گنجور

۱ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اشتقاق «اسم» از سموّ است. و معنی سموّ ارتفاع است، یعنی که نام سماء نامورست و نشان ارتفاع او. و خداوند ما را عزّ و جلّ نامهاست در کتاب و در سنّت و بدان نامها نامور است، آن نامست که هست و آن هست که نام هرگز چنو نامور بدین صفت. کدام مخلوق را شیر نام کنند و بد دل آید؟ و دریا نام کنند و بخیل بود؟ و ماه نام کنند و زشت آید؟ خالق جل ثناؤه بر خلاف اینست که خداوندی بی عیب و بر صفت کمالست. با عزت و با جلالست با لطف و با جمالست. با فضل و با نوالست. وجود او دلها را کرامت است! شهود او جانها را ولایت است! نادر یافته در عیان، و شیرین در حکایت است! یک نظر بعنایت اگر کند همه را کفایتست.

اگر روزی بیندازد کمند از برج ایوانش
بسا دلها که اندر حضرت او در شکار آرد

آن پیر طریقت گفت: «خداوندا! نثار دل من امید دیدار تست، بهار جان من در مرغزار وصال تست.» آن همان آرزوست که آن مخدّره کرد «ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجنة».

یحیی معاذ همین گفت «الهی! أخلی العطایا فی قلبی رجاؤک، و أحبّ الساعات إلیّ ساعة فیها لقاؤک» آن چه جایی بود که وعده دیدار فراموش کند؟، و آن چه دلی بود که نسیم معارف از گلزار وصال نبوید؟، و آن چه زبانی بود که جز نام دوست بخود راه دهد؟ کز نام دوست بوی دوست آید، و از حدیث دوست راحت جان فزاید!

روی ما شادست تا تو حاضری با روی تو
جان ما خوش باد چون غائب شوی با یاد تو
ای بسا در حقّه جان غیورانت که هست
نعرهای سر بمهر از درد بی فریاد تو

قوله: الم، اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الم رمز دوستی است، خطابی سربسته با عاشقان کار افتاده. اللَّه توحید عارفانست، اسباب و اشکال و اغیار فراموش کرده، و زبانشان با نفی این‌ها ناپرداخته، هم از اول بر سر نکته اثبات حق افتاده. «لا إله إلّا هو». توحید عامه مؤمنانست، از در نفی درآمده و از تاریکی بیگانگی و پراکندگی باز رسته، و بعاقبت بنور توحید بر افروخته!

چو لا از صدر انسانی فکندت در ره حیرت
پس از نور إلهیت باللّه آی از إلّا

اول راز با عاشقانست، آخر نیاز آشنایانست، میانه ناز عارفانست و راز عاشقی تا نیاز آشنایی هزار منزلست آشنایان را فرود آرند «فی جنّات و نهر» عارفان را فرود آرند «فی مقعد صدق» عاشقان را فرود آرند در حضرت عندیّت «عند ملیک مقتدر». چندان که میان آشنایی و عاشقی است همچندان میان جنات و نهر و میان عند ملیک مقتدر است، هر کس را بقدر همت و اندازه معرفت خویش.

خطاب آشنایان از جبّار عالم آنست که مصطفی (ص) گفت: ان شئتم انبأتکم ما اوّل ما یقول اللَّه عزّ و جلّ للمؤمنین و اول ما یقولون له؟ قلنا نعم یا رسول اللَّه. قال: انّ اللَّه یقول للمؤمنین هل احببتم لقایی؟ فیقولون نعم. فیقول: لم؟ فیقولون: رجاء عفوک و مغفرتک فیقول: وجبت لکم مغفرتی»

حاصل کار آشنایان آنست که از خدا مغفرت و عفو خواهند، و حاصل کار عاشقان آنست که با مصطفی ص گفت شب معراج: «کن لی کما لم تکن فاکون لک کما لم ازل».

من آن توأم تو آن من باش ز دل
بستاخی کن چرا نشینی تو خجل‌

آن گه خطاب با مواجهت گردانید و منّت بر آن مهتر عالم نهاد و گفت: «نزّل علیک الکتاب بالحق» ای مهتر! ترا چه زیان گر بادیه غیبت روز کی چند نصیب خلق را در پیش کعبه وصالت نهادم؟ تو آن بین که یک ساعت ترا از فراموش کردگان نکردم، نه پیغام و نامه از تو باز گرفتم. عاشق را همه تسلی در نامه دوست بود، غریب را همه راحت از نامه خویش بگشاید.

«ورد الکتاب بما اقرّ الاعینا
و شفی النفوس فنلن غایات المنی‌

مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ ای مهتر! انبیاء پیشینه را و امّت گذشته را گفته بودم در آن نامها که بایشان دادم که مرا دوستی عزیز است و حبیبی کریم، بمؤمنان رحیم، با درویشان چرب سخن و مهربان، و با خلق عظیم، بساط شرع او در آخر الزمان گسترانیم تا همه شرعها نسخ کند، و همه عقدها فسخ کند. این نامه که بتو فرستادم ای مهتر! تحقیق آن وعده موعودست که وعده ما بازی نبود و سخن ما مجازی نبود. وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ مِنْ قَبْلُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ ای مهتر نگر تا غیریّت در راه نبوت نیاید. بدانکه انبیا را نامه‌ها فرستادم پیش از تو، که مضمون آن نامه‌ها حدیث تو بود و ترتیب کار تو و کرامت تو،

«فعندی لاخوانی الغائبین
صحائف ذکری عنوانها».

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ ای مهتر! تا کی حق خویش فداء این رمیدگان کنی و هزیمت ایشان از سیاست قطیعت ماست، لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ. تا کی گرد دلهای زنگار گرفته ایشان برائی؟ و خرابی آن دلها از صولت عزّت ماست بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ.

