گنجور

۱۱ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسی‌ مِنْهُمُ الْکُفْرَ الایة... معنی احساس دانستن است و یافتن بخرد، و دیدن بحاسه بصر، میگوید که: چون عیسی (ع) بدانست و دریافت که جهودان بر کفر محکم ایستاده‌اند، و اصرار ایشان بر کفر دید و قصد قتل عیسی (ع) میکردند و ساز بد که پنهان می‌ساختند، عیسی (ع) در آن حال از ایشان برگشت و راه گریز گرفت، تا بقومی حواریان در افتاد. یعنی گازران که جامها می‌شستند و سپید میکردند. از ایشان نصرت خواست بر جهودان و گفت: مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ؟ انصار جمع نصیر است چنان که اشهاد جمع شهید، و الی بمعنی مع است، چنان که گفت آنجا: وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی‌ أَمْوالِکُمْ یعنی مع اموالکم و عرب گویند: «الذّود الی الذود ابل» یعنی مع الذود. و معناه «من یضیف نصرته ایای الی نصرة اللَّه؟» آن کیست از شما که مرا نصرت کند با آنکه اللَّه مرا نصرت میدهد.

گفته‌اند این نصرت زبان است و اثبات حجت که میطلبید، نه نصرت شمشیر.

قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ حواریون گفتند که ما یارانیم خدای را و این بر فراخی مجال عرب است در سخن ایشان، مراد بآن نصرت دین است، چنان که گفت: إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ یعنی: ان تنصروا دین اللَّه. جای دیگر گفت: وَ یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ای و ینصرون دین اللَّه و رسوله.

امّا حواریون، خلافست میان علما که این نام ایشان را از بهر چه نهادند؟ قومی گفتند: از بهر آنکه جامهای سپید داشتند، عیسی (ع) بایشان در رسید و ایشان همه سپید جامه بودند، صید ماهی میکردند. و درست آنست که گازران بودند: «کانوا یحوّرون الثّیاب ای یبیّضونها» و زن را حوراء گویند به آن معنی که سیاهه چشم وی سیاه باشد و سپیده سخت سپید و خالص. رسول خدا (ص) گفت: «هر پیغامبری را حواری است، حواری ما زبیر بن العوام است. این خبر دلیل است که حواری نامیست خاصگیان هر پیغامبری را. ازین جاست که قتاده گفت: انّ الحواریین کلهم من قریش: ابو بکر، و عمر، و علی، و حمزة، و جعفر، و ابو عبیدة بن الجراح، و عثمان بن مظعون، و عبد الرحمن ابن عوف، و سعد بن ابی وقاص، و عثمان ابن عفان، و طلحه ابن عبید اللَّه و الزبیر ابن العوام و در قصه این آیت گفته‌اند که مریم عیسی (ع) را با حرفت صبّاغی داد پیش مهتر صبّاغان، چون آن حرفت بدانسته بود و دریافته، آن مهتر صباغان جامهای بسیار بوی داد، و بر هر جامه نشان کرد بر آن رنگ که میخواست. آن گه به عیسی گفت: این جامها رنگارنگ می‌باید هر یکی چنان که نشان کرده‌ام به رنگ میکن، این بگفت و به سفری بیرون شد و جامها بعیسی سپرد. عیسی رفت و آن جامها همه در یک خنب نهاد بر یک رنگ راست، و گفت: «کونی باذن اللَّه علی ما ارید منک» پس آن گه مهتر صباغان زود از سفر باز آمد و آن جامها دید، در یک خنب نهاده، و بیک رنگ داده، دل‌تنگ شد، گفت: این جامها تباه کردی! عیسی گفت: جامها چون خواهی؟ و بر چه رنگ خواهی؟ تا چنانک تو خواهی از خنب بیرون آرم، چنان کرد. یکی سبز آمد، یکی زرد، یکی سرخ چنانک مراد بود. آن مرد از کار وی عجب درماند و دانست که بجز صنع الهی نیست، بوی ایمان آورد و اصحاب وی همه ایمان آوردند. و نصرت دین وی کردند.

این است که رب العالمین گفت: قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ کلبی گفت: حواریون دوازده مرد بودند و از خاصگیان عیسی که بر راه اتّباع وی راست رفتند و درست آمدند، همیشه با وی بودند، و هرگز از وی جدا نگشتند، هر گه که گرسنه شدندی گفتندی: «یا روح اللَّه جعنا» عیسی دست بر زمین زدی و هر یکی را دو رغیف بیرون آوردی. و در حال تشنگی میگفتند: «عطشنا یا روح اللَّه!» عیسی دست در زمین زدی، آب بر آمدی، تا ایشان بیاشامیدندی. پس ایشان گفتند: یا روح اللَّه! کیست از ما فاضلتر که بتو ایمان آوردیم، و بر پی تو ایستادیم، چون گرسنه شویم ما را طعام دهی، و در تشنگی آب دهی؟ عیسی گفت: از شما فاضلتر آنست که بدست خویش کار کند، و از کسب خویش خورد! ایشان چون این سخن بشنیدند حرفت گازری بیاموختند، و از کسب خویش خوردند ایشانند که رب العالمین نام ایشان حواریان نهاد، و از ایشان حکایت کرد که گفتند: آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ: رَبَّنا آمَنَّا هم از قول حواریان است، میگوید: خداوند ما! ما ایمان داریم و بگرویدیم بِما أَنْزَلْتَ بآنچه فرو فرستادی از آسمان یعنی کتاب انجیل: وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ و بر پی رسول ایستادیم یعنی عیسی (ع). فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ ای مع محمد (ص) و امته، و هم الذین ذکرهم اللَّه فی قوله لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً.

وَ مَکَرُوا یعنی الذین احسّ عیسی منهم الکفر. ایشان که عیسی ازیشان کفر معلوم کرده بود، مکر ساختند. و مکر ایشان آن بود که چون عیسی و مادر از میان ایشان بیرون شدند و پس با حواریان بایشان باز آمد و دعوت کرد، ایشان قصد عیسی کردند، و دار زدند، تا وی را بردار کنند، رب العالمین گفت: وَ مَکَرَ اللَّهُ ایشان ساز نهانی ساختند، و اللَّه ساز نهانی ساخت، گفتند که: مکر، سازی بود پوشیده.

