قوله تعالی: فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسی مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ؟ بزرگ است و بزرگوار، جلیل است و جبّار، خداوند جهانیان و دارنده آفریدگان، و دادستان از گردنکشان، و کینخواه از برگشتگان، باز دارنده عدل خود از دوستان بازدارنده شر بدان از نیکان، نگه دارنده آبروی دوستان خویش در آفریدگان.
بنگر که چه فضل کرد و چه کرم نمود با عیسی بنده و رهی خویش! و چه ساخت از ساز نهانی بر آن دشمنان! آری، دوستان خویش بدشمنان نماید، اما بایشان ندهد و نسپارد اگر عیسی را بدشمنی میبگذاشتی در بدایت وجود در حال طفولیت شیطان را فرا پیش وی گذاشتی، چنانستی که عیسی (ع) گوید: من آن روز دانستم که در پرده عنایت احدیت و در پناه عصمت ربوبیتام که در حال طفولیت و ضعف کودکی مهتر شیاطین از من بازداشت، و مرا در حفظ و عصمت خود نگه داشت. گویند که: آن روز ابلیس فریاد برآورد و گفت: بار خدایا اگر گرد عیسی نتوانم گشت که گفتهای: إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ بعزّت تو خداوندا که باز نگردم تا هر که بدو نگرست زنّاری بر نه بندد، و سنب خری نپرستد، رشک و غیرت آنکه عیسی را بنواختی و روشناس و مقرّب کردی! وز حضرت عزّت فرمان میآید که: أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ اگر در ایشان خیری بود یا سعادتی در راه ایشان بودی، از تو هم چون عیسی (ع) معصوم بودندی. لکن حکم ما ایشان را در ازل به بیگانگی رفت، و صولت قهر ما ایشان را از درگاه ما براند، و داغ نومیدی بر جان ایشان نهاد. ایشان را بر فتراک خویش بند که ایشان سزای تواند و تو سزای ایشان.
پیش تو رهی چنان تباه افتادست
کز وی همه طاعتی گناه افتادست
این قصه نه زان روی چو ماه افتادست
کین رنگ گلیم ما سیاه افتادست
وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ ابن عباس گفت: مکر اللَّه آن بود که چون ایشان بکفر و گناه بیفزودند، در نعمت بیفزود تا ایشان را بیکبارگی در نعمت بطر گرفت.
کفر نهمار آوردند، و در طغیان و ضلالت سر در نهادند، آن گه ایشان را فرا گرفت پاره پاره از آنجا که ندانستند.
در آثار بیارند: که یکی ابو الدرداء را رنجانید. ابو الدرداء گفت: بار خدایا تن درست و عمر دراز و مال بسیار وی را ارزانی بدار! عاقل که درین سخن تامل کند داند که: بدترین دعاهاست، که هر که را این دادند بطر و غفلت وی را از کار آخرت غافل گرداند تا هلاک شود.
إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ الآیة... بو بکر واسطی گفت: «متوفّیک عن شهواتک و حظوظ نفسک» اللَّه گفت: یا عیسی من ترا از شهوات و لذات و حظوظ نفس خویش فرا خواهم گرفت، تا نیز حظوظ خود نطلبی، و مراد نفس را نکوشی.
رب العالمین این بگفت و چنان کرد، او را به آسمان برد و بمنزل فریشتگان فرود آورد، و او را بصفت ایشان بر آورد اکنون عیسی (ع) بآسمان است. و مصطفی (ص) گفت: شب معراج عیسی را بآسمان دوم دیدم. و بآخر عهد این امّت بمحراب بیت المقدس فرود آید، و دجال را هلاک کند و صلیب بشکند و خنزیر بکشد، و نصرت دین محمد کند، و بیان این قصه در آن خبر است که: ابو امامة باهلی روایت کرد از مصطفی (ص): «قال انه لم تکن فتنة فی الارض منذ ذرأ اللَّه ذریة آدم اعظم من فتنة الدجّال، و ان اللَّه لم یبعث نبیا الا قد حذّر امته الدجال، و انا آخر الانبیاء و انتم آخر الامم و هو خارج فیکم لا محالة».
گفت: از روزگار آدم تا بقیامت هیچ فتنهای صعبتر و عظیمتر از فتنه دجال نیست و پیغامبران که بودند همه آن بودند که امت خود را از فتنه دجال بیم دادند، و بترسانیدند.
