گنجور

۲۴ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ این افتتاحی دیگر است ذکر قصّه وقعه احد را، و تعزیت است دلهای مؤمنان را. میگوید: پیش از شما در جهان سنّتها بود، یعنی: سنن الأیّام فی تداولها، عادتها و خویهای روزگار در حال گردی و روزگردی میان جهانیان، بنیک و بد، گاه شادی و گاه اندوه، گاه راحت و گاه محنت، گاه آسانی و گاه شدّت. و اگر خواهی اضافت سنّت به اللَّه بری، یعنی سنن اللَّه فی خلقه. میگوید: پیش از شما بود در جهان سنّتها و نهادهای اللَّه در کار راندن میان جهانیان، گاه آزمودن اهل حق بدولت اهل باطل، و دولت بازگردانیدن از اهل باطل با اهل حق، و آخر بعاقبت پیروزی اهل حق بر اهل باطل.

فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ بروید در زمین و در سرانجام کار بیگانگان نگرید که ایشان را چون زمان دادیم و فرو گذاشتیم! و آن گه بعاقبت چون کشتیم و بیفکندیم! و اهل حق را نصرت دادیم. شکستگان روز احد را میگوید که: با شماهمان کنیم، کافران را فرو گذاریم تا زمان ایشان برسد. آن گه بعاقبت ایشان را هلاک کنیم و مصطفی (ص) و مؤمنان را نصرت دهیم.

هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ میگوید: این قصّه که رفت و این شرح که دادیم درین آیت عبرت نمودنی است مردمان را و تعزیت کردن، و دلها را آرام دادن، و از عواقب نشان دادن. و اگر خواهی «هذا» اشارت به قرآن نهی. و متّقیان در آخر آیت متّقیان امت محمد (ص) اند علی الخصوص. یعنی که این قرآن ایشان را روشنایی است و راه نمونی، بیان من العمایة، و هدی من الضّلالة، و موعظة من الجهالة لامّة محمّد خاصّة.

وَ لا تَهِنُوا فرا مقاتلان روز احد میگوید: پشت مدهید و از دست فرو میفتید و از آنچه بر شما رفت از هزیمت و مصیبت اندوهگن مبید. آن روز هفتاد مرد از انصار کشته شدند و پنج مرد از مهاجرین. یکی حمزة بن عبد المطلب، دوم مصعب بن عمیر صاحب رایت رسول خدا (ص)، سوم عبد اللَّه بن جحش ابن عمّة رسول اللَّه، چهارم عثمان بن شماس، پنجم سعد مولی عتبه. و هفتاد مرد دیگر را مجروح کردند، ازیشان یکی علی بن ابی طالب (ع) بود. بر وی شصت و اند جراحت بود.

فجعل رسول اللَّه یمسحها و هی تلتئم باذن اللَّه کأن لم تکن. و قتادة بن نعمان را ضربتی بر چشم آمد، چشمش از چشمخانه بیرون افتاد رسول خدا (ص) آن دیده بر جای خویش نهاد، فعادت کاحسن ما کانت.

ربّ العالمین بر سبیل تسلیت و تعزیت میگوید: اندوهگن مبید باین قتل و جرح که بر شما رفت، وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ که بآخر سرانجام شما دارید، و شما برتر آئید، و پیروزی شما بینید. ابن عباس گفت: چون هزیمت بر مسلمانان افتاد، اصحاب رسول (ص) بشعبی گریختند، خالد بن ولید با لشکر مشرکان خواست که بر بالای ایشان افتد تا بر ایشان غلبت کند، مصطفی (ص) دعا کرد: بار خدایا اینان بر ما مسلط مکن و بر مایاری ایشان مده، ما را جز تو پناه نیست، و بی تو ما را قوّت و داشت نیست. بار خدایا! درین شهر همین گروه‌اند که ترا به یگانگی گواهی میدهند و ترا میپرستند، ایشان را بدست دشمن مده. پس ربّ العالمین دعاء وی اجابت کرد و این آیت فرو فرستاد: وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ ضعیف و بد دل مشوید و از جنگ دشمن باز پس منشینید، و خود را عاجز وار میفکنید. پس نفری مسلمانان تیراندازان پیش از مشرکان با کوه افتادند بر بالاء کافران تا بریشان غلبه کردند. این است که ربّ العالمین گفت: وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ یعنی: اذ کنتم مؤمنین.

