گنجور

بخش ۱۲۵ - ۳۹ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ الآیة... فرمان آمد در قرآن چند جایگه که أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ و أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ نفقت کنید، و از آنچه شما را روزی کردیم چیزی بیرون دهید، پرسیدند که چه دهیم؟ و چند دهیم؟ و فرا که دهیم؟ و این پرسنده گویند که عمرو بن الجموح بوده درین آیت جواب آمد که فرا که دهید: گفت هر چه نفقت کنید از مال خیر اینجا بمعنی مال است، فَلِلْوالِدَیْنِ یعنی علی الوالدین، ابتدا به پدر و مادر کنید، و این یکی در نفقات واجب منسوخ گشت، اکنون نفقه پدر و مادر بر فرزندان واجب است، و زکاة و صدقه و وصیّت ایشان را حرام. دلیل قرآن بر وجوب نفقه پدر و مادر آنست که گفت: وَ قَضی‌ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً و من الاحسان الانفاق علیهما.

و دلیل سنت آنست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «ان اطیب ما یأکل الرجل من کسبه و انّ ولده من کسبه.

وَ الْأَقْرَبِینَ و خویشاوندان یعنی ایشان که نه وارثان اند، و فاضلتر آنست، که احسان با پیوستگی خویش کند، و صدقه بایشان دهد، اگر چه با ایشان بخصومت بود، که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «افضل الصدقة علی ذی الرحم الکاشح».

و میمونة بنت الحارث گفت: «یا رسول اللَّه اعتقت جاریة لی فقال صلی اللَّه علیه و آله و سلم آجرک اللَّه اما انّک لو اعطیتها اخوالک کان اعظم لاجرک. و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلم لزینب امرأة عبد اللَّه بن مسعود: زوجک و ولدک احق من تصدقت علیهم.

وَ الْیَتامی‌ و پدر مردگان نا.

قال النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلم: «اذا بکی الیتیم اهتز عرش الرحمن لبکائه» فقال اللَّه عز و جل للملائکة من ابکی عبدی و انا قبضت اباه و واریته فی التراب؟ قال فتقول الملائکة ای رب! لا علم لنا، فیقول اللَّه لملائکته اشهدکم انه من ارضاه ارضیته»

و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلم «کافل الیتیم له او لغیره، انا و هو کهاتین فی الجنّة یعنی السبابة و الوسطی»

وَ الْمَساکِینِ و درویشان و مسکین آنست که خرج مهم وی از دخل بیش بود، و کفایت یک ساله تمام ندارد، هر چند که سرای و جامه ضرورت و فرش و خنور خانه دارد و بدان محتاج است، هم مسکین بود.

ابو سعید خدری گفت: احبّوا المساکین فانی سمعت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم یقول «اللهمّ احینی مسکینا! و امتنی مسکینا! و احشرنی فی زمرة المساکین!»

وَ ابْنِ السَّبِیلِ مهمان است اگر سفری باشد و اگر حضری، و حق مهمان داری سه روز است، چون ازین سه روز بر گذشت معروف باشد، و کل معروف صدقة وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ و هر چه هزینه کنید در وجوه برّ، و مصالح، و احسان با مردمان، خدای بداند آن از شما، یعنی که بر شمارد و بآن پاداش دهد، همچنانست که گفت: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ ای یری المجازاة علیه. قال ابو جعفر یرید ابن القعقاع «نسخت الزکاة کل صدقة فی کتاب اللَّه تعالی، و نسخ شهر رمضان کل صوم، و نسخ ذباحة الاضحی کل ذبح.

کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ الآیة... مسلمانان را ده سال بمکه و روزگاری‌ بمدینه باعراض و صفح میفرمودند، آخر فرمان آمد بقتال، اول فرمان آمد و فریضه کرد که یک مسلمان با ده کافر باز کارد، و بجنگ بیستد، و پشت ندهد بهزیمت، آن بر مسلمانان دشوار آمد که ثواب قتال نیز نشنیده بودند و با زندگانی و دوستی جان گرائیدند، این آیت آمد که: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ قومی مفسران گفتند این حکم صحابه رسول راست علی الخصوص، دون غیرهم، از اینجاست که ابن جریح عطا را گفت، که بحکم این آیت غزو بر همه مسلمانان واجب است؟ قال لا، کتب علی اولئک حینئذ» و قومی ظاهر آیت بر کار گرفتند و غزو بر همه مسلمانان واجب دیدند، الی قیام الساعة و ما

روی عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم یدل علیه، قال: ثلاث من اصل الایمان: الکف عمن قال لا اله الا اللَّه، لا نکفره بذنب و لا نخرجه من الاسلام بعمل، و الجهاد ماض منذ بعثنی اللَّه عز و جل الی ان یقاتل آخر امتی الدجال لا یبطله جور و لا عدل و الایمان بالاقدار، و قال من لم یغزو لم یحدّث نفسه بالغزو، مات علی شعبة من النفاق.

و قول صحیح و مذهب مشهور آنست که جهاد و غزو فرض کفایت است نه فرض عین، اذا قام به من فئة کفایة، سقط الفرض عن الباقی، کحضور الجنازة و رد السلام و تشمیت العاطس.

