گنجور

شمارهٔ ۲

گفتم که چند صبر کنم ای نگار؟ گفت:
تا هست عمر، گفتم: رنجه مدار، گفت:
بی رنجْ عشق نبوَد، گفتم: نیم به رنج،
فرسوده چند باشد ازین ای نگار؟ گفت:
جز انتظار روی ندارد تو را همی
گفتم: شدم هلاک من از انتظار، گفت:
این روزگار با تو بد است، این ازو شناس
گفتم که نیک کِی شودم روزگار؟ گفت:
چون گشت زایل این سَخَطِ شهریار راد
گفتم که کِی شود سَخَطِ شهریار؟ گفت:
چون بخت رام گردد تا تو رسی به کام
گفتم که بخت کِی شودم جفت و یار؟ گفت:
آمرزشی بخواه شود عفوْ جرمِ تو
این گفت در کریمِ نبی کردگار گفت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم که چند صبر کنم ای نگار؟ گفت:
تا هست عمر، گفتم: رنجه مدار، گفت:
هوش مصنوعی: به او گفتم که چقدر باید صبر کنم ای معشوق؟ او پاسخ داد: تا زمانی که عمر هست. من گفتم: مرا آزار نده، او گفت:
بی رنجْ عشق نبوَد، گفتم: نیم به رنج،
فرسوده چند باشد ازین ای نگار؟ گفت:
هوش مصنوعی: عشق بدون درد و زحمت وجود ندارد. من گفتم: آیا کمی زحمت باعث نمی‌شود که این دختر زیبا، خسته و فرسوده شود؟ او پاسخ داد:
جز انتظار روی ندارد تو را همی
گفتم: شدم هلاک من از انتظار، گفت:
هوش مصنوعی: تنها چیزی که من از تو می‌خواهم، انتظار است. به خودم گفتم که این انتظار مرا به هلاکت می‌کشاند، اما تو پاسخ دادی:
این روزگار با تو بد است، این ازو شناس
گفتم که نیک کِی شودم روزگار؟ گفت:
هوش مصنوعی: این روزگار با تو به خوبی پیش نمی‌رود، از او پرسیدم که چه زمانی اوضاع بهتر خواهد شد؟ او پاسخ داد:
چون گشت زایل این سَخَطِ شهریار راد
گفتم که کِی شود سَخَطِ شهریار؟ گفت:
هوش مصنوعی: زمانی که خشم و ناراحتی شهریار از بین رفت، از او پرسیدم که چه زمانی این خشم دوباره باز می‌گردد؟ او پاسخ داد:
چون بخت رام گردد تا تو رسی به کام
گفتم که بخت کِی شودم جفت و یار؟ گفت:
هوش مصنوعی: وقتی که بخت خوش به کمک تو بیاید و به آرزوهایت برسی، از من پرسیدی که بخت کی با من همراه خواهد شد و به من یاری خواهد داد؟ من در پاسخ گفتم:
آمرزشی بخواه شود عفوْ جرمِ تو
این گفت در کریمِ نبی کردگار گفت
هوش مصنوعی: از خداوند آمرزش بخواه و عذرخواهی کن، که این به خاطر بزرگواری پیامبر خداست.