گنجور

بخش ۹۹ - ۳۰ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ... الآیة از روی ظاهر درین آیت آنچه شرط شریعت است بشناختی، اکنون از روی باطن بزبان اشارت آنچه نشان حقیقت است بشناس، که حقیقت مر شریعت را چون جان است مر تن را، تن بی جان چون بود، شریعت بی حقیقت هم چنان بود. شریعت بیت الخدم است همه خلق درو جمع، و عمارت آن بخدمت و عبادت، و حقیقت بیت الحرم است عارفان درو جمع و عمارت آن بحرمة و مشاهدت، و از خدمت و عبادت تا بحرمت و مشاهدت چندانست که از آشنایی تا دوست داری، آشنایی صفت مزدور است و دوستداری صفت عارف. مزدور همه ابواب برّ که در آیت بر شمردیم بیارد، آن گه گوید آه اگر باد بر ان جهد یا از آن چیزی بکاهد، که آن گه از مزد باز مانم، و عارف آن همه بشرط خویش بتمامی بگزارد، آن گه گوید آن اگر از آن ذره بماند که آن گه از دولت باز مانم

بهرچ از راه باز افتی چه کفر آن حرف و چه ایمان

بهر چه از دوست و امانی چه زشت آن نقش و چه زیبا

مزدور گوید نماز من روزه من و زکاة من و صبر من در بلاها و وفاء من در عهد ها، و عارف گوید بزبان تذلل:

من که باشم که بتن رخت وفاء تو کشم
دیده حمّال کنم بار جفاء تو کشم
بوی جان آیدم از لب که حدیث تو کنم
شاخ عزّ رویدم از دل که بلاء تو کشم‌

پیر طریقت گفت: من چه دانستم که مزدور اوست که بهشت باقی او را حظ است؟ و عارف اوست که در آرزوی یک لحظ است؟! من چه دانستم که مزدور در آرزوی حور و قصور است، و عارف در بحر عیان غرقه نور است! بو علی رودباری قدس اللَّه روحه بوقت نزع خواهر خود را میگفت: یا فاطمة «هذه ابواب السماء قد فتحت، و هذه الجنان قد زینت» اینک درهای آسمان بگشادند و بهشتها بیاراستند و کنیزکان بر کنگره‌ها نشاندند و میگویند نوشت بادای با علی که این همه از بهر تو ساختند! و زبان حال بو علی جواب میدهد الهی به بهشت و حورا چه نازم اگر مرا نفسی دهی از آن نفس بهشتی سازم.

و حقک لا نظرت الی سواکا
بعین مودة حتّی اراکا
بر بندم چشم خویش و نگشایم نیز
تا روز زیارت تو ای یار عزیز

لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ برّ بر قول مجمل دو ضرب است: اعتقاد و اعمال، اعتقاد تحقیق اصول است و اعمال تحصیل فروع. و هر آن کس که اصول بحقیقت مستحکم کرده و فروع بشرط خود بجای آورده لا محاله از ابرار است، و منزل ابرار دار القرار است. و ذلک فی قوله تعالی إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ.

آن گه رب العالمین در سیاق این آیت بیان کرد همان اعتقاد و همین اعمال گفت مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ تا اینجا بیان اعتقاد است و تمهید قواعد اصول، و ازینجا ذکر اعمال در گرفت، و آن گه بر دو قسم نهاد یک قسم مراعات مردم است در معاشرت ایشان و نواخت دور و نزدیک و مواساة با ایشان، چنانک گفت وَ آتَی الْمالَ عَلی‌ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی‌ وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ اول ابتدا بخویشان کرد که حق ایشان مقدّم است بر حقوق دیگران، و لهذا

قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «لا یقبل اللَّه صدقة و ذو رحم محتاج» پس یتیمان که ایشان عاجزترین خلق‌اند و بی‌کسان‌اند، پس بدرویشان که هیچ مال ندارند نه مال حاضر نه مال غائب، پس براه گذری که هیچیز در دست ندارد، اما باشد که وی را مال غائب بود، پس بسائلان که درویشان هم راست گویان باشند، و هم دروغ زنان، پس به بردگان که خواجگان دارند که مراعات ایشان کنند و تیمار برند. رب العالمین ترتیب حاجت و دربایست بریشان نگه داشت، هر که درمانده تر و حاجت وی بیشتر و صدقه را مستحق تر ذکر وی فرا پیش داشت که حق وی تمامتر. کریما خداوندا که هر کسرا بجای خویش بدارد! و استحقاق هر کس چنانک باید برساند! یقول تعالی ادبر عبادی بعلمی انی بعبادی خبیر بصیر . قسمی دیگر از اعمال بمتعبد مخصوص است که از وی بدیگری تعدی نکند، چون نماز بپای داشتن و صدق و اخلاص در اعمال بجای آوردن، و بوفاء عهد باز آمدن، و در بلیات صبر کردن.

اینست که رب العالمین گفت وَ أَقامَ الصَّلاةَ الی قوله وَ حِینَ الْبَأْسِ آن گه گفت أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ اینان‌اند که در آن یک نیمه برّ که اعتقاد است صدق بجای آوردند، و در آن نیمه که اعمال است تقوی کار فرمودند، و صدق و تقوی کمال ایمانست، و هم الذین قال اللَّه تعالی أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا الآیة و تمامتر خبری از مصطفی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم که لایق است باین آیت و ابواب برّ درو جمع، هم قسم اعتقاد و هم قسم اعمال و هم مکارم الاخلاق خبر سوید حارث است: قال: و فدت علی رسول اللَّه سابع سبعة من قومی فلما دخلنا علیه و کلمناه اعجبه ما رای من سمتنا و زیّنا، فقال ما انتم؟ قلنا مؤمنون، فتبسّم رسول اللَّه و قال لکلّ قول حقیقة فما حقیقة قولکم و ایمانکم؟ قال سوید فقلت خمس عشرة خصلة: خمس منها أمرتنا رسلک ان نؤمن بها، و خمس منها امرتنا رسلک ان نعمل بها و، خمس منها تخلّقنا بها فی الجاهلیة، و نحن علی ذلک الّا ان تکره منها شیئا. فقال رسول اللَّه فما الخمس الخصال التی أمرتکم رسلی ان تؤمنوا بها؟ قلنا امرتنا رسلک ان نؤمن باللّه و ملائکته و کتبه و رسله و البعث بعد الموت، قال فما الخمس التی امرتکم ان تعملوا بهن؟ قلنا امرتنا رسلک ان نقول جمیعا لا اله الا اللَّه و أنّ محمدا رسول اللَّه و ان نقیم الصلوات و نؤتی الزکاة، و نحج البیت من استطاع الیه سبیلا، و نصوم شهر رمضان، و نحن علی ذلک، قال فما الخمس الخصال التی تخلقتم بها؟ قلنا الشکر عند الرخاء، و الصبر عند البلاء و الصدق عند اللقاء، و الرضا بمواقع القضا، و مناجزة الاعداء، فتبسم رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و قال ادباء فقهاء عقلاء حکماء، کادوا من فقههم ان یکونوا انبیاء، یا لها من خصال! ما اشرفها و ازینها! و اعظم ثوابها! ثم قال رسول اللَّه اوصیکم بخمس خصال لتکمل عشرون خصلة قلنا اوصنا یا رسول اللَّه! فقال ان کنتم کما تقولون، فلا تجمعوا مالا تأکلون، و لا تبنوا ما لا تسکنون، و لا تنافسوا فی شی‌ء عنه تزولون، و ارغبوا فیما علیه تقدمون، و فیه تخلدون، و اتقوا اللَّه الذی الیه ترجعون و علیه تعرضون.»

