گنجور

بخش ۱۰۴ - ۳۲ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ الآیة... معنی صیام در شریعت باز ایستادنست از طعام و شراب و شهوت راندن با نیت، و در لغت عرب از هر چیز باز ایستادن است، چنانک کسی از گفتن باز ایستد گویند صام عن الکلام و ذلک فی قوله تعالی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً و کسی که از نیکی و برّ باز ایستد گویند صام عن المعروف و چهار پای که از علف و حرکت باز ایستد گویند صامت الدّابة.

کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ سخنی مجمل است، دو وجه احتمال کند: یکی آنست که بر پیشینیان همین ماه رمضان بقدر و وقت و عدد و روزگار واجب کرده بودند، اما فرق آنست که اندر شرع ایشان روا نبودی اندر شبهای ماه روزه جز یک بار باول شب طعام خوردن و شراب و باز اندرین شرع مقدس رب العالمین تیسیر ارزانی داشت، و همه شب شراب و طعام و تمتّع مباح کرد. ازینجا گفت مصطفی ع‌ «فضل ما بین صیامنا و صیام اهل الکتاب اکلة السحر».

و دیگر وجه آنک اصل روزه و حدود کیفیت آن واجب کرده بودند اما نه بوقت ماه رمضان، و نه عدد سی روز. اگر وجه اول گوئیم آنست که حسن بصری و سدی و جماعتی گفتند که بر ترسایان پیشینیان ماه رمضان واجب کردند، و بودی که رمضان بتابستان گرم بودی یا بزمستان سرد، ایشان تغییر کردند و بافصل ربیع گردانیدند، و کفّارت آن تغییر را ده روز در افزودند، و بعد از آن پادشاه ایشان ده روز دیگر در افزود عارضی را که رسیده بود او را، تا به پنجاه روز قرار گرفت. شعبی گفت اگر همه سال روزه دارم به روز شک ندارم که این سنت ترسایان است، که ماه رمضان بریشان واجب کردند و ایشان باول ماه یک روز در افزودند، و بآخر یک روز، یعنی که احتیاط میکنیم تا هیچ روز فوت نشود، پس هر قرنی که آمدند پیش روان خود را متابعت کردند، و باول ماه یک روز می‌افزودند، و بآخر یک روز تا به پنجاه روز قرار گرفت اینست که خدای گفت: کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ و مصطفی ع ازینجا گفته که بر ماه رمضان پیشی مکنید بروزه داشتن یک روز یا دو روز، روزه دارید چون ماه بینید، و روزه گشائید چون ماه به بینید، اگر ماه پوشیده باشد شعبان سی روز بشمرید پس روزه گیرید اکنون بحکم این خبر نشاید روز شک روزه داشتن به نیت روزه ماه رمضان، که این خود درست نیاید اصلا، و همچنین نشاید به نیت فریضه قضایا نذر یا کفارت روزه داشتن درین روز، که کراهیت است، اما اگر به نیت تطوّع روزه دارد، اگر پیش از آن رجب و شعبان روزه داشته است، یا وی را عادتی مستمر بوده، بر وفق آن عادت رواست و اگر عادتی نبوده و در اول شعبان روزه نداشته، پس البته روا نیست و معصیت است، لما روی عن عمار بن یاسر رض انه قال من صام الیوم الذی یشک فیه فقد عصی ابا القاسم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم.»

امّا وجه دوم که احتمال میکند آنست که اصل روزه داشتن و حدود آن بشناختن بر شما نبشتند، چنانک بر پیشینیان نبشتند، و بر پیشینیان روزه روز عاشورا و ایام البیض واجب بود. و اول کسی که روزه داشت آدم بود، قال علی بن ابی طالب علیه السّلام لمّا اهبط آدم ع من الجنة الی الارض، احرقته الشمس فاسودّ جسده، فاتاه جبرئیل فقال یا آدم أ تحبّ ان یبیض جسدک؟ قال نعم قال فصم من الشهر ثلاثة ایام ثلاثة عشر و اربعة عشر و خمسة عشر، فصام آدم اول یوم، فابیض ثلث جسده، و صام الیوم الثانی فابیض ثلثا جسده، و صام الیوم الثالث فابیض جسده کله، فسمیّت ایام البیض

و مصطفی ع چون در مدینه شد همچنین روزه داشت ایام البیض و روز عاشورا تا هفتده ماه بر آمد، آن گه روزه ماه رمضان واجب کردند باین آیت که گفت: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ الی قوله أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ، و هر چند که این مجمل بود آیت دیگر مفسّر کرد گفت: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ الی قوله فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ آنکه بفرمود. تا جمله این ماه روزه دارند آنجا که گفت وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ و مصطفی ع بیان کرد و در شرح بیفزود گفت: صوموا الرؤیته و أفطروا الرؤیته فان غم علیکم الهلال فعدوا ثلثین.

معنی دیگر گفته‌اند کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ میگوید روزه بر شما چنان نبشتند که بر جهودان و ترسایان و بر اهل ملتها، که شبهای روزه چون بخفتندید بر ایشان طعام و شراب و مباشرت اهل حرام بودی. میگوید بر شما هم چنان حرام است بعد از نماز خفتن و خواب و این در ابتداء اسلام بود، پس منسوخ شد بآن آیت که أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ... الآیة.

آن گه گفت: لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ روزه بدان فرمود تا به پرهیزید از طعام و شراب و مباشرت در حال روزه داشتن، و این تنبیهی عظیم است خلق را که چون روزه دار را بحکم روزه از ملک مباح و شهوت راندن حلال می‌باز دارند از ملک دیگران و حرامها اولی‌تر که باز ایستند، و از شهوت راندن بآن معنی باز داشتند تا مسالک شیطان در باطن روزه دار بسته شود، و راه بوی فرو گیرد تا وسوسه نکند، و الیه الاشارة

بقول النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «ان الشیطان لیجری من ابن آدم مجری الدم فضیقوا مجاریه بالجوع»

و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلّم «الصّوم جنّة»

أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ ای کتب علیکم الصیام فی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ روزه بر شما نبشتند روزی چند شمرده، سی روز یا بیست و نه روز، و این معدودات صیغتی است تقلیل را، عرب چیزی که در ذکر اندک فرا نمایند گویند معدوده، و در قرآن دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ و أَیَّاماً مَعْدُودَةً بر این طریق است. ارباب معانی گویند: أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ تخفیفی است که فرا پی تکلیف داشت، چون بندگان را بر روزه تکلیف کرد و این بار حکم بریشان نهاد، ایاما معدودات بگفت تا بر بنده آن تکلیف گران نیاید، و نظیره قوله تعالی وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ ثم قال بعده: وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ.

فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً هر که از شما بیمار بود و طاقت روزه ندارد یا در سفری باشد و روزه بگشاید در آن سفر بر وی است که هام شمار آن در روزگاری دیگر روزه باز دارد، اگر پیوسته خواهد و اگر گسسته هر دو رواست. وجوه و نظایر مرض در قرآن چهار است: یکی بمعنی شک چنانک در اول سورة البقرة گفت فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ای شک و در سورة التوبة وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ای شک، و در سورة محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلم رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ای شکّ. وجه دوم مرض بمعنی فجور است چنانک در سورة الاحزاب بدو جایگه گفت: فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ای فجور وجه سیم مرض بمعنی جراحت است چنانک در سورة النساء و در سورة المائدة گفت: وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضی‌ ای جرحی، وجه چهارم مرض بیماری است بعینه، چنانک، درین آیت گفت فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً و در آن آیت دیگر وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً ای من جمیع الاوجاع، در سورة النور و در سورة الفتح گفت وَ لا عَلَی الْمَرِیضِ حَرَجٌ و در سورة التوبة لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی‌ یعنی من کان فی شی‌ء من مرض.

وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ قراءة مدنی و ابن ذکوان از شامی مضاف است فدیة طعام و قراءة هشام از شامی و نافع با جمع مساکین باقی فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ میگوید و ایشان که روزه توانند که دارند و خواهند که ندارند هر روز درویشی را فدیه دهند از طعام باز خریدن را، و این در ابتداء اسلام بود که هر کس درین مخیر بود، اگر خواستی روزه داشتی، و اگر نه بگشادی و هر روز را مدّی بدرویشی دادی.

آن گه گفت: فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً اگر کسی بطوع خویش برین مدّ بیفزاید نیکوست و پسندیده، و اگر روزه دارد خود بهتر و نیکوتر، و این حکم پیش از آن بود که آیت منسوخ شد، پس چون فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ فرو آمد این حکم منسوخ گشت، و تخییر برخاست، و بر ایشان که روزه توانند و مقیم باشند واجب گشت، و ثابت، و مسافر را و بیمار را رخصت افطار بماند، و پیر ناتوان بی طاقت را افطار و فدیه این یک قول است. و قول دیگر وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ.

خاصه پیرانرا آمد، مردان و زنان را که طاقت روزه میداشتند به تکلف و دشخواری، اللَّه تعالی ایشان را رخصت داد بافطار و فدیه فرمود، آن گه منسوخ شد این حکم بدو سخن: یکی این کلمت که وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ، و دیگر فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ، و سدیگر قول آنست که این آیت جمله محکم است، و هیچیز از آن منسوخ نه بر تقدیر و علی الذین کانوا یطیقونه فی حال شبابهم و قوتهم ثم عجزوا عن الصوم فدیة طعام مسکین میگوید بر ایشان که روزه می‌توانستند داشت و میداشتند پس عاجز شدند و قوت‌شان ساقط گشت فدیه است از طعام دادن بدرویشی، پس اگر برین بیفزاید و بیش از یک درویش طعام دهد، یا بیش از یک مدّ آن به است، و اگر جمع کند میان روزه و فدیه آن بهتر و نیکوتر، و اگر یکی کند پس روزه اولی‌تر.

إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ اگر میدانید و می‌دریابید.

