گنجور

شمارهٔ ۷ - مدح ابوالفضایل

بوالفضایل که سیدیست اصیل
زهره شیر دارد و تن پیل
کارها دیده بزمها خورده
کامها رانده رزمها کرده
فخر گردان و تاج را دانست
زو دل شاه سخت شادانست
شاه را طبع در نشاط آرد
می که با او خورند بگوارد
چشم بد دور صورتی دارد
که شجاعت ازو همی بارد
بزم را چون پگاه برخیزد
عشرتی از میان برانگیزد
ساغر بوالفضایلی بر کف
برود چون مبارزان بر صف
دوستگانی دهد ندیمان را
بر فروزد دل کریمان را
مست گردد چو پیل با یک و پنج
نقل سازد ز نارسیده ترنج
عیب او نیز یاد خواهم کرد
دل خصمانش شاد خواهم کرد
کس نباشد قمار دوست چو او
ز آن همه طایفه هموست همو
خواهد از شاه تا قمار کند
ببرد سیم و در کنار کند
چون حریفان به جمله گرد آیند
سیم ریزند و کیسه بگشایند
نا زده زخم خرمراد او را
بکند صد هزار گونه دعا
باز چون ماند سیم کم شمرد
دست چون بر زد از میان ببرد
چون برد آستین کند پر سیم
ندهد هیچ بورک اینت غنیم
بستهد چون نماند بر خیزد
با حریفان به جمله بستیزد
چون موکل شود بدو فراش
عشوه ها سازد و دهد کرناش
راست گویم ظریف جانوریست
از لطافت به راستی جگریست
چه عجب گر زنانش فتنه شوند
از پس او به شهرها بروند
هیچ زن را به لطف ننوازد
تا همه خانه اش نپردازد
سغبه گردند و دوست گیرندش
جامه و سیم و زر پذیرندش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بوالفضایل که سیدیست اصیل
زهره شیر دارد و تن پیل
هوش مصنوعی: شخصی با ویژگی‌های برجسته و نسب نجیب وجود دارد که مانند زهره (ستاره زیبا) درخشان است و از قدرت و استحکام یک فیل برخوردار است.
کارها دیده بزمها خورده
کامها رانده رزمها کرده
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخص در زندگی به مشاهده و تجربه‌ی خوشی‌ها و لذت‌ها پرداخته و از جنگ و درگیری‌ها دوری کرده است. او در مجالس شادی حضور داشته و از درگیری‌ها و سختی‌ها پرهیز کرده است.
فخر گردان و تاج را دانست
زو دل شاه سخت شادانست
هوش مصنوعی: آن کسی که تاج و احترام را می‌داند، دل شاه را به شدت شاد می‌کند.
شاه را طبع در نشاط آرد
می که با او خورند بگوارد
هوش مصنوعی: شراب به روح شاه نشاط و شادابی می‌بخشد و او را به دور هم‌نشینی و میخوارگی تشویق می‌کند.
چشم بد دور صورتی دارد
که شجاعت ازو همی بارد
هوش مصنوعی: چشم‌ها را از دور نگاه کن، چه چهره‌ای که جرات و شهامت از آن ساطع می‌شود.
بزم را چون پگاه برخیزد
عشرتی از میان برانگیزد
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح به میدان بیاید، شادی و خوشی از دل شب بیرون می‌آید و فضای celebraition را پر می‌کند.
ساغر بوالفضایلی بر کف
برود چون مبارزان بر صف
هوش مصنوعی: کاسه‌ای از فضایل و دانش در دستِ بوالفضل است، مانند مبارزان که در صف آماده نبرد می‌ایستند.
دوستگانی دهد ندیمان را
بر فروزد دل کریمان را
هوش مصنوعی: دوستانی که نیکوکار هستند، دل افراد بزرگوار را شاد و سرزنده می‌کنند.
مست گردد چو پیل با یک و پنج
نقل سازد ز نارسیده ترنج
هوش مصنوعی: وقتی مست می‌شود، مانند فیل رفتار می‌کند و با یک و پنج، ساز می‌زند؛ حتی از میوه‌هایی که هنوز نرسیده‌اند، هم بهره‌برداری می‌کند.
عیب او نیز یاد خواهم کرد
دل خصمانش شاد خواهم کرد
هوش مصنوعی: من هم عیب‌های او را خواهم گفت و دل دشمنانش را شاد خواهم کرد.
کس نباشد قمار دوست چو او
ز آن همه طایفه هموست همو
هوش مصنوعی: هیچ کس در قمار دوستی به اندازه او نیست، او از میان همه آن افراد، منحصر به فرد است.
خواهد از شاه تا قمار کند
ببرد سیم و در کنار کند
هوش مصنوعی: او می‌خواهد تا از پادشاه بهره‌برداری کند و با قمار کردن پول به دست آورد و در کنار این کار به زندگی و معاشرت بپردازد.
چون حریفان به جمله گرد آیند
سیم ریزند و کیسه بگشایند
هوش مصنوعی: زمانی که دوستان و همراهان دور هم جمع می‌شوند، طلا و جواهرات خود را به نمایش می‌گذارند و از آن بهره‌برداری می‌کنند.
نا زده زخم خرمراد او را
بکند صد هزار گونه دعا
هوش مصنوعی: زخم خرمراد باعث شده است تا او به هزاران شکل دعا کند.
باز چون ماند سیم کم شمرد
دست چون بر زد از میان ببرد
هوش مصنوعی: وقتی باز به کمبود سیم پی می‌برد، با دستانش آن را از میان برمی‌دارد.
چون برد آستین کند پر سیم
ندهد هیچ بورک اینت غنیم
هوش مصنوعی: وقتی که دست را برای خدمت و کمک دراز می‌کنیم، دیگر هیچ خیر و نیکی از ما دور نمی‌ماند و همه چیز به ما فراوانی می‌دهد.
بستهد چون نماند بر خیزد
با حریفان به جمله بستیزد
هوش مصنوعی: وقتی کسی در هیچ وضعیتی قدرت و توانایی از دست بدهد، با تمام قدرت و جدیت به مبارزه و مقابله با دیگران می‌پردازد.
چون موکل شود بدو فراش
عشوه ها سازد و دهد کرناش
هوش مصنوعی: زمانی که او به خدمتگزارش سپرده شود، این خدمتگزار به ناز و کرشمه پرداخته و محبت و توجه خاصی به او نشان می‌دهد.
راست گویم ظریف جانوریست
از لطافت به راستی جگریست
هوش مصنوعی: من صادقانه می‌گویم که موجودی لطیف و ظریف است که به حقیقت قلبی حساس و زیبا دارد.
چه عجب گر زنانش فتنه شوند
از پس او به شهرها بروند
هوش مصنوعی: عجب نیست اگر زنان به خاطر او در شهرها باعث ایجاد آشفتگی و جلب توجه شوند.
هیچ زن را به لطف ننوازد
تا همه خانه اش نپردازد
هوش مصنوعی: هیچ زنی را با محبت و مهربانی نوازش نکنید، چون ممکن است همه چیزش را از دست بدهد.
سغبه گردند و دوست گیرندش
جامه و سیم و زر پذیرندش
هوش مصنوعی: آنها به خاطر محبوبیت و جذابیتش لباس و جواهرات زیبا را به او تقدیم می‌کنند.