید داشت؟ اکنون بیایید تا شمشیر بزنیم و بجنگیم، همانطور که رسول خدا (ص) جنگید و اگر هم بمیریم، بر سر دینی که او به آن ایمان داشت، میمیریم. سپس دعا کرد و از خداوند خواست تا از چیزی که این مسلمانان میگویند و از چیزی که این منافقان آوردند، به او عذر بخواهد. سپس به سمت دشمن حمله کرد و در حین نبرد شهید شد. در این هنگام، رسول خدا (ص) به سوی صخره رفت و مردم را به سوی خود فراخواند. اولین کسی که او را شناخت، کعب بن مالک بود که گفت: آن دو چشم زیبا را در حالی که زیر کلاهی بودند، شناختم.
بآواز بلند گفت: «یا معشر المسلمین ابشروا هذا رسول اللَّه (ص)» رسول (ص) با وی گفت: خاموش باش. پس طائفهای یاران با وی پیوستند. و رسول (ص) ایشان را ملامت کرد که چرا بگریختید و پشت بدادید؟ ایشان گفتند: یا رسول اللَّه پدر و مادر ما را فدای تو بادا، آن بیگانگان آوازه قتل تو در میان لشکر افکندند، دلهای ما شوریده و کشته گشت، بترسیدیم و از آن بیم و ترس برمیدیم و بگریختیم. پس ربّ العالمین بشأن ایشان و بیان این قصه که گفتیم، این آیت فرستاد: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ محمد و احمد دو ناماند مصطفی را صلوات اللَّه علیه، معنی آن ستوده و ستودنی. و محمد در ستایش بلیغتر است که از تحمید است. بناء مبالغت از حمد تمامتر و جامعتر. یعنی هو المستغرق لجمیع المحامد. و هر چه اسباب ستایش است و خصال آرایش در وی موجود، و او بآن موصوف. ربّ العالمین گرامی کرد مصطفی (ص) را باین دو نام که هر دو از نام خویش شکافته، و فی معناه أنشد الشّاعر حسان بن ثابت (رض):
هوش مصنوعی: با صدای بلند گفت: «ای جماعت مسلمانان، بشارت باد بر شما که این رسول خداست (ص)». رسول (ص) به او گفت: ساکت باش. سپس گروهی از یاران به او پیوستند. رسول (ص) از آنها انتقاد کرد که چرا فرار کردید و پشت به میدان جنگ کردید؟ آنها پاسخ دادند: ای رسول خدا، جانهای ما فدای تو باد. بیگانگان خبر قتل تو را در میان لشکریان پخش کرده بودند و دلهای ما نگران و از دست رفته بود. از روی ترس و وحشت از میدان فرار کردیم. سپس پروردگار عالم درباره آنها و این ماجرا آیهای نازل کرد: «محمد تنها یک رسول است». محمد و احمد دو نام از نامهای مصطفی (ص) هستند و هر دو معانی ستودنی دارند. نام محمد به ویژه در ستایش برجستهتر است و به معنای کسی است که تمام خوبیها در او جمع شده است. و هر ویژگی ستودنی در او وجود دارد و خداوند او را با این دو نام گرامی داشته است.
و شقّ له من اسمه کی یجلّه
فذو العرش محمود و هذا محمّد
هوش مصنوعی: نام او چنان بزرگ و پرمحتواست که به عظمتش میافزاید. او که بر عرش نشسته، ستوده و مورد تحسین است و اینجا اشاره به پیامبر محمد دارد.
فهو صلّی اللَّه علیه و سلّم محمّد و امّته الحمّادون، و لواءه الحمد، و مقامه المحمود.
هوش مصنوعی: پیامبر محمد (ص) و پیروان او به صفات ستایش و حمد الهی مشهور هستند و علم او علم ستایش است و مقام او مقام ستودهای است.
قال ابن عباس: اسمه (ص) فی التّوراة احمد الضّحوک القتّال. یرکب البعیر، و یلبس الشملة، و یجتزی بالکسرة، سیفه علی عاتقه.
