گنجور

بخش ۱۴۰ - ۴۳ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ الْوالِداتُ الآیة... زنان مطلقات را میگوید که فرقت افتد میان ایشان و شوهران و طفل در میان، اگر بعد از طلاق زایند و گر پیش از آن، بر مادران است که شیر دهند آن فرزند را، چنانک اللَّه گفت: یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ هر چند بلفظ خبر گفت، معنی امرست امر استحباب نه امر ایجاب.

میگوید تا شیر دهند مادران فرزندان خود را، که ایشان بآن سزاوارتر و حق‌تر. آن گه حق رضاع و مدّت آن پدید کرد و گفت: حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ دو سال تمام شیر که درین دو سال دهند، حکم رضاع از تحریم و محرمیت واجب کند، و اگر بعد ازین دو سال شیر دهنده شیر دهد حکم رضاع بآن ثابت نشود، ابن عباس گفت «لا رضاع الا ما کان فی الحولین» و روی یحیی بن سعید: انّ رجلا قال لابی موسی الاشعری: انّی مصصت من ثدی امرأتی لبنا فذهب فی بطنی فقال ابو موسی: لا اراها الّا قد حرّمت علیک فقال عبد اللَّه بن مسعود: انظر ما یفتی به الرجل. فقال ابو موسی فما تقول انت؟ قال عبد اللَّه «لا رضاع الّا ما کان فی الحولین» قال ابو موسی لا تسئلوا عن شی‌ء ما دام هذا الحبر بین اظهرکم» هر چند که مدت دو سال مقید کرد، اما فریضه نیست، اگر بیفزایند در آن یا بکاهند رواست. لکن سرّ این تقیید آنست تا معلوم شود که شیر دادن در جمله این مدت حکم تحریم و محرمیّت را واجب کند، و بعد از دو سال نکند و بمذهب مالک تا دو سال و یک ماه بگذرد مدت رضاع و ثبوت تحریم برجاست، و بمذهب بو حنیفه تا دو سال و شش ماه.

وَ عَلَی الْمَوْلُودِ لَهُ الآیة.... نگفت «علی الأب» از بهر آنک سر آیت وَ الْوالِداتُ بود نه امهات، چون الْوالِداتُ بود الْمَوْلُودِ لَهُ نیکوتر و لطیف تر بود. میگوید دایگی بر ما درست نفقه بر پدر، یعنی نفقه این زن که فرزند زاد، همانست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت در بعضی اخبار: و لهن علیکم رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ معروف آنست که بانصاف باشد و بچم، در خور مرد و بر توان وی، عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ هر کس را چندان بر نهند که برتابد.

چنانک گفت: لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها بر مرد توانگر دو مد از طعام و یک دست لباس نفیس در خور وی، و بر درویش یک مد و یک دست لباس کم قیمت، چنانک لایق حال وی باشد. و بر میانه یک مد و نیم و دستی لباس میانه. این همچنانست که آنجا گفت: لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ.

لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها لا تضارّ بفتح راء قراءت نافع است و شامی و کوفی، از ضرار است و ضرار ستیز بود. میگوید مبادا که ستیز کناد و بر فرزند خویش گزند آرد هیچ مادر بآن که وی را با پدر دهاد در خصومت فراق، تا بر فرزند رنج نهاد، لا تُضَارَّ بضم راء قراءت مکی است، و قراءت بصره و قتیبه از کسایی در لفظ مستقبل است. بمعنی نهی، میگوید ستیز نکند و گزند نکند هیچ مادر بفرزند خویش، که وی را شیر خواره با پدر دهد، وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ و مبادا که ستیز کناد و رنج نهاد هیچ پدر بر طفل خویش، بآنک در وقت خصومت او را از مادر باز گیرد و فرا دایه دهد، بستیز با مادر بر فرزند گزند افکند. وَ عَلَی الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ میگوید بر قیم همانست در کار طفل که بر پدر و مادر، وارث نام برد بجای قیم، از بهر آنک ورثه و اهل بیت قیّمی کنند، یا قیمی فرا کنند، یا از سلطان قیم خواهند. میگوید اگر چنانست که پدر طفل بمرده است، این قیم با مادر طفل ستیزه و بدرایی نکند، و دایه گیرد، بر طفل ستم نکند، و شفقت مادر از وی دریغ ندارد.

قال ابن سیرین اتی عبد اللَّه بن عتبة فی رضاع صبیّ یتیم، و معه ولیّه فجعل رضاعه فی ماله و قال لوارثه: لو لم یکن له مال لجعلنا رضاعه فی مالک، أ لا تری اللَّه عز و جل یقول. وَ عَلَی الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ قال الضحاک: ان مات ابو الصبی، و للصبی مال اخذ رضاعه من ماله و ان لم یکن له مال اخذ من العصبة فان لم تکن للعصبة مال، اجبرت امّه علیه.

فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فصال و فصل از شیر باز کردن است: فصل یفصل فصلا و فصالا میگوید: اگر پدر و مادر خواهند که آن طفل را پیش از تمامی دو سال از شیر باز کنند، و هر دو بدان رضا دهند، و به صوابدید و مشاورت یکدیگر کنند، ایشان را رسد که چنین کنند، و بر ایشان تنگی نیست.

ابن عباس گفت اگر فرزند شش ماهه در وجود آید دو سال تمام که بیست و چهار ماه باشد وی را شیر دهند، و اگر هفت ماه بود بیست و سه ماه شیر دهند، و اگر نه ماهه بود بیست و یک ماه تا حمل و فصال سی ماه باشد: چنانک رب العالمین گفت وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً.

وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ الآیة.... إِنْ أَرَدْتُمْ گفت و ان احتجتم نگفت تا جائز باشد دایه گرفتن بی حاجت و ضرورت. میگوید اگر مادر شیر ندهد که عذری دارد یا عذری ندارد، و فراغت وی را دایه گیرند، بهر حال بر شما تنگیی نیست که دایه گیرید. إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ که مزد دایه بدهید و نیکو داشت وی بجای آرید چندانک در خور توان فرزند بود و بر حد منزلت او وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً الآیة... میگوید ایشان که بمیرند از شما و زنان گذارند، بر زنان است که در خانه شوهر چهار ماه و ده روز درنگ کنند عدّت را، چنانک در خبر است‌

قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم لامرأة مات زوجها: «اعتدّی فی البیت الذی اتاک فیه وفاة زوجک حتی یبلغ الکتاب اجله، اربعة اشهر و عشرا»

و در آن عدت بیرون نیایند مگر ضرورت را و زینتها بگذارند، جامه رنگین و پیرایه نپوشند، و بوی خوش بکار ندارند، و خضاب نکنند و سرمه در چشم نکشند.

قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم: «المتوفی عنها زوجها لا تلبس المعصفر من الثیاب، و لا الممشق، و لا الحلی، و لا تختضب، و لا تکتحل»

الثوب الممشق الذی یصبغ بالمشق، و هو طین احمر. و روت ام حبیبة انّ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قال: «لا یحلّ لامرأة تؤمن باللّه و الیوم الآخر ان تحد علی میت فوق ثلاث الّا علی زوج اربعة اشهر و عشرا».

قال سعید بن المسیب «الحکمة فی هذه المدة ان فیها ینفخ الروح فی الولد.» گفته‌اند: چون فرزند پسر باشد بعد از سه ماه روح در وی شود و در حرکت آید، و چون دختر بود بچهار ماه در حرکت آید، پس ده روز دیگر در عدّت بر سر گرفتند استظهار را.

وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ تعریض در سخن آن باشد که سر بسته گویی، و نیوشنده را بی تصریح بر سر کار داری، و تفهیم کنی. و خطبة بکسر خاء زن خواستن است، و بضم خاء سخنی باشد که آن را اول و آخر بود که در پیش مراد نهی، هر مراد که باشد و هر حاجت که افتد، و اکنان آنست که در دل چیزی پنهان میداری، ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ از آنست، یقال: اکننت فی قلبی و کنت فی العیبة و الوعاء و الکم، و ما شبهها فهو مکنون، میگوید تنگیی نیست بر شما که مردانید زنان را در حال عدت بسخن سر بسته خوازائی کنید، چنانک گوئید تو از شوی در نمانی، دیگری یابی، خدای عز و جل کار تو بسازد، تو شایسته و پسندیده چون عدّت بسر آید مرا خبر کن، مرا بتو حاجت است، مرا در زن خواستن رغبت است، و آنچه بدین ماند.

عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ سَتَذْکُرُونَهُنَّ ای بالتزویج بالمشافهة وَ لکِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا قال الکلبی معناه لا تصفوا انفسکم لهن بکثرة الجماع، و السرّ علی هذا القول نفس الجماع، و به یقول الاعشی.

الا زعمت بسباسة الیوم اننی ------------ کبرت و ان لا یشهد السرّ امثالی‌

و قال زید بن اسلم «لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا» ای، لا تنکحوهنّ ثم تمسکها حتی اذا حلّت اظهرت ذلک و ادخلتها، باین قول سرّ نکاح است، میگوید نکاح ایشان مکنید بپوشیدگی در حال عدت، تا بعد از عدت اظهار آن کنید، پس استثنا کرد گفت: «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً» ای تعریضا بالخطبة دون التصریح وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ ای لا تعزموا علی عقد النکاح یقول لا تنکحوهن حتی تنقضی عدتهنّ میگوید تا در عدت باشند، ایشان را بزنی مخواهید، چون عدت بسر آمد ایشان را بزنی بخواهید و بیوه فرو مگذارید. در خیر است که زن بیوه را چون کفو پدید آمد بشوی دهید و در آن تقصیر مکنید و کار وی در تأخیر میفکنید. همانست که رب العالمین گفت فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ. جای دیگر گفت وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی‌ مِنْکُمْ.

فصل فی الترغیب فی النکاح‌

ابو هریره رض قال قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «اذا تزوج احدکم عجّ شیطانه یا ویله، عصم ابن آدم منی بثلثی دینه»

رسول گفت صلّی اللَّه علیه و آله و سلم: چون یکی از شما زن خواهد، شیطان وی بفریاد آید، گوید ای وای بر من که پسر آدم را از وسوسه من نگاه داشتند و باین زن که خواست دو سه یک دین او را مسلم شد. همانست که در خبری دیگر گفت «من تزوج، فقد حصّن ثلثی دینه، فلیتّق اللَّه فی الثلث الباقی» و چنانک سلامت و عصمت دین در نکاح بست، روزی و بی نیازی از خلق در دنیا هم در نکاح بست، بآن خبر که مصطفی ع گفت: «التمسوا الرزق بالنکاح».

و یکی پیش رسول خدا شد و از درویشی و بی کامی بنالید، رسول او را بر نکاح داشت، یعنی که اللَّه تعالی میگوید ایشان را که زن خواهند إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ و قال ابو هریرة رض لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد، للقیت اللَّه بزوجة، سمعت النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم بقول: «شرارکم عزابکم»

ابو هریرة گفت اگر از دنیا نماند مگر یک روز، من زنی بخواهم، تا عزب بخدای نرسم، که شنیدم از رسول خدا که گفت بدترین شما عزبان شمااند معاذ رض دو زن داشت و هر دو در طاعون فرو شدند، پس گفت مرا زن دهید پیش از آنک بمیرم، که من نخواهم که عزب میرم و عزب بخدا رسم. و یکی را می‌آرند از بزرگان دین که وی فرمان یافت و هر چند که زنان را بر وی عرضه کردند بهیچ رغبت نکرد، گفت در تنهایی دل را حاضر تر و همت را جمع تر می‌بینم. تا شبی در خواب دید که درهای آسمان گشاده بود و گروهی مردمان پیاپی فرو می‌آمدند و در هوا میرفتند، چون بر وی رسیدند اول مردی ازیشان گفت این آن مرد شومست، دیگری گفت آری، و ترسید از هیبت ایشان که پرسیدی، آخر چون همه بر گذشتند، باز پسین ایشان را گفت که ایشان کرا میگویند؟ گفت ترا، که پیش ازین عبادت تو در جمله اعمال مجاهدان بآسمان می‌آوردند، اکنون یک هفته است که ترا از جمله مجاهدان بیرون کرده‌اند، ندانم که چه کرده پس از خواب درآمد با خود اندیشه کرد که از آنست که تن از نکاح باز داده‌ام تا از منزلت مجاهدان بیفتاده‌ام، پس زن بخواست و خدای عز و جل را بدان شکر کرد.

عن عطیة بن بشر المازنی قال اتی عکافة بن وداعة الهلالی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم فقال: یا عکافة أ لک زوجة؟ قال لا یا رسول اللَّه، قال و لا جاریة؟ قال لا؟ قال و انت صحیح موسر؟ قال نعم الحمد اللَّه، قال فانک اذا من اخوان الشیاطین، اما ان تکون من رهبان النصاری و اما ان تکون مؤمنا، فاصنع کما نصنع فان من سنّتنا النکاح.

و قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی من احبّ فطرتی فلیستنّ بسنّتی، الا و هی النکاح».

قوله تعالی: لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ الآیة... اصل جناح از جنوح است، معنی جنوح میل است. جنح ای مال و جنح نام پاره‌ایست از شب، و هر جا که لا جُناحَ گفت معنی آنست که بر آن کس از نام کژی چیزی نیست و بر وی بزه‌مندی نیست. مفسران گفتند این آیت بدان آمد که چون مصطفی تهدید داد و بترسانید ایشان را که طلاق بسیار گویند و زن بسیار خواهند، بآنچه گفت: «ان اللَّه یبغض کل مطلاق ذواق»

و گفت: «ابغض الحلال الی اللَّه الطلاق»

و گفت‌ «ما بال قوم یلعبون بحدود اللَّه یقولون طلقتک راجعتک»

مسلمانان چون این تهدید شنیدند، گمان بردند که هر آن کس که زن خود را طلاق دهد بزه کار شود و تنگیی عظیم بر دل ایشان آمد.

بدین معنی رب العالمین گفت: لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ نه چنانست که شما گمان می‌برید که بهر حال که طلاق دهید، بزه کار شوید، نیست بر شما تنگیی و بزه کاره‌ای، چون ایشان را طلاق دهید بوقت حاجت و بر وجه مندوب. و باشد که خود فراق به بود از امساک، چون سازگاری و مهربانی نبود، و ذلک فی قوله فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ پس گفت: ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ معنی آنست که تا آن گه که زن را نپاسیده باشید، «ما لم تماسوهن» تا آن وقت که با آن زن هام پوست نبوده باشید. «تماسوهن» بالف بر بناء مفاعله قراءة حمزه و کسایی است، باقی قراء سبعه تَمَسُّوهُنَّ بی الف خوانند. و مسیس اینجا مجامعت است میگوید بهر وقت که خواهید که ایشان را بر شما تنگیی نیست، چون بایشان نرسیده باشید، از بهر آنک پیش از مسیس در طلاق سنت و بدعت نیست، چنانک بعد مسیس است. نه بینی که بعد مسیس و دخول سنت آنست که چون طلاق دهند پس از آن دهند که از حیض پاک شود، و مرد بوی نرسیده، تا عدت بر وی دراز نگردد. و شرح این آنجاست که گفت فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ آن گه گفت: وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ بفتح دال قراءت شامی و حمزه و کسایی و حفص است، و اختیار بو عبید. و دیگران بسکون دال خوانند، و هر دو لغت قرآن است. قال اللَّه تعالی فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها و قال وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ و پارسی هر دو اندازه است، این آیت در شأن مردی انصاری آمد، که زنی خواست، از بنی حنیفه، و او را در عقد نکاح مهری مسمی نکرد، پس وی را طلاق داد، پیش از آنک بوی رسید، رب العالمین این آیت فرستاد، و مصطفی ع آن مرد را گفت «متعها و لو بقلنسوة».

