گنجور

۱۹ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ هر جای که یا أَیُّهَا النَّاسُ گفت اتَّقُوا رَبَّکُمُ در آن پیوست، و هر جای که یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا گفت اتَّقُوا اللَّهَ در آن پیوست. اتَّقُوا رَبَّکُمُ خطاب عموم است که تقوی ایشان بر دیدار نعمت است، و همت ایشان پرورش تن برای خدمت حق جلّ شأنه.

و اتَّقُوا اللَّهَ خطاب اهل نواخت و کرامت است، که تقوی ایشان بر مراقبت منعم است و قصد ایشان روح روح در مشاهدت حق، و شتّان ما بینهما. اتَّقُوا رَبَّکُمُ خطاب مزدوران است و اتَّقُوا اللَّهَ خطاب عارفان. مزدوران در طلب ناز و نعمت‌اند، و عارفان در طلب راز ولی نعمت. مزدوران از اللَّه غیر او خواهند، و عارفان خود اللَّه خواهند. احمد بن خضرویه حق تعالی را بخواب دید گفتا: «یا احمد! کلّ الناس یطلبون منّی الّا ابا یزید فانّه یطلبنی».

اذا ما تمنّی النّاس روحا و راحة
تمنّیت ان القاک یا عزّ خالیا
روزی که مرا وصل تو در چنگ آید
از حال بهشتیان مرا ننگ آید

گفته‌اند که: تقوی بر سه قسم است: یکی تقوی عقوبت اندر صبر کردن از معاصی، چنان که گفت: وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ. دیگر تقوی اندر شکر نعمت، چنان که گفت: و اتَّقُوا رَبَّکُمُ. سدیگر تقوی برؤیت وحدانیّت بی اعتبار ثواب و عقاب. چنان که گفت: اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ. اوّل تقوای ظالمانست، دیگر تقوای مقتصدانست، سدیگر تقوای سابقان.

قوله تعالی: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا اوّل گفت: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ، و در آخر گفت: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً، و در میان گفت: اتَّقُوا اللَّهَ سرّ ترتیب این کلمات آنست که بنده قصد اعتصام داشت به اللَّه، و راه آن جز تقوی نیست، و حقیقت تقوی تحصیل طاعاتست، و تحصیل طاعات جز بکتاب و رسول نیست که بِحَبْلِ اللَّهِ عبارت از آنست. میگوید: دست در بِحَبْلِ اللَّهِ زنید، تا بتقوی رسید، و از تقوی باعتصام او رسید، و از اعتصام بتوکل رسید، و از توکل باستسلام رسید، و بنده چون باستسلام رسید از وسائط مستغنی شد و بحق قائم گشت، فهو الّذی قال اللَّه عزّ و جلّ فیه: «فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به، و بصره الذی یبصر» الحدیث...

و گفته‌اند: اعتصام سه ضرب است: ضرب اول دست بتوحید زدن، چنان که گفت: فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‌. دیگر دست بقرآن زدن و بآن کار کردن، و هو قوله تعالی: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ. سدیگر دست بحق زدن، و ذلک فی قوله تعالی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ. این حقّ اعتصام است، و هر حقی را حقیقتی است.

حقیقت این دست اعتماد بضمان اللَّه زدن است، و دست مهر بلطف مولی زدن.

قوله: وَ لا تَفَرَّقُوا حثّ مسلمانان است بر ألفت و اجتماع که نظام ایمان به آنست و استقامت کار عالم بسته در آن است، و الفت و اجتماع مسلمانان ادب دینست و زین شریعت، و نظام اسلام، و مایه خیر، و رکن هدایت و اصل طاعت، و موجب ثواب، و لهذا قال عزّ و جلّ: لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ. و قال تعالی: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ. و سئل النّبی (ص): «ا یتزاورون اهل الجنّة؟ قال: یزور الاعلی الأسفل، و لا یزور الاسفل الاعلی، الّا الّذین یتحابّون فی الدّنیا فانّهم یأتون فیها حیث شاءوا».

