گنجور

بخش ۷۴ - ۲۳ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً... گفته‌اند این آیت عطف بر آن است که گفت وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا ای کما اصطفینا ابراهیم و ذریّته کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً ای خیارا عدلا و تحقیق آنست که این کَذلِکَ در جای آفرین نهاده‌اند، چنانچه پارسی گویان گویند چیزی ستودنی را که «چنان است». شما را گروهی کردیم ای امت محمد «وسطا» بهینه و گزیده. و ازین گشاده‌تر آنست که گفت کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ و عرب بهینه هر چیز را وسط خوانند، و میان مرغزار که آب و گیاه بیشتر بود و نیکوتر وسط گویند، و مرد بهینه‌تر را وسیط خوانند و اوسط خوانند قال اللَّه تعالی قالَ أَوْسَطُهُمْ ای خیرهم و اعدلهم.

لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ چون ایشان را اهل شهادت گردانید، صفت عدالت در پیش داشت که عدالت قرین شهادت است. یعنی لتشهدوا علی الامم بتبلیغ الرسالة یوم القیمة، و یکون الرسول علی صدقکم شهیدا، ای معدّلا مزکّیا لکم. گفت از آن شما را عدلا خواندیم و بهینه امت کردیم تا فردای قیامت پیغامبران را گواهی دهید بر امتان ایشان، که ایشان پیغام حق رسانیدند و امت نپذیرفتند و براست نداشتند. پس چون امت محمد پیغامبران را گواهی دهند بتبلیغ رسالت آن قوم که بریشان گواهی دهند گویند بچه دانستید و شما از ما پس بودید؟ و ما را نیافتید و ندیدید؟ جواب دهند «باخبار اللَّه ایانا فی کتابه الناطق علی لسان رسوله الصادق.» هر چند که معاینت شما را ندیده‌ایم، اما در کتاب خدا خوانده‌ایم و از رسول حق شنیده‌ایم، و از سنت وی دانسته‌ایم، که ایشان پیغام رسانیدند و شما نپذیرفتید آن گه رسول خدا ایشان را تزکیت کند و بعدالت ایشان گواهی دهد. این آیت دلیل است که علم عین شهادت است، و اقامت آن بی اقرار مشهود علیه درست است. که رب العالمین شهادت این امت بر پیشینیان اثبات کرد بمجرد علم ایشان از کتاب و سنت، و ایشان را نادیده و اقرار ایشان ناشنیده و گفته‌اند شهید اینجا بمعنی رئیس است چنانک جای دیگر گفت وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ ای رؤسائکم پس معنی آن باشد که درین گواهی دادن بر شما و مهتر شما مصطفی است، او با شما گواهی دهد فذلک قوله وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً و یشهد لذلک ما

روی عن ابی سعید الخدری قال قال رسول اللَّه یدعی نوح یوم القیمة فیقال هل بلّغت؟ فیقول نعم فیدعی قومه، فیقال هل بلّغکم؟ فیقولون ما أتانا من نذیر و ما اتانا من احد فیقال له من شهودک؟. فیقول محمد و امّته فیدعون و یشهدون انه قد بلّغ.

قال فذلک قوله وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً و روی جابر عن النبی انه قال أنا و امتی یوم القیمة علی کوم مشرفین علی الخلائق، ما من الناس احد الّا ردّ انه منا، و ما من نبی کذّبه قومه الّا و نحن شهداؤه انه بلغ رسالات ربه.

قوله تعالی وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها نکردیم ترا آن قبله که اول بر آن بودی، یعنی صخره بیت المقدس مگر آن را تا آنکه ترا از آن باز گردانید بقبله دیگر، تا بدانیم و به بینیم که آن کیست که بر پی رسول میرود چنانک او میرود و حق می‌پذیرد چنانک حق میگردد. و آن کس را باز بینیم. از آن کس که به پس باز می‌گردد. و روا باشد که باین قبله کعبه خواهد، یعنی که نکردیم ترا آن قبله که امروز تو بر آنی، مگر تا به بینیم. علم اینجا در موضع رؤیت است. اهل معانی گفتند این کلمه تقریر راست نه استفادت را. میگوید آن را کردیم تا آنچه معلوم ماست شما را مقرر شود، و پیدا گردد، این چنانست که کسی گوید آتش هیزم را سوزد، دیگری گوید نه سوزد، او جواب دهد که هیزم بیار و آتش در آن زن تا بدانیم که می‌سوزد یا نه. یعنی که تا آنچه من دانسته‌ام بنزدیک تو مقرر شود. معنی دیگر گفته‌اند إِلَّا لِنَعْلَمَ یعنی لنعلم محمد من یتبعه مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‌ عَقِبَیْهِ فاضاف علمه الی نفسه تفضیلا له و تکریما، کقوله تعالی فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ و کقوله یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و نظائرهما.

