گنجور

۱۰ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ الآیة... ملائکة این جا جبرئیل است تنها، و در قرآن ازین فراوانست و در عربیّت روا و روان. هم ازین بابست که اللَّه در قرآن خود را انا گفت، و نحن گفت، و خلقنا و جعلنا نحیی و نمیت، مجیبون، ماهدون ازین اخوات فراوان است.

وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ مریم در محراب بود، جبرئیل آمد و با وی این خطاب کرد و گفت: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ اللَّه ترا برگزید و از همه فاحشه و اثم پاک کرد. سدی گوید: تطهیر وی آن بود که هرگز هیچ مرد بوی نرسید و حیض زنان ندید. وَ اصْطَفاکِ عَلی‌ نِساءِ الْعالَمِینَ گزین اول عام است که وی را بگزید، چنانک همه زنان پاکان نیک زنان را گزید، پسین گزین خاص است که وی را بگزید تا فریشته دید و روح پاک یافت از نفخه پاک جبرئیل و بی‌شوی پسر زاد نساء و نسوة نامی است جمع زنان را که از آن لفظ وحدان نیست یکی را گویند: «امرأة»، و جماعت «نسوة، و نسوان» و تصغیر «نسیّان».

یا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ معنی قنوت طاعت داشتن است و عبادت کردن بر دوام، اگر در نماز باشد و گر بیرون از نماز. وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ مفسران در معنی این سجود و رکوع دو قول گفته‌اند: یکی آنکه آن دو رکن معروف خواهد از ارکان نماز. و آن گه فرا پیش داشتن سجود را از رکوع دو وجه است: یکی آنکه در شریعت ایشان چنان بود، سجود فرا پیش رکوع می‌داشتند. دیگر وجه آنکه این تنبیه بر آنک واو ترتیب واجب نکند، هر چند که از روی لفظ سجود فرا پیش داشت، اما از روی معنی و شرط نماز رکوع در پیش است. قول دیگر در معنی وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی آنست که: سجود اصل نمازست، چنانک گفت: وَ أَدْبارَ السُّجُودِ و رکوع حقیقت شکر است. چنانک گفت: وَ خَرَّ راکِعاً ای شاکرا رب العالمین باین دو کلمه مریم را نماز فرمود و شکر فرمود. آنچه گفت: مَعَ الرَّاکِعِینَ معنی آنست که: مع الراکعین الساجدین. لکن دانست که در وَ اسْجُدِی ساجدین خود معلوم شود و مَعَ الرَّاکِعِینَ اشارتست فرا آن که زن را با مردان نماز کردن بجماعت رواست، و دلیل است بر آن که نماز بجماعت مؤکد است و بآن فرمان شرع است، و بمذهب بوثور و جماعتی از اهل ظاهر خود فریضه است.

اگر کسی گوید: چونست که در ابتداء این آیات قصه مریم در گرفت آن گه قصه زکریا در میان آورد، باز بقصه مریم باز رفت؟ اگر هم ز اول قصه مریم تمام بگفتی و آن گه قصه زکریا در آن پیوستی سخن با نظام‌تر بودی؟ جواب وی آنست که: قصه ایشان هر دو، بر دو وجه مشتمل است: یکی بیان آیت ولایت و نبوت، دیگر بیان طاعت و عبادت. اول در ابتداء قصه مریم بیان آیت ولایت او در گرفت و تمامی آن بپایان برد. سپس بیان آیت نبوت زکریا در آن پیوست که آیت بر پی آیت لائق‌تر بوده پس عبادت زکریا درگرفت تا قصه وی تمام شد، آن گه عبادت مریم در آن پیوست که ذکر عبادت بر پی ذکر عبادت لائق‌تر بود. پس معلوم شد که این سخن بر نظام خویش است و بر ترتیب خویش.

ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ ای ذلک الذی ذکر فی هذه الآیات من حدیث الغیب نوحیه الیک که ما وحی کردیم آن را بتو، لم تشهده یا محمد! میگوید آنچه گفتیم درین قصّه‌ها آنست که از تو غیب بود یا محمد! وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ و تو نبودی نزدیک ایشان که اهل مسجد مقدس بودند، و نیکان آن شهر در آن زمان، که هر کس می‌گفت: مریم مرا باید داد تا من بدارم و پرورم.

إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ انبیاء اقلام داشتند، و اهل جاهلیت از لام. و درین آیت ردّ ایشانست که قرعه از قمار محرّم شمرند و دلیل بر اباحت قرعه آنست که اللَّه تعالی گفت: فَساهَمَ فَکانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ‌

و مصطفی (ص) چون سفر کردی میان زنان قرعه زدی، آن کس که قرعه بر وی برآمدی با خود بسفر بردی. این دلیل‌ها روشن است که قرعه مباح است، و نه از شمار قمار است.

وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ تخاصم و اختصام و مخاصمة جنگ کردن است با یکدیگر، و آن از خصم گرفته و خصم جانب است. یعنی که این از یک سو سخن میگوید، و آن از یک سوی دیگر می‌گوید.

إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ، الآیة... کلمه این جا نام عیسی (ع) است از بهر آن او را کلمه خوانده و مصطفی (ص) هم او را کلمه خواند، که او حاصل گشت و موجود بی‌پدر بکلمة اللَّه که گفت: کُنْ اسْمُهُ الْمَسِیحُ اختلاف است میان علماء که چرا مسیح نام کردند وی را. قیل: لانه مسح بالبرکة و جعل مبارکا اینما کان. وی را ببرکت بپاسیده بودند که بهر عاهت که رسید بسلامت گشت. و قیل: لانّه کان ممسوحا بالدّهن لمّا ولد. و قیل: لانه کان ممسوح القدمین لا اخمص لهما. و قیل لانه کان ممسوحا بالجمال، یعنی الجمال النفسیّ و البدنیّ من الاخلاق الجمیلة و الفضائل الکثیرة، نحو قول النبی (ص) فی جریر: «علیه مسحة ملک»

و قیل مسحه جبرئیل بجناحه من الشیطان الرجیم. حتی لم یکن للشیطان علیه سبیل فی وقت ولادته، و فی ذلک ما روی عن وهب بن منبه قال: لما ولد عیسی اتت الشیاطین ابلیس فقالوا له اصبحت الاصنام منکّسة! فقال هذا الحادث حدث، و قال مکانکم، فطار حتی جاء خافقی الارض فلم یجد شیئا، ثم جاء البحار فلم یجد شیئا ثم طار ایضا فوجد عیسی ولد، و اذ الملائکة قد حفّت حوله فلم یصل الیه ابلیس، فرجع الیهم فقال ان نبیا ولد البارحة ما حملت انثی قطّ و لا وضعت الّا انا بحضرتها الّا هذه، فایأسوا ان تعبد الاصنام بعد هذه اللیلة، و لکن ائتوا بنی آدم من قبل الخفة و العجلة، باین قولها که گفته شد، مسیح فعیل است بمعنی مفعول و روا باشد که بر معنی فاعل نهند، چنانک کلبی گفت: «سمّی مسیحا لانّه کان یمسح الاکمه و الأبرص فیبرء و یمسح عین الاعمی فیبصر، و قیل: لانّه کان ماسحا للارض بسیاحته فیها» باین هر دو قول مسیح بمعنی ماسح است. و دجال را مسیح گویند هم بر معنی مفعول، هم بر معنی فاعل. اما بر معنی مفعول آنست که: «کان ممسوح احدی العینین کأنها عنبة طافیة یعنی ناتئة. و فی ذلک ما

روی ان النبی (ص) قال: أنذرکم المسیح! هو رجل ممسوح. فاعلموا ان اللَّه لیس باعور، لیس اللَّه باعور لیس اللَّه باعور!

و روی ابن عمر قال: قام رسول اللَّه (ص) فذکر المسیح الدجال، فقال انّ اللَّه تعالی لیس باعور الا ان المسیح الدجال اعور عین الیمنی کأن عینه، عنبة طافیة.

و قیل کان ممسوحا باللعنة. اما بر معنی فاعل آنست که: یمسح الارض کلها الا مکة و مدینة و بیت المقدس، و علی هذا سمّی دجّالا لطوفه البلاد و قطعه الارضین، یقال دجل فی الارض ای ضرب فیها و طافها. و قیل من التلبیس و التمویه، یقال: دجّل اذا لبس و موّه». و قیل المسیح الذی یطبق الموضع فعیسی علیه السلام طبق الارض بالعدل و الدجال طبق الارض بالجور. ازین قولها که گفتیم اختیار آنست که بو عبیده گفت: دجال را مسیح نام کردند که ممسوح العین است، و در حق عیسی علیه السلام مسیح «مشیحا» است. بزبان عبری و لغت رومیان، پس عرب آن را معرب کردند و شین منقوطه بسین بدل کردند چنان که موسی بزبان ایشان «موشا» است چون عرب با زبان خود گردانیدند، شین را با سین کردند. «اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ» گفته‌اند که: مسیح لقب است و عیسی نام و عیسی بزبان رومیان «ایشوع» است.

آن گه صفت عیسی (ع) بیان کرد: «وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ». وجیها نصب علی الوصف و الحال است، ای مکینا، شریفا، ذا قدر و جاه، میگوید: روشناس است، و تمام قدر، با جاه و منزلت و کرامت، با پایگاه و جایگاه نزدیک خدای عزّ و جل، هم در دنیا و هم در آخرت.

وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ تقرب وی آنست که وی را به آسمان بردند، و همانست که گفت: وَ رافِعُکَ إِلَیَّ این الیّ بمعنی تقریب است چون رفعه اللَّه الیه.

وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا این مهد اشارة است فرا هنگام که نه همه در گهواره سخن میگفت اما در آن هنگام که اهل گهواره بودی سخن می‌گفت سخنان بزرگان. و این سخنان که در مهد گفت آن است که: إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا... الایة قال مجاهد: قالت مریم کنت اذا خلوت انا و عیسی حدّثنی و حدّثته،. فاذا شغلنی عنه انسان سبّح فی بطنی و انا اسمع. وَ کَهْلًا ای و یکلّمهم کهلا نصب است بر حال و فائده ذکر کهل آنست که: وی را جوان بآسمان برده‌اند، و باز خواهد آمد با زمین، و بهنگام کهلی مردمان را سخن گوید و او را ببینند.

و کهل، بنزدیک عرب اوست که جوانی وی تمام شد و بجای آن رسید که خرد وی مکثر گردد و جوانی وی آرمیده و محکم، اگر در موی سفیدی بود یانی. و گفته‌اند که: از سی و دو سال تا به پنجاه و دو سال کهل است، و از پنجاه و دو سال تا بآخر عمر شیخ . و قیل یکلم الناس فی المهد صبیا، و کهلا نبیا این بشارت مریم است بنبوت عیسی (ع) و بزندگانی وی تا بایام کهولت.

وَ مِنَ الصَّالِحِینَ یعنی المذکورین فی قوله وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ مثل موسی و اسرائیل و اسحاق و ابراهیم علیهم السلام.

قالَتْ رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی وَلَدٌ این خطاب مریم با جبرئیل است، گفت: یا سیدی! چون بود مرا فرزند؟ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ، و نپاسیدست مرا هیچ بشر.

مسیس این جا جماع است، و بشر مردم است. بشر نام کردند از مباشرت که بدیدار و حس باو توان رسید نه چون فرشته و پری، و لذلک یقول اللَّه: ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ قالَ کَذلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ . این جا یَخْلُقُ ما یَشاءُ گفت و در قصه زکریا یَفْعَلُ ما یَشاءُ. فرق آنست که زکریا را فرزند داد بر نسق عادت که میان خلق روانست در آفرینش، پس لفظ فعل لائق‌تر بود در آن که عام است، و مریم را فرزند داد نه بر عادت توالد و تناسل بلکه بر ابداع محض، و خلق مخصوص، پس لفظ خلق در آن لائق‌تر بود که خاص‌تر است از لفظ فعل.

إِذا قَضی‌ أَمْراً معنی قضا بر گزاردن کاری بود و تمام کردن آن از روی گفتار یا از روی کردار اما از روی گفتار آنست که ربّ العالمین گفت: وَ قَضی‌ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ و قَضَیْنا إِلی‌ بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ. و از روی کردار آنست که گفت: فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ. و هم از باب فعل است قضی فلان دینه، و قضی نحبه و این جا هر دو وجه احتمال کند.

فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ گفته‌اند که: این خطاب تکوین مخاطب را در حال تکوّن صورت بندد، لا قبله و لا بعده. و گرنه این خطاب درست نیاید. و درست آنست که این خطاب بآنست که در علم حق موجودست اگر چه معدوم الذات است و هر چه معلوم حق بود، در حکم موجود بود پس خطاب آن درست آید.

شامی خواند یگانه فَیَکُونُ بنصب نون بر جواب امر، و جواب امر بفا عرب بنصب گویند و برفع گویند، اما برفع بیشتر گویند وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ بیا قراءة نافع و عاصم و یعقوب است، اختیار ابو حاتم، و معطوف بر پای یَخْلُقُ. و ایشان که بنون خوانند گویند: معطوف است بر نُوحِیهِ إِلَیْکَ. و یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ ای الکتابة و الخطّ بیده بعد ما بلغ اشده، و قیل فی طفولیته. و در وی آموزد اللَّه نبشتن و دبیری. وَ الْحِکْمَةَ: یعنی علم حلال و حرام و سنت و گفته‌اند که: کتاب اینجا جمله کتب منزل است و توریت و انجیل در عموم آن شود، اما تخصیص آن هر دو بذکر، تفضیل و شرف آن راست، چنانک جبرئیل و میکائیل تخصیص کرد بعد از ذکر عموم تفضیل و شرف ایشان را.

وَ رَسُولًا عطف است بر وجیها و قیل تقدیره: و یجعله رسولا. و قیل منصوب علی الحال، یعنی: و یعلمه الکتاب و هو رسول الی بنی اسرائیل. گفته‌اند: آخر پیغامبران بنی اسرائیل عیسی (ع) بود و اول ایشان یوسف (ع).

روی انّ النبی (ص) قال بعثت علی اثر ثمانیة آلاف نبیّ، اربعة آلاف من بنی اسرائیل.

قوله أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ یعنی که وی را برسولی.

ببنی اسرائیل فرستاد تا گفت که: من آمدم بشما و علامتی آوردم از خدای بشما که گواهی میدهد بر نبوت و رسالت من، گفتند: آن چه علامت است؟ جواب داد، أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ بکسر الف قراءة نافع بر اضمار قول و ایشان که أنّی بنصب الف خوانند معنی آنست که: الآیة انّی اخلق لکم من الطین معنی خلق بحقیقت ابداع است و اختراع اعیان. و لا خالق الا اللَّه عزّ و جل، اما عیسی بر سبیل توسع گفت: أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ ای اجعل لکم من الطین میگوید: کنم و سازم شما را از گل چون سان مرغ، فَأَنْفُخُ فِیهِ النّفخ جعل الریح فی الشی‌ء و منه النفخة.

فَیَکُونُ طَیْراً قراءة عامه است بیاء، میگوید باد در آن دهم تا مرغی بود. فیکون طائرا قراءة مدنی و یعقوب است. یعنی که تا پرنده بود گفته‌اند که: خفاش بود، طرفه‌ترین مرغها، بگوشت می‌پرد و بی‌خایه زه کند. و شیر دهد که پستان دارد و دندان دارد و حیض بیند.

آن گه گفت: بِإِذْنِ اللَّهِ اهل معانی گفتند: این بِإِذْنِ اللَّهِ فصل است میان فعل خدا و فعل عیسی در خلق، و در نفخ نگفت باذن اللَّه و همچنین در أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ، و در أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ نگفت باذن اللَّه که این همه از افعال عیسی است اما بودن مرغ و زنده کردن وی و احیاء مردگان باذن اللَّه در آن پیوست که آن خبر فعل خدایی است و مخلوق را در آن هیچ راه نیست.

قوله وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ گفته‌اند که: اکمه شب کورست، و گفته‌اند: نابینای مادر زاد است، و ابرص پیس است. و این دو عیب از میان عیبها و علتها مخصوص کرد که مردم را بمداوات آن هیچ راه نیست، تا عیسی را معجزه باشد.

و روزگار ایشان روزگار طبّ بود: زیرکان و حکیمان بودند در میان ایشان، و آنچه در وسع آدمی آید از نوع مداومت و فنون معالجات ایشان بجای می‌آوردند و در آن ماهر بودند. پس رب العالمین معجزه عیسی هم از آن جنس ساخت که ایشان در آن ماهر بودند. تا در ایشان اثر بیشتر کند. وهب بن منبه گفت که: روز بودی که پنجاه هزار کس مداوات کردی، ازین بیماران و اسیران و نابینایان و دیوانگان، هر کس که طاقت داشتی بر عیسی رفتی، و آن گه نتوانستی رفتن عیسی برو خود رفتی. و آن گه مداوات وی آن بودی که آن بیمار را دعا گفتی و دست بوی فرو آوردی بر شرط ایمان. گفته‌اند که: این دعا گفتی: «اللّهمّ! انت اله من فی السماء و اله من فی الارض، لا اله فیهما غیرک، و انت جبّار من فی السماء و جبار من فی الارض لا جبّار فیهما غیرک، و انت حکم من فی السماء و حکم من فی الارض، لا حکم فیهما غیرک، قدرتک فی الارض کقدرتک فی السماء، و سلطانک فی الارض کسلطانک فی السّماء، اسألک باسمک الکبیر و وجهک المنیر و ملکک القدیم، انک علی کل شی‌ء قدیر.

وَ أُحْیِ الْمَوْتی‌ بِإِذْنِ اللَّهِ گفته‌اند که: مسیح مرده زنده نکرد مگر که جبرئیل در آن حال حاضر بود و چهار کس معروفند که زنده کرد ایشان را: یکی عاذر دوستی بود از دوستان عیسی (ع)، بیمار شد خواهر خویش بنزدیک عیسی فرستاد تا وی را خبر دهد. و میان ایشان سه روزه راه بود، چون عیسی و اصحاب او آمدند، عاذر از دنیا رفته بود، بسر خاک وی شد، عیسی، و این دعا بگفت اللّهم ربّ السماوات السبع، و الارضین السبع انّک ارسلتنی الی بنی اسرائیل، ادعوهم الی دینک و اخبرهم انی احیی الموتی باذنک، فاحی العاذر» این دعا بگفت، و عاذر سر از خاک بر زد زنده، و با عیسی بیامد، و روزگاری دیگر بزیست، و وی را بعد از آن فرزند آمد.

