گنجور

۲۱ - النوبة الثالثة

قوله تعالی:مثَلُ ما یُنْفِقُونَ فِی هذِهِ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَمَثَلِ رِیحٍ...

هر چه هزینه کنند جهانیان در کار دنیا، و هر چه بدست آرند از عشق دنیا، مثل آن چون باد است. گیرنده باد در دست چه دارد؟ جوینده دنیا همان دارد!

دردا و دریغا که از آن خاست و نشست
خاکیست مرا بر سر و بادیست بدست‌

سلیمان پیغامبر (ع) که باد و دیو و مرغ همه مسخّر او بودند، روزی بر سریر ملک نشسته بود با اولیاء مملکت و ارکان دولت، و آن سریر بر پشت باد اندر هوا ایستاده، مورچه‌ای براه وی آمد و گفت: یا نبی اللَّه! ما الذی اعطاک اللَّه من الکرامة؟ خدای با تو چه کرامت کرده درین جهان؟ سلیمان (ع) جواب داد که: سخر لی الریح کما تری باد مسخر من کرد چنان که می‌بینی. گفت: یا سلیمان خبر داری که این چه اشارتست؟ میگوید: «لیس بیدک ممّا اعطیت الّا الرّیح» آنچه ترا دادند ازین مملکت دنیوی همچون بادست، از باد در دست چه حاصل بود؟ کار ملک دنیا هم چنان بود.

و هم ازین باب است آنچه مصطفی (ص) گفت: «ما الدّنیا فی الآخرة الّا مثل ما یجعل احدکم اصبعه السّبابة فی الیمّ فلینظر بم یرجع!»

قوله: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ اقتضاء این آیت آنست که هر چه در راه بنده آید که سر بفسادی بیرون خواهد برد، از آن احتراز کند و دوری جوید. و آن چهار چیز است: یکی دنیا، دیگر خلق، سدیگر نفس، چهارم شیطان. دنیا زادست و تو مسافر در کشتی نشسته، اگر زیادت برگیری کشتی غرق شود و تو هلاک شوی، خواهی که ازین فتنه دنیا برهی «نجا المخفّون و هلک المثقلون» بر خوان. میگوید: سبکباران رستند، و گرانباران خستند.

دو دیگر خلق‌اند، و تا رانده‌ای نبود از درگاه حق گرد خلق نگردد، هر که با خلق آرام گرفت از حق بازماند. دوستی حق و دوستی خلق در یک دل جمع نشوند، ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ.

مهر خود و یار مهربانت نرسد
این خواه گر آنکه این و آنت نرسد
استقبلنی و سیفه مسلول
و قال لی واحدنا معزول.
آمد بر من کارد کشیده بر من
گفتا که: درین شهر تو باشی یا من؟!

سوم نفس است که مایه هر سودایی است و اصل هر غوغایی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ. اگر توفیق رفیق بود و در جهاد نفس ترا دست بود، کارت چنان آید که ربّ العالمین گفت: وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.

چهارم شیطان است، که با وی گفته‌اند: رو همباز ایشان باش در مال و در فرزند: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ، امّا نه هر دلی خانه شیطان بود، دل باشد که حرم رحمن بود. شیطان نیارد که گرد وی گردد که بسوزد. یکی از بزرگان بدر خانه‌ای بر میگذشت، شیطان را دید که سر بدر فرا میگیرد، و ازین جانب بآن جانب مینگرست، این مرد او را گفت: یا لعین چه میکنی؟ گفت: اینجا مردی خفته است و نامردی نماز میکند، خواهم که در روم و او را وسوسه کنم، مگر از تیر غمزه آن خفته نمییارم که در روم.

قوله: ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ مؤمنان که دلهای صافی داشتند، و طبع کریم، شفقت و رحمت خویش از بیگانگان باز نگرفتند. ایشان را نیک خواستند و دل در اسلام ایشان بستند، و نجات ایشان خواستند، و رحمت خدا دریغ نداشتند، نه از آشنا و نه از بیگانه. هر گه بخاطر ایشان این گذرد که:

