گنجور

بخش ۱۰۷ - ۳۳ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی الآیة... مفسّران گفتند چون آیت آمد که وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ یاران گفتند یا رسول اللَّه اکنون که ما را بدعا فرمودند کی خوانیم و چون خوانیم؟ بروز خوانیم یا بشب؟ بآواز بلند خوانیم یا نرم خوانیم؟ نزدیک است تا براز خوانیم؟ یا دور است تا بآواز خوانیم؟

رب العزة بجواب ایشان این آیت فرستاد وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی... آورده‌اند در بعضی کتب که چون موسی علیه السّلام با حق مناجات کرد گفت بار خدایا! دوری تا ترا بآواز خوانم؟ یا نزدیکی تا براز خوانم؟ جواب آمد که ای موسی! اگر دوری را حدی بنهم هرگز بآن نرسی، و اگر نزدیکی را حدّی بنهم طاقت نداری، و زیر بار عظمت و جلال ما پست شوی.

پیر طریقت ازینجا گفت: الهی از نزدیک نشانت میدهند و برتر از آنی، وز دورت می‌پندارند و نزدیک‌تر از جانی، موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذاکرانی. ملکا! تو آنی که خود گفتی و چنانک گفتی آنی. بشنو لطیفه نیکو درین آیت: گفتند سؤال هر رونده دلیل حال او باشد، قومی را همه اندیشه مخلوقات و محدثات گرفته بود و ز همت دون چندان در مصنوعات آویختند که خود پروای صانع نداشتند، و با حقیقت معرفت او نپرداختند، تا یکی از روح پرسید، یکی از کوه، یکی از مال غنیمت، یکی از حال یتیمان، یکی از خمر و قمار، یکی از عذر زنان، لا جرم جواب همگنان بواسطه داد چنانک گفت یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ الآیة وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ، قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی الآیة. وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً.

ای سید سادات و ای مهتر کائنات! ایشان که فرمود از ما با دیگری پرداختند، و بقدر همت خود سؤال کردند، همه را تو ای محمد جواب ده! و مقصودهاشان در کنار نه، باز قومی که از ما پرسند و از دوستی ما با دیگری نپردازند، تخصیص و تشریف ایشان را بجواب واسطه از میان بردارم بخودی خودشان جواب دهم.

فَإِنِّی قَرِیبٌ نگفت قل انّی قریب آن گه در تشریف بیفزود گفت: عِبادِی بندگان من، رهیکان من، اضافت ایشان با خود کرد، اگر کعبه سنگین را بآنچ رقم اضافت بروی کشید و گفت طَهِّرْ بَیْتِیَ چندان شرف یافت که مطاف جهانیان و قبله عالمیان گشت، و از هر جبّاری که قصد آن کرد آزاد شد. پس بنده مؤمن با معرفت و توحید چون این رقم تخصیص و اضافت بروی کشید اولی‌تر که بکرامتها و رتبتها رسد و گفته‌اند که عبد بر دو قسم است یکی آنست که این نام بر وی افتاد از طریق ایجاد و تسخیر، و برین معنی گفت اللَّه جل جلاله إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً، و برین اعتبار مؤمن و کافر و صدیق و زندیق را عبد گویند.

و قسم دیگر آنست که این نام بروی افتاد از طریق تخصیص و تشریک، چنانک گفت وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی الآیة... إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ الآیة، أَسْری‌ بِعَبْدِهِ الآیة، و عِبادُ الرَّحْمنِ الآیة...، و برین اعتبار اگر فاسقی را گویند یا کافری را که وی بنده خدا نیست که بنده طاغوت است، و بنده هوی و شهوت روا باشد و به قال اللَّه عز و جل وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ و قال النبی «تعس عبد الدرهم».

أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ این باز کرامتی دیگر است وابندگان، و فضلی دیگر، که اجابت خود در خواندن و دعا کردن ایشان بست، نه در اخلاص اعمال ایشان. تا اگر مفلسی باشد یا عاصیی که از سر ندامت و شکستگی بی بضاعت طاعت او را خواند، نومید نباشد، و خواندن بنده مر خدای را سه روی دارد هر سه دعا گویند: اول آنست که بروی ثنا گوید و بپا کی بستاید، و بیگانگی وی اقرار دهد، چنانک گوید «انت اللَّه لا اله انت، ربنا لک الحمد» هذا و امثاله، و الیه الاشارة

بقوله صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «و الدعاء هو العبادة».

دیگر وجه آنست که بنده عفو خواهد و مغفرت و رحمت، گوید «اغفر لی و ارحمنی و اعف عنی و اهدنی.» و من ذلک قوله تعالی اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ. سدیگر وجه آنست که حظّ دنیوی خواهد گوید ارزقنی مالا و ولدا.، این هر سه قسم را دعا گویند، که بنده باوّل در همه خدای را خواند و گوید «یا اللَّه! یا رحمن! یا رب!» اما معنی آیت، گفته‌اند: که خاص است اگر چه بر لفظ عام است میگوید خواندن خواننده را پاسخ کنم، هر گه که خواند. یعنی خواندن او بشرط خویش باشد و در اجابت وی خیرت بود. و دلیل برین تخصیص آنست که مصطفی ع گفت.

«ما من مسلم دعا اللَّه عز و جل بدعوة لیس فیها قطیعة رحم و لا اثم الّا اعطاه بها احدی خصال ثلث: امّا ان یعجل دعوته، و امّا ان یدخر له فی الآخرة، و امّا ان یدفع عنه من الشر مثلها، قالوا یا رسول اللَّه اذ انکثر، قال اللَّه اکثر.

و عن ابی هریره، قال قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: ما قال عبد قطّ یا ربّ ثلاثا الّا قال اللَّه عز و جل لبیک عبدی، سل فیعجّل من ذلک ما شاء و یؤخر ما شاء.

و عن جابر قال قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم یدعو اللَّه بعبده یوم القیمة فیقفه بین یدیه، فیقول عبدی! انّی امرتک ان تدعونی، و وعدتک ان استجیب لک فهل کنت تدعونی؟ فیقول نعم یا رب! کنت ادعوک، فیقول کنت تری لبعض دعائک اجابة و بعضه لا تری له اجابة، فیقول نعم یا رب! فیقول اما انّک ما دعوتنی بدعوة قطّ الّا استجبتها لک، فاما اکون عجلتها لک فی الدنیا و امّا ذخرتها لک فی الآخرة، أ لیس دعوتنی یوم کذا و کذا فی حاجة اقضیها فقضیتها فیقول نعم یا ربّ! فیقول انی ذخرت لک فی الجنة کذا و کذا. فلا یدعو اللَّه دعوة دعا بها عبده المؤمن فی الدنیا الّا بیّن له ما عجّل له و ما ذخّر، قال فبینا العبد فی ذلک الموقف، یقول یا لیت لم یعجل لی من دعائی شی‌ء.

و شرط دعا آنست، که بنده در حال دعا شکسته دل باشد و اندهگن، و دعا که کند بتضرّع و زاری کند با رهبت و خشیت، لقوله تعالی ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً. آنست که دعا بسرّ کند، و بآهستگی و شکستگی، نه بآواز بلند، که آواز بلند در دعا اعتداست، و اللَّه تعالی اعتداء در دعا دوست ندارد. یقول تعالی إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ.

و قال ابو موسی الاشعری: قدمنا مع رسول اللَّه فلما دنونا من المدینة کبّر الناس و رفعوا اصواتهم فقال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «یا ایها الناس انکم لن تدعو أصم و لا غائبا»

و ازینجاست که رب العالمین زکریا را بآواز نرم در دعا بستود گفت: إِذْ نادی‌ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا.

و از آداب دعا آنست که طاعتی و صدقه فرا پیش دارد، که مردی از مصطفی ص دعا خواست، رسول گفت: اعنی علی کثرة الرکوع و السجود، دیگری آمد و دعا خواست گفت «و هل أتیت بجناح الدعاء؟» یعنی الصدقة .

و از آداب دعا الحاح است‌

فقد قال ص «انّ اللَّه یحب الملحین فی الدعاء»، و کان یقول «یا من لا یبرمه الحاح الملحّین و از آداب دعا تعمیم است فانه ص سمع رجلا یقول اللهم اغفر لی!

فقال «عم و لا تخص!»، و عن انس بن مالک قال رسول اللَّه «ان العبد لیدعو اللَّه و هو یحبّه» قال: «فیقول یا جبریل! اقض لعبدی هذا حاجته و اخّرها فانی احب ان لا ازال اسمع صوته و انّ العبد لیدعوا اللَّه و اللَّه یبغضه، فیقول اللَّه عز و جل یا جبریل اقض لعبدی هذا حاجته باخلاصه، و عجّلها فانی اکره ان اسمع صوته» و عن یحیی بن سعید القطان قال رأیت الحق فی المنام فقلت الهی کم ادعوک و لا تجیبنی! فقال یا یحیی لانی احب ان اسمع صوتک»

و عن ربیعة بن وقاص عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قال ثلاث مواطن لا تردّ فیها دعوة العبد: رجل یکون فی برّیة حیث لا یراه احد، فیقوم فیصلّی فیقول اللَّه تعالی لملائکته: أری عبدی هذا یعلم انّ له ربا یغفر الذنوب، فانظروا ما یطلب فتقول الملائکة، ای رب! رضاک و مغفرتک، فیقول: اشهدوا انی قد غفرت له. و رجل یکون معه فیفرّ عنه اصحابه و یثبت هو فی مکانه، فیقول اللَّه للملائکة انظروا ما یطلب عبدی؟ فتقول الملائکة بذل مهجة نفسه لک و یطلب رضاک و مغفرتک، فیقول اشهدوا انّی قد غفرت له. و رجل یقوم من آخر اللیل فیقول اللَّه أ لیس قد جعلت اللیل سکنا و النوم سباتا، فقام عبدی هذا مصلّی و یعلم ان له ربا، فیقول اللَّه لملائکة انظروا ما یطلب عبدی، فتقول الملائکة رضاک و مغفرتک، فیقول اشهدوا انی قد غفرت له»

و عن جابر قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «و الذی نفسی بیده انّ العبد لیدعو اللَّه و أنّه علیه غضبان، فیعرض عنه ثم یدعوه فیعرض عنه ثم یدعوه، فیقول اللَّه تعالی للملائکة، ان عبدی لن یدعو غیری فقد استحییت منه، کم یدعونی و اعرض عنه، اشهدکم انی قد استجبت له»

و در خبرست که مردی در مسجد رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلّم دعا میکرد و رسول در وی می نگریست و تبسّم میکرد، گفتند: یا رسول اللَّه چرا تبسم کردی؟ گفت عجب آمد مرا دعاء این مرد، یک بار بگفت که یا ربّ، اللَّه یک بار گفت که «لبیک» پس دو بار بگفت که یا رب! اللَّه دو بار بگفت که لبیک پس سه بار بگفت که «یا رب!» اللَّه سه بار بگفت که لبیک.

