قوله تعالی: مثَلُ ما یُنْفِقُونَ
گفتهاند: این نفقات مشرکین مکه است در معاداة مصطفی (ص). چنان که جای دیگر گفت: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ الآیة... ربّ العالمین در آیت پیش باز نمود که کافران را مال و فرزند هیچ بکار نیاید، و سودمند نبود. و ذلک فی قوله: لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ و درین آیت بیان کرد که سودمند نیست ایشان را، و زیان کاری نیز هست، هم چنان که باد سرد کشتزار را بزیان آرد، و هلاک کند، آن انفاق مال ایشان را هلاک کند و بعقوبت رساند. مجاهد گفت: این نفقات ببعضی کفّار و در بعضی احوال مخصوص نیست، بلکه نفقات و صدقات همه کفار است در همه احوال. یعنی هر نفقه که کافر کند، بهر چه کند وی بآن معاقب است چنان که مؤمن بهر چه نفقه کند ما دام که محظور و محرّم نبود وی بآن مثابست. و لهذا
قال النبی (ص): «انّ المؤمن لیؤجر فی کلّ شیء حتّی اللّقمة یضعها فی فیّ امرأته»
و قال لسعد: انّک لتؤجر فی نفقتک کلّها حتّی اللّقمة تضعها فی فیّ امرأتک»
و وجه این قول آنست که مؤمن هر چه گیرد و دهد بر جای خویش بود، و موافق شرع و دین، و کافر بخلاف این کند. لا جرم حال وی خلاف حال مؤمن بود. و گفتند: انفاق مال این جایگه مثال اعمال کافرانست در حال کفر و شرک. میگوید: اعمال ایشان روز حاجت ایشان به بیمنفعتی و بیحاصلی همچون آن کشت زارست سرمازده، کشته سوخته، که ایشان را بکار نیاید، و منفعت نکند، همانست که جای دیگر گفت: مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ، الآیة و قال تعالی: وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ الآیة.
و آنچه گفت:لَمُوا أَنْفُسَهُمْ
یعنی زرعوا الحرث فی غیر وقته. میگوید: کشتزار نه بوقت خویش کردن لا جرم آن را آفت رسد، همچنین عمل کافر نه بشرط خویش و جای خویش بود، لا جرم وی را هلاک کند. ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ
لانّ ما فعله بخلقه فهو منه عدل. لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
بالکفر و العصیان.
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ الآیة...
معنی «بطانة» خاصه است، بطانی هر کس آن کس است که با وی آرام دل دارد و آمیختن نهانی. آن از بطانة گرفتهاند آستر جامه که هم پوست بود با مردم.
لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا یقال: ألوت فی الحاجة ای قصرت، و ألوت فلانا ای اولیته تقصیرا نحو کسبته، ای اولیته کسبا، فقوله لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا، ای: لا یقصّرون فی بذل الخبال لکم. و «خبال» فسادی بود نهانی، و خبل فساد عقل است. و عنت تباهی است و رنجوری و خطر هلاک، یقال: اکمه عنوت و عنود ای صعبة المسلک، و المعانتة و المعاندة یتقاربان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا از اینجا صفت منافقانست، و پرهیز دادن مؤمنان از صحبت ایشان. میگوید: ایشان را بدوست مگیرید بیرون از مؤمنان، و در هیچ کار استعانت بایشان مکنید. عمر بن الخطاب نهی کرد از استعانت بکفّار. آن گه این آیت بدلیل آورد و حجّت خویش ساخت. در خبر میآید که: «ما بعث اللَّه من نبیّ و لا استخلف من خلیفة الّا کانت له بطانتان: بطانة تأمره بالخیر و تحضّه علیه، و بطانة تأمره بالشّرّ و تحضّه علیه».
آن گه ربّ العالمین علّت نهی از مباطنت ایشان بگفت، و از ضمیر دل ایشان خبر داد، گفت: لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا هیچ در فساد دین شما و ابطال کار شما سستی نکنند و رنجوری و گمراهی و تباهی شما دوست دارند و خواهند، و آن گه وقیعت و عیب مسلمانان بزبان میرانند، و آنچه در دل دارند از عداوت و خیانت از آنچه بر زبان میرانند صعبتر و بزرگتر.
قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ
روی انس بن مالک قال قال النّبی (ص):لا تستضیئوا بنار اهل الشرک، و لا تنقشوا فی خواتیمکم عربیا. فسئل الحسن عن تفسیر هذا الحدیث، فقال: معناه لا تشاوروهم فی أمورکم فانّ اللَّه تعالی یقول: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ الآیة، و قوله: لا تنقشوا علی خواتیمکم عربیا یعنی: لا تنقشوا محمد رسول اللَّه. و ابو موسی اشعری گفت به عمر بن الخطاب که: نزدیک ما مردی نصرانی است، سخت دبیر و حافظ و با کفایت. عمر گفت: قاتلک اللَّه اما سمعت قول اللَّه تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ. و قال تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ هلّا اتّخذت حنیفا؟
ابو موسی گفت: مرا با دین او چه کار؟ وی را دینی و مرا دینی. عمر گفت: لا أکرمهم اذ اهانهم اللَّه، و لا اعزّهم اذ اذلّهم اللَّه. و لا ادنیهم اذ أقصاهم اللَّه.