و درین معنی خبر بو هریره است روایت از مصطفی (ص)، گفت: «در بهشت مردی مشتاق دیدار برادر خود شود، آن برادر که در دنیا او را دوست داشتی از بهر خدای، در راه خدای بی‌نسبی و سببی، گوید: «یا لیت شعری: ما فعل اخی؟»

یعنی کاشک دانستمی که آن برادرم چه کرد؟ و کارش بچه رسید؟ از نواختگانست یا راندگان؟ سوختنی است یا افروختنی؟ در بوستان دوستانست یا در زندان رندان؟

ربّ العالمین آن درد دل وی را در حق برادر خویش مرهمی بر نهد فریشتگان راگوید: «سیروا بعبدی هذا الی اخیه»

این بنده مرا نزد برادر او برید. فریشتگان بفرمان خدای آیند، و بایشان نجیب بهشتی با رحل نور. گویند: «قم فارکب و انطلق الی اخیک.»

ای بنده خدا گرت دیدار برادرت آرزوست، خیز تا رویم.

بران نجیب نشیند هزار ساله راه بیک ساعت باز برد. و مصطفی (ص) گفت: چندان که شما بر نجیب نشینید و یک فرسنگ برانید ایشان هزار ساله راه برانند، تا بمنزل آن برادر فرو آید، سلام کند. آن برادر سلام را علیک گوید، و ترحیب کند، دست بگردن یکدیگر در آرند، و شادی خویش با یکدیگر گویند.

بس که من در جستن تو گرد سر بر گشته‌ام
بی تو ای چشم و چراغم چون چراغی کشته‌ام‌

پس گوید: الحمد للَّه الذی جمع بیننا فی هذه الدرجة، فیجعل اللَّه تلک الدرجة مجلسها فی خیمة مجوفة بالدر و الیاقوت.

قوله، وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ هذه اشارة الی اقوام قاموا باللَّه للَّه، لا تاخذهم لومة لائم، و لم یقطعهم عن اللَّه استنامة الی علّة، قصروا انفاسهم و استغرقوا عمرهم علی تحصیل رضاء اللَّه، عملوا للَّه، و نصحوا لدین اللَّه، و دعوا خلق اللَّه الی اللَّه فربحت تجارتهم و ما حسرت صفقتهم. صفت قومی است که باقامت حق قائم‌اند و از حول و قوّت خویش محرّر، وز ارادت و قصد خویش مجرّد، از دائره اعمال و احوال بیرون، و از اسر اختیار و تصرّف آزاد، خدا را دانند، خدا را خوانند، و دین خدای را کوشند، وز خلق و ملامت خلق نیندیشند، در دل دوستی مولی دارند، و در دیده کحل تجلّی دارند، هر چیزی چنان که هست بینند. دیگران از صنع بصانع نگرند ایشان از صانع در صنع نگرند. خاصگیان حضرت‌اند، بداغ گرفتگان مملکت‌اند.

بنده خاص ملک باش که با داغ ملک
روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس‌

سوخته وصلت‌اند و کشته محبّت، خونشان هدر، و مالشان تلف، امّا دلشان در قبضه، و جانشان در کنف. این چنانست که گویند: دلبری داری به از جان، غم مخور گو جان مباش من کان فی اللَّه تلفه، کان اللَّه خلفه.

قوله: وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا تفرّق دیگرست و اختلاف دیگر. تفرّق ضدّ اجتماع است، و اختلاف ضدّ اصطلاح. تفرّق پراکندگی اصحاب طریقت است، و اختلاف پراکندگی ارباب شریعت. تفرق آنست که مراد بنده دیگر بود و مراد حق دیگر، و اجتماع آنست که مراد بنده و مراد حق یکی شود.

و فی الخبر: «من جعل الهموم همّا واحدا کفاه اللَّه هموم الدّنیا و الآخرة».

و گفته‌اند: تفرّق آنست که نظاره خلق کند و اسباب بیند لا جرم هرگز از رنج و خصومات خلق بر نیاساید، و اجتماع آنست که نظاره حق کند، داند که حق یکتا و کار از یک جا، و حکم ازین یک در. امّا اختلاف ارباب شریعت بر دو ضربست: یکی در اصول دین دیگر در فروع.

