گنجور

۱۵ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتابَ الآیة... جلیل و جبّار، خداوند بزرگوار، کردگار نام‌دار، جلّ جلاله، و عظم شأنه پیش از ایجاد عالم، و پیش از خلق آدم، بعلم قدیم خود دانست که از فرزندان آدم سزاوار نبوت و ولایت کیست؟ و اهل محبت و شایسته رسالت کیست؟ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ.

آن را که در ازل داغ مهجوری نهاد، و رقم بی‌خبری کشید امروز معصوم و راست راه چون شود؟ و آن را که رایگانی دولت داد و راه صدق و عصمت فرا پیش نهاد امروز بی‌راه و بد حال چون بود؟ پس چه صورت بندد و چون بوهم درآید؟ و هرگز نبود که مصطفی (ص) گزیده و عیسی (ع) نواخته بعد از کرامت نبوت، و تأیید عصمت، و قوّت رسالت پای از رقم برگیرند و خلق را گویند: کُونُوا عِباداً لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ.

ربّ العالمین یحکم اختیار ازلی و عنایت سرمدی از بهر ایشان جواب داد، و نیابت داشت که ایشان این نگویند، و لکن گویند: کُونُوا رَبَّانِیِّینَ ای کونوا من المختصّین باللّه الّذین وصفوا بقوله: و اذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به. ربانیان بر مذاق اهل معرفت ایشانند که خدای را یگانه شوند در تجرید قصد، هم در صحّت توکل، هم در نسیم انس. قدم از دو گیتی برگرفته، و دست بلطف مهر مولی زده، و چهار تکبیر در صفات خویش کرده.

هر که در میدان عشق نیکوان گامی نهاد
چار تکبیری کند بر ذات او لیل و نهار

نفسی دارند فانی! دلی دارند تشنه! نفسی سوخته! سرّی بعشق افروخته! جانی بآرزو آویخته!

دل زان خواهم که بر تو نگزیند کس
جان زانکه نزد بی‌غم عشق تو نفس‌
تن زان که بجز مهر تواش نیست هوس
چشم از پی آنکه خود ترا بیند و بس!

همّتشان از دنیا مه! مرادشان از بهشت مه! آرامشان از هفت آسمان و از زمین مه! گوش داشته تا آفتاب مهر کی بر آید؟ و ماه روی دولت کی در آید! و نسیم سعادت کی دمد! و یادگار ازلی کی بر دهد!

کی باشد کین قفس بپردازم
در باغ الهی آشیان سازم‌

و گفته‌اند که: ربّانیان ایشانند که اختصاص دارند به اللَّه که بآن اختصاص نسبت با وی برند و باوصاف او موصوف شوند، و باخلاق او برآیند، چندان که بندگی ایشان برتابد، و نهاد ایشان جای دارد. و این قول از آن خبر برگرفتند که مصطفی (ص) گفت: «تخلّقوا باخلاق اللَّه»، و قال علیه السّلام: «انّ اللَّه تعالی کذا خلقا، من تخلّق بواحد منها دخل الجنّة».

اهل علم گفتند: تفسیر این اخلاق معانی نود و نه نام خداست که بنده را در روش خویش بآن معانی گذر باید کرد تا بوصال اللَّه رسد، پیر خراسان ابو القاسم گرگانی رحمه اللَّه گفت: بنده تا در تحصیل این معانی و جمیع این اوصاف است هنوز در راه است، بمقصد نارسیده، و در روش خود است کشش حق نایافته، تا در معرفت است از معرفت باز مانده، و تا در طلب محبّت است از محبوب بی‌خبر شده.

بشتاب بعشق و نیز منشین در بند
بگذر تو ز عشق و عاشقی گامی چند

بزرگی را پرسیدند که بنده بمولی کی رسد؟ گفت آن گه که در خود برسد.

پرسیدند که در خود چون برسد؟ گفت: طلب در سر مطلوب شود و معرفت در سر معروف. گفت شرحی بیفزای، گفت: از تن زبان ماند و بس! و از دل نشان ماند و بس! وز جان عیان ماند و بس! سمع برود شنوده ماند و بس، دل برود نموده ماند و بس، جان برود بوده ماند و بس.