و باشد که مفسدت را کنند، و باشد که مصلحت را. و مکر اللَّه جز مصلحت را نباشد، و غدر با آن نبود که اللَّه تعالی پاک است و منزه از غدر کردن. این هم چنان است که خود را جل جلاله کید گفت و آن گه در آن کید از غرور پاک و منزه است. بخلاف مخلوق که کید او با غرور است و مکر او با غدر. پس مکر خالق بمکر مخلوق نماند، هم نامی هست، لکن هم‌سانی نیست، و درین آیت رد جهمیان ظاهر است و اهل سنت را بحمد اللَّه در آن حجت قاهر.

وَ مَکَرَ اللَّهُ گفته‌اند که: مکر اللَّه اینجا آنست که: پیغام داد به عیسی تا فرا حواریان گفت که: آن کیست از شما که رضا دهد تا شبه من بر وی افکنند، و وی را ببدل من بردار کنند و بهشت او را بود؟ یکی از ایشان اجابت کرد، آنست که اللَّه تعالی گفت: شُبِّهَ لَهُمْ وهب ابن منبه گفت در بیان این قصه: که عیسی شبی نشسته بود با حواریان، و ایشان را وصیتها میکرد، و نصیحتها میگفت، آن گه گفت: یکی از شما امشب بمن کافر شود، و مرا بچند درم بفروشد. پیش از آنکه خروه بانگ کند و روشنایی روز پدید آید، تا درین سخن بودند، جهودان بیامدند و عیسی (ع) را در آن میانه شب ببردند، و دار زده بودند تا وی را بردار کنند. اللَّه تعالی آن شب فرمان داد تا جهان تاریک گشت، تاریکی عظیم که ایشان یکدگر را نمی‌دیدند. فریشتگان آمدند در آن ساعت و عیسی (ع) را رهانیدند از دست ایشان. آن مرد که عیسی (ع) او را نام زد کرده بود بکفر و بیگانگی، نام وی یهودا بود. بجهودان گفت: مرا چه دهید اگر من شما را بعیسی دلالت کنم؟ سی درم بوی دادند. وی بیامد و عیسی در خانه بود که روزن به بیرون داشت. چون در خانه شد اللَّه تعالی شبه عیسی بر وی افکند و جبرئیل آمد عیسی را از آن روزن به آسمان برد. جهودان از پس آن مرد در رفتند و آن مرد را بر صورت عیسی دیدند، وی را بگرفتند و بردار کردند. و بعد از آن مادر عیسی و زنی دیگر آمدند بپای دار و میگریستند. رب العالمین فرمان داد تا عیسی بیامد و ایشان را گفت چرا می‌گریید؟ ایشان گفتند: بتو میگرییم. عیسی گفت: شما دلتنگ نباشید که اللَّه تعالی مرا بآسمان برد و با من نیکوئیها کرد و جز خیر و راحت پیشم نیامد، و این مرد را که بردار کردند اللَّه تعالی شبه من بر وی افکند، تا جهودان پنداشتند که آن من بودم. این است که رب العالمین گفت: وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ جهودان پنداشتند که ایشان دست بردند بآن مکر که ساختند و مکر اللَّه به است و ساز او مه.

تواریخیان گفتند که: عیسی سی و سه ساله بود که او را بآسمان بردند از بیت المقدس شب قدر از ماه رمضان و سی ساله بود که از آسمان بوی وحی آمد.

چنان که مدت نبوّت و ابلاغ وی سه سال بر آمد، آن گه او را بآسمان بردند. و مریم آن گه که بوی بار گرفت سیزده ساله بود، و بعد از رفع عیسی (ع) شش سال بزیست. و ولادت عیسی بعد از ملک اشکانیان بود به پنجاه و یک سال و بعد از غلبه اسکندر بزمین بابل بشصت و پنج سال. و عیسی به بیت لحم زاد که منزلی است از منازل مسجد اقصی.

مصطفی (ص) شب معراج آنجا فرود آمد و نماز کرد.

قوله: إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسی‌ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ در معنی مُتَوَفِّیکَ دو قول گفته‌اند: یکی آنست که اللَّه گفت یا عیسی من ترا ستاننده‌ام و گیرنده و از دنیا بسوی خود بر آورنده بی‌مرگ. همانست که جای دیگر گفت: فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی ای قبضتنی الی السّماء و أنا حیّ. این قول کعب است و حسن و کلبی و مطر وراق، و ابن جریج و ابن زید، و برین قول توفی را دو تأویل است: یکی آنکه: رافعک الی وافیا ای تاما لم ینالوا منک شیئا. چیزی که بتمامی از کسی بستانی گویی: توفیت کذا و استوفیته یعنی که: من ترا به آسمان بر آرم با شخص تمام که این دشمنان از تو هیچ چیز نکاهند و نگیرند. دیگر آنست که: «انّی متوفیک، ای متسلّمک»، یقال «توفیت منه، ای تسلّمته» یعنی که: من ترا با خود پذیرم و سوی خویش برآرم. قول دیگر آنست: که از ابن عباس روایت کرده‌اند: «انی متوفیک ای ممیتک» توفّی برین قول مرگ است و آن را دو تأویل است: یکی آنکه وهب گفت: «توفّی اللَّه عیسی ثلاث ساعات من النّهار ثمّ رفعه الیه». تأویل دیگر آنست که ضحاک گفت بر تقدیم و تأخیر «انّی رافعک الیّ و مطهّرک من الّذین کفروا و متوفیک بعد انزالک من السّماء».

میگوید: ترا بسوی خویش برآرم و از کافران برهانم و آن گه بعاقبت ترا بدنیا فرستم و بمیرانم.

روی ان النّبی (ص) قال انا اولی بعیسی بن مریم لانه لم یکن بینی و بینه نبی، و انّه نازل علی امّتی و خلیفتی علیهم، فاذا رأیتموه فاعرفوه، فانه رجل مربوع الحلق، الی الحمرة و البیاض، سبط الشعر، یهلک اللَّه فی زمانه مسیح الضّلالة الکذّاب الدّجال، و یلبث فی الارض اربعین سنة. و فی روایة کعب اربعا و عشرین سنة، ثم یتزوّج و یولد له، یتوّفی و یصلّی المسلمون علیه و یدفنونه فی حجرة النبی (ص).

