گنجور

۲ - النوبة الثالثة

«قوله هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ. هو نه نام است نه صفت اما اشارتست فرا هست، یعنی که خداوند ما هست و بودنی و بوده، بر مکان عالی و در صفات متعالی، شریح عابد گفت: درویشی را دیدم در مسجد حرام که خدای را عز و جل می‌خواند که «یا من هو هو! یا من لا هو إلّا هو! اغفر لی» گفتا: هاتفی آواز داد که ای درویش بآن یک بار که نخست گفتی ترا چندان ثوابست که فریشتگان تا بقیامت می‌نویسند.

هو دو حرف است «ها» و «واو» و مخرج «ها» آخر حلق است و مخرج «واو» اول حلق. اشارت میکند که در آمد این حروف باول از اوست! و بازگشت آن در آخر باوست! منه بدأ و الیه یعود. و گفته‌اند که اشارت بمخلوقات و مکونات است، که در آمد هر چیز در بدایت از قدرت اوست، و بازگشت همه در نهایت با حکم اوست.

درویشی را در حال وله پرسیدند که «ما اسمک؟» جواب داد که «هو» گفتند از کجا می‌آیی؟ گفت «هو» گفتند چه می‌خواهی؟ گفت «هو» گفتند لعلک ترید اللَّه؟ مگر بآنچه می‌گویی اللَّه را میخواهی؟ درویش که نام اللَّه شنید جان خویش نثار این نام کرد، و از دنیا بیرون شد.

نام تو بصد معنی نقّاش نگارند
بر یاد تو و نام تو می جان بسپارند
بر بوی وصال تو همی جان بفشانند
وز وصف تو در دست بجز عجز ندارند

قوله تعالی. مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ دو قسم عظیم است از اقسام قرآن: یکی ظاهر روشن، یکی غامض مشکل، آن ظاهر، جلال شریعت راست، و این مشکل جمال حقیقت راست، آن ظاهر بآنست تا عامه خلق بدریافت آن و عمل بدان بناز و نعمت رسند. و این مشکل بآنست تا خواص خلق بتسلیم آن و اقرار بآن براز ولی نعمت رسند. و از آنجا که نعمت و ناز است تا آنجا که انس و راز است بسا نشیب و فراز است، و از عزت آن حال و شرف آن کار پرده غموض و تشابه از آن برنگرفت، تا هر نامحرمی درین کوی قدم ننهد، که نه هر کسی شایسته دانستن اسرار ملوک بود.

رو گرد سراپرده اسرار مگرد
کوشش چه کنی که نیستی مرد نبرد
مردی باید زهر دو عالم شده فرد
کو جرعه درد دوستان داند خورد

قوله: رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا... الایه حین صدقوا فی حسن الاستغاثه أمدّوا بانوار الکفایة. با دل صافی، و وقت خالی، و زبان بذکر حق جاری، تیر دعا سوی نشانه اجابت شود لا محاله، لکن کار در آنست که تا این صفا و وفا و دعا کی مجتمع شوند، و چون برهم رسند! معنی آیت این دعاست که: بار خدایا شور دل و زیغ از دلهای ما دور دار، و ما را بر بساط خدمت بر شرط سنت پاینده‌دار. وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً و آنچه دهی خداوندا بفضل و رحمت خویش ده، نه جزاء اعمال و عوض طاعات را! که اعمال و طاعات ما شایسته حضرت جلال تو نیست! و آن را جز محو کردن و با چشم نیاوردن روی نیست.

پیری گفت از پیران طریقت که: زهره‌های رهروان و اصحاب طاعات آب گشت از بیم این آیت، که: وَ قَدِمْنا إِلی‌ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً. و مرا از همه قرآن با این آیت خوش افتادی هست، گفتند: این چه معنی دارد؟ گفت: تا از این اعمال ناپسندیده و طاعات ناشایسته باز رهیم، و یکبارگی دل در فضل و رحمت او بندیم.

قوله تعالی: رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ جمع کننده خلق و با هم آرنده اوست، یکی امروز، یکی فردا، امروز دوستان خود را جمع می‌کند بر بساط ولایت و معرفت، و فردا همه خلق را جمع کند بر بساط سیاست و هیبت.

