گنجور

بخش ۵۶ - ۱۷ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: بَلی‌ مَنْ أَسْلَمَ الآیة... بلی اقراری است بجواب که در آن جحد بود، چنانک رب العالمین گفت حکایت از قول دوزخیان و بجواب خطاب خطابی عذاب سازان أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ؟ قالُوا بَلی‌ قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا و نعم جواب استفهامی است که در آن جحد نبود چنانک آتشیان بجواب خطاب بهشتیان گفتند فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ و بلی در اصل بل بوده است و یا در افزودند تا با حرف نسق مشکل نشود، چون جهودان گفتند. در بهشت نشود مگر جهودان، و ترسایان گفتند در بهشت نشود مگر ترسایان، رب العالمین جواب داد که نه آن و نه‌ این هیچ دو در بهشت نشوند، بلی مؤمنان درشوند آن گه صفت مؤمن در گرفت.

گفت: مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ هر که روی خویش فرا داد، و کردار و دل خویش پاک داشت، و آهنگ خویش راست کرد. مقاتل گفت اسلام بمعنی اخلاص است و وجه بمعنی عمل ای من اخلص عمله میگوید در بهشت آن کس شود که اخلاص در اعمال بجای آورد و اخلاص بر سه قسم است: اخلاص شهادت در اسلام، و اخلاص خدمت در ایمان، و اخلاص معرفت در حقیقت. و قرآن بهر سه قسم اشارت میکند، اخلاص شهادت را گفت أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ و اخلاص خدمت را گفت وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ و اخلاص معرفت را گفت إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ.

و در اخلاص اعمال حکایتی بیارند از سفیان عیینه که او را رفیقی بود و با وی برادری گرفته بود، و آن رفیق را یساری بود و نعمتی که درویشان را بدان نواختی و صدقه‌ها دادی، و نیز متعبّد بود، از دنیا بیرون شد. مردی آمد از شام و دعوی کرد که مرا بنزدیک وی امانتی بود قدر هزار دینار. وارثان گفتند ما ندانیم سفیان عیینه آن مرد را گفت که ترا شب نیمه شعبان بچاه زمزم باید شد، و او را از آن جایگاه بر خواندن تا ترا خبر کند که امانت کجا نهاده است، که در خبر مصطفی آمده است که ارواح مؤمنان و شهیدان و صالحان آن شب در چاه زمزم حاضر آیند، آن مرد برفت و او را از چاه زمزم خواند، جواب نیافت بر سفیان باز آمد، گفت خواندم و جواب نشنیدم، سفیان گفت «آه عدل اللَّه به الی برهوت» مگر او را بگردانیدند ازین چاه بچاه برهوت اندر حضرموت، آنجا که ارواح اشقیاهم درین شب مجتمع شوند آن مرد دیگر سال حضرموت، شد، و شب نیمه شعبان او را از آن چاه برخواند جواب داد، و نشان جای امانت ازو درخواست، و امانت بوی باز رسید. و سفیان او را گفته بود که بپرس از حال و قصه وی، و بما عدل اللَّه به الی هناک مع عبادته و صومه و صدقاته.

فقال بلّغ سفیان منی السلام، و قل له الریاء الریاء عدل بی الی هاهنا، قال فاتیت سفیان و اخبرته به، فبکی بکاء شدیدا، ثم قال ان اللَّه تعالی لا یقبل الّا ما کان خالصا لوجهه.

و گفته‌اند که اسلام درین آیت بمعنی تفویض است و وجه بمعنی امر ای من فوّض امره الی اللَّه، معنی آنست که در بهشت آن کس شود که کار با خداوندگار گذارد.

و قال علی بن عیسی من اسلم وجهه للَّه معناه: من سلّم جمیع بدنه لطاعة اللَّه فقد یقال لجملة الشی‌ء وجهه فجعل اشرف الاعضاء عبارة للجمیع.

وَ هُوَ مُحْسِنٌ و نیکو درآید در کردار و گفتار خود، و زندگانی و روزگار خود، و چنان داند در حال عبادت، و چنان انگارد که در خدای خود می‌نگرد.

عمر خطاب گفت که جبرئیل ع پرسید از رسول خدای صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم که ما الاحسان؟ احسان چیست؟ رسول جواب داد

«ان تعبد اللَّه کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یریک»

گفت احسان آنست که خدای را پرستی چنانک گویی که وی را می‌بینی، اگر تو وی را نمی‌بینی وی ترا می‌بیند. این اشارت است فرا نهایت مقام سالکان، و تحقیق این سخن آنست که هر رونده را در هر مقام که باشد بدایتی است و وساطتی و نهایتی: بدایت آنست که آغاز سفر کند از خود و در روش آید، و وساطت آنست که بصفت غریبان شود و غریب وار زندگانی کند، و نهایت آنست که بکعبه مشاهدت رسد. مصطفی سه رتبت اشارت کرده، حالت روش را گفت: «سیروا سبق المفردون»

و حالت غربت را گفت: «طلب الحق غربة»

و حالت مشاهدت را گفت: «اعبد اللَّه کانک تراه فان لم تکن تراه فانّه یریک»

آن گه ثمره اخلاص بنده و ثواب احسان وی پدید کرد و گفت: فله اجره عند ربّه»

و هو الجنّة، وی را نزدیک خود به بهشت فرود آورد، آن بهشت که مصطفی صفت وی کرده که

«نور یتلألأ و ریحانة تهتزّ و نهر یطّرد و زوجة حسناء جمیلة فی نضرة و نعمة و سلامة، فی اقامة ابدا»

نوری تابان، بانواع ریاحین بویان، و جوی روان، و هم جفت جوان، و شادی و ناز جاودان، هر چه بخاطر بنده فراز آید و خواهد در بهشت او راست همان و هم چنان.