هوش مصنوعی: ابن عباس میگوید: در تورات نام او (ص) احمد است، و او را الضّحوک القتّال مینامند. او بر روی شتر سوار میشود، لباس عبا میپوشد و به نان خشک قناعت میکند. شمشیرش بر دوش اوست.
و قال (ص): «انّ لی اسماء، انا محمد و احمد، و انا الماحی الّذی یمحی بی الکفر، و أنا الحاشر الّذی یحشر النّاس علی قدمیّ، و أنا العاقب الّذی لا نبیّ بعدی».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «من نامهای مختلفی دارم، نام من محمد و احمد است. من ماحی هستم که به واسطه من کفر از بین میرود، و من حاشر هستم که مردم به جمع من آورده میشوند، و من عاقب هستم که بعد از من نبی دیگری نخواهد آمد.»
و قوله: «و یحشر النّاس علی قدمیّ»
هوش مصنوعی: و در مورد گفتار او: «و مردم جمعآوری میشوند بر پاهایشان»
معناه: انّه یقدّمهم و هم خلفه فانّه اوّل من ینشقّ عنه القبر، ثمّ الناس یتبعونه.
هوش مصنوعی: او پیشوای آنها خواهد بود و آنها از پی او خواهند آمد، چرا که او نخستین کسی است که از قبرش بیرون میآید و سپس مردم از او پیروی میکنند.
روی ابو هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): ا لم تروا کیف صرف اللَّه عنی لعن قریش و شتمهم، یشتمون مذمما و انا محمد
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل میکند که پیامبر (ص) فرمودند: آیا ندیدید که چگونه خداوند ناسزاگویی و لعن قریش را از من دور کرد؟ آنها به مذمم (که اسم بدی برای پیامبر بود) ناسزا میگویند در حالی که من محمد هستم.
و عن علی (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): اذا سمّیتم الولد محمّدا فأکرموه، و اوسعوا له فی المجلس، و لا تقبّحوا له وجهه، و ما من قوم کانت لهم مشورة فحضر معهم من اسمه احمد او محمّد، فادخلوه فی مشورتهم، الّا خیر لهم، و ما من مائدة وضعت فحضرها من اسمه احمد او محمّد الّا قدّس فی کلّ یوم ذلک المنزل مرّتین.
هوش مصنوعی: امام علی (ع) نقل کردهاند که رسول خدا (ص) فرمودند: وقتی نام فرزند را محمد بگذارید، به او ارج نهید، برایش جایی در مجلس باز کنید، و به او بیاحترامی نکنید. اگر قومی در مشورتی باشند و کسی با نام احمد یا محمد در آن حضور داشته باشد، او را به مشورت خود راه بدهید که برایشان بهتر است. و هر میزی که برای صرف غذا آماده میشود و کسی با نام احمد یا محمد در آن حضور داشته باشد، آن خانه در هر روز دو بار مورد تقدس قرار میگیرد.
و قال (ص): تسمّون اولادکم محمّدا ثمّ تلعنونهم؟!
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) گفت: شما فرزندانتان را محمد نام مینهید و سپس آنها را نفرین میکنید؟!
و مصطفی (ص) را در قرآن ده نام است. از آن نامها دو نبوّت و تقریب راست، و دو مدحت و تعظیم را، و دو هیبت و ترهیب را، و دو کنایتاند و دو تصریح.
هوش مصنوعی: در قرآن برای مصطفی (ص) ده اسم ذکر شده است. از این اسما، دو تا به نبوّت و حقایق مربوط میشوند، دو تا به ستایش و بزرگداشت او اختصاص دارد، دو تا به هیبت و ترس، و همچنین دو اسم به کنایه و دو اسم به تصریح اشاره دارند.
امّا آن دو که نبوت و تقریب راست: نبیّ است و رسول. و مدحت و تعظیم را: رءوف است و رحیم، و هیبت و ترهیب را: مبشّر است و نذیر، و کنایت طه و یس، و صریح محمد و احمد.
