یا أَیُّهَا النَّاسُ علقمة بن مرثد شاگرد عبد اللَّه بن مسعود از ائمّة و ثقات تابعین است میگوید هر چه در قرآن یا أَیُّهَا النَّاسُ است خطاب اهل مکه است، و یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خطاب اهل مدینه، از بهر آن که آن وقت مکه دار الشرک بود و مدینه دار الایمان، و مدینه سرای ایمان پیش از مکه شد. و لهذا قال اللَّه عزّ و جلّ وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ. ابن عباس گفت: یا أَیُّهَا النَّاسُ اینجا خطاب فریقین است، مؤمنان و کافران: مؤمنانرا میگویند بر ایمان و طاعت داری پاینده باشید، و قدم بر جادّه اسلام و سنّت استوار دارید، و از آن بمیگردید.
و کافران را میگوید اللَّه را پرستید و به یگانگی وی اقرار دهید و او را طاعت دار باشید، و بدان که ربّ العالمین این امّت را در قرآن بپنج ندا باز خواند: از آن سه عامّ اند و دو خاصّ این سه که عام اند یکی یا أَیُّهَا النَّاسُ است دیگر یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ سدیگر یا بنی آدم این سه ندا از کرامت و نواخت خالیاند، بر عموم میخواند هم دوست و هم دشمن، هم آشنا و هم بیگانه. و آن دو که خاصاند یکی یا عبادی است و دیگر یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا و یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا در قرآن هشتاد و هشت جای است همه ندای قبول و نواخت و کرامت، و بنده را گواهی داد بایمان و طاعت و عبودیّت. و هشتاد و نهم ایّها المؤمنون است و این از آن همه تمامتر و بنده را نیکوتر، که این نام نهادن است و آن حکایت فعل. و تغییر و تبدیل در فعل گنجد و در نام نگنجد. و در قرآن شانزده جایگه یا أَیُّهَا النَّاسُ است. و در سورة البقرة و فاتحه سورة النساء، و یکی پس آن، و دو در یونس و فاتحه سورة الحج، و دو پس آن، و یکی در نمل، و یکی در لقمان، و یکی در سورة الملائکة و یکی در حجرات، و قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ چهاراند یکی در اعراف، و دو در یونس، و یکی در سوره الحجّ، آنکه گفت: اعْبُدُوا رَبَّکُمُ چون بر خواند فرمان داد گفت خداوند خود را پرستید و او را گردن نهید و طاعت دارید که مستحق عبادت و طاعت اوست. از دو وجه: یکی آنک آفریدگار است و خداوند، و عبادت آفریدگار واجب باشد، دیگر آنک دارنده و روزی دهنده است و ولی نعمت، و شکر ولی نعمت واجب باشد.
الَّذِی خَلَقَکُمْ یعنی و لم تکونوا شیئا نبودید و شما را بیافرید. او خداوندی است از نبود بود آرد و از نیست هست کند. جای دیگر گفت: هل اتی علی الانسان حسن من الدّهر لم یکن شیئا مذکورا برآمد بر مردم زمانی و هنگامی که وی چیزی یاد کرده و یاد کردنی نبود. معنی خلق آفریدن است و از عدم در وجود آوردن، چنانک خواهد نه فعل خلاف خواست بود و نه خواست جدا از فعل، و مخلوق را افتد که فعل چون خواست نیاید و خواست چون فعل نبود.
وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ و ایشان را آفرید که پیش از شما بودند از قوم قوم و گروه گروه، جهانداران و جهانیان، و خود اقرار میدهید و میدانید که آفریننده همه اوست. وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ میگوید اگر ازین کافران پرسی که آفریننده ایشان کیست گویند که اللَّه ربّ العالمین. حجت آورد بریشان و گفت چون میدانید و اقرار میدهید که آفریدگار شما و پیشینیان ما ایم پس چرا بتان میپرستید؟ و ایشان نه آفرینند و نتوانند! أ فمن یخلق کمن لا یخلق سؤال کنند که کافران چون دانسته بودند که آفریدگار ایشان اللَّه است دانستند که آفریدگار پیشینیان هم اوست پس وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ اینجا چه فایده دهد؟ جواب آنست که این پندی بلیغ است که بر سبیل تذکیر و تنبیه گفت، تا ایشان بدانند که آفریدگار و میراننده و هلاک کننده اوست، چنانک گذشتگان را هلاک کرد ایشان را نیز هلاک کند، و این اندیشه سود دارد ایشان را و بایمان در آرد اگر توفیق با آن رود.
لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ لعلّ حرف ترجّ و طمع، معناه «اعبدوا الّذی خلقکم علی حالة الرّجاء و الخوف» میگوید خداوند خود را پرستید و بوی امید میدارید و از عقوبت وی میترسید چنانک موسی و هارون را گفت فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی فرعون را سخن نرم گوئید و بکنیت خوانید و امید میدارید و طمع کنید بایمان وی، و ما خود دانا ایم بکار فرعون و سرانجام وی که چون خواهد بود. و گفتهاند لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ یعنی لکی تکونوا متّقین فتنجوا من العذاب مرا پرستید تا متّقیان شوید و آن گه از عذاب من پرهیزید. ابن عباس گفت لعلّ در همه قرآن بمعنی لکی است. الّا در سورة الشعراء. و ذلک فی قوله تعالی وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ ای کانّکم تخلدون. و لعلّ در لغت عرب سه معنی را گویند: بمعنی استفهام چنانک گویی لعلّک خارج، و بمعنی تمنّی چنانک گویی لعلّ اللَّه ان یرزقنی، و بمعنی شک چنانک کسی خبر کند تو گویی لعلّ ذلک، ای اظنّ ذلک.
پس آن گه صنع و قدرت و نعمت خویش باز نمود که چیست گفت: الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً جعل فعلی است که در قرآن بچهار معنی آید یکی بمعنی خلق چنانک اللَّه گفت: وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ و یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ جَعَلْنا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً. دوم بمعنی تسمیة چنانک گفت: وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً ای سمّوهم اناثا لانّه قال فی موضع آخر لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثی سیم بمعنی القاء چنانک گفت وَ یَجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلی بَعْضٍ ای یلقی بعضه علی بعض، یدل علیه قوله «فَیَرْکُمَهُ جَمِیعاً». چهارم جعل بمعنی صیّر چنانک گفت إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا ای صیّرناه و قال تعالی الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً این هم از قسم چهارم است. فِراشاً. ای مهادا او وطاء لم یجعلها حزنة غلیظة لا یمکن الاستقرار علیها. میگویند او خداوندی است که شما را این زمین پهن باز گرفت و مستقر و آرامگاه شما ساخت، تا در آن مینشینید گاهی و گاهی بر آن میروید و منفعت میگیرید، چنانک گفت: فَامْشُوا فِی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ درین گوشهها و کنارهای زمین بروید و روزی خورید و اعتقاد کنید، که بر دارنده و پروراننده شما ما ایم و ذلک فی قوله وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ و لفظ فراش ردّ است بر اهل تنجیم که میگویند این زمین همچون گویی است مدوّر، که اگر مدوّر بودی فراش نگفتی که فراش باز گسترده باشد پهن، و دلیل برین دریا است که از کنارها آن راست است و آب در آن راست قرار گرفته، که اگر مدوّر بودی بر یک گوشه آن آب بودی و کنارها با نشیب و فراز بودی، و الیه اشار ابن مسعود: فقال: «بنی السماء علی الارض کهیأة القبة فهی سقف علی الارض». و قال تعالی وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً و فراشا نه آن را گفت که این زمین هامون است و راست که در زمین هم کوه است و هم تلّ، و هم دریا و هم بیابان و شکسته، و این همه بکار است آدمیان را و منفعت ایشان را، پس معنی آنست که آرامگاه و ایستادن گاه شما است و معایش و مصالح شما در آنست، و این تمامتر که آدم را چون مادر است و فرزندان را چون جدّه. قال اللَّه تعالی وَ اللَّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً و قال تعالی هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ و قال تعالی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ یعنی آدم ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ یعنی ذرّیّته. و قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «ما من مولود إلّا و قد ذرّ علی نطفته من تربة حفرته»
و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «تراب ارضنا شفاء سقمنا.»
میگوید خاک زمین ما شفاء بیماری ماست و این از بهر آن گفت که اللَّه تعالی زمین را مبارک خوانده یعنی برکت در آن کرده: هم در جمله و هم بتفصیل در جمله میگوید وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها و در تفصیل جای کعبه را مبارک خواند، و صخره بیت المقدس و وادی مدین جای شجره موسی مبارک خواند. امّا نظیر این آیت و ردّ در قرآن جایها است: أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً میگوید ما این زمین را چون بستری باز گسترده و آرامگاه شما بکردیم ما این زمین را پنهان دارنده بکردیم که تا هم زندگان را میپوشد هم مردگان را. زندگان را مادرست و مردگان را چادرست. ما این زمین را پاره پاره زنده و مرده نکردیم، پاره اغبران پاره آبادان، پاره صحرا و بیابان پاره گلزار و درختستان؟
جای دیگر گفت وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ این زمین ما باز گستردیم و نیک گستردگان که مائیم و کان الحسن یقول فی خلق الارض و السّماء: انّه لم یکن خلق غیر العرش و الماء فخلق اللَّه عزّ و جلّ طینة کالفهر، ثم خلق فوق الطینة دخانا فکان لازقا بالطینة، ففتق الدّخان عن الطّینة فاصعد الدّخان فصار سماء، فذلک قوله کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما و دحا الارض بعد ما اصعد الدّخان، و ذلک قوله وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها.
یقول الحسن قال اللَّه عزّ و جلّ للطّینة اذهبی هکذا فذهبت، ثم قال اذهبی هکذا فذهبت حتّی بسطها علی ما اراد. و روی عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم انّه قال: «لما اراد اللَّه تعالی دحی الارض نزل ببطن وج (؟) فدحیها، و دحیها ان اجری فیها الانهار و خلق فیها الاشجار و ارسی فیها الجبال و هو قوله وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها، أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها، وَ الْجِبالَ أَرْساها ثم صعد فی الصّخرة.
و قال ابو هریره اخذ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بیدی فعقد فیها اصابعی و قال «خلق اللَّه التّربة یوم السّبت، و خلق الجبال یوم الاحد، و خلق الانهار و الاشجار یوم الاثنین، و خلق المکروه یوم الثلاثاء، و خلق النور یوم الاربعاء و بثّ فیها الدواب یوم الخمیس و خلق آدم یوم الجمعة، فیما بین العصر الی اللیل».
وَ السَّماءَ بِناءً و آسمان بیافریدکاری بر باد بداشته، و بی ستون نگاه داشته و بقدرت بداشته، و بستارگان و اختران فروزندگان نگاشته. جای دیگر گفت: رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها کاز آن بالا داد و آن را راست کرده که در آن فطوری و شقوقی نه. جای دیگر گفت وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً از زبر شما بیوراشتیم هفت آسمان، نخست آسمان دنیا موج مکفوف آسمان دوم سنگ، سیم آهن، چهارم مس، پنجم سیم، ششم زر هفتم یاقوت. این آسمانها جمله گرانبار است از بس که در آن فریشتگان است. مصطفی علیه السّلام گفت أطّت السماء و حق لها ان تئطّ، ما فیها موضع اربع اصابع الّا علیها ملک راکع او ساجد.»
اهل آسمان دنیا بر مقام تائبان اند، خدای را عزّ و جل بحیا و خجل پرستند که از آن فریشتگانند که گفتند: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها و در بسیط زمین تائبان امّت بمقام ایشانند.
اهل آسمان دوم خدای را عزّ و جلّ بر خوف و وجل پرستند. زاهدان و ترسندگان امّت بمقام ایشانند. اهل آسمان سوم خدای را عزّ و جل بر جا و حسن الظّن پرستند، ابرار و صالحان امّت بمقام ایشانند. و از آسمان چهارم تا به هفتم خدای را عزّ و جل به استحقاق جلال وی پرستند نه خوف و طمع خود را و نه رغبت و رهبت را، عارفان و صدّیقان امّت بمقام ایشانند. اهل آسمان دنیا از آن روز باز که ربّ العالمین ایشان را آفرید بر سر انگشتان پای نشستهاند و اللَّه را عبادت میکنند، که یک لحظه دریشان فترت نه لا یعصون اللَّه ما امرهم، و اهل آسمان دوم در رکوعاند و اهل آسمان سیم در سجود، و اهل آسمان چهارم در تشهد، و اهل آسمان پنجم در تسبیح، و اهل آسمان ششم در تهلیل، و اهل آسمان هفتم در تکبیر. روز رستخیز با این همه عبادت چون عظمت و جلال و کبریاء خداوند جلّ جلاله بینند گویند سبحانک ما عبدناک حق عبادتک و بالای این هفت آسمان دریایی است که از قعر آن تا بروی آن پانصد ساله راهست آن هشت و عل است، و عل گوسپند کوهی بود که از سنب ایشان تا بزانو پانصد ساله را هست، و بالای ایشان عرش عظیم ربّ العالمین است جلّ جلاله و تعالت صفاته و اسماؤه. بیان ذلک فی الحدیث الصحیح الذی رواه العباس بن عبد المطلب رض قال «کنت جالسا فی عصابة و رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم جالس اذ مرّت سحابة علیهم فنظروا الیها فقال رسول اللَّه هل تدرون ما اسم هذه؟ قالوا نعم هذه السّحاب فقال رسول اللَّه و المزن قالوا و المزن فقال رسول اللَّه و العنان، قالوا و العنان فقال رسول اللَّه کم بعد ما بین السماء و الارض؟ قالوا و اللَّه ما تدری قال فانّ بعد ما بینهما امّا واحدة و امّا اثنتان و امّا ثلث و سبعون سنة.