و من پیغامبر آخر الزمان ام و شما امت آخر الزمان، و در روزگار این امت لا محالة بیرون آید. آن گه مصطفی (ص) گفت: اگر من زنده باشم شغل او کفایت کنم شما را، و اگر بعد از من بیرون آید، فاللَّه خلیفتی علی کل مسلم.
آن گه بیان کرد که از کجا بیرون آید؟ گفت: از میان شام و عراق پدید آید، و چنان که میرود در سوی راست و سوی چپ، تباهکاری میکند در زمین. و اوّل سخن که گوید آنست: که «انا نبیّ» دعوی پیغامبری کند! مصطفی (ص) گفت: «و لا نبیّ بعدی»
یعنی: بدانید که پس از من هیچ پیغامبری نباشد. نگر تا بدروغ وی فریفته نشوید! آن گه پای برتر نهد و سخن برتر گوید، و دعوی خدایی کند: انا ربکم گوید! مصطفی (ص) گفت: «و لن تروا ربکم حتّی تموتوا»
و شما تا نمیرید خدای را نه بینید!
«و انّه اعور و اللَّه ربّکم لیس باعور»
گفت: و نشان وی آنست که اعور بود، و خدای شما اعور نیست، و میان دو چشم دجال نام کافر نوشته چنانک دبیر و نادبیر میخواند. و با وی بهشتی است و دوزخی. مصطفی (ص) گفت: آن دوزخ وی بهشت است و آن بهشت دوزخ. کسی که با آن دوزخ و آتش وی گرفتار شود، باید ابتداء سورة الکهف درگیرد و میخواند، تا خدای تعالی آن آتش بر وی سرد کند.
چنان که بر ابراهیم (ع) سرد کرد. آن گه اعرابی را گوید: چه بینی، اگر من پدر و مادرت زنده کنم، گواهی دهی که من خدای توام؟ اعرابی گوید چنین کنم! پس دو شیطان بر صورت مادر و پدر وی بیایند و گویند: «یا بنیّ اتّبعه فانّه ربّک»
گفتا: و از فتنه دجال یکی آنست که: او را مسلط کنند بر شخصی تا وی را بکشد و پارهپاره بکند. آن گه گوید: «انظروا الی عبدی هذا فاننی ابعثه الآن، ثم یزعم ان له ربّا غیری»
گوید: نگرید باین بنده من که هم اکنون او را زنده کنم، و گوید: که مرا خدای دیگر است نه تو، پس رب العالمین آن بنده را زنده کند تا دجال وی را پرسد که: «من ربّک؟»
بنده گوید: «ربّی اللَّه و انت عدوّ اللَّه انت الدجال، و اللَّه ما کنت قطّ اشد بصیرة فیک منّی الآن.»
و از فتنه وی آنست که: آسمان را فرماید تا باران ببارد، و زمین را فرماید تا نبات برآرد، و چرندگان و مواشی در احیاء عرب همه فربه شوند و پر شیر. آن گه بهمه زمین فرا رسد مگر بمکه و مدینه که رب العالمین فریشتگان را فرستد با شمشیرهای کشیده تا وی را از مکه و مدینه باز دارند. آن گه بنزدیکی مدینه فرود آید و بفرمان خدای عزّ و جلّ سه بار مدینه بلرزد و بجنبد تا هر چه منافقان باشند از مردان و زنان از مدینه به دجال اوفتند. و مدینه از کافران و منافقان و بدان پاک شود. مصطفی (ص) گفت: آن روز را روز اخلاص گویند که نیکان مدینه از بدان پاک شوند و خالص گردند.
ام شریک بنت ابی العسکر گفت: یا رسول اللَّه عرب آن روز کجا باشند؟
رسول (ص) گفت عرب آن روز اندک باشند به بیت المقدس فرود آمده و امام ایشان مردی صالح، نماز بامداد را مؤذن اقامت گوید در مسجد بیت المقدس و امام فرا پیش شود. و تکبیر احرام بندد، ناگاه عیسی (ع) فرو آید، و آن امام قدم باز پس مینهد، یعنی که: تا عیسی فرا پیش شود. عیسی دست میان کتف وی فرانهد: «تقدم فصلّ فانها لک اقیمت».