هوش مصنوعی: اما در مورد دو مقام نبوت و تقریب، نبی به معنای پیامبر و رسول به معنای فرستاده است. در مورد وصف محبت و بزرگواری، آنها با صفات رئوف و رحیم شناخته میشوند. در زمینه ترس و انذار، آنها به عنوان بشارتدهنده و هشداردهنده معرفی میشوند. همچنین اشارهها و کنایات به طه و یس و صراحت به محمد و احمد مربوط میشود.
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ای: یموت هو کما ماتت الرّسل.
هوش مصنوعی: پیامبران پیش از او نیز فوت کردند، یعنی او نیز همانند پیامبران پیشین خواهد مرد.
أَ فَإِنْ ماتَ ای: علی فراشه. أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ ای ارتددتم کفّارا بعد ایمانکم. و در نظم این آیت تقدیم و تأخیر است که معنی استفهام بر انقلاب میافتد نه بر موت و قتل، که انقلاب ازیشان منکر است نه موت. یعنی أ تنقلبون علی اعقابکم ان مات محمد أو قتل؟ نظیره قوله: أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ یعنی: «أ فهم الخالدون ان متّ». و گفتهاند: او قتل از بهر آن گفت که مصطفی (ص) را هم موت بر فراش بود هم قتل بود، بحکم آن خبر که گفت: «ما زالت اکلة خیبر تعادّنی فهذا اوان قطعت أبهری».
هوش مصنوعی: اگر او بمیرد یعنی در بسترش، یا کشته شود، آیا شما به عقب برمیگردید و به کفر خود برمیگردید، یعنی بعد از ایمانتان مرتد خواهید شد؟ در ساختار این آیه ترتیب و تقدم و تأخیر وجود دارد که سؤال درباره برگشتن به کفر مطرح میشود نه درباره مرگ و کشته شدن، زیرا برگشتن به کفر از آنها انکار شده است نه مرگ. یعنی آیا شما به کفر خود برمیگردید اگر محمد بمیرد یا کشته شود؟ مشابه این گفته است: آیا آنها جاودانه خواهند بود اگر من بمیرم؟ و گفتهاند که عبارت "اگر کشته شود" ذکر شده است زیرا پیامبر (ص) هم در بستر میمیرد و هم ممکن است کشته شود، بر حسب آن خبری که گفت: «پس از طعام خیبر، حالا زمان قطع رگ من است».
وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ عقب پی پاشنه است کنایت است از رفتن به پس، و ازو اینجا ردّت خواهد از مسلمانی. میگوید: هر که از اسلام با شرک گردد و مرتدّ شود. فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً آن بر اللَّه هیچ زیان نکند، بلکه زیان هم بنفس مرتد باز گردد که از ایمان و سعادت آخرت درماند. و صحّ فی الخبر أنّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم قال بینما انا علی الحوض اذ مرّ بکم زمرا فتفرّقت بکم الطّرق فنادیتکم أ لا هلمّوا الی الطّریق، فنادی مناد من وراءی: انّهم بدّلوا بعدک فأقول: سحقا لمن بدّل بعدی.
هوش مصنوعی: هرگاه کسی به عقب برگردد و از دین خود برگردد، به نوعی به سمت شرک میرود و این به عنوان ارتداد شناخته میشود. این شخص هیچ آسیبی به خدا نمیزند، بلکه زیان آن به خود او برمیگردد، چرا که از ایمان و خوشبختی در آخرت محروم میشود. همچنین در یک روایت آمده است که پیامبر خدا در کنار حوض سخن میگفت و وقتی گروهی از مردم را میدید که مسیرهای مختلفی را انتخاب کردند، آنها را صدا میکرد تا به یک مسیر بیایند. اما صدایی از پشت سرش آمد که گفته شد: "آنها بعد از تو تغییراتی دادهاند." و او گفت: "مرگ بر کسانی که بعد از من تغییر کردهاند."
