گنجور

شمارهٔ ۹۲ - در تسلیت یکی از اکابر

بزرگوار خدایا چنان نمود خرد
که بر دل تو غم و درد را اثر نبود
اجل رسیده یکی شارعست و نیست کسی
در این جهان که برین شارعش گذر نبود
نشست خلق همه مختلف بود لیکن
به بازگشت جز این راه پی سپر نبود
یکی درخت بود عمر آدمی به قیاس
که در جهانش به از نام نیک بر نبود
فناست عاقبت جانور که جان کاهد
به فوت جان که بقا شرط جانور نبود
ز راه خاور خورشید بر نیارد سر
که قصد او به سوی راه باختر نبود
چو خوش بود تن اگر قبضه قضا نشود
چه برخورد دل اگر قدرت قدر نبود
چو بود خواهد خود بودنی یقین دارم
که هیچ فایده از خرم و از حذر نبود
بر آنچه گشت فلک هیچ بیش و کم نشود
بدانچه رفت قلم بهتر و بتر نبود
نیافتیم چو تسلیم هیچ دستآویز
چو کار چرخ همی هیچ معتبر نبود
بنا نهاد خرد بر اگر فرود آید
سزد که تکیه ما هیچ بر اگر نبود
امید را چه شود ناتوان مگر از دست
ز خیر کردش مردم اگر مگر نبود
قضا چو زهر کند کام عیش مردم را
اگر به دست خرد زهر چون شکر نبود
خدای عزوجل را پذیر هر چه کند
لطیفه ایست کز آن خلق را خبر نبود
تو آن بزرگی کاندر جهان نبود چو تو
جهان بود پس ازین و چو تو دگر نبود
نه چون تو هر کس دانش به کار داند بست
بجز تو کس را راز فلک زبر نبود
به زیر هر که بود است تیز تک نشود
به دست هر که بود تیغ کارگر نبود
ز تخم نیک بود بیخ سخت و شاخ بلند
وگر چنین نبود شاخ بارور نبود
نبود کس را چونان پدر که بود تو را
شگفت نیست که کس را چو تو پسر نبود
ز پاکزادگی تست زنده نام پدر
نه پاک زاده بود هر که چون پدر نبود
بدان محل برسی از هنر که هیچ کسی
بدان محل نرسد تا بدان هنر نبود