محنت همه در نهاد آب و گل ماست
پیش از دل و گل چه بود؟ آن حاصل ماست!

و قیل معنی قوله کُونُوا رَبَّانِیِّینَ ای متخصّصین باللّه غیر ملتفتین الی الوسائط، کأبی بکر لمّا قال حین مات النّبی (ص) و اضطربت اسرار عامة الناس: «من کان یعبد محمّدا (ص) فانّ محمّدا قد مات، و من کان یعبد اللَّه فانّ اللَّه تعالی حیّ لا یموت».

وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ الآیة... در همه قرآن هیچ آیت نیست در بیان فضیلت مصطفی (ص) تمامتر ازین آیت که وی را خاص است، کس را در آن شرکت نه. ربّ العالمین دو عهد گرفت از خلق خویش، و دو پیمان ستد از ایشان: یکی آنکه پیمان ستد از همه خلق بر خدایی و کردگاری خویش. چنان که گفت: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ الآیة.

دیگر آنکه: پیمان ستد از فریشتگان و پیغامبران بر نبوّت محمد (ص) و نصرت دادن وی، چنان که گفت: وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ... و این غایت تشریف است و کمال تفضیل که نامش با نام خویش بزرگ کرد، و قدرش با قدر خود برداشت. پیش از وجود محمد (ص) بچندین هزار سال فرمان آمد که: یا جبرئیل! من دوستی خواهم آفرید، نام وی محمد (ص)، ستوده و نواخته من، نام او قرین نام من، قدر او برداشته لطف من، طاعت داشت او طاعت من، قول او وحی من، اتّباع او دوستی من.

یا جبرئیل! با من عهد کردی که بوی ایمان آری و او را نصرت کنی، اینست که گفت: لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ. جبرئیل گفت: خداوندا! عهد کردم که با او دست یکی دارم و نصرت کنم و بوی ایمان آورم. خدای گفت یا جبرئیل! هم برین عهد باشی و خلاف نکنی. گفت: خداوندا! و کرا زهره آن باشد که ترا خلاف کند؟ آن گه گفت: یا میکائیل! تو بر عهد جبرئیل گواه باش، و آن گه هم چنان عهد گرفت بر میکائیل، و جبرئیل را گفت: تو بر عهد مکائیل گواه باش، و با اسرافیل و عزرائیل همین عهد گرفت.

پس که آدم (ع) را بیافرید همین عهد گرفت بر آدم، و آدم درپذیرفت. و زان پس آدم با شیث بگفت و شیث درپذیرفت، و هلمّ جرّا قرنا بعد قرن. اینت کرامت و فضیلت! و اینت مرتبت و منزلت! کرا باشد فضل بدین تمامی؟ و کار بدین نظامی کرا بود؟