دیگر ابن العجوز، مرده بود و بر جنازه نهاده می‌بردند، عیسی دعا کرد و در آن حال زنده شد، از جنازه فرود آمد و جامه در پوشید، و با اهل خویش شد، و بعد از آن فرزند زاد. سدیگر ابنة العاشر، عیسی (ع) را گفتند که: این زن دیروز فرمان یافت عیسی دعا کرد زنده شد، و بعد از آن روزگاری بماند و فرزند زاد، چهارم سام بن نوح (ع) عیسی بسر خاک وی شد دعا کرد زنده شد، و از گور بر آمد، موی یک نیمه سر وی سفید شده بود و در آن روزگار سپیدی در موی نبودی. گفته‌اند که سام بن نوح پانصد سال از عمرش گذشته بود همه در جوانی و سیاه مویی، پس آن روز که زنده شد از هیبت و ترس قیامت نیمه سر وی سپید شد. پس آن گه که از خاک بر آمد گفت: قیامت برخاست؟ عیسی گفت: قیامت بر برنخاست، اما من ترا برخواندم بنام اعظم تا زنده شدی. آن گه عیسی گفت: هم بر جای بمیر! سام گفت: بشرط آنکه دعا کنی تا اللَّه تعالی مرگ بر من آسان کند و از سکرات موت زینهار دهد و ایمن کند! عیسی دعا کرد چنان که وی خواست و بخاک فرو شد. کلبی گفت: دعاء عیسی که بآن مرده زنده کردی این بود که: «یا حیّ یا قیوم!».

قوله: وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ مفسران گفتند: چون عیسی (ع) مرده زنده کرد، و اکمه و ابرص را بی‌عیب کرد، قوم وی گفتند: این سحر است، بجادویی و استادی کردی! و ما نگرویم تا آنکه ما را خبر دهی از آن چه در خانهای خویش میخوریم و می‌نهیم! پس عیسی ایشان را خبر دارد که بامداد بخانه‌های خویش چه خوردند و باقی روز را چه نهادند. سدی گفت: عیسی در کتّاب بود، و با کودکان گفتی که: پدران و مادران شما فلان طعام خوردند و از بهر شما که کودکانید چندین بر گرفتند و نهادند.

کودکان با خانها شدندی و گریستن در گرفتندی که شما این خوردید و آن خوردید و چندین نهادید. ایشان گفتندی: شما را که خبر داد از حال و قصه ما؟ کودکان میگفتند که عیسی ما را از آن خبر داد. پس کودکان را همه از کتّاب باز گرفتند و در خانه‌ای جمع کردند و گفتند: «لا تلعبوا مع هذا السّاحر»! با این جادوگر بازی مکنید و با وی میامیزید! عیسی بطلب ایشان رفت، پدران گفتند: ایشان این جا حاضر نه‌اند.

عیسی دانست که ایشان در کدام خانه‌اند. گفت: پس درین خانه که‌اند؟ پدران گفتند: «خنازیر» عیسی گفت «کذلک یکونون» همچنین باشند! پس پدران چون ایشان بازدیدند، همه خنازیر بودند، چنان که خود گفته بودند. پس این قصه در بنی اسرائیل آشکارا شد، همه قصد عیسی کردند، مادر عیسی وی را بر گرفت و بر مرکوبی نشاند و از آن دشمنان بگریختند و بمصر شدند.

إِنَّ فِی ذلِکَ ای فیما ذکرت لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ. وَ مُصَدِّقاً نصب علی الحال و الوصف. لِما بَیْنَ یَدَیَّ من التوراة ای الکتاب الذی انزل قبلی، و قیل معناه. احقق ما اتی به مِنَ التَّوْراةِ ای بالتوراة فیکون ذلک معدودا من جملة معجزاته. وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ مفسران گفتند: در شریعت موسی (ع) گوشت شتر و بعضی مرغان و ماهیان حرام بود بر بنی اسرائیل. چنانک آنجا گفت: فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ. رب العالمین آن بریشان حلال کرد بر زبان عیسی وَ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ میگوید: آوردم بشما نشانی از خداوند شما، این نشان جمله معجزاتست و عجائب کار وی که دلالت کرد بر درستی رسالت و نبوت وی. اما بر لفظ وحدان گفت که از روی دلالت همه یک جنس است.

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ ای وحّدوا اللَّه و اطیعونی فیما امرتکم به من النصیحة.

إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ این سخن اینجا و در سوره مریم بیزاری است از آنچه ترسایان دعوی کردند در وی. یعنی اگر من از افعال الهی چون مرده زنده کردن و مرغ زنده ساختن و غیر آن چیزی نمودم بر طریق معجزات و بیان دلالت بر صحت رسالت، خدای را عزّ و جلّ بنده‌ام و آفریده او، و اللَّه است که خدای منست و خدای شما، او را پرستید و او را بنده باشید، و بیگانگی و یکتایی وی اقرار دهید، راه راست اینست. هر که ازین برگشت بر راه راست نیست و دین وی بصفت استقامت نیست.

