گنجور

۱ - النوبة الثانیة

این سوره آل عمران گفته‌اند دویست آیت است، و سه هزار و چهارصد و هشتاد کلمه، و چهارده هزار و پانصد و بیست و پنج حرف. جمله بمدینه فرود آمد از آسمان عزّت، از نزدیک خداوند جلّ ثناؤه، بمصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم سعید جبیر گفت: «اوّل آیت ازین سوره که فرو آمد این بود هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ» و مصطفی در بیان فضیلت این سوره گفت: هر آن کس که برخواند روز آدینه خدای عزّ و جلّ و فریشتگان او بر وی ثنا گویند، و درود فرستند، تا آن گه آفتاب فرو شود. و بروایتی دیگر می‌آید که اگر شب آدینه بر خواند روز قیامت وی را دو پر دهند تا بدان دو پر اندر صراط بآسانی باز گردد. و بروایتی دیگر اگر بر اطلاق در عموم احوال و اوقات برخواند بهر آیتی وی را امانی دهند و زینهاری، فردای قیامت اندران جسر دوزخ. این مسعود گفت: «من قرأ آل عمران فهو غنی» توانگر بحقیقت آن کس است که آل عمران داند و خواند.

امّا سبب نزول آیات که در صدر این سورتست بر قول کلبی و بیع و انس و جماعتی مفسّران آنست که ترسایان نجران آمدند بر مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم شصت مرد سواران، چهارده از ایشان سران و سالاران و اشراف ایشان، و درین چهارده سه کس بودند که مدار کار ایشان باین سه کس بود، و بر همه مقدّم و فرمان ده بودند یکی عاقب امیر قوم بود، و صاحب مشورت ایشان، که همه گوش باشارت و رای وی داشتند، نام وی عبد المسیح بود. دیگر سیّد بود ثمال ایشان، و صاحب رحل ایشان، نام وی ایهم. سدیگر ابو حارثة بن علقمه قاضی و امام و صاحب مدار. پس ایشان آمدند و در مسجد رسول خدا شدند، بعد از نماز دیگر با جامهای نیکو، و هیئت آراسته، تا آن حدّ که یکی از صحابه گفت: مانند این قوم ما هرگز ندیده‌ایم.

وقت نماز ایشان در آمد، برخاستند و هم اندر مسجد نماز خویش بگزاردند رو سوی مشرق، و رسول خدا گفت بگذاریدشان تا نماز خویش بکنند. پس سیّد و عاقب هر دو در سخن آمدند و با رسول سخن درگرفتند. رسول خدا گفت: مسلمان شوید ایشان گفتند ما مسلمان شدیم پیش ازین. رسول گفت دروغ گفتید که شما مسلمان نه‌اید، نه آنکه خدای را فرزند می‌گویید؟ و صلیب می‌پرستید؟ و گوشت خوک می‌خورید؟ ایشان گفتند: إن لم یکن ولدا للَّه فمن أبوه؟ اگر عیسی فرزند اللَّه نبود پس پدر وی که بود؟ و مخاصمتی در گرفتند در کار عیسی، پس مصطفی (ص) گفت: نه شما می‌دانید و می‌شناسید که فرزند بپدر ماند لا محاله؟ که جنسیّت میان پدر و فرزند این اقتضا کند. گفتند بلی چنین است. رسول گفت پس خداوند ما عزّ و جلّ زنده است که مرگ را بوی راه نه، همیشه بود، و هست، و باشد. و عیسی نبود پس بود است. آن گه مرگ و فنا را بوی راهست! و نیز خدای ما نگهبان هر چیزست، و روزی گمار هر کس، و در عیسی ازین هیچ چیز نیست! و خداوند ما آنست که لا یخفی علیه شی‌ء فی الارض و لا فی السماء نه در زمین و نه در آسمان چیزی از وی پوشیده، و عیسی نداند مگر آنچ او را درآموختند! و خداوند ما عیسی را در رحم مادر نگاشت، چنان که خود خواست، تا مادر بوی بارور شده و او را فرو نهاد، چنان که مادر فرزند نهد، پس او را بپرورد چنان که کودک خرد را پرورند بطعام و شراب، و خداوند ما ازین همه پاکست و منزّه، نه خورد، نه آشامد، نه هیچ عیب و رنج بوی در آید، «تعالی و تقدس عما یقول الظالمون علوا کبیرا. این سخن در ایشان گرفت و خاموش شدند. تا مخاصمت منقطع گشت، و ربّ العالمین درین حال این آیات فرستاد از اوّل سوره.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عکرمه گفت: پیش از موجودات و مکوّنات خدا بود، دگر هیچ چیز نبود، نوری بیافرید و از آن نور لوح و قلم بیافرید، آن گه اوّل چیز که بر لوح نوشت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بود. عثمان عفان از مصطفی (ص) پرسید که در این «آیت تسمیت» چه گویی؟ مصطفی گفت: «نامی از نامهای خداوند است جلّ جلاله، با نام اعظم نزدیک، و هم بر چنان که سیاهی چشم سپیدی را نزدیک است. و هم بر جعفر بن محمد گفت: بسم اللَّه کتاب خدای را همچون کلید است درها را، پس بهیچ در خانه در نتوان شدن بی کلید، همچنین دستوری نیست که بحضرت قرآن شوند بی بسم اللَّه. آن گه این بیت بر گفت جعفر: شعر

«بسم اللَّه مفتتح الکلام.

و بسم اللَّه شافیة السقام».

ابو سعید خدری روایت کند از مصطفی گفت میان عورات بنی آدم و میان دیو پرده بسم اللَّه است، کسی که بخلوت جای شود قضاء حاجت را، تا بسم اللَّه نگوید که دیده دیو از آن دربند حجاب نشود. و دیو از هیچ چیز چنان کوفته و کشته نشود که از بسم اللَّه شود، نبینی که مردی بحضرت مصطفی گفت «تعس الشّیطان» مصطفی گفت: چنین مگوی که دیو ازین بزرگی بر خود نهد و گوید

«بعزّتی صغّرتک! فإذا قلت بسم اللَّه تصاغر حتّی یصیر مثل الذّباب.»

و عن عبد اللَّه بن مسعود، قال: «من أراد ان ینجیه اللَّه من الزّبانیة التسعة عشر فلیقرأ بسم اللَّه الرحمن الرحیم فانّها تسعة عشر حرفا لیجعل اللَّه تعالی کلّ حرف منها جنّة من واحد منهم» و شرح این آیت تسمیت بالطائف و نکت که بآن تعلّق دارد در سوره بقره از پیش رفت.

قوله تعالی: الم روایت کردند از ابن عباس در تفسیر الم که الف اشارتست باللّه، و لام بجبریل. و میم بمحمّد (ص) این تفسیر دلالت کند که مبدأ قرآن از خداست و واسطه جبرئیل و منتهی محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم. و مخرج الف که بدایت مخارج حروفست دلالت میکند بدان که مبدأ قرآن از خداست، و مخرج لام که اوسط المخارجست بر جبرئیل که واسطه است، و مخرج میم که منتهی مخارج است بر مصطفی که منتهای قرآنست، چنانستی که ربّ العالمین گفت: ازین حروف که دلالت میکند بر اسباب سگانه کتاب قرآن حاصل شد: آن کتابی که شما با فصاحت و براعت از مثل آن گفتن درماندید، و عاجز گشتید. و گفته‌اند «الف» از احدیّت است، و «لام» از لطف، و «میم» از ملک. معنی آنست که: «الاحد اللّطیف الملک.