قوله تعالی وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ رب العالمین گواهی بداد که ایشان بر پی رسول رفتند و بهر دو قبله نماز کردند، تحویل قبله بریشان گران نیامد، و در کار رسول در حیرت و تردد نیفتادند، گواهی داد اللَّه که ایشان راست راهان‌اند و بحق راه بران، و ایشان را این فضیلتی بزرگوارست و کرامتی تمام.

قوله وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ ای صلواتکم الی القبلة الاولی سبب نزول این آیت آن بود که جهودان گفتند اگر قبله حق کعبه است پس ایشان که نماز بیت المقدس کردند همه بر ضلالت‌اند، و ایشان که در آن روزگار فرو شدند چون اسعد بن زرارة و براء بن معرور بضلالت فرو شدند. اللَّه تعالی گفت در جواب ایشان وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ اللَّه تعالی تباه کردن ایمان شما را نیست، که آنچه کردید از نماز بیت المقدس حق بود و راست، و به نزدیک اللَّه محفوظ و ثواب آن حاصل.

قال اهل المعانی وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ یعنی انصرافکم مع النبی حیث صرفکم لیمحص ایمانکم، فلا یضیّعه اللَّه دون ان یکون محفوظا عنده حتی یجزیکم به گفت این فرمان برداری شما و از قبله بقبله باز گشتن، بر متابعت رسول، اللَّه تعالی آن را ضایع نکند بل که آن را می‌پسندد، و بنزدیک خویش میدارد تا فردا که شما را بآن ثواب دهد، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ ردّ است بر مرجئان که گفتند عمل از ایمان نیست. وجه دلالت آنست که رب العزة اینجا نماز را ایمان خواند، و نماز عمل بنده است، اگر از ایمان نبودی رب العزة آن را ایمان نخواندی، مذهب اهل حق آنست که ایمان یک اصل است از سه چیز مرکب: از قول و عمل و نیت. بر وفق سنت، تا این سه چیز بهم جمع نشود آن اصل ثابت نگردد، مثال این نفس آدمی است مرکب از سه چیز از سر و جوارح و دل تا این سه چیز بهم نبود نفس تمام نخوانند، چون یکی از این سه بیفتاد اسم نفس از وی بیفتاد. قول از ایمان بمنزلت سرست از نفس، و عمل بمنزلت جوارح، و نیت بمنزلت دل. چون این هر سه خصلت بر موافقت سنت بهم آمد اسم مؤمنی بحقیقت بر وی افتاد. اما چون از وی پرسند که مؤمنی تو؟ ادب سنت چنانست که گوید انا مؤمن ان شاء اللَّه، انا مؤمن ارجو و این استثنا نه از بهر آنست که در ایمان و توحید وی شکّ است لکن خوف خاتمت راست، و اتباع سلف صالحین و ائمّة دین را، مصطفی ع گفت «من قال أنا مؤمن حقّا فهو منافق حقا» و عمر خطاب گفت «من قال أنا مؤمن حقّا فهو کافر حقا» سفیان ثوری گفت «الناس عندنا مؤمنون فی الاحکام و المواریث، و لا ندری ما هم عند اللَّه» و در قرآن و در اخبار صحاح دلائل فراوانست که اعمال بنده از ایمانست، و در ایمان هم زیادت و هم نقصان است، و استثناء در آن شرط آنست. و مذهب مرجی باطل و طغیان است.

ابو ذر غفاری از رسول خدا پرسید که ایمان چیست؟ رسول این آیت برخواند لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ... الی آخر الآیة درین آیت نماز و زکاة و نواخت درویشان و صلت رحم و وفاء عهد و صبر در بأساء و شدت از جمله ایمان شمرد، و جای دیگر غزا کردن در مال و در نفس ایمان خواند و گفت إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ. جای دیگر استیذان از رسول خدای از ایمان شمرد، فقال تعالی إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلی‌ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّی یَسْتَأْذِنُوهُ و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت «الایمان بضع و سبعون بابا، ادناه اماطة الاذی عن الطریق، و ارفعه قول لا اله الا اللَّه»

و قال «الوضوء شطر الایمان»، و قال «انّ من تمام الایمان لحسن الخلق»

و سأله رجل ما الایمان؟، فقال «الصبر و السماحة».

و قال «الایمان نصفان نصف صبر و نصف شکر»

و جاء رجل الی رسول اللَّه بأمة له سوداء فقال یا رسول اللَّه علیّ رقبة مؤمنة تجزی هذه عنّی قال تشهدین ان لا اله الا اللَّه. و انی عبد اللَّه و رسوله و تصلّین الخمس و تصومین شهر رمضان؟ قالت نعم، قال اعتقها فانها تجزی عنک.