و عن عبد اللَّه بن عمر قال قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم: «من فتحت له منکم ابواب الدعاء فتحت له ابواب الرحمة، و ما سئل اللَّه شیئا احبّ الیه من ان یسئل العافیة، انّ الدعاء ینفع بما نزل، و ممّا لم ینزل، فعلیکم عباد اللَّه بالدعاء»

و عن واثلة بن الاسقع قال قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم اربعة لا ترد دعوتهم: امام عادل: و دعوة المریض، و دعوة المرء المسلم لاخیه بالغیب، و دعوة الوالد لولده.

و عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم: «ثلاثة لا ترد دعوتهم، الامام العادل و الصائم حین یفطر، و دعوة المظلوم، تحمل علی الغمام تفتح لها ابواب السماء، و یقول الرب عز و جل: لا نصرتک و لو بعد حین. و فی روایة الذاکر اللَّه کثیرا، مکان قوله و الصائم حین یفطر.»

أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ خداوندان معانی گفتند: این تشریف است و تخفیف و آنچه گفت فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی تکلیف است و تشدید، چون بعز خویش دانست که بار حکم و تکلیف بر بنده می‌نهد، نخست او را بشارت داد به این کرامت و نواخت که گفت أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ، تا بنده باین بشارت و کرامت آن بار حکم و تکلیف بر وی آسان شود. و نظیر این در قران فراوانست: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا و قال تعالی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ هذا و امثاله.

فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی هر چند که استجابت و ایمان بمعنی متقارب اند، امّا فرق آنست که استجابت بحکم استعمال در اعمال جوارح ظاهر رود، و ایمان در اعتقاد دل. و گفته‌اند استجابت بنده قول «لا اله الا اللَّه» است علی ما روی فی بعض الکتب ان اللَّه عز و جل قال لملائکته ادعوا لی عبادی، قالوا یا رب کیف و السماوات السبع دونهم و العرض فوق ذلک! قال انهم اذ قالوا لا اله الا اللَّه، فقد استجابوا لی. و قال بعض المفسرین فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی ای فلیجیبوا نی ای فی ما افترضت علیهم و تعبدتهم به من الایمان بی و برسولی و الطاعة لی.

اگر کسی گوید این دو آیت چون اجنبی است در میان احکام روزه که پیشین آیت و پسین آیت از احکام روزه است، پس چه فایده را این در میان آورد؟ جواب آنست که این همه متقارب‌اند و هیچ تجانب نیست، که اللَّه تعالی در پیشین آیت گفت، وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‌ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ایشان را بر ذکر خود داشت، و بتکبیر و شکر فرمود، آن گه ایشان را بثواب این تکبیر و شکر امیدوار کرد.

یعنی آن کس که وی را ذکر و شکر می‌کنید بشما نزدیک است، آواز شما می‌نیوشد و اجابت دعا میکند، این عارضی بود که در میان آمد لایق آیت پیشین، و تمامی آن.

پس آن گه باحکام روزه باز گشت که: أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ... الآیة سبب نزول این آیت آن بود. که در ابتداء اسلام که فرمان آمده بود بروزه ماه رمضان، کسی که افطار کردی طعام و شراب و مباشرت اهل خویش او را حلال بودی و گشاده، تا آن گه که بخفتی، یا نماز خفتن کردی، پس بعد از آن حرام بودی هم طعام و هم شراب و هم مباشرت. تا دیگر شب. عمر خطاب شبی بعد از آنکه نماز خفتن کرده بود دست بزن خویشتن برد آن گه خود را ملامت کرد، و می‌گریست، باین مخالفت شرع که از وی بیامده بود، بحضرت مصطفی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم آمد، و قصه خویش باز گفت، و رخصت طلبید. رسول خدای صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت «ما کنت جدیرا بذلک یا عمر!»

این نه سزای تو است که کردی، در آن حال جماعتی برخاستند که همین واقعه افتاده بود ایشان را، و همه معترف شدند، پس خدای تعالی در شأن ایشان این آیت فرستاد. عبد الرحمن بن ابی لیلی بطریقی دیگر روایت میکند، میگوید عمر خطاب پیش مصطفی آمد گفت: یا رسول اللَّه دوش کام خود از اهل خود طلب کردم گفت که من خواب کرده‌ام، پنداشتم که بهانه است، دست بوی بردم و کام خود از وی برداشتم. رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم گفت یا عمر بدانچه کردی سزاوار نه! پس رب العالمین از بهر عمر این آیت فرستاد، و مسلمانان را رخصت داد.

أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلی‌ نِسائِکُمْ رفث اینجا کنایت از جماع است و هر چه در قرآن آمد از مباشرت و ملامست و افضا و دخول. قال ابن عباس رض ان اللَّه عز و جل حی کریم یکنّی هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ ای هن سکن لکم و انتم سکن لهن، لباس اینجا کنایت است از رسیدن مرد بزن و زن بمرد بی جامه، همچنانک جای دیگر گفت وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ و فی الخبر «الولد للفراش»

اهل معانی گفتند: لباس آن جامه است که فاتن دارد، و شعار گویند پس مرد و زن را بدین معنی لباس خواند که یکدیگر را همچون جامه‌اند مر تن را. و گفته‌اند: ایشان را لباس از بهر آن خواند، که هر دوستر یکدیگرند از آنچه ناپسندیده شرعست، و دلیل برین قول آن خبرست که رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت، «من تزوّج فقد احرز دینه»

عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ ای تظلمون انفسکم بالجماع لیالی رمضان، فَتابَ عَلَیْکُمْ ان عاد علیکم بالترخیص، وَ عَفا عَنْکُمْ ما فعلتم قبل الرخصة، فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ همه امّت را میگوید بر سبیل اباحت نه بر سبیل ایجاب. چنانک در آن خبر گفت: «تناکحوا تکثروا»

، تناکحوا امر اباحت است نه امر وجوب، بَاشِرُوهُنَّ هم چنان است، میگوید اکنون می‌رسید باهل خویش، مباشرت رسیدن دو بشره بود بهم بی جامه.

وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ می‌جوئید آنچه اللَّه شما را نوشت در لوح محفوظ از فرزندی که باشد شما را.

در خبر می‌آید، که اعمال بنی آدم بمرگ همه منقطع شود و گسسته گردد، مگر صدقة روان، و فرزند پارسای شایسته، که پدر خویش را دعا گوید بعد از وی. و در خبر می‌آید که: ملک تعالی بنده را بنوازد و بزرگ گرداند، بنده گوید بار خدایا بچه عمل مرا باین رتبت رسانیدی؟ گوید بدعاء ولدک لک.

معاذ جبل گفت وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ یعنی لیلة القدر، حسن خواند وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ بر پی آن فرمان ایستید که اللَّه شما را نوشت.

وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا این در شأن ابو قیس آمد، صرمة بن انس بن صرمة که همه روز در کار بود بکشاورزی و روزه داشت، چون شب در آمد اهل وی خواست که طعامکی گرم از بهر وی بسازد، چون آن طعامک بساخت، ابو قیس از ماندگی در خواب شده بود، چون بیدار شد گفت: نخورم که مخالفت شرع باشد و نافرمانی حق، پس روزه در روزه پیوست و در نیمه روز بی طاقت شد، چنانک بیهوش گشت. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم چون او را چنان رنجور دید، گفت چه رسید ترا؟ ابو قیس قصه خویش بگفت، رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم پاره در گرفت، در حال آیت آمد وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا ای اللّیل کله.

حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ الآیه. تفسیر این مصطفی ع عدی حاتم را در آموخت گفت: «صلّ کذا و کذا و صم فاذا غابت الشمس فکل و اشرب حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض من الخیط الاسود، عدی حاتم گفت چون این از مصطفی بشنیدم فراز گرفتم یک رشته سپید و دیگری سیاه، و بوقت صبح در آن مینگرستم و هیچ بر من روشن نمی‌شد، آن گه با رسول بگفت که من چه کردم، رسول بخندید گفت: «یا ابن حاتم انّک لعریض القفا»

قال ابو سلیمان الخطابی هذا یتأوّل علی وجهین: احدهما ان یکون کنایة عن الغباوة و سلامة الصدر، و الثانی انه اراد انک غلیظ الرقبة وافر اللحم، لان من اکل بعد الصبح لم ینهکه الصوم، و لم یبن له اثر فیه، ثم قال: «یا ابن حاتم انما ذاک بیاض النهار من سواد اللیل» ای پسر حاتم آن رشته سپید و سیاه مثلی است تاریکی شب و روشنایی روز را، نبینی که در عقب گفت: مِنَ الْفَجْرِ فجر نامیست اول بامداد را که نفس صبح بشکافد از شب، و در خبر می‌آید که «الفجر فجران: فجر یحرم فیه الطعام و تحلّ فیه الصّلاة، و فجر تحرم فیه الصّلاة، و یحل فیه الطعام»

فجر دواند، فجر صادق، فجر کاذب، اول فجر کاذب پدید آید سپیدی از مشرق ظاهر شود و ارتفاع گیرد مانند عمودی، و چندانک ربع آسمان طول آن برکشد، و عرب آن را ذنب السرحان گویند، و بقدر دو ساعت که از شب مانده باشد این فجر کاذب بپاید، آن گه اندک اندک باز میشود و در افق تاریکی می‌افزاید، پس از میان ظلمت فجر صادق سر بر زند، سرخی باشد که بعرض افق باز می‌افتد بتدریج، مصطفی ع ازینجا گفت: «لیس الفجر بالابیض المستطیل و لکنه الاحمر المعترض»

چون این فجر صادق آغاز کند طعام خوردن بر روزه دار حرام شود، و وقت نماز در آید، چنانک در خبر گفتیم. و بنده باید که در آن وقت بیدار باشد، که آن وقتی عزیز است و ساعتی بزرگوار، و رب العالمین از شرف آن سوگند بدان یاد کرده و گفته وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ.

ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیْلِ الایة پس آن گه روزه خویش تمام کنید تا بشب، این إِلی‌ غایت راست که چون شب در آمد روزه بغایت رسید، و وقتش سپری گشت، و روزه دار در حد فطر افتاد اگر طعام خورد و اگر نه، و در بعضی روایات بیاید اکل او لم یأکل و مصطفی ع مواصلت کرد، روز و شب در هم پیوست، و طعام نخورد، جبرئیل آمد و گفت «قبلت مواصلتک و لا تحل لامّتک من بعدک» وصال تو پذیرفتند و امت ترا بعد از تو روا نیست که وصال کنند.

وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ این در شأن جماعتی آمد از یاران رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم که در مسجد معتکف می‌نشستند، پس چون ایشان را ضرورتی پیش میآمد از بهر آن ضرورت بیرون می‌شدند، و در میانه باهل خود می‌رسیدند، آن گه بعد از غسل بمسجد باز می‌شدند، رب العالمین گفت وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تا معتکف باشید در مسجدها بزنان خود مرسید و نزدیکی مکنید عکوف از روی لغت اقامت است، پائیدن بدرنگ و آرام، قال اللَّه تعالی فَأَتَوْا عَلی‌ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلی‌ أَصْنامٍ لَهُمْ و از روی شرع پائیدن است در مسجد بر وجه طاعت و قربت نیّت در آن شرطست، که قربت بی نیّت درست نیاید، و به‌

قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «انما الاعمال بالنیّات»

ای صحة الاعمال بالنیات و مسجد در آن شرطست که گفت وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ و مستحبّ است که با اعتکاف روزه دارد، پس اگر روزه ندارد اعتکاف درست باشد، بمذهب شافعی، که در اصل وی روزه از شرط اعتکاف نیست، و لهذا

قال عمر «انی نذرت ان اعتکف لیلة فی الجاهلیة» فقال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «أوف بنذرک»

و بدانک معتکف چنان فرا نموده است که من از جهان گریخته‌ام، و کرده همه سال را درمان ساز آمده‌ام، و درگاه را لزوم گرفته‌ام، و آستانه بالین کرده‌ام و خاک بستر، تا نیامرزی باز نگردم ازین در، لا جرم در خبر می‌آید که چون معتکف بیرون آید، او را گویند بیرون آری از گناه خویش چنان که آن روز که از مادر زادی. و فی الخبر من اعتکف عشرا فی رمضان کان کحجّتین و عمرتین»

و فی الاثر «من اعتکف یوما فکعدل عشر رقاب، و من اعتکف یومین فعدل عشرین رقبة، و من اعتکف ثلاثة ایام فعدل ثلثین رقبة، و من اکثر فعلی قدر ذلک.»

و فاضلتر آنست که در دهه آخر ماه رمضان معتکف نشیند، که مصطفی ع چنین کردی. و هرگز اعتکاف درین دهه دست بنداشتی. و درست است که یک سال سی روز معتکف نشست، و سال دیگر بیست روز، آن سال که سی روز نشست، سبب آن بود که ده روز پیشین معتکف نشست طلب شب قدر را، جبرئیل آمد و گفت آنچه می‌جویی در پیش است، پس ده روز میانین نشست، جبرئیل گفت دیگر باره آنچه میجویی در پیش است. پس ده روز پسین معتکف نشست تمامی سی روز. اما آن سال که بیست روز معتکف نشست، چنان بود که پیشین سال بغزا بود با یاران و اعتکاف از وی فائت شد. دیگر سال ده روز سال گذشته را قضا کرد، و ده روز آن سال را که در آن بود، و یک سال چنان افتاد که اعتکاف وی در ماه رمضان فائت شد، و در شوال معتکف نشست، و سبب آن بود که بمسجد آمد و خیمه زد اعتکاف را، زنی از زنان وی دستوری خواست باعتکاف، او را دستوری داد پس دیگر زنان آمدند و بمسجد خیمه زدند، عایشه و حفصه و دیگران، مصطفی نگاه کرد خیمها دید زده، خشم گرفت گفت باین می پارسایی خواهید؟ من امسال معتکف نمی‌نشینم، و بیرون آمد از اعتکاف خویش، پس در ماه شوال آن ده روز قضا کرد.

تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ قیل فرائض اللَّه و شروطه، و قیل ممنوعاته. این اندازها است که خدای نهاد در دین خویش، میان طاعت و معصیت پسند و ناپسند. فَلا تَقْرَبُوها گرد اندازهای وی مگردید بسست فرا گرفتن و فرو گذاشتن.

کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی الآیة... مفسّران گفتند چون آیت آمد که وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ یاران گفتند یا رسول اللَّه اکنون که ما را بدعا فرمودند کی خوانیم و چون خوانیم؟ بروز خوانیم یا بشب؟ بآواز بلند خوانیم یا نرم خوانیم؟ نزدیک است تا براز خوانیم؟ یا دور است تا بآواز خوانیم؟
هوش مصنوعی: وقتی آیه‌ای نازل شد که خداوند گفت: «پروردگارتان فرموده است مرا بخوانید تا پاسخ شما را بدهم»، یاران پیامبر از ایشان پرسیدند: «ای رسول خدا، اکنون که ما را به دعا کردن امر فرمودید، چه زمانی دعا کنیم؟ آیا صبح دعا کنیم یا شب؟ آیا با صدای بلند دعا کنیم یا آهسته؟ آیا باید در جایی نزدیک دعا کنیم یا در مکانی دور؟»
رب العزة بجواب ایشان این آیت فرستاد وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی... آورده‌اند در بعضی کتب که چون موسی علیه السّلام با حق مناجات کرد گفت بار خدایا! دوری تا ترا بآواز خوانم؟ یا نزدیکی تا براز خوانم؟ جواب آمد که ای موسی! اگر دوری را حدی بنهم هرگز بآن نرسی، و اگر نزدیکی را حدّی بنهم طاقت نداری، و زیر بار عظمت و جلال ما پست شوی.
هوش مصنوعی: در زمان‌هایی که حضرت موسی (علیه‌السلام) با خداوند صحبت می‌کرد، از او پرسید که آیا تو از من دور هستی که نتوانم صدایت کنم یا نزدیک هستی که صدایت کنم؟ پاسخ خداوند این بود که اگر برای دوری حد و مرزی تعیین کنم، هرگز نمی‌توانی به آن برسی و اگر برای نزدیکی حدی تعیین کنم، طاقت تحمل عظمت و بزرگی من را نخواهی داشت.
پیر طریقت ازینجا گفت: الهی از نزدیک نشانت میدهند و برتر از آنی، وز دورت می‌پندارند و نزدیک‌تر از جانی، موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذاکرانی. ملکا! تو آنی که خود گفتی و چنانک گفتی آنی. بشنو لطیفه نیکو درین آیت: گفتند سؤال هر رونده دلیل حال او باشد، قومی را همه اندیشه مخلوقات و محدثات گرفته بود و ز همت دون چندان در مصنوعات آویختند که خود پروای صانع نداشتند، و با حقیقت معرفت او نپرداختند، تا یکی از روح پرسید، یکی از کوه، یکی از مال غنیمت، یکی از حال یتیمان، یکی از خمر و قمار، یکی از عذر زنان، لا جرم جواب همگنان بواسطه داد چنانک گفت یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ الآیة وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ، قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی الآیة. وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً.
هوش مصنوعی: پیر طریقت فرمود: ای خداوند، تو از نزدیک به بندگانت نشان می‌دهی و هم از آن بالاتری. آنان تو را از دور می‌پندارند و در عین حال، تو برایشان نزدیک‌تر از جانشان هستی. این حال جوانمردان و دل‌های یادآور را می‌توان احساس کرد. ای ملک! تو همان‌طور که خود گفتی، همان هستی. بشنو داستانی زیبا در این باره: گفته‌اند که پرسش هر ره‌رو، نشان‌دهنده حال اوست. گروهی به قدری در فکر مخلوقات و چیزهای جدید غرق شده بودند که از خالق و صانع خود غافل شده بودند و به حقیقت شناخت او نپرداختند. بنابراین، در مورد مسائلی از جمله روح، کوه، اموال غنیمت، حال یتیمان، شراب و قمار، و عذر زنان پرسش‌هایی مطرح شد. از این رو، پاسخ آن‌ها بیان شد: به آن‌ها بگویید «سؤال می‌کنند از تو درباره انفال، بگو انفال برای خدا و رسول است» و «سؤال از روح می‌کنند، بگو روح از امر پروردگار من است» و «سؤال از کوه‌ها می‌کنند، بگو پروردگار من آن‌ها را به یکباره نابود می‌کند».
ای سید سادات و ای مهتر کائنات! ایشان که فرمود از ما با دیگری پرداختند، و بقدر همت خود سؤال کردند، همه را تو ای محمد جواب ده! و مقصودهاشان در کنار نه، باز قومی که از ما پرسند و از دوستی ما با دیگری نپردازند، تخصیص و تشریف ایشان را بجواب واسطه از میان بردارم بخودی خودشان جواب دهم.
هوش مصنوعی: ای آقای بزرگ و سرور موجودات! آنانی که از ما سوال کردند و به دیگری پرداختند، و به اندازه همت و توان خود پرسش کردند، همه را تو ای محمد پاسخ بده! و اگر خواسته‌هایشان در کنار نیست، باز گروهی هستند که از ما می‌پرسند و به دوستی با دیگری اهمیت نمی‌دهند. من می‌خواهم با تکیه بر خودشان، بدون هیچ واسطه‌ای به آنها پاسخ دهم و مقام و منزلت آنها را با پاسخ خود شگفت‌انگیز کنم.
فَإِنِّی قَرِیبٌ نگفت قل انّی قریب آن گه در تشریف بیفزود گفت: عِبادِی بندگان من، رهیکان من، اضافت ایشان با خود کرد، اگر کعبه سنگین را بآنچ رقم اضافت بروی کشید و گفت طَهِّرْ بَیْتِیَ چندان شرف یافت که مطاف جهانیان و قبله عالمیان گشت، و از هر جبّاری که قصد آن کرد آزاد شد. پس بنده مؤمن با معرفت و توحید چون این رقم تخصیص و اضافت بروی کشید اولی‌تر که بکرامتها و رتبتها رسد و گفته‌اند که عبد بر دو قسم است یکی آنست که این نام بر وی افتاد از طریق ایجاد و تسخیر، و برین معنی گفت اللَّه جل جلاله إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً، و برین اعتبار مؤمن و کافر و صدیق و زندیق را عبد گویند.
هوش مصنوعی: خداوند در آیه‌ای بیان می‌کند که او نزدیک است و در ادامه به بندگانش می‌گوید که آنها متعلق به او هستند. این ارتباط نشان‌دهنده اهمیت و ارزش بندگان در نزد خداوند است. مانند این که کعبه به دلیل پاکی و تقدسش به مکانی مقدس و قبله‌ای جهانی تبدیل شد و از هر نوع آزار و مزاحمتی در امان ماند. به همین ترتیب، یک بنده مؤمن که به معرفت و توحید دست یافته، شایسته‌تر است که به جایگاه‌های رفیع و کرامت‌ها برسد. بندگان را به دو دسته تقسیم می‌کنند: یک دسته آنهایی که به واسطه خلقت و تقدیر به این نام شناخته می‌شوند. در این معنا، همه موجودات در آسمان‌ها و زمین به نوعی بنده خداوند به شمار می‌آیند، چه مؤمن باشند و چه کافر، چه راستگو و چه دروغگو.
و قسم دیگر آنست که این نام بروی افتاد از طریق تخصیص و تشریک، چنانک گفت وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی الآیة... إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ الآیة، أَسْری‌ بِعَبْدِهِ الآیة، و عِبادُ الرَّحْمنِ الآیة...، و برین اعتبار اگر فاسقی را گویند یا کافری را که وی بنده خدا نیست که بنده طاغوت است، و بنده هوی و شهوت روا باشد و به قال اللَّه عز و جل وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ و قال النبی «تعس عبد الدرهم».
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که نام بنده به وسیله تخصیص و اشتراک به افرادی اطلاق می‌شود. به عنوان مثال، در آیات قرآن اشاره شده که وقتی بندگان من از من سؤال کنند، من نزدیک هستم و بر بندگانم تسلطی نداری. به همین ترتیب، بندگان رحمان نیز مورد بررسی قرار می‌گیرند. بنابراین، اگر کسی فاسق یا کافر باشد، می‌توان گفت که او بنده خدا نیست، زیرا بنده طاغوت یا هوی و شهوت است. در قرآن آمده که کسی که بندگی طاغوت را می‌کند، به نوعی خسارت‌دیده است و پیامبر نیز به زشتی بندگی مال و ثروت اشاره کرده است.
أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ این باز کرامتی دیگر است وابندگان، و فضلی دیگر، که اجابت خود در خواندن و دعا کردن ایشان بست، نه در اخلاص اعمال ایشان. تا اگر مفلسی باشد یا عاصیی که از سر ندامت و شکستگی بی بضاعت طاعت او را خواند، نومید نباشد، و خواندن بنده مر خدای را سه روی دارد هر سه دعا گویند: اول آنست که بروی ثنا گوید و بپا کی بستاید، و بیگانگی وی اقرار دهد، چنانک گوید «انت اللَّه لا اله انت، ربنا لک الحمد» هذا و امثاله، و الیه الاشارة
هوش مصنوعی: من دعای دعا کننده را هنگامی که او مرا بخواند اجابت می‌کنم. این نشان‌دهنده کرامت و فضلی دیگر است که اجابت دعای من به خواندن و دعا کردن آن‌ها بستگی دارد، نه به خالص بودن اعمالشان. بدین ترتیب، اگر فرد بی‌نوا یا گناهکاری با احساس ندامت و درماندگی به درگاه من بیاید، باید امیدوار باشد. دعا کردن بنده به درگاه خداوند سه حالت دارد که هر سه به نوعی دعا محسوب می‌شوند: اول اینکه بنده به ستایش و تمجید من می‌پردازد و به عبودیت خود اعتراف می‌کند، مانند اینکه بگوید «تو خدایی جز تو نیست، پروردگار ما تو را ستایش می‌کنیم» و اینطور صحبت‌ها.
بقوله صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «و الدعاء هو العبادة».
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند: «دعاء عبادت است».
دیگر وجه آنست که بنده عفو خواهد و مغفرت و رحمت، گوید «اغفر لی و ارحمنی و اعف عنی و اهدنی.» و من ذلک قوله تعالی اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ. سدیگر وجه آنست که حظّ دنیوی خواهد گوید ارزقنی مالا و ولدا.، این هر سه قسم را دعا گویند، که بنده باوّل در همه خدای را خواند و گوید «یا اللَّه! یا رحمن! یا رب!» اما معنی آیت، گفته‌اند: که خاص است اگر چه بر لفظ عام است میگوید خواندن خواننده را پاسخ کنم، هر گه که خواند. یعنی خواندن او بشرط خویش باشد و در اجابت وی خیرت بود. و دلیل برین تخصیص آنست که مصطفی ع گفت.
هوش مصنوعی: یک جنبه دیگر این است که بنده از خداوند درخواست عفو، بخشش و رحمت می‌کند و می‌گوید «خدایا مرا ببخش و رحم کن و از من درگذر و مرا هدایت کن.» همچنین در آیه‌ای آمده است: «ما را به راه مستقیم هدایت کن.» جنبه دیگری نیز وجود دارد که بنده خواستار نعمت‌های دنیوی است و می‌گوید «خدایا مرا از نظر مالی و فرزند دار کن.» این سه نوع درخواست را دعا می‌نامند؛ که بنده در همه حال خدا را می‌خواند و می‌گوید «ای خدا! ای رحمن! ای پروردگار!» اما معنای آیه این است که خواندن بندگان به صورت خاص پاسخ داده می‌شود، هر زمان که دعا کنند. یعنی دعای آن‌ها باید مطابق با شرایط خودشان باشد و در پاسخ به آنها خیر و نیکی وجود داشته باشد. دلیل این تخصیص نیز سخن پیامبر (ص) است.
«ما من مسلم دعا اللَّه عز و جل بدعوة لیس فیها قطیعة رحم و لا اثم الّا اعطاه بها احدی خصال ثلث: امّا ان یعجل دعوته، و امّا ان یدخر له فی الآخرة، و امّا ان یدفع عنه من الشر مثلها، قالوا یا رسول اللَّه اذ انکثر، قال اللَّه اکثر.
هوش مصنوعی: هر مسلمانی که از خداوند متعال درخواستی کند که در آن قطع رحم یا گناهی نباشد، به یکی از سه روش به او پاسخ داده می‌شود: یا خواسته‌اش در همین دنیا به او داده می‌شود، یا به عنوان پاداش در آخرت برای او ذخیره می‌شود، یا از او بدی‌ای به اندازه همان دعا دفع می‌شود. وقتی مردم از رسول خدا پرسیدند آیا این مسأله به اندازه کافی است، او پاسخ داد که خداوند بسیار بیشتر از این نیز می‌دهد.
و عن ابی هریره، قال قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: ما قال عبد قطّ یا ربّ ثلاثا الّا قال اللَّه عز و جل لبیک عبدی، سل فیعجّل من ذلک ما شاء و یؤخر ما شاء.
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که پیامبر اسلام (ص) فرمود: هیچ بنده‌ای سه بار از خداوند درخواست نکند مگر اینکه خداوند بفرماید: "من تو را اجابت می‌کنم، بپرس!" و خداوند از آنچه را که می‌خواهد به سرعت برآورده می‌سازد و آنچه را که می‌خواهد به تأخیر می‌اندازد.
و عن جابر قال قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم یدعو اللَّه بعبده یوم القیمة فیقفه بین یدیه، فیقول عبدی! انّی امرتک ان تدعونی، و وعدتک ان استجیب لک فهل کنت تدعونی؟ فیقول نعم یا رب! کنت ادعوک، فیقول کنت تری لبعض دعائک اجابة و بعضه لا تری له اجابة، فیقول نعم یا رب! فیقول اما انّک ما دعوتنی بدعوة قطّ الّا استجبتها لک، فاما اکون عجلتها لک فی الدنیا و امّا ذخرتها لک فی الآخرة، أ لیس دعوتنی یوم کذا و کذا فی حاجة اقضیها فقضیتها فیقول نعم یا ربّ! فیقول انی ذخرت لک فی الجنة کذا و کذا. فلا یدعو اللَّه دعوة دعا بها عبده المؤمن فی الدنیا الّا بیّن له ما عجّل له و ما ذخّر، قال فبینا العبد فی ذلک الموقف، یقول یا لیت لم یعجل لی من دعائی شی‌ء.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: روز قیامت، خداوند بنده خود را فرا می‌خواند و او را در مقابل خود قرار می‌دهد و می‌گوید: "بنده‌ام! من به تو دستور دادم که از من بخواهی و به تو وعده دادم که اجابتت کنم. آیا از من خواستی؟" بنده پاسخ می‌دهد: "بله، ای پروردگار!" خداوند ادامه می‌دهد: "آیا می‌دیدی که برخی از دعاهایت اجابت شد و برخی دیگر نه؟" بنده می‌گوید: "بله، ای پروردگار!" در این لحظه خداوند می‌فرماید: "بدان که هیچ دعایی که کردی، بی‌پاسخ نماند. یا من آن را در دنیا به تو دادم یا در آخرت برایت ذخیره کردم. آیا روزی درخواستی از من نکردی که نیازت را برآوردم؟" بنده می‌گوید: "بله، ای پروردگار!" و خداوند توضیح می‌دهد که برای او در بهشت چه چیزهایی ذخیره کرده است. بنابراین، برای هیچ دعای مؤمن در دنیا، خداوند آنچه را که فوری اجابت کرده و آنچه را که ذخیره کرده، روشن نمی‌کند. در لحظه‌ای که بنده در آنجا قرار دارد، می‌گوید: "ای کاش هیچ یک از دعایم به سرعت اجابت نمی‌شد."
