گنجور

بخش ۷۷ - ۲۴ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ الآیة...

این آیت از روی معنی مقدم است بر سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ که تا قبله با کعبه نگردانیدند ایشان نگفتند ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها و سبب نزول این آیت آن بود که مصطفی آن گه که در مکه بود پیش از هجرت نماز به کعبه کردی، پس چون هجرت کرد به مدینه رب العزة وی را فرمود تا نماز بصخره بیت المقدس کند، و آن را قبله گیرد تا جهودان را باسلام و تصدیق وی رغبت بیشتر افتد. و گفته‌اند که دو شب از ماه ربیع الاول شده بود که او را این نقل فرمودند، پس شانزده ماه بر آن بماند و مصطفی را صلی اللَّه علیه و آله و سلّم آرزو می‌بود و می‌خواست که قبله او با کعبه گردانند، دو معنی را: یک آنک کعبه قبله پدر وی ابراهیم بود، میخواست تا قبله وی همان باشد. دیگر آنک جهودان میگفتند محمد و یاران وی خود راه بقبله نمی‌بردند تا ما ایشان را بقبله خود راه ننمودیم ندانستند، پس چون جبرئیل ع حاضر شد مصطفی آن آرزو که در دل داشت با وی بگفت، جبرئیل گفت تو از من بر اللَّه گرامی‌تری و نواخت تو تمامتر است، از وی بخواه. مصطفی ع ادب کار فرمود بزبان نخواست، دانست که عالم الاسرار از مطلوب و مقصود وی آگاه است، و از خود گفته که «من شغله ذکری عن مسئلتی اعطیته افضل ما اعطی السائلین»

و راه خلیل رفت، آن گه که جبرئیل او را گفت أ لک حاجة؟ فقال امّا الیک فلا. فقال سل ربّک، قال حسبی من سؤالی علمه بحالی.

پس چون جبرئیل سوی آسمان شد مصطفی علیه السّلام از پی وی بر آسمان می‌نگرست، و منتظر می‌بود تا خود جبرئیل بچه باز گردد و چه فرمان آرد، نه بس دراز شد که جبرئیل فرو آمد و این آیت آورد قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ دیدم گشتن روی تو و پیچیدن دل تو و خواست و آرزوی تو بآسمان که قبله خویش کعبه می‌خواستی، فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها بآن سو می‌گردانیم ترا که می‌خواهی و می‌پسندی فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ روی گردان بسوی مسجد حرام آن مسجد با آزرم با شکوه بزرگ. وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ این ناسخ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ است.

مفسران گفتند آن نماز که تحویل قبله با کعبه در آن افتاد نماز پیشین بود روز دو شنبه پنجم ماه رجب هفتده ماه گذشته از مقدم رسول به مدینه، و پس از آن بدو ماه غزاء بدر بود و نصرت اهل اسلام بر کافران. و گفته‌اند که آن موضع که کعبه ور آنست پیش از عهد آدم قبلة فرشتگان بود، و از عهد نوح تا عهد ابراهیم علیهما السلام قبله‌ بود و بروی بنا نبود. و در خبرست که از آن موضع، از بالا تا عرش و از نشیب تا ثری قبله خلق عالم است. و نیز اجماع است که اگر آن سنگ که بناء کعبه است مثلا برگیرند، قبله باطل نشود و اگر از آن سنگ جایی دیگر خانه سازند کعبه نگردد.

فصل

بدان که روی بقبله آوردن شرط درستی نماز است، و بگذاشتن قبله اندر نماز روا نیست مگر در دو حالت یکی در نماز شدت خوف، بهر جهت که روی کند روا بود چون استقبال قبله متعذر و ناممکن بود. دیگر مسافر در نماز تطوع، بآن جهت که راه وی بود روی کند روا بود، و بیرون ازین دو حالت روا نیست اندر هیچ نماز قبله بگذاشت. و شافعی را دو قول است: یکی اصابت عین قبله فرض است، یا اصابت جهت و اصابت جهت ظاهرترست و درست تر، که در آن مشقت و حرج نیست. و بناء دین حنیفی جز بر آسانی و فراخی نیست، و هو المشار الیه بقوله تعالی وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ و یقول النبی «بعثت بالحنیفیة السهلة السمحة».

چون این قاعده متمهّد گشت ناچارست هر مسلمانی را که نماز کند شناختن دلائل قبله و راه بردن بآن، و دلائل آن یکی حدود مشارق و مغارب است، و چندانک لایق این موضع است بیان آن رفت.

دلیل دیگر معرفت قطب شمالی است در میان فرقدین وجدی، هر که خواهد تا قبله بداند این قطب پس گوش راست خود کند، و گفته‌اند بر کران گوش کند، چنانک فرقدین و جدی گرد گوش وی همی گردد. و این خصوص اهل مشرق راست. عراقین و حلوان و همدان و دینور و ری و قزوین و دیلم و طبرستان و گرگان و بلاد خراسان تا بنهر شاش. و اهل شام این قطب پس گوش چپ گذارند تا رویشان بقبله باشد.

دلیل سیم نسرین است نسر طائر بسوی جنوب، و نسر واقع بسوی شمال، چون هر دو برابر یکدیگر رسند در میان آسمان، نسر واقع بر دست راست کنی و نسر طائر بر دست چپ، رویت بقبله باشد. سفیان ثوری گفت «اذا تحلّق النسران فبینهما قبلة» عبد اللَّه مبارک گفت قبله اهل خراسان میان دو نسر است یعنی بوقت تحلق، و تحلق آن وقت باشد که ستارگان عقرب نزدیک باشند که فرو شوند.

