گنجور

۱۲ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: إِنَّ مَثَلَ عِیسی‌ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ سبب نزول این آیت آنست که: ترسایان نجران، سید و عاقب و اسقف و اصحاب ایشان آمدند بر مصطفی (ص) و گفتند: «ما لک تشتم صاحبنا» چه بودست ترا که صاحب ما را ناسزا می‌گویی، یعنی عیسی (ع). رسول گفت: آن چه ناسزاست که من وی را گفتم؟ گفتند: می‌گویی که وی بنده است. گفت: «اجل هو عبد اللَّه و رسوله و کلمته القاها الی مریم العذراء البتول.»

ایشان چون این سخن شنیدند همه در خشم شدند و کراهیت نمودند، گفتند: «هل رأیت انسانا قط من غیر اب؟» هرگز هیچ مردم دیدی که بی‌پدر باشد؟

اگر چنین است که تو می‌گویی مثال این با ما نمای! رب العالمین بجواب ایشان و حجت بر ایشان این آیت فرستاد، گفت: قیاس خلق عیسی (ع) بی‌پدر همچون قیاس خلق آدم بی‌پدر و بی‌مادر است.

إِنَّ مَثَلَ عِیسی‌ عِنْدَ اللَّهِ میگوید سان و صفت عیسی بنزدیک خدا و در حکم وی همچون سان و صفت آدم است. آدم را از خاک بیافرید و قالب وی بساخت، و روزگاری آن جسد بی‌روح میان مکّه و طائف چنان که در خبر است بگذاشت، آن گه آن جسد را گفت که: ای آدم باش بشری زنده گویا، نه پدر بود نه مادر، همچنین باد را گفت: عیسی باش، پدر نه بود و مادر بود، یعنی در تخلیق بنزدیک اللَّه در قدرت او هر دو یکی‌اند. چنان که آفرینش آدم بی‌پدر و مادر بر وی دشخوار نبود، آفرینش عیسی (ع) بی‌پدر دشخوار نبود.

الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ میگوید: آنچه با تو گفتیم از قصه و خبر عیسی درست است و راست، و پیغام از خداوند تو، و حق اینست و راست که خدا گفت، نه آن که ترسایان گفتند در کار عیسی. و روا باشد که الْحَقُّ ابتدا نهند و مِنْ رَبِّکَ خبر ابتدا، و معنی آن باشد که: الحق فی ذلک بل فی الامور کلها ما یکون مصدره من اللَّه عز و جل.

فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ هر چند که ظاهر این خطاب با مصطفی (ص) است، اما مقصد این خطاب عموم امّت است، یعنی شما که امّت محمداید بشک مباشید که مثل عیسی هم چون مثل آدم است و در گمان میفتید، چنان که ترسایان در گمان افتادند و این مثل نپذیرفتند.

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ معنی محاجّه و محاقّه حجت آوردن است و خویشتن را حق نمودن. میگوید: هر که با تو حجت آرد در کار عیسی، و آنچه اللَّه گفت و بیان کرد نپذیرد، مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ پس از آنکه از خدا بتو پیغام آمد، و بدانستی که عیسی بنده خدا بود و رسول وی. فَقُلْ تَعالَوْا ایشان را گوی، یعنی ترسایان نجران و مهتران ایشان سیّد و عاقب که با تو خصومت میکردند، تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ بیائید تا خوانیم ما پسران خویش و شما پسران خویش، و ما زنان خویش و شما زنان خویش، و ما خود بخویشتن و شما خود بخویشتن، آن گه مباهلت کنیم. مباهلت آن بود که دو تن یا دو قوم بکوشش مستقصی یکدیگر را بنفرینند، و از خدای عزّ و جلّ لعنت خواهند از دو قوم بر آنکه دروغزنان‌اند. و بهلة نامیست لعنت را، مباهلت و تباهل و ابتهال در لغت یکی‌اند. و تفسیر ابتهال خود در عقب لفظ بگفت. فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ. گفته‌اند که: روز مباهلت روز بیست و یکم از ماه ذی الحجّه بود.