و فی روایة ابی هریرة: «خمس مائة سنة قال و السّماء الثانیة فوقها حتی عدّ سبع سماوات، ثم قال و فوق السّابعة بحر ما بین اعلاه الی اسفله کما بین سماء الی سماء، و فوق ذلک ثمانیة او عال ما بین اظلافهنّ الی رکبهنّ کما بین سماء الی سماء، و فوق ذلک العرش و اللَّه تعالی فوق العرش.»
وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً و فرو فرستاد از آسمان باران تا زمین مرده بوی زنده گشت، بجنبید و انواع نبات بر آورد. جای دیگر گفت: وَ تَرَی الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ جای دیگر گفت وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّی میگوید بیرون آوردیم بباران همتاها از نبات زمین پر کنده رنگارنگ و بویابوی.
رِزْقاً لَکُمْ ای طعاما لکم و علفا لدوابکم، این همه که آفریدیم شما را آفریدیم و روزی شما ساختیم خود میخورید و ستوران و چهار پایان را علف میدهید، و میکوشید که همانست که گفت «کُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکُمْ» آن گه شکر این نعمت درخواست و گفت: «کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَهُ» پس چون گفت آفریننده منم و پروراننده منم و روزی رساننده منم چرا بتان عاجز که نه آفرینند و نه روزی گمارند پرستید و ایشان را خدایان خوانید، مکنید چنین فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ هم کافر را میگوید هم مؤمنانرا: کافران را میگوید مرا هامتایان مگویید، و انبازان مگیرید، و فرود از من بتان را مپرستید و خود میدانید که آفریننده منم نه ایشان. و مؤمنانرا میگوید از شرک خفی بپرهیزید. مگویید «لو لا کلبنا لدخل اللصّ دارنا» و خود میدانید که نگه دارنده منم نه سگ. عبد اللَّه مسعود گفت «یا رسول اللَّه ایّ ذنب اعظم» قال «ان تجعل للَّه اندادا و هو خلقک.»
و عن ابن عباس قال «قال رجل للنبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم ما شاء اللَّه و شئت فقال أ جعلت للَّه ندّا ما شاء اللَّه وحده».
ابن مسعود گفت: «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً» ای اکفاء من الرّجال تطیعونهم فی معصیة اللَّه.
سؤال کنند که مشرکان را درین آیت علم اثبات کرد که گفت: وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ و در آیت دیگر گفت أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجاهِلُونَ جهل اثبات کرد وجه جمع میان هر دو آیت چیست؟ جواب آنست که اثبات این علم آن جهل ازیشان زائل نگرداند، که معنی اینعلم آنست که شما میدانید که آفریدگار آسمان و زمین و روزی دهنده خلقان خداست و کافر و مؤمن به این علم مشترکاند، و لهذا قال تعالی وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ و میدانستند کافران که بتان آفریننده و صانع نیستند و آن کس را که این علم باشد و آن گه باین علوم خالق را عبادت نکند اسم آن جهل از وی بنیفتد که آن علم که ضد آن جهل است آنست که اللَّه گفت إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ و آن علم در کافر نیست پس معلوم گشت که میان هر دو آیت بحمد اللَّه تناقض نیست.
وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ چون کافران گفتند «وَ إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ. «إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ » ما در گمان و در شور دلیم از آنچه ما را با آن میخوانی. رب العالمین این آیت فرستاد بجواب ایشان وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ ان بمعنی اذ است میگوید اکنون میگویید ما در شور دلیایم و در گمان، هر چند که نه جای گمان است و نه جای شوردلی، «مِمَّا نَزَّلْنا» از آنچه بر بنده خویش فرو فرستادیم از آیات و سور قرآن نجم نجم و پاره پاره چنانک لایق بود و در حور. نزّلنا دلیل است بر تکرار انزال که بناء مبالغت و تکثیر است یعنی به بیست و سه سال فروفرستادیم این قرآن سورة سورة و آیت آیت. لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ تا دل تو بوی بر جای بداریم و نیرو میدهیم. کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم امّیّا لا یکتب فلو انزل علیه القرآن جملة واحدة لیشق علیه اخذه حفظا. و قیل معناه لنقوّی و نشجّع به قلبک فی اذی قومک، بما نقصّ علیک من تحمّل الانبیاء قبلک. نظیره قوله وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکْثٍ میگوید این قرآن پراکنده فرستادیم نه چون توراة موسی که یک بار فرو فرستادیم لا جرم حوصله بنی اسرائیل طاقت کشش آن نداشت، چنان که طفل را لقمه بزرگ در دهان نهی طاقت ندارد بیفکند ایشان نیز طاقت آن نداشتند و قدر آن ندانستند ببهایی اندک بفروختند، چنانک اللَّه گفت لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا.
فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ من اینجا زیادتست که جای دیگر گفت قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ میگوید اکنون که در گمان افتادید و دعوی میکنید که ما نمیدانیم که این کلام آفریدگار است، شما که اهل براعت و فصاحت و زیرکیاید، مانند این قرآن بیارید و ذلک فی قوله فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ پس واکم کرد و گفت اگر نتوانید کتابی آرید ده سوره بیارید فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ، دیگر باره واکم کرد و گفت اگر ده سورة نتوانید یک سورة بیارید فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ، آن گه گفت اگر یک سورة نتوانید حدیثی مانند این بیارید فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ، و اگر خود توانایی ندارید.
وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ ای استعینوا بکبرائکم و اماثلکم بیاری گیرید این سران و مهتران شما که پناه وا ایشان دادهاید، و در مجامع و محافل شوند و شما را در تکذیب خدا و رسول معاونت میدهند دست در ایشان زنید تا شما را یاری دهند بچنین سورتی آوردن و از بر خویش نهادن، اگر راست میگویید که این قرآن محمد از بر خویش نهاد.
معنی دیگر فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ میگوید سورتی چون قرآن بیارید از بر خویش اگر میتوانید وانگه که این توانایی دارید آن خدایان را که بمعبودی گرفتهاید میگویید که فردا ما را گواهان و شفیعاناند ایشان را خدایان میخوانید و میپرستید.
إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ اگر در توان نمودن راست گوئید توان خویش وانمائید باین قول، معنی دعا عبادتست و بآن قول اول استعانت و دعا در قرآن بر وجوه است یکی بمعنی عبادت چنانک گفت وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُکَ وَ لا یَضُرُّکَ.
قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ. یکی بمعنی قول چنانک بهشتیان را میگوید وَ آخِرُ دَعْواهُمْ
یکی بمعنی سؤال چنان که گفت ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ. یکی بمعنی ندا چنان که گفت یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ یکی بمعنی استعانت کقوله وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ و نظیر الآیة قوله تعالی قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ. الایة.
سؤال کنند که قرآن را مثل نیست چه معنی را گفت فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ؟ جواب آنست که سورتی مثل قرآن بیارید بزعم شما که میگویید این قرآن را مثل است که دروغ است و اساطیر الاولین. جوابی دیگر گفتهاند یعنی که سورتی مثل قرآن بیارید در بیان و اعجاز، نه در حرف و کلمات که از آنجا که حروفست کلام عرب بیکدیگر ماند و او را مثل است. و از هامسانی در حروف عربیّت هامسانی در بیان و نظم و اعجاز نیاید، و هذا قرع باب عظیم فی اثبات الصّفات للَّه عزّ و جلّ و لیس هذا موضع شرحه.
و گفتهاند مِنْ مِثْلِهِ اشارتها با عبد است یعنی با محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم میگوید سورتی از مردی که مثل محمد باشد بیارید اگر چنانست که شما میگویید که محمد این سخن از بر خویش نهاده و ساخته است پس وی بشری همچون شماست یکی را مثل او بیارید که در صدق و امانت چون او بود، وانگه نویسنده و دبیر نباشد تا سورتی چنان بیارد. گفتهاند که در این سخن تنبیه است که مثل محمد بیاوردن خود در طوق بشر نیست، قالوا و هذا امر تعجیز لانه علم عجز العباد عنه و لکنّه اراهم ذلک فی انفسهم. و برین قول من تبعیض راست و بر قول اول ابتدا را.
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا اگر در گذشته نکردید وَ لَنْ تَفْعَلُوا و در آینده نتوانید، فَاتَّقُوا النَّارَ معنی آنست که چون عجز شما با فصاحت و عبارت که دارید ظاهر شد و توانایی ندارید که سورتی از بر خویش بنهید و بدانستید که کلام ربّ العالمین منزل از آسمان، چرا بدروغ میدارید و معاندت میکنید؟ مکنید چنین، و از آتش دوزخ بپرهیزید، آن آتش که هیزم آن مردم است و سنگ کبریت یعنی که سنگ کبریت حرارت آن صعب تر است و تیزتر. «وقود» هیزم باشد که آتش بدان افروزند و در دوزخ بجای هیزم مردم است و سنگ. مردم آنست که مصطفی ع گفت: «و انّ امّتی من یعظّمه اللَّه للنّار حتی یکون بعض زوایاها
و سنگ آنست که ابن عباس گفت «هی حجارة من کبریت اسود یعذّبون بها مع النّار.» عبد اللَّه مسعود گفت سنگهای کبریت است که اللَّه تعالی آن روز که آسمان و زمین آفرید آن سنگها بیافرید در آسمان دنیا تا فردا از گردنهای کافران در آویزند تا آتش در آن گیرد و حرارت آن برویها و سرهای ایشان میرسد و ایشان را بآن عذاب میکنند. و گفتهاند این سنگها بتاناند که از سنگ ساختهاند فردا همان بتان و هم بتپرستان هیزم دوزخ خواهند بود، و ذلک فی قوله تعالی إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ. و قیل انّ اهل النّار اذا عیل صبرهم بکوا و شکوا، فتنشأ سحابة سوداء مظلمة، فیرجون الفرج و یرفعون رأسهم الیها، فتمطر هم حجارة عظاما کحجارة الرّحی، فتزداد النّار اتّقادا و التهابا کنار الدّنیا اذا ازید حطبها ازداد لهبها. و عن ابی هریرة قال «قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم تحسبون نارکم هذه مثل نار جهنّم؟ انها لا شدّ سوادا من القار».
و در بعضی کتب آوردهاند که اللَّه تعالی با موسی گفت که در دوزخ وادی است که در آن وادی سنگهاست که از آن روز باز که من بر عرش خود مستوی شدم آتش بر آن میافروزند و آن سنگها را گرم میکنند «اعدّت لکل جبّار عنید لمن حلف باسمی کاذبا» ای موسی ساخته شد آن سنگها هر گردنی را ستیزه کش که بنام من سوگند بدروغ یاد کند، موسی گفت یا رب آن سنگها چیست؟ گفت «کبریت فی النّار علیها مستقرّ قدمی فرعون، و عزّتی لو قطرت منها قطرة فی بحور الدنیا لأجمدت کلّ بحر، و لهدّت کل جبل، و لتشقّت الارضون السّبع من حرّها. و روی انّ النّبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم قال «اشتکت النّار الی ربّها فاذن لها فی نفسین فشدّة الحرّ من حرّها و شدّة البرد من زمهریرها.»
أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ این رد است بر معتزله که گفتند دوزخ هنوز نیافریدهاند و موجود نیست و معلومست که لفظ أُعِدَّتْ جز موجود نگویند اگر آفریده نبودی اعدّت نگفتی، یشهد له قوله تعالی أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً. اگر کسی گوید که در دوزخ جز کافران نشوند که میگوید أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ؟ جواب آنست که این آیت دلالت میکند که کافران در دوزخ شوند امّا دلالت نمیکند که غیر کافران در آن نشوند. این همچنانست که بهشت را گفت أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ آن گه اطفال و مجانین و فسّاق امّت که از اهل توحیدند اندر بهشت شوند و از تقوی در ایشان چیزی نیست، همچنین اصحاب کبائر در دوزخ شوند هر چند که نه از کفّاراند که جایی دیگر گفت إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً جای دیگر گفت وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً.
وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا بشارت هم دوستان را گویند هم دشمنان را دوستان را بر سبیل اعزاز و کرامت و امید دادن برحمت، و دشمنان را بر سبیل اهانت و مذلّت و اخبار از عقوبت. چنانک گفت بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً میگوید منافقان را خبر ده که شما را بجای بشارت عذابی دردناکست سهمناک، و معنی بشارت آنست که ایشان را خبر کن که اثر آن خبر بر بشره ایشان پیدا شود، اگر خیر باشد و اگر شر هر دو را گویند، اما غلبه خیر دارد و بر جانب شادی بیشتر گویند وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا میگوید شاد کن ایشان را که ایمان آوردند و حق پذیرفتند و رسالت که شنیدند بشناختند و گردن نهادند و بمولی یار گردیدند.
وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ و کارهای نیک کردند، نمازهای فریضه گزاردند، و روزه ماه رمضان داشتند، و زکاة از مال بیرون کردند، و نوافل عبادات چندانک توانستند بجای آوردند. عثمان عفان گفت «عمل صالح اخلاص است در اعمال بدلیل قوله «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً» ای خالصا و المنافق المرائی لا یکون عمله صالحا و گفتهاند اداء امانت است بدلیل قوله «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً» ای امینا. و گفتهاند لزوم توبه است بدلیل قوله وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِینَ ای تائبین و گفتهاند اداء نماز فریضه است که گفت وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ ای المصلّین معاذ جبل گفت عمل صالح آنست که چهار چیز در وی موجود بود علم، و نیت، و صبر، و اخلاص. سهل تستری گفت عمل صالح آنست که موافق سنت است و اعمال مبتدعان در تحت آیت نشود که آن موافق سنت نیست.
أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ جنّه ببستان باشد و بستان خرماستان بود، پس اگر در آن انگور بود آن را فردوس گویند. و در بهشت درجات و طبقاتست درجه برترین فردوس است، و بالای فردوس عرش مجید است. مصطفی ع گفت بروایت ابو امامه
«سلو اللَّه عز و جل الفردوس فانّها سرّة الجنة، و انّ اهل الفردوس یسمعون اطیط العرش»
و بروایت ابو هریرة مصطفی گفت «انّ فی الجنّة مائة درجة اعدّها اللَّه للجاهدین فی سبیله، بین کلّ درجتین کما بین السّماء و الارض، فاذا سألتموا اللَّه، فاسألوها الفردوس فانّه وسط الجنّة و اعلی الجنة و فوقه عرش الرحمن و منه تفجّر انهار الجنّة»
و مصطفی را پرسیدند
«کیف بناء الجنة؟ قال «لبنة من ذهب و لبنة من فضّة، ملاطها مسک اذفر و حصباؤها اللؤلؤ و الیاقوت، و ترابها الزعفران».
آن گه صفت آن بستانها کرد گفت تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ زیر درختان آن بر روی زمین جویهای روان است، آب و شیر و می و انگبین هر جا که بهشتیی بود بر بام کوشکها و منظرهها جویهای روان پیش خویش بیند، چون برخیزد جوی روان بر جای خویش بیند نه در کندی باشد نه جامه بوی آلوده شود.
کُلَّما رُزِقُوا مِنْها یعنی من الاشجار. مِنْ ثَمَرَةٍ من للتّبیین، و قیل للتبعیض رِزْقاً نصب لانه مفعول ثان قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ معنی آنست که هر گه که بهشتیان را از آن بهشتها و درختها میوه دهند گویند این آن میوه است که ما را یک بار دادند، از بهر آنک برنگ و صورت یکسان باشند و بطعم مختلف، بهشتی یک سیب از درخت بچیند برنگ سیب بود، چون در دهان نهد طعم همه میوهها دارد و این نهایت لطف است و غایت حکمت. قال یحیی بن ابی کثیر «یؤتی احدهم بالصّحفة فیأکل منها ثم یؤتی باخری فیقول هذا الّذی آتینا به من قبل، فیقول الملک کل فاللون واحد و الطعم مختلف». و گفتهاند هذا الذی رزقنا من قبل ای هذا الذی وعدنا نبیّنا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فی الدنیا ان نرزق فی الجنة» و قیل هذا ثواب عملنا الّذی عملناه فی الدنیا. و قیل هذا الرّمان الذی کان فی الدّنیا علی جهة التعجب من فضله علی ما کان فی الدنیا، کما تری الرجل فی حال تستعظمها، و قد کان قبل ذلک صغیرا، فتقول هذا فلان الذی کان بالامس، ای الیوم له زیادة علی ما مضی.
وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً و آن میوهها که پیش وی آرند همه بیکدیگر مانند بنیکویی و پاکی و بی عیبی، نه چنانک بعضی نیکو بود و بعضی بد چنانک میوههای دنیا. معنی دیگر: وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً و آن میوه بهشت که پیش ایشان آرند مانند میوه دنیا آرند، بنام هام نام آن باشد، چندانک ایشان بجای هم نام آرند که کدام میوه است امّا بحقیقت نه چنان بود که میوه بهشت از درخت رسیده بیرون آید، هر رنگی که خواهی در آن میوه بینی و هر طعمی و بویی که خواهی در آن یابی، رنگها همه نیکو و بویها همه خوش و طعمها همه شیرین، وانگه هر میوه صورتی نیکو دارد و آوازی خوش و نغمه لطیف از وی روان، و شکوفه بر سر و نوری از وی تابان، و چنانک در دنیا از میوه تخم بیرون آید از آن حورا بیرون آید و غلام، که پیاده که سواره چون میوه بچیند هم در آن حال دیگری از درخت بیرون آید از آن پیشین نیکوتر و خوشبوتر.
در بعضی آثار است که بهشتی را خوانچه فرستند از یاقوت سرخ، دستار خوانی بر سر آن فرو گرفته از مروارید سپید مهر بر آن نهاده. چون سر آن باز کند سیبهای گوناگون بیند، در هر سیبی حورا چون لعبتی آراسته و عروسی نگاشته. حورا از آن سیب بیرون آید بهشتی سیب در دهان گیرد طعمی یابد شیرینتر و لذیذتر از هر چه در بهشت خورد.
آن گه قوتی عظیم در وی پدید آید آن لعبت دوشیزه را بپاسد لذتی یابد که از دیگر جفتان چنان لذت نیافت، و هر بار که پیش وی باز شود او را دوشیزه یابد از اول بار نیکوتر و بکمالتر. پس آن لعبتها هر ساعتی برنگی باشند و دیگر جمالی نمایند، و همچنین سیبها دیگرگون شوند. بهشتی با خود گوید این لعبت نه آنست و این سیب نه آن! گمانش افتد که طعمش نیز بگشت چون طعم آن باز گیرد بداند که بطعم همانست و برنگ نه آن، اینست که میگوید: وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ و ایشانراست در آن بهشت زنان آدمی، هر مردی را دو زن و حورا بر آن عدد که اللَّه داند. مصطفی ع گفت در بهشت عزب نیست و لکلّ رجل منهم زوجتان اثنتان یری مخّ سوقهما من وراء الثیاب.
مُطَهَّرَةٌ پاک کرده از عیبها و آفتها که در زنان دنیا موجود باشد از حیض و نفاس و قضاء حاجت و فضولهای تن و بیماری و پیری و بدخویی و مرگ. ابو هریره گفت از مصطفی ع پرسیدند که در بهشت با زنان صحبت باشد مصطفی گفت: «نعم و الّذی نفسی بیده انّ المؤمنین لیفضی فی الیوم الواحد الی الف عذراء» قال «و ما من غدوة من غدوات الجنّة و کلّ الجنّة غدوات الّا انه تزفّ الی ولیّ اللَّه فیها زوجة من الحور العین ادنا هنّ الّتی خلقت من زعفران».
و قال عبد اللَّه بن وهب انّ فی الجنّة غرفة یقال لها العالیة فیها حوراء یقال لها الغنجه اذا اراد ولیّ اللَّه ان یاتیها اتیها جبرئیل فآذنها، فقامت علی اطرافها معها اربعة آلاف وصیفة یجمعن اذیالها و ذوائبها و یبخّرنها بمجامر بلا نار.» جهودی از مصطفی پرسید که تو میگویی در بهشت نکاح باشد و خوردن و آشامیدن، و هر که خورد و آشامید از وی فضولها رود و بهشت چگونه جای فضول بود؟ مصطفی گفت «و الذی نفسی بیده انّ فیها لاکلا و شربا و نکاحا یخرج من بطونهم عرق اطیب من ریح المسک» فقال رجل من القوم صدق رسول اللَّه خلق اللَّه خلقا یأکل ممّا نأکل و یشرب ممّا نشرب و منه یخرج من بطونها عسل سائغ فقال رسول اللَّه وفّقت، هذا مثل طعام اهل الجنة».
وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ. ای دائمون، و الخلود الدّوام و لیس من شرطه التابید، بل یجوز ان یکون مؤبّدا او غیر مؤبّد، و الدّلیل علیه انه قیّد بابد، و اللَّه عزّ و جل یوصف بالقدم و لا یجوز ان یوصف بالخلود لعدم التوقیف، و لان القدم لا ابتداء له و الخلود له ابتداء، و هو جلّ جلاله اول بلا ابتداء وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ.
معنی آنست که ایشان در آن بهشت جاوید شوند که نعمت آن گه غنی باشد و تمام که بریده نشود و با آن بمانند. مصطفی ع گفت «من یدخل الجنّة یحیی لا یموت و ینعم لا یبوس لا یبلی ثیابه و لا یفنی شبابه».
برگردان به زبان ساده
یا أَیُّهَا النَّاسُ علقمة بن مرثد شاگرد عبد اللَّه بن مسعود از ائمّة و ثقات تابعین است میگوید هر چه در قرآن یا أَیُّهَا النَّاسُ است خطاب اهل مکه است، و یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خطاب اهل مدینه، از بهر آن که آن وقت مکه دار الشرک بود و مدینه دار الایمان، و مدینه سرای ایمان پیش از مکه شد. و لهذا قال اللَّه عزّ و جلّ وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ. ابن عباس گفت: یا أَیُّهَا النَّاسُ اینجا خطاب فریقین است، مؤمنان و کافران: مؤمنانرا میگویند بر ایمان و طاعت داری پاینده باشید، و قدم بر جادّه اسلام و سنّت استوار دارید، و از آن بمیگردید.
هوش مصنوعی: عَلْقَمَه بن مرثد، که از شاگردان عبد اللَّه بن مسعود و از شخصیتهای معتبر تابعین است، میگوید هرجا در قرآن عبارت «یا أَیُّهَا النَّاسُ» آمده، مخاطب آن اهل مکه است، در حالی که عبارت «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» برای اهل مدینه است. دلیل این تقسیمبندی این است که در آن زمان مکه محل شرک و مدینه محل ایمان بود و مدینه قبل از مکه به عنوان پایگاه ایمان شناخته میشد. به همین خاطر، خداوند در قرآن میفرماید: «و الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِم». ابن عباس نیز بیان میکند که در اینجا «یا أَیُّهَا النَّاسُ» به هر دو گروه، مؤمنان و کافران، خطاب شده است. به مؤمنان سفارش میکند که در ایمان و اطاعت ثابت قدم باشند و بر مسیر اسلام و سنت پایبند بمانند و از آن منحرف نشوند.
و کافران را میگوید اللَّه را پرستید و به یگانگی وی اقرار دهید و او را طاعت دار باشید، و بدان که ربّ العالمین این امّت را در قرآن بپنج ندا باز خواند: از آن سه عامّ اند و دو خاصّ این سه که عام اند یکی یا أَیُّهَا النَّاسُ است دیگر یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ سدیگر یا بنی آدم این سه ندا از کرامت و نواخت خالیاند، بر عموم میخواند هم دوست و هم دشمن، هم آشنا و هم بیگانه. و آن دو که خاصاند یکی یا عبادی است و دیگر یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا و یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا در قرآن هشتاد و هشت جای است همه ندای قبول و نواخت و کرامت، و بنده را گواهی داد بایمان و طاعت و عبودیّت. و هشتاد و نهم ایّها المؤمنون است و این از آن همه تمامتر و بنده را نیکوتر، که این نام نهادن است و آن حکایت فعل. و تغییر و تبدیل در فعل گنجد و در نام نگنجد. و در قرآن شانزده جایگه یا أَیُّهَا النَّاسُ است. و در سورة البقرة و فاتحه سورة النساء، و یکی پس آن، و دو در یونس و فاتحه سورة الحج، و دو پس آن، و یکی در نمل، و یکی در لقمان، و یکی در سورة الملائکة و یکی در حجرات، و قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ چهاراند یکی در اعراف، و دو در یونس، و یکی در سوره الحجّ، آنکه گفت: اعْبُدُوا رَبَّکُمُ چون بر خواند فرمان داد گفت خداوند خود را پرستید و او را گردن نهید و طاعت دارید که مستحق عبادت و طاعت اوست. از دو وجه: یکی آنک آفریدگار است و خداوند، و عبادت آفریدگار واجب باشد، دیگر آنک دارنده و روزی دهنده است و ولی نعمت، و شکر ولی نعمت واجب باشد.
هوش مصنوعی: کافران را به پرستش خداوند دعوت میکند و بر یگانگی او اقرار کند و از او اطاعت نماید. خداوند در قرآن این امت را با پنج ندا صدا زده است که سه تای آن عمومی و دو تای آن خاص است. نداهای عمومی شامل "ای مردم"، "ای انسان" و "ای فرزندان آدم" هستند که شامل همه افراد، چه دوستان و چه دشمنان، میباشد و از کرامت و محبت خالیاند. اما نداهای خاص شامل "ای عباد من" و "ای کسانی که ایمان آوردهاید" است که در قرآن هشتاد و هشت بار تکرار شده و همگی نشانه محبت و کرامت هستند و به بنده گواهی میدهند که ایمان و اطاعت دارد. ندا "ای مؤمنان" که هشتاد و نهمین نداست، به طور ویژهای تأکید بر کیفیت ایمان دارد و به بنده نیکی و کرامت بیشتری نسبت به سایر نداها میبخشد. در قرآن، "ای مردم" شانزده بار تکرار شده و خداوند در این آیات به عبادت و اطاعت خود دعوت میکند و تاکید دارد که شایستهترین فرد برای عبادت، خالق و پرورنده است که روزیدهنده و ولی نعمت نیز هست و شکرگزاری از او واجب است.