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بزرگوار خدایا چنان نمود خرد
که بر دل تو غم و درد را اثر نبود
هوش مصنوعی: ای خدا، به من فهمی عطا کن که در دل تو هیچ غم و دردی احساس نشود.
اجل رسیده یکی شارعست و نیست کسی
در این جهان که برین شارعش گذر نبود
هوش مصنوعی: زمان مرگ فرا رسیده و مرگ یک مسیر مشخص است؛ هیچ کس در این دنیا نیست که از این مسیر عبور نکند.
نشست خلق همه مختلف بود لیکن
به بازگشت جز این راه پی سپر نبود
هوش مصنوعی: جمعیت هر کجا که بودند، در ظاهر متفاوت و متفاوت نظر می‌دادند، اما در نهایت هیچ راهی جز این مسیر بازگشتی وجود نداشت.
یکی درخت بود عمر آدمی به قیاس
که در جهانش به از نام نیک بر نبود
هوش مصنوعی: درخت نمادی از عمر انسان است و اگر بخواهیم عمر انسان را با عمر درخت مقایسه کنیم، می‌توان گفت که درخت نیز عمر محدودی دارد. در این زندگی، نام نیک و یاد خوبی که از انسان باقی می‌ماند، از هر چیز دیگری ارزشمندتر است.
فناست عاقبت جانور که جان کاهد
به فوت جان که بقا شرط جانور نبود
هوش مصنوعی: سرانجام، موجود زنده نابود می‌شود زیرا جانش به نقصان می‌افتد و از بین می‌رود. ادامه حیات برای موجودات زنده شرطی ندارد و در نهایت همه آنها به فنا می‌روند.
ز راه خاور خورشید بر نیارد سر
که قصد او به سوی راه باختر نبود
هوش مصنوعی: خورشید از سمت شرق برنمی‌خیزد، مگر آنکه به سمت غرب برود؛ چون مقصد او به سمت باختر نیست.
چو خوش بود تن اگر قبضه قضا نشود
چه برخورد دل اگر قدرت قدر نبود
هوش مصنوعی: وقتی که بدن در آرامش و خوشی باشد، اگر سرنوشت بر آن تأثیر نگذارد، دل نیز نمی‌تواند احساسات قوی‌تری داشته باشد اگر قدرت سرنوشت در دست نباشد.
چو بود خواهد خود بودنی یقین دارم
که هیچ فایده از خرم و از حذر نبود
هوش مصنوعی: هر چیزی که بخواهد، قطعاً وجود خواهد داشت. من مطمئنم که هیچ سودی از خوشحالی و پرهیز کردن نیست.
بر آنچه گشت فلک هیچ بیش و کم نشود
بدانچه رفت قلم بهتر و بتر نبود
هوش مصنوعی: زندگی و سرنوشت انسان‌ها تحت تأثیر تقدیر و عوامل زمانی قرار دارد و هیچ تغییری در آن حاصل نمی‌شود. آنچه که نوشته شده و به سرنوشت انسان مربوط می‌شود، نه بهتر می‌شود و نه بدتر.
نیافتیم چو تسلیم هیچ دستآویز
چو کار چرخ همی هیچ معتبر نبود
هوش مصنوعی: چون تسلیم شدیم، هیچ راهی پیدا نکردیم. مانند گردش چرخ، هیچ چیزی معتبر و可靠 نبود.
بنا نهاد خرد بر اگر فرود آید
سزد که تکیه ما هیچ بر اگر نبود
هوش مصنوعی: اگر خرد و عقل بنا را پایه‌گذاری کرده باشد، منطقی است که اگر این پایه‌ها به زمین بیفتند، ما هیچ‌گاه نباید به آن‌ها تکیه کنیم، چون بی‌اساسند.
امید را چه شود ناتوان مگر از دست
ز خیر کردش مردم اگر مگر نبود
هوش مصنوعی: امید چه بر سر ناتوان می‌آید، مگر این که مردم از دست او خیر را دور کنند و اگر چنین نباشد.
قضا چو زهر کند کام عیش مردم را
اگر به دست خرد زهر چون شکر نبود
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت زندگی مردم مانند زهر تلخ باشد و شادی و لذت آنها را نابود کند، خرد و عقل می‌توانند آن تلخی را به شیرینی تبدیل کنند.
خدای عزوجل را پذیر هر چه کند
لطیفه ایست کز آن خلق را خبر نبود
هوش مصنوعی: هر چه که خداوند بزرگ انجام می‌دهد، به گونه‌ای زیبا و حکمت‌آمیز است که مردم از آن بی‌خبرند.
تو آن بزرگی کاندر جهان نبود چو تو
جهان بود پس ازین و چو تو دگر نبود
هوش مصنوعی: تو بزرگ‌ترین فردی هستی که در این دنیا وجود دارد و بعد از تو هیچ‌کس مانند تو در این عالم نخواهد بود.
نه چون تو هر کس دانش به کار داند بست
بجز تو کس را راز فلک زبر نبود
هوش مصنوعی: هر کسی که دانش و آگاهی داشته باشد، به مانند تو نیست. هیچ‌کس جز تو نمی‌تواند اسرار آسمان را كشف کند.
به زیر هر که بود است تیز تک نشود
به دست هر که بود تیغ کارگر نبود
هوش مصنوعی: هر کسی که زیر دست دیگران است، نمی‌تواند در کار خود تیز و مؤثر باشد. همچنین، هر کسی که ابزار کار را در دست دارد، الزاما کارآمد نیست.
ز تخم نیک بود بیخ سخت و شاخ بلند
وگر چنین نبود شاخ بارور نبود
هوش مصنوعی: از دانه خوب، ریشه‌ای محکم و شاخه‌ای بلند می‌روید و اگر این گونه نبود، شاخه‌ای بارور نمی‌شد.
نبود کس را چونان پدر که بود تو را
شگفت نیست که کس را چو تو پسر نبود
هوش مصنوعی: هیچ‌کس چون پدر تو برایت نیست، پس تعجبی ندارد که هیچ‌کس هم مانند تو، پسری ندارد.
ز پاکزادگی تست زنده نام پدر
نه پاک زاده بود هر که چون پدر نبود
هوش مصنوعی: از خلوص و پاکی ویژگی توست که نام پدر زنده است؛ چرا که هر کسی که مانند پدر نیست، نمی‌تواند زاده‌ای پاک و خوب باشد.
بدان محل برسی از هنر که هیچ کسی
بدان محل نرسد تا بدان هنر نبود
هوش مصنوعی: به جایی خواهی رسید که فقط به دلیل توانایی و هنرت به آنجا پا گذاشته‌ای و هیچ کس دیگر به آنجا نمی‌تواند دسترسی پیدا کند، مگر اینکه دارای آن هنر باشد.