مصطفی (ص) بصحرا شد. آن روز دست حسن (ع) گرفته و حسین (ع) را در بر نشانده، و فاطمه (ع) از پس میرفت، و علی (ع) از پس ایشان. و مصطفی (ص) ایشان را گفت: چون من دعا کنم شما آمین گوئید. دانشمندان و مهتران ترسایان چون ایشان را بصحرا دیدند بر آن صفت، بترسیدند، و عام را نصیحت کردند و گفتند: یا قوم! انّا نری وجوها لو سألوا اللَّه عزّ و جلّ ان یزیل جبلا من مکانه لازاله، فلا تبتهلوا فتهلکوا و لا یبقی علی وجه الارض نصرانی الی یوم القیامة.» ترسایان آن سخنان از مهتران خویش بشنیدند همه بترسیدند، و از مباهلت باز ایستادند و طلب صلح کردند و جزیت بپذیرفتند، بآنکه هر سال دو هزار حلّه بدهند، هزار در ماه صفر و هزار در ماه رجب. مصطفی (ص) با ایشان در آن صلح بست. آن گه رسول خدا گفت: و الذی نفسی بیده لو تلاعنوا لمسخوا قردة و خنازیر، و لاضطرم علیهم الوادی نارا، و لاستأصل اللَّه نجران و اهله حتی الطیر علی الشجر، و لما حال الحول علی النصاری کلهم حتی هلکوا.

قوله: إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ، وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ ای انّ الّذی اوحینا الیک لهو الخبر الحقّ، و انّ المستحقّ للعبادة هو اللَّه عزّ و جلّ لا غیر، و لا عزّ و لا حکم الّا له». میگوید: این پیغام که بتو فرستادیم از قصه عیسی (ع) و آدم (ع) راست است و درست، و گفت ترسایان در عیسی باطل، که معبود جز خدایی عزّ و جلّ نیست، و عزّت جز عزّت او نیست، و حکم جز حکم او نیست، آن گه تعظیم را نام اللَّه اعادت کرد و گفت: وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ خدای است که کس با وی نتاود، و خدایی را او بشاید، و فرزند و انباز ندارد. حکیم است که کارها بحکمت کند و عدل و راستی در آن نگه دارد.

فَإِنْ تَوَلَّوْا اگر برگردند از مباهلت و نپذیرند کلمه حق و بیان راست، فَإِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ آن برگشتن ایشان بر خدای پوشیده نیست، میداند از خلق خویش که تباه کار و بد کردار کیست، و فردا جزاء وی دهد بسزاء وی.

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ این خطاب هم بترسایان نجران است. قتاده و ربیع گفتند که: اهل کتاب اینجا جهودان مدینه و ترسایان نجران بهم‌اند که جایی دیگر ایشان را در ذمّ فراهم گرفت، گفت: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ... الآیة.

قوله: تَعالَوْا إِلی‌ کَلِمَةٍ سَواءٍ این کلمه سواء، کلمه «لا اله الا اللَّه» است، یعنی که مردم باید که در آن یکسان باشند در عابدی. مفسران گفتند: این آیت بجواب آن جهودان آمد که گفتند: یا محمد (ص) تو از ما آن میخواهی که ما ترا بخدایی گیریم چنان که ترسایان عیسی (ع) را گرفتند و بجواب آن ترسایان گفتند: یا محمد (ص) از ما آن میخواهی که در تو آن گوئیم که جهودان در عزیر گفتند.

رب العالمین گفت: ایشان را گوی تَعالَوْا إِلی‌ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ بیائید که جز خدای را نپرستیم، و جز او را عبادت نکنیم.

روی انّ النّبی (ص) قال: لا تطرؤنی کما اطرأت النّصاری ابن مریم فانّما انا عبد، فقولوا: عبد اللَّه و رسوله». و انطلقت وفد بنی عامر الی النبی (ص) فقالوا انت سیدنا فقال: السید اللَّه فقالوا افضلنا و اعظمنا طولا. فقال: «قولوا قولکم او بعض قولکم و لا یستجرینّکم الشّیطان»

وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً این کلمه همان فائده داد که أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ داد، و زیادة فائده درین کلمه آنست که عبادت خدا صورت بندد با بعضی شرک. چنان که رب العالمین جای دیگر گفت: وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ.