عبد الرحمن بن ساعده گفت: یا رسول اللَّه انه یعجبنی الخیل فهل فی الجنة خیل فقال له النبی ص «یا بن ساعدة، ان ادخلک اللَّه الجنّة کان فیها فرس من یاقوت احمر، یطربک حیث شئت من الجنة»

و عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه یوما و هو یحدّث فیمن عنده رجل من اهل البادیة، انّ رجلا من اهل الجنة استأذن ربّه فی الزرع، فقال له ربه او لیست فیما شئت، قال بلی و لکن احبّ ان ازرع فیقول اللَّه له ازرع فیبذر حبّة، فیبادر الطرف نباته و استواءه و استحصاده و نثره. امثال الجبال، فیقول اللَّه عز و جل دونک بنیّ آدم فانه لا یشبعک شی‌ء. فقال الاعرابی و اللَّه یا رسول اللَّه لا یجد هذا الّا قرشیا او انصاریا فانهم اصحاب الزرع فامّا نحن فلسنا باصحاب زرع، فضحک رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم.

«وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ».

وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری‌ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ الآیة... آنچه جهودانند میگویند که ترسایان بر هیچ چیز نه‌اند از دین بار خدای، و آنچه ترسایان‌اند میگویند جهودان بر هیچ چیز نه‌اند از دین، «وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ» و جهودان از توریة میدانند که ترسایان بر باطل‌اند که خدای را زن و فرزندی گویند، و ترسایان از انجیل میدانند که جهودان بر هیچ چیز نه‌اند که به عیسی نمی‌گروند، و در قبله یکدیگر را مخالف‌اند.

کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ... این الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ گبرانند که بی کتاب‌اند و بی علم نادانان محض، یعنی که این گبران میگویند جهودان و ترسایان خود بر هیچ چیز نه‌اند. سفیان ثوری چون این آیت برخواندی گفتی «صدقوا جمیعا و اللَّه» مقاتل گفت «الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ» مشرکان عرب‌اند که پیغامبر را همان گفتند که جهودان و ترسایان یکدیگر را گفتند. و گفته‌اند که جهودان و ترسایان که درین آیت مذکورند جهودان مدینه اند و ترسایان فجران که پیش مصطفی در مناظره آمدند و یکدیگر را این گفتند.

فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ اللَّه داوری کند و کار برگزارد میان ایشان روز رستاخیز، و بایشان نماید که بهشتی کدامست و دوزخی کدام، فرقه حق کدام‌اند، و مآل و مرجع ایشان چیست، و فرقه ضلالت کدام‌اند و حاصل و فیصل ایشان چیست.

وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ الآیة... سبب نزول این آیت آن بود که طوس بن اسیسیانوس الرومی بجنگ بنی اسرائیل شد، و مهتران و جنگیان ایشان را بکشت و کهتران را ببردگی براند، و بیت المقدس را خراب کرد، و مسجد در دست گرفت و در آن پلیدیها و مردار بیوکند. رب العالمین گفت کیست کافرتر و شوخ‌تر از آن کس که این کار کند، بندگان خدای را از مسجد باز دارد، و نگذارد که در آن شند، و خدای را پرستند و وی را یاد کنند، و کار که کند و قصد که دارد در تخریب مسجد دارد و بآن کوشد، قتاده و سدی گفتند آن کس بخت‌نصر بود که ترسایان روم با وی برخاستند، و بجنگ جهودان شدند، و بیت المقدس را خراب کردند، و تا بروزگار عمر بیت المقدس خراب بود، آن گه مسلمانان دیگر باره بنا نهادند و مسجد باز کردند.

أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِینَ زان پس که مسلمانان آن را عمارت کردند ترسایان روم را نیست که در آن مسجد شوند مگر بدستوری مسلمانان، دل ایشان پر از بیم مسلمانان و ترس از هلاک جان، اکنون از ترسایان کس در آن نشود الا بعهد و امان، یا پس بدزدی و متنکروار چنانک او را ندانند که اگر بدانند او را بکشند.

لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ ترسایانراست درین جهان رسوایی و خواری و ننگ.

اگر ذمّی بود گزیت، و اگر حربی بود قتل، و در آن جهان عذاب مهین جاودان در آتش، مقاتل و کلبی گفتند لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ فتح قسطنطنیه و عموریه و رومیه است، حصارها و نشستگاه ایشان که در فتح آن استیصال ایشان است و تبتّر نظام دولت ایشان، مصطفی ع گفت الملحمة العظمی فتح قسطنطنیة و خروج الدجال فی سبعة اشهر. سدی گفت خزی ایشان در دنیا آنست که مهدی بیرون آید و قسطنطنیه بگشاید. و جای ایشان خراب کند و قومی را بکشد، و قومی را ببردگی ببرد، و مهدی آنست که مصطفی ع گفت: «لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم لطوّل اللَّه ذلک الیوم حتّی یبعث فیه رجلا منّی او من اهل بیتی یواطئ اسمه اسمی، و اسم ابیه اسم ابی، یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا».

عطا و عبد الرحمن بن زید گفتند این آیت بشأن مشرکان مکه آمد، و بمساجد اللَّه مسجد حرام می‌خواهد، مشرکان مصطفی را از حج و عبادت در آن مسجد بازداشتند، و مسجد را چون متعبد از آن باز دارند و در آن ذکر اللَّه نرود خراب گویند، باین معنی گفت «و سعی فی خرابها» پس چون مکه گشاده شد و کافران مقهور، رب العالمین گفت: أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِینَ کافران را نیست که در آن شوند از ترس مسلمانان و بیم قتل، و مصطفی ع روز فتح منادی را فرمود تا ندا کرد که «الا لا یحجن بعد هذا العام مشرک و لا یطوفن بالبیت عریان.».

قوله تعالی وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ الآیة...

ابن عباس گفت جماعتی از یاران رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بسفری بودند، و میغ برآمد و قبله بریشان مشتبه شد، هر کس باجتهاد روی بجانبی فرا داد و نماز کرد پس چون میغ باز شد بدانستند که هیچ یک روی بقبله نداشتند، پیش رسول خدای آمدند و قصه باز گفتند، در حال این آیت آمد، و این پیش از آن بود که آیت تحویل قبله با کعبه آمد، و پس از آنکه آیت تحویل آمد این منسوخ شد. عکرمه گفت این آیت خود در تحویل قبله است میگوید هر جا که روی فرا دهید نماز را در سفر و در حضر روی بآن جانب دهید که اللَّه شما را بر آن گردانید یعنی کعبه «فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» ای جهة الّتی وجّهکم الیها.