مذهب شافعی آنست که هر که زنی خواهد، و در عقد نکاح مهر وی مسمی نکند، اگر او را طلاق دهد، پیش از دخول مهر واجب نشود، اما متعت واجب شود، و قدر واجب برای امام مفوض است، تا بر هر کس آن نهد که لایق حال وی بود عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ابن عباس گفت اکثر المتعة خادم و اقلّها مقنعة. ابن عمر گفت یمتّعها ثلثین درهما اینست که اللَّه گفت.

مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُحْسِنِینَ.

وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ پیش از نزول این آیت کسی که زن را طلاق دادی پیش از مسیس، از آن مهر که وی را مسمی بودی، هیچ چیز بر مرد لازم نیامدی، بلکه متعت واجب بودی، بحکم این آیت که در سورة الاحزاب است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ... تا آنجا که گفت فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِیلًا پس چون این آیت آمد، آن حکم متعت منسوخ شد، و نیمه مهر مسمی واجب گشت.

فذلک قوله: وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ این آن گه باشد که طلاق دهد پیش از دخول، بر مرد است نیمه مهر مسمی، و بر زن عدت نه، اما اگر مرد بمیرد پیش از دخول، مهر مسمی تمام بر مرد واجب آید، و بر زن عدت وفات لازم آید.

آن گه گفت إِلَّا أَنْ یَعْفُونَ مگر که آن زنان اهلیت عفو دارند بثیابت و بلوغ و عقل و رشد، عفو کنند، و آن یک نیمه مهر که ایشانراست بشوهران بگذارند، و نخواهند. أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ یا زن بکر و نا باشد و جایز الامر نبود، ولی دارد، پدر یا جد، این ولی اگر عفو کند و بگذارد، آن نیمه مهر روا باشد، و این مذهب جماعتی مفسران است، اما درست تر آنست که أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ عفو شوهرست، و إِلَّا أَنْ یَعْفُونَ عفو زن و ولی، میگوید مگر آن زن و ولی وی آن نیمه که ایشانراست فرا گذارند، و بشوهر بخشند، و هیچ چیز از وی نخواهند أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ یا این شوهر باز گرفتن نیمه مهر فرا گذارد، و مهر تمام بدهد.

آن گه گفت: وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوی‌ و اگر فرا گذارید شما که شوهرانید نزدیک تر است بپرهیز از بیداد، که از آن زن و ولی آن نیمه دیگر فرا گذارند و چیزی نخواهند، تا این شوی باز گرفتن نیمه فرا گذارد و کاوین تمام بدهد.

وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ ای، و لا تناسوا در میان خویش فضل و افزونی یکدیگر بشناختن فرو مگذارید، و تا توانید بعفو کوشید: إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ که اللَّه تعالی آنچه شما میکنید از عفو می‌بیند و بدان پاداش دهد.