و مصطفی (ص) گفت: الشّرک اخفی فیکم من دبیب النّمل علی الصّخرة الصّمّاء فی اللّیلة الظّلماء»، پس أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ اشارت بتوحید دارد، وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً اشارت باخلاص.

وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ این هم تفسیر کلمه سَواءٍ است، یعنی که هیچ کس از ما کسی را بخدایی نگیرد، و خدای نخواند، نه اهل تورات عزیر را و نه اهل انجیل، عیسی را. و نه کس باطل از مبطل بپذیرد. و گفته‌اند: در معنی لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ ای لا نطیع فی معصیة اللَّه احدا، یعنی در معصیت خدا هیچ کس را فرمان نبریم، که هر که در معصیت خدا مخلوقی را فرمان برد همچنانست که جز خدای را کسی را سجده برد و او را بخدایی گرفت. مصطفی (ص) گفت: «من اطاع مخلوقا فکأنّما سجد سجدة لغیر اللَّه».

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا... الآیة این خطاب با مصطفی (ص) است و با امت وی. میگوید: «اگر ایشان از اجابت برگردند شما گوئید که ما مسلمانانیم و خدای را یکتا و بی‌همتا گویانیم. اگر کسی گوید: این آیت بر سبیل حجت آورد بر ایشان، و درین چه حجت است که گفت: فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا...؟ جواب آنست که رب العالمین ما را درین آیت ادب محاجّت در آموخت، و بیان کرد که معاند را بعد از آنکه حجّت بر وی لازم گشت و حق بر وی ظاهر شد، و هم چنان عناد مینماید، راه آنست که از وی برگردند و ملاجّت در محاجّت وی بگذارند.

و فی الخبر انّ النبی (ص) کتب کتابا الی قیصر و دعاه الی الاسلام، فقال: «من محمد رسول اللَّه الی هرقل عظیم الروم سلام علی من اتّبع الهدی. امّا بعد، فانّا ادعوک الی الاسلام اسلم تسلم، اسلم یؤتک اللَّه اجرک مرّتین فان تولّیت فانّ علیک اثم الاریسیّین. یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم..

الی آخر الآیة».

