گنجور

بخش ۲۳ - ۶ - النوبة الثانیة

قوله تعالی یا بَنِی إِسْرائِیلَ ابتدای قصه بنی اسرائیل است و سخن با ایشان پس از هجرت است. در روزگار مقام مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بمدینه. اول منتهای خود و نواختهای خود و ریشان یاد کرد آن گه گله‌ها از ایشان در پیوست، و در همه حجت الزام کرد و تاوان بیان کرد، و بتهدید مهر کرد یا بَنِی إِسْرائِیلَ مردان و زنان را میگوید همچنانک یا بَنِی آدَمَ ذکر پسران و دختران در آن داخل‌اند، و عرب بسیار گوید و اخوانی و بدین مردان و زنان خواهد و اسرائیل نام یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم. است و پنج کس را از پیغمبران در قرآن هر یکی دو نام است محمد و احمد، و الیاس و الیاسین، و یونس و ذو النون، و عیسی و مسیح، و یعقوب و اسرائیل، و در قرآن شش جای ایشان را باین ندا باز میخواند و اصل ایشان دوازده پسر یعقوب‌اند. و رب العالمین ایشان را در قرآن اسباط خوانده است، چنانک عرب را قبایل گفت. و در بنی اسرائیل نبوت در یک سبط بود، و ملک در یک سبط، نبوت، در فرزندان یوسف بود و ملک در فرزندان یهودا. وهب منبه گفت پنج تن از بنی اسرائیل در زیر پوست نیم انار می‌شدند و خوشه انگور که بر چوب افکنده بودند به بیست و اندکس بر می‌توانستند گرفت. و اسرائیل نام عبریست و هر نام عبری که بدین لفظ آید چون جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و شمخائیل صاحب بر آنها نماز است، و حزقیل که پیغامبری است از پیغامبران بنی اسرائیل. معنی این همه عبد اللَّه است. اسر نام بنده و ایل نام خداوند.

یا بَنِی إِسْرائِیلَ ایشان را برخواند آن گه نعمت خود در یاد ایشان داد و گفت اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ جهودان بنی اسرائیل را میگوید ایشان که در عهد رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بودند اهل توریة و مقام ایشان بمدینه بود، رب العالمین آن نواختها و نیکوئیها که و پدران ایشان کرده است در یاد ایشان میدهد و میگوید اذْکُرُوا یاد دارید فراموش مکنید آن نواخت‌ها که در پدران شما نهادم، هم از ایشان پیغامبران فرستادم بایشان، و ایشان را کتاب دادم و از بهر ایشان دریا شکافتم، تا ایشان را از دشمن برهانیدم، زان پس جویهای روان ایشان را از سنگ براندم و در تیه از ابر بر سر ایشان سایه افکندم و منّ و سلوی بی رنج ایشان را روزی دادم، و در شب تاریک ایشان را بجای شمع عمود نور فرستادم تا ایشان را روشنایی دادم، این همه نعمت و شرف پدران شما را دادم و شرف پدران شرف پسران باشد، اکنون بشکر آن چرا فرستاده من مصطفی را براست ندارید و او را طاعت داری نکنید؟ پس از آنک در آن عهد با من کرده‌اید پیمان واشما بسته‌ام، و ذلک فی قوله تعالی وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ میگوید رب العالمین از اهل توریة پیمان ستد که فرستاده مرا محمد براست دارید و استواری و راستگویی و پیغام رسانی وی مردمان را پیدا کنید و پنهان مدارید. آن گه بوفاء این عهد باز آمدن ازیشان درخواست و گفت وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ یقال وفیت بالعهد فانا واف و اوفیت بالعهد فانا موف، و الاختیار اوفیت. و به نزّل القرآن فی مواضع کثیرة میگوید باز آئید پیمان مرا تا باز آیم پیمان شما را در آنچه گفتم یؤتکم کفلین من رحمته شما را دو بهره تمام از مزد دهم برحمت خویش، یک مزد بر پذیرفتن کتاب اول و دیگر مزد بر پذیرفتن کتاب آخر. پس هر کس بوفاء عهد باز آمد وی را دو مزد دادند، چنانک گفت أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ و هر که پیمان شکست و کافر شد دو بار خشم خداوند آمد بر وی، چنانک گفت، فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلی‌ غَضَبٍ آن گه ایشان را بر نقض عهد تهدید کرد گفت وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ. گفته‌اند این اشارت بزاهدانست که در ترس و رهبت مقام ایشان است.

وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ و ایمان آرید بآنچه فروفرستادیم بمحمد از قرآن که موافق کتاب شما است، که آنچه در قرآن است از بیان نعت مصطفی و ثبوت نبوت وی در توریة و انجیل همچنانست. پس اگر قرآن را تکذیب کنید کتاب خود را تکذیب کرده باشید، مکنید این! وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ یعنی بمحمد و بالقرآن اول کسی مباشید که تکذیب کند و نگرود که آن گه در ضلالت پیشوا باشید و گناه پس روان بر شما نهند. قال تعالی وَ لَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «من سنّ سنة حسنة فله اجرها و اجر من عمل بها الی یوم القیمة، و من سنّ سنة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها الی یوم القیامة

و روا بشد که أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ باینها کنایت از توریة نهند، پس معنی آن بود که چون شما ذکر و نعت مصطفی (ع) که در توریة است بپوشید و بدان کافر شید، بجمله توریة کافر گشتید، همچون کسی که بیک آیت از قرآن کافر شد بهمه آن کافر شد. یقال هم بنو قریظه و النضیر کانوا اوّل کافر به ثم کفر به اهل خیبر و فدک و تتابعت علی ذلک الیهود من کل ارض.

وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلًا این را سه معنی گفته‌اند: یکی آنست که از آیات دین خواهد و بثمن قلیل دنیا، میگوید دنیا را بدین مخرید وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی‌

و خدای عز و جل در قرآن جایها ذم کرده است ایشان را که دنیا بر دین اختیار کردند. فقال تعالی ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ و قال تعالی بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا و قال تعالی أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ الآیة. معنی دیگر آنست که کعب اشرف و اصحاب او که علماء جهودان بودند نعت مصطفی که در توریة خوانده بودند پنهان میداشتند از سفله و عامه ایشان و از مهتران خویش که جنگ میکردند با رسول خدای، بدان سبب رشوتها میستدند و می‌ترسیدند که اگر بیان نعت محمد کنند آن رشوتها ازیشان فائت شود، پس این آیت در شأن ایشان آمد.

سدیگر معنی آنست که ابو العالیه گفت لا تأخذوا علیه اجرا میگوید چون مسلمانی را دین حق آموزید بدان مزد مخواهید. و در توریت است یا ابن آدم علّم مجّانا کما علّمت مجانا و قال تعالی لنبیّه ع قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ.

وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ میگوید از من ترسید نه از دیگری، که چون از من ترسید هر چه مخلوقاتست از شما بترسد. مصطفی ع گفت من خاف اللَّه خوّف اللَّه منه کلّ شی‌ء، و من لم یخف اللَّه خوّفه من کل شی‌ء اصل تقوی پرهیزگاری است، و متقیان بر سه قسم‌اند: مهینه و کهینه و میانه. کهینه آنست که توحید خود بشرک و اخلاص خود بنفاق و تعبد خود ببدعت نیالاید و میانه آنست که خدمت بریا و قوت بشبهت و حال بتضیّع نیالاید، و مهینه آنست که نعمت بشکایت نیالاید و جرم خود بحجّت نیاراید، و ز دیدار منت نیاساید، جای این متقیان بهشت باقی است و نعیم جاودانی و ذلک فی قوله تعالی تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ گفته‌اند حق اینجا تصدیق توریة است و باطل تکذیب قرآن. میگوید تصدیق توریة بتکذیب قرآن تباه مکنید، و گفته‌اند این خطاب با منافقانست که بظاهر کلمه شهادت میگفتند و آن حق بود، و در دل کفر میداشتند که باطل بود، رب العالمین ایشان را گفت این شهادت ظاهر بکفر باطن بمیامیزید.

و گفته‌اند این خطاب با جهودان است قومی که میگفتند این محمد فرستاده حق است و راستگوی. اما بقومی دیگر فرستاده‌اند نه بما و بر ما نیست که بوی ایمان آریم.

اللَّه تعالی گفت اول سخن شما حق است و آخر باطل، آن حق باین باطل بمیامیزید، که او را بهمه خلق فرستاده‌اند بهر رنگی که خلق‌اند و لهذا

قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «بعثت الی الاحمر و الاسود و الأبیض».

ابن عباس گفت حق اینجا توریة است و باطل آنچه جهودان در آن آوردند از تحریف و تبدیل. قتاده گفت حق دین اسلام است و باطل دین جهودی و ترسایی میگوید دین حق با بدعت جهودان و آئین ترسایان میامیزید.

و گفته‌اند حق صدق است و باطل دروغ یعنی که صدق با دروغ بمیامیزید، مصطفی علیه السّلام گفت «علیکم بالصدق فانه یهدی الی البرّ و هما فی الجنّة، و ایّاکم و الکذب فانّه یهدی الی الفجور و هما فی النّار.»

وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ ای و لا تکتموا الحق، راست گفتن و گواهی دادن و اقرار ببعثت مصطفی و صدق قرآن و پیغام پنهان مکنید. وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ و خود میدانید در کتاب خوانده‌اید که پیغام بر راست است و رسول بحق.