دلیل چهارم عیّوق است ستاره روشن، سوی راست مجره پیش از ثریا بر آید. از سوی شمال، چون آن را وقت بر آمدن پس قفاء خود کنی رویت بقبله باشد.

دلیل پنجم ستارگان عقرب اند چون فرو میشوند و زبانیان بر شمال قبله باشد و شوله بر جنوب و قلب برابر قبله فرو می‌شود. و همچنین بمجرّه دلیل توان گرفت هر گه که شرطین و بطین می‌برآیند، در آن وقت مجره برابر قبله باشد. و بمنازل قمر هم توان گرفت هر گه که منزلی از منازل قمر بمغرب فرو میشود از آن منزل هفت منزل بر و لا برشمری هفتم آن منزل که فرو میشود برابر قبله بود. چنانک اگر شرطین بمغرب فرو شود ذراع بقبله بود، و این قاعده بر همه منازل راست میرود مگر در قلب عقرب که فرو شدن منازل عقرب بهم نزدیک بود، حساب آن بر هفت راست نیاید، لکن چون منازل عقرب فرو شود نعائم بقبله آید، چون نعائم فرو شود بعد از یک ساعت بلده بقبله آید، پس حساب بهفت باز آید چنانک گفتیم.

و این یک قسم است از اقسام علم نجوم که شناختن آن واجب است. و بر جمله بدانک علم نجوم بر چهار قسم است: یک قسم از آن واجب، و آن علم شناخت اوقات نماز است، و شناخت قبله بدلایل چنانک بیان کردیم. قسم دویم مستحبّ است، و آن شناخت جهات و طرق است رونده را در برو بحر و ذلک فی قوله تعالی وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ. قسم سیم مکروه است، و آن علم طبایع است بکواکب و بروج. قسم چهارم حرام است، و آن علم احکام است بسیر کواکب.

و آنچه از آن بابست که آن را قیاس نیست، و آن علم زنادقه است، و الیه‌

اشار النبی «من اقتبس علما من النجوم اقتبس شعبة من السحر»

و قال ع: «ما انزل اللَّه من السماء من برکة الّا اصبح فریق من الناس بها کافرین ینزل اللَّه الغیث فیقولون بکوکب کذا و کذا»

و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلّم «هل تدرون ما ذا قال ربکم؟ قالوا اللَّه و رسوله اعلم، قال اصبح من عبادی کافرا بی و مؤمن بالکواکب اصبح من عبادی مؤمن بی و کافر بالکواکب فامّا من قال مطرنا بفضل اللَّه و برحمته فذلک مؤمن بی و کافر بالکواکب، و امّا من قال بنوء کذا و کذا، فذلک کافر بی و مؤمن بالکواکب».

قوله تعالی: وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ... الآیة... چون قبله با کعبه گردانیدند بر جهودان صعب آمد و طعنها کردند و گفتند محمد این از بر خویش می‌نهد و خود می‌سازد، یک بار به بیت المقدس نماز کند، و یک بار به کعبه. رب العالمین گفت وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ نیک میدانند اینان که توریة دادند ایشان را، که این قبله گردانیدن حق است و راست، که در توریة خوانده‌اند و دانسته، آن گه ایشان را تهدید کرد گفت: وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ اللَّه غافل نیست از آنچه ایشان میکنند، همه میداند، و فردا بقیامت جزاء آن بتمامی بایشان رساند، جای دیگر گفت: وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ‌

قال النّبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «عجبت من غافل و لیس بمغفول عنه»

و فی معناه انشد:

و لا تحسبنّ اللَّه یغفل ساعة

و لا انّما یخفی علیه یغیب‌

قوله تعالی وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ الآیة... فیه معنی الیمین، کانه قال و اللَّه لئن اتیت. میگوید و اللَّه که اگر باهل توریة و انجیل آری هر معجزه و هر نشانی که خواهند جماعت ایشان بر قبله تو گرد نیایند و قبله خود فرو نگذارند، و نه نیز تو بقبله ایشان پی خواهی برد. پس از آن که این آیت آمد ایشان طمع ببریدند و نومید شند از بازگشت مصطفی بدین و قبله ایشان.

وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ این جهودان و این ترسایان هر چند که در مخالفت تو یکی شدند اما در دین و در قبله خود مختلف‌اند: قبله جهودان بیت المقدس است جانب مغرب، و قبله ترسایان جانب مشرق، و نه جهود پی برد بقبله ترسا و نه ترسا بقبله جهود.

قوله تعالی وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ الاهواء جمع هوی، و هو ما مالت الیه النفس، فهوت نحوه، هر چند که این خطاب با پیغمبرست اما جمله امت را میخواند. چنانک جای دیگر گفت یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ.

میگوید و اگر تو پی بری ببایست و پسند ایشان مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ از پس آنچه بتو آمد از دانش و نامه و پیغام إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ تو آن گه از ستمکاران باشی بر خویشتن. آن گه خبر داد از مؤمنان اهل کتاب چون عبد اللَّه سلام و اصحاب او و گفت: الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ الآیة... اینان که توریة دادیم بایشان یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ محمد را بپیغامبری، و گردانیدن قبله براستی و کتاب که آورد از خداوند، بدرستی چنان می‌شناسند که پسران خود را که زادند می‌شناسند. و هیچ معرفت بالای معرفت مادر و پدر بفرزندان نیست، خاصه معرفت مادر که تمامترست و بی گمان‌تر. و این معرفت افزونی دارد بر معرفت نفس خود، از بهر آنک مرد از ابتداء وجود فرزند خبر دارد و با معرفت بود، و از ابتداء وجود خود تا روزگاری که بر آید فرا دانش آید بی خبر بود، قال ابن عباس لما قدم النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم المدینه، قال عمر لعبد اللَّه بن سلام لقد انزل اللَّه علی نبی الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ فکیف یا عبد اللَّه هذا المعرفة؟ فقال عبد اللَّه یا عمر، لقد عرفته فیکم حین رأیته کما اعرف ابنی اذا رأیته مع الصبیان یلعب و أنا اشدّ معرفة بمحمد منّی بابنی. فقال عمر و کیف ذلک؟ فقال اشهد انه رسول حق من اللَّه و قد نعته اللَّه فی کتابنا، و لا ادری ما تصنع النساء، فقال له عمر وفقک اللَّه یا ابن سلام فقد اصبت و صدقت.

وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ و گروهی ازیشان یعنی دانشمندان و خوانندگان ایشان که بر جهودی ستیهندگان‌اند، و حق را مکابران و معاندان‌اند، لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ آنچه راست و درست از نعت و نبوت مصطفی علیه السّلام پنهان میدارند. و از عامه ایشان می‌پوشند، وَ هُمْ یَعْلَمُونَ و خود میدانند، و در توریة میخوانند که اتباع دین محمد حق است، و اظهار نعت وی واجب.

قوله تعالی: الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ الآیة.... ای ما اخبرتک من امر الدین و القبلة و عناد الیهود و امتناعهم عن الایمان بذلک هو الحق و الصدق. میگوید آنچه با تو گفتیم از کار دین و بیان قبله راست است و درست، حق اینجا بمعنی صدق است هذا قول حق ای صدق، و فعل حق ای صواب. و آنچه در خبر است که «العین حق و السحر حق‌ ای کائن موجود و کذلک‌ قوله ص «الجنة حق و النار حق و النبیون حق و الساعة حق» این همه بمعنی موجود است و «حق» نامی است از نامهای خداوند عز و جل و ذلک فی قوله وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ معنی حق در نام اللَّه آنست که براستی خداست و بخدایی سزاست و بقدر خود بجاست.

ثم قال تعالی: فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ ای من الشاکّین الذین کذبوا بذلک و دانوا بخلافه، و هذا لیس بنهی عن الشک، اذ الشک لیس یحصل بقصد من الشاک لکنّه حث علی اکتساب المعارف المزیلة للشک کقوله تعالی إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ.

بخش ۷۶ - ۲۴ - النوبة الاولى: قوله تعالی: قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ می‌بینیم گشتن روی تو در آسمان فَلَنُوَلِّیَنَّکَ ما ترا گردانیم قِبْلَةً تَرْضاها بآن قبله که می‌خواهی و می‌پسندی، فَوَلِّ وَجْهَکَ روی گردان شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ بسوی مسجد حرام وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ و شما که امت ویید هر جا که باشید فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ رویهای خویش سوی آن می‌گردانید، وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ و اینان که ایشان را نامه دادند لَیَعْلَمُونَ نیک میدانند أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ‌بخش ۷۸ - ۲۴ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ.... الآیة اعلمه انه بمرأی من الحق لیکون متأدّبا بادب الحق، فلمّا استعمل الادب و لم یسأل ما تمنّاه قبله، و لم یزد علی النظر الی السماء، اعطاه افضل ما یعطی السائلین چون خداوند کریم باشد و بنده عزیز بنده را بر شرط ادب دارد و راه عمل بوی نماید، و توفیق دهد، آن گه وی را بآن عمل پاداش دهد، و در آن حرمت داشت بستاید گوید «فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ» «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». همچنین مصطفی را خبر داد که تو بر دیدار مایی، و در مشاهده عزت مایی، نگر تا حرمت حضرت بشناسی و بادب سؤال کنی، لا جرم چون در دل وی حدیث قبله بود بحکم ادب اظهار آن نکرد و آن آرزو در دل میداشت تا از حضرت عزت خطاب آمد فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها آن آرزوی دل تو بدانستیم، و حسن ادب در ترک سؤال از تو بپسندیدیم، و آنچه رضاء تو در آنست از کار قبله ترا کرامت کردیم، ای محمد هر چه در عالم بندگانند همه در طلب رضاء مااند و ما در طلب رضاء تو، همه در جست و جوی مااند و ما خواننده تو، همه در آرزوی نواخت مااند و ما نوازنده تو وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی‌ کعبه اکنون قبله نفس خوددان و ما را قبله جان. چون از حضرت احدیت آن نواختها روان گشت و آن کرامتها در پیوست زبان حال بحکم اشتیاق گفت:

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ الآیة...
هوش مصنوعی: آیه اشاره به این دارد که خداوند توجه پیامبر را به آسمان جلب کرده و به او وعده داده که او را به قبله‌ای که پسندیده است، راهنمایی کند. این نشان‌دهنده اهمیت تغییر قبله و هماهنگی با اراده الهی است.
این آیت از روی معنی مقدم است بر سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ که تا قبله با کعبه نگردانیدند ایشان نگفتند ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها و سبب نزول این آیت آن بود که مصطفی آن گه که در مکه بود پیش از هجرت نماز به کعبه کردی، پس چون هجرت کرد به مدینه رب العزة وی را فرمود تا نماز بصخره بیت المقدس کند، و آن را قبله گیرد تا جهودان را باسلام و تصدیق وی رغبت بیشتر افتد. و گفته‌اند که دو شب از ماه ربیع الاول شده بود که او را این نقل فرمودند، پس شانزده ماه بر آن بماند و مصطفی را صلی اللَّه علیه و آله و سلّم آرزو می‌بود و می‌خواست که قبله او با کعبه گردانند، دو معنی را: یک آنک کعبه قبله پدر وی ابراهیم بود، میخواست تا قبله وی همان باشد. دیگر آنک جهودان میگفتند محمد و یاران وی خود راه بقبله نمی‌بردند تا ما ایشان را بقبله خود راه ننمودیم ندانستند، پس چون جبرئیل ع حاضر شد مصطفی آن آرزو که در دل داشت با وی بگفت، جبرئیل گفت تو از من بر اللَّه گرامی‌تری و نواخت تو تمامتر است، از وی بخواه. مصطفی ع ادب کار فرمود بزبان نخواست، دانست که عالم الاسرار از مطلوب و مقصود وی آگاه است، و از خود گفته که «من شغله ذکری عن مسئلتی اعطیته افضل ما اعطی السائلین»
هوش مصنوعی: این آیه به معنای خاصی اشاره دارد که قبل از بیان سخنان احمقانه برخی از مردم آمده است. تا زمانی که قبله به سمت کعبه تغییر نکرده بود، کسی نگفت که خداوند آن‌ها را از قبله‌ای که داشتند منحرف کرده است. سبب نزول این آیه به زمانی برمی‌گردد که پیامبر (ص) در مکه بود و قبل از هجرت نماز را به سمت کعبه می‌خواند. اما پس از هجرت به مدینه، خداوند به او فرمان داد که نماز را به سمت صخره قدس بخواند تا یهودیان تمایل بیشتری به اسلام و صداقت او پیدا کنند. گفته شده است که این موضوع در دو شب از ماه ربیع الاول اتفاق افتاد و پیامبر (ص) به مدت شانزده ماه به این قبله نماز می‌خواند. پیامبر (ص) آرزوی داشت که قبله‌اش به سمت کعبه تغییر کند. او به دو دلیل این آرزو را داشت: نخست اینکه کعبه قبله پدرش ابراهیم بود و می‌خواست که قبله‌اش همان باشد. دوم اینکه یهودیان می‌گفتند که محمد و پیروانش خود به سمت قبله ما نمی‌روند. وقتی جبرئیل (ع) به او مراجعه کرد، پیامبر آرزویش را با او در میان گذاشت. جبرئیل پاسخ داد که تو نزد خداوند مقام والاتری داری و از او بخواه. اما پیامبر (ص) با ادب درخواست نکرد و دانست که خداوند از خواسته‌های او آگاه است و در این باره گفت: «آنکس که یاد من او را از درخواستش غافل کند، به او بهترین چیزی را می‌دهم که به درخواست‌کنندگان داده می‌شود.»
و راه خلیل رفت، آن گه که جبرئیل او را گفت أ لک حاجة؟ فقال امّا الیک فلا. فقال سل ربّک، قال حسبی من سؤالی علمه بحالی.
هوش مصنوعی: خلیل به راه خود ادامه داد، زمانی که جبرئیل از او پرسید آیا نیازی داری؟ او پاسخ داد که به تو نیازی ندارم. جبرئیل گفت: از پروردگارت بخواه. خلیل جواب داد: من به دانایی او از حالت خود بسنده می‌کنم.
پس چون جبرئیل سوی آسمان شد مصطفی علیه السّلام از پی وی بر آسمان می‌نگرست، و منتظر می‌بود تا خود جبرئیل بچه باز گردد و چه فرمان آرد، نه بس دراز شد که جبرئیل فرو آمد و این آیت آورد قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ دیدم گشتن روی تو و پیچیدن دل تو و خواست و آرزوی تو بآسمان که قبله خویش کعبه می‌خواستی، فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها بآن سو می‌گردانیم ترا که می‌خواهی و می‌پسندی فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ روی گردان بسوی مسجد حرام آن مسجد با آزرم با شکوه بزرگ. وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ این ناسخ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ است.
هوش مصنوعی: زمانی که جبرئیل به آسمان رفت، پیامبر (ص) به او نگاه می‌کرد و منتظر بود تا دوباره برگردد و خبری بیاورد. پس از مدت کوتاهی، جبرئیل برگرد آمد و آیه‌ای به او منتقل کرد. این آیه به گشتن و خواسته‌های پیامبر اشاره داشت که به آسمان نگاه می‌کرد و می‌خواست قبله‌اش کعبه باشد. خداوند در پاسخ خواسته‌اش فرمود که ما تو را به سمتی که می‌خواهی می‌گردانیم. سپس به او دستور داده شد که روی خود را به سمت مسجد الحرام بچرخاند و هر جا که باشید، خود را به آن سمت بگردانید. این نشان‌دهنده تغییر قبله و اهمیت مسجد الحرام است.