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنَّ مَثَلَ عِیسی‌ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ سبب نزول این آیت آنست که: ترسایان نجران، سید و عاقب و اسقف و اصحاب ایشان آمدند بر مصطفی (ص) و گفتند: «ما لک تشتم صاحبنا» چه بودست ترا که صاحب ما را ناسزا می‌گویی، یعنی عیسی (ع). رسول گفت: آن چه ناسزاست که من وی را گفتم؟ گفتند: می‌گویی که وی بنده است. گفت: «اجل هو عبد اللَّه و رسوله و کلمته القاها الی مریم العذراء البتول.»
هوش مصنوعی: این آیه به داستانی اشاره دارد که در آن بزرگان ترسایان نجران به حضور پیامبر اسلام (ص) می‌آیند و از او در مورد توهین به عیسی (ع) سؤال می‌کنند. آنان از پیامبر می‌خواهند که چرا به عیسی که برای ایشان محترم است، ناسزا می‌گوید. پیامبر در پاسخ به آنان توضیح می‌دهد که او عیسی را به عنوان بنده خدا و پیامبر او معرفی کرده و این چیزی نیست که توهین‌آمیز باشد. او همچنین به مقام عیسی و ارتباطش با مریم (ع) اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که او کلمه‌ای از سوی خدا بوده است.
ایشان چون این سخن شنیدند همه در خشم شدند و کراهیت نمودند، گفتند: «هل رأیت انسانا قط من غیر اب؟» هرگز هیچ مردم دیدی که بی‌پدر باشد؟
هوش مصنوعی: آنها به محض شنیدن این حرف خیلی عصبانی شدند و ناراحت شدند. گفتند: «آیا تا به حال انسانی را دیده‌ای که پدر نداشته باشد؟»
اگر چنین است که تو می‌گویی مثال این با ما نمای! رب العالمین بجواب ایشان و حجت بر ایشان این آیت فرستاد، گفت: قیاس خلق عیسی (ع) بی‌پدر همچون قیاس خلق آدم بی‌پدر و بی‌مادر است.
هوش مصنوعی: اگر آنچه تو می‌گویی درست باشد، پس مانند این را برای ما نشان بده! پروردگار جهان به جواب آنان این آیه را فرستاد و گفت: مثل خلق شدن عیسی (ع) بدون پدر، مانند خلق شدن آدم است که بدون پدر و مادر بوده است.
إِنَّ مَثَلَ عِیسی‌ عِنْدَ اللَّهِ میگوید سان و صفت عیسی بنزدیک خدا و در حکم وی همچون سان و صفت آدم است. آدم را از خاک بیافرید و قالب وی بساخت، و روزگاری آن جسد بی‌روح میان مکّه و طائف چنان که در خبر است بگذاشت، آن گه آن جسد را گفت که: ای آدم باش بشری زنده گویا، نه پدر بود نه مادر، همچنین باد را گفت: عیسی باش، پدر نه بود و مادر بود، یعنی در تخلیق بنزدیک اللَّه در قدرت او هر دو یکی‌اند. چنان که آفرینش آدم بی‌پدر و مادر بر وی دشخوار نبود، آفرینش عیسی (ع) بی‌پدر دشخوار نبود.
هوش مصنوعی: می‌گوید که مقام عیسی نزد خداوند به گونه‌ای است که مشابه مقام آدم به شمار می‌آید. خداوند آدم را از خاک خلق کرد و سپس روح او را در آن دمید. روزی آن جسم بی‌جان در مکان‌هایی مثل مکه و طائف رها شد، سپس خداوند به او گفت که زنده شود و بشری زنده گردد، در حالی که نه پدر داشت و نه مادر. همچنین به عیسی گفت: تو بدون پدر به وجود بیا. یعنی در نظر خداوند، در قدرت او، این دو خلق شدن از یکدیگر تفاوتی ندارد. همان‌طور که خلق آدم بدون پدر و مادر برای خداوند دشوار نبود، خلق عیسی نیز بدون پدر برای او مشکل نبود.
الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ میگوید: آنچه با تو گفتیم از قصه و خبر عیسی درست است و راست، و پیغام از خداوند تو، و حق اینست و راست که خدا گفت، نه آن که ترسایان گفتند در کار عیسی. و روا باشد که الْحَقُّ ابتدا نهند و مِنْ رَبِّکَ خبر ابتدا، و معنی آن باشد که: الحق فی ذلک بل فی الامور کلها ما یکون مصدره من اللَّه عز و جل.