تا کی تدبیر کشاندن آن قفلها کنی؟ و نقش آن مهر از خزینه عدل ماست، أَمْ عَلی‌ قُلُوبٍ أَقْفالُها تا کی وعد و وعید و ناز و نعیم بسمع بو طالب و بو جهل فرو خوانی؟

و ریزنده آن ارزیر بسمع ایشان قهر ماست! إنّک لا تهدی من أحببت. تا کی ماه بدو نیم کنی؟ و معجزات عرضه کنی؟ آن هیچ گه در چشمشان نیاید که پوشش آن بصیرت و نجاست آن نهاد ایشان از حکم ماست. أولئک الّذین لم یرد اللَّه أن یطهّر قلوبهم. نعوذ باللّه من عذابه و نقمته.

إِنَّ اللَّهَ لا یَخْفی‌ عَلَیْهِ شَیْ‌ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ ای خداوند دانای پاک دان، نیک دان، همه دان، دوربین نزدیک دان، تویی از نهان آگاه و آگاه بهر گاه تویی.

از راز دلم جملگی آگاه تویی
اندر دل من بگاه و بیگاه تویی

ترا چه بانک بلند چه راز باریک، چه روز روشن چه شب تاریک، ای شنوایی که همه آوازها شنوی، ای دانایی که بهمه رازها رسی، ای بینایی که همه دورها بینی.

وسع الذی تحت النجوم سمائه
من فوق عرش ثابت الارکان
ابصر به و الذّرّ یخطو فی الثّری
تریانه من ربک العینان‌
هر ان چیزی که شد پنهان نبیند دیده ما آن
بهر چیزی که شد پنهان بود یزدان ما بینا
کرا باشد بصر زین سان که هر یک ذره زین عالم
نگردد زو کم از وادی نپوشد زو شب یلدا

هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ الآیه... سخن درین از دو وجه است: یکی در اثبات صورت آفریدگار جل جلاله و عز شانه، دیگر در بیان قدرت وی و اظهار نعمت و بر نهاد منت در تقدیر و تصویر خلق. اما در اثبات صورت خالق خبر درست است از مصطفی ص: «خلق آدم علی صورته و طوله ستون ذراعا.»

و روی «علی صورة وجهه».

اهل تأویل که مایه دین ایشان تمویه و تأویل و نفی است اضافت «ها» از حق جل جلاله بگردانیدند و از ظاهر برگشتند. و اهل سنت که مایه دین ایشان سمع و قبول و تسلیم است تأویل بگذاشتند و بر ظاهر برفتند و گفتند اضافت «ها» دین خبر با خداست و بحث و تفکر و تأویل نرواست، و بتشبیه پنداشتن خطاست، که حق جل جلاله در همه صفات بی‌همتاست.

و در باب رؤیت خبرها فراوانست، که حق را جل جلاله، صورة و وجه تابانست ابن عباس روایت کند که مصطفی ص گفت «رأیت ربی فی احسن صورة»

و بروایت ابو امامة باهلی مصطفی گفت «تراءا لی ربی فی احسن صورة فقال یا محمد! فقلت لبّیک و سعدیک! فقال فیم اختصم الملأ الاعلی؟...»

و این خبر بسطی دارد و بجای خویش گفته شود انشاء اللَّه و روایت جابر ابن سمره آنست که «إن اللَّه تبارک و تعالی تجلّی لی فی احسن صورة»

و بروایت انس‌

«اتانی ربی فی احسن صورة».

و هم انس میگوید (موقوف بروی): إن فیما یمن اللَّه عز و جل به علی آدم یوم القیامة ان یقول له: «الم انحلک صورتی».

و عن ابن عباس قال: «سخط موسی علی بنی اسرائیل فلما نزل بالحجر قال اشربوا یا حمیر! فاوحی اللَّه تعالی الیه «مثّلت خلقا خلقتهم علی صورتی بالحمر».

و در خبر قیامت معروفست که مصطفی ص گفت «فیاتیهم اللَّه عز و جل فی غیر الصورة اللتی یعرفون، فیقول انا ربکم، فیقولون ربّنا، فیتبعونه»

و عن عکرمه عن ابن عباس قال النبی: «الصورة الرأس فاذا أقطع فلا صورة»

درین خبرها خداوندان دل را بیان روشن است و برهان صادق که آفریدگار را صورت است و لفظ محترز متبع آنست که گویند «له صورة» یا گویند «هو ذو صورة،» نگوئیم او را که مصوّر است، که ائمه سلف این نگفته‌اند و نپسندیده بلکه گفته‌اند که او را صورة است و وجه است، و خود عز جلاله بعلم آن مستأثر، و خلق از دریافت کیف و کنه آن عاجز، چنان که خود بخلق نماند صورة و وجه وی بصورة و وجه خلق نماند. صورة خلق ریزد و ناچیز شود و فانی گردد، و صورة خداوند با جلال و اکرامست و با سبحات نور و برقهای درخشان، اگر حجاب از آن بردارد از سبحات و روشنایی و درخشانی وی آسمان و زمین بسوزد و بریزد. و این در خبر است: «لو کشفها لأحرقت سبحات وجهه کلّ شی‌ء ادرکه بصره.»

گر یک نظرت چنان که هستی نگری
نه بت ماند نه بت پرست و نه پری‌

اما سخن از روی تصویر آنست که رب العالمین منت بر آدمیان نهاد باین صورة بر کمال و چهره باجمال که ایشان را داد گفت: «وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ».