مفسران گفتند آن نماز که تحویل قبله با کعبه در آن افتاد نماز پیشین بود روز دو شنبه پنجم ماه رجب هفتده ماه گذشته از مقدم رسول به مدینه، و پس از آن بدو ماه غزاء بدر بود و نصرت اهل اسلام بر کافران. و گفته‌اند که آن موضع که کعبه ور آنست پیش از عهد آدم قبلة فرشتگان بود، و از عهد نوح تا عهد ابراهیم علیهما السلام قبله‌ بود و بروی بنا نبود. و در خبرست که از آن موضع، از بالا تا عرش و از نشیب تا ثری قبله خلق عالم است. و نیز اجماع است که اگر آن سنگ که بناء کعبه است مثلا برگیرند، قبله باطل نشود و اگر از آن سنگ جایی دیگر خانه سازند کعبه نگردد.
هوش مصنوعی: مفسران بیان کرده‌اند که نماز با تغییر قبله به سمت کعبه، نماز پیشین بوده که در روز دوشنبه، پنجم ماه رجب و هفده ماه بعد از ورود پیامبر به مدینه برگزار شده است. همچنین، بعد از آن، در دو ماه غزوه بدر، اهل اسلام بر کافران پیروز شدند. در نقل‌ها آمده که محل کعبه در گذشته، قبل از زمان آدم، قبله فرشتگان بوده و از دوران نوح تا ابراهیم (علیهما السلام) قبله‌ای بوده که بر آن بنا نشده بود. همچنین گفته شده که از آن محل، خطی تا عرش و از پایین تا زمین، قبله تمامی موجودات عالم است. همچنین، اتفاق نظر وجود دارد که اگر سنگی که کعبه بر آن بنا شده، برداشته شود، قبله تغییر نخواهد کرد و اگر در جایی دیگر خانه‌ای بسازند، آن مکان به عنوان کعبه شناخته نخواهد شد.
بدان که روی بقبله آوردن شرط درستی نماز است، و بگذاشتن قبله اندر نماز روا نیست مگر در دو حالت یکی در نماز شدت خوف، بهر جهت که روی کند روا بود چون استقبال قبله متعذر و ناممکن بود. دیگر مسافر در نماز تطوع، بآن جهت که راه وی بود روی کند روا بود، و بیرون ازین دو حالت روا نیست اندر هیچ نماز قبله بگذاشت. و شافعی را دو قول است: یکی اصابت عین قبله فرض است، یا اصابت جهت و اصابت جهت ظاهرترست و درست تر، که در آن مشقت و حرج نیست. و بناء دین حنیفی جز بر آسانی و فراخی نیست، و هو المشار الیه بقوله تعالی وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ و یقول النبی «بعثت بالحنیفیة السهلة السمحة».
هوش مصنوعی: بدانید که رو به قبله قرار گرفتن، شرط درست بودن نماز است و در غیر از دو حالت نمی‌توان قبله را تغییر داد. اولین حالت زمانی است که در نماز به شدت ترس هستید و در این صورت می‌توانید به هر سمتی که ممکن است نماز را بخوانید زیرا روبرو شدن با قبله ممکن نیست. دومین حالت زمانی است که مسافر در حال نماز تطوع است و می‌تواند به سمت راه خود نماز بخواند. در غیر این دو حالت، تغییر قبله در نماز جایز نیست. امام شافعی دو نظر دارد: یکی این که روبه‌روی قبله بودن واجب است و دیگری این که روبه‌سمت قبله بودن کافی است که به‌نظر دوم حرکت به سمت قبله آسان‌تر و منطقی‌تر است. دین حنیفی بر پایه آسانی و راحتی بنا شده است و این موضوع در قرآن نیز ذکر شده است که خداوند در دین، هیچ‌گونه سخت‌گیری ایجاد نکرده است و نیز پیامبر فرموده‌اند: «من با دین حنیفی راحت و آسان مبعوث شده‌ام».
چون این قاعده متمهّد گشت ناچارست هر مسلمانی را که نماز کند شناختن دلائل قبله و راه بردن بآن، و دلائل آن یکی حدود مشارق و مغارب است، و چندانک لایق این موضع است بیان آن رفت.
هوش مصنوعی: وقتی این قاعده مشخص شد، هر مسلمانی که نماز می‌خواند، مجبور است که دلایل قبله را بشناسد و به سوی آن توجه کند. یکی از این دلایل، مرزهای شرق و غرب است و مناسب است که در مورد آن توضیحی داده شود.
دلیل دیگر معرفت قطب شمالی است در میان فرقدین وجدی، هر که خواهد تا قبله بداند این قطب پس گوش راست خود کند، و گفته‌اند بر کران گوش کند، چنانک فرقدین و جدی گرد گوش وی همی گردد. و این خصوص اهل مشرق راست. عراقین و حلوان و همدان و دینور و ری و قزوین و دیلم و طبرستان و گرگان و بلاد خراسان تا بنهر شاش. و اهل شام این قطب پس گوش چپ گذارند تا رویشان بقبله باشد.
هوش مصنوعی: دلیل دیگری که برای شناخت قبله وجود دارد، قطب شمالی است که میان دو ستاره فرقدین و جدی قرار دارد. هر کسی که بخواهد قبله را پیدا کند، باید به این قطب نگاه کند و گوش راست خود را به سمت آن قرار دهد. گفته شده که می‌توان به حاشیه گوش هم توجه کرد، به‌طوری که ستاره‌های فرقدین و جدی در اطراف گوش شخص قرار می‌گیرند. این ویژگی به‌ویژه برای کسانی که در سمت مشرق زندگی می‌کنند، صدق می‌کند. مناطقی مانند عراق، حلوان، همدان، دینور، ری، قزوین، دیلم، طبرستان، گرگان و بلاد خراسان تا نزدیکی نهر شاش به این مورد اشاره دارند. اما در مورد اهل شام، باید گوش چپ خود را به سمت قطب قرار دهند تا اینکه به قبله نگاه کنند.
دلیل سیم نسرین است نسر طائر بسوی جنوب، و نسر واقع بسوی شمال، چون هر دو برابر یکدیگر رسند در میان آسمان، نسر واقع بر دست راست کنی و نسر طائر بر دست چپ، رویت بقبله باشد. سفیان ثوری گفت «اذا تحلّق النسران فبینهما قبلة» عبد اللَّه مبارک گفت قبله اهل خراسان میان دو نسر است یعنی بوقت تحلق، و تحلق آن وقت باشد که ستارگان عقرب نزدیک باشند که فرو شوند.
