گنجور

بخش ۱۰۱ - ۳۱ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا... الآیة مفسران گفتند این آیت در شأن دو قبیله عرب فرود آمد یکی شریف و دیگر وضیع، میگویند اوس و خزرج بودند، و بعضی گفتند قریظه و نضیر بودند، با یکدیگر جنک کردند و از ایشان که شریف بودند قومی کشته شدند بدست آنان که وضیع بودند، و این در بدایت اسلام بود و بجاهلیت قریب العهد بودند، هم بر عادت و حکم جاهلیت گفتند لنقتلن بالعبد منّا الحرّ منهم، و بالمرأة منّا الرجل منهم، و بالرجل منا الرجلین منهم و لنضاعفنّ الجروح گفتند به بنده ما آزاد ایشان باز کشیم و بزن ما مرد ایشان و بیک مرد ما دو مرد ازیشان، و قصاص جراحتها مضاعف کنیم، که ما ازیشان مهتر و شریفتریم، آن گه قصه خویش بحضرت نبوی انها کردند. مصطفی ایشان را براستی و برابری فرمود، رب العالمین در شأن ایشان آیت فرستاد و رسول خدا بر ایشان خواند، و همه منقاد شدند و بحکم خدا و رسول فرو آمدند.

الْحُرُّ بِالْحُرِّ آزاد بآزاد وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ و بنده به بنده، و در ابتداء اسلام زن بزن کشتندید و مرد بمرد وَ الْأُنْثی‌ بِالْأُنْثی‌ منسوخ گشت به النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ مستثنی ماند بدلالت سنت.

اکنون حکم آیت علی الجملة بدان هر دو شخص که در دین و در حریت برابر باشند و در حرمت، و یکی از آن دیگر را بکشد بقصد، رواست که او را باز کشند بوی، پس مسلمان بمسلمان باز کشند، و ذمّی بذمی، و آزاد بآزاد، و بنده به بنده، و مرد بمرد، و زن بزن، و مسلمان را بذمی باز نکشند بمذهب شافعی رض، و نه آزاد به بنده که ایشان در عصمت برابر نه‌اند. و امیر المؤمنین علیه السّلام گفت «من السّنة ان لا یقتل مسلم بکافر و ان لا یقتل حر بعبد»

اما ذمی بمسلمان و بنده بآزاد باز کشند، همچنین فرزند به پدر و فرزند بمادر باز کشند، و پدر را بفرزند و مادر را بفرزند نه، و جماعتی را بیک شخص باز کشند بحکم اجماع، و زن را بمرد باز کشند و مرد را بزن بحکم خبر.

فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ این هاء در له با قاتل شود، کشته را به برادر کشنده خواند و عصمت اسلام و برادری میان قاتل و قتیل بخون ناحق بنبرید، و نیز بقتل اسم ایمان از وی به نیفتاد که در تحت این خطاب است که یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا و این عفو آنست که اولیاء کشته خود به بخشند و بدیت صلح کنند. میگوید هر کس که وی را از برادر کشته وی قصاص عفو کنند فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ قاتل را گوئید یعنی تا بر پی دیت سپردن رود، به نیکویی و کارگزاردن بزودی.

معنی دیگر فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ او را گوئید، یعنی ولّی کشته را، که باین قاتل میخواهد که با وی بدیت صلح کند، تو هم پس این صلح فرا رو، و این دیت به پذیر بی تشدید و تهدید. اگر کسی گوید چه فایده را فَمَنْ عُفِیَ لَهُ بفعل مجهول گفت فمن عفی له اخوه نگفت؟ جواب آنست که تا معلوم شود که در شرع فرق نیست میان آنک صاحب دم یک کس باشد و عفو کند، یا جماعتی باشند و یک کس از جمله ایشان عفو کند، در هر دو حال قصاص بیفتد و با دیت گردد، و دیت مردی مسلمان که بقصد کشته شود دیت مغلظه است حالی بر قاتل واجب شود صد اشتر به قسم، و آن را مثلثه گویند سی حقه، و سی جذعه، و چهل خلفه، که بچه در شکم دارند، و اگر بخطا کشته شود یا شبه عمد بود نه عمد محض دیت مخففه واجب شود بر عاقله، و دیت مخففه مؤجّل واجب شود بر پنج قسم آن را مخمسه گویند بیست حقه، و بیست جذعه، و بیست بنت لبون، و بیست ابن لبون، و بیست بنت مخاض، الّا اگر خویشاوندی را کشد یا در ماههای حرام کشد. ذو القعده و ذو الحجه و محرم و رجب، یا در حرم مکه، که آن گه دیت مغلظه واجب شود، اگر چه قتل خطا باشد، پس اگر شتر نایافت بود یا ببهای خویش بدست نیاید، دیت مردی مسلمان هزار دینار زر سرخ باشد، یا دوازده هزار درم سپید، و دیت جهود و ترسا ثلث دیت مسلمان است بحکم خبر، و دیت مجوس خمس دیت اهل کتاب است، و هشتصد درم بقول عمر خطاب، و دیت زنان از هر جنس نیمه دیت مردان است، و عاقله مرد عصبه وی باشند، آنان که بعضیّت و جزئیّت در میان ایشان نباشد یعنی که پدران و فرزندان در آن نشوند، و این بمذهب شافعی است، علی الخصوص آن گه این عاقله تحمل دیت مخففه کنند بشرط آنک مکلف باشند، و توانگر و موافق جوانی در دین بمدت سه سال هر سالی ثلث دیت، و آنکه هر توانگری را هر سال نیم دینار و اگر متوسط باشد دانگ و نیم، و آنچه در باید از بیت المال مسلمانان بدهند.

ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ این عفو کردن قصاص و دیت دادن تخفیفی تمام است و رحمتی فراخ از خداوند شما، و دیت این امت را خاصه، که هیچکس دیگر را نبود از ولد آدم، در توریة قصاص است یا عفو، و در انجیل امر است بعفو، و در قرآن هم قصاص است و هم عفو و هم دیت.

در خبر می‌آید که مصطفی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم گفت: «ثم انتم یا خزاعه قد قتلتم قتیلا من هذیل و انا و اللَّه عاقله فمن قتل قتیلا بعده فاهله بین خیرتین: ان احبّوا قتلوا، و ان احبّوا اخذ و العقل».