بخش ۹۸ - ۳۰ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ الآیة...بخش ۱۰۰ - ۳۱ - النوبة الاولى: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند کُتِبَ عَلَیْکُمُ بر شما نوشتند و واجب کردند الْقِصاصُ بازگشتن بکشتن ناحق، فِی الْقَتْلی‌ در کشتگان مسلمانان بنا حق، الْحُرُّ بِالْحُرِّ آزاد بآزاد وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ و بنده ببنده، وَ الْأُنْثی‌ بِالْأُنْثی‌ وزن بزن فَمَنْ عُفِیَ لَهُ هر کس که وی را آسان فرا گذارند مِنْ أَخِیهِ شَیْ‌ءٌ از کار برادر وی چیزی فَاتِّباعٌ وی را گویند تا بر پی دیت سپردن رود، بِالْمَعْرُوفِ به نیکویی، و بزودی وَ أَداءٌ إِلَیْهِ و کار گزاردن بوی بِإِحْسانٍ به نیکویی، و زود گزاری، ذلِکَ این پذیرفتن دین از قاتل و فرا گذاشت قصاص، تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ سبک کردن کاری گران است از خداوند شما، وَ رَحْمَةٌ و بخشودنی آشکارا، فَمَنِ اعْتَدی‌ هر کس که از اندازه درگذارد و افزونی جوید و باز خون ناحق ریزد، بَعْدَ ذلِکَ پس از آنک یکی ریخت و از ودیت ستدند، فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ او راست عذابی درد نمای درد افزای.