و بدانک ذکر حق در قرآن فراوان است و معانی آن جمله بر یازده وجه گفته‌اند: یکی از آن معانی اللَّه است جل جلاله و ذلک فی قوله تعالی وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ و فی قوله تعالی وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ، ای باللّه انه واحد جلّ جلاله. دوم حق بمعنی قرآن است، چنانک اللَّه گفت حَتَّی جاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِینٌ و قال تعالی فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِینٌ، و قال تعالی بَلْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ، فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا. سوم حقّ است بمعنی اسلام چنانک گفت وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ و چهارم حق است بمعنی عدل چنانک گفت افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ ای بالعدل، و قال تعالی یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ یعنی حسابهم العدل، وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ ای العدل البیّن. پنجم حق است بمعنی توحید چنانک گفت بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ، جای دیگر گفت أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ ششم حق است بمعنی صدق چنانک در سورة یونس گفت وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا ای صدقا فی المرجع الیه وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ یعنی أصدق هو همانست که در سورة الانعام گفت قَوْلُهُ الْحَقُّ یعنی الصدق و له الملک الحق هفتم حق است نقیض باطل چنانک در سورة الحج گفت ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ و غیره من الالهة باطل، همانست که در سورة یونس و در انعام گفت ثُمَّ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ هشتم حق است بمعنی مال چنانک در سورة البقرة گفت وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ ای المال. نهم حق است بمعنی اولی چنانک گفت وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ دهم حق است بمعنی حظ چنانک گفت فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ ای حظ مفروض. یازدهم حق است بمعنی نبوت محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و ذلک فی قوله تعالی وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ.

وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ میگوید نماز بپای دارید که نماز شعار مسلمانانست و شفاء بیماران، و سبب گشایش کارهای فرو بسته. حذیفه یمان گفت کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم اذا احزنه امر فزع الی الصّلاة هر گه که رسول خدای را کاری سخت پیش آمدی در نماز شدی، و آن کار بر وی آسان گشتی. و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بو هریره را دید که از درد شکم می‌نالید و بر وی در افتاده بود گفت: یا ابا هریره قم فصلّ فانّ فی الصلاة شفاء و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «خیار عباد اللَّه الذین یراعون الشمس و القمر و النجوم و الاظلة بذکر اللَّه عز و جل».

وَ آتُوا الزَّکاةَ زکاة در نماز پیوست و در قرآن هر جای که ذکر نماز کرد ذکر زکاة در آن پیوست، چنانک در نماز تقصیر روا نیست در زکاة هم روا نیست.

بو بکر صدیق گفت آن گه که قتال اهل رده در گرفت «و اللَّه لا افرق بین ما جمعه اللَّه عز و جل» و اللَّه که آنچه خدای در هم پیوست من از هم باز نبرم یعنی نماز و زکاة.

اندر نماز عبادت حق است و اندر زکاة خلق با خلق است. معنی زکاة افزودن است و زکاة را بدان نام کردند که سبب افزودن مال است، هر مالی که زکاة از آن بیرون کنند بیفزاید، و شرح آن فیما بعد گفته شود ان شاء اللَّه.

وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ بعضی از نماز یاد کرد و همه نماز خواست، چنانک جای دیگر گفت وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ قیام فرمود و بآن جمله نماز خواست. وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ سجود یاد کرد و مقصود همه نماز است، و گفته‌اند وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ حثّ است بر نماز جماعت، مصطفی ع گفت «یک نماز بجماعت چنانست که بیست و پنج نماز به تنها» بروایتی بیست و هفت.

صحّ عن رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم انه قال «تفضل صلاة الجمیع علی صلاة احدکم بخمسة و عشرین جزءا».

و روی «صلاة الجماعة تفضل صلاة الفذّ بسبع و عشرین درجة»، و روی «فضل صلاة الرجل فی جماعته علی صلوته فی بیته و صلوته فی سوقه خمس و عشرون درجة»

و قال ع «ان اعظم الناس اجرا فی الصّلاة ابعدهم فابعدهم ممشی و الذی ینتظر الصّلاة حتی یصلّیها مع الامام اعظم اجرا من الذی یصلّیها ثم ینام»

و قیل فی قوله وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ ای کونوا فی امة محمد و منهم. و قیل اقتدوا بآثار السلف فی الاحوال و تجنّبوا سنن الانفراد، فان الشیطان مع الفذّ و عن الاثنین ابعد.

أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ میگوید مردمان را براست گفتن میفرمائید و خود دروغ می‌گویید؟ بوفا میفرمائید و خود عهد می‌شکنید؟ باقرار میفرمائید و خود انکار میکنید؟ بگواهی دادن میفرمائید و خود پنهان میکنید؟ بنماز کردن میفرمائید و زکاة دادن و خود نمی‌کنید؟

روی عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم انه قال «مررت لیلة اسری بی علی قوم تقرض شفاههم بمقاریض من نار، فقلت من هؤلاء یا جبرئیل؟ قال هؤلاء الخطباء من امتک، یأمرون الناس بالبر و ینسون انفسهم وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

و قال النبی «یطلع قوما من اهل الجنة الی قوم من اهل النار، فیقولون لهم ما ادخلکم النار و انما ادخلنا اللَّه فی الجنة بفضل تادیبکم و تعلیمکم، و قالوا انا کنّا نامر بالخیر و لا نفعله».

مردی پیش ابن عباس شد گفت خواهم که امر معروف کنم و نهی منکر بجای آرم. ابن عباس گفت اگر نترسی که ترا فضیحت آید بسه آیت از قرآن این کار بکن: یکی أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ دیگر لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ سدیگر وَ ما أُرِیدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلی‌ ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ. و قیل فی معنی الآیة أ تبصرون من الخلق مثقال الذر و مقیاس الحب و تسامحون لانفسکم امثال الرمال و الجبال و به‌ قال النبی ع «یبصر احدکم القذاة فی عین اخیه و یدع الجذع فی عینه»

و فی معناه انشدوا:

و تبصر فی العین منّی القذی
و فی عینک الجذع لا تبصره‌‌

وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ معنی آنست که شما دیگران را میفرمائید که دین محمد گیرید و بوی ایمان آرید و خود نمیکنید، پس از آنک در توریة نبوت محمد و تنزیل نامه او می‌یابید و میخوانید. أَ فَلا تَعْقِلُونَ در نمی‌یابید زشتی این کار و ناهمواری که میکنید؟ و ذلک ان الیهود کانت تقول لاقربائهم من المسلمین اثبتوا علی ما کنتم علیه و هم لا یؤمنون فانزل اللَّه هذه الآیة توبیخا لهم.

وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ مجاهد گفت این صبر بمعنی صوم است و خطاب با جهودان است، و ایشان در بند شره و ریاست بودند، ترسیدند که اگر بیان نعت مصطفی کنند آن ریاست و معیشت که ایشان را از سفله ایشان فایده میبود بریشان فائت شود، رب العالمین ایشان را بروزه و نماز فرمود. و روزه بدان فرمود تا شره ببرد، و نماز بدان فرمود تا کبر ببرد و خشوع آرد، و هر چند که نماز و روزه از فروع دین است نه از اصول اما بمذهب شافعی و جماعتی از ائمه دین کافران بفروع دین مخاطب اند، و این اصل را شرحی است بجای خویش گفته شود انشاء اللَّه تعالی.

بعضی مفسران گفتند این خطاب با مسلمانان است، میگوید شما که مسلمانان‌اید و بهشت جاودانه و رضاء حق طلب میکنید اسْتَعِینُوا علی ذلک بِالصَّبْرِ علی الطاعة و الصبر علی المعصیة، بر اداء طاعت شکیبا باشید و بر باز ایستادن از معصیت شکیبا، و خطاب شرع امر است بطاعت و نهی از معصیت، طاعت مخالف هوای نفس و معصیت موافق هوای نفس، پس در هر دو صبر می‌باید هم بر طاعت که خلاف نفس است و هم بر باز ایستادن از معصیت که نفس خواهنده آنست، پس رب العالمین مسلمانان را علی العموم ازینجا بصبر و نماز فرمود گفت وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ مصطفی را علی الخصوص فرمود، فقال تعالی وَ اصْبِرْ عَلی‌ ما یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ و روی ان ابن عباس نعی الیه بنت له و هو فی سفر فاسترجع، ثم قال عورة سترها اللَّه، و مؤنة، کفاها اللَّه، و اجر ساقها اللَّه، ثم نزل و صلّی رکعتین، ثم قال صنعنا ما امر اللَّه عزّ و جل.

وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ این هاء کنایت نماز است خصها بالذکر لانها الاغلب و الافضل و الاعم. میگوید این نماز شغلی بزرگ است و کاری گران. إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ ای الخائفین المؤمنین حقا، مگر بر ترسندگان و مؤمنان براستی و درستی. خشوع بیمی است با هشیاری و استکانت، خاطر را از حرمت پر کند و اخلاق را تهذیب کند، و اطراف را ادب کند، و خشوع هم در علانیت است و هم در سرّ، در علانیت ایثار تحمل است و در سر تعظیم و شرم.

الَّذِینَ یَظُنُّونَ ظنّ را دو معنی است هم یقین و هم شک و، در قرآن جایها ظن است بمعنی یقین و ذلک فی قوله تعالی إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ إِنْ ظَنَّا أَنْ یُقِیما حُدُودَ اللَّهِ و ظن بمعنی شک آنست که گفت إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ و عرب که یقین را ظن گوید از بهر آن گوید که اول دانش پنداره بود تا آن گه که بی گمان شود. معنی آیت آنست که نماز باری گرانست بر آن کس که برستاخیز ایمان ندارد و بدیدار اللَّه امید ندارد و از رسیدن بر اللَّه بیم نبود، اما قومی که برستاخیز و ثواب و عقاب و بدیدار اللَّه ایمان دارند طاعت و عبادت بریشان گران نیاید، که گوش بثواب آن میدارند و بدیدار حق امید میدارند و از رسیدن بر اللَّه ببیم میباشند، و بحقیقت بدان که روز رستاخیز آن آشنای خوانده بر اللَّه رسد و آن بیگانه رانده هم بر اللَّه رسد، و بهر دو حدیث صحیح است: امّا بیگانه را مصطفی ع گفت بروایت ابو هریره و بو سعید

یؤتی بالرجل یوم القیمة فیقول اللَّه الم اجعل لک مالا و ولدا، و سخّرت لک الانعام و الخیل و الإبل، و اذرک ترأس و تربع؟ قال فیقول بلی یا رب قال هل ظننت انک ملاقیّ؟ فیقول لا فیقول الیوم انساک کما نسیتنی»

این خطاب هیبت است که اللَّه تعالی با شقی بصفت هیبت سخن گوید و شقی کلام حق بهیبت شنود و حق را بصفت غضب بیند، و یک دیدار حق بصفت غضب صعب‌تر است از هزار ساله عقوبت بآتش دوزخ، نعوذ باللّه من غضب اللَّه و سخطه.