اما اختلاف در اصول عظیم است و خطرناک، لا بد یکی از دو بر حق است و یکی بر باطل، کسی را که مقصدش مغرب است و آن گه راه مشرق گیرد هرگز کی بمقصد رسد! هر چند که رود از مقصد هر روز دورتر شود، و باز مانده‌تر، و هو المشار الیه بقوله تعالی: وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ.

اما اختلاف امّت در فروع چنانست که قومی روی نهند بیک مقصد اندر راههای مختلف، بعضی دور و بعضی نزدیک، هر چند که در روش مختلف باشند اما در مقصد یک جای فرود آیند، و مجتمع شوند. این اختلاف عین رحمت است. و الیه‌

اشار النّبی (ص): «الاختلاف فی امّتی رحمة»، یعنی رحمتی بود از خداوند بر خلق این اختلاف در فروع، تا کار دین بر ایشان تنگ نشود و راه آن دشخوار نگردد.

و ذلک فی قوله تعالی: وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ. و قال تعالی: یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ.

۱۹ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ مقاتل حیان گفت: قصه نزول این آیت آنست که: میان اوس و خزرج در زمانه جاهلیت عداوتی و قتالی رفته بود چون مصطفی (ص) به مدینه آمد، ایشان را صلح داد و از سر آن عداوت و کینه برخاسته بودند. روزی ثعلبة بن غنم از اوس و اسعد بن زراره از خزرج بر یکدیگر رسیدند و تفاخر کردند. ثعلبه گفت: مائیم که خزیمة بن ثابت ذو الشهادتین از ماست، و حنظله غسیل ملائکه از ماست، سعد بن معاذ، الّذی اهتزّ له عرش الرحمن و رضی اللَّه بحکمه فی بنی قریظه از ماست، عاصم بن ثابت بن افلح سالار لشکر اسلام از ماست. اسعد بن زراره جواب داد که: چهار کس از بزرگان صحابه که حمله و حفظه قرآن‌اند از مااند. ابی بن کعب، معاذ بن جبل، زید بن ثابت، و ابو زید.۲۰ - النوبة الاولى: کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ بهتر گروهی شمائید، أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ که بیرون آوردند مردمان را، تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ بنیکویی می‌فرمائید، وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ و از ناپسند می‌باز زنید، وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ و بخدای میگروید.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ هر جای که یا أَیُّهَا النَّاسُ گفت اتَّقُوا رَبَّکُمُ در آن پیوست، و هر جای که یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا گفت اتَّقُوا اللَّهَ در آن پیوست. اتَّقُوا رَبَّکُمُ خطاب عموم است که تقوی ایشان بر دیدار نعمت است، و همت ایشان پرورش تن برای خدمت حق جلّ شأنه.
هوش مصنوعی: خداوند در آیات مختلف به مؤمنان خطاب می‌کند و آن‌ها را به تقوای الهی دعوت می‌کند. هر جا که خطاب به مردم باشد، توصیه به تقوای پروردگار مطرح می‌شود و این نشان‌دهنده اهمیت و محبت خدا به بندگانش است. اما هنگامی که خطاب به مؤمنان است، تأکید بیشتری بر تقوای خود خداوند وجود دارد. تقوای پروردگار به مفهوم توجه به نعمت‌هایی است که از سوی خداوند به بندگان داده شده است و همچنین به معنای پرورش جسم و روح برای خدمت به او می‌باشد.