درین آیات و اخبار دلالت روشن است که اعمال بنده عین ایمانست و اجزاء آنست، ایمان خود نه یک جزء است تنها چنانک مرجی گفت، بلکه جزؤهاست و آن را شاخهاست از اعمال و طاعات بنده، چنانک در اعمال می‌افزاید ایمان وی می افزاید، و چنانک معصیت می‌افزاید ایمان وی می‌کاهد. و مرجی که گفت ایمان یک جزء است و آن قولست بی عمل، لا جرم گوید میان خلق در ایمان تفاضل نیست، و گوید ایمان فریشتگان و پیغامبران و ایمان اهل فسق و فساد یکسانست. که در آن تفاوت نیست، و در آن زیادت و نقصان نیست، و اگر کسی نماز و روزه و زکاة و حج بگذارد و زنا و دزدی کند و خمر خورد، چون کلمه شهادت گفت بزبان، و ایمان بغیب داد بدل، مرجی میگوید ایمان این کس تمام است، و اگر گوید انا مؤمن حقا این سخن از وی راست است. و بدانک این معتقد بر خلاف قول خدا و رسول است، و مکابره اسلام است و تهاون در دین است. و مرجی بر زبان هفتاد پیغامبر ملعونست و از شفاعت مصطفی محروم است: و بذلک‌

یقول النبی المرجئة ملعونة علی لسان سبعین نبیّا

و قال صنفان من امتی لا تنالهما شفاعتی یوم القیمة المرجئة و القدریة.

و قال سعید بن جبیر المرجئه یهود هذه الملّة.

ثم قال فی آخر الآیة إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ حجازی و شامی و حفص رءوف باشباع همزه بر وزن فعول خوانند و به یقول الشاعر:

نطیع رسولنا و نطیع ربّا

باقی بتخفیف همز خوانند رءوف و به قال جریر

هو الرّحمن کان بنا رءوفا

تری للمسلمین علیک حقّا

کفعل الوالد الرّءوف الرّحیم

رءوف و رحیم دو نام‌اند خدای را عز و جل بمعنی رحمت وی بر آفریدگان و مهربانی وی بریشان، و رءوف بناء مبالغت است و در معنی رحمت بلیغ‌تر، یعنی سخت مهربانست و بخشاینده بر بندگان، و معنی رحمت نه ارادت نعمت است چنانک اهل تأویل گفته‌اند بل که ارادت نعمت صفتی دیگر است، و رحمت و مهربانی صفتی دیگر، و اللَّه تعالی بهر دو موصوف و بهر دو صفت باینده. قال النبی «ان اللَّه سبحانه ارحم بعبده من الوالدة بولدها»

بخش ۷۳ - ۲۳ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ کَذلِکَ همچنین جَعَلْناکُمْ أُمَّةً شما را گروهی کردیم وَسَطاً بهینه گزیده، لِتَکُونُوا شُهَداءَ تا گواهان باشید پیغامبران را، عَلَی النَّاسِ بر مردمان از امّتان ایشان، وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً و رسول شما بر شما گواه، وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ و نکردیم ترا آن قبله الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها آنک تو اول بر آن بودی إِلَّا لِنَعْلَمَ مگر که بدانیم و به بینیم مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ آن کیست که بر پی رسول میرود مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‌ عَقِبَیْهِ از آن کس به پس می‌باز گردد و با پاشنه می‌نشیند، وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً و آن از قبله بقبله گشتن کاری بزرگ و گران بود إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ مگر بریشان که اللَّه دل ایشان را راه نمود و بر راستی بداشت، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ و اللَّه تباه کردن ایمان شما را نیست إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ اللَّه بمردمان مهربان است بخشاینده سخت مهربان‌بخش ۷۵ - ۲۳ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً خداوند حکیم پادشاه علیم، که حدوث کائنات بقدرت و ایجاد اوست، وجود حادثات بعزت و اظهار اوست، قوام زمین و سماوات، بداشت اوست، محدثات را بیافرید، و از محدثات جانوران را برگزید و از جانوران آدمیان را برگزید، و از آدمیان مؤمنان را برگزید، و از مؤمنان پیغامبران را برگزید، و از پیغامبران مصطفی را برگزید و امت وی را بر امتهای پیشینه برگزید. مصطفی ع ازینجا گفت «بعثت من خیر قرون بنی آدم قرنا فقرنا حتی کنت من القرن الذی کنت فیه»