بخش ۱۳۹ - ۴۳ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ الْوالِداتُ زایندگان مادران یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ شیر دهند فرزندان خود را حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ دو سال تمام، لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ آن کس را که خواهد که شیر دادن فرزند تمام کند وَ عَلَی الْمَوْلُودِ لَهُ و برین پدرست که فرزند او را زادند رِزْقُهُنَّ روزی این زنان که فرزند زادند، وَ کِسْوَتُهُنَّ و جامه ایشان بِالْمَعْرُوفِ بانصاف و بر اقتصاد، لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها بر نه نهند بفرمان بر هیچ تن مگر توان آن، لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها مبادا که ستیز کناد و بر فرزند خویش گزند آراد هیچ مادر، وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ و مبادا که ستیز کناد و گزند نمایاد هیچ پدر بطفل خویش، وَ عَلَی الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ و بر قیم است از فرمان و حکم در کار طفل همین که بر پدر و مادر است، فَإِنْ أَرادا فِصالًا پس اگر خواهند از شیر باز کردن عَنْ تَراضٍ مِنْهُما از هامداستانی دل هر دو، وَ تَشاوُرٍ و باز گفتن هر دو با یکدیگر، فَلا جُناحَ عَلَیْهِما بریشان تنگی نیست در دایه گرفتن وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ و اگر خواهید که دایه گیرید شیر دادن فرزند را فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ بر شما تنگی نیست إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ که مزد دایه که پذیرفته بودید شیر دادن را بسپردید بانصاف و بچم وَ اتَّقُوا اللَّهَ و به پرهیزید از خشم و عذاب خدای وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۲۳۳) و بدانید که خدای بآنچه میکنید بیناست و دانا.بخش ۱۴۱ - ۴۳ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ الآیة.... بزرگ است آن خداوند که در مهربانی یکتاست، و در بنده نوازی بی همتاست، در آزمایش با عطاست، و در ضمانها با وفاست. اگر خوانیمش شنواست، و رنه خوانیم داناست.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ الْوالِداتُ الآیة... زنان مطلقات را میگوید که فرقت افتد میان ایشان و شوهران و طفل در میان، اگر بعد از طلاق زایند و گر پیش از آن، بر مادران است که شیر دهند آن فرزند را، چنانک اللَّه گفت: یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ هر چند بلفظ خبر گفت، معنی امرست امر استحباب نه امر ایجاب.
هوش مصنوعی: خداوند در آیه‌ای به زنان مطلقه اشاره می‌کند که وقتی بین آن‌ها و شوهرانشان جدایی رخ می‌دهد و طفلی در میان باشد، اگر این زنان بعد از طلاق زایمان کنند یا حتی قبل از آن، وظیفه‌شان این است که آن فرزند را شیر بدهند. خداوند می‌فرماید که مادران باید فرزندان خود را شیر دهند. اگرچه این جمله به شکل خبر بیان شده، اما در واقع معنی‌اش فرمانی است که نشان‌دهنده توصیه و اهمیت این عمل است، نه اینکه الزام‌آور باشد.
میگوید تا شیر دهند مادران فرزندان خود را، که ایشان بآن سزاوارتر و حق‌تر. آن گه حق رضاع و مدّت آن پدید کرد و گفت: حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ دو سال تمام شیر که درین دو سال دهند، حکم رضاع از تحریم و محرمیت واجب کند، و اگر بعد ازین دو سال شیر دهنده شیر دهد حکم رضاع بآن ثابت نشود، ابن عباس گفت «لا رضاع الا ما کان فی الحولین» و روی یحیی بن سعید: انّ رجلا قال لابی موسی الاشعری: انّی مصصت من ثدی امرأتی لبنا فذهب فی بطنی فقال ابو موسی: لا اراها الّا قد حرّمت علیک فقال عبد اللَّه بن مسعود: انظر ما یفتی به الرجل. فقال ابو موسی فما تقول انت؟ قال عبد اللَّه «لا رضاع الّا ما کان فی الحولین» قال ابو موسی لا تسئلوا عن شی‌ء ما دام هذا الحبر بین اظهرکم» هر چند که مدت دو سال مقید کرد، اما فریضه نیست، اگر بیفزایند در آن یا بکاهند رواست. لکن سرّ این تقیید آنست تا معلوم شود که شیر دادن در جمله این مدت حکم تحریم و محرمیّت را واجب کند، و بعد از دو سال نکند و بمذهب مالک تا دو سال و یک ماه بگذرد مدت رضاع و ثبوت تحریم برجاست، و بمذهب بو حنیفه تا دو سال و شش ماه.
هوش مصنوعی: می‌گوید که مادران باید فرزندان خود را شیر دهند، زیرا ایشان بیشتر شایسته و حق دارند که شیر بخورند. سپس مدت شیر دادن را مشخص کرده و عنوان کرده است که دو سال کامل، یعنی حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ، زمانی است که در آن شیر دادن سبب تحریم و محرمیت می‌شود. اگر شیر دادن بعد از این دوتا سال ادامه یابد، تأثیری بر محرمیت نخواهد داشت. ابن عباس می‌گوید: «تنها شیر دادن در این دو سال معتبر است.» در روایتی دیگر، شخصی به ابو موسی اشعری می‌گوید که از شیر همسرش خورده و احساس می‌کند که در شکمش رفته است، به او می‌گوید که این موضوع باعث تحریم می‌شود. اما عبد اللَّه بن مسعود نظرش این است که باید دقت کرد که چه فتوایی داده می‌شود. وقتی ابو موسی از او نظر می‌خواهد، عبد اللَّه پاسخ می‌دهد: «تنها شیر دادن در این دو سال معتبر است.» همچنین ابو موسی می‌گوید که تا زمانی که این عالم در بین شماست، سوالی نپرسید. اگرچه مدت شیر دادن مشخص شده، اما واجب نیست که تغییراتی در آن صورت گیرد. دلیل این تعیین مدت، این است که معلوم شود شیر دادن در این مدت مشخص باعث تحریم و محرمیت می‌شود و بعد از دو سال دیگر اعتبار ندارد. بر اساس مذهب مالک، این مدت تا دو سال و یک ماه همچنان معتبر است و بر اساس مذهب ابو حنیفه این مدت تا دو سال و شش ماه ادامه دارد.
وَ عَلَی الْمَوْلُودِ لَهُ الآیة.... نگفت «علی الأب» از بهر آنک سر آیت وَ الْوالِداتُ بود نه امهات، چون الْوالِداتُ بود الْمَوْلُودِ لَهُ نیکوتر و لطیف تر بود. میگوید دایگی بر ما درست نفقه بر پدر، یعنی نفقه این زن که فرزند زاد، همانست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت در بعضی اخبار: و لهن علیکم رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ معروف آنست که بانصاف باشد و بچم، در خور مرد و بر توان وی، عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ هر کس را چندان بر نهند که برتابد.
هوش مصنوعی: در این متن، به اهمیت نفقه بر عهده پدر برای مادر فرزند اشاره شده است. بیان می‌شود که واژه "والد" به دلیل ارتباطش با مادران به کار رفته و این نشان‌دهنده لطافت و نزدیکی این ارتباط است. همچنین به این نکته توجه شده که تأمین نفقه و پوشاک برای مادر باید به شیوه‌ای منصفانه و متناسب با وضعیت مالی مرد باشد. در حقیقت، هر کسی باید به اندازه توان مالی خود نفقه‌ای پرداخت کند که بتواند آن را تحمل کند.
چنانک گفت: لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها بر مرد توانگر دو مد از طعام و یک دست لباس نفیس در خور وی، و بر درویش یک مد و یک دست لباس کم قیمت، چنانک لایق حال وی باشد. و بر میانه یک مد و نیم و دستی لباس میانه. این همچنانست که آنجا گفت: لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ.