و روی ان النّبی (ص) قال کیف یهلک امّة أنا فی اوّلها و عیسی فی آخرها و المهدی من اهل بیتی فی وسطها.

قال ابن عباس ما لبس موسی الّا الصّوف حتی قبض، و ما لیس عیسی الّا الشعر حتی رفع.

و قال ابن عمر رأینا النبی (ص) یبتسم و هو فی الطواف. فقیل له فی ذلک، فقال استقبلنی عیسی فی الطواف و معه ملکان.

وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا تطهیره من الکافرین: اخراجه من بینهم.

و قیل تخلیصه من قتلهم لانّ ذلک نجس طهّره منه.

وَ جاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی‌ یَوْمِ الْقِیامَةِ ابن زید گفت: این ترسایان‌اند که در هر شهری که باشند مه از جهودان باشند، نه بینی که ترسایان را در دنیا مملکت و عزّت و منعت است، و جهودان را جز خواری و مهانت و فرومایگی نیست. و برین قول معنی اتباع دعوی محبت است نه اتباع دین و ملت. و قول درست آنست که: اتّباع جز اتّباع دین و ملّت نیست، و این کاف اتَّبَعُوکَ با مصطفی (ص) میشود و معنی آنست که: ایشان که بر پی تو رفتند یا محمد. در توحید و تصدیق هم ایشانند که اتّباع دین عیسی (ع) و ملت وی کردند براستی و درستی، و او را ببندگی اللَّه و رسالت وی اقرار دادند. یا محمد! اینان برتر جهودان و ترسایانند، امروز در برهان و حجت تا بقیامت و فردا در درجات بهشت با نعمت و کرامت. آن جهودان و ترسایان در اسفل السافلین، و این مؤمنان در اعلی علیین.

ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ این مختلفان درین آیت پنج قوم‌اند، یکی مسلمانان‌اند که می‌گویند که: اللَّه یکی و موسی (ع) و عیسی (ع) و محمد (ص) رسولان او، و دیگر جهودان‌اند که میگویند: موسی رسول او و عیسی و محمد (ص) نه. و سدیگر گروه ترسایان‌اند. یک گروه می‌گویند که: عیسی (ع) خداست! و یک گروه می‌گویند که: فرزند است و مادر وی زن، و محمد (ص) پیغامبر نه. آن گه خبر داد از سرانجام این چهار گروه که کافرند و آن یک گروه که مسلمان‌اند: فَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا الآیة... اما این چهار گروه که کافران‌اند فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ ایشان را عذاب کنم عذابی سخت در دنیا بشمشیر و گزیت و در آخرت آتش جاوید.

وَ أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ اما آن یک گروه که مسلمان‌اند که ایشان را ایمان است و عمل صالح. ایمان فعلی باشد از بنده که مقتضی آن امن بود از عذاب خدا، و عمل صالح فعلی بود که مقتضی آن صلح باشد میان بنده و میان خدا.

فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ میگوید: جزاء کردار ایشان و ثواب طاعات ایشان بتمامی بایشان رسانیم، و از مزد کار ایشان هیچ چیز ضائع نکنیم و نکاهیم. همانست که جای دیگر گفت: إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا.

آن گه گفت: وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ اللَّه ظلم نه پسندد و ظالمان را دوست ندارد. یعنی که چون ظلم دوست ندارم بدانید که خود نکنم و با خلق خود پیش نگیرم، که آن کس که چیزی دشمن دارد، خود نکند خاصه که از آن مستغنی و بی‌نیاز باشد.

ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ حقیقت تلاوت اتّباع است، یعنی که خواننده لفظ بر پی لفظ می‌دارد و «حق تلاوت» چنان که آنجا گفت یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ آنست که تدبر و تتبع معنی بر پی لفظ دارد، و بمقتضی آن کار کند، و خدای عزّ و جل در قرآن جایها اضافت تلاوت و قراءة با خود کرد از آن در قرآن فراوان است. و ظاهر آن همه رد جهمیان است، و گفت مصطفی (ص) شاهد آنست: کأن الناس لم یسمعوا القرآن حین سمعوه من الرحمن یتلوه علیهم.

ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیاتِ معنی آنست که: این قصه عیسی و مریم که ما بر تو خواندیم از علامات رسالت و برهان نبوت تو است یا محمد، که آن خبرها غیب است که نه بمشاهدت دیده و نه از کتابی برخوانده‌ای، بلکه ما ترا از آن خبر دادیم و از ذکر حکیم «یعنی لوح محفوظ» با تو بگفتیم: «و اللّوح المحفوظ معلّق بالعرش من درّة بیضاء» و گفته‌اند که: «ذکر حکیم» قرآن است، فانه المحکم من الباطل و هو المشار الیه بقوله تعالی: کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسی‌ مِنْهُمُ الْکُفْرَ الایة... معنی احساس دانستن است و یافتن بخرد، و دیدن بحاسه بصر، میگوید که: چون عیسی (ع) بدانست و دریافت که جهودان بر کفر محکم ایستاده‌اند، و اصرار ایشان بر کفر دید و قصد قتل عیسی (ع) میکردند و ساز بد که پنهان می‌ساختند، عیسی (ع) در آن حال از ایشان برگشت و راه گریز گرفت، تا بقومی حواریان در افتاد. یعنی گازران که جامها می‌شستند و سپید میکردند. از ایشان نصرت خواست بر جهودان و گفت: مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ؟ انصار جمع نصیر است چنان که اشهاد جمع شهید، و الی بمعنی مع است، چنان که گفت آنجا: وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی‌ أَمْوالِکُمْ یعنی مع اموالکم و عرب گویند: «الذّود الی الذود ابل» یعنی مع الذود. و معناه «من یضیف نصرته ایای الی نصرة اللَّه؟» آن کیست از شما که مرا نصرت کند با آنکه اللَّه مرا نصرت میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی عیسی (ع) متوجه شد که یهودیان بر کفر خود پایدار مانده‌اند و قصد دارند او را بکشند، از آن‌ها فاصله گرفت و به سوی حواریون رفت. او از حواریون درخواست کرد که به او یاری برسانند و پرسید که چه کسی از شما حاضر است در راه خدا به من کمک کند. این پرسش به این معناست که او به دنبال کسانی بود که در حمایت از او و آموزه‌های الهی به او یاری کنند.
گفته‌اند این نصرت زبان است و اثبات حجت که میطلبید، نه نصرت شمشیر.
هوش مصنوعی: برخی بر این باورند که این پیروزی به وسیله کلام و دلیل صورت می‌گیرد، نه به وسیله اسلحه و جنگ.
قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ حواریون گفتند که ما یارانیم خدای را و این بر فراخی مجال عرب است در سخن ایشان، مراد بآن نصرت دین است، چنان که گفت: إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ یعنی: ان تنصروا دین اللَّه. جای دیگر گفت: وَ یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ای و ینصرون دین اللَّه و رسوله.
هوش مصنوعی: حواریون گفتند که ما یاران خداییم و این بیان نشان‌دهنده وضوح و شفافیت عربی است. منظورشان از این عبارت کمک به دین خداست، همان‌طور که در قرآن آمده است: «اگر خدا را یاری کنید، او نیز شما را یاری خواهد کرد»، یعنی اگر دین خدا را حمایت کنید. در جایی دیگر نیز آمده است که: «آنها خدا و پیامبرش را یاری می‌کنند»، که به معنای یاری رساندن به دین خدا و پیامبرش است.
امّا حواریون، خلافست میان علما که این نام ایشان را از بهر چه نهادند؟ قومی گفتند: از بهر آنکه جامهای سپید داشتند، عیسی (ع) بایشان در رسید و ایشان همه سپید جامه بودند، صید ماهی میکردند. و درست آنست که گازران بودند: «کانوا یحوّرون الثّیاب ای یبیّضونها» و زن را حوراء گویند به آن معنی که سیاهه چشم وی سیاه باشد و سپیده سخت سپید و خالص. رسول خدا (ص) گفت: «هر پیغامبری را حواری است، حواری ما زبیر بن العوام است. این خبر دلیل است که حواری نامیست خاصگیان هر پیغامبری را. ازین جاست که قتاده گفت: انّ الحواریین کلهم من قریش: ابو بکر، و عمر، و علی، و حمزة، و جعفر، و ابو عبیدة بن الجراح، و عثمان بن مظعون، و عبد الرحمن ابن عوف، و سعد بن ابی وقاص، و عثمان ابن عفان، و طلحه ابن عبید اللَّه و الزبیر ابن العوام و در قصه این آیت گفته‌اند که مریم عیسی (ع) را با حرفت صبّاغی داد پیش مهتر صبّاغان، چون آن حرفت بدانسته بود و دریافته، آن مهتر صباغان جامهای بسیار بوی داد، و بر هر جامه نشان کرد بر آن رنگ که میخواست. آن گه به عیسی گفت: این جامها رنگارنگ می‌باید هر یکی چنان که نشان کرده‌ام به رنگ میکن، این بگفت و به سفری بیرون شد و جامها بعیسی سپرد. عیسی رفت و آن جامها همه در یک خنب نهاد بر یک رنگ راست، و گفت: «کونی باذن اللَّه علی ما ارید منک» پس آن گه مهتر صباغان زود از سفر باز آمد و آن جامها دید، در یک خنب نهاده، و بیک رنگ داده، دل‌تنگ شد، گفت: این جامها تباه کردی! عیسی گفت: جامها چون خواهی؟ و بر چه رنگ خواهی؟ تا چنانک تو خواهی از خنب بیرون آرم، چنان کرد. یکی سبز آمد، یکی زرد، یکی سرخ چنانک مراد بود. آن مرد از کار وی عجب درماند و دانست که بجز صنع الهی نیست، بوی ایمان آورد و اصحاب وی همه ایمان آوردند. و نصرت دین وی کردند.
هوش مصنوعی: حواریون، نامی است که بر برخی افراد زمان عیسی (ع) گذاشته شده است و در این باره بین علما نظرات مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که این نام به دلیل پوشش سفید ایشان است، زیرا در زمان عیسی (ع) همگی لباس‌های سفیدی داشتند و در کار ماهی‌گیری بودند. همچنین، گفته شده است که کلمه "حواری" به معنای "سفید کردن" است. رسول خدا (ص) نیز اشاره کرده‌اند که هر پیامبری حواری دارد و حواری ایشان زبیر بن العوام است. در اینجا گفته می‌شود که بسیاری از حواریون از قریش بودند، از جمله ابوبکر، عمر و علی (ع). داستانی نیز درباره مریم و عیسی (ع) وجود دارد که در آن مریم درخواستی را از یک رنگرزی مطرح می‌کند و عیسی (ع) با اراده الهی جامه‌ها را به رنگ‌های مختلف در می‌آورد. پس از این ماجرا، رنگرز از قدرت عیسی (ع) شگفت‌زده می‌شود و به او ایمان می‌آورد، همچنین دیگران نیز به ایمان وی می‌پیوندند و از دین او حمایت می‌کنند.
این است که رب العالمین گفت: قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ کلبی گفت: حواریون دوازده مرد بودند و از خاصگیان عیسی که بر راه اتّباع وی راست رفتند و درست آمدند، همیشه با وی بودند، و هرگز از وی جدا نگشتند، هر گه که گرسنه شدندی گفتندی: «یا روح اللَّه جعنا» عیسی دست بر زمین زدی و هر یکی را دو رغیف بیرون آوردی. و در حال تشنگی میگفتند: «عطشنا یا روح اللَّه!» عیسی دست در زمین زدی، آب بر آمدی، تا ایشان بیاشامیدندی. پس ایشان گفتند: یا روح اللَّه! کیست از ما فاضلتر که بتو ایمان آوردیم، و بر پی تو ایستادیم، چون گرسنه شویم ما را طعام دهی، و در تشنگی آب دهی؟ عیسی گفت: از شما فاضلتر آنست که بدست خویش کار کند، و از کسب خویش خورد! ایشان چون این سخن بشنیدند حرفت گازری بیاموختند، و از کسب خویش خوردند ایشانند که رب العالمین نام ایشان حواریان نهاد، و از ایشان حکایت کرد که گفتند: آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ: رَبَّنا آمَنَّا هم از قول حواریان است، میگوید: خداوند ما! ما ایمان داریم و بگرویدیم بِما أَنْزَلْتَ بآنچه فرو فرستادی از آسمان یعنی کتاب انجیل: وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ و بر پی رسول ایستادیم یعنی عیسی (ع). فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ ای مع محمد (ص) و امته، و هم الذین ذکرهم اللَّه فی قوله لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً.
