گنجور

شمارهٔ ۱ - یار عنبر فروش را گوید

دو زلف تو صنما عنبر و تو عطاری
به عنبر تو همی حاجب اوفتد ما را
مرا فراق تو دیوانه کرد و سرگردان
ز بهر ایزد دریاب مر مرا یارا
بمان بر تن من زلف عنبرینت که هست
علاج مردم دیوانه عنبر سارا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دو زلف تو صنما عنبر و تو عطاری
به عنبر تو همی حاجب اوفتد ما را
هوش مصنوعی: دو زلف تو مانند عطر خوشی است که بوی عنبر دارد، و تو مانند عطاری هستی که این عطر را ارائه می‌دهد. این بوی خوش چنان ما را مجذوب خود کرده که دیگر هیچ چیز نمی‌تواند مانع ما شود.
مرا فراق تو دیوانه کرد و سرگردان
ز بهر ایزد دریاب مر مرا یارا
هوش مصنوعی: فراق و دوری تو باعث شده تا من دیوانه و سرگردان شوم. ای خدا، مرا از این حالت نجات بده و کمکم کن.
بمان بر تن من زلف عنبرینت که هست
علاج مردم دیوانه عنبر سارا
هوش مصنوعی: بر تن من زلف خوشبوی تو باقی بماند؛ زیرا این زلف، درمانی است برای دیوانگانی که از عطر عنبر سارا بهره می‌برند.