فصل

بدانک روزه رکنیست از ارکان مسلمانی، و سببی ظاهر است اندر تقدیس طبیعت. و اندر شرایع انبیاء علیهم السلام روزه مشروع بودست از عهد آدم تا روزگار مصطفی. و بمقتضی خبر: روزه چهار یک ایمانست، که مصطفی ع گفت‌: الصوم نصف الصبر و الصبر نصف الایمان‌ و در روزه پنج چیز فریضه است و پنج چیز سنت:

اما فریضه اول آنست که ماه رمضان طلب کند تا بداند که بر بیست و نه روزست یا بر سی روز، و بر قول یک عدل اعتماد کند. اما بآخر رمضان کم از دو عدل نشاید که گواهی دهند، و اگر بشهری دیگر ماه نو دیده باشند که بشازده فرسنگ دورتر باشد روزه برین قوم واجب نیاید. در آثار بیارند که کریب مولی ابن عباس گفت که ام الفصل بنت الحارث مرا بشغلی بشام فرستاد پیش معاویة، گفتا: و شب آدینه ماه نو رمضان دیدند، و مردم در روزه شدند، و من روزه داشتم، چون به مدینه باز آمدم ابن عباس از من پرسید که ماه نو کی دیدی، گفتم شب آدینه، ابن عباس گفت ما اندر مدینه شب شنبه دیدیم گفتم معاویه و اهل شام که ماه نو دیدند شما را کفایت نباشد؟ و بدان کار نخواهید کرد؟ گفت نه، که مصطفی علیه السلام ما را چنین فرموده آن گه کریب را فرمود تا روزه دارد و اقتداء باهل مدینه کند. این یک وجه است. از اصحاب شافعی. و وجه دیگر آنست که چون بیک بقعه ماه نو دیدند حکم آن بهمه عالم روانست و همه بقاع در آن یکسانست، و وجه اول درست تر است و اعتماد بر آنست، چنان که بیان کردیم.

فریضه دوم آنست که هر شب نیت کند، چنانک بدل بیندیشد و بزبان بگوید اصوم غدا صوم رمضان فریضة للَّه تعالی و اگر یک شب نیت فراموش کند بمذهب شافعی روزه وی درست نباشد، و قضا باید کرد. مصطفی ع گفت: «من لم ینو الصوم من اللیل قبل الفجر فلا صوم له»

این حکم روزه فرض است اما روزه نافله روا باشد، که بروز نیت کند تا بوقت زوال.

فریضه سوم آنست که هیچیز بقصد بباطن نرساند و باطن آنست، که قرارگاه چیزی باشد، چون دماغ و شکم و معده و مثانه، و اگر نه بقصد باشد چون مگس که در حلق پرد، یا غبار راه یا آب مضمضه که با کام جهد، یا حجامت کند یا سرمه در چشم کشد، و میل در گوش برد و پنبه در احلیل کند و این هیچ چیز روزه باطل نکند و روزه باطل نشود.

فریضه چهارم آن است که مباشرت اهل نکند، چندان که غسل واجب کند، و اگر بحال نسیان افتد روزه باطل نشود، مصطفی ع گفت: «رفع عن امّتی الخطاء و النسیان و ما استکرهوا علیه»

و اگر بشب مباشرت کند و غسل بعد از صبح کند، روا باشد. و البتّه بهیچ طریق قصد آن نکند که آب پشت وی جدا شود، که انزال چون بقصد بود بهر صفت که باشد روزه باطل کند.

فریضه پنجم آنست که بقصد و اختیار قی نکند، و اگر بی اختیار قی بوی در افتد، روزه باطل نشود. و خیو منعقد که از حلق بیرون آید بسبب زکام روزه باطل نکند، اما چون بر دهن آید آن گه فرو بر روزه باطل کند.

اما سنتهای روزه: تأخیر سحور است، و تعجیل فطور، و روزه گشادن بخرما یا آب، و سواک دست بداشتن بعد از زوال، و در جمله خیرها کردن چون صدقه دادن و قرآن خواندن، و در مسجد معتکف بودن، و قیام رمضان بپای داشتن. مصطفی ع گفت: «من صام رمضان و قامه ایمانا و احتسابا غفر له ما تقدّم من ذنبه»

گفت هر که ماه رمضان روزه دارد و اندر شب وی قیام آرد چنانک روزه فریضه داند و قیام سنّت، خدای عز و جل گناه گذشته وی بیامرزد، و این قیام رمضان نماز تراویح است: رسول خدا اندر ماه رمضان تراویح گزارد، یک شب، صحابه موافقت کردند، و شب دیگر مردم مدینه رغبت نمودند، چنانک مسجد پر گشت، و رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم نماز تراویح گزارد، شب سیم جمع مردم بسیار شد، چنانک مسجد و کوی انبوهی گرفت. و رسول بیرون نیامد بگزاردن تراویح، و گفت همی ترسم که این نماز فریضه گردد، و کار بر امّت من دشخوار شود، هر کسی تنها بگزارد، و این سنّت من است. اللَّه تعالی روزه فریضه کرد و من قیام سنّت نهادم. و اندر روزگار ابو بکر که عهد صادقان و مخلصان بود، تنها همی گزاردند، چون بعهد عمر رسید بترسید که اندرین سنت تقصیر کنند، گفت این سنت آشکارا آریم و بجمع گزاریم تا زیادت رغبت مؤمنان باشد، و غیظ منافقان، صحابه را جمع کرد و نماز تراویح بجماعت گزاردند، بیست رکعت به پنج امام، هر امامی دو سلام همی گزاردند، و بیشترین شب در نماز بودندید، که اندر میان ترویحات دعا و مناجات آوردند، و باین سبب مساجد روشن داشتندید، پس بروزگار دیگر خلفا بر آن سنت برفتند. شبی امیر المؤمنین علی ع اندر کوفه همی گشت در ماه رمضان مسجدها روشن همی دید گفت خدای عز و جل خوابگاه عمر روشن کناد چنانک مسجدها روشن کرد.

و در فضیلت ماه رمضان علی الجملة در خبر می‌آید که مصطفی ع در آخر ماه شعبان خطبه کرد، و گفت: یا ایها الناس قد اظلّکم شهر عظیم، شهر اوّله رحمة و اوسطه مغفرة و آخره عتق من النّار، شهر فیه لیلة خیر من الف شهر، من تقرّب الی اللَّه تعالی فیه بخصلة من خصال الخیر کان کمن ادّی فریضة فیما سواه (و من ادّی فیه فریضة کان کمن ادی سبعین فریضة فیما سواه، و هو شهر الصبر، و الصبر ثوابه الجنّة، و هو شهر المساواة، و شهر یزداد فیه رزق المؤمن، من فطر صائما کان مغفرة لذنوبه، و کان له اجره من غیر ان ینقص من اجره شیئا.» قلنا یا رسول اللَّه لیس کلّنا یجد ما یفطر به الصائم، قال رسول اللَّه «یعطی اللَّه هذا الثواب، من فطر صائما علی مذقة لبن او تمرة او شربة ماء، و من اشبع صائما سقاه اللَّه من حوضی شربة لا یظمأ حتی یدخل الجنة و من خفّف عن مملوکه فیه، غفر اللَّه له و اعتقه من النار، فاستکثروا فیه من اربع خصال: خصلتین ترضون بهما ربکم، و خصلتین لا غنی بکم عنهما، فامّا الخصلتان اللتان ترضون بهما ربکم: فشهادة ان لا اله الا اللَّه، و الاستغفار. و امّا اللّتان لا غنی بکم عنهما، فتسألون اللَّه الجنة و تتعوّذون به من النار.»

شَهْرُ رَمَضانَ... الآیة... بنصب و رفع هر دو خوانده‌اند. نصب است بر آن معنی که صوموا شهر رمضان. و رفع است، بر آن معنی که میقات صیامکم شهر رمضان آن گه رمضان را به بزرگ تر چیز آئین نهاد گفت: آن ماه که قرآن در آن فرو فرستادند. اینجا دو قول است: یکی آنک قرآن در ماه رمضان شب هفدهم که بامداد آن جنگ بدر بود، از حضرت خدای بآسمان دنیا فرو فرستادند، و در خزانه نهادند در بیت العزة، آن گه به بیست و سه سال نجم نجم، سورة سورة و آیت آیت، چنانک لایق حال بود، و در خورد وقت بزمین میفرستادند همانست که جای دیگر گفت إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ گفته‌اند که این شب مبارک شب قدر است، شب بیست و هفتم.

و روی عن واثلة بن الاسقع ان النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم قال: «انزلت صحف ابراهیم اول لیلة من رمضان، و انزلت التوریة لست مضین من رمضان، و انزل الانجیل لثلث عشرة خلت من رمضان، و انزل الزبور لثمانی عشرة خلت من رمضان، و انزل القرآن لاربع و عشرین خلت من رمضان».

قول دیگر آنست که انزل فیه القرآن ای انزل القرآن بفرضه و فضله میگوید ماه رمضان آنست که قرآن فرستادند بفضل آن، و فریضه گردانیدن آن بر مسلمانان.

و قال داود بن ابی هند: قلت للشعبی شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن امّا کان ینزل علیه فی سائر السنة؟ قال بلی و لکن جبرئیل کان یعارض محمدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فی رمضان ما نزل اللَّه فیحکم اللَّه ما یشاء، و یثبت ما یشاء، و ینسی ما یشاء.

و اشتقاق قرآن از قرء است و معنی قرء با هم آوردن است چیزی متفرق را، یعنی که قرآن سور و آیات و کلمات با هم آرد، و جمع کند، این خود از روی ظاهر است اما از روی حقیقت قرآن بدان خواندند که هر چه مردم را بدان حاجت است از کار این جهانی و آن جهانی، و ترتیب معاش و معاد ایشان، جمع کند و ایشان را بآن راه نماید.

اینست که گفت: هُدیً لِلنَّاسِ ای هادیا للناس، وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‌ ای و آیات واضحات من الحلال و الحرام و الحدود و الاحکام، این قرآن سبب آشنایی و روشنایی است، و سبب راه بردن و راه یافتن. اللَّه بحقیقت راهنمای مؤمنانست، و قرآن سبب راه یافتن ایشانست، که در آن بیان حلال و حرام است، و شرح حدود و احکام است، و جدا کردن میان حق و باطل. و فایده تکرار لفظ هدی بر مذاق اهل تحقیق آنست که گفته‌اند هُدیً بر دو ضرب است: یکی هدایت عام بواسطه راه، چنانک گفت ادْعُ إِلی‌ سَبِیلِ رَبِّکَ دیگر هدایت خاص بی واسطه، که در میان آید چنانک گفت عز جلاله ادْعُوا اللَّهَ، اول اشارت بمنزل است، و آخر اشارت بمقصد، اول نشان راه رفتن است و راه بردن، و آخر نشان رسیدن و بیاسودن.

فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ای من حضر منکم بلده فی الشهر فلیصم ما شهد منه، و ان سافر فله الافطار. میگوید هر که ماه رمضان بوی درآید و در شهر خویش مقیم باشد، چندانک مقیم باشد از ماه تا روزه دارد، و اگر در میانه ماه سفر کند بگشاید که رواست. تأویل درست اینست و اختیار ابن عباس رض یدل ما

روی ان النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم خرج عام الفتح صائما فی رمضان حتی اقام بالکدیة افطر.

آن گه حکم اهل عذر اعادت کرد گفت: وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ از بهر آن که در آیت پیش مقیم را نیز در عداد اهل عذر آورد و مخیر کرد و در این آیت تخییر مقیم منسوخ کرد و تخییر مسافر و بیمار باز گفت تا معلوم شود که بیمار و مسافر را در رخصت افطار همان حکم است که از پیش رفت.

و در افطار مسافر علما را خلاف است که عزیمت است یا رخصت، جماعتی گفتند عزیمت است و واجب، چنانک اگر کسی در سفر روزه دارد، چون مقیم شود قضا باید کرد.

و دلیل ایشان آنست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت «لیس من البرّ الصیام فی السفر»

، و در آثار صحابه است «الصائم فی السفر کالمفطر فی الحضر»، و بیشترین فقها و اهل علم بر آنند که رخصت است اگر کسی روزه دارد در سفر فریضه گزارد، و بروی قضا نیست و اگر بگشاید رواست، که رخصت خداست، و صدقه وی بر بندگان و تخفیف ایشان، و دلیل برین خبر جابر است،

قال «کنا مع النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم فی سفر فمنّا الصائم و منا المفطر، فلم یکن بعضنا یعیب علی بعض»

و عن عائشة: ان حمزة بن عمرو قال یا رسول اللَّه! انی کنت اسرد الصوم أ فاصوم فی السفر؟ قال ان شئت فصم، و ان شئت فافطر.»

و فی روایة اخری قال یا رسول اللَّه أجد بی قوة علی الصیام فی السفر، فهل علیّ جناح؟ قال هی رخصة من اللَّه، فمن اخذها فحسن، و من احبّ ان یصوم فلا جناح علیه.»

و کسی که در سفر از روزه داشتن رنجور میشود در حق وی آن فاضلتر و نیکوتر که بگشاید، که رسول بسفری بوده در ماه رمضان، و یاران همه بروزه بودند، نماز دیگر رسول را گفتند که یاران همه برنج رسیدند، و بی طاقت شدند، رسول قدحی آب بخواست و بیاشامید، و مردم همه در وی می‌نگریستند. پس قومی بگشادند و قومی نه، مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت ایشان را که نگشادند

«اولئک العصاة»

و بروایتی دیگر گفت: «ذهب المفطرون الیوم بالاجر.»

و سئل ابن عمر عن الصوم فی السفر؟ فقال أ رأیت لو تصدقت علی رجل بصدقة فردّها علیک الم تغضب؟ قیل نعم. قال فانها صدقة من اللَّه عز و جل تصدّق بها علیکم.» و حد سفر که افطار در آن مباح است شازده فرسنگ است هر چه کم ازین بود افطار در آن نشاید و مسافر که در سفر معصیت باشد بمذهب امام مطلبی البته روانیست که روزه بگشاید، یا رخصتی از رخصتهای سفر بر کارگیرد.

یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ... اللَّه تعالی بشما آسانی میخواهد و دژواری نمیخواهد، که در حال بیماری و سفر شما را رخصت افطار داد، وانگه از همه سال بیک رمضان رضا داد، و این محاباها ارزانی داشت.

وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ و فرمود تا شما را تمام کنید، که مسلمانی بر پنج چیز بنا کرده‌اند: شهادت و نماز و زکاة و روزه و حج، تا شما را این پنج رکن تمام کنید معنی دیگر وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ فرمود تا شمار سی روز رمضان بروزه تمام کنید یا شب سییم ماه بینید. سدیگر معنی وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ فرمود تا شمار آنچه بعذر بیماری و سفر روزه گشادید قضاء آن بوقت خویش تمام کنید. وَ لِتُکْمِلُوا...