و شرط دعا آنست، که بنده در حال دعا شکسته دل باشد و اندهگن، و دعا که کند بتضرّع و زاری کند با رهبت و خشیت، لقوله تعالی ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً. آنست که دعا بسرّ کند، و بآهستگی و شکستگی، نه بآواز بلند، که آواز بلند در دعا اعتداست، و اللَّه تعالی اعتداء در دعا دوست ندارد. یقول تعالی إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ.
هوش مصنوعی: شرط دعا این است که فرد دعا کننده با دل شکسته و غمگین باشد و با تضرع و زاری دعا کند، همراه با ترس و خشیت از خداوند. در قرآن آمده است که باید دعا را با آرامش و به صورت مخفیانه انجام داد و با صدای بلند دعا نکرد، زیرا دعا با صدای بلند، تجاوز در دعا به شمار می‌رود و خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد.
و قال ابو موسی الاشعری: قدمنا مع رسول اللَّه فلما دنونا من المدینة کبّر الناس و رفعوا اصواتهم فقال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «یا ایها الناس انکم لن تدعو أصم و لا غائبا»
هوش مصنوعی: ابو موسی اشعری می‌گوید: ما همراه رسول الله به سمت مدینه حرکت کردیم. هنگامی که به مدینه نزدیک شدیم، مردم شروع به تکبیر گفتن کردند و صدای خود را بلند کردند. پیامبر (ص) فرمود: "ای مردم، شما نه به یک فرد نا شنیده و نه به کسی که غایب است دعا می‌کنید."
و ازینجاست که رب العالمین زکریا را بآواز نرم در دعا بستود گفت: إِذْ نادی‌ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا.
هوش مصنوعی: از اینجا می‌توان فهمید که خداوند زکریا را به خاطر دعا کردنش با نرمی و آرامش ستایش کرده و فرموده است: هنگامی که او به آرامی دعا کرد و صدایش را به خداوند بلند ساخت.
و از آداب دعا آنست که طاعتی و صدقه فرا پیش دارد، که مردی از مصطفی ص دعا خواست، رسول گفت: اعنی علی کثرة الرکوع و السجود، دیگری آمد و دعا خواست گفت «و هل أتیت بجناح الدعاء؟» یعنی الصدقة .
هوش مصنوعی: یکی از آداب دعا این است که قبل از آن، انسان به طاعتی و صدقه‌ای اقدام کند. وقتی شخصی از پیامبر درخواست دعا کرد، پیامبر گفت که آیا به زیاد سجده و رکوع اقدام کرده‌ای؟ شخص دیگری نیز آمد و دعا خواست و گفت: آیا صدقه‌ای برای دعایت آورده‌ای؟
و از آداب دعا الحاح است‌
هوش مصنوعی: از آداب دعا کردن، پرتلاش و با مداومت دعا کردن است.
فقد قال ص «انّ اللَّه یحب الملحین فی الدعاء»، و کان یقول «یا من لا یبرمه الحاح الملحّین و از آداب دعا تعمیم است فانه ص سمع رجلا یقول اللهم اغفر لی!
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «خداوند اصرار و پیگیری را در دعا دوست دارد» و همچنین می‌فرمودند: «ای خدایی که اصرار دعاکنندگان تو را خسته نمی‌کند». از آداب دعا این است که انسان در خواسته‌های خود به طور کلی و وسیع دعا کند؛ زیرا ایشان شخصی را دیدند که می‌گفت: «خداوندا، مرا ببخش!»
فقال «عم و لا تخص!»، و عن انس بن مالک قال رسول اللَّه «ان العبد لیدعو اللَّه و هو یحبّه» قال: «فیقول یا جبریل! اقض لعبدی هذا حاجته و اخّرها فانی احب ان لا ازال اسمع صوته و انّ العبد لیدعوا اللَّه و اللَّه یبغضه، فیقول اللَّه عز و جل یا جبریل اقض لعبدی هذا حاجته باخلاصه، و عجّلها فانی اکره ان اسمع صوته» و عن یحیی بن سعید القطان قال رأیت الحق فی المنام فقلت الهی کم ادعوک و لا تجیبنی! فقال یا یحیی لانی احب ان اسمع صوتک»
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود: «برای خداوند دعا کنید و به هیچ کس جز خدا وابسته نباشید!» همچنین از انس بن مالک روایت شده است که رسول الله گفت: «بنده‌ای دعا می‌کند و خداوند او را دوست دارد»، در این حال خداوند به جبرئیل می‌فرماید: «حاجت این بنده‌ام را برآورده کن، ولی به تأخیر بینداز، زیرا من دوست دارم همیشه صدای او را بشنوم». و برعکس، زمانی که بنده‌ای دعا می‌کند و خداوند او را نمی‌پسندد، خداوند به جبرئیل می‌فرماید: «حاجت این بنده‌ام را به دلیل خلوصش برآورده کن و به زودی انجامش بده، زیرا من از شنیدن صدای او بدم می‌آید». همچنین یحیی بن سعید القطان می‌گوید: «در خواب خداوند را دیدم و گفتم: خدایا، چقدر دعا می‌کنم و تو پاسخ نمی‌دهی!» خداوند فرمود: «ای یحیی، من دوست دارم صدای تو را بشنوم».
و عن ربیعة بن وقاص عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قال ثلاث مواطن لا تردّ فیها دعوة العبد: رجل یکون فی برّیة حیث لا یراه احد، فیقوم فیصلّی فیقول اللَّه تعالی لملائکته: أری عبدی هذا یعلم انّ له ربا یغفر الذنوب، فانظروا ما یطلب فتقول الملائکة، ای رب! رضاک و مغفرتک، فیقول: اشهدوا انی قد غفرت له. و رجل یکون معه فیفرّ عنه اصحابه و یثبت هو فی مکانه، فیقول اللَّه للملائکة انظروا ما یطلب عبدی؟ فتقول الملائکة بذل مهجة نفسه لک و یطلب رضاک و مغفرتک، فیقول اشهدوا انّی قد غفرت له. و رجل یقوم من آخر اللیل فیقول اللَّه أ لیس قد جعلت اللیل سکنا و النوم سباتا، فقام عبدی هذا مصلّی و یعلم ان له ربا، فیقول اللَّه لملائکة انظروا ما یطلب عبدی، فتقول الملائکة رضاک و مغفرتک، فیقول اشهدوا انی قد غفرت له»
هوش مصنوعی: در سه موقعیت خاص، دعاهای بندگان رد نمی‌شود: اول، وقتی مردی در جایی دورافتاده و تنها باشد و نماز بخواند. خدا به ملائکه‌اش می‌گوید: "ببینید، این بنده‌ام می‌داند که ربی دارد که گناهانش را می‌بخشاید، حال ببینید چه می‌خواهد." و ملائکه پاسخ می‌دهند: "ای پروردگار! رضایت و مغفرت تو را درخواست می‌کند." خدا می‌گوید: "شاهد باشید که من او را بخشیدم." دوم، وقتی مردی در میان جمعی از دوستانش قرار دارد و دوستانش از او فرار کنند اما او در جای خود می‌ماند. خدا به ملائکه می‌گوید: "ببینید، بنده‌ام چه می‌خواهد." و ملائکه گفتند: "جانش را برای تو فدای می‌کند و رضایت و مغفرت تو را می‌خواهد." خدا می‌گوید: "شاهد باشید که من او را بخشیدم." سوم، مردی در نیمه‌های شب از خواب بیدار می‌شود و به نماز می‌ایستد. خدا می‌گوید: "آیا به او نگفتم که شب را برای استراحت و خواب قرار دادم؟ اما او به نماز ایستاده و می‌داند که ربی دارد." و خدا به ملائکه می‌گوید: "ببینید، بنده‌ام چه می‌خواهد." ملائکه پاسخ می‌دهند: "رضایت و مغفرت تو را درخواست می‌کند." خدا می‌گوید: "شاهد باشید که من او را بخشیدم."
و عن جابر قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «و الذی نفسی بیده انّ العبد لیدعو اللَّه و أنّه علیه غضبان، فیعرض عنه ثم یدعوه فیعرض عنه ثم یدعوه، فیقول اللَّه تعالی للملائکة، ان عبدی لن یدعو غیری فقد استحییت منه، کم یدعونی و اعرض عنه، اشهدکم انی قد استجبت له»
هوش مصنوعی: حضرت رسول (ص) فرمودند: «به جانم قسم، بنده‌ای دعا می‌کند به درگاه خدا در حالی که خدا از او ناراضی است، و خدا به او توجهی نمی‌کند. او بار دیگر دعا می‌کند و باز هم خدا روی‌گردان می‌شود. وقتی این بنده دوباره دعا می‌کند، خدا به ملائکه می‌فرماید: بنده‌ام فقط من را می‌خواند و از من شرم دارد. با وجود اینکه من از او روی‌گردان هستم، او باز هم به من دعا می‌کند. گواه باشید که من دعای او را اجابت کردم.»
و در خبرست که مردی در مسجد رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلّم دعا میکرد و رسول در وی می نگریست و تبسّم میکرد، گفتند: یا رسول اللَّه چرا تبسم کردی؟ گفت عجب آمد مرا دعاء این مرد، یک بار بگفت که یا ربّ، اللَّه یک بار گفت که «لبیک» پس دو بار بگفت که یا رب! اللَّه دو بار بگفت که لبیک پس سه بار بگفت که «یا رب!» اللَّه سه بار بگفت که لبیک.
هوش مصنوعی: روزی مردی در مسجد پیامبر دعا می‌کرد و پیامبر به او نگاه می‌کرد و می‌خندید. از ایشان پرسیدند: چرا می‌خندی؟ پیامبر فرمود: دعا کردن این مرد برایم جالب است؛ او یک بار گفت: «پروردگارا»، و خداوند یک بار جواب داد «حاضرم». سپس او دو بار دیگر گفت: «پروردگارا» و خداوند دو بار پاسخ داد «حاضرم». سپس او سه بار دیگر گفت: «پروردگارا» و خداوند سه بار گفت «حاضرم».
و عن عبد اللَّه بن عمر قال قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم: «من فتحت له منکم ابواب الدعاء فتحت له ابواب الرحمة، و ما سئل اللَّه شیئا احبّ الیه من ان یسئل العافیة، انّ الدعاء ینفع بما نزل، و ممّا لم ینزل، فعلیکم عباد اللَّه بالدعاء»
هوش مصنوعی: عبدالله بن عمر نقل کرده است که رسول‌الله (ص) فرمودند: «اگر درهای دعا برای یکی از شما باز شود، درهای رحمت نیز برای او باز خواهد شد و هیچ چیزی نزد خداوند محبوب‌تر از اینکه انسان از او سلامتی بخواهد نیست. دعا هم در مورد آنچه که نازل شده و هم در مورد آنچه که نازل نشده، مفید است. پس ای بندگان خدا، همیشه دعا کنید.»
و عن واثلة بن الاسقع قال قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم اربعة لا ترد دعوتهم: امام عادل: و دعوة المریض، و دعوة المرء المسلم لاخیه بالغیب، و دعوة الوالد لولده.
هوش مصنوعی: حضرت رسول اکرم فرمودند که چهار دسته از دعاها به هر قیمتی اجابت می‌شوند: نخست، دعا و درخواست امام عادل؛ دوم، دعا و درخواست فرد بیمار؛ سوم، دعا و درخواست یک مسلمان برای برادرش در غیابش؛ و چهارم، دعا و درخواست والدین برای فرزندانشان.
و عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم: «ثلاثة لا ترد دعوتهم، الامام العادل و الصائم حین یفطر، و دعوة المظلوم، تحمل علی الغمام تفتح لها ابواب السماء، و یقول الرب عز و جل: لا نصرتک و لو بعد حین. و فی روایة الذاکر اللَّه کثیرا، مکان قوله و الصائم حین یفطر.»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرموده‌اند که سه دسته از افراد هستند که دعا و درخواستشان رد نمی‌شود: امام عادل، کسی که هنگام افطار در حال روزه است و دعای مظلوم. دعای مظلوم مانند ابرها حمل می‌شود و درب‌های آسمان به روی آن باز می‌گردد و خداوند می‌فرماید که من کمکت را نمی‌کنم، حتی اگر بعد از زمانی طولانی هم باشد. همچنین در یک روایت دیگر ذکر شدن ذکر خدا به‌جای روزه‌دار در هنگام افطار آمده است.
أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ خداوندان معانی گفتند: این تشریف است و تخفیف و آنچه گفت فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی تکلیف است و تشدید، چون بعز خویش دانست که بار حکم و تکلیف بر بنده می‌نهد، نخست او را بشارت داد به این کرامت و نواخت که گفت أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ، تا بنده باین بشارت و کرامت آن بار حکم و تکلیف بر وی آسان شود. و نظیر این در قران فراوانست: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا و قال تعالی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ هذا و امثاله.
هوش مصنوعی: خداوند در آیات خود می‌فرماید که پاسخ دعوت‌کننده را می‌دهم. این بیان نشان‌دهنده احترام و تسهیلاتی است که او برای بندگانش فراهم کرده است. وقتی او این جمله را بیان می‌کند، می‌خواهد به بندگانش بشارت دهد که بار تکالیف و حکمی که بر دوش آن‌ها می‌گذارد، با رحمت و لطف او آسان می‌شود. همچنین در آیات دیگر قرآن نیز خداوند به مومنان دعوت می‌کند که به عبادت و تقوای او بپردازند و این نمونه‌ها بیانگر توجه و محبت او به بندگانش است.
فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی هر چند که استجابت و ایمان بمعنی متقارب اند، امّا فرق آنست که استجابت بحکم استعمال در اعمال جوارح ظاهر رود، و ایمان در اعتقاد دل. و گفته‌اند استجابت بنده قول «لا اله الا اللَّه» است علی ما روی فی بعض الکتب ان اللَّه عز و جل قال لملائکته ادعوا لی عبادی، قالوا یا رب کیف و السماوات السبع دونهم و العرض فوق ذلک! قال انهم اذ قالوا لا اله الا اللَّه، فقد استجابوا لی. و قال بعض المفسرین فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی ای فلیجیبوا نی ای فی ما افترضت علیهم و تعبدتهم به من الایمان بی و برسولی و الطاعة لی.
هوش مصنوعی: باید به من پاسخ دهند و به من ایمان بیاورند. هرچند که پاسخ دادن و ایمان آوردن دو مفهوم نزدیک به هم هستند، اما تفاوت آنها در این است که پاسخ دادن بیشتر به اعمال ظاهری مربوط می‌شود، در حالی که ایمان به اعتقادات درونی مربوط است. گفته شده که پاسخ دادن بنده به معنای گفتن «لا اله الا اللَّه» است، بر اساس آنچه در برخی کتاب‌ها آمده است که خداوند به ملائکه‌اش فرمود: "برای من بندگانم را بخوانید." آنها گفتند: "پروردگارا، چگونه این کار را انجام دهیم در حالی که هفت آسمان بر فراز آنها و زمین زیر آنها قرار دارد!" خداوند فرمود: "چون آنها گفتند لا اله الا اللَّه، به من پاسخ دادند." بعضی از مفسرین نیز گفته‌اند که باید به من پاسخ دهند یعنی در مورد آنچه که بر ایشان واجب کرده‌ام و آنها را به ایمان به من و پیامبرم توجه داده‌ام، اطاعت کنند.
اگر کسی گوید این دو آیت چون اجنبی است در میان احکام روزه که پیشین آیت و پسین آیت از احکام روزه است، پس چه فایده را این در میان آورد؟ جواب آنست که این همه متقارب‌اند و هیچ تجانب نیست، که اللَّه تعالی در پیشین آیت گفت، وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‌ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ایشان را بر ذکر خود داشت، و بتکبیر و شکر فرمود، آن گه ایشان را بثواب این تکبیر و شکر امیدوار کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که این دو آیه ارتباطی با احکام روزه ندارند، زیرا آیات قبلی و بعدی درباره احکام روزه هستند، پس هدف آن چه خواهد بود؟ پاسخ این است که همه این آیات به یکدیگر نزدیک‌اند و هیچ تفاوتی ندارند. خداوند در آیه قبلی فرمود که "برای بزرگداشت خدا به خاطر هدایتش، و شاید شکرگزاری کنید." او به ذکر خود اشاره کرده و به بزرگواری و شکر فرمان داده است، سپس به آن‌ها امیدواری از پاداش این بزرگداشت و شکر را داده است.
یعنی آن کس که وی را ذکر و شکر می‌کنید بشما نزدیک است، آواز شما می‌نیوشد و اجابت دعا میکند، این عارضی بود که در میان آمد لایق آیت پیشین، و تمامی آن.
هوش مصنوعی: این جمله به این اشاره دارد که شخصی که او را یاد می‌کنید و نسبت به او شکرگزاری می‌کنید، به شما بسیار نزدیک است. او صدای شما را می‌شنود و دعاهای شما را پاسخ می‌دهد. این موضوع نکته‌ای است که به توضیحات قبلی مربوط می‌شود.
پس آن گه باحکام روزه باز گشت که: أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ... الآیة سبب نزول این آیت آن بود. که در ابتداء اسلام که فرمان آمده بود بروزه ماه رمضان، کسی که افطار کردی طعام و شراب و مباشرت اهل خویش او را حلال بودی و گشاده، تا آن گه که بخفتی، یا نماز خفتن کردی، پس بعد از آن حرام بودی هم طعام و هم شراب و هم مباشرت. تا دیگر شب. عمر خطاب شبی بعد از آنکه نماز خفتن کرده بود دست بزن خویشتن برد آن گه خود را ملامت کرد، و می‌گریست، باین مخالفت شرع که از وی بیامده بود، بحضرت مصطفی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم آمد، و قصه خویش باز گفت، و رخصت طلبید. رسول خدای صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت «ما کنت جدیرا بذلک یا عمر!»
هوش مصنوعی: در اوایل اسلام، هنگام تعیین روزه ماه رمضان، برای کسانی که روزه می‌گرفتند، اجازه داده شده بود که در شب‌های رمضان، تا زمان خواب یا انجام نماز شب، با خانواده خود ارتباط داشته باشند و از غذا و نوشیدنی استفاده کنند. اما بعد از خواب یا انجام نماز، این موارد دیگر حرام بود تا شب بعد. عمر بن خطاب، بعد از اینکه نماز شب را خوانده بود، به خود اجازه داد که با خانواده‌اش ارتباط برقرار کند، اما پس از آن خود را سرزنش کرد و به خاطر این کار ناراحت شد. او به پیامبر اسلام (ص) مراجعه کرد و داستان خود را بازگو کرد و از او رخصت خواست. پیامبر به او فرمودند: "ای عمر، تو شایسته چنین کاری نیستی!"
این نه سزای تو است که کردی، در آن حال جماعتی برخاستند که همین واقعه افتاده بود ایشان را، و همه معترف شدند، پس خدای تعالی در شأن ایشان این آیت فرستاد. عبد الرحمن بن ابی لیلی بطریقی دیگر روایت میکند، میگوید عمر خطاب پیش مصطفی آمد گفت: یا رسول اللَّه دوش کام خود از اهل خود طلب کردم گفت که من خواب کرده‌ام، پنداشتم که بهانه است، دست بوی بردم و کام خود از وی برداشتم. رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم گفت یا عمر بدانچه کردی سزاوار نه! پس رب العالمین از بهر عمر این آیت فرستاد، و مسلمانان را رخصت داد.
هوش مصنوعی: این تو نیستی که سزاوار این عذاب هستی. در آن زمان گروهی از مردم که این واقعه بر آنان نیز گذشته بود، برخواستند و همه اعتراف کردند. سپس خداوند آیه‌ای درباره آن‌ها نازل کرد. عبد الرحمن بن ابی لیلی هم روایت می‌کند که عمر خطاب به پیامبر آمده و گفت: "ای رسول خدا، دیشب از خانواده‌ام درخواست کردم که نیاز خود را تامین کنم." پیامبر به او پاسخ داد: "ای عمر، بدان که آنچه کردی سزاوار نیست!" بنابراین خداوند به خاطر عمر این آیه را نازل کرد و به مسلمانان اجازه داد.
أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلی‌ نِسائِکُمْ رفث اینجا کنایت از جماع است و هر چه در قرآن آمد از مباشرت و ملامست و افضا و دخول. قال ابن عباس رض ان اللَّه عز و جل حی کریم یکنّی هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ ای هن سکن لکم و انتم سکن لهن، لباس اینجا کنایت است از رسیدن مرد بزن و زن بمرد بی جامه، همچنانک جای دیگر گفت وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ و فی الخبر «الولد للفراش»
هوش مصنوعی: در شب‌های روزه‌داری، روابط زناشویی با همسران شما مجاز است. واژه "رفث" به معنای نزدیکی و ارتباط جنسی است و در قرآن به مواردی از جمله تماس، ملاعبه و دخول اشاره شده است. ابن عباس می‌گوید که خداوند کریم است و به زن و شوهر به عنوان لباس یکدیگر اشاره کرده است؛ یعنی هر یک به دیگران آرامش و آسایش می‌دهند. واژه "لباس" نماد نزدیکی و ارتباط نزدیک بین زن و شوهر است، به گونه‌ای که در جایی دیگر نیز به آن اشاره شده است که فرزند به روابط زناشویی نسبت داده می‌شود.
اهل معانی گفتند: لباس آن جامه است که فاتن دارد، و شعار گویند پس مرد و زن را بدین معنی لباس خواند که یکدیگر را همچون جامه‌اند مر تن را. و گفته‌اند: ایشان را لباس از بهر آن خواند، که هر دوستر یکدیگرند از آنچه ناپسندیده شرعست، و دلیل برین قول آن خبرست که رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت، «من تزوّج فقد احرز دینه»
هوش مصنوعی: اهل معانی بیان کرده‌اند که لباس به معنای جامه‌ای است که جذابیت دارد و به عنوان یک نماد شناخته می‌شود. بدین ترتیب، هم مرد و هم زن به طور متقابل برای همدیگر به عنوان لباس شناخته می‌شوند، مانند اینکه بدن انسان نیز به یکدیگر متصل هستند. گفته شده که دلیل نام‌گذاری لباس برای آن‌ها این است که هر دو طرف باید از مواردی که در دین ناپسند شمرده می‌شود، محافظت کنند. در این راستا، دلیلی که مورد اشاره قرار گرفته، حدیثی است از پیامبر اسلام که فرمود: «هر کس ازدواج کند، دین خود را حفظ کرده است.»
عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ ای تظلمون انفسکم بالجماع لیالی رمضان، فَتابَ عَلَیْکُمْ ان عاد علیکم بالترخیص، وَ عَفا عَنْکُمْ ما فعلتم قبل الرخصة، فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ همه امّت را میگوید بر سبیل اباحت نه بر سبیل ایجاب. چنانک در آن خبر گفت: «تناکحوا تکثروا»
هوش مصنوعی: خداوند از خیانت شما به خودتان آگاه بود و می‌دانست که در شب‌های رمضان چه کرده‌اید. اما او بر شما رحمت آورد و به شما اجازه داد که دوباره به این کار بپردازید و از آنچه پیش از این انجام داده‌اید، چشم‌پوشی کرد. اکنون می‌توانید با همسران خود ارتباط برقرار کنید. این در حالی است که این کار به‌عنوان یک اجازه عمومی مطرح شده و نه یک الزام. همان‌طور که در حدیثی گفته شده: "ازدواج کنید تا جمعیت‌تان زیاد شود."
، تناکحوا امر اباحت است نه امر وجوب، بَاشِرُوهُنَّ هم چنان است، میگوید اکنون می‌رسید باهل خویش، مباشرت رسیدن دو بشره بود بهم بی جامه.
هوش مصنوعی: ازدواج یک امر مجاز است نه یک امر واجب. در رابطه با "مباشرت" نیز بیان می‌کند که یعنی اکنون می‌توانید به همسر خزید، و این نوع نزدیکی به معنای ارتباطی میان دو نفر است که بدون لباس انجام می‌شود.
وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ می‌جوئید آنچه اللَّه شما را نوشت در لوح محفوظ از فرزندی که باشد شما را.
هوش مصنوعی: به دنبال چیزی باشید که خداوند برای شما مقدر کرده است، از جمله فرزندی که برای شما نوشته شده است.
در خبر می‌آید، که اعمال بنی آدم بمرگ همه منقطع شود و گسسته گردد، مگر صدقة روان، و فرزند پارسای شایسته، که پدر خویش را دعا گوید بعد از وی. و در خبر می‌آید که: ملک تعالی بنده را بنوازد و بزرگ گرداند، بنده گوید بار خدایا بچه عمل مرا باین رتبت رسانیدی؟ گوید بدعاء ولدک لک.
هوش مصنوعی: در خبرها آمده است که اعمال انسان‌ها با مرگشان قطع و گسسته می‌شود، جز کارهای خیری که به صورت جاری باقی می‌مانند و دعای فرزند شایسته‌ای که برای پدرش دعا کند. همچنین در خبر دیگری آمده که خداوند بنده‌اش را مورد محبت و کرامت قرار می‌دهد و بنده از خدا می‌پرسد: «بار الهی، چه عملی مرا به این مقام رساند؟» و خداوند پاسخ می‌دهد: «به خاطر دعای فرزندت برای تو».
معاذ جبل گفت وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ یعنی لیلة القدر، حسن خواند وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ بر پی آن فرمان ایستید که اللَّه شما را نوشت.
هوش مصنوعی: معاذ جبل گفت که در پی آنچه خدا برای شما مقرر کرده باشید، بخصوص در شب قدر. او تأکید کرد که باید بر این فرمان پایبند باشید که خدا برای شما مقدر کرده است.
وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا این در شأن ابو قیس آمد، صرمة بن انس بن صرمة که همه روز در کار بود بکشاورزی و روزه داشت، چون شب در آمد اهل وی خواست که طعامکی گرم از بهر وی بسازد، چون آن طعامک بساخت، ابو قیس از ماندگی در خواب شده بود، چون بیدار شد گفت: نخورم که مخالفت شرع باشد و نافرمانی حق، پس روزه در روزه پیوست و در نیمه روز بی طاقت شد، چنانک بیهوش گشت. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم چون او را چنان رنجور دید، گفت چه رسید ترا؟ ابو قیس قصه خویش بگفت، رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم پاره در گرفت، در حال آیت آمد وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا ای اللّیل کله.
هوش مصنوعی: در داستانی درباره شخصی به نام ابو قیس آمده است که همواره در کار کشاورزی مشغول بود و روزه گرفته بود. وقتی شب فرا رسید، خانواده‌اش تصمیم گرفتند غذایی گرم برای او تهیه کنند. اما ابو قیس، به دلیل خستگی، خوابش برد. وقتی که بیدار شد، به خود گفت که نمی‌تواند غذا بخورد چون فکر می‌کرد این کار مخالف دستورات دینی است. او به روزه‌داری ادامه داد تا اینکه در میانه روز از شدت گرسنگی بی‌حال شد. رسول خدا هنگامی که او را در این وضعیت دید، از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است. ابو قیس داستان خود را برای او تعریف کرد و در این لحظه، آیه‌ای نازل شد که مردم را به خوردن و نوشیدن، حتی در شب‌های رمضان، تشویق می‌کند.
حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ الآیه. تفسیر این مصطفی ع عدی حاتم را در آموخت گفت: «صلّ کذا و کذا و صم فاذا غابت الشمس فکل و اشرب حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض من الخیط الاسود، عدی حاتم گفت چون این از مصطفی بشنیدم فراز گرفتم یک رشته سپید و دیگری سیاه، و بوقت صبح در آن مینگرستم و هیچ بر من روشن نمی‌شد، آن گه با رسول بگفت که من چه کردم، رسول بخندید گفت: «یا ابن حاتم انّک لعریض القفا»