جای دیگر گفت: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» و این تخصیص آدمیان است از میان جانوران، و بجز ایشان کس را این منزلت نداد و بدین مثابت نرسانید ور همه فریشته مقرب است. در آثار بیارند که یا عجبا، فریشته را بیافرید نام وی جبرئیل، وی را ششصد پر طاوسی داد مرصّع بجواهر، با جلجله‌های زرّین، آگنده بمشک بویا چون بر خود بجنبد از هر جلجلی آوازی خوش بیرون آید و نغمتی که بدان دیگر نماند. و آن فریشته دیگر اسرافیل که یک پایه عرش بر دوش ویست هر گه که تسبیح درگیرد همه فریشتگان آسمان خاموش شوند و تسبیح خویش در باقی نهند از آن صوت نیکو و نغمت خوش که اسرافیل بیرون می‌دهد. و زینجا فراگذر عرش عظیم، که مستوی بر وی خدای جهانست، و او را کنگره‌هاست که در وهم آدمی نیاید، و قدر آن کس نداند، و نور آفتاب در جنب نور عرش ناپدیدست و ناچیز.

این همه مخلوقات برین صفت بیافرید و هیچیز را نگفت که نیکوش صورتی دادم یا نیکوش آفریدم، مگر آدمی را که از خاک تیره بر کشید و وی را بدان منزلت رسانید که در آفرینش وی گاه خود را ستود و گاه وی را: خود را، گفت «فتبارک اللَّه أحسن الخالقین،» و وی را گفت «اولئک هم الراشدون» «اولئک خیر البریة» سبحانه سبحانه هذا هو الفضل الکبیر و الفوز العظیم. یقول تعالی فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.

۱ - النوبة الثانیة: این سوره آل عمران گفته‌اند دویست آیت است، و سه هزار و چهارصد و هشتاد کلمه، و چهارده هزار و پانصد و بیست و پنج حرف. جمله بمدینه فرود آمد از آسمان عزّت، از نزدیک خداوند جلّ ثناؤه، بمصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم سعید جبیر گفت: «اوّل آیت ازین سوره که فرو آمد این بود هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ» و مصطفی در بیان فضیلت این سوره گفت: هر آن کس که برخواند روز آدینه خدای عزّ و جلّ و فریشتگان او بر وی ثنا گویند، و درود فرستند، تا آن گه آفتاب فرو شود. و بروایتی دیگر می‌آید که اگر شب آدینه بر خواند روز قیامت وی را دو پر دهند تا بدان دو پر اندر صراط بآسانی باز گردد. و بروایتی دیگر اگر بر اطلاق در عموم احوال و اوقات برخواند بهر آیتی وی را امانی دهند و زینهاری، فردای قیامت اندران جسر دوزخ. این مسعود گفت: «من قرأ آل عمران فهو غنی» توانگر بحقیقت آن کس است که آل عمران داند و خواند.۲ - النوبة الاولى: قوله تعالی: هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ. او آنست که فرو فرستاد بر تو این نامه، مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ ازوست آیتهای استوار داشته و تمام کرده هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ معظم قرآن و مایه دین داران و علم جویان آنست. وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ و آیتهای دیگر است که بهم مانند در ظاهر، و جز از یکدیگرند در حقیقت فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ اما ایشان که در دل ایشان کژی و چفتگی است‌.