قوله: ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ هاء تنبیه است. اولاء بمعنی الّذین. میگوید: آگاه باشید شما اینانید که ایشان را دوست میدارید بآنچه اظهار ایمان کردند، و احکام اسلام بظاهر در پذیرفتند، هر چند که بنفاق در دل خلاف آن داشتند.
وَ لا یُحِبُّونَکُمْ و ایشان شما را دوست نمیدارند. یعنی آنچه ثمره محبّت است از ارادت خیر و محض اسلام بشما نمیخواهند و شما بایشان میخواهید.
وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ «کتاب» اسم جنس است، همه کتب خدا در آن مدرج. میگوید: شما بکتابهای خدا همه ایمان دارید، نه چون ایشانید که فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ.
وَ إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنَّا این همچنانست که گفت: یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ، آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ. وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ عرب گویند: «فلان یعضّ علیّ الانامل» فلان کس بر من میانگشت خاید، در کین و خشم. و گویند: عضّ علی هذا الأمر بالنّواجذ». ای لزمه. و غیظ خشمی است میان غضب و غم. غضب آن خشم است که با آن قدرت انتقام بود، و غم آن خشم است که با وی قدرت انتقام نبود، و غیظ میان هر دو است، قدرت بر انتقام دارد لکن نه تمام بود. ازین جاست که غیظ در صفت باری تعالی نیامده است.
قوله: قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ میگوید: یا محمد ایشان را این دعاگوی که بخشم و درد خویش میباشید تا بوقت مرگ، که این مراد شما از بد خواست مسلمانان بر نخواهد آمد.
إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ نظیر این در قرآن فراوانست: یَعْلَمُ ما فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ و یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ و یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی.
روی عن ابی الجوزاء قال: لأن یجاورنی القردة و الخنازیر معی فی داری احبّ الیّ من ان یجاورنی صاحب بدعة، و لقد دخلوا فی هذه الآیة تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ الآیة.
قوله تعالی: إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ. اصابت و مسّ دو لغتاند که استعمال کنند هم بخیر و هم بشرّ. امّا اصابت بشرّ مخصوص است، اگر چه به خیر نیز استعمال میکنند. و حسنة ایدر غنیمت و نصرت است، و سیّئة شکستگی و هزیمت.
میگوید: منافقان، چون شما را نصرت و غنیمت پیش آید، دلتنگ شوند و چون کسر و هزیمت بود، شاد شوند. ربّ العالمین گفت: وَ إِنْ تَصْبِرُوا علی ما تسمعون من اذاهم وَ تَتَّقُوا مخالطتهم و مقاربتهم، لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً اگر شما که مؤمناناید، بر اذای ایشان صبر کنید، و از مخالطت ایشان بپرهیزید، هرگز کید ایشان بر شما زیان نکند، که این صبر و تقوی مایه احسانست، و خدای مزد محسنان ضایع نکند، و ایشان را بدشمن ندهد. و هو المشار الیه بقوله: إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ.
لا یَضُرُّکُمْ بکسر ضاد و تخفیف راء قراءت حجازی است و بصری، و اختیار بو حاتم من ضار، یضیر، ضیرا و منه قوله تعالی لا ضَیْرَ. و باقی بضمّ ضاد و تشدید راء خوانند، اختیار بو عبیده، من ضرّ، یضرّ، ضرّا. و لا بمعنی لیس قادر و مقدر، یعنی: ان تصبروا و تتّقوا فلیس یضرّکم کیدهم شیئا.
إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ معنی «احاطت» رسیدن است بهمگی هر چیز و بغایت هر چیز، و احاطت از دو وجه است: از روی علم و از روی قدرت، و اللَّه بهر دو معنی محیط است. هذا کقوله: ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ و کقوله: لا یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ. و کقوله أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً.
قوله تعالی: وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ الآیة... این افتتاح قصه وقیعت احد است، مصطفی (ص) از اهل خویش بامداد کرد، و بیرون شد، یعنی روز احد از منزل عائشه بیرون شد، پیاده به احد رفت و اصحاب خویش را فرمود تا جنگ را صفها برکشیدند، و راست بایستادند. این است که اللَّه گفت: تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ. و اول قصه آنست که: روز چهار شنبه ابو سفیان با سه هزار مرد پیاده و دویست مرد سوار از مشرکان مکه بصحراء احد فرود آمدند. رسول خدا (ص) با یاران خویش مشورت کرد. عبد اللَّه بن ابی سلول و جماعتی از انصار گفتند: یا رسول اللَّه! هیچ روی ندارد از مدینه بیرون شدن، و استقبال دشمن کردن، بگذاریم تا اگر به مدینه در آیند در کویهای مدینه با ایشان جنگ کنیم. و زنان و کودکان از بالاهای خانها بایشان سنگ اندازند. رسول خدا (ص) این رأی بپسندید مگر جماعتی از یاران گفتند، که روز بدر از ایشان فائت شده بود بعذرها که در پیش آمده بود، و میخواستند که تدارک کنند: یا رسول اللَّه در مدینة نشستن روی ندارد، بعد از آنکه دشمن بساحت ما فرو آمدند، اگر نرویم میگویند که: بد دلان و ضعیفانایم، و در جمله ایشان نعمان بن مالک الانصاری بود، گفت: یا رسول اللَّه مرا از بهشت محروم مکن، بآن خدای که ترا براستی بخلق فرستاد که من در بهشت شوم. رسول خدا گفت: بچه در بهشت شوی؟ گفت: با آنکه گواهی میدهم بوحدانیّت و فردانیّت اللَّه آن گه در جنگ دشمن دین برنگردم و پشت بندهم، مصطفی (ص) گفت: صدقت پس نعمان آن روز کشته و شهید گشت. آن گه مصطفی (ص) گفت: مرا گاوی بخواب نمودند، بر آن تأویل خیر نهادم و نمودند که در ذنابه شمشیر من شکستگی بودی، تأویل آن هزیمت نهادم و نمودند که دست در درعی محکم استوار بردم، تأویل آن نهادم که با مدینه شوم. و رسول خدا را چنان خوش میآمد که بمدینة بایستادی، تا اگر دشمنی آمدی هم در مدینه جنگ کردی. اما چون همت و عزم جماعت دید، و جدّ ایشان در بیرون شدن، در رفت و سلاح در پوشید، و عزم رفتن کرد، یاران آن ساعت ازان گفت خویش پشیمان شدند، که چرا با رسول اللَّه این سخن گفتیم، و وی خود به از ما داند، و رأی وی قویتر. و مراد وی آن بود که در مدینه توقف کند. پس بیامدند و همه عذر خواستند و گفتند تا: توقف کنیم. رسول گفت: هیچ پیغامبری را نیست و سزا نبود که امت خویش را سلاح در پوشد، تا با اعداء دین جنگ کند، آن گه پیش از جنگ سلاح بنهد. این روا نباشد، و نکنم. پس مصطفی (ص) روز آدینه بعد از نماز جمعه نیمه شوال سنة ثلاث از هجرت، بیرون شد بحدود احد، سه هزار مرد با وی و گفتهاند: هزار، و گفتهاند: نهصد و پنجاه. فذلک قوله تعالی: وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ الآیة... وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.
قوله تعالی: إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلا این آیت تعلق بآخر آیت دارد، میگوید: اللَّه شنوا بود و دانا، آن گه که همت کرد این دو گروه از شما و بد دل شدند. و آن دو طائفه از انصار بودند، یکی بنو حارثه، و یکی بنو سلمة. و سبب آن بود که عبد اللَّه بن ابی روز احد با سیصد مرد برگشت و پشت بداد. و گفت: «علام نقتل انفسنا و اولادنا؟!» بو جابر سلمی از پیش ایشان فرا رفت و گفت: «زینهار غم با خویشتن مخورید و با پیغامبر خویش، و باز گردید». عبد اللَّه بن ابی گفت: «لو نعلم قتالا لاتّبعناکم». و آن دو طائفه از انصار همت کردند که با عبد اللَّه باز گردند. ربّ العالمین عصمت خویش بر ایشان نگه داشت تا برنگشتند.
و با رسول خدا به احد رفتند، این است که ربّ العالمین گفت: وَ اللَّهُ وَلِیُّهُما ای ناصرهما و موال لهما. از اول ذکر انصار در گرفت ماننده ذمّ، پس آن را بمدح بیرون برد. و این ایشان را شرفی تمام است و نواختی عظیم.
وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ای فلیعتمدنی فی الکفایة المؤمنون.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: مثَلُ ما یُنْفِقُونَ
هوش مصنوعی: آیه اشاره دارد به مثال یا تصویر کردن وضع افرادی که در راه خدا انفاق میکنند و این عمل را با موارد مختلف مقایسه میکند. این مقایسه نشان دهنده ارزش و تأثیر انفاق در زندگی انسانها و جامعه است.
گفتهاند: این نفقات مشرکین مکه است در معاداة مصطفی (ص). چنان که جای دیگر گفت: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ الآیة... ربّ العالمین در آیت پیش باز نمود که کافران را مال و فرزند هیچ بکار نیاید، و سودمند نبود. و ذلک فی قوله: لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ و درین آیت بیان کرد که سودمند نیست ایشان را، و زیان کاری نیز هست، هم چنان که باد سرد کشتزار را بزیان آرد، و هلاک کند، آن انفاق مال ایشان را هلاک کند و بعقوبت رساند. مجاهد گفت: این نفقات ببعضی کفّار و در بعضی احوال مخصوص نیست، بلکه نفقات و صدقات همه کفار است در همه احوال. یعنی هر نفقه که کافر کند، بهر چه کند وی بآن معاقب است چنان که مؤمن بهر چه نفقه کند ما دام که محظور و محرّم نبود وی بآن مثابست. و لهذا
هوش مصنوعی: میگویند: این هزینهها مربوط به مشرکین مکه است که در مخالفت با پیامبر (ص) خرج میکنند. همانطور که در جای دیگری آمده است: کسانی که کافر هستند، اموالشان را صرف میکنند تا از راه خدا جلوگیری کنند. پروردگار جهانیان در آیه قبل نشان داد که دارایی و فرزندان کافران به هیچ دردی نمیخورد و به آنها سودی نمیرساند. همچنین در این آیه بیان کرده که هزینههای آنها بیفایده است و به ضرر آنها تمام میشود؛ همانطور که هوای سرد به زراعت آسیب میزند و آن را نابود میکند، هزینههای آنها نیز سبب هلاکت و عذاب آنها میشود. مجاهد گفته است که این هزینهها مختص بعضی از کافران و در شرایط خاص نیست، بلکه همه هزینهها و صدقات آنها در هر شرایطی همینطور است. به عبارت دیگر، هر هزینهای که کافر انجام دهد، به هر دلیلی که باشد، او را مجازات میکند، در حالی که مؤمن به خاطر هر هزینهاش، به شرطی که کار حرامی انجام نداده باشد، پاداش میگیرد.