اهل معانی گفتند: وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ این کراهیت نه آنست که فرمان خدای را عز و جل کاره بودند، یا بظاهر کراهیتی نمودند، لکن در طبع خود نفوری میدیدند از آنک هم بر مال مؤنت میدیدند، و هم بر نفس مشقت، و هم بر روح خطر، پس بعاقبت که ثواب جهاد و فوائد آن از رسول خدا شنیدند آن کراهیت برخاست. عکرمه گفت انهم کرهوه ثم احبوه و یشهد لذلک قصة عمّ انس بن مالک، قال انس غاب عمّی انس بن النصر عن قتال بدر، فشق علیه لما قدم، و قال غبت عن اول مشهد شهده رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم، لئن اشهدنی اللَّه قتالا لیرین اللَّه بما اصنع، فلما کان یوم احد مشی بسیفه، فلقیه سعد بن معاذ، فقال ای سعد، و الذی نفسی بیده انی لاجد ریح الجنة دون احد. فقال سعد، فما استطعت یا رسول اللَّه ما صنع قال انس. فوجدناه بین القتلی، به بضع و ثمانون جراحة، من بین ضربة بسیف و طعنة برمح و رمیة بسهم، و قد مثلوا به فما عرفناه حتی عرفته اخته بثیابه. و صح فی الخبر ان النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قال: «و الذی نفسی بیده لوددت انی اقتل فی سبیل اللَّه ثم احیی، ثم اقتل، ثم احیی ثم اقتل.»

مصطفی بتخاصیص قربت و بصیرت نبوت بدید آنچه رب العزة شهیدان را ساخته است در غیب، از لطائف کرامات و شرائف درجات، تا لاجرم نقدی درین سرای فانی این آرزویش بخواست که «وددت انی اقتل فی سبیل اللَّه ثم احیی ثم اقتل» باز دیگران که باین مثابت نرسیدند، و این دیده غیب بین نداشتند، لعمری که همین آرزو کنند، اما نه امروز لکن فردا در فردوس که آن احوال برای العین بینند. مصداق این آن خبرست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «ما احد یدخل الجنة یحب ان یرجع الی الدنیا و له ما فی الارض من شی‌ء الّا الشهید یتمنّی ان یرجع الی الدنیا فیقتل عشر مرات، لما یری من الکرامة.»

و روی ان اللَّه عز و جل اطّلع علیهم اطلاعة فقال: هل تشتهون شیئا؟ قال ایّ شی‌ء نشتهی. و نحن نسرح من الجنة حیث شئنا، ففعل ذلک بهم ثلث مرات فلما رأوا انهم لن یترکوا من ان یسألوا، قالوا یا رب نرید ان ترد ارواحنا فی اجسادنا حتی نقتل فی سبیلک مرة اخری. فلما رأی ان لیس لهم حاجة ترکوا.

عَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ الآیة... و مگر که شما را چیزی کراهیت آید و آن خود شما را به بود، یعنی که غزو کردن کراهیت میدارید و در آن از دو نیکی یکی هست: امّا الظفر و الغنیمة، و امّا الشهادة و الجنة.

وَ عَسی‌ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ الآیة... و مگر که چیزی دوست دارید شما و آن خود بتر است شما را، یعنی باز ماندن و با پس نشستن از غزو که در آن هم ذل فقر است، و هم حرمان غنیمت و شهادت.

قال ابن عباس کنت ردیف النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم فقال یا ابن عباس ارض عن اللَّه بما قدّر و ان کان بخلاف هواک، انه لمثبت فی کتاب اللَّه عز و جل. قلت یا رسول اللَّه این و قد قرأت القرآن؟ قال وَ عَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ‌

و فی معناه انشدوا.

ربّ امر تتقیه خیر امر ترتضیه

خفی المحبوب منه و بد المکروه فیه

یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ الآیة... این آیت در شأن قومی آمد از یاران رسول خدا که در سفری بودند، در پسین روز محرم، روز سی ام رسیدند فرامردی از مشرکان، و گله گوسپند با وی و آن مشرک تنها و جای خالی، و آن مرد خویشتن را می ایمن شمرد که ماه حرام است ازین جوک مسلمانان لختی قصد کشتن آن مرد کردند و گفتند که مرد مشرک است، و در گوسپند رغبت کردند و گفتند مگر دوش ماه نو بوده است، و امروز صفر است، و لختی از مسلمانان گفتند نه! که ماه حرام است آن قوم که در گوسپند رغبت کردند، آن مشرک را بکشتند. اولیاء کشته برسول خدا آمدند و دعوی خون کردند، و تشنیع کردند که ماه حرام بود، رسول خدا دیت آن کشته باز پذیرفت، و این آیت آمد: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ... یعنی یسئلونک عن قتال فی الشهر الحرام، قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ ای عظیم العقوبة فیه. پیش از نزول این آیت در ماههای حرام هیچکس کشتن نکردی تعظیم آن را تا این واقعه بیفتاد و این قصه برفت، و مشرکان ملامت و تعییر در گرفتند که در ماه حرام کشتن چون کنند؟ و آزرم آن چرا بگذارند؟.

گویند که عبد اللَّه جحش نامه نوشت بمؤمنان اهل مکه: اذا عیرکم المشرکون بالقتال فی الشهر الحرام فعیّروهم انتم بالکفر و اخراج رسول اللَّه و منعهم عن البیت. گفت چون کافران شما را تعییر کنند که در ماه حرام قتال کردید، شما ایشان را تعییر کنید که شما نیز کفر آورید، و رسول خدا و یاران را از مکه و مسجد حرام باز داشتید، پس این حکم خود منسوخ گشت بآیت سیف: قال اللَّه تعالی: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ای فی الحلّ و الحرم. اجماع مسلمانان امروز آنست که قتال با کافران در همه ماهها حلال آن و حرام آن رواست. پس این قوم که آن مشرک را کشته بودند گفتند یا رسول اللَّه چه بینی؟ اگر ما آن مرد مشرک را که در ماه حرام کشتیم ما را ثواب جهاد در سبیل خدای بود؟ این آیت آمد که إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا میگوید ایشان که بگرویدند، و رسالت تو پذیرفتند، و پیغام ما بجان و دل باز گرفتند وَ الَّذِینَ هاجَرُوا و ایشان که خان و مان و اوطان خویش بدرود کردند، و از اسباب و علائق و از خویش و پیوند خود ببریدند و صحبت رسول و موافقت وی بر همه اختیار کردند، و بحکم این فرمان برفتند که «هاجروا تورثوا ابناءکم مجدا» وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ و از بهر خدا در راه خدا با اعداء دین بکوشیدند، و جان بذل و تن سبیل، و دل فدا، و بخوش دلی استقبال این فرمان شرع مقدس کرده، که «اغزوا بسم اللَّه و فی سبیل اللَّه، قاتلوا من کفر باللّه» و تسکین دل ایشان را و تحقیق امید ایشان را مصطفی علیه السلام میگوید: «من قاتل فی سبیل اللَّه فواق ناقة وجبت له الجنة، من أنفق نفقة فی سبیل اللَّه کتب له سبعمائة ضعف رباط، یوم فی سبیل اللَّه خیر من الدنیا و ما فیها.»

أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ بر فرمی مشکل شود رجا و تمنی، و آن را فرقی نه نهند و فرق آنست: که اگر با رجا غفلت بود، و در طاعت فترت، آن را تمنی گویند و تمنی آرزوست، و آرزو در راه دین معلول است و حال صاحب رجا بعکس اینست، و در راه دین محمول است. رب العزة درین آیت عین معاملت و حقیقت طاعت از ایمان و هجرت و مجاهدت در پیش داشت، آن گه رجاء ایشان پس اجتهاد و طاعة به پسندید، و ایشان را در آن بستود گفت: أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ جای دیگر گفت یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ ابن خبیق گفت: امیدواران سه مرداند: یکی نیکو کردار امید میدارد که کردارش قبول کنند، و وی را در آن پاداش دهند. دیگر مردی بد کردار که توبه کرد و از بدی بازگشت، و دل در عفو و مغفرت بست، امید میدارد که عفو کنند و وی را بیامرزند. سدیگر مردی است سر بگناهان در نهاده، و ناپاکیها بر دست گرفته، آن گه میگوید امید دارم که بیامرزد: این یکی صاحب تمنی است و آن دو دیگر صاحب رجاء

روی ان النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم دخل علی اصحابه من باب بنی شیبه فرآهم یضحکون فقال أ تضحکون؟ لو تعلمون ما أعلم، لضحکتم قلیلا و لبکیتم کثیرا. ثم مرّ ثم رجع القهقری، و قال نزل علیّ جبرئیل، و اتی بقوله تعالی نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌

