شمارهٔ ۶۴ - در مدح منصور بن سعید
احوال جهان بادگیر باد
وین قصه ز من یادگیر یاد
چون طبع جهان باژگونه بود
کردار همه باژگونه بود
از روی عزیزیست بسته باز
وز خاری باشد گشاده خاد
بس زار که بگذاشتیم روز
چون گرمگهش بود بامداد
تیغی که همی آفتاب زد
تیری که سمومش همی گشاد
بر تارک و بر سینه زد همی
اندر جگر و دیده اوفتاد
در حوض و بیابانش چشم و گوش
مانده به شگفتی از آب و باد
دیوانه و شوریده باد بود
زنجیر همی آب را نهاد
این چرخ چنین است بی خلاف
داند که چنین آمدش نهاد
زین چرخ بنالم به پیش آن
کز چرخ به همت دهدم داد
منصور سعید آن که در هنر
از مادر دانش چو او نزاد
او بنده و شاگرد ملک بود
تا گشت خداوند و اوستاد
شمارهٔ ۶۳ - هم در مدیح: ای خواجه دل تو شادمان بادشمارهٔ ۶۵ - در ستایش امیر ابونصر فارسی: ای آن که فلک نصرت الهی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
احوال جهان بادگیر باد
وین قصه ز من یادگیر یاد
هوش مصنوعی: وضعیت دنیا مانند بادی است که میوزد، پس از این داستان من درس بگیر.
چون طبع جهان باژگونه بود
کردار همه باژگونه بود
هوش مصنوعی: از آنجا که ذات دنیا به نوعی معکوس و به هم ریخته است، رفتار و کردار همه نیز در همین راستا معکوس و ناپایدار است.
از روی عزیزیست بسته باز
وز خاری باشد گشاده خاد
هوش مصنوعی: چشم از زیبایی محبوبی بسته است، اما این عشق باعث میشود که دل را از غم و زخمهای زندگی آزاد کند.
بس زار که بگذاشتیم روز
چون گرمگهش بود بامداد
هوش مصنوعی: بسیار بیتاب بودیم که روز را ترک کردیم، چون صبح هنگام، وقتی که روز تازه آغاز میشود، شایستهی ماندن است.
تیغی که همی آفتاب زد
تیری که سمومش همی گشاد
هوش مصنوعی: تیغی که نور خورشید به آن تابیده و برندگیاش را بیشتر کرده، مانند تیری است که به سبب حرارت و گرما در دنیای زندگی مشکلاتی را ایجاد کرده است.
بر تارک و بر سینه زد همی
اندر جگر و دیده اوفتاد
هوش مصنوعی: او بر سر و سینهاش ضربهای وارد آورد و آن درد، در دل و چشمانش نمایان شد.
در حوض و بیابانش چشم و گوش
مانده به شگفتی از آب و باد
هوش مصنوعی: در حوض و بیابان، چشمها و گوشها به خاطر جریان آب و وزش باد در حیرت و شگفتی هستند.
دیوانه و شوریده باد بود
زنجیر همی آب را نهاد
هوش مصنوعی: شاید دیوانه و احساسی شده بود که زنجیری بر بدنش نبود، همانند آبی که آزادی دارد و در حرکت است.
این چرخ چنین است بی خلاف
داند که چنین آمدش نهاد
هوش مصنوعی: این دنیا به همین شکل است و بدون شک میداند که به این صورت به وجود آمده است.
زین چرخ بنالم به پیش آن
کز چرخ به همت دهدم داد
هوش مصنوعی: از این دنیای گردان شکایت میکنم، چون به خاطر تلاش و کوششم در این دنیا، به آنچه که حقم بود نرسیدم.
منصور سعید آن که در هنر
از مادر دانش چو او نزاد
هوش مصنوعی: منصور سعید، کسی است که در زمینه هنر و دانش، مانند او کسی به دنیا نیامده است.
او بنده و شاگرد ملک بود
تا گشت خداوند و اوستاد
هوش مصنوعی: او ابتدا بنده و شاگرد یک پادشاه بود، اما سپس به مقام خداوندی و استادی رسید.
حاشیه ها
1392/05/25 12:07
امین کیخا
بیت سوم می گوید
باز شکاری بدلیل عزیزی و ارزش در بند است و خاد که مرغکی گوشت خوار است رهیده و ازاد نگاه داشته می شود .