فَمَنِ اعْتَدی‌.... این را دو تأویل کرده‌اند: یکی آنست که یک بار از قاتل بنا حق بیش دیت نپذیرند، اگر دیگر کشند لا بد وی را قصاص کنند، هر چند که ولیّ خون بدیت رضا دهد، و این مذهب قومی است از علما. و دیگر تأویل آنست که از آن کس که با خون ناحق گردد پس آنک یک بار دیت ستدند ازو، توبت نپذیرند و لا بد فردا بآتش عذاب کنند او را، و از اعتداست ولیّ خون را که گوید بدیت رضا دادم تا قاتل فرا پیش آید ایمن، آن گه وی را بکشد.

وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ. الآیة... ای و لکم فی القصاص ناه، میگوید شما را در باز کشتن کشندگان مسلمانان بگزاف زندگانی است و بازداشتن دیگران مردمان را از کشتن بگزاف.

یا أُولِی الْأَلْبابِ ای خداوندان خرد، و ای زیرکان، در جاهلیت قاتل را باز نمی‌کشتند. میگفتند یکی کم شد تا دیگری کم نشود. این جواب آنست که ای زیرکان آن انبوهی در قصاص است نه در فرو گذاشت.

لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ قصاص کنید تا بپرهیزید.

عن عبد اللَّه بن مسعود قال قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «لا یحلّ دم امرء مسلم یشهد ان لا اله الا اللَّه، و انّی رسول اللَّه الّا باحدی ثلث: النفس بالنفس، و الثیب الزانی، و المارق لدینه، و التارک للجماعة.»

و روی انه قال صلی اللَّه علیه و آله و سلم: «لا یحل دم امره مسلم یشهد ان لا اله الا اللَّه، و انّ محمدا رسول اللَّه الّا باحدی ثلث: زنا بعد احصان فانه یرجم، و رجل خرج محاربا، للَّه و رسوله فانه یقتل او یصلب او ینفی من الارض، او یقتل نفسا فیقتل بها».

قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «کل ذنب عسی اللَّه ان یغفره الا من مات مشرکا او مؤمن یقتل مؤمنا متعمدا.»

معنی دیگر گفته‌اند و لکم فی القصاص حیاة أراد به فی الآخرة یعنی که اگر درین جهان قصاص کند در آن جهان از قصاص رستگاری یافت، و گرنه لا بد در آن جهان قصاص خواهند از وی.

قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «یجی‌ء المقتول بالقاتل یوم القیمة ناصیته و رأسه بیده و أوداجه تشخب دما، یقول یا رب قتلنی حتّی یدینه من العرش.»

کُتِبَ عَلَیْکُمْ... ای فرض و اوجب علیکم إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ ای اسبابه و مقدماته من الامراض و العلل إِنْ تَرَکَ خَیْراً ای مالا. خیر اینجا بمعنی مال است، چنانک در قرآن چند جایگه گفت قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ یعنی من مال، وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ. ای مال، إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ یعنی حبّ المال، وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ یعنی لحب المال. و در قرآن خیر آید بمعنی ایمان چنانک در سورة الانفال گفت: وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ یعنی ایمانا، و قال تعالی إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً ای ایمانا، و در سورة هود گفت: لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْراً ای ایمانا. و خیر بمعنی اسلام آید: چنانک در سورة البقرة گفت: أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ و در سورة القلم: مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ ای للاسلام، و خیر بمعنی عافیت آید، چنانک در سورة الانعام گفت: وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ ای بعافیة، و در یونس گفت: وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ، ای بعافیة و خیر بمعنی اجر آید: چنانک در سورة الحج خواند: لَکُمْ فِیها خَیْرٌ یعنی فی البدن اجر و خیر بمعنی طعام آید چنانک در سورة القصص گفت: إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ یعنی من طعام فقیر. و خیر بمعنی ظفر آید چنانک در سورة الاحزاب گفت: وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنالُوا خَیْراً یعنی الظفر فی القتال.

کُتِبَ عَلَیْکُمُ الآیة... میگوید واجب کردند بر شما وصیت کردن مادر و پدر را و خویش و پیوند را آن زمان که مخایل مرگ بر شما ظاهر شود، و اسباب آن به بینید، و مال دارید که در آن وصیت کنید. و این آیت پیش آیات مواریث فرو آمده بود، بآن سبب که ایشان در عادت جاهلیت اجنبیان را و بیگانگان را بحکم ریا و سمعة وصیت میکردند، و خویشاوندان خود را فرو میگذاشتند، اللَّه تعالی ایشان را ازین عادت بر گردانید و وصیت از بهر پدر و مادر و جمله خویشان فریضه گردانید، پس چون آیات مواریث فرو آمد وصیت پدر و مادر و دیگر وارثان منسوخ گشت بگفت مصطفی ع و بیان وی، و ذلک‌

قوله صلی اللَّه علیه و آله و سلّم حین نزلت آیة المواریث: «ألا ان اللَّه سبحانه قد اعطی کل ذی حق حقه، ألا لا وصیة لوارث»

پس خویشاوندانی را که وارث نبودند وصیت در حق ایشان فریضه بماند بقول بعضی علما: و هو ابن عباس و الحسن و الضحاک و قتاده و طاوس. قال الضحاک: «من مات و لم یوص لذی قرابة فقد ختم عمله بمعصیة» و قول درست آنست: که فرض وصیت به کلی منسوخ شد هیچکس را واجب نیست نه خویشاوندان را و نه دیگران را، اما مستحبّ است اگر وصیت کند، فضیلت باشد، و اگر نکند، فریضه نیست و عاصی نشود و هو قول علی و ابن عمر و عایشه و عکرمه و مجاهد و السدی قال عروة بن الزبیر «دخل علی ع علی رجل یعوده فقال انی أرید أن اوصی فقال، علی ان اللَّه تعالی یقول، إِنْ تَرَکَ خَیْراً و انما تدع شیئا یسیرا فدعه لعیالک فانه افضل. «و قال رجل لعایشة: انی ارید ان اوصی قالت کم مالک؟ قال ثلاثة آلاف. قالت و کم عیالک؟ قال اربعة فذکرت له ما ذکر علی» و روی انّ ابن عمر لم یوص فقال امّا مالی فاللّه اعلم ما کنت اصنع فیه فی الحیاة و اما ریاعی فما احب ان یشرک ولدی فیها احد» و قال عروة بن ثابت للربیع بن خیثم اوص لی بمصحفک، قال فنظر الی ابنه و قال وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‌ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ.