هوش مصنوعی: دو ستاره نسرین وجود دارند، یکی به نام نسر طائر که به سمت جنوب می‌رود و دیگری نسر واقع که به سمت شمال است. وقتی این دو ستاره در آسمان در یک راستا قرار می‌گیرند، نسر واقع در سمت راست شما و نسر طائر در سمت چپ خواهد بود، به شرطی که رو به قبله قرار داشته باشید. سفیان ثوری بیان کرده که وقتی این دو نسر در کنار هم می‌چرخند، آن موقع قبله مشخص می‌شود. همچنین، عبد اللَّه مبارک اشاره کرده که قبله اهل خراسان بین دو نسر است، به ویژه زمانی که ستاره‌های عقرب در حال نزدیک شدن به افول هستند.
دلیل چهارم عیّوق است ستاره روشن، سوی راست مجره پیش از ثریا بر آید. از سوی شمال، چون آن را وقت بر آمدن پس قفاء خود کنی رویت بقبله باشد.
هوش مصنوعی: دلیل چهارم این است که ستاره روشن عیّوق از سمت راست مجرای آسمان قبل از ستاره ثریا طلوع می‌کند. از سمت شمال، زمانی که آن ستاره طلوع می‌کند، اگر به سمت قبله خود برگردی، می‌توانی آن را ببینی.
دلیل پنجم ستارگان عقرب اند چون فرو میشوند و زبانیان بر شمال قبله باشد و شوله بر جنوب و قلب برابر قبله فرو می‌شود. و همچنین بمجرّه دلیل توان گرفت هر گه که شرطین و بطین می‌برآیند، در آن وقت مجره برابر قبله باشد. و بمنازل قمر هم توان گرفت هر گه که منزلی از منازل قمر بمغرب فرو میشود از آن منزل هفت منزل بر و لا برشمری هفتم آن منزل که فرو میشود برابر قبله بود. چنانک اگر شرطین بمغرب فرو شود ذراع بقبله بود، و این قاعده بر همه منازل راست میرود مگر در قلب عقرب که فرو شدن منازل عقرب بهم نزدیک بود، حساب آن بر هفت راست نیاید، لکن چون منازل عقرب فرو شود نعائم بقبله آید، چون نعائم فرو شود بعد از یک ساعت بلده بقبله آید، پس حساب بهفت باز آید چنانک گفتیم.
هوش مصنوعی: دلیل پنجم این است که ستارگان در صورت عقرب به سمت غروب می‌روند و زنجیرها در شمال قبله قرار دارند و شوال در جنوب و قلب در برابر قبله غروب می‌کند. همچنین می‌توان از لحاظ حرکت آن‌ها نتیجه گرفت که هر زمان که دو ستاره شرطین و بطین طلوع کنند، در آن زمان حرکت آن‌ها در برابر قبله خواهد بود. درباره منازل ماه نیز می‌توان گفت که هر زمان که یکی از منازل ماه در سمت غرب غروب کند، باید هفت منزل به جلو حساب کرد و منزل هفتمی که غروب می‌کند برابر قبله خواهد بود. به عنوان مثال، اگر شرطین در غرب غروب کند، این نشانه به سمت قبله خواهد بود و این قاعده بر تمام منازل صدق دارد، به جز در قلب عقرب که غروب منازل عقرب به هم نزدیک است و حساب کردن آن بر اساس عدد هفت مناسب نیست. اما هنگامی که ستارگان در صورت عقرب غروب کنند، نعائم رو به قبله خواهند آمد و بعد از یک ساعت نعائم نیز به سمت قبله خواهند آمد. در این صورت، می‌توان حساب را دوباره به عدد هفت برگرداند همان‌طور که گفتیم.
و این یک قسم است از اقسام علم نجوم که شناختن آن واجب است. و بر جمله بدانک علم نجوم بر چهار قسم است: یک قسم از آن واجب، و آن علم شناخت اوقات نماز است، و شناخت قبله بدلایل چنانک بیان کردیم. قسم دویم مستحبّ است، و آن شناخت جهات و طرق است رونده را در برو بحر و ذلک فی قوله تعالی وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ. قسم سیم مکروه است، و آن علم طبایع است بکواکب و بروج. قسم چهارم حرام است، و آن علم احکام است بسیر کواکب.
هوش مصنوعی: این علم نجوم شامل چهار دسته است که شناخت هر یک اهمیت خاصی دارد. دسته اول واجب بوده و به شناخت زمان‌های نماز و قبله مربوط می‌شود. دسته دوم مستحب است و شامل شناخت جهات و مسیرهای دریا و خشکی می‌شود. دسته سوم مکروه است و به بررسی خصوصیات و تاثیرات سیارات و برج‌ها مربوط می‌شود. در نهایت، دسته چهارم حرام است و به قوانین و احکام فلکی مربوط می‌باشد.
و آنچه از آن بابست که آن را قیاس نیست، و آن علم زنادقه است، و الیه‌
هوش مصنوعی: مواردی که قیاس‌پذیر نیستند، شامل دانش‌های بی‌اساس می‌شوند که به آن علم زنادقه گفته می‌شود.
اشار النبی «من اقتبس علما من النجوم اقتبس شعبة من السحر»
هوش مصنوعی: پیامبر فرموده‌اند: هر که علمی از اخترشناسی به دست آورد، در واقع شاخه‌ای از سحر را به دست آورده است.
و قال ع: «ما انزل اللَّه من السماء من برکة الّا اصبح فریق من الناس بها کافرین ینزل اللَّه الغیث فیقولون بکوکب کذا و کذا»
هوش مصنوعی: امام علی (ع) فرمودند: «خداوند هیچ برکتی را از آسمان ننازل نکرد، مگر اینکه گروهی از مردم با آن کافر شدند. وقتی خدا باران می‌فرستد، آن‌ها می‌گویند که به خاطر فلان ستاره است.»
و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلّم «هل تدرون ما ذا قال ربکم؟ قالوا اللَّه و رسوله اعلم، قال اصبح من عبادی کافرا بی و مؤمن بالکواکب اصبح من عبادی مؤمن بی و کافر بالکواکب فامّا من قال مطرنا بفضل اللَّه و برحمته فذلک مؤمن بی و کافر بالکواکب، و امّا من قال بنوء کذا و کذا، فذلک کافر بی و مؤمن بالکواکب».