امّا بنده مؤمن اللَّه را بصفت رضا بیند، و سخن اللَّه بلطف و رحمت شنود، ابن عمر گفت سمعت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم یقول «یدنو المؤمن من ربّه عزّ و جلّ حتی یضع کنفه علیه، فیقرّره بذنوبه فیقول له أ تعرف کذا و کذا فیقول یا رب نعم فیعرفه ذنوبه. فیقول انی سترتها فی الدّنیا و انا اغفرها لک الیوم.»

یا بَنِی إِسْرائِیلَ شرح این آیة رفت. وَ اتَّقُوا یَوْماً این همچنانست که گفت وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ میگوید بترسید از عذاب روزی که پدر پسر را بسنده نبود و او را هیچ چیز بکار نیاید، و نه پسر پدر را. جای دیگر گفت یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ نه خواسته بکار آید آن روز و نه پسران، و قال تعالی یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ و آن حال از دو بیرون نیست: یا از آن باشد که هر کسی بکار خویش درمانده بود و از فزع و هول رستاخیز بکس نپردازد، چنانک گفت عز سبحانه لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ یا آنک خویش و پیوند از یکدیگر بریده شوند چنانک یکدیگر را وا ندانند و ذلک فی قوله له تعالی فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ و قال تعالی تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ‌

و قالت عایشه یا رسول اللَّه «هل تذکرون اهالیکم یوم القیمة»؟ فقال الّا فی ثلاثة مواضع فلا عند الصراط و الحوض و المیزان».

و قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم یوما و هی عنده «یبعثون یوم القیمة عراة حفاتا عزلاء» فقالت «و اسوء تاه للنّساء من الرّجال فقال رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «یا عائشة انّ عن ذلک لشغلا»

وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ جهودان میگفتند. پدران ما پیغامبران بودند ایشان از بهر ما شفاعت کنند، رب العالمین ایشان را نومید کرد و گفت وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ. تقبل بتاء قراءة مکی و بصری است میگوید هیچ تن را شفاعت شفیعی نپذیرد یعنی هیچکس از بهر کافران شفاعت نکند تا بپذیرند و گفته‌اند، وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ معنی آنست که هیچ شفاعت نپذیرند مگر شفاعتی که بدستوری حق تعالی بود چنانک گفت مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ و مصطفی را مقام شفاعت است و او را دستوری داده‌اند، گفت

«لیس من نبیّ الّا و قد اعطی دعوة مستجابة و انّی اختبأت دعوتی شفاعة لامّتی»

و قال «شفاعتی لاهل الکبایر من امتی»

وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ ای فدیة. و منه قوله تعالی وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ ای و ان تفد کل فدیة لا یؤخذ منها. و سئل النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم عن الصرف و العدل فقال «الصّرف التوبة، و العدل الفدیة»

معنی آیت آنست که هیچ تن را باز نفروشند که از آن بدلی ستانند یا فدایی پذیرند.

وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ و ایشان را بر اللَّه یاری ندهند، چنانک ایشان را شفیع نیست روز رستخیز ایشان را یاری دهنده نیست.

بخش ۲۲ - ۶ - النوبة الاولى: قوله تعالی: یا بَنِی إِسْرائِیلَ ای فرزندان یعقوب اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ یاد کنید نواخت من که شما را نواختم و آن نیکویی که با شما کردم، وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی و باز آئید پیمان مرا أُوفِ بِعَهْدِکُمْ تا باز آئیم شما را به پیمان شما، وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ و از من بترسید.بخش ۲۴ - ۶ - النوبة الثالثة: قوله تعالی یا بَنِی إِسْرائِیلَ اشارتست بلطف و کرم حق وابندگان و مهربانی وی بریشان، منت می‌نهد بریشان که منم خداوند کریم و سپاس دارنده و بر رهی بخشاینده و بهر جفایی ببرّ پیش آینده، و رهی را با همه جرم وامدح خود خواننده، و شکر نعمت خود از وی در خواهنده، اینست که بنی اسرائیل را گفت اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ ای فرزندان اسرائیل شکر نعمت من بگزارید و حق نعمت من بر خود بشناسید، تا مستحق زیاده گردید و نیکنام و بهروز شوید، بسا فرقا که میان بنی اسرائیل است و میان این امّت ایشان را گفت، اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ و این امت را گفت فَاذْکُرُونِی ایشان را گفت نعمت من فراموش مکنید، و این امت را گفت مرا فراموش مکنید، ایشان را نعمت داد و این امّت را صحبت داد، ایشان را بشهود نعمت از خود باز داشت و اینان را بشرط محبت با خود بداشت. و لسان الحال یقول‌

