گنجور

بخش ۱۴۱ - ۴۳ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ الآیة.... بزرگ است آن خداوند که در مهربانی یکتاست، و در بنده نوازی بی همتاست، در آزمایش با عطاست، و در ضمانها با وفاست. اگر خوانیمش شنواست، و رنه خوانیم داناست.

کریم و ودود و مهر نمای و مهر افزاست، لطیف و عیب پوش و عذر نیوش و نیک خداست، فضلش زبر همه فضلها، کرمش زبر همه کرمها، رحمتش مه از همه رحمتها، مهرش نه چون مهرها. غایت رحمت که بدان مثل زنند، رحمت مادرانست و رحمت خدا بر بنده بیش از آنست، و مهر وی نه چون مهر ایشانست. نه بینی، که مادران را بشیر دادن فرزندان تمامی دو سال می‌فرماید و بر پرورش می‌دارد، و بداشت ایشان وصیت می‌کند، و بر مهر مادران اقتصار نکند و بآن فرو نگذارد؟ تا بدانی که اللَّه بر بنده مهربانتر است از مادر بر فرزند! مصطفی ع وقتی بزنی بگذشت و آن زن کودکی طفل در برداشت و نان می‌پخت، و او را گفته بودند که رسول خداست که میگذرد. فراز آمد و گفت یا رسول اللَّه بما چنین رسید از تو که خدای عالمیان بر بنده مهربان‌تر است از مادر بر فرزند. مصطفی ع گفت آری چنین است. آن زن شادمان شد، و گفت یا رسول اللَّه ان الام لا تلقی ولدها فی هذا التنور مادر نخواهد که فرزند خود را در این تنور گرم افکند، تا بسوزد. مصطفی (ع) بگریست و گفت ان اللَّه لا یعذب بالنار الا من أنف ان یقول لا اله الا اللَّه.

کعب عجره گفت رسول خدا روزی یاران را گفت: «ما تقولون فی رجل قتل فی سبیل اللَّه؟» چه گوئید بمردی که در راه خدا کشته شود؟ یاران گفتند اللَّه و رسوله اعلم خدا و رسول او داناتر، رسول گفت‌: «ذلک فی الجنة» آن مرد در بهشت است، دیگر باره گفت: چه گوئید بمردی که بمیرد و دو مرد عدل گویند لا نعلم منه الا خیرا نشناسیم و ندانیم ازین مرد جز پارسایی و نیک مردی؟ یاران گفتند اللَّه داناتر بحال وی و رسول او، گفت‌: «ذاک فی الجنة» در بهشت است، سدیگر بار گفت، چه گوئید در مردی که بمیرد و دو گواه عدل گویند که در وی هیچ خیر نبود؟ یاران همه گفتند ذاک فی النار در دوزخ باشد رسول گفت‌: «بئسما قلتم عبد مذنب و ربّ غفور»

بد سخنی که گفتید در حق وی، و بد اندیشه که کردید و بد گمانی که بردید، بنده گنه کار و خدایی آمرزگار، بنده جفا کار و خدایی وفادار، «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‌ شاکِلَتِهِ» و از کمال رحمت و کرم او با بندگان یکی آنست که فردا برستاخیز قومی را برانند، و به ترازو گاه و صراط و جسر دوزخ آسان باز گذرانند، تا بدر بهشت رسند، ایشان را وقفت فرمایند، تا نامه در رسد از حضرت عزت نامه که مهر قدیم بر وی عنوان، و سرتاسر آن همه عتاب و جنک دوستان، لایق حال بنده است که وی را عتاب کند و گوید بنده من نه ترا رایگان بیافریدم و صورت زیبات بنگاشتم، و قد و بالات بر کشیدم؟ کودک بودی راه به پستان مادر نه بردی منت راه نمودم، و از میان خون شیر صافی از بهر غذاء تو من بیرون آوردم، مادر و پدر بر تو من مهربان کردم، و ایشان را بر تربیت تو من داشتم، و از آب و باد و آتش من نگه داشتم، از کودکی بجوانی رسانیدم و از جوانی به پیری بردم، بفهم و فرهنگ بیاراستم، و بعلم و معرفت بپیراستم، بسمع و بصر بنگاشتم، بطاعت و خدمت خودت بداشتم، بدر مرگ نام من بر زبان و معرفت در جان منت نگاه داشتم، و آن گه سر ببالین امنت باز نهادم، من که لم یزل و یزالم با تو این همه نیکوئیها کردم تو برای ما چه کردی؟ هرگز در راه ما درمی بگدایی دادی؟ هرگز سگی تشنه را از بهر ما آب دادی؟ هرگز مورچه را بنعت رحمت از راه برگرفتی؟ بنده من فعلت ما فعلت و لقد استحییت أن اعذّبک، کردی آنچه کردی، و مرا شرم کرم آید که با تو آن کنم، تو سزای آنی. من آن کنم که خود سزای آنم. اذهب فقد غفرت لک لتعلم انا انا و انت انت! رو که ترا آمرزیدم، تا بدانی که من منم و تو تویی، آری! گدایی بر پادشاهی شود با وی نگویند که چه آوردی؟ با وی گویند که چه خواهی؟ الهی از گدا چه آید که ترا شاید؟! مگر که ترا شاید آنچه از گدا آید.

یکی از پیران طریقت گفته: چون که ننوازد و اکرم الاکرمین اوست، چون که نیامرزد و ارحم الراحمین اوست، چون که عفو نکند و چندین جایگه در قرآن عفو کردن از فرمان اوست: فَاعْفُ عَنْهُمْ، وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا، خُذِ الْعَفْوَ و هم ازین بابست آنچه در آخر آورد گفت: وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوی‌ تقوی در عفو بست و بهشت در تقوی بست، آنجا که گفت وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ اهل تحقیق گفتند: تقوی را بدایتی و نهایتی است: بدایت آنست که گفت وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوی‌، و نهایت آنست که گفت وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ. بدایت آنست که حق خود بر برادر شناسی، آن گه عفو کنی، و در گذاری. این منزل اسلام است، و روش عابدان. و نهایت آنست که حق وی بر خود شناسی، و او را بر خود فضل نهی، و هر چند که جفاء جرم از وی بینی، تو از وی عذر خواهی. این مقام توحیدست، و وصف الحال صدیقان، و فی معناه انشد:

اذا مرضنا، أتیناکم نعودکم
و تذنبون، فنأتیکم، فنعتذر

و الیه الاشارة بقول النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «أ لا ادلّکم بخیر اخلاق اهل الدنیا و الآخرة؟ من وصل من قطعه و عفا عمّن ظلمه و اعطی من حرمه».

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ الآیة.... بزرگ است آن خداوند که در مهربانی یکتاست، و در بنده نوازی بی همتاست، در آزمایش با عطاست، و در ضمانها با وفاست. اگر خوانیمش شنواست، و رنه خوانیم داناست.
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ و یگانه است که در مهربانی و عطوفت بی‌همتاست. او در آزمون‌ها با بخشش خود را نشان می‌دهد و در تضمین وعده‌هایش وفادار است. اگر او را بخوانیم، شنواست و اگر نخوانیم، پیش از ما از حال ما آگاه است.
