گنجور

۴ - النوبة الثانیة

قوله تعالی. زُیِّنَ لِلنَّاسِ این ناس کافرانند، و این تزیین بر آراستن دنیاست در چشم ایشان، و دریافت آن بحسّ باشد نه بعقل، از اینجاست که در قرآن تزیین همه در اوصاف دنیا آمده است نه در اوصاف آخرت، و آن گه همه در حق کافران گفته که مدرک ایشان از محسوسات در نگذرد، و ذلک فی قوله تعالی زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا و جای دیگر گفت إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ، جایی دیگر اضافت تزیین با شیطان کرد گفت: وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ نه از آن که از حقیقت تزیین و گم‌راهی ایشان در شیطان چیزی هست، لکن شیطان سبب گمراهی و آراستگی عمل بد بر ایشان بود، پس بر سبیل تسبّب اضافت تزیین با شیطان شد، چنان که جای دیگر اضافت اضلال با اصنام کرد رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ‌

و معلوم است که اضلال در بتان نیست، فانّ الهادی و المضل هو اللَّه عزّ و جل، لکن اصنام سبب ضلالت ایشان بودند پس بر سبیل تسبب اضلال با نام ایشان کرده، اینجا همچنانست زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ. معنی آنست: زین للناس الشهوات و حببت الیهم. شهوات آرزوی نفس است، و لذت راندن، و بر پی هوای خود ایستادن، آن گه شهوات را تفسیر کرد و ابتدا بزنان کرد. فانّهن حبائل الشیطان و اقرب الی الافتنان. که این زنان دام شیطانند، و مرد بهیچ چیز چنان زود فتنه نگردد که برین زنان. مصطفی ص گفت: «ما ترکت بعدی فتنة أضرّ علی الرجال من النساء».

و عجب آنست که این زنان را دام خواند و شیطان را دام نهنده، پس کید دام نهنده را ضعیف گفت، إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً و کید دام عظیم خواند: إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ، از بهر آنکه کید شیطان چون با رحمت خدای مقابل کنی ضعیف باشد، و کید زنان چون با شهوت مردان و میل ایشان مقابل کنی قوی باشد و عظیم.

وَ الْبَنِینَ و از شهوات دنیا که مردم آن را سخن دوست دارند پسرانند، مصطفی ص گفت انّهم لثمرة القلوب و قرّة الاعین، و انهم مع ذلک لمجبنة منجلة محزنة.

و روی: ما من اهل بیت یولد فیهم ولد ذکر إلّا و اصبح فیهم عز لم یکن.

وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ قناطیر جمع قنطارست، و در لغت عرب قطعی نیست بر کمیت و حدّ ان. جایی که گذرگاه مردم بود آن را قنطره گویند و قنطار مالی باشد که گذرگاه زندگی تو بود، پس باحوال مردم بگردد همچون بی‌نیازی و توانگری، یکی باندک مال خود را بی‌نیاز و مستغنی بیند، یکی تا مال بسیار جمع نکند خود را بی‌نیاز و مستغنی نداند، و جماعتی از مفسران در قنطار سخن گفته‌اند و آن را حدّی پدید کرده گفتند: هزار دینار، و گفتند: که پانصد، و گفتند که نصاب زکاة، آن که زکاة در آن واجب شود. و گفته‌اند که پری پوست گاو دینار یا درم، و گفته‌اند: دوازده هزار درم دیت مردی مسلمان. و المقنطرة المجموعة قنطارا قنطارا آنچه قنطار قنطار با هم آری و گرد کنی. گویند مقنطره همچون دراهم مدرهمه و دنانیر مدنّرة. و قیل: المقنطرة المحکمة، یقال قنطرت الشی‌ء اذا احکمته و منه سمیت القنطره وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ اسبان را خیل خواند لما فیه من الخیلاء هیچ کس بر پشت اسب سوار نشود که نه در خود خیلاء و کبر نبیند و اصل ذلک من خیلت الشی‌ء و هو ظن یقرب من الکذب، و منه الخیال میگوید و از شهوات دنیا اسبان مسوّم‌اند: «مسوّم» را دو معنی است یکی: المطیّة المعلمة فی الحرب، یعنی اسبان با سومه نیکو نگاشت» آن نیکو، رنگ آن نیکو. سومه نشانی باشد که متوسّم عیب و هنر و نژاد اسب بآن بجای آرد. دیگر معنی و الخیل المسومه ای المرسلة فی الرعی اسبان سائمه کرده کلها بصحرا گذاشته. یقال سامت الخیل فسوم سوما. فهن سائمة اذا رعت، و اسمتها أنا اسامة فهی مسامة، و سوّمتها تسویما فهی مسوّمة. و منه قوله تعالی فِیهِ تُسِیمُونَ‌

روی علی ابن ابی طالب ع قال رسول اللَّه ص: لما اراد اللَّه عز و جلّ ان یخلق الخیل قال لریح الجنوب انی خالق منک خلقا اخلقه عزّا لاولیائی، و مذلة لاعدائی، و جمالا لاهل طاعتی. قالت الریح اخلق. فقبض منها قبضة فقال خلقتک فرسا. و جعلتک عزیزا و جعلت الخیر معقودا بناصیتک و الغنائم محتازة علی ظهرک، و انت بغیتی، آثرتک فسحة من الرزق. و آثرتک علی غیرک من الدواب.