و اتَّقُوا اللَّهَ خطاب اهل نواخت و کرامت است، که تقوی ایشان بر مراقبت منعم است و قصد ایشان روح روح در مشاهدت حق، و شتّان ما بینهما. اتَّقُوا رَبَّکُمُ خطاب مزدوران است و اتَّقُوا اللَّهَ خطاب عارفان. مزدوران در طلب ناز و نعمت‌اند، و عارفان در طلب راز ولی نعمت. مزدوران از اللَّه غیر او خواهند، و عارفان خود اللَّه خواهند. احمد بن خضرویه حق تعالی را بخواب دید گفتا: «یا احمد! کلّ الناس یطلبون منّی الّا ابا یزید فانّه یطلبنی».
هوش مصنوعی: تقوا، در این متن به معنای توجه و احترام به خداوند است. این مفهوم خطاب به کسانی است که به سعادت روح و مشاهدۀ حقیقت و نزدیک شدن به خداوند اهمیت می‌دهند. در حالی که برخی افراد به دنبال نعمت‌ها و لذت‌های دنیوی هستند، افراد عارف به درک و رازهای الهی توجه دارند. عارفان در پی خود خداوند هستند، نه تنها در جست‌وجوی نیازهای دنیوی. در این زمینه، احمد بن خضرویه خواب دیده است که خداوند به او می‌گوید: "تمام مردم از من درخواست دارند، جز ابا یزید که او فقط به دنبال من است."
اذا ما تمنّی النّاس روحا و راحة
تمنّیت ان القاک یا عزّ خالیا
هوش مصنوعی: اگر مردم آرزوی روحی آرام و راحتی داشته باشند، من تنها آرزو می‌کنم که تو را، ای عزت، به تنهایی ملاقات کنم.
روزی که مرا وصل تو در چنگ آید
از حال بهشتیان مرا ننگ آید
هوش مصنوعی: روزى که وصال تو به دستم بیفتد، احساس می‌کنم که بهشتیان در حالتی از ننگ و شرم هستند.
گفته‌اند که: تقوی بر سه قسم است: یکی تقوی عقوبت اندر صبر کردن از معاصی، چنان که گفت: وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ. دیگر تقوی اندر شکر نعمت، چنان که گفت: و اتَّقُوا رَبَّکُمُ. سدیگر تقوی برؤیت وحدانیّت بی اعتبار ثواب و عقاب. چنان که گفت: اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ. اوّل تقوای ظالمانست، دیگر تقوای مقتصدانست، سدیگر تقوای سابقان.
هوش مصنوعی: تقوی به سه نوع تقسیم می‌شود: نوع اول آن تقوی در برابر عذاب و صبر در مقابل گناهان است، مانند این که گفته شده «از آتش که برای کافران آماده شده است، بپرهیزید». نوع دوم تقوی در شکرگزاری نعمت‌هاست، مانند این آیه که می‌گوید «از پروردگارتان بپرهیزید». نوع سوم، تقوی در مشاهده واحدیت خداوند است، بدون توجه به پاداش و عذاب، مانند عبارتی که می‌گوید «از خداوند به اندازه‌ای که شایسته است بترسید». نوع اول مربوط به کسانی است که ظلم می‌کنند، نوع دوم به افرادی که در میانه‌اند، و نوع سوم به پیشگامان اختصاص دارد.
قوله تعالی: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا اوّل گفت: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ، و در آخر گفت: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً، و در میان گفت: اتَّقُوا اللَّهَ سرّ ترتیب این کلمات آنست که بنده قصد اعتصام داشت به اللَّه، و راه آن جز تقوی نیست، و حقیقت تقوی تحصیل طاعاتست، و تحصیل طاعات جز بکتاب و رسول نیست که بِحَبْلِ اللَّهِ عبارت از آنست. میگوید: دست در بِحَبْلِ اللَّهِ زنید، تا بتقوی رسید، و از تقوی باعتصام او رسید، و از اعتصام بتوکل رسید، و از توکل باستسلام رسید، و بنده چون باستسلام رسید از وسائط مستغنی شد و بحق قائم گشت، فهو الّذی قال اللَّه عزّ و جلّ فیه: «فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به، و بصره الذی یبصر» الحدیث...
