گنجور

شمارهٔ ۱۰۷ - مطایبه

دوشم جمازه به کف آمد کش
با بور خویش گفتم جولان کن
الحق معید بچه دیدم
گفتمش گفتگوی به پایان کن
ما را فروش جامه ها کنند
کار سپید چرخ به سامان کن
گفتا تو این ز من نخری دانم
گفتم خرم بهاش تو ارزان کن
ور دل نمی دهدت که بفروشی
اینک به دست سرخ گروگان کن
بشنو ز من گر هوای ما داری
این کن که منت گفتم فرمان کن
گر کارکرد او تو نپسندی
او را بدآنچه خواهی تاوان کن
بر پای جست سرخ بدو گفتم
کاین دردمند را درمان کن
قدش بدید و گفت بنامیزد
از چشم بد جمالش پنهان کن
گفتم که شبروست عسس پیشه
این را بگیر و زود به زندان کن
گفت این به دست من چه کنم این را
گفتم تنور داری بریان کن
چون نیمه ای به حیله درون کردم
گفت ای خدای بر من آسان کن
وقف است بر غریبان این خانه
کت گفت وقف خلق و پیران کن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوشم جمازه به کف آمد کش
با بور خویش گفتم جولان کن
هوش مصنوعی: دیشب خوابم به هم خورد و متوجه شدم که با معشوق خود در حال گفتگو هستم، به او گفتم که آزادانه و با جرات حرکت کند.
الحق معید بچه دیدم
گفتمش گفتگوی به پایان کن
هوش مصنوعی: به حقیقت با یک بچه مواجه شدم و به او گفتم که صحبت را تمام کند.
ما را فروش جامه ها کنند
کار سپید چرخ به سامان کن
هوش مصنوعی: ما را در کار و زندگی به دست سرنوشت و زمانه می‌سپارند، اما ای کاش چرخ زمان به نفع ما بچرخد و کارهایمان به سامان برسد.
گفتا تو این ز من نخری دانم
گفتم خرم بهاش تو ارزان کن
هوش مصنوعی: او گفت: می‌دانم که تو این چیز را از من نمی‌خری. من در پاسخ گفتم: اگر می‌خواهی خوشحال باشی، قیمتش را پایین بیاور.
ور دل نمی دهدت که بفروشی
اینک به دست سرخ گروگان کن
هوش مصنوعی: اگر دلت نمی‌خواهد که این لحظه را بفروشی، بهتر است آن را به دست سرخ نگه‌داری و در گرو عشق و احساسات بگذاری.
بشنو ز من گر هوای ما داری
این کن که منت گفتم فرمان کن
هوش مصنوعی: اگر به فکر ما هستی، از من بشنو و این کار را انجام بده که من به تو گفتم باید این کار را بکنی.
گر کارکرد او تو نپسندی
او را بدآنچه خواهی تاوان کن
هوش مصنوعی: اگر از رفتار او راضی نیستی، باید بابت آنچه که می‌خواهی، هزینه‌اش را بپردازی.
بر پای جست سرخ بدو گفتم
کاین دردمند را درمان کن
هوش مصنوعی: به او گفتم که این دردکشیده را معالجه کن.
قدش بدید و گفت بنامیزد
از چشم بد جمالش پنهان کن
هوش مصنوعی: قدش را دید و گفت که از چشم بد حفظش کن و جمالش را پنهان کن.
گفتم که شبروست عسس پیشه
این را بگیر و زود به زندان کن
هوش مصنوعی: به او گفتم که این شخصی که در شب می‌گردد، به کار عسس (کشی) اشتغال دارد، پس او را بگیر و هرچه سریع‌تر به زندان بفرست.
گفت این به دست من چه کنم این را
گفتم تنور داری بریان کن
هوش مصنوعی: من گفتم با این چیزی که در دست دارم چه کار کنم، او گفت که اگر تنور داری، آن را بریان کن.
چون نیمه ای به حیله درون کردم
گفت ای خدای بر من آسان کن
هوش مصنوعی: وقتی که نیمی از خود را به زبان فریبنده‌اش درآوردم، خطاب به خداوند گفتم: ای خدا، بر من تسهیلاتی قرار ده!
وقف است بر غریبان این خانه
کت گفت وقف خلق و پیران کن
هوش مصنوعی: این خانه برای غریبان وقف شده است. پس بیاید تا به مردم و پیران کمک کنیم.