بتشدید و لتکملوا بتخفیف هر دو خوانده‌اند بتشدید قراءة بو بکر و یعقوب است، باقی بتخفیف خوانند، و تشدید در لفظ تأکید است در معنی وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‌ ما هَداکُمْ این تکبیر شب فطر است که ماه نو شوال بینند، تا آن گه که امام در نماز عید شود. وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ میگوید خداوند خویش را به تکبیر در عید ببزرگی بستائید، و به بی‌عیبی یاد کنید، و بر راه نمونی وی و یاری دادن وی از وی آزادی کنید.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ الآیة... معنی صیام در شریعت باز ایستادنست از طعام و شراب و شهوت راندن با نیت، و در لغت عرب از هر چیز باز ایستادن است، چنانک کسی از گفتن باز ایستد گویند صام عن الکلام و ذلک فی قوله تعالی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً و کسی که از نیکی و برّ باز ایستد گویند صام عن المعروف و چهار پای که از علف و حرکت باز ایستد گویند صامت الدّابة.
هوش مصنوعی: در آیه‌ای از قرآن به مومنان اشاره شده که روزه گرفتن بر آن‌ها واجب شده است. در شریعت، روزه به معنای خودداری از غذا، نوشیدنی و شهوت با نیت خالص است. در زبان عربی، معنی روزه به معنای باز ایستادن از هر چیزی است. به عنوان مثال، اگر کسی از صحبت کردن خودداری کند، می‌گویند او از گفتن باز ایستاده است. همچنین، اگر کسی از انجام نیکی و کار خوب امتناع کند، می‌گویند او از کارهای نیکو باز ایستاده است. حتی برای حیوانی که از چرا و حرکت باز می‌ماند نیز می‌گویند که آن حیوان روزه است.
کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ سخنی مجمل است، دو وجه احتمال کند: یکی آنست که بر پیشینیان همین ماه رمضان بقدر و وقت و عدد و روزگار واجب کرده بودند، اما فرق آنست که اندر شرع ایشان روا نبودی اندر شبهای ماه روزه جز یک بار باول شب طعام خوردن و شراب و باز اندرین شرع مقدس رب العالمین تیسیر ارزانی داشت، و همه شب شراب و طعام و تمتّع مباح کرد. ازینجا گفت مصطفی ع‌ «فضل ما بین صیامنا و صیام اهل الکتاب اکلة السحر».
هوش مصنوعی: این متن به این نکته اشاره دارد که همانطور که بر کسانی که قبل از شما بودند، در مورد روزه ماه رمضان مقرر شده بود، در اینجا نیز به نوعی اجمال بیان می‌شود. یکی از احتمالات این است که بر پیشینیان نیز روزه ماه رمضان به همان مقدار و زمان و تعداد روزها واجب بوده، اما تفاوت اینجاست که در شریعت آنها تنها اجازه داشتند یک بار در شب‌های ماه روزه غذا بخورند و شراب بنوشند، در حالی که در شریعت اسلامی، خداوند تسهیلاتی فراهم کرده و اجازه داده شده که در تمام شب، خوردن غذا و نوشیدنی آزاد باشد. به همین دلیل، پیامبر اسلام (ص) فرمودند: "فضیلت روزه ما بر روزه اهل کتاب، همان وعده سحر است."
و دیگر وجه آنک اصل روزه و حدود کیفیت آن واجب کرده بودند اما نه بوقت ماه رمضان، و نه عدد سی روز. اگر وجه اول گوئیم آنست که حسن بصری و سدی و جماعتی گفتند که بر ترسایان پیشینیان ماه رمضان واجب کردند، و بودی که رمضان بتابستان گرم بودی یا بزمستان سرد، ایشان تغییر کردند و بافصل ربیع گردانیدند، و کفّارت آن تغییر را ده روز در افزودند، و بعد از آن پادشاه ایشان ده روز دیگر در افزود عارضی را که رسیده بود او را، تا به پنجاه روز قرار گرفت. شعبی گفت اگر همه سال روزه دارم به روز شک ندارم که این سنت ترسایان است، که ماه رمضان بریشان واجب کردند و ایشان باول ماه یک روز در افزودند، و بآخر یک روز، یعنی که احتیاط میکنیم تا هیچ روز فوت نشود، پس هر قرنی که آمدند پیش روان خود را متابعت کردند، و باول ماه یک روز می‌افزودند، و بآخر یک روز تا به پنجاه روز قرار گرفت اینست که خدای گفت: کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ و مصطفی ع ازینجا گفته که بر ماه رمضان پیشی مکنید بروزه داشتن یک روز یا دو روز، روزه دارید چون ماه بینید، و روزه گشائید چون ماه به بینید، اگر ماه پوشیده باشد شعبان سی روز بشمرید پس روزه گیرید اکنون بحکم این خبر نشاید روز شک روزه داشتن به نیت روزه ماه رمضان، که این خود درست نیاید اصلا، و همچنین نشاید به نیت فریضه قضایا نذر یا کفارت روزه داشتن درین روز، که کراهیت است، اما اگر به نیت تطوّع روزه دارد، اگر پیش از آن رجب و شعبان روزه داشته است، یا وی را عادتی مستمر بوده، بر وفق آن عادت رواست و اگر عادتی نبوده و در اول شعبان روزه نداشته، پس البته روا نیست و معصیت است، لما روی عن عمار بن یاسر رض انه قال من صام الیوم الذی یشک فیه فقد عصی ابا القاسم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم.»
هوش مصنوعی: روزه و شرایط آن بر اساس اصولی واجب شده، اما نه به طور خاص در ماه رمضان و نه به تعداد سی روز. گفته شده است که برخی از اهل علم مانند حسن بصری و سدی معتقدند که برای مسیحیان اولیه روزه در ماه رمضان واجب بود. با توجه به شرایط آب و هوایی آنها در تابستان و زمستان، آنها تصمیم به تغییر زمان روزه‌داری گرفتند و آن را به فصل بهار منتقل کردند و برای جبران این تغییر، ده روز به آن اضافه کردند. بعداً یک پادشاه ده روز دیگر اضافه کرد و در نهایت به پنجاه روز رسید. برخی از علما مانند شعبی می‌گویند که اگر کسی در تمام سال روزه‌دار باشد، می‌داند که این سنت مسیحیان است که برای آنها روزه در ماه رمضان واجب شده بود و آنها نیز یک روز به ابتدای ماه و یک روز به انتهای آن اضافه می‌کردند تا مجموعاً به پنجاه روز برسد. خداوند در قرآن می‌فرماید: «چنانکه بر کسانی که قبلاً بودند واجب شده است.» پیامبر اسلام نیز فرموده است که نباید در روزی که شک وجود دارد، روزه بگیرید، و روزه را تنها زمانی بگیرید که ماه دیده شود. اگر ماه پنهان باشد، باید سی روز شعبان را شمارش کنید. بر اساس این مطالب، نباید در روزهای شک، به نیت روزه گرفتن رمضان اقدام کرد، زیرا این کار صحیح نیست. همچنین نباید به نیت قضای روزه یا نذر روزه در این روزها روزه گرفت، که این نیز ناپسند است. اما اگر کسی به نیت مستحب روزه بگیرد و پیش از آن در رجب و شعبان روزه داشته باشد، این جایز است. اما اگر عادت به روزه‌داری نداشته و در ابتدای شعبان نیز روزه‌دار نبوده، روزه‌گرفتن در این روز نادرست است و گناه محسوب می‌شود. عمار بن یاسر نیز گفته است که کسی که در روزی که شک در آن هست، روزه بگیرد، نسبت به پیامبر خدا عصیانی کرده است.
امّا وجه دوم که احتمال میکند آنست که اصل روزه داشتن و حدود آن بشناختن بر شما نبشتند، چنانک بر پیشینیان نبشتند، و بر پیشینیان روزه روز عاشورا و ایام البیض واجب بود. و اول کسی که روزه داشت آدم بود، قال علی بن ابی طالب علیه السّلام لمّا اهبط آدم ع من الجنة الی الارض، احرقته الشمس فاسودّ جسده، فاتاه جبرئیل فقال یا آدم أ تحبّ ان یبیض جسدک؟ قال نعم قال فصم من الشهر ثلاثة ایام ثلاثة عشر و اربعة عشر و خمسة عشر، فصام آدم اول یوم، فابیض ثلث جسده، و صام الیوم الثانی فابیض ثلثا جسده، و صام الیوم الثالث فابیض جسده کله، فسمیّت ایام البیض
هوش مصنوعی: اما احتمال دیگری که وجود دارد این است که اصل روزه و ضوابط آن برای شما نوشته شده است، همان‌طور که برای گذشتگان نوشته شده بود. بر گذشتگان روزه روز عاشورا و ایام البیض واجب بود. اولین کسی که روزه گرفت، آدم بود. علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام می‌فرماید زمانی که آدم از بهشت به زمین هبوط کرد، آفتاب او را سوزاند و پوست بدنش سیاه شد. جبرئیل به او گفت: ای آدم، آیا دوست داری بدنت سفید شود؟ او گفت: بله. جبرئیل گفت: پس سه روز در ماه روزه بگیر: سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم. آدم روز اول را روزه گرفت و یک‌سوم بدنش سفید شد. روز دوم روزه گرفت و دو‌سوم بدنش سفید شد و روز سوم که روزه گرفت، تمام بدنش سفید شد. به همین دلیل این ایام به ایام البیض معروف شد.
و مصطفی ع چون در مدینه شد همچنین روزه داشت ایام البیض و روز عاشورا تا هفتده ماه بر آمد، آن گه روزه ماه رمضان واجب کردند باین آیت که گفت: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ الی قوله أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ، و هر چند که این مجمل بود آیت دیگر مفسّر کرد گفت: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ الی قوله فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ آنکه بفرمود. تا جمله این ماه روزه دارند آنجا که گفت وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ و مصطفی ع بیان کرد و در شرح بیفزود گفت: صوموا الرؤیته و أفطروا الرؤیته فان غم علیکم الهلال فعدوا ثلثین.
هوش مصنوعی: حضرت مصطفی (ص) زمانی که به مدینه رسید، در ایام البیض و روز عاشورا روزه می‌گرفت. این حالت تا هفدهم ماه ادامه داشت و سپس روزه ماه رمضان به واسطه آیه‌ای واجب گردید که به معنی این بود: "روزه بر شما نوشته شده است..." و هرچند که این آیه کلی بود، آیه دیگری آن را تفسیر کرد که به وضوح اشاره داشت به اینکه: "ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است..." و در ادامه مقرر شد که هر کس که در این ماه حضور دارد، باید روزه بگیرد. همچنین تاکید شد که این ماه باید کامل شود. حضرت محمد (ص) در توضیحات خود فرمودند که روزه را با رویت هلال شروع کنید و با رویت هلال نیز افطار کنید و اگر هلال را ندیدید، سی روز را حساب کنید.