و عن ابن مسعود رض قال «الکبائر: الاشراک باللّه، و الامن من مکر اللَّه، و القنوط من رحمة اللَّه، و الیأس من روح اللَّه عز و جل.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ الآیة... فرمان آمد در قرآن چند جایگه که أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ و أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ نفقت کنید، و از آنچه شما را روزی کردیم چیزی بیرون دهید، پرسیدند که چه دهیم؟ و چند دهیم؟ و فرا که دهیم؟ و این پرسنده گویند که عمرو بن الجموح بوده درین آیت جواب آمد که فرا که دهید: گفت هر چه نفقت کنید از مال خیر اینجا بمعنی مال است، فَلِلْوالِدَیْنِ یعنی علی الوالدین، ابتدا به پدر و مادر کنید، و این یکی در نفقات واجب منسوخ گشت، اکنون نفقه پدر و مادر بر فرزندان واجب است، و زکاة و صدقه و وصیّت ایشان را حرام. دلیل قرآن بر وجوب نفقه پدر و مادر آنست که گفت: وَ قَضی‌ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً و من الاحسان الانفاق علیهما.
هوش مصنوعی: در آیات قرآن آمده است که از نعماتی که خدا به شما ارزانی داشته، انفاق کنید. مردم از پیامبر پرسیدند که چه چیزی باید ببخشند و چه مقدار؟ یکی از پرسش‌کنندگان، عمرو بن الجموح بود. در پاسخ به این پرسش گفته شد که هر چه از دارایی‌تان انفاق کنید، خوب است. همچنین اشاره شده که باید ابتدا به والدین رسیدگی شود. این مسئله به عنوان نفقه واجب بر فرزندان در نظر گرفته شده است و پرداخت نفقه به پدر و مادر بر عهده فرزندان است. در قرآن نیز فرمان آمده که خداوند گفته: “خود را تنها به او عبادت کنید و به والدین نیکی کنید.” نیکی به والدین شامل انفاق بر آن‌ها نیز می‌شود.
و دلیل سنت آنست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «ان اطیب ما یأکل الرجل من کسبه و انّ ولده من کسبه.
هوش مصنوعی: و دلیل این سنت آن است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «بهترین چیزی که انسان از کسب خود می‌خورد، درآمد خودش است و همچنین فرزندانش از آن کسب بهره‌مند می‌شوند.»
وَ الْأَقْرَبِینَ و خویشاوندان یعنی ایشان که نه وارثان اند، و فاضلتر آنست، که احسان با پیوستگی خویش کند، و صدقه بایشان دهد، اگر چه با ایشان بخصومت بود، که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «افضل الصدقة علی ذی الرحم الکاشح».
هوش مصنوعی: خویشاوندان به کسانی اشاره دارد که وارث نیستند. انجام کارهای نیک و کمک به این افراد بهتر است، حتی اگر با آنها اختلاف نظراتی داشته باشیم. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "بهترین صدقه، صدقه به خویشاوندان دشمن است."
و میمونة بنت الحارث گفت: «یا رسول اللَّه اعتقت جاریة لی فقال صلی اللَّه علیه و آله و سلم آجرک اللَّه اما انّک لو اعطیتها اخوالک کان اعظم لاجرک. و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلم لزینب امرأة عبد اللَّه بن مسعود: زوجک و ولدک احق من تصدقت علیهم.
هوش مصنوعی: میمونه، دختر الحارث، گفت: «ای پیامبر خدا، من یک کنیز را آزاد کردم.» پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: «خدا پاداش تو را بدهد، اما اگر این کنیز را به خاله‌هایت می‌دادید، پاداش بیشتری می‌بردید.» همچنین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به زینب، همسر عبدالله بن مسعود، فرمود: «همسر و فرزندت بیشتر حق دارند بر آنچه که به دیگران انفاق می‌کنی.»
وَ الْیَتامی‌ و پدر مردگان نا.
هوش مصنوعی: و یتیمان و پدر مردگانی که در این دنیا هستند.
قال النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلم: «اذا بکی الیتیم اهتز عرش الرحمن لبکائه» فقال اللَّه عز و جل للملائکة من ابکی عبدی و انا قبضت اباه و واریته فی التراب؟ قال فتقول الملائکة ای رب! لا علم لنا، فیقول اللَّه لملائکته اشهدکم انه من ارضاه ارضیته»
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «وقتی یتیمی گریه می‌کند، عرش خدا به خاطر گریه او به لرزه درمی‌آید.» سپس خداوند به فرشتگان می‌فرماید: «چه کسی این بنده من را به گریه انداخته در حالی که من پدرش را از او گرفتم و او را در خاک دفن کردم؟» فرشتگان جواب می‌دهند: «پروردگارا! ما اطلاعاتی نداریم.» در این حال، خداوند به فرشتگان می‌گوید: «شما را گواه می‌گیرم که هر کس را من راضی کنم، او را هم راضی می‌کنم.»
و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلم «کافل الیتیم له او لغیره، انا و هو کهاتین فی الجنّة یعنی السبابة و الوسطی»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «کسی که از یتیم حمایت کند، چه خود یتیم باشد و چه دیگری، من و او مانند این دو انگشت در بهشت خواهیم بود»، اشاره به انگشت اشاره و انگشت وسط.
وَ الْمَساکِینِ و درویشان و مسکین آنست که خرج مهم وی از دخل بیش بود، و کفایت یک ساله تمام ندارد، هر چند که سرای و جامه ضرورت و فرش و خنور خانه دارد و بدان محتاج است، هم مسکین بود.
هوش مصنوعی: مسکین به کسی گفته می‌شود که هزینه‌های ضروری‌اش از درآمدش بیشتر است و نمی‌تواند نیازهای یک سال خود را تأمین کند، حتی اگر خانه، لباس و وسایل ضروری برای زندگی داشته باشد و به آنها نیازمند باشد.