کریم و ودود و مهر نمای و مهر افزاست، لطیف و عیب پوش و عذر نیوش و نیک خداست، فضلش زبر همه فضلها، کرمش زبر همه کرمها، رحمتش مه از همه رحمتها، مهرش نه چون مهرها. غایت رحمت که بدان مثل زنند، رحمت مادرانست و رحمت خدا بر بنده بیش از آنست، و مهر وی نه چون مهر ایشانست. نه بینی، که مادران را بشیر دادن فرزندان تمامی دو سال می‌فرماید و بر پرورش می‌دارد، و بداشت ایشان وصیت می‌کند، و بر مهر مادران اقتصار نکند و بآن فرو نگذارد؟ تا بدانی که اللَّه بر بنده مهربانتر است از مادر بر فرزند! مصطفی ع وقتی بزنی بگذشت و آن زن کودکی طفل در برداشت و نان می‌پخت، و او را گفته بودند که رسول خداست که میگذرد. فراز آمد و گفت یا رسول اللَّه بما چنین رسید از تو که خدای عالمیان بر بنده مهربان‌تر است از مادر بر فرزند. مصطفی ع گفت آری چنین است. آن زن شادمان شد، و گفت یا رسول اللَّه ان الام لا تلقی ولدها فی هذا التنور مادر نخواهد که فرزند خود را در این تنور گرم افکند، تا بسوزد. مصطفی (ع) بگریست و گفت ان اللَّه لا یعذب بالنار الا من أنف ان یقول لا اله الا اللَّه.
هوش مصنوعی: خدای مهربان، بخشنده و لطیف است. او عیوب بندگانش را می‌پوشاند و به عذرهایشان گوش می‌دهد. رحمت او از تمام رحمت‌ها بالاتر و محبتش از تمام محبت‌ها بیشتر است. برتری رحمت خدا بر رحمت مادران به حدی است که قابل مقایسه نیست. مادران دو سال به فرزندان خود شیر می‌دهند و از آن‌ها مراقبت می‌کنند، اما رحمت خداوند حتی از این نیز بیشتر است. به یاد داشته باش که رحمت خداوند از محبت مادران به فرزندانشان فراتر است. زمانی که پیامبر اسلام (ص) از کناری می‌گذشت، زنی کودک خود را در آغوش داشت و در حال پختن نان بود. او شنیده بود که پیامبر در حال عبور است و به نزد او آمد. او از پیامبر پرسید آیا درست است که خداوند بر بندگانش مهربان‌تر از مادران بر فرزندانشان است؟ پیامبر تأیید کرد. آن زن خوشحال شد و گفت که هیچ مادری نمی‌خواهد فرزندش را در آتش قرار دهد، اما خداوند جز کسانی را که کفر ورزند به آتش عذاب نمی‌کند.
کعب عجره گفت رسول خدا روزی یاران را گفت: «ما تقولون فی رجل قتل فی سبیل اللَّه؟» چه گوئید بمردی که در راه خدا کشته شود؟ یاران گفتند اللَّه و رسوله اعلم خدا و رسول او داناتر، رسول گفت‌: «ذلک فی الجنة» آن مرد در بهشت است، دیگر باره گفت: چه گوئید بمردی که بمیرد و دو مرد عدل گویند لا نعلم منه الا خیرا نشناسیم و ندانیم ازین مرد جز پارسایی و نیک مردی؟ یاران گفتند اللَّه داناتر بحال وی و رسول او، گفت‌: «ذاک فی الجنة» در بهشت است، سدیگر بار گفت، چه گوئید در مردی که بمیرد و دو گواه عدل گویند که در وی هیچ خیر نبود؟ یاران همه گفتند ذاک فی النار در دوزخ باشد رسول گفت‌: «بئسما قلتم عبد مذنب و ربّ غفور»
هوش مصنوعی: کعب عجره روایت می‌کند که رسول خدا در روزی از یاران خود سوال کرد: «نظر شما در مورد مردی که در راه خدا کشته شده چیست؟» یاران پاسخ دادند که خدا و رسولش داناترند. رسول خدا گفت: «او در بهشت است.» سپس سوال دیگری مطرح کرد: «و اما درباره مردی که بمیرد و دو گواه عادل بگویند که ما از او جز نیکی چیزی نمی‌دانیم، چه می‌گویید؟» یاران دوباره گفتند که خدا و رسولش داناترند و او همچنین در بهشت است. سپس رسول خدا سوال کرد: «و حال مردی که بمیرد و دو گواه عادل بگویند که از او هیچ خیری دیده نمی‌شود، چه می‌گویید؟» یاران پاسخ دادند که او در دوزخ خواهد بود. رسول خدا در پاسخ فرمود: «شما چه بد گفتید! او بنده‌ای است که گناهکار بوده اما پروردگارش بخشنده است.»