و اعطیت علیک صاحبک، و جعلتک تطیر بلا جناح، و انت المطلب و انت المهرب، و ساجعل علی ظهرک رجالا یسبحوننی و یحمدوننی و یهلّلوننی و یکبّروننی، فسبّحی اذا سبحوا و هلّلی اذا هلّلوا و مجدّی اذا مجّدوا و کبّری اذا کبّروا. فقال رسول اللَّه ص ما من تسبیحة و تحمیدة و تمجیدة و تکبیرة یکبر بها صاحبها، فتسمعه الّا فتجیبه بمثلها. قال: فلمّا ان سمعت الملائکه الصفة و خلق الفرس. قالت: یا رب نحن ملائکتک نسبحک و نحمدک، فما ذا لنا؟ قال: فحلق لها خیلا بلغا لها اعناق کاعناق البخت تمرّ بهم الی من یشاء من انبیائه و رسله. قال علی ع و البراق منهن. قال فارسل الفرس فی الارض فلمّا استوت قدماه فی الارض صهل. فمسح الرحمن تعالی بیده علی عرفه و ظهره فقال بورکت ما احسنک! فلما ان عرض اللَّه عز و جل علی آدم من کل شی‌ء مما خلق اللَّه، قال له: اختر من خلقی ما شئت فاختار الفرس فقال له. اخترت عزّک و عز ولدک خالدا باقیا ما بقوا برکتی علیک و علیهم، ما خلقت خلقا احب الی منک و منهم.

و عن انس قال لم یکن شی‌ء احبّ الی رسول اللَّه ص بعد النساء من الخیل. و عن ابی ذر قال قال رسول اللَّه ص ما من فرس عربی الّا یوذن له عند کل فجر بدعوة: اللهم من حولتنی من بنی آدم و جعلتنی له، فاجعلنی احب اهله و ماله الیه.

و عن خباب قال: قال رسول اللَّه ص، «الخیل ثلاثة: فرس للرحمن و فرس للشیطان و فرس للانسان: فامّا فرس الرحمن فما اتخذ فی سبیل اللَّه و قوتل علیه اعداء اللَّه، و امّا فرس الانسان فما استطرق علیه، و اما فرس الشیطان فما روهن علیه و قومر علیه.»

وَ الْأَنْعامِ و ز شهوات دنیا که مردم را بر آراستند چهارپایانند یعنی شتر و گاو و گوسفند. وَ الْحَرْثِ و کشته‌زار. فرق میان حرث و زرع آنست که حرث زمین ساختن و خویش کردن و تخم در آن ریختن است، و زرع بعد از آن رویانیدن و پروریدن است. ازینجا که رب العالمین اضافت حرث را با خلق کرد بیرون از زرع قال تعالی: أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا آنچه گفتیم ازین شهوات و لذات چندان بجایست که دنیا بجایست، بر خورداری ناپاینده پیدایی آن چندان ماند که دنیا ماند. اهل معانی گفتند: حیاة بر دو قسم است: حیاة دانیه دنیه، و هی الحیاة الدنیا حیاتی نزدیک یعنی این جهان با دنائت و خساست. و دنائت و خسّت وی آنست که رب العالمین آن را لعب و لهو خواند، و ذلک فی قوله: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ الی قوله ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً قسم دوم حیاة آن جهانی است، با راحت و آسانی، با شرف و شادی، و شرف وی آنست که رب العالمین آن را حیاة طیبه خواند و حقیقت زندگی آن نهاد بآن که گفت: وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ. کافران و بیگانگان حیاة همان قسم اول دانند، و بآن راه برند، و قسم دوم خود نشناسند و در نیابند، لا جرم آن را منکر شدند گفتند: لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ، إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا و مومنان بنور معرفت و تأیید الهی این حیاة آن جهانی بشناختند، و دریافتند، و بآن ایمان آوردند. رب العالمین آن ایمان ایشان بپسندید، و ایشان را در آن بستود و گفت.

وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها، وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ آنکه در آخر آیت گفت: وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ای حسن المرجع، و هی الجنة. آنچه گفت درین آیت که رفت وصف کافرانست و بهره ایشان. اکنون وصف مؤمنان در گرفت، و آنچه از بهر ایشان ساخت گفت: قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ. روی عن عمر رضی اللَّه عنه لمّا سمع هذه الآیات، قال: «ربنا انک زیّنت و بینّت هذه انّ ما بعدها خیر منها فاجعل لعمر و آل عمر الّذی هو خیر منها. معنی آیت آنست که یا محمد: گوی شما را خبر کنم به از آنچه نصیب کافرانست. اینجا سخن تمام شد.

پس ابتداء کرد و گفت: لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ گفته‌اند: که تقوی سه منزلست: منزل اول ترک الکفر و الشرک، از شرک پرهیز کردن و از کفر دور بودن، منزل دوم ترک المحارم الّتی تحظرها الشریعة حرامها، که شریعت آن را بسته است و حرام کرده و از آن پرهیز کردن، سوم منزل حفظ الخواطر و النیات، خاطر و نیت خویش را پاس داشتن وز پراکندگی نگاه داشتن. اول منزل مسلمانانست، دوم منزل مؤمنانست، سوم منزل عارفانست. میگوید: ایشان که از شرک بپرهیزیدند و از محظورات شرع باز ایستادند، و خاطر و نیّت خویش را پاس داشتند. تا در توحید درست آمدند و راست رفتند، ایشان راست بنزدیک خداوند ایشان بهشتهای.