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اشتقاق «اسم» از سموّ است. و معنی سموّ ارتفاع است، یعنی که نام سماء نامورست و نشان ارتفاع او. و خداوند ما را عزّ و جلّ نامهاست در کتاب و در سنّت و بدان نامها نامور است، آن نامست که هست و آن هست که نام هرگز چنو نامور بدین صفت. کدام مخلوق را شیر نام کنند و بد دل آید؟ و دریا نام کنند و بخیل بود؟ و ماه نام کنند و زشت آید؟ خالق جل ثناؤه بر خلاف اینست که خداوندی بی عیب و بر صفت کمالست. با عزت و با جلالست با لطف و با جمالست. با فضل و با نوالست. وجود او دلها را کرامت است! شهود او جانها را ولایت است! نادر یافته در عیان، و شیرین در حکایت است! یک نظر بعنایت اگر کند همه را کفایتست.
هوش مصنوعی: این متن درباره مفهوم نام خداوند است. نام «اسم» از واژه‌ای به معنای «ارتفاع» گرفته شده و نشان دهنده‌ی مرتبه و مقام بلند خداوند است. خداوند در کتاب‌ها و سنت نام‌های مختلفی دارد که هرکدام بیانگر ویژگی‌های او هستند. او بر خلاف مخلوقات، نام‌هایی دارد که هیچ نقصی در آن‌ها نیست. به عنوان مثال، هیچ مخلوقی نمی‌تواند عنوانی چون «شیر» یا «دریا» داشته باشد و در عین حال، صفاتی منفی و ناپسند به او نسبت داده شود. خداوند دارای صفات کمال و جمال، عزت و جلال است و وجود او موجب کرامت دل‌ها و تسکین جان‌هاست. او نادر و شیرین است و تنها یک نظر از سوی او کافی است تا همگان را بهره‌مند سازد.
اگر روزی بیندازد کمند از برج ایوانش
بسا دلها که اندر حضرت او در شکار آرد
هوش مصنوعی: اگر روزی کسی از بالای ایوانش کمند بیندازد، بسیاری از دل‌ها را در شکار خود به دام خواهد انداخت.
آن پیر طریقت گفت: «خداوندا! نثار دل من امید دیدار تست، بهار جان من در مرغزار وصال تست.» آن همان آرزوست که آن مخدّره کرد «ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجنة».
هوش مصنوعی: آن پیر در مورد عشق به خداوند گفت: «خدایا! دل من پر از امید دیدار توست، بهار زندگی من در دشت وصال با توست.» این همان آرزویی است که آن بانوی بزرگ نیز بیان کرده است که از خدا خواسته: «پروردگارا! برای من در نزد خودم خانه‌ای در بهشت قرار بده.»
یحیی معاذ همین گفت «الهی! أخلی العطایا فی قلبی رجاؤک، و أحبّ الساعات إلیّ ساعة فیها لقاؤک» آن چه جایی بود که وعده دیدار فراموش کند؟، و آن چه دلی بود که نسیم معارف از گلزار وصال نبوید؟، و آن چه زبانی بود که جز نام دوست بخود راه دهد؟ کز نام دوست بوی دوست آید، و از حدیث دوست راحت جان فزاید!
هوش مصنوعی: یحیی معاذ می‌گوید: «خدایا! امیدم را به بخشش‌هایت در قلبم قرار بده و نزد من محبوب‌ترین لحظات، ساعتی است که در آن با تو ملاقات کنم.» آیا ممکن است جایی وجود داشته باشد که وعده دیدار فراموش شود؟ آیا ممکن است دلی وجود داشته باشد که نسیم معرفت از باغ وصال به آن نوزد؟ آیا زبانی وجود دارد که جز نام معشوق به چیز دیگری پرداخته باشد؟ زیرا از نام دوست بوی دوست به مشام می‌رسد و از گفت‌وگو با او، آرامش جان فزونی می‌یابد!
روی ما شادست تا تو حاضری با روی تو
جان ما خوش باد چون غائب شوی با یاد تو
هوش مصنوعی: وقتی تو پیش ما هستی، زندگی‌مان شاداب است و با وجود تو، جان‌مان خوشحال به نظر می‌رسد. اما وقتی غایب می‌شوی، فقط یاد تو در قلب‌مان باقی می‌ماند.
ای بسا در حقّه جان غیورانت که هست
نعرهای سر بمهر از درد بی فریاد تو
هوش مصنوعی: بسیاری از جان‌های غیرتی که برای تو ناله‌ می‌زنند، صدای دل‌شکسته‌ای دارند که هیچ‌کس نمی‌شنود و در سکوت رنج می‌کشند.
قوله: الم، اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الم رمز دوستی است، خطابی سربسته با عاشقان کار افتاده. اللَّه توحید عارفانست، اسباب و اشکال و اغیار فراموش کرده، و زبانشان با نفی این‌ها ناپرداخته، هم از اول بر سر نکته اثبات حق افتاده. «لا إله إلّا هو». توحید عامه مؤمنانست، از در نفی درآمده و از تاریکی بیگانگی و پراکندگی باز رسته، و بعاقبت بنور توحید بر افروخته!
هوش مصنوعی: عبارت "الْم اللَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الم" به معنای یک رمز و نشانه دوست داشتن است، که به طور غیرمستقیم با عاشقان و دل‌باختگان سخن می‌گوید. اللَّه نماد یکتایی و وحدت درک‌کنندگان عمیق است که از موانع، صورت‌ها و چیزهای خارجی غفلت کرده و زبان آن‌ها در نفی این موارد خاموش نیست. آن‌ها از ابتدا در جستجوی اثبات حقیقت بوده‌اند. عبارت "لا إله إلّا هو" نشان‌دهنده توحید واقعی مؤمنان است، که از در نفی وارد شده و از تاریکی جدایی و پراکندگی رها شده، و در نهایت با نور توحید روشن شده‌اند.
چو لا از صدر انسانی فکندت در ره حیرت
پس از نور إلهیت باللّه آی از إلّا
هوش مصنوعی: زمانی که عقل از سر انسان خارج شد و در راه حیرت قرار گرفت، پس از درخشش نور الهی، به طور قطع باید از چیزی غیر از آن (عقل) به ستایش بپردازد.