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ... الآیة از روی ظاهر درین آیت آنچه شرط شریعت است بشناختی، اکنون از روی باطن بزبان اشارت آنچه نشان حقیقت است بشناس، که حقیقت مر شریعت را چون جان است مر تن را، تن بی جان چون بود، شریعت بی حقیقت هم چنان بود. شریعت بیت الخدم است همه خلق درو جمع، و عمارت آن بخدمت و عبادت، و حقیقت بیت الحرم است عارفان درو جمع و عمارت آن بحرمة و مشاهدت، و از خدمت و عبادت تا بحرمت و مشاهدت چندانست که از آشنایی تا دوست داری، آشنایی صفت مزدور است و دوستداری صفت عارف. مزدور همه ابواب برّ که در آیت بر شمردیم بیارد، آن گه گوید آه اگر باد بر ان جهد یا از آن چیزی بکاهد، که آن گه از مزد باز مانم، و عارف آن همه بشرط خویش بتمامی بگزارد، آن گه گوید آن اگر از آن ذره بماند که آن گه از دولت باز مانم
هوش مصنوعی: آیه‌ای که صحبت می‌کند می‌گوید که نیکی فقط به این نیست که رو به قبله کنیم... از نظر ظاهری، در این آیه شرط‌های شریعت مشخص شده است، حالا بیایید از نگاه باطنی و به زبان کنایه، حقیقت را بشناسیم. حقیقت شریعت مانند جان است برای جسم، چرا که جسم بدون جان معنا ندارد و شریعت نیز بدون حقیقت همین‌گونه است. شریعت مانند خانه‌ای است که همه مردم در آن جمع شده‌اند و بنای آن بر خدمت و عبادت سوار است. اما حقیقت مانند خانه‌ای مقدس است که عارفان در آن جمع می‌شوند و بنای آن بر حرمت و مشاهده قرار دارد. فاصله بین خدمت و عبادت تا حرمت و مشاهده به اندازه فاصله آشنایی تا دوست‌داری است. آشنایی به منزله مزدوری است که همه کارهایی را که گفته شده انجام می‌دهد، اما اگر ببیند که چیزی از آن دست‌رنجش کاسته می‌شود، می‌گوید: «آه! اگر آن را از دست بدهم، دیگر مزدور نخواهم بود.» اما عارف همه جوانب را کامل رها می‌کند و می‌گوید: «اگر حتی ذره‌ای از آن باقی بماند، از خوشبختی و نعمت دور می‌مانم.»
بهرچ از راه باز افتی چه کفر آن حرف و چه ایمان
هوش مصنوعی: اگر از مسیر اصلی خود منحرف شوی، فرقی نمی‌کند که به چه عقیده‌ای باور داری؛ چه این عقیده کفر باشد و چه ایمان.
بهر چه از دوست و امانی چه زشت آن نقش و چه زیبا
هوش مصنوعی: هرچه از دوست به امانت بگذاری، چه زشت باشد و چه زیبا، ارزشش را دارد.
مزدور گوید نماز من روزه من و زکاة من و صبر من در بلاها و وفاء من در عهد ها، و عارف گوید بزبان تذلل:
هوش مصنوعی: مزدوری می‌گوید: نماز و روزه و زکات من، همچنین صبر من در سختی‌ها و پای‌بندی من به پیمان‌ها. در حالی که عارف با زبانی humble و سرشار از فروتنی صحبت می‌کند.
من که باشم که بتن رخت وفاء تو کشم
دیده حمّال کنم بار جفاء تو کشم
هوش مصنوعی: من کیستم که عشق و وفای تو را تحمل کنم و بار نامردی‌های تو را بر دوش بکشم؟
بوی جان آیدم از لب که حدیث تو کنم
شاخ عزّ رویدم از دل که بلاء تو کشم‌
هوش مصنوعی: بویی از جان من به خاطر تو به مشام می‌رسد، گفتن از تو برایم همچون سبزه‌ای است که از دل سر برآورده، چرا که من درد و رنج عشق تو را تحمل می‌کنم.
پیر طریقت گفت: من چه دانستم که مزدور اوست که بهشت باقی او را حظ است؟ و عارف اوست که در آرزوی یک لحظ است؟! من چه دانستم که مزدور در آرزوی حور و قصور است، و عارف در بحر عیان غرقه نور است! بو علی رودباری قدس اللَّه روحه بوقت نزع خواهر خود را میگفت: یا فاطمة «هذه ابواب السماء قد فتحت، و هذه الجنان قد زینت» اینک درهای آسمان بگشادند و بهشتها بیاراستند و کنیزکان بر کنگره‌ها نشاندند و میگویند نوشت بادای با علی که این همه از بهر تو ساختند! و زبان حال بو علی جواب میدهد الهی به بهشت و حورا چه نازم اگر مرا نفسی دهی از آن نفس بهشتی سازم.
هوش مصنوعی: پیر طریقت در اینجا می‌گوید که نمی‌دانم چه کسی به حقیقت کارکردش مزدور است و چه کسی عارف. او اشاره می‌کند که مزدوران فقط به فکر لذت‌های مادی و این جهانی هستند، در حالی که عارفان به عمق و نور وجود توجه دارند. سپس به نقل از بو علی رودباری اشاره می‌شود که در لحظه‌های آخر زندگی خواهرش می‌گوید درهای آسمان باز شده و بهشت آراسته است. بو علی با بیان اینکه بهشتیان برایش زینت داده‌اند، نشان می‌دهد که او از این لذت‌های ظاهری غافل است و در پی نفس و روحی است که از آنجا برآید. در واقع، او به بهشت و حور اهمیت نمی‌دهد و خواسته‌اش این است که از نفس بهشتی برای تعالی روح خود بهره‌برداری کند.