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً... گفته‌اند این آیت عطف بر آن است که گفت وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا ای کما اصطفینا ابراهیم و ذریّته کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً ای خیارا عدلا و تحقیق آنست که این کَذلِکَ در جای آفرین نهاده‌اند، چنانچه پارسی گویان گویند چیزی ستودنی را که «چنان است». شما را گروهی کردیم ای امت محمد «وسطا» بهینه و گزیده. و ازین گشاده‌تر آنست که گفت کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ و عرب بهینه هر چیز را وسط خوانند، و میان مرغزار که آب و گیاه بیشتر بود و نیکوتر وسط گویند، و مرد بهینه‌تر را وسیط خوانند و اوسط خوانند قال اللَّه تعالی قالَ أَوْسَطُهُمْ ای خیرهم و اعدلهم.
هوش مصنوعی: این آیه بیان می‌کند که خداوند شما را به عنوان یک امت میانه و برگزیده قرار داده است. این تعبیر به معنای آن است که شما بهترین و عادل‌ترین امت هستید. همچنین، در زبان عربی، بهترین چیزها به عنوان «وسط» شناخته می‌شوند، به ویژه زمانی که چیزی در میان بهترین شرایط و ویژگی‌ها قرار دارد. در اینجا، مفهوم میانه به این معناست که شما در مقام و منزلت خود به نوعی برتری دارید و به عنوان یک گروه منتخب معرفی شده‌اید.
لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ چون ایشان را اهل شهادت گردانید، صفت عدالت در پیش داشت که عدالت قرین شهادت است. یعنی لتشهدوا علی الامم بتبلیغ الرسالة یوم القیمة، و یکون الرسول علی صدقکم شهیدا، ای معدّلا مزکّیا لکم. گفت از آن شما را عدلا خواندیم و بهینه امت کردیم تا فردای قیامت پیغامبران را گواهی دهید بر امتان ایشان، که ایشان پیغام حق رسانیدند و امت نپذیرفتند و براست نداشتند. پس چون امت محمد پیغامبران را گواهی دهند بتبلیغ رسالت آن قوم که بریشان گواهی دهند گویند بچه دانستید و شما از ما پس بودید؟ و ما را نیافتید و ندیدید؟ جواب دهند «باخبار اللَّه ایانا فی کتابه الناطق علی لسان رسوله الصادق.» هر چند که معاینت شما را ندیده‌ایم، اما در کتاب خدا خوانده‌ایم و از رسول حق شنیده‌ایم، و از سنت وی دانسته‌ایم، که ایشان پیغام رسانیدند و شما نپذیرفتید آن گه رسول خدا ایشان را تزکیت کند و بعدالت ایشان گواهی دهد. این آیت دلیل است که علم عین شهادت است، و اقامت آن بی اقرار مشهود علیه درست است. که رب العالمین شهادت این امت بر پیشینیان اثبات کرد بمجرد علم ایشان از کتاب و سنت، و ایشان را نادیده و اقرار ایشان ناشنیده و گفته‌اند شهید اینجا بمعنی رئیس است چنانک جای دیگر گفت وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ ای رؤسائکم پس معنی آن باشد که درین گواهی دادن بر شما و مهتر شما مصطفی است، او با شما گواهی دهد فذلک قوله وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً و یشهد لذلک ما
هوش مصنوعی: شما باید گواهان بر مردم باشید، زیرا از شما به عنوان گواهان یاد شده است و عدالت، ویژگی‌ای است که با گواهی در ارتباط است. به این معنا که شما باید در روز قیامت نسبت به امت‌ها شهادت دهید و پیامبران نیز بر صداقت شما گواهی خواهند داد و به عنوان تاییدکنندگان شما عمل خواهند کرد. شما به عنوان بهترین امت شناخته شده‌اید تا در روز قیامت بر حقانیت پیام‌آوران خدا شهادت دهید که این پیامبران رسالت خدا را به شما رساندند، اما شما دعوت آن‌ها را نپذیرفتید. اگر امت پیامبر محمد بر این موضوع شهادت دهند، آن‌گاه این سوال مطرح می‌شود که چگونه آن‌ها از شما آگاهی داشتند و شما را ندیدند. در پاسخ خواهند گفت که ما از طریق کتاب خدا و سخن پیامبرش آگاه شدیم و فهمیدیم که آن‌ها رسالت را رساندند در حالی که شما پذیرای آن نبودید. در اینجا، خداوند به شهادت این امت بر گذشته‌ها اشاره کرده است و بیان می‌کند که علم به حقایق، خود نوعی گواهی است. این آیه نشان می‌دهد که آگاهی به راستی برابر با گواہی است و گواهی بدون اقرار از سوی متهم قابل قبول نیست. خداوند شهادت این امت را بر پیشینیان صرفاً بر اساس علم آن‌ها از کتاب و سنت، گرچه آن‌ها شخصاً را ندیده بودند، پذیرفته است. در اینجا، مفهوم شهید به معنای رهبری است که در مواقع دیگر نیز بدان اشاره شده است. بنابراین، در این گواهی‌دهی، پیامبر شما نیز با شما تاييد کننده است و این بیانگر این است که او بر شما شهادت خواهد داد.