۱۰ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ فریشتگان گفتند: ای مریم! إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ خدای ترا بگزید. وَ طَهَّرَکِ و پاک گزید هو اصْطَفاکِ عَلی‌ نِساءِ الْعالَمِینَ (۴۲) و برگزید ترا بر زنان جهانیان.۱۰ - النوبة الثالثة: قوله تعالی وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ الایة... خدای عالمیان کردگار جهانیان، روزی گمار بندگان، بخشاینده و مهربان، نوازنده دوستان درین آیت مریم را بنواخت، و با وی کرامتها کرد. و بآن کرامتها بر زنان جهانیان تفضیل داد و از همه جدا کرد. اوّل آنست که او را بنداء کرامت برخواند که یا مَرْیَمُ عزیزست این خطاب! عزیز است این ندا! که هزاران هزار انبیاء و اولیاء رفتند یا در روح یافت آن رفتند، یا در حسرت و آرزوی آن رفتند! ای جان جهان اگر هزار بار تو او را برخوانی گویی «ربّی ربّی!» چنان نبود که او یک بار ترا بر خواند که «عبدی عبدی!» اگر چند او را بخداوندی پذیری، سودت ندارد، که خداوندی او خود ترا لازم است کار آن دارد که او یک بار ترا ببندگی پذیرد.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ الآیة... ملائکة این جا جبرئیل است تنها، و در قرآن ازین فراوانست و در عربیّت روا و روان. هم ازین بابست که اللَّه در قرآن خود را انا گفت، و نحن گفت، و خلقنا و جعلنا نحیی و نمیت، مجیبون، ماهدون ازین اخوات فراوان است.
هوش مصنوعی: در این آیه، فرشتگان به مریم می‌گویند و در اینجا منظور از فرشتگان، جبرئیل است. این نوع گفتار در قرآن بسیار دیده می‌شود و در زبان عربی نیز متداول است. همچنین در قرآن، خداوند گاهی به صورت مفرد (من) و گاهی به صورت جمع (ما) صحبت کرده و از عبارت‌هایی مثل "خلقنا" و "جعلنا" استفاده کرده است. این اشکال متفاوت گفتار در موارد مختلف وجود دارد.
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ مریم در محراب بود، جبرئیل آمد و با وی این خطاب کرد و گفت: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ اللَّه ترا برگزید و از همه فاحشه و اثم پاک کرد. سدی گوید: تطهیر وی آن بود که هرگز هیچ مرد بوی نرسید و حیض زنان ندید. وَ اصْطَفاکِ عَلی‌ نِساءِ الْعالَمِینَ گزین اول عام است که وی را بگزید، چنانک همه زنان پاکان نیک زنان را گزید، پسین گزین خاص است که وی را بگزید تا فریشته دید و روح پاک یافت از نفخه پاک جبرئیل و بی‌شوی پسر زاد نساء و نسوة نامی است جمع زنان را که از آن لفظ وحدان نیست یکی را گویند: «امرأة»، و جماعت «نسوة، و نسوان» و تصغیر «نسیّان».
هوش مصنوعی: مریم در محراب خود بود که جبرئیل به او نزدیک شد و با او صحبت کرد. او به مریم گفت که خداوند او را برگزیده و از تمام گناهان و زشتی‌ها پاک کرده است. برخی می‌گویند که پاکی او به این دلیل بود که هرگز مردی به او نزدیک نشده و قاعدگی زنان را تجربه نکرده است. برگزیدگی او شامل تمام زنان جهان می‌شود، چرا که خداوند او را از میان آن‌ها انتخاب کرده است. همچنین، جبرئیل با نفخه‌ای از روح پاک به او کمک کرده تا بدون شوهر، فرزندی به دنیا آورد. واژه‌ «نساء» به جمع زنان اشاره دارد و واژه‌های متفاوتی برای اشاره به یک زن یا گروهی از زنان وجود دارد.
یا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ معنی قنوت طاعت داشتن است و عبادت کردن بر دوام، اگر در نماز باشد و گر بیرون از نماز. وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ مفسران در معنی این سجود و رکوع دو قول گفته‌اند: یکی آنکه آن دو رکن معروف خواهد از ارکان نماز. و آن گه فرا پیش داشتن سجود را از رکوع دو وجه است: یکی آنکه در شریعت ایشان چنان بود، سجود فرا پیش رکوع می‌داشتند. دیگر وجه آنکه این تنبیه بر آنک واو ترتیب واجب نکند، هر چند که از روی لفظ سجود فرا پیش داشت، اما از روی معنی و شرط نماز رکوع در پیش است. قول دیگر در معنی وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی آنست که: سجود اصل نمازست، چنانک گفت: وَ أَدْبارَ السُّجُودِ و رکوع حقیقت شکر است. چنانک گفت: وَ خَرَّ راکِعاً ای شاکرا رب العالمین باین دو کلمه مریم را نماز فرمود و شکر فرمود. آنچه گفت: مَعَ الرَّاکِعِینَ معنی آنست که: مع الراکعین الساجدین. لکن دانست که در وَ اسْجُدِی ساجدین خود معلوم شود و مَعَ الرَّاکِعِینَ اشارتست فرا آن که زن را با مردان نماز کردن بجماعت رواست، و دلیل است بر آن که نماز بجماعت مؤکد است و بآن فرمان شرع است، و بمذهب بوثور و جماعتی از اهل ظاهر خود فریضه است.
هوش مصنوعی: آیه اشاره به اهمیت قنوت و عبادت مستمر دارد، چه در نماز و چه در خارج از آن. همچنین به سجود و رکوع اشاره می‌کند و مفسران در این مورد دو دیدگاه مطرح کرده‌اند. برخی معتقدند که سجود و رکوع از ارکان اصلی نماز هستند و سجود باید قبل از رکوع انجام شود، در حالی که برخی دیگر این ترتیب را از لحاظ معنایی مهم می‌دانند. در اینجا همچنین تأکید شده که سجود اساس نماز است و رکوع به عنوان نشانه‌ای از شکرگزاری در نظر گرفته می‌شود. همچنین با ذکر "مَعَ الرَّاکِعِینَ" این نکته مورد تأکید قرار می‌گیرد که زنان می‌توانند با مردان در نماز جماعت شرکت کنند، که خود نشان‌دهنده تأکید دین بر اهمیت نماز جماعت است.
اگر کسی گوید: چونست که در ابتداء این آیات قصه مریم در گرفت آن گه قصه زکریا در میان آورد، باز بقصه مریم باز رفت؟ اگر هم ز اول قصه مریم تمام بگفتی و آن گه قصه زکریا در آن پیوستی سخن با نظام‌تر بودی؟ جواب وی آنست که: قصه ایشان هر دو، بر دو وجه مشتمل است: یکی بیان آیت ولایت و نبوت، دیگر بیان طاعت و عبادت. اول در ابتداء قصه مریم بیان آیت ولایت او در گرفت و تمامی آن بپایان برد. سپس بیان آیت نبوت زکریا در آن پیوست که آیت بر پی آیت لائق‌تر بوده پس عبادت زکریا درگرفت تا قصه وی تمام شد، آن گه عبادت مریم در آن پیوست که ذکر عبادت بر پی ذکر عبادت لائق‌تر بود. پس معلوم شد که این سخن بر نظام خویش است و بر ترتیب خویش.
هوش مصنوعی: اگر کسی بپرسد که چرا در ابتدا داستان مریم مطرح شده و سپس داستان زکریا بیان گردیده و دوباره به مریم بازگشته‌اید، باید گفت که هر دو داستان، دو جنبه مهم دارند: یکی نشان‌دهنده مقام ولایت و نبوت و دیگری بیانگر طاعت و عبادت. در آغاز داستان مریم، مقام ولایت او بیان شده و این موضوع به‌طور کامل تشریح شده است. سپس داستان زکریا قرار گرفته که خود نمایانگر مقام نبوت اوست و این ترتیب بیان، منطقی‌تر است. بعد از داستان زکریا، به عبادت او پرداخته شده و این موضوع به خوبی با عبادت مریم پیوند می‌خورد، چرا که ذکر عبادت‌ها به ترتیب و پیوستگی منطقی بیشتری دارد. در نتیجه، این ترتیب و نظم در بیان سخن کاملاً معقول و منسجم است.
ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ ای ذلک الذی ذکر فی هذه الآیات من حدیث الغیب نوحیه الیک که ما وحی کردیم آن را بتو، لم تشهده یا محمد! میگوید آنچه گفتیم درین قصّه‌ها آنست که از تو غیب بود یا محمد! وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ و تو نبودی نزدیک ایشان که اهل مسجد مقدس بودند، و نیکان آن شهر در آن زمان، که هر کس می‌گفت: مریم مرا باید داد تا من بدارم و پرورم.
هوش مصنوعی: این مطلب از اخبار و داستان‌های غیبی است که ما به تو وحی کردیم، ای محمد! تو هیچ‌کدام از این وقایع را نداشتی که در آن زمان با آن افراد اهل مسجد مقدس و نیکان آن شهر نزدیک باشی، زمانی که هر کس می‌گفت: «مریم باید به من داده شود تا من او را بزرگ کنم و پرورش دهم».
إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ انبیاء اقلام داشتند، و اهل جاهلیت از لام. و درین آیت ردّ ایشانست که قرعه از قمار محرّم شمرند و دلیل بر اباحت قرعه آنست که اللَّه تعالی گفت: فَساهَمَ فَکانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ‌
هوش مصنوعی: در گذشته، وقتی که انبیاء قلم‌های خود را به زمین می‌انداختند تا ببینند کدام یک مسئولیت مراقبت از مریم را بر عهده خواهد گرفت، این عمل نشان‌دهنده‌ی امتحان و انتخاب بود. در اینجا اشاره به این است که قمار در جاهلیت مورد نفرت بوده و قرعه‌کشی را به عنوان نوعی تقسیم‌داری مجاز نمی‌شمردند. اما در آیه‌ای از قرآن، خداوند اشاره می‌کند که وقتی حضرت یونس قمار کرد، او از میان کسانی بود که پیروز شدند، که این به نوعی تأکید بر مجاز بودن قرعه‌کشی به شمار می‌آید.