اکنون اگر کسی وصیت کند بر سبیل استحباب و طلب فضیلت چنان باید که درویشان را کند نه توانگران را، و بر ثلث نیفزاید که رب العالمین گفت: بِالْمَعْرُوفِ معروف آنست که وصیت هموار و با انصاف بود، و اجحاف نیارد در میراث وارث.

حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ ای کتبت الوصیة حقا نبشته آمد وصیت بر شما نبشتنی بحق و سزا و راستی، که چنین سزد و چنین باید، عَلَی الْمُتَّقِینَ این تقوی توحید است یعنی پرهیزکاران از شرک با خدای عز و جل.

فَمَنْ بَدَّلَهُ الآیة... ای بدّل الایصاء هر که وصیت بگرداند و در آن تغییر و تبدیل آرد از اولیا و اوصیا بزه‌مندی آن تغییر و تبدیل بر ایشانست، که تغییر کنند نه بر موصی، و اللَّه شنوا و دانا است، وصیت از کننده می‌شنود و تبدیل از خلاف کننده میداند.

فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ الآیة... بتشدید و تخفیف خوانده‌اند، حمزه علی و یعقوب و ابو بکر بتشدید خوانند، دیگران بتخفیف خوانند، و معنی هر دو یکسانست. اوصی و وصّی لغتان.

فَمَنْ خافَ این خوف بمعنی علم است ای فمن علم من موص ظلما و عدولا عن الحق هر کس که بداند که آن وصیت کننده بیداد کرد در وصیت، فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ آن گه میان اصحاب ترکت و ارباب سهام صلح سازد، و آن جور و ظلم با جای آرد فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ برین بر جای آرنده بزه‌مندی نیست، و آن صلح که وی ساخت از تبدیل بزه‌مند نیست. معنی دیگر گفته‌اند هر کس که بداند که آن وصیت کننده ظلم خواهد کرد، و قصد حیف و جور دارد بر ورثه، و او را نگذارد در آن حال که وصیت میکند، بلکه صلح سازد میان وی و میان ورثه و او را بعدل و انصاف فرماید فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لانه لیس بمبدّل بل هو متوسط مصلح‌

روی عامر بن سعد بن ابی وقاص عن ابیه قال کنت مع رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فی حجة للوداع، فمرضت مرضا اشرفت علی الموت. فعادنی رسول اللَّه فقلت یا رسول اللَّه انّ لی مالا کثیرا و لیس یرثنی الّا ابنة أ فاوصی بثلثی مالی؟ قال لا قلت فبشطر مالی؟

قال لا قلت بثلث مالی؟ قال نعم، الثلث، و الثلث کثیر، انک یا سعد ان تترک ولدک اغنیاء خیر من ان تترکهم عالة یتکففون الناس.

و روی ابو امامة قال قال رسول اللَّه من خاف فی وصیّته القی فی اللوی، و اللوی واد فی جهنم.

و عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه: «انّ الرجل لیعمل بعمل اهل الخیر سبعین سنة فاذا اوصی خاف فی وصیته فیختم له فی شر عمله فیدخل النار، و ان الرجل لیعمل بعمل اهل الشر سبعین سنة فاذا اوصی لم یحف فی وصیة فیختم له بخیر عمله فیدخل الجنة، ثم قال ابو هریرة اقرؤا ان شئتم تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ الی قوله وَ لَهُ عَذابٌ مُهِینٌ.

آن گه در آخر آیت گفت إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ یعنی که اگر این وصیت کننده آن حیف و ظلم بنادانی کرد در وصیت که حیف در آن نشناخت و ظلم ندانست پس اللَّه آمرزگارست و بخشاینده، او را بیامرزد و ببخشاید.