معنی دیگر گفته‌اند کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ میگوید روزه بر شما چنان نبشتند که بر جهودان و ترسایان و بر اهل ملتها، که شبهای روزه چون بخفتندید بر ایشان طعام و شراب و مباشرت اهل حرام بودی. میگوید بر شما هم چنان حرام است بعد از نماز خفتن و خواب و این در ابتداء اسلام بود، پس منسوخ شد بآن آیت که أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ... الآیة.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده که روزه بر مردم مؤمن همان‌طور که برای یهودیان و مسیحیان و اقوام دیگر تعیین شده بود، واجب شده است. در گذشته، زمانی که مسلمانان در شب‌های ماه رمضان می‌خوابیدند، خوردن و آشامیدن و ارتباط با دیگران در دوران روزه برای آنان مجاز بود. این حکم در آغاز مسلمان شدن مردم بود، اما بعداً با آیه‌ای که بیان می‌کند در شب‌های روزه برای شما خوردن حلال است، تغییر پیدا کرد.
آن گه گفت: لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ روزه بدان فرمود تا به پرهیزید از طعام و شراب و مباشرت در حال روزه داشتن، و این تنبیهی عظیم است خلق را که چون روزه دار را بحکم روزه از ملک مباح و شهوت راندن حلال می‌باز دارند از ملک دیگران و حرامها اولی‌تر که باز ایستند، و از شهوت راندن بآن معنی باز داشتند تا مسالک شیطان در باطن روزه دار بسته شود، و راه بوی فرو گیرد تا وسوسه نکند، و الیه الاشارة
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که روزه برای این است که انسان‌ها از غذا، نوشیدنی و ارتباطات خودداری کنند. این اقدام یک هشدار بزرگ به مردم است که وقتی روزه‌دار به دلیل روزه‌اش از چیزهای حلال و شهوت خودداری می‌کند، باید از چیزهای غیرمجاز و ممنوعه نیز دوری کند. این موضوع به گونه‌ای طراحی شده است که شیطان نتواند به وسوسه و نفوذ در دل روزه‌دار بپردازد و در واقع، راه‌های انحراف را ببندد تا روزه‌دار به معنای واقعی کلمه از لغزش‌ها دور بماند.
بقول النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «ان الشیطان لیجری من ابن آدم مجری الدم فضیقوا مجاریه بالجوع»
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: «شیطان از فرزندان آدم مانند جریان خون در بدن آنها حرکت می‌کند، پس برای کاهش نفوذ او، مجاری ورودش را با گرسنگی تنگ کنید.»
و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلّم «الصّوم جنّة»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند: «روزۀ رمضان همچون سدی محافظ است».
أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ ای کتب علیکم الصیام فی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ روزه بر شما نبشتند روزی چند شمرده، سی روز یا بیست و نه روز، و این معدودات صیغتی است تقلیل را، عرب چیزی که در ذکر اندک فرا نمایند گویند معدوده، و در قرآن دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ و أَیَّاماً مَعْدُودَةً بر این طریق است. ارباب معانی گویند: أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ تخفیفی است که فرا پی تکلیف داشت، چون بندگان را بر روزه تکلیف کرد و این بار حکم بریشان نهاد، ایاما معدودات بگفت تا بر بنده آن تکلیف گران نیاید، و نظیره قوله تعالی وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ ثم قال بعده: وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ.
هوش مصنوعی: روزه بر شما مقرر شده است در روزهایی که شمرده شده‌اند؛ یعنی چند روز مشخص، مانند سی روز یا بیست و نه روز. این عبارت نشانه‌ای از کاهش و محدود بودن است. عرب‌ها برای اشاره به چیزهایی که تعداد آنها کم است، از واژه "معدود" استفاده می‌کنند. در قرآن نیز عباراتی همچون "درهم‌های معدود" و "روزهای معدود" مشاهده می‌شود. دانشمندان در معانی گفته‌اند که "روزهای شمرده شده" دلیلی بر نرمی و آسانی این تکلیف است، زیرا وقتی که خداوند بندگانش را به روزه گرفتن مکلف می‌کند، این بار را بر دوش آنها می‌گذارد، اما با گفتن "روزهای معدود" سعی دارد تا این تکلیف بر آنها سنگین نیفتد. شبیه به این جمله در قرآن وجود دارد که می‌فرماید: "و در دین بر شما هیچ دشواری قرار نداده است."
فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً هر که از شما بیمار بود و طاقت روزه ندارد یا در سفری باشد و روزه بگشاید در آن سفر بر وی است که هام شمار آن در روزگاری دیگر روزه باز دارد، اگر پیوسته خواهد و اگر گسسته هر دو رواست. وجوه و نظایر مرض در قرآن چهار است: یکی بمعنی شک چنانک در اول سورة البقرة گفت فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ای شک و در سورة التوبة وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ای شک، و در سورة محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلم رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ای شکّ. وجه دوم مرض بمعنی فجور است چنانک در سورة الاحزاب بدو جایگه گفت: فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ای فجور وجه سیم مرض بمعنی جراحت است چنانک در سورة النساء و در سورة المائدة گفت: وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضی‌ ای جرحی، وجه چهارم مرض بیماری است بعینه، چنانک، درین آیت گفت فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً و در آن آیت دیگر وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً ای من جمیع الاوجاع، در سورة النور و در سورة الفتح گفت وَ لا عَلَی الْمَرِیضِ حَرَجٌ و در سورة التوبة لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی‌ یعنی من کان فی شی‌ء من مرض.
هوش مصنوعی: هر کسی از شما که بیمار باشد و نتواند روزه بگیرد یا در سفر باشد و در آن سفر روزه‌ای را افطار کند، باید در روزهای دیگری به تعداد آن روزها روزه بگیرد. اینکه این روزها را پیوسته به جا آورد یا جداگانه، هر دو روش جایز است. در قرآن چهار مورد و معنی مختلف برای "مرض" ذکر شده است: اول، به معنای شک است که در ابتدای سوره بقره اشاره شده است. دوم، به معنای فجور و نفاق است که در سوره احزاب آمده است. سوم، به معنای جراحت است که در سوره‌های نساء و مائدة دیده می‌شود. چهارم، به معنای بیماری واقعی است که در آیات مختلف قرآن به آن اشاره شده است، و به طور خاص در این آیه به بیماری اشاره شده است.
وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ قراءة مدنی و ابن ذکوان از شامی مضاف است فدیة طعام و قراءة هشام از شامی و نافع با جمع مساکین باقی فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ میگوید و ایشان که روزه توانند که دارند و خواهند که ندارند هر روز درویشی را فدیه دهند از طعام باز خریدن را، و این در ابتداء اسلام بود که هر کس درین مخیر بود، اگر خواستی روزه داشتی، و اگر نه بگشادی و هر روز را مدّی بدرویشی دادی.
هوش مصنوعی: کسانی که توانایی روزه گرفتن دارند، می‌توانند به جای روزه، فدیه‌ای پرداخت کنند. وفق تفسیرهای مختلف، این فدیه معمولاً شامل غذایی برای نیازمندان است. در حقیقت، اگر فردی بتواند روزه بگیرد ولی نخواهد، می‌تواند به ازای هر روز روزه‌اش، به یک نیازمند غذا بدهد. این قانون در ابتدا در زمان اسلام وجود داشت و به مردم اجازه داده شده بود که در انتخاب بین روزه‌داری یا پرداخت فدیه آزاد باشند.
آن گه گفت: فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً اگر کسی بطوع خویش برین مدّ بیفزاید نیکوست و پسندیده، و اگر روزه دارد خود بهتر و نیکوتر، و این حکم پیش از آن بود که آیت منسوخ شد، پس چون فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ فرو آمد این حکم منسوخ گشت، و تخییر برخاست، و بر ایشان که روزه توانند و مقیم باشند واجب گشت، و ثابت، و مسافر را و بیمار را رخصت افطار بماند، و پیر ناتوان بی طاقت را افطار و فدیه این یک قول است. و قول دیگر وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ.
هوش مصنوعی: سپس گفت: هرکس که بخواهد از روی اختیار به روزه گرفتن اعمال نیکو بیفزاید، این کار خوب و شایسته است، و اگر کسی روزه دارد، این عمل برای او بهتر خواهد بود. این حکم قبل از این بود که آیه‌ای که منسوخ شده، نازل شود. اما وقتی آیه «هر کس که در این ماه حاضر باشد، باید روزه بگیرد» نازل شد، این حکم منسوخ شد و حق انتخاب از بین رفت. اکنون بر کسانی که می‌توانند و مقیم هستند، واجب است که روزه نگیرند و ثابت شود. اما مسافر و بیمار اجازه دارند افطار کنند. همچنین برای پیرمردان ناتوان که توانایی روزه‌داری ندارند نیز افطار و فدیه وجود دارد. یک دیدگاه این است. دیدگاه دیگری نیز می‌گوید که برای کسانی که می‌توانند روزه بگیرند، فدیه واجب است.
خاصه پیرانرا آمد، مردان و زنان را که طاقت روزه میداشتند به تکلف و دشخواری، اللَّه تعالی ایشان را رخصت داد بافطار و فدیه فرمود، آن گه منسوخ شد این حکم بدو سخن: یکی این کلمت که وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ، و دیگر فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ، و سدیگر قول آنست که این آیت جمله محکم است، و هیچیز از آن منسوخ نه بر تقدیر و علی الذین کانوا یطیقونه فی حال شبابهم و قوتهم ثم عجزوا عن الصوم فدیة طعام مسکین میگوید بر ایشان که روزه می‌توانستند داشت و میداشتند پس عاجز شدند و قوت‌شان ساقط گشت فدیه است از طعام دادن بدرویشی، پس اگر برین بیفزاید و بیش از یک درویش طعام دهد، یا بیش از یک مدّ آن به است، و اگر جمع کند میان روزه و فدیه آن بهتر و نیکوتر، و اگر یکی کند پس روزه اولی‌تر.