هوش مصنوعی: حوارین دوازده مرد بودند که از نزدیکان عیسی بودند و همیشه در کنار او بودند. وقتی گرسنه می‌شدند، به عیسی می‌گفتند که آنها را سیر کند و او با دعا و معجزه‌ای دو قرص نان به هر یک می‌داد. در زمان تشنگی نیز از او می‌خواستند که آب به آنها بدهد و او با قدرت الهی آب را فراهم می‌کرد. حوارین از عیسی سؤال کردند که چه کسی از آن‌ها برتر است، او در پاسخ گفت که بهترین فرد کسی است که با دست خود کار کند و از تلاش خود تغذیه کند. آنها این آموزه را پذیرفتند و شروع به کار کردن کردند. خداوند از آن‌ها به عنوان حوارین یاد کرده و گفته اند که به خدا ایمان آورده‌اند و به پیروان رسول او تبدیل شده‌اند.
وَ مَکَرُوا یعنی الذین احسّ عیسی منهم الکفر. ایشان که عیسی ازیشان کفر معلوم کرده بود، مکر ساختند. و مکر ایشان آن بود که چون عیسی و مادر از میان ایشان بیرون شدند و پس با حواریان بایشان باز آمد و دعوت کرد، ایشان قصد عیسی کردند، و دار زدند، تا وی را بردار کنند، رب العالمین گفت: وَ مَکَرَ اللَّهُ ایشان ساز نهانی ساختند، و اللَّه ساز نهانی ساخت، گفتند که: مکر، سازی بود پوشیده.
هوش مصنوعی: آنها که عیسی از میانشان کفر را احساس کرده بود، نقشه‌ای کشیدند. وقتی که عیسی و مادرش از بین آنها خارج شدند و بعد با حواریون به میانشان برگشتند و دعوت کردند، آنها قصد کردند که به عیسی آسیب برسانند و او را به دار بزنند. ولی پروردگار گفت: "و خدا نیز نقشه‌ای کشید." آنها نقشه‌های مخفیانه‌ای طراحی کردند، و خدا نیز نقشه‌ای در خفا داشت. در واقع، نقشه آنها پنهانی بود.
و باشد که مفسدت را کنند، و باشد که مصلحت را. و مکر اللَّه جز مصلحت را نباشد، و غدر با آن نبود که اللَّه تعالی پاک است و منزه از غدر کردن. این هم چنان است که خود را جل جلاله کید گفت و آن گه در آن کید از غرور پاک و منزه است. بخلاف مخلوق که کید او با غرور است و مکر او با غدر. پس مکر خالق بمکر مخلوق نماند، هم نامی هست، لکن هم‌سانی نیست، و درین آیت رد جهمیان ظاهر است و اهل سنت را بحمد اللَّه در آن حجت قاهر.
هوش مصنوعی: خداوند می‌تواند کارهایی انجام دهد که به مصلحت انسان‌ها باشد، اما هرگز کارهای مفسد که به ضرر آنها باشد، از او سر نمی‌زند. خداوند از هر نوع خیانت و نیرنگ پاک و منزه است. در حالی که مخلوقات ممکن است با نیرنگ و فریب، به دلیل غرور خود، اقدام کنند. مکر خداوند با مکر مخلوقات تفاوت اساسی دارد؛ اگرچه هر دو واژه "مکر" را دارند، اما معنای آنها کاملاً متفاوت است. در اینجا شاهدی بر حقانیت اهل سنت و رد نظریات جهمیان دیده می‌شود.
وَ مَکَرَ اللَّهُ گفته‌اند که: مکر اللَّه اینجا آنست که: پیغام داد به عیسی تا فرا حواریان گفت که: آن کیست از شما که رضا دهد تا شبه من بر وی افکنند، و وی را ببدل من بردار کنند و بهشت او را بود؟ یکی از ایشان اجابت کرد، آنست که اللَّه تعالی گفت: شُبِّهَ لَهُمْ وهب ابن منبه گفت در بیان این قصه: که عیسی شبی نشسته بود با حواریان، و ایشان را وصیتها میکرد، و نصیحتها میگفت، آن گه گفت: یکی از شما امشب بمن کافر شود، و مرا بچند درم بفروشد. پیش از آنکه خروه بانگ کند و روشنایی روز پدید آید، تا درین سخن بودند، جهودان بیامدند و عیسی (ع) را در آن میانه شب ببردند، و دار زده بودند تا وی را بردار کنند. اللَّه تعالی آن شب فرمان داد تا جهان تاریک گشت، تاریکی عظیم که ایشان یکدگر را نمی‌دیدند. فریشتگان آمدند در آن ساعت و عیسی (ع) را رهانیدند از دست ایشان. آن مرد که عیسی (ع) او را نام زد کرده بود بکفر و بیگانگی، نام وی یهودا بود. بجهودان گفت: مرا چه دهید اگر من شما را بعیسی دلالت کنم؟ سی درم بوی دادند. وی بیامد و عیسی در خانه بود که روزن به بیرون داشت. چون در خانه شد اللَّه تعالی شبه عیسی بر وی افکند و جبرئیل آمد عیسی را از آن روزن به آسمان برد. جهودان از پس آن مرد در رفتند و آن مرد را بر صورت عیسی دیدند، وی را بگرفتند و بردار کردند. و بعد از آن مادر عیسی و زنی دیگر آمدند بپای دار و میگریستند. رب العالمین فرمان داد تا عیسی بیامد و ایشان را گفت چرا می‌گریید؟ ایشان گفتند: بتو میگرییم. عیسی گفت: شما دلتنگ نباشید که اللَّه تعالی مرا بآسمان برد و با من نیکوئیها کرد و جز خیر و راحت پیشم نیامد، و این مرد را که بردار کردند اللَّه تعالی شبه من بر وی افکند، تا جهودان پنداشتند که آن من بودم. این است که رب العالمین گفت: وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ جهودان پنداشتند که ایشان دست بردند بآن مکر که ساختند و مکر اللَّه به است و ساز او مه.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که خداوند به عیسی پیام داد که یکی از حواریون باید به خاطر او قربانی شود و شبیه او انتخاب شود. عیسی با حواریون نشسته بود و در مورد آینده صحبت می‌کرد. او از آن‌ها خواست تا یکی از آن‌ها او را تسلیم دشمنان کند. یکی از حواریون که یهودا نام داشت، تصمیم به خیانت گرفت و با دشمنان به توافق رسید. در آن شب، دشمنان به خانه عیسی حمله کردند، اما خداوند تاریکی بزرگی ایجاد کرد تا آن‌ها نتوانند یکدیگر را ببینند. فرشتگان عیسی را نجات دادند و به آسمان بردند. در حالی که دشمنان، یهودا را به اشتباه به عنوان عیسی گرفتند و او را دستگیر کردند. عیسی به مادرش و زنی دیگر که به پاهای او گریه می‌کردند، گفت که نباید ناراحت باشند، چون او به آسمان رفته و آنچه برای او پیش آمد تنها خوب بوده است. خداوند به دشمنان اجازه نداد که به هدف خود برسند و در نهایت مکر آن‌ها را ناکام گذاشت.
تواریخیان گفتند که: عیسی سی و سه ساله بود که او را بآسمان بردند از بیت المقدس شب قدر از ماه رمضان و سی ساله بود که از آسمان بوی وحی آمد.
هوش مصنوعی: تاریخیان نقل کرده‌اند که عیسی در سن سی و سه سالگی از بیت المقدس به آسمان برده شد، و این اتفاق در شب قدر ماه رمضان رخ داد. همچنین در سن سی سالگی وحی به او نازل شد.