این عزّ سماوی و فرّ خدایی.
کفر و ایمان را هم اندر تیرگی و هم صفا

نیست دار الملک جز رخسار و زلف مصطفی‌

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتابَ الآیة... جلیل و جبّار، خداوند بزرگوار، کردگار نام‌دار، جلّ جلاله، و عظم شأنه پیش از ایجاد عالم، و پیش از خلق آدم، بعلم قدیم خود دانست که از فرزندان آدم سزاوار نبوت و ولایت کیست؟ و اهل محبت و شایسته رسالت کیست؟ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ.
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ و توانگر، قبل از ایجاد دنیا و خلق آدم، با علم قدیم خود می‌دانست که از نسل آدم، چه کسانی شایسته نبوت و هدایت هستند و چه کسانی سزاوار محبت و رسالت می‌باشند. خداوند بهتر می‌داند که رسالت خود را در کجا قرار دهد.
آن را که در ازل داغ مهجوری نهاد، و رقم بی‌خبری کشید امروز معصوم و راست راه چون شود؟ و آن را که رایگانی دولت داد و راه صدق و عصمت فرا پیش نهاد امروز بی‌راه و بد حال چون بود؟ پس چه صورت بندد و چون بوهم درآید؟ و هرگز نبود که مصطفی (ص) گزیده و عیسی (ع) نواخته بعد از کرامت نبوت، و تأیید عصمت، و قوّت رسالت پای از رقم برگیرند و خلق را گویند: کُونُوا عِباداً لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ.
هوش مصنوعی: کسی که در آغاز، داغ جدایی را بر دل ناخواسته‌ای گذاشت و نشانه ناآگاهی را بر او نوشت، امروز معصوم و درستی راه چگونه خواهد بود؟ و آن کسی که به او قدرت و سلطانی رایگان داد و مسیر حقیقت و پاکی را پیش‌نهاد، امروز چگونه در بی‌راهی و بدحالی به سر می‌برد؟ پس چگونه باید خود را نشان دهد و چگونه در ذهن دیگران جا خواهد گرفت؟ هرگز نبوده است که پیامبری نظیر مصطفی (ص) و عیسی (ع) بعد از کرامت نبوت، تأیید عصمت و قدرت رسالت، پا از زندگی خویش بیرون بگذارند و به مردم بگویند: "بنده‌ی من باشید به جز از خدا."
ربّ العالمین یحکم اختیار ازلی و عنایت سرمدی از بهر ایشان جواب داد، و نیابت داشت که ایشان این نگویند، و لکن گویند: کُونُوا رَبَّانِیِّینَ ای کونوا من المختصّین باللّه الّذین وصفوا بقوله: و اذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به. ربانیان بر مذاق اهل معرفت ایشانند که خدای را یگانه شوند در تجرید قصد، هم در صحّت توکل، هم در نسیم انس. قدم از دو گیتی برگرفته، و دست بلطف مهر مولی زده، و چهار تکبیر در صفات خویش کرده.
هوش مصنوعی: خداوندی که پروردگار جهانیان است، بر اساس انتخاب ازلی و لطف بی‌پایان خود به آنها پاسخ می‌دهد و انتظار دارد که آنها نگویند، بلکه بگویند: «ربانی شوید»، به این معنا که از خاصان خداوند باشید و به صفاتی که او برای آنها بیان کرده، وصف شوند. ربانیان کسانی هستند که از نظر معرفتی به یگانگی خداوند می‌رسند و در خالص‌سازی نیت، درستی توکل و در گوارایی انس با او مقیدند. آنها از دنیای مادی روی برمی‌گردانند و با لطف و محبت پروردگار دست یاری می‌سازند و بر ویژگی‌های خود با چهار تکبیر تأکید می‌کنند.
هر که در میدان عشق نیکوان گامی نهاد
چار تکبیری کند بر ذات او لیل و نهار
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق نیکوکاران قدمی بردارد، همیشه به عظمت و بزرگی او در شب و روز توجه خواهد کرد.
نفسی دارند فانی! دلی دارند تشنه! نفسی سوخته! سرّی بعشق افروخته! جانی بآرزو آویخته!