امروز جمع اسرار است مکاشفه جلال و جمال را، و فردا جمع ابشارست مقاسات احوال و اهوال رستاخیز را. نص صریح بهر دو ناطق است. اما جمع اسرار را درین سرای حکم مصطفی (ص) گفت: یا معشر الانصار أ لم آتکم و انتم ضلال فهداکم اللَّه بی؟

قالوا بلی یا رسول اللَّه. قال أ لم آتکم و انتم اعداء فالف اللَّه بین قلوبکم بی؟ قالوا بلی یا رسول اللَّه، قال أ لم أتاکم و انتم متفرقون فجمعکم اللَّه بی؟ قالوا بلی یا رسول اللَّه.

و جمع اشباح و ابشار در قیامت آنست که مصطفی (ص) گفت باسناد درست: «یجمع اللَّه الاولین و الآخرین لمیقات یوم معلوم اربعین سنة شاخصة ابصارهم الی السّماء و ینتظرون فضل القضاء، قال: و ینزل اللَّه تعالی فی ظل من الغمام من العرش الی الکرسی ثمّ ینادی مناد: ایها النّاس! أ لم ترضوا من ربّکم الّذی خلقکم و رزقکم و أصرکم ان تعبدوه و لا تشرکوا به شیئا ان یولّی کلّ انسان ما کان یتولّی و یعید فی الدنیا؟ أ لیس ذلک عدلا من ربکم؟ قالوا بلی. فینطلقون فیمثل لهم أشیاء ما کانوا یعبدون، فمنهم من ینطق الی الشمس و منهم من ینطلق إلی القمر و إلی الاوثان من الحجارة، و اشباه ما کانوا یعبدون.

و یمثل لمن کان یعبد عیسی شیطان عیسی و یمثل لمن کان یعبد عزیر شیطان عزیر، و یبقی محمد و امته. قال فیمثل الرب عز و جلّ فیأتیهم، فیقول: ما لکم لا تنطلقون کما انطلق الناس؟ فیقولون: بیننا و بینه علامة فاذا رایناه عرفناه. فیقول: ما هی؟ فیقولون یکشف عن ساقه فعند ذلک یکشف عن ساقه...»