ابو سعید خدری گفت: احبّوا المساکین فانی سمعت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم یقول «اللهمّ احینی مسکینا! و امتنی مسکینا! و احشرنی فی زمرة المساکین!»
هوش مصنوعی: ابو سعید خدری بیان کرد: باید فقرا را دوست داشته باشید، زیرا من از رسول الله (ص) شنیدم که فرمود: «خداوندا! مرا در حالتی که فقیر هستم زنده نگه‌دار! و در حالی که فقیر هستم بمیران! و مرا در روز قیامت در جمع فقرا محشور کن!»
وَ ابْنِ السَّبِیلِ مهمان است اگر سفری باشد و اگر حضری، و حق مهمان داری سه روز است، چون ازین سه روز بر گذشت معروف باشد، و کل معروف صدقة وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ و هر چه هزینه کنید در وجوه برّ، و مصالح، و احسان با مردمان، خدای بداند آن از شما، یعنی که بر شمارد و بآن پاداش دهد، همچنانست که گفت: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ ای یری المجازاة علیه. قال ابو جعفر یرید ابن القعقاع «نسخت الزکاة کل صدقة فی کتاب اللَّه تعالی، و نسخ شهر رمضان کل صوم، و نسخ ذباحة الاضحی کل ذبح.
هوش مصنوعی: ابن‌السَّبِیل به عنوان مهمان شناخته می‌شود، چه در سفر باشد و چه در حال اقامت. حق مهمان‌نوازی سه روز است، و اگر از این مدت بگذرد، به عنوان معروف شناخته می‌شود. هر کار خوبی که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است. این بدان معناست که هر چه در امور خیر و احسان به مردم هزینه کنید، خداوند آن را می‌سنجد و به شما پاداش می‌دهد. همچنین، در قرآن آمده که هر کسی به اندازه‌ی ذره‌ای خوبى کند، ثواب آن را خواهد دید. ابوجعفر می‌گوید که زکات تمامی صدقات را در کتاب خداوند نسخ کرده و ماه رمضان نیز تمامی روزه‌ها را نسخ می‌کند، و ذبح قربانی در ایام عید قربانی نیز حکم هر ذبحی را دارد.
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ الآیة... مسلمانان را ده سال بمکه و روزگاری‌ بمدینه باعراض و صفح میفرمودند، آخر فرمان آمد بقتال، اول فرمان آمد و فریضه کرد که یک مسلمان با ده کافر باز کارد، و بجنگ بیستد، و پشت ندهد بهزیمت، آن بر مسلمانان دشوار آمد که ثواب قتال نیز نشنیده بودند و با زندگانی و دوستی جان گرائیدند، این آیت آمد که: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ قومی مفسران گفتند این حکم صحابه رسول راست علی الخصوص، دون غیرهم، از اینجاست که ابن جریح عطا را گفت، که بحکم این آیت غزو بر همه مسلمانان واجب است؟ قال لا، کتب علی اولئک حینئذ» و قومی ظاهر آیت بر کار گرفتند و غزو بر همه مسلمانان واجب دیدند، الی قیام الساعة و ما
هوش مصنوعی: بر مسلمانان در مدت ده سال در مکه و زمانی در مدینه، با صبر و شکیبایی زندگی کردند. ولی پس از آن، فرمان جهاد صادر شد. در آغاز این فرمان، به مسلمانان دستور داده شد که با ده کافر مبارزه کنند و در جنگ ایستادگی کنند و به عقب برنگردند. این فرمان برای مسلمانان دشوار بود زیرا آنها تا آن زمان در مورد ثواب جهاد اطلاع نداشتند و بیشتر به زندگی آرام و دوستی تمایل داشتند. این آیه نازل شد که بر مسلمانان واجب است جهاد کنند هرچند این کار برایشان سخت است. برخی مفسران معتقدند که این حکم مختص صحابه پیامبر است و شامل دیگر مسلمانان نمی‌شود. ابن جریح به عطا گفت که آیا بر اساس این آیه، جهاد بر همه مسلمانان واجب است؟ او پاسخ داد که این حکم مختص آن زمان است. در حالی که برخی دیگر بر این باور بودند که جهاد برای همه مسلمانان تا قیامت واجب است.
روی عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم یدل علیه، قال: ثلاث من اصل الایمان: الکف عمن قال لا اله الا اللَّه، لا نکفره بذنب و لا نخرجه من الاسلام بعمل، و الجهاد ماض منذ بعثنی اللَّه عز و جل الی ان یقاتل آخر امتی الدجال لا یبطله جور و لا عدل و الایمان بالاقدار، و قال من لم یغزو لم یحدّث نفسه بالغزو، مات علی شعبة من النفاق.
هوش مصنوعی: نبی اکرم (ص) در این روایت بیان می‌فرمایند که سه اصل از اصول ایمان وجود دارد: نخست اینکه نباید بر کسی که شهادت به یکتایی خدا می‌دهد، به خاطر ارتکاب گناه، کافر شویم یا او را از دین خارج کنیم. دوم اینکه جهاد از زمانی که خداوند مرا مبعوث کرده، ادامه دارد تا زمانی که آخرین پیروان من با دجال جنگ کنند و این جهاد تحت تأثیر ظلم یا عدل متوقف نمی‌شود. سوم اینکه ایمان به مقدرات الهی است و در ادامه می‌فرمایند که اگر کسی جهاد نکند و حتی به ذهن خود هم اجازه ندهد که در این باره فکر کند، به نوعی روی‌ای از نفاق مرده است.
و قول صحیح و مذهب مشهور آنست که جهاد و غزو فرض کفایت است نه فرض عین، اذا قام به من فئة کفایة، سقط الفرض عن الباقی، کحضور الجنازة و رد السلام و تشمیت العاطس.
هوش مصنوعی: بر اساس نظر صحیح و مشهور در فقه، جهاد و نبرد واجب کفایی هستند نه واجب عینی. یعنی اگر گروهی از مسلمانان این وظیفه را انجام دهند، از سایرین رفع تکلیف می‌شود. این موضوع مشابه مواردی چون حضور در مراسم تشییع جنازه، پاسخ دادن به سلام و تشهد در هنگام عطسه است.