هوش مصنوعی: آن‌ها نفسی تمام‌شدنی دارند، دل‌شان از عشق سیراب نشده است، روح‌شان به آتش عشق می‌سوزد و آرزوهایشان در دل‌شان به پرچم افتاده است.
دل زان خواهم که بر تو نگزیند کس
جان زانکه نزد بی‌غم عشق تو نفس‌
هوش مصنوعی: من دلم را از آن کس می‌خواهم که برای تو کسی را انتخاب نکند، زیرا جانم را از اینکه در عشق تو بی‌غمی نفس بکشم، می‌گیرم.
تن زان که بجز مهر تواش نیست هوس
چشم از پی آنکه خود ترا بیند و بس!
هوش مصنوعی: تن فقط خواهان محبت توست و جز عشق تو آرزویی ندارد. چشم‌ها نیز تنها در پی دیدن خود تو هستند و بس!
همّتشان از دنیا مه! مرادشان از بهشت مه! آرامشان از هفت آسمان و از زمین مه! گوش داشته تا آفتاب مهر کی بر آید؟ و ماه روی دولت کی در آید! و نسیم سعادت کی دمد! و یادگار ازلی کی بر دهد!
هوش مصنوعی: آرزوهایشان فراتر از دنیا است و هدفشان رسیدن به بهشت است. آرامششان نه تنها از زمین بلکه از آسمان‌های بلند نیز نشأت می‌گیرد. آیا گوش بسپارید که خورشید عشق کی طلوع می‌کند؟ و چه زمانی ماه زیبایی در آسمان نمایان می‌شود؟ و نسیم خوشبختی کی وزیدن می‌گیرد؟ و یادگار ابدی کی نمایان خواهد شد؟
کی باشد کین قفس بپردازم
در باغ الهی آشیان سازم‌
هوش مصنوعی: چه زمانی می‌توانم از این قفس رهایی یابم و در باغ الهی زندگی تازه‌ای بسازم؟
و گفته‌اند که: ربّانیان ایشانند که اختصاص دارند به اللَّه که بآن اختصاص نسبت با وی برند و باوصاف او موصوف شوند، و باخلاق او برآیند، چندان که بندگی ایشان برتابد، و نهاد ایشان جای دارد. و این قول از آن خبر برگرفتند که مصطفی (ص) گفت: «تخلّقوا باخلاق اللَّه»، و قال علیه السّلام: «انّ اللَّه تعالی کذا خلقا، من تخلّق بواحد منها دخل الجنّة».
هوش مصنوعی: ربانیان افرادی هستند که تنها به خدا اختصاص دارند و به واسطه این اختصاص، با او مرتبط می‌شوند و با صفات او توصیف می‌شوند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا از اخلاق خداوند پیروی کنند، به‌گونه‌ای که بندگی‌شان را به بهترین شکل انجام دهند و همانطور که باید در این مسیر حرکت کنند. این تعریف بر اساس حدیثی است که پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: «با اخلاق خداوند آراسته شوید» و همچنین ایشان فرمودند: «خداوند اینگونه خلقی دارد، هر کس به یکی از آن صفات بیاراید، وارد بهشت می‌شود».
اهل علم گفتند: تفسیر این اخلاق معانی نود و نه نام خداست که بنده را در روش خویش بآن معانی گذر باید کرد تا بوصال اللَّه رسد، پیر خراسان ابو القاسم گرگانی رحمه اللَّه گفت: بنده تا در تحصیل این معانی و جمیع این اوصاف است هنوز در راه است، بمقصد نارسیده، و در روش خود است کشش حق نایافته، تا در معرفت است از معرفت باز مانده، و تا در طلب محبّت است از محبوب بی‌خبر شده.
هوش مصنوعی: دانشمندان بیان کرده‌اند که تفسیر این اخلاق، به معنای نود و نه نام خداست که انسان باید در زندگی خود به آن‌ها توجه کند تا به قرب الهی برسد. پیر خیامی، ابوالقاسم گرگانی، فرمودند که انسان تا زمانی که در جستجوی این معانی و ویژگی‌هاست، هنوز در مسیر قرار دارد و به هدف نرسیده است. او هنوز نتوانسته است ارتباط حقیقی را برقرار کند و در حیطه معرفت، از درک واقعی بازمانده و تا زمانی که در جستجوی محبت است، از محبوب حقیقی غافل مانده است.
بشتاب بعشق و نیز منشین در بند
بگذر تو ز عشق و عاشقی گامی چند