هوش مصنوعی: حق از سوی پروردگارت بیان می‌کند که هر آنچه درباره عیسی برای تو گفتیم صحیح و راست است و این پیام از جانب خداوند است. حقیقت این است که آنچه خداوند فرمود درست است، نه آنچه که مسیحیان در مورد عیسی می‌گویند. همچنین، می‌توان گفت که حق در آغاز از خداوند نشأت می‌گیرد و معنای آن این است که حقیقت در همه امور از منبع الهی می‌باشد.
فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ هر چند که ظاهر این خطاب با مصطفی (ص) است، اما مقصد این خطاب عموم امّت است، یعنی شما که امّت محمداید بشک مباشید که مثل عیسی هم چون مثل آدم است و در گمان میفتید، چنان که ترسایان در گمان افتادند و این مثل نپذیرفتند.
هوش مصنوعی: پس جزو تردیدکنندگان نباشید. هر چند ظاهر این پیام به پیامبر (ص) خطاب شده است، اما هدف اصلی آن امت اسلامی است. یعنی شما که پیروان پیامبر محمد هستید، شک نکنید که عیسی همانند آدم است و در اشتباه نیفتید، مانند ترسایان که در تردید افتادند و این حقیقت را نپذیرفتند.
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ معنی محاجّه و محاقّه حجت آوردن است و خویشتن را حق نمودن. میگوید: هر که با تو حجت آرد در کار عیسی، و آنچه اللَّه گفت و بیان کرد نپذیرد، مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ پس از آنکه از خدا بتو پیغام آمد، و بدانستی که عیسی بنده خدا بود و رسول وی. فَقُلْ تَعالَوْا ایشان را گوی، یعنی ترسایان نجران و مهتران ایشان سیّد و عاقب که با تو خصومت میکردند، تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ بیائید تا خوانیم ما پسران خویش و شما پسران خویش، و ما زنان خویش و شما زنان خویش، و ما خود بخویشتن و شما خود بخویشتن، آن گه مباهلت کنیم. مباهلت آن بود که دو تن یا دو قوم بکوشش مستقصی یکدیگر را بنفرینند، و از خدای عزّ و جلّ لعنت خواهند از دو قوم بر آنکه دروغزنان‌اند. و بهلة نامیست لعنت را، مباهلت و تباهل و ابتهال در لغت یکی‌اند. و تفسیر ابتهال خود در عقب لفظ بگفت. فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ. گفته‌اند که: روز مباهلت روز بیست و یکم از ماه ذی الحجّه بود.
هوش مصنوعی: هر کس که با تو در مورد عیسی جدل کند و آنچه خدا درباره او گفته را نپذیرد، پس از آنکه از علم صحیح به تو منتقل شده و دریابی که عیسی بنده و پیامبر خداست، به او بگو: به ما بپیوندید تا فرزندان خود و شما را بخوانیم، همچنین زنان خود و شما را، و سپس خودمان را با شما جمع کنیم و مباهلت کنیم. مباهلت به معنای این است که دو نفر یا دو قوم تلاش کنند تا بر دیگری نفرین کنند و بخواهند که خداوند لعنت کند بر کسی که دروغگو است. روز مباهلت، بیست و یکم از ماه ذی‌الحجه بوده است.
مصطفی (ص) بصحرا شد. آن روز دست حسن (ع) گرفته و حسین (ع) را در بر نشانده، و فاطمه (ع) از پس میرفت، و علی (ع) از پس ایشان. و مصطفی (ص) ایشان را گفت: چون من دعا کنم شما آمین گوئید. دانشمندان و مهتران ترسایان چون ایشان را بصحرا دیدند بر آن صفت، بترسیدند، و عام را نصیحت کردند و گفتند: یا قوم! انّا نری وجوها لو سألوا اللَّه عزّ و جلّ ان یزیل جبلا من مکانه لازاله، فلا تبتهلوا فتهلکوا و لا یبقی علی وجه الارض نصرانی الی یوم القیامة.» ترسایان آن سخنان از مهتران خویش بشنیدند همه بترسیدند، و از مباهلت باز ایستادند و طلب صلح کردند و جزیت بپذیرفتند، بآنکه هر سال دو هزار حلّه بدهند، هزار در ماه صفر و هزار در ماه رجب. مصطفی (ص) با ایشان در آن صلح بست. آن گه رسول خدا گفت: و الذی نفسی بیده لو تلاعنوا لمسخوا قردة و خنازیر، و لاضطرم علیهم الوادی نارا، و لاستأصل اللَّه نجران و اهله حتی الطیر علی الشجر، و لما حال الحول علی النصاری کلهم حتی هلکوا.