هوش مصنوعی: هیچ فردی نمی‌تواند بیشتر از توانایی‌های خود را تحمل کند. برای شخصی富، تأمین دو مد غذا و یک دست لباس گران‌قیمت مناسب است، در حالی که برای فرد فقیر یک مد غذا و یک دست لباس ارزان‌تر کافی است که با وضعیت او سازگار باشد. همچنین برای افرادی که در وضعیت میانه قرار دارند، تأمین یک و نیم مد غذا و یک دست لباس متوسط مناسب است. به عبارت دیگر، هر کسی باید با توجه به امکانات و وضعیت مالی‌اش، هزینه‌های خود را مدیریت کند و از نعمت‌هایی که خدا به او داده، خرج کند.
لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها لا تضارّ بفتح راء قراءت نافع است و شامی و کوفی، از ضرار است و ضرار ستیز بود. میگوید مبادا که ستیز کناد و بر فرزند خویش گزند آرد هیچ مادر بآن که وی را با پدر دهاد در خصومت فراق، تا بر فرزند رنج نهاد، لا تُضَارَّ بضم راء قراءت مکی است، و قراءت بصره و قتیبه از کسایی در لفظ مستقبل است. بمعنی نهی، میگوید ستیز نکند و گزند نکند هیچ مادر بفرزند خویش، که وی را شیر خواره با پدر دهد، وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ و مبادا که ستیز کناد و رنج نهاد هیچ پدر بر طفل خویش، بآنک در وقت خصومت او را از مادر باز گیرد و فرا دایه دهد، بستیز با مادر بر فرزند گزند افکند. وَ عَلَی الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ میگوید بر قیم همانست در کار طفل که بر پدر و مادر، وارث نام برد بجای قیم، از بهر آنک ورثه و اهل بیت قیّمی کنند، یا قیمی فرا کنند، یا از سلطان قیم خواهند. میگوید اگر چنانست که پدر طفل بمرده است، این قیم با مادر طفل ستیزه و بدرایی نکند، و دایه گیرد، بر طفل ستم نکند، و شفقت مادر از وی دریغ ندارد.
هوش مصنوعی: هیچ مادری نباید به فرزند خود آسیب برساند و در این زمینه نباید با پدرش درگیر شود، حتی اگر در شرایط دشواری قرار داشته باشد. این به این معناست که مادر باید از ستیز و آسیب به فرزند جلوگیری کند، به ویژه زمانی که او در حال شیردهی به اوست و در موقعیت خاصی با پدر اختلاف دارد. همچنین، پدر نیز نباید بر فرزند خود سخت بگیرد و از مادرش جدا کند، زیرا این رفتار تنها باعث آسیب به کودک می‌شود. علاوه بر این، مسئولیت‌های مشابهی که برای والدین وجود دارد، بر عهده سرپرست کودک نیز قرار دارد. اگر پدر کودک فوت کرده باشد، سرپرست باید از آسیب به کودک خودداری کند و به او محبت کند، همانطور که مادر باید از او مراقبت کند.
قال ابن سیرین اتی عبد اللَّه بن عتبة فی رضاع صبیّ یتیم، و معه ولیّه فجعل رضاعه فی ماله و قال لوارثه: لو لم یکن له مال لجعلنا رضاعه فی مالک، أ لا تری اللَّه عز و جل یقول. وَ عَلَی الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ قال الضحاک: ان مات ابو الصبی، و للصبی مال اخذ رضاعه من ماله و ان لم یکن له مال اخذ من العصبة فان لم تکن للعصبة مال، اجبرت امّه علیه.
هوش مصنوعی: ابن سیرین به عبدالله بن عتبه دربارهٔ رضاع (شیردهی) یک کودک یتیم و ولیّ او گفت: هزینهٔ شیردهی این کودک را از اموال او پرداخت کنید. و به وارث او گفت: اگر این کودک اموالی نداشت، ما هزینهٔ شیردهی را از مال تو پرداخت می‌کردیم. آیا نمی‌بینی که خداوند می‌فرماید: «و بر عهدهٔ وارث نیز همانند این است»؟ ضحاک می‌گوید: اگر پدر کودک فوت کند و کودک اموالی داشته باشد، هزینهٔ شیردهی از اموال او پرداخت می‌شود و اگر اموالی نداشته باشد، از باقی‌ماندهٔ خانواده‌اش (عصبه) پرداخت می‌شود. و اگر آنها نیز مالی نداشته باشند، مادرش مجبور به پرداخت آن خواهد بود.
فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فصال و فصل از شیر باز کردن است: فصل یفصل فصلا و فصالا میگوید: اگر پدر و مادر خواهند که آن طفل را پیش از تمامی دو سال از شیر باز کنند، و هر دو بدان رضا دهند، و به صوابدید و مشاورت یکدیگر کنند، ایشان را رسد که چنین کنند، و بر ایشان تنگی نیست.
هوش مصنوعی: اگر پدر و مادر تصمیم بگیرند که کودک را قبل از دو سالگی از شیر بگیرند و هر دو با این تصمیم توافق داشته باشند و در این مورد مشورت کنند، هیچ مانعی برای آنها وجود ندارد و آزادند که این کار را انجام دهند.
ابن عباس گفت اگر فرزند شش ماهه در وجود آید دو سال تمام که بیست و چهار ماه باشد وی را شیر دهند، و اگر هفت ماه بود بیست و سه ماه شیر دهند، و اگر نه ماهه بود بیست و یک ماه تا حمل و فصال سی ماه باشد: چنانک رب العالمین گفت وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً.
هوش مصنوعی: ابن عباس بیان کرده است که اگر کودکی شش ماهه به دنیا بیاید، باید به مدت دو سال کامل یعنی بیست و چهار ماه شیر داده شود. اگر کودک هفت ماهه باشد، باید به مدت بیست و سه ماه شیر داده شود و اگر نه ماهه باشد، به مدت بیست و یک ماه باید شیر بخورد. به این ترتیب، مدت بارداری و شیر دادن جمعاً سی ماه خواهد شد، همان‌طور که در قرآن آمده است.
وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ الآیة.... إِنْ أَرَدْتُمْ گفت و ان احتجتم نگفت تا جائز باشد دایه گرفتن بی حاجت و ضرورت. میگوید اگر مادر شیر ندهد که عذری دارد یا عذری ندارد، و فراغت وی را دایه گیرند، بهر حال بر شما تنگیی نیست که دایه گیرید. إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ که مزد دایه بدهید و نیکو داشت وی بجای آرید چندانک در خور توان فرزند بود و بر حد منزلت او وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً الآیة... میگوید ایشان که بمیرند از شما و زنان گذارند، بر زنان است که در خانه شوهر چهار ماه و ده روز درنگ کنند عدّت را، چنانک در خبر است‌
هوش مصنوعی: اگر شما بخواهید که برای فرزندانتان دایه بگیرید، هیچ اشکالی ندارد. این موضوع به این معناست که نیازی نیست که حتماً به خاطر یک ضرورت خاص این کار را انجام دهید. همچنین اگر مادر فرزند نتواند شیر بدهد، دایه گرفتن برای شما مجاز است. در این صورت، باید مبلغی معقول به دایه پرداخت کنید و به او احترام بگذارید، به اندازه‌ای که فرزند نیاز دارد و با توجه به وضعیت اجتماعی او. همچنین اگر کسی در میان شما فوت کند و همسرش را باقی بگذارد، آن زن باید چهار ماه و ده روز در خانه شوهرش منتظر بماند تا عدت خود را به پایان برساند.
قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم لامرأة مات زوجها: «اعتدّی فی البیت الذی اتاک فیه وفاة زوجک حتی یبلغ الکتاب اجله، اربعة اشهر و عشرا»
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به زنی که همسرش فوت کرده بود فرمودند: «در خانه‌ای که همسرت در آن فوت کرده است، چهار ماه و ده روز انتظار عده نگه‌دار.»
و در آن عدت بیرون نیایند مگر ضرورت را و زینتها بگذارند، جامه رنگین و پیرایه نپوشند، و بوی خوش بکار ندارند، و خضاب نکنند و سرمه در چشم نکشند.
هوش مصنوعی: زنان در دوران عده حق ندارند به جز در موارد ضروری از خانه بیرون بیایند و باید زینت‌ها و آرایش را کنار بگذارند. همچنین، استفاده از لباس‌های رنگارنگ و زیورآلات ممنوع است و نباید از عطر یا خوشبوکننده‌ها استفاده کنند. آنها همچنین نباید موهای خود را رنگ کنند یا سرمه در چشمانشان بکشند.
قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم: «المتوفی عنها زوجها لا تلبس المعصفر من الثیاب، و لا الممشق، و لا الحلی، و لا تختضب، و لا تکتحل»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: زنی که شوهرش فوت کرده نباید لباس‌هایی به رنگ زعفرانی بپوشد، و نه لباس‌های طرح‌دار، و نه زیورآلات، و نه حنا بگذارد، و نه سرمه بمالد.