هوش مصنوعی: در این آیه، خداوند از ما خواسته که همگی به دنباله‌اش و به حبل الله (ریسمان خدا) چنگ بزنیم و پراکنده نشویم. او بیان کرده که هرکس به خدا تمسک جوید، به راه مستقیم هدایت می‌شود. در بین این سخنان، تأکید بر تقوای خدا شده است. ترتیب این کلمات نشان می‌دهد که برای تمسک به خدا، تنها راه تقوا است و تقوا نیز با انجام اطاعات به دست می‌آید که این اطاعات از طریق قرآن و رسول خدا قابل دستیابی است. بنابراین، خداوند به ما می‌گوید که به حبل الله دست بزنید تا به تقوا برسید و از تقوا به تمسک، و از تمسک به توکل، و از توکل به تسلیم برسید. وقتی بنده به تسلیم رسید، دیگر نیازی به وسائط ندارد و به حقیقت نزدیک می‌شود، چنان‌که خداوند فرمود: «زمانی که او را دوست بدارم، او سمع من می‌شود که با آن می‌شنود و بصر من می‌شود که با آن می‌بیند».
و گفته‌اند: اعتصام سه ضرب است: ضرب اول دست بتوحید زدن، چنان که گفت: فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‌. دیگر دست بقرآن زدن و بآن کار کردن، و هو قوله تعالی: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ. سدیگر دست بحق زدن، و ذلک فی قوله تعالی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ. این حقّ اعتصام است، و هر حقی را حقیقتی است.
هوش مصنوعی: به گفته برخی، اعتصام (پناه بردن یا چنگ زدن) سه نوع دارد: نخستین نوع آن، چنگ زدن به توحید و یکتایی خداوند است. به این معنی که شخص باید به یقین و ایمان به خدای واحد پایبند باشد. دومین نوع چنگ زدن به قرآن و عمل بر اساس آن است، که این اشاره به آیه‌ای از قرآن دارد که به پیروانش سفارش می‌کند به ریسمان الهی چنگ بزنند. سومین نوع چنگ زدن به حق و حقیقت است، که بیانگر این است که هر کسی که به خدا پناه ببرد و از حق پیروی کند، در حفاظت و حمایت الهی قرار می‌گیرد. در واقع، هر نوع حقی حقیقت خاص خود را دارد.
حقیقت این دست اعتماد بضمان اللَّه زدن است، و دست مهر بلطف مولی زدن.
هوش مصنوعی: واقعیت این است که این نوع از اعتماد، به معنای اعتماد کردن به ضمانت خداوند و همچنین نشان دادن محبت و توجه از سوی مولا است.
قوله: وَ لا تَفَرَّقُوا حثّ مسلمانان است بر ألفت و اجتماع که نظام ایمان به آنست و استقامت کار عالم بسته در آن است، و الفت و اجتماع مسلمانان ادب دینست و زین شریعت، و نظام اسلام، و مایه خیر، و رکن هدایت و اصل طاعت، و موجب ثواب، و لهذا قال عزّ و جلّ: لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ. و قال تعالی: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ. و سئل النّبی (ص): «ا یتزاورون اهل الجنّة؟ قال: یزور الاعلی الأسفل، و لا یزور الاسفل الاعلی، الّا الّذین یتحابّون فی الدّنیا فانّهم یأتون فیها حیث شاءوا».
هوش مصنوعی: این متن به اهمیت اتحاد و همبستگی مسلمانان اشاره دارد و بر این نکته تأکید می‌کند که این اتحاد از اصول بنیادین ایمان و نظام اسلامی است. الفت و همبستگی میان مسلمانان نه تنها موجب بهبود شرایط دینی و اخلاقی آنها می‌شود، بلکه باعث تقویت طاعت و افزایش ثواب نیز می‌گردد. همچنین به این نکته اشاره می‌شود که صرف هزینه‌های مادی نمی‌تواند محبت و دوستی را در دل‌ها ایجاد کند، بلکه این محبت تنها از سوی خداوند به وجود می‌آید. در نهایت، ذکر می‌شود که در بهشت، کسانی که در دنیا دوست یکدیگر بوده‌اند، می‌توانند یکدیگر را ملاقات کنند.