گوید: پس چون نماز گزارده باشند، عیسی گوید: در بگشائید، در بگشایند دجال را بینند با هفتاد هزار جهود بهر یکی طیلسانی برافگنده و شمشیری حمائل کرده، دجال چون در عیسی نگرد بگدازد، چنانک نمک در آب بگدازد، و برگردد تا بگریزد، و عیسی گوید: «انّ لی فیک ضربة لن تسبقنی بها»
مرا ضربتی بر تو زدنی است که از آن فراپیش نتوانی شدن، آن گه بوی در رسد و او را بکشد، جهودان همه بهزیمت شوند. هر درختی و خاری و سنگی که جهودی در پس وی گریزد، رب العزت آن را بسخن آرد تا جهود را بسپارد مگر درخت غرقد که از درخت ایشان است. آن گه مصطفی (ص) گفت: روزگار دجال چهل سالست هر یک سال چون یک ماه، و یک ماه چون یک هفته از آدینه تا بآدینه. و آخرترین روز وی چون شرارهای بود! گفتند: یا رسول اللَّه در آن روزهای کوتاه نماز چون کنند؟ رسول گفت: نمازها بوقت خویش توانند کرد چنان که درین روزها. آن گه مصطفی (ص) گفت: عیسی بن مریم در امّت من حکمی دادگر باشد، و پیش روی استوار است، او صلیب را بشکند، و خوک بکشد، و کفر بردارد، و کین و عداوت و بغض و حقد در هیچ دل نماند، گزندگان بیزهر شوند و ددان با مردم نرم و رام شوند، کودکان دست در دهن مار کنند و ایشان را گزندی نرسد، و دست در گردن شیر افکنند و نترسند، و گرگ در میان گوسفندان شوند چنان که سگان، و هیچ نرمند، و نبات زمین چنان شود که در عهد آدم (ع) بود، جماعتی از خوشهای انگور سیر شوند. و یک انار نفری را بتمامی برسد، و گاوان کشتزاری گرانبها شوند، از آنکه همه جهان کشتزار و جای نبات بود، و اسبان غازیان ارزان باشند. از آنکه حرب و قتال نباشد که کافران و بد دینان هیچ نمانند، و جهانیان همه بر کلمه حق و عبادت اللَّه گرد آیند، و جز خدای عزّ و جلّ نپرستند.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسی مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ؟ بزرگ است و بزرگوار، جلیل است و جبّار، خداوند جهانیان و دارنده آفریدگان، و دادستان از گردنکشان، و کینخواه از برگشتگان، باز دارنده عدل خود از دوستان بازدارنده شر بدان از نیکان، نگه دارنده آبروی دوستان خویش در آفریدگان.
هوش مصنوعی: وقتی عیسی از میان آنها احساس کفر کرد، گفت: چه کسی یاران من برای خدا هستند؟ خداوند بزرگ و باعظمت است، خالق جهان و صاحب موجودات، و قاضی و حاکم بر ستمگران و انتقامگیر از کسانی که به خطا برگشتهاند. او عدالت خود را از دوستانش دور میسازد و شر را از نیکان نگهمیدارد و آبروی دوستداران خود را در میان مخلوقات محفوظ میدارد.
بنگر که چه فضل کرد و چه کرم نمود با عیسی بنده و رهی خویش! و چه ساخت از ساز نهانی بر آن دشمنان! آری، دوستان خویش بدشمنان نماید، اما بایشان ندهد و نسپارد اگر عیسی را بدشمنی میبگذاشتی در بدایت وجود در حال طفولیت شیطان را فرا پیش وی گذاشتی، چنانستی که عیسی (ع) گوید: من آن روز دانستم که در پرده عنایت احدیت و در پناه عصمت ربوبیتام که در حال طفولیت و ضعف کودکی مهتر شیاطین از من بازداشت، و مرا در حفظ و عصمت خود نگه داشت. گویند که: آن روز ابلیس فریاد برآورد و گفت: بار خدایا اگر گرد عیسی نتوانم گشت که گفتهای: إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ بعزّت تو خداوندا که باز نگردم تا هر که بدو نگرست زنّاری بر نه بندد، و سنب خری نپرستد، رشک و غیرت آنکه عیسی را بنواختی و روشناس و مقرّب کردی! وز حضرت عزّت فرمان میآید که: أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ اگر در ایشان خیری بود یا سعادتی در راه ایشان بودی، از تو هم چون عیسی (ع) معصوم بودندی. لکن حکم ما ایشان را در ازل به بیگانگی رفت، و صولت قهر ما ایشان را از درگاه ما براند، و داغ نومیدی بر جان ایشان نهاد. ایشان را بر فتراک خویش بند که ایشان سزای تواند و تو سزای ایشان.