بخش ۱۰۰ - ۳۱ - النوبة الاولى: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند کُتِبَ عَلَیْکُمُ بر شما نوشتند و واجب کردند الْقِصاصُ بازگشتن بکشتن ناحق، فِی الْقَتْلی‌ در کشتگان مسلمانان بنا حق، الْحُرُّ بِالْحُرِّ آزاد بآزاد وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ و بنده ببنده، وَ الْأُنْثی‌ بِالْأُنْثی‌ وزن بزن فَمَنْ عُفِیَ لَهُ هر کس که وی را آسان فرا گذارند مِنْ أَخِیهِ شَیْ‌ءٌ از کار برادر وی چیزی فَاتِّباعٌ وی را گویند تا بر پی دیت سپردن رود، بِالْمَعْرُوفِ به نیکویی، و بزودی وَ أَداءٌ إِلَیْهِ و کار گزاردن بوی بِإِحْسانٍ به نیکویی، و زود گزاری، ذلِکَ این پذیرفتن دین از قاتل و فرا گذاشت قصاص، تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ سبک کردن کاری گران است از خداوند شما، وَ رَحْمَةٌ و بخشودنی آشکارا، فَمَنِ اعْتَدی‌ هر کس که از اندازه درگذارد و افزونی جوید و باز خون ناحق ریزد، بَعْدَ ذلِکَ پس از آنک یکی ریخت و از ودیت ستدند، فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ او راست عذابی درد نمای درد افزای.بخش ۱۰۲ - ۳۱ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا الآیة... یا نداء کالبد است، و ایّ نداء دل، و ها نداء جان، میگوید ای همگی بنده اگر طمع داری که قدم در کوی دوستی نهی، نخست دل از جان بردار، و معلومی که داری از احوال و اعمال همه در باز، که در شرع دوستی جان بقصاص از تو بستانند، و معلوم بدیت، و هنوز چیزی درباید. اینست شریعت دوستی، اگر مرد کاری در آی و اگر نه از خویشتن دوستی و تردامنی کاری نرود.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا... الآیة مفسران گفتند این آیت در شأن دو قبیله عرب فرود آمد یکی شریف و دیگر وضیع، میگویند اوس و خزرج بودند، و بعضی گفتند قریظه و نضیر بودند، با یکدیگر جنک کردند و از ایشان که شریف بودند قومی کشته شدند بدست آنان که وضیع بودند، و این در بدایت اسلام بود و بجاهلیت قریب العهد بودند، هم بر عادت و حکم جاهلیت گفتند لنقتلن بالعبد منّا الحرّ منهم، و بالمرأة منّا الرجل منهم، و بالرجل منا الرجلین منهم و لنضاعفنّ الجروح گفتند به بنده ما آزاد ایشان باز کشیم و بزن ما مرد ایشان و بیک مرد ما دو مرد ازیشان، و قصاص جراحتها مضاعف کنیم، که ما ازیشان مهتر و شریفتریم، آن گه قصه خویش بحضرت نبوی انها کردند. مصطفی ایشان را براستی و برابری فرمود، رب العالمین در شأن ایشان آیت فرستاد و رسول خدا بر ایشان خواند، و همه منقاد شدند و بحکم خدا و رسول فرو آمدند.
هوش مصنوعی: در این متن به مسلمانی اشاره شده که در مورد یک آیه از قرآن بحث می‌کند. مفسران توضیح می‌دهند که این آیه درباره دو قبیله عرب به نام‌های اوس و خزرج یا قریظه و نضیر نازل شده است. این دو قبیله در آغاز اسلام با یکدیگر درگیر جنگی شدند که در آن، گروهی از قبیله‌ی شریف کشته شدند. افراد قبیله‌ی وضیع به زبان جاهلیت گفتند که در این جنگ، اگر یک نفر از ما کشته شود، باید بهای آن را با چند نفر از آنها بپردازیم و جراحت‌ها را نیز مضاعف محاسبه کنیم. پس از این درگیری، ماجرای خود را به پیامبر اسلام منتقل کردند و او هم بر اساس عدالت حکم کرد. سپس خداوند آیه‌ای در این زمینه نازل کرد که به تساوی و انصاف اشاره داشت و همه به آن حکم تسلیم شدند.
الْحُرُّ بِالْحُرِّ آزاد بآزاد وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ و بنده به بنده، و در ابتداء اسلام زن بزن کشتندید و مرد بمرد وَ الْأُنْثی‌ بِالْأُنْثی‌ منسوخ گشت به النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ مستثنی ماند بدلالت سنت.
هوش مصنوعی: آزاد با آزاد و بنده با بنده برابر است. در ابتدا در اسلام، زن با زن و مرد با مرد مقایسه می‌شد، اما این قانون با فرمان "نفس به نفس" و "بنده به بنده" تغییر کرد، و این مورد مربوط به بندگان همچنان مورد استثنا و معتبر باقی ماند.
اکنون حکم آیت علی الجملة بدان هر دو شخص که در دین و در حریت برابر باشند و در حرمت، و یکی از آن دیگر را بکشد بقصد، رواست که او را باز کشند بوی، پس مسلمان بمسلمان باز کشند، و ذمّی بذمی، و آزاد بآزاد، و بنده به بنده، و مرد بمرد، و زن بزن، و مسلمان را بذمی باز نکشند بمذهب شافعی رض، و نه آزاد به بنده که ایشان در عصمت برابر نه‌اند. و امیر المؤمنین علیه السّلام گفت «من السّنة ان لا یقتل مسلم بکافر و ان لا یقتل حر بعبد»
هوش مصنوعی: از نظر شرعی، اگر دو نفر در دین و آزادی برابر باشند و یکی از آن‌ها دیگری را عمدی بکشد، قابل مجازات است. بنابراین، مسلمان نمی‌تواند مسلمان را بکشد و همچنین ذمی نمی‌تواند ذمی را بکشد. همچنین آزاد نمی‌تواند آزاد را بکشد، و بنده نمی‌تواند بنده را بکشد. همچنین مرد نمی‌تواند مرد را بکشد و زن نمی‌تواند زن را بکشد. به علاوه، مسلمان نمی‌تواند ذمی را به قتلی بکشد و آزاد نمی‌تواند بنده را به قتل برساند، زیرا این دو در شرایط یکسانی قرار ندارند. امیر المؤمنین علیه السّلام نیز فرمودند که این سنّت است که مسلمان به دست کافر و آزاد به دست بنده کشته نشود.
اما ذمی بمسلمان و بنده بآزاد باز کشند، همچنین فرزند به پدر و فرزند بمادر باز کشند، و پدر را بفرزند و مادر را بفرزند نه، و جماعتی را بیک شخص باز کشند بحکم اجماع، و زن را بمرد باز کشند و مرد را بزن بحکم خبر.
هوش مصنوعی: اگر غیرمسلمان به مسلمان و بنده به آزاد برگردند، همچنین فرزند به پدر و فرزند به مادر برمی‌گردند. اما پدر نمی‌تواند به فرزندش و مادر نمی‌تواند به فرزندش برگردد. همچنین، چند نفر می‌توانند به یک شخص خاص برگردند به حکم اجماع. زن می‌تواند به مرد برگردد و مرد می‌تواند به زن برگردد به حکم خبر.
فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ این هاء در له با قاتل شود، کشته را به برادر کشنده خواند و عصمت اسلام و برادری میان قاتل و قتیل بخون ناحق بنبرید، و نیز بقتل اسم ایمان از وی به نیفتاد که در تحت این خطاب است که یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا و این عفو آنست که اولیاء کشته خود به بخشند و بدیت صلح کنند. میگوید هر کس که وی را از برادر کشته وی قصاص عفو کنند فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ قاتل را گوئید یعنی تا بر پی دیت سپردن رود، به نیکویی و کارگزاردن بزودی.
هوش مصنوعی: هر کسی که از برادر کشته‌اش عفو کند، به این معناست که برادر قاتل از او گذشت و این موجب نمی‌شود که رابطه اسلامی و برادری بین کشنده و کشته به هم بخورد. همچنین این عفو به معنای این است که ایمان شخص در خطر نخواهد بود. آنچه گفته شده این است که اولیای دم می‌توانند قاتل را عفو کرده و به صلح برسند. در واقع، اگر کسی از حق قصاص گذشت کند، لازم است که تا زمان پرداخت دیه، رفتار نیکویی و احسان را در پیش بگیرد و به قصد خوب به این مسئله رسیدگی کند.
معنی دیگر فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ او را گوئید، یعنی ولّی کشته را، که باین قاتل میخواهد که با وی بدیت صلح کند، تو هم پس این صلح فرا رو، و این دیت به پذیر بی تشدید و تهدید. اگر کسی گوید چه فایده را فَمَنْ عُفِیَ لَهُ بفعل مجهول گفت فمن عفی له اخوه نگفت؟ جواب آنست که تا معلوم شود که در شرع فرق نیست میان آنک صاحب دم یک کس باشد و عفو کند، یا جماعتی باشند و یک کس از جمله ایشان عفو کند، در هر دو حال قصاص بیفتد و با دیت گردد، و دیت مردی مسلمان که بقصد کشته شود دیت مغلظه است حالی بر قاتل واجب شود صد اشتر به قسم، و آن را مثلثه گویند سی حقه، و سی جذعه، و چهل خلفه، که بچه در شکم دارند، و اگر بخطا کشته شود یا شبه عمد بود نه عمد محض دیت مخففه واجب شود بر عاقله، و دیت مخففه مؤجّل واجب شود بر پنج قسم آن را مخمسه گویند بیست حقه، و بیست جذعه، و بیست بنت لبون، و بیست ابن لبون، و بیست بنت مخاض، الّا اگر خویشاوندی را کشد یا در ماههای حرام کشد. ذو القعده و ذو الحجه و محرم و رجب، یا در حرم مکه، که آن گه دیت مغلظه واجب شود، اگر چه قتل خطا باشد، پس اگر شتر نایافت بود یا ببهای خویش بدست نیاید، دیت مردی مسلمان هزار دینار زر سرخ باشد، یا دوازده هزار درم سپید، و دیت جهود و ترسا ثلث دیت مسلمان است بحکم خبر، و دیت مجوس خمس دیت اهل کتاب است، و هشتصد درم بقول عمر خطاب، و دیت زنان از هر جنس نیمه دیت مردان است، و عاقله مرد عصبه وی باشند، آنان که بعضیّت و جزئیّت در میان ایشان نباشد یعنی که پدران و فرزندان در آن نشوند، و این بمذهب شافعی است، علی الخصوص آن گه این عاقله تحمل دیت مخففه کنند بشرط آنک مکلف باشند، و توانگر و موافق جوانی در دین بمدت سه سال هر سالی ثلث دیت، و آنکه هر توانگری را هر سال نیم دینار و اگر متوسط باشد دانگ و نیم، و آنچه در باید از بیت المال مسلمانان بدهند.
هوش مصنوعی: معنای دیگر کلمه "اتباع" به این شکل است: یعنی اگر ولی مقتول بخواهد با قاتل به صلح برسد، باید این صلح را بپذیرد و از او دیه را بدون تهدید و فشار بگیرد. اگر کسی بپرسد فایده این عمل چیست، پاسخ این است که در شرع تفاوتی بین عفو یک نفر از صاحب دم و عفو گروهی وجود ندارد؛ در هر دو حالت قصاص به دیه تبدیل می‌شود. دیه یک مرد مسلمان که عمدی کشته شده، دیه‌ای سنگین است و شامل صد شتر می‌شود که به انواع مختلف تقسیم می‌شود. اگر کسی به صورت خطا یا شبه عمد کشته شود، دیه کمتری باید پرداخت شود و شامل بیست حقه و انواع دیگر خواهد بود، مگر اینکه مقتول خویشاوند باشد یا در ماه‌های حرام یا در حرم مکه کشته شود. در این صورت، حتی اگر قتل به صورت خطا باشد، دیه سنگین‌تری بر قاتل واجب می‌شود. اگر شتر قابل دسترسی نباشد، دیه مسلمان هزار دینار یا دوازده هزار درهم است و دیه یهودیان و مسیحیان کمتر از مسلمانان است. همچنین، دیه زنان به نیم دیه مردان می‌رسد و تأمین دیه به عهده عاقله است که شامل پدران و فرزندان نمی‌شود. نظام پرداخت این دیه‌ها به صورت مرحله‌ای و برای افراد توانگر و با توجه به وضعیت مالی آن‌ها تعیین می‌شود.
ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ این عفو کردن قصاص و دیت دادن تخفیفی تمام است و رحمتی فراخ از خداوند شما، و دیت این امت را خاصه، که هیچکس دیگر را نبود از ولد آدم، در توریة قصاص است یا عفو، و در انجیل امر است بعفو، و در قرآن هم قصاص است و هم عفو و هم دیت.
هوش مصنوعی: این بخش به معنای این است که عفو و تخفیفی که خداوند به بندگان خود می‌دهد، نشانه‌ای از رحمت اوست. این عفو و قصاص مربوط به امت خاصی است که در میان فرزندان آدم، منحصر به فرد است. در کتاب‌های مقدس دیگر مانند تورات و انجیل نیز به موضوع عفو اشاره شده است. در قرآن هم هم قصاص وجود دارد و هم عفو و هم دیت (غرامت).
در خبر می‌آید که مصطفی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم گفت: «ثم انتم یا خزاعه قد قتلتم قتیلا من هذیل و انا و اللَّه عاقله فمن قتل قتیلا بعده فاهله بین خیرتین: ان احبّوا قتلوا، و ان احبّوا اخذ و العقل».
هوش مصنوعی: در خبر آمده است که مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «شما خزاعه، قتلی از هذیل را کشته‌اید و من مسئول آن هستم. هر کسی که بعد از این قتل، قتلی دیگر انجام دهد، خانواده‌اش دو گزینه دارند: اگر بخواهند می‌توانند انتقام بگیرند و او را بکشند، و اگر نخواهند، می‌توانند دیه بگیرند و با هم سازش کنند.»
فَمَنِ اعْتَدی‌.... این را دو تأویل کرده‌اند: یکی آنست که یک بار از قاتل بنا حق بیش دیت نپذیرند، اگر دیگر کشند لا بد وی را قصاص کنند، هر چند که ولیّ خون بدیت رضا دهد، و این مذهب قومی است از علما. و دیگر تأویل آنست که از آن کس که با خون ناحق گردد پس آنک یک بار دیت ستدند ازو، توبت نپذیرند و لا بد فردا بآتش عذاب کنند او را، و از اعتداست ولیّ خون را که گوید بدیت رضا دادم تا قاتل فرا پیش آید ایمن، آن گه وی را بکشد.