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی یا بَنِی إِسْرائِیلَ ابتدای قصه بنی اسرائیل است و سخن با ایشان پس از هجرت است. در روزگار مقام مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بمدینه. اول منتهای خود و نواختهای خود و ریشان یاد کرد آن گه گله‌ها از ایشان در پیوست، و در همه حجت الزام کرد و تاوان بیان کرد، و بتهدید مهر کرد یا بَنِی إِسْرائِیلَ مردان و زنان را میگوید همچنانک یا بَنِی آدَمَ ذکر پسران و دختران در آن داخل‌اند، و عرب بسیار گوید و اخوانی و بدین مردان و زنان خواهد و اسرائیل نام یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم. است و پنج کس را از پیغمبران در قرآن هر یکی دو نام است محمد و احمد، و الیاس و الیاسین، و یونس و ذو النون، و عیسی و مسیح، و یعقوب و اسرائیل، و در قرآن شش جای ایشان را باین ندا باز میخواند و اصل ایشان دوازده پسر یعقوب‌اند. و رب العالمین ایشان را در قرآن اسباط خوانده است، چنانک عرب را قبایل گفت. و در بنی اسرائیل نبوت در یک سبط بود، و ملک در یک سبط، نبوت، در فرزندان یوسف بود و ملک در فرزندان یهودا. وهب منبه گفت پنج تن از بنی اسرائیل در زیر پوست نیم انار می‌شدند و خوشه انگور که بر چوب افکنده بودند به بیست و اندکس بر می‌توانستند گرفت. و اسرائیل نام عبریست و هر نام عبری که بدین لفظ آید چون جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و شمخائیل صاحب بر آنها نماز است، و حزقیل که پیغامبری است از پیغامبران بنی اسرائیل. معنی این همه عبد اللَّه است. اسر نام بنده و ایل نام خداوند.
هوش مصنوعی: آیه "یا بنی اسرائیل" آغاز داستان بنی اسرائیل است و صحبت با آنها پس از هجرت پیامبر اسلام در مدینه انجام می‌شود. در این زمان، خداوند به ذکر نعمت‌ها و یادآوری‌های خود به این قوم پرداخته و سپس به تهدید و الزام می‌پردازد. همچنین به مردان و زنان بنی اسرائیل اشاره دارد، همان‌طور که به پسران و دختران آدم اشاره می‌شود. نام اسرائیل به یعقوب، پسر اسحاق و نوه ابراهیم اطلاق می‌شود. در قرآن پنج پیامبر با دو نام آمده‌اند: محمد و احمد، الیاس و الیاسین، یونس و ذو النون، عیسی و مسیح، و یعقوب و اسرائیل. در قرآنش شش بار به این ندا اشاره شده و نسل آنها دوازده پسر یعقوب را تشکیل می‌دهند. خداوند در قرآن به آنها "اسباط" می‌گوید، همان‌طور که قبایل در عربستان نامیده می‌شوند. بنی اسرائیل نبوت را در یکی از قبایل و سلطنت را در قبیله‌ای دیگر داشته‌اند، به گونه‌ای که نبوت از فرزندان یوسف و سلطنت از فرزندان یهودا بوده است. همچنین گفته شده که پنج نفر از بنی اسرائیل در زیر پوست نیم اناری می‌زیسته‌اند و توانسته‌اند خوشه انگوری را که بر چوب آویزان بوده به راحتی بگیرند. اسرائیل واژه‌ای عبری است و نام‌های عبری همچون جبرئیل، میکائیل، اسرافیل، عزرائیل و شمخائیل که از فرشتگان هستند، بر این نام‌ها نیز در عبادت تأکید می‌شود. حزقیل هم از پیامبران بنی اسرائیل است و در نهایت، معنی این نام‌ها عبد اللَّه است؛ "اسر" به معنای بنده و "ایل" به معنای خداوند می‌باشد.
یا بَنِی إِسْرائِیلَ ایشان را برخواند آن گه نعمت خود در یاد ایشان داد و گفت اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ جهودان بنی اسرائیل را میگوید ایشان که در عهد رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بودند اهل توریة و مقام ایشان بمدینه بود، رب العالمین آن نواختها و نیکوئیها که و پدران ایشان کرده است در یاد ایشان میدهد و میگوید اذْکُرُوا یاد دارید فراموش مکنید آن نواخت‌ها که در پدران شما نهادم، هم از ایشان پیغامبران فرستادم بایشان، و ایشان را کتاب دادم و از بهر ایشان دریا شکافتم، تا ایشان را از دشمن برهانیدم، زان پس جویهای روان ایشان را از سنگ براندم و در تیه از ابر بر سر ایشان سایه افکندم و منّ و سلوی بی رنج ایشان را روزی دادم، و در شب تاریک ایشان را بجای شمع عمود نور فرستادم تا ایشان را روشنایی دادم، این همه نعمت و شرف پدران شما را دادم و شرف پدران شرف پسران باشد، اکنون بشکر آن چرا فرستاده من مصطفی را براست ندارید و او را طاعت داری نکنید؟ پس از آنک در آن عهد با من کرده‌اید پیمان واشما بسته‌ام، و ذلک فی قوله تعالی وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ میگوید رب العالمین از اهل توریة پیمان ستد که فرستاده مرا محمد براست دارید و استواری و راستگویی و پیغام رسانی وی مردمان را پیدا کنید و پنهان مدارید. آن گه بوفاء این عهد باز آمدن ازیشان درخواست و گفت وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ یقال وفیت بالعهد فانا واف و اوفیت بالعهد فانا موف، و الاختیار اوفیت. و به نزّل القرآن فی مواضع کثیرة میگوید باز آئید پیمان مرا تا باز آیم پیمان شما را در آنچه گفتم یؤتکم کفلین من رحمته شما را دو بهره تمام از مزد دهم برحمت خویش، یک مزد بر پذیرفتن کتاب اول و دیگر مزد بر پذیرفتن کتاب آخر. پس هر کس بوفاء عهد باز آمد وی را دو مزد دادند، چنانک گفت أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ و هر که پیمان شکست و کافر شد دو بار خشم خداوند آمد بر وی، چنانک گفت، فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلی‌ غَضَبٍ آن گه ایشان را بر نقض عهد تهدید کرد گفت وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ. گفته‌اند این اشارت بزاهدانست که در ترس و رهبت مقام ایشان است.
هوش مصنوعی: خداوند بنی اسرائیل را به یاد نعمت‌هایی که به آنان عطا کرده است می‌اندازد و به ایشان می‌گوید که این نعمت‌ها و رحمت‌ها را فراموش نکنند. او از کارهای خوب و نیکویی که پدرانشان انجام داده‌اند، یادآوری می‌کند، از جمله ارسال پیامبران، هدایت ایشان با کتاب‌های آسمانی، و نجات آن‌ها از دشمنان. همچنین، او به یاد می‌آورد که چگونه برایشان روزی فراهم کرده و در سختی‌ها به آن‌ها کمک کرده است. سپس خداوند به آن‌ها می‌گوید که حال که این همه نعمت به آن‌ها داده شده، چرا نباید پیامبر او، محمد، را قبول کنند و از او پیروی کنند؟ او از آن‌ها می‌خواهد که وفای به عهدی که با او داشته‌اند را فراموش نکنند و به یاد داشته باشند که باید پیام او را به دیگران برسانند. در ادامه، خداوند به آن‌ها نوید می‌دهد که اگر به عهد خود پایبند باشند، پاداشی دو برابر از رحمتش خواهند گرفت، در حالی که اگر عهد خود را بشکنند، عذاب و خشم خداوند شامل حالشان خواهد شد.
وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ و ایمان آرید بآنچه فروفرستادیم بمحمد از قرآن که موافق کتاب شما است، که آنچه در قرآن است از بیان نعت مصطفی و ثبوت نبوت وی در توریة و انجیل همچنانست. پس اگر قرآن را تکذیب کنید کتاب خود را تکذیب کرده باشید، مکنید این! وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ یعنی بمحمد و بالقرآن اول کسی مباشید که تکذیب کند و نگرود که آن گه در ضلالت پیشوا باشید و گناه پس روان بر شما نهند. قال تعالی وَ لَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «من سنّ سنة حسنة فله اجرها و اجر من عمل بها الی یوم القیمة، و من سنّ سنة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها الی یوم القیامة
هوش مصنوعی: به آنچه که به محمد نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید، که این قرآن با کتاب شما همخوانی دارد. آنچه در قرآن آمده، توصیف پیامبر و اثبات نبوت او در تورات و انجیل است. اگر قرآن را انکار کنید، در واقع کتاب خودتان را نیز انکار کرده‌اید. پس نباید نخستین کسانی باشید که به محمد و قرآن کافر می‌شوید، مبادا که در گمراهی بیفتید و گناه بر دوش شما باشد. خداوند می‌فرماید که آنها بارهای سنگین خود را خواهند برداشت و بارهایی سنگین‌تر نیز با بارهای خود. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «هر کس سنت نیکویی برقرار کند، اجر آن و اجر کسانی که تا روز قیامت بر آن عمل می‌کنند به او خواهد رسید. و هر کس سنت بدی برقرار کند، گناه آن و گناه کسانی که تا روز قیامت بر آن عمل می‌کنند بر عهده او خواهد بود.»
و روا بشد که أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ باینها کنایت از توریة نهند، پس معنی آن بود که چون شما ذکر و نعت مصطفی (ع) که در توریة است بپوشید و بدان کافر شید، بجمله توریة کافر گشتید، همچون کسی که بیک آیت از قرآن کافر شد بهمه آن کافر شد. یقال هم بنو قریظه و النضیر کانوا اوّل کافر به ثم کفر به اهل خیبر و فدک و تتابعت علی ذلک الیهود من کل ارض.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که اگر کسی به آیات و ویژگی‌های پیامبر (ص) که در تورات آمده است، بی‌توجهی کند و آن را نادیده بگیرد، در حقیقت به آنچه در تورات است کافر شده است. به عبارتی دیگر، مانند کسی است که به یک آیه از قرآن کافر شود، به همین دلیل به تمامی آنچه در قرآن آمده کافر می‌شود. همچنین به گروه‌های یهودی مانند بنو قریظه و بنو نضیر اشاره شده که به عنوان اولین کسانی که به این امر کافر شدند شناخته می‌شوند و پس از آن دیگر یهودیان از مناطق مختلف به این کفر پیوستند.
وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلًا این را سه معنی گفته‌اند: یکی آنست که از آیات دین خواهد و بثمن قلیل دنیا، میگوید دنیا را بدین مخرید وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی‌