هوش مصنوعی: بنگر به آنچه که خدا با عیسی، بنده و رسول خود انجام داد و چگونه بر دشمنان او قدرت نمایی کرد! بله، دوستان خود را در نظر دشمنان قرار میدهد، اما از آنها دور میماند و آنها را نمیسپارد. اگر عیسی را در زمان کودکیاش به دشمنی میسپردی، به گونهای که شیطان را در مقابل او مستقر میکردی، عیسی (ع) میگفت: "من در آن روز دانستم که در پناه لطف الهی و تقدس ربوبیت خودم، شیطان بزرگ را از خود دور کردهاند و مرا در حفاظت و عصمت خود نگه داشتهاند." گفته میشود که در آن روز ابلیس فریاد میکشید و میگفت: "ای پروردگار، اگر نتوانم به عیسی نزدیک شوم، به عزت تو قسم که برنخواهم گشت تا هر که به او نگریست، عذری بر من نباشد و حسرت بر دل من نماند، از آنچه عیسی را انجام دادی و او را شایسته و مقرّب کردی!" و خداوند در پاسخ میفرماید: "به آنان لشکر بفرست، و اگر در آنان خیری باشد، مانند عیسی (ع) معصوم خواهند بود. اما سرنوشت ما از پیش، بر بیگانگی آنها حکم کرده و قدرت قهر ما، آنها را از درگاه ما دور کرده و ناامیدی را به جان شان نشانده است. آنها را در دام خود گرفتار کن زیرا سزای آنها در دستان توست و تو هم سزای آنها را خواهی دید."
پیش تو رهی چنان تباه افتادست
کز وی همه طاعتی گناه افتادست
هوش مصنوعی: در نزد تو، راهی که باید به رهسپاری برود، به شدت خراب و گمراه شده است؛ به طوری که هر نیکی که به نظر میرسد، به گناه بدل شده است.
این قصه نه زان روی چو ماه افتادست
کین رنگ گلیم ما سیاه افتادست
هوش مصنوعی: این داستان به خاطر زیباییاش نیست، بلکه به این دلیل است که وضعیت ما تیره و تار شده است.
وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ ابن عباس گفت: مکر اللَّه آن بود که چون ایشان بکفر و گناه بیفزودند، در نعمت بیفزود تا ایشان را بیکبارگی در نعمت بطر گرفت.
هوش مصنوعی: آنها نقشههایی کشیدند و خدا نیز نقشهای دیگری داشت. ابن عباس گفته است که نقشه خدا این بود که وقتی آنها به کفر و گناه خود افزودند، خداوند بر نعمتهایشان افزود تا آنها به شدت در این نعمتها غرق شده و مغرور شوند.
کفر نهمار آوردند، و در طغیان و ضلالت سر در نهادند، آن گه ایشان را فرا گرفت پاره پاره از آنجا که ندانستند.
هوش مصنوعی: کفر نهمار سبب شد که آنها به طغیان و گمراهی دچار شوند و در نهایت، چیزی آنها را در بر گرفت که از آن بیخبر بودند.
در آثار بیارند: که یکی ابو الدرداء را رنجانید. ابو الدرداء گفت: بار خدایا تن درست و عمر دراز و مال بسیار وی را ارزانی بدار! عاقل که درین سخن تامل کند داند که: بدترین دعاهاست، که هر که را این دادند بطر و غفلت وی را از کار آخرت غافل گرداند تا هلاک شود.
هوش مصنوعی: در نوشتهها آمده است که یکی از افراد، ابو الدرداء را ناراحت کرد. ابو الدرداء در پاسخ دعا کرد: خدایا، سلامت و طول عمر و مال فراوانی به او بده! هر فرد عاقلی اگر بر این سخن فکر کند، درمییابد که این بدترین دعاهاست. زیرا هر کسی که اینها را دریافت کند، به سبب دنیا و غفلت از آخرت، به هلاکت خواهد افتاد.
إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ الآیة... بو بکر واسطی گفت: «متوفّیک عن شهواتک و حظوظ نفسک» اللَّه گفت: یا عیسی من ترا از شهوات و لذات و حظوظ نفس خویش فرا خواهم گرفت، تا نیز حظوظ خود نطلبی، و مراد نفس را نکوشی.