جَنَّاتٌ بلفظ جمع گفت از بهر آنکه نه یک بهشت است، که هفت بهشت‌اند چنان که ابن عباس گفت: جنة (۱) الماوی و جنة (۲) النعیم و دار الخلد (۳) و دار السلام (۴) و جنة (۵) الفردوس و جنة (۶) عدن، و علّیون (۷). و اشتقاق جنّت از جنّ است، و معنی جنّ پوشش است، یعنی که از حسّ بصر پوشیده‌اند، که ایشان را نه‌بینند. و دل را جنان گویند که از چشمها پوشیده است همچنین جنّات را بآن خوانند که امروز در دنیا از چشمها پوشیده است و لذلک قال تعالی فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ.

آن گه صفت بهشت کرد تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ. در همه قرآن این ها و الف با اشجار شود مگر آنجا که من تحتهم است، و معنی همانست که میگوید: میرود زیر ایشان جویهای روان یعنی زیر درختها و نشستگاههای ایشان.

خالِدِینَ فِیها جاودان در آن بهشت‌اند با ناز و نعیم، جای دیگر فرمود وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ. از آن ناز و نعیم‌شان هرگز بیرون نیارند، و از عزّ وصال با ذلّ اخراج نگردانند، وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ و ایشان راست در آن بهشت جفتان پاکیزه، و گزیده از قاذورات و تغیّر، لا یبلن و لا یتغوّطن و لا یحضن و لا یشبنّ.

روی انّ یهودیّا سأل النبی ص «أ تزعم انّ فی الجنة نکاحا و اکلا و شربا» و من اکل و شرب کانت له عذرة. فقال النبی ص: و الذی نفسی بیده انّ فیها اکلا و شربا و نکاحا و یخرج منهم عرق اطیب من ریح المسک. فقال رجل: صدق رسول اللَّه خلق اللَّه دودا یاکل مما تاکلون و یشرب مما تشربون فیخلف عسلا سائغا، فقال علیه الصلاة و السلام هذا مثل طعام الجنة.»

وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ بو بکر از عاصم «رضوان» در همه قرآن بضم رآ خواند، و این لغت تمیم و قیس است. باقی بکسر را خوانند بر لغت اهل حجاز. یقال رضی یرضی رضی و مرضاة و رضوانا و رضوانا موسی گفت: خدایا! «دلّنی علی عمل اذا عملته، رضیت عنی»: مرا کاری درآموز و بعملی راه‌نمای که چون آن بجای آرم تو از من راضی شوی. رب العالمین گفت: یا موسی طاقت نداری و آنچه میخواهی بر نتاوی! موسی بسجود در افتاد و تضرع کرد، آن گه رب العالمین گفت: یا بن عمران رضایی فی رضاک بقضایی: رضاء من در آنست که بحکم من راضی شوی. مصطفی ص این دعا بسیار کردی: «اللّهمّ، انّی اسألک الرضاء بعد القضاء و برد العیش بعد الموت، و اسألک لذة النظر الی وجهک»

شیخ ابو عثمان حیری را پرسیدند: چه معنی را رضا بعد القضاء خواست؟ گفت: رضا پیش از قضاء عزم باشد بر رضا نه عین رضاء، و بعد از قضاء حقیقت رضا آن بود.

وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ ای بصیر باعمال العباد، فیجازیهم علیها و قیل بصیر بالعباد ای علیهم بما یصیرون الیه من العدی و التولی.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی. زُیِّنَ لِلنَّاسِ این ناس کافرانند، و این تزیین بر آراستن دنیاست در چشم ایشان، و دریافت آن بحسّ باشد نه بعقل، از اینجاست که در قرآن تزیین همه در اوصاف دنیا آمده است نه در اوصاف آخرت، و آن گه همه در حق کافران گفته که مدرک ایشان از محسوسات در نگذرد، و ذلک فی قوله تعالی زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا و جای دیگر گفت إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ، جایی دیگر اضافت تزیین با شیطان کرد گفت: وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ نه از آن که از حقیقت تزیین و گم‌راهی ایشان در شیطان چیزی هست، لکن شیطان سبب گمراهی و آراستگی عمل بد بر ایشان بود، پس بر سبیل تسبّب اضافت تزیین با شیطان شد، چنان که جای دیگر اضافت اضلال با اصنام کرد رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ‌
هوش مصنوعی: خداوند در این آیه به وضوح اشاره کرده که زیبایی دنیا برای مردم کافر آراسته شده است. این آراستگی بیشتر از طریق حس و درک حسی ایشان است و به همین دلیل است که در قرآن زیبایی‌ها بیشتر به اوصاف دنیا نسبت داده شده تا به اوصاف آخرت. در واقع، کافران تنها به چیزهایی که قابل مشاهده و حس کردن هستند توجه دارند. همچنین در آیه‌ای دیگر، خداوند می‌فرماید که برای کسانی که به آخرت ایمان ندارند، اعمالشان را آرایش کرده‌ایم. در جای دیگری نیز اضافه شده که شیطان آنچه را که آن‌ها انجام می‌دهند، برایشان زیبا جلوه داد. این به این معنا نیست که شیطان خود به حقیقت زیبایی و گمراهی مربوط می‌شود، بلکه او باعث می‌شود که اعمال بدشان زیبا به نظر برسد و به همین دلیل زیبایی به او نسبت داده شده است. به‌طور مشابه، در جایی دیگر گمراهی به بت‌ها نسبت داده شده است.
و معلوم است که اضلال در بتان نیست، فانّ الهادی و المضل هو اللَّه عزّ و جل، لکن اصنام سبب ضلالت ایشان بودند پس بر سبیل تسبب اضلال با نام ایشان کرده، اینجا همچنانست زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ. معنی آنست: زین للناس الشهوات و حببت الیهم. شهوات آرزوی نفس است، و لذت راندن، و بر پی هوای خود ایستادن، آن گه شهوات را تفسیر کرد و ابتدا بزنان کرد. فانّهن حبائل الشیطان و اقرب الی الافتنان. که این زنان دام شیطانند، و مرد بهیچ چیز چنان زود فتنه نگردد که برین زنان. مصطفی ص گفت: «ما ترکت بعدی فتنة أضرّ علی الرجال من النساء».
هوش مصنوعی: واضح است که گمراهی ناشی از بت‌ها نیست، زیرا هدایت‌کننده و گمراه‌کننده تنها خداوند است. اما بت‌ها به نوعی باعث گمراهی مردم شده‌اند. بنابراین، به عنوان سبب گمراهی، به نام آنها اشاره شده است. مانند این جمله که می‌گوید: "محبت به شهوات برای مردم زینت داده شده است." به این معنی که شهوات و تمایلات نفسانی برای مردم جذاب شده‌اند. شهوات، آرزوهای نفس و لذت‌جویی هستند و وابستگی به خواسته‌های شخصی. سپس به تفسیر شهوات پرداخته و به مسئله زنان اشاره شده است. چرا که زنان به عنوان دام شیطان شناخته می‌شوند و مردان به راحتی به وسیله آن‌ها دچار فتنه می‌شوند. پیامبر اسلام فرمود: "من بعد از خود فتنه‌ای خطرناک‌تر برای مردان از زنان ندیده‌ام."
و عجب آنست که این زنان را دام خواند و شیطان را دام نهنده، پس کید دام نهنده را ضعیف گفت، إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً و کید دام عظیم خواند: إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ، از بهر آنکه کید شیطان چون با رحمت خدای مقابل کنی ضعیف باشد، و کید زنان چون با شهوت مردان و میل ایشان مقابل کنی قوی باشد و عظیم.
هوش مصنوعی: این نکته جالب است که زنان را دام می‌نامند و شیطان را دام‌گیر نمی‌خوانند. در حالی که شیطان را ضعیف می‌دانند و می‌گویند که کید او ضعیف است. اما در مورد زنان می‌گویند که کید آنها عظیم است. علت این تفاوت این است که وقتی کید شیطان با رحمت خداوند در مقابل هم قرار می‌گیرد، ضعیف می‌شود. اما کید زنان در برابر شهوت و میل مردان قوی و اثرگذار است.
وَ الْبَنِینَ و از شهوات دنیا که مردم آن را سخن دوست دارند پسرانند، مصطفی ص گفت انّهم لثمرة القلوب و قرّة الاعین، و انهم مع ذلک لمجبنة منجلة محزنة.
هوش مصنوعی: و پسران از شهوات دنیا به شمار می‌روند که مردم به آن علاقمندند. پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند که آن‌ها ثمره دل‌ها و روشنی چشم‌ها هستند. اما با این حال، آن‌ها ممکن است سبب ترس، ناراحتی و غم نیز باشند.
و روی: ما من اهل بیت یولد فیهم ولد ذکر إلّا و اصبح فیهم عز لم یکن.