قال النبی (ص): «انّ المؤمن لیؤجر فی کلّ شیء حتّی اللّقمة یضعها فی فیّ امرأته»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «مؤمن در هر کاری مورد پاداش قرار میگیرد، حتی در لقمهای که به همسرش میدهد.»
و قال لسعد: انّک لتؤجر فی نفقتک کلّها حتّی اللّقمة تضعها فی فیّ امرأتک»
هوش مصنوعی: او به سعد گفت: «تو در خرج و مخارجت، حتی هر لقمهای که برای همسرت میگذاری، پاداش خواهی گرفت.»
و وجه این قول آنست که مؤمن هر چه گیرد و دهد بر جای خویش بود، و موافق شرع و دین، و کافر بخلاف این کند. لا جرم حال وی خلاف حال مؤمن بود. و گفتند: انفاق مال این جایگه مثال اعمال کافرانست در حال کفر و شرک. میگوید: اعمال ایشان روز حاجت ایشان به بیمنفعتی و بیحاصلی همچون آن کشت زارست سرمازده، کشته سوخته، که ایشان را بکار نیاید، و منفعت نکند، همانست که جای دیگر گفت: مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ، الآیة و قال تعالی: وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ الآیة.
هوش مصنوعی: این متن به تفاوتهای بین مؤمن و کافر در رفتار و اعمال آنها اشاره میکند. مؤمن در هر کار و عملش همواره بر اساس اصول و قوانین دینی عمل میکند، در حالی که کافر به این اصول پایبند نیست. بنابراین، اعمال کافر به نوعی بیفایده و بیحاصل هستند، مانند زراعتی که در سرمای سخت آسیب دیده و میوهای برای صاحبش نخواهد داشت. این به نوعی بیانگر این است که اعمال کافر در روز سختی مانند خاکستر در طوفان، بیارزش و بینتیجهاند.
و آنچه گفت:لَمُوا أَنْفُسَهُمْ
هوش مصنوعی: و آنچه که او گفت: خود را سرزنش کردند.
یعنی زرعوا الحرث فی غیر وقته. میگوید: کشتزار نه بوقت خویش کردن لا جرم آن را آفت رسد، همچنین عمل کافر نه بشرط خویش و جای خویش بود، لا جرم وی را هلاک کند. ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ
هوش مصنوعی: یعنی کشاورزی وقتی انجام شود که وقت آن نیست. در این صورت، کشتزار آسیب خواهد دید. به همین شکل، اعمال کافران هم به شرط و در جای مناسب خود نیست و در نتیجه آنها را به نابودی میکشاند. خداوند بر آنها ظلم نکرده است.
لانّ ما فعله بخلقه فهو منه عدل. لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
هوش مصنوعی: زیرا آنچه که او با خلقش انجام میدهد، از عدالت است. اما این خود انسانها هستند که به خود ظلم میکنند.
بالکفر و العصیان.
هوش مصنوعی: در این جمله به معنای عدم ایمان و نافرمانی اشاره شده است.
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ الآیة...
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از میان خودتان افرادی را به عنوان دوستان و حامیان انتخاب نکنید که به شما آسیب برسانند...
معنی «بطانة» خاصه است، بطانی هر کس آن کس است که با وی آرام دل دارد و آمیختن نهانی. آن از بطانة گرفتهاند آستر جامه که هم پوست بود با مردم.
هوش مصنوعی: کلمه «بطانة» به معنای خاصی اشاره دارد. بطانی به فردی گفته میشود که با او آرامش خاطر داریم و در کنار او احساس نزدیکی و صمیمیت میکنیم. این واژه از «بطانة» به معنای آستر لباس گرفته شده، که مانند پوششی است که انسان را در برابر دیگران محافظت میکند.
لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا یقال: ألوت فی الحاجة ای قصرت، و ألوت فلانا ای اولیته تقصیرا نحو کسبته، ای اولیته کسبا، فقوله لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا، ای: لا یقصّرون فی بذل الخبال لکم. و «خبال» فسادی بود نهانی، و خبل فساد عقل است. و عنت تباهی است و رنجوری و خطر هلاک، یقال: اکمه عنوت و عنود ای صعبة المسلک، و المعانتة و المعاندة یتقاربان.
هوش مصنوعی: آنها در ارائه آسیب به شما کوتاهی نمیکنند. اصطلاح "ألو" به معنای کوتاهی و نقصان است، به خصوص در مواردی که درباره نیاز و درخواستها صحبت میشود. بنابراین، وقتی میگویند "لا یألونکُمْ خبالًا"، به این معناست که آنها از نظر ایجاد آسیب و فساد برای شما هیچ گونه کوتاهی نخواهند کرد. "خبال" به معنای فساد پنهانی است و "خبل" به نوعی نابهنجاری در عقل اشاره دارد. همچنین "عنت" به معنای بیماری، دشواری و خطر ناکامی است. به عبارتی، در شرایط سخت و دشوار، وجود مشکلات و موانع شبیه به هم هستند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا از اینجا صفت منافقانست، و پرهیز دادن مؤمنان از صحبت ایشان. میگوید: ایشان را بدوست مگیرید بیرون از مؤمنان، و در هیچ کار استعانت بایشان مکنید. عمر بن الخطاب نهی کرد از استعانت بکفّار. آن گه این آیت بدلیل آورد و حجّت خویش ساخت. در خبر میآید که: «ما بعث اللَّه من نبیّ و لا استخلف من خلیفة الّا کانت له بطانتان: بطانة تأمره بالخیر و تحضّه علیه، و بطانة تأمره بالشّرّ و تحضّه علیه».