و درین معنی خبر بو هریره است روایت از مصطفی (ص)، گفت: «در بهشت مردی مشتاق دیدار برادر خود شود، آن برادر که در دنیا او را دوست داشتی از بهر خدای، در راه خدای بی‌نسبی و سببی، گوید: «یا لیت شعری: ما فعل اخی؟»
هوش مصنوعی: در این باره، نقل شده است که پیامبر (ص) فرمود: «در بهشت، اگر مردی بخواهد برادرش را که به خاطر خدا دوست داشته است، ببیند، بدون اینکه در دنیا نسبت فامیلی با او داشته باشد، می‌گوید: «ای کاش می‌دانستم برادرم چه کرده است؟»
یعنی کاشک دانستمی که آن برادرم چه کرد؟ و کارش بچه رسید؟ از نواختگانست یا راندگان؟ سوختنی است یا افروختنی؟ در بوستان دوستانست یا در زندان رندان؟
هوش مصنوعی: ای کاش می‌دانستم برادرم چه می‌کند؟ آیا کارش به جایی رسیده است؟ آیا او شخصی است که دیگران را نوازش می‌کند یا او را به جلو می‌رانند؟ آیا او به ناراحتی دچار شده یا از عشق و شوق می‌سوزد؟ آیا در جمع دوستانش است یا در مکان خلوت و دور از دیگران؟
ربّ العالمین آن درد دل وی را در حق برادر خویش مرهمی بر نهد فریشتگان راگوید: «سیروا بعبدی هذا الی اخیه»
هوش مصنوعی: پروردگار عالم، درد دل او را درباره برادرش تسکینی می‌دهد و به فرشتگان می‌فرماید: «به سوی این بنده‌ام بروید و به برادرش کمک کنید.»
این بنده مرا نزد برادر او برید. فریشتگان بفرمان خدای آیند، و بایشان نجیب بهشتی با رحل نور. گویند: «قم فارکب و انطلق الی اخیک.»
هوش مصنوعی: این فرد، مرا به دیدار برادرش برد. فرشتگان به فرمان خدا می‌آیند و با آرامشی بهشتی و نوری درخشنده نزد او حاضر می‌شوند. آنها می‌گویند: «برخیز و سوار شو و به سوی برادر خود برو.»
ای بنده خدا گرت دیدار برادرت آرزوست، خیز تا رویم.
هوش مصنوعی: ای بندۀ خدا، اگر آرزوی ملاقات برادرت را داری، بپا و به سمت من بیا.
بران نجیب نشیند هزار ساله راه بیک ساعت باز برد. و مصطفی (ص) گفت: چندان که شما بر نجیب نشینید و یک فرسنگ برانید ایشان هزار ساله راه برانند، تا بمنزل آن برادر فرو آید، سلام کند. آن برادر سلام را علیک گوید، و ترحیب کند، دست بگردن یکدیگر در آرند، و شادی خویش با یکدیگر گویند.
هوش مصنوعی: در یک موقعیت خاص، اگر کسی با نجابت و وقار بنشیند، به دیگران امکان می‌دهد که در زمان کمتری به مقصد برسند. پیامبر اسلام (ص) بیان کرده‌اند که اگر شما به آرامی و با وقار نشسته‌اید و دیگران با سرعت بیشتری حرکت کنند، آنها ممکن است سال‌ها را صرف حرکت کنند تا به شما برسند. وقتی آنها به یکدیگر می‌رسند، سلام می‌کنند، ابراز محبت می‌کنند و با یکدیگر شادی‌ها و خوشحالی‌هایشان را تقسیم می‌کنند.
بس که من در جستن تو گرد سر بر گشته‌ام
بی تو ای چشم و چراغم چون چراغی کشته‌ام‌
هوش مصنوعی: من به قدری در جستجوی تو در اطراف خود چرخیده‌ام که بدون تو مانند چراغی خاموش و بی‌فروغ هستم. ای نور چشمم، حال و روزم تاریک و ناامید است.
پس گوید: الحمد للَّه الذی جمع بیننا فی هذه الدرجة، فیجعل اللَّه تلک الدرجة مجلسها فی خیمة مجوفة بالدر و الیاقوت.
هوش مصنوعی: سپس می‌گوید: سپاس خداوندی را که ما را در این مقام کنار هم گرد آورده است. خداوند آن مقام را به عنوان مجلسی در خیمه‌ای توخالی از مروارید و یاقوت قرار می‌دهد.