اول راز با عاشقانست، آخر نیاز آشنایانست، میانه ناز عارفانست و راز عاشقی تا نیاز آشنایی هزار منزلست آشنایان را فرود آرند «فی جنّات و نهر» عارفان را فرود آرند «فی مقعد صدق» عاشقان را فرود آرند در حضرت عندیّت «عند ملیک مقتدر». چندان که میان آشنایی و عاشقی است همچندان میان جنات و نهر و میان عند ملیک مقتدر است، هر کس را بقدر همت و اندازه معرفت خویش.
هوش مصنوعی: راز عشق در ابتدا به عاشقان مربوط می‌شود و در نهایت به نیاز آشنایان می‌انجامد. در وسط این داستان، عارفان در مقام ناز و لطافت قرار دارند. راز عاشقی و نیاز آشنایی، مسیری طولانی وجود دارد که به اندازه هزار منزل است. آشنایان در بهشت و در کنار نهرها ساکن می‌شوند، عارفان در مقام حقیقت و صداقت آرام می‌گیرند، و عاشقان در نزدیک‌ترین جایگاه به خداوند متعال قرار دارند. به اندازه فاصله‌ای که بین آشنایی و عاشقی وجود دارد، همین قدر هم فاصله بین بهشت و نهر و جایگاه معالی خداوند است؛ هر فردی بر اساس همت و شناخت خود از این مقامات بهره‌مند می‌شود.
خطاب آشنایان از جبّار عالم آنست که مصطفی (ص) گفت: ان شئتم انبأتکم ما اوّل ما یقول اللَّه عزّ و جلّ للمؤمنین و اول ما یقولون له؟ قلنا نعم یا رسول اللَّه. قال: انّ اللَّه یقول للمؤمنین هل احببتم لقایی؟ فیقولون نعم. فیقول: لم؟ فیقولون: رجاء عفوک و مغفرتک فیقول: وجبت لکم مغفرتی»
هوش مصنوعی: پیام خطاب به افراد آشنا این است که پیامبر (ص) فرمود: «اگر می‌خواهید، می‌توانم بگویم که خداوند عزّ و جلّ در ابتدا چه چیزی به مؤمنان می‌گوید و آن‌ها چه پاسخی می‌دهند؟» ما پاسخ مثبت دادیم. او ادامه داد: «خداوند به مؤمنان می‌فرماید: آیا به دیدار من علاقه دارید؟ و آن‌ها می‌گویند: بله. سپس خداوند می‌پرسد: چرا؟ و آن‌ها پاسخ می‌دهند: به امید رحمت و آمرزش تو. خداوند می‌فرماید: آمرزش من برای شما واجب گردید.»
حاصل کار آشنایان آنست که از خدا مغفرت و عفو خواهند، و حاصل کار عاشقان آنست که با مصطفی ص گفت شب معراج: «کن لی کما لم تکن فاکون لک کما لم ازل».
هوش مصنوعی: نتیجه کار کسانی که آشنا هستند، طلب مغفرت و بخشش از خداوند است، در حالی که نتیجه کار عاشقان این است که در شب معراج، پیامبر اکرم (ص) گفت: «ای پروردگار، مرا همچون گذشته کن، تا من نیز برای تو به گونه‌ای باشم که از آغاز بودم».
من آن توأم تو آن من باش ز دل
بستاخی کن چرا نشینی تو خجل‌
هوش مصنوعی: من و تو به هم وابسته‌ایم، پس به خاطر دل‌بستگی‌ام چرا باید خجالت بکشی و ساکت بمانی؟
آن گه خطاب با مواجهت گردانید و منّت بر آن مهتر عالم نهاد و گفت: «نزّل علیک الکتاب بالحق» ای مهتر! ترا چه زیان گر بادیه غیبت روز کی چند نصیب خلق را در پیش کعبه وصالت نهادم؟ تو آن بین که یک ساعت ترا از فراموش کردگان نکردم، نه پیغام و نامه از تو باز گرفتم. عاشق را همه تسلی در نامه دوست بود، غریب را همه راحت از نامه خویش بگشاید.
هوش مصنوعی: سپس به او خطاب کرد و بر این بزرگوار عالم منت گذاشت و گفت: «کتاب حق بر تو نازل شده است.» ای بزرگ! چه زیانی به تو می‌رسد اگر به مدت چند روز در غیبت باشم و عشق را در برابر کعبه وصل قرار دهم؟ من هرگز یک لحظه هم تو را فراموش نکردم و هیچ پیغام و نامه‌ای از تو نداشتم. برای عاشق، همه آرامش در نامه دوست است و برای غریب، تمام راحتی در ارتباطات خودی است.
«ورد الکتاب بما اقرّ الاعینا
و شفی النفوس فنلن غایات المنی‌
هوش مصنوعی: کتاب نوشته شده است، چیزی که چشمان ما را آرامش بخشیده و دل‌ها را شفا داده است. پس به آرزوهای بزرگ خود خواهیم رسید.
مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ ای مهتر! انبیاء پیشینه را و امّت گذشته را گفته بودم در آن نامها که بایشان دادم که مرا دوستی عزیز است و حبیبی کریم، بمؤمنان رحیم، با درویشان چرب سخن و مهربان، و با خلق عظیم، بساط شرع او در آخر الزمان گسترانیم تا همه شرعها نسخ کند، و همه عقدها فسخ کند. این نامه که بتو فرستادم ای مهتر! تحقیق آن وعده موعودست که وعده ما بازی نبود و سخن ما مجازی نبود. وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ مِنْ قَبْلُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ ای مهتر نگر تا غیریّت در راه نبوت نیاید. بدانکه انبیا را نامه‌ها فرستادم پیش از تو، که مضمون آن نامه‌ها حدیث تو بود و ترتیب کار تو و کرامت تو،
هوش مصنوعی: ای مهتر! من پیش از این به انبیاء و امت‌های گذشته اشاره کرده بودم و گفته بودم که برای من دوستی عزیز و حبیبی کریم وجود دارد که با مومنان رحیم، درویشان مهربان و خلق عظیم همراه است. در آخرالزمان، ما بساط شریعت او را گسترش خواهیم داد تا همه شریعت‌ها و قراردادها را منسوخ کند. این نامه‌ای که به تو می‌فرستم، تأییدی است بر وعده‌ای که حتماً محقق خواهد شد و سخن ما واقعی و جدی است. همچنین به یاد داشته باش که من پیش از تو به انبیاء دیگر نامه‌هایی فرستادم که مضمون آن‌ها به تو مربوط می‌شود و برتر از آن، شامل شرح کارها و کرامت‌های تو است.