قوله: إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ قراءت حمزه و علی و بو بکر بضمّ قاف است.

و قرح و قرح دو لغت است چون ضعف و ضعف، شهد و شهد فراء گفت: چون بفتح گویی عین جراحت است و چون بضمّ گویی أ لم جراحت است. و گفته‌اند: بضمّ اسم است، و بفتح مصدر. و معنی قرح در اصل خلوص است، و منه القریحة خالص الطّبیعة. و ماء قراح: خالص من الکدر، و القراح من الأرض: خالص الطّین، و رجل قرحان: اذا لم یصبه جدریّ و لا حصبة. پس جراحت را بدان قرح گویند، لخلوص الألم الی نفس صاحبها.

إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ این باز تعزیتی دیگر است مؤمنان را در وقعه احد.

میگوید: اگر بشما جراحتها رسید روز احد، کفّار قریش را روز بدر مثل آن رسید. اگر امسال در احد از شما قومی کشته شدند، پارسال ازیشان هم در بدر قومی کشته شدند. همانست که جای دیگر گفت: إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ. و جای دیگر گفت أَ وَ لَمَّا أَصابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها. این بآنست که ربّ العالمین روزگار میگرداند میان مردم بر دول: یک روز دولت آن را و یک روز این را.

فیوم علینا و یوم لنا
فیوما نساء و یوما نسرّ

فذلک قوله عزّ و جلّ: وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ. ابن عباس گفت: روز احد، ابو سفیان بر سر کوه شد، ساعتی بایستاد و آن گه گفت: این ابن کبشة؟

این ابن ابی قحافه؟ این ابن الخطاب؟ عمر جواب داد و گفت: هذا رسول اللَّه، هذا ابو بکر، و ها أنا ذا عمر. ابو سفیان گفت: «یوم بیوم و انّ الایّام دول و الحرب سجال» عمر گفت: لا سواء، قتلانا فی الجنّة و قتلا کم فی النّار.

وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا علم اینجا بمعنی دیدار است، لیعلم ای لیری.

قتیبی گفت: خدای را دو علم است: یکی پیش از کار، و دیگری پس از کار. داند که چه خواهد بود پیش از بود آن خبر، و داند که چه بود پس بود آن خبر. و گفت که: این علم دوم معنی آن دیدار است، و آن در قرآن جایها است. و عرب از رؤیت بعلم و از علم برؤیت کنایت کنند، چنان که گفت عزّ و علا: أَ لَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ و أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا و امثال این فراوانست.

وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ میگوید: تا از شما گواهان گیرد خویشتن را، و شما یکدیگر را، تا گواه شوید بر آن کس که جان بذل کرد از بهر خدای و آن کس که جان خود بذل کرد در خلاف خدای. و گفته‌اند: شهداء اینجا شهیدانند، «سمّوا بذلک لأنّهم عاینوا ثوابهم و شهدوا فی مکانهم،» و این بآن گفت که مسلمانان میگفتند: اگر ما را روزی بود چون روز بدر در آن روز با کافران قتال کنیم، و از خدا شهادت خواهیم. ربّ العالمین گفت: روز احد که کافران را دولت دادیم نه از دوستی ایشان بود وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ ای الکافرین، لکن از بهر آن بود که مسلمانان شهادت میخواستند، و نیز خدای خواست که مؤمنان را بآن رنجها و مصیبت‌ها که آن روز بایشان رسید، و صبر کردند، ایشان را از گناهان پاک گرداند و صافی و هنری‌و قوّت و شوکت کافران را ناچیز و ناپیدا کند و تباه، این است که ربّ العالمین گفت: وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ التّمحیص التّنقیة و التّخلیص، و المحق النّقص و الهلاک.

أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ این «ام» در قرآن جایها است، و در موضع استفهام است. یعنی أ حسبتم؟. و گفته‌اند که: در موضع «بل» است. و «لَمَّا یَعْلَمِ» بمعنی لم یعلم است. و لمّا بمعنی لم در قرآن فراوان است. و علم درین آیت بهر دو جایگه بمعنی رؤیت است. و این نصب که در وَ یَعْلَمَ است، نصب علی الصّرف است. ربّ العالمین درین آیت بیان کرد که مؤمنان در راه خدا مقاسات بلا کشند، و رنجها احتمال کنند. و این بجواب آن منافقان آمد که روز احد فرا مؤمنان گفتند: «لم تقتلون انفسکم و تهلکون اموالکم فانّ محمّدا لو کان نبیّا لم یسلّط علیه القتل فقال المؤمنون: بلی! من قتل منّا دخل الجنّة. فقال المنافقون لم تمنّون انفسکم الباطل، فأنزل اللَّه عزّ و جلّ: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ الآیة.

وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ سیاق این آیت عتاب مؤمنانست. میگوید: از پارسال و ازگه که شرف شهیدان بدر شنیدید همه روز شهادت بآرزو میخواستید و میگفتید با پیغمبر که: اگر ما را وقعه‌ای چون وقعه بدر بود، بینی که ما چون جنگ کنیم تا در راه حق شهید شویم؟! «فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ» اینک روز احد بدیدید، آنچه میخواستید.

وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ و بچشم سر در محمد (ص) نگریستید، و در آن قتل و قتال که آنجا رفت، و با این همه بهزیمت شدید، و روی از دشمن بر گردانیدید. اکنون حکم مسلمانان در قتال کفّار آنست که: چون در صف قتال بایستند روی از دشمن بنگردانند و بهزیمت نشوند و شکستگی بر مسلمانان نیارند که این حرام است و از جمله کبائر، ما دام که لشکر کفّار دو بار چندان که لشکر مسلمانان، بیش نباشند.

ابن عباس ازین جا گفت: «من فرّ من اثنین فقد فرّ، و من فرّ من ثلاثة لم یفرّ.

و هو المشار الیه بقوله تعالی: إِذا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا. پس اگر عدد دشمن دو بار چندان که عدد مسلمانان، بیش بود، گریختن و قتال بگذاشتن رواست و ایشان در آن معذور، لقوله تعالی: وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ.