هوش مصنوعی: این پاراگراف به مؤمنان هشدار میدهد که از ارتباط و دوستی با منافقان پرهیز کنند و در هیچ کاری به آنها اتکا نکنند. عمر بن الخطاب نیز از کمک گرفتن از کفار نهی کرده و به این آیه استناد کرده است. بر اساس یک روایت، هر پیامبری و جانشینی دو گروه مشاور دارد: یکی که او را به سوی خوبیها هدایت میکند و دیگری که او را به انجام بدیها ترغیب میکند.
آن گه ربّ العالمین علّت نهی از مباطنت ایشان بگفت، و از ضمیر دل ایشان خبر داد، گفت: لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا هیچ در فساد دین شما و ابطال کار شما سستی نکنند و رنجوری و گمراهی و تباهی شما دوست دارند و خواهند، و آن گه وقیعت و عیب مسلمانان بزبان میرانند، و آنچه در دل دارند از عداوت و خیانت از آنچه بر زبان میرانند صعبتر و بزرگتر.
هوش مصنوعی: خداوند جهانیان علت منع از ارتباط با آنها را بیان کرد و از درون آنها آگاه شد. فرمود: هیچگاه در خراب کردن دین و بیاثر کردن کارهای شما سستی نخواهند کرد و از رنج و گمراهی شما خوشحالند و خواهان آن هستند. سپس به نقصها و عیوب مسلمانان زبان میزنند و آنچه در دل دارند، یعنی دشمنی و خیانت، از آنچه به زبان میآورند، بزرگتر و شدیدتر است.
قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ
هوش مصنوعی: ما نشانهها را برای شما روشن کردهایم، اگر که تعقل کنید.
روی انس بن مالک قال قال النّبی (ص):لا تستضیئوا بنار اهل الشرک، و لا تنقشوا فی خواتیمکم عربیا. فسئل الحسن عن تفسیر هذا الحدیث، فقال: معناه لا تشاوروهم فی أمورکم فانّ اللَّه تعالی یقول: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ الآیة، و قوله: لا تنقشوا علی خواتیمکم عربیا یعنی: لا تنقشوا محمد رسول اللَّه. و ابو موسی اشعری گفت به عمر بن الخطاب که: نزدیک ما مردی نصرانی است، سخت دبیر و حافظ و با کفایت. عمر گفت: قاتلک اللَّه اما سمعت قول اللَّه تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ. و قال تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ هلّا اتّخذت حنیفا؟
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند که از روشن کردن آتش نیاکان و مشرکان خودداری کنید و در اسرار و امور خود با آنها مشورت نکنید. همچنین، در مورد کلماتی که بر روی انگشترهایتان نقش میزنید، توصیه کردند که از زبان عربی استفاده نکنید. یکی از صحابیان به نام حسن، به تفسیر این حدیث پرداخت و گفت که منظور این است که مسلمانان نباید برای مشاوره به مشرکان و غیر مسلمانان مراجعه کنند، زیرا خداوند در قرآن هشدار داده است که مؤمنان نباید از غیر خودیها دوستی و پشتیبانی بگیرند. همچنین، ابوموسی اشعری به عمر بن الخطاب گفت که در نزد ما فردی مسیحی وجود دارد که بسیار باهوش و توانمند است، اما عمر به او پاسخ داد که آیا آیهای از قرآن را نشنیده است که مؤمنان را از اتخاذ دوستان غیرمؤمن برحذر میدارد.
ابو موسی گفت: مرا با دین او چه کار؟ وی را دینی و مرا دینی. عمر گفت: لا أکرمهم اذ اهانهم اللَّه، و لا اعزّهم اذ اذلّهم اللَّه. و لا ادنیهم اذ أقصاهم اللَّه.
هوش مصنوعی: ابو موسی گفت: من چه ارتباطی به دین او دارم؟ او دینی دارد و من دینی جدا. عمر پاسخ داد: من کسی را ارجمند نمیدارم وقتی که خداوند او را خوار کرده، و به کسی عزت نمیدهم در حالی که خداوند او را ذلیل کرده، و به کسی نزدیک نمیشوم وقتی که خداوند او را دور کرده است.
قوله: ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ هاء تنبیه است. اولاء بمعنی الّذین. میگوید: آگاه باشید شما اینانید که ایشان را دوست میدارید بآنچه اظهار ایمان کردند، و احکام اسلام بظاهر در پذیرفتند، هر چند که بنفاق در دل خلاف آن داشتند.
هوش مصنوعی: این جمله به ما میگوید که شما همان کسانی هستید که افرادی را دوست دارید به خاطر ایمان و ظاهری که به احکام اسلام دارند، حتی اگر در دل خودشان خلاف آن را بگویند یا با نفاق رفتار کنند. واژه "أولاء" در اینجا به معنی "کسانی که" است و در واقع هشدار میدهد که نباید فریب ظاهر افراد را خورد.