«فعندی لاخوانی الغائبین
صحائف ذکری عنوانها».
هوش مصنوعی: من کتاب‌های یادداشت‌های غایبان را دارم که عنوانشان در دسترس من است.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ ای مهتر! تا کی حق خویش فداء این رمیدگان کنی و هزیمت ایشان از سیاست قطیعت ماست، لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ. تا کی گرد دلهای زنگار گرفته ایشان برائی؟ و خرابی آن دلها از صولت عزّت ماست بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ.
هوش مصنوعی: کسانی که به آیات خدا کافر شده‌اند، عذابی سخت در انتظارشان است و خداوند قوی و انتقام‌جوست. ای بزرگوار! تا کی می‌خواهی حق خود را برای این فراریان فدای کنی و شکست آن‌ها را بپذیری؟ آیا نمی‌خواهی از رحمت خود را از دست بدهی و ناامید شوی چون آن‌ها ایمانی نمی‌آورند؟ تا کی باید به دل‌های کثیف و آلوده آن‌ها نگاه کنی؟ و ویرانی این دل‌ها نتیجه سلطه و عزت ماست، بلکه خداوند به خاطر کفر آن‌ها بر دل‌هایشان پرده‌ای کشیده است.
تا کی تدبیر کشاندن آن قفلها کنی؟ و نقش آن مهر از خزینه عدل ماست، أَمْ عَلی‌ قُلُوبٍ أَقْفالُها تا کی وعد و وعید و ناز و نعیم بسمع بو طالب و بو جهل فرو خوانی؟
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی با ترفندها و حیله‌ها درها را ببندی؟ و نشانه آن مهر متعلق به خزانه عدل ماست، آیا بر دل‌هایی که قفل شده‌اند، تأثیر نمی‌گذارد؟ تا کی قرار و قول و وعده‌های توخالی و ناز و نعمت را برای بو طالب و بو جهل تکرار می‌کنی؟
و ریزنده آن ارزیر بسمع ایشان قهر ماست! إنّک لا تهدی من أحببت. تا کی ماه بدو نیم کنی؟ و معجزات عرضه کنی؟ آن هیچ گه در چشمشان نیاید که پوشش آن بصیرت و نجاست آن نهاد ایشان از حکم ماست. أولئک الّذین لم یرد اللَّه أن یطهّر قلوبهم. نعوذ باللّه من عذابه و نقمته.
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که طرز تفکر و نگرش آن‌ها نسبت به حقیقت آن‌قدر محجوب است که حتی اگر معجزات متعددی به آن‌ها نشان دهی، باز هم آن‌ها به آن توجه نمی‌کنند. این ناشی از ناپاکی درونی و بینش محدودشان است. این افراد در واقع در دل‌هایشان از هدایت الهی برخوردار نیستند. ما از عذاب و انتقام خداوند به او پناه می‌بریم.
إِنَّ اللَّهَ لا یَخْفی‌ عَلَیْهِ شَیْ‌ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ ای خداوند دانای پاک دان، نیک دان، همه دان، دوربین نزدیک دان، تویی از نهان آگاه و آگاه بهر گاه تویی.
هوش مصنوعی: خداوند هیچ چیز را در زمین و آسمان از او پنهان نیست. ای خداوند پاک و دانا، تو همه چیز را می‌دانی و به تمامی امور نزدیک هستی. تو از تمام اسرار آگاه هستی و در هر زمانی بر همه چیز اشراف داری.
از راز دلم جملگی آگاه تویی
اندر دل من بگاه و بیگاه تویی
هوش مصنوعی: دل من پر از راز و احساسات است و تو همیشه در کنار من هستی، چه در لحظات خوشی و چه در زمان‌های سخت. حضور تو در دل من همیشگی و مداوم است.
ترا چه بانک بلند چه راز باریک، چه روز روشن چه شب تاریک، ای شنوایی که همه آوازها شنوی، ای دانایی که بهمه رازها رسی، ای بینایی که همه دورها بینی.
هوش مصنوعی: تو ای که در هر شرایطی حضور داری، چه در اوج بلندی‌ها و چه در عمیق‌ترین رازها، چه در روزهای روشن و چه در شب‌های تاریک، ای کسی که می‌توانی همه صداها را بشنوی، ای کسی که به تمامی رازها آگاهی، ای کسی که می‌توانی دورترین اشیا را ببینی.
وسع الذی تحت النجوم سمائه
من فوق عرش ثابت الارکان
هوش مصنوعی: فضای وسیع زیر ستاره‌ها، آسمانی دارد که بالای عرش محکم و پایدار قرار دارد.
ابصر به و الذّرّ یخطو فی الثّری
تریانه من ربک العینان‌
هوش مصنوعی: وقتی به زمین می‌نگری، می‌بینی که حشره‌ای بر روی خاک حرکت می‌کند و این نشان از قدرت و زیبایی آفرینش پروردگارت دارد.
هر ان چیزی که شد پنهان نبیند دیده ما آن
بهر چیزی که شد پنهان بود یزدان ما بینا
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دنیا پنهان باشد، چشم ما آن را نمی‌بیند. اما یزدان، که بینا است، همه چیزهایی را که پنهان شده‌اند، می‌بیند.
کرا باشد بصر زین سان که هر یک ذره زین عالم
نگردد زو کم از وادی نپوشد زو شب یلدا
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند چشمی داشته باشد که به این وسعت نگاه کند؟ هر ذره از این دنیا از او جدا نمی‌شود و هیچ چیز نمی‌تواند او را از شب یلدا پوشیده نگه‌دارد.
هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ الآیه... سخن درین از دو وجه است: یکی در اثبات صورت آفریدگار جل جلاله و عز شانه، دیگر در بیان قدرت وی و اظهار نعمت و بر نهاد منت در تقدیر و تصویر خلق. اما در اثبات صورت خالق خبر درست است از مصطفی ص: «خلق آدم علی صورته و طوله ستون ذراعا.»