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) به صحرا رفت. آن روز دست حسن (ع) را گرفته و حسین (ع) را در آغوش داشت، و فاطمه (ع) پشت سرشان می‌رفت و علی (ع) هم پشت سر آن‌ها بود. مصطفی (ص) به آن‌ها گفت که وقتی من دعا می‌کنم، شما آمین بگویید. دانشمندان و بزرگان مسیحی وقتی آن‌ها را در صحرا دیدند، ترسیدند و به مردم نصیحت کردند و گفتند: ای مردم! ما چهره‌هایی می‌بینیم که اگر از خداوند بخواهند که کوهی را از جا برکند، این کار را انجام می‌دهد؛ پس مباهله نکنید که هلاک می‌شوید و هیچ مسیحی تا روز قیامت بر روی زمین باقی نخواهد ماند. مسیحیان با شنیدن این سخنان از بزرگانشان ترسیدند و از مباهله منصرف شدند و درخواست صلح کردند و با پرداخت جزیه موافقت کردند، به گونه‌ای که هر سال دو هزار حلّه بدهند، یک هزار در ماه صفر و یک هزار در ماه رجب. مصطفی (ص) با آن‌ها بر سر این صلح توافق کرد. سپس رسول خدا فرمود: قسم به کسی که جانم در دست اوست، اگر آن‌ها لعانت می‌کردند، به میمون‌ها و خوک‌ها تبدیل می‌شدند و خداوند دره را بر آن‌ها آتش می‌سوزاند و نجران و اهل آن را از بین می‌برد، تا جایی که حتی پرنده‌ها بر درختان هم نمی‌ماندند، و در سال‌های آینده هیچ مسیحی بر روی زمین باقی نمی‌ماند.
قوله: إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ، وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ ای انّ الّذی اوحینا الیک لهو الخبر الحقّ، و انّ المستحقّ للعبادة هو اللَّه عزّ و جلّ لا غیر، و لا عزّ و لا حکم الّا له». میگوید: این پیغام که بتو فرستادیم از قصه عیسی (ع) و آدم (ع) راست است و درست، و گفت ترسایان در عیسی باطل، که معبود جز خدایی عزّ و جلّ نیست، و عزّت جز عزّت او نیست، و حکم جز حکم او نیست، آن گه تعظیم را نام اللَّه اعادت کرد و گفت: وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ خدای است که کس با وی نتاود، و خدایی را او بشاید، و فرزند و انباز ندارد. حکیم است که کارها بحکمت کند و عدل و راستی در آن نگه دارد.
هوش مصنوعی: این متن به حقیقت و اصالت داستان‌هایی که به پیامبر گفته شده، اشاره دارد و تأکید می‌کند که خداوند یگانه و پروردگار واقعی تنها خداوند عزّ و جلّ است. همچنین بیان می‌کند که تنها عزت و حکمی که وجود دارد، از آن خداوند است و هیچ معبودی غیر از او شایسته پرستش نیست. در ادامه به صفات پروردگار اشاره می‌کند و او را عزیز و حکیم توصیف می‌کند، به این معنا که خداوند در کارهایش حکمت دارد و همواره عدالت و راستی را رعایت می‌کند.
فَإِنْ تَوَلَّوْا اگر برگردند از مباهلت و نپذیرند کلمه حق و بیان راست، فَإِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ آن برگشتن ایشان بر خدای پوشیده نیست، میداند از خلق خویش که تباه کار و بد کردار کیست، و فردا جزاء وی دهد بسزاء وی.
هوش مصنوعی: اگر از مباهلت روی بگردانند و کلام حق و بیان راست را نپذیرند، خداوند به خوبی می‌داند که چه کسانی فساد می‌کنند و کارهای نادرست انجام می‌دهند. برگشتن آنها برای خداوند پنهان نیست و او به خوبی به خلق خود آگاه است. و در آینده به او پاداش یا کیفر خواهد داد.
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ این خطاب هم بترسایان نجران است. قتاده و ربیع گفتند که: اهل کتاب اینجا جهودان مدینه و ترسایان نجران بهم‌اند که جایی دیگر ایشان را در ذمّ فراهم گرفت، گفت: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ... الآیة.