هوش مصنوعی: در میان اهل بیت پیامبر، هرگاه فرزندی متولد شود، صبح آن روز برای آن خانواده عزتی فراهم می‌شود که پیش از آن وجود نداشته است.
وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ قناطیر جمع قنطارست، و در لغت عرب قطعی نیست بر کمیت و حدّ ان. جایی که گذرگاه مردم بود آن را قنطره گویند و قنطار مالی باشد که گذرگاه زندگی تو بود، پس باحوال مردم بگردد همچون بی‌نیازی و توانگری، یکی باندک مال خود را بی‌نیاز و مستغنی بیند، یکی تا مال بسیار جمع نکند خود را بی‌نیاز و مستغنی نداند، و جماعتی از مفسران در قنطار سخن گفته‌اند و آن را حدّی پدید کرده گفتند: هزار دینار، و گفتند: که پانصد، و گفتند که نصاب زکاة، آن که زکاة در آن واجب شود. و گفته‌اند که پری پوست گاو دینار یا درم، و گفته‌اند: دوازده هزار درم دیت مردی مسلمان. و المقنطرة المجموعة قنطارا قنطارا آنچه قنطار قنطار با هم آری و گرد کنی. گویند مقنطره همچون دراهم مدرهمه و دنانیر مدنّرة. و قیل: المقنطرة المحکمة، یقال قنطرت الشی‌ء اذا احکمته و منه سمیت القنطره وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ اسبان را خیل خواند لما فیه من الخیلاء هیچ کس بر پشت اسب سوار نشود که نه در خود خیلاء و کبر نبیند و اصل ذلک من خیلت الشی‌ء و هو ظن یقرب من الکذب، و منه الخیال میگوید و از شهوات دنیا اسبان مسوّم‌اند: «مسوّم» را دو معنی است یکی: المطیّة المعلمة فی الحرب، یعنی اسبان با سومه نیکو نگاشت» آن نیکو، رنگ آن نیکو. سومه نشانی باشد که متوسّم عیب و هنر و نژاد اسب بآن بجای آرد. دیگر معنی و الخیل المسومه ای المرسلة فی الرعی اسبان سائمه کرده کلها بصحرا گذاشته. یقال سامت الخیل فسوم سوما. فهن سائمة اذا رعت، و اسمتها أنا اسامة فهی مسامة، و سوّمتها تسویما فهی مسوّمة. و منه قوله تعالی فِیهِ تُسِیمُونَ‌
هوش مصنوعی: در این متن، به واژه "قنطار" پرداخته شده که جمع آن "قناطیر" است. تعریف دقیقی از مقدار و اندازه آن وجود ندارد، اما در زبان عربی به معنای مقداری از مال و ثروت است که در زندگی روزمره انسان‌ها جریان دارد. برخی مفسران تعداد مشخصی را برای قنطار بیان کرده‌اند، مانند هزار دینار یا پانصد دینار، و به نوعی به حدی اشاره می‌کند که زکات واجب می‌شود. همچنین به توصیف "خیل" (اسب) پرداخته شده است که به خاطر حس خودپسندی و عظمت آن، به این نام خوانده شده است. در اینجا از ویژگی‌های ظاهری اسب‌ها و نشانه‌گذاری‌های آن‌ها (مسوّم) نیز سخن به میان آمده که معرف صفات آن‌هاست. در نهایت به راه‌های مختلفی که این اسب‌ها نگه‌داری می‌شوند و همچنین به نحوه چرانیدن آن‌ها اشاره شده است.
روی علی ابن ابی طالب ع قال رسول اللَّه ص: لما اراد اللَّه عز و جلّ ان یخلق الخیل قال لریح الجنوب انی خالق منک خلقا اخلقه عزّا لاولیائی، و مذلة لاعدائی، و جمالا لاهل طاعتی. قالت الریح اخلق. فقبض منها قبضة فقال خلقتک فرسا. و جعلتک عزیزا و جعلت الخیر معقودا بناصیتک و الغنائم محتازة علی ظهرک، و انت بغیتی، آثرتک فسحة من الرزق. و آثرتک علی غیرک من الدواب.
هوش مصنوعی: هنگامی که خداوند خواست اسب‌ها را خلق کند، به باد جنوبی گفت که از تو خلقی برای دوستانم می‌آفرینم که به آنها عزت ببخشد و برای دشمنانم ذلت بیاورد و زیبایی برای اهل طاعتم باشد. باد پاسخ داد که من آماده‌ام. پس خداوند از آن باد مقدار کمی برگزید و گفت: تو را اسب می‌آفریزم و تو را عزیز می‌دارم. همچنین، خیر و برکت را در پیشانی تو قرار می‌دهم و غنایم را بر پشت تو محفوظ می‌دارم. تو در نظر من خاص و مورد انتخاب هستی و به تو فضای بیشتری از روزی داده‌ام و تو را بر دیگر چهارپایان prefer کرده‌ام.
و اعطیت علیک صاحبک، و جعلتک تطیر بلا جناح، و انت المطلب و انت المهرب، و ساجعل علی ظهرک رجالا یسبحوننی و یحمدوننی و یهلّلوننی و یکبّروننی، فسبّحی اذا سبحوا و هلّلی اذا هلّلوا و مجدّی اذا مجّدوا و کبّری اذا کبّروا. فقال رسول اللَّه ص ما من تسبیحة و تحمیدة و تمجیدة و تکبیرة یکبر بها صاحبها، فتسمعه الّا فتجیبه بمثلها. قال: فلمّا ان سمعت الملائکه الصفة و خلق الفرس. قالت: یا رب نحن ملائکتک نسبحک و نحمدک، فما ذا لنا؟ قال: فحلق لها خیلا بلغا لها اعناق کاعناق البخت تمرّ بهم الی من یشاء من انبیائه و رسله. قال علی ع و البراق منهن. قال فارسل الفرس فی الارض فلمّا استوت قدماه فی الارض صهل. فمسح الرحمن تعالی بیده علی عرفه و ظهره فقال بورکت ما احسنک! فلما ان عرض اللَّه عز و جل علی آدم من کل شی‌ء مما خلق اللَّه، قال له: اختر من خلقی ما شئت فاختار الفرس فقال له. اخترت عزّک و عز ولدک خالدا باقیا ما بقوا برکتی علیک و علیهم، ما خلقت خلقا احب الی منک و منهم.