روی عن ابی سعید الخدری قال قال رسول اللَّه یدعی نوح یوم القیمة فیقال هل بلّغت؟ فیقول نعم فیدعی قومه، فیقال هل بلّغکم؟ فیقولون ما أتانا من نذیر و ما اتانا من احد فیقال له من شهودک؟. فیقول محمد و امّته فیدعون و یشهدون انه قد بلّغ.
هوش مصنوعی: ابو سعید خدری نقل می‌کند که رسول خدا (ص) فرمودند: در روز قیامت، نوح فراخوانده می‌شود و از او می‌پرسند که آیا پیامش را رسانده است؟ او پاسخ می‌دهد بله. سپس از قوم او خواسته می‌شود که آیا پیام نوح را دریافت کرده‌اند؟ و آنها می‌گویند که نه هیچ هشداردهنده‌ای به ما آمد و نه کسی از ما خبر داد. سپس از نوح پرسیده می‌شود که چه کسانی بر این موضوع شاهد هستند؟ او پاسخ می‌دهد: محمد (ص) و امت او. و آنها شهادت می‌دهند که او پیام را رسانده است.
قال فذلک قوله وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً و روی جابر عن النبی انه قال أنا و امتی یوم القیمة علی کوم مشرفین علی الخلائق، ما من الناس احد الّا ردّ انه منا، و ما من نبی کذّبه قومه الّا و نحن شهداؤه انه بلغ رسالات ربه.
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره شده است که خداوند شما را به عنوان امتی میانه قرار داده است. همچنین روایت شده که پیامبر (ص) فرمودند که او و امت‌اش در روز قیامت بر دیگران برتری دارند و هیچ کسی نیست که در آن روز ادعایی نداشته باشد که او جزء این امت است. همچنین هر پیامبری که از سوی قوم خود تکذیب شده، ما به عنوان شاهدانی بر او خواهیم بود که او پیام‌های پروردگارش را به مردم رسانده است.
قوله تعالی وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها نکردیم ترا آن قبله که اول بر آن بودی، یعنی صخره بیت المقدس مگر آن را تا آنکه ترا از آن باز گردانید بقبله دیگر، تا بدانیم و به بینیم که آن کیست که بر پی رسول میرود چنانک او میرود و حق می‌پذیرد چنانک حق میگردد. و آن کس را باز بینیم. از آن کس که به پس باز می‌گردد. و روا باشد که باین قبله کعبه خواهد، یعنی که نکردیم ترا آن قبله که امروز تو بر آنی، مگر تا به بینیم. علم اینجا در موضع رؤیت است. اهل معانی گفتند این کلمه تقریر راست نه استفادت را. میگوید آن را کردیم تا آنچه معلوم ماست شما را مقرر شود، و پیدا گردد، این چنانست که کسی گوید آتش هیزم را سوزد، دیگری گوید نه سوزد، او جواب دهد که هیزم بیار و آتش در آن زن تا بدانیم که می‌سوزد یا نه. یعنی که تا آنچه من دانسته‌ام بنزدیک تو مقرر شود. معنی دیگر گفته‌اند إِلَّا لِنَعْلَمَ یعنی لنعلم محمد من یتبعه مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‌ عَقِبَیْهِ فاضاف علمه الی نفسه تفضیلا له و تکریما، کقوله تعالی فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ و کقوله یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و نظائرهما.
هوش مصنوعی: خداوند در این آیه به ما می‌گوید که قبله‌ای که شما سابقاً به آن توجه داشتید، یعنی قبله‌ی صخره در بیت المقدس، تغییر یافت. این تغییر به این دلیل بود که خداوند بخواهد ببیند چه کسانی به دنبال پیامبر هستند و به او ایمان می‌آورند و چه کسانی از این راه بازمی‌گردند. هدف از این آزمایش این بود که رابطه‌ی مردم با حقیقت مشخص شود. برای درک بیشتر به مثال آتش و هیزم اشاره می‌شود؛ مانند این که فردی بگوید هیزم می‌سوزد یا نه و دیگری با آوردن هیزم و آتش، بر روی آن آزمایش می‌کند تا نتیجه را مشخص کند. همچنین در اینجا به این نکته اشاره می‌شود که هدف شناخت محمد (ص) و پیروان اوست و این شناخت به اهمیت و مقام او افزوده می‌شود.