بیار حلوا که هست حبیب القلوب
هم خاص را بشاید و هم عام را

این همان شفقت است که محمد (ص) در حق بیگانگان بنمود و گفت: اللهم اهد قومی فانهم لا یعلمون. امّا کافران که نه در دل صفا دارند، و نه در طبع وفا، هرگز مؤمنان را نیک نخواهند، و دوست ندارند، و بنیکی ایشان اندوهگین شوند و ببدی شاد. چنان که گفت تعالی و تقدّس: إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِها آری هر کس آن کند که سزای اوست، «وز کوزه همان برون تراود که دروست» مؤمن کریم باشد و مهربان، که سزاء ایمان کرم است و جوانمردی و کافر لئیم و بد خواه، که سزاء کفر لؤم است و ناکسی. مؤمن خلق خدای را بر نجات خواند و رستگاری، و کافر بر آتش خواند و گرفتاری. و هو المشار الیه بقوله تعالی و تقدّس: وَ یا قَوْمِ! ما لِی أَدْعُوکُمْ إِلَی النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِی إِلَی النَّارِ.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی:مثَلُ ما یُنْفِقُونَ فِی هذِهِ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَمَثَلِ رِیحٍ...
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: مثل آنچه را که در این زندگی دنیوی خرج می‌کنند، مانند مثالی است که از باد می‌آید...
هر چه هزینه کنند جهانیان در کار دنیا، و هر چه بدست آرند از عشق دنیا، مثل آن چون باد است. گیرنده باد در دست چه دارد؟ جوینده دنیا همان دارد!
هوش مصنوعی: هرچه انسان‌ها در دنیا خرج کنند و هرچه از عشق دنیا به دست آورند، مانند باد است و هیچ ارزشی ندارد. همان‌طور که کسی که باد را در دست دارد، هیچ چیزی ندارد، جوینده دنیا نیز چیزی حقیقی در اختیار ندارد.
دردا و دریغا که از آن خاست و نشست
خاکیست مرا بر سر و بادیست بدست‌
هوش مصنوعی: ای کاش، که از آن خاکی که بر سر من نشسته و بادی که در دست دارد، خلاصی پیدا کنم.
سلیمان پیغامبر (ع) که باد و دیو و مرغ همه مسخّر او بودند، روزی بر سریر ملک نشسته بود با اولیاء مملکت و ارکان دولت، و آن سریر بر پشت باد اندر هوا ایستاده، مورچه‌ای براه وی آمد و گفت: یا نبی اللَّه! ما الذی اعطاک اللَّه من الکرامة؟ خدای با تو چه کرامت کرده درین جهان؟ سلیمان (ع) جواب داد که: سخر لی الریح کما تری باد مسخر من کرد چنان که می‌بینی. گفت: یا سلیمان خبر داری که این چه اشارتست؟ میگوید: «لیس بیدک ممّا اعطیت الّا الرّیح» آنچه ترا دادند ازین مملکت دنیوی همچون بادست، از باد در دست چه حاصل بود؟ کار ملک دنیا هم چنان بود.
هوش مصنوعی: سلیمان پیامبر (ع) که به او قدرت تسلط بر باد، دیوان و پرندگان داده شده بود، روزی بر تخت پادشاهی نشسته بود و با یاران و مشاوران خود صحبت می‌کرد. در همین حین، یک مورچه به نزد او آمد و پرسید: ای نبی خدا! خدا به تو چه قدرت و کرامتی داده است؟ سلیمان (ع) پاسخ داد که: خداوند، باد را به اختیار من درآورده است، همان‌طور که می‌بینی. مورچه ادامه داد: ای سلیمان آیا می‌دانی این چه معنایی دارد؟ او گفت: «چیزی که به تو داده شده، تنها به مانند باد است» و به این معنا اشاره داشت که هر آنچه از این دنیا به دست می‌آوری، مانند باد در دستانت زودگذر و بی‌ارزش است. به همین ترتیب، امور دنیوی نیز از همین قاعده تبعیت می‌کند.
و هم ازین باب است آنچه مصطفی (ص) گفت: «ما الدّنیا فی الآخرة الّا مثل ما یجعل احدکم اصبعه السّبابة فی الیمّ فلینظر بم یرجع!»
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دنیا هیچ‌گاه ارزش زیادی در برابر آخرت ندارد. پیامبر (ص) اشاره می‌کند که اگر کسی انگشت اشاره‌اش را به دریا بزند و سپس آن را بیرون بیاورد، مقداری آب که به انگشتش چسبیده است، نشان‌دهنده ارزش دنیا در مقایسه با آخرت است. دنیا فقط مقداری اندک و ناچیز است و اهمیت واقعی در آخرت نهفته است.