۲۴ - النوبة الاولى: قوله تعالی: قَدْ خَلَتْ گذشت و بود، مِنْ قَبْلِکُمْ پیش از شما، سُنَنٌ نهادهای روزگار، فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ بروید در زمین و بر رسید، فَانْظُروا بنگرید و برسید، کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ (۱۳۷) چون بود سرانجام ایشان که پیغامهای من دروغ شمردند، و رسانندگان مرا استوار نگرفتند.۲۴ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا ای اعتبروا و انظروا کیف فعلنا بمن والی، و کیف انتقمنا ممّن عادی. میگوید درنگرید بندگان من! عبرت گیرید رهیگان من! پند پذیرید دوستان من! دیده بصائر برگمارید، نظر عبرت و فکرت بکار دارید، تا ببینید لطف من با دوستان من و قهر من بر دشمنان من. آن لطف اثر فضل ماست، و این قهر نشان عدل ماست، ار فضل کنیم سزاست، ور عدل کنیم رواست که خداوندی و پادشاهی بحقیقت ما راست. اثر فضل ما بود که آدم صفی را بر کشیدیم و بنواختیم، و بی سابقه طاعت با وی کرامتها کردیم و علم دادیم و مسجود فرشتگان کردیم، و بجوار خود بحظیره قدس رسانیدیم آن گه آن زلّت که از وی برفت ازو درگذاشتیم، و عذر بنهادیم، و رقم اصطفائیّت و اجتبائیّت کشیدیم، که «ثمّ اجتباه ربّه، فتاب علیه و هدی». نشان عدل ما بود که ابلیس نومید را براندیم، و مهجور مملکت کردیم، و بآن سر فرازی که کرد و کبر که آورد عبادت چندین هزار ساله بباد بردادیم، و این رقم کفر بر وی کشیدیم که: وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ. اثر فضل ما بود که نوح را از دست دشمن و زخم ایشان برهاندیم، و از بهر وی کشتی ساختیم، تا از عذاب طوفان ایمن کردیم.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ این افتتاحی دیگر است ذکر قصّه وقعه احد را، و تعزیت است دلهای مؤمنان را. میگوید: پیش از شما در جهان سنّتها بود، یعنی: سنن الأیّام فی تداولها، عادتها و خویهای روزگار در حال گردی و روزگردی میان جهانیان، بنیک و بد، گاه شادی و گاه اندوه، گاه راحت و گاه محنت، گاه آسانی و گاه شدّت. و اگر خواهی اضافت سنّت به اللَّه بری، یعنی سنن اللَّه فی خلقه. میگوید: پیش از شما بود در جهان سنّتها و نهادهای اللَّه در کار راندن میان جهانیان، گاه آزمودن اهل حق بدولت اهل باطل، و دولت بازگردانیدن از اهل باطل با اهل حق، و آخر بعاقبت پیروزی اهل حق بر اهل باطل.
هوش مصنوعی: آیه اشاره می‌کند به اینکه در گذشته نیز سنت‌هایی وجود داشته و این برای یادآوری و تسلی مؤمنان است. بیان می‌شود که در طول تاریخ، دگرگونی‌ها و رویدادهای مختلفی همواره وجود داشته‌اند؛ شادی و اندوه، راحتی و سختی، و شرایط مختلف زندگی که بر انسان‌ها اثر گذاشته است. علاوه بر این، اشاره به قوانین الهی و آزمون‌هایی که برای مومنین و اهل باطل در نظر گرفته شده است، می‌کند و در نهایت بر پیروزی حق بر باطل تأکید دارد.
فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ بروید در زمین و در سرانجام کار بیگانگان نگرید که ایشان را چون زمان دادیم و فرو گذاشتیم! و آن گه بعاقبت چون کشتیم و بیفکندیم! و اهل حق را نصرت دادیم. شکستگان روز احد را میگوید که: با شماهمان کنیم، کافران را فرو گذاریم تا زمان ایشان برسد. آن گه بعاقبت ایشان را هلاک کنیم و مصطفی (ص) و مؤمنان را نصرت دهیم.
هوش مصنوعی: به زمین بروید و درباره‌ی سرنوشت دشمنان نگران نباشید. ما به آنها فرصتی داده‌ایم و آن‌ها را رها کرده‌ایم. سپس، در نهایت، آن‌ها را نابود خواهیم کرد و از حق‌پیشگان حمایت خواهیم نمود. این سخن درباره‌ی شکست‌خوردگان در جنگ احد است. ما با شما نیز چنین خواهیم کرد، کافران را رها خواهیم کرد تا زمان آن‌ها برسد و سپس آن‌ها را هلاک خواهیم کرد و پیامبر (ص) و مؤمنان را یاری خواهیم کرد.
هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ میگوید: این قصّه که رفت و این شرح که دادیم درین آیت عبرت نمودنی است مردمان را و تعزیت کردن، و دلها را آرام دادن، و از عواقب نشان دادن. و اگر خواهی «هذا» اشارت به قرآن نهی. و متّقیان در آخر آیت متّقیان امت محمد (ص) اند علی الخصوص. یعنی که این قرآن ایشان را روشنایی است و راه نمونی، بیان من العمایة، و هدی من الضّلالة، و موعظة من الجهالة لامّة محمّد خاصّة.
هوش مصنوعی: این متن به مردمان هشدار می‌دهد و به آن‌ها تسلی می‌دهد، و دل‌ها را آرام می‌کند و عواقب کارها را نشان می‌دهد. همچنین به قرآن اشاره دارد و بیان می‌کند که مؤمنان از پیروان محمد (ص) به‌ویژه مورد خطاب این آیات هستند. این قرآن برای آن‌ها نور و راهنمایی است، جلوی جهل را می‌گیرد و از گمراهی دور می‌سازد.
وَ لا تَهِنُوا فرا مقاتلان روز احد میگوید: پشت مدهید و از دست فرو میفتید و از آنچه بر شما رفت از هزیمت و مصیبت اندوهگن مبید. آن روز هفتاد مرد از انصار کشته شدند و پنج مرد از مهاجرین. یکی حمزة بن عبد المطلب، دوم مصعب بن عمیر صاحب رایت رسول خدا (ص)، سوم عبد اللَّه بن جحش ابن عمّة رسول اللَّه، چهارم عثمان بن شماس، پنجم سعد مولی عتبه. و هفتاد مرد دیگر را مجروح کردند، ازیشان یکی علی بن ابی طالب (ع) بود. بر وی شصت و اند جراحت بود.
هوش مصنوعی: در روز جنگ احد، به مجروحان و کشته‌شدگان اشاره می‌شود. نمی‌توانید از میدان عقب‌نشینی کنید و نباید از شکست و مصیبت‌هایی که بر شما رفته، ناامید شوید. در این روز، هفتاد نفر از انصار و پنج نفر از مهاجرین به شهادت رسیدند. از میان شهدا، حمزه بن عبدالمطلب، مصعب بن عمیر، عبدالله بن جحش، عثمان بن شماس و سعد مولی عتبه بودند. همچنین هفتاد نفر دیگر زخمی شدند که یکی از آن‌ها علی بن ابی‌طالب بود که بر بدنش بیش از شصت زخم وجود داشت.
فجعل رسول اللَّه یمسحها و هی تلتئم باذن اللَّه کأن لم تکن. و قتادة بن نعمان را ضربتی بر چشم آمد، چشمش از چشمخانه بیرون افتاد رسول خدا (ص) آن دیده بر جای خویش نهاد، فعادت کاحسن ما کانت.
هوش مصنوعی: پس پیامبر خدا شروع به مسح کردن آن کرد و به اذن خداوند به حالت اولیه‌اش بازگشت، گویی که هیچ‌گاه آسیبی ندیده است. همچنین بر قتاده بن نعمان ضربه‌ای به چشمش وارد شد و چشمش از کاسه‌اش بیرون افتاد. پیامبر (ص) آن چشم را به جای خود گذاشت و آن چشم به حالت زیبای قبلی‌اش بازگشت.
ربّ العالمین بر سبیل تسلیت و تعزیت میگوید: اندوهگن مبید باین قتل و جرح که بر شما رفت، وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ که بآخر سرانجام شما دارید، و شما برتر آئید، و پیروزی شما بینید. ابن عباس گفت: چون هزیمت بر مسلمانان افتاد، اصحاب رسول (ص) بشعبی گریختند، خالد بن ولید با لشکر مشرکان خواست که بر بالای ایشان افتد تا بر ایشان غلبت کند، مصطفی (ص) دعا کرد: بار خدایا اینان بر ما مسلط مکن و بر مایاری ایشان مده، ما را جز تو پناه نیست، و بی تو ما را قوّت و داشت نیست. بار خدایا! درین شهر همین گروه‌اند که ترا به یگانگی گواهی میدهند و ترا میپرستند، ایشان را بدست دشمن مده. پس ربّ العالمین دعاء وی اجابت کرد و این آیت فرو فرستاد: وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ ضعیف و بد دل مشوید و از جنگ دشمن باز پس منشینید، و خود را عاجز وار میفکنید. پس نفری مسلمانان تیراندازان پیش از مشرکان با کوه افتادند بر بالاء کافران تا بریشان غلبه کردند. این است که ربّ العالمین گفت: وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ یعنی: اذ کنتم مؤمنین.
هوش مصنوعی: خداوند متعال در قالب تسلیت و همدردی می‌فرماید: غمگین نباشید از این قتل و جراحاتی که به شما وارد شده، زیرا شما در نهایت بالاتر هستید و پیروزی نصیب شما خواهد شد. ابن عباس بیان می‌کند که وقتی مسلمانان شکست خوردند، یاران پیامبر (ص) به کوه‌ها پناه بردند و خالد بن ولید با سربازان مشرک قصد کرد به آنها حمله کند. در آن لحظه، پیامبر (ص) دعا کرد و از خدا خواست که دشمن را بر آنها مسلط نکند و تنها به او پناه برد. خداوند دعای او را قبول کرد و آیه‌ای نازل کرد که به مسلمانان می‌گوید: ضعیف و ناامید نشوید و از جنگ با دشمن عقب نشینی نکنید، زیرا شما پیروز خواهید شد. سپس مسلمانان بر مشرکان غلبه کردند و این به معنای آن است که اگر شما مؤمن باشید، در نهایت پیروز خواهید شد.