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند: «آیا می‌دانید پروردگارتان چه گفته است؟» مردم پاسخ دادند: «خداوند و رسولش بهتر می‌دانند.» ایشان گفتند: «بسیاری از بندگان من به کفر ورزیده و به ستاره‌ها ایمان آورده‌اند. و برخی دیگر به من ایمان دارند و به ستاره‌ها کافرند. کسانی که بگویند باران به وسیله‌ی نعمت و رحمت خدا نازل شده، آن‌ها به من ایمان دارند و به ستاره‌ها کافرند. اما کسانی که بگویند باران به خاطر این یا آن ستاره آمده، آن‌ها به من کافر و به ستاره‌ها مؤمن هستند.»
قوله تعالی: وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ... الآیة... چون قبله با کعبه گردانیدند بر جهودان صعب آمد و طعنها کردند و گفتند محمد این از بر خویش می‌نهد و خود می‌سازد، یک بار به بیت المقدس نماز کند، و یک بار به کعبه. رب العالمین گفت وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ نیک میدانند اینان که توریة دادند ایشان را، که این قبله گردانیدن حق است و راست، که در توریة خوانده‌اند و دانسته، آن گه ایشان را تهدید کرد گفت: وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ اللَّه غافل نیست از آنچه ایشان میکنند، همه میداند، و فردا بقیامت جزاء آن بتمامی بایشان رساند، جای دیگر گفت: وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ‌
هوش مصنوعی: زمانی که قبله مسلمانان به سمت کعبه تغییر کرد، یهودیان اعتراض کردند و گفتند که محمد این تصمیم را به دلخواه خود گرفته است و نماز خواندن یک بار به سمت بیت‌المقدس و یک بار به سمت کعبه را توجیح می‌کند. اما خداوند به این افراد اشاره کرده و می‌فرماید که آنان که کتاب آسمانی (تورات) را دریافت کرده‌اند، به خوبی می‌دانند که این تغییر قبله حق و از سوی پروردگارشان است. خداوند تأکید می‌کند که از اعمال این افراد غافل نیست و در روز قیامت پاداش و جزای کارهایشان را به طور کامل به آنان خواهد داد. همچنین در جایی دیگر می‌فرماید که نباید فکر کنند خدا از رفتار ظالمین غافل است.
قال النّبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «عجبت من غافل و لیس بمغفول عنه»
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «از کسانی که غافل هستند تعجب می‌کنم، در حالی که هیچ چیز از دید خداوند پنهان نیست.»
و لا تحسبنّ اللَّه یغفل ساعة
هوش مصنوعی: و گمان نکنید که خداوند یک لحظه هم غافل است.
و لا انّما یخفی علیه یغیب‌
هوش مصنوعی: و حقیقت این است که چیزی بر او پنهان نیست.
قوله تعالی وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ الآیة... فیه معنی الیمین، کانه قال و اللَّه لئن اتیت. میگوید و اللَّه که اگر باهل توریة و انجیل آری هر معجزه و هر نشانی که خواهند جماعت ایشان بر قبله تو گرد نیایند و قبله خود فرو نگذارند، و نه نیز تو بقبله ایشان پی خواهی برد. پس از آن که این آیت آمد ایشان طمع ببریدند و نومید شند از بازگشت مصطفی بدین و قبله ایشان.
هوش مصنوعی: در این آیه، خداوند به پیامبر می‌گوید که اگر به کسانی که کتاب آسمانی دارند، نشانه‌ای بیاوری، باز هم آنها به قبله تو نخواهند آمد و قبله خود را ترک نخواهند کرد. حتی اگر معجزه و نشانه‌های زیادی نشان دهی، این اتفاق نخواهد افتاد. پس از صدور این آیه، آنها ناامید شدند و دیگر امیدی به بازگشت پیامبر به قبله خود نداشتند.
وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ این جهودان و این ترسایان هر چند که در مخالفت تو یکی شدند اما در دین و در قبله خود مختلف‌اند: قبله جهودان بیت المقدس است جانب مغرب، و قبله ترسایان جانب مشرق، و نه جهود پی برد بقبله ترسا و نه ترسا بقبله جهود.
هوش مصنوعی: یهودیان و مسیحیان هرچند که در مخالفت با تو یکصدا شده‌اند، اما در دین و قبله خود تفاوت دارند. قبله یهودیان، بیت المقدس در سمت غرب است، در حالی که قبله مسیحیان در سمت شرق واقع شده است. هیچ‌کدام از یهودیان نمی‌توانند به قبله مسیحیان پی ببرند و بالعکس.
قوله تعالی وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ الاهواء جمع هوی، و هو ما مالت الیه النفس، فهوت نحوه، هر چند که این خطاب با پیغمبرست اما جمله امت را میخواند. چنانک جای دیگر گفت یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ.
هوش مصنوعی: اگر بعد از آنکه علم به تو رسیده است، از هوس‌ها و تمایلات آنها پیروی کنی، در این صورت باید بدانی که این هشدار فقط به پیامبر اختصاص ندارد، بلکه شامل امت نیز می‌شود. به طور مشابه، در جای دیگری نیز به پیامبر خطاب می‌شود که اگر زنان را طلاق دهید،...