هوش مصنوعی: به تو عطا کردم که همراهت باشد و تو را پرنده‌ای بدون بال قرار دادم. تو هدف و مقصد منی و به زودی بر روی تو مردانی را قرار می‌دهم که مرا تسبيح می‌گویند، حمد می‌کنند، تهلیل می‌گویند و تکبیر می‌کنند. پس وقتی آنان تسبيح گفتند، تو نیز تسبيح بگوی و وقتی تهلیل کردند، تو هم تهلیل کن و وقتی مجد و بزرگ‌داشت گفتند، تو نیز بزرگ‌داشت کن و وقتی تکبیر کردند، تو هم تکبیر کن. پیامبر خدا فرمود: هیچ تسبيح، حمد، مجد و تکبیری نیست که صاحب آن را بشنود، مگر اینکه پاسخی مشابه دریافت می‌کند. سپس وقتی ملائکه ویژگی‌ها و آفرینش اسب را شنیدند، گفتند: "پروردگارا، ما ملایکت تو هستیم و تو را تسبيح و حمد می‌کنیم، چه پاداشی برای ما خواهد بود؟" خداوند به آنها فرمود: "برای شما اسب‌هایی می‌آفرینم که گردن‌هایی بلند و مانند گردن شتر دارند و می‌توانند به هر یک از پیامبران و رسولان که بخواهد، بروند." علی (ع) فرمود: "و البراق هم از آنهاست." سپس اسب را بر زمین رها کرد و وقتی پاهایش به زمین استوار شد، نعره کشید. خداوند متعال با دست خود بر یال و پشت آن کشید و فرمود: "خیلی خوب، چقدر زیبا هستی!" وقتی خداوند عز و جل به آدم از هر چیز آفریده‌اش نشان داد، به او گفت: "از مخلوقات من هر چیزی را که بخواهی انتخاب کن." او اسب را انتخاب کرد و خداوند به او گفت: "من عزت و شکوه تو و فرزندت را همیشگی و پایدار قرار می‌دهم و برکت من بر تو و آنها خواهد بود. هیچ مخلوقی برای من محبوب‌تر از تو و آنها نیست."
و عن انس قال لم یکن شی‌ء احبّ الی رسول اللَّه ص بعد النساء من الخیل. و عن ابی ذر قال قال رسول اللَّه ص ما من فرس عربی الّا یوذن له عند کل فجر بدعوة: اللهم من حولتنی من بنی آدم و جعلتنی له، فاجعلنی احب اهله و ماله الیه.
هوش مصنوعی: انس می‌گوید که هیچ چیزی بعد از زنان به اندازه‌ی اسب‌های رومی برای پیامبر خدا (ص) محبوب نبود. و ابی ذر نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: "هیچ اسب عربی نیست مگر اینکه در هر صبح هنگام اذان، دعا می‌شود: خداوند، کسی که مرا از نسل آدم قرار دادی و به من این مقام را دادی، پس مرا از محبوب‌ترین افراد و اموال او قرار بده."
و عن خباب قال: قال رسول اللَّه ص، «الخیل ثلاثة: فرس للرحمن و فرس للشیطان و فرس للانسان: فامّا فرس الرحمن فما اتخذ فی سبیل اللَّه و قوتل علیه اعداء اللَّه، و امّا فرس الانسان فما استطرق علیه، و اما فرس الشیطان فما روهن علیه و قومر علیه.»
هوش مصنوعی: خباب روایت کرده است که پیامبر اسلام فرمودند: «اسب‌ها سه نوع هستند: یکی برای خداوند، یکی برای شیطان و یکی برای انسان. اما اسب خداوند، اسبی است که در راه خدا به کار گرفته شود و با دشمنان خدا بجنگند. اسب انسان، اسبی است که او را به منظور نیازهای خود تربیت کرده است و اما اسب شیطان، اسبی است که تحت تسلط شیطان قرار گرفته و به اهداف شیطانی هدایت می‌شود.»
وَ الْأَنْعامِ و ز شهوات دنیا که مردم را بر آراستند چهارپایانند یعنی شتر و گاو و گوسفند. وَ الْحَرْثِ و کشته‌زار. فرق میان حرث و زرع آنست که حرث زمین ساختن و خویش کردن و تخم در آن ریختن است، و زرع بعد از آن رویانیدن و پروریدن است. ازینجا که رب العالمین اضافت حرث را با خلق کرد بیرون از زرع قال تعالی: أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا آنچه گفتیم ازین شهوات و لذات چندان بجایست که دنیا بجایست، بر خورداری ناپاینده پیدایی آن چندان ماند که دنیا ماند. اهل معانی گفتند: حیاة بر دو قسم است: حیاة دانیه دنیه، و هی الحیاة الدنیا حیاتی نزدیک یعنی این جهان با دنائت و خساست. و دنائت و خسّت وی آنست که رب العالمین آن را لعب و لهو خواند، و ذلک فی قوله: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ الی قوله ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً قسم دوم حیاة آن جهانی است، با راحت و آسانی، با شرف و شادی، و شرف وی آنست که رب العالمین آن را حیاة طیبه خواند و حقیقت زندگی آن نهاد بآن که گفت: وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ. کافران و بیگانگان حیاة همان قسم اول دانند، و بآن راه برند، و قسم دوم خود نشناسند و در نیابند، لا جرم آن را منکر شدند گفتند: لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ، إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا و مومنان بنور معرفت و تأیید الهی این حیاة آن جهانی بشناختند، و دریافتند، و بآن ایمان آوردند. رب العالمین آن ایمان ایشان بپسندید، و ایشان را در آن بستود و گفت.
