گنجور

بخش ۷۸ - ۲۴ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ.... الآیة اعلمه انه بمرأی من الحق لیکون متأدّبا بادب الحق، فلمّا استعمل الادب و لم یسأل ما تمنّاه قبله، و لم یزد علی النظر الی السماء، اعطاه افضل ما یعطی السائلین چون خداوند کریم باشد و بنده عزیز بنده را بر شرط ادب دارد و راه عمل بوی نماید، و توفیق دهد، آن گه وی را بآن عمل پاداش دهد، و در آن حرمت داشت بستاید گوید «فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ» «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». همچنین مصطفی را خبر داد که تو بر دیدار مایی، و در مشاهده عزت مایی، نگر تا حرمت حضرت بشناسی و بادب سؤال کنی، لا جرم چون در دل وی حدیث قبله بود بحکم ادب اظهار آن نکرد و آن آرزو در دل میداشت تا از حضرت عزت خطاب آمد فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها آن آرزوی دل تو بدانستیم، و حسن ادب در ترک سؤال از تو بپسندیدیم، و آنچه رضاء تو در آنست از کار قبله ترا کرامت کردیم، ای محمد هر چه در عالم بندگانند همه در طلب رضاء مااند و ما در طلب رضاء تو، همه در جست و جوی مااند و ما خواننده تو، همه در آرزوی نواخت مااند و ما نوازنده تو وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی‌ کعبه اکنون قبله نفس خوددان و ما را قبله جان. چون از حضرت احدیت آن نواختها روان گشت و آن کرامتها در پیوست زبان حال بحکم اشتیاق گفت:

یک ره که دلت بمهر ما یا زانست
هجرانت کشیدن ای نگار آسانست‌

بو بکر شبلی گفت قدس اللَّه روحه: قبله سه‌اند قبله عام و قبله خاص و قبله خاص الخاص، اما قبله عام کعبه است در میان جهان، و قبله خاص عرش است بر آسمان، مستوی بر آن خدای جهان، و قبله خاص الخاص دل مریدان و جان عارفان فهم ینظرون بنور قلوبهم الی ربهم بنور دل خویش می‌نگرند بخداوند خویش.

گفتم کجات جویم ای ماه دلستان
گفتا قرارگاه منت جان دوستان‌

گفته‌اند مصطفی در بدایت وحی و آغاز رسالت چون دعا کردی بزبان گفتی.