ابن عمر گفت این آیت نماز تطوع را آمده است در سفر، یصلّی حیث ما توجهت به راحلته و گفته‌اند این جواب عیبگویان است قبله حق را، و طعنه گویان در مسلمانان در گردانیدن روی از قبله شامی بقبله تهامی، که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و مسلمانان چون در مدینه آمدند شانزده ماه نماز به بیت المقدس میکردند روی بمغرب داشتند بسوی شام، و کعبه از پس پشت، و رسول خدای در دل میداشت آرزوی آنک روی بکعبه داشتی، قبله ابراهیم. چون رب العالمین پس از شانزده ماه روی وی بکعبه گردانید، بر جهودان سخت آمد و بزرگ، و سخنان در گرفتند فراوان از اعتراض و انکار و طعن در رسول خدا و در اسلام و مؤمنان. آن گه که نماز بیت المقدس میکردند روی بمغرب داشتند و پشت بر مشرق، چون روی به کعبه گردانیدند روی بمشرق کردند و پشت بر مغرب ایشان گفتند اگر استقبال مغرب حق بود استدبار آن باطل است و اگر استقبال مشرق حق است استدبار آن باطل، رب العالمین از آن جوابها داد که یکی اینست که وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ و تمامی جواب ایشان آنست که گفت: وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها و شرح آن بجای خویش گفته شود انشاء اللَّه. و وجه درین آیت بمعنی جهت است و جهت قبله است، و تخصیص را اضافت با خود کرد چنانک گفت بیت اللَّه و ناقة اللَّه إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ قیل واسع الشریعة، و قیل واسع المغفرة، و واسع العطاء واسع الشریعة فراخ شریعت است، دین وی آسان و راه بوی روشن و نزدیک.

چنانک مصطفی ع گفت «بعثت بالحنیفیة السهلة السمحة واسع المغفرة فراخ آمرزش است فراخ بخشایش، لقوله تعالی وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم حکایة عن اللَّه عز و جل لو اتیتنی بقراب الارض ذنوبا اتیتک بقراب الارض مغفرة و لا ابالی، واسع العطاء فراخ بخش است و فراخ نعمت، قال اللَّه تعالی وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها، و قیل واسع ای فضله یسعکم، و نعمته تشملکم، علیم باعمالکم و نیّاتکم حیثما صلّیتم و دعوتم. قال بعض السلف دخلت دیرا فجاء وقت الصّلاة فقلت لبعض من فی الدیر من النصاری دلّنی علی بقعة طاهرة اصلّی فیها، فقال لی طهّر قلبک عمّن سواه وقف حیث شئت قال فخجلت منه.