قوله: إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ قراءت حمزه و علی و بو بکر بضمّ قاف است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در صورتی که به شما آسیب یا جراحتی برسد، قرائت حمزه، علی و ابوبکر به صورت ضم قاف خوانده می‌شود.
و قرح و قرح دو لغت است چون ضعف و ضعف، شهد و شهد فراء گفت: چون بفتح گویی عین جراحت است و چون بضمّ گویی أ لم جراحت است. و گفته‌اند: بضمّ اسم است، و بفتح مصدر. و معنی قرح در اصل خلوص است، و منه القریحة خالص الطّبیعة. و ماء قراح: خالص من الکدر، و القراح من الأرض: خالص الطّین، و رجل قرحان: اذا لم یصبه جدریّ و لا حصبة. پس جراحت را بدان قرح گویند، لخلوص الألم الی نفس صاحبها.
هوش مصنوعی: قرح و قرح دو واژه هستند که مانند ضعف و ضعف به کاربرد می‌روند. فراء گفته است: وقتی که با فتح بیان شود به معنای جراحت است و وقتی با ضمّ بیان شود به معنای درد ناشی از جراحت است. برخی نیز گفته‌اند که با ضمّ به عنوان اسم و با فتح به عنوان مصدر استفاده می‌شود. معنی اصلی قرح خلوص است و از آنجا که «القریحة» به معنای خالص طبیعت است. همچنین، «ماء قراح» به معنای آب خالص و بدون کدری و «القراح» به معنای زمین خالص از گل و لای است. واژه «رجل قرحان» به مردی اطلاق می‌شود که به بیماری‌های مانند آبله یا سرخک مبتلا نشده است. بنابراین، جراحت به این دلیل قرح نامیده می‌شود که درد آن به طور خالص به خود شخص منتقل می‌شود.
إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ این باز تعزیتی دیگر است مؤمنان را در وقعه احد.
هوش مصنوعی: اگر به شما آسیبی برسد، این دوباره تسلیتی برای مؤمنان در واقعه احد است.
میگوید: اگر بشما جراحتها رسید روز احد، کفّار قریش را روز بدر مثل آن رسید. اگر امسال در احد از شما قومی کشته شدند، پارسال ازیشان هم در بدر قومی کشته شدند. همانست که جای دیگر گفت: إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ. و جای دیگر گفت أَ وَ لَمَّا أَصابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها. این بآنست که ربّ العالمین روزگار میگرداند میان مردم بر دول: یک روز دولت آن را و یک روز این را.
هوش مصنوعی: می‌گوید که اگر در واقعه احد به شما آسیب‌هایی رسید، قریش نیز در جنگ بدر همینطور آسیب دیدند. اگر امسال در احد تعدادی از شما کشته شدند، پارسال در بدر نیز تعدادی از آن‌ها کشته شدند. این به این معناست که خداوند حوادث را میان مردم تقسیم می‌کند: یک روز برای این گروه و یک روز برای آن گروه.
فیوم علینا و یوم لنا
فیوما نساء و یوما نسرّ
هوش مصنوعی: بگذار روزی بر ما بیفتد و روزی بر ما بگذرد؛ گاهی خوشحال هستیم و گاهی غمگین.
فذلک قوله عزّ و جلّ: وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ. ابن عباس گفت: روز احد، ابو سفیان بر سر کوه شد، ساعتی بایستاد و آن گه گفت: این ابن کبشة؟
هوش مصنوعی: این آیه به معنای این است که خداوند روزهای را بین انسان‌ها تقسیم می‌کند. ابن عباس نقل می‌کند که در روز احد، ابو سفیان بر بالای کوه ایستاد و بعد از دقایقی پرسید: این فرد که از نسل کبشه است, کیست؟
این ابن ابی قحافه؟ این ابن الخطاب؟ عمر جواب داد و گفت: هذا رسول اللَّه، هذا ابو بکر، و ها أنا ذا عمر. ابو سفیان گفت: «یوم بیوم و انّ الایّام دول و الحرب سجال» عمر گفت: لا سواء، قتلانا فی الجنّة و قتلا کم فی النّار.