الَّذِی خَلَقَکُمْ یعنی و لم تکونوا شیئا نبودید و شما را بیافرید. او خداوندی است از نبود بود آرد و از نیست هست کند. جای دیگر گفت: هل اتی علی الانسان حسن من الدّهر لم یکن شیئا مذکورا برآمد بر مردم زمانی و هنگامی که وی چیزی یاد کرده و یاد کردنی نبود. معنی خلق آفریدن است و از عدم در وجود آوردن، چنانک خواهد نه فعل خلاف خواست بود و نه خواست جدا از فعل، و مخلوق را افتد که فعل چون خواست نیاید و خواست چون فعل نبود.
هوش مصنوعی: خداوند شما را خلق کرده در حالی که قبلاً هیچ چیزی نبودید. او قادر است از عدم، وجود بیاورد و از هیچ، چیزی بسازد. در جایی دیگر آمده است که زمانی بر انسان میگذرد که او چیزی بوده و یاد شده است، در حالی که در آن زمان اصلاً وجود نداشته است. معنی خلق به معنای آفریدن و آوردن خیر از عدم به وجود است. این گونه نیست که خواست و اراده جدا از عمل باشد، و مخلوق باید درک کند که عمل به خواست نمیآید و خواست هم بدون عمل نخواهد بود.
وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ و ایشان را آفرید که پیش از شما بودند از قوم قوم و گروه گروه، جهانداران و جهانیان، و خود اقرار میدهید و میدانید که آفریننده همه اوست. وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ میگوید اگر ازین کافران پرسی که آفریننده ایشان کیست گویند که اللَّه ربّ العالمین. حجت آورد بریشان و گفت چون میدانید و اقرار میدهید که آفریدگار شما و پیشینیان ما ایم پس چرا بتان میپرستید؟ و ایشان نه آفرینند و نتوانند! أ فمن یخلق کمن لا یخلق سؤال کنند که کافران چون دانسته بودند که آفریدگار ایشان اللَّه است دانستند که آفریدگار پیشینیان هم اوست پس وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ اینجا چه فایده دهد؟ جواب آنست که این پندی بلیغ است که بر سبیل تذکیر و تنبیه گفت، تا ایشان بدانند که آفریدگار و میراننده و هلاک کننده اوست، چنانک گذشتگان را هلاک کرد ایشان را نیز هلاک کند، و این اندیشه سود دارد ایشان را و بایمان در آرد اگر توفیق با آن رود.
هوش مصنوعی: افراد پیش از شما نیز از اقوام و گروههای مختلفی بودند که خداوند آنها را خلق کرد و این واقعیت را شما هم تایید میکنید. اگر از این کافران بپرسید که چه کسی آنها را آفریده، بدون شک خواهند گفت که خداوند رب العالمین است. این یک استدلال برای آنها است، چرا که اگر میدانند که آفریننده آنها و اجدادشان خداوند است، پس چرا به پرستش بتها میپردازند که هیچگونه قدرتی ندارند؟ پرسشی که کافران باید به آن پاسخ دهند این است که آیا کسی که میتواند خلق کند، همانند کسی است که نمیتواند؟ در اینجا یادآور میشود که هدف از ذکر پیشینیان، تذکر و هشدار به آنهاست تا بفهمند که خداوند همان کسی است که میتواند خلق کند، میراند، و هلاک کند، و همانطور که پیشینیان را هلاک کرد، میتواند آنها را نیز هلاک کند. این تفکر برای آنها سودمند خواهد بود و میتواند باعث ایمانآوریشان شود اگر توفیق آن را پیدا کنند.
لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ لعلّ حرف ترجّ و طمع، معناه «اعبدوا الّذی خلقکم علی حالة الرّجاء و الخوف» میگوید خداوند خود را پرستید و بوی امید میدارید و از عقوبت وی میترسید چنانک موسی و هارون را گفت فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی فرعون را سخن نرم گوئید و بکنیت خوانید و امید میدارید و طمع کنید بایمان وی، و ما خود دانا ایم بکار فرعون و سرانجام وی که چون خواهد بود. و گفتهاند لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ یعنی لکی تکونوا متّقین فتنجوا من العذاب مرا پرستید تا متّقیان شوید و آن گه از عذاب من پرهیزید. ابن عباس گفت لعلّ در همه قرآن بمعنی لکی است. الّا در سورة الشعراء. و ذلک فی قوله تعالی وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ ای کانّکم تخلدون. و لعلّ در لغت عرب سه معنی را گویند: بمعنی استفهام چنانک گویی لعلّک خارج، و بمعنی تمنّی چنانک گویی لعلّ اللَّه ان یرزقنی، و بمعنی شک چنانک کسی خبر کند تو گویی لعلّ ذلک، ای اظنّ ذلک.
هوش مصنوعی: آیه به پرستش خداوند دعوت میکند و امید و ترس از او را در دل انسانها میکارد. در واقع، خداوند خواسته است که بندگانش با نرمی و ملایمت به فرعون بگویند تا شاید او فکر کند و از عذاب الهی بترسد. همچنین، تاکید میشود که اگر خداوند پرستیده شود، انسانها میتوانند از عذاب رهایی یابند و تقوا پیشه کنند. در کل، کلمه «لعل» در زبان عربی معانی مختلفی دارد، از جمله امید، پرسش و حتی ابراز شک.
پس آن گه صنع و قدرت و نعمت خویش باز نمود که چیست گفت: الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً جعل فعلی است که در قرآن بچهار معنی آید یکی بمعنی خلق چنانک اللَّه گفت: وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ و یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ جَعَلْنا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً. دوم بمعنی تسمیة چنانک گفت: وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً ای سمّوهم اناثا لانّه قال فی موضع آخر لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثی سیم بمعنی القاء چنانک گفت وَ یَجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلی بَعْضٍ ای یلقی بعضه علی بعض، یدل علیه قوله «فَیَرْکُمَهُ جَمِیعاً». چهارم جعل بمعنی صیّر چنانک گفت إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا ای صیّرناه و قال تعالی الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً این هم از قسم چهارم است. فِراشاً. ای مهادا او وطاء لم یجعلها حزنة غلیظة لا یمکن الاستقرار علیها. میگویند او خداوندی است که شما را این زمین پهن باز گرفت و مستقر و آرامگاه شما ساخت، تا در آن مینشینید گاهی و گاهی بر آن میروید و منفعت میگیرید، چنانک گفت: فَامْشُوا فِی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ درین گوشهها و کنارهای زمین بروید و روزی خورید و اعتقاد کنید، که بر دارنده و پروراننده شما ما ایم و ذلک فی قوله وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ و لفظ فراش ردّ است بر اهل تنجیم که میگویند این زمین همچون گویی است مدوّر، که اگر مدوّر بودی فراش نگفتی که فراش باز گسترده باشد پهن، و دلیل برین دریا است که از کنارها آن راست است و آب در آن راست قرار گرفته، که اگر مدوّر بودی بر یک گوشه آن آب بودی و کنارها با نشیب و فراز بودی، و الیه اشار ابن مسعود: فقال: «بنی السماء علی الارض کهیأة القبة فهی سقف علی الارض». و قال تعالی وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً و فراشا نه آن را گفت که این زمین هامون است و راست که در زمین هم کوه است و هم تلّ، و هم دریا و هم بیابان و شکسته، و این همه بکار است آدمیان را و منفعت ایشان را، پس معنی آنست که آرامگاه و ایستادن گاه شما است و معایش و مصالح شما در آنست، و این تمامتر که آدم را چون مادر است و فرزندان را چون جدّه. قال اللَّه تعالی وَ اللَّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً و قال تعالی هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ و قال تعالی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ یعنی آدم ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ یعنی ذرّیّته. و قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «ما من مولود إلّا و قد ذرّ علی نطفته من تربة حفرته»
هوش مصنوعی: خداوند قدرت و نعمتهای خود را نمایان کرده و بیان میکند که او کسی است که زمین را برای شما زیرپایی و آرامگاهی قرار داده است. این واژه "جعل" در قرآن معانی مختلفی دارد: نخست، به معنای خلق است، مانند آیهای که خداوند میفرماید که ظلمت و نور را پدید آورده است. دوم، به معنای نامگذاری است، مثل زمانی که برخی ملائکه را به اشتباه زن مینامند. سوم، به معنای پیوند دادن یا قرار دادن است، مانند زمانی که میفرماید خبیث را بر خبیث دیگر میافکند. و چهارم، به معنای تبدیل کردن است، مانند اینکه میفرماید قرآن عربی قرار دادهایم. خداوند این زمین را برای شما کشیده و راحتی و سکونت را در آن برایتان فراهم کرده است، به گونهای که میتوانید در آن زندگی کنید و از آن بهرهمند شوید. همچنین، او شما را از زمین به وجود آورده و به شما زندگی داده است. زمین همواره به عنوان مادر و جایی برای رشد و نیازهای شما عمل میکند.
و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «تراب ارضنا شفاء سقمنا.»
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «خاک سرزمین ما بهبودی بیماریهای ماست.»
میگوید خاک زمین ما شفاء بیماری ماست و این از بهر آن گفت که اللَّه تعالی زمین را مبارک خوانده یعنی برکت در آن کرده: هم در جمله و هم بتفصیل در جمله میگوید وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها و در تفصیل جای کعبه را مبارک خواند، و صخره بیت المقدس و وادی مدین جای شجره موسی مبارک خواند. امّا نظیر این آیت و ردّ در قرآن جایها است: أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً میگوید ما این زمین را چون بستری باز گسترده و آرامگاه شما بکردیم ما این زمین را پنهان دارنده بکردیم که تا هم زندگان را میپوشد هم مردگان را. زندگان را مادرست و مردگان را چادرست. ما این زمین را پاره پاره زنده و مرده نکردیم، پاره اغبران پاره آبادان، پاره صحرا و بیابان پاره گلزار و درختستان؟
هوش مصنوعی: میگوید که خاک زمین ما دارویی برای بیماریهای ماست. این به این دلیل است که خداوند زمین را مبارک خوانده و برکت را در آن قرار داده است. در این زمینه، بهخصوص به جاهایی از زمین اشاره کرده است، مانند کعبه و صخره بیت المقدس که مبارک شمرده شدهاند. همچنین در قرآن آمده که خداوند زمین را چون بستر گستردهای قرار داده است که هم زندهها و هم مردهها در آن جا دارند. بهنوعی، زمین مادر زندهها و نوعی چادر برای مردگان است. زمین را به طور یکپارچه و جدا از هم خلق نکرده است؛ بلکه آن را به بخشهای مختلفی از زیستگاهها و محیطهای طبیعی تقسیم کرده است.
جای دیگر گفت وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ این زمین ما باز گستردیم و نیک گستردگان که مائیم و کان الحسن یقول فی خلق الارض و السّماء: انّه لم یکن خلق غیر العرش و الماء فخلق اللَّه عزّ و جلّ طینة کالفهر، ثم خلق فوق الطینة دخانا فکان لازقا بالطینة، ففتق الدّخان عن الطّینة فاصعد الدّخان فصار سماء، فذلک قوله کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما و دحا الارض بعد ما اصعد الدّخان، و ذلک قوله وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها.
هوش مصنوعی: در جای دیگری گفته شده که زمین را ما گسترانیدیم و ما نیکو گسترانیم. همچنین، حسن میگوید دربارهی آفرینش زمین و آسمان: پیش از این، تنها عرش و آب وجود داشت. خداوند عزّ و جل، خاکی شبیه به خاکستر خلق کرد و سپس بخاری را بر روی آن خلق کرد که به خاک میچسبید. این بخار از خاک جدا شد و به آسمان صعود کرد. این همان معنای «دوتا چسبیده بودند و ما آنها را جدا کردیم» است و سپس زمین را بسط دادیم بعد از آنکه بخار را بالا بردیم.
یقول الحسن قال اللَّه عزّ و جلّ للطّینة اذهبی هکذا فذهبت، ثم قال اذهبی هکذا فذهبت حتّی بسطها علی ما اراد. و روی عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم انّه قال: «لما اراد اللَّه تعالی دحی الارض نزل ببطن وج (؟) فدحیها، و دحیها ان اجری فیها الانهار و خلق فیها الاشجار و ارسی فیها الجبال و هو قوله وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها، أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها، وَ الْجِبالَ أَرْساها ثم صعد فی الصّخرة.
هوش مصنوعی: حسن میگوید خداوند به خاک فرمود: برو به این صورت، و آن خاک رفت. سپس دوباره فرمود: برو به این شکل، و خاک تا آنجا پیش رفت که آنچه را که میخواست بسط داد. همچنین از پیامبر اکرم نقل شده که فرمود: وقتی خداوند خواست زمین را شکل دهد، در مکانی به نام وج فرود آمد و زمین را شکل داد. این شکلدهی با جاری کردن رودها، خلق درختان و استقرار کو Mountains همراه بود. این اشاره به آیهای است که میفرماید: "و زمین را پس از آن گسترش داد. از آن آب و مرتع را بیرون آورد و کوهها را استوار کرد." سپس او به سمت سنگی بالا رفت.