بد سخنی که گفتید در حق وی، و بد اندیشه که کردید و بد گمانی که بردید، بنده گنه کار و خدایی آمرزگار، بنده جفا کار و خدایی وفادار، «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‌ شاکِلَتِهِ» و از کمال رحمت و کرم او با بندگان یکی آنست که فردا برستاخیز قومی را برانند، و به ترازو گاه و صراط و جسر دوزخ آسان باز گذرانند، تا بدر بهشت رسند، ایشان را وقفت فرمایند، تا نامه در رسد از حضرت عزت نامه که مهر قدیم بر وی عنوان، و سرتاسر آن همه عتاب و جنک دوستان، لایق حال بنده است که وی را عتاب کند و گوید بنده من نه ترا رایگان بیافریدم و صورت زیبات بنگاشتم، و قد و بالات بر کشیدم؟ کودک بودی راه به پستان مادر نه بردی منت راه نمودم، و از میان خون شیر صافی از بهر غذاء تو من بیرون آوردم، مادر و پدر بر تو من مهربان کردم، و ایشان را بر تربیت تو من داشتم، و از آب و باد و آتش من نگه داشتم، از کودکی بجوانی رسانیدم و از جوانی به پیری بردم، بفهم و فرهنگ بیاراستم، و بعلم و معرفت بپیراستم، بسمع و بصر بنگاشتم، بطاعت و خدمت خودت بداشتم، بدر مرگ نام من بر زبان و معرفت در جان منت نگاه داشتم، و آن گه سر ببالین امنت باز نهادم، من که لم یزل و یزالم با تو این همه نیکوئیها کردم تو برای ما چه کردی؟ هرگز در راه ما درمی بگدایی دادی؟ هرگز سگی تشنه را از بهر ما آب دادی؟ هرگز مورچه را بنعت رحمت از راه برگرفتی؟ بنده من فعلت ما فعلت و لقد استحییت أن اعذّبک، کردی آنچه کردی، و مرا شرم کرم آید که با تو آن کنم، تو سزای آنی. من آن کنم که خود سزای آنم. اذهب فقد غفرت لک لتعلم انا انا و انت انت! رو که ترا آمرزیدم، تا بدانی که من منم و تو تویی، آری! گدایی بر پادشاهی شود با وی نگویند که چه آوردی؟ با وی گویند که چه خواهی؟ الهی از گدا چه آید که ترا شاید؟! مگر که ترا شاید آنچه از گدا آید.
هوش مصنوعی: سخنان بدی که در حق او گفتید و اندیشه‌های نادرستی که به ذهن راه دادید، نشان‌دهنده گناهی است که بر دوش دارید. خداوند آمرزگار و وفادار است. همه افراد بر اساس سرشت خود عمل می‌کنند. از رحمت و کرم خداوند برای بندگانش این است که در روز قیامت، گروهی را رستاخیز می‌دهد و عبور از ترازوی عدالت و پل صراط، برای آنها آسان می‌کند تا به بهشت برسند. در آنجا منتظر می‌مانند تا نامه‌ای از سوی خداوند برای آنها برسد که بر آن، مهر محبت زده شده است و شامل عتاب‌هایی است که برای بندگانش می‌فرستد. او به آن‌ها یادآوری می‌کند که من تو را بی‌دلیل خلق نکردم، بر تو نیکی‌ها کردم و راه درست را به تو نشان دادم. در کودکی و جوانی‌ات به تو رسیدگی کردم و آماده‌ات کردم. حالا از تو می‌پرسم که برای من چه کردی؟ آیا برای ما خدمتی کردی یا به دیگران نیکی نمودی؟ من همه‌چیز را برای تو فراهم کردم، و حالا شرم دارم که تو را کیفر دهم. تو کار خود را کردی و من به روش خود پاسخ می‌دهم. برو، چون تو بخشیده‌ای شده‌ای و می‌دانی که من خداوند آمرزنده‌ام و تو بنده منی. بله! گدا نباید از پادشاه انتظار داشته باشد که چه آورده، بلکه باید بپرسد که چه می‌خواهد. ای خداوند، از گدا چه چیزی بر می‌آید که بتواند نظر تو را جلب کند؟ مگر اینکه آنچه از گدا بیرون آید، بتواند تو را راضی کند.