هوش مصنوعی: این فرد، پسر ابی قحافه است؟ و این پسر خطّاب؟ عمر پاسخ داد: این رسول خداست، این ابوبکر است و من هم عمر هستم. ابوسفیان گفت: «یک روز به روز دیگر می‌گذرد و روزها تغییر می‌کنند و جنگ به نوبت ادامه دارد». عمر گفت: اینطور نیست، کشته‌های ما در بهشت و کشته‌های شما در آتش‌اند.
وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا علم اینجا بمعنی دیدار است، لیعلم ای لیری.
هوش مصنوعی: و خدا بخواهد تا کسانی را که ایمان آورده‌اند، بشناسد. در اینجا، "علم" به معنای دیدن است، یعنی خدا می‌خواهد آن‌ها را ببیند.
قتیبی گفت: خدای را دو علم است: یکی پیش از کار، و دیگری پس از کار. داند که چه خواهد بود پیش از بود آن خبر، و داند که چه بود پس بود آن خبر. و گفت که: این علم دوم معنی آن دیدار است، و آن در قرآن جایها است. و عرب از رؤیت بعلم و از علم برؤیت کنایت کنند، چنان که گفت عزّ و علا: أَ لَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ و أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا و امثال این فراوانست.
هوش مصنوعی: قتیبی بیان می‌کند که خداوند دارای دو نوع علم است: یکی علمی که قبل از وقوع رویدادها وجود دارد و دیگری علمی که پس از آن‌ها حاصل می‌شود. او می‌داند چه اتفاقاتی قرار است بیفتد، قبل از اینکه آن اتفاقات روی دهند و همچنین می‌داند چه اتفاقی افتاده است، بعد از وقوع آن. او همچنین اشاره می‌کند که علم دوم در واقع به معنای دیدار است و در قرآن در جاهای مختلفی به آن اشاره شده است. عرب‌ها در این زمینه واژه‌ها و اصطلاحاتی دارند که از دیدگاه علم و شناخت برمی‌آیند، به‌طوری که خداوند در قرآن می‌فرماید: «آیا نگفتی به ملأ» یا «آیا نگفتی به کسانی که خارج شدند» و مثال‌های مشابه دیگری نیز وجود دارد.
وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ میگوید: تا از شما گواهان گیرد خویشتن را، و شما یکدیگر را، تا گواه شوید بر آن کس که جان بذل کرد از بهر خدای و آن کس که جان خود بذل کرد در خلاف خدای. و گفته‌اند: شهداء اینجا شهیدانند، «سمّوا بذلک لأنّهم عاینوا ثوابهم و شهدوا فی مکانهم،» و این بآن گفت که مسلمانان میگفتند: اگر ما را روزی بود چون روز بدر در آن روز با کافران قتال کنیم، و از خدا شهادت خواهیم. ربّ العالمین گفت: روز احد که کافران را دولت دادیم نه از دوستی ایشان بود وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ ای الکافرین، لکن از بهر آن بود که مسلمانان شهادت میخواستند، و نیز خدای خواست که مؤمنان را بآن رنجها و مصیبت‌ها که آن روز بایشان رسید، و صبر کردند، ایشان را از گناهان پاک گرداند و صافی و هنری‌و قوّت و شوکت کافران را ناچیز و ناپیدا کند و تباه، این است که ربّ العالمین گفت: وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ التّمحیص التّنقیة و التّخلیص، و المحق النّقص و الهلاک.
هوش مصنوعی: خداوند از شما گواهان می‌خواهد تا بر یکدیگر شهادت دهید. این گواهی به این منظور است که شما بر کسانی شاهد باشید که جان خود را برای خداوند فدای کرده‌اند و بر کسانی که در مقابل خواسته‌های خداوند ایستاده‌اند. گفته‌اند که در اینجا "شهادت" به معنای شهیدان است، چون آنها پاداش خود را مشاهده کرده و در جایگاه خود شهادت داده‌اند. مسلمانان می‌گفتند که اگر فرصتی مشابه روز بدر داشته باشند، با کافران خواهند جنگید و از خداوند خواهان شهادت هستند. خداوند در روز احد به کافران قدرت داد، اما این به معنای دوستی او با آن‌ها نبود. بلکه دلیل این امر این بود که مسلمانان به دنبال شهادت بودند و خداوند نیز می‌خواست مؤمنانی که در آن روز با مشکلات و گرفتاری‌ها مواجه شدند و صبر کردند، از گناهانشان پاک شوند و نیز قدرت و شوکت کافران را بی‌اهمیت و ناپیدا سازد. به همین دلیل خداوند فرمود که او مؤمنان را آزمایش خواهد کرد و کافران را نابود خواهد ساخت.