و قال ابو هریره اخذ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بیدی فعقد فیها اصابعی و قال «خلق اللَّه التّربة یوم السّبت، و خلق الجبال یوم الاحد، و خلق الانهار و الاشجار یوم الاثنین، و خلق المکروه یوم الثلاثاء، و خلق النور یوم الاربعاء و بثّ فیها الدواب یوم الخمیس و خلق آدم یوم الجمعة، فیما بین العصر الی اللیل».
هوش مصنوعی: ابو هریره میگوید: رسول خدا (ص) دست مرا گرفت و انگشتانم را به هم قفل کرد و فرمود: «خداوند خاک را در روز شنبه خلق کرد، کوهها را در روز یکشنبه، رودها و درختان را در روز دوشنبه، چیزهای ناخوشایند را در روز سهشنبه، نور را در روز چهارشنبه و موجودات زنده را در روز پنجشنبه خلق کرد و آدم را در روز جمعه، بین عصر و شب آفرید».
وَ السَّماءَ بِناءً و آسمان بیافریدکاری بر باد بداشته، و بی ستون نگاه داشته و بقدرت بداشته، و بستارگان و اختران فروزندگان نگاشته. جای دیگر گفت: رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها کاز آن بالا داد و آن را راست کرده که در آن فطوری و شقوقی نه. جای دیگر گفت وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً از زبر شما بیوراشتیم هفت آسمان، نخست آسمان دنیا موج مکفوف آسمان دوم سنگ، سیم آهن، چهارم مس، پنجم سیم، ششم زر هفتم یاقوت. این آسمانها جمله گرانبار است از بس که در آن فریشتگان است. مصطفی علیه السّلام گفت أطّت السماء و حق لها ان تئطّ، ما فیها موضع اربع اصابع الّا علیها ملک راکع او ساجد.»
هوش مصنوعی: آسمان به صورت یک بنا خلق شده است، بدون آنکه ستونی داشته باشد و با قدرتی عظیم نگهداشته شده است. ستارهها و سیارات در آن به زیبایی طراحی شدهاند. در جایی دیگر گفته شده که آسمان را بالا برده و به شکل مستقیم درآورده است بدون هیچ شکاف یا نقصی. همچنین بیان شده که برای شما هفت آسمان محکم ساختهایم؛ نخستین آسمان که به صورت دریاست، دومی از سنگ است، سومی از آهن، چهارمی از مس، پنجمی از نقره، ششمی از طلا و هفتمی از یاقوت. این آسمانها به خاطر وجود فرشتگان در آنها بسیار سنگین هستند. پیامبر اسلامی بیان کرده است که آسمان به صدا درآمده و حق دارد که چنین کند، زیرا هیچ جایی در آن وجود ندارد که چهار انگشت را به صورت افقی قرار دهیم مگر اینکه بر روی آن ملکی در حالت رکوع یا سجده است.
اهل آسمان دنیا بر مقام تائبان اند، خدای را عزّ و جل بحیا و خجل پرستند که از آن فریشتگانند که گفتند: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها و در بسیط زمین تائبان امّت بمقام ایشانند.
هوش مصنوعی: ساکنان آسمان دنیا در جایگاه توبهکنندگان قرار دارند و خداوند با احتیاط و شرم پرستش میشود. این ویژگی از آن فرشتگانی است که از خدا پرسیدهاند: آیا در زمین کسی را قرار میدهی که فساد کند؟ و در سرزمین وسیع، توبهکنندگان از امّت نیز به مقام آنها میرسند.
اهل آسمان دوم خدای را عزّ و جلّ بر خوف و وجل پرستند. زاهدان و ترسندگان امّت بمقام ایشانند. اهل آسمان سوم خدای را عزّ و جل بر جا و حسن الظّن پرستند، ابرار و صالحان امّت بمقام ایشانند. و از آسمان چهارم تا به هفتم خدای را عزّ و جل به استحقاق جلال وی پرستند نه خوف و طمع خود را و نه رغبت و رهبت را، عارفان و صدّیقان امّت بمقام ایشانند. اهل آسمان دنیا از آن روز باز که ربّ العالمین ایشان را آفرید بر سر انگشتان پای نشستهاند و اللَّه را عبادت میکنند، که یک لحظه دریشان فترت نه لا یعصون اللَّه ما امرهم، و اهل آسمان دوم در رکوعاند و اهل آسمان سیم در سجود، و اهل آسمان چهارم در تشهد، و اهل آسمان پنجم در تسبیح، و اهل آسمان ششم در تهلیل، و اهل آسمان هفتم در تکبیر. روز رستخیز با این همه عبادت چون عظمت و جلال و کبریاء خداوند جلّ جلاله بینند گویند سبحانک ما عبدناک حق عبادتک و بالای این هفت آسمان دریایی است که از قعر آن تا بروی آن پانصد ساله راهست آن هشت و عل است، و عل گوسپند کوهی بود که از سنب ایشان تا بزانو پانصد ساله را هست، و بالای ایشان عرش عظیم ربّ العالمین است جلّ جلاله و تعالت صفاته و اسماؤه. بیان ذلک فی الحدیث الصحیح الذی رواه العباس بن عبد المطلب رض قال «کنت جالسا فی عصابة و رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم جالس اذ مرّت سحابة علیهم فنظروا الیها فقال رسول اللَّه هل تدرون ما اسم هذه؟ قالوا نعم هذه السّحاب فقال رسول اللَّه و المزن قالوا و المزن فقال رسول اللَّه و العنان، قالوا و العنان فقال رسول اللَّه کم بعد ما بین السماء و الارض؟ قالوا و اللَّه ما تدری قال فانّ بعد ما بینهما امّا واحدة و امّا اثنتان و امّا ثلث و سبعون سنة.
هوش مصنوعی: اهل آسمان دوم، خداوند را از روی ترس و خوف عبادت میکنند و زاهدان و ترسندگان از امّت در مقام آنها قرار دارند. اهل آسمان سوم، خداوند را با امید و حسن ظن میپرستند و نیکان و صالحان از امّت در مقام آنها هستند. از آسمان چهارم تا هفتم، خداوند را به دلیل مقام و جلالش عبادت میکنند و نه به خاطر ترس یا طمع، و عارفان و راستگویان از امّت در این مقام قرار دارند. اهل آسمان دنیا از آن روزی که خداوند آنها را آفرید، در حال عبادت هستند و هرگز در عبادت دچار غفلت نمیشوند. اهل آسمان دوم در حالت رکوع، اهل آسمان سوم در سجود، اهل آسمان چهارم در تشهد، اهل آسمان پنجم در تسبیح، اهل آسمان ششم در تهلیل، و اهل آسمان هفتم در تکبیر هستند. در روز قیامت، وقتی عظمت و جلال خداوند را مشاهده میکنند، میگویند که ما نتوانستهایم حق عبادت تو را به جا آوریم. بالای این هفت آسمان دریایی وجود دارد که به عمق آن تا سطح، پنجصد سال فاصله است و بر فراز آن، عرش بزرگ خداوند قرار دارد. در روایتی از عباس بن عبد المطلب آمده که پیامبر گرامی هنگام مشاهده ابرها، از نامهای آنها و فاصله بین آسمان و زمین صحبت کرده است.
و فی روایة ابی هریرة: «خمس مائة سنة قال و السّماء الثانیة فوقها حتی عدّ سبع سماوات، ثم قال و فوق السّابعة بحر ما بین اعلاه الی اسفله کما بین سماء الی سماء، و فوق ذلک ثمانیة او عال ما بین اظلافهنّ الی رکبهنّ کما بین سماء الی سماء، و فوق ذلک العرش و اللَّه تعالی فوق العرش.»
هوش مصنوعی: در روایتی از ابی هریره آمده است که: «پانصد سال بعد از این، آسمان دوم قرار دارد و تا زمانی که به هفت آسمان برسد، سپس گفته شده که بالای آسمان هفتم دریایی وجود دارد که فاصله آن از بالای خود تا پایینش به اندازه فاصله بین هر دو آسمان است. بالای آن هشت چیزی هست که فاصله بین نیهای آنها تا زانوانشان نیز به اندازه فاصله بین هر دو آسمان است. و بالاتر از آن عرش قرار دارد و خداوند تعالی بر عرش است.»
وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً و فرو فرستاد از آسمان باران تا زمین مرده بوی زنده گشت، بجنبید و انواع نبات بر آورد. جای دیگر گفت: وَ تَرَی الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ جای دیگر گفت وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّی میگوید بیرون آوردیم بباران همتاها از نبات زمین پر کنده رنگارنگ و بویابوی.
هوش مصنوعی: باران از آسمان نازل میشود و زمین مرده را زنده میکند. با آمدن باران، زمین به حرکت درمیآید و انواع گیاهان از آن میروید. این پدیده نشاندهنده حیات و رشد است. وقتی که آب بر زمین بریزد، زمین خفته دوباره زنده میشود و گیاهان زیبا و متنوعی از آن بیرون میآیند. به این ترتیب، باران موجب میشود که زمین تنوعی از گیاهان رنگارنگ و معطر را به ارمغان آورد.
رِزْقاً لَکُمْ ای طعاما لکم و علفا لدوابکم، این همه که آفریدیم شما را آفریدیم و روزی شما ساختیم خود میخورید و ستوران و چهار پایان را علف میدهید، و میکوشید که همانست که گفت «کُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکُمْ» آن گه شکر این نعمت درخواست و گفت: «کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَهُ» پس چون گفت آفریننده منم و پروراننده منم و روزی رساننده منم چرا بتان عاجز که نه آفرینند و نه روزی گمارند پرستید و ایشان را خدایان خوانید، مکنید چنین فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ هم کافر را میگوید هم مؤمنانرا: کافران را میگوید مرا هامتایان مگویید، و انبازان مگیرید، و فرود از من بتان را مپرستید و خود میدانید که آفریننده منم نه ایشان. و مؤمنانرا میگوید از شرک خفی بپرهیزید. مگویید «لو لا کلبنا لدخل اللصّ دارنا» و خود میدانید که نگه دارنده منم نه سگ. عبد اللَّه مسعود گفت «یا رسول اللَّه ایّ ذنب اعظم» قال «ان تجعل للَّه اندادا و هو خلقک.»
هوش مصنوعی: این متن به بیان اهمیت روزی و نعمتها اشاره دارد که خداوند برای انسان و حیوانات فراهم کرده است. خداوند به انسان اعلام میکند که او خالق و روزیرسان است و نباید به موجودات ناتوان و بیخصوصیتی چون بتها پرستش کرد. در عوض، او از بندگانش میخواهد تا شکرگزار نعمتهای او باشند و از شرک و پرستش غیر خدا پرهیز کنند. بر اساس این نص، مؤمنان باید توجه داشته باشند که فقط خداوند قادرساز و نگهدارنده است، نه موجودات دیگر.
و عن ابن عباس قال «قال رجل للنبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم ما شاء اللَّه و شئت فقال أ جعلت للَّه ندّا ما شاء اللَّه وحده».
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل میکند که مردی به پیامبر اسلام (ص) گفت: «آنچه را که خدا بخواهد و تو بخواهی». پیامبر در پاسخ فرمود: «آیا برای خدا شریک قائل شدی؟ تنها خداست که میتواند بخواهد».
ابن مسعود گفت: «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً» ای اکفاء من الرّجال تطیعونهم فی معصیة اللَّه.
هوش مصنوعی: ابن مسعود گفت: «پس برای خدا شبیههایی قرار ندهید» یعنی افرادی مانند مردان که در نافرمانی خدا از آنها اطاعت میکنید.
سؤال کنند که مشرکان را درین آیت علم اثبات کرد که گفت: وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ و در آیت دیگر گفت أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجاهِلُونَ جهل اثبات کرد وجه جمع میان هر دو آیت چیست؟ جواب آنست که اثبات این علم آن جهل ازیشان زائل نگرداند، که معنی اینعلم آنست که شما میدانید که آفریدگار آسمان و زمین و روزی دهنده خلقان خداست و کافر و مؤمن به این علم مشترکاند، و لهذا قال تعالی وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ و میدانستند کافران که بتان آفریننده و صانع نیستند و آن کس را که این علم باشد و آن گه باین علوم خالق را عبادت نکند اسم آن جهل از وی بنیفتد که آن علم که ضد آن جهل است آنست که اللَّه گفت إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ و آن علم در کافر نیست پس معلوم گشت که میان هر دو آیت بحمد اللَّه تناقض نیست.
هوش مصنوعی: در این متن به بحثی درباره علم و جهل در میان مشرکان و مسلمانان پرداخته شده است. گفته میشود که مشرکان میدانستند خداوند خالق آسمانها و زمین است، ولی این دانش آنها را به عبادت خداوند وادار نمیکرد و هنوز هم در جهل به سر میبردند. در واقع، علم آنها به خالق بودن خدا به خودی خود کافی نیست و بدون خشیت و عبادت خدا، آن علم به نوعی جهل محسوب میشود. از این رو، میان دو آیهای که ذکر شده، تناقضی وجود ندارد و میتوان گفت که هر دو بیانکنندهی وضعیتی از علم و جهل هستند که در آن مشرکان به رغم داشتن علم، در عمل به آن علمی که دارند، کوتاهی میکنند.
وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ چون کافران گفتند «وَ إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ. «إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ » ما در گمان و در شور دلیم از آنچه ما را با آن میخوانی. رب العالمین این آیت فرستاد بجواب ایشان وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ ان بمعنی اذ است میگوید اکنون میگویید ما در شور دلیایم و در گمان، هر چند که نه جای گمان است و نه جای شوردلی، «مِمَّا نَزَّلْنا» از آنچه بر بنده خویش فرو فرستادیم از آیات و سور قرآن نجم نجم و پاره پاره چنانک لایق بود و در حور. نزّلنا دلیل است بر تکرار انزال که بناء مبالغت و تکثیر است یعنی به بیست و سه سال فروفرستادیم این قرآن سورة سورة و آیت آیت. لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ تا دل تو بوی بر جای بداریم و نیرو میدهیم. کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم امّیّا لا یکتب فلو انزل علیه القرآن جملة واحدة لیشق علیه اخذه حفظا. و قیل معناه لنقوّی و نشجّع به قلبک فی اذی قومک، بما نقصّ علیک من تحمّل الانبیاء قبلک. نظیره قوله وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکْثٍ میگوید این قرآن پراکنده فرستادیم نه چون توراة موسی که یک بار فرو فرستادیم لا جرم حوصله بنی اسرائیل طاقت کشش آن نداشت، چنان که طفل را لقمه بزرگ در دهان نهی طاقت ندارد بیفکند ایشان نیز طاقت آن نداشتند و قدر آن ندانستند ببهایی اندک بفروختند، چنانک اللَّه گفت لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا.
هوش مصنوعی: اگر شما در شک هستید مانند کافران که گفتند ما در تردید از آنچه تو به ما دعوت میکنی، هستیم. ما تنها گمان میکنیم و به هیچ چیز اطمینان نداریم. این آیه به آنها پاسخ میدهد که اگر شما در شک هستید، شما در گمان و تردید هستید، در حالی که نه جای شک وجود دارد و نه جای تردید. این آیات و سورهایی که بر پیامبر نازل شده، به تدریج و در مدت بیست و سه سال فرستاده شدهاند تا دل تو را آرامش بخشد و به تو نیرو دهد. پیامبر امی بود و اگر قرآن به صورت یکجا بر او نازل میشد، حفظ و یادگیری آن برایش دشوار میبود. قرآن به گونهای نازل شده که با تدریج و آرامش خوانده شود، نه مانند تورات که یکباره نازل شد و توانایی مردم بر دوش کشیدن آن را نداشتند. آنان نیز به اندازهای که درک نکردند، بهایی اندک برای آن پرداختند.
فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ من اینجا زیادتست که جای دیگر گفت قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ میگوید اکنون که در گمان افتادید و دعوی میکنید که ما نمیدانیم که این کلام آفریدگار است، شما که اهل براعت و فصاحت و زیرکیاید، مانند این قرآن بیارید و ذلک فی قوله فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ پس واکم کرد و گفت اگر نتوانید کتابی آرید ده سوره بیارید فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ، دیگر باره واکم کرد و گفت اگر ده سورة نتوانید یک سورة بیارید فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ، آن گه گفت اگر یک سورة نتوانید حدیثی مانند این بیارید فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ، و اگر خود توانایی ندارید.
هوش مصنوعی: این متن به چالش کشیدن کسانی است که به معجزه قرآن شک دارند. گفته شده که اگر شما فصیح و هنرمند هستید و ادعا میکنید که قرآن کلامی از جانب خدا نیست، پس باید توانایی داشته باشید که مانند آن متنی را خلق کنید. در ابتدا از آنها خواسته میشود که کتابی از جانب خدا بیاورند، و اگر نمیتوانند، پس باید ده سوره مشابه بیاورند. اگر باز هم قادر به این کار نبودند، آنگاه از آنها خواسته میشود که فقط یک سوره بیاورند. نهایتاً اگر هیچیک از اینها را نتوانند، باید مشابهی از یک حدیث بیاورند. این استدلال به نوعی نشان میدهد که قرآن از نظر بلاغت و محتوا در سطحی بالاتر از آن چیزی است که دیگران میتوانند تولید کنند.
وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ ای استعینوا بکبرائکم و اماثلکم بیاری گیرید این سران و مهتران شما که پناه وا ایشان دادهاید، و در مجامع و محافل شوند و شما را در تکذیب خدا و رسول معاونت میدهند دست در ایشان زنید تا شما را یاری دهند بچنین سورتی آوردن و از بر خویش نهادن، اگر راست میگویید که این قرآن محمد از بر خویش نهاد.
هوش مصنوعی: از بزرگترها و سران خود کمک بگیرید و آنها را به یاری بخوانید. شما به آنها پناه بردهاید و در جمعها و محافل حاضر میشوند تا در نادرستی خدا و پیامبر به شما کمک کنند. به آنها روی بیاورید و از کمکشان بهرهمند شوید، اگر راست میگویید که این قرآن از سوی محمد است.
معنی دیگر فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ میگوید سورتی چون قرآن بیارید از بر خویش اگر میتوانید وانگه که این توانایی دارید آن خدایان را که بمعبودی گرفتهاید میگویید که فردا ما را گواهان و شفیعاناند ایشان را خدایان میخوانید و میپرستید.
هوش مصنوعی: اگر میتوانید، سورهای مانند قرآن بیاورید و از غیر خداوند، شاهدانی را که میپرستید، بخوانید. اگر این کار را نمیتوانید، باید بدانید که آن خدایانی که شما آنها را به عنوان واسطهها و شفیعان خود میدانید، حقیقتاً هیچ ارزش و قدرتی ندارند.
إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ اگر در توان نمودن راست گوئید توان خویش وانمائید باین قول، معنی دعا عبادتست و بآن قول اول استعانت و دعا در قرآن بر وجوه است یکی بمعنی عبادت چنانک گفت وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُکَ وَ لا یَضُرُّکَ.
هوش مصنوعی: اگر راست میگویید، قدرتتان را نشان دهید. در اینجا دعا به معنای عبادت است و در قرآن، استعانت و دعا به چند صورت بیان شده است. یکی از این معانی عبادت است، چنان که در آیهای آمده: "و از غیر خدا چیزی را نخوانید که نه به شما نفع میزند و نه ضرر."
قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ. یکی بمعنی قول چنانک بهشتیان را میگوید وَ آخِرُ دَعْواهُمْ
هوش مصنوعی: بگو آیا ما غیر از خداوند را بخوانیم؟ یکی از معانی این جمله این است که بهشتیان به چنین چیزی اشاره میکنند و این آخرین سخن آنهاست.
یکی بمعنی سؤال چنان که گفت ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ. یکی بمعنی ندا چنان که گفت یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ یکی بمعنی استعانت کقوله وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ و نظیر الآیة قوله تعالی قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ. الایة.
هوش مصنوعی: در متن مورد نظر، واژه "دعوت" به معانی مختلفی اشاره دارد: یکی به معنای سؤال است، مانند جایی که گفته شده "م مرا بخوانید تا پاسخ شما را دهم." دیگری به معنای ندا است، مانند وقتی که گفته شده "روزیکه شما را فرا میخواند و شما به حمد او پاسخ میدهید." همچنین به معنای استعانت نیز آمده، مانند جملهای که میگوید "شاهدان خود را بخوانید." به طور کلی، این واژه معانی مختلفی دارد که بسته به زمینه کاربرد متفاوت است.
سؤال کنند که قرآن را مثل نیست چه معنی را گفت فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ؟ جواب آنست که سورتی مثل قرآن بیارید بزعم شما که میگویید این قرآن را مثل است که دروغ است و اساطیر الاولین. جوابی دیگر گفتهاند یعنی که سورتی مثل قرآن بیارید در بیان و اعجاز، نه در حرف و کلمات که از آنجا که حروفست کلام عرب بیکدیگر ماند و او را مثل است. و از هامسانی در حروف عربیّت هامسانی در بیان و نظم و اعجاز نیاید، و هذا قرع باب عظیم فی اثبات الصّفات للَّه عزّ و جلّ و لیس هذا موضع شرحه.
هوش مصنوعی: سؤالی مطرح میشود که چگونه میتوان قرآن را مشابه چیز دیگری دانست، به عبارت دیگر، چه معنایی در این جمله وجود دارد که میگوید «پس یک سوره مانند آن بیاورید»؟ در پاسخ گفته شده است که اگر شما ادعا میکنید که قرآن مانند چیز دیگری است، این ادعا نادرست بوده و از دروغها و افسانههای پیشینیان است. نظر دیگری مطرح شده که منظور از آوردن سورهای مانند قرآن، از نظر بلاغت و اعجاز است، نه از لحاظ اسم و کلمات، زیرا حروف زبان عربی به یکدیگر مرتبط هستند و در نتیجه میتوانند شبیه به هم باشند. اما از نظر بیان، نظم و اعجاز، چنین مقایسهای نمیتواند صورت گیرد. این موضوع به یک بحث عمیق درباره صفات خداوند مربوط میشود که در اینجا مناسب نیست به تفصیل درباره آن صحبت شود.
و گفتهاند مِنْ مِثْلِهِ اشارتها با عبد است یعنی با محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم میگوید سورتی از مردی که مثل محمد باشد بیارید اگر چنانست که شما میگویید که محمد این سخن از بر خویش نهاده و ساخته است پس وی بشری همچون شماست یکی را مثل او بیارید که در صدق و امانت چون او بود، وانگه نویسنده و دبیر نباشد تا سورتی چنان بیارد. گفتهاند که در این سخن تنبیه است که مثل محمد بیاوردن خود در طوق بشر نیست، قالوا و هذا امر تعجیز لانه علم عجز العباد عنه و لکنّه اراهم ذلک فی انفسهم. و برین قول من تبعیض راست و بر قول اول ابتدا را.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده که اگر کسی ادعا کند که محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) این سخنان را از خود ساخته، باید فردی را همچون او بیاورد که در صداقت و امانت مشابه وی باشد. این درخواست به نوعی نشاندهنده این است که آوردن مثالی مشابه محمد، عملاً غیرممکن است و این امر نشاندهنده عجز بشر است. بیان این موضوع به نوعی به انسانها این واقعیت را نشان میدهد که برآورده کردن چنین خواستهای برای آنان ممکن نیست. در نهایت، در این سخن هم تأکید بر ویژگیهای ویژه محمد شده و هم به نقص و ناتوانی بشر در برابر او اشاره میکند.
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا اگر در گذشته نکردید وَ لَنْ تَفْعَلُوا و در آینده نتوانید، فَاتَّقُوا النَّارَ معنی آنست که چون عجز شما با فصاحت و عبارت که دارید ظاهر شد و توانایی ندارید که سورتی از بر خویش بنهید و بدانستید که کلام ربّ العالمین منزل از آسمان، چرا بدروغ میدارید و معاندت میکنید؟ مکنید چنین، و از آتش دوزخ بپرهیزید، آن آتش که هیزم آن مردم است و سنگ کبریت یعنی که سنگ کبریت حرارت آن صعب تر است و تیزتر. «وقود» هیزم باشد که آتش بدان افروزند و در دوزخ بجای هیزم مردم است و سنگ. مردم آنست که مصطفی ع گفت: «و انّ امّتی من یعظّمه اللَّه للنّار حتی یکون بعض زوایاها
هوش مصنوعی: اگر در گذشته نتوانستید و در آینده نیز نخواهید توانست، از آتش دوزخ بترسید. این بدان معناست که ناتوانی شما با توانایی بیان و فصاحت کلامتان مشخص شده و اگر نمیتوانید در مقابل حقیقتی که از سوی خداوند نازل شده، خویشتن را توجیه کنید، چرا با دروغ و معاندت به آن پاسخ میدهید؟ از این کار پرهیز کنید و خود را از آتش دوزخ دور نگه دارید. آتش دوزخ هیزم و سوخت آن انسانها و سنگهای کبریت است؛ سنگهایی که حرارت آنها بسیار شدید و تیزتر از دیگر سوختهاست.
و سنگ آنست که ابن عباس گفت «هی حجارة من کبریت اسود یعذّبون بها مع النّار.» عبد اللَّه مسعود گفت سنگهای کبریت است که اللَّه تعالی آن روز که آسمان و زمین آفرید آن سنگها بیافرید در آسمان دنیا تا فردا از گردنهای کافران در آویزند تا آتش در آن گیرد و حرارت آن برویها و سرهای ایشان میرسد و ایشان را بآن عذاب میکنند. و گفتهاند این سنگها بتاناند که از سنگ ساختهاند فردا همان بتان و هم بتپرستان هیزم دوزخ خواهند بود، و ذلک فی قوله تعالی إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ. و قیل انّ اهل النّار اذا عیل صبرهم بکوا و شکوا، فتنشأ سحابة سوداء مظلمة، فیرجون الفرج و یرفعون رأسهم الیها، فتمطر هم حجارة عظاما کحجارة الرّحی، فتزداد النّار اتّقادا و التهابا کنار الدّنیا اذا ازید حطبها ازداد لهبها. و عن ابی هریرة قال «قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم تحسبون نارکم هذه مثل نار جهنّم؟ انها لا شدّ سوادا من القار».