هوش مصنوعی: کسی که تجاوز کند... این موضوع دو معنا دارد: یکی این است که اگر قاتل یک بار خون را ناحق بگیرد، دیگر نمی‌توان از او دیه گرفت و اگر دوباره کشته شود، حتماً باید قصاص شود، حتی اگر ولیّ خون راضی باشد. این نظریه متعلق به گروهی از علمای دین است. تفسیر دیگر این است که اگر کسی ناحق کشته شده باشد و یک بار دیه دریافت کند، نمی‌توان او را مورد عفو قرار داد و او در روز رستاخیز به عذاب آتش دچار خواهد شد. همچنین، اگر ولیّ خون بگوید که راضی به دیه است تا قاتل ایمن شده و نزد او بیاید، بعد از آن نمی‌تواند او را بکشند.
وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ. الآیة... ای و لکم فی القصاص ناه، میگوید شما را در باز کشتن کشندگان مسلمانان بگزاف زندگانی است و بازداشتن دیگران مردمان را از کشتن بگزاف.
هوش مصنوعی: در این آیه گفته می‌شود که در قصاص (انتقام و مجازات قاتل) زندگی نهفته است. این به این معناست که اگر شخصی که مسلمان را به طور ناحق کشته است مجازات شود، این امر باعث می‌شود که دیگران از کشتن مانند او اجتناب کنند و در نتیجه جامعه‌ای با امنیت و آرامش بیشتری ایجاد گردد.
یا أُولِی الْأَلْبابِ ای خداوندان خرد، و ای زیرکان، در جاهلیت قاتل را باز نمی‌کشتند. میگفتند یکی کم شد تا دیگری کم نشود. این جواب آنست که ای زیرکان آن انبوهی در قصاص است نه در فرو گذاشت.
هوش مصنوعی: ای صاحبان عقل و خرد، در دوران جاهلیت، قاتل را نمی‌کشتند. می‌گفتند اگر یک نفر را بکشیم، ممکن است دیگری هم کشته شود. این پاسخ به شماست که ای زیرکان، در قصاص باید دقت کرد و نه اینکه به‌راحتی از آن عبور کرد.
لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ قصاص کنید تا بپرهیزید.
هوش مصنوعی: شاید با قصاص کردن، از کارهای نادرست خود دوری کنید و به تقوا دست یابید.
عن عبد اللَّه بن مسعود قال قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «لا یحلّ دم امرء مسلم یشهد ان لا اله الا اللَّه، و انّی رسول اللَّه الّا باحدی ثلث: النفس بالنفس، و الثیب الزانی، و المارق لدینه، و التارک للجماعة.»
هوش مصنوعی: حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: «خون هیچ مسلمانی که به یکتایی خداوند و رسالت من شهادت می‌دهد، حلال نیست، مگر در سه مورد: قصاص نفس (کشته شدن قصاصاً)، زناکارِ متأهل (زناکار دارای همسر) و کسی که از دینش خارج شده باشد و همچنین کسی که از جماعت مسلمانان جدا شود.»
و روی انه قال صلی اللَّه علیه و آله و سلم: «لا یحل دم امره مسلم یشهد ان لا اله الا اللَّه، و انّ محمدا رسول اللَّه الّا باحدی ثلث: زنا بعد احصان فانه یرجم، و رجل خرج محاربا، للَّه و رسوله فانه یقتل او یصلب او ینفی من الارض، او یقتل نفسا فیقتل بها».
هوش مصنوعی: بر اساس روایات، پیامبر اسلام فرمودند: «خون کسی که شهادت می‌دهد به یکتایی خداوند و پیامبری محمد، حرام است، مگر در یکی از سه مورد: زنا پس از ازدواج که در این صورت سنگسار می‌شود، فردی که به جنگ با خدا و پیامبر برخیزد که با او یا کشته می‌شود، یا به صلیب کشیده می‌شود، یا از سرزمین طرد می‌شود، یا اگر کسی را به قتل برساند، باید به همان صورت قصاص شود.»
قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «کل ذنب عسی اللَّه ان یغفره الا من مات مشرکا او مؤمن یقتل مؤمنا متعمدا.»
هوش مصنوعی: پیامبراکرم فرمودند: «تمام گناهان را خداوند ممکن است ببخشد، مگر اینکه کسی به مرگ مشرک بمیرد یا فرد مؤمنی به عمد یک مؤمن دیگر را بکشد.»
معنی دیگر گفته‌اند و لکم فی القصاص حیاة أراد به فی الآخرة یعنی که اگر درین جهان قصاص کند در آن جهان از قصاص رستگاری یافت، و گرنه لا بد در آن جهان قصاص خواهند از وی.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که اجرای مجازات و قصاص در این دنیا می‌تواند باعث نجات و رهایی در جهان پس از مرگ شود. به عبارت دیگر، اگر کسی در این دنیا قصاص کند، در آن سوی دنیا از مجازات در امان خواهد بود، اما اگر بی‌اعتنا بماند، قطعاً در آن جهان مجازات خواهد شد.
قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «یجی‌ء المقتول بالقاتل یوم القیمة ناصیته و رأسه بیده و أوداجه تشخب دما، یقول یا رب قتلنی حتّی یدینه من العرش.»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «در روز قیامت، مقتول به همراه قاتلش می‌آید. او قاتل را با موهایش می‌کشد و سرش را در دست دارد و خون از رگ‌هایش جاری است و می‌گوید: 'پروردگارا، من را کشت تا او را به حساب بکشی از عرش'».
کُتِبَ عَلَیْکُمْ... ای فرض و اوجب علیکم إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ ای اسبابه و مقدماته من الامراض و العلل إِنْ تَرَکَ خَیْراً ای مالا. خیر اینجا بمعنی مال است، چنانک در قرآن چند جایگه گفت قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ یعنی من مال، وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ. ای مال، إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ یعنی حبّ المال، وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ یعنی لحب المال. و در قرآن خیر آید بمعنی ایمان چنانک در سورة الانفال گفت: وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ یعنی ایمانا، و قال تعالی إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً ای ایمانا، و در سورة هود گفت: لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْراً ای ایمانا. و خیر بمعنی اسلام آید: چنانک در سورة البقرة گفت: أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ و در سورة القلم: مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ ای للاسلام، و خیر بمعنی عافیت آید، چنانک در سورة الانعام گفت: وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ ای بعافیة، و در یونس گفت: وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ، ای بعافیة و خیر بمعنی اجر آید: چنانک در سورة الحج خواند: لَکُمْ فِیها خَیْرٌ یعنی فی البدن اجر و خیر بمعنی طعام آید چنانک در سورة القصص گفت: إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ یعنی من طعام فقیر. و خیر بمعنی ظفر آید چنانک در سورة الاحزاب گفت: وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنالُوا خَیْراً یعنی الظفر فی القتال.