هوش مصنوعی: وقتی خداوند به عیسی گفت: "من تو را از شهوات و لذتها و خواستههای نفسانیات جدا میکنم"، یعنی منظور این است که عیسی دیگر به دنبال خواستهها و لذتهای خود نرود و در پی تأمین نیازهای نفسانیاش نباشد.
رب العالمین این بگفت و چنان کرد، او را به آسمان برد و بمنزل فریشتگان فرود آورد، و او را بصفت ایشان بر آورد اکنون عیسی (ع) بآسمان است. و مصطفی (ص) گفت: شب معراج عیسی را بآسمان دوم دیدم. و بآخر عهد این امّت بمحراب بیت المقدس فرود آید، و دجال را هلاک کند و صلیب بشکند و خنزیر بکشد، و نصرت دین محمد کند، و بیان این قصه در آن خبر است که: ابو امامة باهلی روایت کرد از مصطفی (ص): «قال انه لم تکن فتنة فی الارض منذ ذرأ اللَّه ذریة آدم اعظم من فتنة الدجّال، و ان اللَّه لم یبعث نبیا الا قد حذّر امته الدجال، و انا آخر الانبیاء و انتم آخر الامم و هو خارج فیکم لا محالة».
هوش مصنوعی: پروردگار عالم اینگونه گفت و چنین عملی انجام داد؛ او عیسی (ع) را به آسمان برد و در میان فرشتگان نازل کرد و او را به شکل آنها درآورد. در حال حاضر عیسی (ع) در آسمان است. همچنین پیامبر (ص) فرمود: در شب معراج عیسی را در آسمان دوم مشاهده کردم. در پایان دوران این امت، او به محراب بیت المقدس نازل خواهد شد، دجال را هلاک خواهد کرد، صلیب را خواهد شکست و خنزیر را خواهد کشت و به یاری دین محمد (ص) خواهد شتافت. در این باره، ابوامامه باهلی از پیامبر (ص) روایت کرده است: «هیچ فتنهای در زمین از زمان آفرینش انسان بزرگتر از فتنه دجال نبوده است و هیچ پیامبری نیامده مگر اینکه امتش را از دجال بر حذر داشته است. من آخرین پیامبرانم و شما آخرین امت هستید و او حتماً در میان شما خارج خواهد شد».
گفت: از روزگار آدم تا بقیامت هیچ فتنهای صعبتر و عظیمتر از فتنه دجال نیست و پیغامبران که بودند همه آن بودند که امت خود را از فتنه دجال بیم دادند، و بترسانیدند.
هوش مصنوعی: او گفت: از زمان آدم تا پایان دنیا هیچ فتنهای به اندازه فتنه دجال سخت و بزرگ نیست و پیامبران در طول تاریخ همگی مردم خود را از فتنه دجال هشدار داده و ترساندهاند.
و من پیغامبر آخر الزمان ام و شما امت آخر الزمان، و در روزگار این امت لا محالة بیرون آید. آن گه مصطفی (ص) گفت: اگر من زنده باشم شغل او کفایت کنم شما را، و اگر بعد از من بیرون آید، فاللَّه خلیفتی علی کل مسلم.
هوش مصنوعی: من پیامبر آخر الزمان هستم و شما نیز در این دوران زندگی میکنید. در زمان شما، بیتردید، فردی از نسل من ظهور خواهد کرد. سپس پیامبر فرمود: اگر من در آن زمان زنده باشم، او را حمایت و راهنمایی میکنم، و اگر پس از من بیاید، بر عهده من است که او را به عنوان خلیفهای برای تمامی مسلمانان معرفی کنم.
آن گه بیان کرد که از کجا بیرون آید؟ گفت: از میان شام و عراق پدید آید، و چنان که میرود در سوی راست و سوی چپ، تباهکاری میکند در زمین. و اوّل سخن که گوید آنست: که «انا نبیّ» دعوی پیغامبری کند! مصطفی (ص) گفت: «و لا نبیّ بعدی»
هوش مصنوعی: سپس بیان کرد که از کجا خروج خواهد کرد؟ گفت: از بین شام و عراق ظاهر خواهد شد و وقتی که حرکت میکند، در راست و چپ خود فساد و تباهی به بار میآورد. و اولین حرفی که خواهد زد این است: «من پیامبر هستم» و ادعای پیامبری خواهد کرد! پیامبر (ص) فرمود: «و بعد از من پیامبری نخواهد بود».