هوش مصنوعی: دنیا با شهوات و لذات مختلفی آراسته شده است که یکی از آن‌ها چهارپایانی مانند شتر، گاو و گوسفند هستند. کشاورزی نیز یکی دیگر از این لذات است. تفاوت بین کشت و زراعت در این است که کشت به معنی آماده‌سازی زمین و کاشت بذر است، در حالی که زراعت به پروش و رشد گیاهان پس از کاشت اشاره دارد. خداوند در متن خود به کشت اشاره کرده، نه به زراعت، و می‌فرماید آیا شما چیزی که کشت می‌کنید را می‌کارید یا ما آن را می‌کاریم؟ این‌ها وسایل زندگی دنیوی هستند و همه این لذت‌ها به قدری مهم هستند که به نظر می‌رسد دنیا برپا است. اهل معرفت حیات را به دو دسته تقسیم کرده‌اند: یکی حیات دنیوی و دیگری حیات اخروی. حیات دنیوی، ناپایدار و بی‌ارزش است و خداوند آن را بازی و سرگرمی شمرده است. اما حیات اخروی، زندگی واقعی و با ارزش است که در آن آرامش و شادی وجود دارد. در آیات الهی آمده که حیات اخروی زندگی حقیقی است. کافران تنها زندگی دنیوی را می‌شناسند و آن را واقعی می‌دانند و به وجود حیات اخروی ایمان ندارند. اما مؤمنان با بصیرت و نور ایمان، حیات اخروی را درک کرده و به آن ایمان آورده‌اند و خداوند نیز ایمان آن‌ها را می‌پسندد و از آن‌ها تجلیل می‌کند.
وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها، وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ آنکه در آخر آیت گفت: وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ای حسن المرجع، و هی الجنة. آنچه گفت درین آیت که رفت وصف کافرانست و بهره ایشان. اکنون وصف مؤمنان در گرفت، و آنچه از بهر ایشان ساخت گفت: قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ. روی عن عمر رضی اللَّه عنه لمّا سمع هذه الآیات، قال: «ربنا انک زیّنت و بینّت هذه انّ ما بعدها خیر منها فاجعل لعمر و آل عمر الّذی هو خیر منها. معنی آیت آنست که یا محمد: گوی شما را خبر کنم به از آنچه نصیب کافرانست. اینجا سخن تمام شد.
هوش مصنوعی: و کسانی که ایمان آورده‌اند از آن ترسان‌اند و می‌دانند که آن حقیقت است. در ادامه آمده که خداوند بهترین بازگشت را دارد و آن بهشت است. آنچه در این آیه درباره‌ی کافران آمده، توصیف آنان و عواقبشان است. حالا نوبت توصیف مؤمنان است و آنچه برای آنان فراهم شده است؛ پس بگو: آیا شما را به چیزی بهتر از آنچه که کافران دارند، خبر دهم؟ عمر رضی‌الله عنه وقتی این آیات را شنید گفت: «پروردگارا، تو این را زیبا و روشن بیان کردی که آنچه بعد از آن است بهتر از این است، پس برای عمر و خانواده‌ام بهترین را قرار بده.» معنی آیه این است که ای محمد، آیا می‌خواهی به شما خبر دهم که چه چیزی بهتر از آنچه برای کافران است، وجود دارد؟ اینجا سخن به پایان رسید.
پس ابتداء کرد و گفت: لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ گفته‌اند: که تقوی سه منزلست: منزل اول ترک الکفر و الشرک، از شرک پرهیز کردن و از کفر دور بودن، منزل دوم ترک المحارم الّتی تحظرها الشریعة حرامها، که شریعت آن را بسته است و حرام کرده و از آن پرهیز کردن، سوم منزل حفظ الخواطر و النیات، خاطر و نیت خویش را پاس داشتن وز پراکندگی نگاه داشتن. اول منزل مسلمانانست، دوم منزل مؤمنانست، سوم منزل عارفانست. میگوید: ایشان که از شرک بپرهیزیدند و از محظورات شرع باز ایستادند، و خاطر و نیّت خویش را پاس داشتند. تا در توحید درست آمدند و راست رفتند، ایشان راست بنزدیک خداوند ایشان بهشتهای.
هوش مصنوعی: ابتدا شروع کرد و گفت: برای کسانی که از خداوندشان پرهیز می‌کنند، تقوا سه مرحله دارد. مرحله اول، دوری از کفر و شرک است، یعنی پرهیز از شرک و بی‌دینی. مرحله دوم، اجتناب از کارهای حرامی است که دین آنها را ممنوع کرده است. مرحله سوم، مراقبت از افکار و نیت‌هاست، یعنی انسان باید نیت و اندیشه‌های خود را حفظ کند و از پراکندگی آنها جلوگیری کند. مرحله اول مربوط به مسلمانان است، مرحله دوم مختص مؤمنان و مرحله سوم مربوط به عارفان است. او می‌گوید: کسانی که از شرک دوری کرده و از کارهای ممنوع شرعی خودداری کرده و همچنین مراقب نیت‌ها و افکار خود بوده‌اند، به توحید نزدیک می‌شوند و خداوند برای آنها بهشت‌هایی آماده کرده است.
جَنَّاتٌ بلفظ جمع گفت از بهر آنکه نه یک بهشت است، که هفت بهشت‌اند چنان که ابن عباس گفت: جنة (۱) الماوی و جنة (۲) النعیم و دار الخلد (۳) و دار السلام (۴) و جنة (۵) الفردوس و جنة (۶) عدن، و علّیون (۷). و اشتقاق جنّت از جنّ است، و معنی جنّ پوشش است، یعنی که از حسّ بصر پوشیده‌اند، که ایشان را نه‌بینند. و دل را جنان گویند که از چشمها پوشیده است همچنین جنّات را بآن خوانند که امروز در دنیا از چشمها پوشیده است و لذلک قال تعالی فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ.
هوش مصنوعی: بهشت‌ها به صورت جمع ذکر شده‌اند زیرا تنها یک بهشت نیست، بلکه هفت بهشت وجود دارد. مانند مواردی که ابن عباس اشاره کرده است: بهشت‌های مختلفی شامل بهشت ماوی، بهشت نعیم، دار خلد، دار سلام، بهشت فردوس، بهشت عدن و علّیون. واژه "جنّت" از کلمه "جن" گرفته شده که به معنای پوشش است، به این معنی که این بهشت‌ها از دید انسان‌ها پوشیده‌اند و قابل مشاهده نیستند. همچنین، دل انسان نیز به جنان اشاره می‌شود که از چشم‌ها پنهان است. به همین دلیل، بهشت‌ها نیز به همین صورت نامیده شده‌اند زیرا در دنیا از دید ما پنهان هستند. همینطور در قرآن آمده است که هیچ انسانی نمی‌داند چه نعمت‌های پنهانی برایشان آماده شده است.