هوش مصنوعی: بر شما واجب شده است که هنگام نزدیک شدن مرگ، اگر مالی از خود باقی گذاشته‌اید، آن را به صورت وصیت تقسیم کنید. در اینجا "خیر" به معنای مال است، چرا که در قرآن چندین بار به این معنا اشاره شده است. "خیر" همچنین می‌تواند به معنای ایمان و اسلام نیز باشد. این واژه در آیات مختلف قرآن به معانی مختلفی چون عافیت، اجر، طعام و پیروزی نیز به کار رفته است. به طور کلی، "خیر" مفهوم گسترده‌ای دارد که در زمینه‌های مختلف می‌تواند به معانی متفاوتی تفسیر شود.
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الآیة... میگوید واجب کردند بر شما وصیت کردن مادر و پدر را و خویش و پیوند را آن زمان که مخایل مرگ بر شما ظاهر شود، و اسباب آن به بینید، و مال دارید که در آن وصیت کنید. و این آیت پیش آیات مواریث فرو آمده بود، بآن سبب که ایشان در عادت جاهلیت اجنبیان را و بیگانگان را بحکم ریا و سمعة وصیت میکردند، و خویشاوندان خود را فرو میگذاشتند، اللَّه تعالی ایشان را ازین عادت بر گردانید و وصیت از بهر پدر و مادر و جمله خویشان فریضه گردانید، پس چون آیات مواریث فرو آمد وصیت پدر و مادر و دیگر وارثان منسوخ گشت بگفت مصطفی ع و بیان وی، و ذلک‌
هوش مصنوعی: خداوند بر شما واجب کرده است که در زمان نزدیک به مرگ، برای والدین و خویشاوندانتان وصیت کنید، به‌ویژه زمانی که احساس می‌کنید مرگ نزدیک است و دارایی‌هایی دارید که می‌توانید درباره آنها وصیت کنید. این حکم زمانی نازل شد که مردم در دوران جاهلیت tended به وصیت کردن برای بیگانگان و دور از خود، بر اساس شهرت و نام و نشان بودند، در حالی که خویشان خود را نادیده می‌گرفتند. لذا خداوند آنها را از این عادت ناپسند بازگرداند و وصیت کردن برای والدین و خویشاوندان را واجب قرار داد. اما پس از نازل شدن آیات مربوط به ارث، وصیت برای والدین و خویشان دیگر اعتبار خود را از دست داد.
قوله صلی اللَّه علیه و آله و سلّم حین نزلت آیة المواریث: «ألا ان اللَّه سبحانه قد اعطی کل ذی حق حقه، ألا لا وصیة لوارث»
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) زمانی که آیه مربوط به ارث نازل شد، فرمودند: «بدانید که خداوند هر حق‌دار را به حقش رسانده است و بدانید که وصیتی برای ورثه وجود ندارد.»
پس خویشاوندانی را که وارث نبودند وصیت در حق ایشان فریضه بماند بقول بعضی علما: و هو ابن عباس و الحسن و الضحاک و قتاده و طاوس. قال الضحاک: «من مات و لم یوص لذی قرابة فقد ختم عمله بمعصیة» و قول درست آنست: که فرض وصیت به کلی منسوخ شد هیچکس را واجب نیست نه خویشاوندان را و نه دیگران را، اما مستحبّ است اگر وصیت کند، فضیلت باشد، و اگر نکند، فریضه نیست و عاصی نشود و هو قول علی و ابن عمر و عایشه و عکرمه و مجاهد و السدی قال عروة بن الزبیر «دخل علی ع علی رجل یعوده فقال انی أرید أن اوصی فقال، علی ان اللَّه تعالی یقول، إِنْ تَرَکَ خَیْراً و انما تدع شیئا یسیرا فدعه لعیالک فانه افضل. «و قال رجل لعایشة: انی ارید ان اوصی قالت کم مالک؟ قال ثلاثة آلاف. قالت و کم عیالک؟ قال اربعة فذکرت له ما ذکر علی» و روی انّ ابن عمر لم یوص فقال امّا مالی فاللّه اعلم ما کنت اصنع فیه فی الحیاة و اما ریاعی فما احب ان یشرک ولدی فیها احد» و قال عروة بن ثابت للربیع بن خیثم اوص لی بمصحفک، قال فنظر الی ابنه و قال وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‌ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ.
هوش مصنوعی: برخی از علمای اسلامی معتقدند که وصیت نسبت به خویشاوندانی که وراثت ندارند واجب نیست، اما اگر کسی خواهان وصیت کردن باشد، این عمل فضیلت دارد و اجباری در آن نیست. در واقع، وصیت به طور کلی واجب نیست و نیازی به آن نیست؛ اما اگر کسی بخواهد وصیت کند، بهتر است در مورد دارایی‌هایش با خانواده‌اش فکر کند و آن را برای آنها بگذارد. برخی از شخصیت‌ها مانند علی، ابن عمر، عایشه و دیگران نیز بر این باور بودند که شخص می‌تواند در مورد مالش تصمیم بگیرد و نیازی نیست که حتماً وصیت کند. در واقع، برخی ترجیح می‌دهند که دارایی‌هایشان در زندگی‌شان به خانواده‌شان برسد و در این زمینه توجه بیشتری داشته باشند.
اکنون اگر کسی وصیت کند بر سبیل استحباب و طلب فضیلت چنان باید که درویشان را کند نه توانگران را، و بر ثلث نیفزاید که رب العالمین گفت: بِالْمَعْرُوفِ معروف آنست که وصیت هموار و با انصاف بود، و اجحاف نیارد در میراث وارث.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد وصیتی کند به خاطر ارزش و فضیلت، باید این وصیت را به درویشان بدهد و نه به ثروتمندان. همچنین نباید از یک سوم بیشتر باشد، زیرا خداوند فرموده است که وصیت باید به صورت منصفانه و عادلانه باشد و نباید به وارثان ظلم کند.
حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ ای کتبت الوصیة حقا نبشته آمد وصیت بر شما نبشتنی بحق و سزا و راستی، که چنین سزد و چنین باید، عَلَی الْمُتَّقِینَ این تقوی توحید است یعنی پرهیزکاران از شرک با خدای عز و جل.