قوله: اللَّه لا اله الّا هو».

«اللَّه» بعضی از مفسّران در معنی اللَّه و در اشتقاق آن گفتند: «هو الّذی یحقّ له العبادة، و الّذی یؤل الاشیاء الیه» «اللَّه» آن خداوندیست که عبادت کردن و گردن نهادن وی را سزاست، و بازگشت هر چیز و هر کار اعلم اوست و با حکم او.

و گفته‌اند که اللَّه الف اشارتست بآلاء خدا، و لام اشارتست به لطف خدا و لام دیگر به لقاء خدا و ها تنبیه است. میگوید که بیدار باشید و بدانید که هر که بدیدار اللَّه رسید هم بنعمت و لطف اللَّه رسید اگر نه لطف او بودی بنده بلقاء او نرسیدی.

معتقد اهل سنت برین قاعده بنا نهادند: تا گفتند خدا را هم بخدا شناسیم، یعنی که تا رب العزّة خود را با دل بنده تعریف نکند، و شواهد صفات قدیم در دلِ وی ثبت نکند، بنده به معرفت او راه نبرد، اینست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم گفت: «و اللَّه لو لا اللَّه ما اهتدینا و لا تصدّقنا و لا صلّینا»

و مصداق این خبر از قرآن مجید آنست که گفت حکایت از اهل بهشت: وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ.

آن گه تنزیه و تقدیس خود را گفت: لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، و بجواب آن کافران که می‌گفتند: جملة الاشیاء سه چیزست عابدی که نه معبود بود یعنی بنده، و معبودی که نه عابد بود یعنی خدای عزّ و جلّ، و معبودی عابد یعنی عیسی. ربّ العالمین بیان کرد که مستحقّ عبادت بر اطلاق جز اللّه نیست آن خداوندی که جز او معبود نیست لا إِلهَ إِلَّا هُوَ.

آنکه تأکید را گفت: الْحَیُّ الْقَیُّومُ زنده پاینده، که بر وی مرگ روانه، و فنا بوی راه نه، و زندگی همه زندگان بدست وی و بقدرة اوست، و القیوم هو القائم بحفظ کلّ شی‌ء و المعطی له ما به قوامه. همانست که جای دیگر گفت: أَعْطی‌ کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی‌. أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلی‌ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ و تمامی شرح این کلمات در سورة البقره رفت.

نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ کتاب اینجا قرآنست، «و إنّما سمّی کتابا لکتب الحروف بعضها الی بعض، ای ضمّها» و تنزیل بناء مبالغت و کثرت است، یعنی که نه بیکبار فرود آمد این، بلکه اندر سالها، نجم نجم، آیت آیت، بقدر حاجت و ضرورت، بدفعات و کرّات فرو آمد، تا گرفتن آن بتلقّف و یادداشت آن بدل آسان‌تر بود، و پاینده‌تر.

چنان که جای دیگر گفت: کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا جای دیگر گفت وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی‌ مُکْثٍ نه چون توریت موسی که بیکبار از آسمان فرود آمد. گویند هفتاد شتروار بود، و یک جزو از آن بیکسال بر می خواندند، و در همه بنی اسرائیل هیچ کس همه توریت برنخواند، مگر چهار کس: موسی عمران و یوشع بن نون، و عزیز و عیسی علیهم السلام. پس از این جهت توریت و انجیل را أنزّل، گفت و نزّل، نگفت. معنی دیگر گفته‌اند که. نزّل، قرآن را گفت از بهر آنکه این بناء مبالغت است و حکم قرآن مؤبّد است تا لا جرم باین لفظ مخصوص گشت، و حکم توریت و انجیل مؤبّد نیست، ازین جهت ببناء مبالغه نگفت.

نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ الایة ای بالعدل، لم ینزله باطلا عبثا بغیر شی‌ء کقوله: لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ. میگوید این قرآن که فرو فرستاد، بعدل فرستاد، و براستی و درستی، نه بباطل، که باطل را در آن گنجایی نه! و بازی و محال را در آن جای نه! و قیل: بِالْحَقِّ ای بما حقّ فی کتبه من إنزاله علیک» گفت فرو فرستاد بر تو قرآن بدان که درست گشته بود در کتب پیشینه که این کتاب بتو خواهیم داد.

مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ. ای موافقا لما تقدّم الخبر به فی سائر الکتب، معنی همان است. و قیل موافقا لما کان قبله من التّوراة و الانجیل و الزّبور فی التوحید و النبوّات و بعض الشرائع، میگوید این قرآن موافق توریت و انجیل و زبور است

در بیان توحید و اثبات نبوّات و ذکر بعضی شرائع.

آن گه تشریف توریت و انجیل را دیگر باره بذکر صریح مخصوص کرد گفت: «وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ مِنْ قَبْلُ» ای من قبل هذا القرآن. هُدیً لِلنَّاسِ صفت توریت و انجیل است، و ناس بنی اسرائیل‌اند. ای هما هدی لبنی اسرائیل من الضّلالة.

وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ روا باشد که این فرقان بقرآن مخصوص بود که جای دیگر گفت: وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‌ وَ الْفُرْقانِ و روا باشد که بر عموم برانند و همه کتابهای خدا در آن مندرج بود، که همه آنند که حق از باطل جدا میکنند، و حقیقت از شبهت، و هدایت از ضلالت پیدا کنند.

و اشتقاق توریت از «توریه» است، و توریه روشن کردن بود و نمودن، یعنی که توریت همه روشنایی است، و سبب نور دل و هدایت. چنان که گفت: وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ و اشتقاق انجیل از «نجل» است و نجل اصل بود یعنی که انجیل دین را و علم را اصل است. و اللَّه اعلم.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الایة... یعنی بالقرآن و بدین اللَّه عزّ و جلّ، لهم عذاب شدید فی الآخرة ایشان که کافر شدند بسخنان خدای که بدان ایمان ندادند و نپذیرفتند، و رسالت رسول و نبوت وی را منکر شدند، و سخنان خدای را اساطیر الاولین گفتند، و نیز آیات و علامات که بر وحدانیت اللَّه دلالت میکند، و بر صدق نبوت گواهی میدهد، از این دلائل عقلی و سمعی آن را مکابر شدند، ایشانراست عذابی سخت در آن جهان. و خدای را هست که عذاب کند و کین کشد آن را که خواهد، و کس را نیست و نرسد که وی را منع کند از آن که وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ وی عزیز است و قوی و قادر بر همه غلبه دارد و با همه تاود و سزای همه داند و تواند.