هوش مصنوعی: به ویژه برای افراد پیر، مردان و زنانی که توانایی روزه‌داری را با زحمت داشتند، خداوند به آن‌ها اجازه داد که افطار کنند و فدیه پرداخت کنند. سپس این حکم با دو آیه منسوخ شد: یکی از آن دو این است که "وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ" و دیگری "فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ". همچنین بیان شده که این آیات به طور قطعی هستند و چیزی از آن‌ها منسوخ نشده است. برای کسانی که در جوانی و قدرت خود توانایی روزه‌داری داشتند، اما بعد از آن عاجز شدند، پرداخت فدیه به مقدار غذایی برای یک فقیر بر آن‌ها واجب است. اگر کسی بخواهد بیشتر از یک فقیر را تغذیه کند یا بیشتر از یک مد غذا بدهد، اشکالی ندارد. جمع کردن بین روزه و فدیه بهتر است و اگر فقط یکی از این دو را انجام دهد، روزه اولویت بیشتری دارد.
إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ اگر میدانید و می‌دریابید.
هوش مصنوعی: اگر شما آگاهید و می‌دانید.
بدانک روزه رکنیست از ارکان مسلمانی، و سببی ظاهر است اندر تقدیس طبیعت. و اندر شرایع انبیاء علیهم السلام روزه مشروع بودست از عهد آدم تا روزگار مصطفی. و بمقتضی خبر: روزه چهار یک ایمانست، که مصطفی ع گفت‌: الصوم نصف الصبر و الصبر نصف الایمان‌ و در روزه پنج چیز فریضه است و پنج چیز سنت:
هوش مصنوعی: روزه یکی از اصول مسلمانی است و نشانه‌ای از تقدس طبیعت به شمار می‌رود. در همه‌ی شریعت‌های پیامبران، روزه از زمان حضرت آدم تا زمان حضرت محمد وجود داشته است. بر اساس یک حدیث، روزه بخش بزرگی از ایمان به حساب می‌آید و پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: "روزه نیمی از صبر است و صبر نیمی از ایمان." در روزه، پنج مورد واجب و پنج مورد دیگر سنت هستند.
اما فریضه اول آنست که ماه رمضان طلب کند تا بداند که بر بیست و نه روزست یا بر سی روز، و بر قول یک عدل اعتماد کند. اما بآخر رمضان کم از دو عدل نشاید که گواهی دهند، و اگر بشهری دیگر ماه نو دیده باشند که بشازده فرسنگ دورتر باشد روزه برین قوم واجب نیاید. در آثار بیارند که کریب مولی ابن عباس گفت که ام الفصل بنت الحارث مرا بشغلی بشام فرستاد پیش معاویة، گفتا: و شب آدینه ماه نو رمضان دیدند، و مردم در روزه شدند، و من روزه داشتم، چون به مدینه باز آمدم ابن عباس از من پرسید که ماه نو کی دیدی، گفتم شب آدینه، ابن عباس گفت ما اندر مدینه شب شنبه دیدیم گفتم معاویه و اهل شام که ماه نو دیدند شما را کفایت نباشد؟ و بدان کار نخواهید کرد؟ گفت نه، که مصطفی علیه السلام ما را چنین فرموده آن گه کریب را فرمود تا روزه دارد و اقتداء باهل مدینه کند. این یک وجه است. از اصحاب شافعی. و وجه دیگر آنست که چون بیک بقعه ماه نو دیدند حکم آن بهمه عالم روانست و همه بقاع در آن یکسانست، و وجه اول درست تر است و اعتماد بر آنست، چنان که بیان کردیم.
هوش مصنوعی: فریضه اول این است که در ماه رمضان بررسی شود که آیا این ماه بیست و نه روزه است یا سی روز. برای این کار، باید به شهادت یک شاهد عادل اعتماد کرد. اما در پایان رمضان، کمتر از دو شاهد عادل نباید گواهی دهند. اگر در شهری دیگر، حتی اگر شانزده فرسنگ دورتر باشد، ماه نو دیده شود، روزه بر آن مردم واجب نیست. در این خصوص، کریب که از یاران ابن عباس بود نقل می‌کند که ام‌فصل، دختر الحارث، او را به شام پیش معاویه فرستاد. او شب جمعه ماه نو رمضان را دید و مردم روزه گرفتند، در حالی که او روزه داشت. وقتی به مدینه برگشت، ابن عباس از او پرسید که ماه نو را کی دیده است. او گفت شب جمعه. ابن عباس پاسخ داد که ما در مدینه شب شنبه آن را دیدیم. کریب گفت: آیا دیدن ماه نو توسط معاویه و اهل شام برای شما کافی نیست؟ ابن عباس گفت: نه، چون پیامبر (ص) به ما چنین فرموده است. سپس به کریب گفت تا روزه بگیرد و به اهل مدینه اقتدا کند. این یک نظر است. نظر دیگری این است که وقتی در یک مکان ماه نو دیده شود، حکم آن به تمام دنیا تسری می‌یابد و همه جا یکسان است. اما نظر اول درست‌تر و قابل اعتمادتر است، همانطور که بیان شد.
فریضه دوم آنست که هر شب نیت کند، چنانک بدل بیندیشد و بزبان بگوید اصوم غدا صوم رمضان فریضة للَّه تعالی و اگر یک شب نیت فراموش کند بمذهب شافعی روزه وی درست نباشد، و قضا باید کرد. مصطفی ع گفت: «من لم ینو الصوم من اللیل قبل الفجر فلا صوم له»
هوش مصنوعی: فرض دوم آن است که هر شب نیت روزه را بکند، به‌گونه‌ای که در دل خود تصمیم بگیرد و با زبان بگوید: "من فردا روزه رمضان را به نیّت واجب برای خداوند می‌گیرم." اگر کسی در یک شب نیت را فراموش کند، طبق مذهب شافعی روزه آن روز او صحیح نخواهد بود و باید قضا کند. همچنین پیامبر اسلام (ص) فرمود: "هر کس از شب قبل از صبح نیت روزه نکند، روزه‌اش باطل است."
این حکم روزه فرض است اما روزه نافله روا باشد، که بروز نیت کند تا بوقت زوال.
هوش مصنوعی: روزه در این روز واجب است، اما روزه‌های مستحب نیز جایز است و می‌توان نیت کرد تا زمان اذان ظهر.
فریضه سوم آنست که هیچیز بقصد بباطن نرساند و باطن آنست، که قرارگاه چیزی باشد، چون دماغ و شکم و معده و مثانه، و اگر نه بقصد باشد چون مگس که در حلق پرد، یا غبار راه یا آب مضمضه که با کام جهد، یا حجامت کند یا سرمه در چشم کشد، و میل در گوش برد و پنبه در احلیل کند و این هیچ چیز روزه باطل نکند و روزه باطل نشود.
هوش مصنوعی: فریضه سوم این است که هیچ چیزی با نیت باطن به داخل بدن نرساند. باطن به معنای جایی است که چیزی قرار می‌گیرد، مانند مغز، شکم، معده و مثانه. اما اگر چیزی با نیت نباشد، مانند مگسی که در حلق می‌افتد، یا غباری که در راه است، یا آبی که برای مضمضه استفاده می‌شود و به دهان می‌رود، یا حجامت، یا کشیدن سرمه به چشم، یا جلوگیری از صدای گوش، و یا استفاده از پنبه در مقعد، این موارد هیچ‌کدام روزه را باطل نمی‌کنند و روزه را تحت تأثیر قرار نمی‌دهند.
فریضه چهارم آن است که مباشرت اهل نکند، چندان که غسل واجب کند، و اگر بحال نسیان افتد روزه باطل نشود، مصطفی ع گفت: «رفع عن امّتی الخطاء و النسیان و ما استکرهوا علیه»
هوش مصنوعی: فریضه چهارم این است که نباید اهل مباشرت شود، به گونه‌ای که لازم باشد غسل انجام دهد. اگر در چنین حالتی کسی به سبب فراموشی دچار این وضعیت شود، روزه‌اش باطل نمی‌شود. پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «از امت من خطا و فراموشی و آنچه که به اجبار انجام دهند، معاف شده است».
و اگر بشب مباشرت کند و غسل بعد از صبح کند، روا باشد. و البتّه بهیچ طریق قصد آن نکند که آب پشت وی جدا شود، که انزال چون بقصد بود بهر صفت که باشد روزه باطل کند.
هوش مصنوعی: اگر انسان در شب با همسرش همبستر شود و بعد از صبح غسل کند، این عمل جایز است. اما باید توجه داشته باشد که قصد انزال نداشته باشد، زیرا اگر انزال با قصد باشد، هر شکلی که داشته باشد، روزه را باطل می‌کند.
فریضه پنجم آنست که بقصد و اختیار قی نکند، و اگر بی اختیار قی بوی در افتد، روزه باطل نشود. و خیو منعقد که از حلق بیرون آید بسبب زکام روزه باطل نکند، اما چون بر دهن آید آن گه فرو بر روزه باطل کند.
هوش مصنوعی: فریضه پنجم این است که اگر کسی عمدی قی کند، روزه‌اش باطل می‌شود، اما اگر قی کردن غیر ارادی باشد، روزه‌اش باطل نیست. همچنین، اگر کسی به دلیل ابتلا به زکام خلطی از حلقش خارج شود، روزه‌اش باطل نمی‌شود. اما اگر این خلط به دهان بیاید و بلعیده شود، در این صورت روزه باطل می‌شود.
اما سنتهای روزه: تأخیر سحور است، و تعجیل فطور، و روزه گشادن بخرما یا آب، و سواک دست بداشتن بعد از زوال، و در جمله خیرها کردن چون صدقه دادن و قرآن خواندن، و در مسجد معتکف بودن، و قیام رمضان بپای داشتن. مصطفی ع گفت: «من صام رمضان و قامه ایمانا و احتسابا غفر له ما تقدّم من ذنبه»
هوش مصنوعی: در روزه‌داری، سنت‌هایی وجود دارد که باید به آن‌ها توجه شود. از جمله این سنت‌ها می‌توان به تأخیر انداختن سحری، فوراً افطار کردن، افطار کردن با خرما یا آب، استفاده از مسواک بعد از زوال و انجام کارهای خیر مانند صدقه دادن و قرائت قرآن اشاره کرد. همچنین، اعتکاف در مسجد و برپا داشتن شب‌های رمضان نیز از موارد مهم است. گفته شده که کسی که در ماه رمضان روزه بگیرد و شب‌ها را به عبادت بپردازد، گناهان او بخشیده خواهد شد.
گفت هر که ماه رمضان روزه دارد و اندر شب وی قیام آرد چنانک روزه فریضه داند و قیام سنّت، خدای عز و جل گناه گذشته وی بیامرزد، و این قیام رمضان نماز تراویح است: رسول خدا اندر ماه رمضان تراویح گزارد، یک شب، صحابه موافقت کردند، و شب دیگر مردم مدینه رغبت نمودند، چنانک مسجد پر گشت، و رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم نماز تراویح گزارد، شب سیم جمع مردم بسیار شد، چنانک مسجد و کوی انبوهی گرفت. و رسول بیرون نیامد بگزاردن تراویح، و گفت همی ترسم که این نماز فریضه گردد، و کار بر امّت من دشخوار شود، هر کسی تنها بگزارد، و این سنّت من است. اللَّه تعالی روزه فریضه کرد و من قیام سنّت نهادم. و اندر روزگار ابو بکر که عهد صادقان و مخلصان بود، تنها همی گزاردند، چون بعهد عمر رسید بترسید که اندرین سنت تقصیر کنند، گفت این سنت آشکارا آریم و بجمع گزاریم تا زیادت رغبت مؤمنان باشد، و غیظ منافقان، صحابه را جمع کرد و نماز تراویح بجماعت گزاردند، بیست رکعت به پنج امام، هر امامی دو سلام همی گزاردند، و بیشترین شب در نماز بودندید، که اندر میان ترویحات دعا و مناجات آوردند، و باین سبب مساجد روشن داشتندید، پس بروزگار دیگر خلفا بر آن سنت برفتند. شبی امیر المؤمنین علی ع اندر کوفه همی گشت در ماه رمضان مسجدها روشن همی دید گفت خدای عز و جل خوابگاه عمر روشن کناد چنانک مسجدها روشن کرد.