وَ لا یُحِبُّونَکُمْ و ایشان شما را دوست نمیدارند. یعنی آنچه ثمره محبّت است از ارادت خیر و محض اسلام بشما نمیخواهند و شما بایشان میخواهید.
هوش مصنوعی: آنها شما را دوست ندارند. به این معنا که آنچه که نشاندهنده محبت و نیت خیر و خالصانه به شما است، از سوی آنها وجود ندارد، در حالی که شما این احساسات را نسبت به آنها دارید.
وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ «کتاب» اسم جنس است، همه کتب خدا در آن مدرج. میگوید: شما بکتابهای خدا همه ایمان دارید، نه چون ایشانید که فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ.
هوش مصنوعی: شما به تمامی کتابهای خدا ایمان دارید، نه مانند کسانی که فقط به برخی از کتابها ایمان دارند و به برخی دیگر کفر میورزند.
وَ إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنَّا این همچنانست که گفت: یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ، آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ. وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ عرب گویند: «فلان یعضّ علیّ الانامل» فلان کس بر من میانگشت خاید، در کین و خشم. و گویند: عضّ علی هذا الأمر بالنّواجذ». ای لزمه. و غیظ خشمی است میان غضب و غم. غضب آن خشم است که با آن قدرت انتقام بود، و غم آن خشم است که با وی قدرت انتقام نبود، و غیظ میان هر دو است، قدرت بر انتقام دارد لکن نه تمام بود. ازین جاست که غیظ در صفت باری تعالی نیامده است.
هوش مصنوعی: وقتی که شما را ملاقات میکنند، میگویند ما ایمان آوردهایم. این به این معناست که آنها با زبانشان چیزی میگویند که در دلشان نیست. به آنها فراموش کنید که به چیزی که بر مؤمنان نازل شده ایمان بیاورند، در صبح و در آخر شب کافر شوند. و وقتی تنها میشوند، از خشم خود بر شما دندان میزنند. در زبان عربی میگویند «فلانی به من انگشت خاید»، یعنی فلانی بر من خشمگین است. همچنین میگویند «این موضوع را به دندان میزنم»، که به معنی پافشاری بر چیزی است. غیظ حالتی است میان غضب و غم. غضب به معنای خشم قدرتمندی است که امکان انتقام را فراهم میکند، در حالی که غم نوعی خشم است که امکان انتقام در آن وجود ندارد. غیظ حالتی است که در آن هنوز میتوان انتقام گرفت، اما این قدرت کامل نیست. به همین دلیل، صفت غیظ در توصیف خداوند نیامده است.
قوله: قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ میگوید: یا محمد ایشان را این دعاگوی که بخشم و درد خویش میباشید تا بوقت مرگ، که این مراد شما از بد خواست مسلمانان بر نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: این مطلب میگوید: ای محمد، به آنهایی که به تو و مسلمانان بدخواهی میکنند بگوید که حسرت و خشم خود را در دل داشته باشند، زیرا دعا و آرزوهایشان به جایی نخواهد رسید و به هنگام مرگ، نتیجهی خواستههای نادرستشان را خواهند دید.
إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ نظیر این در قرآن فراوانست: یَعْلَمُ ما فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ و یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ و یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی.
هوش مصنوعی: خداوند به آنچه در قلبها و افکار انسانها نهفته است آگاه است. او از اسرار انسانها و آنچه که در باطن آنها میگذرد خبر دارد، همچنین به پنهانکاریها و خیانتهای چشمان نیز وقوف دارد. او از رازها و آنچه که بیشتر از آن در دلها پنهان است آگاهی کامل دارد.
روی عن ابی الجوزاء قال: لأن یجاورنی القردة و الخنازیر معی فی داری احبّ الیّ من ان یجاورنی صاحب بدعة، و لقد دخلوا فی هذه الآیة تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ الآیة.
هوش مصنوعی: شخصی به نام ابی الجوزاء میگوید: برای من بهتر است که در خانهام با میمونها و خوکها همسایه باشم تا اینکه همسایهام شخصی باشد که بدعتگذار است. او به این آیه اشاره میکند که میگوید: "شما آنها را دوست دارید ولی آنها شما را دوست ندارند و به تمام کتاب ایمان دارید."
قوله تعالی: إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ. اصابت و مسّ دو لغتاند که استعمال کنند هم بخیر و هم بشرّ. امّا اصابت بشرّ مخصوص است، اگر چه به خیر نیز استعمال میکنند. و حسنة ایدر غنیمت و نصرت است، و سیّئة شکستگی و هزیمت.
هوش مصنوعی: سخن اشاره دارد به دو واژه «اصابت» و «مسّ» که میتوانند هم به امور خوب و هم به امور بد اشاره کنند. اما مفهوم «اصابت» به معنای بدی خاص است، هرچند که ممکن است در موارد خوبی نیز به کار رود. همچنین «حسنه» به پیروزی و برکت اشاره دارد، در حالی که «سیّئة» به شکست و ناکامی مربوط میشود.