هوش مصنوعی: ابن عباس بیان میکند که سنگهایی وجود دارند که از کُبریت سیاه ساخته شدهاند و در روز قیامت، کافران به وسیله این سنگها مورد عذاب قرار خواهند گرفت. عبدالله مسعود نیز توضیح میدهد که این سنگها در زمان آفرینش آسمان و زمین خلق شدهاند تا بر گردن کافران آویزان شوند و حرارت آتش جهنم بر سر و صورت آنها برسد. برخی معتقدند که این سنگها همان بتها هستند که در دنیا پرستیده میشدند و روز قیامت، خود این بتها و پرستندگانشان به عنوان هیزم آتش جهنم خواهند بود. در آیهای از قرآن آمده که شما و آنچه غیر از خدا میپرستید، هیزم جهنم خواهید بود. همچنین، ذکر شده که وقتی عذاب اهل آتش افزایش مییابد، آنها شروع به گریه و شکایت میکنند و ابر سیاهی بر ایشان ظاهر میشود که موجب میشود آنها امیدی به نجات پیدا کنند، اما این ابر سنگهای بزرگی بر سرشان میبارد و آتش جهنم بیشتر شعلهور میشود. ابو هریره نقل میکند که رسولالله فرمودند که آیا فکر میکنید آتش دنیا مانند آتش جهنم است؟ بهراستی که آن، سیاهتر از قیر است.
و در بعضی کتب آوردهاند که اللَّه تعالی با موسی گفت که در دوزخ وادی است که در آن وادی سنگهاست که از آن روز باز که من بر عرش خود مستوی شدم آتش بر آن میافروزند و آن سنگها را گرم میکنند «اعدّت لکل جبّار عنید لمن حلف باسمی کاذبا» ای موسی ساخته شد آن سنگها هر گردنی را ستیزه کش که بنام من سوگند بدروغ یاد کند، موسی گفت یا رب آن سنگها چیست؟ گفت «کبریت فی النّار علیها مستقرّ قدمی فرعون، و عزّتی لو قطرت منها قطرة فی بحور الدنیا لأجمدت کلّ بحر، و لهدّت کل جبل، و لتشقّت الارضون السّبع من حرّها. و روی انّ النّبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم قال «اشتکت النّار الی ربّها فاذن لها فی نفسین فشدّة الحرّ من حرّها و شدّة البرد من زمهریرها.»
هوش مصنوعی: در بعضی از متون آمده است که خداوند به موسی فرمود در جهنم درهای وجود دارد که در آن سنگهایی است که از روزی که من بر عرش نشستم، آتش بر آنها شعلهور میشود و این سنگها گرم میشوند. این سنگها برای هر حاکم ستمگری که به نام من سوگند دروغ یاد کند، آماده شدهاند. موسی پرسید، پروردگار، آن سنگها چه هستند؟ خداوند فرمود: این سنگها، نشانهای از آتش هستند که پای فرعون بر آنها قرار داشت و عظمت من به قدری است که اگر حتی یک قطره از این آتش بر دریاها بریزد، همه آنها بخار میشوند و هر جبلی را نابود میکند و زمینهای هفتگانه را از حرارت آن شکاف میدهم. همچنین نقل شده که پیامبر اسلام(ص) فرمود: آتش به پروردگارش شکایت کرد، و به آن اجازه داده شد که در دو نفس بگیرد. شدت گرما از حرارت آتش و شدت سردی از زمهریر آن است.
أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ این رد است بر معتزله که گفتند دوزخ هنوز نیافریدهاند و موجود نیست و معلومست که لفظ أُعِدَّتْ جز موجود نگویند اگر آفریده نبودی اعدّت نگفتی، یشهد له قوله تعالی أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً. اگر کسی گوید که در دوزخ جز کافران نشوند که میگوید أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ؟ جواب آنست که این آیت دلالت میکند که کافران در دوزخ شوند امّا دلالت نمیکند که غیر کافران در آن نشوند. این همچنانست که بهشت را گفت أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ آن گه اطفال و مجانین و فسّاق امّت که از اهل توحیدند اندر بهشت شوند و از تقوی در ایشان چیزی نیست، همچنین اصحاب کبائر در دوزخ شوند هر چند که نه از کفّاراند که جایی دیگر گفت إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً جای دیگر گفت وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً.
هوش مصنوعی: این متن به بحثی در مورد دوزخ و وضعیت کفار میپردازد و به رد نظریه معتزله اشاره دارد که معتقدند دوزخ هنوز خلق نشده است. نویسنده با استناد به آیات قرآن، به وجود دوزخ و اینکه مخصوص کفار است اشاره میکند، اما همزمان توضیح میدهد که این بدان معنا نیست که دیگران مانند مؤمنان و اهل تقوی نمیتوانند به دوزخ بروند. او به تفاوت بین کافران و دیگران اشاره میکند و میگوید که حتی کسانی که از اهل توحید هستند اما مرتکب گناهان بزرگ شدهاند نیز ممکن است در دوزخ قرار بگیرند.
وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا بشارت هم دوستان را گویند هم دشمنان را دوستان را بر سبیل اعزاز و کرامت و امید دادن برحمت، و دشمنان را بر سبیل اهانت و مذلّت و اخبار از عقوبت. چنانک گفت بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً میگوید منافقان را خبر ده که شما را بجای بشارت عذابی دردناکست سهمناک، و معنی بشارت آنست که ایشان را خبر کن که اثر آن خبر بر بشره ایشان پیدا شود، اگر خیر باشد و اگر شر هر دو را گویند، اما غلبه خیر دارد و بر جانب شادی بیشتر گویند وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا میگوید شاد کن ایشان را که ایمان آوردند و حق پذیرفتند و رسالت که شنیدند بشناختند و گردن نهادند و بمولی یار گردیدند.
هوش مصنوعی: به مومنان بشارت بدهید، این بشارت هم به دوستان داده میشود و هم به دشمنان. دوستان به منظور احترام و کرامت و امید به رحمت خدا مورد بشارت قرار میگیرند، در حالی که دشمنان به عنوان نوعی اهانت و نشان دادن عذاب معرفی میشوند. به عنوان مثال، به منافقان خبر داده میشود که عذاب دردناکی در انتظارشان است. معنای بشارت این است که آن خبر باید بر چهره و زندگی افراد تأثیر بگذارد، چه جنبههای مثبت و چه منفی؛ اما در کل جنبههای مثبت غالب است و معمولاً بیشتر درباره شادی مطرح میشود. از این رو، به مؤمنانی که در برابر حق تسلیم شدهاند و پیام رسالت را پذیرفتهاند، بشارت داده میشود تا شادی و آرامش را احساس کنند.
وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ و کارهای نیک کردند، نمازهای فریضه گزاردند، و روزه ماه رمضان داشتند، و زکاة از مال بیرون کردند، و نوافل عبادات چندانک توانستند بجای آوردند. عثمان عفان گفت «عمل صالح اخلاص است در اعمال بدلیل قوله «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً» ای خالصا و المنافق المرائی لا یکون عمله صالحا و گفتهاند اداء امانت است بدلیل قوله «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً» ای امینا. و گفتهاند لزوم توبه است بدلیل قوله وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِینَ ای تائبین و گفتهاند اداء نماز فریضه است که گفت وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ ای المصلّین معاذ جبل گفت عمل صالح آنست که چهار چیز در وی موجود بود علم، و نیت، و صبر، و اخلاص. سهل تستری گفت عمل صالح آنست که موافق سنت است و اعمال مبتدعان در تحت آیت نشود که آن موافق سنت نیست.
هوش مصنوعی: آنها کارهای نیک انجام دادند، نمازهای واجب را به جا آوردند، روزههای ماه رمضان را گرفتند، زکات مال خود را پرداخت کردند و تا جایی که ممکن بود، عبادات مستحب را نیز بجای آوردند. عثمان بن عفان بیان کرده است که عمل صالح به معنای اخلاص در اعمال است، به این دلیل که در قرآن آمده است: «پس هرکس امید دیدار با پروردگارش را دارد، باید عمل نیکو انجام دهد.» بنابراین، عمل افراد نفاقورز و ریاکار، صالح نیست. همچنین، ادا کردن امانت از دیگر نشانههای عمل صالح است، زیرا در قرآن آمده: «و پدرشان انسان صالحی بود.» به عبارت دیگر، عمل صالح به معنی توبه نیز هست، زیرا در قرآن میفرماید: «و بعد از آن شما باید از جمله قوم صالح شوید.» انجام نمازهای واجب نیز جزء اعمال صالح محسوب میشود، چنانکه در قرآن آمده: «و نماز را برپا دارید، زیرا ما، پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکنیم.» معاذ بن جبل نیز گفت که عمل صالح شامل چهار چیز است: علم، نیت، صبر و اخلاص. سهل تستری اظهار داشت که عمل صالح آن چیزی است که مطابق با سنت باشد و اعمال نوآوری که برخلاف سنت است، در زمره آن قرار نمیگیرد.
أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ جنّه ببستان باشد و بستان خرماستان بود، پس اگر در آن انگور بود آن را فردوس گویند. و در بهشت درجات و طبقاتست درجه برترین فردوس است، و بالای فردوس عرش مجید است. مصطفی ع گفت بروایت ابو امامه
هوش مصنوعی: در بهشت باغهایی وجود دارد که به آنها جنت گفته میشود و باغهای خرما هم جزو این باغها هستند. اگر در این باغها انگور هم باشد، به آن فردوس میگویند. بهشت دارای درجات و طبقات مختلفی است و بالاترین درجه آن فردوس است که عرش الوهی در بالای آن قرار دارد.
«سلو اللَّه عز و جل الفردوس فانّها سرّة الجنة، و انّ اهل الفردوس یسمعون اطیط العرش»
هوش مصنوعی: خداوند بلندمرتبه بهشت فردوس را انتخاب کنید، زیرا آن بهشتیترین بخش بهشت است و اهل فردوس صدای خرم و لذتبخش عرش را میشنوند.
و بروایت ابو هریرة مصطفی گفت «انّ فی الجنّة مائة درجة اعدّها اللَّه للجاهدین فی سبیله، بین کلّ درجتین کما بین السّماء و الارض، فاذا سألتموا اللَّه، فاسألوها الفردوس فانّه وسط الجنّة و اعلی الجنة و فوقه عرش الرحمن و منه تفجّر انهار الجنّة»
هوش مصنوعی: به نقل از ابوهریره، پیامبر فرمودند: «در بهشت صد درجه وجود دارد که خداوند آنها را برای مجاهدان در راه خودش آماده کرده است. فاصله هر دو درخت به اندازه فاصله بین آسمان و زمین است. بنابراین، زمانی که از خداوند درخواست میکنید، برای بهشت اعلی (فردوس) درخواست کنید، زیرا آن مرکز بهشت و عالیترین آن است و بالای آن عرش پروردگار است و از آن، نهرهای بهشت جاری میشود.»
و مصطفی را پرسیدند
هوش مصنوعی: از مصطفی سؤال کردند.
«کیف بناء الجنة؟ قال «لبنة من ذهب و لبنة من فضّة، ملاطها مسک اذفر و حصباؤها اللؤلؤ و الیاقوت، و ترابها الزعفران».
هوش مصنوعی: کیفیت ساخت بهشت به این صورت است که آجرهای آن یکی از طلا و دیگری از نقره ساخته شده است، دوغاب آن از مشک عطرآگین است و سنگفرشهای آن از مروارید و یاقوت تشکیل شده، و خاک آن هم از زعفران است.
آن گه صفت آن بستانها کرد گفت تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ زیر درختان آن بر روی زمین جویهای روان است، آب و شیر و می و انگبین هر جا که بهشتیی بود بر بام کوشکها و منظرهها جویهای روان پیش خویش بیند، چون برخیزد جوی روان بر جای خویش بیند نه در کندی باشد نه جامه بوی آلوده شود.
هوش مصنوعی: در این جمله توصیفی از باغهایی با درختان سرسبز و جویهای روان آب وجود دارد. گفته شده که زیر درختان جویهای آبی جریان دارد که بهشتیها میتوانند از آن لذت ببرند. آب، عسل، شیر و شراب در این باغها در دسترس است و هر جا که بهشتی باشد، میتواند این جویهای روان را در نمایی زیبا مشاهده کند. وقتی فردی بلند میشود، میتواند جوی روان را در مکان خودش ببیند بدون اینکه دچار کثیفی یا مشکلی شود.