هوش مصنوعی: او می‌گوید: تا زمانی که خیط سفید از خیط سیاه برایتان روشن نشود. این را عدى حاتم از پیامبر آموخته است. او می‌گوید: «نماز بخوان و روزه بگیر، و وقتی خورشید غروب کرد، بخور و بنوش تا زمانی که خیط سفید از خیط سیاه برایتان مشخص شود.» عدى حاتم به پیامبر گفت: وقتی این را شنیدم، یک رشته سفید و یک رشته سیاه گرفتم و صبح به آن‌ها نگاه می‌کردم، اما هیچ چیزی برایم روشن نمی‌شد. سپس به پیامبر گفتم: من چه کار کردم؟ پیامبر خندید و گفت: «ای پسر حاتم، تو خیلی دقت نداری.»
قال ابو سلیمان الخطابی هذا یتأوّل علی وجهین: احدهما ان یکون کنایة عن الغباوة و سلامة الصدر، و الثانی انه اراد انک غلیظ الرقبة وافر اللحم، لان من اکل بعد الصبح لم ینهکه الصوم، و لم یبن له اثر فیه، ثم قال: «یا ابن حاتم انما ذاک بیاض النهار من سواد اللیل» ای پسر حاتم آن رشته سپید و سیاه مثلی است تاریکی شب و روشنایی روز را، نبینی که در عقب گفت: مِنَ الْفَجْرِ فجر نامیست اول بامداد را که نفس صبح بشکافد از شب، و در خبر می‌آید که «الفجر فجران: فجر یحرم فیه الطعام و تحلّ فیه الصّلاة، و فجر تحرم فیه الصّلاة، و یحل فیه الطعام»
هوش مصنوعی: ابو سلیمان خطابی به دو صورت این موضوع را تفسیر کرده است: یکی اینکه ممکن است به معنای ساده‌دلی و داشتن قلبی پاک باشد و دیگری اینکه اشاره به فردی با گردن کلفت و تپل دارد. او می‌گوید که کسی که بعد از صبحانه بخورد، صوم او را مختل نمی‌کند و تأثیری در آن ندارد. سپس می‌افزاید که، ای پسر حاتم، آن رشته سپید، شب و روز را به یاد می‌آورد؛ زیرا در انتهای عبارت می‌گوید "از سپیده دم" که به شروع روز و شکستن تاریکی شب اشاره دارد. همچنین در حدیثی آمده که "سپیده دم دو نوع است: سپیده دم که در آن خوردن غذا حرام و نماز واجب است و سپیده‌دم دیگری که خوردن غذا در آن حلال و نماز حرام است."
فجر دواند، فجر صادق، فجر کاذب، اول فجر کاذب پدید آید سپیدی از مشرق ظاهر شود و ارتفاع گیرد مانند عمودی، و چندانک ربع آسمان طول آن برکشد، و عرب آن را ذنب السرحان گویند، و بقدر دو ساعت که از شب مانده باشد این فجر کاذب بپاید، آن گه اندک اندک باز میشود و در افق تاریکی می‌افزاید، پس از میان ظلمت فجر صادق سر بر زند، سرخی باشد که بعرض افق باز می‌افتد بتدریج، مصطفی ع ازینجا گفت: «لیس الفجر بالابیض المستطیل و لکنه الاحمر المعترض»
هوش مصنوعی: صبحگاهان دو نوع سپیدایی وجود دارد: فجر کاذب و فجر صادق. فجر کاذب ابتدا با ظهور روشنایی‌ای از سمت مشرق آغاز می‌شود که به صورت عمودی بالا می‌رود و به اندازه‌ای در افق گسترش می‌یابد که ربع آسمان را پوشش می‌دهد. این پدیده که عرب‌ها به آن «ذنب السرحان» می‌گویند، حدود دو ساعت قبل از سپیده‌دم واقعی ادامه دارد. سپس کم‌کم این روشنی محو می‌شود و تاریکی بیشتری در افق ظاهر می‌شود. در نهایت، فجر صادق نمایان می‌شود که با رنگ سرخی به تدریج در عرض افق گسترش می‌یابد. پیامبر اسلام در این باره فرموده‌اند که فجر واقعی به رنگ سفید مستطیلی نیست، بلکه احمر و افقی است.
چون این فجر صادق آغاز کند طعام خوردن بر روزه دار حرام شود، و وقت نماز در آید، چنانک در خبر گفتیم. و بنده باید که در آن وقت بیدار باشد، که آن وقتی عزیز است و ساعتی بزرگوار، و رب العالمین از شرف آن سوگند بدان یاد کرده و گفته وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ.
هوش مصنوعی: وقتی صبح صادق شروع شود، خوردن غذا برای روزه‌داران ممنوع می‌شود و زمان نماز نیز فرا می‌رسد، همان‌طور که در احادیث ذکر شده است. بنده باید در آن زمان بیدار باشد، چون آن لحظه بسیار مهم و با ارزش است. خداوند به خاطر شرافت آن زمان به آن قسم خورده و فرموده است: «و صبح هنگامی که تنفس کند».
ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیْلِ الایة پس آن گه روزه خویش تمام کنید تا بشب، این إِلی‌ غایت راست که چون شب در آمد روزه بغایت رسید، و وقتش سپری گشت، و روزه دار در حد فطر افتاد اگر طعام خورد و اگر نه، و در بعضی روایات بیاید اکل او لم یأکل و مصطفی ع مواصلت کرد، روز و شب در هم پیوست، و طعام نخورد، جبرئیل آمد و گفت «قبلت مواصلتک و لا تحل لامّتک من بعدک» وصال تو پذیرفتند و امت ترا بعد از تو روا نیست که وصال کنند.
هوش مصنوعی: سپس روزه‌هایتان را تا شب کامل کنید. این نکته به این معناست که با رسیدن شب، زمان روزه به پایان می‌رسد و کسی که روزه‌دار است باید از خوردن و نوشیدن پرهیز کند. در برخی روایات آمده است که پیامبر اسلام روزه‌اش را ادامه داد و در روز و شب توقف نکرد و چیزی نخورد. جبرئیل به او آمد و گفت: "وصال تو پذیرفته شده است و برای امت تو بعد از تو ادامه روزه جایز نیست."
وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ این در شأن جماعتی آمد از یاران رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم که در مسجد معتکف می‌نشستند، پس چون ایشان را ضرورتی پیش میآمد از بهر آن ضرورت بیرون می‌شدند، و در میانه باهل خود می‌رسیدند، آن گه بعد از غسل بمسجد باز می‌شدند، رب العالمین گفت وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تا معتکف باشید در مسجدها بزنان خود مرسید و نزدیکی مکنید عکوف از روی لغت اقامت است، پائیدن بدرنگ و آرام، قال اللَّه تعالی فَأَتَوْا عَلی‌ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلی‌ أَصْنامٍ لَهُمْ و از روی شرع پائیدن است در مسجد بر وجه طاعت و قربت نیّت در آن شرطست، که قربت بی نیّت درست نیاید، و به‌
هوش مصنوعی: در قرآن کریم، آیه‌ای وجود دارد که به افرادی که در حال اعتکاف در مسجد هستند، می‌گوید که نباید با همسران خود نزدیکی کنند. این آیه به گروهی از یاران پیامبر اشاره دارد که در مسجد معتکف بودند و در صورت نیاز به بیرون رفتن از مسجد، به خانواده‌های خود سر می‌زدند، اما باید پس از غسل دوباره به مسجد بازمی‌گشتند. اعتکاف به معنای اقامت و ماندن در یک مکان، به ویژه مسجد است، با نیت عبادت و تقرب به خدا. این عمل باید با نیت خالص و عبادت انجام شود تا مورد قبول واقع گردد.
قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «انما الاعمال بالنیّات»
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: «اعمال انسان‌ها بستگی به نیت‌های آنها دارد».
ای صحة الاعمال بالنیات و مسجد در آن شرطست که گفت وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ و مستحبّ است که با اعتکاف روزه دارد، پس اگر روزه ندارد اعتکاف درست باشد، بمذهب شافعی، که در اصل وی روزه از شرط اعتکاف نیست، و لهذا
هوش مصنوعی: صحیح بودن اعمال بستگی به نیت‌ها دارد و یکی از شرایط آن این است که در حال اعتکاف در مسجد باشید. همچنین مستحب است که همراه با اعتکاف روزه بگیرید. اما اگر کسی روزه نگیرد، اعتکاف او طبق مذهب شافعی صحیح است، زیرا در این مذهب روزه شرطی برای اعتکاف محسوب نمی‌شود.
قال عمر «انی نذرت ان اعتکف لیلة فی الجاهلیة» فقال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «أوف بنذرک»
هوش مصنوعی: عمر گفت: «من نذر کرده‌ام که در دوران جاهلیت یک شب اعتکاف کنم.» پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «به نذرت عمل کن.»
و بدانک معتکف چنان فرا نموده است که من از جهان گریخته‌ام، و کرده همه سال را درمان ساز آمده‌ام، و درگاه را لزوم گرفته‌ام، و آستانه بالین کرده‌ام و خاک بستر، تا نیامرزی باز نگردم ازین در، لا جرم در خبر می‌آید که چون معتکف بیرون آید، او را گویند بیرون آری از گناه خویش چنان که آن روز که از مادر زادی. و فی الخبر من اعتکف عشرا فی رمضان کان کحجّتین و عمرتین»
هوش مصنوعی: معتکف به گونه‌ای رفتار کرده است که گویی از دنیای مادی دوری جسته و تمام سال را برای درمان روح خود آمده است. او با جدیت در آستانه درگاه پروردگار نشسته و خود را به خاک سپرده تا وقتی که به او بخشیده نشود، از آن مکان بازنگردد. به همین دلیل نقل شده که وقتی معتکف از اعتکاف بیرون می‌آید، او را می‌گویند که همچون روزی که از مادر زاده شده، از گناهانش خارج شده است. همچنین در روایتی گفته شده که کسی که در ماه رمضان ده روز معتکف شود، مانند کسی است که دو حج و دو عمره به جا آورده است.
و فی الاثر «من اعتکف یوما فکعدل عشر رقاب، و من اعتکف یومین فعدل عشرین رقبة، و من اعتکف ثلاثة ایام فعدل ثلثین رقبة، و من اکثر فعلی قدر ذلک.»
هوش مصنوعی: هر کسی که یک روز در مکان عبادت بماند، مثل این است که ده برده را آزاد کرده است. و کسی که دو روز در اعتکاف باشد، مانند این است که بیست برده را آزاد کرده است. اگر کسی سه روز در اعتکاف بماند، مانند این است که سی برده را آزاد کرده است. و هر کس بیشتر در این کار بماند، بر حسب مقدار اعتکافش پاداش خواهد گرفت.
و فاضلتر آنست که در دهه آخر ماه رمضان معتکف نشیند، که مصطفی ع چنین کردی. و هرگز اعتکاف درین دهه دست بنداشتی. و درست است که یک سال سی روز معتکف نشست، و سال دیگر بیست روز، آن سال که سی روز نشست، سبب آن بود که ده روز پیشین معتکف نشست طلب شب قدر را، جبرئیل آمد و گفت آنچه می‌جویی در پیش است، پس ده روز میانین نشست، جبرئیل گفت دیگر باره آنچه میجویی در پیش است. پس ده روز پسین معتکف نشست تمامی سی روز. اما آن سال که بیست روز معتکف نشست، چنان بود که پیشین سال بغزا بود با یاران و اعتکاف از وی فائت شد. دیگر سال ده روز سال گذشته را قضا کرد، و ده روز آن سال را که در آن بود، و یک سال چنان افتاد که اعتکاف وی در ماه رمضان فائت شد، و در شوال معتکف نشست، و سبب آن بود که بمسجد آمد و خیمه زد اعتکاف را، زنی از زنان وی دستوری خواست باعتکاف، او را دستوری داد پس دیگر زنان آمدند و بمسجد خیمه زدند، عایشه و حفصه و دیگران، مصطفی نگاه کرد خیمها دید زده، خشم گرفت گفت باین می پارسایی خواهید؟ من امسال معتکف نمی‌نشینم، و بیرون آمد از اعتکاف خویش، پس در ماه شوال آن ده روز قضا کرد.
هوش مصنوعی: بهتر است که در دهه آخر ماه رمضان اعتکاف کرد، چون پیامبر (ص) این کار را انجام داد. او هرگز در این دهه اعتکاف نکرد. یک سال به مدت سی روز اعتکاف کرد و سال دیگر بیست روز. دلیل اینکه آن سال سی روز اعتکاف کرد، این بود که ده روز اول را برای شب قدر معتکف شده بود و جبرییل به او گفت آنچه به دنبالش هستی، پیش رو است. سپس ده روز وسط را نیز او معتکف شد و جبرییل گفت که آنچه می‌جویی، هنوز هم در آینده است. بعد از آن، برای ده روز آخر به اعتکاف نشست و در نهایت به مدت سی روز معتکف ماند. اما در سالی که بیست روز اعتکاف کرد، به خاطر درگیری با یارانش نتوانست اعتکاف کند. در سال بعد، ده روز از آن سال را قضا کرد و سپس ده روز از سال جاری را نیز. یک سال دیگر، اعتکاف او در ماه رمضان فوت شد و در ماه شوال معتکف شد. این موضوع به این صورت بود که وقتی به مسجد آمد و خیمه اعتکاف را برپا کرد، زنانی از میان پیروانش از او خواستند که دستوراتی برای اعتکاف بدهد، و او هم به آنها دستور داد. بعد از آن، دیگر زنان هم به مسجد آمدند و خیمه زدند. وقتی پیامبر (ص) دید که خیمه‌ها برپا شده، ناراحت شد و گفت که آیا با این کار می‌خواهید پارسایی کنید؟ او اعلام کرد که امسال اعتکاف نمی‌کند و از اعتکاف خود خارج شد. سپس در ماه شوال، آن ده روز را قضا کرد.
تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ قیل فرائض اللَّه و شروطه، و قیل ممنوعاته. این اندازها است که خدای نهاد در دین خویش، میان طاعت و معصیت پسند و ناپسند. فَلا تَقْرَبُوها گرد اندازهای وی مگردید بسست فرا گرفتن و فرو گذاشتن.
هوش مصنوعی: این حدود، قوانین و شرایطی هستند که خداوند در دین خود تعیین کرده است تا بین کارهای نیک و نادرست تمایز قائل شود. بنابراین، به این حدود نزدیک نشوید و از آنها دوری کنید، زیرا به دست آوردن و ترک کردن آنها بسیار مهم است.
کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ.
هوش مصنوعی: خداوند همچنین نشانه‌های خود را برای مردم روشن می‌سازد تا شاید آن‌ها پرهیزگار شوند.