یکی از پیران طریقت گفته: چون که ننوازد و اکرم الاکرمین اوست، چون که نیامرزد و ارحم الراحمین اوست، چون که عفو نکند و چندین جایگه در قرآن عفو کردن از فرمان اوست: فَاعْفُ عَنْهُمْ، وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا، خُذِ الْعَفْوَ و هم ازین بابست آنچه در آخر آورد گفت: وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوی‌ تقوی در عفو بست و بهشت در تقوی بست، آنجا که گفت وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ اهل تحقیق گفتند: تقوی را بدایتی و نهایتی است: بدایت آنست که گفت وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوی‌، و نهایت آنست که گفت وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ. بدایت آنست که حق خود بر برادر شناسی، آن گه عفو کنی، و در گذاری. این منزل اسلام است، و روش عابدان. و نهایت آنست که حق وی بر خود شناسی، و او را بر خود فضل نهی، و هر چند که جفاء جرم از وی بینی، تو از وی عذر خواهی. این مقام توحیدست، و وصف الحال صدیقان، و فی معناه انشد:
هوش مصنوعی: یکی از پیشوایان طریقت گفته است: وقتی که خداوند کسی را نوازش نکند، اوست که بهترین نوازش‌دهنده است. وقتی که او کسی را نغفر کند، اوست که رحیم‌ترین رحم‌کننده است. وقتی که او عفو نمی‌کند، در قرآن بارها به عفو اشاره شده است، از جمله: "از آنان بگذر" و "باید که عفو کنید و درگذرید." همچنین به این اشاره شده که "باید عفو کنید" نزدیک‌ترین چیز به تقوا است و بهشت از آنِ متقین است. اهل تحقیق می‌گویند که تقوا دو مرحله دارد: مرحله ابتدایی آن است که "باید عفو کنید" و مرحله نهایی آن "فراموش نکنید که میان شما فضل و نیکی وجود دارد." مرحله ابتدایی یعنی شناخت حق خود در برابر برادرت و سپس عفو کردن و گذشت کردن است. این مرحله، مرحله اسلام و راه زندگانی عابدان است. اما مرحله نهایی یعنی شناخت حق او نسبت به خود و آنچه که بر تو نیکی است و باید از او عذرخواهی کنی هرچند که بدی‌هایی از او ببینی. این مقام توحید و ویژگی حال صدیقین است.
اذا مرضنا، أتیناکم نعودکم
و تذنبون، فنأتیکم، فنعتذر
هوش مصنوعی: وقتی بیمار می‌شویم، به دیدن شما می‌آییم تا از شما دیدن کنیم و شما هم به ما سر می‌زنید، بنابراین ما به شما می‌رسیم و از شما عذرخواهی می‌کنیم.
و الیه الاشارة بقول النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «أ لا ادلّکم بخیر اخلاق اهل الدنیا و الآخرة؟ من وصل من قطعه و عفا عمّن ظلمه و اعطی من حرمه».
هوش مصنوعی: در اینجا به سخن پیامبر اسلام اشاره شده که فرموده است: «آیا شما را به بهترین اخلاق Menschen دنیا و آخرت راهنمایی نکنم؟ کسی که با آن‌هایی که به او قطع رابطه کرده‌اند، ارتباط برقرار کند، کسی که از ظلم دیگران چشم‌پوشی کند و به کسانی که به او تجاوز کرده‌اند، بخشش کند».