کُلَّما رُزِقُوا مِنْها یعنی من الاشجار. مِنْ ثَمَرَةٍ من للتّبیین، و قیل للتبعیض رِزْقاً نصب لانه مفعول ثان قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ معنی آنست که هر گه که بهشتیان را از آن بهشتها و درختها میوه دهند گویند این آن میوه است که ما را یک بار دادند، از بهر آنک برنگ و صورت یکسان باشند و بطعم مختلف، بهشتی یک سیب از درخت بچیند برنگ سیب بود، چون در دهان نهد طعم همه میوهها دارد و این نهایت لطف است و غایت حکمت. قال یحیی بن ابی کثیر «یؤتی احدهم بالصّحفة فیأکل منها ثم یؤتی باخری فیقول هذا الّذی آتینا به من قبل، فیقول الملک کل فاللون واحد و الطعم مختلف». و گفتهاند هذا الذی رزقنا من قبل ای هذا الذی وعدنا نبیّنا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فی الدنیا ان نرزق فی الجنة» و قیل هذا ثواب عملنا الّذی عملناه فی الدنیا. و قیل هذا الرّمان الذی کان فی الدّنیا علی جهة التعجب من فضله علی ما کان فی الدنیا، کما تری الرجل فی حال تستعظمها، و قد کان قبل ذلک صغیرا، فتقول هذا فلان الذی کان بالامس، ای الیوم له زیادة علی ما مضی.
هوش مصنوعی: هر گاه که بهشتیان از درختان بهشت میوهای دریافت کنند، میگویند: "این همان میوهای است که پیش از این به ما داده شده است." این به خاطر این است که رنگ و ظاهری مشابه دارند ولی طعمهای متفاوتی دارند. بهشتی وقتی یک سیب از درخت بچیند، همان رنگ سیب را دارد، اما وقتی آن را در دهان میگذارد، طعم تمامی میوهها را حس میکند و این بالاترین نعمت و حکمت است. یحیی بن ابی کثیر میگوید: "یکی از آنها ظرفی خواهد گرفت و از آن خواهد خورد، سپس ظرف دیگری به او داده میشود و میگوید: 'این همان چیزی است که قبلاً دریافت کردهایم.' و ملک به او میگوید که همه آنها رنگ واحدی دارند اما طعمهای متفاوتی." برخی گفتهاند که این عبارت "این چیزی است که پیش از این به ما داده شده" به این معناست که این همان وعدهای است که پیامبر ما در دنیا به ما داده بود که در بهشت روزی خواهیم داشت. همچنین ممکن است اشاره به پاداش اعمالی باشد که در دنیا انجام دادهایم. برخی دیگر گفتهاند که این رمان (انار) است که در دنیا وجود داشت و این اظهار تعجب از فضایل آن نسبت به آنچه در دنیا بود، به این صورت است که انسان در حالتی غیر معمول دیده میشود، در حالی که قبلاً در همان حالت کوچک بود و میگویید: "این همان شخص است که دیروز بود." به بیان دیگر، امروز نسبت به گذشته پیشرفت کرده و شگفتانگیزتر شده است.
وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً و آن میوهها که پیش وی آرند همه بیکدیگر مانند بنیکویی و پاکی و بی عیبی، نه چنانک بعضی نیکو بود و بعضی بد چنانک میوههای دنیا. معنی دیگر: وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً و آن میوه بهشت که پیش ایشان آرند مانند میوه دنیا آرند، بنام هام نام آن باشد، چندانک ایشان بجای هم نام آرند که کدام میوه است امّا بحقیقت نه چنان بود که میوه بهشت از درخت رسیده بیرون آید، هر رنگی که خواهی در آن میوه بینی و هر طعمی و بویی که خواهی در آن یابی، رنگها همه نیکو و بویها همه خوش و طعمها همه شیرین، وانگه هر میوه صورتی نیکو دارد و آوازی خوش و نغمه لطیف از وی روان، و شکوفه بر سر و نوری از وی تابان، و چنانک در دنیا از میوه تخم بیرون آید از آن حورا بیرون آید و غلام، که پیاده که سواره چون میوه بچیند هم در آن حال دیگری از درخت بیرون آید از آن پیشین نیکوتر و خوشبوتر.
هوش مصنوعی: میوههایی که در بهشت میآورند، همگی به یکدیگر شبیه هستند و از نظر زیبایی، پاکی و بیعیبی هیچ تفاوتی ندارند. برعکس میوههای دنیوی که بعضی خوب و بعضی بد هستند. همچنین، میوههای بهشت از نظر نام شبیه به میوههای دنیا هستند، اما واقعاً تفاوت زیادی وجود دارد. این میوهها از درختان بهشتی به شکلی متفاوت به وجود میآیند. شما میتوانید هر رنگ، طعم و بویی که بخواهید در این میوهها پیدا کنید و همگی از زیبایی و خوشبو بودن برخوردارند. هر میوه دارای ظاهری زیبا و صدای دلنشینی است و شکوفهها و نوری درخشان بر روی آنهاست. وقتی که میوهای چیده میشود، به محض برداشت، میوهای دیگر با کیفیت بهتر و خوشبوتر از همان درخت بیرون میآید.
در بعضی آثار است که بهشتی را خوانچه فرستند از یاقوت سرخ، دستار خوانی بر سر آن فرو گرفته از مروارید سپید مهر بر آن نهاده. چون سر آن باز کند سیبهای گوناگون بیند، در هر سیبی حورا چون لعبتی آراسته و عروسی نگاشته. حورا از آن سیب بیرون آید بهشتی سیب در دهان گیرد طعمی یابد شیرینتر و لذیذتر از هر چه در بهشت خورد.
هوش مصنوعی: در برخی آثار آمده است که بهشتی را با خوانچهای که از یاقوت سرخ ساخته شده، میفرستند. بر روی این خوانچه، دستاری از مروارید سفید قرار دارد. وقتی سر آن را باز میکنند، سیبهای متنوعی را میبینند که در هر یک از آنها حوریای مانند عروس بسیار زیبا و آراسته است. وقتی حوری از سیب بیرون میآید، بهشتی سیب را در دهان میگذارد و طعم آن را بسیار شیرینتر و لذیذتر از هر چیز دیگری در بهشت احساس میکند.
آن گه قوتی عظیم در وی پدید آید آن لعبت دوشیزه را بپاسد لذتی یابد که از دیگر جفتان چنان لذت نیافت، و هر بار که پیش وی باز شود او را دوشیزه یابد از اول بار نیکوتر و بکمالتر. پس آن لعبتها هر ساعتی برنگی باشند و دیگر جمالی نمایند، و همچنین سیبها دیگرگون شوند. بهشتی با خود گوید این لعبت نه آنست و این سیب نه آن! گمانش افتد که طعمش نیز بگشت چون طعم آن باز گیرد بداند که بطعم همانست و برنگ نه آن، اینست که میگوید: وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ و ایشانراست در آن بهشت زنان آدمی، هر مردی را دو زن و حورا بر آن عدد که اللَّه داند. مصطفی ع گفت در بهشت عزب نیست و لکلّ رجل منهم زوجتان اثنتان یری مخّ سوقهما من وراء الثیاب.
هوش مصنوعی: در آن زمان، نیرویی بزرگ در او به وجود میآید و لذتهایی را از آن دوشیزه تجربه میکند که هیچ یک از جفتهای دیگر نتوانستهاند چنین لذتی را به او بدهند. هر بار که به نزد او میرود، آن دوشیزه را همچون روز اول اما با زیبایی و کمال بیشتری مییابد. این دوشیزگان هر لحظه به شکلی جدید و زیبا ظاهر میشوند و سیبها نیز همواره تغییر میکنند. کسی که در بهشت است به خود میگوید که این دوشیزه و این سیب همان نیستند. او شک میکند که آیا طعم آنها نیز عوض شده است، اما وقتی به طعم آنها بازمیگردد متوجه میشود که طعم همچنان همان است، اما رنگ آنها تغییر کرده است. بنابراین او میگوید: "به آنها چیزهایی مشابه داده میشود و در آن بهشت، هر مردی دو همسر و حوری دارد." پیامبر اکرم (ص) فرمودند که در بهشت، کسی مجرد نیست و برای هر یک از مردان دو همسر وجود دارد که ساقهای آنها از زیر لباسها نمایان است.
مُطَهَّرَةٌ پاک کرده از عیبها و آفتها که در زنان دنیا موجود باشد از حیض و نفاس و قضاء حاجت و فضولهای تن و بیماری و پیری و بدخویی و مرگ. ابو هریره گفت از مصطفی ع پرسیدند که در بهشت با زنان صحبت باشد مصطفی گفت: «نعم و الّذی نفسی بیده انّ المؤمنین لیفضی فی الیوم الواحد الی الف عذراء» قال «و ما من غدوة من غدوات الجنّة و کلّ الجنّة غدوات الّا انه تزفّ الی ولیّ اللَّه فیها زوجة من الحور العین ادنا هنّ الّتی خلقت من زعفران».
هوش مصنوعی: بهشت به گونهای توصیف شده که در آن زنان از هرگونه عیب و مشکل دنیوی پاک شدهاند. این زنان از قبیل عیوبی مانند قاعدگی، زایمان، نیازهای طبیعی بدن، بیماری، پیری، بدخلقی و مرگ مصون هستند. ابو هریره نقل میکند که وقتی از پیامبر اسلام پرسیدند آیا در بهشت با زنان صحبت خواهد بود، ایشان پاسخ دادند: «بله، سوگند به کسی که جان من در دست اوست، مؤمنان در یک روز میتوانند با هزاران باکره در ارتباط باشند.» همچنین ذکر شده که هر بار که یک مؤمن به بهشت وارد میشود، یک همسر از حورالعین به او تقدیم میشود که نزدیکترین آنها از زعفران خلق شدهاند.
و قال عبد اللَّه بن وهب انّ فی الجنّة غرفة یقال لها العالیة فیها حوراء یقال لها الغنجه اذا اراد ولیّ اللَّه ان یاتیها اتیها جبرئیل فآذنها، فقامت علی اطرافها معها اربعة آلاف وصیفة یجمعن اذیالها و ذوائبها و یبخّرنها بمجامر بلا نار.» جهودی از مصطفی پرسید که تو میگویی در بهشت نکاح باشد و خوردن و آشامیدن، و هر که خورد و آشامید از وی فضولها رود و بهشت چگونه جای فضول بود؟ مصطفی گفت «و الذی نفسی بیده انّ فیها لاکلا و شربا و نکاحا یخرج من بطونهم عرق اطیب من ریح المسک» فقال رجل من القوم صدق رسول اللَّه خلق اللَّه خلقا یأکل ممّا نأکل و یشرب ممّا نشرب و منه یخرج من بطونها عسل سائغ فقال رسول اللَّه وفّقت، هذا مثل طعام اهل الجنة».
هوش مصنوعی: عبدالله بن وهب میگوید که در بهشت اتاقی به نام «العالیه» وجود دارد که در آن حوری زیبایی به نام «غنجه» هست. وقتی ولیّ خدا بخواهد به این اتاق برود، جبرئیل به او اطلاع میدهد و او به همراه چهار هزار خدمتکار که دامن و موهایش را میگیرند و او را معطر میکنند، به پا میخیزد. همچنین پرسیده شده که اگر در بهشت خوردن و نوشیدن وجود دارد و از این حلالها چیزهایی اضافی بیرون میآید، چطور میتوان گفت بهشت جایی برای اضافات است؟ مصطفی پاسخ میدهد که در بهشت نه تنها خوردن و نوشیدنی وجود دارد، بلکه از شکمها عرقی بیرون میآید که بوی عطر خوشی دارد. یکی از حاضران تصدیق میکند که خداوند موجوداتی خلق کرده که مانند ما غذا میخورند و مینوشند و از آن جا عسل خوشمزهای میچکد. رسول الله نیز تأیید میکند که این مثال، نشاندهنده غذای اهل بهشت است.
وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ. ای دائمون، و الخلود الدّوام و لیس من شرطه التابید، بل یجوز ان یکون مؤبّدا او غیر مؤبّد، و الدّلیل علیه انه قیّد بابد، و اللَّه عزّ و جل یوصف بالقدم و لا یجوز ان یوصف بالخلود لعدم التوقیف، و لان القدم لا ابتداء له و الخلود له ابتداء، و هو جلّ جلاله اول بلا ابتداء وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ.
هوش مصنوعی: و آنها در آنجا جاودانه خواهند بود. جاودانه بودن به معنای استمرار و دوام است و لازم نیست که به معنای ابدی بودن باشد. این امکان وجود دارد که چیزی جاودانه باشد اما ابدی نباشد. دلیل این موضوع آن است که در زبان عربی به جاودانگی قید "ابدی" داده شده است. همچنین، خداوند عزّ و جل به "قدیم" توصیف میشود، اما نمیتوان او را به "جاودانه" توصیف کرد، زیرا در این مورد هیچ دلیلی وجود ندارد. همچنین، "قدیم" به معنای آن است که شروعی ندارد، در حالی که "جاودان" شروعی دارد. خداوند جلاله و عزَّت او بدون شروع وجود دارد و آنان در آنجا جاودانه خواهند بود.
معنی آنست که ایشان در آن بهشت جاوید شوند که نعمت آن گه غنی باشد و تمام که بریده نشود و با آن بمانند. مصطفی ع گفت «من یدخل الجنّة یحیی لا یموت و ینعم لا یبوس لا یبلی ثیابه و لا یفنی شبابه».
هوش مصنوعی: این بهشت جاویدانی است که در آن نعمتها بسیار هستند و هیچگاه تمام نمیشوند و همیشه باقی میمانند. پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، فرمودند که کسی که وارد بهشت شود، زندگی جاودانهای خواهد داشت، هرگز نمیمیرد، همواره در نعمت خواهد بود و لباسهایش کهنه نمیشوند و جوانیاش هرگز زائل نخواهد شد.