قوله، وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ هذه اشارة الی اقوام قاموا باللَّه للَّه، لا تاخذهم لومة لائم، و لم یقطعهم عن اللَّه استنامة الی علّة، قصروا انفاسهم و استغرقوا عمرهم علی تحصیل رضاء اللَّه، عملوا للَّه، و نصحوا لدین اللَّه، و دعوا خلق اللَّه الی اللَّه فربحت تجارتهم و ما حسرت صفقتهم. صفت قومی است که باقامت حق قائم‌اند و از حول و قوّت خویش محرّر، وز ارادت و قصد خویش مجرّد، از دائره اعمال و احوال بیرون، و از اسر اختیار و تصرّف آزاد، خدا را دانند، خدا را خوانند، و دین خدای را کوشند، وز خلق و ملامت خلق نیندیشند، در دل دوستی مولی دارند، و در دیده کحل تجلّی دارند، هر چیزی چنان که هست بینند. دیگران از صنع بصانع نگرند ایشان از صانع در صنع نگرند. خاصگیان حضرت‌اند، بداغ گرفتگان مملکت‌اند.
هوش مصنوعی: این متن اشاره به گروهی از مردم دارد که برای خداوند و به خاطر او فعالیت می‌کنند و هیچ گونه ترسی از ملامت دیگران ندارند. آنها تمام عمر خود را صرف جلب رضایت خدا کرده‌اند و به دین خدا خدمت می‌کنند. این افراد به دعوت دیگران به سوی خدا مشغول هستند و در این راه موفق و راضی هستند. ویژگی‌های این گروه شامل ایستادگی در برابر حق، بی‌توجهی به ضعف‌ها و ناتوانی‌های شخصی، و تلاش بی‌وقفه برای دین خداست. آنها تنها خدا را شناسایی می‌کنند و بر انجام کارهای نیک اصرار دارند، بدون اینکه به عذر و ملامت دیگران اهمیت دهند. در این حالت، در دل خود عشق و دوستی به خدا دارند و حقیقت‌ها را به درستی می‌بینند. آنها به نوعی نزدیکان خاص خداوند به شمار می‌آیند و در سرزمین ایمان و حقیقت زندگی می‌کنند.
بنده خاص ملک باش که با داغ ملک
روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس‌
هوش مصنوعی: به عنوان یک فرد خاص و مورد توجه پادشاه، با داشتن نشان و علامت ویژه‌ای، در روزها از نگرانی‌های مختلف و در شب‌ها از دست نگهبانان در امان خواهی بود.
سوخته وصلت‌اند و کشته محبّت، خونشان هدر، و مالشان تلف، امّا دلشان در قبضه، و جانشان در کنف. این چنانست که گویند: دلبری داری به از جان، غم مخور گو جان مباش من کان فی اللَّه تلفه، کان اللَّه خلفه.
هوش مصنوعی: عاشقان و شیفتگان به خاطر عشق خود رنج و درد فراوانی متحمل می‌شوند، خونشان بیهوده می‌ریزد و دارایی‌شان از دست می‌رود، اما هنوز دلشان در اختیار معشوق است و جانشان در دست اوست. به عبارتی، علاقه به محبوبی در نظرشان از جانشان هم ارزشمندتر است. درست مانند این گفته: اگر محبوبی داشته باشی که از جانت هم برایت عزیزتر باشد، نگران نباش؛ زیرا اگر کسی در مسیر خدا به جانش آسیب برسد، خداوند به او جبران خواهد کرد.
قوله: وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا تفرّق دیگرست و اختلاف دیگر. تفرّق ضدّ اجتماع است، و اختلاف ضدّ اصطلاح. تفرّق پراکندگی اصحاب طریقت است، و اختلاف پراکندگی ارباب شریعت. تفرق آنست که مراد بنده دیگر بود و مراد حق دیگر، و اجتماع آنست که مراد بنده و مراد حق یکی شود.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که از تفرّق و اختلاف دوری کنید. تفرّق به معنای پراکندگی و جدا شدن است، در حالی که اختلاف به معنای نداشتن توافق و هم‌نظر بودن است. تفرّق مربوط به پیروان یک روش یا طریقت و اختلاف مربوط به پیروان شریعت است. تفرّق زمانی اتفاق می‌افتد که هدف بنده و هدف خدا متفاوت باشد، در حالی که اجتماع به معنای هماهنگی و هم‌راستایی هدف بنده با هدف خداست.
