گنجور

بخش ۴۹ - ۱۵ - النوبة الاولى

قوله تعالی: قُلْ رسول من گوی إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ اگر سرای پسین و پیروزی در آن شما راست عِنْدَ اللَّهِ نزدیک خداوند، خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ خاصّه شما را از غیر دیگران، فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ پس مرگ خواهید بآرزوی إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ اگر می‌راست گوئید.

وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ و بآرزو نخواهند آن را، أَبَداً هرگز بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ بآنچه میدانند که پیش فرا فرستادند از کردید، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ و اللَّه داناست بآن ستمکاران بر خویشتن.

وَ لَتَجِدَنَّهُمْ و ایشان را یابید أَحْرَصَ النَّاسِ حریصتر مردمان عَلی‌ حَیاةٍ بر زندگانی، وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا و گبرکان هم یَوَدُّ أَحَدُهُمْ دوست دارد یکی از آن گبران لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ اگر او را هزار سال عمر دراز دهندی وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ و رهاننده نیست آدمی را از عذاب أَنْ یُعَمَّرَ که او را عمر دراز دهند وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ و اللَّه بینا است بآنچه میکنند.

قُلْ رسول من گوی، مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ هر که دشمن است جبرئیل را، فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی‌ قَلْبِکَ خداست که فرستاد او را بر دل تو نه خود آمد بِإِذْنِ اللَّهِ بدستوری اللَّه آمد، مُصَدِّقاً استوار گیر و گواه لِما بَیْنَ یَدَیْهِ هر کتاب را که پیش او فرود آمد وَ هُدیً و راهنمونی وَ بُشْری‌ لِلْمُؤْمِنِینَ و شادمانه کردن گرویدگان را.

مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ هر که دشمنست خدای را وَ مَلائِکَتِهِ و فریشتگان وی را وَ رُسُلِهِ و فرستادگان وی را، وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ و جبرئیل و میکائیل را فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ اللَّه دشمنست آن کافران را که دشمن ایشانند.

وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ و ما فرستادیم بر تو آیاتٍ بَیِّناتٍ سخنهای روشن هویدا و راست، وَ ما یَکْفُرُ بِها و کافر نشوند بآن إِلَّا الْفاسِقُونَ مگر فاسقان که از پذیرفتن حق بیرون شده‌اند.

أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً باش هر گه که پیمانی ببندند، نَبَذَهُ بیوکنند و بشکنند آن پیمان را فَرِیقٌ مِنْهُمْ گروهی ازیشان بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ...

بلکه بیشتر ایشان ناگرویدگانند.

وَ لَمَّا جاءَهُمْ و آن گه که آمد بایشان رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فرستاده از نزدیک خداوند مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ استوار گیر و گواه آن کتاب را که با ایشانست نَبَذَ بیوکند فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ گروهی ازیشان که توریة دادند ایشان را، کِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کتاب خدای توریة پس پشت انداختند کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ مانند آنک نمیدانند که توریة سخن خدا است.

وَ اتَّبَعُوا وانگه پس روی کردند ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ آن چیز را که شیاطین خواندند عَلی‌ بر عهد مُلْکِ سُلَیْمانَ و در زمان او وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ و هرگز سلیمان کافر نبود وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا و لکن شیاطین کافر شدند، یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ جادوی در مردمان میآموزند. وَ ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ و نیز پس روی کردند آن چیز را که فرستاده آمد بر آن دو فریشته، بِبابِلَ شهر بابل هارُوتَ وَ مارُوتَ نام آن دو فرشته هاروت و ماروت، وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ و ایشان جادوی در هیچکس نیاموزند، حَتَّی یَقُولا تا آن گاه که بیشتر گویند إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ ما آزمون خلق ایم از خدای، فَلا تَکْفُرْ کافر مشو بپذیرفتن باطل فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما و می‌آموزند از آن دو فریشته، ما یُفَرِّقُونَ بِهِ چیزی که با آن جدایی کنند بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ میانه مرد و جفت وی، وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ و نمی‌گزایند کس را، بآن و جدایی نمی‌اوکنند إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ مگر بخواست خدای وَ یَتَعَلَّمُونَ و می‌آموزند ما یَضُرُّهُمْ چیزی که ایشان را در این گزند نماید، وَ لا یَنْفَعُهُمْ و ایشان را در دین بکار نیاید، وَ لَقَدْ عَلِمُوا و نیک دانسته‌اند لَمَنِ اشْتَراهُ که هر که سحر را خرد و پسندد ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ‌

او را در آن جهان نیست از هیچ نیکویی بهره، وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ و ببد چیزی خویشتن را بفروختند، لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ اگر دانندید.

وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا و اگر ایشان ایمان آوردندی وَ اتَّقَوْا و از خشم خدای بپرهیزیدندی، لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ پاداش ایشان از نزدیک خداوند خَیْرٌ به بودی لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ اگر دانندید.

بخش ۴۸ - ۱۴ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ آمد بایشان نامه و چه نامه که یادگار خداوندست بنزدیک دوستان، نامه که مهر قدیم است بروی عنوان نامه که قصه دوستی و دوستان است مضمون آن، نامه که از قطیعت امان است،و بی‌قرار را درمان است، شفاء دل بیماران است، و آسایش جان اندوهگنان، رحمتی بود از خدای جهانیان بر مصطفی مهتر عالمیان، این نامه بوی داد تا او را یادگار بود و غمگسار، اندوه دل خویش بآن بسر آوردی و از رنج بیگانگان بآن آسایش یافتی!بخش ۵۰ - ۱۵ - النوبة الثانیة: قوله تعالی قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ مفسران گفتند این آیت بسبب آن فرو آمد که جهودان میگفتند لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‌ در بهشت جز جهودان و ترسایان نشوند، اللَّه تعالی گفت تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ اینست دروغهای ساخته و آرزوهای ایشان، ای رسول من گوی ایشان را که حجت خویش باز نمائید و بیارید اگر می‌راست گوئید. ایشان گفتند نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ ما پسران اوئیم و دوستان او، و دوستان و پسران را لا محاله ببهشت خود فرو آرد. رب العالمین گفت پیغامبر من ایشان را گوی اگر چنانست که شما می‌گویید که پیروزی در آن و بهشت جاودان شما راست نی دگران، و کس را با شما انبازی نیست در آن پس اگر چنین است مرگ خواهید بآرزو، تا باین ناز و نعیم و نواخت مقیم در رسید.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.