چنان که مدت نبوّت و ابلاغ وی سه سال بر آمد، آن گه او را بآسمان بردند. و مریم آن گه که بوی بار گرفت سیزده ساله بود، و بعد از رفع عیسی (ع) شش سال بزیست. و ولادت عیسی بعد از ملک اشکانیان بود به پنجاه و یک سال و بعد از غلبه اسکندر بزمین بابل بشصت و پنج سال. و عیسی به بیت لحم زاد که منزلی است از منازل مسجد اقصی.
هوش مصنوعی: مدت زمان نبوت و پیام‌رسانی او سه سال طول کشید، سپس او به آسمان برده شد. مریم وقتی باردار شد، سیزده ساله بود و بعد از عروج عیسی شش سال دیگر زندگی کرد. ولادت عیسی بعد از سلطنت اشکانیان، پنجاه و یک سال پس از آن و شصت و پنج سال بعد از تسلط اسکندر بر منطقه بابل اتفاق افتاد. عیسی در بیت لحم به دنیا آمد که یکی از مکان‌های نزدیک به مسجد اقصی است.
مصطفی (ص) شب معراج آنجا فرود آمد و نماز کرد.
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) در شب معراج به آن مکان نازل شد و نماز خواند.
قوله: إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسی‌ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ در معنی مُتَوَفِّیکَ دو قول گفته‌اند: یکی آنست که اللَّه گفت یا عیسی من ترا ستاننده‌ام و گیرنده و از دنیا بسوی خود بر آورنده بی‌مرگ. همانست که جای دیگر گفت: فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی ای قبضتنی الی السّماء و أنا حیّ. این قول کعب است و حسن و کلبی و مطر وراق، و ابن جریج و ابن زید، و برین قول توفی را دو تأویل است: یکی آنکه: رافعک الی وافیا ای تاما لم ینالوا منک شیئا. چیزی که بتمامی از کسی بستانی گویی: توفیت کذا و استوفیته یعنی که: من ترا به آسمان بر آرم با شخص تمام که این دشمنان از تو هیچ چیز نکاهند و نگیرند. دیگر آنست که: «انّی متوفیک، ای متسلّمک»، یقال «توفیت منه، ای تسلّمته» یعنی که: من ترا با خود پذیرم و سوی خویش برآرم. قول دیگر آنست: که از ابن عباس روایت کرده‌اند: «انی متوفیک ای ممیتک» توفّی برین قول مرگ است و آن را دو تأویل است: یکی آنکه وهب گفت: «توفّی اللَّه عیسی ثلاث ساعات من النّهار ثمّ رفعه الیه». تأویل دیگر آنست که ضحاک گفت بر تقدیم و تأخیر «انّی رافعک الیّ و مطهّرک من الّذین کفروا و متوفیک بعد انزالک من السّماء».
هوش مصنوعی: در این متن، درباره معنای عبارت "مُتَوَفِّیکَ" که خداوند به عیسی گفته است، توضیحاتی ارائه شده است. برخی مفسران معتقدند که این عبارت به معنای "من تو را می‌ستانم" است، یعنی خداوند عیسی را از دنیا به سوی خود می‌برد بدون اینکه دچار مرگ شود. همچنین گفته شده که این به این معناست که خداوند عیسی را با کمال و بدون اینکه کسی از دشمنان به او دسترسی پیدا کند، به آسمان می‌برد. دیگر تفسیری که از ابن عباس نقل شده این است که "مُتَوَفِّیکَ" به معنای مرگ است و این نیز دارای دو تفسیر مختلف است. یکی از آنها به این اشاره دارد که عیسی برای مدت کوتاهی در عالم سراسر روشنایی و نور بود و سپس به آسمان خواهد رفت. تفسیر دیگر به نوعی ترتیب زمانی اشاره دارد که در آن ابتدا عیسی به آسمان برمی‌گردد و سپس از او خواسته می‌شود تا در آینده نازل شود.
میگوید: ترا بسوی خویش برآرم و از کافران برهانم و آن گه بعاقبت ترا بدنیا فرستم و بمیرانم.
هوش مصنوعی: می‌گوید: من تو را به سمت خودم می‌آورم و از دست کافران نجاتت می‌دهم؛ سپس در نهایت تو را به دنیا می‌فرستم و می‌کشم.
روی ان النّبی (ص) قال انا اولی بعیسی بن مریم لانه لم یکن بینی و بینه نبی، و انّه نازل علی امّتی و خلیفتی علیهم، فاذا رأیتموه فاعرفوه، فانه رجل مربوع الحلق، الی الحمرة و البیاض، سبط الشعر، یهلک اللَّه فی زمانه مسیح الضّلالة الکذّاب الدّجال، و یلبث فی الارض اربعین سنة. و فی روایة کعب اربعا و عشرین سنة، ثم یتزوّج و یولد له، یتوّفی و یصلّی المسلمون علیه و یدفنونه فی حجرة النبی (ص).
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: من از عیسی بن مریم نزدیکترم، زیرا هیچ پیامبری بین من و او وجود ندارد. او بر امت من نازل می‌شود و جانشین من خواهد بود. پس هرگاه او را دیدید، او را بشناسید؛ زیرا او مردی است با قامتی متوسط، پوستش به رنگ قرمز و سفید است، و موی او نرم و تاب‌دار است. در زمان او، مسیح دروغین و کذاب نابود خواهد شد و او چهل سال در زمین خواهد ماند. در روایتی دیگر از کعب آمده که او بیست و چهار سال می‌ماند، سپس ازدواج کرده و صاحب فرزند می‌شود. او فوت خواهد کرد و مسلمانان بر او نماز می‌خوانند و او را در کنار پیامبر (ص) دفن خواهند کرد.
و روی ان النّبی (ص) قال کیف یهلک امّة أنا فی اوّلها و عیسی فی آخرها و المهدی من اهل بیتی فی وسطها.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: چگونه ممکن است امتی نابود شود در حالی که من در آغاز آن، عیسی در پایان آن و مهدی از اهل بیت من در وسط آن است؟
قال ابن عباس ما لبس موسی الّا الصّوف حتی قبض، و ما لیس عیسی الّا الشعر حتی رفع.
هوش مصنوعی: ابن عباس گفته است که موسی تنها لباس پشمی به تن داشت تا زمانی که فوت کرد و عیسی نیز از موهای خود به عنوان پوشش استفاده کرد تا زمانی که به آسمان برده شد.
و قال ابن عمر رأینا النبی (ص) یبتسم و هو فی الطواف. فقیل له فی ذلک، فقال استقبلنی عیسی فی الطواف و معه ملکان.
هوش مصنوعی: ابن عمر می‌گوید: ما پیامبر (ص) را دیدیم که در حال طواف لبخند می‌زند. از او درباره این موضوع پرسیدند و او پاسخ داد که عیسی (ع) در حال طواف به او سلام کرده و با خود دو ملک داشت.
وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا تطهیره من الکافرین: اخراجه من بینهم.
هوش مصنوعی: و تو را از کسانی که کافر هستند پاک می‌کند: به این معنا که تو را از میان آنها خارج می‌سازد.
و قیل تخلیصه من قتلهم لانّ ذلک نجس طهّره منه.
هوش مصنوعی: گفته شده است که او را از کشته شدن رهایی داد، زیرا آنچه که بر او گذشته، ناپاک بوده و او را از آن پاک کرده است.
وَ جاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی‌ یَوْمِ الْقِیامَةِ ابن زید گفت: این ترسایان‌اند که در هر شهری که باشند مه از جهودان باشند، نه بینی که ترسایان را در دنیا مملکت و عزّت و منعت است، و جهودان را جز خواری و مهانت و فرومایگی نیست. و برین قول معنی اتباع دعوی محبت است نه اتباع دین و ملت. و قول درست آنست که: اتّباع جز اتّباع دین و ملّت نیست، و این کاف اتَّبَعُوکَ با مصطفی (ص) میشود و معنی آنست که: ایشان که بر پی تو رفتند یا محمد. در توحید و تصدیق هم ایشانند که اتّباع دین عیسی (ع) و ملت وی کردند براستی و درستی، و او را ببندگی اللَّه و رسالت وی اقرار دادند. یا محمد! اینان برتر جهودان و ترسایانند، امروز در برهان و حجت تا بقیامت و فردا در درجات بهشت با نعمت و کرامت. آن جهودان و ترسایان در اسفل السافلین، و این مؤمنان در اعلی علیین.