هوش مصنوعی: و به آیات من قیمت اندکی را ندهید. این جمله به چند معنا دیده شده است: یکی این است که کسی از آیات دین به خاطر منافع دنیوی خُود استفاده کند و بگوید دنیا را به خاطر این آیات نفروشید، زیرا آخرت برای کسی که تقوا دارد، بهتر است.
و خدای عز و جل در قرآن جایها ذم کرده است ایشان را که دنیا بر دین اختیار کردند. فقال تعالی ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ و قال تعالی بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا و قال تعالی أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ الآیة. معنی دیگر آنست که کعب اشرف و اصحاب او که علماء جهودان بودند نعت مصطفی که در توریة خوانده بودند پنهان میداشتند از سفله و عامه ایشان و از مهتران خویش که جنگ میکردند با رسول خدای، بدان سبب رشوتها میستدند و می‌ترسیدند که اگر بیان نعت محمد کنند آن رشوتها ازیشان فائت شود، پس این آیت در شأن ایشان آمد.
هوش مصنوعی: خداوند در قرآن به عیب‌جویی از کسانی پرداخته که دنیای فانی را به دین خود ترجیح داده‌اند. او بیان می‌کند که این افراد زندگی دنیوی را به آخرت ترجیح داده‌اند و به نوعی، زندگی دنیا را بر آخرت انتخاب کرده‌اند. همچنین، در اشاره به کعب اشرف و یارانش، که از علما و پیشوایان یهود بودند، ذکر شده که آن‌ها وصف پیامبر را که در تورات آمده بود، از عوام پنهان می‌ساختند. آن‌ها به خاطر ترس از از دست دادن مزایا و رشوه‌هایی که دریافت می‌کردند، ترجیح می‌دادند از بیان صفات پیامبر خودداری کنند، زیرا می‌دانستند که اگر واقعیت را بیان کنند، ممکن است این سودهای مالی از دست برود. بنابراین، این آیه در مورد آن‌ها نازل شده است.
سدیگر معنی آنست که ابو العالیه گفت لا تأخذوا علیه اجرا میگوید چون مسلمانی را دین حق آموزید بدان مزد مخواهید. و در توریت است یا ابن آدم علّم مجّانا کما علّمت مجانا و قال تعالی لنبیّه ع قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ.
هوش مصنوعی: ابو العالیه می‌گوید که وقتی شما به یک مسلمان دین حق را آموزش می‌دهید، نباید از او مبلغی بگیرید. در تورات نیز آمده است که ای فرزند آدم، به صورت رایگان آموزش بده، همانطور که به صورت رایگان آموخته‌ای. همچنین در قرآن خداوند به پیامبرش می‌فرماید که به مردم بگوید: من از شما هیچ پاداشی نمی‌خواهم.
وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ میگوید از من ترسید نه از دیگری، که چون از من ترسید هر چه مخلوقاتست از شما بترسد. مصطفی ع گفت من خاف اللَّه خوّف اللَّه منه کلّ شی‌ء، و من لم یخف اللَّه خوّفه من کل شی‌ء اصل تقوی پرهیزگاری است، و متقیان بر سه قسم‌اند: مهینه و کهینه و میانه. کهینه آنست که توحید خود بشرک و اخلاص خود بنفاق و تعبد خود ببدعت نیالاید و میانه آنست که خدمت بریا و قوت بشبهت و حال بتضیّع نیالاید، و مهینه آنست که نعمت بشکایت نیالاید و جرم خود بحجّت نیاراید، و ز دیدار منت نیاساید، جای این متقیان بهشت باقی است و نعیم جاودانی و ذلک فی قوله تعالی تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ گفته‌اند حق اینجا تصدیق توریة است و باطل تکذیب قرآن. میگوید تصدیق توریة بتکذیب قرآن تباه مکنید، و گفته‌اند این خطاب با منافقانست که بظاهر کلمه شهادت میگفتند و آن حق بود، و در دل کفر میداشتند که باطل بود، رب العالمین ایشان را گفت این شهادت ظاهر بکفر باطن بمیامیزید.
هوش مصنوعی: به من احترام بگذارید و از من بترسید، نه از دیگران. زیرا اگر از من ترسیدید، تمام مخلوقات از شما خواهند ترسید. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کسی که از خدا بترسد، خداوند او را از همه چیز می‌ترساند و کسی که از خدا نترسد، خداوند او را از همه چیز می‌ترساند. اصل تقوا، پرهیزگاری است و انسان‌های با تقوا به سه دسته تقسیم می‌شوند: اول، کسانی که توحید خود را با شرک مخلوط نمی‌کنند و اخلاص خود را با نفاق آلوده نمی‌سازند. دسته دوم کسانی هستند که در خدمت خلق و تلاش خود در شبهات متوقف نمی‌شوند، و سومین دسته افرادی هستند که نعمت‌ها را با شکایت از دست نمی‌دهند و گناهان خود را به دلایلی نمی‌چسبانند. بهشت جاودانی و نعمت‌های دائمی برای این افراد است. همچنان که در قرآن آمده "این بهشتی است که آن را به بندگان با تقوا وراثت می‌دهیم." همچنین نباید حق را با باطل درهم کنید؛ در اینجا حق به معنای تصدیق آیین‌های قبلی و باطل به معنای انکار قرآن است. این خطاب به منافقانی است که به ظاهر شهادت می‌دادند اما در دل کافر بودند. رب العالمین به آنها می‌گوید شهادت ظاهری را با کفر باطنی مخلوط نکنید.
و گفته‌اند این خطاب با جهودان است قومی که میگفتند این محمد فرستاده حق است و راستگوی. اما بقومی دیگر فرستاده‌اند نه بما و بر ما نیست که بوی ایمان آریم.
هوش مصنوعی: گفته شده که این پیام به یهودیان مربوط می‌شود، گروهی که می‌گفتند محمد فرستاده خداوند است و راستگوست. اما به گروه دیگری اشاره شده که نمی‌توانند به او ایمان بیاورند و اعتقادی به او ندارند.
اللَّه تعالی گفت اول سخن شما حق است و آخر باطل، آن حق باین باطل بمیامیزید، که او را بهمه خلق فرستاده‌اند بهر رنگی که خلق‌اند و لهذا
هوش مصنوعی: خداوند متعال فرمودند که آغاز کلام شما درست است و پایان آن نادرست؛ این حق را با این باطل مخلوط می‌کنید، زیرا او را به سوی همه مخلوقات فرستاده‌اند به هر شکلی که هستند و به همین دلیل...
قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «بعثت الی الاحمر و الاسود و الأبیض».
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند: من برای هدایت همه مردم، چه سفیدپوست، چه سیاه‌پوست و چه تیره‌پوست، فرستاده شده‌ام.
ابن عباس گفت حق اینجا توریة است و باطل آنچه جهودان در آن آوردند از تحریف و تبدیل. قتاده گفت حق دین اسلام است و باطل دین جهودی و ترسایی میگوید دین حق با بدعت جهودان و آئین ترسایان میامیزید.
هوش مصنوعی: ابن عباس بیان می‌کند که در اینجا حقیقت از نظر او توریة (پنهان کردن حقیقت) است و باطل چیزی است که یهودیان با تحریف و تغییر در دین خود آورده‌اند. قتاده نیز اظهار می‌کند که دین حق اسلام است در حالی که دین یهود و مسیحیت باطل است و می‌گوید که دین حق نباید با بدعت‌های یهودیان و آیین مسیحیان آمیخته شود.
و گفته‌اند حق صدق است و باطل دروغ یعنی که صدق با دروغ بمیامیزید، مصطفی علیه السّلام گفت «علیکم بالصدق فانه یهدی الی البرّ و هما فی الجنّة، و ایّاکم و الکذب فانّه یهدی الی الفجور و هما فی النّار.»
هوش مصنوعی: حق همان حقیقت است و باطل به معنای دروغ است. گفته شده که حقیقت و دروغ هرگز با هم آمیخته نمی‌شوند. پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، فرمودند: «به راستگویی پایبند باشید، زیرا راستگویی شما را به نیکی هدایت می‌کند و در بهشت قرار دارد. و از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ شما را به فسق و گناه می‌کشاند و در جهنم قرار دارد.»
وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ ای و لا تکتموا الحق، راست گفتن و گواهی دادن و اقرار ببعثت مصطفی و صدق قرآن و پیغام پنهان مکنید. وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ و خود میدانید در کتاب خوانده‌اید که پیغام بر راست است و رسول بحق.
هوش مصنوعی: و حق را کتمان نکنید. راستگویی، گواهی دادن و اقرار به بعثت پیامبر اکرم و صدق قرآن را پنهان نکنید. شما خود می‌دانید که در کتاب‌ها خوانده‌اید که پیام الهی راست است و پیامبر نیز حق است.
و بدانک ذکر حق در قرآن فراوان است و معانی آن جمله بر یازده وجه گفته‌اند: یکی از آن معانی اللَّه است جل جلاله و ذلک فی قوله تعالی وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ و فی قوله تعالی وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ، ای باللّه انه واحد جلّ جلاله. دوم حق بمعنی قرآن است، چنانک اللَّه گفت حَتَّی جاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِینٌ و قال تعالی فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِینٌ، و قال تعالی بَلْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ، فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا. سوم حقّ است بمعنی اسلام چنانک گفت وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ و چهارم حق است بمعنی عدل چنانک گفت افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ ای بالعدل، و قال تعالی یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ یعنی حسابهم العدل، وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ ای العدل البیّن. پنجم حق است بمعنی توحید چنانک گفت بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ، جای دیگر گفت أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ ششم حق است بمعنی صدق چنانک در سورة یونس گفت وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا ای صدقا فی المرجع الیه وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ یعنی أصدق هو همانست که در سورة الانعام گفت قَوْلُهُ الْحَقُّ یعنی الصدق و له الملک الحق هفتم حق است نقیض باطل چنانک در سورة الحج گفت ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ و غیره من الالهة باطل، همانست که در سورة یونس و در انعام گفت ثُمَّ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ هشتم حق است بمعنی مال چنانک در سورة البقرة گفت وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ ای المال. نهم حق است بمعنی اولی چنانک گفت وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ دهم حق است بمعنی حظ چنانک گفت فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ ای حظ مفروض. یازدهم حق است بمعنی نبوت محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و ذلک فی قوله تعالی وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ.