اهل معانی گفتند: وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ این کراهیت نه آنست که فرمان خدای را عز و جل کاره بودند، یا بظاهر کراهیتی نمودند، لکن در طبع خود نفوری میدیدند از آنک هم بر مال مؤنت میدیدند، و هم بر نفس مشقت، و هم بر روح خطر، پس بعاقبت که ثواب جهاد و فوائد آن از رسول خدا شنیدند آن کراهیت برخاست. عکرمه گفت انهم کرهوه ثم احبوه و یشهد لذلک قصة عمّ انس بن مالک، قال انس غاب عمّی انس بن النصر عن قتال بدر، فشق علیه لما قدم، و قال غبت عن اول مشهد شهده رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم، لئن اشهدنی اللَّه قتالا لیرین اللَّه بما اصنع، فلما کان یوم احد مشی بسیفه، فلقیه سعد بن معاذ، فقال ای سعد، و الذی نفسی بیده انی لاجد ریح الجنة دون احد. فقال سعد، فما استطعت یا رسول اللَّه ما صنع قال انس. فوجدناه بین القتلی، به بضع و ثمانون جراحة، من بین ضربة بسیف و طعنة برمح و رمیة بسهم، و قد مثلوا به فما عرفناه حتی عرفته اخته بثیابه. و صح فی الخبر ان النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قال: «و الذی نفسی بیده لوددت انی اقتل فی سبیل اللَّه ثم احیی، ثم اقتل، ثم احیی ثم اقتل.»
هوش مصنوعی: اهل دانش و معانی می‌گویند که وقتی گفته می‌شود «این برای شما ناخوشایند است»، منظور این نیست که انسان‌ها از فرمان‌های خداوند نافرمانی کنند یا فقط به خاطر ظاهر خود احساس ناخوشی کنند. بلکه آن‌ها در باطن خود از چند مسئله ناخوشایند احساس می‌کنند: یکی از دارایی و هزینه‌هایی که برای آن نیاز است، دیگری سختی‌هایی که به جان می‌زنند و همچنین خطراتی که ممکن است متوجه روحشان شود. اما در نهایت، وقتی که اَجر و مزایای جهاد را از پیامبر خدا شنیدند، این احساس ناخوشایندی از بین رفت. عکرمه می‌گوید که آن‌ها ابتدا این کار را ناخوشایند می‌دانستند، اما بعد آن را دوست داشتند. یک نمونه از این ادعا، داستان عمّ انس بن مالک است. او می‌گوید که عموی او، انس بن النصر، به دلیل غیبتش از جنگ بدر بسیار ناراحت بود و وقتی که به خانه بازگشت، ابراز پشیمانی کرد که چرا در آن اولین میدان نبرد با پیامبر خدا شرکت نکرده است. او گفت که اگر خداوند او را در جنگی حاضر کند، می‌خواهد نشان دهد که چه می‌کند. روز جنگ احد، او با شمشیرش حرکت کرد و سعد بن معاذ به او برخورد کرد. انس گفت: «به خدای سوگند که بوی بهشت را به وضوح احساس می‌کنم.» سعد پرسید: «خوب، ای رسول خدا، چه کار کردی؟» انس پاسخ داد که او را در بین قتیلان پیدا کردند و او حدود هشتاد و چند زخم داشت که شامل ضربات شمشیر، نیزه و تیر بود و به شدت آسیب دیده بود، به طوری که نتوانستند او را شناسایی کنند تا اینکه خواهرش او را با لباس‌هایش شناخت. در اخبار آمده است که پیامبر فرمود: «به خدا سوگند، دوست دارم در راه خدا کشته شوم، سپس زنده شوم، سپس دوباره کشته شوم و دوباره زنده شوم و دوباره کشته شوم.»
مصطفی بتخاصیص قربت و بصیرت نبوت بدید آنچه رب العزة شهیدان را ساخته است در غیب، از لطائف کرامات و شرائف درجات، تا لاجرم نقدی درین سرای فانی این آرزویش بخواست که «وددت انی اقتل فی سبیل اللَّه ثم احیی ثم اقتل» باز دیگران که باین مثابت نرسیدند، و این دیده غیب بین نداشتند، لعمری که همین آرزو کنند، اما نه امروز لکن فردا در فردوس که آن احوال برای العین بینند. مصداق این آن خبرست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «ما احد یدخل الجنة یحب ان یرجع الی الدنیا و له ما فی الارض من شی‌ء الّا الشهید یتمنّی ان یرجع الی الدنیا فیقتل عشر مرات، لما یری من الکرامة.»
هوش مصنوعی: مصطفی با توجه به نزدیک بودن و درک عمیقش از مقام نبوت، آنچه را که خداوند به شهیدان در عالم غیب عطا کرده است، مشاهده کرد. این امور شامل لطایف کرامت و درجات والای آنان بود، به همین خاطر او آرزو کرد که ای کاش در راه خداوند کشته شود و دوباره زنده گردد و دوباره کشته شود. دیگرانی که به این مقام نرسیده‌اند و این قدرت مشاهده غیبی را ندارند، مطمئناً آرزوی چنین چیزهایی را خواهند داشت، اما نه در حال حاضر، بلکه در آینده‌ای که در بهشت، آن احوال را با چشمانشان خواهند دید. این مطلب اشاره به حدیثی دارد که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: «هیچ‌کس که به بهشت وارد شود، نمی‌خواهد به دنیا برگردد و هر چه در زمین است داشته باشد، مگر شهید که آرزو می‌کند به دنیا برگردد تا ده بار دیگر کشته شود، به خاطر کرامت‌هایی که می‌بیند.»
و روی ان اللَّه عز و جل اطّلع علیهم اطلاعة فقال: هل تشتهون شیئا؟ قال ایّ شی‌ء نشتهی. و نحن نسرح من الجنة حیث شئنا، ففعل ذلک بهم ثلث مرات فلما رأوا انهم لن یترکوا من ان یسألوا، قالوا یا رب نرید ان ترد ارواحنا فی اجسادنا حتی نقتل فی سبیلک مرة اخری. فلما رأی ان لیس لهم حاجة ترکوا.
هوش مصنوعی: خداوند متعال به آنها نگریست و پرسید: آیا چیزی می‌خواهید؟ آنها پاسخ دادند: چه چیزی می‌خواهیم؟ ما در بهشت هرکجا که بخواهیم، می‌رویم. این گفت‌وگو سه بار بین آنها و خداوند تکرار شد. وقتی دیدند که نمی‌توانند از درخواست کردن خودداری کنند، گفتند: پروردگارا، ما می‌خواهیم روح‌های ما دوباره به بدن‌هایمان بازگردد تا بار دیگر در راه تو شهادت بدهیم. اما وقتی خداوند دید که نیازی به این درخواست ندارند، آنها را رها کرد.
عَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ الآیة... و مگر که شما را چیزی کراهیت آید و آن خود شما را به بود، یعنی که غزو کردن کراهیت میدارید و در آن از دو نیکی یکی هست: امّا الظفر و الغنیمة، و امّا الشهادة و الجنة.