بخش ۵۵ - ۱۷ - النوبة الاولى: قوله تعالی: بَلی‌ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ آری در بهشت شود هر که روی خویش فرا داد و فرمان اللَّه را منقاد شد، وَ هُوَ مُحْسِنٌ و وی نیکو کار است فَلَهُ أَجْرُهُ او راست دست مزد او عِنْدَ رَبِّهِ نزدیک خداوند وی وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ و نیست فردا بریشان بیمی وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ و نه هیچ اندوهگن شوند.بخش ۵۷ - ۱۷ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: بَلی‌ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ... الآیة... کار کار مخلصانست، و دولت دولت صادقان، و سیرت سیرت پاکان، و نقد آن نقد که در دستارچه ایشان، امروز بر بساط خدمت با نور معرفت، فردا بر بساط صحبت با سرور وصلت، إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ میگوید پاکشان گردانیم و از کوره امتحان خالص بیرون آریم، تا حضرت را بشایند. که حضرت پاک جز پاکان را بخود راه ندهد ان اللَّه تعالی طیّب. لا یقبل الا الطیّب. بحضرت پاک جز عمل پاک و گفت پاک بکار نیاید، آن گه از آن عمل پاک چنان پاک باید شد که نه در دنیا بازجویی آن را و نه در عقبی، تا بخداوند پاک رسی. وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفی‌ وَ حُسْنَ مَآبٍ.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بَلی‌ مَنْ أَسْلَمَ الآیة... بلی اقراری است بجواب که در آن جحد بود، چنانک رب العالمین گفت حکایت از قول دوزخیان و بجواب خطاب خطابی عذاب سازان أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ؟ قالُوا بَلی‌ قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا و نعم جواب استفهامی است که در آن جحد نبود چنانک آتشیان بجواب خطاب بهشتیان گفتند فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ و بلی در اصل بل بوده است و یا در افزودند تا با حرف نسق مشکل نشود، چون جهودان گفتند. در بهشت نشود مگر جهودان، و ترسایان گفتند در بهشت نشود مگر ترسایان، رب العالمین جواب داد که نه آن و نه‌ این هیچ دو در بهشت نشوند، بلی مؤمنان درشوند آن گه صفت مؤمن در گرفت.
هوش مصنوعی: آیات قرآن به بیان موضوعاتی درباره ایمان و کفر پرداخته و از قول عذاب‌شوندگان در جهنم نقل می‌کند که به نذیران خداوند ایمان نیاورده‌اند. در مقابل، اهل بهشت به این پرسش پاسخ مثبت می‌دهند که آیا وعده‌های خداوند حقیقت داشته است. در اینجا، تأکید بر این نکته وجود دارد که هیچ کس معین از اهل کتاب نمی‌تواند ادعا کند که تنها خودش به بهشت می‌رود و در واقع، فقط مؤمنان حقیقی وارد بهشت خواهند شد. این نشان‌دهنده این است که ورود به بهشت مختص گروه خاصی از مردم نیست و همه افراد باید به ایمان واقعی دست یابند.
گفت: مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ هر که روی خویش فرا داد، و کردار و دل خویش پاک داشت، و آهنگ خویش راست کرد. مقاتل گفت اسلام بمعنی اخلاص است و وجه بمعنی عمل ای من اخلص عمله میگوید در بهشت آن کس شود که اخلاص در اعمال بجای آورد و اخلاص بر سه قسم است: اخلاص شهادت در اسلام، و اخلاص خدمت در ایمان، و اخلاص معرفت در حقیقت. و قرآن بهر سه قسم اشارت میکند، اخلاص شهادت را گفت أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ و اخلاص خدمت را گفت وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ و اخلاص معرفت را گفت إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ.
هوش مصنوعی: هر که روی خود را به سوی خدا کرد و کردار و دلش پاک باشد و راهش را درست قرار دهد، شخصی است که به اسلام جو در آمده است. مفهوم اسلام در واقع به معنای اخلاص است و "وجه" به معنای عمل. به این معنا، در بهشت خواهد بود کسی که در اعمالش اخلاص داشته باشد. اخلاص به سه دسته تقسیم می‌شود: اخلاص در شهادت به اسلام، اخلاص در خدمت به ایمان و اخلاص در معرفت به حقیقت. قرآن در مورد این سه نوع اخلاص اشاره کرده است؛ اخلاص در شهادت را وقتی گفته که "آیا دین خالص فقط برای خدا نیست"، اخلاص در خدمت را با این بیان که "جز اینکه خدا را پرستش کنند و دین خود را برای او خالص کنند" و اخلاص در معرفت را اینگونه بیان کرده که "ما آنها را با خلوص خاصی خالص کردیم".
و در اخلاص اعمال حکایتی بیارند از سفیان عیینه که او را رفیقی بود و با وی برادری گرفته بود، و آن رفیق را یساری بود و نعمتی که درویشان را بدان نواختی و صدقه‌ها دادی، و نیز متعبّد بود، از دنیا بیرون شد. مردی آمد از شام و دعوی کرد که مرا بنزدیک وی امانتی بود قدر هزار دینار. وارثان گفتند ما ندانیم سفیان عیینه آن مرد را گفت که ترا شب نیمه شعبان بچاه زمزم باید شد، و او را از آن جایگاه بر خواندن تا ترا خبر کند که امانت کجا نهاده است، که در خبر مصطفی آمده است که ارواح مؤمنان و شهیدان و صالحان آن شب در چاه زمزم حاضر آیند، آن مرد برفت و او را از چاه زمزم خواند، جواب نیافت بر سفیان باز آمد، گفت خواندم و جواب نشنیدم، سفیان گفت «آه عدل اللَّه به الی برهوت» مگر او را بگردانیدند ازین چاه بچاه برهوت اندر حضرموت، آنجا که ارواح اشقیاهم درین شب مجتمع شوند آن مرد دیگر سال حضرموت، شد، و شب نیمه شعبان او را از آن چاه برخواند جواب داد، و نشان جای امانت ازو درخواست، و امانت بوی باز رسید. و سفیان او را گفته بود که بپرس از حال و قصه وی، و بما عدل اللَّه به الی هناک مع عبادته و صومه و صدقاته.