قوله: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ اقتضاء این آیت آنست که هر چه در راه بنده آید که سر بفسادی بیرون خواهد برد، از آن احتراز کند و دوری جوید. و آن چهار چیز است: یکی دنیا، دیگر خلق، سدیگر نفس، چهارم شیطان. دنیا زادست و تو مسافر در کشتی نشسته، اگر زیادت برگیری کشتی غرق شود و تو هلاک شوی، خواهی که ازین فتنه دنیا برهی «نجا المخفّون و هلک المثقلون» بر خوان. میگوید: سبکباران رستند، و گرانباران خستند.
هوش مصنوعی: این آیه به مؤمنان هشدار می‌دهد که از افرادی که نزدیک به خود می‌گیرند، دوری کنند، زیرا ممکن است باعث فساد و مشکلاتی برای آن‌ها شوند. چهار چیز وجود دارد که باید از آن‌ها دوری کرد: نخست، دنیا؛ دوم، مردم؛ سوم، نفس (فردیت خود)؛ و چهارم، شیطان. دنیا مانند سفری در دریاست و اگر زیادی از آن بخواهی و بار خود را سنگین کنی، ممکن است به هلاکت بیفتی. پس باید سبکبار زندگی کرد تا از مشکلات و فتنه‌های دنیا رهایی یابی؛ زیرا افراد سبکبار نجات می‌یابند و کسانی که بار سنگین دارند، به سختی می‌افتند.
دو دیگر خلق‌اند، و تا رانده‌ای نبود از درگاه حق گرد خلق نگردد، هر که با خلق آرام گرفت از حق بازماند. دوستی حق و دوستی خلق در یک دل جمع نشوند، ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ.
هوش مصنوعی: دو نوع موجود وجود دارند و تا زمانی که کسی از درگاه خداوند رانده نشده باشد، نمی‌تواند به طور کامل در کنار دیگر افراد زندگی کند. هر کس که با مردم به آرامش برسد، از حق و حقیقت دور می‌شود. محبت به خدا و محبت به مخلوقات در یک دل نمی‌گنجد؛ زیرا خداوند سرشتی برای انسان قرار نداده که دارای دو قلب باشد.
مهر خود و یار مهربانت نرسد
این خواه گر آنکه این و آنت نرسد
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو و دوست مهربانت به من نمی‌رسد، حتی اگر این یکی به آن یکی نرسد.
استقبلنی و سیفه مسلول
و قال لی واحدنا معزول.
هوش مصنوعی: مرا با شمشیر کشیده‌ای استقبال کرد و گفت یکی از ما به تنهایی و بدون یار مانده است.
آمد بر من کارد کشیده بر من
گفتا که: درین شهر تو باشی یا من؟!
هوش مصنوعی: شخصی با تندی به من نزدیک شد و با چاقو تهدیدم کرد و گفت: آیا تو در این شهر خواهی بود یا من؟
سوم نفس است که مایه هر سودایی است و اصل هر غوغایی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ. اگر توفیق رفیق بود و در جهاد نفس ترا دست بود، کارت چنان آید که ربّ العالمین گفت: وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.
هوش مصنوعی: نفس سومین جنبه انسانی است که منبع هر آرزو و اضطرابی به شمار می‌آید. حقیقت این است که نفس به بدی‌ها تمایل دارد. اما اگر موفقیت در جهاد با نفس نصیبت شود و بتوانی بر آن مسلط شوی، آنگاه به موفقیت خواهی رسید، همان‌طور که در قرآن آمده است: هر کسی که از حرص نفس خود حفظ شود، این افراد فلاح یافته و رستگارند.
چهارم شیطان است، که با وی گفته‌اند: رو همباز ایشان باش در مال و در فرزند: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ، امّا نه هر دلی خانه شیطان بود، دل باشد که حرم رحمن بود. شیطان نیارد که گرد وی گردد که بسوزد. یکی از بزرگان بدر خانه‌ای بر میگذشت، شیطان را دید که سر بدر فرا میگیرد، و ازین جانب بآن جانب مینگرست، این مرد او را گفت: یا لعین چه میکنی؟ گفت: اینجا مردی خفته است و نامردی نماز میکند، خواهم که در روم و او را وسوسه کنم، مگر از تیر غمزه آن خفته نمییارم که در روم.