یعنی: بدانید که پس از من هیچ پیغامبری نباشد. نگر تا بدروغ وی فریفته نشوید! آن گه پای برتر نهد و سخن برتر گوید، و دعوی خدایی کند: انا ربکم گوید! مصطفی (ص) گفت: «و لن تروا ربکم حتّی تموتوا»
هوش مصنوعی: بدانید که پس از من هیچ پیامبری نخواهد بود. پس مواظب باشید که فریب دروغپردازان را نخورید! آنها ممکن است با ادعای بزرگ و صحبتهای فریبنده بیایند و خود را به عنوان خدا معرفی کنند. پیامبر (ص) فرمود: «شما هرگز خدا را نخواهید دید تا زمانی که بمیرید.»
و شما تا نمیرید خدای را نه بینید!
هوش مصنوعی: شما تا زمانی که نمیرید، خدا را نخواهید دید!
«و انّه اعور و اللَّه ربّکم لیس باعور»
هوش مصنوعی: او یک چشم است و خداوند پروردگار شما یک چشم ندارد.
گفت: و نشان وی آنست که اعور بود، و خدای شما اعور نیست، و میان دو چشم دجال نام کافر نوشته چنانک دبیر و نادبیر میخواند. و با وی بهشتی است و دوزخی. مصطفی (ص) گفت: آن دوزخ وی بهشت است و آن بهشت دوزخ. کسی که با آن دوزخ و آتش وی گرفتار شود، باید ابتداء سورة الکهف درگیرد و میخواند، تا خدای تعالی آن آتش بر وی سرد کند.
هوش مصنوعی: گفت: نشانه او این است که یک چشمش نابینا است و خداوند شما نابینا نیست. و در میان دو چشم آن دجال، کافر نوشته شده است به طوری که هم خواننده و هم نادان میتوانند آن را بخوانند. او با خود بهشتی و دوزخی دارد. پیامبر (ص) فرمود: آن دوزخ او بهشت است و آن بهشت او دوزخ. کسی که به آتش و دوزخ او گرفتار شود، باید ابتدا سوره کهف را بخواند تا خداوند متعال آن آتش را بر او سرد کند.
چنان که بر ابراهیم (ع) سرد کرد. آن گه اعرابی را گوید: چه بینی، اگر من پدر و مادرت زنده کنم، گواهی دهی که من خدای توام؟ اعرابی گوید چنین کنم! پس دو شیطان بر صورت مادر و پدر وی بیایند و گویند: «یا بنیّ اتّبعه فانّه ربّک»
هوش مصنوعی: خداوند به ابراهیم (ع) نشان داد که چگونه میتواند مردگان را زنده کند. سپس وارد گفتوگویی با یک بدوی شد و از او پرسید که اگر من پدر و مادرت را زنده کنم، آیا شهادت میدهی که من خدای تو هستم؟ بدوی پاسخ داد: بله، چنین خواهد کرد! سپس دو شیطان به شکل مادر و پدر او ظاهر شدند و گفتند: «ای پسر، از او پیروی کن که او پروردگار توست».
گفتا: و از فتنه دجال یکی آنست که: او را مسلط کنند بر شخصی تا وی را بکشد و پارهپاره بکند. آن گه گوید: «انظروا الی عبدی هذا فاننی ابعثه الآن، ثم یزعم ان له ربّا غیری»
هوش مصنوعی: گفت: یکی از نشانههای فتنه دجال این است که او بر کسی تسلط پیدا میکند و او را میکشد و پارهپاره میکند. سپس میگوید: "به این بنده من نگاه کنید که من او را اکنون فرستادهام، سپس ادعا میکند که ربّی غیر از من دارد."
گوید: نگرید باین بنده من که هم اکنون او را زنده کنم، و گوید: که مرا خدای دیگر است نه تو، پس رب العالمین آن بنده را زنده کند تا دجال وی را پرسد که: «من ربّک؟»
هوش مصنوعی: میگوید: به این بنده من بنگرید که من هماکنون او را زنده خواهم کرد، و او میگوید که خدای دیگری جز تو دارد. سپس پروردگار عالم آن بنده را زنده میکند تا دجّال از او بپرسد: «پروردگارت کیست؟»
بنده گوید: «ربّی اللَّه و انت عدوّ اللَّه انت الدجال، و اللَّه ما کنت قطّ اشد بصیرة فیک منّی الآن.»