هوش مصنوعی: ذکر خداوند در قرآن بسیار زیاد است و معانی آن به یازده شکل بیان شده است: یکی از این معانی، خداوند متعال است که در آیه‌ای فرموده است «اگر حق را دنبال می‌کردند، [از روی هوا و هوس]» و در آیه‌ای دیگر آمده «به حق سفارش می‌کردند». دومین معنا، قرآن است که خداوند می‌فرماید «تا حق و پیامبری روشن به آنها رسید» و نیز «وقتی حق از جانب ما به آنها رسید، گفتند: این [سحر] واضح است». سومین معنا، اسلام است؛ مانند جمله «و بگو: حق آمده و باطل نابود شده است». چهارمین معنا، عدالت است، چنان که خداوند فرموده «بین ما و قوم ما به حق (یعنی با عدل) حکم کن» و در روز قیامت خداوند دین آنها را به صورت حق (یعنی عادلانه) به آنها می‌دهد. پنجمین معنا، توحید است؛ همان طور که در آیه‌ای آمده «او با حق آمده و پیامبران را تصدیق کرده است». ششمین معنا، صدق است؛ مانند آیه‌ای که می‌گوید «وعده خداوند حق است». هفتمین معنا، ضد باطل است؛ به این معنا که «این به خاطر این است که خداوند حق است و سایر الهه‌ها باطل‌اند». هشتمین معنا، مال است و در آیه‌ای آمده «و کسی که حق (یعنی مال) بر عهده دارد باید به‌خوبی اقرار کند». نهمین معنا، اولویت است؛ مانند جمله‌ای که می‌گوید «ما در حق (یعنی در اولویت) برای مالکیت نسبت به او سزاوارتر هستیم». دهمین معنا نیز، سهم است؛ به این معنا که «در اموال آنها حق معینی وجود دارد». یازدهمین معنا، نبوت پیامبر اسلام است که در آیه‌ای آمده «حق را با باطل نپوشید و حق را در حالی که می‌دانید، کتمان نکنید».
وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ میگوید نماز بپای دارید که نماز شعار مسلمانانست و شفاء بیماران، و سبب گشایش کارهای فرو بسته. حذیفه یمان گفت کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم اذا احزنه امر فزع الی الصّلاة هر گه که رسول خدای را کاری سخت پیش آمدی در نماز شدی، و آن کار بر وی آسان گشتی. و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بو هریره را دید که از درد شکم می‌نالید و بر وی در افتاده بود گفت: یا ابا هریره قم فصلّ فانّ فی الصلاة شفاء و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «خیار عباد اللَّه الذین یراعون الشمس و القمر و النجوم و الاظلة بذکر اللَّه عز و جل».
هوش مصنوعی: نماز را برپا دارید که این فریاد مسلمانان است و درمان بیماران و راهگشای مشکلات و سختی‌هاست. حذیفه یمان نقل کرده که هنگامی که رسول خدا با مشکلی مواجه می‌شد، به نماز پناه می‌برد و آن مشکل برای او آسان می‌شد. همچنین، وقتی پیامبر دید که ابوهریره از درد شکم رنج می‌برد، به او گفت که برخیز و نماز بخوان، زیرا در نماز شفا وجود دارد. پیامبر همچنین فرمودند: "بهترین بندگان خدا، آن‌هایی هستند که در یاد خدا با توجه به خورشید و ماه و ستارگان و سایه‌ها هستند."
وَ آتُوا الزَّکاةَ زکاة در نماز پیوست و در قرآن هر جای که ذکر نماز کرد ذکر زکاة در آن پیوست، چنانک در نماز تقصیر روا نیست در زکاة هم روا نیست.
هوش مصنوعی: انجام دادن زکات به نوعی با نماز ارتباط دارد و در قرآن هر زمان که نماز ذکر شده، زکات نیز در کنار آن آمده است. همان‌طور که در نماز کم‌کاری پذیرفته نیست، در مورد زکات نیز چنین است و نباید در آن کوتاهی کرد.
بو بکر صدیق گفت آن گه که قتال اهل رده در گرفت «و اللَّه لا افرق بین ما جمعه اللَّه عز و جل» و اللَّه که آنچه خدای در هم پیوست من از هم باز نبرم یعنی نماز و زکاة.
هوش مصنوعی: ابوبکر صدیق گفت زمانی که جنگ با مرتدان آغاز شد: "به خدا قسم من بین آنچه خداوند به هم پیوسته، جدایی نخواهم انداخت." یعنی نمی‌توانم بین نماز و زکات تفکیک کنم.
اندر نماز عبادت حق است و اندر زکاة خلق با خلق است. معنی زکاة افزودن است و زکاة را بدان نام کردند که سبب افزودن مال است، هر مالی که زکاة از آن بیرون کنند بیفزاید، و شرح آن فیما بعد گفته شود ان شاء اللَّه.
هوش مصنوعی: نماز عبادتی است که مخصوص خداوند است و زکات تعامل و ارتباط بین مردم است. واژه زکات به معنی افزوده شدن است و به همین دلیل این نام را بر آن گذاشته‌اند، چرا که زکات باعث افزایش مال می‌شود. هر پول و مالی که زکات از آن پرداخت شود، در نهایت افزایش می‌یابد و توضیحات بیشتری در مورد آن در آینده ارائه خواهد شد، ان شاء اللَّه.
وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ بعضی از نماز یاد کرد و همه نماز خواست، چنانک جای دیگر گفت وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ قیام فرمود و بآن جمله نماز خواست. وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ سجود یاد کرد و مقصود همه نماز است، و گفته‌اند وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ حثّ است بر نماز جماعت، مصطفی ع گفت «یک نماز بجماعت چنانست که بیست و پنج نماز به تنها» بروایتی بیست و هفت.
هوش مصنوعی: «و با جماعت رکوع کنید» اشاره به برپایی نماز جماعت دارد و در واقع تأکید بر تمام مراحل نماز است. در جایی دیگر نیز آمده است که «و برای خدا بایستید» که به قیام در نماز اشاره دارد. همچنین یادآوری سجود نیز بخشی از نماز است و در کل منظور از این آیات دعوت به برپایی نماز است. در این میان، به این نکته نیز اشاره شده که «و با جماعت رکوع کنید» به معنای تشویق به نماز جماعت است و پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند که «نماز جماعت برابر با بیست و پنج تا بیست و هفت نماز فردی است».
صحّ عن رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم انه قال «تفضل صلاة الجمیع علی صلاة احدکم بخمسة و عشرین جزءا».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "نماز جماعت بر نماز فردی شما، بیست و پنج درجه برتری دارد."
و روی «صلاة الجماعة تفضل صلاة الفذّ بسبع و عشرین درجة»، و روی «فضل صلاة الرجل فی جماعته علی صلوته فی بیته و صلوته فی سوقه خمس و عشرون درجة»
هوش مصنوعی: نماز جماعت از نماز فردی برتر است و این برتری به اندازه‌ی بیست و هفت درجه است. همچنین، فضل نماز مرد در جمع جماعت بهتر از نماز او در خانه و همچنین در بازار، به میزان بیست و پنج درجه بیشتر است.
و قال ع «ان اعظم الناس اجرا فی الصّلاة ابعدهم فابعدهم ممشی و الذی ینتظر الصّلاة حتی یصلّیها مع الامام اعظم اجرا من الذی یصلّیها ثم ینام»
هوش مصنوعی: فرمود که بهترین افراد از نظر اجر و ثواب در نماز، کسانی هستند که از مسجد دورتر هستند. همچنین کسی که در انتظار نماز می‌ماند تا آن را با امام بخواند، اجر بیشتری نسبت به کسی دارد که نماز را می‌خواند و سپس می‌خوابد.
و قیل فی قوله وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ ای کونوا فی امة محمد و منهم. و قیل اقتدوا بآثار السلف فی الاحوال و تجنّبوا سنن الانفراد، فان الشیطان مع الفذّ و عن الاثنین ابعد.
هوش مصنوعی: در تفسیر عبارت «و ارکعوا مع الراکعین» آمده است که به معنای این است که در جمع مسلمانان و در جامعه پیامبر محمد (ص) باشید و جزء آن‌ها به حساب بیایید. همچنین بیان شده است که به آثار و سنت‌های پیشینیان در رفتار و احوال خود اقتدا کنید و از نشانه‌های انزوا و تنهایی دوری کنید، چرا که شیطان در کنار فرد تنها بیشتر است و از دو نفر فاصله می‌گیرد.
أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ میگوید مردمان را براست گفتن میفرمائید و خود دروغ می‌گویید؟ بوفا میفرمائید و خود عهد می‌شکنید؟ باقرار میفرمائید و خود انکار میکنید؟ بگواهی دادن میفرمائید و خود پنهان میکنید؟ بنماز کردن میفرمائید و زکاة دادن و خود نمی‌کنید؟
هوش مصنوعی: آیا شما مردم را به کارهای خوب دعوت می‌کنید و خودتان به دروغ‌گویی مشغولید؟ به راستی می‌گویید و خودتان به قول‌هایتان عمل نمی‌کنید؟ به هم دیگر قرار می‌دهید و خودتان انکار می‌کنید؟ به شهادت دادن می‌پردازید و خود را مخفی می‌کنید؟ به نماز و زکات توجه می‌کنید و خودتان از انجام آنها پرهیز می‌کنید؟
روی عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم انه قال «مررت لیلة اسری بی علی قوم تقرض شفاههم بمقاریض من نار، فقلت من هؤلاء یا جبرئیل؟ قال هؤلاء الخطباء من امتک، یأمرون الناس بالبر و ینسون انفسهم وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام می‌فرماید: «در شب معراج، بر قومی گذر کردم که لب‌هایشان با قیچی‌های آتشین بریده می‌شد. از جبرئیل پرسیدم: این‌ها چه کسانی هستند؟ او گفت: این‌ها خطبا از امت تو هستند که به مردم دستور عمل نیک می‌دهند ولی خودشان را فراموش کرده‌اند. در حالی که شما آیات کتاب را می‌خوانید، آیا فکر نمی‌کنید؟»