و ذکر الحدیث بطوله.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

«قوله هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ. هو نه نام است نه صفت اما اشارتست فرا هست، یعنی که خداوند ما هست و بودنی و بوده، بر مکان عالی و در صفات متعالی، شریح عابد گفت: درویشی را دیدم در مسجد حرام که خدای را عز و جل می‌خواند که «یا من هو هو! یا من لا هو إلّا هو! اغفر لی» گفتا: هاتفی آواز داد که ای درویش بآن یک بار که نخست گفتی ترا چندان ثوابست که فریشتگان تا بقیامت می‌نویسند.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که خداوند وجودی است که به تمامی صفات عالی و متعالی شناخته می‌شود و نام و صفت نیست، بلکه نشانه‌ای از وجود بیکران اوست. همچنین داستانی از یک درویش در مسجد حرام نقل شده که خدا را با صفات خاصی می‌خواند و مورد تأکید قرار می‌گیرد که این ندا و دعا دارای پاداش بزرگی است که فرشتگان تا قیامت آن را می‌نویسند.
هو دو حرف است «ها» و «واو» و مخرج «ها» آخر حلق است و مخرج «واو» اول حلق. اشارت میکند که در آمد این حروف باول از اوست! و بازگشت آن در آخر باوست! منه بدأ و الیه یعود. و گفته‌اند که اشارت بمخلوقات و مکونات است، که در آمد هر چیز در بدایت از قدرت اوست، و بازگشت همه در نهایت با حکم اوست.
هوش مصنوعی: «هو» از دو حرف تشکیل شده است: «ها» و «واو». حرف «ها» در انتهای حلق تلفظ می‌شود و «واو» در ابتدای حلق. این ترکیب نشان‌دهنده این است که وجود این حروف به منبعی خاص برمی‌گردد و در نهایت نیز به همان منبع برمی‌گردد. این مفهوم بیانگر این است که هرچه که وجود دارد، در ابتدا از قدرت او نشأت می‌گیرد و در پایان نیز تحت حکم او قرار می‌گیرد.
درویشی را در حال وله پرسیدند که «ما اسمک؟» جواب داد که «هو» گفتند از کجا می‌آیی؟ گفت «هو» گفتند چه می‌خواهی؟ گفت «هو» گفتند لعلک ترید اللَّه؟ مگر بآنچه می‌گویی اللَّه را میخواهی؟ درویش که نام اللَّه شنید جان خویش نثار این نام کرد، و از دنیا بیرون شد.
هوش مصنوعی: یک درویش را در حال نوعی حال و پریشانی پرسیدند که نامت چیست؟ او پاسخ داد: «او». سپس از او پرسیدند از کجا می‌آیی؟ و او باز گفت: «او». بعد پرسیدند چه می‌خواهی؟ او دوباره گفت: «او». سپس گفتند شاید تو خداوند را می‌خواهی؟ درویش با شنیدن نام خدا، تمام وجودش را تقدیم این نام کرد و از دنیا رفت.
نام تو بصد معنی نقّاش نگارند
بر یاد تو و نام تو می جان بسپارند
هوش مصنوعی: اسم تو به هزاران معنی به تصویر کشیده می‌شود و به یاد تو، جان‌ها را قربان می‌کنند.
بر بوی وصال تو همی جان بفشانند
وز وصف تو در دست بجز عجز ندارند
هوش مصنوعی: بر اثر بوی وصال تو، جان‌ها را فدای تو می‌کنند و از توصیف تو، جز ناتوانی چیزی در دست ندارند.
قوله تعالی. مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ دو قسم عظیم است از اقسام قرآن: یکی ظاهر روشن، یکی غامض مشکل، آن ظاهر، جلال شریعت راست، و این مشکل جمال حقیقت راست، آن ظاهر بآنست تا عامه خلق بدریافت آن و عمل بدان بناز و نعمت رسند. و این مشکل بآنست تا خواص خلق بتسلیم آن و اقرار بآن براز ولی نعمت رسند. و از آنجا که نعمت و ناز است تا آنجا که انس و راز است بسا نشیب و فراز است، و از عزت آن حال و شرف آن کار پرده غموض و تشابه از آن برنگرفت، تا هر نامحرمی درین کوی قدم ننهد، که نه هر کسی شایسته دانستن اسرار ملوک بود.