هوش مصنوعی: من میگویم: «پروردگار من خداوند است و تو دشمن خدا هستی، تو همان دجال هستی. به خدا قسم، هیچگاه به اندازهٔ الآن نسبت به تو آگاهی نداشتم.»
و از فتنه وی آنست که: آسمان را فرماید تا باران ببارد، و زمین را فرماید تا نبات برآرد، و چرندگان و مواشی در احیاء عرب همه فربه شوند و پر شیر. آن گه بهمه زمین فرا رسد مگر بمکه و مدینه که رب العالمین فریشتگان را فرستد با شمشیرهای کشیده تا وی را از مکه و مدینه باز دارند. آن گه بنزدیکی مدینه فرود آید و بفرمان خدای عزّ و جلّ سه بار مدینه بلرزد و بجنبد تا هر چه منافقان باشند از مردان و زنان از مدینه به دجال اوفتند. و مدینه از کافران و منافقان و بدان پاک شود. مصطفی (ص) گفت: آن روز را روز اخلاص گویند که نیکان مدینه از بدان پاک شوند و خالص گردند.
هوش مصنوعی: فتنه او به این صورت است که او میتواند از آسمان بخواهد تا باران بیفتد، و زمین را وادار کند تا گیاهان رشد کنند. همچنین، دامها و پرندگان در سرزمین عرب رونق میگیرند و به خوبی پرورش مییابند. اما او نمیتواند به مکه و مدینه دسترسی پیدا کند، زیرا خداوند فرشتگانی را با شمشیرهای کشیده میفرستد تا او را از ورود به این دو شهر باز دارند. سپس، او به نزدیکی مدینه میرسد و به فرمان خداوند، سه بار مدینه به لرزه درمیآید و تکان میخورد. در این هنگام، همه منافقان، چه مرد و چه زن، از مدینه خارج میشوند و مدینه از کافران و منافقان پاک میشود. پیامبر (ص) فرمود که آن روز، روز اخلاص نامیده میشود، زیرا نیکان مدینه از بدها جدا میشوند و خالص میگردند.
ام شریک بنت ابی العسکر گفت: یا رسول اللَّه عرب آن روز کجا باشند؟
هوش مصنوعی: ام شریک بنت ابی العسکر گفت: ای رسول خدا، عرب در آن روز کجا خواهند بود؟
رسول (ص) گفت عرب آن روز اندک باشند به بیت المقدس فرود آمده و امام ایشان مردی صالح، نماز بامداد را مؤذن اقامت گوید در مسجد بیت المقدس و امام فرا پیش شود. و تکبیر احرام بندد، ناگاه عیسی (ع) فرو آید، و آن امام قدم باز پس مینهد، یعنی که: تا عیسی فرا پیش شود. عیسی دست میان کتف وی فرانهد: «تقدم فصلّ فانها لک اقیمت».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند که در روزی که عربها به بیت المقدس میآیند، امام آنها فردی نیکوکار خواهد بود و در نماز صبح، مؤذن در مسجد بیت المقدس اقامت میگوید و امام جلو میرود تا نماز آغاز شود. ناگهان عیسی (ع) ظهور میکند و آن امام کمی عقب میکشد تا عیسی پیش بیاید. عیسی دستش را به شانهی آن امام میگذارد و میفرماید: «جلو برو و نماز بخوان، چون اکنون وقت نماز است».
گوید: پس چون نماز گزارده باشند، عیسی گوید: در بگشائید، در بگشایند دجال را بینند با هفتاد هزار جهود بهر یکی طیلسانی برافگنده و شمشیری حمائل کرده، دجال چون در عیسی نگرد بگدازد، چنانک نمک در آب بگدازد، و برگردد تا بگریزد، و عیسی گوید: «انّ لی فیک ضربة لن تسبقنی بها»
هوش مصنوعی: بعد از این که نماز خوانده شد، عیسی میگوید در را باز کنید و وقتی در را باز کنند، دجال را میبینند که با هفتاد هزار یهودی، هر کدام زرهی بر دوش و شمشیری به دست دارند. وقتی دجال به عیسی نگاه کند، مانند نمکی که در آب میذوب شود، از بین میرود و شروع به فرار میکند. در این حین، عیسی میگوید: "من در تو ضربهای دارم که نمیتوانی از من فرار کنی."