هوش مصنوعی: و خداوند کسانی را که از تو پیروی کردند، تا روز قیامت برتر از کسانی که کافر شدند قرار می‌دهد. ابن زید گفته است که این افراد، مسیحیان هستند و در هر جا که باشند، از یهودیان بالاترند. نه اینکه مسیحیان در دنیا دارای قدرت و عزت و منعت باشند، در حالی که یهودیان تنها از ذلت و خواری رنج می‌برند. این اظهار نظر به معنی ادعای محبت و پیروی نیست، بلکه باید گفت که این پیروی در حقیقت پیروی از دین و ملت است. کلمه «اتَّبَعُوکَ» به پیامبر (ص) اشاره دارد و به معنای افرادی است که در توحید و تصدیق، پیرو دین عیسی (ع) و ملت او هستند و در واقع به بندگی خدا و رسالت او اقرار دارند. این افراد از یهودیان و مسیحیان برجسته‌ترند و امروز در برهان و حجت قوی‌تر هستند و تا قیامت و در بهشت از نعمت و کرامت برخوردار خواهند بود، در حالی که یهودیان و مسیحیان در پایین‌ترین جایگاه خواهند بود و این مؤمنان در عالی‌ترین جایگاه قرار خواهند گرفت.
ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ این مختلفان درین آیت پنج قوم‌اند، یکی مسلمانان‌اند که می‌گویند که: اللَّه یکی و موسی (ع) و عیسی (ع) و محمد (ص) رسولان او، و دیگر جهودان‌اند که میگویند: موسی رسول او و عیسی و محمد (ص) نه. و سدیگر گروه ترسایان‌اند. یک گروه می‌گویند که: عیسی (ع) خداست! و یک گروه می‌گویند که: فرزند است و مادر وی زن، و محمد (ص) پیغامبر نه. آن گه خبر داد از سرانجام این چهار گروه که کافرند و آن یک گروه که مسلمان‌اند: فَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا الآیة... اما این چهار گروه که کافران‌اند فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ ایشان را عذاب کنم عذابی سخت در دنیا بشمشیر و گزیت و در آخرت آتش جاوید.
هوش مصنوعی: سپس به سوی شما بازمی‌گردم تا در مورد چیزی که در آن اختلاف دارید، قضاوت کنم. در این آیه، پنج دسته از افراد مورد اشاره قرار گرفته‌اند. یکی از این دسته‌ها مسلمانان هستند که ایمان دارند خداوند یکی است و موسی، عیسی و محمد (ص) پیامبران او هستند. دسته دیگر یهودیانند که تنها موسی را پیامبر او می‌دانند و عیسی و محمد (ص) را پیامبر نمی‌شمارند. گروه سوم مسیحیان هستند که بین آنها اختلاف نظر وجود دارد: یک عده عیسی را خدا می‌دانند و عده‌ای دیگر او را فرزند خدا می‌خوانند و در ضمن، محمد (ص) را هم پیامبر نمی‌دانند. در ادامه، اشاره‌ای به سرنوشت این چهار گروه شده است که همگی کافر هستند، در حالی که گروه مسلمانان در زمره مؤمنان قرار دارند. در مورد کافران، وعده عذاب شدید در دنیا با شمشیر و شکنجه و در آخرت با آتش دائمی داده شده است.
وَ أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ اما آن یک گروه که مسلمان‌اند که ایشان را ایمان است و عمل صالح. ایمان فعلی باشد از بنده که مقتضی آن امن بود از عذاب خدا، و عمل صالح فعلی بود که مقتضی آن صلح باشد میان بنده و میان خدا.
هوش مصنوعی: اما کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند، این گروه از مسلمانان هستند که به خاطر ایمانشان از عذاب خدا در امانند. ایمان آن‌ها موجب امنیت و آرامش از عذاب الهی است و اعمال صالحی که انجام می‌دهند، باعث ایجاد صلح و ارتباط مثبت میان آنها و خداوند می‌شود.
فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ میگوید: جزاء کردار ایشان و ثواب طاعات ایشان بتمامی بایشان رسانیم، و از مزد کار ایشان هیچ چیز ضائع نکنیم و نکاهیم. همانست که جای دیگر گفت: إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا.
هوش مصنوعی: خداوند وعده داده است که پاداش اعمال و طاعات بندگانش را به طور کامل به آن‌ها می‌دهد و هیچ چیزی از مزد و حق کارشان را ضایع نخواهد کرد. او در جای دیگری نیز بیان کرده است که ما پاداش کسانی را که کار نیکو انجام می‌دهند، ضایع نخواهیم کرد.
آن گه گفت: وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ اللَّه ظلم نه پسندد و ظالمان را دوست ندارد. یعنی که چون ظلم دوست ندارم بدانید که خود نکنم و با خلق خود پیش نگیرم، که آن کس که چیزی دشمن دارد، خود نکند خاصه که از آن مستغنی و بی‌نیاز باشد.
هوش مصنوعی: سپس گفت: خداوند ظلم را نمی‌پسندد و ظالمان را دوست ندارد. به این معنا که از ظلم بیزارم و نباید خودم ظلم کنم و با مردم چنین رفتار کنم، زیرا کسی که چیزی را دشمن دارد، خود به آن عمل نمی‌کند، به‌ویژه اگر در وضعیت بی‌نیازی باشد.
ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ حقیقت تلاوت اتّباع است، یعنی که خواننده لفظ بر پی لفظ می‌دارد و «حق تلاوت» چنان که آنجا گفت یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ آنست که تدبر و تتبع معنی بر پی لفظ دارد، و بمقتضی آن کار کند، و خدای عزّ و جل در قرآن جایها اضافت تلاوت و قراءة با خود کرد از آن در قرآن فراوان است. و ظاهر آن همه رد جهمیان است، و گفت مصطفی (ص) شاهد آنست: کأن الناس لم یسمعوا القرآن حین سمعوه من الرحمن یتلوه علیهم.
هوش مصنوعی: در این متن، به اهمیت تلاوت صحیح و مؤثر قرآن اشاره شده است. تلاوت تنها خواندن الفاظ نیست، بلکه باید به معانی و مفهوم آن نیز توجه شود و بر اساس آن عمل کرد. در قرآن بارها به مسأله تلاوت و خواندن تاکید شده است که نشان‌دهنده اهمیت این موضوع است. همچنین به این نکته اشاره شده که پیامبر (ص) شاهدی بر این ادعا هستند که گویا مردم قرآن را از خداوند مستقیماً می‌شنیدند.
ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیاتِ معنی آنست که: این قصه عیسی و مریم که ما بر تو خواندیم از علامات رسالت و برهان نبوت تو است یا محمد، که آن خبرها غیب است که نه بمشاهدت دیده و نه از کتابی برخوانده‌ای، بلکه ما ترا از آن خبر دادیم و از ذکر حکیم «یعنی لوح محفوظ» با تو بگفتیم: «و اللّوح المحفوظ معلّق بالعرش من درّة بیضاء» و گفته‌اند که: «ذکر حکیم» قرآن است، فانه المحکم من الباطل و هو المشار الیه بقوله تعالی: کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ.
هوش مصنوعی: این داستان عیسی و مریم که ما برای تو نقل کردیم، نشانه‌ای از رسالت و دلیلی بر نبوت تو، ای محمد، است. این خبرها از عالم غیب است، نه آن‌که آن‌ها را دیده باشی یا از کتابی خوانده باشی، بلکه ما تو را از آن آگاه کرده‌ایم. همچنین از «ذکر حکیم» که به لوح محفوظ اشاره دارد، برای تو گفتیم؛ همچنین گفته شده که «ذکر حکیم» همان قرآن است، زیرا قرآن محکم و بی‌نقص است و به موضوعی که در آیات آن به‌طور دقیق پرداخته شده، اشاره دارد.

