گنجور

شمارهٔ ۲۳ - مرثیت

راشد از رشد روزگار نیافت
رشد از اینگونه بس فراوان کرد
تن او را که جان دانش بود
فلک جان ربای بی جان کرد
گوهری بود رشکش آمد ازو
در دل خاک از آتش پنهان کرد
ای برادر چگونه شرح دهیم
آنچه بر ما سپهر گردان کرد
هر زیارت ز مال و جاه که بود
ما دو تن را به قهر نقصان کرد
دل ما خود ز حبس بریان بود
دیده ما ز درد گریان بود
صالحی داشتم که شیر نکرد
آنچه او سالها به میدان کرد
چون همی دید کار من دشوار
کار خود را به مرگ آسان کرد
راشدی داشتی تو فرزندی
که همه کار تو به سامان کرد
در ربودش ز تو زمانه دون
تا تو را مستمند و حیران کرد
بد نیارست کرد چرخ بدو
تا تو را در نهفته زندان کرد
زانکه دانست کاین چنین فعلی
با تو جز پای بسته نتوان کرد
تو بر آن راشد آن جزع کردی
که همه کس حکایت آن کرد
داستانی شد آنچه بر صالح
باز مسعود سعد سلمان کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

راشد از رشد روزگار نیافت
رشد از اینگونه بس فراوان کرد
هوش مصنوعی: راشد به دلیل تجربیات و پیشرفت‌های زمانه‌اش به رشد نرسید، بلکه او از طریق تلاش‌های زیاد به موفقیت‌های زیادی دست یافت.
تن او را که جان دانش بود
فلک جان ربای بی جان کرد
هوش مصنوعی: تن کسی که روح و جانش دانش و خرد بود، آسمان او را به سرقت برد و جانش را از او گرفت.
گوهری بود رشکش آمد ازو
در دل خاک از آتش پنهان کرد
هوش مصنوعی: یک گوهر با ارزش وجود داشت که همگان به آن حسادت کردند، به همین دلیل آن را در دل زمین پنهان کردند و از آتش خود محافظت کردند.
ای برادر چگونه شرح دهیم
آنچه بر ما سپهر گردان کرد
هوش مصنوعی: ای برادر، چطور می‌توانیم توضیح دهیم آنچه که سرنوشت بر سر ما آورده است؟
هر زیارت ز مال و جاه که بود
ما دو تن را به قهر نقصان کرد
هوش مصنوعی: هر زیارتی که از مال و مقام به دست آمده باشد، برای ما دو نفر به خاطر اختلاف و قهری که وجود دارد، به نقصان و نقصان انجامیده است.
دل ما خود ز حبس بریان بود
دیده ما ز درد گریان بود
هوش مصنوعی: دل ما از بند و حبس آزاد است و چشمان ما به خاطر درد و رنج، اشک‌ریزان هستند.
صالحی داشتم که شیر نکرد
آنچه او سالها به میدان کرد
هوش مصنوعی: به کسی اشاره می‌شود که فردی نیکوکار و شایسته بوده، اما در طول سال‌ها زحمات و تلاش‌هایش، نتیجه‌ای که انتظار می‌رفته به دست نیاورده و نتوانسته به مقام بلندی دست یابد.
چون همی دید کار من دشوار
کار خود را به مرگ آسان کرد
هوش مصنوعی: زمانی که او دید که کار من سخت و دشوار است، کار خودش را با مرگ راحت و آسان کرد.
راشدی داشتی تو فرزندی
که همه کار تو به سامان کرد
هوش مصنوعی: تو فرزندی داشتی که به خوبی همه امور تو را ساماندهی و مرتب کرد.
در ربودش ز تو زمانه دون
تا تو را مستمند و حیران کرد
هوش مصنوعی: زمانه تو را از خود دور کرد و به حالتی گیج و نیازمند گذاشت.
بد نیارست کرد چرخ بدو
تا تو را در نهفته زندان کرد
هوش مصنوعی: چرخ روزگار به تو بدی نکرد تا اینکه تو را در بند زندان پنهان کرد.
زانکه دانست کاین چنین فعلی
با تو جز پای بسته نتوان کرد
هوش مصنوعی: چون فهمید که این کار، جز با محدودیت و اعتراض از سوی تو امکان‌پذیر نیست.
تو بر آن راشد آن جزع کردی
که همه کس حکایت آن کرد
هوش مصنوعی: تو در کار خود مهارت پیدا کردی و به خاطر آن، همه درباره‌ات صحبت کردند.
داستانی شد آنچه بر صالح
باز مسعود سعد سلمان کرد
هوش مصنوعی: ماجرایی که برای صالح رخ داد، داستانی است که مسعود سعد سلمان آن را روایت کرده است.