إِنَّ اللَّهَ لا یَخْفی‌ عَلَیْهِ شَیْ‌ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ الآیة... کلبی گفت: در زمین هیچیز از خدای پوشیده نیست، یعنی وفد نجران و کید ایشان با رسول خدای و در آسمان هیچیز پوشیده نیست، یعنی اعمال بندگان. و تخصیص آسمان و زمین بذکر از آنست که ذکر آسمان و زمین باضافت با مخلوقان هائل‌ترست و عظیم‌تر، و در دلها اثر بیشتر دارد، آن گه هر چه هست بیرون از آسمان و زمین خود بر آن دلالت می‌کند.

قوله: هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ الایه... جای دیگر گفت بلفظ ماضی: هو الذی یصورکم فاحسن صورکم آنچه ماضی است بر سبیل تقدیر است و فعل خدای عزّ و جلّ لا محاله بودنی است. و از روی حکم چنانست که از آن پرداختند چنان که گفت: أتی أمر اللَّه. أمّا آنچه بر لفظ مستقبل گفت: یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ این بر حسب حال مخلوقان است، چنان که بعزّت خود جلّ جلاله، حالا فحالا اظهار می‌کند فعل خود، و می‌آفریند، و از آن خبر میدهد که: یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ گفت: او خداوندی است دارنده، و نگارنده، هم مصور و هم مدبّر، خلق را مصور است و عالم را مدبّر و درست است از مصطفی (ص) که گفت: «إذا أراد اللَّه عزّ و جلّ خلق عبد فجامع الرّجل المرأة طار ماؤه فی کلّ عرق و عضو، فاذا کان یوم السابع جمعه اللَّه تعالی ثمّ أخضره کل عرق له فی ایّ صورة ما شاء رکبه».

حاصل خبر آنست که ربّ العالمین چون خواهد که بنده بیافریند مرد و زن فرا صحبت دارد، تا آن گه آب وی پراکنده شود، پس روز هفتم همه با هم آرد آن آب و آن عروق، و چنان که خواهد صورت وی می‌نگارد، ترتیب اعضا می‌دهد، و برهم می‌نشاند، یکی کوتاه، یکی دراز، یکی نرینه، یکی مادینه. یکی نیکو صورت و یکی منکر صورت، یکی را خلق ظاهر تمام، یکی ناقص، یکی سیاه، یکی سپید. پس مصور بحقیقت خدای است که قدرتش بی‌نهایت، و خود بی‌همتا است. و کس را نسزاست و نه رواست از مخلوقان که صورت گری کند. مصطفی (ص) از آن نهی کرده و گفت: «من صوّر صورة کلف یوم القیمة أن ینفخ فیها الرّوح و لیس بنافخ.»

و قال «إنّ أصحاب هذه الصّور یعذون یوم القیمة و یقال لهم أحیوا ما خلقتم»

و قال» إنّ البیت الّذی فیه تصاویر لا تدخله الملائکة.»

قیل یعنی ملائکة الرحمة فان ملائکه العذاب تدخله لا محالة. و رأی النّبی ص سترا فیه تمثال فهتکه، و لم یدخل البیت الذی کان معلقا علیه.

ثم قال تعالی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ کلمه «لا إله إلّا اللَّه» بآخر آیت اعادت کردن بدان معنی است، که چون بدلائل روشن و برهان صادق درین آیات معلوم شد که عیسی مخلوق است. و اللَّه خالق عیسی، یعنی پس می‌دانید که معبود بجز اللَّه نیست، و سزای خدائی جز او نیست، عزیز است که او را همتا و مانند نیست، و کس را با وی تابستن نیست، حکیم است در کار خویش، که او را حاجت بانباز و فرزند نیست، و شرکت و ولادت در حکمت خود مقتضی ربوبیت نیست.