هوش مصنوعی: در قرآن دو نوع آیه وجود دارد: یکی آیات واضح و روشن که بنیاد کتاب محسوب می‌شوند و دیگری آیات متشابه و پیچیده. آیات واضح مربوط به شریعت و قوانین آشکار هستند که برای عموم مردم قابل فهم و اجرا است تا از آن بهره‌مند شوند. اما آیات متشابه برای افراد خاص و اهل معرفت است که باید آنها را با تسلیم و اعتراف بپذیرند. این دسته از آیات دارای عمق و رازهایی هستند که برای فهمیدن آنها نیاز به شناخت و آمادگی ویژه‌ای وجود دارد. به همین دلیل، این اطلاعات و اسرار نباید در دست هرکسی قرار گیرد، چرا که تنها کسانی که شایسته‌اند می‌توانند به درک عمیق‌تری از این مسائل نایل شوند.
رو گرد سراپرده اسرار مگرد
کوشش چه کنی که نیستی مرد نبرد
هوش مصنوعی: به آنچه در دل داری و درونت است، نپرداز و تلاش نکن که خود را در جستجوی حقیقت به دردسر بیندازی، زیرا در نهایت، تو در این مبارزه پیروز نخواهی بود.
مردی باید زهر دو عالم شده فرد
کو جرعه درد دوستان داند خورد
هوش مصنوعی: انسانی باید به شدت از سختی‌های زندگی آگاه باشد که بتواند درک کند چه کسی می‌تواند درد و رنج دوستانش را درک کند و تحمل کند.
قوله: رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا... الایه حین صدقوا فی حسن الاستغاثه أمدّوا بانوار الکفایة. با دل صافی، و وقت خالی، و زبان بذکر حق جاری، تیر دعا سوی نشانه اجابت شود لا محاله، لکن کار در آنست که تا این صفا و وفا و دعا کی مجتمع شوند، و چون برهم رسند! معنی آیت این دعاست که: بار خدایا شور دل و زیغ از دلهای ما دور دار، و ما را بر بساط خدمت بر شرط سنت پاینده‌دار. وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً و آنچه دهی خداوندا بفضل و رحمت خویش ده، نه جزاء اعمال و عوض طاعات را! که اعمال و طاعات ما شایسته حضرت جلال تو نیست! و آن را جز محو کردن و با چشم نیاوردن روی نیست.
هوش مصنوعی: خداوند، دل‌های ما را بعد از اینکه هدایت‌مان کردی، منحرف نکن. در زمان‌هایی که انسان‌ها با قلبی پاک و فرصت‌های خالی و زبانی که به یاد حق مشغول است دعا می‌کنند، بدون شک دعاها به اجابت می‌رسند. اما نکته اینجا است که این صفا، وفا و دعا باید در کنار هم جمع شوند و در زمانی که با هم بیفتند، معانی عمیقی پیدا می‌کنند. این دعا بیانگر این است که ای پروردگار، از دل‌های ما هرگونه تپش و انحراف را دور کن و ما را بر اساس سنت پایدار خود، در مسیر خدمت قرار ده. و ای خدا، از رحمت خود، به ما عطا کن؛ زیرا هر چیزی که به ما بدهی باید به خاطر فضل و رحمت تو باشد، نه به خاطر پاداش اعمال و طاعات ما، چرا که اعمال و عبادات ما هیچ‌گاه شایسته بزرگی و جلال تو نیست و تنها راهی که برای ما باقی می‌ماند، غفلت از آن‌هاست.
پیری گفت از پیران طریقت که: زهره‌های رهروان و اصحاب طاعات آب گشت از بیم این آیت، که: وَ قَدِمْنا إِلی‌ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً. و مرا از همه قرآن با این آیت خوش افتادی هست، گفتند: این چه معنی دارد؟ گفت: تا از این اعمال ناپسندیده و طاعات ناشایسته باز رهیم، و یکبارگی دل در فضل و رحمت او بندیم.
هوش مصنوعی: پیری از بزرگان طریقت می‌گوید که ترس و واهمه رهبری‌کنندگان و پیروان عبادت‌ها به خاطر یک آیه از قرآن به شدت زیاد شده است. این آیه به این معناست که کارهای آن‌ها را به صورت گرد و غبار پراکنده می‌کنیم. او تصریح می‌کند که این آیه برای او از کل قرآن بسیار مهم و تأثیرگذار است. وقتی از او می‌پرسند این چه معنایی دارد، جواب می‌دهد که باید از اعمال ناپسند و عبادت‌های نامناسب دوری کنیم و به طور کامل دل خود را به رحمت و لطف خدا بسپاریم.
قوله تعالی: رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ جمع کننده خلق و با هم آرنده اوست، یکی امروز، یکی فردا، امروز دوستان خود را جمع می‌کند بر بساط ولایت و معرفت، و فردا همه خلق را جمع کند بر بساط سیاست و هیبت.
هوش مصنوعی: پروردگارا، تو روزی را که در آن هیچ شکی نیست، همه انسان‌ها را جمع می‌کنی. در این روز، امروز دوستان خود را بر سر سفره‌ی محبت و شناخت جمع می‌کنی و فردا همه مخلوقات را در جمعی بزرگ بر سر سفره‌ی قدرت و عظمت خودت جمع خواهی کرد.