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ این «ام» در قرآن جایها است، و در موضع استفهام است. یعنی أ حسبتم؟. و گفته‌اند که: در موضع «بل» است. و «لَمَّا یَعْلَمِ» بمعنی لم یعلم است. و لمّا بمعنی لم در قرآن فراوان است. و علم درین آیت بهر دو جایگه بمعنی رؤیت است. و این نصب که در وَ یَعْلَمَ است، نصب علی الصّرف است. ربّ العالمین درین آیت بیان کرد که مؤمنان در راه خدا مقاسات بلا کشند، و رنجها احتمال کنند. و این بجواب آن منافقان آمد که روز احد فرا مؤمنان گفتند: «لم تقتلون انفسکم و تهلکون اموالکم فانّ محمّدا لو کان نبیّا لم یسلّط علیه القتل فقال المؤمنون: بلی! من قتل منّا دخل الجنّة. فقال المنافقون لم تمنّون انفسکم الباطل، فأنزل اللَّه عزّ و جلّ: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ الآیة.
هوش مصنوعی: آیا فکر می‌کنید که می‌توانید به بهشت وارد شوید؟ این سوالی است که در قرآن آمده و نشانگر یک نوع استعلام است. برخی معتقدند که اینجا به معنای دیگری نیز قابل تفسیر است. در این آیه به این نکته اشاره می‌شود که مؤمنان باید در راه خدا سختی‌ها و آزمایش‌ها را تحمل کنند. این مطلب به گونه‌ای به منافقانی که در روز احد به مؤمنان می‌گفتند که چرا جان خود را به خطر می‌اندازید و دارایی‌هایتان را از دست می‌دهید، پاسخ می‌دهد. مؤمنان در پاسخ به آن‌ها می‌گویند که هر کس که کشته شود، به بهشت خواهد رفت. در واقع، این آیه به یادآوری می‌کند که سختی‌ها جزء راه رسیدن به بهشت هستند و نباید از آن‌ها ترسید.
وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ سیاق این آیت عتاب مؤمنانست. میگوید: از پارسال و ازگه که شرف شهیدان بدر شنیدید همه روز شهادت بآرزو میخواستید و میگفتید با پیغمبر که: اگر ما را وقعه‌ای چون وقعه بدر بود، بینی که ما چون جنگ کنیم تا در راه حق شهید شویم؟! «فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ» اینک روز احد بدیدید، آنچه میخواستید.
هوش مصنوعی: شما از قبل آرزوی شهادت را داشتید و در واقع تمنا می‌کردید که در جنگ‌هایی مانند جنگ بدر شرکت کنید و در راه حق به شهادت برسید. حالا که روز احد را مشاهده کردید، آنچه را که آرزو داشتید، به عینه دیدید.
وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ و بچشم سر در محمد (ص) نگریستید، و در آن قتل و قتال که آنجا رفت، و با این همه بهزیمت شدید، و روی از دشمن بر گردانیدید. اکنون حکم مسلمانان در قتال کفّار آنست که: چون در صف قتال بایستند روی از دشمن بنگردانند و بهزیمت نشوند و شکستگی بر مسلمانان نیارند که این حرام است و از جمله کبائر، ما دام که لشکر کفّار دو بار چندان که لشکر مسلمانان، بیش نباشند.
هوش مصنوعی: شما به محمد (ص) نگاه کردید و وقایع کشته شدن و جنگی که آنجا رخ داد را مشاهده کردید. با وجود این وضعیت، شما شکست خوردید و از روی دشمن برگشتید. در حال حاضر، حکم مسلمانان در جنگ با کافرها این است که وقتی در صف جنگ قرار می‌گیرند، نباید به دشمن پشت کنند و نباید دچار شکست شوند، زیرا این عمل حرام و از گناهان بزرگ است، تا زمانی که تعداد لشکر کافرها دو برابر تعداد لشکر مسلمانان نباشد.
ابن عباس ازین جا گفت: «من فرّ من اثنین فقد فرّ، و من فرّ من ثلاثة لم یفرّ.
هوش مصنوعی: ابن عباس گفت: «کسی که از دو نفر فرار کند، واقعاً فرار کرده است، اما کسی که از سه نفر فرار کند، فرار نکرده است.»
و هو المشار الیه بقوله تعالی: إِذا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا. پس اگر عدد دشمن دو بار چندان که عدد مسلمانان، بیش بود، گریختن و قتال بگذاشتن رواست و ایشان در آن معذور، لقوله تعالی: وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ.
هوش مصنوعی: اگر با گروهی روبه‌رو شدید، باید مقاومت کنید. بنابراین اگر تعداد دشمن دو برابر تعداد مسلمانان باشد، فرار کردن و ترک جنگ جایز است و شما در این وضعیت معذور هستید، چرا که قرآن می‌فرماید: "به دست خودتان خود را به هلاکت نیفکنید."