و درست است خبر از مصطفی ص گفت: إنّ اللَّه عزّ و جلّ یصدّق العبد بخمس یقولهن إذا قال لا إله إلا اللَّه له الملک و له الحمد» قال صدق عبدی، و اذا قال «لا إله إلا اللَّه و الحمد للَّه» قال صدق عبدی. و اذا قال «لا إله إلّا اللَّه و اللَّه اکبر» قال صدق عبدی. و اذا قال «لا اله الا اللَّه وحده لا شریک له» قال صدق عبدی.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این سوره آل عمران گفته‌اند دویست آیت است، و سه هزار و چهارصد و هشتاد کلمه، و چهارده هزار و پانصد و بیست و پنج حرف. جمله بمدینه فرود آمد از آسمان عزّت، از نزدیک خداوند جلّ ثناؤه، بمصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم سعید جبیر گفت: «اوّل آیت ازین سوره که فرو آمد این بود هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ» و مصطفی در بیان فضیلت این سوره گفت: هر آن کس که برخواند روز آدینه خدای عزّ و جلّ و فریشتگان او بر وی ثنا گویند، و درود فرستند، تا آن گه آفتاب فرو شود. و بروایتی دیگر می‌آید که اگر شب آدینه بر خواند روز قیامت وی را دو پر دهند تا بدان دو پر اندر صراط بآسانی باز گردد. و بروایتی دیگر اگر بر اطلاق در عموم احوال و اوقات برخواند بهر آیتی وی را امانی دهند و زینهاری، فردای قیامت اندران جسر دوزخ. این مسعود گفت: «من قرأ آل عمران فهو غنی» توانگر بحقیقت آن کس است که آل عمران داند و خواند.
هوش مصنوعی: سوره آل عمران شامل دویست آیه، سه هزار و چهارصد و هشتاد کلمه و چهارده هزار و پانصد و بیست و پنج حرف است. این سوره در مدینه نازل شده و از نزد خداوند بر پیامبر اسلام، محمد (ص)، فرود آمده است. سعید جبیر در این‌باره نقل کرده که اولین آیه‌ای که در این سوره نازل شده، بیانی برای مردم و راهنمایی و موعظه‌ای برای پرهیزکاران است. پیامبر اسلام در مورد فضیلت این سوره فرمودند که هر کس آن را در روز جمعه بخواند، خداوند و فرشتگان او بر او درود می‌فرستند تا غروب خورشید. همچنین در روایتی دیگر آمده است که اگر کسی آن را در شب جمعه بخواند، در روز قیامت دو بال به او داده می‌شود تا به‌راحتی از صراط عبور کند. در روایت دیگری ذکر شده که اگر در هر زمانی و احوالی این سوره خوانده شود، هر آیه‌ای به او امان و پوشش داده می‌شود تا روز قیامت در جسر دوزخ محفوظ بماند. در نهایت، مسعود می‌گوید که کسی که سوره آل عمران را بخواند، به واقع توانگر است.
امّا سبب نزول آیات که در صدر این سورتست بر قول کلبی و بیع و انس و جماعتی مفسّران آنست که ترسایان نجران آمدند بر مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم شصت مرد سواران، چهارده از ایشان سران و سالاران و اشراف ایشان، و درین چهارده سه کس بودند که مدار کار ایشان باین سه کس بود، و بر همه مقدّم و فرمان ده بودند یکی عاقب امیر قوم بود، و صاحب مشورت ایشان، که همه گوش باشارت و رای وی داشتند، نام وی عبد المسیح بود. دیگر سیّد بود ثمال ایشان، و صاحب رحل ایشان، نام وی ایهم. سدیگر ابو حارثة بن علقمه قاضی و امام و صاحب مدار. پس ایشان آمدند و در مسجد رسول خدا شدند، بعد از نماز دیگر با جامهای نیکو، و هیئت آراسته، تا آن حدّ که یکی از صحابه گفت: مانند این قوم ما هرگز ندیده‌ایم.
هوش مصنوعی: علت نزول آیات ابتدایی این سوره بر اساس قول برخی مفسران نظیر کلبی و بیع و انس این است که گروهی از مسیحیان نجران به دیدار پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، آمدند. این گروه متشکل از شصت سوارکار بود که چهارده نفر از آن‌ها سران و چهره‌های شناخته شده قومشان بودند. از میان این چهارده نفر، سه نفر به عنوان رهبران اصلی شناخته می‌شدند. یکی از آن‌ها عاقب، امیر قوم و مشاور کل آنان بود که نامش عبدالمسیح بود. دیگری، سیّد و نماینده آن‌ها بود که نامش ایهم بود و سومی، ابو حارثه بن علقمه، قاضی و امام و مسئول مسائل حقوقی آن‌ها بود. آن‌ها پس از پایان نماز به مسجد پیامبر (ص) وارد شدند و با لباس‌های شیک و آراسته‌ای که داشتند، باعث شد یکی از صحابه بگوید که هرگز چنین گروهی را ندیده است.
وقت نماز ایشان در آمد، برخاستند و هم اندر مسجد نماز خویش بگزاردند رو سوی مشرق، و رسول خدا گفت بگذاریدشان تا نماز خویش بکنند. پس سیّد و عاقب هر دو در سخن آمدند و با رسول سخن درگرفتند. رسول خدا گفت: مسلمان شوید ایشان گفتند ما مسلمان شدیم پیش ازین. رسول گفت دروغ گفتید که شما مسلمان نه‌اید، نه آنکه خدای را فرزند می‌گویید؟ و صلیب می‌پرستید؟ و گوشت خوک می‌خورید؟ ایشان گفتند: إن لم یکن ولدا للَّه فمن أبوه؟ اگر عیسی فرزند اللَّه نبود پس پدر وی که بود؟ و مخاصمتی در گرفتند در کار عیسی، پس مصطفی (ص) گفت: نه شما می‌دانید و می‌شناسید که فرزند بپدر ماند لا محاله؟ که جنسیّت میان پدر و فرزند این اقتضا کند. گفتند بلی چنین است. رسول گفت پس خداوند ما عزّ و جلّ زنده است که مرگ را بوی راه نه، همیشه بود، و هست، و باشد. و عیسی نبود پس بود است. آن گه مرگ و فنا را بوی راهست! و نیز خدای ما نگهبان هر چیزست، و روزی گمار هر کس، و در عیسی ازین هیچ چیز نیست! و خداوند ما آنست که لا یخفی علیه شی‌ء فی الارض و لا فی السماء نه در زمین و نه در آسمان چیزی از وی پوشیده، و عیسی نداند مگر آنچ او را درآموختند! و خداوند ما عیسی را در رحم مادر نگاشت، چنان که خود خواست، تا مادر بوی بارور شده و او را فرو نهاد، چنان که مادر فرزند نهد، پس او را بپرورد چنان که کودک خرد را پرورند بطعام و شراب، و خداوند ما ازین همه پاکست و منزّه، نه خورد، نه آشامد، نه هیچ عیب و رنج بوی در آید، «تعالی و تقدس عما یقول الظالمون علوا کبیرا. این سخن در ایشان گرفت و خاموش شدند. تا مخاصمت منقطع گشت، و ربّ العالمین درین حال این آیات فرستاد از اوّل سوره.