هوش مصنوعی: چهارمین دشمن انسان، شیطان است. او به انسان‌ها می‌گوید که در اموال و فرزندان خود با او هم‌نوا شده و شریک شوند. اما نه هر دلی می‌تواند خانه شیطان باشد؛ دلی که محلّ آرامش خداوند باشد، شیطان نمی‌تواند به آن نزدیک شود. یکی از بزرگان در حیاط خانه‌ای رد می‌شد و شیطان را دید که در آنجا چرخ می‌زند و به اطراف نگاه می‌کند. او از شیطان پرسید: ای ملعون، چه می‌کنی؟ شیطان پاسخ داد: در اینجا مردی خوابیده که به نماز مشغول است و من می‌خواهم او را وسوسه کنم، اما نمی‌توانم به او نزدیک شوم.
قوله: ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ مؤمنان که دلهای صافی داشتند، و طبع کریم، شفقت و رحمت خویش از بیگانگان باز نگرفتند. ایشان را نیک خواستند و دل در اسلام ایشان بستند، و نجات ایشان خواستند، و رحمت خدا دریغ نداشتند، نه از آشنا و نه از بیگانه. هر گه بخاطر ایشان این گذرد که:
هوش مصنوعی: شما در میان کسانی هستید که آنها را دوست دارید، ولی آنها شما را دوست ندارند. مؤمنانی که دارای قلب‌های پاک و نیات نیک هستند، محبت و رحمت خود را از بیگانگان دریغ نمی‌کنند. آن‌ها برای دیگران خیرخواهی می‌کنند و دل‌هایشان به اسلام دیگران وابسته است و خواهان نجات و رحمت از سوی خداوند برای همه هستند، چه آشنا و چه بیگانه. هر بار که این موضوع به ذهنشان می‌رسد، به آن می‌پردازند.
بیار حلوا که هست حبیب القلوب
هم خاص را بشاید و هم عام را
هوش مصنوعی: حلوا را بیاور که محبوب دل‌هاست، برای خاص و عام مناسب است.
این همان شفقت است که محمد (ص) در حق بیگانگان بنمود و گفت: اللهم اهد قومی فانهم لا یعلمون. امّا کافران که نه در دل صفا دارند، و نه در طبع وفا، هرگز مؤمنان را نیک نخواهند، و دوست ندارند، و بنیکی ایشان اندوهگین شوند و ببدی شاد. چنان که گفت تعالی و تقدّس: إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِها آری هر کس آن کند که سزای اوست، «وز کوزه همان برون تراود که دروست» مؤمن کریم باشد و مهربان، که سزاء ایمان کرم است و جوانمردی و کافر لئیم و بد خواه، که سزاء کفر لؤم است و ناکسی. مؤمن خلق خدای را بر نجات خواند و رستگاری، و کافر بر آتش خواند و گرفتاری. و هو المشار الیه بقوله تعالی و تقدّس: وَ یا قَوْمِ! ما لِی أَدْعُوکُمْ إِلَی النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِی إِلَی النَّارِ.
هوش مصنوعی: این متن به تفصیل درباره شفقت و مهربانی پیامبر اسلام، محمد (ص)، با بیگانگان صحبت می‌کند و تأکید می‌کند که او به دعا برای هدایت قومش پرداخته است. در مقابل، اشاره به کافران می‌کند که نه صفایی در دل دارند و نه وفایی به مؤمنان، و بر عکس از بدی آنان خوشحال می‌شوند. این بیان به این نکته اشاره دارد که هر کس مطابق عمل خود پاداش می‌گیرد. مؤمنان باید مهربان و بزرگوار باشند و در مقابل، کافران بدخواه و لئیم هستند. در پایان، به تفاوت دعوت مؤمنان به نجات و کافران به آتش اشاره می‌شود، که به نوعی نمادین از دو مسیر زندگی انسان‌ها به حساب می‌آید.

حاشیه ها

1402/02/07 16:05
یزدانپناه عسکری

6- قوله: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ اقتضاء این آیت آنست که هر چه در راه بنده آید که سر بفسادی بیرون خواهد برد، از آن احتراز کند و دوری جوید. و آن چهار چیز است: یکی دنیا، دیگر خلق، سدیگر نفس، چهارم شیطان. دنیا زادست و تو مسافر در کشتی نشسته، اگر زیادت برگیری کشتی غرق شود و تو هلاک شوی، خواهی که ازین فتنه دنیا برهی «نجا المخفّون و هلک المثقلون» بر خوان. میگوید: سبکباران رستند، و گرانباران خستند.

***

[قرآن کریم - آل‏ عمران / 118]

لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً

[یزدانپناه عسکری]*

بیگانه منصوب