هوش مصنوعی: به عشق شتاب کن و در زنجیر آن نماند. از عشق و عاشقی بگذر و چند قدم پیش برو.
بزرگی را پرسیدند که بنده بمولی کی رسد؟ گفت آن گه که در خود برسد.
هوش مصنوعی: بزرگی را سؤال کردند که فردی با ویژگی خاص چه زمانی به کمال می‌رسد؟ او پاسخ داد: زمانی که به درون خود بیند و به خودشناسی برسد.
پرسیدند که در خود چون برسد؟ گفت: طلب در سر مطلوب شود و معرفت در سر معروف. گفت شرحی بیفزای، گفت: از تن زبان ماند و بس! و از دل نشان ماند و بس! وز جان عیان ماند و بس! سمع برود شنوده ماند و بس، دل برود نموده ماند و بس، جان برود بوده ماند و بس.
هوش مصنوعی: پرسیدند که انسان چگونه به خود می‌رسد؟ او پاسخ داد: خواسته در مغز آرزو شکل می‌گیرد و شناخت در دل حقیقت. سپس خواستند که توضیحات بیشتری بدهد. او گفت: تنها زبان برای بیان باقی می‌ماند و بس! و اثر احساسات در دل باقی می‌ماند و بس! و آنچه از روح پدیدار می‌شود، نیز تنها عیان می‌ماند و بس! شنیدن با گوش می‌گذرد و تنها سخن گفته می‌شود و بس، دل چیزهایی را تجربه می‌کند و تنها آثار آن باقی می‌ماند و بس، و جان نیز فقط وجود خود را نشان می‌دهد و بس.
محنت همه در نهاد آب و گل ماست
پیش از دل و گل چه بود؟ آن حاصل ماست!
هوش مصنوعی: مشکلات و سختی‌ها جزو ذات و ویژگی‌های وجود ما هستند. پیش از آنکه دل و احساسات ما شکل بگیرند، این ویژگی‌ها در ما موجود بوده‌اند. این مشکلات بخشی از هویت و سرنوشت ما هستند.
و قیل معنی قوله کُونُوا رَبَّانِیِّینَ ای متخصّصین باللّه غیر ملتفتین الی الوسائط، کأبی بکر لمّا قال حین مات النّبی (ص) و اضطربت اسرار عامة الناس: «من کان یعبد محمّدا (ص) فانّ محمّدا قد مات، و من کان یعبد اللَّه فانّ اللَّه تعالی حیّ لا یموت».
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که مفهوم "کُونُوا رَبَّانِیِّینَ" به این معنی است که انسان‌ها باید به خداوند متعال به عنوان منبع اصلی توجه داشته باشند و به واسطه‌ها و دنیای مادی توجه نکنند. به عنوان مثال، زمانی که پیامبر اسلام(ص) درگذشت و مردم دچار سردرگمی شدند، ابو بکر گفت: "هرکس محمد(ص) را می‌پرستید، او اکنون درگذشته است، اما هرکس خدا را می‌پرستید، باید بداند که خداوند زنده و جاودانه است و نمی‌میرد." این جمله نشان‌دهنده تأکید بر پرستش خالصانه و غیر وابسته به مخلوقات است.
وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ الآیة... در همه قرآن هیچ آیت نیست در بیان فضیلت مصطفی (ص) تمامتر ازین آیت که وی را خاص است، کس را در آن شرکت نه. ربّ العالمین دو عهد گرفت از خلق خویش، و دو پیمان ستد از ایشان: یکی آنکه پیمان ستد از همه خلق بر خدایی و کردگاری خویش. چنان که گفت: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ الآیة.
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند از پیامبران میثاق گرفت، سخنانی در قرآن وجود دارد که فضیلت پیامبر اسلام (ص) را بهتر و کامل‌تر از این آیه بیان می‌کند و این ویژگی فقط مخصوص اوست. پروردگار عالم، دو عهد از مخلوقات خود گرفت: یکی اینکه از تمامی خلق پیمان گرفت که به خداوندی و پروردگاری او اعتراف کنند. اینگونه که در آیه‌ای آمده است: زمانی که پروردگارت از فرزندان آدم پیمان گرفت.