و روی انّه قال: انّی علی الحوض حتّی انّی انظر الی من یرد علیّ منکم و سیؤخذ ناس دونی. فأقول یا ربّ منّی و من امّتی. فیقال هل شعرت ما عملوا بعدک؟ و اللَّه ما برحوا یرجعون علی اعقابهم.
هوش مصنوعی: او گفت: من در کنار حوض هستم و نگاه میکنم به کسانی که به سمت من میآیند و برخی از آنها از من دور خواهند شد. من میگویم: پروردگارا، اینها از من و از امت من هستند. به من گفته میشود: آیا میدانی بعد از تو چه کردند؟ و حقیقت این است که آنها همچنان به حالت قبلی خود بازمیگردند.
ثم قال اللَّه تعالی: وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ. یعنی المؤمنین الموحّدین للَّه، العارفین بنعم اللَّه عزّ و جلّ و مننه علیهم. و روایت است از نقله اخبار و حمله آثار که چون مصطفی (ص) از دنیا بیرون شد، عمر بن الخطاب برخاست و گفت که: منافقان میگویند که: رسول خدا (ص) بمرد، و رسول (ص) نمرد، که وی بحضرت عزّت رفت.
هوش مصنوعی: سپس خداوند تعالی میفرماید: و خداوند، سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. این به معنای مؤمنان و یگانهپرستان خداست که به نعمتها و الطاف خدای عزّ و جلّ آگاهاند. روایت شده است که هنگامی که پیامبر (ص) از دنیا رفت، عمر بن خطاب برخاست و گفت: کسانی که نفاق دارند میگویند پیامبر (ص) مرد، اما او نمیرد، بلکه به درگاه عزت رفت.
چنان که موسی (ع) چهل شب از میان قوم برفت بمناجات، پس باز آمد، مصطفی (ص)همچنین باز آید. و پس ما این منافقان که این سخن میگویند دست و پای بریم، و گردنهاشان زنیم، و بردار کنیم. این قصّه به بو بکر صدیق رسید، بو بکر بیامد به عمر برگذشت، و عمر همان سخن میگفت. بو بکر در خانه عایشه شد.
هوش مصنوعی: موسی (ع) چهل شب از میان قومش به مناجات پرداخت و سپس بازگشت. پیامبر محمد (ص) نیز به همین شکل برمیگردد. ما باید با این منافقانی که این حرفها را میزنند، برخورد کنیم و آنها را مجازات کنیم. این ماجرا به ابو بکر صدیق رسید و او به عمر مراجعه کرد، اما عمر همان حرفها را میزد. در همین حین، ابو بکر به خانه عایشه رفت.
مصطفی (ص) را دید جامه بسر کشیده، جامه از روی وی باز کرد، وی را دید کالبد مبارک خالی کرده، بروی وی درافتاد و میگریست و میگفت: «فداک أبی و أمّی، ما اطیبک حیّا و میّتا، مات محمد و ربّ الکعبة»، پس بیرون آمد و آواز داد: «علی رسلک یا عمر! انصت»، باش یا عمر، خاموش یا عمر! و عمر سر وا زد و همان سخن میگفت پس ابو بکر روی بمردم نهاد و سخن درگرفت. مردم همه روی بوی در نهادند و عمر را بگذاشتند. بو بکر این آیت برخواند که: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ الآیة... پس گفت: فمن کان منکم یعبد محمّدا، فقد مات الهه الّذی کان یعبده، و من کان یعبد اللَّه وحده لا شریک له، فانّ اللَّه حیّ لم یمت.
