شمارهٔ ۵ - در حق یار میهمان گوید
میزبان کرد مرا دوش بتم
آن گرانمایه تر از در خوشاب
مجلسی داشتم آراسته خوب
از گل و نرگس و سیم و می ناب
چشم او نرگس و رخسارش گل
زنخش سیب و لب لعل شراب
شمارهٔ ۴ - صفت دلبر رقاص کند: ای بت پای کوب بازی گرشمارهٔ ۶ - در حق دلبر صافی گوید: آن را که ز عشق تو بلا نیست بلا نیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میزبان کرد مرا دوش بتم
آن گرانمایه تر از در خوشاب
هوش مصنوعی: شب گذشته، مهمان من شد آن بتی که از آب خوشاب گرانبهاتر و ارزشمندتر است.
مجلسی داشتم آراسته خوب
از گل و نرگس و سیم و می ناب
هوش مصنوعی: در محفل یا نشستی را برگزار کرده بودم که با گلهای زیبا، نرگسهای خوشبو، جواهرات درخشان و شراب ناب زینت یافته بود.
چشم او نرگس و رخسارش گل
زنخش سیب و لب لعل شراب
هوش مصنوعی: چشمهای او مانند گل نرگس است و چهرهاش به زیبایی گل، لبانش مانند لبی است که رنگ شراب دارد و زندگیبخش است.