هوش مصنوعی: شاید چیزی را که دوست ندارید، در حقیقت برای شما بهتر باشد. یعنی ممکن است شما از جنگیدن بیزار باشید، اما در آن دو منفعت وجود دارد: یکی پیروزی و غنیمت و دیگری شهادت و بهشت.
وَ عَسی‌ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ الآیة... و مگر که چیزی دوست دارید شما و آن خود بتر است شما را، یعنی باز ماندن و با پس نشستن از غزو که در آن هم ذل فقر است، و هم حرمان غنیمت و شهادت.
هوش مصنوعی: شاید شما چیزی را دوست داشته باشید که در واقع برای شما مضر است. این به این معناست که ممکن است از شرکت در جهاد و جنگی که در آن هم ذلت فقر وجود دارد و هم از دست دادن فرصت‌های غنیمت و شهادت، دور بمانید.
قال ابن عباس کنت ردیف النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم فقال یا ابن عباس ارض عن اللَّه بما قدّر و ان کان بخلاف هواک، انه لمثبت فی کتاب اللَّه عز و جل. قلت یا رسول اللَّه این و قد قرأت القرآن؟ قال وَ عَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ‌
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل کرده که در کنار پیامبر (ص) نشسته بودم، او به من گفت: "ای ابن عباس، راضی باش به آنچه خدا مقدر کرده، حتی اگر بر خلاف خواسته‌ات باشد؛ زیرا این موضوع در کتاب خدا نیز ثابت است." من به او گفتم: "ای رسول خدا، کجا چنین چیزی نوشته شده که من آن را خوانده‌ام؟" او پاسخ داد: "و شاید شما چیزی را که دوست ندارید، بپسندید و آن برای شما بهتر باشد."
و فی معناه انشدوا.
هوش مصنوعی: و در این باره گفته شده است که جستجو کنید.
ربّ امر تتقیه خیر امر ترتضیه
هوش مصنوعی: سرتاپای وجود خود را به امری مشغول ساز که از آن پرهیز می‌کنی، در حالی که به آن کار راضی هستی.
خفی المحبوب منه و بد المکروه فیه
هوش مصنوعی: عشق پنهان و ناپسند بودن در آن.
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ الآیة... این آیت در شأن قومی آمد از یاران رسول خدا که در سفری بودند، در پسین روز محرم، روز سی ام رسیدند فرامردی از مشرکان، و گله گوسپند با وی و آن مشرک تنها و جای خالی، و آن مرد خویشتن را می ایمن شمرد که ماه حرام است ازین جوک مسلمانان لختی قصد کشتن آن مرد کردند و گفتند که مرد مشرک است، و در گوسپند رغبت کردند و گفتند مگر دوش ماه نو بوده است، و امروز صفر است، و لختی از مسلمانان گفتند نه! که ماه حرام است آن قوم که در گوسپند رغبت کردند، آن مشرک را بکشتند. اولیاء کشته برسول خدا آمدند و دعوی خون کردند، و تشنیع کردند که ماه حرام بود، رسول خدا دیت آن کشته باز پذیرفت، و این آیت آمد: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ... یعنی یسئلونک عن قتال فی الشهر الحرام، قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ ای عظیم العقوبة فیه. پیش از نزول این آیت در ماههای حرام هیچکس کشتن نکردی تعظیم آن را تا این واقعه بیفتاد و این قصه برفت، و مشرکان ملامت و تعییر در گرفتند که در ماه حرام کشتن چون کنند؟ و آزرم آن چرا بگذارند؟.
هوش مصنوعی: افرادی از یاران پیامبر درباره ماه حرام پرسش کردند. این موضوع به خاطر حادثه‌ای بود که در روزهای پایانی محرم رخ داد. در این حادثه، یک مرد مشرک که مشغول راندن گوسفند بود، با گروهی از مسلمانان مواجه شد. مسلمانان به او حمله کردند و او را به دلیل اینکه مشرک است، قصد کشتن او را داشتند. بعضی از آن‌ها با خود گفتند که چون ماه نو دیشب بوده، امروز می‌توانند او را بکشند. اما دیگر مسلمانان یادآوری کردند که هنوز ماه حرام است و این کار قابل قبول نیست. در نهایت، آن مرد مشرک کشته شد و پیروان او به پیامبر شکایت کردند و خواستار دیه او شدند و به این نکته اشاره کردند که کشتن در ماه حرام نادرست است. پیامبر موافقت کرد و دیه را پذیرفت. سپس این آیه نازل شد که به پرسش درباره ماه حرام و قتال در آن پاسخ می‌دهد و اعلام می‌کند که کشتن در این ماه بسیار بزرگ و سنگین است. پیش از این واقعه، در ماه‌های حرام کسی نمی‌کشت و این قضیه باعث شد تا مشرکان در مورد کشتن در این ماه دچار تردید و سرگشتگی شوند.
گویند که عبد اللَّه جحش نامه نوشت بمؤمنان اهل مکه: اذا عیرکم المشرکون بالقتال فی الشهر الحرام فعیّروهم انتم بالکفر و اخراج رسول اللَّه و منعهم عن البیت. گفت چون کافران شما را تعییر کنند که در ماه حرام قتال کردید، شما ایشان را تعییر کنید که شما نیز کفر آورید، و رسول خدا و یاران را از مکه و مسجد حرام باز داشتید، پس این حکم خود منسوخ گشت بآیت سیف: قال اللَّه تعالی: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ای فی الحلّ و الحرم. اجماع مسلمانان امروز آنست که قتال با کافران در همه ماهها حلال آن و حرام آن رواست. پس این قوم که آن مشرک را کشته بودند گفتند یا رسول اللَّه چه بینی؟ اگر ما آن مرد مشرک را که در ماه حرام کشتیم ما را ثواب جهاد در سبیل خدای بود؟ این آیت آمد که إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا میگوید ایشان که بگرویدند، و رسالت تو پذیرفتند، و پیغام ما بجان و دل باز گرفتند وَ الَّذِینَ هاجَرُوا و ایشان که خان و مان و اوطان خویش بدرود کردند، و از اسباب و علائق و از خویش و پیوند خود ببریدند و صحبت رسول و موافقت وی بر همه اختیار کردند، و بحکم این فرمان برفتند که «هاجروا تورثوا ابناءکم مجدا» وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ و از بهر خدا در راه خدا با اعداء دین بکوشیدند، و جان بذل و تن سبیل، و دل فدا، و بخوش دلی استقبال این فرمان شرع مقدس کرده، که «اغزوا بسم اللَّه و فی سبیل اللَّه، قاتلوا من کفر باللّه» و تسکین دل ایشان را و تحقیق امید ایشان را مصطفی علیه السلام میگوید: «من قاتل فی سبیل اللَّه فواق ناقة وجبت له الجنة، من أنفق نفقة فی سبیل اللَّه کتب له سبعمائة ضعف رباط، یوم فی سبیل اللَّه خیر من الدنیا و ما فیها.»