قوله تعالی وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ رب العالمین گواهی بداد که ایشان بر پی رسول رفتند و بهر دو قبله نماز کردند، تحویل قبله بریشان گران نیامد، و در کار رسول در حیرت و تردد نیفتادند، گواهی داد اللَّه که ایشان راست راهان‌اند و بحق راه بران، و ایشان را این فضیلتی بزرگوارست و کرامتی تمام.
هوش مصنوعی: خداوند گواهی می‌دهد که اگرچه تغییر قبله برای برخی دشوار است، اما کسانی که تحت هدایت او هستند، به پیروی از رسولش رفته و به سمت هر دو قبله نماز خواندند. تغییر قبله برای آنها سخت نبود و در پیروی از رسول دچار تردید و بلاتکلیفی نشدند. خداوند گواهی می‌دهد که آنها در مسیر حق هستند و این برتری و کرامت بزرگی برای آنهاست.
قوله وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ ای صلواتکم الی القبلة الاولی سبب نزول این آیت آن بود که جهودان گفتند اگر قبله حق کعبه است پس ایشان که نماز بیت المقدس کردند همه بر ضلالت‌اند، و ایشان که در آن روزگار فرو شدند چون اسعد بن زرارة و براء بن معرور بضلالت فرو شدند. اللَّه تعالی گفت در جواب ایشان وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ اللَّه تعالی تباه کردن ایمان شما را نیست، که آنچه کردید از نماز بیت المقدس حق بود و راست، و به نزدیک اللَّه محفوظ و ثواب آن حاصل.
هوش مصنوعی: خدای تعالی فرمود که من ایمان شما را تباه نمی‌کنم. در واقع، یهودیان بیان کردند که اگر قبله صحیح کعبه است، پس افرادی که قبلاً به سمت بیت المقدس نماز می‌خواندند، در گمراهی هستند. در پاسخ، خدا اعلام کرد که اعمال شما در آن زمان، مانند نماز به سوی بیت المقدس، درست و مقبول بودند و تحت نظر او محفوظ خواهند ماند و پاداش آن نیز به شما داده می‌شود.
قال اهل المعانی وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ یعنی انصرافکم مع النبی حیث صرفکم لیمحص ایمانکم، فلا یضیّعه اللَّه دون ان یکون محفوظا عنده حتی یجزیکم به گفت این فرمان برداری شما و از قبله بقبله باز گشتن، بر متابعت رسول، اللَّه تعالی آن را ضایع نکند بل که آن را می‌پسندد، و بنزدیک خویش میدارد تا فردا که شما را بآن ثواب دهد، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ ردّ است بر مرجئان که گفتند عمل از ایمان نیست. وجه دلالت آنست که رب العزة اینجا نماز را ایمان خواند، و نماز عمل بنده است، اگر از ایمان نبودی رب العزة آن را ایمان نخواندی، مذهب اهل حق آنست که ایمان یک اصل است از سه چیز مرکب: از قول و عمل و نیت. بر وفق سنت، تا این سه چیز بهم جمع نشود آن اصل ثابت نگردد، مثال این نفس آدمی است مرکب از سه چیز از سر و جوارح و دل تا این سه چیز بهم نبود نفس تمام نخوانند، چون یکی از این سه بیفتاد اسم نفس از وی بیفتاد. قول از ایمان بمنزلت سرست از نفس، و عمل بمنزلت جوارح، و نیت بمنزلت دل. چون این هر سه خصلت بر موافقت سنت بهم آمد اسم مؤمنی بحقیقت بر وی افتاد. اما چون از وی پرسند که مؤمنی تو؟ ادب سنت چنانست که گوید انا مؤمن ان شاء اللَّه، انا مؤمن ارجو و این استثنا نه از بهر آنست که در ایمان و توحید وی شکّ است لکن خوف خاتمت راست، و اتباع سلف صالحین و ائمّة دین را، مصطفی ع گفت «من قال أنا مؤمن حقّا فهو منافق حقا» و عمر خطاب گفت «من قال أنا مؤمن حقّا فهو کافر حقا» سفیان ثوری گفت «الناس عندنا مؤمنون فی الاحکام و المواریث، و لا ندری ما هم عند اللَّه» و در قرآن و در اخبار صحاح دلائل فراوانست که اعمال بنده از ایمانست، و در ایمان هم زیادت و هم نقصان است، و استثناء در آن شرط آنست. و مذهب مرجی باطل و طغیان است.