هوش مصنوعی: این بخش به گروهی از اهل کتاب، که شامل یهودیان مدینه و مسیحیان نجران هستند، خطاب می‌کند. برخی مفسران مانند قتاده و ربیع معتقدند که در این آیه به انتقاد از آنها پرداخته شده است و اشاره شده که چگونه برخی از آنها علمای خود را به جای خدا پرستش کرده‌اند.
قوله: تَعالَوْا إِلی‌ کَلِمَةٍ سَواءٍ این کلمه سواء، کلمه «لا اله الا اللَّه» است، یعنی که مردم باید که در آن یکسان باشند در عابدی. مفسران گفتند: این آیت بجواب آن جهودان آمد که گفتند: یا محمد (ص) تو از ما آن میخواهی که ما ترا بخدایی گیریم چنان که ترسایان عیسی (ع) را گرفتند و بجواب آن ترسایان گفتند: یا محمد (ص) از ما آن میخواهی که در تو آن گوئیم که جهودان در عزیر گفتند.
هوش مصنوعی: در این متن به موضوعی اشاره شده که مربوط به آیه‌ای است که مردم را به یکسانی در عبادت و پرستش خداوند دعوت می‌کند. این جمله به «لا اله الا اللَّه» اشاره دارد و بیان می‌کند که در این مورد مردم باید همگی یکپارچه و برابر باشند. همچنین مفسران به این نکته اشاره کرده‌اند که این آیه به درخواست یهودیان و مسیحیان پاسخ می‌دهد که از پیامبر اسلام خواسته‌اند تا به نوعی تجلیل از خودشان بپردازد، مشابه با احترام و ارادتی که مسیحیان به عیسی (ع) دارند. به عبارت دیگر، این آیه جواب به این پرسش است که آیا پیامبر می‌خواهد مردم او را مانند یهودیان که عزیر را خدا می‌دانند، بپرستند.
رب العالمین گفت: ایشان را گوی تَعالَوْا إِلی‌ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ بیائید که جز خدای را نپرستیم، و جز او را عبادت نکنیم.
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: بیایید به توافقی مشترک برسیم که در آن فقط خدا را عبادت کنیم و هیچ‌کس دیگری را نپرستیم.
روی انّ النّبی (ص) قال: لا تطرؤنی کما اطرأت النّصاری ابن مریم فانّما انا عبد، فقولوا: عبد اللَّه و رسوله». و انطلقت وفد بنی عامر الی النبی (ص) فقالوا انت سیدنا فقال: السید اللَّه فقالوا افضلنا و اعظمنا طولا. فقال: «قولوا قولکم او بعض قولکم و لا یستجرینّکم الشّیطان»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمود: مرا مانند مسیحی‌ها که عیسی را بزرگ می‌دانند، بزرگ نشمارید؛ زیرا من فقط بنده خدا هستم، پس بگویید: بنده خدا و پیامبر او. همچنین، وقتی گروهی از بنی عامر به دیدن پیامبر آمدند و او را آقا و سرور خود نامیدند، پیامبر پاسخ داد: آقا فقط خداست. آن‌ها گفتند که او از ما بزرگ‌تر و باعظمت‌تر است. پیامبر فرمود: بگویید آنچه می‌خواهید یا بخشی از آن را، ولی شیطان شما را به سمت افراط نکشاند.
وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً این کلمه همان فائده داد که أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ داد، و زیادة فائده درین کلمه آنست که عبادت خدا صورت بندد با بعضی شرک. چنان که رب العالمین جای دیگر گفت: وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ.
هوش مصنوعی: این عبارت بیان می‌کند که ما نباید هیچ چیزی را در عبادت خدا شریک قرار دهیم. این مفهوم به ما می‌آموزد که تنها باید خداوند را بپرستیم، و اضافه بر این، نشان می‌دهد که عبادت خدا می‌تواند با وجود شرک همراه باشد. به عبارت دیگر، بسیاری از مردم به خدا ایمان دارند، اما در عین حال، چیزی را نیز به او شریک می‌کنند.
و مصطفی (ص) گفت: الشّرک اخفی فیکم من دبیب النّمل علی الصّخرة الصّمّاء فی اللّیلة الظّلماء»، پس أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ اشارت بتوحید دارد، وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً اشارت باخلاص.