هوش مصنوعی: هنگامی که وقت نماز فرا رسید، آنها بلند شدند و در مسجد نماز خود را به سمت مشرق اقامه کردند. پیامبر اسلام فرمود اجازه دهید تا نماز خود را بخوانند. سپس سید و عاقب، دو فرد از قبیله آنان، شروع به صحبت کردند. پیامبر فرمود: مسلمان شوید. آنها پاسخ دادند که قبل از این نیز مسلمان شده‌اند. پیامبر گفت: دروغ می‌گویید، چون شما مسلمان نیستید و به خدا فرزند نسبت می‌دهید، صلیب می‌پرستید و گوشت خوک می‌خورید. آن‌ها گفتند: اگر عیسی فرزند خدا نیست، پس پدرش کیست؟ بحثی در مورد عیسی شکل گرفت و پیامبر فرمود: مگر شما نمی‌دانید که فرزند در کنار پدر باقی می‌ماند و این یک واقعیت است؟ آنها تأیید کردند. پیامبر ادامه داد: پس خداوند زنده است و مرگ به او راهی ندارد و همیشه وجود دارد و خواهد داشت. اگر عیسی نبود، پس چه چیزی وجود دارد که به مرگ و فنا ربط داشته باشد؟ همچنین، خداوند نگهبان همه چیز است و روزی را به هر کس می‌دهد و این موارد درباره عیسی صدق نمی‌کند. خداوند نه چیزی از او در زمین و آسمان پنهان است و نه عیسی چیزی بیشتر از آنچه به او آموخته‌اند، می‌داند. خداوند عیسی را در رحم مادر قرار داد، مانند آنچه خود خواست و مادرش او را به دنیا آورد و به مانند یک کودک پرورش داد. خداوند از تمامی این‌ها پاک و منزّه است و نه می‌خورد و نه می‌نوشد و هیچ آفت و نقصی به او نرسد. این سخنان تأثیر بسیاری بر آنان گذاشت و خاموش شدند. در این حال، رب العالمین آیات جدیدی فرستاد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عکرمه گفت: پیش از موجودات و مکوّنات خدا بود، دگر هیچ چیز نبود، نوری بیافرید و از آن نور لوح و قلم بیافرید، آن گه اوّل چیز که بر لوح نوشت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بود. عثمان عفان از مصطفی (ص) پرسید که در این «آیت تسمیت» چه گویی؟ مصطفی گفت: «نامی از نامهای خداوند است جلّ جلاله، با نام اعظم نزدیک، و هم بر چنان که سیاهی چشم سپیدی را نزدیک است. و هم بر جعفر بن محمد گفت: بسم اللَّه کتاب خدای را همچون کلید است درها را، پس بهیچ در خانه در نتوان شدن بی کلید، همچنین دستوری نیست که بحضرت قرآن شوند بی بسم اللَّه. آن گه این بیت بر گفت جعفر: شعر
هوش مصنوعی: عکرمه بیان کرد که قبل از آفرینش هر چیزی، تنها خدا وجود داشت و هیچ‌چیز دیگری وجود نداشت. سپس خدا نوری را خلق کرد و از آن نور لوح و قلمی آفرید. اولین چیزی که بر آن لوح نوشته شد، عبارت «بسم اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بود. عثمان بن عفان از پیامبر (ص) درباره این عبارت پرسید و پیامبر فرمود: «این نام، یکی از نام‌های خداوند است که به نام اعظم بسیار نزدیک است، همان‌طور که سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیک است.» همچنین به جعفر بن محمد فرمود: «بسم اللَّه، کلید درهای کتاب خداوند است؛ هیچ‌کس نمی‌تواند وارد خانه‌ای شود بدون کلید. به همین ترتیب، هیچ‌کس نمی‌تواند به قرآن دسترسی پیدا کند بدون ذکر بسم اللَّه.» سپس جعفر شعری را بیان کرد.
و بسم اللَّه شافیة السقام».
هوش مصنوعی: به نام خداوندی که شفا دهنده بیماری‌هاست.
ابو سعید خدری روایت کند از مصطفی گفت میان عورات بنی آدم و میان دیو پرده بسم اللَّه است، کسی که بخلوت جای شود قضاء حاجت را، تا بسم اللَّه نگوید که دیده دیو از آن دربند حجاب نشود. و دیو از هیچ چیز چنان کوفته و کشته نشود که از بسم اللَّه شود، نبینی که مردی بحضرت مصطفی گفت «تعس الشّیطان» مصطفی گفت: چنین مگوی که دیو ازین بزرگی بر خود نهد و گوید
هوش مصنوعی: ابو سعید خدری از پیامبر نقل می‌کند که بین عورات انسان‌ها و دیوان یک پرده وجود دارد که با گفتن "بسم الله" برقرار می‌شود. اگر کسی در مکانی خلوت برای رفع حاجت برود، باید "بسم الله" بگوید تا دیوان نتوانند به او نزدیک شوند. همچنین هیچ چیزی دیوان را بیشتر از "بسم الله" نمی‌کشد و نمی‌آزارد. به خاطر داشته باش که وقتی کسی در حضور پیامبر گفت "به سوگ شیطان"، پیامبر جواب داد که این جملات باعث می‌شود شیطان به خود ببالد.
«بعزّتی صغّرتک! فإذا قلت بسم اللَّه تصاغر حتّی یصیر مثل الذّباب.»
هوش مصنوعی: «به عزت خودم، تو را کوچک می‌کنم! پس وقتی که بسم‌الله می‌گویی، او کوچک می‌شود تا به اندازه یک مگس برسد.»
و عن عبد اللَّه بن مسعود، قال: «من أراد ان ینجیه اللَّه من الزّبانیة التسعة عشر فلیقرأ بسم اللَّه الرحمن الرحیم فانّها تسعة عشر حرفا لیجعل اللَّه تعالی کلّ حرف منها جنّة من واحد منهم» و شرح این آیت تسمیت بالطائف و نکت که بآن تعلّق دارد در سوره بقره از پیش رفت.
هوش مصنوعی: عبدالله بن مسعود نقل می‌کند که: «هر کسی که می‌خواهد خدا او را از نوزده فرشته عذاب نجات دهد، باید بسم الله الرحمن الرحیم را بخواند، زیرا این عبارت شامل نوزده حرف است و خداوند متعال هر حرف آن را به عنوان پناهگاهی از یکی از آن فرشتگان قرار می‌دهد.» و توضیحات بیشتری درباره این آیه و نکاتی که به آن مربوط می‌شود در سوره بقره ذکر شده است.
قوله تعالی: الم روایت کردند از ابن عباس در تفسیر الم که الف اشارتست باللّه، و لام بجبریل. و میم بمحمّد (ص) این تفسیر دلالت کند که مبدأ قرآن از خداست و واسطه جبرئیل و منتهی محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم. و مخرج الف که بدایت مخارج حروفست دلالت میکند بدان که مبدأ قرآن از خداست، و مخرج لام که اوسط المخارجست بر جبرئیل که واسطه است، و مخرج میم که منتهی مخارج است بر مصطفی که منتهای قرآنست، چنانستی که ربّ العالمین گفت: ازین حروف که دلالت میکند بر اسباب سگانه کتاب قرآن حاصل شد: آن کتابی که شما با فصاحت و براعت از مثل آن گفتن درماندید، و عاجز گشتید. و گفته‌اند «الف» از احدیّت است، و «لام» از لطف، و «میم» از ملک. معنی آنست که: «الاحد اللّطیف الملک.
هوش مصنوعی: در تفسیر آیه‌ای از قرآن، ابن عباس روایت کرده که حرف «الف» به خداوند اشاره دارد، «لام» به جبرئیل و «میم» به پیامبر محمد (ص) اشاره می‌کند. این تفسیر نشان می‌دهد که منبع قرآن خداوند است و جبرئیل به عنوان واسطه و پیامبر محمد (ص) نیز به عنوان نهایی‌ترین پیام‌آور این کتاب معرفی شده‌اند. همچنین، جایگاه حرف «الف» در مخارج حروف به این نکته اشاره دارد که قرآن از خداوند آغاز می‌شود و جایگاه حرف «لام» به جبرئیل مربوط می‌شود و حرف «میم» به پیامبر بازمی‌گردد. همچنین بیان شده که این حروف نشانه سه علت اصلی در نزول قرآن هستند: کتابی که شما هرگز نتوانسته‌اید مانند آن را بسازید. برخی می‌گویند «الف» به یگانگی، «لام» به لطف و «میم» به ملک اشاره دارد. در واقع، این جمله به معنای «خداوند یگانه، لطیف و مالک» است.
قوله: اللَّه لا اله الّا هو».
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: «هیچ معبودی جز او وجود ندارد».