هوش مصنوعی: خداوند ایمان شما را از بین نخواهد برد، زیرا اطاعت شما از پیامبر و بازگشت به قبله نشان‌دهنده‌ای از پختگی ایمان شماست. این نشان می‌دهد که خداوند ایمان شما را حفظ می‌کند و آن را ارج می‌نهد تا در آینده به شما پاداش دهد. این پاسخ به کسانی است که می‌گویند عمل جزو ایمان نیست. در اینجا، عبارت نماز به عنوان ایمان مورد اشاره قرار گرفته است و از آنجایی که نماز عملی از سوی بندگان است، بنابراین ایمان و عمل باید با هم وجود داشته باشند. ایمان شامل سه عنصر اصلی است: گفتار، عمل و نیت. این سه جزء باید با هم جمع شوند تا ایمان کامل گردد. اگر یکی از این اجزا کم باشد، اسم ایمان از بین می‌رود. گفتار مشابهی با سر، عمل با اعضا و نیت با دل مقایسه می‌شود. بر اساس سنت، زمانی که این سه ویژگی با هم منطبق شوند، شخص به درستی مؤمن شناخته می‌شود. اما در پاسخ به سوال در مورد ایمان خود، باید با احتیاط بگوید که مؤمن هستم، به خواست خدا، زیرا این احتیاط ناشی از ترس از پایان کار است و نزدیکی به سلف صالح و ائمه دین را می‌طلبد. در قرآن و اخبار صحیح دلایل بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد اعمال انسان جزو ایمان است و ایمان نیز ممکن است افزایش و کاهش یابد. نظر مرجی در این زمینه نادرست و بی‌اساس است.
ابو ذر غفاری از رسول خدا پرسید که ایمان چیست؟ رسول این آیت برخواند لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ... الی آخر الآیة درین آیت نماز و زکاة و نواخت درویشان و صلت رحم و وفاء عهد و صبر در بأساء و شدت از جمله ایمان شمرد، و جای دیگر غزا کردن در مال و در نفس ایمان خواند و گفت إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ. جای دیگر استیذان از رسول خدای از ایمان شمرد، فقال تعالی إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلی‌ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّی یَسْتَأْذِنُوهُ و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت «الایمان بضع و سبعون بابا، ادناه اماطة الاذی عن الطریق، و ارفعه قول لا اله الا اللَّه»
هوش مصنوعی: ابو ذر غفاری از پیامبر پرسید که ایمان چیست؟ پیامبر آیه‌ای را خواند که در آن به عبادات مهم از جمله نماز، زکات، کمک به نیازمندان، صله رحم، وفای به عهد و صبر در سختی‌ها اشاره شده است و همه این‌ها جزو ایمان محسوب می‌شوند. همچنین در جایی دیگر، جهاد با مال و جان نیز به عنوان نشانه‌ای از ایمان معرفی شد. در آیه‌ای دیگر، کسانی که با ایمان واقعی با پیامبر همراه می‌شوند، در نظر گرفته شده‌اند و تأکید بر این است که قبل از رفتن، باید از او اجازه گرفت. همچنین پیامبر فرمود که ایمان دارای بیش از هفتاد بخش است که پایین‌ترین آن برداشتن موانع از مسیر و بالاترین آن گفتن "لا اله الا اللَّه" است.
و قال «الوضوء شطر الایمان»، و قال «انّ من تمام الایمان لحسن الخلق»
هوش مصنوعی: ایشان فرمودند: «وضو نصف ایمان است» و همچنین فرمودند: «یکی از کامل‌کننده‌های ایمان، اخلاق نیکو است.»
و سأله رجل ما الایمان؟، فقال «الصبر و السماحة».
هوش مصنوعی: مردی از او پرسید: ایمان چیست؟ او پاسخ داد: «صبر و بزرگواری».
و قال «الایمان نصفان نصف صبر و نصف شکر»
هوش مصنوعی: او گفت: «ایمان دو نیمه است؛ نیمی patience و نیمی شکرگزاری.»
و جاء رجل الی رسول اللَّه بأمة له سوداء فقال یا رسول اللَّه علیّ رقبة مؤمنة تجزی هذه عنّی قال تشهدین ان لا اله الا اللَّه. و انی عبد اللَّه و رسوله و تصلّین الخمس و تصومین شهر رمضان؟ قالت نعم، قال اعتقها فانها تجزی عنک.
هوش مصنوعی: مردی نزد پیامبر خدا آمد و گفت: ای رسول الله، من یک کنیز سیاه‌پوست دارم. آیا او می‌تواند برای من به عنوان یک مؤمن نجات‌بخش باشد؟ پیامبر از او پرسید: آیا شهادت می‌دهی که هیچ خدایی جز الله نیست و محمد پیامبر اوست و آیا پنج نماز می‌خوانی و در ماه رمضان روزه می‌گیری؟ او گفت: بله. پیامبر فرمود: او را آزاد کن، زیرا او می‌تواند نجات‌بخش تو باشد.