الثوب الممشق الذی یصبغ بالمشق، و هو طین احمر. و روت ام حبیبة انّ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قال: «لا یحلّ لامرأة تؤمن باللّه و الیوم الآخر ان تحد علی میت فوق ثلاث الّا علی زوج اربعة اشهر و عشرا».
هوش مصنوعی: پارچه‌ای که با رنگ قرمز مخصوصی رنگ شده است. ام‌حبیبه روایت کرده است که رسول‌الله (ص) فرمودند: «برای زن مؤمنی که به خدا و روز آخرت ایمان دارد، حرام است که به مدت بیش از سه روز برای مرده‌ای عزاداری کند، مگر در مورد همسر که تا چهار ماه و ده روز عزاداری می‌کند».
قال سعید بن المسیب «الحکمة فی هذه المدة ان فیها ینفخ الروح فی الولد.» گفته‌اند: چون فرزند پسر باشد بعد از سه ماه روح در وی شود و در حرکت آید، و چون دختر بود بچهار ماه در حرکت آید، پس ده روز دیگر در عدّت بر سر گرفتند استظهار را.
هوش مصنوعی: سعید بن مسیب گفته است که در این مدت (حاملگی) روح در بچه دمیده می‌شود. اگر فرزند پسر باشد، بعد از سه ماه روح در او دمیده می‌شود و حرکت می‌کند. اما اگر دختر باشد، پس از چهار ماه شروع به حرکت می‌کند. سپس به مدت ده روز دیگر در عده محسوب می‌شود.
وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ تعریض در سخن آن باشد که سر بسته گویی، و نیوشنده را بی تصریح بر سر کار داری، و تفهیم کنی. و خطبة بکسر خاء زن خواستن است، و بضم خاء سخنی باشد که آن را اول و آخر بود که در پیش مراد نهی، هر مراد که باشد و هر حاجت که افتد، و اکنان آنست که در دل چیزی پنهان میداری، ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ از آنست، یقال: اکننت فی قلبی و کنت فی العیبة و الوعاء و الکم، و ما شبهها فهو مکنون، میگوید تنگیی نیست بر شما که مردانید زنان را در حال عدت بسخن سر بسته خوازائی کنید، چنانک گوئید تو از شوی در نمانی، دیگری یابی، خدای عز و جل کار تو بسازد، تو شایسته و پسندیده چون عدّت بسر آید مرا خبر کن، مرا بتو حاجت است، مرا در زن خواستن رغبت است، و آنچه بدین ماند.
هوش مصنوعی: در مورد درخواست ازدواج از زنان در دوران عده، هیچ مانعی بر شما نیست اگر که به طور غیرمستقیم و با کنایه صحبت کنید. این نوع صحبت به معنای این است که مطلب را به شکل غیر واضح بیان کنید و مخاطب خود را به طور غیرمستقیم متوجه موضوع نمایید. درخواست ازدواج به طور مستقیم ممنوع است، اما شما می‌توانید به شیوه‌ای مناسب و بدون تصریح به خواسته خود اشاره کنید. به عنوان مثال، می‌توانید بگویید که پس از پایان مدت عده، اگر مایل باشید، می‌توانید با هم صحبت کنیم یا من تمایل به ازدواج با شما دارم. این نوع بیان سفارش شده است و مانعی ندارد.
عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ سَتَذْکُرُونَهُنَّ ای بالتزویج بالمشافهة وَ لکِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا قال الکلبی معناه لا تصفوا انفسکم لهن بکثرة الجماع، و السرّ علی هذا القول نفس الجماع، و به یقول الاعشی.
هوش مصنوعی: خداوند می‌داند که شما به یاد آن‌ها خواهید افتاد، یعنی با صحبت کردن دربارهٔ ازدواج. اما نبایستی به‌طور مخفیانه با آن‌ها وعده بدهید. به گفتهٔ کلبی، منظور این است که خود را با زیاد جماع کردن برای آن‌ها توصیف نکنید و در این زمینه، واژهٔ "سرّ" به معنای خود جماع است. به همین موضوع، اعشی نیز اشاره کرده است.
الا زعمت بسباسة الیوم اننی ------------ کبرت و ان لا یشهد السرّ امثالی‌
هوش مصنوعی: آیا امروز بر این باور هستی که من بزرگ شده‌ام و هیچ کسی مانند من نمی‌تواند بر رازها آگاه باشد؟
و قال زید بن اسلم «لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا» ای، لا تنکحوهنّ ثم تمسکها حتی اذا حلّت اظهرت ذلک و ادخلتها، باین قول سرّ نکاح است، میگوید نکاح ایشان مکنید بپوشیدگی در حال عدت، تا بعد از عدت اظهار آن کنید، پس استثنا کرد گفت: «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً» ای تعریضا بالخطبة دون التصریح وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ ای لا تعزموا علی عقد النکاح یقول لا تنکحوهن حتی تنقضی عدتهنّ میگوید تا در عدت باشند، ایشان را بزنی مخواهید، چون عدت بسر آمد ایشان را بزنی بخواهید و بیوه فرو مگذارید. در خیر است که زن بیوه را چون کفو پدید آمد بشوی دهید و در آن تقصیر مکنید و کار وی در تأخیر میفکنید. همانست که رب العالمین گفت فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ. جای دیگر گفت وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی‌ مِنْکُمْ.
هوش مصنوعی: زید بن اسلم می‌گوید که نباید در زمان عدت با زنان ازدواج کنید و تا زمانی که عدت آنان تمام نشده، این امر پنهان باشد. وقتی که دوره عدت به پایان رسید، می‌توانید موضوع را علنی کنید. او همچنین اشاره می‌کند که تنها در صورت بیان مناسب می‌توانید به زنی که در عدت است، نزدیک شوید و نباید به هیچ وجه قصد عقد نکاح را در این زمان داشته باشید. در واقع، اجازه ندارید که با این زنان در دوران عدت ازدواج کنید، و فقط پس از اتمام عدت می‌توانید به فکر ازدواج با آنها باشید. او همچنین به این نکته می‌پردازد که اگر زنی بیوه پیدا شود و خواستگار مناسبی پیدا کند، باید او را در انتخاب همسر جدید یاری کنید و نباید در این زمینه کوتاهی کنید. این موارد طبق دستورات خداوند است که به حقوق زنان و ازدواج آنها توجه دارد.
فصل فی الترغیب فی النکاح‌
هوش مصنوعی: فصل درباره‌ی تشویق به ازدواج است.
ابو هریره رض قال قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «اذا تزوج احدکم عجّ شیطانه یا ویله، عصم ابن آدم منی بثلثی دینه»
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که رسول‌الله (ص) فرمودند: «وقتی یکی از شما ازدواج می‌کند، شیطان ناله‌ای می‌کند و می‌گوید وای بر من! چرا که این عمل، انسان را از دو سوم دینش محافظت می‌کند.»
رسول گفت صلّی اللَّه علیه و آله و سلم: چون یکی از شما زن خواهد، شیطان وی بفریاد آید، گوید ای وای بر من که پسر آدم را از وسوسه من نگاه داشتند و باین زن که خواست دو سه یک دین او را مسلم شد. همانست که در خبری دیگر گفت «من تزوج، فقد حصّن ثلثی دینه، فلیتّق اللَّه فی الثلث الباقی» و چنانک سلامت و عصمت دین در نکاح بست، روزی و بی نیازی از خلق در دنیا هم در نکاح بست، بآن خبر که مصطفی ع گفت: «التمسوا الرزق بالنکاح».
هوش مصنوعی: رسول خدا (ص) بیان کردند که وقتی یکی از شما تصمیم به ازدواج می‌گیرد، شیطان نگران می‌شود و می‌گوید که از وسوسه‌اش برآمده و حالا دو سوم دین این فرد محفوظ مانده است. همچنین در تذکرات دیگری آمده که ازدواج، نیل به سلامت و حفظ دین را به همراه دارد و برکت و بی‌نیازی از مردم نیز در ازدواج نهفته است. این معانی به ما می‌گوید که باید برای کسب روزی و رزق، به ازدواج روی بیاوریم.
و یکی پیش رسول خدا شد و از درویشی و بی کامی بنالید، رسول او را بر نکاح داشت، یعنی که اللَّه تعالی میگوید ایشان را که زن خواهند إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ و قال ابو هریرة رض لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد، للقیت اللَّه بزوجة، سمعت النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم بقول: «شرارکم عزابکم»