میگوید: منافقان، چون شما را نصرت و غنیمت پیش آید، دلتنگ شوند و چون کسر و هزیمت بود، شاد شوند. ربّ العالمین گفت: وَ إِنْ تَصْبِرُوا علی ما تسمعون من اذاهم وَ تَتَّقُوا مخالطتهم و مقاربتهم، لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً اگر شما که مؤمناناید، بر اذای ایشان صبر کنید، و از مخالطت ایشان بپرهیزید، هرگز کید ایشان بر شما زیان نکند، که این صبر و تقوی مایه احسانست، و خدای مزد محسنان ضایع نکند، و ایشان را بدشمن ندهد. و هو المشار الیه بقوله: إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ.
هوش مصنوعی: منافقان وقتی که شما به نصرت و پیروزی دست پیدا کنید، ناراحت میشوند و وقتی شکست و ضرر ببینید، خوشحال میشوند. خداوند میفرماید: اگر شما به عنوان مؤمنان بر آزار و اذیت آنها صبر کنید و از معاشرت با آنها دوری کنید، هیچ آسیبی از ناحیهی دسیسههایشان به شما نخواهد رسید. صبر و تقوای شما مایهی نیکی است و خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند و آنها را به دشمنی وا نمیدارد. این موضوع به آیهای اشاره دارد که میگوید: کسی که تقوا داشته باشد و صبر کند، قطعاً خداوند پاداش نیکوکاران را از بین نمیبرد.
لا یَضُرُّکُمْ بکسر ضاد و تخفیف راء قراءت حجازی است و بصری، و اختیار بو حاتم من ضار، یضیر، ضیرا و منه قوله تعالی لا ضَیْرَ. و باقی بضمّ ضاد و تشدید راء خوانند، اختیار بو عبیده، من ضرّ، یضرّ، ضرّا. و لا بمعنی لیس قادر و مقدر، یعنی: ان تصبروا و تتّقوا فلیس یضرّکم کیدهم شیئا.
هوش مصنوعی: در این متن به بررسی نحوه خواندن و تفسیر برخی واژهها از قرآن پرداخته شده است. در ابتدا به اختلاف خوانش عبارت "لا یَضُرُّکُمْ" اشاره شده و بیان شده که خوانشهای مختلفی وجود دارد. برخی از قراءتها به شکل "ضار" و "یضیر" است و بعضی دیگر به شکل "ضرّ" و "یضرّ" خوانده میشود. همچنین به معنی عبارت "لا یَضُرُّکُمْ" اشاره شده که نشان میدهد اگر صبر و تقوا داشته باشید، تدبیر و تدابیر دشمنان هیچ ضرری برای شما نخواهد داشت.
إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ معنی «احاطت» رسیدن است بهمگی هر چیز و بغایت هر چیز، و احاطت از دو وجه است: از روی علم و از روی قدرت، و اللَّه بهر دو معنی محیط است. هذا کقوله: ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ و کقوله: لا یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ. و کقوله أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً.
هوش مصنوعی: خداوند به کارهایی که انجام میدهند آگاه است و احاطهای بر آن دارد. این احاطه به دو صورت است؛ یکی از نظر علم و دیگری از طریق قدرت. خداوند در هر دو زمینه احاطه کامل دارد. به عنوان مثال، هیچ چیزی از خداوند پنهان نیست، نه در زمین و نه در آسمان، و او به تمامی چیزها علم دارد.
قوله تعالی: وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ الآیة... این افتتاح قصه وقیعت احد است، مصطفی (ص) از اهل خویش بامداد کرد، و بیرون شد، یعنی روز احد از منزل عائشه بیرون شد، پیاده به احد رفت و اصحاب خویش را فرمود تا جنگ را صفها برکشیدند، و راست بایستادند. این است که اللَّه گفت: تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ. و اول قصه آنست که: روز چهار شنبه ابو سفیان با سه هزار مرد پیاده و دویست مرد سوار از مشرکان مکه بصحراء احد فرود آمدند. رسول خدا (ص) با یاران خویش مشورت کرد. عبد اللَّه بن ابی سلول و جماعتی از انصار گفتند: یا رسول اللَّه! هیچ روی ندارد از مدینه بیرون شدن، و استقبال دشمن کردن، بگذاریم تا اگر به مدینه در آیند در کویهای مدینه با ایشان جنگ کنیم. و زنان و کودکان از بالاهای خانها بایشان سنگ اندازند. رسول خدا (ص) این رأی بپسندید مگر جماعتی از یاران گفتند، که روز بدر از ایشان فائت شده بود بعذرها که در پیش آمده بود، و میخواستند که تدارک کنند: یا رسول اللَّه در مدینة نشستن روی ندارد، بعد از آنکه دشمن بساحت ما فرو آمدند، اگر نرویم میگویند که: بد دلان و ضعیفانایم، و در جمله ایشان نعمان بن مالک الانصاری بود، گفت: یا رسول اللَّه مرا از بهشت محروم مکن، بآن خدای که ترا براستی بخلق فرستاد که من در بهشت شوم. رسول خدا گفت: بچه در بهشت شوی؟ گفت: با آنکه گواهی میدهم بوحدانیّت و فردانیّت اللَّه آن گه در جنگ دشمن دین برنگردم و پشت بندهم، مصطفی (ص) گفت: صدقت پس نعمان آن روز کشته و شهید گشت. آن گه مصطفی (ص) گفت: مرا گاوی بخواب نمودند، بر آن تأویل خیر نهادم و نمودند که در ذنابه شمشیر من شکستگی بودی، تأویل آن هزیمت نهادم و نمودند که دست در درعی محکم استوار بردم، تأویل آن نهادم که با مدینه شوم. و رسول خدا را چنان خوش میآمد که بمدینة بایستادی، تا اگر دشمنی آمدی هم در مدینه جنگ کردی. اما چون همت و عزم جماعت دید، و جدّ ایشان در بیرون شدن، در رفت و سلاح در پوشید، و عزم رفتن کرد، یاران آن ساعت ازان گفت خویش پشیمان شدند، که چرا با رسول اللَّه این سخن گفتیم، و وی خود به از ما داند، و رأی وی قویتر. و مراد وی آن بود که در مدینه توقف کند. پس بیامدند و همه عذر خواستند و گفتند تا: توقف کنیم. رسول گفت: هیچ پیغامبری را نیست و سزا نبود که امت خویش را سلاح در پوشد، تا با اعداء دین جنگ کند، آن گه پیش از جنگ سلاح بنهد. این روا نباشد، و نکنم. پس مصطفی (ص) روز آدینه بعد از نماز جمعه نیمه شوال سنة ثلاث از هجرت، بیرون شد بحدود احد، سه هزار مرد با وی و گفتهاند: هزار، و گفتهاند: نهصد و پنجاه. فذلک قوله تعالی: وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ الآیة... وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.