هوش مصنوعی: و مصطفی (ص) فرمودند: «شرک در میان شما از حرکت مورچه بر روی سنگ سخت در شب تاریک مخفی‌تر است». بنابراین، وقتی می‌گوییم که فقط خدا را عبادت می‌کنیم، به معنای یکتایی خدا اشاره می‌کنیم و زمانی که می‌گوییم هیچ‌چیز را با او شریک نمی‌سازیم، به خلوص نیت اشاره داریم.
وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ این هم تفسیر کلمه سَواءٍ است، یعنی که هیچ کس از ما کسی را بخدایی نگیرد، و خدای نخواند، نه اهل تورات عزیر را و نه اهل انجیل، عیسی را. و نه کس باطل از مبطل بپذیرد. و گفته‌اند: در معنی لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ ای لا نطیع فی معصیة اللَّه احدا، یعنی در معصیت خدا هیچ کس را فرمان نبریم، که هر که در معصیت خدا مخلوقی را فرمان برد همچنانست که جز خدای را کسی را سجده برد و او را بخدایی گرفت. مصطفی (ص) گفت: «من اطاع مخلوقا فکأنّما سجد سجدة لغیر اللَّه».
هوش مصنوعی: هر یک از ما نباید دیگری را به عنوان خدا بپذیریم و او را معبود خود قرار دهیم. این به معنای آن است که هیچ‌کس نباید کسی را به جز خدا عبادت کند، نه عزیر را که به عنوان یکی از شخصیت‌های مقدس در دین یهود شناخته می‌شود و نه عیسی را که از جمله شخصیت‌های برجسته در دین مسیحیت است. همچنین نباید به فرمایشات کسانی که در مسیر باطل هستند توجه کرد. در واقع، این بدان معنا است که ما نباید در نافرمانی از خداوند به هیچ مخلوقی اطاعت کنیم، زیرا اطاعت از هر کس در معصیت خداوند مانند سجده کردن به غیر خدا و قرار دادن او به عنوان معبود است. پیامبر اسلام نیز فرموده‌اند: «هر کسی که از مخلوقی اطاعت کند، انگار که به غیر خدا سجده کرده است».
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا... الآیة این خطاب با مصطفی (ص) است و با امت وی. میگوید: «اگر ایشان از اجابت برگردند شما گوئید که ما مسلمانانیم و خدای را یکتا و بی‌همتا گویانیم. اگر کسی گوید: این آیت بر سبیل حجت آورد بر ایشان، و درین چه حجت است که گفت: فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا...؟ جواب آنست که رب العالمین ما را درین آیت ادب محاجّت در آموخت، و بیان کرد که معاند را بعد از آنکه حجّت بر وی لازم گشت و حق بر وی ظاهر شد، و هم چنان عناد مینماید، راه آنست که از وی برگردند و ملاجّت در محاجّت وی بگذارند.
هوش مصنوعی: اگر آن‌ها از پذیرفتن حق روی‌گردان شدند، به آن‌ها بگویید که ما مسلمان هستیم و خدا را یکتا و بی‌همتا می‌دانیم. اگر کسی بگوید که این آیه برای استدلال بر آن‌هاست، باید گفت که خداوند در این آیه به ما شیوه‌ی محاجّه (بحث و گفتگو) را آموخته و بیان کرده که وقتی کسی با وجود روشن شدن حق همچنان به دشمنی ادامه می‌دهد، باید از او دور شد و دیگر با او بحث نکرد.
و فی الخبر انّ النبی (ص) کتب کتابا الی قیصر و دعاه الی الاسلام، فقال: «من محمد رسول اللَّه الی هرقل عظیم الروم سلام علی من اتّبع الهدی. امّا بعد، فانّا ادعوک الی الاسلام اسلم تسلم، اسلم یؤتک اللَّه اجرک مرّتین فان تولّیت فانّ علیک اثم الاریسیّین. یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم..
هوش مصنوعی: در یک روایت نقل شده است که پیامبر (ص) نامه‌ای به قیصر، امپراتور روم، نوشت و او را به اسلام دعوت کرد. در این نامه نوشته بود: «من محمد، فرستاده خدا به هرقل، بزرگ روم، سلام بر کسانی که هدایت را پیروی می‌کنند. بعد از این، شما را به اسلام دعوت می‌کنم. اگر اسلام را بپذیری، در امان خواهی بود و خداوند پاداش تو را دوچندان خواهد داد. اما اگر روی‌گردانی کنی، بار گناه مشرکان بر دوش تو خواهد بود. ای مردم کتاب، بیایید به کلامی مشترک میان ما و شما برسیم...»
الی آخر الآیة».
هوش مصنوعی: تا آخر آیه.