هوش مصنوعی: یکی به پیش پیامبر خدا رفت و از فقر و نداری شکوه کرد. پیامبر به او گفت که خداوند می‌فرماید اگر این افراد در شرایطی باشند که نیاز به ازدواج داشته باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌کند. ابوهریره نقل می‌کند که اگر تنها یک روز از دنیا باقی بماند، می‌خواهم نزد خدا با همسری بروم؛ زیرا من از پیامبر شنیده‌ام که فرمود: «بدترین شما کسانی هستند که مجرد هستند».
ابو هریرة گفت اگر از دنیا نماند مگر یک روز، من زنی بخواهم، تا عزب بخدای نرسم، که شنیدم از رسول خدا که گفت بدترین شما عزبان شمااند معاذ رض دو زن داشت و هر دو در طاعون فرو شدند، پس گفت مرا زن دهید پیش از آنک بمیرم، که من نخواهم که عزب میرم و عزب بخدا رسم. و یکی را می‌آرند از بزرگان دین که وی فرمان یافت و هر چند که زنان را بر وی عرضه کردند بهیچ رغبت نکرد، گفت در تنهایی دل را حاضر تر و همت را جمع تر می‌بینم. تا شبی در خواب دید که درهای آسمان گشاده بود و گروهی مردمان پیاپی فرو می‌آمدند و در هوا میرفتند، چون بر وی رسیدند اول مردی ازیشان گفت این آن مرد شومست، دیگری گفت آری، و ترسید از هیبت ایشان که پرسیدی، آخر چون همه بر گذشتند، باز پسین ایشان را گفت که ایشان کرا میگویند؟ گفت ترا، که پیش ازین عبادت تو در جمله اعمال مجاهدان بآسمان می‌آوردند، اکنون یک هفته است که ترا از جمله مجاهدان بیرون کرده‌اند، ندانم که چه کرده پس از خواب درآمد با خود اندیشه کرد که از آنست که تن از نکاح باز داده‌ام تا از منزلت مجاهدان بیفتاده‌ام، پس زن بخواست و خدای عز و جل را بدان شکر کرد.
هوش مصنوعی: ابو هریره گفت اگر هم فقط یک روز از زندگی‌ام باقی بماند، می‌خواهم همسر بگیرم تا تنها نمیرم، چون از پیامبر خدا شنیدم که گفته است بدترین شما کسانی هستند که بدون همسر می‌میرند. معاذ رض دو همسر داشت و هر دو در یک بیماری مُردند، پس او درخواست کرد که به او همسری بدهند قبل از اینکه بمیرد، چراکه نمی‌خواست تنها بمیرد. یکی از بزرگان دین به او معرفی شد و با اینکه زنان متعددی به او پیشنهاد شد، به هیچ یک تمایل نشان نداد و گفت در تنهایی، دل انسان آماده‌تر و همت او جمع‌تر است. شبی در خواب دید که درهای آسمان باز است و مردانی به طور مداوم وارد و خارج می‌شوند. وقتی به او رسیدند، یکی از آنها گفت این مرد شوم است، دیگری تأیید کرد و او از یارانشان ترسید. سپس پرسید چه چیزی در ذهنشان است، وقتی همه رفتند، در مورد آنها پرسید و به او گفتند اشاره به توست زیرا قبل از این عباداتت با اعمال مجاهدان به آسمان می‌بردند، اما اکنون یک هفته است که تو از مجاهدان خارج شده‌ای. او نمی‌دانست که چه کرده که به این حال افتاده است. بعد از بیداری، فکر کرد که احتمالاً به خاطر اینکه از ازدواج پرهیز کرده، از مقام مجاهدان سقوط کرده است. پس از خدا خواست تا همسری به او بدهد و به خاطر این تصمیمش شکرگزار بود.
عن عطیة بن بشر المازنی قال اتی عکافة بن وداعة الهلالی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم فقال: یا عکافة أ لک زوجة؟ قال لا یا رسول اللَّه، قال و لا جاریة؟ قال لا؟ قال و انت صحیح موسر؟ قال نعم الحمد اللَّه، قال فانک اذا من اخوان الشیاطین، اما ان تکون من رهبان النصاری و اما ان تکون مؤمنا، فاصنع کما نصنع فان من سنّتنا النکاح.
هوش مصنوعی: عطیة بن بشر مازنی نقل می‌کند که عکافة بن وداعة هلالی به پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، مراجعه کرده و پرسیده شده آیا همسری دارد؟ عکافة پاسخ می‌دهد که نه. سپس از او پرسیده می‌شود آیا کنیزی دارد که با او باشد؟ باز هم جواب منفی می‌دهد. پیامبر از او می‌پرسد آیا از نظر مالی و جسمی در وضعیت خوبی هستی؟ عکافة پاسخ می‌دهد بله، الحمدلله. پیامبر در ادامه می‌فرماید پس تو از برادران شیطان هستی، مگر اینکه از زهدگرایان مسیحی باشی یا مؤمنی. سپس به او توصیه می‌کند که همانند آنها رفتار کند، زیرا سنت ما ازدواج است.
و قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی من احبّ فطرتی فلیستنّ بسنّتی، الا و هی النکاح».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «ازدواج سنت من است و هر کسی که از سنت من رویگردان شود، از من نیست. کسی که به فطرت من علاقه‌مند است، باید به سنت من عمل کند و بدانید که این سنت ازدواج است.»
قوله تعالی: لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ الآیة... اصل جناح از جنوح است، معنی جنوح میل است. جنح ای مال و جنح نام پاره‌ایست از شب، و هر جا که لا جُناحَ گفت معنی آنست که بر آن کس از نام کژی چیزی نیست و بر وی بزه‌مندی نیست. مفسران گفتند این آیت بدان آمد که چون مصطفی تهدید داد و بترسانید ایشان را که طلاق بسیار گویند و زن بسیار خواهند، بآنچه گفت: «ان اللَّه یبغض کل مطلاق ذواق»
هوش مصنوعی: در این متن به نکته‌ای اشاره شده که در قرآن آمده است و ارتباطی با طلاق و وضعیت زنان دارد. واژه "جناح" به معنای کژی و میل به چیزی است و گفته می‌شود که در دینی که به آن اشاره شده، اگر فردی بخواهد زنی را طلاق دهد، بر او گناهی نیست. در واقع این آیه بیان می‌کند که اگرچه طلاق ممکن است ناخوشایند باشد، اما در مواقعی قابل انجام است و بر کسی گناهی نخواهد بود. همچنین، مفسران به تهدیدی که پیامبر اسلام درباره طلاق و تعداد همسران بیان کرده اشاره کرده‌اند و بیان می‌کنند که در چنین حالتی باید احتیاط کرد.
و گفت: «ابغض الحلال الی اللَّه الطلاق»
هوش مصنوعی: او گفت: «از میان امور حلال، طلاق برای خدا ناخوشایندترین است.»
و گفت‌ «ما بال قوم یلعبون بحدود اللَّه یقولون طلقتک راجعتک»
هوش مصنوعی: او گفت: «ما با قومی مواجه هستیم که حدود خدا را می‌شکنند و می‌گویند: طلاقت دادم، برگشتم.»
مسلمانان چون این تهدید شنیدند، گمان بردند که هر آن کس که زن خود را طلاق دهد بزه کار شود و تنگیی عظیم بر دل ایشان آمد.
هوش مصنوعی: زمانی که مسلمانان این تهدید را شنیدند، تصور کردند هر فردی که همسرش را طلاق بدهد، مرتکب خطایی بزرگ شده و این موضوع باعث نگرانی و فشار زیادی بر قلب‌های آنها شد.
بدین معنی رب العالمین گفت: لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ نه چنانست که شما گمان می‌برید که بهر حال که طلاق دهید، بزه کار شوید، نیست بر شما تنگیی و بزه کاره‌ای، چون ایشان را طلاق دهید بوقت حاجت و بر وجه مندوب. و باشد که خود فراق به بود از امساک، چون سازگاری و مهربانی نبود، و ذلک فی قوله فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ پس گفت: ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ معنی آنست که تا آن گه که زن را نپاسیده باشید، «ما لم تماسوهن» تا آن وقت که با آن زن هام پوست نبوده باشید. «تماسوهن» بالف بر بناء مفاعله قراءة حمزه و کسایی است، باقی قراء سبعه تَمَسُّوهُنَّ بی الف خوانند. و مسیس اینجا مجامعت است میگوید بهر وقت که خواهید که ایشان را بر شما تنگیی نیست، چون بایشان نرسیده باشید، از بهر آنک پیش از مسیس در طلاق سنت و بدعت نیست، چنانک بعد مسیس است. نه بینی که بعد مسیس و دخول سنت آنست که چون طلاق دهند پس از آن دهند که از حیض پاک شود، و مرد بوی نرسیده، تا عدت بر وی دراز نگردد. و شرح این آنجاست که گفت فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ آن گه گفت: وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ بفتح دال قراءت شامی و حمزه و کسایی و حفص است، و اختیار بو عبید. و دیگران بسکون دال خوانند، و هر دو لغت قرآن است. قال اللَّه تعالی فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها و قال وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ و پارسی هر دو اندازه است، این آیت در شأن مردی انصاری آمد، که زنی خواست، از بنی حنیفه، و او را در عقد نکاح مهری مسمی نکرد، پس وی را طلاق داد، پیش از آنک بوی رسید، رب العالمین این آیت فرستاد، و مصطفی ع آن مرد را گفت «متعها و لو بقلنسوة».