«اللَّه» بعضی از مفسّران در معنی اللَّه و در اشتقاق آن گفتند: «هو الّذی یحقّ له العبادة، و الّذی یؤل الاشیاء الیه» «اللَّه» آن خداوندیست که عبادت کردن و گردن نهادن وی را سزاست، و بازگشت هر چیز و هر کار اعلم اوست و با حکم او.
هوش مصنوعی: «اللَّه» به معنای خداوندی است که سزاوار عبادت و پرستش است و همه چیز به او باز می‌گردد و همه کارها تحت فرمان و اراده او قرار دارد.
و گفته‌اند که اللَّه الف اشارتست بآلاء خدا، و لام اشارتست به لطف خدا و لام دیگر به لقاء خدا و ها تنبیه است. میگوید که بیدار باشید و بدانید که هر که بدیدار اللَّه رسید هم بنعمت و لطف اللَّه رسید اگر نه لطف او بودی بنده بلقاء او نرسیدی.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده است که "ألف" اشاره‌ای به نعمت‌های خداوند است، "لام" نشانی از لطف خداوند و "لام" دیگری به دیدار خداوند اشاره دارد. حرف "ها" هم به نوعی هشدار است. این به معنای این است که باید هوشیار باشید و آگاه باشید که هر کسی که به دیدار خداوند دست یابد، در واقع به نعمت و لطف او نیز رسیده است. اگر لطف خداوند نبود، بندگان نمی‌توانستند به دیدار او نائل شوند.
معتقد اهل سنت برین قاعده بنا نهادند: تا گفتند خدا را هم بخدا شناسیم، یعنی که تا رب العزّة خود را با دل بنده تعریف نکند، و شواهد صفات قدیم در دلِ وی ثبت نکند، بنده به معرفت او راه نبرد، اینست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم گفت: «و اللَّه لو لا اللَّه ما اهتدینا و لا تصدّقنا و لا صلّینا»
هوش مصنوعی: اهل سنت بر این باورند که تا زمانی که خداوند خود را به بنده معرفی نکند و ویژگی‌های خود را در دل او ثبت نکند، بنده نمی‌تواند به معرفت او دست یابد. به همین علت، پیامبر اسلام، صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، فرمود: «اگر خداوند نبود، ما نه راهی را می‌یافتیم، نه صدقه می‌دادیم و نه نماز می‌خواندیم».
و مصداق این خبر از قرآن مجید آنست که گفت حکایت از اهل بهشت: وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ.
هوش مصنوعی: در این آیه، اهل بهشت می‌گویند: سپاس خداوندی را که ما را به این نعمت هدایت فرمود و اگر خداوند ما را هدایت نمی‌کرد، ما هرگز نمی‌توانستیم به این راه هدایت یابیم.
آن گه تنزیه و تقدیس خود را گفت: لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، و بجواب آن کافران که می‌گفتند: جملة الاشیاء سه چیزست عابدی که نه معبود بود یعنی بنده، و معبودی که نه عابد بود یعنی خدای عزّ و جلّ، و معبودی عابد یعنی عیسی. ربّ العالمین بیان کرد که مستحقّ عبادت بر اطلاق جز اللّه نیست آن خداوندی که جز او معبود نیست لا إِلهَ إِلَّا هُوَ.
هوش مصنوعی: سپس خداوند پاک و مقدس خود را معرفی کرد و گفت: «جز او معبودی نیست». در پاسخ به کافران که می‌گفتند: موجودات به سه دسته تقسیم می‌شوند: بنده‌ای که خود معبود نیست، معبودی که عابد نیست، و معبودی که عابد است یعنی عیسی، بیان کرد که تنها شایسته عبادت، خداوندی است که جز او هیچ معبودی وجود ندارد.
آنکه تأکید را گفت: الْحَیُّ الْقَیُّومُ زنده پاینده، که بر وی مرگ روانه، و فنا بوی راه نه، و زندگی همه زندگان بدست وی و بقدرة اوست، و القیوم هو القائم بحفظ کلّ شی‌ء و المعطی له ما به قوامه. همانست که جای دیگر گفت: أَعْطی‌ کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی‌. أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلی‌ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ و تمامی شرح این کلمات در سورة البقره رفت.
هوش مصنوعی: خداوند زنده‌ای است که دائماً پایدار است و بر او مرگی وارد نمی‌شود و هیچ چیز نمی‌تواند او را نابود کند. تمام موجودات زنده به دست او و با قدرت او هستند. او کسی است که هر چیزی را حفظ می‌کند و به آنچه برای ادامه وجودش نیاز دارد، می‌دهد. او به هر چیز هستی و راه هدایتش را عطا کرده و همواره بر هر نفسی مطابق با اعمالش نظارت دارد. توضیحات بیشتری درباره این مفاهیم در سوره بقره آمده است.
نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ کتاب اینجا قرآنست، «و إنّما سمّی کتابا لکتب الحروف بعضها الی بعض، ای ضمّها» و تنزیل بناء مبالغت و کثرت است، یعنی که نه بیکبار فرود آمد این، بلکه اندر سالها، نجم نجم، آیت آیت، بقدر حاجت و ضرورت، بدفعات و کرّات فرو آمد، تا گرفتن آن بتلقّف و یادداشت آن بدل آسان‌تر بود، و پاینده‌تر.
هوش مصنوعی: کتاب که به آن اشاره شده، قرآن است و به این دلیل «کتاب» نامیده شده که حروف آن به یکدیگر متصل شده‌اند و از هم جدا نیستند. واژه «تنزیل» نشان‌دهنده‌ی تکرار و کثرت است، به این معنا که قرآن یکباره نازل نشد، بلکه طی سال‌ها به تدریج و به شکل نجم‌نجم و آیت‌آیت نازل گردید. این کار به منظور تسهیل در حفظ و یادداشت‌برداری انجام شد تا یادگیری آن آسان‌تر و ماندگارتر باشد.
چنان که جای دیگر گفت: کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا جای دیگر گفت وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی‌ مُکْثٍ نه چون توریت موسی که بیکبار از آسمان فرود آمد. گویند هفتاد شتروار بود، و یک جزو از آن بیکسال بر می خواندند، و در همه بنی اسرائیل هیچ کس همه توریت برنخواند، مگر چهار کس: موسی عمران و یوشع بن نون، و عزیز و عیسی علیهم السلام. پس از این جهت توریت و انجیل را أنزّل، گفت و نزّل، نگفت. معنی دیگر گفته‌اند که. نزّل، قرآن را گفت از بهر آنکه این بناء مبالغت است و حکم قرآن مؤبّد است تا لا جرم باین لفظ مخصوص گشت، و حکم توریت و انجیل مؤبّد نیست، ازین جهت ببناء مبالغه نگفت.
هوش مصنوعی: در جایی دیگر بیان شده است که قرآن به گونه‌ای نازل شده است که دل تو را محکم‌تر کند و به آرامی خوانده شده است. همچنین اشاره شده که قرآن به تدریج نازل شده تا تو بتوانی آن را به مردم بخوانی و در این امر سرعت نداشته باشی، برخلاف تورات موسی که یکباره از آسمان نازل شد. گفته می‌شود که تورات شامل هفتاد بخش بود و هر بخش در طول یک سال قرائت می‌شد، و در میان بنی‌اسرائیل هیچ‌کس نتوانست تمام تورات را بخواند، مگر چهار نفر: موسی، یوشع بن نون، عزیز و عیسی. بنابراین در مورد تورات و انجیل از واژه "أنزّل" استفاده شده است و نه "نزّل"، زیرا در اینجا قصد تأکید بر دوام و استمرار حکم قرآن است، در حالی که احکام تورات و انجیل دائمی نیستند، به همین دلیل از واژه "نزّل" استفاده نشده است.
نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ الایة ای بالعدل، لم ینزله باطلا عبثا بغیر شی‌ء کقوله: لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ. میگوید این قرآن که فرو فرستاد، بعدل فرستاد، و براستی و درستی، نه بباطل، که باطل را در آن گنجایی نه! و بازی و محال را در آن جای نه! و قیل: بِالْحَقِّ ای بما حقّ فی کتبه من إنزاله علیک» گفت فرو فرستاد بر تو قرآن بدان که درست گشته بود در کتب پیشینه که این کتاب بتو خواهیم داد.
هوش مصنوعی: کتاب به حق بر تو نازل شده است، به این معنا که این نزول بر اساس عدالت بوده و نه به طور بیهوده و عبث. باطل نمی‌تواند به این کتاب نزدیک شود، نه از جلو و نه از عقب. این قرآن به راستی نازل شده و در آن جایی برای باطل و بازی وجود ندارد. گفته شده که "به حق" به معنای این است که آنچه در کتاب‌های پیشین آمده، درست بوده و حالا این کتاب به تو داده می‌شود.
مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ. ای موافقا لما تقدّم الخبر به فی سائر الکتب، معنی همان است. و قیل موافقا لما کان قبله من التّوراة و الانجیل و الزّبور فی التوحید و النبوّات و بعض الشرائع، میگوید این قرآن موافق توریت و انجیل و زبور است
هوش مصنوعی: این متن به این موضوع اشاره دارد که قرآن با مطالبی که قبلاً در کتاب‌های آسمانی دیگر مانند تورات، انجیل و زبور آمده، همخوانی دارد. به عبارت دیگر، تأکید می‌کند که قرآن در مسائل توحید، نبوت و برخی از احکام مشابه آنچه در این کتاب‌ها ذکر شده است، سازگار است.
در بیان توحید و اثبات نبوّات و ذکر بعضی شرائع.
هوش مصنوعی: در اینجا به بیان یکتاپرستی و تأسیس پیامبری و ذکر برخی از قوانین و احکام پرداخته شده است.
آن گه تشریف توریت و انجیل را دیگر باره بذکر صریح مخصوص کرد گفت: «وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ مِنْ قَبْلُ» ای من قبل هذا القرآن. هُدیً لِلنَّاسِ صفت توریت و انجیل است، و ناس بنی اسرائیل‌اند. ای هما هدی لبنی اسرائیل من الضّلالة.
هوش مصنوعی: سپس از تورات و انجیل دوباره به صورت واضح یاد کرد و گفت: «و تورات و انجیل را پیش از این نازل کرد». این اشاره به این است که آنها هدایتگری برای مردم هستند و منظور از مردم در اینجا، بنی‌اسرائیل است. این دو کتاب، راهنمایی برای بنی‌اسرائیل از گمراهی به شمار می‌روند.
وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ روا باشد که این فرقان بقرآن مخصوص بود که جای دیگر گفت: وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‌ وَ الْفُرْقانِ و روا باشد که بر عموم برانند و همه کتابهای خدا در آن مندرج بود، که همه آنند که حق از باطل جدا میکنند، و حقیقت از شبهت، و هدایت از ضلالت پیدا کنند.
هوش مصنوعی: این آیه به نازل شدن کتابی به نام فرقان اشاره دارد که به قرآن ویژه تعلق دارد. همچنین بیان می‌کند که فرقان شامل نشانه‌های هدایت و حقایق است که وظیفه دارد حق را از باطل، و واقعیت را از شبهه تشخیص دهد و در نهایت هدایت را از گمراهی تفکیک کند. به طور کلی، این کتاب می‌تواند شامل همه کتاب‌های الهی باشد که در آن‌ها اصول هدایت بیان شده است.
و اشتقاق توریت از «توریه» است، و توریه روشن کردن بود و نمودن، یعنی که توریت همه روشنایی است، و سبب نور دل و هدایت. چنان که گفت: وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ و اشتقاق انجیل از «نجل» است و نجل اصل بود یعنی که انجیل دین را و علم را اصل است. و اللَّه اعلم.
هوش مصنوعی: ریشه واژه توریت از کلمه «توریه» است که به معنای روشن کردن و نمایاندن می‌باشد، یعنی توریت خود مایۀ روشنی و نور دل و هدایت است. به طوری که در قرآن آمده: «و ضیاءً و ذِکراً لِلْمُتَّقِینَ». همچنین، ریشه واژه انجیل از «نجل» است که به معنای اصلی و بنیادین می‌باشد، به این معنا که انجیل نمایانگر دین و علم اصلی است. و خداوند داناتر است.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الایة... یعنی بالقرآن و بدین اللَّه عزّ و جلّ، لهم عذاب شدید فی الآخرة ایشان که کافر شدند بسخنان خدای که بدان ایمان ندادند و نپذیرفتند، و رسالت رسول و نبوت وی را منکر شدند، و سخنان خدای را اساطیر الاولین گفتند، و نیز آیات و علامات که بر وحدانیت اللَّه دلالت میکند، و بر صدق نبوت گواهی میدهد، از این دلائل عقلی و سمعی آن را مکابر شدند، ایشانراست عذابی سخت در آن جهان. و خدای را هست که عذاب کند و کین کشد آن را که خواهد، و کس را نیست و نرسد که وی را منع کند از آن که وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ وی عزیز است و قوی و قادر بر همه غلبه دارد و با همه تاود و سزای همه داند و تواند.
هوش مصنوعی: کسانی که به سخنان خداوند ایمان نمی‌آورند و پیامبری او را رد می‌کنند، عذاب سختی در آخرت خواهند داشت. آنها به آیات و نشانه‌هایی که بر یکتایی خداوند و صدق پیامبری او دلالت دارد، توجهی ندارند و آنها را افسانه‌های قدیمی می‌نامند. خداوند برای مجازات این افراد توانایی دارد و هیچ‌کس نمی‌تواند او را از انجام این کار بازدارد؛ زیرا او مقتدر و توانمند است و به همه چیز آگاه است.
إِنَّ اللَّهَ لا یَخْفی‌ عَلَیْهِ شَیْ‌ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ الآیة... کلبی گفت: در زمین هیچیز از خدای پوشیده نیست، یعنی وفد نجران و کید ایشان با رسول خدای و در آسمان هیچیز پوشیده نیست، یعنی اعمال بندگان. و تخصیص آسمان و زمین بذکر از آنست که ذکر آسمان و زمین باضافت با مخلوقان هائل‌ترست و عظیم‌تر، و در دلها اثر بیشتر دارد، آن گه هر چه هست بیرون از آسمان و زمین خود بر آن دلالت می‌کند.
هوش مصنوعی: خداوند هیچ چیزی را نه در زمین و نه در آسمان نادیده نمی‌گیرد. این جمله به معنای آن است که هیچ چیز از حوادث و کنش‌های مردم از نظر خدا پنهان نیست. ذکر آسمان و زمین به دلیل اهمیت و وسعت آن‌هاست؛ زیرا ارتباط آن با مخلوقات بیشتر و عظیم‌تر به نظر می‌رسد و تأثیر بیشتری بر دل‌ها دارد. در نهایت، تمامی موجودات در خارج از آسمان و زمین نیز به وجود خداوند اشاره می‌کنند.