امروز جمع اسرار است مکاشفه جلال و جمال را، و فردا جمع ابشارست مقاسات احوال و اهوال رستاخیز را. نص صریح بهر دو ناطق است. اما جمع اسرار را درین سرای حکم مصطفی (ص) گفت: یا معشر الانصار أ لم آتکم و انتم ضلال فهداکم اللَّه بی؟
هوش مصنوعی: امروز، جمع‌ شدن اسرار و رازهای جلال و زیبایی است و فردا، جمع‌ شدن عظمت‌ها و مقادیر احوال و وضعیت‌های قیامت خواهد بود. این دو موضوع به وضوح بیان شده‌اند. در رابطه با اسرار، پیامبر (ص) در این دنیا فرمود: ای گروه انصار! آیا من به سوی شما نیامدم در حالی که گم‌راه بودید و خداوند شما را هدایت نکرد؟
قالوا بلی یا رسول اللَّه. قال أ لم آتکم و انتم اعداء فالف اللَّه بین قلوبکم بی؟ قالوا بلی یا رسول اللَّه، قال أ لم أتاکم و انتم متفرقون فجمعکم اللَّه بی؟ قالوا بلی یا رسول اللَّه.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: بله ای پیامبر خدا. او فرمود: آیا یادآوری نکردم که در زمانی که دشمن یکدیگر بودید، خداوند به وسیله من بین دل‌هایتان الفت ایجاد کرد؟ آنها گفتند: بله ای پیامبر خدا. او ادامه داد: آیا به یاد ندارید که زمانی متفرق و جدا از هم بودید و خداوند به کمک من شما را گرد هم آورد؟ و آنها دوباره گفتند: بله ای پیامبر خدا.
و جمع اشباح و ابشار در قیامت آنست که مصطفی (ص) گفت باسناد درست: «یجمع اللَّه الاولین و الآخرین لمیقات یوم معلوم اربعین سنة شاخصة ابصارهم الی السّماء و ینتظرون فضل القضاء، قال: و ینزل اللَّه تعالی فی ظل من الغمام من العرش الی الکرسی ثمّ ینادی مناد: ایها النّاس! أ لم ترضوا من ربّکم الّذی خلقکم و رزقکم و أصرکم ان تعبدوه و لا تشرکوا به شیئا ان یولّی کلّ انسان ما کان یتولّی و یعید فی الدنیا؟ أ لیس ذلک عدلا من ربکم؟ قالوا بلی. فینطلقون فیمثل لهم أشیاء ما کانوا یعبدون، فمنهم من ینطق الی الشمس و منهم من ینطلق إلی القمر و إلی الاوثان من الحجارة، و اشباه ما کانوا یعبدون.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، همه انسان‌ها از زمان‌های گذشته و آینده گرد هم جمع می‌شوند. در این روز، به مدت چهل سال، نگاه‌ها به آسمان است و مردم در انتظار قضاوت خداوند هستند. خداوند در سایه‌ای از ابرها از عرش به کرسی نازل می‌شود و صدایی می‌زند که مردم را خطاب قرار می‌دهد و از آنها می‌پرسد آیا شما از پروردگارتان که شما را خلق کرده و روزی‌تان داده راضی هستید که او را پرستش کنید و چیزی را با او شریک نکنید؟ سپس هر فرد به آنچه که در دنیا پرستش کرده است، دعوت می‌شود. برخی به سمت خورشید می‌روند، برخی به سمت ماه و برخی دیگر به سمت بت‌ها و اشیایی که قبلاً پرستش می‌کردند.
و یمثل لمن کان یعبد عیسی شیطان عیسی و یمثل لمن کان یعبد عزیر شیطان عزیر، و یبقی محمد و امته. قال فیمثل الرب عز و جلّ فیأتیهم، فیقول: ما لکم لا تنطلقون کما انطلق الناس؟ فیقولون: بیننا و بینه علامة فاذا رایناه عرفناه. فیقول: ما هی؟ فیقولون یکشف عن ساقه فعند ذلک یکشف عن ساقه...»
هوش مصنوعی: شیطان عیسی برای کسانی که او را می‌پرستیدند، تجلی می‌کند و شیطان عزیر نیز برای آنانی که او را می‌پرستید، ظاهر می‌شود. اما محمد و پیروانش باقی می‌مانند. خداوند متعال نزد آنها می‌آید و می‌پرسد: "چرا شما نمی‌روید مانند دیگران؟" آنها پاسخ می‌دهند: "بین ما و او نشانه‌ای وجود دارد و وقتی آن را ببینیم، او را شناسایی می‌کنیم." خداوند می‌پرسد: "آن نشانه چیست؟" و آنها می‌گویند: "او ساق خود را می‌کشفت." در آن momento، او ساق خود را نمایان می‌کند...
و ذکر الحدیث بطوله.
هوش مصنوعی: و بیان کردن تمامی جزئیات حدیث.