هوش مصنوعی: خداوند در اینجا بیان می‌کند که اگر شما زنانی را طلاق دهید، گناهی بر شما نیست. وقتی طلاق می‌دهید، نباید احساس کنید که خطا کرده‌اید، زیرا اگر در زمان مناسب و به شیوه‌ای پسندیده این کار را انجام دهید، بر شما سخت نخواهد بود. در واقع، ممکن است جدایی از نگه‌داشتن زن بهتر باشد، به ویژه زمانی که سازگاری و محبت وجود ندارد. سپس به نکته‌ای اشاره می‌کند که اگر با زنان نزدیکی نکرده باشید، می‌توانید آنها را طلاق دهید بدون اینکه گناهی بر شما باشد. این بدان معناست که پیش از نزدیکی، طلاق دادن سنت و کار خوبی است، اما بعد از نزدیکی چنین نیست. به عبارت دیگر، پس از نزدیکی، طلاق باید به‌گونه‌ای باشد که زن در دوران عده‌اش، پاک شده باشد و مرد نیز به او نزدیک نشده باشد تا مدت عده طولانی نگردد. در ادامه آیات مرتبط به طلاق و نحوه اداره آن بیان شده و این نکته تأکید شده است که مرد باید بر اساس وسع و توان خود اقدام کند تا به زنان تعرض نشود و از آن‌ها به خوبی مراقبت شود. این آیات در خصوص یک مرد انصاری نازل شد که زنی از قبیله بنی حنیفه را خواستگاری کرده اما در عقد نکاح مهری برای او تعیین نکرد و سپس پیش از اینکه به او نزدیک شود، او را طلاق داد. در اینجا خداوند آیه‌ای نازل کرد و پیامبر نیز به آن مرد گفت که برای زن چیزی فراهم کند، هرچند که به اندازه یک کلاهبردار باشد.
مذهب شافعی آنست که هر که زنی خواهد، و در عقد نکاح مهر وی مسمی نکند، اگر او را طلاق دهد، پیش از دخول مهر واجب نشود، اما متعت واجب شود، و قدر واجب برای امام مفوض است، تا بر هر کس آن نهد که لایق حال وی بود عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ابن عباس گفت اکثر المتعة خادم و اقلّها مقنعة. ابن عمر گفت یمتّعها ثلثین درهما اینست که اللَّه گفت.
هوش مصنوعی: مذهب شافعی بر این است که اگر کسی بخواهد زنی بگیرد و مهریه او را مشخص نکند، در صورتی که زن را پیش از دخول طلاق دهد، مهر به او تعلق نمی‌گیرد، اما متعه واجب می‌شود. مقدار متعه نیز به امام واگذار شده است تا بر اساس شرایط هر شخص، مقدار مناسبی تعیین کند. ابن عباس می‌گوید که بیشترین مقدار متعه یک خدمتکار است و کمترین آن یک پوشش است. ابن عمر نیز گفته که متعه باید سی درهم باشد، که بیانگر دستورات الهی است.
مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُحْسِنِینَ.
هوش مصنوعی: این آیه بیان می‌کند که ادا کردن حق و کمک به دیگران به شکل نیکو، وظیفه‌ای بر عهده کسانی است که نیکوکار هستند.
وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ پیش از نزول این آیت کسی که زن را طلاق دادی پیش از مسیس، از آن مهر که وی را مسمی بودی، هیچ چیز بر مرد لازم نیامدی، بلکه متعت واجب بودی، بحکم این آیت که در سورة الاحزاب است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ... تا آنجا که گفت فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِیلًا پس چون این آیت آمد، آن حکم متعت منسوخ شد، و نیمه مهر مسمی واجب گشت.
هوش مصنوعی: اگر زنانی را قبل از اینکه به آن‌ها نزدیک شوید طلاق دهید، بر مرد هیچ چیزی از مهر مشخص شده قبلی لازم نیست، اما بر او واجب است که متعه‌ای به آن‌ها بدهد. این حکم تا قبل از نزول این آیه وجود داشته است. در سوره احزاب به مسائل مربوط به ازدواج مؤمنات اشاره شده و در ادامه آمده که مردان باید متعه‌ای به زنان بدهند و آن‌ها را به طرز زیبا و شایسته‌ای طلاق دهند. اما پس از نزول این آیه، حکم مربوط به متعه ابطال شد و بر مرد واجب شد که نصف مهر مشخص شده را پرداخت کند.
فذلک قوله: وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ این آن گه باشد که طلاق دهد پیش از دخول، بر مرد است نیمه مهر مسمی، و بر زن عدت نه، اما اگر مرد بمیرد پیش از دخول، مهر مسمی تمام بر مرد واجب آید، و بر زن عدت وفات لازم آید.
هوش مصنوعی: این گفته به این معناست که اگر مرد قبل از ورود به زندگی زناشویی زن را طلاق دهد، باید نیمی از مهریه‌ای که برای او تعیین کرده است را پرداخت کند و زن نیازی به گذراندن دوره عدت ندارد. اما اگر مرد قبل از دخول بمیرد، باید تمام مهریه‌ای که برای زن مشخص شده را پرداخت کند و زن موظف به گذراندن دوره عدت به خاطر فوت شوهرش خواهد بود.
آن گه گفت إِلَّا أَنْ یَعْفُونَ مگر که آن زنان اهلیت عفو دارند بثیابت و بلوغ و عقل و رشد، عفو کنند، و آن یک نیمه مهر که ایشانراست بشوهران بگذارند، و نخواهند. أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ یا زن بکر و نا باشد و جایز الامر نبود، ولی دارد، پدر یا جد، این ولی اگر عفو کند و بگذارد، آن نیمه مهر روا باشد، و این مذهب جماعتی مفسران است، اما درست تر آنست که أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ عفو شوهرست، و إِلَّا أَنْ یَعْفُونَ عفو زن و ولی، میگوید مگر آن زن و ولی وی آن نیمه که ایشانراست فرا گذارند، و بشوهر بخشند، و هیچ چیز از وی نخواهند أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ یا این شوهر باز گرفتن نیمه مهر فرا گذارد، و مهر تمام بدهد.
هوش مصنوعی: زنان در صورتی که شرایط لازم شامل بلوغ، عقل و رشد را داشته باشند، می‌توانند نیمی از مهریه را به شوهر ببخشند. همچنین، در صورتی که شوهر یا ولی او (مانند پدر یا جد) بخواهد، می‌تواند نیمی از مهر را ببخشد. این نظر مورد تایید برخی از مفسران است. اما دیدگاه معتبرتری وجود دارد که عفو شوهر را در نظر می‌گیرد. به عبارت دیگر، این امکان وجود دارد که زن یا ولی او نیمی از مهریه را ببخشند و یا شوهر تمام مهر را بدهد و نیمی را پس بگیرد.
آن گه گفت: وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوی‌ و اگر فرا گذارید شما که شوهرانید نزدیک تر است بپرهیز از بیداد، که از آن زن و ولی آن نیمه دیگر فرا گذارند و چیزی نخواهند، تا این شوی باز گرفتن نیمه فرا گذارد و کاوین تمام بدهد.
هوش مصنوعی: سپس گفت: اگر شما (شوهران) از خطاها و اشتباهات همسرتان بگذرید، به تقوا نزدیک‌تر است. این کار باعث می‌شود که شما از ظلم به آن زن و ولی او دوری کنید، زیرا ممکن است او چیزی درخواست نکند و شما نیز به همین ترتیب باید به توافق برسید و کارها را به درستی انجام دهید.
وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ ای، و لا تناسوا در میان خویش فضل و افزونی یکدیگر بشناختن فرو مگذارید، و تا توانید بعفو کوشید: إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ که اللَّه تعالی آنچه شما میکنید از عفو می‌بیند و بدان پاداش دهد.
هوش مصنوعی: و فراموش نکنید که به یکدیگر خوبی کنید و از ویژگی‌های مثبت همدیگر غافل نشوید. تا جایی که می‌توانید، در عفو و بخشش تلاش کنید؛ زیرا خداوند به اعمال شما واقف است و آن‌ها را می‌بیند و بر اساس آن پاداش می‌دهد.