میگوید و اگر تو پی بری ببایست و پسند ایشان مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ از پس آنچه بتو آمد از دانش و نامه و پیغام إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ تو آن گه از ستمکاران باشی بر خویشتن. آن گه خبر داد از مؤمنان اهل کتاب چون عبد اللَّه سلام و اصحاب او و گفت: الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ الآیة... اینان که توریة دادیم بایشان یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ محمد را بپیغامبری، و گردانیدن قبله براستی و کتاب که آورد از خداوند، بدرستی چنان می‌شناسند که پسران خود را که زادند می‌شناسند. و هیچ معرفت بالای معرفت مادر و پدر بفرزندان نیست، خاصه معرفت مادر که تمامترست و بی گمان‌تر. و این معرفت افزونی دارد بر معرفت نفس خود، از بهر آنک مرد از ابتداء وجود فرزند خبر دارد و با معرفت بود، و از ابتداء وجود خود تا روزگاری که بر آید فرا دانش آید بی خبر بود، قال ابن عباس لما قدم النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم المدینه، قال عمر لعبد اللَّه بن سلام لقد انزل اللَّه علی نبی الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ فکیف یا عبد اللَّه هذا المعرفة؟ فقال عبد اللَّه یا عمر، لقد عرفته فیکم حین رأیته کما اعرف ابنی اذا رأیته مع الصبیان یلعب و أنا اشدّ معرفة بمحمد منّی بابنی. فقال عمر و کیف ذلک؟ فقال اشهد انه رسول حق من اللَّه و قد نعته اللَّه فی کتابنا، و لا ادری ما تصنع النساء، فقال له عمر وفقک اللَّه یا ابن سلام فقد اصبت و صدقت.
هوش مصنوعی: اگر تو به آنچه از علم برایت آمد عمل نکنی، در آن صورت از ستمکاران خواهی بود. سپس از مؤمنان اهل کتاب مانند عبدالله بن سلام و یارانش صحبت می‌کند و می‌گوید کسانی که کتاب به آن‌ها داده‌ایم، محمد (ص) را به عنوان پیامبر همان‌گونه می‌شناسند که فرزندان خود را می‌شناسند. این شناخت به این خاطر است که آدمی از ابتدای وجود فرزندش آگاه است و با او آشنایی دارد، در حالی که نسبت به وجود خود بی‌خبر بوده است. وقتی پیامبر (ص) به مدینه آمد، عمر به عبدالله بن سلام گفت که خداوند درباره آن‌ها فرموده که محمد (ص) را به خوبی می‌شناسند. عبدالله پاسخ داد که او را همانند شناخت فرزندش می‌شناسد و درواقع از محمد (ص) شناخت بیشتری دارد. عمر از او پرسید چطور چنین شناختی داری، و عبدالله گفت که می‌داند او رسول حق از جانب خداوند است. عمر نیز به او گفت که به درستی سخن گفتی.
وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ و گروهی ازیشان یعنی دانشمندان و خوانندگان ایشان که بر جهودی ستیهندگان‌اند، و حق را مکابران و معاندان‌اند، لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ آنچه راست و درست از نعت و نبوت مصطفی علیه السّلام پنهان میدارند. و از عامه ایشان می‌پوشند، وَ هُمْ یَعْلَمُونَ و خود میدانند، و در توریة میخوانند که اتباع دین محمد حق است، و اظهار نعت وی واجب.
هوش مصنوعی: گروهی از آنها، یعنی دانشمندان و خوانندگانشان که با یهودی‌ها به مخالفت می‌پردازند و حق را انکار می‌کنند، حقایق مربوط به نعت و نبوت پیامبر اسلام را پنهان می‌کنند. این افراد می‌دانند که پیروی از دین محمد حق است و بیان صفات او لازم است، اما این اطلاعات را از عموم مردم مخفی می‌کنند.
قوله تعالی: الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ الآیة.... ای ما اخبرتک من امر الدین و القبلة و عناد الیهود و امتناعهم عن الایمان بذلک هو الحق و الصدق. میگوید آنچه با تو گفتیم از کار دین و بیان قبله راست است و درست، حق اینجا بمعنی صدق است هذا قول حق ای صدق، و فعل حق ای صواب. و آنچه در خبر است که «العین حق و السحر حق‌ ای کائن موجود و کذلک‌ قوله ص «الجنة حق و النار حق و النبیون حق و الساعة حق» این همه بمعنی موجود است و «حق» نامی است از نامهای خداوند عز و جل و ذلک فی قوله وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ معنی حق در نام اللَّه آنست که براستی خداست و بخدایی سزاست و بقدر خود بجاست.
هوش مصنوعی: آیه شریفه بیان می‌کند که آنچه که به شما گفته شده درباره دین، قبله و عدم ایمان یهودیان، همگی حقیقت و صدق است. در اینجا "حق" به معنای صدق است و به کارهای درست اشاره دارد. همچنین اشیاء مانند «چشم» و «سحر» نیز به موجودات اشاره دارند. در سخن پیامبر نیز آمده که «بهشت حق است و جهنم حق است» که به معنای وجود واقعی آن‌هاست. واژه "حق" یکی از صفات خداوند است، به این معنا که خداوند حقیقت مطلق و شایسته پرستش است و وجود او به اندازه خود، جاودان و بحق است.
ثم قال تعالی: فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ ای من الشاکّین الذین کذبوا بذلک و دانوا بخلافه، و هذا لیس بنهی عن الشک، اذ الشک لیس یحصل بقصد من الشاک لکنّه حث علی اکتساب المعارف المزیلة للشک کقوله تعالی إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ.
هوش مصنوعی: سپس خداوند می‌فرماید: «پس هرگز از شک‌کنندگان مباش»؛ یعنی از کسانی که به این موضوع کفر می‌ورزند و با آن مخالفت می‌ورزند. این بیان نه نهی از شک است، زیرا شک به اراده شخص از بین نمی‌رود، بلکه دعوت به کسب شناخت‌هایی است که شک را از بین می‌برد، مانند فرمایش خداوند: «من به تو نصیحت می‌کنم که جزو نادانان نباشی.»