مرا ضربتی بر تو زدنی است که از آن فراپیش نتوانی شدن، آن گه بوی در رسد و او را بکشد، جهودان همه بهزیمت شوند. هر درختی و خاری و سنگی که جهودی در پس وی گریزد، رب العزت آن را بسخن آرد تا جهود را بسپارد مگر درخت غرقد که از درخت ایشان است. آن گه مصطفی (ص) گفت: روزگار دجال چهل سالست هر یک سال چون یک ماه، و یک ماه چون یک هفته از آدینه تا بآدینه. و آخرترین روز وی چون شرارهای بود! گفتند: یا رسول اللَّه در آن روزهای کوتاه نماز چون کنند؟ رسول گفت: نمازها بوقت خویش توانند کرد چنان که درین روزها. آن گه مصطفی (ص) گفت: عیسی بن مریم در امّت من حکمی دادگر باشد، و پیش روی استوار است، او صلیب را بشکند، و خوک بکشد، و کفر بردارد، و کین و عداوت و بغض و حقد در هیچ دل نماند، گزندگان بیزهر شوند و ددان با مردم نرم و رام شوند، کودکان دست در دهن مار کنند و ایشان را گزندی نرسد، و دست در گردن شیر افکنند و نترسند، و گرگ در میان گوسفندان شوند چنان که سگان، و هیچ نرمند، و نبات زمین چنان شود که در عهد آدم (ع) بود، جماعتی از خوشهای انگور سیر شوند. و یک انار نفری را بتمامی برسد، و گاوان کشتزاری گرانبها شوند، از آنکه همه جهان کشتزار و جای نبات بود، و اسبان غازیان ارزان باشند. از آنکه حرب و قتال نباشد که کافران و بد دینان هیچ نمانند، و جهانیان همه بر کلمه حق و عبادت اللَّه گرد آیند، و جز خدای عزّ و جلّ نپرستند.
هوش مصنوعی: ضربهای به تو زده خواهد شد که هیچگاه نتوانی از آن فرار کنی. سپس بوی خاصی به مشام خواهد رسید و او را از بین خواهد برد و همه یهودیان به حالت شکست در خواهند آمد. هر درخت و خار و سنگی که یهودی در پشت آن پنهان شود، خداوند او را با کلمات خود در معرض قرار میدهد، مگر درخت غرقد که مخصوص آنهاست. سپس پیامبر (ص) فرمود: زمان ظهور دجال چهل سال خواهد بود، که هر یک سال به اندازه یک ماه و هر ماه به اندازه یک هفته خواهد گذشت. آخرین روز او مانند شعلهای خواهد بود! از پیامبر پرسیدند: در آن روزهای کوتاه چگونه نماز بخوانیم؟ پیامبر پاسخ داد: میتوانید نمازها را به وقت خود بخوانید، درست همانگونه که در این روزها. سپس فرمود: عیسی بن مریم در میان امتم بر اساس عدالت حکم خواهد کرد و استوار به جلو خواهد رفت. او صلیب را خواهد شکست، خوک را خواهد کشت و کفر را از بین خواهد برد. در دل هیچکسی کینه و عداوت نخواهد ماند، نیشگزندگان بیزهر خواهند شد و درندگان با مردم نرم و آرام خواهند شد. کودکان میتوانند دست خود را در دهان مارها کنند و آسیبی نبیند و میتوانند دست خود را در گردن شیر بیفکنند و نترسند. همچنین گرگان در میان گوسفندان مانند سگها رفتار خواهند کرد و هیچکس به یکدیگر آسیب نخواهد زد. زمین نیز مانند زمان حضرت آدم (ع) خواهد شد به گونهای که گروهی از یک خوشه انگور سیر خواهند شد و یک انار به طور کامل برای یک نفر کافی خواهد بود. گاوهای کشاورزی ارزشمند خواهند شد، زیرا تمام دنیا به مزرعه و زمین زراعی تبدیل خواهد شد و اسبهای جنگی ارزان خواهند بود، چرا که جنگ و نبردی وجود نخواهد داشت و کافران و بددینان هیچکجا باقی نخواهند ماند. همه مردم در اطراف کلمه حق و عبادت خدا گرد خواهند آمد و جز خدای بزرگ، کسی را نخواهند پرستید.