گنجور

شمارهٔ ۲۰ - مدح ثقة الملک طاهر

ثقت الملک تا به صدر نشست
دهر پیشش میان به طوع ببست
تا همایون دوات پیش نهاد
الفش را فلک به تا پیوست
درد دشمن شدست و داروی دوست
تاش بسپرد آن مبارک دست
بنگر اکنون به تازگی عجبا
کاندر آن لفظ درد و دارویست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ثقت الملک تا به صدر نشست
دهر پیشش میان به طوع ببست
هوش مصنوعی: زمانی که سلطنت در اوج خود قرار گرفت، روزگار با میل و خواست خود بر او جا گرفت.
تا همایون دوات پیش نهاد
الفش را فلک به تا پیوست
هوش مصنوعی: در این بیت به کارهای نویسندگی و هنر اشاره شده است. بر این اساس، خداوند یا سرنوشت، قلمی را که نماد قدرت بیان و خلق داستان‌هاست، به فردی عطا کرده و این امر به دلیل تقدیر و چرخش آسمان‌ها صورت گرفته است. به طور کلی، این عبارت بیانگر تقدیر الهی و برکت هنر و نوشتن است.
درد دشمن شدست و داروی دوست
تاش بسپرد آن مبارک دست
هوش مصنوعی: درد تو به خاطر دشمن است و درمان آن را تنها دوست می‌تواند فراهم کند، تا آن دست مبارک بتواند به تو کمک کند.
بنگر اکنون به تازگی عجبا
کاندر آن لفظ درد و دارویست
هوش مصنوعی: بنگر که اکنون به چه تازگی و شگفتی، در آن کلام، هم درد وجود دارد و هم درمان.