هوش مصنوعی: سفیان عیینه دوست نزدیکی داشت که برادری کرده بودند. آن دوست، یسار بود و با بخششت به درویشان، صدقه می‌داد و در عبادت نیز کوشا بود. پس از مدتی، او از دنیا رفت. فردی از شام نزد خانواده‌اش آمد و ادعا کرد که نزد آن مرد امانتی به ارزش هزار دینار داشته است. وارثان به او گفتند که نمی‌دانند. سفیان عیینه به آن فرد گفت که باید در شب نیمه شعبان به چاه زمزم برود تا از آنجا خبری از امانت بگیرد، زیرا بر اساس روایات، روح مؤمنان و صالحان در آن شب در آن چاه حاضر می‌شوند. آن مرد به چاه رفت، اما پاسخی نیافت و دوباره به سفیان بازگشت و گفت که بی‌پاسخ مانده است. سفیان با اندوه گفت که شاید او را به چاه دیگری در حضرموت منتقل کرده‌اند، جایی که ارواح شقی‌ها در آن شب جمع می‌شوند. سال بعد، در شب نیمه شعبان، آن مرد دوباره به چاه رفت و این بار پاسخ دریافت کرد و نشانی امانت را از او خواست و امانتش به او بازگشت. سفیان به او گفت که در مورد حال و داستانش بپرسد و به حقیقت خداوندی در آنجا با عبادت، روزه و صدقه‌اش اشاره کرد.
فقال بلّغ سفیان منی السلام، و قل له الریاء الریاء عدل بی الی هاهنا، قال فاتیت سفیان و اخبرته به، فبکی بکاء شدیدا، ثم قال ان اللَّه تعالی لا یقبل الّا ما کان خالصا لوجهه.
هوش مصنوعی: سفیان را به سلام رساندم و به او گفتم که ریاکاری تا اینجا با من است. او به شدت گریه کرد و سپس گفت که خداوند متعال فقط آنچه را که خالصاً برای اوست، می‌پذیرد.
و گفته‌اند که اسلام درین آیت بمعنی تفویض است و وجه بمعنی امر ای من فوّض امره الی اللَّه، معنی آنست که در بهشت آن کس شود که کار با خداوندگار گذارد.
هوش مصنوعی: در این آیه، گفته شده که اسلام به معنای واگذاری امور است و واژه "وجه" به مفهوم دستور و کار است. به این معنا که کسی که امور خود را به خدا تفویض کند، به بهشت خواهد رفت.
و قال علی بن عیسی من اسلم وجهه للَّه معناه: من سلّم جمیع بدنه لطاعة اللَّه فقد یقال لجملة الشی‌ء وجهه فجعل اشرف الاعضاء عبارة للجمیع.
هوش مصنوعی: علی بن عیسی می‌گوید که اگر کسی تسلیم خدا شود، به معنای آن است که تمام وجود خود را برای اطاعت از خدا تسلیم کرده است. در اینجا، به "صورت" به‌عنوان نماد و نماینده کل وجود اشاره شده است و به همین دلیل، بهترین و باارزش‌ترین قسمت بدن، یعنی "صورت"، برای بیان این مفهوم انتخاب شده است.
وَ هُوَ مُحْسِنٌ و نیکو درآید در کردار و گفتار خود، و زندگانی و روزگار خود، و چنان داند در حال عبادت، و چنان انگارد که در خدای خود می‌نگرد.
هوش مصنوعی: او انسانی نیکوکار است که در اعمال و گفتارش، و همچنین در زندگی و روزهایش، نیکو عمل می‌کند. در حال عبادت به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویی به خداوند نگاه می‌کند و تمام توجهش به او معطوف است.
عمر خطاب گفت که جبرئیل ع پرسید از رسول خدای صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم که ما الاحسان؟ احسان چیست؟ رسول جواب داد
هوش مصنوعی: عمر خطاب گفت که جبرئیل از پیامبر خدا سوال کرد که احسان چیست؟ پیامبر در پاسخ گفت...
«ان تعبد اللَّه کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یریک»
هوش مصنوعی: «به گونه‌ای خداوند را عبادت کن که گویی او را می‌بینی؛ و اگر او را نمی‌بینی، بدان که او تو را می‌بیند.»
گفت احسان آنست که خدای را پرستی چنانک گویی که وی را می‌بینی، اگر تو وی را نمی‌بینی وی ترا می‌بیند. این اشارت است فرا نهایت مقام سالکان، و تحقیق این سخن آنست که هر رونده را در هر مقام که باشد بدایتی است و وساطتی و نهایتی: بدایت آنست که آغاز سفر کند از خود و در روش آید، و وساطت آنست که بصفت غریبان شود و غریب وار زندگانی کند، و نهایت آنست که بکعبه مشاهدت رسد. مصطفی سه رتبت اشارت کرده، حالت روش را گفت: «سیروا سبق المفردون»
هوش مصنوعی: احسان به معنای پرستش خداوند به گونه‌ای است که گویی او را می‌بینی. اگرچه تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند. این نکته به اوج مقام سالکان اشاره دارد. مفهوم این سخن این است که هر مسافری در هر جایگاهی دارای مراحل مختلفی است: مرحله آغازین، مرحله میانی و مرحله پایانی. مرحله آغازین وقتی است که فرد سفر را از خود آغاز می‌کند و در مسیر قرار می‌گیرد. مرحله میانی به حالتی اشاره دارد که فرد به شکل غریبه‌ای زندگی می‌کند و در نهایت، مرحله پایانی زمانی است که به کعبه مشاهدت می‌رسد. مصطفی به سه رتبه اشاره کرده و حالت روش را با گفتن «سیروا سبق المفردون» بیان کرده است.
و حالت غربت را گفت: «طلب الحق غربة»
هوش مصنوعی: او حالت غربت را این‌گونه بیان کرد: «طلب حق، خود گمشده‌ای است.»
و حالت مشاهدت را گفت: «اعبد اللَّه کانک تراه فان لم تکن تراه فانّه یریک»
هوش مصنوعی: در مورد نحوه عبادت گفته شده است: «خدا را طوری عبادت کن که گویی او را می‌بینی، و اگر او را نمی‌بینی، بدان که او تو را می‌بیند.»
آن گه ثمره اخلاص بنده و ثواب احسان وی پدید کرد و گفت: فله اجره عند ربّه»
هوش مصنوعی: سپس نتیجه تلاش و خلوص بندۀ خدا و پاداش نیکی‌های او ظاهر شد و گفته شد: "پس پاداش او نزد پروردگارش است."
و هو الجنّة، وی را نزدیک خود به بهشت فرود آورد، آن بهشت که مصطفی صفت وی کرده که
هوش مصنوعی: او را به بهشت نزدیک کرد، همان بهشتی که مصطفی ویژگی‌های آن را توصیف کرده است.
«نور یتلألأ و ریحانة تهتزّ و نهر یطّرد و زوجة حسناء جمیلة فی نضرة و نعمة و سلامة، فی اقامة ابدا»
هوش مصنوعی: نور درخشان است و گل‌های زیبا در حال تکان خوردن هستند و رودخانه‌ای جریان دارد و همسری زیبا و دلربا در آرامش و سلامتی زندگی می‌کند، همه چیز در حالت ابدی برقرار است.
نوری تابان، بانواع ریاحین بویان، و جوی روان، و هم جفت جوان، و شادی و ناز جاودان، هر چه بخاطر بنده فراز آید و خواهد در بهشت او راست همان و هم چنان.
هوش مصنوعی: در بهشت، نوری درخشان وجود دارد که پر از گل‌های خوشبو، جوی‌هایی روان و همراه جوانانی است. در آنجا دائماً شادی و زیبایی وجود دارد. هر چیزی که به ذهن بنده بیفتد و بخواهد، در آن بهشت وجود دارد و همیشه برقرار است.