هوش مصنوعی: واقعا بر پرهیزکاران واجب است که وصیت به آنها نوشته شود، و این حق و سزاوار است، زیرا چنین چیزی شایسته و لازم است. در اینجا منظور از پرهیزکاران، افرادی هستند که از شرک به خداوند متعال خودداری می‌کنند.
فَمَنْ بَدَّلَهُ الآیة... ای بدّل الایصاء هر که وصیت بگرداند و در آن تغییر و تبدیل آرد از اولیا و اوصیا بزه‌مندی آن تغییر و تبدیل بر ایشانست، که تغییر کنند نه بر موصی، و اللَّه شنوا و دانا است، وصیت از کننده می‌شنود و تبدیل از خلاف کننده میداند.
هوش مصنوعی: هر کسی که وصیت را تغییر دهد و در آن دگرگونی ایجاد کند، مسئولیت این تغییر بر عهده خود اوست و نه بر عهده کسی که وصیت کرده است. خداوند شنوا و آگاه است و وصیت را از شخص وصیت‌نامه‌نویس می‌شنود و تغییرات را از شخصی که به طور ناrightّدست دست به تغییر می‌زند، می‌داند.
فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ الآیة... بتشدید و تخفیف خوانده‌اند، حمزه علی و یعقوب و ابو بکر بتشدید خوانند، دیگران بتخفیف خوانند، و معنی هر دو یکسانست. اوصی و وصّی لغتان.
هوش مصنوعی: هر کس از وصیت‌کننده‌ای بترسد... این کلمه به دو صورت با تشدید و تخفیف خوانده شده است. حمزه، علی، یعقوب و ابو بکر آن را با تشدید می‌خوانند، در حالی که دیگران آن را با تخفیف می‌خوانند. اما معنی هر دو فرم یکی است. واژه‌های "اوصی" و "وصّی" دو لغت مختلف هستند.
فَمَنْ خافَ این خوف بمعنی علم است ای فمن علم من موص ظلما و عدولا عن الحق هر کس که بداند که آن وصیت کننده بیداد کرد در وصیت، فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ آن گه میان اصحاب ترکت و ارباب سهام صلح سازد، و آن جور و ظلم با جای آرد فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ برین بر جای آرنده بزه‌مندی نیست، و آن صلح که وی ساخت از تبدیل بزه‌مند نیست. معنی دیگر گفته‌اند هر کس که بداند که آن وصیت کننده ظلم خواهد کرد، و قصد حیف و جور دارد بر ورثه، و او را نگذارد در آن حال که وصیت میکند، بلکه صلح سازد میان وی و میان ورثه و او را بعدل و انصاف فرماید فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لانه لیس بمبدّل بل هو متوسط مصلح‌
هوش مصنوعی: اگر کسی بداند که وصیت‌کننده در وصیت خود ظلم می‌کند و از حق منحرف است، باید میان او و وارثان مصالحه کند و ظلم و ناعدالتی را رفع کند. در این صورت، برای او گناهی نیست، زیرا این مصالحه به معنای تغییر وصیت نیست، بلکه او در مقام میانجی و اصلاح‌گری عمل می‌کند. همچنین اگر کسی بداند که وصیت‌کننده قصد ظلم و تعدی دارد و او را در حین وصیت‌نویسی متوقف کند و در عوض، میان او و وارثان به عدالت و انصاف اقدام کند، باز هم برای او گناهی نیست، چرا که او در واقع مبدل نیست، بلکه صرفاً در مقام اصلاح و میانجی‌گری است.
روی عامر بن سعد بن ابی وقاص عن ابیه قال کنت مع رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فی حجة للوداع، فمرضت مرضا اشرفت علی الموت. فعادنی رسول اللَّه فقلت یا رسول اللَّه انّ لی مالا کثیرا و لیس یرثنی الّا ابنة أ فاوصی بثلثی مالی؟ قال لا قلت فبشطر مالی؟
هوش مصنوعی: عامر بن سعد بن ابی وقاص نقل می‌کند که در کنار پیامبر اسلام (ص) در آخرین حج ایشان بود. در آن زمان من دچار بیماری شدید شدم و نزدیک به مرگ رفتم. پیامبر به عیادت من آمد و من به او گفتم: «ای پیامبر، من دارایی زیادی دارم و تنها دخترم وارث من خواهد بود، آیا می‌توانم دو سوم دارایی‌ام را وصیت کنم؟» پیامبر پاسخ داد: «نه.» سپس من پرسیدم: «پس می‌توانم نصف دارایی‌ام را وصیت کنم؟»
قال لا قلت بثلث مالی؟ قال نعم، الثلث، و الثلث کثیر، انک یا سعد ان تترک ولدک اغنیاء خیر من ان تترکهم عالة یتکففون الناس.
هوش مصنوعی: او گفت: آیا می‌توانم یک سوم مالی خود را به ارث بگذارم؟ گفت: بله، یک سوم، و یک سوم مقدار زیادی است. ای سعد، بهتر است که فرزندانت را غنی و بی‌نیاز بگذاری تا اینکه آن‌ها را تنگدست بگذاری و محتاج دیگران کنی.
و روی ابو امامة قال قال رسول اللَّه من خاف فی وصیّته القی فی اللوی، و اللوی واد فی جهنم.
هوش مصنوعی: ابو امامه نقل کرده که پیامبر خدا فرمودند: کسی که در وصیت خود از چیزی بترسد، در آتش جهنم خواهد افتاد و این آتش در دره‌ای به نام «لوی» قرار دارد.
و عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه: «انّ الرجل لیعمل بعمل اهل الخیر سبعین سنة فاذا اوصی خاف فی وصیته فیختم له فی شر عمله فیدخل النار، و ان الرجل لیعمل بعمل اهل الشر سبعین سنة فاذا اوصی لم یحف فی وصیة فیختم له بخیر عمله فیدخل الجنة، ثم قال ابو هریرة اقرؤا ان شئتم تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ الی قوله وَ لَهُ عَذابٌ مُهِینٌ.
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که پیامبر فرمود: «گاهی یک مرد به مدت هفتاد سال کارهای نیک انجام می‌دهد، اما وقتی به وصیتش می‌رسد، از آن می‌ترسد و در نتیجه، بدترین کارش بر او ختم می‌شود و به جهنم می‌رود. و برعکس، فردی ممکن است به مدت هفتاد سال کارهای بد انجام دهد، اما وقتی به وصیتش می‌رسد، نگران نیست و بنابراین، بهترین کارش بر او ختم می‌شود و به بهشت می‌رود.» سپس ابو هریره اشاره کرد که می‌توانید بخوانید: این‌ها حدود خداوند هستند تا به آیه‌ای که می‌گوید عذاب خوارکننده‌ای دارد، برسید.
آن گه در آخر آیت گفت إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ یعنی که اگر این وصیت کننده آن حیف و ظلم بنادانی کرد در وصیت که حیف در آن نشناخت و ظلم ندانست پس اللَّه آمرزگارست و بخشاینده، او را بیامرزد و ببخشاید.
هوش مصنوعی: در انتهای آیه گفته شده است که خداوند بخشنده و رحمتی بزرگ دارد. به این معنی که اگر وصیت کننده به دلیل نادانی مرتکب خطا و ستمی در وصیت خود شده باشد و از آن غافل بوده، خداوند او را مورد بخشش قرار می‌دهد و گناهانش را می‌آمرزد.