و مصطفی (ص) چون سفر کردی میان زنان قرعه زدی، آن کس که قرعه بر وی برآمدی با خود بسفر بردی. این دلیل‌ها روشن است که قرعه مباح است، و نه از شمار قمار است.
هوش مصنوعی: زمانی که مصطفی (ص) به سفر می‌رفت، میان زنان قرعه‌کشی می‌کرد و آن کسی که قرعه به نامش می‌افتاد را با خود به سفر می‌برد. این نشانه‌ها نشان می‌دهد که قرعه‌کشی کار نادرستی نیست و نمی‌توان آن را در زمره قمار قرار داد.
وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ تخاصم و اختصام و مخاصمة جنگ کردن است با یکدیگر، و آن از خصم گرفته و خصم جانب است. یعنی که این از یک سو سخن میگوید، و آن از یک سوی دیگر می‌گوید.
هوش مصنوعی: و تو در آن زمان که آنها به جدل و بحث مشغول بودند، حضور نداشتی. اصطلاحات "تخاصم" و "اختصام" به معنای جنگ و نزاع کردن با یکدیگر هستند و این واژه‌ها از "خصم" گرفته شده‌اند که به معنای دشمن یا حریف است. به عبارت دیگر، هر کدام از طرفین در این نزاع نظرات خود را مطرح می‌کنند.
إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ، الآیة... کلمه این جا نام عیسی (ع) است از بهر آن او را کلمه خوانده و مصطفی (ص) هم او را کلمه خواند، که او حاصل گشت و موجود بی‌پدر بکلمة اللَّه که گفت: کُنْ اسْمُهُ الْمَسِیحُ اختلاف است میان علماء که چرا مسیح نام کردند وی را. قیل: لانه مسح بالبرکة و جعل مبارکا اینما کان. وی را ببرکت بپاسیده بودند که بهر عاهت که رسید بسلامت گشت. و قیل: لانّه کان ممسوحا بالدّهن لمّا ولد. و قیل: لانه کان ممسوح القدمین لا اخمص لهما. و قیل لانه کان ممسوحا بالجمال، یعنی الجمال النفسیّ و البدنیّ من الاخلاق الجمیلة و الفضائل الکثیرة، نحو قول النبی (ص) فی جریر: «علیه مسحة ملک»
هوش مصنوعی: زمانی که فرشتگان به مریم گفتند: "خداوند به تو بشارت می‌دهد که کلمه‌ای از او خواهد آمد"، این کلمه به عیسی (ع) اشاره دارد. او به دلیل اینکه بدون پدر به وجود آمده، "کلمه" نامیده شده است. همچنین پیامبر (ص) نیز او را "کلمه" خوانده است. در مورد اینکه چرا او را "مسیح" نامیده‌اند، اختلاف نظرهایی وجود دارد: برخی می‌گویند چون او با برکت مسح شده و در هر جا که باشد، مبارک است. بعضی دیگر معتقدند او در زمان تولد با دهن مسح شده است. همچنین گفته شده که او پاهایی بدون پاشنه داشته و برخی نیز او را به خاطر زیبایی‌های معنوی و ظاهری‌اش و اصول اخلاقی و فضایلش مسح شده نامیده‌اند، مشابه به گفته پیامبر (ص) درباره جریر که او دارای نشانه‌ای از ملک است.
و قیل مسحه جبرئیل بجناحه من الشیطان الرجیم. حتی لم یکن للشیطان علیه سبیل فی وقت ولادته، و فی ذلک ما روی عن وهب بن منبه قال: لما ولد عیسی اتت الشیاطین ابلیس فقالوا له اصبحت الاصنام منکّسة! فقال هذا الحادث حدث، و قال مکانکم، فطار حتی جاء خافقی الارض فلم یجد شیئا، ثم جاء البحار فلم یجد شیئا ثم طار ایضا فوجد عیسی ولد، و اذ الملائکة قد حفّت حوله فلم یصل الیه ابلیس، فرجع الیهم فقال ان نبیا ولد البارحة ما حملت انثی قطّ و لا وضعت الّا انا بحضرتها الّا هذه، فایأسوا ان تعبد الاصنام بعد هذه اللیلة، و لکن ائتوا بنی آدم من قبل الخفة و العجلة، باین قولها که گفته شد، مسیح فعیل است بمعنی مفعول و روا باشد که بر معنی فاعل نهند، چنانک کلبی گفت: «سمّی مسیحا لانّه کان یمسح الاکمه و الأبرص فیبرء و یمسح عین الاعمی فیبصر، و قیل: لانّه کان ماسحا للارض بسیاحته فیها» باین هر دو قول مسیح بمعنی ماسح است. و دجال را مسیح گویند هم بر معنی مفعول، هم بر معنی فاعل. اما بر معنی مفعول آنست که: «کان ممسوح احدی العینین کأنها عنبة طافیة یعنی ناتئة. و فی ذلک ما
هوش مصنوعی: روایت شده که جبرئیل با بال خود بر شیطان درود فرستاد، به طوری که در زمان ولادت عیسی هیچ راهی برای شیطان وجود نداشت. همچنین از وهب بن منبه نقل شده که وقتی عیسی متولد شد، شیاطین به ابلیس مراجعه کردند و گفتند که مجسمه‌ها وارونه شده‌اند. ابلیس پاسخ داد که این اتفاقی بزرگ است و عازم سفر شد، اما نه در زمین و نه در دریا چیزی نیافت تا اینکه به دنیا آمدن عیسی را دید و فرشتگانی را که گرد او بودند مشاهده کرد و به همین دلیل نتوانست به او نزدیک شود. او به شیاطین دیگر بازگشت و گفت که حتی اگر زنی هیچگاه چنین نوزادی به دنیا نیاورد، این یکی به دنیا آمده است. آن‌ها ناامید شدند که پس از آن شب، بتوانند بت‌ها را پرستش کنند، اما تصمیم گرفتند که از طریق انسان‌ها به آن‌ها حمله کنند و در این مورد سخنانی مطرح شد. مسیح به معنای «ممسوح» است، و این نام به این دلیل به عیسی داده شده که او بیماران را شفا می‌بخشید. دجال نیز به این نام خطاب می‌شود که هم به معنای «ممسوح» و هم به معنای «ماسا» به کار می‌رود، چرا که یکی از چشم‌های او به شکلی ناتوان و ضعیف است.
روی ان النبی (ص) قال: أنذرکم المسیح! هو رجل ممسوح. فاعلموا ان اللَّه لیس باعور، لیس اللَّه باعور لیس اللَّه باعور!
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرموده‌اند: شما را از مسیح آگاه می‌سازم! او مردی است که مواضع او با آب و روغن شسته شده است. پس بدانید که خداوند نابینا نیست، خداوند نابینا نیست، خداوند نابینا نیست!
و روی ابن عمر قال: قام رسول اللَّه (ص) فذکر المسیح الدجال، فقال انّ اللَّه تعالی لیس باعور الا ان المسیح الدجال اعور عین الیمنی کأن عینه، عنبة طافیة.
هوش مصنوعی: ابن عمر روایت کرده است که رسول خدا (ص) درباره مسیح دجال صحبت کردند و فرمودند که خداوند تعالی هیچ نقصی ندارد، اما مسیح دجال دارای یک چشم است که چشم راست او نابیناست و شبیه به انگور گندیده به نظر می‌رسد.
و قیل کان ممسوحا باللعنة. اما بر معنی فاعل آنست که: یمسح الارض کلها الا مکة و مدینة و بیت المقدس، و علی هذا سمّی دجّالا لطوفه البلاد و قطعه الارضین، یقال دجل فی الارض ای ضرب فیها و طافها. و قیل من التلبیس و التمویه، یقال: دجّل اذا لبس و موّه». و قیل المسیح الذی یطبق الموضع فعیسی علیه السلام طبق الارض بالعدل و الدجال طبق الارض بالجور. ازین قولها که گفتیم اختیار آنست که بو عبیده گفت: دجال را مسیح نام کردند که ممسوح العین است، و در حق عیسی علیه السلام مسیح «مشیحا» است. بزبان عبری و لغت رومیان، پس عرب آن را معرب کردند و شین منقوطه بسین بدل کردند چنان که موسی بزبان ایشان «موشا» است چون عرب با زبان خود گردانیدند، شین را با سین کردند. «اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ» گفته‌اند که: مسیح لقب است و عیسی نام و عیسی بزبان رومیان «ایشوع» است.
هوش مصنوعی: دجال به معنای شخصی است که زمین را می‌چرخاند و همه جا را به جز مکه، مدینه و بیت المقدس تسخیر می‌کند. به همین دلیل او را دجال نامیده‌اند، چون دجال به معنای گردش در زمین است. برخی هم معتقدند که دجال به معنای تلبیس و فریب است، به این معنی که او خود را در لباس‌های مختلف نشان می‌دهد. همچنین دجال در برابر عیسی علیه السلام قرار دارد؛ عیسی به عدل روی زمین حکومت می‌کند، اما دجال به جور و فسادی که برپا می‌کند شناخته می‌شود. دجال همچنین به عنوان "مسیح" وصف شده، زیرا او فردی است که بر چشم‌هایش علامتی وجود دارد. در زبان عبری و رومی، نام عیسی "ایشوع" است و عرب‌ها این نام را تغییر داده و به آن "مسیح" می‌گویند.
آن گه صفت عیسی (ع) بیان کرد: «وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ». وجیها نصب علی الوصف و الحال است، ای مکینا، شریفا، ذا قدر و جاه، میگوید: روشناس است، و تمام قدر، با جاه و منزلت و کرامت، با پایگاه و جایگاه نزدیک خدای عزّ و جل، هم در دنیا و هم در آخرت.
هوش مصنوعی: سپس ویژگی عیسی (ع) اینگونه بیان شده است: «روشناس در دنیا و آخرت». واژه "وجیها" به معنای بزرگ، محترم و دارای مقام و اعتبار است. این جمله به این معناست که عیسی (ع) از جایگاه و منزلت بالایی برخوردار است و در نزد خداوند عزّ و جل، هم در دنیا و هم در آخرت، ارجمند و محترم است.
وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ تقرب وی آنست که وی را به آسمان بردند، و همانست که گفت: وَ رافِعُکَ إِلَیَّ این الیّ بمعنی تقریب است چون رفعه اللَّه الیه.
هوش مصنوعی: از نزدیکان خداوند کسانی هستند که به آسمان برده شده‌اند. این عبارت نشان‌دهنده نزدیک شدن به خداست، زیرا خداوند آنها را به سمت خود بالا برده است.
وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا این مهد اشارة است فرا هنگام که نه همه در گهواره سخن میگفت اما در آن هنگام که اهل گهواره بودی سخن می‌گفت سخنان بزرگان. و این سخنان که در مهد گفت آن است که: إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا... الایة قال مجاهد: قالت مریم کنت اذا خلوت انا و عیسی حدّثنی و حدّثته،. فاذا شغلنی عنه انسان سبّح فی بطنی و انا اسمع. وَ کَهْلًا ای و یکلّمهم کهلا نصب است بر حال و فائده ذکر کهل آنست که: وی را جوان بآسمان برده‌اند، و باز خواهد آمد با زمین، و بهنگام کهلی مردمان را سخن گوید و او را ببینند.
هوش مصنوعی: او در گهواره و همچنین در سالخوردگی با مردم سخن می‌گوید. این جمله به زمانی اشاره دارد که عیسی در گهواره است و در آن زمان، او به بزرگترها سخن می‌گوید. سخنانی که در گهواره می‌گوید از جمله این است: «من بنده خدا هستم و به من کتاب داده شده و مرا نبی قرار داده است...». ابومجاهد نقل کرده که مریم می‌گوید: زمانی که تنها بودم، عیسی با من صحبت می‌کرد و وقتی که کسی دیگر می‌آمد، او درون من تسبیح می‌گفت و من صدایش را می‌شنیدم. کلمه «کهلا» به این معناست که عیسی زمانی که جوانی به آسمان رفته است، دوباره به زمین برمی‌گردد و در هنگام سالخوردگی خود با مردم سخن خواهد گفت و آنها او را خواهند دید.
و کهل، بنزدیک عرب اوست که جوانی وی تمام شد و بجای آن رسید که خرد وی مکثر گردد و جوانی وی آرمیده و محکم، اگر در موی سفیدی بود یانی. و گفته‌اند که: از سی و دو سال تا به پنجاه و دو سال کهل است، و از پنجاه و دو سال تا بآخر عمر شیخ . و قیل یکلم الناس فی المهد صبیا، و کهلا نبیا این بشارت مریم است بنبوت عیسی (ع) و بزندگانی وی تا بایام کهولت.
هوش مصنوعی: در این متن به طور کلی به دوره‌های سنی انسان اشاره شده است. گفته می‌شود که دوران کهولت به زمانی گفته می‌شود که جوانی به پایان می‌رسد و عقل و خرد انسان افزایش می‌یابد. همچنین بیان شده که سنین بین سی و دو تا پنجاه و دو سال به عنوان دوران کهول تعریف می‌شود و بعد از آن تا پایان عمر به عنوان دوران شیخی. در ادامه به روایتی اشاره شده که به سنین مختلف انسان و ارتباط آن با نبی (پیامبر) اشاره دارد، به ویژه در مورد مادر حضرت عیسی (ع) و زندگی او در دوران کهولت.
وَ مِنَ الصَّالِحِینَ یعنی المذکورین فی قوله وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ مثل موسی و اسرائیل و اسحاق و ابراهیم علیهم السلام.
هوش مصنوعی: و از افراد نیکوکار یعنی کسانی که در آیه ذکر شده‌اند، مانند موسی، بنی‌اسرائیل، اسحاق و ابراهیم علیهم‌السلام.
قالَتْ رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی وَلَدٌ این خطاب مریم با جبرئیل است، گفت: یا سیدی! چون بود مرا فرزند؟ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ، و نپاسیدست مرا هیچ بشر.
هوش مصنوعی: مریم به جبرئیل گفت: “پروردگارا! چگونه ممکن است که فرزندی داشته باشم در حالی که هیچ انسانی به من نزدیک نشده است؟”
مسیس این جا جماع است، و بشر مردم است. بشر نام کردند از مباشرت که بدیدار و حس باو توان رسید نه چون فرشته و پری، و لذلک یقول اللَّه: ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ قالَ کَذلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ . این جا یَخْلُقُ ما یَشاءُ گفت و در قصه زکریا یَفْعَلُ ما یَشاءُ. فرق آنست که زکریا را فرزند داد بر نسق عادت که میان خلق روانست در آفرینش، پس لفظ فعل لائق‌تر بود در آن که عام است، و مریم را فرزند داد نه بر عادت توالد و تناسل بلکه بر ابداع محض، و خلق مخصوص، پس لفظ خلق در آن لائق‌تر بود که خاص‌تر است از لفظ فعل.
هوش مصنوعی: مسیح به معنای جمع و انسان به معنای فرد است. انسان را از این بابت نامیده‌اند که می‌تواند با حس و دیدار ارتباط برقرار کند، برخلاف فرشتگان و پری‌ها. به همین دلیل خداوند می‌فرماید: «این چه بشری است، این جز یک فرشته‌ی بزرگ نیست». در اینجا خداوند می‌گوید: «آنچه می‌خواهد خلق می‌کند»، و در داستان زکریا می‌گوید: «آنچه می‌خواهد انجام می‌دهد». تفاوت در این است که زکریا فرزندی را به روش طبیعی و معمولی دریافت کرد، بنابراین، واژه «فعل» در اینجا مناسب‌تر است زیرا عمومی است. اما مریم فرزندی را به شیوه‌ای غیرمعمول و از روی خلق و ابتکار خاص دریافت کرد، به همین خاطر، واژه «خلق» در اینجا مناسب‌تر است چون به یک واقعیت خاص اشاره دارد.
إِذا قَضی‌ أَمْراً معنی قضا بر گزاردن کاری بود و تمام کردن آن از روی گفتار یا از روی کردار اما از روی گفتار آنست که ربّ العالمین گفت: وَ قَضی‌ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ و قَضَیْنا إِلی‌ بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ. و از روی کردار آنست که گفت: فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ. و هم از باب فعل است قضی فلان دینه، و قضی نحبه و این جا هر دو وجه احتمال کند.
هوش مصنوعی: وقتی که خداوند تصمیمی را اتخاذ می‌کند، به معنای آن است که کار خاصی را انجام می‌دهد و آن را به پایان می‌رساند. این کار ممکن است از روی گفتار باشد، مانند زمانی که خداوند می‌فرماید: «پروردگارت تصمیم گرفت که جز او را نپرستید» یا «ما به بنی‌اسرائیل در کتاب وحی کردیم». همچنین ممکن است از روی عمل باشد، مثل وقتی که می‌فرماید: «پس آن‌ها را به هفت آسمان خلق کرد». همچنین می‌توان از جنبه فعل هم استفاده کرد، مانند عباراتی که درباره یک شخص یا سرنوشت فردی وجود دارد. در اینجا هر دو جنبه می‌تواند معتبر باشد.
فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ گفته‌اند که: این خطاب تکوین مخاطب را در حال تکوّن صورت بندد، لا قبله و لا بعده. و گرنه این خطاب درست نیاید. و درست آنست که این خطاب بآنست که در علم حق موجودست اگر چه معدوم الذات است و هر چه معلوم حق بود، در حکم موجود بود پس خطاب آن درست آید.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی خداوند می‌گوید "باش"، آن چیز به وجود می‌آید. برخی معتقدند که این جمله باید طوری باشد که در حال شکل‌گیری صورت بگیرد، نه قبل و نه بعد از آن. در غیر این صورت، این بیان صحیح نخواهد بود. واقعیت این است که این خطاب به چیزی اشاره دارد که در علم خداوند وجود دارد، حتی اگر در واقعیت موجود نباشد. هر چیزی که در علم حق وجود داشته باشد، به گونه‌ای دیگر نیز مانند موجود به حساب می‌آید و بنابراین این بیان به درستی به آن تعلق می‌گیرد.
شامی خواند یگانه فَیَکُونُ بنصب نون بر جواب امر، و جواب امر بفا عرب بنصب گویند و برفع گویند، اما برفع بیشتر گویند وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ بیا قراءة نافع و عاصم و یعقوب است، اختیار ابو حاتم، و معطوف بر پای یَخْلُقُ. و ایشان که بنون خوانند گویند: معطوف است بر نُوحِیهِ إِلَیْکَ. و یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ ای الکتابة و الخطّ بیده بعد ما بلغ اشده، و قیل فی طفولیته. و در وی آموزد اللَّه نبشتن و دبیری. وَ الْحِکْمَةَ: یعنی علم حلال و حرام و سنت و گفته‌اند که: کتاب اینجا جمله کتب منزل است و توریت و انجیل در عموم آن شود، اما تخصیص آن هر دو بذکر، تفضیل و شرف آن راست، چنانک جبرئیل و میکائیل تخصیص کرد بعد از ذکر عموم تفضیل و شرف ایشان را.
هوش مصنوعی: شامی به صورت یگانه خوانده می‌شود، به این معنا که در جواب امر، واژه "یَکُونُ" با نصب نون بیان می‌شود. در پاسخ به امر، به طور کلی در زبان عربی، دو حالت نصب و رفع وجود دارد، اما حالت رفع بیشتر کاربرد دارد. به عنوان مثال، "و یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ" بر اساس قرائت نافع، عاصم و یعقوب قرار دارد که از نظر ابو حاتم انتخاب شده است و به "یَخْلُقُ" معطوف می‌شود. بعضی افراد که "بنون" می‌خوانند معتقدند که این عبارت به "نُوحِیهِ إِلَیْکَ" معطوف است. در عبارت "و یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ" منظور از کتابت و خط، نوشتن و خواندن است که بعد از رسیدن به سن بلوغ آموخته می‌شود و گفته شده که در دوران کودکی نیز ممکن است به او آموخته شود. در اینجا "و الْحِکْمَةَ" به معنای علم حلال و حرام و سنت ذکر شده است. همچنین، در این متن، منظور از "کتاب" اشاره به تمام کتاب‌های آسمانی از جمله تورات و انجیل است که به طور کلی ذکر شده‌اند، اما در اینجا به دلیل فضیلت و شرافت ذکر هر دو به صورت خاص آمده است، همان‌طور که جبرئیل و میکائیل پس از ذکر عمومی، به تفضیل و شرافت خود اشاره کردند.