درین آیات و اخبار دلالت روشن است که اعمال بنده عین ایمانست و اجزاء آنست، ایمان خود نه یک جزء است تنها چنانک مرجی گفت، بلکه جزؤهاست و آن را شاخهاست از اعمال و طاعات بنده، چنانک در اعمال می‌افزاید ایمان وی می افزاید، و چنانک معصیت می‌افزاید ایمان وی می‌کاهد. و مرجی که گفت ایمان یک جزء است و آن قولست بی عمل، لا جرم گوید میان خلق در ایمان تفاضل نیست، و گوید ایمان فریشتگان و پیغامبران و ایمان اهل فسق و فساد یکسانست. که در آن تفاوت نیست، و در آن زیادت و نقصان نیست، و اگر کسی نماز و روزه و زکاة و حج بگذارد و زنا و دزدی کند و خمر خورد، چون کلمه شهادت گفت بزبان، و ایمان بغیب داد بدل، مرجی میگوید ایمان این کس تمام است، و اگر گوید انا مؤمن حقا این سخن از وی راست است. و بدانک این معتقد بر خلاف قول خدا و رسول است، و مکابره اسلام است و تهاون در دین است. و مرجی بر زبان هفتاد پیغامبر ملعونست و از شفاعت مصطفی محروم است: و بذلک‌
هوش مصنوعی: در این آیات و احادیث به وضوح مشخص شده است که اعمال انسان بخشی از ایمان اوست و ایمان شامل اجزای مختلفی است. ایمان فقط یک بخش منفک نیست، بلکه وابسته به اعمال و عبادات فرد است. هر چه اعمال انسان افزایش یابد، ایمان او نیز بیشتر می‌شود و اگر معصیت انجام دهد، ایمان او کاهش می‌یابد. برخی افراد معتقدند که ایمان تنها یک بخش است و به بیان ساده‌ای که بدون عمل تحقق یابد، می‌پردازند. آنها می‌گویند که تفاوتی میان ایمان افراد مختلف وجود ندارد و ایمان افراد نیکوکار و افراد فاسق یکسان است. اگر کسی پیش از عمل به عبادات، گناهانی چون زنا، دزدی و مصرف مشروبات الکلی انجام دهد، اما فقط به زبان شهادت دهد و باور داشته باشد، بر اساس نظر این افراد، ایمان او کامل است. چنین نظری با آموزه‌های دین و خداوند در تضاد است و نشان‌دهنده سهل‌انگاری در مسائل دینی است. این گونه اعتقاد، به نوعی رد سخنان بسیاری از پیامبران و دوری از رحمت رسول خدا به حساب می‌آید.
یقول النبی المرجئة ملعونة علی لسان سبعین نبیّا
هوش مصنوعی: پیامبر می‌فرماید: گروه مرجئه به خاطر اعمالشان به زبان هفتاد نبی ملعون شده‌اند.
و قال صنفان من امتی لا تنالهما شفاعتی یوم القیمة المرجئة و القدریة.
هوش مصنوعی: دو گروه از امتم هستند که در روز قیامت شفاعت من به آنها نخواهد رسید: مرجئه و قدریه.
و قال سعید بن جبیر المرجئه یهود هذه الملّة.
هوش مصنوعی: سعید بن جبیر گفت: یهود این دین را به تأخیر می‌اندازند.
ثم قال فی آخر الآیة إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ حجازی و شامی و حفص رءوف باشباع همزه بر وزن فعول خوانند و به یقول الشاعر:
هوش مصنوعی: سپس در پایان آیه گفته شده است که خداوند نسبت به مردم مهربان و رحیم است. در نوع خاصی از قرائت، واژه "رئوف" با همزه در وزن فعول خوانده می‌شود و شاعر نیز در این باره سخنانی دارد.
نطیع رسولنا و نطیع ربّا
هوش مصنوعی: ما از پیامبر خود اطاعت می‌کنیم و از پروردگارمان نیز پیروی می‌کنیم.
باقی بتخفیف همز خوانند رءوف و به قال جریر
هوش مصنوعی: باقی بتخفیف همز به معنای این است که بخشی از مطالب به صورت ملایم و لطیف بیان می‌شود و طبق گفته جریر، می‌توان این موضوع را با دقت بیشتری بررسی کرد.
هو الرّحمن کان بنا رءوفا
هوش مصنوعی: او، رحمان، نسبت به ما مهربان و دلسوز است.
تری للمسلمین علیک حقّا
هوش مصنوعی: حق مسلمانی بر تو واجب است.
کفعل الوالد الرّءوف الرّحیم
هوش مصنوعی: پدر مهربان و رحیم مانند یک پدر واقعی عمل می‌کند.
رءوف و رحیم دو نام‌اند خدای را عز و جل بمعنی رحمت وی بر آفریدگان و مهربانی وی بریشان، و رءوف بناء مبالغت است و در معنی رحمت بلیغ‌تر، یعنی سخت مهربانست و بخشاینده بر بندگان، و معنی رحمت نه ارادت نعمت است چنانک اهل تأویل گفته‌اند بل که ارادت نعمت صفتی دیگر است، و رحمت و مهربانی صفتی دیگر، و اللَّه تعالی بهر دو موصوف و بهر دو صفت باینده. قال النبی «ان اللَّه سبحانه ارحم بعبده من الوالدة بولدها»
هوش مصنوعی: خداوند عز و جل دو نام رءوف و رحیم دارد که بیانگر رحمت و مهربانی او نسبت به مخلوقاتش است. واژه رءوف نشان‌دهنده شدت مهربانی و بخشندگی او به بندگانش است. رحمت به معنای اراده و بخشش نعمت نیست، بلکه تعبیر دیگری از مهربانی است و خداوند هر دو صفت را دارد. پیامبر اسلام می‌فرماید: «خداوند نسبت به بندگانش از مادر نسبت به فرزندش رحم‌ دل‌تر است.»