دیگر آنکه: پیمان ستد از فریشتگان و پیغامبران بر نبوّت محمد (ص) و نصرت دادن وی، چنان که گفت: وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ... و این غایت تشریف است و کمال تفضیل که نامش با نام خویش بزرگ کرد، و قدرش با قدر خود برداشت. پیش از وجود محمد (ص) بچندین هزار سال فرمان آمد که: یا جبرئیل! من دوستی خواهم آفرید، نام وی محمد (ص)، ستوده و نواخته من، نام او قرین نام من، قدر او برداشته لطف من، طاعت داشت او طاعت من، قول او وحی من، اتّباع او دوستی من.
هوش مصنوعی: علاوه بر این، پیمانی از سوی خداوند با فرشتگان و پیامبران در مورد نبوّت محمد (ص) و حمایت از او بسته شده است. این نشانه‌ای از عظمت و برتری اوست، زیرا نام او با نام خداوند در یک سطح قرار گرفته و مقامش با مقام الهی سنجیده شده است. پیش از ظهور محمد (ص)، هزاران سال قبل این فرمان صادر شده بود که: "ای جبرئیل! من انسانی را دوست خواهم داشت که نامش محمد (ص) است، کسی که مورد ستایش و محبت من است. نام او هم‌پایه نام من است، مقام او نتیجه لطف من است. او از من اطاعت می‌کند و گفتارش وحی من است، پیروی از او عشق من است."
یا جبرئیل! با من عهد کردی که بوی ایمان آری و او را نصرت کنی، اینست که گفت: لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ. جبرئیل گفت: خداوندا! عهد کردم که با او دست یکی دارم و نصرت کنم و بوی ایمان آورم. خدای گفت یا جبرئیل! هم برین عهد باشی و خلاف نکنی. گفت: خداوندا! و کرا زهره آن باشد که ترا خلاف کند؟ آن گه گفت: یا میکائیل! تو بر عهد جبرئیل گواه باش، و آن گه هم چنان عهد گرفت بر میکائیل، و جبرئیل را گفت: تو بر عهد مکائیل گواه باش، و با اسرافیل و عزرائیل همین عهد گرفت.
هوش مصنوعی: یا جبرئیل! تو با من پیمان بستی که ایمان را به من بیاوری و از او حمایت کنی. جبرئیل پاسخ داد: «آری، تو به او ایمان خواهی آورد و او را یاری خواهی کرد.» سپس جبرئیل گفت: «پروردگارا! من عهد کردم که در کنار او باشم و از او حمایت کنم و ایمان بیاورم.» خداوند به او گفت: «جبرئیل! تو باید به این پیمان پایبند باشی و خلاف نکنی.» جبرئیل در پاسخ گفت: «پروردگارا! چه کسی جرأت دارد که به تو خلاف کند؟» سپس خداوند به میکائیل فرمود: «تو بر پیمان جبرئیل گواه باش.» و همچنین این پیمان را با میکائیل بست. خداوند به جبرئیل گفت: «تو نیز بر عهد میکائیل گواه باش.» و همین‌گونه بر اسرافیل و عزرائیل نیز پیمان گرفت.
پس که آدم (ع) را بیافرید همین عهد گرفت بر آدم، و آدم درپذیرفت. و زان پس آدم با شیث بگفت و شیث درپذیرفت، و هلمّ جرّا قرنا بعد قرن. اینت کرامت و فضیلت! و اینت مرتبت و منزلت! کرا باشد فضل بدین تمامی؟ و کار بدین نظامی کرا بود؟
هوش مصنوعی: بعد از اینکه خداوند آدم را خلق کرد، عهد و پیمانی با او بست و آدم این پیمان را پذیرفت. سپس آدم این عهد را با پسرش شیث در میان گذاشت و شیث نیز آن را پذیرفت. این روند به ترتیب در نسل‌های بعدی ادامه پیدا کرد. این نشان‌دهنده‌ی مقام و منزلت ویژه‌ای است. چه کسی می‌تواند به چنین فضیلت و برتری دست یابد؟ و چنین نظامی از کار و زندگی به چه کسی تعلق دارد؟
این عزّ سماوی و فرّ خدایی.
کفر و ایمان را هم اندر تیرگی و هم صفا
هوش مصنوعی: این که عزت و شکوهی آسمانی و خدایی است، و کفر و ایمان در تاریکی و روشنی، در کنار هم وجود دارند.
نیست دار الملک جز رخسار و زلف مصطفی‌
هوش مصنوعی: جز صورت و موهای مصطفی، چیزی به عنوان دارالملک وجود ندارد.