عبد الرحمن بن ساعده گفت: یا رسول اللَّه انه یعجبنی الخیل فهل فی الجنة خیل فقال له النبی ص «یا بن ساعدة، ان ادخلک اللَّه الجنّة کان فیها فرس من یاقوت احمر، یطربک حیث شئت من الجنة»
هوش مصنوعی: عبد الرحمن بن ساعده از پیامبر خدا پرسید: ای پیامبر خدا، من از اسب‌ها خوشم می‌آید، آیا در بهشت اسب‌هایی وجود دارد؟ پیامبر ص فرمود: ای پسر ساعده، اگر خدا تو را به بهشت وارد کند، در آنجا اسبی از یاقوت قرمز خواهی داشت که هر جا بخواهی می‌تواند به تو خدمت کند.
و عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه یوما و هو یحدّث فیمن عنده رجل من اهل البادیة، انّ رجلا من اهل الجنة استأذن ربّه فی الزرع، فقال له ربه او لیست فیما شئت، قال بلی و لکن احبّ ان ازرع فیقول اللَّه له ازرع فیبذر حبّة، فیبادر الطرف نباته و استواءه و استحصاده و نثره. امثال الجبال، فیقول اللَّه عز و جل دونک بنیّ آدم فانه لا یشبعک شی‌ء. فقال الاعرابی و اللَّه یا رسول اللَّه لا یجد هذا الّا قرشیا او انصاریا فانهم اصحاب الزرع فامّا نحن فلسنا باصحاب زرع، فضحک رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم.
هوش مصنوعی: روزی پیامبر اکرم (ص) در حال صحبت با حاضرین ذکر کرد که مردی از اهل بهشت از خداوند اجازه می‌گیرد تا زراعت کند. خداوند به او می‌گوید که هر چه بخواهد می‌تواند انجام دهد. مرد می‌گوید که دوست دارد زراعت کند. سپس خداوند به او می‌فرماید که بذر بنشاند و او بلافاصله بذر را می‌کارد و گیاه به سرعت رشد کرده و می‌رسد و محصولش را برداشت می‌کند، به حدی که مانند کوه‌ها می‌شود. خداوند می‌فرماید: «ببینید، ای فرزندان آدم، هیچ چیز شما را سیر نمی‌کند». در این بین، مرد بدوی با لهجه‌ای می‌گوید: «به خدا قسم، این نعمت‌ها فقط برای قریشی‌ها یا انصارها است، زیرا آن‌ها اهل زراعت هستند، اما ما که اهل زراعت نیستیم». پیامبر (ص) با شنیدن این سخن خندید.
«وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ».
هوش مصنوعی: بر کسانی که در مسیر درست قرار دارند نه ترسی وجود دارد و نه غمی.
وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری‌ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ الآیة... آنچه جهودانند میگویند که ترسایان بر هیچ چیز نه‌اند از دین بار خدای، و آنچه ترسایان‌اند میگویند جهودان بر هیچ چیز نه‌اند از دین، «وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ» و جهودان از توریة میدانند که ترسایان بر باطل‌اند که خدای را زن و فرزندی گویند، و ترسایان از انجیل میدانند که جهودان بر هیچ چیز نه‌اند که به عیسی نمی‌گروند، و در قبله یکدیگر را مخالف‌اند.
هوش مصنوعی: یهودیان می‌گویند که مسیحیان هیچ ارزشی ندارند و بر دین خدا چیزی نمی‌دانند. از سوی دیگر، مسیحیان نیز معتقدند که یهودیان بر هیچ چیز نمی‌باشند زیرا به دین عیسی ایمان ندارند. هر دو گروه به کتاب‌های خود استناد می‌کنند و یکدیگر را در باورهایشان مخالف می‌دانند. یهودیان اعتقاد دارند که مسیحیان به خدا نسبت‌های نادرست می‌دهند و مسیحیان بر این باورند که یهودیان به اصول دین عیسی احترام نمی‌گذارند.
کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ... این الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ گبرانند که بی کتاب‌اند و بی علم نادانان محض، یعنی که این گبران میگویند جهودان و ترسایان خود بر هیچ چیز نه‌اند. سفیان ثوری چون این آیت برخواندی گفتی «صدقوا جمیعا و اللَّه» مقاتل گفت «الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ» مشرکان عرب‌اند که پیغامبر را همان گفتند که جهودان و ترسایان یکدیگر را گفتند. و گفته‌اند که جهودان و ترسایان که درین آیت مذکورند جهودان مدینه اند و ترسایان فجران که پیش مصطفی در مناظره آمدند و یکدیگر را این گفتند.
هوش مصنوعی: این افراد نادان که بی‌کتاب و علم‌اند، اعتقاد دارند که یهودیان و مسیحیان بر هیچ چیزی تسلطی ندارند. سفیان ثوری وقتی این آیه را شنید، گفت که آنها در این مورد حق دارند. مقاتل نیز بیان کرده است که این نادانان، مشرکان عرب هستند که همان سخنان یهودیان و مسیحیان را تکرار می‌کنند. برخی اشاره کرده‌اند که یهودیان و مسیحیان ذکر شده در این آیه، به یهودیان مدینه و مسیحیان فجران اشاره دارند که در مناظره‌ای با پیامبر همکاری کردند و این سخنان را به یکدیگر گفتند.
فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ اللَّه داوری کند و کار برگزارد میان ایشان روز رستاخیز، و بایشان نماید که بهشتی کدامست و دوزخی کدام، فرقه حق کدام‌اند، و مآل و مرجع ایشان چیست، و فرقه ضلالت کدام‌اند و حاصل و فیصل ایشان چیست.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، خداوند در میان آنها حکم خواهد کرد و مشخص می‌کند که کدام گروه در حق هستند و کدام گروه در باطل. او به آن‌ها نشان خواهد داد که سرنوشت هر یک چیست و به کجا خواهند رفت: به بهشت یا جهنم. همچنین حقایق و نتایج نهایی انتخاب‌هایشان را برایشان روشن خواهد کرد.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ الآیة... سبب نزول این آیت آن بود که طوس بن اسیسیانوس الرومی بجنگ بنی اسرائیل شد، و مهتران و جنگیان ایشان را بکشت و کهتران را ببردگی براند، و بیت المقدس را خراب کرد، و مسجد در دست گرفت و در آن پلیدیها و مردار بیوکند. رب العالمین گفت کیست کافرتر و شوخ‌تر از آن کس که این کار کند، بندگان خدای را از مسجد باز دارد، و نگذارد که در آن شند، و خدای را پرستند و وی را یاد کنند، و کار که کند و قصد که دارد در تخریب مسجد دارد و بآن کوشد، قتاده و سدی گفتند آن کس بخت‌نصر بود که ترسایان روم با وی برخاستند، و بجنگ جهودان شدند، و بیت المقدس را خراب کردند، و تا بروزگار عمر بیت المقدس خراب بود، آن گه مسلمانان دیگر باره بنا نهادند و مسجد باز کردند.