هوش مصنوعی: اوست که شما را در رحم‌ها به گونه‌ای که بخواهد، می‌آفریند. این موضوع دو بعد دارد: یکی تأیید وجود تصویر آفریننده و دیگری بیان قدرت او و نشان دادن نعمت‌ها و لطفش در تعیین و تصویر آفرینش. در تأیید وجود تصویر آفریننده، سخن پیامبر اسلام ص نیز معتبر است که فرمود: «آدم بر اساس تصویر او خلق شده و طول او دو ذرع است.»
و روی «علی صورة وجهه».
هوش مصنوعی: و بر روی «شکل چهره‌اش».
اهل تأویل که مایه دین ایشان تمویه و تأویل و نفی است اضافت «ها» از حق جل جلاله بگردانیدند و از ظاهر برگشتند. و اهل سنت که مایه دین ایشان سمع و قبول و تسلیم است تأویل بگذاشتند و بر ظاهر برفتند و گفتند اضافت «ها» دین خبر با خداست و بحث و تفکر و تأویل نرواست، و بتشبیه پنداشتن خطاست، که حق جل جلاله در همه صفات بی‌همتاست.
هوش مصنوعی: افرادی که به تأویل روی می‌آورند، به نوعی تلاش می‌کنند که معنا و مفهوم دین را به شکلی متفاوت از ظاهر آن تفسیر کنند و از حقیقت دور می‌شوند. اما اهل سنت بر این اعتقادند که باید به ظاهر احکام دین گوش داد و آنها را پذیرفت، و بحث و تفسیر اضافی را نادرست می‌دانند. به اعتقاد آنها، نسبت دادن ویژگی‌ها به خداوند از طریق تشبیه نادرست است، چرا که خداوند در تمام صفات خود یکتا و بی‌نظیر است.
و در باب رؤیت خبرها فراوانست، که حق را جل جلاله، صورة و وجه تابانست ابن عباس روایت کند که مصطفی ص گفت «رأیت ربی فی احسن صورة»
هوش مصنوعی: در مورد دیدن حق، اخبار زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد خداوند به صورت روشن و زیبایی نمایان است. ابن عباس نقل می‌کند که پیامبر اسلام، صلی‌الله‌علیه‌وآله، فرمود: «خدایم را در بهترین صورت دیدم.»
و بروایت ابو امامة باهلی مصطفی گفت «تراءا لی ربی فی احسن صورة فقال یا محمد! فقلت لبّیک و سعدیک! فقال فیم اختصم الملأ الاعلی؟...»
هوش مصنوعی: ابو امامه باهلی نقل می‌کند که پیامبر اسلام، مصطفی، فرمود: «پروردگارم را در زیباترین شکل دیدم و او گفت: ای محمد! من هم پاسخ دادم: لبیک و سعدیک! سپس پرسید: در مورد چه چیزی بزرگ‌ترین فرشتگان در آسمان اختلاف کردند؟...»
و این خبر بسطی دارد و بجای خویش گفته شود انشاء اللَّه و روایت جابر ابن سمره آنست که «إن اللَّه تبارک و تعالی تجلّی لی فی احسن صورة»
هوش مصنوعی: این خبر گسترش و توضیحات بیشتری دارد که باید در جای خود مطرح شود. ان‌شاءالله، روایتی از جابر ابن سمره وجود دارد که می‌گوید: «خداوند متعال در بهترین شکل خود به من تجلی کرد.»
و بروایت انس‌
هوش مصنوعی: و به روایت انس‌ بن مالک،
«اتانی ربی فی احسن صورة».
هوش مصنوعی: «او به صورت زیباترین شکل خلق شده است.»
و هم انس میگوید (موقوف بروی): إن فیما یمن اللَّه عز و جل به علی آدم یوم القیامة ان یقول له: «الم انحلک صورتی».
هوش مصنوعی: همچنین انسان می‌گوید: خداوند متعال در روز قیامت به آدم خواهد گفت: «آیا من به تو صورت ندادم؟»
و عن ابن عباس قال: «سخط موسی علی بنی اسرائیل فلما نزل بالحجر قال اشربوا یا حمیر! فاوحی اللَّه تعالی الیه «مثّلت خلقا خلقتهم علی صورتی بالحمر».
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل می‌کند که موسی به بنی‌اسرائیل خشمگین شد و وقتی به سنگی رسید، به آن‌ها گفت: «ای الاغ‌ها، بنوشید!» و خداوند به او وحی کرد که «من خلقی را به صورت الاغ‌ها آفریده‌ام».
و در خبر قیامت معروفست که مصطفی ص گفت «فیاتیهم اللَّه عز و جل فی غیر الصورة اللتی یعرفون، فیقول انا ربکم، فیقولون ربّنا، فیتبعونه»
هوش مصنوعی: در خبر قیامت آمده است که رسول خدا (ص) فرمود: افرادی که در آن زمان خواهند بود، خداوند متعال را به شکلی غیر از آنچه که می‌شناسند، می‌بیند و می‌گوید: «من پروردگار شما هستم.» و آن‌ها پاسخ می‌دهند: «پروردگار ما!» و سپس به او پیروی می‌کنند.
و عن عکرمه عن ابن عباس قال النبی: «الصورة الرأس فاذا أقطع فلا صورة»
هوش مصنوعی: عکرمَه از ابن عباس نقل می‌کند که پیامبر فرمود: «تصویر، سر است و اگر قطع شود، دیگر تصویری نخواهد بود.»
درین خبرها خداوندان دل را بیان روشن است و برهان صادق که آفریدگار را صورت است و لفظ محترز متبع آنست که گویند «له صورة» یا گویند «هو ذو صورة،» نگوئیم او را که مصوّر است، که ائمه سلف این نگفته‌اند و نپسندیده بلکه گفته‌اند که او را صورة است و وجه است، و خود عز جلاله بعلم آن مستأثر، و خلق از دریافت کیف و کنه آن عاجز، چنان که خود بخلق نماند صورة و وجه وی بصورة و وجه خلق نماند. صورة خلق ریزد و ناچیز شود و فانی گردد، و صورة خداوند با جلال و اکرامست و با سبحات نور و برقهای درخشان، اگر حجاب از آن بردارد از سبحات و روشنایی و درخشانی وی آسمان و زمین بسوزد و بریزد. و این در خبر است: «لو کشفها لأحرقت سبحات وجهه کلّ شی‌ء ادرکه بصره.»