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) را در حالتی دید که لباس بر تن داشت، اما ناگهان لباسش را کنار زد و متوجه شد که جسم مبارکش خالی است. او بسیار متاثر شد و گریه کرد و گفت: «فدای تو شوم ای پدر و مادر من، چقدر تو زیبا هستی، چه در حیات و چه در مرگ، محمد از این دنیا رفت و پروردگار کعبه نیز». سپس از آنجا خارج شد و فریاد زد: «ای عمر، آرام باش و گوش کن!» عمر به صحبت او توجه کرد و همان حرفها را تکرار کرد. بعد ابوبکر به مردم رو کرد و شروع به صحبت کرد. همه مردم به او توجه کردند و صحبتهای عمر را رها کردند. ابوبکر آیهای را خواند که میگوید: «محمد تنها یک پیامبر است که پیش از او پیامبرانی بودهاند» و سپس ادامه داد: اگر کسی محمد را میپرستید، باید بداند که خداوندی که او را میپرستید، مرده است، اما اگر کسی تنها خداوند یکتا و بیهمتا را میپرستید، بدانید که خداوند زنده و همواره برقرار است.
بعضی صحابه که حاضر بودند سوگند یاد کردند که گویی هرگز این آیت نشنیده بودیم، و از آسمان به مصطفی (ص) فرو نیامده بود تا آن روز که از بو بکر شنیدیم، و دانستیم که حق است و راست آنچه بو بکر گفت! قوله: وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ تقدیره و ما کانت نفس لتموت. إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ای بقضاء اللَّه و قدره. «کتابا» ای کتب اللَّه فی ذلک کتابا. «مؤجّلا» الی اجله الّذی قدّر له، فرا هزیمتیان روز احد میگوید که: این مرگ بقضاء و قدر و نبشته ما است. آنچه نبشتیم و تقدیر کردیم، بنگردد و نه هر که بهزیمت شود و از جنگ بگریزد در زندگی وی بخواهد افزود. پس چرا هزیمت بر خود افکندید، و پشت بدادید؟ همانست که گفت: لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ. و قال النّبیّ: «فرغ اللَّه الی کلّ عبد من خمس: من اجله و عمله و اثره و مضجعه و رزقه، لا یتعدّاهن عبد».
هوش مصنوعی: برخی از صحابه که در آن زمان حضور داشتند، سوگند خوردند که تا آن روز هرگز این آیه را نشنیده بودند و هیچ چیزی از آن از آسمان بر پیامبر (ص) نازل نشده بود تا اینکه ابوبکر آن را بیان کرد و ما فهمیدیم که آنچه او گفت حق و راست است. آیهای که ذکر شده، به این معناست که هیچ نفسی بدون اجازه خدا نمیمیرد، یعنی بر اساس تقدیر و اراده الهی. همچنین، خداوند این را در کتابی مشخص کرده است که مرگ انسانها به زمان معینی منصوب است. در روز احد، دو نفر گفتند که این مرگ بر اساس تقدیر ماست. آنچه نوشته شده و تقدیر شده، در دست خداوند است و نه هر کسی که در میدان جنگ شکست بخورد و فرار کند، میتواند بر زندگیاش افزوده باشد. بنابراین، چرا خود را در حال شکست میبینید و فرار میکنید؟ همانطور که گفته شده، فرار از مرگ و کشته شدن به شما سودی نخواهد رساند. همچنین پیامبر فرمودند که خداوند درباره پنج چیز برای هر بندهاش تعیین تکلیف کرده است: زمان مرگ، اعمال، آثار، مکان خواب و روزی، و هیچ بندهای نمیتواند از این چیزها فراتر رود.
قوله: وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا ای: و من یرد بطاعته و عمله زینة الدّنیا و زخرفها، نُؤْتِهِ مِنْها. ثواب نامی است پاداش کردار را در نیک و در بد، از بهر آنکه آن از سزای کردار کار کننده با وی گشت. یقال ثاب الی المریض جسمه ای رجع.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد پاداشهای دنیوی را به خاطر اعمال و رفتار خود طلب کند و به زینتها و آرایشهای دنیوی تمایل داشته باشد، ما نیز به او از این موارد عطا خواهیم کرد. پاداش به معنای نتایج اعمال است، چه نیک و چه بد، زیرا این پاداشها به واکنش فرد نسبت به اعمالش مربوط میشود. همچنین، واژه "ثواب" به معنای بازگشت به حالت طبیعی و سلامت است.