هوش مصنوعی: هیچ کس ستمگرتر از کسی نیست که مانع از رفتن به مساجد خدا شود. در واقع، این آیه به حادثه‌ای اشاره دارد که در آن طوس بن اسیسیانوس رومی به جنگ بنی اسرائیل پرداخت و بسیاری از رهبران و جنگجویان آن قوم را کشت، در حالی که جوان‌ترها را به بردگی گرفت و شهر بیت المقدس را ویران کرد. او کنترل مسجد را نیز به دست گرفت و در آن جا کارهای ناپسند و نامناسبی انجام داد. خداوند فرمود چه کسی می‌تواند کافرتر و با تمسخرتر از کسی باشد که این کارها را انجام می‌دهد و بندگان خدا را از عبادت و یاد او در مساجد باز می‌دارد؟ در واقع، او به دنبال تخریب مساجد است. برخی از روایات می‌گویند که این شخص بخت‌نصر بوده که با ترسایان روم به جنگ یهودیان رفت و بیت المقدس را خراب کرد. این خرابی تا دوران عمر ادامه داشت و بعدها مسلمانان موفق به بازسازی آن و دوباره ساختن مسجد شدند.
أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِینَ زان پس که مسلمانان آن را عمارت کردند ترسایان روم را نیست که در آن مسجد شوند مگر بدستوری مسلمانان، دل ایشان پر از بیم مسلمانان و ترس از هلاک جان، اکنون از ترسایان کس در آن نشود الا بعهد و امان، یا پس بدزدی و متنکروار چنانک او را ندانند که اگر بدانند او را بکشند.
هوش مصنوعی: آنها نمی‌توانند به آنجا وارد شوند مگر با ترس و وحشت. بعد از اینکه مسلمانان آن مکان را ساختند، ترسایان روم نمی‌توانند به آن مسجد بروند مگر با اجازه مسلمانان. دل‌های آنان پر از ترس از مسلمانان و ترس از هلاکت جان خود است. اکنون هیچ یک از ترسایان نمی‌تواند در آنجا حضور داشته باشد مگر با عهد و امان، یا اینکه به صورت پنهانی و مخفیانه وارد شوند، زیرا اگر شناخته شوند، جانشان تهدید می‌شود.
لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ ترسایانراست درین جهان رسوایی و خواری و ننگ.
هوش مصنوعی: در این دنیا، ترسایان به رسوایی و خفت و ننگ مبتلا خواهند شد.
اگر ذمّی بود گزیت، و اگر حربی بود قتل، و در آن جهان عذاب مهین جاودان در آتش، مقاتل و کلبی گفتند لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ فتح قسطنطنیه و عموریه و رومیه است، حصارها و نشستگاه ایشان که در فتح آن استیصال ایشان است و تبتّر نظام دولت ایشان، مصطفی ع گفت الملحمة العظمی فتح قسطنطنیة و خروج الدجال فی سبعة اشهر. سدی گفت خزی ایشان در دنیا آنست که مهدی بیرون آید و قسطنطنیه بگشاید. و جای ایشان خراب کند و قومی را بکشد، و قومی را ببردگی ببرد، و مهدی آنست که مصطفی ع گفت: «لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم لطوّل اللَّه ذلک الیوم حتّی یبعث فیه رجلا منّی او من اهل بیتی یواطئ اسمه اسمی، و اسم ابیه اسم ابی، یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا».
هوش مصنوعی: اگر کسی غیرمسلمان بود، او را باید ذلت داد و اگر دشمن بود، باید او را کشت. در آن دنیا، عذاب سخت و جاودانی در آتش انتظار آنها را می‌کشد. برخی گفته‌اند که برای آنها در این دنیا خفت و ذلت وجود دارد؛ به ویژه با فتح قسطنطنیه، عموریه و روم که باعث نابودی آنها می‌شود. این امر به فروپاشی حکومتشان می‌انجامد. همچنین، پیامبر (ص) فرمودند که بزرگ‌ترین نبرد، فتح قسطنطنیه و ظهور دجال در عرض هفت ماه خواهد بود. فردی به نام سدی نیز بیان کرد که خفت آنها در دنیا زمانی است که مهدی ظهور کند و قسطنطنیه را بگشاید. او به تخریب جایگاه آنها خواهد پرداخت و عده‌ای را خواهد کشت و عده‌ای را به اسارت خواهد برد. مهدی همانطور که پیامبر (ص) فرمود، کسی است که حتی اگر تنها یک روز از دنیا باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می‌کند تا فردی از نسل او یا اهل بیتش را مبعوث کند. نام او با نام من مطابقت دارد و نام پدرش نیز با نام پدر من یکی است؛ او زمین را پر از انصاف و عدالت خواهد کرد، همان‌طوری که پر از ظلم و ستم شده است.
عطا و عبد الرحمن بن زید گفتند این آیت بشأن مشرکان مکه آمد، و بمساجد اللَّه مسجد حرام می‌خواهد، مشرکان مصطفی را از حج و عبادت در آن مسجد بازداشتند، و مسجد را چون متعبد از آن باز دارند و در آن ذکر اللَّه نرود خراب گویند، باین معنی گفت «و سعی فی خرابها» پس چون مکه گشاده شد و کافران مقهور، رب العالمین گفت: أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِینَ کافران را نیست که در آن شوند از ترس مسلمانان و بیم قتل، و مصطفی ع روز فتح منادی را فرمود تا ندا کرد که «الا لا یحجن بعد هذا العام مشرک و لا یطوفن بالبیت عریان.».
هوش مصنوعی: عطا و عبد الرحمن بن زید بیان کردند که این آیه درباره مشرکان مکه نازل شده است. مشرکان پیامبر را از حج و عبادت در مسجد حرام منع کردند و به این خاطر که نتوانند در آنجا ذکر خداوند کنند، گفتند که باید مسجد خراب شود. اما وقتی مکه فتح شد و مشرکان شکست خوردند، خداوند فرمود که این افراد نباید بدون ترس وارد مسجد شوند. مسلمانان از ترس قتل و برخورد، در آنجا حاکم شدند. در روز فتح، پیامبر دستور داد که اعلام کنند دیگر هیچ مشرکی حق ندارد بعد از این سال به حج برود یا دور کعبه طواف کند.
قوله تعالی وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ الآیة...
هوش مصنوعی: خداوند فرموده است که مشرق و مغرب متعلق به اوست، پس هر کجا که روی کنید، آنجا وجه خداوند قرار دارد.