و فی الخبر: «من جعل الهموم همّا واحدا کفاه اللَّه هموم الدّنیا و الآخرة».
هوش مصنوعی: در یک روایت آمده است: «کسی که تمام نگرانی‌هایش را به یک نگرانی متمرکز کند، خداوند او را از تمامی دغدغه‌های دنیوی و آخرتی آزاد می‌کند.»
و گفته‌اند: تفرّق آنست که نظاره خلق کند و اسباب بیند لا جرم هرگز از رنج و خصومات خلق بر نیاساید، و اجتماع آنست که نظاره حق کند، داند که حق یکتا و کار از یک جا، و حکم ازین یک در. امّا اختلاف ارباب شریعت بر دو ضربست: یکی در اصول دین دیگر در فروع.
هوش مصنوعی: تفرّق به معنای جدایی و پراکندگی است که باعث می‌شود انسان به مشکلات و درگیری‌های دیگران نگاه کند و از آن‌ها رنج ببرد. در مقابل، اجتماع به معنای اتحاد و همبستگی است که فرد را به سوی حقیقت و یگانگی هدایت می‌کند. در این حالت، فرد می‌داند که حقیقت یکی است و همه کارها از یک منبع نشأت می‌گیرد. اما اختلاف نظر میان دینی‌ها به دو دسته تقسیم می‌شود: یکی در اصول اعتقادی و دیگری در مسائل جزئی یا فروع دین.
اما اختلاف در اصول عظیم است و خطرناک، لا بد یکی از دو بر حق است و یکی بر باطل، کسی را که مقصدش مغرب است و آن گه راه مشرق گیرد هرگز کی بمقصد رسد! هر چند که رود از مقصد هر روز دورتر شود، و باز مانده‌تر، و هو المشار الیه بقوله تعالی: وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ.
هوش مصنوعی: اختلاف در اصول بسیار بزرگ و خطرناک است. یا یکی از دو طرف حق است و دیگری باطل. کسی که مقصدش غرب است و در عوض به سمت شرق می‌رود، هرگز به مقصدش نخواهد رسید، حتی اگر هر روز بیشتر و بیشتر از مقصد فاصله بگیرد. این موضوع به آیه‌ای اشاره دارد که می‌گوید: «و این راهِ من است، راهی مستقیم. پس از آن پیروی کنید و از راه‌های دیگر پیروی نکنید که باعث می‌شود از راه من منحرف شوید.»
اما اختلاف امّت در فروع چنانست که قومی روی نهند بیک مقصد اندر راههای مختلف، بعضی دور و بعضی نزدیک، هر چند که در روش مختلف باشند اما در مقصد یک جای فرود آیند، و مجتمع شوند. این اختلاف عین رحمت است. و الیه‌
هوش مصنوعی: اختلاف نظر مسلمانان در جزئیات قوانین به گونه‌ای است که گروهی به هدفی واحد به راه‌های متفاوتی می‌روند. برخی از این راه‌ها ممکن است طولانی و بعضی کوتاه‌تر باشد. با وجود تفاوت در روش‌ها، همه آن‌ها در نهایت به یک مقصد مشترک می‌رسند و گرد هم می‌آیند. این اختلاف خود نوعی رحمت است.
اشار النّبی (ص): «الاختلاف فی امّتی رحمة»، یعنی رحمتی بود از خداوند بر خلق این اختلاف در فروع، تا کار دین بر ایشان تنگ نشود و راه آن دشخوار نگردد.
هوش مصنوعی: نبی اکرم (ص) فرمودند: «اختلاف در امت من رحمت است». به این معنا که این تفاوت نظرها در مسائل فرعی دین، از سوی خداوند بر بندگانش رحمت است تا دین بر آنها دشوار نشود و راه‌ یافتن به آن سخت نگردد.
و ذلک فی قوله تعالی: وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ. و قال تعالی: یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ.
هوش مصنوعی: و این به این معنی است که خداوند در دین بر شما سختی نگذاشته است. او می‌خواهد برای شما آسانی و راحتی فراهم کند و نمی‌خواهد شما را در تنگنا قرار دهد.