و قال النبی «یطلع قوما من اهل الجنة الی قوم من اهل النار، فیقولون لهم ما ادخلکم النار و انما ادخلنا اللَّه فی الجنة بفضل تادیبکم و تعلیمکم، و قالوا انا کنّا نامر بالخیر و لا نفعله».
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند: گروهی از اهل بهشت به گروهی از اهل جهنم نگاه می‌کنند و از آن‌ها می‌پرسند که چه چیزی باعث ورود شما به آتش شد، در حالی که ما به واسطه تربیت و آموزش شما به بهشت وارد شده‌ایم. آن‌ها در پاسخ می‌گویند: ما همیشه دیگران را به کارهای نیک ترغیب می‌کردیم، اما خودمان آن‌ها را انجام نمی‌دادیم.
مردی پیش ابن عباس شد گفت خواهم که امر معروف کنم و نهی منکر بجای آرم. ابن عباس گفت اگر نترسی که ترا فضیحت آید بسه آیت از قرآن این کار بکن: یکی أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ دیگر لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ سدیگر وَ ما أُرِیدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلی‌ ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ. و قیل فی معنی الآیة أ تبصرون من الخلق مثقال الذر و مقیاس الحب و تسامحون لانفسکم امثال الرمال و الجبال و به‌ قال النبی ع «یبصر احدکم القذاة فی عین اخیه و یدع الجذع فی عینه»
هوش مصنوعی: مردی به ابن عباس مراجعه کرد و گفت که می‌خواهد امر به معروف کند و نهی از منکر را انجام دهد. ابن عباس به او گفت اگر نگران نیستی که دیگران از تو عیب بگیرند، می‌توانی این کار را بر اساس سه آیه از قرآن انجام دهی: اول این که آیا شما مردم را به نیکی دعوت می‌کنید و خودتان را فراموش می‌کنید؟ دوم اینکه چرا چیزی می‌گویید که خودتان انجام نمی‌دهید؟ این بسیار نزد خدا ناپسند است. و سوم اینکه من نمی‌خواهم به چیزی عمل کنم که شما را از آن نهی کرده‌ام. همچنین در تفسیر این آیات آمده است که آیا شما در بین مردم، ذره‌ای از عمل را می‌بینید و خود را در برابر اعمال بزرگ و سنگینتان مورد عفو قرار می‌دهید. پیامبر (ص) نیز فرموده‌اند که هر یک از شما می‌تواند خاکی را در چشم برادرش ببیند اما چوبی را در چشم خود نادیده می‌گیرد.
و فی معناه انشدوا:
هوش مصنوعی: و در این زمینه شعرهایی نیز سروده شده است:
و تبصر فی العین منّی القذی
و فی عینک الجذع لا تبصره‌‌
هوش مصنوعی: تو در چشم من لکه‌ای را می‌بینی، اما در چشم خودت ریشه را نمی‌بینی.
وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ معنی آنست که شما دیگران را میفرمائید که دین محمد گیرید و بوی ایمان آرید و خود نمیکنید، پس از آنک در توریة نبوت محمد و تنزیل نامه او می‌یابید و میخوانید. أَ فَلا تَعْقِلُونَ در نمی‌یابید زشتی این کار و ناهمواری که میکنید؟ و ذلک ان الیهود کانت تقول لاقربائهم من المسلمین اثبتوا علی ما کنتم علیه و هم لا یؤمنون فانزل اللَّه هذه الآیة توبیخا لهم.
هوش مصنوعی: شما آیات کتاب را می‌خوانید و دیگران را دعوت می‌کنید که به دین محمد بپیوندند و به ایمان بیایند، ولی خودتان این کار را نمی‌کنید. در حالی که در مورد پیامبری محمد و revelation او اطلاعات دارید و آن را می‌خوانید. آیا زشتی و ناهمواری این رفتار را درک نمی‌کنید؟ به این دلیل که یهودیان به نزدیکان مسلمان خود می‌گفتند به آنچه که دارید، پایبند بمانید، در حالی که خودشان ایمان نداشتند. بنابراین، خداوند این آیه را برای نکوهش آن‌ها نازل کرد.
وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ مجاهد گفت این صبر بمعنی صوم است و خطاب با جهودان است، و ایشان در بند شره و ریاست بودند، ترسیدند که اگر بیان نعت مصطفی کنند آن ریاست و معیشت که ایشان را از سفله ایشان فایده میبود بریشان فائت شود، رب العالمین ایشان را بروزه و نماز فرمود. و روزه بدان فرمود تا شره ببرد، و نماز بدان فرمود تا کبر ببرد و خشوع آرد، و هر چند که نماز و روزه از فروع دین است نه از اصول اما بمذهب شافعی و جماعتی از ائمه دین کافران بفروع دین مخاطب اند، و این اصل را شرحی است بجای خویش گفته شود انشاء اللَّه تعالی.
هوش مصنوعی: در این متن به این موضوع اشاره شده است که خداوند به مردم توصیه کرده است که با صبر و نماز یاری جویند. مجاهد بیان می‌کند که این صبر اشاره به روزه دارد و این خطاب به یهودیان است. آنها در پی ریاست و لذت‌های دنیوی بودند و از ترس اینکه مبادا وصف پیامبر را بیان کنند، از دست دادن آن مقام و زندگی راحت خود می‌ترسیدند. به همین خاطر خداوند آنها را به روزه و نماز فراخوانده است؛ روزه برای کنترل شهوات و نماز برای ایجاد خشوع و تواضع در دل. هرچند که نماز و روزه از فروع دین محسوب می‌شوند، اما طبق نظر امام شافعی و برخی دیگر از ائمه، حتی کافران نیز به فروع دین دعوت شده‌اند. این موضوع توضیحات بیشتری دارد که در جای خود مطرح خواهد شد.
بعضی مفسران گفتند این خطاب با مسلمانان است، میگوید شما که مسلمانان‌اید و بهشت جاودانه و رضاء حق طلب میکنید اسْتَعِینُوا علی ذلک بِالصَّبْرِ علی الطاعة و الصبر علی المعصیة، بر اداء طاعت شکیبا باشید و بر باز ایستادن از معصیت شکیبا، و خطاب شرع امر است بطاعت و نهی از معصیت، طاعت مخالف هوای نفس و معصیت موافق هوای نفس، پس در هر دو صبر می‌باید هم بر طاعت که خلاف نفس است و هم بر باز ایستادن از معصیت که نفس خواهنده آنست، پس رب العالمین مسلمانان را علی العموم ازینجا بصبر و نماز فرمود گفت وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ مصطفی را علی الخصوص فرمود، فقال تعالی وَ اصْبِرْ عَلی‌ ما یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ و روی ان ابن عباس نعی الیه بنت له و هو فی سفر فاسترجع، ثم قال عورة سترها اللَّه، و مؤنة، کفاها اللَّه، و اجر ساقها اللَّه، ثم نزل و صلّی رکعتین، ثم قال صنعنا ما امر اللَّه عزّ و جل.
هوش مصنوعی: برخی از مفسران بر این باورند که این پیام به مسلمانان خطاب شده است. می‌گوید شما که مسلمان هستید و به دنبال بهشت جاودانه و رضایت خداوند هستید، باید در این راه از صبر بر اطاعت و صبر بر معصیت کمک بگیرید. باید در انجام کارهای نیک صبور باشید و هم‌چنین در خودداری از گناهان. اطاعتی که مخالف خواسته‌های نفسانی است، و معصیتی که با خواسته‌های نفسانی هم‌راستاست، نیاز به صبر دارد. بنابراین، بر هر دو حالت باید صبر کرد: هم در انجام کارهای نیک که مخالف خواسته‌های نفس است و هم در خودداری از گناهان که نفس به آن تمایل دارد. در نهایت، خداوند به‌طور عام مسلمانان را به صبر و نماز فرمان داده است و به پیامبر اکرم به‌ویژه اشاره کرده و فرموده است که در برابر سخنان دیگران صبر کند و او را به تسبیح و حمد خدای خود سفارش می‌کند. در یکی از روایات آمده است که امام علی (ع) زمانی که خبر مرگ دخترش را به او دادند، با صبر و تحمل برخورد کرد و پس از آن نماز خواند و گفت که این دستور خداوند را اجرا کردیم.
وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ این هاء کنایت نماز است خصها بالذکر لانها الاغلب و الافضل و الاعم. میگوید این نماز شغلی بزرگ است و کاری گران. إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ ای الخائفین المؤمنین حقا، مگر بر ترسندگان و مؤمنان براستی و درستی. خشوع بیمی است با هشیاری و استکانت، خاطر را از حرمت پر کند و اخلاق را تهذیب کند، و اطراف را ادب کند، و خشوع هم در علانیت است و هم در سرّ، در علانیت ایثار تحمل است و در سر تعظیم و شرم.
هوش مصنوعی: از صبر و نماز کمک بگیرید، و این کار واقعاً دشوار است، مگر برای کسانی که خاشع و مؤمن هستند. خشوع به معنای ترس و پرهیز کردن به همراه آگاهی و تسلیم است؛ این حالت دل را از حرمت پر می‌کند و اخلاق را اصلاح می‌نماید و همه اطراف را تربیت می‌کند. همچنین خشوع هم در ظاهر و هم در باطن وجود دارد؛ در ظاهر، ایثار و تحمل را به همراه دارد و در باطن، تعظیم و شرم از خداوند را می‌آفریند.
الَّذِینَ یَظُنُّونَ ظنّ را دو معنی است هم یقین و هم شک و، در قرآن جایها ظن است بمعنی یقین و ذلک فی قوله تعالی إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ إِنْ ظَنَّا أَنْ یُقِیما حُدُودَ اللَّهِ و ظن بمعنی شک آنست که گفت إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ و عرب که یقین را ظن گوید از بهر آن گوید که اول دانش پنداره بود تا آن گه که بی گمان شود. معنی آیت آنست که نماز باری گرانست بر آن کس که برستاخیز ایمان ندارد و بدیدار اللَّه امید ندارد و از رسیدن بر اللَّه بیم نبود، اما قومی که برستاخیز و ثواب و عقاب و بدیدار اللَّه ایمان دارند طاعت و عبادت بریشان گران نیاید، که گوش بثواب آن میدارند و بدیدار حق امید میدارند و از رسیدن بر اللَّه ببیم میباشند، و بحقیقت بدان که روز رستاخیز آن آشنای خوانده بر اللَّه رسد و آن بیگانه رانده هم بر اللَّه رسد، و بهر دو حدیث صحیح است: امّا بیگانه را مصطفی ع گفت بروایت ابو هریره و بو سعید