و حقک لا نظرت الی سواکا
بعین مودة حتّی اراکا
هوش مصنوعی: به خاطر تو، هیچ‌کس دیگری را با عشق و محبت نمی‌نگرم تا زمانی که تو را مشاهده کنم.
بر بندم چشم خویش و نگشایم نیز
تا روز زیارت تو ای یار عزیز
هوش مصنوعی: چشمانم را می‌بندم و حتی آنها را باز نمی‌کنم تا روزی که تو را ملاقات کنم، ای دوست عزیز.
لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ برّ بر قول مجمل دو ضرب است: اعتقاد و اعمال، اعتقاد تحقیق اصول است و اعمال تحصیل فروع. و هر آن کس که اصول بحقیقت مستحکم کرده و فروع بشرط خود بجای آورده لا محاله از ابرار است، و منزل ابرار دار القرار است. و ذلک فی قوله تعالی إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ.
هوش مصنوعی: عمل صالح فقط به این نیست که رو به قبله بایستید یا جهت خاصی را انتخاب کنید. بر اساس یک تعریف کلی، نیکوکاری شامل دو بخش است: یک بخش مربوط به اعتقادات است و بخش دیگر مربوط به اعمال و رفتار. اعتقادات به معنای پایه‌گذاری اصول صحیح است و اعمال به معنای انجام کارهای درست و متناسب با آن اصول می‌باشد. هر انسانی که اصول را به‌درستی تقویت کند و رفتارهای خودش را در راستای آن اصول قرار دهد، قطعاً از نیکوکاران به شمار می‌آید و مقام نیکوکاران، مقام ثبات و آرامش است. این موضوع در قرآن کریم نیز مورد اشاره قرار گرفته که نیکوکاران در جایگاه‌های خوشی و نعمت خواهند بود.
آن گه رب العالمین در سیاق این آیت بیان کرد همان اعتقاد و همین اعمال گفت مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ تا اینجا بیان اعتقاد است و تمهید قواعد اصول، و ازینجا ذکر اعمال در گرفت، و آن گه بر دو قسم نهاد یک قسم مراعات مردم است در معاشرت ایشان و نواخت دور و نزدیک و مواساة با ایشان، چنانک گفت وَ آتَی الْمالَ عَلی‌ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی‌ وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ اول ابتدا بخویشان کرد که حق ایشان مقدّم است بر حقوق دیگران، و لهذا
هوش مصنوعی: خدای بزرگ در این آیه، ابتدا به بیان اعتقادات و اصول اساسی می‌پردازد که شامل ایمان به خدا، روز آخرت، فرشتگان، کتاب و پیامبران است. سپس به ذکر اعمال می‌پردازد و آنها را به دو دسته تقسیم می‌کند. دسته اول مربوط به رفتار درست با مردم و نحوه برقراری ارتباط با آن‌ها می‌باشد. در ادامه تاکید می‌کند که پس از اعتقاد به اصول، ابتدا باید به نزدیک‌ترین افراد, یعنی خویشاوندان، رسیدگی و به حقوق آن‌ها توجه شود. به این ترتیب، حقوق خانواده قبل از حقوق دیگران باید در نظر گرفته شود.
قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «لا یقبل اللَّه صدقة و ذو رحم محتاج» پس یتیمان که ایشان عاجزترین خلق‌اند و بی‌کسان‌اند، پس بدرویشان که هیچ مال ندارند نه مال حاضر نه مال غائب، پس براه گذری که هیچیز در دست ندارد، اما باشد که وی را مال غائب بود، پس بسائلان که درویشان هم راست گویان باشند، و هم دروغ زنان، پس به بردگان که خواجگان دارند که مراعات ایشان کنند و تیمار برند. رب العالمین ترتیب حاجت و دربایست بریشان نگه داشت، هر که درمانده تر و حاجت وی بیشتر و صدقه را مستحق تر ذکر وی فرا پیش داشت که حق وی تمامتر. کریما خداوندا که هر کسرا بجای خویش بدارد! و استحقاق هر کس چنانک باید برساند! یقول تعالی ادبر عبادی بعلمی انی بعبادی خبیر بصیر . قسمی دیگر از اعمال بمتعبد مخصوص است که از وی بدیگری تعدی نکند، چون نماز بپای داشتن و صدق و اخلاص در اعمال بجای آوردن، و بوفاء عهد باز آمدن، و در بلیات صبر کردن.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند که خداوند صدقه‌ی کسی را نمی‌پذیرد که خویشاوندانش در نیاز هستند. بنابراین یتیمانی که بی‌کسی و ناتوان‌ترین افراد هستند، در اولویت قرار دارند، همچنین درویشان که هیچ مال و ثروتی ندارند، و آنهایی که در حال گذرند و چیزی در دست ندارند، اما شاید ثروتی پنهان داشته باشند. همچنین به سائلانی که هم راستگو و هم دروغگو هستند باید توجه شود و بخصوص بردگانی که برای آنها سرپرستانی وجود دارد که از آنها مراقبت می‌کنند. خداوند شرایط و نیازهای آنها را در نظر گرفته و هر کس که در نیاز بیشتری است و صدقه‌اش مستحق‌تر است، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. خداوند کریم است و هر کسی را به اندازه‌ی شایستگی‌اش در نظر می‌گیرد. او می‌فرماید که من به بندگانم آگاه و بینا هستم. همچنین، نوع دیگری از اعمال وجود دارد که مختص به فرد است و به دیگری منتقل نمی‌شود، مانند برپایی نماز، نیکوکاری، اخلاص در اعمال، وفای به عهد و صبر در برابر بلاها.