هوش مصنوعی: عبدالله جحش نامه‌ای به مؤمنان مکه نوشت و گفت: اگر مشرکین شما را به خاطر جنگ در ماه حرام سرزنش کردند، شما هم آن‌ها را به کفر و بیرون کردن پیامبر و جلوگیری از ورود او به خانه خدا سرزنش کنید. او بیان کرد که وقتی کافران شما را به دلیل جنگ در ماه حرام سرزنش کنند، باید به آن‌ها یادآوری کنید که شما هم کفر ورزیدید و پیامبر و پیروانش را از مکه و مسجد حرام منع کردید. اما بعداً این حکم لغو شد با آیه‌ای که می‌گوید: "مشرکین را هر جا که یافتید بکشید" به این معنا که در همه ماه‌ها جنگ با آن‌ها مجاز است. اکنون اجماع مسلمانان بر این است که جنگ با کافران در تمام ماه‌ها اعم از حرام یا حلال مجاز است. پس آن‌هایی که آن مشرک را در ماه حرام کشتند، از پیامبر پرسیدند که آیا این عمل موجب پاداش جهاد در راه خدا می‌شود؟ آیه‌ای نازل شد که به مؤمنان اشاره می‌کند، افرادی که ایمان آوردند و رسالت پیامبر را پذیرفتند و جان و دلشان را به پیام او سپردند، همچنین آن‌هایی که وطن و خانواده خود را ترک کردند و با پیامبر هم‌راه شدند، و برای خدا در راه دین با دشمنان مبارزه کردند. با این فرمان شرع مقدس، آن‌ها به استقبال جهاد رفتند و پیامبر نیز به آن‌ها اطمینان خاطر داد که هر کس در راه خدا بجنگد و جانش را فدای این راه کند، بهشت برایش واجب است و هر هزینه‌ای که در این راه خرج کند، هفتصد برابر اجر می‌برد و یک روز در راه خدا بهتر از دنیا و آنچه در آن است.
أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ بر فرمی مشکل شود رجا و تمنی، و آن را فرقی نه نهند و فرق آنست: که اگر با رجا غفلت بود، و در طاعت فترت، آن را تمنی گویند و تمنی آرزوست، و آرزو در راه دین معلول است و حال صاحب رجا بعکس اینست، و در راه دین محمول است. رب العزة درین آیت عین معاملت و حقیقت طاعت از ایمان و هجرت و مجاهدت در پیش داشت، آن گه رجاء ایشان پس اجتهاد و طاعة به پسندید، و ایشان را در آن بستود گفت: أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ جای دیگر گفت یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ ابن خبیق گفت: امیدواران سه مرداند: یکی نیکو کردار امید میدارد که کردارش قبول کنند، و وی را در آن پاداش دهند. دیگر مردی بد کردار که توبه کرد و از بدی بازگشت، و دل در عفو و مغفرت بست، امید میدارد که عفو کنند و وی را بیامرزند. سدیگر مردی است سر بگناهان در نهاده، و ناپاکیها بر دست گرفته، آن گه میگوید امید دارم که بیامرزد: این یکی صاحب تمنی است و آن دو دیگر صاحب رجاء
هوش مصنوعی: این افراد به رحمت پروردگار امیدوارند و خداوند بسیار آمرزنده و رحیم است. در اینجا دو واژه "رجا" و "تمنی" مورد بررسی قرار می‌گیرد که تفاوت‌های مهمی دارند. اگر کسی با "رجا" غفلت کند و در طاعت دچار سستی شود، به او "تمنی" می‌گویند و "تمنی" فقط یک آرزو است. آرزو در مسیر دین بستگی به عوامل مختلف دارد، در حالی که صاحب "رجا" در این مسیر با شائبه‌های قوی‌تری رو به جلو حرکت می‌کند. در این آیه، خداوند به طور خاص به کسانی که در ایمان، هجرت و مجاهدت تلاش دارند، توجه می‌کند و امید آن‌ها را بر اساس اعمال نیک‌شان می‌پسندد. امیدواران به سه دسته تقسیم می‌شوند: یکی نیکوکارانی که امیدوارند اعمالشان مورد قبول واقع شود و پاداش بگیرند؛ دیگری افرادی که از گناه بازگشته و امید دارند که مورد عفو و بخشش قرار گیرند؛ و دسته سوم افرادی هستند که در گناهان خود غرق شده‌اند و تنها به امید بخشش از جانب خداوند زندگی می‌کنند. افراد دو گروه اول دارای "رجا" هستند، در حالی که سومین فرد فقط امید به عفو را در دل دارد.
روی ان النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم دخل علی اصحابه من باب بنی شیبه فرآهم یضحکون فقال أ تضحکون؟ لو تعلمون ما أعلم، لضحکتم قلیلا و لبکیتم کثیرا. ثم مرّ ثم رجع القهقری، و قال نزل علیّ جبرئیل، و اتی بقوله تعالی نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام وارد گروهی از یارانش شد که در حال خندیدن بودند. او از آنها پرسید: آیا می‌خندید؟ اگر می‌دانستید که من چه می‌دانم، کمتر می‌خندیدید و بیشتر می‌گریستید. سپس او به سمت عقب رفت و گفت که جبرئیل بر او نازل شده و آیه‌ای از سوی خداوند آمده است که به بندگانش می‌گوید: من آمرزنده و مهربان هستم.
و عن ابن مسعود رض قال «الکبائر: الاشراک باللّه، و الامن من مکر اللَّه، و القنوط من رحمة اللَّه، و الیأس من روح اللَّه عز و جل.
هوش مصنوعی: ابن مسعود رض فرمود: بزرگ‌ترین گناهان شامل این موارد است: شرک به خداوند، احساس امنیت از نقشه‌های خدا، ناامیدی از رحمت خدا و یأس از روح خداوند عز و جل.