وَ رَسُولًا عطف است بر وجیها و قیل تقدیره: و یجعله رسولا. و قیل منصوب علی الحال، یعنی: و یعلمه الکتاب و هو رسول الی بنی اسرائیل. گفته‌اند: آخر پیغامبران بنی اسرائیل عیسی (ع) بود و اول ایشان یوسف (ع).
هوش مصنوعی: عبارت "وَ رَسُولًا" به معنای "و او را پیامبر (کرد)" است و برخی معتقدند که در اینجا به صورت حال به کار رفته است؛ یعنی "او را به عنوان پیامبر به بنی اسرائیل می‌فرستد". در این زمینه گفته شده که آخرین پیامبر بنی اسرائیل عیسی (ع) بوده و نخستین آن‌ها یوسف (ع) به حساب می‌آید.
روی انّ النبی (ص) قال بعثت علی اثر ثمانیة آلاف نبیّ، اربعة آلاف من بنی اسرائیل.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند که من پس از هشت هزار نبی به رسالت مبعوث شدم و از آن میان چهار هزار نفر از بنی‌ اسرائیل بوده‌اند.
قوله أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ یعنی که وی را برسولی.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی به شما می‌گوید که من نشانه‌ای از سوی پروردگارتان برای شما آورده‌ام و به نوعی به این موضوع اشاره دارد که او به عنوان پیامبری حضور دارد.
ببنی اسرائیل فرستاد تا گفت که: من آمدم بشما و علامتی آوردم از خدای بشما که گواهی میدهد بر نبوت و رسالت من، گفتند: آن چه علامت است؟ جواب داد، أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ بکسر الف قراءة نافع بر اضمار قول و ایشان که أنّی بنصب الف خوانند معنی آنست که: الآیة انّی اخلق لکم من الطین معنی خلق بحقیقت ابداع است و اختراع اعیان. و لا خالق الا اللَّه عزّ و جل، اما عیسی بر سبیل توسع گفت: أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ ای اجعل لکم من الطین میگوید: کنم و سازم شما را از گل چون سان مرغ، فَأَنْفُخُ فِیهِ النّفخ جعل الریح فی الشی‌ء و منه النفخة.
هوش مصنوعی: بنی‌اسرائیل فرستاده‌ای را به سوی خود فرستادند که گفت: من به سوی شما آمده‌ام و نشانه‌ای از خدا برای شما آورده‌ام که گواهی بر نبوت و رسالت من است. آنها پرسیدند: آن نشانه چیست؟ او پاسخ داد: من برای شما از خمیره زمین به شکل پرنده‌ای می‌سازم. این بیان به دو شکل قابل قرائت است. یکی اینکه بگوییم "من می‌سازم"، و دیگری اینکه در خوانش اول، معنای آن به این صورت است که "من واقعاً می‌سازم و می‌آفریند". خداوند، خالق اصلی است و هیچ‌کس جز او چیزی را نمی‌سازد. عیسی (ع) به طور گسترده‌تری این موضوع را بیان کرد و گفت: من از گل، شکلی مانند پرنده ایجاد می‌کنم. سپس در آن، نفخ می‌کنم. این عمل به معنای دمیدن روح در چیزی است.
فَیَکُونُ طَیْراً قراءة عامه است بیاء، میگوید باد در آن دهم تا مرغی بود. فیکون طائرا قراءة مدنی و یعقوب است. یعنی که تا پرنده بود گفته‌اند که: خفاش بود، طرفه‌ترین مرغها، بگوشت می‌پرد و بی‌خایه زه کند. و شیر دهد که پستان دارد و دندان دارد و حیض بیند.
هوش مصنوعی: در این متن به بررسی مفهوم واژه "طائر" پرداخته شده است. این واژه به صورت عمومی به معنای پرنده استعمال می‌شود و در بعضی از قرائت‌ها به شکل "طیراً" نیز خوانده می‌شود. برخی گفته‌اند که در اینجا منظور از طائر، خفاش است که از جالب‌ترین پرندگان محسوب می‌شود. این خفاش دارای ویژگی‌هایی چون تولید شیر، داشتن پستان و دندان و حتی بهداشت خاص خود است.
آن گه گفت: بِإِذْنِ اللَّهِ اهل معانی گفتند: این بِإِذْنِ اللَّهِ فصل است میان فعل خدا و فعل عیسی در خلق، و در نفخ نگفت باذن اللَّه و همچنین در أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ، و در أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ نگفت باذن اللَّه که این همه از افعال عیسی است اما بودن مرغ و زنده کردن وی و احیاء مردگان باذن اللَّه در آن پیوست که آن خبر فعل خدایی است و مخلوق را در آن هیچ راه نیست.
هوش مصنوعی: سپس گفت: با اجازه خداوند، اهل معنی بیان کردند که این "با اجازه خدا" تفکیک کننده‌ای است بین اعمال خدا و اعمال عیسی در خلق. در مورد دمیدن و یا در بهبودی فلج‌ها و برص‌ها نیازی به ذکر "با اجازه خدا" نیست. همچنین در بیان اینکه چه می‌خورید و چه ذخیره می‌کنید، باز هم نیازی به ذکر "با اجازه خدا" نیست. اینها همه از اعمال عیسی هستند، اما در مورد زنده کردن پرنده و احیای مردگان، ذکر "با اجازه خدا" لازم است، زیرا این اعمال به طور مستقیم به فعل خداوند مربوط می‌شود و مخلوق نقشی در آن ندارد.
قوله وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ گفته‌اند که: اکمه شب کورست، و گفته‌اند: نابینای مادر زاد است، و ابرص پیس است. و این دو عیب از میان عیبها و علتها مخصوص کرد که مردم را بمداوات آن هیچ راه نیست، تا عیسی را معجزه باشد.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده که واژه "اکمه" به معنای کسی است که شب‌ها دیده نمی‌تواند و برخی آن را به نابینایی مادرزاد تفسیر کرده‌اند. همچنین "ابرص" به فردی اطلاق می‌شود که دچار بیماری پیس است. این دو نوع بیماری از میان دیگر بیماری‌ها انتخاب شده‌اند چرا که درمانی برای آن‌ها وجود ندارد و تنها معجزه عیسی (ع) می‌تواند به درمان این افراد کمک کند.
و روزگار ایشان روزگار طبّ بود: زیرکان و حکیمان بودند در میان ایشان، و آنچه در وسع آدمی آید از نوع مداومت و فنون معالجات ایشان بجای می‌آوردند و در آن ماهر بودند. پس رب العالمین معجزه عیسی هم از آن جنس ساخت که ایشان در آن ماهر بودند. تا در ایشان اثر بیشتر کند. وهب بن منبه گفت که: روز بودی که پنجاه هزار کس مداوات کردی، ازین بیماران و اسیران و نابینایان و دیوانگان، هر کس که طاقت داشتی بر عیسی رفتی، و آن گه نتوانستی رفتن عیسی برو خود رفتی. و آن گه مداوات وی آن بودی که آن بیمار را دعا گفتی و دست بوی فرو آوردی بر شرط ایمان. گفته‌اند که: این دعا گفتی: «اللّهمّ! انت اله من فی السماء و اله من فی الارض، لا اله فیهما غیرک، و انت جبّار من فی السماء و جبار من فی الارض لا جبّار فیهما غیرک، و انت حکم من فی السماء و حکم من فی الارض، لا حکم فیهما غیرک، قدرتک فی الارض کقدرتک فی السماء، و سلطانک فی الارض کسلطانک فی السّماء، اسألک باسمک الکبیر و وجهک المنیر و ملکک القدیم، انک علی کل شی‌ء قدیر.
هوش مصنوعی: در زمان عیسی، پزشکی رواج داشت و افراد باهوش و حکیم در میان مردم بودند که به درمان نیازمندان و بیماران می‌پرداختند و در این زمینه مهارت بالایی داشتند. بنابراین، معجزات عیسی به گونه‌ای طراحی شده بود که با تخصص آن‌ها همخوانی داشته باشد و تأثیر بیشتری بر روی مردم بگذارد. وهب بن منبه درباره این موضوع گفت که عیسی در یک روز حدود پنجاه هزار نفر از بیماران، اسیران، نابینایان و دیوانگان را درمان کرد. هر کس که تمایل داشت، به سوی عیسی می‌آمد و اگر نمی‌توانست، عیسی خود به وی کمک می‌کرد. روش درمان او به این صورت بود که برای بیمار دعا می‌کرد و دستش را بر روی او می‌گذاشت، با شرط ایمان به خدا. گفته می‌شود که دعای او شامل عبارات معرفت و درخواست قدرت الهی بود.
وَ أُحْیِ الْمَوْتی‌ بِإِذْنِ اللَّهِ گفته‌اند که: مسیح مرده زنده نکرد مگر که جبرئیل در آن حال حاضر بود و چهار کس معروفند که زنده کرد ایشان را: یکی عاذر دوستی بود از دوستان عیسی (ع)، بیمار شد خواهر خویش بنزدیک عیسی فرستاد تا وی را خبر دهد. و میان ایشان سه روزه راه بود، چون عیسی و اصحاب او آمدند، عاذر از دنیا رفته بود، بسر خاک وی شد، عیسی، و این دعا بگفت اللّهم ربّ السماوات السبع، و الارضین السبع انّک ارسلتنی الی بنی اسرائیل، ادعوهم الی دینک و اخبرهم انی احیی الموتی باذنک، فاحی العاذر» این دعا بگفت، و عاذر سر از خاک بر زد زنده، و با عیسی بیامد، و روزگاری دیگر بزیست، و وی را بعد از آن فرزند آمد.
هوش مصنوعی: گفته شده که مسیح فقط به اذن خدا مرده‌ها را زنده می‌کرد و در این شرایط، جبرئیل همیشه حاضر بود. چهار نفر معروف هستند که او آن‌ها را زنده کرد. یکی از آن‌ها عاذر، دوستی از دوستان عیسی بود که بیمار شد و خواهرش نزد عیسی فرستاد تا او را خبر کند. مسیر بینشان سه روزه بود و زمانی که عیسی و یارانش رسیدند، عاذر فوت کرده بود. عیسی بر سر مزار او رفت و دعا کرد: "پروردگارا، ای رب آسمان‌ها و زمین، تو مرا به سوی بنی‌اسرائیل فرستادی تا آنان را به دین تو دعوت کنم و به آن‌ها بگویم که من مرده‌ها را به اذن تو زنده می‌کنم. پس عاذر را زنده کن." با این دعا، عاذر از خاک بلند شد و زنده شد و با عیسی رفت. او به زندگی خود ادامه داد و بعد از آن صاحب فرزندی شد.