آن گه صفت بهشت کرد تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ. در همه قرآن این ها و الف با اشجار شود مگر آنجا که من تحتهم است، و معنی همانست که میگوید: میرود زیر ایشان جویهای روان یعنی زیر درختها و نشستگاههای ایشان.
هوش مصنوعی: سپس توصیف بهشت آمده است که از زیر درختان آن، رودخانه‌هایی جاری است. در تمام قرآن، از درختان و میوه‌ها صحبت شده، به جز در جایی که به زیر آنها اشاره شده است. در واقع، این بدان معناست که جویی‌های روان از زیر درختان و مکان‌های نشستن آنها عبور می‌کند.
خالِدِینَ فِیها جاودان در آن بهشت‌اند با ناز و نعیم، جای دیگر فرمود وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ. از آن ناز و نعیم‌شان هرگز بیرون نیارند، و از عزّ وصال با ذلّ اخراج نگردانند، وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ و ایشان راست در آن بهشت جفتان پاکیزه، و گزیده از قاذورات و تغیّر، لا یبلن و لا یتغوّطن و لا یحضن و لا یشبنّ.
هوش مصنوعی: در آن بهشت، خالدان به جاودانگی زندگی می‌کنند و از نعمت‌ها و خوشی‌ها بهره‌مندند. در جایی دیگر آمده که هیچ‌گاه از آن‌جا بیرون نروند و هرگز از لذت‌های بهشت جدا نشوند. همچنین برای آن‌ها همسرانی پاکیزه وجود دارد که از هر گونه آلودگی و تغییر مصون‌اند و هیچ‌گاه دچار ناپاکی و زودگذر نخواهند شد.
روی انّ یهودیّا سأل النبی ص «أ تزعم انّ فی الجنة نکاحا و اکلا و شربا» و من اکل و شرب کانت له عذرة. فقال النبی ص: و الذی نفسی بیده انّ فیها اکلا و شربا و نکاحا و یخرج منهم عرق اطیب من ریح المسک. فقال رجل: صدق رسول اللَّه خلق اللَّه دودا یاکل مما تاکلون و یشرب مما تشربون فیخلف عسلا سائغا، فقال علیه الصلاة و السلام هذا مثل طعام الجنة.»
هوش مصنوعی: یک یهودی از پیامبر پرسید: "آیا فکر می‌کنی در بهشت خوردن و نوشیدن و ازدواج وجود دارد؟" او گفت که اگر کسی بخورد و بنوشد، به او عذری خواهد بود. پیامبر فرمود: "به خداوند قسم، در بهشت خوردن و نوشیدن و ازدواج وجود دارد و عرقی از آنها بیرون می‌آید که بویی بهتر از بوی مشک دارد." سپس مردی گفت: "راست می‌گوید، خداوند موریانه‌ای خلق کرده که از آنچه شما می‌خورید و می‌نوشید تغذیه می‌کند و عسل گوارایی تولید می‌کند." پیامبر در پاسخ فرمود: "این مثال غذاهای بهشت است."
وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ بو بکر از عاصم «رضوان» در همه قرآن بضم رآ خواند، و این لغت تمیم و قیس است. باقی بکسر را خوانند بر لغت اهل حجاز. یقال رضی یرضی رضی و مرضاة و رضوانا و رضوانا موسی گفت: خدایا! «دلّنی علی عمل اذا عملته، رضیت عنی»: مرا کاری درآموز و بعملی راه‌نمای که چون آن بجای آرم تو از من راضی شوی. رب العالمین گفت: یا موسی طاقت نداری و آنچه میخواهی بر نتاوی! موسی بسجود در افتاد و تضرع کرد، آن گه رب العالمین گفت: یا بن عمران رضایی فی رضاک بقضایی: رضاء من در آنست که بحکم من راضی شوی. مصطفی ص این دعا بسیار کردی: «اللّهمّ، انّی اسألک الرضاء بعد القضاء و برد العیش بعد الموت، و اسألک لذة النظر الی وجهک»
هوش مصنوعی: در قرآن واژه «رضوان» به دو شکل خوانده شده است: بعضی آن را با ضمه و برخی با کسره می‌خوانند. این تفاوت به زبان‌های مختلف عربی برمی‌گردد. واژه رضوان به معنی خشنودی خداست. موسی از خدا خواست که عملی به او بیاموزد تا از او راضی شود. خدا به او پاسخ داد که برای این کار نمی‌تواند طاقت بیاورد، اما در ادامه گفت که رضایت خدا در این است که انسان به حکمت و قضا و قدر او راضی باشد. پیامبر اسلام نیز دعایی را به طور مکرر می‌کرد که شامل درخواست رضایت بعد از قضا و نیز لذت دیدار خداوند می‌شود.
شیخ ابو عثمان حیری را پرسیدند: چه معنی را رضا بعد القضاء خواست؟ گفت: رضا پیش از قضاء عزم باشد بر رضا نه عین رضاء، و بعد از قضاء حقیقت رضا آن بود.
هوش مصنوعی: از شیخ ابو عثمان حیری سوال کردند که منظور از «رضا بعد از قضا» چیست؟ او در پاسخ گفت: رضا قبل از قضا یعنی تصمیم بر این‌که راضی باشیم، اما به معنای واقعی رضا نیست. اما بعد از قضا، حقیقت واقعی رضا آن‌چیزی است که تحقق می‌یابد.
وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ ای بصیر باعمال العباد، فیجازیهم علیها و قیل بصیر بالعباد ای علیهم بما یصیرون الیه من العدی و التولی.
هوش مصنوعی: خداوند به خوبی اعمال بندگانش را می‌بیند و بر اساس آن‌ها به آن‌ها پاداش می‌دهد. همچنین گفته شده است که او به بندگانش به آنچه که به آن می‌گروند و از آن دور می‌شوند، آگاه است.