گنجور

شمارهٔ ۲ - بهمن روز

بهمن روز ای صنم دلستان
بنشین با عاشق در بوستان
شاد نشینیم کزین مملکت
خلق جهان هست همه شادمان
کرد جهان را چو بهشت برین
عدل جهاندار ملک ارسلان
آنکه نبودند یک انگشت او
روستم و حاتم و نوشیروان
تا به جهان ملکی باقی بود
باد بدو باقی ملک جهان

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهمن روز ای صنم دلستان
بنشین با عاشق در بوستان
هوش مصنوعی: ای محبوب دلنواز من، در روز بهمن بنشین با عاشق در باغ.
شاد نشینیم کزین مملکت
خلق جهان هست همه شادمان
هوش مصنوعی: بیا خوشحال باشیم، زیرا در این سرزمین همه انسان‌ها شاد و خوشحالند.
کرد جهان را چو بهشت برین
عدل جهاندار ملک ارسلان
هوش مصنوعی: وقتی که جهان را مانند بهشتی زیبا و دلپذیر ساخت، این کار را شاه ارسلان با عدالتش انجام داد.
آنکه نبودند یک انگشت او
روستم و حاتم و نوشیروان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که به اندازه یک انگشت از شخصیت و ویژگی‌های بزرگانی مانند رستم، حاتم طائی و نوشیروان نیست، چگونه می‌تواند خود را در مقایسه با آن‌ها قرار دهد. در واقع، این جمله به بزرگ‌ترین فضایل و ویژگی‌های انسانی اشاره دارد و بر این نکته تأکید می‌کند که برخی افراد در مقیاس قهرمانی و نیکی قابل قیاس با دیگران نیستند.
تا به جهان ملکی باقی بود
باد بدو باقی ملک جهان
هوش مصنوعی: تا وقتی که ملکه‌ای در جهان وجود داشته باشد، باد و هوای آن ملک هم باقی خواهد ماند.