دیگر ابن العجوز، مرده بود و بر جنازه نهاده می‌بردند، عیسی دعا کرد و در آن حال زنده شد، از جنازه فرود آمد و جامه در پوشید، و با اهل خویش شد، و بعد از آن فرزند زاد. سدیگر ابنة العاشر، عیسی (ع) را گفتند که: این زن دیروز فرمان یافت عیسی دعا کرد زنده شد، و بعد از آن روزگاری بماند و فرزند زاد، چهارم سام بن نوح (ع) عیسی بسر خاک وی شد دعا کرد زنده شد، و از گور بر آمد، موی یک نیمه سر وی سفید شده بود و در آن روزگار سپیدی در موی نبودی. گفته‌اند که سام بن نوح پانصد سال از عمرش گذشته بود همه در جوانی و سیاه مویی، پس آن روز که زنده شد از هیبت و ترس قیامت نیمه سر وی سپید شد. پس آن گه که از خاک بر آمد گفت: قیامت برخاست؟ عیسی گفت: قیامت بر برنخاست، اما من ترا برخواندم بنام اعظم تا زنده شدی. آن گه عیسی گفت: هم بر جای بمیر! سام گفت: بشرط آنکه دعا کنی تا اللَّه تعالی مرگ بر من آسان کند و از سکرات موت زینهار دهد و ایمن کند! عیسی دعا کرد چنان که وی خواست و بخاک فرو شد. کلبی گفت: دعاء عیسی که بآن مرده زنده کردی این بود که: «یا حیّ یا قیوم!».
هوش مصنوعی: ابن العجوز فوت کرده بود و جنازه‌اش را می‌بردند. عیسی دعا کرد و او به زنده آمد و از جنازه پایین آمد، لباس پوشید و به جمع خانواده‌اش پیوست و بعد از آن صاحب فرزند شد. درباره زنی گفته شده که عیسی برایش دعا کرد و او نیز زنده شد و مدتی بعد فرزند زاد. سام بن نوح نیز که زمانی مرده بود، پس از دعا کردن عیسی زنده شد و از گور بیرون آمد. در حالتی که نیمی از موهایش سفید شده بود، با این حال در آن دوران هیچ سفیدی در موها رایج نبود. گفته می‌شود که سام در طول عمر پانصد ساله‌اش جوان و با موهای سیاه بوده است، اما در روزی که زنده شد، به دلیل ترس از قیامت نیمی از سرش سپید گشت. وقتی از خاک بیرون آمد، از عیسی پرسید که آیا قیامت برپا شده است. عیسی پاسخ داد که نه، بلکه او را به نام اعظم خوانده تا زنده شود. سپس عیسی به او گفت که در همان جا بماند. سام شرط کرد که عیسی دعا کند تا مرگ بر او آسان شود و از دردهای مرگ نجات یابد. عیسی دعا کرد به طوری که او خواسته بود و سپس به خاک رفت. گفته می‌شود دعای عیسی برای زنده کردن آن مرده این بود: «ای زنده و ای برقرار کننده!»
قوله: وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ مفسران گفتند: چون عیسی (ع) مرده زنده کرد، و اکمه و ابرص را بی‌عیب کرد، قوم وی گفتند: این سحر است، بجادویی و استادی کردی! و ما نگرویم تا آنکه ما را خبر دهی از آن چه در خانهای خویش میخوریم و می‌نهیم! پس عیسی ایشان را خبر دارد که بامداد بخانه‌های خویش چه خوردند و باقی روز را چه نهادند. سدی گفت: عیسی در کتّاب بود، و با کودکان گفتی که: پدران و مادران شما فلان طعام خوردند و از بهر شما که کودکانید چندین بر گرفتند و نهادند.
هوش مصنوعی: مفسران در توضیح آیاتی می‌گویند که وقتی عیسی (ع) مردگان را زنده کرد و مبتلایان به بیماری‌های سخت را شفا داد، قوم او گفتند که این کارها جادوگری است و ادعا کردند که او با سحری این کارها را انجام می‌دهد. آن‌ها نمی‌توانستند باور کنند مگر اینکه عیسی به آن‌ها بگوید که در خانه‌هایشان چه می‌خورند و چه می‌نهند. سپس عیسی به آن‌ها خبر داد که صبح‌ها چه چیزهایی در خانه‌هایشان خورده‌اند و در طول روز چه چیزهایی را قرار داده‌اند. برخی گفته‌اند که عیسی در کتاب‌ها خوانده بود و به کودکان می‌گفت که پدران و مادرانشان چه غذاهایی مصرف کرده و برای آن‌ها چه مقدار از آن غذا را نگه داشته‌اند.
کودکان با خانها شدندی و گریستن در گرفتندی که شما این خوردید و آن خوردید و چندین نهادید. ایشان گفتندی: شما را که خبر داد از حال و قصه ما؟ کودکان میگفتند که عیسی ما را از آن خبر داد. پس کودکان را همه از کتّاب باز گرفتند و در خانه‌ای جمع کردند و گفتند: «لا تلعبوا مع هذا السّاحر»! با این جادوگر بازی مکنید و با وی میامیزید! عیسی بطلب ایشان رفت، پدران گفتند: ایشان این جا حاضر نه‌اند.
هوش مصنوعی: کودکان در حالتی از جیغ و داد بودند و به خاطر خوردن و گرفتن چیزهایی که نه برای آن‌ها بود، گریه می‌کردند. آن‌ها می‌پرسیدند که چه کسی از حال و داستانشان خبر دارد. در جواب گفته می‌شد که عیسی از آن‌ها باخبر است. سپس بزرگترها تصمیم می‌گیرند که همه کودکان را از نزد معلمین جدا کرده و در جایی جمع کنند و به آن‌ها بگویند: «با این جادوگر بازی نکنید و به او نزدیک نشوید!» عیسی به دنبال آنها می‌رود، اما پدران اظهار می‌کنند که آن‌ها در اینجا نیستند.
عیسی دانست که ایشان در کدام خانه‌اند. گفت: پس درین خانه که‌اند؟ پدران گفتند: «خنازیر» عیسی گفت «کذلک یکونون» همچنین باشند! پس پدران چون ایشان بازدیدند، همه خنازیر بودند، چنان که خود گفته بودند. پس این قصه در بنی اسرائیل آشکارا شد، همه قصد عیسی کردند، مادر عیسی وی را بر گرفت و بر مرکوبی نشاند و از آن دشمنان بگریختند و بمصر شدند.
هوش مصنوعی: عیسی متوجه شد که آنها در چه خانه‌ای هستند. از پدران پرسید: در این خانه چه کسانی هستند؟ آنها گفتند: "خنازیر". عیسی پاسخ داد: "همین‌طور خواهند بود!" سپس وقتی پدران به آنها نگریستند، دیدند که واقعاً همه خنازیر هستند، همان‌طور که خودشان گفته بودند. این ماجرا در میان بنی‌اسرائیل شناخته شد و همه به سمت عیسی آمدند. مادر عیسی او را برداشت و بر مرکبی نشاند و از دست دشمنان فرار کردند و به مصر رفتند.
إِنَّ فِی ذلِکَ ای فیما ذکرت لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ. وَ مُصَدِّقاً نصب علی الحال و الوصف. لِما بَیْنَ یَدَیَّ من التوراة ای الکتاب الذی انزل قبلی، و قیل معناه. احقق ما اتی به مِنَ التَّوْراةِ ای بالتوراة فیکون ذلک معدودا من جملة معجزاته. وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ مفسران گفتند: در شریعت موسی (ع) گوشت شتر و بعضی مرغان و ماهیان حرام بود بر بنی اسرائیل. چنانک آنجا گفت: فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ. رب العالمین آن بریشان حلال کرد بر زبان عیسی وَ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ میگوید: آوردم بشما نشانی از خداوند شما، این نشان جمله معجزاتست و عجائب کار وی که دلالت کرد بر درستی رسالت و نبوت وی. اما بر لفظ وحدان گفت که از روی دلالت همه یک جنس است.
هوش مصنوعی: در این متن به نشانه‌ای اشاره شده است که اگر شما ایمان داشته باشید، می‌تواند دلیلی باشد برایتان. همچنین به این نکته اشاره شده که من به تأسیس چیزی که در کتاب مقدس پیشین (توراتی) آمده، پرداخته‌ام و این احکامی که آورده‌ام، بخشی از معجزات من به شمار می‌رود. در عین حال، برخی از چیزهایی که در شریعت موسی (ع) حرام بوده‌اند، حلال شده است. به ویژه، گوشت شتر و برخی از پرندگان و ماهی‌ها، که برای بنی‌اسرائیل ممنوع بودند، حالا بر اساس سخنان من جایز گردیده‌اند. در پایان گفته می‌شود که من نشانه‌ای از پروردگار شما، که دلیلی بر صداقت پیامبری من است، آورده‌ام و این نشانه‌ها همگی نشان‌دهنده یک واقعیت واحد هستند.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ ای وحّدوا اللَّه و اطیعونی فیما امرتکم به من النصیحة.
هوش مصنوعی: پس از خدا بترسید و به من اطاعت کنید. ای کسانی که خدا را یگانه می‌دانید، در آنچه که به شما در مورد نصیحت کرده‌ام، اطاعت کنید.
إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ این سخن اینجا و در سوره مریم بیزاری است از آنچه ترسایان دعوی کردند در وی. یعنی اگر من از افعال الهی چون مرده زنده کردن و مرغ زنده ساختن و غیر آن چیزی نمودم بر طریق معجزات و بیان دلالت بر صحت رسالت، خدای را عزّ و جلّ بنده‌ام و آفریده او، و اللَّه است که خدای منست و خدای شما، او را پرستید و او را بنده باشید، و بیگانگی و یکتایی وی اقرار دهید، راه راست اینست. هر که ازین برگشت بر راه راست نیست و دین وی بصفت استقامت نیست.
هوش مصنوعی: خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را عبادت کنید. این راهی درست و مستقیم است. این جمله به نوعی برائت از باورهای نادرست کسانی است که به خداوند نسبت‌های اشتباه می‌دهند. یعنی اگر من کارهایی مانند زنده کردن مردگان یا ایجاد پرندگان انجام دهم، اینها تنها معجزات و نشانه‌هایی از صحت رسالت من هستند. خداوند، خدای من و خدای شماست و باید او را عبادت کنید و یگانگی او را بپذیرید. هر کس از این مسیر منحرف شود، در حقیقت از راه راست دور شده و دینش استوار نخواهد بود.