هوش مصنوعی: در این متن به ویژگی‌های خداوند اشاره شده است. گفته می‌شود خداوند دارای صفتی به نام "صورت" است، اما نباید گفت که او خود تصویر است، چرا که این نظر در میان علمای گذشته پسندیده نبوده است. آنها بیان کرده‌اند که خداوند صفتی به نام "صورت" و "وجه" دارد، ولی علم این موارد نزد خود او محفوظ است و مخلوقات نمی‌توانند به درک کامل آن برسند. همچنین، صورت و وجه مخلوقات می‌تواند نابود شود و فانی گردد، اما صورت و وجه خداوند از جلال و زیبایی ویژه‌ای برخوردار است. اگر حجاب از نور و درخشش او کنار رود، تمام موجودات آسمان و زمین تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. این موضوع در یکی از احادیث نیز ذکر شده است که اگر نور او آشکار شود، همه چیز را می‌سوزاند.
گر یک نظرت چنان که هستی نگری
نه بت ماند نه بت پرست و نه پری‌
هوش مصنوعی: اگر با نگاهی واقعی به حقیقت خود بنگری، نه مجسمه‌ای باقی می‌ماند و نه کسی که پرستش کند، نه زیبایی و نه کسی که او را زیبا بداند.
اما سخن از روی تصویر آنست که رب العالمین منت بر آدمیان نهاد باین صورة بر کمال و چهره باجمال که ایشان را داد گفت: «وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ».
هوش مصنوعی: خداوند متعال به انسان‌ها نعمت داده و آن‌ها را با خلق و ظاهری زیبا آفریده است و می‌گوید: «شما را شکل داد و بهترین شکل را به شما عطا کرد».
جای دیگر گفت: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» و این تخصیص آدمیان است از میان جانوران، و بجز ایشان کس را این منزلت نداد و بدین مثابت نرسانید ور همه فریشته مقرب است. در آثار بیارند که یا عجبا، فریشته را بیافرید نام وی جبرئیل، وی را ششصد پر طاوسی داد مرصّع بجواهر، با جلجله‌های زرّین، آگنده بمشک بویا چون بر خود بجنبد از هر جلجلی آوازی خوش بیرون آید و نغمتی که بدان دیگر نماند. و آن فریشته دیگر اسرافیل که یک پایه عرش بر دوش ویست هر گه که تسبیح درگیرد همه فریشتگان آسمان خاموش شوند و تسبیح خویش در باقی نهند از آن صوت نیکو و نغمت خوش که اسرافیل بیرون می‌دهد. و زینجا فراگذر عرش عظیم، که مستوی بر وی خدای جهانست، و او را کنگره‌هاست که در وهم آدمی نیاید، و قدر آن کس نداند، و نور آفتاب در جنب نور عرش ناپدیدست و ناچیز.
هوش مصنوعی: در جایی دیگر گفته شده است که خداوند انسان را در بهترین شکل و صورت خلق کرده است و این سخن به معنی اختصاص دادن مقام ویژه‌ای به انسان‌ها در میان دیگر موجودات است. خداوند چنین جایگاهی را به هیچ موجود دیگری نداده است، حتی به فرشتگان مقرب. در متون آمده است که فرشتگان نیز شگفت‌انگیزند؛ مثلاً جبرئیل که با ششصد بال زیبا و تزیین شده با جواهرات خلق شده، وقتی حرکت می‌کند، صدای دلنشینی تولید می‌کند. همچنین فرشته دیگری به نام اسرافیل وجود دارد که یک پایه از عرش را بر دوش دارد و هنگامی که او تسبیح می‌گوید، همه فرشتگان آسمان خاموش می‌شوند و دیگر تسبیحات خود را رها می‌کنند تا صدای زیبا و نغمه خوش او را بشنوند. همچنین از عرش عظیم که خداوند بر آن نشسته است، تصوری فراتر از فهم انسان وجود دارد و مقام و اندازه آن را هیچ کس نمی‌تواند درک کند. نور خورشید در کنار نور عرش به هیچ می‌رد.
این همه مخلوقات برین صفت بیافرید و هیچیز را نگفت که نیکوش صورتی دادم یا نیکوش آفریدم، مگر آدمی را که از خاک تیره بر کشید و وی را بدان منزلت رسانید که در آفرینش وی گاه خود را ستود و گاه وی را: خود را، گفت «فتبارک اللَّه أحسن الخالقین،» و وی را گفت «اولئک هم الراشدون» «اولئک خیر البریة» سبحانه سبحانه هذا هو الفضل الکبیر و الفوز العظیم. یقول تعالی فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.
هوش مصنوعی: تمامی موجودات را با ویژگی‌های خاصی آفرید و هرگز نگفت که زیبایی یا خوبی خاصی به آن‌ها بخشیده است، جز انسان که از خاک سیاه و ناچیز برخاست و به مقام بلندی رسید. در آفرینش او، گاه خود را ستایش کرد و گاه به او گفت: «خداوند بهترین آفرینندگان است» و او را مورد ستایش قرار داد و گفت: «آن‌ها هدایت‌یافتگان‌اند» و «آنان بهترین مخلوقان هستند». اوست که با کمالاتش بزرگ‌ترین نعمت و برکت را عطا کرده است. خداوند می‌فرماید که این فضیلت و نعمت از جانب اوست و او دانا و حکیم است.

حاشیه ها

1402/03/27 03:05
یزدانپناه عسکری

9- چندان که میان آشنایی و عاشقی است هم چندان میان جنات و نهر و میان عند ملیک مقتدر است، هر کس را بقدر همت و اندازه معرفت خویش.

***

[یزدانپناه عسکری]

فرا خوان نور خالق و مقام صِبْغَةَ اللَّهِ  به اشاره و صدق

صدق وضوح  و تمرکز و خواست انسان در مقام  صِبْغَةَ اللَّهِ در معبد صدق  است.

هنگامه ی است که انسان در درون خود با خودش درگیری ندارد و این عدم درگیری در عمل به صورتِ صدق منعکس می شود . یعنی یک مورد را واضح از الله تعالی می خواهیم . نمی دانم، شاید، اگر، کدام بهتراست، ... ندارد. صدق جزئی از رنگ بی رنگی و قصد نرمش ناپذیر است ، جایی است که انسان از خاصیت خواسته خود مطمئن است ، یعنی با خودش صادق است.

القمر : 55 - فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر

البقرة : 138-  صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُون‏

8:249