هوش مصنوعی: افرادی که ظن دارند، این کلمه دو معنا دارد: یکی یقین و دیگری شک. در قرآن، در جاهایی "ظن" به معنای یقین آمده است، مانند جایی که گفته شده «من گمان می‌کردم که ملاقات با حسابم حتمی است». همچنین در جایی دیگر، "ظن" به معنای شک آمده است: «ما فقط به ظنّ خود می‌اندیشیم و به یقین نمی‌رسیم». عرب‌ها به یقین "ظن" می‌گویند زیرا ابتدا دانش به صورت یک پندار است تا زمانی که به قطعیت برسد. در ادامه، آیه‌ای اشاره می‌کند به اینکه نماز برای کسانی که به روز قیامت ایمان ندارند و امیدی به دیدار خداوند ندارند، سنگین است. اما افرادی که به قیامت، پاداش و کیفر ایمان دارند و به دیدار خداوند امید دارند، عبادت برایشان آسان است زیرا به پاداش آن دلخوشند و از ملاقات با خداوند هراسی ندارند. در حقیقت، در روز رستاخیز، هر دو گروه، یعنی آشنایان و بیگانگان، در پیشگاه خداوند خواهند ایستاد. این دو گروه، طبق روایات معتبر، وضعیت متفاوتی خواهند داشت.
یؤتی بالرجل یوم القیمة فیقول اللَّه الم اجعل لک مالا و ولدا، و سخّرت لک الانعام و الخیل و الإبل، و اذرک ترأس و تربع؟ قال فیقول بلی یا رب قال هل ظننت انک ملاقیّ؟ فیقول لا فیقول الیوم انساک کما نسیتنی»
هوش مصنوعی: در روز قیامت، خداوند به فردی می‌گوید: آیا من برای تو مالی و فرزندی نساختم و وسایل زندگی از جمله دام‌ها، اسب‌ها و شترها را برایت فراهم نکردم؟ آیا تو فکر نمی‌کردی که روزی با من دیدار خواهی داشت؟ آن شخص پاسخ می‌دهد: نه. خداوند می‌فرماید: امروز من هم تو را فراموش می‌کنم همان‌طور که تو مرا فراموش کردی.
این خطاب هیبت است که اللَّه تعالی با شقی بصفت هیبت سخن گوید و شقی کلام حق بهیبت شنود و حق را بصفت غضب بیند، و یک دیدار حق بصفت غضب صعب‌تر است از هزار ساله عقوبت بآتش دوزخ، نعوذ باللّه من غضب اللَّه و سخطه.
هوش مصنوعی: در اینجا به ذکر حالتی اشاره شده است که در آن خداوند با افرادی شقی و بدبخت به صورت هیبت و خشونت سخن می‌گوید. آن افراد سخن حق را با حالت ترس و وحشت می‌شنوند و خداوند را با غضب مشاهده می‌کنند. این حالت مشاهده خداوند در حال غضب، از هزار سال عذاب در آتش جهنم سخت‌تر است. از خداوند به خاطر غضب و خشمش پناه می‌بریم.
امّا بنده مؤمن اللَّه را بصفت رضا بیند، و سخن اللَّه بلطف و رحمت شنود، ابن عمر گفت سمعت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم یقول «یدنو المؤمن من ربّه عزّ و جلّ حتی یضع کنفه علیه، فیقرّره بذنوبه فیقول له أ تعرف کذا و کذا فیقول یا رب نعم فیعرفه ذنوبه. فیقول انی سترتها فی الدّنیا و انا اغفرها لک الیوم.»
هوش مصنوعی: اما بنده مؤمن خدا به واسطه رضایت او دیده می‌شود و سخن خداوند را با لطف و رحمت می‌شنود. ابن عمر روایت کرده که پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: «مؤمن به خدا نزدیک می‌شود تا این‌که دستش را بر او می‌گذارد و او را در مورد گناهانش محاکمه می‌کند. خداوند به او می‌گوید: آیا این کار را انجام دادی؟ و او پاسخ می‌دهد: بله، ای پروردگار. در این لحظه خداوند گناهان او را یادآوری و سپس می‌فرماید: من در دنیا آن‌ها را پوشاندم و امروز نیز آنها را می‌بخشم.»
یا بَنِی إِسْرائِیلَ شرح این آیة رفت. وَ اتَّقُوا یَوْماً این همچنانست که گفت وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ میگوید بترسید از عذاب روزی که پدر پسر را بسنده نبود و او را هیچ چیز بکار نیاید، و نه پسر پدر را. جای دیگر گفت یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ نه خواسته بکار آید آن روز و نه پسران، و قال تعالی یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ و آن حال از دو بیرون نیست: یا از آن باشد که هر کسی بکار خویش درمانده بود و از فزع و هول رستاخیز بکس نپردازد، چنانک گفت عز سبحانه لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ یا آنک خویش و پیوند از یکدیگر بریده شوند چنانک یکدیگر را وا ندانند و ذلک فی قوله له تعالی فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ و قال تعالی تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ‌
هوش مصنوعی: ای بنی‌اسرائیل، درباره این آیه توضیح داده شده است که در آن گفته شده بترسید از روزی که هیچ پدر و فرزندی نمی‌تواند به یکدیگر کمکی کند و هیچ چیز به کار نخواهد آمد. در روز قیامت نه ثروت و نه فرزندان به کسی سودی نخواهند رساند. هر فردی در آن روز فقط به فکر خود خواهد بود و در وحشت و هراس آن روز، هیچ‌کس نمی‌تواند به دیگری کمک کند. بندگان و نسب‌ها در آن روز از یکدیگر جدا خواهند شد و هیچ‌کس نمی‌تواند به دیگری یاری رساند. در آن روز حتی زنان شیرده نیز از فرزندان خود غافل خواهند بود.
و قالت عایشه یا رسول اللَّه «هل تذکرون اهالیکم یوم القیمة»؟ فقال الّا فی ثلاثة مواضع فلا عند الصراط و الحوض و المیزان».
هوش مصنوعی: عایشه از پیامبر اکرم پرسید: «آیا در روز قیامت به یاد خانواده‌هایتان هستید؟» پیامبر جواب داد: «جز در سه مورد، در دیگر مواقع یادی از خانواده نیست؛ آن سه مورد عبارتند از: در کنار صراط، در حوض و در میزان.»
و قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم یوما و هی عنده «یبعثون یوم القیمة عراة حفاتا عزلاء» فقالت «و اسوء تاه للنّساء من الرّجال فقال رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «یا عائشة انّ عن ذلک لشغلا»
هوش مصنوعی: روزی پیامبر اسلامی فرمودند که در روز قیامت همه انسان‌ها به شکلی بدون لباس و پا برهنه و عریان برانگیخته خواهند شد. عایشه پرسید: آیا وضعیت زنان در آن روز بدتر از مردان است؟ پیامبر پاسخ داد: عایشه، در آن روز مسائل و مشغله‌های دیگری وجود خواهد داشت که نگرانی درباره این موضوع را کم اهمیت می‌کند.
وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ جهودان میگفتند. پدران ما پیغامبران بودند ایشان از بهر ما شفاعت کنند، رب العالمین ایشان را نومید کرد و گفت وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ. تقبل بتاء قراءة مکی و بصری است میگوید هیچ تن را شفاعت شفیعی نپذیرد یعنی هیچکس از بهر کافران شفاعت نکند تا بپذیرند و گفته‌اند، وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ معنی آنست که هیچ شفاعت نپذیرند مگر شفاعتی که بدستوری حق تعالی بود چنانک گفت مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ و مصطفی را مقام شفاعت است و او را دستوری داده‌اند، گفت
هوش مصنوعی: هنگامی که دو فرد تلاش می‌کردند تا پدرانشان که پیامبران بودند برایشان شفاعت کنند، خداوند آنها را ناامید کرد و بیان داشت که هیچ شفاعتی از کسی پذیرفته نخواهد شد. این به این معناست که هیچ کس نمی‌تواند برای کافران شفاعت کند مگر اینکه اجازه‌ای از خداوند داشته باشد. همچنین گفته شده که تنها شفاعتی مورد قبول است که با دستور خداوند انجام شود. در این زمینه، مقام شفاعت به پیامبر اختصاص دارد و او نیز دستوری در این زمینه دریافت کرده است.
«لیس من نبیّ الّا و قد اعطی دعوة مستجابة و انّی اختبأت دعوتی شفاعة لامّتی»
هوش مصنوعی: هیچ پیامبری نیست مگر اینکه دعای مستجاب شده‌ای به او داده شده است و من دعای خود را به عنوان شفاعت برای امتم پنهان کرده‌ام.
و قال «شفاعتی لاهل الکبایر من امتی»
هوش مصنوعی: او گفت: «شفاعت من برای کسانی که گناهکار از امت من هستند، خواهد بود.»
وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ ای فدیة. و منه قوله تعالی وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ ای و ان تفد کل فدیة لا یؤخذ منها. و سئل النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم عن الصرف و العدل فقال «الصّرف التوبة، و العدل الفدیة»
هوش مصنوعی: و نمی‌توان از آن معادل یا فدیۀ دریافت کرد. و در اینجا سخن خداوند آمده است که اگر تمام معادل‌ها را نیز فدای آن کنید، از آن هیچ چیز پذیرفته نمی‌شود. از پیامبر گرامی اسلام پرسیده شد درباره تبدیل و معادل، ایشان فرمودند: «تبدیل یعنی توبه و معادل یعنی فدیۀ».
معنی آیت آنست که هیچ تن را باز نفروشند که از آن بدلی ستانند یا فدایی پذیرند.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که هیچ کس را نباید به خاطر دریافت چیزی به عنوان بدل یا فدیه، به فروش رساند.
وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ و ایشان را بر اللَّه یاری ندهند، چنانک ایشان را شفیع نیست روز رستخیز ایشان را یاری دهنده نیست.
هوش مصنوعی: و آن‌ها نمی‌توانند از طرف خداوند یاری شوند و در روز قیامت نیز کسی نیست که برای آن‌ها شفاعت کند و به آن‌ها کمک کند.

حاشیه ها

1402/05/28 10:07
یزدانپناه عسکری

کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون‏

***

[یزدانپناه عسکری]

کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون‏ - الصف : 3

نادیده نمی گیرید تحریک ناگهانی موقت «مَقْت» را در نفس و جان خود و مستغرق فرامین حدود الهی نمی شوید، غرق تحریک ناگهانی آزاد هیجانی خودبینی خود هستید.

_____________

کبر: تمامی افعال مدح و ذم و هرآنچه در فهرست انسانی انسان است، ناگزیری از ادراک (خودبینی در نفس).

از من اثری نماند این من از کیست – چون من همه معشوقه شدم عاشق کیست (ابو سعید ابوالخیر)

مَقْتا : هیجان شدید ناگهانی قلبی مدفق در دقت مُلک به اسراف و تجاوز از حدود الهی و مستغرق در خودبینی بودن است. کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتاب‏ - غافر : 34

تَقُولُوا : آنچه که در نفس و جان آدمی قبل از بیان کردن با لفظ متصور می شود. 3 + 79 : 1+5+1