هوش مصنوعی: در روز جنگ احد، رسول خدا (ص) از منزل عایشه بیرون آمد و به سمت میدان نبرد رفت. او به یارانش دستور داد تا صفها را تشکیل دهند و به نبرد آماده شوند. در این زمان، ابوسفیان با گروهی از مشرکان مکه به منطقه احد رسید. رسول خدا (ص) با یاران خود مشورت کرد و برخی از آنها پیشنهاد دادند که بهتر است در مدینه بمانند و از آنجا به مقابله با دشمن برآیند. اما عدهای از یاران، به ویژه نعمان بن مالک، خواستار این شدند که به نبرد بروند تا در جنگ با دشمن شرکت کنند و از بهشت محروم نشوند. رسول خدا (ص) نیز سرانجام تصمیم به رفتن به میدان جنگ گرفت و با یارانش به سمت احد حرکت کرد، در حالی که آنها در ابتدا تردید داشتند. در نتیجه، آنها با رسول خدا (ص) رفتند و همگی به میدان نبرد آماده شدند. این داستان به اهمیت تصمیمگیری در مواجهه با خطرات و پیروی از رهبری پیامبر (ص) اشاره دارد.
قوله تعالی: إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلا این آیت تعلق بآخر آیت دارد، میگوید: اللَّه شنوا بود و دانا، آن گه که همت کرد این دو گروه از شما و بد دل شدند. و آن دو طائفه از انصار بودند، یکی بنو حارثه، و یکی بنو سلمة. و سبب آن بود که عبد اللَّه بن ابی روز احد با سیصد مرد برگشت و پشت بداد. و گفت: «علام نقتل انفسنا و اولادنا؟!» بو جابر سلمی از پیش ایشان فرا رفت و گفت: «زینهار غم با خویشتن مخورید و با پیغامبر خویش، و باز گردید». عبد اللَّه بن ابی گفت: «لو نعلم قتالا لاتّبعناکم». و آن دو طائفه از انصار همت کردند که با عبد اللَّه باز گردند. ربّ العالمین عصمت خویش بر ایشان نگه داشت تا برنگشتند.
هوش مصنوعی: این آیه به حالتی اشاره دارد که دو گروه از مسلمانان در جنگ احد دچار تردید و ناامیدی شدند. خداوند میفرماید که او به خوبی میشنید و میدانست که این دو گروه چه فکرهایی در سر دارند. این دو گروه از انصار بودند: یکی از قبایل به نام بنو حارثه و دیگری بنو سلمة. علت این ناامیدی به رفتار عبد اللَّه بن ابی برمیگشت که در بحبوحه جنگ به همراه سیصد نفر از میدان فرار کرد و گفت که چرا باید جان خود و فرزندانمان را به خطر بیندازیم. یکی از مسلمانان، جابر سلمی، تلاش کرد تا آنها را متوقف کند و گفت که نگران نباشند و از پیامبر خود حمایت کنند. اما عبد اللَّه بن ابی پاسخ داد که اگر میدانستیم که جنگی در پیش است، حتماً به شما ملحق میشدیم. با این حال، خداوند به این دو گروه کمک کرد و آنها از تصمیم خود برنگشتند و در استقامت باقی ماندند.
و با رسول خدا به احد رفتند، این است که ربّ العالمین گفت: وَ اللَّهُ وَلِیُّهُما ای ناصرهما و موال لهما. از اول ذکر انصار در گرفت ماننده ذمّ، پس آن را بمدح بیرون برد. و این ایشان را شرفی تمام است و نواختی عظیم.
هوش مصنوعی: و آنها به همراه پیامبر خدا به جنگ احد رفتند. در آنجا خداوند فرمود: «و خداوند حامی آنهاست، ای یاریدهندگان و پشتیبانانشان». در ابتدا ذکر انصار به صورت نکوهش بود، اما سپس به ستایش آنها پرداخته شد. این موضوع برای آنها افتخار بزرگی محسوب میشود و نشان از ارادت و احترام ویژهای دارد.
وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ای فلیعتمدنی فی الکفایة المؤمنون.
هوش مصنوعی: مؤمنان باید به خداوند توکل کنند و به او اعتماد کنند تا در کارهای خود از او کمک بگیرند.