اینست که رب العالمین گفت وَ أَقامَ الصَّلاةَ الی قوله وَ حِینَ الْبَأْسِ آن گه گفت أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ اینان‌اند که در آن یک نیمه برّ که اعتقاد است صدق بجای آوردند، و در آن نیمه که اعمال است تقوی کار فرمودند، و صدق و تقوی کمال ایمانست، و هم الذین قال اللَّه تعالی أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا الآیة و تمامتر خبری از مصطفی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم که لایق است باین آیت و ابواب برّ درو جمع، هم قسم اعتقاد و هم قسم اعمال و هم مکارم الاخلاق خبر سوید حارث است: قال: و فدت علی رسول اللَّه سابع سبعة من قومی فلما دخلنا علیه و کلمناه اعجبه ما رای من سمتنا و زیّنا، فقال ما انتم؟ قلنا مؤمنون، فتبسّم رسول اللَّه و قال لکلّ قول حقیقة فما حقیقة قولکم و ایمانکم؟ قال سوید فقلت خمس عشرة خصلة: خمس منها أمرتنا رسلک ان نؤمن بها، و خمس منها امرتنا رسلک ان نعمل بها و، خمس منها تخلّقنا بها فی الجاهلیة، و نحن علی ذلک الّا ان تکره منها شیئا. فقال رسول اللَّه فما الخمس الخصال التی أمرتکم رسلی ان تؤمنوا بها؟ قلنا امرتنا رسلک ان نؤمن باللّه و ملائکته و کتبه و رسله و البعث بعد الموت، قال فما الخمس التی امرتکم ان تعملوا بهن؟ قلنا امرتنا رسلک ان نقول جمیعا لا اله الا اللَّه و أنّ محمدا رسول اللَّه و ان نقیم الصلوات و نؤتی الزکاة، و نحج البیت من استطاع الیه سبیلا، و نصوم شهر رمضان، و نحن علی ذلک، قال فما الخمس الخصال التی تخلقتم بها؟ قلنا الشکر عند الرخاء، و الصبر عند البلاء و الصدق عند اللقاء، و الرضا بمواقع القضا، و مناجزة الاعداء، فتبسم رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و قال ادباء فقهاء عقلاء حکماء، کادوا من فقههم ان یکونوا انبیاء، یا لها من خصال! ما اشرفها و ازینها! و اعظم ثوابها! ثم قال رسول اللَّه اوصیکم بخمس خصال لتکمل عشرون خصلة قلنا اوصنا یا رسول اللَّه! فقال ان کنتم کما تقولون، فلا تجمعوا مالا تأکلون، و لا تبنوا ما لا تسکنون، و لا تنافسوا فی شی‌ء عنه تزولون، و ارغبوا فیما علیه تقدمون، و فیه تخلدون، و اتقوا اللَّه الذی الیه ترجعون و علیه تعرضون.»
هوش مصنوعی: پروردگار عالم بیان کرده است که نماز را بر پا دارید و در زمان جنگ بگویید که کسانی هستند که حقیقتاً صدق را پذیرفته‌اند و این افراد متقی هستند. آنها در زمینه اعتقاد صدق کرده و در اعمال خود تقوا را رعایت کرده‌اند. صدق و تقوا اساس ایمان حقیقی هستند. حضرت رسول خدا (ص) در یک گفتگو با گروهی از مؤمنان ویژگی‌های ایمان را مطرح کردند. آنها از حضرت خواستند تا جملات و ویژگی‌هایی را که باید به آن ایمان داشته باشند و به آن عمل کنند، بگویند. ویژگی‌هایی مانند ایمان به خدا، فرشتگان، کتاب‌ها و پیامبران و همچنین اعمالی چون شهادت به یکتایی خدا و رسالت پیامبر، برپایی نماز، پرداخت زکات و روزه‌داری در ماه رمضان. در ادامه، حضرت رسول به خصائص نیکویی اشاره کردند که در زمان جاهلیت نیز آنها را دارا بودند، مانند شکرگزاری در خوشی‌ها، صبر در بلایا، صداقت در ملاقات‌ها و پذیرش قضا و قدر. بعد از شنیدن این خصائص، حضرت به شدت خوشحال شدند و آنها را همچون عالمان و حکما ستودند. در نهایت، حضرت نصیحتی به آن‌ها کردند که باید ۵ خصیصه دیگر را اضافه کنند تا جمعاً بر ۲۰ مورد برسد و این نصیحت‌ها شامل عدم جمع آوری مال بی‌فایده، عدم ساخت خانه‌هایی که نمی‌توان در آنها سکونت کرد، عدم رقابت در امور زودگذر، توجه به آنچه که منجر به جاودانگی می‌شود و پرهیز از خداوند بود، که همه این‌ها به زندگی جاودانه در پیشگاه خداوند اشاره دارد.