هوش مصنوعی: کسی که در ماه رمضان روزه بگیرد و در شب‌های این ماه به نماز قیام کند، همانطور که روزه واجب و نماز شب مستحب است، خداوند گناهان گذشته‌اش را می‌آمرزد. قیام در ماه رمضان به نماز تراویح مربوط می‌شود. پیامبر خدا در این ماه نماز تراویح را برپا کرد. یک شب، صحابه به این کار موافقت کردند و شب بعد مردم مدینه نیز راغب شدند، تا جایی که مسجد پر شد و پیامبر به نماز تراویح ایستاد. در شب سوم، جمعیت بسیار بیشتری آمدند و مسجد و محله پر از مردم شد. پیامبر دیگر به نماز تراویح نیامد و گفت که می‌ترسم این نماز، واجب شود و بر امتم سخت گیرد، بنابراین هر کس باید به تنهایی نماز بخواند و این سنت من است. خداوند روزه را واجب فرمود و من قیام را مستحب قرار دادم. در زمان ابوبکر، مردم به تنهایی نماز می‌خواندند، اما در زمان عمر، به خاطر ترس از کم‌کاری در این سنت، او اقدام به برپایی نماز تراویح به صورت جماعت کرد تا رغبت مؤمنان بیشتر شود و دشمنی منافقان افزایش یابد. صحابه جمع شدند و نماز تراویح را به جماعت خواندند، بیست رکعت به پنج امام، هر امام دو سلام می‌داد. آن‌ها بیشتر شب‌ها را به نماز می‌گذرانیدند و در بین نمازها دعا و مناجات می‌کردند، به همین خاطر مساجد را روشن نگه می‌داشتند. سپس در زمان خلفای بعدی، این سنت ادامه یافت. یک شب، امیر مؤمنان علی در کوفه به مسجدها نگاه کرد و دید که روشن هستند و گفت خداوند، خوابگاه عمر را هم روشن کند، همانطور که مساجد را روشن کرده است.
و در فضیلت ماه رمضان علی الجملة در خبر می‌آید که مصطفی ع در آخر ماه شعبان خطبه کرد، و گفت: یا ایها الناس قد اظلّکم شهر عظیم، شهر اوّله رحمة و اوسطه مغفرة و آخره عتق من النّار، شهر فیه لیلة خیر من الف شهر، من تقرّب الی اللَّه تعالی فیه بخصلة من خصال الخیر کان کمن ادّی فریضة فیما سواه (و من ادّی فیه فریضة کان کمن ادی سبعین فریضة فیما سواه، و هو شهر الصبر، و الصبر ثوابه الجنّة، و هو شهر المساواة، و شهر یزداد فیه رزق المؤمن، من فطر صائما کان مغفرة لذنوبه، و کان له اجره من غیر ان ینقص من اجره شیئا.» قلنا یا رسول اللَّه لیس کلّنا یجد ما یفطر به الصائم، قال رسول اللَّه «یعطی اللَّه هذا الثواب، من فطر صائما علی مذقة لبن او تمرة او شربة ماء، و من اشبع صائما سقاه اللَّه من حوضی شربة لا یظمأ حتی یدخل الجنة و من خفّف عن مملوکه فیه، غفر اللَّه له و اعتقه من النار، فاستکثروا فیه من اربع خصال: خصلتین ترضون بهما ربکم، و خصلتین لا غنی بکم عنهما، فامّا الخصلتان اللتان ترضون بهما ربکم: فشهادة ان لا اله الا اللَّه، و الاستغفار. و امّا اللّتان لا غنی بکم عنهما، فتسألون اللَّه الجنة و تتعوّذون به من النار.»
هوش مصنوعی: در فضیلت ماه رمضان، در روایت‌ها آمده که پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، در آخر ماه شعبان خطبه‌ای بیان کردند و فرمودند: ای مردم! ماهی بزرگ بر شما سایه افکنده است، ماهی که آغازش رحمت، میانه‌اش آمرزش و پایانش رهایی از آتش جهنم است. در این ماه شبی وجود دارد که از هزار ماه بهتر است. کسی که در این ماه به خداوند نزدیک شود به اندازه کسی ثواب خواهد داشت که فریضه‌ای در دیگر ایام انجام داده است؛ و کسی که در این ماه فریضه‌ای انجام دهد، گویی هفتاد فریضه در دیگر روزها انجام داده است. این ماه، ماه صبر است و پاداش صبر، بهشت است. همچنین، این ماه ماه برابری و سهم بیشتری از رزق برای مؤمنان دارد. اگر کسی روزه‌داری را افطار کند، گناهانش بخشیده می‌شود و بدون آن که از ثواب او چیزی کاسته شود، ثواب افطاری او را نیز خواهد داشت. برخی از حاضران گفتند: یا رسول خدا، همه ما نمی‌توانیم چیزی برای افطار روزه‌دار فراهم کنیم. رسول خدا فرمودند: خداوند به کسی که یک جرعه شیر، یک خرما یا یک لیوان آب به روزه‌دار بدهد، ثواب می‌دهد. و اگر کسی روزه‌داری را سیر کند، خداوند او را از حوض خود آبی می‌دهد که دیگر تشنه نخواهد شد تا به بهشت وارد شود. اگر کسی در این ماه بر بنده‌اش آسان بگیرد، خداوند او را می‌بخشاید و از آتش جهنم نجات می‌دهد. بنابراین، در این ماه باید از چهار خصیصه استفاده کنید: دو ویژگی که خدا را راضی می‌کند و دو ویژگی که برای شما ضروری است. دو ویژگی که خدا را راضی می‌کند، شهادت بر یکتایی خدا و استغفار است. و دو ویژگی که برای شما ضروری است، درخواست بهشت از خدا و پناه بردن به او از آتش جهنم است.
شَهْرُ رَمَضانَ... الآیة... بنصب و رفع هر دو خوانده‌اند. نصب است بر آن معنی که صوموا شهر رمضان. و رفع است، بر آن معنی که میقات صیامکم شهر رمضان آن گه رمضان را به بزرگ تر چیز آئین نهاد گفت: آن ماه که قرآن در آن فرو فرستادند. اینجا دو قول است: یکی آنک قرآن در ماه رمضان شب هفدهم که بامداد آن جنگ بدر بود، از حضرت خدای بآسمان دنیا فرو فرستادند، و در خزانه نهادند در بیت العزة، آن گه به بیست و سه سال نجم نجم، سورة سورة و آیت آیت، چنانک لایق حال بود، و در خورد وقت بزمین میفرستادند همانست که جای دیگر گفت إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ گفته‌اند که این شب مبارک شب قدر است، شب بیست و هفتم.
هوش مصنوعی: ماه رمضان، به عنوان یک مفهوم مهم در دین اسلام بیان شده است. این ماه به دو شکل در زبان عربی امکان خوانده شدن دارد: در یک حالت به معنای «روزه بگیرید در ماه رمضان» و در حالت دیگر به این معنا که این ماه، زمان تعیین شده برای روزه شماست. این ماه به خاطر اهمیتش نامگذاری شده است، زیرا قرآن در آن نازل شده است. در این زمینه دو نظریه وجود دارد: یکی اینکه قرآن در شب هفدهم ماه رمضان، که بامداد آن جنگ بدر رخ داد، از سوی خداوند به آسمان دنیا نازل شد و سپس در طول 23 سال به تدریج، سوره به سوره و آیه به آیه به پیامبر نازل گردیده است. همچنین در جای دیگری از قرآن، به نزول قرآن در «شب قدر» اشاره شده که آن را «شب مبارک» نیز می‌نامند و برخی معتقدند که این شب، شب بیست و هفتم رمضان است.
و روی عن واثلة بن الاسقع ان النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم قال: «انزلت صحف ابراهیم اول لیلة من رمضان، و انزلت التوریة لست مضین من رمضان، و انزل الانجیل لثلث عشرة خلت من رمضان، و انزل الزبور لثمانی عشرة خلت من رمضان، و انزل القرآن لاربع و عشرین خلت من رمضان».
هوش مصنوعی: بر اساس گفته‌ای از واثلة بن الاسقع، پیامبر اسلام (ص) فرمودند: "صحیفه‌های ابراهیم در نخستین شب رمضان نازل شد، تورات در ششمین روز رمضان، انجیل در سیزدهمین روز رمضان، زبور در هجدهمین روز رمضان و قرآن در بیست و چهارمین روز رمضان نازل شد."
قول دیگر آنست که انزل فیه القرآن ای انزل القرآن بفرضه و فضله میگوید ماه رمضان آنست که قرآن فرستادند بفضل آن، و فریضه گردانیدن آن بر مسلمانان.
هوش مصنوعی: یکی دیگر از نظرات این است که قرآن در ماه رمضان نازل شده است، به این معنا که قرآن به خاطر فضیلت این ماه فرستاده شده و واجب شده است که مسلمانان آن را در این ماه بخوانند و به آن عمل کنند.
و قال داود بن ابی هند: قلت للشعبی شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن امّا کان ینزل علیه فی سائر السنة؟ قال بلی و لکن جبرئیل کان یعارض محمدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فی رمضان ما نزل اللَّه فیحکم اللَّه ما یشاء، و یثبت ما یشاء، و ینسی ما یشاء.
هوش مصنوعی: داوود بن ابی هند می‌گوید: به شعبی سوال کردم آیا ماه رمضان همان ماهی است که قرآن در آن نازل شده، یا اینکه قرآن در سایر اوقات سال هم نازل می‌شده است؟ او پاسخ داد بله، قرآن در دیگر ماه‌ها نیز نازل شده، اما جبرئیل هر سال در ماه رمضان به پیامبر (ص) مراجعه می‌کرد و آنچه را که خداوند نازل کرده بود مرور می‌کرد. خداوند هر چه بخواهد، تأیید کرده و هر چه بخواهد، فراموش می‌کند.
و اشتقاق قرآن از قرء است و معنی قرء با هم آوردن است چیزی متفرق را، یعنی که قرآن سور و آیات و کلمات با هم آرد، و جمع کند، این خود از روی ظاهر است اما از روی حقیقت قرآن بدان خواندند که هر چه مردم را بدان حاجت است از کار این جهانی و آن جهانی، و ترتیب معاش و معاد ایشان، جمع کند و ایشان را بآن راه نماید.
هوش مصنوعی: قرآن از واژه "قرء" گرفته شده که به معنای جمع کردن و تلخیص چیزی متفرق است. به این معنا که قرآن سوره‌ها، آیات و کلمات را با هم جمع می‌کند. اما از جنبه‌ای عمیق‌تر، قرآن به عنوان منبعی شناخته می‌شود که نیازهای مردم را در این دنیا و جهان بعدی برآورده می‌سازد و راهنمایی می‌کند که چگونه در زندگی و آخرت خود اقدام کنند.
اینست که گفت: هُدیً لِلنَّاسِ ای هادیا للناس، وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‌ ای و آیات واضحات من الحلال و الحرام و الحدود و الاحکام، این قرآن سبب آشنایی و روشنایی است، و سبب راه بردن و راه یافتن. اللَّه بحقیقت راهنمای مؤمنانست، و قرآن سبب راه یافتن ایشانست، که در آن بیان حلال و حرام است، و شرح حدود و احکام است، و جدا کردن میان حق و باطل. و فایده تکرار لفظ هدی بر مذاق اهل تحقیق آنست که گفته‌اند هُدیً بر دو ضرب است: یکی هدایت عام بواسطه راه، چنانک گفت ادْعُ إِلی‌ سَبِیلِ رَبِّکَ دیگر هدایت خاص بی واسطه، که در میان آید چنانک گفت عز جلاله ادْعُوا اللَّهَ، اول اشارت بمنزل است، و آخر اشارت بمقصد، اول نشان راه رفتن است و راه بردن، و آخر نشان رسیدن و بیاسودن.
هوش مصنوعی: این متن بیان می‌کند که قرآن هدایت‌کننده‌ای برای انسان‌هاست و شامل نشانه‌هایی واضح از حلال و حرام، حدود و احکام است. قرآن به عنوان وسیله‌ای برای آشنایی و روشنایی مورد اشاره قرار گرفته و به مؤمنان کمک می‌کند تا راه حق را از باطل تشخیص دهند. تکرار واژه "هدایت" نیز به دو نوع هدایت اشاره دارد: یکی عمومی که از طریق راه نشان داده می‌شود و دیگری خصوصی که به طور مستقیم شامل خود خداوند می‌شود. در اینجا، اشاره شده است که اولین نوع هدایت، نشان‌دهنده مسیر و راه رفتن است، در حالی که نوع دوم، رسیدن به مقصد و آرامش را نشان می‌دهد.
فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ای من حضر منکم بلده فی الشهر فلیصم ما شهد منه، و ان سافر فله الافطار. میگوید هر که ماه رمضان بوی درآید و در شهر خویش مقیم باشد، چندانک مقیم باشد از ماه تا روزه دارد، و اگر در میانه ماه سفر کند بگشاید که رواست. تأویل درست اینست و اختیار ابن عباس رض یدل ما
هوش مصنوعی: هر کس که ماه رمضان را مشاهده کند و در شهر خود باشد، باید روزه بگیرد. و اگر در میانه ماه سفر کند، می‌تواند افطار کند و این موضوع درست و قابل قبول است. همچنین، دیدگاه ابن عباس نیز به این نکته تأکید دارد.
روی ان النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم خرج عام الفتح صائما فی رمضان حتی اقام بالکدیة افطر.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) در سال فتح، در ماه رمضان به سفر رفت و روزه گرفت تا اینکه به محلی به نام کَعْدِه رسید و در آنجا افطار کرد.
آن گه حکم اهل عذر اعادت کرد گفت: وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ از بهر آن که در آیت پیش مقیم را نیز در عداد اهل عذر آورد و مخیر کرد و در این آیت تخییر مقیم منسوخ کرد و تخییر مسافر و بیمار باز گفت تا معلوم شود که بیمار و مسافر را در رخصت افطار همان حکم است که از پیش رفت.
هوش مصنوعی: سپس حکم افرادی که عذر دارند را دوباره آورد و بیان کرد: "و هر کس بیمار باشد یا در سفر، باید روزهای دیگری را به جای آن روزها بگیرد." این به این دلیل است که در آیه قبلی، مقیم را نیز جزو اهل عذر شمرده و به او اختیار داده بود. در این آیه، اختیار مقیم لغو شده و فقط اختیار مسافر و بیمار دوباره بیان شده تا مشخص شود که حکم افطار برای بیمار و مسافر همانند گذشته است.
و در افطار مسافر علما را خلاف است که عزیمت است یا رخصت، جماعتی گفتند عزیمت است و واجب، چنانک اگر کسی در سفر روزه دارد، چون مقیم شود قضا باید کرد.
هوش مصنوعی: در زمان افطار، در مورد مسافران و علما نظریات متفاوتی وجود دارد که آیا روزه آنها الزامی است یا مجاز به افطار هستند. عده‌ای معتقدند که روزه برای آنها لازم و واجب است، به‌طوری‌که اگر کسی در حین سفر روزه‌دار باشد و بعداً به منزل برسد، باید روزه‌اش را قضا کند.
و دلیل ایشان آنست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت «لیس من البرّ الصیام فی السفر»
هوش مصنوعی: ایشان دلیل می‌آورند که مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: «روزه‌داری در سفر از نیکی به شمار نمی‌رود».
، و در آثار صحابه است «الصائم فی السفر کالمفطر فی الحضر»، و بیشترین فقها و اهل علم بر آنند که رخصت است اگر کسی روزه دارد در سفر فریضه گزارد، و بروی قضا نیست و اگر بگشاید رواست، که رخصت خداست، و صدقه وی بر بندگان و تخفیف ایشان، و دلیل برین خبر جابر است،
هوش مصنوعی: روزه گرفتن در سفر مانند روزه‌داری در حالت عادی است، و بسیاری از فقها و علما بر این باورند که مسافر می‌تواند در سفر روزه‌اش را افطار کند و این جزو موارد عذر محسوب می‌شود. اگر مسافری بخواهد روزه‌اش را بخورد، این کار اشکالی ندارد و در حقیقت، این لطف خداوند به بندگانش است که برای آن‌ها تخفیف قائل شده است. دلیلی بر این موضوع نیز از روایت جابر به دست آمده است.
قال «کنا مع النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم فی سفر فمنّا الصائم و منا المفطر، فلم یکن بعضنا یعیب علی بعض»
هوش مصنوعی: گفته شده است که در سفری همراه پیامبر اکرم (ص) بودیم. در آن سفر بعضی از ما روزه می‌گرفتند و برخی دیگر روزه نمی‌گرفتند، اما هیچ‌کدام از ما به دیگران ایراد نمی‌گرفتیم.
و عن عائشة: ان حمزة بن عمرو قال یا رسول اللَّه! انی کنت اسرد الصوم أ فاصوم فی السفر؟ قال ان شئت فصم، و ان شئت فافطر.»
هوش مصنوعی: حمزه بن عمرو به پیامبر اسلام گفت: «ای پیامبر خدا! من عادت دارم که در سفر هم روزه بگیرم، آیا می‌توانم در سفر روزه بگیرم؟» پیامبر پاسخ داد: «اگر بخواهی می‌توانی روزه بگیری و اگر نخواهی می‌توانی افطار کنی.»
و فی روایة اخری قال یا رسول اللَّه أجد بی قوة علی الصیام فی السفر، فهل علیّ جناح؟ قال هی رخصة من اللَّه، فمن اخذها فحسن، و من احبّ ان یصوم فلا جناح علیه.»
هوش مصنوعی: در روایت دیگری آمده است که شخصی از پیامبر خدا پرسید: «ای پیامبر، آیا در سفر می‌توانم روزه نگیرم؟ آیا گناهی بر من هست؟» پیامبر فرمودند: «این یک تسهیل از سوی خداوند است. هر کسی آن را بپذیرد، خوب است و هر کس بخواهد روزه بگیرد، بر او گناهی نیست.»
و کسی که در سفر از روزه داشتن رنجور میشود در حق وی آن فاضلتر و نیکوتر که بگشاید، که رسول بسفری بوده در ماه رمضان، و یاران همه بروزه بودند، نماز دیگر رسول را گفتند که یاران همه برنج رسیدند، و بی طاقت شدند، رسول قدحی آب بخواست و بیاشامید، و مردم همه در وی می‌نگریستند. پس قومی بگشادند و قومی نه، مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت ایشان را که نگشادند
هوش مصنوعی: اگر کسی در سفر به دلیل روزه گرفتن دچار سختی و رنج شود، بهتر است که او روزه خود را افطار کند. در این مورد، پیامبر در ماه رمضان در سفر بود و همه یارانش روزه بودند. وقتی یاران نزد پیامبر آمدند و از شدت گرسنگی و تشنگی به زحمت افتادند، او قدحی آب خواست و نوشید، در حالی که مردم به او نگاه می‌کردند. برخی از مردم روزه خود را افطار کردند و برخی دیگر نه. پیامبر به کسانی که روزه خود را افطار نکردند، گفت که نباید این کار را انجام دهند.
«اولئک العصاة»
هوش مصنوعی: «آنها همان سرکشی کنندگان هستند.»
و بروایتی دیگر گفت: «ذهب المفطرون الیوم بالاجر.»
هوش مصنوعی: و به روایت دیگری آمده است که فرمود: «کسانی که روزه خود را افطار کردند، امروز به پاداش می‌روند.»
و سئل ابن عمر عن الصوم فی السفر؟ فقال أ رأیت لو تصدقت علی رجل بصدقة فردّها علیک الم تغضب؟ قیل نعم. قال فانها صدقة من اللَّه عز و جل تصدّق بها علیکم.» و حد سفر که افطار در آن مباح است شازده فرسنگ است هر چه کم ازین بود افطار در آن نشاید و مسافر که در سفر معصیت باشد بمذهب امام مطلبی البته روانیست که روزه بگشاید، یا رخصتی از رخصتهای سفر بر کارگیرد.
هوش مصنوعی: ابن عمر درباره روزه در سفر سوال شد و پاسخ داد: «آیا اگر به کسی صدقه‌ای بدهی و او آن را بازگرداند، ناراحت نمی‌شوی؟» گفته شد بله. او ادامه داد: «این نیز صدقه‌ای از سوی خداوند است که به شما داده شده است.» همچنین، او اشاره کرد که مسافری که سفرش کمتر از شازده فرسنگ باشد، باید روزه‌اش را بگیرد و افطار در این حالت درست نیست. اما اگر مسافر در سفر مرتکب معصیت شود، به اعتقاد امام، مجاز است روزه‌اش را افطار کند یا از تسهیلات سفر استفاده کند.
یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ... اللَّه تعالی بشما آسانی میخواهد و دژواری نمیخواهد، که در حال بیماری و سفر شما را رخصت افطار داد، وانگه از همه سال بیک رمضان رضا داد، و این محاباها ارزانی داشت.
هوش مصنوعی: خداوند برای شما آسانی و راحتی را می‌خواهد و نمی‌خواهد که شما در زحمت و سختی باشید. در زمان بیماری و سفر، به شما اجازه داده است که افطار کنید و در روزهای دیگر سال، تنها یک ماه رمضان را برای روزه گرفتن مقرر کرده است. این لطف‌ها و آسانی‌ها به شما داده شده است.
وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ و فرمود تا شما را تمام کنید، که مسلمانی بر پنج چیز بنا کرده‌اند: شهادت و نماز و زکاة و روزه و حج، تا شما را این پنج رکن تمام کنید معنی دیگر وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ فرمود تا شمار سی روز رمضان بروزه تمام کنید یا شب سییم ماه بینید. سدیگر معنی وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ فرمود تا شمار آنچه بعذر بیماری و سفر روزه گشادید قضاء آن بوقت خویش تمام کنید. وَ لِتُکْمِلُوا...
هوش مصنوعی: این متن به اهمیت کامل کردن عبادت‌های اسلامی اشاره دارد. مسلمانان باید به پنج رکن اصلی دین خود پایبند باشند: شهادت به یکتایی خداوند و پیامبری محمد (ص)، برپایی نماز، پرداخت زکات، روزه‌داری در ماه رمضان و انجام حج. همچنین، به این نکته هم اشاره شده که می‌توان روزهای ماه رمضان را به صورت کامل، یعنی سی روز، روزه گرفت و اگر به دلایلی مانند بیماری یا سفر نتوانستیم روزه بگیریم، باید قضا آن را در زمانی مناسب ادا کنیم.
بتشدید و لتکملوا بتخفیف هر دو خوانده‌اند بتشدید قراءة بو بکر و یعقوب است، باقی بتخفیف خوانند، و تشدید در لفظ تأکید است در معنی وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‌ ما هَداکُمْ این تکبیر شب فطر است که ماه نو شوال بینند، تا آن گه که امام در نماز عید شود. وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ میگوید خداوند خویش را به تکبیر در عید ببزرگی بستائید، و به بی‌عیبی یاد کنید، و بر راه نمونی وی و یاری دادن وی از وی آزادی کنید.
هوش مصنوعی: در این متن به مسأله‌ای اشاره شده که در قرآن دو نوع خواندن برای یک واژه وجود دارد: یکی با تشدید و دیگری بدون تشدید. خوانش با تشدید مربوط به ابوبکر و یعقوب است، در حالی که بقیه با تخفیف می‌خوانند. تشدید نشان‌دهنده تأکید است و به مفهوم آیه‌ای مرتبط می‌شود که در آن به تکبیر خداوند در عید فطر اشاره شده است. این تکبیر زمانی انجام می‌شود که ماه جدید شوال دیده شود و امام در نماز عید حاضر شود. سپس به این نکته اشاره شده که خداوند را با تکبیر در عید بزرگ بشمارید و او را بدون عیب یاد کنید و به راهنمایی و یاری او اشاره کنید.