حاشیه ها

1402/02/07 09:05
یزدانپناه عسکری

26- ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیاتِ معنی آنست که: این قصه عیسی و مریم که ما بر تو خواندیم از علامات رسالت و برهان نبوت تو است یا محمد، که آن خبرها غیب است که نه بمشاهدت دیده و نه از کتابی برخوانده‌ای، بلکه ما ترا از آن خبر دادیم و از ذکر حکیم «یعنی لوح محفوظ» با تو بگفتیم: «و اللّوح المحفوظ معلّق بالعرش من درّة بیضاء» و گفته‌اند که: «ذکر حکیم» قرآن است، فانه المحکم من الباطل و هو المشار الیه بقوله تعالی: کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ.

***

[ملا هادی سبزواری]1

و «الذّکر» إشارة إلی العقل بالفعل إذ فیه ملکة فعّالة للمعقولات بلا تجشّم کسب جدید. فهذه الملکة ذاکرة و ذکر حکیم.

[یزدانپناه عسکری]*

ذکر حکیم

(تعقل قلب نبی و وحی)

آل‏ عمران : 58 - ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیاتِ وَ الذِّکْرِ الْحَکیم‏

_____

1- ملا هادی سبزواری، شرح دعاء الصباح(السبزواری)، دانشگاه تهران - 1372 ص94