ابن عباس گفت جماعتی از یاران رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بسفری بودند، و میغ برآمد و قبله بریشان مشتبه شد، هر کس باجتهاد روی بجانبی فرا داد و نماز کرد پس چون میغ باز شد بدانستند که هیچ یک روی بقبله نداشتند، پیش رسول خدای آمدند و قصه باز گفتند، در حال این آیت آمد، و این پیش از آن بود که آیت تحویل قبله با کعبه آمد، و پس از آنکه آیت تحویل آمد این منسوخ شد. عکرمه گفت این آیت خود در تحویل قبله است میگوید هر جا که روی فرا دهید نماز را در سفر و در حضر روی بآن جانب دهید که اللَّه شما را بر آن گردانید یعنی کعبه «فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» ای جهة الّتی وجّهکم الیها.
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل می‌کند که گروهی از یاران پیامبر در حال سفر بودند و ناگهان ابری پدیده شد که باعث شد قبله برای آن‌ها مبهم شود. هر کس با اجتهاد خود به سمتی روی کرد و نماز خواند، اما وقتی ابر کنار رفت، متوجه شدند که هیچ‌کدام به سمت قبله نماز نخوانده‌اند. سپس به حضور پیامبر رفتند و ماجرا را تعریف کردند. در این لحظه، آیه‌ای نازل شد که قبل از نازل شدن آیه‌ای درباره تغییر قبله به سوی کعبه بود و پس از آن، آیه مربوط به تغییر قبله منسوخ شد. عکرمه اشاره می‌کند که این آیه در واقع درباره تغییر قبله است و بیان می‌کند که هر جا که به سمت آن رو بیندازید، در سفر و حضر، باید به سویی نماز بخوانید که خداوند شما را به آن جهت هدایت کرده است، یعنی سمت کعبه.
ابن عمر گفت این آیت نماز تطوع را آمده است در سفر، یصلّی حیث ما توجهت به راحلته و گفته‌اند این جواب عیبگویان است قبله حق را، و طعنه گویان در مسلمانان در گردانیدن روی از قبله شامی بقبله تهامی، که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و مسلمانان چون در مدینه آمدند شانزده ماه نماز به بیت المقدس میکردند روی بمغرب داشتند بسوی شام، و کعبه از پس پشت، و رسول خدای در دل میداشت آرزوی آنک روی بکعبه داشتی، قبله ابراهیم. چون رب العالمین پس از شانزده ماه روی وی بکعبه گردانید، بر جهودان سخت آمد و بزرگ، و سخنان در گرفتند فراوان از اعتراض و انکار و طعن در رسول خدا و در اسلام و مؤمنان. آن گه که نماز بیت المقدس میکردند روی بمغرب داشتند و پشت بر مشرق، چون روی به کعبه گردانیدند روی بمشرق کردند و پشت بر مغرب ایشان گفتند اگر استقبال مغرب حق بود استدبار آن باطل است و اگر استقبال مشرق حق است استدبار آن باطل، رب العالمین از آن جوابها داد که یکی اینست که وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ و تمامی جواب ایشان آنست که گفت: وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها و شرح آن بجای خویش گفته شود انشاء اللَّه. و وجه درین آیت بمعنی جهت است و جهت قبله است، و تخصیص را اضافت با خود کرد چنانک گفت بیت اللَّه و ناقة اللَّه إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ قیل واسع الشریعة، و قیل واسع المغفرة، و واسع العطاء واسع الشریعة فراخ شریعت است، دین وی آسان و راه بوی روشن و نزدیک.
هوش مصنوعی: ابن عمر بیان می‌کند که این آیه در مورد نماز تطوع در سفر نازل شده است. مسلمانان می‌توانند هر جا که هستند نماز بخوانند و این پاسخ به کسانی است که به تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه ایراد می‌گیرند. زمانی که رسول خدا و مسلمانان به مدینه آمدند، به مدت شانزده ماه نماز را به سمت بیت المقدس می‌خواندند و رو به شام بودند. در این زمان، کعبه پشت سرشان بود و پیامبر به شدت آرزوی رو به کعبه نماز خواندن را داشت. وقتی خداوند بعد از این مدت روی آنها را به سمت کعبه برگرداند، یهودیان و مخالفان به شدت اعتراض کردند و به رسول خدا و اسلام طعنه وارد کردند. آنها با توجه به تغییر قبله می‌گفتند که اگر رو به مغرب حق است، پس پشت کردن به آن باطل است و اگر رو به مشرق حق باشد، پشت کردن به آن نیز باطل است. در پاسخ به اعتراضاتشان، خداوند فرمود: «برای خدا مشرق و مغرب است، پس هر جا که روی کنید، آنجا وجه خداست.» همچنین بیان شد که قبله‌ای که قبلاً می‌خواندند، برای حکمت خاصی بود و دلیل این تغییر نیز در جایش توضیح داده خواهد شد. در این آیه، «وجه» به معنای جهت آمده و اشاره به قبله دارد. خداوند بر وسعت دین و شریعت اشاره کرده و این که دین او آسان و راهش روشن و نزدیک است.
چنانک مصطفی ع گفت «بعثت بالحنیفیة السهلة السمحة واسع المغفرة فراخ آمرزش است فراخ بخشایش، لقوله تعالی وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم حکایة عن اللَّه عز و جل لو اتیتنی بقراب الارض ذنوبا اتیتک بقراب الارض مغفرة و لا ابالی، واسع العطاء فراخ بخش است و فراخ نعمت، قال اللَّه تعالی وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها، و قیل واسع ای فضله یسعکم، و نعمته تشملکم، علیم باعمالکم و نیّاتکم حیثما صلّیتم و دعوتم. قال بعض السلف دخلت دیرا فجاء وقت الصّلاة فقلت لبعض من فی الدیر من النصاری دلّنی علی بقعة طاهرة اصلّی فیها، فقال لی طهّر قلبک عمّن سواه وقف حیث شئت قال فخجلت منه.
هوش مصنوعی: مصطفی (علیه السلام) فرمود: «دعوت من با دین آسان و ملایم و گنجایش بسیار برای آمرزش آغاز شد.» او به رحمت الهی اشاره کرد که شامل همه چیز است. همچنین بیان شده که اگر کسی گناهانش به اندازه‌ زمین باشد، خداوند با آمرزشش این گناهان را می‌پوشاند و اهمیتی نمی‌دهد. خداوند بخشنده و با نعمت‌های زیادی است و نعمت‌هایش آنقدر زیاد است که نمی‌توان آنها را شمرد. همچنین گفته شده که خداوند با فضل و احسانش همه شما را در بر می‌گیرد و به اعمال و نیت‌های شما آگاه است. یکی از افراد از سلف، داستانی از تجربه خود در یک دیر نقل می‌کند که وقتی وقت نماز رسید، از یکی از مسیحیان خواسته بود تا مکانی پاک برای نماز پیدا کند و او پاسخ داد که باید قلبت را از غیر خدا پاک کنی و بعد هر جایی که بخواهی نماز بخوانی. این جواب باعث شد که او از گفتن چیزی خجالت بکشد.