حاشیه ها

1402/03/25 05:05
یزدانپناه عسکری

5-  عبد بر دو قسم است یکی آنست که این نام بر وی افتاد از طریق ایجاد و تسخیر، و برین معنی گفت اللَّه جل جلاله إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً، و برین اعتبار مؤمن و کافر و صدیق و زندیق را عبد گویند.

***

[قرآن کریم]

 إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِی الرَّحْمنِ عَبْدا - مریم : 93

***

[ابن عربی]

  ابن‌عربی دو نوع تسخیر را از هم متمایز می‌کند: یکی را تسخیر بالاراده می‌نامد که به نزول نظام تسخیری مربوط است که موجود بالاتر موجود پست‌تر را تسخیر می‌کند، و دیگری مربوط به فراز نظام تسخیر است که موجود پست‌تر موجود بالاتر را تسخیر می‌کند و آن را تسخیر بالحال می‌نامد. (1)

***

[حافظ]

دفترِ دانش ما جمله بشویید به مِی - که فلک دیدم و در قصدِ دلِ دانا بود

***

[یزدانپناه عسکری]

جهانی در تداوم و تسخیر و کنترل قصد دل نادان و دانای آگاه

_____

1-هماهنگی‌های آموزه‌های ابن‌عربی  با فیزیک ، تونی اسمیث، مترجم حسین مریدی