قوله: هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ الایه... جای دیگر گفت بلفظ ماضی: هو الذی یصورکم فاحسن صورکم آنچه ماضی است بر سبیل تقدیر است و فعل خدای عزّ و جلّ لا محاله بودنی است. و از روی حکم چنانست که از آن پرداختند چنان که گفت: أتی أمر اللَّه. أمّا آنچه بر لفظ مستقبل گفت: یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ این بر حسب حال مخلوقان است، چنان که بعزّت خود جلّ جلاله، حالا فحالا اظهار می‌کند فعل خود، و می‌آفریند، و از آن خبر میدهد که: یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ گفت: او خداوندی است دارنده، و نگارنده، هم مصور و هم مدبّر، خلق را مصور است و عالم را مدبّر و درست است از مصطفی (ص) که گفت: «إذا أراد اللَّه عزّ و جلّ خلق عبد فجامع الرّجل المرأة طار ماؤه فی کلّ عرق و عضو، فاذا کان یوم السابع جمعه اللَّه تعالی ثمّ أخضره کل عرق له فی ایّ صورة ما شاء رکبه».
هوش مصنوعی: خداوند است که شما را در رحم‌ها به هر شکلی که بخواهد خلق می‌کند. در جایی دیگر به صورت ماضی آمده است که او شما را می‌آفریند و بهترین شکل را برایتان قرار می‌دهد. آنچه در گذشته ذکر شده، به معنای این است که قضا و قدر الهی حتمی است و هیچ‌چیزی نمی‌تواند از آن خارج شود. در مورد قسمت آینده، که می‌گوید شما را در رحم‌ها به هر شکلی که بخواهد تصویر می‌کند، به حال مخلوقات اشاره دارد. خداوند به طور مستمر و لحظه به لحظه کارهای خود را به نمایش می‌گذارد و آفرینش را انجام می‌دهد. او هم خالق و هم تدبیرکننده است. از پیامبر اسلام (ص) نقل شده که اگر خداوند بخواهد فردی را خلق کند، هنگامی که مرد با زن جمع می‌شود، مایعات او در تمام عرق‌ها و اعضایش جاری می‌شود و در روز هفتم، خداوند او را به شکلی که بخواهد شکل‌دهی می‌کند.
حاصل خبر آنست که ربّ العالمین چون خواهد که بنده بیافریند مرد و زن فرا صحبت دارد، تا آن گه آب وی پراکنده شود، پس روز هفتم همه با هم آرد آن آب و آن عروق، و چنان که خواهد صورت وی می‌نگارد، ترتیب اعضا می‌دهد، و برهم می‌نشاند، یکی کوتاه، یکی دراز، یکی نرینه، یکی مادینه. یکی نیکو صورت و یکی منکر صورت، یکی را خلق ظاهر تمام، یکی ناقص، یکی سیاه، یکی سپید. پس مصور بحقیقت خدای است که قدرتش بی‌نهایت، و خود بی‌همتا است. و کس را نسزاست و نه رواست از مخلوقان که صورت گری کند. مصطفی (ص) از آن نهی کرده و گفت: «من صوّر صورة کلف یوم القیمة أن ینفخ فیها الرّوح و لیس بنافخ.»
هوش مصنوعی: خلاصه این متن این است که خداوند زمانی که می‌خواهد انسانی ایجاد کند، ابتدا مرد و زن را در نظر می‌گیرد و پس از آن که آب و عناصر لازم برای جسم را جمع‌آوری کرد، در روز هفتم آنها را به هم می‌آورد و بر اساس اراده‌اش شکلی برای آنها می‌سازد. اعضای بدن را طبق خواست و اراده خود می‌چیند، به‌گونه‌ای که برخی کوتاه و برخی بلند، برخی مرد و برخی زن، بعضی زیبا و برخی نازیبا هستند. همچنین برخی از موجودات کاملاً و برخی ناقص خلق می‌شوند، به رنگ‌های مختلف. این کار به طور حقیقی تنها در استطاعت خداوند است که قدرتش نامتناهی و یکتاست، و هیچ مخلوقی حق ندارد که شکل و صورت بسازد. پیامبر (ص) نیز بر این امر تأکید کرده و فرموده است که کسی که صورتی بسازد، در روز قیامت نمی‌تواند در آن نفخ روح کند.
و قال «إنّ أصحاب هذه الصّور یعذون یوم القیمة و یقال لهم أحیوا ما خلقتم»
هوش مصنوعی: و گفته شد: «بی‌شک صاحبان این تصاویر در روز قیامت عذاب خواهند شد و به آن‌ها گفته می‌شود: آنچه را که خلق کرده‌اید، زنده کنید.»
و قال» إنّ البیت الّذی فیه تصاویر لا تدخله الملائکة.»
هوش مصنوعی: او گفت: «خانه‌ای که در آن تصاویر وجود دارد، ملائکه به آن وارد نمی‌شوند.»
قیل یعنی ملائکة الرحمة فان ملائکه العذاب تدخله لا محالة. و رأی النّبی ص سترا فیه تمثال فهتکه، و لم یدخل البیت الذی کان معلقا علیه.
هوش مصنوعی: معنای کلمه‌ی "قیل" در این متن به فرشتگان رحمت اشاره دارد، در حالی که فرشتگان عذاب به طور حتم وارد می‌شوند. همچنین نبی (ص) پرده‌ای با نقش را مشاهده کرد و آن را پاره کرد، و وارد خانه‌ای که این پرده بر روی آن آویزان بود، نشد.
ثم قال تعالی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ کلمه «لا إله إلّا اللَّه» بآخر آیت اعادت کردن بدان معنی است، که چون بدلائل روشن و برهان صادق درین آیات معلوم شد که عیسی مخلوق است. و اللَّه خالق عیسی، یعنی پس می‌دانید که معبود بجز اللَّه نیست، و سزای خدائی جز او نیست، عزیز است که او را همتا و مانند نیست، و کس را با وی تابستن نیست، حکیم است در کار خویش، که او را حاجت بانباز و فرزند نیست، و شرکت و ولادت در حکمت خود مقتضی ربوبیت نیست.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: "هیچ معبودی جز او نیست، اوست مقتدر و حکیم." این جمله در پایان آیه به این معنی است که با دلایل روشن و براهین صادق در آیات مشخص شد که عیسی مخلوق است و خداوند خالق عیسی است. بنابراین، متوجه می‌شوید که غیر از خداوند، معبودی وجود ندارد و خداوندی جز او نیست. او مقتدر است و هیچ شریکی ندارد و کسی نمی‌تواند به او نزدیک شود. او حکیم است و کارهایش بر اساس حکمت است؛ نیازی به همدم یا فرزند ندارد، و در حکمتش، نیازی به شریک ندارد که بر پایه ربوبیت قرار گیرد.
و درست است خبر از مصطفی ص گفت: إنّ اللَّه عزّ و جلّ یصدّق العبد بخمس یقولهن إذا قال لا إله إلا اللَّه له الملک و له الحمد» قال صدق عبدی، و اذا قال «لا إله إلا اللَّه و الحمد للَّه» قال صدق عبدی. و اذا قال «لا إله إلّا اللَّه و اللَّه اکبر» قال صدق عبدی. و اذا قال «لا اله الا اللَّه وحده لا شریک له» قال صدق عبدی.
هوش مصنوعی: خداوند متعال می‌فرماید که اگر بنده‌اش پنج جمله را بگوید، او را تصدیق می‌کند. وقتی بگوید "هیچ معبودی جز الله نیست، او مالک و شایسته ستایش است"، خدا می‌فرماید: "بنده‌ام راست گفت." همچنین وقتی بگوید "هیچ معبودی جز الله نیست و همه ستایش‌ها از آن اوست"، دوباره گفته‌اش تصدیق می‌شود. در صورتی که بگوید "هیچ معبودی جز الله نیست و الله بزرگ‌تر است"، دوباره او را تصدیق می‌کند. و همچنین وقتی بگوید "هیچ معبودی جز الله نیست و او شریک ندارد"، بار دیگر خداوند تأییدش می‌کند.