و معنی آیت آنست که: هر که بطاعت و عمل خویش ثواب دنیوی طلبد، وی را بدهیم و دریغ نداریم. لکن چنان باشد که در آن آیت دیگر گفت: وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا، نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ.
هوش مصنوعی: هرکسی که به خاطر عمل و اطاعت خود در پی پاداشهای دنیوی باشد، ما به او میدهیم و در این مورد دریغ نخواهیم کرد. اما در آیت دیگری آمده است که اگر کسی تنها به دنبال زراعت و بهرهبرداری از دنیا باشد، ما به او از آن میدهیم، اما در آخرت نصیبی نخواهد داشت.
وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها و هر که بطاعت و عمل ثواب اخروی خواهد، ویراست آنچه خواست. این ثواب عمل بر اندازه نیّت و بر وفق همّت بود.
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد به پاداشهای آخرت دست یابد، ما به او از آن پاداشها خواهیم داد. این پاداش به اندازه نیتی که دارد و بر اساس تلاش او خواهد بود.
هر که را در عمل نیّت دنیا بود، وی را دنیاست و هر که را نیّت عقبی بود، وی را عقبی است و الیه
هوش مصنوعی: هر کسی که در کارهایش هدفش به دست آوردن دنیا باشد، همین دنیای مادی نصیبش میشود و هر کسی که هدفش از کارها آخرت و سرنوشت جاویدان باشد، به همان هدف دست پیدا خواهد کرد.
اشار النّبی (ص) «انّما الأعمال بالنّیّات. و انّما لامری ما نوی. من کانت هجرته الی اللَّه و رسوله فهجرته الی اللَّه و رسوله، و من کانت هجرته الی دنیا یصیبها، او امرأة یتزوّجها فهجرته الی ما هاجر الیه.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «عملها تنها بر اساس نیتها ارزش دارند و هر فردی به همان چیزی که قصد کرده است، میرسد. اگر کسی هجرتش به خاطر خدا و پیامبرش باشد، هجرتش به سوی خدا و پیامبرش محسوب میشود. ولی اگر هجرتش برای دستیابی به دنیایی یا زنی باشد که میخواهد با او ازدواج کند، هجرتش به آن چیزی که به خاطرش هجرت کرده، برمیگردد.»
قوله: وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ الآیة قراءت مکّی بمدّ و همز است، بر مثال «کاعن»، باقی بتشدید یا و بی مدّ خوانند بر مثال «کعیّن» و معنی هر دو لغت یکسان است: ای و کم من نبیّ و تقول العرب: «بکایّن هذا الثّوب»، ای بکم هذا الثّواب.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که در قرائت آیه «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ» از طریق مکّی، کلمه «کأین» به صورت طولانی و با همزه خوانده میشود، مشابه به "کاعن". در برخی دیگر از قرائتها، این کلمه به صورت "کعیّن" با تشدید و مد خوانده میشود. هر دو قرائت معنای یکسانی دارند و به مفهوم "چقدر از نبی" اشاره دارند. همچنین، در زبان عربی به منظور بیان تعداد، گفته میشود: "بکایّن هذا الثّوب"، که به معنای "چند تا از این لباس" است.
«قتل» بر وزن فعل بر مجهول قراءت حرمی و بصری است. دیگران قاتل خوانند، و این کلمات را چهار وجه است: یکی وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ اینجا وقف کنی.
هوش مصنوعی: در اینجا، واژه «قتل» بر اساس لفظ و قواعد خاص خود در تلاوت قرآن به گونهای خاص خوانده میشود. برخی دیگر از خوانندگان آن را به شکل «قاتل» بیان میکنند. همچنین، این کلمه دارای چهار نوع قرائت متفاوت است و یکی از این قرائتها به جملهای که شامل «کأین من نبی قتل» است، مربوط میشود که در اینجا میتوان به آن وقف کرد.