بعبارت صریح، و در حال آن دعاء وی باجابت مقرون بودی، چنانک رب العالمین حکایت کرد از روز بدر که مصطفی علیه السلام لشکر اسلام را مدد میخواست فقال تعالی إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ. پس حال وی بجایی رسید که از حضرت عزت باشارت ملیح وی، و بی عبارت صریح وی، باجابت پیوستی چنانک درین آیت گفت قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ... پس چنان شد که بی اشارت و بی عبارت باندیشه مجرد اجابت آمدی. چنانک بخاطر وی فراز آمد که چه بودی اگر این گناهکاران امتم را بیامرزیدندی! این آیت آمد بر وفق این اندیشه که رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا پس کار بدان رسید که نه اشارت بایست نه اندیشه دل، چنانک وقتی بر دل وی گران آمد نشستن یاران در حجره وی، رب العالمین آیت فرستاد و گفت فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ.... الآیة اعلمه انه بمرأی من الحق لیکون متأدّبا بادب الحق، فلمّا استعمل الادب و لم یسأل ما تمنّاه قبله، و لم یزد علی النظر الی السماء، اعطاه افضل ما یعطی السائلین چون خداوند کریم باشد و بنده عزیز بنده را بر شرط ادب دارد و راه عمل بوی نماید، و توفیق دهد، آن گه وی را بآن عمل پاداش دهد، و در آن حرمت داشت بستاید گوید «فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ» «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». همچنین مصطفی را خبر داد که تو بر دیدار مایی، و در مشاهده عزت مایی، نگر تا حرمت حضرت بشناسی و بادب سؤال کنی، لا جرم چون در دل وی حدیث قبله بود بحکم ادب اظهار آن نکرد و آن آرزو در دل میداشت تا از حضرت عزت خطاب آمد فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها آن آرزوی دل تو بدانستیم، و حسن ادب در ترک سؤال از تو بپسندیدیم، و آنچه رضاء تو در آنست از کار قبله ترا کرامت کردیم، ای محمد هر چه در عالم بندگانند همه در طلب رضاء مااند و ما در طلب رضاء تو، همه در جست و جوی مااند و ما خواننده تو، همه در آرزوی نواخت مااند و ما نوازنده تو وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی‌ کعبه اکنون قبله نفس خوددان و ما را قبله جان. چون از حضرت احدیت آن نواختها روان گشت و آن کرامتها در پیوست زبان حال بحکم اشتیاق گفت:
هوش مصنوعی: خداوند به پیامبرش نشان داد که او همواره در جستجوی حق است تا بر اساس آداب حق رفتار کند. زمانی که پیامبر آداب را رعایت کرد و از خواسته‌اش سوال نکرد و فقط به آسمان نگاه کرد، خداوند بهترین پاداش را به او داد. خداوند کریم است و از بندگان خود انتظار ادب دارد و آنها را به سوی عمل هدایت می‌کند. سپس به آنها پاداش می‌دهد و در این میان حرمت قائل می‌شود. همچنین به پیامبر خبر داد که تو در جستجوی ما هستی و در مشاهده عظمت ما، باید حرمت را در نظر بگیری و با ادب سوال کنی. وقتی در دل پیامبر آرزوی قبله وجود داشت، به دلیل رعایت ادب آن را ابراز نکرد. سپس خداوند به او گفت که ما آن آرزو را می‌دانستیم و ادب تو در سکوت را پسندیدیم. آنچه که رضایت تو در آن است، ما به تو کرامت کردیم. ای محمد، همه بندگان در جستجوی رضایت ما هستند و ما نیز در جستجوی رضایت تو هستیم. همه در جستجوی ما هستند و ما تو را می‌خوانیم، و در آرزوی نوازش ما، ما تو را نوازش خواهیم کرد. اکنون کعبه را به عنوان قبله درون خود بپذیر و ما را قبله جان خود قرار بده. در حالی که آن نعمت‌ها از یک مقام غیبی به او رسید، او با شوق و اشتیاق آن را بیان کرد.
یک ره که دلت بمهر ما یا زانست
هجرانت کشیدن ای نگار آسانست‌
هوش مصنوعی: اگر دلت به محبت ما گرایش دارد، باید بدانی که فراق تو برای ما آسان است.
بو بکر شبلی گفت قدس اللَّه روحه: قبله سه‌اند قبله عام و قبله خاص و قبله خاص الخاص، اما قبله عام کعبه است در میان جهان، و قبله خاص عرش است بر آسمان، مستوی بر آن خدای جهان، و قبله خاص الخاص دل مریدان و جان عارفان فهم ینظرون بنور قلوبهم الی ربهم بنور دل خویش می‌نگرند بخداوند خویش.
هوش مصنوعی: ابوبکر شبلی می‌گوید: قبله‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ قبله عمومی، قبله خاص و قبله خاص خاص. قبله عمومی، کعبه است که در میان زمین واقع شده و قبله خاص، عرش الهی است که بر آسمان‌ها قرار دارد و خداوند بر آن مستقر است. اما قبله خاص الخاص، قلب مریدان و جان عارفان است که به نور دل خود به پروردگارشان توجه می‌کنند و با نور وجودشان به او می‌نگرند.
گفتم کجات جویم ای ماه دلستان
گفتا قرارگاه منت جان دوستان‌
هوش مصنوعی: گفتم کجا باید تو را پیدا کنم ای ماه زیبای دلم؟ گفت: جای استراحت من، دل دوستانم است.
گفته‌اند مصطفی در بدایت وحی و آغاز رسالت چون دعا کردی بزبان گفتی.
هوش مصنوعی: گفته‌اند که مصطفی در شروع وحی و آغاز رسالت، هنگامی که دعا کرد، زبانش به این شکل دعا گفت.
بعبارت صریح، و در حال آن دعاء وی باجابت مقرون بودی، چنانک رب العالمین حکایت کرد از روز بدر که مصطفی علیه السلام لشکر اسلام را مدد میخواست فقال تعالی إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ. پس حال وی بجایی رسید که از حضرت عزت باشارت ملیح وی، و بی عبارت صریح وی، باجابت پیوستی چنانک درین آیت گفت قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ... پس چنان شد که بی اشارت و بی عبارت باندیشه مجرد اجابت آمدی. چنانک بخاطر وی فراز آمد که چه بودی اگر این گناهکاران امتم را بیامرزیدندی! این آیت آمد بر وفق این اندیشه که رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا پس کار بدان رسید که نه اشارت بایست نه اندیشه دل، چنانک وقتی بر دل وی گران آمد نشستن یاران در حجره وی، رب العالمین آیت فرستاد و گفت فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا
هوش مصنوعی: به طور واضح، دعای او همراه با اجابت بود، به طوری که خداوند از روز بدر سخن می‌گوید که پیامبر اسلام در هنگام درخواست کمک از خداوند فرمود: "زمانی که شما از پروردگارتان یاری طلب کردید، او به شما پاسخ داد." سپس وضع او به جایی رسید که بدون نیاز به اشاره و کلام واضح، پاسخ را دریافت کرد، چنان‌که در قرآن فرمود: "ما حرکت چهره‌ات را در آسمان می‌بینیم..." به همین ترتیب، او به مرحله‌ای رسید که به طور ناخودآگاه با اندیشه اجابت مواجه شد و در دلش به این فکر افتاد که چه می‌شد اگر خداوند گناهان این افراد را می‌بخشید. سپس آیه‌ای نازل شد که می‌گوید: "پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا اشتباه کردیم، ما را مؤاخذه مکن." به تدریج کار به جایی رسید که نه نیاز به اشاره بود و نه منظور خاصی، به طوری که هنگامی که برای او سنگینی کرد که یارانش در حجره‌اش نشسته‌اند، خداوند آیه‌ای فرستاد و فرمود: "وقتی غذا خوردید، پراکنده شوید."