معنی آنست: که بسا پیغامبران که کشتند، و در قرآن ازین کشتن انبیاء فراوان است، و بر جهودان بآن گواهیها فراوان از خدا. و از آن کشتگان زکریا (ع) و یحیی (ع) شناسند. وجه دیگر وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ وقف است. میگوید: بسا پیغامبرا که کشتن کرد و جنگ با دشمنان خدا. و از مقاتلان پیغامبران داود (ع) و سلیمان (ع) و یوشع (ع) شناسند. آن دو وجه دیگر «قتل معه» و «قاتل معه» قتل و مقاتلت با سپاه پیغامبران افتد. میگوید: بسا پیغامبرا که با وی فراوان از سپاههای ایشان کشتن کردند، و بسا که کشته شدند از بهر خدا و در پیدا کردن دین وی.
هوش مصنوعی: بسیاری از پیامبران وجود داشتند که کشته شدند و در قرآن به این موضوع به طور مکرر اشاره شده است. خداوند در این باره شواهد زیادی به یهودیان ارائه کرده است. به عنوان مثال، زکریا و یحیی از جمله پیامبرانی هستند که کشته شدند. همچنین این آیه اشاره دارد که بسیاری از پیامبران بودهاند که در جنگ با دشمنان خدا به قتل رسیدهاند. از میان این جنگجویان میتوان به داود، سلیمان و یوشع اشاره کرد. این پیامبران در نبردها با سپاه خود به شهادت رسیدند و یا به دلایل الهی کشته شدند تا دین خدا را حفظ کنند.
الربی نامی است سپاه را که از هزار کم نباشد. ابن مسعود گفت: رِبِّیُّونَ هزارها باشند. از ربا گرفتهاند: یقال: «ربا الشّیء اذا زاد و کثر».
هوش مصنوعی: الربی به گروهی از سربازان اطلاق میشود که تعداد آنها کمتر از هزار نفر نیست. ابن مسعود اشاره کرده که افراد ربی نیز تعداد زیادی دارند. این واژه از ربا گرفته شده و به معنای افزایش و فراوانی چیزی است.
مفسّران گفتند: این علماءاند، سمّوا بذلک لزیادة علمهم و الرّبّانی منسوب الی العلم بدین الرّبّ.
هوش مصنوعی: مفسران گفتهاند که این افراد، عالمان هستند و این نامگذاری به دلیل افزایش علم آنهاست؛ و منظور از "ربانی" نسبت به دانش و علم الهی است.
قوله: فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ای: ما ضعفوا عن الجهاد لما نالهم من أ لم الجراح.
هوش مصنوعی: آنها به خاطر ضایعاتی که در راه خدا به آنها وارد شده بود، در جهاد تضعیف نشدند و استقامت خود را از دست ندادند.
وَ مَا اسْتَکانُوا: ای ما خضعوا و ما خشعوا لعدوّهم. این باز عتابی دیگر است منهزمان احد را، میگوید: بسا پیغامبران و اصحاب ایشان که جنگ کردند با دشمنان، و بسا پیغمبران که کشته شدند، و آن قوم و یاران ایشان بعد از قتل پیغامبران از دین خویش برنگشتند، و دین از دست بندادند، و از جهاد سست و بد دل نگشتند، و آن گه در آن رنج و قتل، انبیاء جز این سخن نگفتند که: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا ای عند الالتقاء فلا تزول.
هوش مصنوعی: آنها تسلیم نشدند و در برابر دشمنان خود خضع نکردند. این اشارهای به مایوس شدن کسانی است که در جنگ احد شکست خوردند. بسیاری از پیامبران و پیروان آنها به نبرد با دشمنان پرداختند و برخی از پیامبران نیز کشته شدند، اما آنها و یارانشان پس از قتل پیامبران از دین خود برگشت نکردند و ایمانی که داشتند را از دست ندادند. همچنین، باوجود رنج و کشته شدن، انبیاء جز این نمیگفتند که: "پروردگارا، گناهان ما را ببخش و در کارهایمان زیادهروی نکن و قدمهای ما را استوار بدار."
وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ یعنی: یا اصحاب محمد! چرا نه آن گفتید شما که ایشان گفتند؟ و نه که آن کردید که ایشان کردند؟ تا بثواب رسیدید، چنان که ایشان رسیدند؟ ثواب ایشان آنست که گفت: فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا یعنی: النّصر علی عدوّهم.
هوش مصنوعی: و شما باید در برابر کافران از خدا یاری بخواهید. این به این معناست که ای پیروان محمد! چرا شما همانند آنها که گفتند، نگفتید؟ و چرا همانند آنان که اقدام کردند، عمل نکردید؟ تا اینکه شما نیز به پاداشی که آنها رسیدند، دست یابید. پاداش آنها این است که خدا به آنها نصرتی در دنیا عطا کرد.
وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ جنّة اللَّه و رضوانه، فمن فعل ذلک فقد احسن.
هوش مصنوعی: و پاداش نیکوی آخرت بهشت خداوند و خشنودی اوست. پس هر کس این کار را انجام دهد، به خوبی عمل کرده است.
وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ مفسّران گفتند: ثواب دنیا در حق این امّت هم نصرت است بر دشمن و هم غنیمت، و در حق امّتهاء پیشینه نصرت مجرّد بود بیغنیمت، که ایشان را غنیمت گرفتن و خوردن حلال نبودی بهم آوردندی تا آتشی از آسمان فرود آمدی و آن را بسوختی. و تخصیص و تشریف مصطفی (ص) بر وی و بر امّت وی حلال کردند. و به قال النّبیّ (ص): «احلّت لی المغانم و لم تحلّ لاحد قبلی».
هوش مصنوعی: خداوند نیکوکاران را دوست دارد. مفسران گفتهاند که در دنیا، پاداش این امت شامل پیروزی بر دشمنان و همچنین غنیمتها است. در گذشته، پیروزی برای امتهای پیشین بدون غنیمت بود و آنها نمیتوانستند غنیمتی را بگیرند یا بخورند، تا اینکه آتش از آسمان نازل شد و آن را سوزانید. سپس خداوند غنیمت را برای پیامبر و امت او حلال کرد. پیامبر (ص) نیز فرمودند: «غنیمتها برای من حلال شدند، در حالی که برای کسی قبل از من حلال نبودهاند».
قوله: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا الآیة. این آیت بآن فرود آمد که در وقعه احد چون هزیمت بر مسلمانان افتاد، منافقان فرا ایشان گفتند که: بدین اوّل باز گردید.
هوش مصنوعی: این آیه به مؤمنان خطاب میکند و آن زمانی نازل شد که در جنگ احد، مسلمانان شکست خوردند و منافقان به آنها گفتند که بهتر است به خانههایشان بازگردند.
و از ابو سفیان امان طلب کنید. ربّ العالمین گفت: إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا... اگر شما فرمان ایشان برید و بمشاورت ایشان کار کنید شما را از دین اسلام بر گردانند، و با ملت کفر برند. مکنید چنین، و اگر گویند فرمان مبرید.
هوش مصنوعی: از ابو سفیان درخواست امان کنید. پروردگار عالم میفرماید: اگر به کسانی که کافر شدهاند اطاعت کنید و با آنها مشورت کنید، آنها شما را از دین اسلام دور میکنند و به کفر خواهند کشاند. این کار را نکنید و اگر به شما گفتند که فرمان نبرید، به حرف آنها گوش ندهید.
بَلِ اللَّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النَّاصِرِینَ نه، نه، با کافران موالات مگیرید و از ایشان یاری مجوئید که یاری دهنده شما و مولای شما اللَّه است! بهتر یاری دهندگان، و به آرنده دوستان، و کم آرنده دشمنان.
هوش مصنوعی: شما نباید با کافران ارتباط نزدیک برقرار کنید و از آنها کمک بگیرید، زیرا پشتیبان و مولای شما تنها خداوند است! او بهترین یاریدهنده و بهترین دوست است و دشمنان را نیز به خوبی از شما دور میکند.